چرا پیامبر اسلام جانشین نگذاشت ولی خلیفه اول گذاشت؟!! (پاسخ به شبهه)
ارسال شده توسط رضا در سهشنبه, ۱۳۹۵/۰۲/۲۱ - ۰۳:۵۵با سلام
لطفا اساتید جواب این شبهه وهابیون و ....بدهند
با تشکر
بارها می بینیم که مدعیان تشیع، شبهه افکنی می کنند که چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم برای خویش جانشین تعیین نکرد ولی از آن طرف ابوبکر برای خویش عمر را به عنوان جانشین تعیین نمود؟؟!!
و اما پاسخ به این شبهه: باید گفت این شبهه و استدلال، بسیار سست و مضحک است و در واقع تناقضی آشکار است، چون از نظر شیعه این پیامبرصلی الله علیه وسلم نبوده که حضرت علی را به عنوان جانشین انتخاب کرده است، بلکه این امر از نظر علمای شیعه دستوری الهی بوده است، پس شیعه در واقع دارد می گوید که چرا ابوبکر جانشین گذاشت ولی خداوند نگذاشت؟؟!!!
خوب آیا این سخن منطقی است؟؟عمل ابوبکر چه ربطی به دستورات الهی دارد؟؟ خداوند هر دستوری را صلاح بداند و اراده کند می فرستد و این چه ربطی به اعمال دیگران دارد؟؟!! اعمال دیگران که برای خداوند حجت محسوب نمی شوند و ما که نمی توانیم برای خداوند تعیین تکلیف کنیم. ولی علمای شیعه ظاهرا برای خدا نیز تعیین تکلیف می کنند!! در ضمن حضرت ابوبکر تنها حضرت عمر را به عنوان نامزد معرفی نموده است نه اینکه ایشان را به زور و یا با کودتایی بر مسند قدرت بنشاند و حتی در این امر با اصحاب دیگر نیز مشورت کرده است و سپس اصحاب با حضرت عمر بیعت نمودند و انتخاب خلیفه بدون بیعت و شورا ممکن نیست و این برای حضرت عمر نیز صادق بوده است.
در مورد مشورت حضرت ابوبکر با صحابه به برخی از روایات اشاره می کنیم: ابن سعد و طبری و غیره با اسانید متعددی روایت کردهاند که ابوبکر وقتی به بستر بیماری افتاد عبدالرحمان بن عوف را فرا خواند و به او گفت: در مورد عمر بن خطاب به من بگو. عبدالرحمان گفت: تو مرا از چیزی میپرسی که خودت آن را بهتر میدانی. ابوبکر گفت: گرچه بهتر میدانم.
عبدالرحمان گفت: سوگند به خدا او بهترین کسی است که مورد نظر شماست. سپس عثمان بن عفان را فرا خواند و گفت: در مورد عمر به من بگو. عثمان گفت: تو از همه ما به او آگاهتر هستی. گفت: با اینکه از شما به او آگاهترم (میخواهم نظر شما را بدانم).عثمان گفت: آنچه من در مورد او میدانم این است که درون او بهتر از ظاهر اوست، و در میان ما هیچ کسی مانند او وجود ندارد. ابوبکر گفت: خداوند بر تو رحم نماید، سوگند به خدا اگر او را ترک میکردم از تو فراتر نمیرفتم.
و با سعید بن زید اباالاعور و اسید بن حضیر و دیگر مهاجرین و انصار مشورت کرد. اسید گفت: او بعد از تو بهترین است، برای آنچه سبب رضامندی (خدا) میشود راضی میگردد، و بر آنچه سبب ناخشنودی (خدا) میشود ناخشنود میگردد، آنچه پنهان مینماید بهتر از آن چیزی است که اظهار مینماید، و هیچکسی در به دست گرفتن این امر از او قویتر نیست.
به علمای شیعه باید گفت که حضرت علی علیه السلام نیز جانشینی تعیین نکردند و چرا حضرت علی اینگونه عمل نمودند؟ شبهه افکنان شیعه فکر می کنند که می توانند با چنین شبهات بی پایه و اساسی در عقاید محکم و پاک اهل سنت خلل و خدشه وارد کنند در صورتیکه تنها خود را نزد عاقلان رسوا می نمایند. ایشان بدون درک واقعیات تنها به شبهه پراکنی می پردازند و دست به قیاسهای مسخره ای می زنند و مثلا شخص نبی را با غیر نبی مقایسه می کنند. یعنی شخصی را که مقید به وحی الهی است با شخصی که فاقد این امر است مقایسه می کنند.
آری حضرت محمد صلی الله علیه وسلم هیچگاه بدون اذن الهی، آن هم در امری به این مهمی کاری را نمی کرده و دستوری را صادر نمی کرده است، چون عواقب این دستور به پای اسلام و خدا گذاشته می شده است. هم اکنون نیز که فقهای شیعه، ولایت مطلقه فقیه و اولی الامری مردم را غصب کرده اند و هر روز در امر کشورداری و سیاست خرابکاری می کنند و جامعه را بسوی منجلاب هدایت می کنند، می بینیم که جوانان را دین گریز و اسلام ستیز کرده اند، چون برخی عوام این خرابیها و فساد را به پای دین گذاشته اند. آری مسئله خاتمیت با اوهام علمای شیعه در تضاد کامل است و سلسله ارسال حجج الهی به پایان رسیده و دیگر کسی اجازه ندارد خود را منصوب الهی معرفی کند.