✿ پـنجـره ی فـولـاد ( دلنـوشته ای بـه امـام رضـا (ع) ) ✿

تب‌های اولیه

2165 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

دکترم گفته...

مریض است...

دلش را ببرید...

گره بر پنجره فولاد

خراسان بزنید...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

آقام رضا،سنه قربان

الان، صحن آزادی

گفتند مرا که اینچنین است بهشت
گفتم که مگر روی زمین است بهشت

گفتند خموش مگر نمیدانی تو
حرم امام رضا است بهشت

بيمار فراقم من و وصل است دوايم
تدبير به کار من بيمار نيايد
يک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک
بر ديدن اين دلشده يک بار نياید
ای حجت هشتم .. که خدا خوانده رضايت
مدح تو جز از ايزد دادار نيايد
خود را به تو بستم که منم نوکر کويت
از نوکريم گر که تو را عار نيايد
ما عافيت از چشم تو داريم ، که گويد؟
بيمار به دلجويي بيمار نيايد
نوميدي و درگاه تو ؟! بي سابقه باشد
هر کار ز تو آيد و اين کار نيايد
آخر به کجا روي کند؟ ای همه رحمت
گر در بر تو شخص گرفتار نيايد
ديدم همه جا بر در و ديوار حريمت
جايي ننوشته است گنهکار نيايد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

خوشم که عشق تو در سرشت من است
محبت تو همان خط سرنوشت من است

گناهکارم و از آسـتان قدس شـما کجا روم؟
به خدا مشهدت بهشت من است

حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم

قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم

در این هوا که گرفته ست و سخت
بارانی است
هوا هوای زیارت،هوا خراسانی ست


یا علی ابن موسی الرضا❤️

طوس را سرمه ی چشمان ملائک کردند

این چنین است خراسان شما مشهور است

دلم می خواد پربزنم
ازاینجا تاایوان طلا

دلم می خواد ازته دل
بگم سلاااااااااااااام امام رضا❤️

آهوی دل❤️

به پنجره فولاد بسته ام

تقدیم میکنم

به شما این شکار را...

آهوی دل❤️

به پنجره فولاد بسته ام

یـا ضامـن آهـ,و
دلـم بـراي يك لحظـه فقط يك لحظـه
هـيجـانِ رسـيدن نـوك انگشتهـايم
به ضريـح سـردت
كه گرمـا بخـش ايـن همـه زائـر اسـت ،
تنـگِ تنـگ اسـت
# السلام علیک یا علی بن موسی الرضــــــــــا #

کار حسرت خوردن من تا کجا ها می کشد

کاش می شد برف روی سنگ فرشت می شدم

برف که می بارد صحن تو خوشگل می شود


تویی که این همه دارالشفایِ دل داری
نرفـــته از حـــرمت نا امـــید بــیماری
دوباره نغــمه نقّاره خانه می آید
شفا گرفته کسی با تفضّلت ! آری
کجاست گوش دلی تا که بشنود هر روز
از ایـــن ترنـــم نــــقاره بــانگ بیــــداری‌
دو بال پر زدنت را قنوت اشکت کن
ببین برای پـــریدن عــجب سبکباری
دوباره پنجره فولاد و إذن کرب و بلا
میان صحن حرم شد چه گریه بازاری
دوباره روضــه گـــرفـــتند زائران ایـــنجا
بیاد مشک عطش نوش و خشک سرداری

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

جان زینب

چه شبی شد شب میلاد رسید

باده ی عشق به تعداد رسید

جبرییل آمد و امداد رسید

وحی از پنجره فولاد رسید : ...

... بنویسید فراوان ... آمد

عمّه ی شاه خراسان آمد

یا امام الرئوف (ع) ـ مناجات

هر چند که در شهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود... خریدار زیاد است

من در به درِ پنجره فولادم و دیریست

بین من و آن پنجره،،دیوار زیاد است

آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست

آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!

عشق یعنے در خیابان‌هاے اطراف حرم
سر بہ زیر و با ادب، آهستہ بردارے قدم

إذن سلطان را بگیرے با دلے باران زده
پا گذارے در حرم، هربار از باب‌الڪرم

با خودت اسم رفیقان را بگویے زیر لب
بالاخص جامانده اے ڪہ داده آقا را قسم

باخودت چیزے نیاور غیر ڪاغذهاے شعر
یڪ مفاتیح‌الجنان، تسبیح و مهر و یڪ قلم

شعر را باید همین جا نذر آقایت ڪنے
هرچہ گفتے .. هرچہ مے‌گویے.. تماماً... زیر و بم

گوشہ ےصحنے... ڪنار زائران روسپید
باز بنشینے و بسم اللہ رحمن... سیل غم

یا یُسَمّے بالغَفور... از من گذر ڪن، یا رحیم
جان صاحبخانہ و آقاے بےدست و علم

پنجره فولاد را گفتند باب ڪربلاست
ڪاش من زائر شوم یڪبار دیگر دست ڪم

یاد هرچہ دلشڪستہ، هرچہ غمگین و مریض
آه از درماندگان دور مانده از حرم

بغض‌هایت را نگفتہ... وقت رفتن مے‌رسد
دل نڪنده بگذرے از صحن با چشمان نم

در امانات حرم دل را بہ خادم بسپرے
سوےخانہ، با ادب... آهستہ بردارے قدم

[="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

ای مهربان!
تو را سال هاست که می شناسم. بوی عطرت را همیشه احساس کرده ام؛ اما نمی دانم اولین بار کجا بود که گرمی دستان نوازشگرت جانِ یخ بسته از بوران دلتنگی هایم را آب کرد و عاشقت شدم. مقابل پنجره فولاد که می ایستم و از این همه شوقی که برای تو دارم زانوانم سست می شوند، از خودم می پرسم گرمی دست هایش این چنین پریشانت کرده؛ طنین صدایش را بشنوی چه می کنی؟
ناگاه ابرهای آسمان به چشم هایی که بر این آستان می بارند حسادت می کنند و صحن زیبا قدری خلوت می شود.
هنوز ایستاده ام...
صدای نقاره خانه با موسیقی باران هم نوا می شود. عطر وجودت را عمیق تر احساس می کنم.
هنوز ایستاده ام...
دیگر صدایی از نقاره خانه نمی آید و باران هم؛ اما چشم هایم...

نور گنبد طلایت خیره کننده تر می شود و ایوان طلا دل رباتر...
صدایی می آید...
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر
اشهد ان لا اله الا الله...
اشهد ان لا اله الا الله...

تقدیم به آستان پرمهر امام مهربانی ها - پرتقال[/]

مگذار مرا دراین هیاهو، آقا
تنها و غریب و سربه زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم را بکنی
تکرار قشنگ بچه آهو آقا

آقا قرار شاه و گدا هست یادتان ؟
آری همان شبی که زدم دل به نامتان
مشهد ...
حرم ...
ورودی باب الجوادتان
آقا عجیب دلم گرفته برایتان !!!!

[="Purple"]بنگر که من از مرز جنون رد کردم
آقا بطلب هوای مشهد کردم:Ghamgin:[/]

جان فدای حرمت یار خراسانی من
چاره درد و غم و رنج و پریشانی من
می‌رسد نغمه‌ات از سبزترین پنجره‌ها
ای تو آرام دل خسته و طوفانی من

ذکر است تکلم کبوترهایت
قربان تبسم کبوترهایت
ای کاش جوی نوک زده می‌بودم من
در کاسه گندم کبوترهایت

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

دلم هوای نیمه شبهای بی نظیر حرم را دارد...
مولای رئوفم...
خیالم را که هیچ...
دلم را هم مدتهاست که پیش تو جا گذاشته ام...
دلتنگم...
همین...
و این نیاز به هیچ زبان شاعرانه ای ندارد...

بطلب ایها الرئوف...


فقير وخسته به در گاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

اى غریبى که ز جدّ و پدر خویش جدائى

خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربائى

چه ثنا گویمت، اى داور هفتاد و دو ملّت

که ثنا خوانده خدایت، تو چه محتاج ثنائى

[video=youtube_share;T6GJRS_B4C4]https://youtu.be/T6GJRS_B4C4[/video]

"السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام"

بعد نفخ صور عاشق را شفاعت می کنی
ای که با نقاره ات هر شب قیامت می کنی

اینقدر لب تر نکرده حاجت ما را نده
دست آخر نوکرانت را بد عادت می کنی

موقع اذن دخولت باز هم اشکم چکید
ای به قربانت که حالم را رعایت می کنی

غیر مشهد هیچ جایی نیست که در ازدحام
با امام خویشتن آسوده خلوت می کنی

چشم های خویش را غسل زیارت می دهم
اشک شوقی هم اگر گاهی عنایت می کنی

بعد نفخ صور عاشق را شفاعت می کنی

ای که با نقاره ات هر شب قیامت می کنی

اینقدر لب تر نکرده حاجت ما را نده

دست آخر نوکرانت را بد عادت می کنی

[="Navy"]

به حلقه های ضریحت دلم گره خورده
گره گشای من، این بار گره مگشای

[/]

بسمه الغفّار

هر جمعه دعای فرج و ندبه بخوانیم

هر شنبه که آید به خدا باز همانیم


ما فقیران حسینیم و گرفتار رضا
گریه کن های حسینیم و بدهکار رضا

شکر لله که درخدمت سلطان هستیم
تا قیامت همگی رعیت سلطان هستیم

اخرین چاره ی ما پنجره فولاد رضاست
صحن ما مروه ما،صحن گوهرشاد صفاست

حرمت سنگ صبور دل بیچاره ی ماست
کاظمین و نجف و سامره و کرب و بلاست

غم ندارد دل ما ضامن اهو داریم
هرچه داریم دراین زندگی از او داریم

,

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

[="Navy"]

♥♥♥♥یا رئوف♥♥♥♥

معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم
قلب مرا به پای ضریحت گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم
بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد
تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم
حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان
قبله توئی و قبله نمای تو می شوم
میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا
آهوی باوفای وفای تو می شوم
روزی اگر بناست فدای کسی شوم
سوگند می خورم که فدای تو می شوم
ناراحتم خدای نکرده ولم کنی
من تازه دارم از فقرای تو می شوم
شبهای قبر منتظرم ایها الرئوف
بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم
دست مرا برای گدایی نوشته اند
رزق مرا امام رضایی نوشته اند

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

التماس دعا ..


[/]

چند وقتیست دلم هوای مشهد کرده

غم این دوری دگر حال مرا بد کرده

کوله بار گنهم راه مرا سد کرده

گفتم این بار دگر یار مرا رد کرد

عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم

عشق یعنی بشوم آهوی آواره‌ی تو
بدهم دل به صدای خوش نقاره‌ی تو

عشق یعنی طپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریه‌ی پنهانی من

و خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی‌ اش به خراسان برسد

یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها
چه خبرها که رسید از دل این پنجره ها

یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی

عشق یعنی به هوایت گذر از دامن و دشت
عشق درشوق سلامی ست ، سرِ ساعت هشت

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..

یا امام رضا(ع)

عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم

عشق یعنی بشوم آهوی آواره‌ی تو
بدهم دل به صدای خوش نقاره‌ی تو

عشق یعنی طپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریه‌ی پنهانی من

و خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی‌ش به خراسان برسد

یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها
چه خبرها که رسید از دل این پنجره ها

یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی

عشق یعنی به هوایت گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامی ست، سرِ ساعت هشت

عشق در قلب قطاری است که از قم برسد
در نمازی است که تا رکعت هشتم برسد

شاعر: قاسم صرافان

با نام رضا دلت مصفا گردد

درد و غم سینه ات مداوا گردد

گر روی نهی به درگهش با اخلاص

هر عقده ز کار بسته ات واگردد
⤵️