`*ღ*´ کلبه احزان `*ღ*´ اشعار و پیامک ویژه امام زمان علیه السلام

تب‌های اولیه

4029 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

دفتر نوشته هایم را سفید می گذارم



مولا جان بی تو بودن که نوشتن ندارد







درد دارد ...!



دلم از حسرت دیدار تو شبهای دراز/ در تب عشق چو دیوانه سفرها دارد

خرم آن دل که بیاد تو برآرد نفسی/ سالک کعبه مقصود گذرها دارد


اللهم عجل لولیک الفرج

انا المهدی....... دوست دارم که یک شب جمعه/ صبح گردد به رسم خوش عهدی ناگهان بشنوم زسمت حجاز/ نغمه ی دلخوش انا المهدی

مهدی جان جهانم بی تو الف ندارد ........

منتظر یه اشارم هر چی که دارم بزارم دلمو زیارت بیارم منی که آوارم دلم اگه بیقراره چشام اگه هی میباره ولی دلم غم نداره آقام دوسم داره ...

روزی هزار بار دلت را شکسته ام بیخود به انتظار وصالت نشسته ام هر بار تویی که رسیدی و در زدی هر بار این منم که در خانه بسته ام هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی هم عهد خویش هم دلتان را شکسته ام

حالِ دلم را فقط آغوشِ حرمَت خوب میکند . . . ح س ی ن

من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
حجت قبول دلبر احرام بسته ام
ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا
با گریه کردن این دل من زنده می شود
دل مرده آمدم که تو احیا کنی مرا
اسباب زحمت تو شده اين گدا ولي
هرگز مباد از سر خود وا كني مرا
تو سفر دار گریه ي ماه محرمی
چشمی پر اشک میشوم گر احیا کنی مرا؟
بيت الحرام سينه زنان كوي كربلاست
دارم اميد ، مُحرم آنجا كني مرا
همراه خویش زائر شش گوشه ام کنی
خاک قدوم اکبر لیلا کنی مرا

مولای من:

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟؟؟

اللهم عجل لولیک الفرج...

می ایستم هر روز پشت پنجره ... و بعد ؛

اشکی که دآنـه دآنـه سرآزیر میشود ...

این خوآب ها که همسفر هر شب من است ؛

یک روز ، مو به مو همه " تعبیر " میشود .......

" اللهم عجل لولیک الفرج "

[=B Titr]آقاجان !




[B][=B Titr]تنها امید ادامه ی زندگی مان ، [=B Titr]تپش های قلب[=B Titr] شماست .




[B][=B Titr]گویی ، بی قراری های [=B Titr]دل های[=B Titr] ما از شوق دیدار شماست .




[B][=B Titr]آقا بگو که آمدنت نزدیک است .


.

[=B Titr]سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا (عج)


[=B Titr]اللًّهُــمَ صَّــلِ عَــلَى مُحَمَّــدٍ وَ آلِ مُحَمَّــَد


[=B Titr]و عَجِّــلّ فَّرَجَهُــم
[b]content[/b]


[/B][/B][/B]

مولای من ،


کوچه های شهر بوی غربت گرفته خانه هایمان دیگر توان استقامت ندارند


زمینیان به ستوه آمده اند روزها به بیقراری مبدل شده و زمان ،


خواهان ایستادن است


مولای من ،


دنیا رنگ سیاهی گرفته مولا جان ، جواب قلب خسته ام را چه بدهم؟


به چه زبانی باید درد دلم را با تو بگوییم؟


می دانم که می آیی و من به امید آمدنت با سکوت ،


دست به آسمان خدا بلند میکنم و میگویم :


اللهم عجل لولیک الفرج

یـــه روز مــیــاد جـمـعــه ای کـــه غــروبــش دلـنـشـیـنـه. . .


اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان . . .


هیچ داری از دل مهدی خبر گریه های هر شبش را تا سحراو که ارباب تمام عالم است من بمیرم ، سر به زانوی غم استشیعیان ، مهدی غریب و بی کس است جان مولی ، مصیبت دیگر بس استشیعیان ، بس نیست غفلت هایمان غربت و تنهایی مولایمانما عبید و عبد دنیا گشته ایم غافل از مهدی زهرا گشته ایم...

کـشـتـی نـسـاز، ای نــوح! طــوفـان نخواهد آمد
بـر شــوره زار دلــهــا بــــــــــاران نـخـواهد آمد

شــایــد خـــدا بـه شــعــرم لــبخند زند ولیکن
جائی که سفره خالیست مـهـمـان نخواهد آمد

رفـتـی کــلاس اول ایــن جــملــه را عوض کن:
┘◄ آن مـــــرد تــا نــیــایــد بــــــــــاران نخواهد آمد ...

ندیدم شهی در دل آرایی تو، به قربان اخلاق مولائی تو؛ تو خورشیدی و ذره پرور ترینی، فدای سجایای زهرایی تو
نداری به کویت زمن بینوا تر، ندیدم کریمی به طاهایی تو، نداری گدایی به رسوایی من، ندیدم نگاری به زیبایی تو،
نداری مریضی به بدحالی من، ندیدم دمی چون مسیحایی تو؛ نداری غلامی به تنهایی من، ندیدم غریبی به تنهایی تو
نداری اسیری به شیدایی من، ندیدم کسی را به آقایی تو.

امید غریبانِ تنها کجایی؟ چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟ تجلی طاها، گل اشک مولا، دل آشفته داغ آن کوچه غم، گرفتار گودال خونین، دل افکار غم های زینب، سیه پوش قاسم، عزادار اکبر گل باغ لیلا، پریشان دست علم گیر سقا، نفس های سجاد، نواهای باقر، دعاهای صادق، کس بی کسی های شب های کاظم، حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه، تمنای هادی، عزیز دل عسکری، پس نگارا بفرما کجایی ... کجایی؟

دلم جز هوایت هوایی ندارد، لبم غیر نامت نوایی ندارد؛ وضو و اذان و نماز و قنوتم، بدون ولایت بهایی ندارد؛
دلی که نشد خانه یاس نرگس، خراب است و ویران، صفایی ندارد؛ بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد.

[=times new roman]رو كرد به یارانش و با صدای بلند شروع كرد به خندیدن و قهقهه زدن....

یارانش گفتند : ای فرمانده... ای ابلیس بزرگ... تو را خندان میبینیم...گویا موفقیت بزرگی كسب كرده اید !!!

ابلیس رو به یارانش كرد وبا اشاره به سمتی گفت :

مگر گریه ی امام زمانشان را نمیبینید.


[=georgia,times new roman,times,serif]

[=georgia,times new roman,times,serif]

آه ، امامُ المنتَظَر ، شام دل را سحر ، نور ثانی عشر

لاله به صحرا کرده صدایت پشت در زهرا کرده صدایت

منتقم غربت زهرا ، العجل ، آرامش تمام دلها ، العجل

العجل حجت الله مولا بقیة الله



تو رو حتی تو رویامم ندیدم ولی یه عمره جات خالیه پیشم ندیدمت چه احساس غریبی ندیدمو برات دلتنگ میشم!! فقط بگو کدوم هفته کدوم روز؟ کجا منتظر رسیدنت شم؟ میخوام کاری بدم دست خودم که خودم بهونه ی اومدنت شم «اللهم عجل لولیک الفرج»

در تلاطم زمان بر دل سیاه خویش ، با مرکّب سفید می نویسمت ... السلام علیک یا اباصالح المهدی ( عج )

در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی

من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی

خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری

در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی

:Gol:اللهم عجل لولیک الفرج
:Gol:

[=microsoft sans serif]

خبر آمدنش را همه جا پخش کنید !

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif] مي رسد لحظه میعاد، به امّید خدا !

[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] منتقم ميرسد و روز ظهورش، حتماً ،

[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] مي شود فاطمه دلشاد، به امّید خدا !


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع ،


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] عاقبت مي شود آباد، به امّید خدا !


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] مثل مشهد، وسط صحن بقیع نصب کنیم ،


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] دو سه تا پنجره فولاد، به امّید خدا !


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] لذتی دارد عجب، گر که به ما او گوید :


[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]آفرین ! دست مریزاد ! به امّید خدا !

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی


به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی

همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی

شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت / من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی



عزیزم کجای، اگر کربلای
بیا و همان جا،دعایم کن آقا!
چو رفتی مدینه،تو با سوزه سینه
تو را جان زهرا،دعایم کن آقا!
برای ظهورت،دعا میکنم من
تو را جان مولا،دعایم کن آقا!

[=comic sans ms].....................” تنهای اول “دارنده بیشترین مشترک مدعی انتظار!!! و همچنان غایب...........

[=times new roman]

مولای من؛ از گذشتگان هرکه خبردار می شد که امت آخرالزمان یگانه امام و راهنمای خود را فراموش می کنند دلش به حالمان سوخت؛ چرا که باورشان نمی آمد که می توان بدون خورشید هم زندگی کرد و باورشان نیامد که مگر می شود بدون گرمای محبوب، سرد و یخ زده روزگار را گذراند. حبیب من، قصّه غُصه فراق و جدایی تو را، هر اهل دلی که بشنید از دردْ جانش به خزان نشست. اهل دل که نه، داستان غیبت تو را بر هر سنگ و گیاه و حیوانی که خواندند پژمرده گشت. کبوتران آسمان به حال ما بیچارگان رقّت کردند. ماهیانِ آب ها مدام عوض ما ظهور تو را طلب کردند... این درد را به کجا برم...، من که باید مدام به انتظار تو باشم... به دور از تو به خود مشغول شدم. آری همه ما به خود مشغول شدیم. رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که او شرط نماز است. نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد. نفهمیدیم نماز بدون تکبیر پیشوای محبت نماز نیست و ازاین رو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت..

[=times new roman]


[=times new roman]


[=times new roman]



[=times new roman]


[=times new roman]



[=times new roman]




[=times new roman]




[=times new roman]



[=times new roman]


[=times new roman]



[=times new roman]


[=times new roman]

کاش می دانستم اکنون که واژه های زلال عشق را برایت حک می کنم کجایی؟ در حال عبور از کدامین جاده ی بی انتهای دلتنگی هستی؟
با اینکه هیچ گاه ندیدمت اما غربت نگاهت را می شناسم عطر سبز تنت را که چون نسیم احساس تولدی دوباره را در وجود ناتوانم زنده کرد تا ابد با مشامم اشناست از هرجای این شهر شلوغ که می گذری با صدای قدمهایت و با عطر نفسهایت امید را در دل عاشقان زنده می کنی.
نمی دانم امشب کدامین دستها را خواهی گرفت و نهال آرزوی کدام غریب را به بار خواهی نشاند. به نجوای گریه ی شبانه ی کدام خسته دلی گوش سپرده ای و اشک معصومانه ی کدامین چشمها ترا به سوی خود فرا خوانده است. صدای قرائت قرآن را از کدام دهان شنیده ای و با او همنوا شده ای؟
کاش می دانستم از کدام خیابان می گذری تا مسیر عبورت را با سیل اشکهایم آبیاری کنم.
کاش می دانستم از کدامین کوچه ی بن بست می آیی تا منتظرت بنشینم و به آن سوی کوچه چشم بدوزم تا بیایی.
کاش می توانستم صدای قدمهایت را بشنوم. می دانم آن وقت با هر قدم که نزدیکتر شوی قلبم در سینه ام بیقرارتر می تپد و شاید هم...
شاید اکنون به من نزدیک باشی آن قدر نزدیک که بدانی چه چیزی برایت می نویسم و یا تا من فرسنگ ها فاصله داشته باشی اما می دانم این فاصله ها هرچند هم زیاد باشند نخواهند توانست مانعی شوند تا صدایم را نشنوی و به های های غریبانه ی گلوی بینایم گوش نسپری!
هرشب برایت دعا می کنم منتظر می مانم تا یک شب فضای دلگیر و دلهره آور خوابهایم را با نور چشمانت روشنی بخشی. از هر کوچه ی شهرمان که بگذری صدای غریبانه و محزون کسی ترا می خواند.
کاش شبی از جلوی خانه ی ما عبور کنی آن وقت خواهی شنید مویه های غریبانه ای که ترا می خوانند و ناامید از تازیان روزگار ترا طلب می کنند. بدان که این سوی دیوارهای سنگی و سیمانی همیشه چشمانی هستند که دیده به راهت دوخته اند. تا روزی با سبزی قدمهایت خزان دلهای کبودمان را آزین ببخشی!

غیبت تو، عذاب اخرالزمانی، خداست.


[=times new roman]

[=times new roman]


[=times new roman]




این روزها که زمزمه ی یار می کنم
خیلی هوای دیدن دلدار می کنم
در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت
بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم
یک بار هم نشد بنشینم کنار تو
از بس که بر معاصی ام اصرار می کنم
این نفس سر کش از چه رهایم نمی کند؟!
این چه گناهی است که تکرار می کنم؟!
بار خطا کمیت مرا لنگ می کند
طیّ طریق را ز چه دشوار می کنم؟!
این «تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست
از بس که رو به سفره ی اغیار می کنم
گفتم به خود که حداقل ای کریم شهر
یک شب کنار سفره ات افطار می کنم ...
فهمیده ای به درد تو آقا نمی خورم
زیرا خلاف امر تو رفتار می کنم
من نوکر تو هستم و محتاج لطف تو
خود را به تو همیشه بدهکار می کنم
دل را که حجم معصیت آن را گرفته است
با اشک های روضه سبک بار می کنم
خون جگر ز دیده سرازیر می شود
وقتی که یاد کوچه و دیوار می کنم
سیلی ز روی پوشیه دردش چگونه است؟!
این درد را به جان خود اظهار می کنم

[=times new roman]برای یاری آن امام مهربانی ها ابتدا باید او را باور کرد.
به تعبیری مهدی باور شویم بعد مهدی یاور
اگر کسی او را باور کند ،حضور او را حس کند و درکش کند
طبیعتا زندگی فعلی او تغییر می کند
وسعی می کند برای زمینه سازی و نزدیک شدن ظهور کاری انجام دهد....
راستی چگونه می شود مهدی را باور کرد؟!!!!!!!

[=times new roman]آقا و مولای من...
جسم یک کودک سوریه کبود است بیا،
مکه و قدس همه دست یهود است بیا،
دق نکردیم ببخشید شنیدیم یهود،
زینت از گوش زن شیعه ربوده است بیا..

.
باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده / درد این بی خبری بی حد و اندازه شده

باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم / باز از دوری تو خسته و درمانده شدم

بدشده دنیای ما مهدی بیا
غم شده دل های ما مهدی بیا
مکروحیله دین ما کرده فنا
آن نبود سیمای ما مهدی بیا

[=times new roman]کاش در این رمضان لایق دیدار شوم

سحری با نظر لطف تو بیدار شوم

کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان

تا که همسفره تو لحظه افطار شوم

مـــــ ــــــــادر

یعنی

سالهـــــــــای ســــال چشــم انتظاری

بــــــرای

دیدن صـــــــورت فرزند

و دلــ خوش كردن به یک قاب عكــــس ...

نیستی و بهار هم بی تو سو تعبیر یک زمستان است ....

width: 100%

[/TD]
[TD]
width: 100%

[TR]
[TD="align: center"]دلي آشفته تر دارم ز مويت
[TD="align: center"]نمي خواهم روم هرگز ز كويت[/TD]
[TD="align: center"]به هر دو عالم اي مهر دل افروز[/TD]
[TD="align: center"]بهشت من بود گلزار رويت[/TD]

[/TD]
[/TR]

به کجا چنین شتابان، سحرای نسیم جاری
گذری به باغ ما کن که دم مسیح داری

به کدام امیدواری در دوستان بکوبم
غم خویش با تو گویم که طبیب غمگساری

به خدا اگر بیایی اثر از خزان نماند
تو نهایت امیدی تو بدایت بهاری

چه شود که گاهگاهی نظری کنی به حالم
که به جان بی قراران همه راحتی، قراری

ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است

ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود


آن فرقه که تیشه به نخل فدک زدند


بر قلب پاک ختم رسولان نمک زدند


مهدی(عج) بیا ز قاتل مادر سوال کن


زهرا(س) چه کرده بود که اورا کتک زدند؟:geryeh::geryeh:


یا مهدی فاطمه (س)



دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند . . .


.

[=arial black]

صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی



[=arial black]صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی



[=arial black]من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی



[=arial black]امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی



[=arial black]گنــاه مـن به انتـظــار تــو نشستنــه



[=arial black]نشستــه عاشقـی گناهه عشق رفتنه



[=arial black]اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست



[=arial black]اگــرکـه خیســه چشم تـو ، گنــاه از منه



[=arial black]اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده



[=arial black]دیگــه جــونم به لـب رسیــــده



[=arial black]همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه



[=arial black]عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم



[=arial black]ولــی سختـــه دووم بیـــارم



[=arial black]توی عشق تو کم میزارم تو اما نه



[=arial black]تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام



[=arial black]تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام



[=arial black]تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم



[=arial black]دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام



[=arial black]خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت



[=arial black] دعابکن که خوب بشم اقا به حرمتت



[=arial black] یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات



[=arial black] یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت
[=arial black]
صبح امید - حامدزمانی

[=times new roman]اگر ظهور مولایت را می خواهی بگو :
♥•٠·
الـلـهم عـجّـل لـولـیـک الـفـرج

[=times new roman]هر امامی بر شیعیانش حقوق دارد ...
♥•٠·
::::هَل مِن ناصر یَنصُرنی؟::::
::::کیست مرا یاری کنـد؟::::

همه جا بروم به بهانه تو
که مگر برسم در خانه تو
همه جا دنبال تو ميگردم
که تو ئي درمان همه دردم

نشوم به جز از توگداي کسي
بي ولاي تو من نکشم نفسي
که تو ليلاي من مجنوني
همه هست من دلخوني

اگرم نبود دل لايق تو
نظري که دلم شده عاشق تو
بخدا هستي همه ي هستم
به تو دل بستم به تو دل بستم

دل خود زده ام گره بر در تو
چه شود برسم بر محضر تو
من نا قابل به تو دل بستم
نکشي دامان خود از دستم

يا ابا صالح مددي مولا


در دیار ما که هر کالا و هرجا درهم است
خوب و بد معیوب و سالم زشت و زیبا درهم است
گر خریداری کند کالای خوب از بد جا
با تشر گوید فروشنده که بابا درهم است
مهدیا یاران خوبت را مکن از بد جدا
روسیاه و روسفیدش جان آقا درهم است

یار من یوسف بیا اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانمان از دوریت مرطوب نیست
ای گل زیبای من از غربتت اشکی نریز
نازنین اینجا خدا هم پیشمان محبوب نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنیم
بهترینم این دعاها جنسشان مرغوب نیست
اللهم عجل لولیک الفرج

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد
ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گرد؟
لقمه ات درخور او هست که نزدش ببری؟
پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت
داری آن قدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران؟
میتوان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟