انتخاب همسر

به خواستگاری کدام دختر بروم؟

سلام
این اولین باره که در مورد ازدواج دارم در انجمن مشاوره تاپیک می زنم. از کارشناس محترم ارجاع سوالات خواهش می کنم موضوع رو از اول باز بگذارند تا زمانی که مشاور محترم جواب بدن بتونم از نظر دوستان اسک دینی هم مطلع بشم.

من 27 سالمه، لیسانس دارم و کارمند بخش دولتی هستم. از چند سال پیش احساس نیاز به ازدواج می کردم و اما بالاخره از سال گذشته پدر و مادرم حاضر شدن به طور جدی پیگیر این موضوع بشن. که تا امروز فعلاً موفق به پیدا کردن همسر مناسب برای بنده نشده ایم.
در روزهای اخیر با دخترخانمی آشنا شده ام که تحت نظارت خانواده ها چند جلسه حضوری و تلفنی با هم در مورد ازدواج صحبت کرده ایم و ایشان الآن جدی ترین مورد برای بنده هستند. به نظر می رسه ایشان و خانواده شون دارن من و خونواده م رو دارن قبول می کنند. اما از این طرف خانواده بنده و مخصوصاً مادرم به دلایلی می خواهند در کنار پیگیری این مورد، سراغ موارد دیگری بریم و اون ها رو هم بررسی کنیم. عمده دلایلشون هم دو تاست: یکی این که این خانم شاغل نیست! (که برای شخص من این مسأله مهم نیست). و دیگه اینکه با توجه به وضعیت اقتصادیشون که می شه گفت از ما پایین تر هستند، ممکنه و احتمالاً از بنده به عنوان داماد چند قلم از جهیزیه دخترشون رو درخواست کنند. (برای خونوادم عدم توانایی مالی کافی بنده برای اجابت این امر مسأله است و برای خودم نفس این نوع درخواست از جانب خانواده دختر که درخواست عزتمندانه ای نیست، مسأله شده.) البته بگم هنوز گفتگوی رسمی ما بین خونواده ها اتفاق نیفتاده و من حتی هنوز پدر ایشون رو زیارت نکرده ام و ایشون و خونواده شون هم فقط من و مادرم و دو -سه خانم از بستگان بنده رو دیدن و میشناسند.
به هر حال من هم بنا به توصیه خانواده همزمان پیگیر موردی شدم که چند ماه پیش برایمان مطرح بود (با اینکه کاملاً از نظر اخلاقی مجاب به این همزمانی نشده ام). البته هنوز مستقیماً به خواستگاری آن خانم نرفته ام (حتی ندیدمشون!) اما از یکی از آشنایان نزدیک به ایشان یک سری اطلاعات درباره شون گرفتم.
می دونم به احتمال زیاد مقایسه در امر خواستگاری و ازدواج کار چندان صحیحی نیست. با این حال در مقایسه خانمی که الآن با ایشان در ارتباطم (خانم الف) و خانم دومی که می خواهم مجدد پیگیرشون بشم (خانم ب) موارد مهم اینها هستند:

  1. از نظر اعتقادی با هر دو خانم اشتراکات زیادی دارم اما مدل دین داری خانم الف و ب با هم فرق می کنه (خانم ب معتقدتر به نظر میرسه). مدل دین داری در خانواده و فامیل ما به هر دو خانواده الف و ب شبیهه. جالب اینه که خود خانم ب نسبت به خواهر بزرگترشون اعتقادات دینی محکم تری دارند.
  2. از نظر سطح ایمان فکر می کنم با خانم الف هم سطح هستیم (و این من رو نگران می کنه، فکر می کنم شاید بهتر بود همسرم از من مؤمن تر باشه تا هم من اشکالات اخلاقیم برطرف بشه و هم از نظر تربیت دینی بچه ها. در مقابل با توجه به چیزهایی که درباره خانم ب شنیدم ایشون احتمالاً از بنده ایمان و التزام و تقیدشون به احکام دینی بیشتره. (طوری که من دوست دارم باشم ولی تا حالا نشدم).
  3. نکته بعدی مسأله حیا و حجاب و ایناست. هر دو خانم چادری هستند. خانم الف بهم گفتن که بیرون از خونه چادر ملی می پوشند و در جمع های فامیلی در منزل بدون چادر خونه و البته با حفظ حجاب. اون دو جلسه ای هم که ما رفتیم منزلشون سطح پوششون 100% کامل نبود (کمی از موهاشون و پا و ...) که من با توجه به موضوع و خاصیت جلسه پیش خودم توجیه کردم مسأله رو؛ اما زمانی که بعداً از من درباره پوشش خودشون پرسیدن من گفتم سلیقه من اینه که در جمع های فامیلی چادر خونه باشه و البته هیچ اجباری هم نیست. در مقابل ایشون با یک حالت گربه کشی به صراحت بهم گفتن که من توی خونه چادر سر نمی کنم. در مقابل خانم ب مطابق تعریفی که ازش شنیدم مقیدترند و حجاب و حیاشون در همون حد ایده آل منه. در همین رابطه لازمه بگم زمانی که به منزل خانم الف رفته بودم خواهرهای بزرگترشون حجابشون در مقابل بنده 100% کامل نبود و الآن این دغدغه در من هست که در رفت و آمدهای بعد از ازدواج اذیت بشم.
  4. اخلاق خانم الف تا این جا به نظرم خوب و سازگار اومده. خانم ب رو البته ندیدم و طبق تعریفی که ازشون شنیدم به نظر میاد نسبتاً درونگرا باشه. در حالی که من در حد وسط درونگرایی و برونگرایی هستم تقریباً.
  5. از نظر روحیه هنرمندی و طنازی برای شوهر و ...، خانم الف به نظرم بهتر از خانم ب هستند. شخصی که داشتم ازش درباره خانم ب اطلاعات می گرفتم می گفت که این دختر رو تا حالا هر وقت دیده ساده بوده و خیلی خوش سلیقه نیست؛ البته مطمئن نبود بعد از ازدواج هم برای شوهرش نتونه دلبری کنه.
  6. از نظر خانواده، خانواده خانم ب تقریباً شبیه به خانوده ما هستند (هم ما و هم اونا 3 فرزندی هستیم). ایشون فرزند دوم خانواده هستند (من فرزند اولم). در مقابل خانواده خانم الف از ما شلوغ ترند: 7 فرزند که 4 تاشون ازدواج کردند و این خانم فرزند ششم هستند. به علاوه 11 نوه تا به الآن! معدل سنی در خانواده خانم الف نسبت به خانواده ما اقل کم فکر میکنم 15 -20 سالی بیشتر باشه. (این از حیث ارتباط با والدین همسرم برام اهمیت داره). ضمن اینکه من برای خانواده الف (اگه با دخترشون ازدواج کنم) داماد چهارم محسوب می شم و احتمالاً جایگاه کمتری خواهم داشت نسبت به زمانی که داماد خانواده خانم ب بشم (داماد دومشون میشم در حالی که پسری هم ندارند).
معیارهای اصلی بنده 4 مورد اول فوق بود اما موارد با اهمیت کمتر:
  • سن خانم الف از بنده 6 ماه بیشتره و خانم ب 4 سال از بنده کوچکتر هستند. البته الآن فاصله سنی زیاد برای من مهم نیست اما در صورت ازدواج با خانم ب امکان مانور بیشتری خواهم داشت.
  • سطح اقتصادی خانواده خانم الف از ما پایین تر و خانواده خانم ب از ما بالاتره.
  • دیدگاه مشترکی در خانم الف و ب در خصوص ازدواج وجود داره که با دیدگاه بنده متفاوته. خانم الف این طور که می گفتن تا دو سال پیش خواستگار راه نمیدادن چون می خواستن به بلوغ فکری برسند و خانم ب هم تا به الآن مهم ترین بهانه شون برای ازدواج نکردن و رد کردن خواستگاراشون ادامه تحصیل و این حرفا بوده (که تا الآن هم در رشته دلخواهشون قبول نشدن). نکته قابل توجه اینه که در حال حاضر خانم الف شاید به خاطر شرایط من (نسبت به خواستگارهای دیگه شون) یا شرایط سنی خودشون یا شاید هم فشاری که از بودن در خانواده احساس می کنند (اینو مطمئن نیستم) تا اینجا به نظر میرسه که در مورد من نظر مثبت دارند؛ در مقابل خانم ب به خاطر آرزوهایی که در زمینه تحصیل دارند و یا ایده آل گرایی مذهبی یا نگرانی ناشی از یک بار تجربه ازدواج ناموفق خواهرشون، در خصوص پذیرش خواستگار محتاط ترند. یعنی میخوام بگم الآن خانم الف یک مورد تقریباً نقد محسوب می شه و خانم ب (و بعضی دخترهای دیگه ای که مطرحند) مورد نسیه که معلوم نیست اولاً قبول کنه یا من خوشم بیاد یا ... .

لازمه اشاره کنم در کنار مسائل بالا پدر و مادرم اصرار دارند که پیگیر برخی موارد دیگر هم بشویم. مادرم هر روز 1 شماره گیر میاره و میخواد من برم دخترهای دیگه رو ببینم. اما بنده فعلاً می خوام این گزینه مطرح رو به یک نتیجه ای برسونم بعد ببینم چه میشه کرد.
حالا به نظر مشاوران محترم و دوستان اسک دینی چه کار می توانم کنم و وضعیت رو چه جوری مدیریت کنم تا بعداً پشیمون نشم که کاش قبل از ازدواج طور دیگری عمل می کردم؟
با تشکر

توصیه آیت الله مهدوی کنی به جوانان در باره انتخاب همسر

بسم الله الرحمن الرحیم

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006470109d1414085167-tosiye.flv[/FLV]

آیت الله مهدوی کنی رییس مجلس خبرگان رهبری، پایه گذار دانشگاه بین المللی امام صادق (ع) و استاد حوزه و دانشگاه - که امروز روح بلندش به ملکوت پرکشید-، در جریان سلسله بحثها و درسهای خود در باره اسلام به مساله زن، تشکیل خانواده و انتخاب همسر هم اشاره و در این زمینه، توصیه جالبی به شاگردانش کرده بود که می تواند برای همه جوانان مفید باشد.

منبع: شبستان

فایل: 

انتخاب همسر: دختر دبیرستانی، دانشگاهی و یا حوزوی؟

سلام

سالروز پیوند خجسته و معنادار امیر المؤمنین حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمۀ زهرا (علیها السلام) مبارک باد.

با دوستان گفتگو می کردیم و نظرات ذیل حاصل شد:

ازدواج با دختر دبیرستانی: بیشتر می توان او را کنترل کرد، چون هنوز (بقول معروف) چشم و گوشش باز نشده!

ازدواج با دختر دانشگاهی: چون سطح فکری هر دو بهم نزدیک است.

ازدواج با دختر حوزوی: چون قابل اعتمادتر است و شیرازۀ زندگی دیرتر از هم می پاشد.

راهکار برای فردی که مذهبی است اما خواستگار مذهبی ندارد!

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که بنا به عللی لازم نبود با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

اما سوال ایشون:

نقل قول:

بنام خدا

با عرض سلام به تمامی کارشناسان محترم و همچنین کاریران گرامی
مشکلی دارم که اگر بتونید کمکم کنید ممنون میشم ،از خدای بزرگ میخوام بتونم انشالله منظورم به طور درست بیان کنم

من دختری 23 ساله هستم که شخصا فردی مذهبی هستم و برای ازدواج نیز فرد مذهبی مد نظرم هست اما چندتا مشکل اساسی دارم که هر کدومشون جای بحث داره...........

مشکلم این است که بنده در حانواده مذهبی به دنیا نیومدم که حواستگار مذهبی داشته باشم و تا به حال حتی یه دونه خواستگار مذهبی هم نداشتم ،و متاسفانه من در یک شهر بزرگ و مذهبی زندگی نمی کنم به همین دلیل افراد مذهبی کم هستن،

مشکل دیگری که دارم خود خانواده ام هستش چون بعضی از خواستگارام مورد تایید خانواده ام هستن بهم میگن چرا ازدواج نمی کنی ممکنه سن ات بره بالا و دیگه برای ادواج خیلی دیر بشه بهم میگن نگاه کن ببین چندتا دختر بالای 30 سال به خاطر اینکه میخواستن شوهر مذهبی بکنن هوز ازدواج نکردن و من رو از اینکه سنم بره بالا میترسونن.....

حالا به من بگین من باید چی کار کنم هم میخوام ی شوهر مذهبی کنم هم از اینکه سنم بره بالا میترسم و سوال مهمی که مامانم تاکید کرده بپرسم اینکه اگز بسری از هر نظر خوب باشه ولی مذهبی نباشه یعنی اهل اهنگ های غیر مجاز و ماهواره باشه و حتما فردا از من میخواد ارایش هم کنم به نظرتون این فرد را باید رد کرد؟خانواده ام بهم میگن باید ذاتش درست باشه حالا ی شب هم به خوان بزن و برقص اشکالی نداره بهم میگن بد از ازدواج درستش کن ایا این حرف خانواده ام که میگن بعد از ازدواج درست میشه در ست هست ؟ ...................

که این سول رو از هر کارشناس مذهبی پرسیدم بهم گفتن نباید چون خودت مذهبی هستی با یک فرد غیر مذهبی ازدواج کنی حالا به من بگید من باید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و اما جوبهای که تا به حال شنیدم رو میگم که شما دیگه تکرارش نکنید به هم نگید برو با افراد مذهبی دوست بشو که خواستگار مذهبی بکنی چون بعضی از دوستانم مذهبی هستن ولی تا به حال ابی ازشون گرم نشده،دوم اینکه بهم نگید برو جای مذهبی که پسند بری چون هم داخل شهر ما یا نیست یا بسیییییییییییییییار کم هست اگر هم برم ممکنه مورد پسند واقع نشوم،بهم نگید دعا کن چون تا دلتون بخواد دعا کردم

یا علی

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

مهارت های گفتگو در خواستگاری

ازدواج هايي روي آب

1) ازدواج به دليل دوري از خانواده و پدر و مادر:
وقتي وضعيت در خانه ي پدري، شوم و اندوه بار باشد، ازدواج يک راه گريز محسوب مي شود.

تعجبي ندارد که خيلي ها اين راه گريز را انتخاب مي کنند؛ اما به طور معمول، اين مسيري است که شما را از چاله درآورده و به چاه مي اندازد.
يکي دو سال ديگر در خانه ي پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستين پيشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهيد، چون آن وقت ممکن است شريک زندگي تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.

2) ازدواج به دليل نگرش يک جانبه ي پدر و مادر شما به شخص مورد نظر:
البته جاي تعجب دارد که پدر و مادر شما به طور واقعي، همسر آينده ي شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن اين فرد از سوي آنان، دليل کافي براي مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نيست. سال هاي آينده، زماني که (بعد از 120 سال ) از ميان شما رفتند، شما کماکان بايد اسير فرد روياهاي آنان باشيد؛ فردي که شايد مرد يا زن روياهاي شما نباشد.

3) ازدواج فقط به دليل پول و ثروت:
اگر شما شيفته ي فردي هستيد که ثروتمند است و فقط به همين دليل حاضريد با او ازدواج کنيد و به ديگر ابعاد توجه نمي کنيد، اين ملاک مناسبي نمي باشد.
ايده ي ازدواج کردن با يک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفه ي قلبي و فقط از روي نگاه مادي گرايانه، به طور يقين، عقلاني نيست و اشتباه مي باشد.

4) ازدواج به دليل ترحم و دل سوزي به يک فرد:
گاهي انگيزه ي فرد براي ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهايي، فشارهاي زندگي، مشکل هاي اقتصادي و اجتماعي و دليل هاي ديگر است.
براي نمونه، دختري که به پسري وابستگي شديد دارد، مسووليت زندگي او از جمله کار، مسکن و مسائل مادي را مي پذيرد. چنين انگيزه هايي بعد از مدتي کوتاه، رو به خاموشي مي رود و در نهايت، زندگي مشترک را با بحران مواجه مي سازد.

5) ازدواج به دليل خو گرفتن به ارتباط در طي زمان طولاني:
هنگامي که دو نفر پس از آشنايي، تصميم به ازدواج با يکديگر مي گيرند، اشکالي ندارد؛ اما موقعي اجبار به دليل «عادت محض» خطرناک مي شود که دو نفر که با هم ازدواج کرده اند و بعد، از يکديگر طلاق گرفته و به هم عادت کرده اند، تصميم بگيرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشيد هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نيز، کارساز نخواهد بود.

6) فردي که براي رسيدن به شما از همسرش جدا مي شود:
به طور معمول، اين گونه ازدواج ها، زياد دوام نخواهد آورد و پايه اي براي يک رابطه ي درازمدت نخواهد بود. فردي که به خاطر شخصي حاضر است به همسر يا نامزد خود خيانت کند، به طور مسلم رابطه ي آنان، استحکامي نخواهد داشت؛ زيرا کسي که توسط شما به فرد ديگري خيانت کرده، روزي نيز به خود شما خيانت خواهد کرد.

7) ازدواج، ابزاري براي دست يابي به خواسته هاي ديگر:
گاهي انگيزه ي اصلي در تشکيل زندگي مشترک، عشق به فرد مقابل و نياز روان شناختي به زيستن با فرد مقابل نيست؛ بلکه او وسيله اي براي رسيدن به هدف هاي ديگر مي شود.
براي نمونه، خانمي که دوست دارد در خارج از کشور زندگي کند، ممکن است با پيشنهاد فردي جهت ادامه ي زندگي مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولي مسائل فرهنگي، استرس هاي متعددي را به دنبال داشته است؛ بنابراين گاهي ازدواج به خاطر ترس از تنهايي، از دست دادن زيبايي، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگي و ... صورت مي گيرد. در چنين فضايي، امکان سازگاري با مشکل هاي زندگي، ضعيف بوده و در نهايت، ضريب ريسک اين ازدواج ها، بالا مي باشد.

8) ازدواج به دليل عشق سطحي و زودگذر:
گاهي دو نفر، چنان علاقه اي به يکديگر پيدا مي کنند که گمان مي برند به راستي، عاشق هم هستند. وقتي هيجان با سرعت چشمگيري در رابطه ها پيش برود، شناخت يکديگر به روال عادي و تدريجي خود، پيش نمي رود؛ زيرا وقت کافي براي اين امر وجود نداشته است.
صراحت، صداقت و اعتمادي که لازمه ي يک رابطه ي محکم است، احتياج به زمان دارد. يک آشنايي سريع، هر چه قدر هم که هيجان آور باشد، تنها يک صميميت ظاهري به بار مي آورد که به آساني با نزديکي و صميميت واقعي، اشتباه مي شود. به همين دليل، ازدواج هايي که در کوتاه مدت اتفاق مي افتند، ممکن است خطرهايي را به دنبال خواهند داشت.

9) ازدواج فقط به دليل پدر و مادر شدن:
بدون شک، يکي از مهم ترين عامل هاي تحريک کننده براي ازدواج، اين است که فرد، خود را پدر يا مادر ببيند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندي شود؛ اما آيا به اين موضوع آگاهي داريد که قادر هستيد از لحاظ تربيتي، عاطفي، اخلاقي و مادي، شرايطي را براي هرچه بهتر تربيت شدن فرزندتان فراهم کنيد؟ بي شک روزگار سپري مي شود؛ بچه ها بزرگ مي شوند؛ ازدواج مي کنند و به دنبال زندگي خويش مي روند.
آنگاه است که احساس مي کنيد باز شما هستيد و تنهايي. پس فردي را انتخاب کنيد که فقط در فکر اين نباشيد که با او صاحب فرزند شويد؛ بلکه شخصي باشد که در تمام مراحل زندگي، پا به پاي شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعي تان باشد.

10) ازدواج فقط به دليل پايان دادن به دوران نامزدي:
دوران نامزدي دست کم، شرايطي را براي آگاهي زوجين از هم فراهم مي آورد. تعدادي از افراد در اين دوران، متوجه تفاوت هاي بسياري بين خود و فرد مقابل مي شوند يا در اين دوران، متوجه ناراحتي و يا مبتلا بودن فرد به يک اختلال رواني يا وابستگي او به مواد مخدر مي شوند؛ اما با وجود آگاهي به اين مسائل، بنا به دليل هاي فرهنگي از جمله اينکه به هم خوردن نامزدي را مساوي با بي آبرويي و از دست دادن حيثيت خود، قلمداد مي کنند، تن به ازدواج مي دهند.
چنين تجربه هايي در زندگي مشترک، بسيار بحران زا بوده و احتمال جدايي آنان قابل پيش بيني است.

11) ازدواج فقط به دليل زيبايي ظاهري:
اهميت جذابيت جسماني، به عنوان يک عامل مهم در دوستي ها و مناسب هاي اجتماعي، غيرقابل انکار است. به نظر مي رسد افرادي که جذابيت ظاهري دارند، رفتارهاي پسنديده تر و ويژگي هاي شخصيتي زيباتري هم داشته باشند. به خاطر چنين تصوري، تعداد زيادي از دختران و پسران، مجذوب جذابيت جسماني هم مي شوند، زماني که اهميت اين عامل در معيارهاي افراد براي تشکيل زندگي مشترک، بدون توجه به عامل هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و شخصيتي افراد لحاظ مي شود، ضريب خطر پذيري چنين ازدواج هايي نيز به طور طبيعي، بالا خواهد رفت.

رابطه قبل از ازدواج

رابطه قبل از ازدواج باید چگونهباشد

چه جوری میشه همسر خوب و مطمئن پیدا کرد؟

[="DarkOrange"]به نام او
123... حالا وقتشه وقت زن گرفتن !!!!!!
سلام دوستان چه جوری باید زن خوب پیدا کرد؟
از میان دوست دختر های بقیه؟
از میان هزاران انتخاب مامان؟؟؟!!!
صبر کنیم تا عاشق بشیم؟!!!یا عاشق بشیم و صبر کنیم؟!!!
من اگه بخواهم نصف دینم رو حفظ کنم چه کنم ؟
اقا من جوون دانشجو از کجا بیارم ماشین و خونه و کار؟؟؟؟؟
راستی چرا ازدواج موقت یا صیغه در اذهان عمومی جرمه؟
لطفا به سخنان اقای دهنوی رجوع ندهید که ما dial up با سرعت لاک پشتی هستیم و اصلا چیزی به اسم دانلود نداریم
البته من فعلا کاری به این کار ها ندارم و به این گویند جبری گری زمانه ولی راهکار بدید برای باقی رفقا!![/]

آیا همسر آدم از قبل تعین شده ؟یا خوده ما انتخاب میکنیم

با سلام

از اساتید سوالی داشتم

آیا همسر آدم از قبل تعین شده ؟ یا خوده ما انتخاب میکنیم ؟