داستانی

کتابشناسی ادبیات و داستانی

انجمن: 

[h=1][/h]


[/HR]
«توپچنار» رمانی از انسیه شاه حسینی است درباره شرایط سخت و زندگی در روستای پرت افتاده توپچنار که با نگاهی واقع گرایانه به جزییات این زندگی دشوار می پردازد.


[/HR]
توپچنار.انسیه شاه حسینی.انتشارات سوره مهر.چاپ چهارم. تهران1392:.2500 نسخه.224صفحه.قیمت: 3300 تومان.
« دختر جوان وحشت زده به مار خیره شده بود. مرد چوب دستی اش را آماده کرد و به طرف مار رفت و آن را طوری حرکت داد که مار به نرمی به چوب پیچید. آن گاه در نهایت آرامش، خطاب به آن پیچک سمی گفت: چرا توی گذر آمدی حیوان، نمی ترسی سرت را بکوبند؟ هی زبان بسته، شکمت را سیر کردی، لم دادی توی راه، هان؟ سپس چوبدستی را که سنگین شده بود بلند کرد و به کنار جاده برد و آن را لای علف ها رها کرد و برگشت. فرزانه که تمام مدت با حیرت به او نگاه می کرد نفسش را بیرون فرستاد و به مرد گفت که ممکن بود نیشش بزند. لبخند گرم بر چهره سوخته مرد نشست و پس از لختی درنگ پاسخ داد: محبت چیزی نیست که مار آن را نفهمد[1]
[h=2]موضوع داستان[/h] دختر جوانی به عنوان معلم نهضت سواد اموزی به روستای پرت افتاده ای به نام توپ چنار می رود. او در این روستا با تاج محمد آشنا شده و در خانه وی ساکن می شود. کم کم روستاییان به او جذب می شوند و این فرصت ایجاد می شود تا دختر با روستا، اهالی آن و راز ها و اسرار های ان منطقه آشنا شود. به کمک او طرد شدگان روستا به آنجا باز می گردند. از جمله زنی به نام صنوبر که به دام اعتیاد گرفتار شده و خدیجه که مدت ها است کنج خلوت فرو رفته و با کسی معاشرت نمی کند. همینطور امید علی و دختر مسلولش و زنی که بعد از کشته شدن دخترانش به کوه پناه برده است. اما درست زمانی که او باید از سواد آموزان امتحان بگیرد به بیماری سختی دچار می شود و به دلیل سرمای شدید منطقه می میرد.
[h=2]ویژگی های این داستان[/h] داستان با پرداختن به جزییات روستا و مراسم آنها تصویری واقع گرایانه و لمس شدنی از فضا ارائه می دهد. زمستان روستا و آداب و مراسم آنها به دقت توصیف می شود.
داستان پر از ماجرا و شخصیت می شود و برای نوشتن درباره همه این اتفاقات جزییات زیادی به داستان اضافه می شود.اما پرداختن به این جزییات گاه آنچنان زیاد است که برای مخاطب کسل کننده می شود به خصوص که طرح اولیه داستان نیز بارها تکرار شده و درباره اش نوشته شده است.
وی که خود در منطقه توپچنار زندگی کرده است این داستان را بر اساس حال و هوای آن دیار و مردمانش نوشته است. این کتاب در سی و یک فصل داستان خود را درباره فزرانه صالح آبادی معلم روستای توپچنار روایت می کند.

شخصیت اصلی داستان همچون قهرمانان پا به میدان می گذارد و به عنوان یک اسطوره نمایش داده می شود. معصومیت و مهربانی معلم روستا به حدی است که او را از انسان های عادی اجتماع دور می کند. او ایثارگرانه خدمت می کند و ایثارگرانه می میرد. او حتی به توصیه پزشک که برای او استراحت تجویز می کند عمل نکرده و برای پایان دادن به خدماتش به کار باز می گردد و همین باعث مرگ وی می شود. یکی دیگر از ویژگی های داستان دو بعدی بودن ان است. ادم ها یا بد ند و یا خوب. مردم روستا به شدت در فقر دست و پنجه نرم می کنند و اربابانی که بر آنها حکومت می کنند چهره های منفی روستا هستند.
در مجموع نویسنده فضای تلخی را از این روستای دور افتاده به تصویر می کشد. نویسنده در مقدمه کتابش می نویسد: همه باید بمیرند. تنها چیزی که مرگ را می راند عشق است. عشق از روی گورستان ها می جهد و با کبودی نیلوفرهای شوق، بر گودال مرگ پل می بندد.
وی که خود در منطقه توپچنار زندگی کرده است این داستان را بر اساس حال و هوای آن دیار و مردمانش نوشته است. این کتاب در سی و یک فصل داستان خود را درباره فزرانه صالح آبادی معلم روستای توپچنار روایت می کند.
[h=2]درباره نویسنده[/h] انسیه شاه حسینی خبرنگار جنگ و یکی از زنان رزمنده ای است که در زمینه سینما نیز فعالیت می کند و فیلم ها و فیلمنامه هایی نیز ساخته است. از کارهای او می توان به فیلم های کوتاه «مجال»،«آخرین روز تابستان» و « اعتراض یک جانباز» اشاره کرد. همچنین « شب به خیر فرمانده» و «غروب شد بیا» نیز از فیلمنامه های وی است.

فیلم مستند داستانی رسول ترک در سه فرمت + متن ماجرا + عکس

[=Tahoma][=&quot]فیلم مستند داستانی رسول ترک[/]
[/][=Tahoma][=&quot]این فیلم در خصوص زندگی فردی لات و لاابالی است که به واسطه یک لحظه پشیمانی مورد عنایت حضرت اباعبدلله الحسین علیه السلام قرار گرفت و متحول شد...[/]

[/]

[=Tahoma][=&quot] [/][/]


[=Tahoma][=&quot]دانلود فیلم مستند رسول ترک با کیفیت بالا [/][=&quot]wmv[/][=&quot] با حجم 200 مگابایت[/]
[/][=Tahoma][=&quot]دانلود فیلم مستند رسول ترک با کیفیت متوسط [/][=&quot]mp4[/][=&quot] با حجم 102 مگابایت[/]

کیفیت 3gp (ویژه موبایل) با حجم 24 مگا بایت را از پیوست دریافت بفرمایید.
راهنمایی : پس از دریافت هر سه فایل ، همه را سلکت کرده و با کلیک راست گزینه Extract Here را بزنید.

[/]صوتی رسول ترک با مداحی حاج سعید حدادیان

داستانی از کتاب آزادی معنوی شهید مرتضی مطهری

با سلام

در گرگ و میش صبح رفته بود بدرقه‌ی کاروان زائران. از خویشان خداحافظی کرد. برگشت سمت حرم آقا امیرالمؤمنین(ع) .
زیارت را که خواند، خواست برود خانه. حساب کرد اگر برود و بازگردد، شاید دیر برسد سر درس.
درسش پس از صاحب جواهر، از درس‌های مطرح حوزه بود و برخی انتظار داشتند که از مراجع پس از صاحب جواهر باشد.
تصمیم گرفت زودتر برود مسجد ترک. سه چهارتا کفش دم در مسجد بود. مسجد خلوت بود. مهر برداشت.
دو رکعت نماز خواند.

طلبه‌ی جوانی به دو نفر دیگر درس می‌داد. نمی‌شناختش. لباس‌هایش مندرس بود. کتابی از قفسه‌ی گچی مسجد برداشت. خواست بازش کند، حواسش رفت سمت درس طلبه‌ی جوان. کتاب را نیمه باز گذاشت. بیشتر گوش داد. ته دلش انگار روشن شد. سرش را برگرداند. طلبه را نمی‌شناخت. کتاب را بست. انگار شده بود شاگرد طلبه‌ی جوان. تمام واژه‌هایش را گوش می‌داد.
فردا زودتر آمد.
رفت نشست گوشه‌ی مسجد.

همه‌ی درس طلبه‌ی جوان را شنید.
انگار چیزی یاد می‌گرفت و نکته‌ای می‌شنید که نشنیده بود. نگاه مهربانانه کرد به طلبه‌ی استاد.
تصمیمی گرفت.
کمی تردید داشت.

روز سوم را هم می‌آید، تا تردیدهایش بشکند. روز سوم را آمد.

دیگر دودلی نداشت.

مطمئن بود از کشف خود.
انگار یک‌جا هزاران اندیشه‌ی نو یافته بود.
درس طلبه ی جوان بهتر از درس خودش بود و حتی برای استاد بزرگی چون او آموزنده بود.
سر ساعت، وقتی شاگردان جمع شدند، از منبر درس بالا رفت. گفت مطلب نویی برای‌تان دارم، از فردا همه‌تان زودتر بیائید.
من و شما پای درس آن شیخ جوان می‌نشینیم.
***

مرحوم آیت الله سید حسین کوه‌کمری، عموی مرحوم آیت الله حجت کوه‌کمری از ردای مرجعیت و زعامت و تدریس گذشت و جای‌گاه خود را به شیخ مرتضی انصاری سپرد؛ زیرا شیخ انصاری را برتر از خود دید.:Sham: