توحید ربوبی

تفاوت توحید در ولایت و توحید در ربوبیت

انجمن: 

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام کلیدواژه های اصلی توحید ولایت و توحید ربوبیت چه هستند ؟ و اساسا فرق این دو در چیست ؟ آیا می توان گفت هر فعلی که توسط خداوند انجام می گیرد جزء ربوبیت است ؟[/]

توسل

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

شناخت جايگاه والاى اهل بيت (ع ) درمنظومه هستى ، ما را هر چه بيشتر به تكريم و تعظيم و تقديس آنان مى كشاند.
عظمت و قدرت ، از آن خداست ،
ولى خداوند، برخى از بندگان شايسته اش را جلوه گاه رحمت و عظمت خويش مى سازد و براى نشان دادن جايگاه رفيع آنان ، بندگان را دستور مى دهد تا اگر مى خواهند به خدا برسند، از اين راه برسند و اگر از قادر متعال ، حاجت مى خواهند، خدا را به حرمت و قداست و جاه اين زبدگان سوگند دهند و آنان را (وسيله ) قرار دهند.

يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة . مائده ، 35

وقتى دل در گرو محبت (آل الله ) قرار گرفت ،
وقتى عنصر (مودت اهل بيت ) به عنوان اداى حق رسول ، چون گوهرى ارزشمند در دل پديد آمد، شيفتگان فضيلت ، چاره اى جز خضوع و تكريم در برابر فضايل مجسم ندارند.
عترت برگزيده و خاندان عصمت ، مجراى فيض و واسطه جود الهى اند و دعايشان ، سبب استجابت دعاهاى ما مى گردد و عنايتشان رحمت الهى را شامل حال ما مى سازد. وقتى خود پروردگار، دوست دارد اين زبده ترين مخلوقاتش براى عالميان شناخته شوند و حاجتمندان ، (عترت ) را وسيله حاجتخواهى از خدا قرار دهند، ديگر چه جايى براى مدعيان توحيد خالص ! مى ماند كه اين گونه توجه به غير خدا را شرك و بدعت بدانند و كاسه هاى داغتر از آش شوند؟
اين ، عين توجه به خداست ، چون در راستاى اجراى فرمان و خواسته اوست .
(توسل )، اينگونه است كه در متن دين قرار مى گيرد.
(تبرك نيز به علت انتساب اشياء به اين وجودهاى پاك و الهى است كه ارزش مى يابد؛ وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه در عالم زياد است . چرا آن ها را نمى بوسند و تبرك نمى كنند؟
علامه امينى مى گويد:
(اگر مدينه منوره ، حرم محترم الهى شمرده شده و در سنت نبوى ، براى مدينه و خاكش و اهلش و مدفونين آن جا ارزشهاى فراوان بيان شده است ، به خاطر همان انتساب به خدا و پيامبر است و بر مبناى همين اصل ، هرچيز ديگرى كه نوعى تعلق و انتساب به پيامبران و اوصياء و اولياء الهى و صديقين و شهدا و افراد مومن دارد، ارزش پيدا مى كند و شرافت مى يابد)(سيرتنا و سنتنا)، علامه امينى ، ص 161.
اگر عاشقان اهل بيت ، آستان بوس اولياء دين اند،
اگر بر ضريح و سنگ قبر و پرچم عزاى حسينى و تربت كربلا تبرك مى جويند،
اگر براى دفن شدن در جوار حرمهاى مطهر، ارزش قائلند،
اگر مردگان خويش را براى دفن در اماكن مقدس و در جوار عتبات عاليه ، به آن شهرها منتقل مى كنند،
اگر به آستان ائمه اطهار، متوسل مى شوند و آنان را در پيشگاه خداوند، شفيع قرار مى دهند،
اگر نذر و قربانى براى زيارتگاهها انجام مى دهند،
اگر به خاطر تبرك و احياء خاطره ، براى رسيدن به غار حرا و غار ثور، جبل النور و كوههاى جنوبى مكه را در مى نوردند،
همه و همه ناشى از عشق و محبت به بندگان خالص خداست و راهى براى تقرب به ذات مقدس پروردگار است .
در زيارتگاهها، اگرچه در ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و ضريح است ، اما در باطن ، محبتى ژرف و عشقى گدازان به ائمه اطهار است و انتساب اينها به اهل بيت ، به آنان قداست بخشيده است . وقتى قلب ، خانه محبت يك محبوب شد، صاحب آن دل ، از نام و ياد و لباس و دستمال و كفش و كوچه و شهر محبوب هم خوشش مى آيد و لذت مى برد و در همه اين آينه ها (عكس رخ يار) را مى بيند.
ما با محبتى كه به حضرت رسول داريم ، اگر با خبر شويم كه جايى رد پايى و نشانى از آن احمد محمود (ص ) باقى است ، آيا شوق ديدنش را نخواهيم داشت ؟
مگر نه اينكه فقيه بزرگ اهل سنت نيز (فاكهانى ) به دمشق سفر مى كند و كفشى را كه منسوب به پيامبر است مى بيند و بر صورت مى گذارد و اشك شوق مى ريزد؟
آرى ... وقتى عشق در كار باشد، خاك ره دوست را بايد سرمه چشم كرد.
در و ديوار كوى ليلى ، براى مجنون جاذبه دارد و آن را غرق بوسه مى كند. اين خاصيت محبت است و دلدادگى .
چه مى توان كرد با دلهاى سنگى و جانهايى كه چشمه محبت در آنها خشكيده است ؟

بارى ... مساله تبرك و توسل ، از موضوعاتى است كه پيروان كوردل (ابن تيميه ) و در عصر حاضر نويسندگان و گويندگان وهابى ، از آن چماقى براى كوبيدن شيعه ساخته اند و هر نوع تقديس و تكريم اولياء الهى و نذر و نياز براى حرمها و بوسيدن ضريح و بارگاه امامان و دست كشيدن و تبرك جستن را (شرك ) مى دانند و گستاخانه ، نه تنها شيعيان را، بلكه انبوه عظيمى از مسلمانان را كه محبتشان به پيامبر و اهل بيت او، آنان را به تبرك و توسل وامى دارد، مشرك مى پندارند و از اين رو بى حرمتى و توهين مى كنند و در تاليفات خود، تفرقه مى افكنند و آب به آسياب دشمن مى ريزند.
عقيده به شفاعت و زيارت و نيز توسل به اولياء الهى براى تقرب به خدا و گراميداشت مزار بزرگان و تعظيم شعائر، از مسلمات دين است و بزرگانى از همه فرقه هاى اسلامى در اين زمينه ، تاليفات متعددى دارند. آداب زيارت در حرمها، در كتب اهل سنت هم آمده است . نمونه هاى فراوانى از تبرك جستن به قبر پيامبر و توسل به آن حضرت براى آمرزشخواهى از خداوند و منتقل كردن جنازه مردگان از جاهاى مختلف به مكه ، مدينه و شهرهاى مقدس يا جوار مدفن بزرگان دين و اولياء الهى در تاريخ اسلام وجود دارد كه صحابه ، تابعين ، فقها، علما و خلفا و ديگران چنين كرده اند و همه در منابع مورد قبول اهل سنت آمده است .
بنابراين بدعت شمردن اينگونه سنتها و تهمت شرك زدن به كسانى كه عاشقانه به پيامبر و آل او معتقدند و (مودت ذى القربى ) را (وسيله ) تقرب به خدا مى دانند، گناهى نابخشودنى است و نوعى (كج فكرى ) و (كج فهمى ) در دين است كه دامنگير برخى از قلم به دستان جاهل يا خودخواه و عوام فريب شده است .
لذا از همه شما عزیزان دعوت می کنم که در مورد این مسئله به گفتگو نشسته و با کمک یکدیگر حقانیت این مسئله مورد قبول شیعه وسنی را از قرآن کتاب خدا و سنت ناب نبوی اثبات کنیم.
و من الله التوفیق