✿ پـنجـره ی فـولـاد ( دلنـوشته ای بـه امـام رضـا (ع) ) ✿

تب‌های اولیه

2165 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

☀️یا حضرت شمس الشموس☀️

می‌گریم آنقدر که کمی وا شود دلم
در بین زائران شما جا شود دلم

بر بال کفتری دل خود را نوشته‌ام
باید کدام صحن تو انشا شود دلم؟

✨غبطه خوردم به حال زوارت
کاش سرمست ساغرت بودم
به حساب حسادتم نگذار
کاش من هم کبوترت بودم ✨

ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا

شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها

[=arial]مولاي من! تو را امام غريب مي*نامند، مي*دانم بد ميزباني بودند و در مهمان*نوازي وفا نكردند.

[=arial]مولاي من! بعد از گذشت روزگار، حال تو ميزبان ما هستي؛ تو ميزبان گريه*ها و نيازها؛ غم*ها و دلتنگي*هاي ما

هستي.
[=arial]تو كه غريبي را احساس كرده*اي! حال غريبه*ها به آستان كرم تو چشم دوخته*اند و به دستان پر مهرت توسل

كرده*اند.
[=arial]مولاي من! مي*خواهم از زائراني بگويم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشته*اند تا نفسي مهمان شوند و از مي

عشق تو بنوشند.
[=arial]مولاي من! مي*خواهم از سنگفرش آستان مقدّست بگويم كه سجده*گاه قدوم مهمانانت شده است؛ از كبوتران

عاشقي كه گرداگرد حرم پاك تو مي*چرخند و تو را طواف مي*كنند؛ از نسيم بگويم كه بيرق گنبدت را بوسه*اران

مي*كند و عطر دلرباي تو و اشك تمناي زائرانت را به اوج افلاك مي*برد.

[=arial]مولاي من! مي*خواهم از آسمان بگويم كه هر روز نه، هر ساعت نه، هر لحظه و ثانيه از تو جان مي*گيرد و در

پيشگاه شكوه تو جان مي*دهد.

[=arial]اي آفتاب مهرباني! مي*خواهم از خورشيد بگويم كه هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ مي*زند و از

ضريح تو نور مي*گيرد.

[=arial]اي حجت خدا! خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهايي خود را مي*شكند و خاك پايشان را به سينه

زخم*آلود خود مي*زند كه عمري است از طواف تو جا مانده است.

[=arial]خوش به حال رواق*ها، درها و ديوارهايي كه از نفس مهمانانت پَِر مي*گيرند و به ضريح پاك تو مي*رسند.خوش به

حال مناره*ها وكاشي*ها!

[=arial]حال در سالروز طلوع جاودانه تو اي شمس*الشموس، از راه دور به ميعادگاه عاشقي تو چشم دوخته*ايم تا از جام

كرامتت جرعه*اي بنوشيم.

[=arial]ما را بي*نصيب مگردان!

[=arial]عازم مشهد شدم تا با تو درد دل كنم
بودنم را می*كنم این*گونه باور بیشتر

مرقدت ضرب*المثل*های مرا تغییر داد
هركه بامش بیش، برفش... نه! كبوتر، بیشتر

چار فصل مشهد از عطر گلاب آكنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر

پیش تو شاه و گدا یكسان*ترند از هر كجا
این حرم دیگر ندارد حرف كمتر، بیشتر

ای كه راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم* بر راه تو هستم روز آخر بیشتر

از غلامان شما هم می*شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر

[="Book Antiqua"][="Magenta"][/]

کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد
بدون واسطه دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا شو که آن امام رئوف ،
به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد

❄️خودم در این جغرافیای منجمد

اسیرم

و دلم❤️....

در حوالی گنبد طلایی⚡️ تو

کبوترانه

آقا جان...

فرمودین هر کس حتی اگر سنگی رو دوست داشته باشه
فردای قیامت با همون محشور میشه
سید و مولای...
خودتون میدونید که قلباً دوستتون داریم...

«السلام علیک یا معینَ الضُعفا و الفقراء».
سلام بر طبیبی که بیماران غریب عشق را که کنار شفاخانه ضریحش دخیل معرفت بسته ‏اند را می‏نوازد و درِ شفاخانه پنجره فولادش به روی همه بیماران هدایت و سلامت باز است.
سلام بر او که سریر شاهی ‏اش را کنار می‏گذارد و با غلامان خود پای سفره دلشان، با هم نان غصه می‏خورند. «السلام علیک یا معینَ الضُعفا و الفقراء». نمی دانم چه سری است که هر بار که میشنوم اشک در چشمانم جمع می شود ،السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا.

خرج تو میکنم دلتنگی هایم را به امید دیدار مشــــهد الرضـ❤️ــای تو ..
من دلم نازک است و زود می گیرد ..
اما ایمانم اگر به چیزی بند کند دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ..
ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود ...
وقتی عجیب دلم هوای دیدارت را دارد ...
وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست ..
آن لحظه نوشته میشود به پایم ثواب زیارتت ..
و دلم قرص میشود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام ..
وقتی که نسیم موهایم را نوازش میکند به خودم تلقین میکنم که تو صدایم را شنیده ای ..
و قدری از هوای ملکوتی باب الجـــوادت را برای دل خسته ام فرستاده ای ..
من به همین چیزها دل خوش کرده ام ..
ولی دلم به حال خودم میسوزد ..
دلــــم میســـــوزد که نمی توانم از نزدیک بـــبــــــویـــمــت ..

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

مولا جان......

به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست،
تو نگیر از منِ دلخسته «رضا (ع) گفتن» را....

شیرینی زیارت تو چیز دیگری است

طعم زیارتت به شکر طعنه می زند

آغاز می کنم سخنم را به یا رضـــــا
در می زنم به خانه ی معبود با رضـــــا
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا رضـــــا
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر مشهد الرضـــــا
دوباره سفره ی شب زنده دارها وا شد
دوباره خانه ی دلدار ، خانه ی ما شد
بیا که کوه گناه را به کاه می بخشند
بیا به خاطر زهرا گناه را می بخشند
به روزه خوار بگو توبه در حضور اینجاست
هزار توبه شکستی بیا غفور اینجاست
کنار یار نشستن چه لذتی دارد
گناهکار هم انگار عزتی دارد
خوشا به حال هر آن کس که ناله ای دارد
و التماس به شاهنشه خراسان دارد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

جز به دیدار حریمت دگرم مرهم نیست...

بطلب ایها الرئوف

سـَلام آقـا...
اِمـشـب دِلَـم گِرفـتــه...
آقـا نـکنـه حـواسـِت فـقـط بـه اونـاییـه کـه مـیـان پـیـشـت...
خـُـب مـنـم دلـم میـخواد بـیـام..
اِمـشـَب دِلـَم عـطـر صـحـنـت رو مـیـخواد..
دِلـَم آرامـِش شـلوغـیـه حـرمـِتـو مـیخـواد..
دلـَم مـیـخواد بـرم یـه گـوشـه تـو اون شـلوغـے روبـهـ روتــ بـشینـم ..
میـخـام بـشـیـنم ازتــ بـپـرسـم خـبـر از دلــ مـَن داری یـا نــَ ؟
آقـا ارزش مـنـ از یـهـ آهـــــو کـمـتـره بـراتــ ؟
مــنـے کـه دلـم دارهـ واسـه دیـدن گـل دسـتـه هـات پـرپـر میـزنـه...
مـنـے کـه بـا عـکس حرمـت و وعـده های الـکـے بـه دلـم،آروم مـیـشــَـم..
آقـا ایـنقـدر بـغـض تـو گـلـومـه کـهـ نـذر کـردم اگــه اومـدم پـیـشـت بـا اشـکـام وضــو بـگـیـرم...

درد و دلــ هـامـ زیـادهـ
ولــے جـاش ایــنـجـا نـیـسـت...
بـزار بـیـام پـیـشـت کـلـے حـرف دارمــ بـاهـاتــ...
آقـا بهـت گفـتـم دلـم پـره،ایــنـم بـدون کـه طـاقـتـشـم زیـاد نــیـس...
خـودتـــــ دسـتـمـو بـگـیـر..

امشب حرمت چه با صفا بود
عطرش به مَثل بوي خدابود
هرجا که قدم گذاشتم من
صحبت زصفا،صدق ووفابود
بين همه زائران عاشق
گم کرده رهي غرق دعا بود
درنيمه شب تنگ مناجات
ذکر لب او «رضارضا» بود

خاک حرم رسید ، دوا نیز داده شد
آب حرم رسید، شفا نیز داده شد
ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم
ما جلوه خواستیم ، خدا نیز داده شد
اصلا بهانه هاست که ما را می آورد
با دادن بهانه ، بها نیز داده شد
هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود
در این حرم نخواسته ها نیز داده شد
از بس کریم بود که درهم خرید و رفت
در ازدحام ، حاجت ما نیز داده شد
اصلا به خواهش کم ما اکتفا نکرد
ما سنگ خواستیم ، طلا نیز داده شد

بهتر اینست که زائر دم پابوسی تو ...

نفس آخر خود را بکشد، پانشود ...

[=&quot]با کار و دل و پای فلج رو کردیم

[=&quot]از بهر گشایش و فرج رو کردیم

[=&quot]اینجا همه با دست تهی، چشم پُر اشک

[=&quot]بر روضۀ ثامن الحجج رو کردیم

[=&quot]سلام و درود خدا، ای رئوف

[=&quot]به روح بلند شما ای رئوف

[=&quot]شهنشاه ایران ما، ای رئوف

[=&quot]علیّ بن موسی الرّضا، ای رئوف

ساعت شنی;807290 نوشت:
آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گفت: اگر حاجتی داشتی، امام رضا(ع) را سه مرتبه به جان امام جواد(ع) قسم بده که برآورده می‌شود

[=arial]قسم به جان جوادتان
قسم به جان جوادتان
[=arial] قسم به جان جوادتان[=arial]

آقا بطلب دلم حرم میخواهد ....

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺮﯾﺐ ﻏﻤﺖ ﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﺷﺮﺭ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺮﯾﺐ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻓﻮﻕ ﻫﻤﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺮﯾﺐ

❤️یا امام رضا(ع)

[h=1]تا یوسف اشکم سر بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید

در سوز جگر مصلحت ماست که ما را
غیر از جگر سوخته در کار نیاید

خارم من و در سینۀ من عشق شکفته است
تا خلق نگویند گل از خار نیاید

بیمار فراقم من و وصل است دوایم
تدبیر به کار من بیمار نیاید

یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک
بر دیدن این دلشده یک بار نیاید

ای حجت هشتم! که خدا خوانده رضایت
مدح تو جز از ایزد دادار نیاید

خود را به تو بستم که منم نوکر کویت
از نوکریم گر که تو را عار نیاید

ما عافیت از چشم تو داریم، که گوید
بیمار به دلجویی بیمار نیاید؟

نومیدی و درگاه تو؟ بی سابقه باشد
هر کار ز تو آید و این کار نیاید

آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت!
گر در بر تو شخص گرفتار نیاید

دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید...
[/h]

❤️ یا امام رضا(ع)

یا امام رضا علیه السلام
عاشقى که نيست حيران تو,حيران ميشود
خواه يا ناخواه,خواهان بيابان ميشود
هرکه بين ره پشيمان شد ز عاشق بودنش
از پشيمان بودنش حتما پشيمان میشود

[="Indigo"]خواهش میکنم اجازه بدید بیام حرم

دلم میخواد بیام بشینم جلوی ضریح و تا میتونم گریه کنم. فقط اونجاس که بدون نگرانی میتونم گریه کنم.

دیگه لبریز شدم خواهش میکنم بطلبید منه رووو سیاهو[/]

پر گرفتن به هوای تو چه حالی دارد
چون کبوتر به همان حال و هوا مانده دلم

یا شمس الشموس!
.
در گوشه ای زِ صحن و سرا، جا بده مـــــرا
.
آیا دلـــــم ڪم از دلِ آهـــــو شڪسته است؟

تمام واژه‌ها گُنگند در تعریفِ نام تو
تمام شعرها لالند در وصفِ مقام تو
چنان از لطف لبریزی، چنان از عشق سرشاری
که کافر را مسلمان می‌کند ذکر مدام تو

[="Book Antiqua"][="Magenta"]

[=courier new,courier,monospace]
[=courier new,courier,monospace]هَرجآ سوال شُد
[=courier new,courier,monospace]

[=courier new,courier,monospace]

[=courier new,courier,monospace]که « دِلَت دَر کُجا خوش است ؟

[=courier new,courier,monospace]

[=courier new,courier,monospace]

[=courier new,courier,monospace]بی اختیــار
[=courier new,courier,monospace] ...
بَر دَهَنَم مَشهَـد الرِضاست
[/]

[="Book Antiqua"][="Magenta"]

[=courier new,courier,monospace]

[=courier new,courier,monospace]زیر بال و پـرم را بگیر
که یک عمر
از دوریِ راه،
برایت ای رئـوف
بال بال زده ام!

[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]

آقا صدایم کن که برگردم به سویت
همراه کفترها نشینم روبه‌رویت
شاید برایم زائری گندم بپاشد
گیرم شفا از گندم تسبیح گویت
آقا صدایم کن که خود را کنج صحن‌ات
یک بار دیگر گم کنم در گفتگویت
دستی گذارم عاشقانه روی سینه
در یک سلام ساده پاکوبان به بویت
آقا سلام! اینجا من و دلتنگی و تو
نور نگاهی! آبروی آبرویت
آقا تمام شهر یعنی مرقد تو
آقا رهایی یعنی افتادن به خویت
آقا تمام آسمان‌ها بسته قندیل
از دیدن خورشید لبخند نکویت
آقا بگو یک جرعه سقاخانه‌ات را
قسمت کنند این خسته را در آرزویت
آقا بگو با او کسی همدم نباشد
وقتی که باشد در حرم گرم وضویت
آقا بگو تنهایی‌اش بسیار باشد
تازه شود آهوی سرگردان کویت
ای کاش می‌شد بار دیگر... جان مولا!
ایوان طلا... کنج حرم... جان عمویت!
نقاره‌ها آهنگ سرمستی بگیرند
تا جان بگیرد این دل در جستجویت
در ازدحام جمعیت باران بگیرم
لمس ضریح... آیات قرآن... بند مویت...
پرواز... درد دل... سرود اشک... آغوش...
مهمانی لطف خدا... راز مگویت

[=arial, helvetica, sans-serif]معمار می شوی و بنای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]مانند یک ضریح برای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن[=arial, helvetica, sans-serif]بیمارم و دخیل شفای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد[=arial, helvetica, sans-serif]تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان[=arial, helvetica, sans-serif]قبله توئی و قبله نمای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا[=arial, helvetica, sans-serif]آهوی با وفای وفای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]روزی اگر بناست فدای کسی شوم[=arial, helvetica, sans-serif]سوگند می خورم که فدای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]ناراحتم خدای نکرده ولم کنی[=arial, helvetica, sans-serif]من تازه دارم از فقرای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]شب های قبر منتظرم ایها الرئوف[=arial, helvetica, sans-serif]بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم[=arial, helvetica, sans-serif]دست مرا برای گدایی نوشته اند[=arial, helvetica, sans-serif]رزق مرا امام رضایی نوشته اند

بهترینـــــــــــ عکس از بهشـــــ❤❤ــــــت زمین

[=arial, helvetica, sans-serif]اي آرزوي هر سفر دل از ابتدا[=arial, helvetica, sans-serif]ما قبله اي به غير خراسان نداشتيم [=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]دو دلم بینِ رفتن و ماندن![=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]کوله بار گناه را چه کنم!؟[=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]با چه رویی در این حرم بپرم؟[=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]پر و بال سیاه را چه کنم!؟

⚜هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود

⚜در این حرم نخواسته ها نیز داده شد

❣یا علی ابن موسی الرضا(ع)

آمدم درحرمت تا که صدف باشم من
آمدم درحرمت مدینه و مکه دهی
آمدم در حرمت تا که طلایی بشوم
ازسرلطف و کرم کرب و بلایی بشوم

[=arial, helvetica, sans-serif]مهر همه را غير تو از دل كندم

[=arial, helvetica, sans-serif]آهوي تو ام كه بسته ي در بندم
[=arial, helvetica, sans-serif]رد مي شوم از شلوغي و مي آيم
[=arial, helvetica, sans-serif]بر پنجره ات دخيل دل مي بندم

[TD="colspan: 2"][/TD]
[TD="bgcolor: #7e5f3b, colspan: 2"][/TD]
[TD="class: post, colspan: 2"]

[=arial, helvetica, sans-serif]***
[=arial, helvetica, sans-serif]باید غبار صحن تو را طوطیا کنند

« آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»

هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق

خیل ملائکند رضا یا رضا کنند

بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد

ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند

«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است

حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند

هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت

او را به درد کرببلا مبتلا کنند

دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط

با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند

از آن حریم قدسی ات آقای مهربان

« آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
سید حسن رستگار


[/TD]

دور هشتم

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

در شلوغی‌ها دو تا آرنج خوردن بی‌هوا
مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن

آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی
جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن

امتحانی کن، ببین اینجا چه حظی می‌دهد
یاعلی گفتن به وقت دست بر زانو زدن

شمع‌ها ! نجوای با خورشید می‌دانید چیست؟
اشک‌های بی‌صدا باریدن و سوسو زدن

هفت دوری نیست حج ما فقیران، این طواف
دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن

بیت هشتم هدیه‌ای از سوی قم آورده است
بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن

بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش
دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن
قاسم صرافان

اين همه دست به سوي تو دراز است رضا !
باز مشت من و آغوش تو باز است رضا !
باز «من» دارد از آن دور تهي مي‌آيد
آن که مي‌آيد از آن دور جنازه است رضا !
زنده شد پيش نگاهت، تو خدايش شده‌اي
کفرِ «خورشيد» پرستان پُرِ راز است رضا !
دست من نامه‌اي از توست، نوشته‌ست در آن:
به حرم آمدن مست مجــــاز اســت.
رضا.
من و انگور، دلي مست و نگاهي پرِ اشک
قبله در حسرتِ اين راز و نياز است رضا!
هشت رکعت وسط صحن تو افتاد به خاک
رقص عشق است، فقط شکل نماز است رضا !
هر دلي مي‌رسد از راه شکسته ‌است... چقدر-
جاده‌ي عاشقيت حادثه ساز است! رضا !
آه! آواز خوش گوشه‌ي «نيشابور»ت
در مقامي پر از اندوه «حجاز» است رضا !
پيش پرهاي کبوتر، آسمان دل تو
تا خدا، پنجره در پنجره باز است رضا !
قاسم صرافان

مشهدی یا کربلایی دل به فکر دانه است
تو کبوتر باش رزقت پیش صاحبخانه است

این که مصباح الهدی و آن یکی شمس الشموس
دل یکی داریم اما در دوجا پروانه است

کربلا با تربتش عمری است که دار الشفاست
مشهد اما نسخه اش با آب سقاخانه است

کشته عطشان حسین و ضامن آهو رضاست
خوش به احوالات هر کس این دو را دیوانه است

از صفا تا مروه ی من راه مشهد-کربلاست
آهویی هستم که یک عمراست بی کاشانه است

مست مشهد بود دل درکربلا شد مست تر
چون شرابی کهنه تر این بار در پیمانه است

دل جواز کربلا را آخر از مشهد گرفت
سفره شاه خراسان اینچنین شاهانه است