امام علی علیه السلام در کلام امام علی علیه السلام
1- ينحدر عنّى السّيل و لا يرقى الىّ الطّير ( سيلهاى خروشان حقايق از من سرازير مىشود ، و سبكبالان تيز پرواز فضاى رشد و كمال توانائى وصول بمن را ندارند . ) . خطبه 3
2 -اما و الّذى فلق الحبّة و برأ النّسمة لو لا حضور الحاضر و قيام الحجّة بوجود النّاصر و ما اخذ اللّه على العلماء ان لا يقارّوا على كظّة ظالم و لا سبغب مظلوم لألقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكأس اوّلها و لألفيتم دنياكم هذه ازهد عندى من عفطة عنز .( سوگند به آن خدائى كه دانه را شكافت و روح را آفريد ، اگر گروهى براى يارى من آماده نبود و حجت خداوندى با وجود ياوران بر من تمام نمىگشت و پيمان الهى با دانايان در باره عدم تحمل پرخورى ستمكار و گرسنگى ستمديده نبود ، مهار اين زمامدارى را بر دوشش ميانداختم و انجام آنرا مانند آغازش با پياله بىاعتنايى سيراب مىكردم . در آنهنگام مىفهميديد كه اين دنياى شما در نزد من از اخلاط دماغ يك بز ناچيزتر است ) . خطبه 3
3 -و الّذى بعثه بالحق و اصطفاه على الخلق ما انطق الاّ صادقا ( سوگند به آن خدائى كه پيامبر را به حق بر انگيخته و او را بر همه مردم برگزيده است ، سخنى جز صدق نميگويم ) . خطبه 173 .
4 -بنا اهتديتم فى الظّلماء و تسنّمتم العلياء و بنا انفجرتم عن السرار ( بوسيله ما هدايت شديد و به عظمتهاى انسانى صعود نموديد و از تاريكيهاى جاهليت به بامداد اسلام رسيديد ) . خطبه 4
5 -غرب رأى امرىء تخلّف عنّى ما شككت فى الحقّ مدأريته ( انديشه كسى كه از من دور شده است ، پوچ و از واقعيات بريده است ) . توضیح اینکه(از موقعيكه حق بمن نشان داده شده است ، ترديدى نداشتهام . بينوا و بدبخت كسى است كه آدرس جان خود را بجاى اينكه از جان جانان بگيرد ، از گمشدگان سرابهاى آب نما جستجو نمايد . او حق را ديده است ، پس اوست آشناى جان ما . ) خطبه 4
6 -و اللّه لابن ابيطالب آنس بالموت من الطّفل بثدى امّه ( سوگند به خدا ، فرزند ابيطالب به مرگ مأنوستر است از كودك شير خوار به پستان مادرش ) . خطبه 5
7 -بل اندمجت على علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية فى الطّوى البعيدة ( بلكه من در علمى غوطهورم كه اگر آنرا بزبان بياورم مانند طناب آويزان در چاه عميق مضطرب خواهيد گشت ) . خطبه 5
8 -سترنى عنكم جلباب الدّين و بصّرنيكم صدق النّيّة ( پرده دين مرا از شما پوشيده است ، و صدق نيتى كه دارم مرا بر شما بينا ساخته است . ). خطبه 4
9 -اقمت لكم على سنن الحقّ فى جوادّ المضلّة حيث تلتقون و لا دليل و تحتفرون و لا تميهون ( من در سر راههاى روشن حق كه از ميان جاههاى گوناگون ضلالت كشيده است ، نگهبانى شما را بعهده دارم . شما در آن جادههاى گمراه كننده بيكديگر مىپيونديد ، بدون اينكه راهنمائى داشته باشيد و چاههائى را مىكنيد بدون اينكه به آبى برسيد كه شما را سيراب نمايد ) خطبه 4
10 -و لكنّى اضرب بالمقبل الى الحقّ المدبر عنه و بالسّامع المطيع العاصى المريب ابدا حتّى يأتى علىّ يومى ( و لكن من همواره و تا آنگاه كه اجلم فرا رسد به كمك ياران حق ، كسانى را كه از حق رويگردان شدهاند و بوسيله انسانهاى شنونده و مطيع ، تبهكاران معصيتكار و غوطهوران در ترديد را خواهم كوفت ) . خطبه 6
11 و انّ معى لبصيرتى ما لبّست على نفسي و لا لبّس علىّ ( قطعى است كه من همواره با بينائىام راه ميروم ، هرگز خود را نفريفتهام و كسى هم نتوانسته است مرا بفريبد و به اشتباه بيندازد ) . خطبه 10
12 -و أيم اللّه لا افرطنّ لهم حوضا انا ماتحه لا يصدرون عنه و لا يعودون اليه ( سوگند بخدا ، حوضى براى آنان پر نخواهم كه تحصيل كننده آن آب از چاه خود من هستم ، از آن حوض بيرون نخواهند آمد و به آن حوض بر نخواهند گشت . خطبه 10
[ اين معنى ابهامانگيز است . در نسخه دكتر صبحى صالح بجاى « لا افرطن » ، لافرطن ثبت شده است و اين معنى روشنتر است : « حوضى براى آنان پرخواهم كرد كه ساقى آن خودم باشم ، يعنى آن نظم زندگى را كه من براى شما صلاح ديدهام كسى جز من توانائى هموار ساختن آنرا براى ورود و خروج ندارد .
13 -و اللّه ما كتمت و شمة و لا كذبت كذبة ( سوگند بخدا كلمهاى را مخفى نكردهام و هيچ دروغى نگفتهام ) . خطبه 16
14 -و اللّه ما انكروا علىّ منكرا و لا جعلوا بينى و بينهم نصفا ( سوگند بخدا ، نه كار ناشايستى از من ديدهاند و نه ميان من و خودشان انصاف ورزيدهاند . ) خطبه 17
15 -الى اللّه اشكو من معشر يعيشون جهّالا و يموتون ضلاّلا ( شكايت بخدا مىبرم از گروهى كه نادان زندگى مىكنند و گمراه ميميرند ) . خداوندا ، چكنم با اين انسان نماهائى كه از علم ميگريزند و از رشد و كمال متنفرند ، زندگى آنها غوطهور در جهالت ، مرگشان در گمراهى . خطبه 22
16 -و انّى لراض بحجّة اللّه عليهم و علمه فيهم ( من به حجت خداوندى عليه آنان و علم او به همه حالات آنان خرسندم ) . خطبه 22
17 -و من العجب بعثهم الىّ ان ابرز للطّعان و أن اصبر للجلاد هبلتهم الهبول ، لقد كنت و ما اهدّد للحرب و لا ارهب بالضّرب ( شگفتا ، براى من پيام فرستادهاند كه آماده جنگ شوم و به مشقت نبرد تحمل كنم زنها به ماتمشان بنشينند ، من تا كنون هرگز با جنگ تهديد نشدهام و كسى مرا با زدو خورد نترسانده است ) . خطبه 22
18- و انّى لعلى يقين من ربّى و غير شبهة من دينى ( و قطعا ، من بر مبناى يقين پروردگارم استوارم و بدون شبههاى در دينم حركت ميكنم ) . خطبه 22
19- و لعمرى ما علىّ من قتال من خالف الحقّ و خابط الغىّ من ادهان و لا ايهان ( سوگند به زندگيم ، براى من در نبرد با مخالف حق و كسيكه در گمراهى غوطهور است ، نه تصنع و نفاق امكان پذير است و نه سستى . ) خطبه 24
20- اللّهمّ انّى قد مللتهم و ملوّنى و سئمتهم و سئمونى فأبدلنى بهم خيرا منهم و ابدلهم بى شرّا منّى ( خداوندا ، من آنانرا خسته و ملول كردهام و آنان نيز مرا خسته و ملول نمودهاند ، خدايا ، بهتر از آنان را بجاى آنان بر من عطا فرما ، و بدتر از من را بجاى من بآنان نصيب ) خطبه 25
برگرفته از کتاب شرح نهج البلاغه علامه جعفری خطبه 37