ادعای دوستی دارم ولی ای وای من روز و شبها گریه کرد از دست من مولای من روزها رفت، من از مولای خوبم غافلم هر کسی را جا دادهام اندر دلم ظاهرا مجنون و او لیلای بی همتای ماست باطنا لیلی ما دنیای پر غوغای ماست !!!
یــا صاحب الزمان
آقای مـن
مــولای مـن
از قـدیــم گفته انـد
" خلایـــق هــرچه لایــق " بی راه نگـفـته انــد
اقرار می کنیم هنوز لیاقت حضور در محضر شما را پیدا نکرده ایم
که اگرغیر از این بود
هم اینک در زمان ظهـور و در حضور شما به سرمی بردیم
" از ماست که برماست "
آری، ما مستحق بلای غیبتیـم ؛
سزاوار چنیـن سرنوشتی هستیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامی " عــادت " کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود [/]
مولاي من! اي يوسف دورافتاده از کنعان امت اسلام! اي قلب تپنده قرآن، اي نور ديده، اي غريب، اي اسير جهل امت، اي رانده شده از شهر و ديار، اي باديه نشين غمهاي بي پايان، اي مصداق «اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت». کجايي آقا؟
[=times new roman]افسوس معلم ریاضی هیچگاه حساب روزهای نبودن و بی کسی تورا نگفت
معلم انشا هیچوقت نگفت که از محبت به تو انشا بنویسیم
گله داریم که هیچ کس هیچوقت جغرافیای ظهورت را برایمان ترسیم نکرد
تاریخ غیبتت را برایمان شرح ندادند و نگفتن که چه کرده ایم که اینگونه به تاریخ نبودنت عادت کرده ایم ...
معلم اجتماعی به ما نگفت که در اجتماع ما کسی هست که نظاره گر ماست !!!
به جان خودمان آقا ! نگفتن ...
وگرنه پیش رویت این همه گناه نمیکردیم ...
اشکها و خوشحالی های پدر و مادرمان ار کارنامه ی ثلث آخرمان هنوز یادمان نرفته
ای کاش یادمان میدادند که کسی هم هست که هرروز کارنامه اعمالتان را میبیند و از اعمال ما شیعیان شاد و از گناهان ما گریان میشود ...
و حالا همچون روزهایی که از نیامدن معلم سرکلاس خوشحال میشدیم
و مهم نبود که چرا نیامده ... و بهتر که امروز نیامده . . . !!!
در غیبتت " غـــــم هــــایتـــــــ را . . . غصــــــه هـــایتــــــ را " فراموش کرده ایم . . .
و سرگرم بازی های دنیا شده ایم . ..
[=times new roman]مولاجان یاصاحب الزمان”
همه مشغول خود و
کارخود ویارخودند ..
مدعی هست فراوان و
کسی یارتو نیست …..
سپری میشود این ظلم و عدومیبازد،
می رسد آنکه خداوند به او مینازد
باشد آنروز ببینند همه خلق جهان،
دربقیع، حضرت مهدی حرمی میسازد
[=times new roman]بـیا و هـمه جـهانیان را از خـواب غـفلت بـیدار کـن ...
تا کی گناه پشت گناه ؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟!
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن ر
آه؛ای قافله سالار!کجایی؟برگرد!
عشق را مونس و غمخوار!کجایی؟برگرد!
برگلویم اثر خنجر غربت جاریست
روزها،ثانیه ها،باغچه ها تکراری است
جاده لب تشنه یک جرعه عبور است،بیا!
شب یلدای زمین تشنه نور است،بیا!
چشم ها خسته شد از چشم به راهی،برگرد!
نورافتاده به چنگال سیاهی،برگرد!
جمعه از ندبه به تنگ آمده،آقا چه کنم؟
شیشه سینه به تنگ آمده،آقا!چه کنم؟
آتش از حنجره آب چکیدن دارد
حس خشکیدن این باغچه دیدن دارد
تا زمانی که بیایی دل ما تاریک است
جاده تا تو رسیدن چقدر باریک است
"یا صاحب الزمان ادرکنی"
می دانی آقــــــا ...
نیامدن شما از نبودنتان دردناک تر است ...
نبودن از تقدیر است
امــّــا ...
نیامدن شما آقا از تقصیر است ...
تقصیر من ، تقصیر ما ؛ تقصیر ...؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان(ع)
فرض کن حضرت حجت به تو ظاهر گردد ... ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟
پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت داری انقدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند,با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو پیش از دگران,میتوان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟
برای فرج اقامون امام زمان(ع) صلوات
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
نگهم خواب ندارد قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد ؟ تو کجایی ؟ شده ام باز هوایی چه شود جمعه ی این هفته بیایی ؟ به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی… اللهم عجل الولیک الفرج
و اماجواب امام زمان:
تو خودت!مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی، ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟ تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟ چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟ چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟ چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد... و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی... تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی! هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی... هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی! خواهش نفس شده یار و خدایت … و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت … و به آفاق نبردند صدایت… و غریب است امامت! من که هستم ، تو کجایی؟ تو خودت کاش بیایی به خودت کاش بیایی...!
آقا خلاصـه خانه ی دلهـا خراب شد
.
وللهِ قـلب منتظـرانت کـباب شد
.
قربان ذوالفقار شما ، یابن العسگری
.
ای منتقم به خون خدا ، یا بن العسگری
.
تا روز وعده ما همگی پشت این دریـم
.
ما دلخوشیم که کـلب نمکزارِ حــیدریم
.
آقـا بـیا مسیر خــدا را نــشان بده
.
آقـا بیا جـواب هـمه ناکســان بده
بهار آمد ، بهار من نیامد
گل آمد گُلعذار من نیامد
برآوردند سر از شاخ ، گل ها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان در انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
مشفق کاشانی
[=times new roman]حقیقت تلخ ... باید به خودمون بیایم...
[=times new roman]
[=times new roman]"نمی دانیم نویسنده این متن کیست ولی حقیقت تلخ روزگار ماست ..."
[=times new roman]
[=times new roman]=-=-=-=-= مثل هر بار برای تو نوشتم: دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی... و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
=-=-=
[=times new roman] [=times new roman] [=times new roman] [=times new roman] [=times new roman] [=times new roman]
[="Arial"][="Black"]ادعای دوستی دارم ولی ای وای من [/]
روز و شبها گریه کرد از دست من مولای من
روزها رفت، من از مولای خوبم غافلم
هر کسی را جا دادهام اندر دلم
ظاهرا مجنون و او لیلای بی همتای ماست
باطنا لیلی ما دنیای پر غوغای ماست !!!
[="Arial"][="Black"]امروز كه جمعه هست مي ايي نه؟
یــا صاحب الزمان
آقای مـن
مــولای مـن
از قـدیــم گفته انـد
" خلایـــق هــرچه لایــق " بی راه نگـفـته انــد
اقرار می کنیم هنوز لیاقت حضور در محضر شما را پیدا نکرده ایم
که اگرغیر از این بود
هم اینک در زمان ظهـور و در حضور شما به سرمی بردیم
" از ماست که برماست "
آری، ما مستحق بلای غیبتیـم ؛
سزاوار چنیـن سرنوشتی هستیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامی " عــادت " کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود
[/]
آقای من...
کاسه ی گدایی ام قلب من است....
دستم بگیر و پرکن کاسه ی گدایی ام را از خودت!
امروز تاریخ به وقت همیشه جمعه است...
این فقیر مریض است و ندارد کسی ،جز خودت...
بینی که من دعایم مستجاب نیست
از بهر تو عشق و دلم در آب و تاب نیست
دستی بکش بر دل من شاید شود
گویم به دل ای خدای من
((عجل لولی الحسینی الفرج))این جمعه هم گذشت .............................
هیچکس کاش نباشد نگهش بر راهی، چشم بر در بُوَد و دلبر او "دیر "کند
چند سالیست از هجر رخش میگرییم، کاش با یک نگه از همه تقدیر کند
یاابالحسن "گــــدای" نگاهتیم...تمام پنجره های خانه ما زیباست
همه را به یک اندازه دوست میدارم
چون سر انجام “تو” میان قاب یکی از آنان طلوع میکنی
مولاي من! اي يوسف دورافتاده از کنعان امت اسلام! اي قلب تپنده قرآن، اي نور ديده، اي غريب، اي اسير جهل امت، اي رانده شده از شهر و ديار، اي باديه نشين غمهاي بي پايان، اي مصداق «اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت». کجايي آقا؟
باباي مهربوني ها ، امير قافله ي عشق
نمی دانم من تو را بی نهایت دوستدارم یا تو من را
اما فکر کنم تو بیشتر من را دوستداری
چرا که اکثر اوقات فکرت را ، یادت را ، خیالت را ، صدای قدم هایت را به سراغ دل من میفرستی
ای کاش هر شب نیمه شعبان بود تا همه به یادت بودیم...
در معنای غربت گویند هم دور افتاده از دیار و اشنایان وهم کمی یاران ویاوران
ای کاش روزمرگیم می گذاشت باتمام وجود بفهمم غریبی و نیستی و این نبودنت به ضرر
ماست...
ای کاش دنیا و تعلقاتش می گذاشت تا بفهمیم سالها گذشته است و نیامدی و دلیل نیامدنت
خودمان
هستیم
دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد
دوباره مادر ما فاطمــــه پریشان شد
بنای اهل مدینه عذاب زهـــــــــرا بود
بنای " فاطمیّون "در بقیع ویـــران شد
چهار سنگ نـــشان ِ چـــهار اقیانوس
هوا هوای غم و غصّه ی غریبــان شد
نه زائری نه چراغی نه گنبد و صحـــــنی
نه روضه ای نه صدایی چه با عزیزان شد؟!
بیا عزیز دل فاطــــمه بســــاز حـــــــرم
که خون به قلب نبی ُّو علی وُّ قرآن شد
برو بقیع و بخوان روضه های آن کوچـــه
که شانه ی پسری تکیه گاه جانان شد
بخوان از آن گل یاســـی که ارغوانی شد
بگو چه دید عمویت حسن که گریان شد
اللهم عجل لولیک الفرج
گشایش این مشکل فقط به دست توست
باز کن گره غیبت را....
اللهم عجل لولیک الفرج
بروم باز از اینجا و گنه كار شوم
كاش می شد به سویم نظری می كردی
تا كه از خواب گنه یكسره بیدار شوم
اللهم عجل فی فرج مولانا الغریب صاحب الزمان
معلم انشا هیچوقت نگفت که از محبت به تو انشا بنویسیم
گله داریم که هیچ کس هیچوقت جغرافیای ظهورت را برایمان ترسیم نکرد
تاریخ غیبتت را برایمان شرح ندادند و نگفتن که چه کرده ایم که اینگونه به تاریخ نبودنت عادت کرده ایم ...
معلم اجتماعی به ما نگفت که در اجتماع ما کسی هست که نظاره گر ماست !!!
به جان خودمان آقا ! نگفتن ...
وگرنه پیش رویت این همه گناه نمیکردیم ...
اشکها و خوشحالی های پدر و مادرمان ار کارنامه ی ثلث آخرمان هنوز یادمان نرفته
ای کاش یادمان میدادند که کسی هم هست که هرروز کارنامه اعمالتان را میبیند و از اعمال ما شیعیان شاد و از گناهان ما گریان میشود ...
و حالا همچون روزهایی که از نیامدن معلم سرکلاس خوشحال میشدیم
و مهم نبود که چرا نیامده ... و بهتر که امروز نیامده . . . !!!
در غیبتت " غـــــم هــــایتـــــــ را . . . غصــــــه هـــایتــــــ را " فراموش کرده ایم . . .
و سرگرم بازی های دنیا شده ایم . ..
السلام علیک یا قائم آل محمد
اللهم عجل لولیک الفرج
دیده با رفتن تو اشک به دامانم کرد
بی حضور تو ندارم سر شوقی زیرا
غم تو در شب ظلمت زده مهمانم کرد
به کمند زلف تو اسیریم بیا
که فراق رخ تو بی سر و سامانم کرد
یا مهدی بیا که دنیا بدجور تشنه دستان همچون سقای توست بیا که کودکان صدایت میزنند
بیا که مادران گریه شان بند نمی آید. بیا که غزه در خون است بیا
[=times new roman]بیشتر از بیشتر از بیشتر
می شود از عشق دلم ریش تر
من که اویسم ز قرن آمدم
وقت ندارم به خدا بیشتر
لیله ی قدر حسن عسگری
کاش قرار تو شود پیش تر
ناوک مژگان تو و جان ما
خون همه گردن آن نیشتر
وای که دیوانه شدم یک کلام
سوره ی والعصر علیک السلام
هم سفر هر سحر سامرا
ای پسر خوش خبر سامرا
ای نوه ی حضرت هادی سلام
حصن تو در دور و بر سامرا
در حرم تازه ی بابای تو
جامعه خواندیم در سامرا
کارگری اش که نشد قسمتم
رفتگرم ، رفتگر سامرا
آمده ام تا بزنم یک دو جار
سوره ی والعصر علیک السلام
تا که پدر بر لب تو بوسه داد
بوی گل نرگسی آورد باد
در شب میلاد تو جودت شکفت
لطف تو شد از سر عالم زیاد
دم پَر جبریل شدم بال زد
بال زدم از در باب الجواد
برد مرا اول شب کاظمین
برد مرا کرب و بلا بامداد
ای علوی جود و جوادی مرام
سوره ی والعصر علیک السلام
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
پنجره فولاد مرا راه داد
جان رضا خوانده و راهم بده
کنج حرم یا دم پایین پا
باز از آن لطف نگاهت بده
ماه مبارک من و دست تهی
سوز جگر آتش آهم بده
می رسد عطر رضوی بر مشام
سوره ی والعصر علیک السلام
کعبه ی هفتم شد و حاجات داد
باب حوائج شد و خیرات داد
مادر من سفره ی نذرش گرفت
حاجت ما اکثر اوقات داد
ندبه ی تعجیل فرج ، رزق ما
با نفس جده ی سادات داد
افضل اعمال بود انتظار
ذکر فرج ، حال مناجات داد
من به مناجات تواَم مستدام
سوره ی والعصر علیک السلام
کاش که مردان ظهورت شویم
صاحب یک سیرت و صورت شویم
کاش که در غیبت تو استوار
مثل زمان های حضورت شویم
حضرت صادق تویی و کاش ما
شیعه ی تو ، مرد تنورت شویم
گفت که دربانی تو می کند
کاش کمی خاک عبورت شویم
تو خود معراجی و ما زیر گام
سوره ی والعصر علیک السلام
با قدمت علم تناور شود
علم و عمل ریشه باور شود
شام غم جهل و خرافات ها
با نفس باقری ات سر شود
فصل شکوفایی عقل است و دل
جای روایات پیمبر شود
نور زمین نور زمان سایه ی نور
خاک از این معجزه ها زر شود
لحظه شماریم برای قیام
سوره ی والعصر علیک السلام
دست من و برکت آبادیت
از پر سجاده ی سجادیت
لطف دعای تو شده مستدام
بر سر ما سایه ی شمشادیت
مثل علی بن حسینی تو و
می رسد آوازه ی آزادیت
فخر خدا می کند از سجده ات
کاش شوم مُحرم این وادیت
رو به تو شد سجده ی بیت الحرام
سوره ی والعصر علیک السلام
چشم تو در کار حسین است و بس
کار تو تکرار حسین است و بس
بیرق سنگین تو وقت قیام
دست علمدار حسین است و بس
قلب تو انگار گرفتار اوست
هر که گرفتار حسین است و بس
پرده گشا دیدن روی شما
لحظه ی دیدار حسین است و بس
رو یه دل زینبی ات صبح و شام
سوره ی والعصر علیک السلام
زائر همسفره ی غم ها حسن
عشق تو آقای کرم ها حسن
روز ظهور تو مهم است چون
دارد از آن روز حرم ها حسن
می رسد آن روز که بینیم باز
بین بقیع نقش علم ها حسن
روی ضریحی که تماشایی است
نقش نمایند قلم ها حسن
ای حسنی جلوه و حُسن تمام
سوره ی والعصر علیک السلام
جای حرم غربت زهرا که هست
یک نفر از عترت زهرا که هست
پیش تو گیریم نداریم جای
خب قسم حضرت زهرا که هست
گرچه گره در گره ام نیست غم
دست شما تربت زهرا که هست
ما که نباشیم چه غم تو بیا
دیدن تو قسمت زهرا که هست
روز تقاص است و تویی انتقام
سوره ی والعصر علیک السلام
هیبت تو رفته به مولا علی
حیدری و وقت تماشا علی
میرسد از هر دو لب ذوالفقار
لات و هبل را بشکن یا علی
خاطره ی رزم علی در نبرد
مثل تو می گشت محیا علی
نیست تو را کعبه ای الا حسین
نیست تو را قبله ای الا علی
میرسی و تیغ دو دم بی نیام
سوره ی والعصر علیک السلام
جلوه گر قامت ختمی مأب
حضرت خورشید ، محمد بتاب
خاتم انگشتری خاتمی
جذبه ی فیروزه ی احمد رکاب
جاذبه ی گنبد خضرا بیا
تا بدرد سینه ی خود آفتاب
ای شرف الشمس پیمبر لبت
راز مسلمانی اهل کتاب
ذکر سلام و صلواتم مدام
سوره ی والعصر علیک السلام
تعجیل در فرج حضرت صاحب صلوات
ای ثاقب الهی وی نور کبریایی / محمل نشین دوران بر ما بتاب شب و روز ...
فدات آقا جان ، فدای نگاه های مهربان شما ....چشمانم را باز میکنم
و تو نیستی ،
واین...
بی رحمانه ترین اتفاق هر روز من است .:Ghamgin:
همه مشغول خود و
کارخود ویارخودند ..
مدعی هست فراوان و
کسی یارتو نیست …..
سپری میشود این ظلم و عدومیبازد،
می رسد آنکه خداوند به او مینازد
باشد آنروز ببینند همه خلق جهان،
دربقیع، حضرت مهدی حرمی میسازد
اللهم عجل لولیک الفرج......
تا کی گناه پشت گناه ؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟!
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن ر
یک شب دل ات بماند روی دستت
و نفهمی چطور میتوانی …
بدون او
آرامش کنی
این رفتن جمعه جمعه ها پیرم کرد:geryeh::geryeh:
"یا مهدی (عجل الله)"
هر چه زمان میگذرد مردم افسرده تر میشوند؛
[="Arial"][="Black"]ز بهر دیدن تو گیرد دلم بهانه
[/]
بر هر دری زنم تا یابم ز تو نشانه
در جستجویت ای گل آواره گشته ام من
گو در کدام گلستان کردی تو آشیانه
ای آشنای دردم بنگر تو روی زردم
منما ز خویش تردم ای در کرم یگانه
بنگر که از فراقت،از درد اشتیاقت
دیگر نمانده طاقت ای منجی زمانه
ای مژده رهایی مردم من از جدایی
کی چهره می نمایی زان ملک بی نشانه
فقیر وخسته
به دنبال گم شده ام میگردم
اسیر ظلمتم
ای ماه پس کجا ماندی؟
من به اعتبار تو فانوس نیاوردم…
عشق را مونس و غمخوار!کجایی؟برگرد!
برگلویم اثر خنجر غربت جاریست
روزها،ثانیه ها،باغچه ها تکراری است
جاده لب تشنه یک جرعه عبور است،بیا!
شب یلدای زمین تشنه نور است،بیا!
چشم ها خسته شد از چشم به راهی،برگرد!
نورافتاده به چنگال سیاهی،برگرد!
جمعه از ندبه به تنگ آمده،آقا چه کنم؟
شیشه سینه به تنگ آمده،آقا!چه کنم؟
آتش از حنجره آب چکیدن دارد
حس خشکیدن این باغچه دیدن دارد
تا زمانی که بیایی دل ما تاریک است
جاده تا تو رسیدن چقدر باریک است
"یا صاحب الزمان ادرکنی"
می دانی آقــــــا ...
نیامدن شما از نبودنتان دردناک تر است ...
نبودن از تقدیر است
امــّــا ...
نیامدن شما آقا از تقصیر است ...
تقصیر من ، تقصیر ما ؛ تقصیر ...؟!
♥•٠·˙ ✾ ˙ ·٠•♥
ما را به یک کلاف نخ آقا، قبول کن
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی
این کودک فراری خود را قبول کن
رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!
مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن
گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن
گندم که نه، مقام شما بود لاجَرَم
رمز هبوط آدم و حوّا، قـبول کن
┘◄ مجید لشکری
قنوت هايمان پر از کبوتران عرشي خواهد شد
و سجده هايمان را خداوند بزرگ به رُخ فرشتگانش خواهد کشيد
اللهم عجل لوليك الفرج
[="Tahoma"]چون یوسف گمگشته ی ما یوسف زهراست . . . یا اباصالح ادرکنی
خورشید جمعه ای دیگر دارد
به غروب ماتم می نشیند و انگار
داغ هجران تو همچنان بر دل ما می ماند...
دست خودم نیست خسته ام،
در درس عشق، من صف آخر نشسته ام،
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟
درس غریب "غیبت کبری" به سر رسید؟
آقا اجازه!
بغض گرفته گلویمان،
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان،
استاد عشق!
صاحب عالم!
گل بهشت!
باید که مشق نام تورا تا ابد نوشت.
شک نکن!
تمام چرخش جهان،
از سرگیجه ی نبود توست...
*یا مهدی ادرکنی*
اللهم عجل لولیک الفرج...
ذوالفقار حیدری را تاب ده / کافران را وعده مرداب ده/
محو کن فرعونیان ایل را/از فلسطین نقش اسرائیل را/
انتقام آخرین آغاز کن/روزه ی صبر خدا را باز کن...
اللهم عجل لولیک الفرج...
سلامتی و تعجیل ظهور مولایمان ذکر 7صلوات التماس دعا...هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد
فرض کن حضرت حجت به تو ظاهر گردد ... ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟
پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت داری انقدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند,با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو پیش از دگران,میتوان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟
برای فرج اقامون امام زمان(ع) صلوات
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لویک الفرج
در دلم مهر تورا از کودکی انباشتم....
دانه عشق تورا من در دل خود کاشتم...
اب دادم دانه را تا اورد بار و بری...
تا نباشم در جهان محتاج عشق دیگری،،،
از خدا خواهم ک مهرت در دلم افزون شود....
جمعه ای اید ک شیطان از زمین بیرون شود...
چون بود قلب همه محتاج عشقت مهدیا....
اذن گیر از ایزد یکتا همین جمعه بیا.....
برای تعجیل در فرج اقا امام زمان صلوات بفرست[="Arial"][="Navy"]بخونید و جوابش رو ببینید :
[/]
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد ؟
تو کجایی ؟
شده ام باز هوایی
چه شود جمعه ی این هفته بیایی ؟
به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی…
اللهم عجل الولیک الفرج
و اماجواب امام زمان:
تو خودت!مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی!
خواهش نفس شده یار و خدایت …
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت …
و به آفاق نبردند صدایت…
و غریب است امامت!
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!
بی تو کتاب عاشق ضرب المثل ندارد
گفتا که بین خوبان مهدیست یا که یوسف
گفتم که در دو عالم مهدی عج بدل ندارد
.
وللهِ قـلب منتظـرانت کـباب شد
.
قربان ذوالفقار شما ، یابن العسگری
.
ای منتقم به خون خدا ، یا بن العسگری
.
تا روز وعده ما همگی پشت این دریـم
.
ما دلخوشیم که کـلب نمکزارِ حــیدریم
.
آقـا بـیا مسیر خــدا را نــشان بده
.
آقـا بیا جـواب هـمه ناکســان بده
گل آمد گُلعذار من نیامد
برآوردند سر از شاخ ، گل ها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان در انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
مشفق کاشانی
به بدن پیرهن صبر دریدن تا کی؟
پیش رو بودن و روی تو ندیدن تا کی؟
بار هجران تو بردوش کشیدن تا کی . . ؟
اللهم عجل لولیک الفرج
در ذهن زمانه عاشقی هم ننگ است
هر کس که نداند تو خودت می دانی
آقا به خدا دلم برایت تنگ است
(میلاد عرفان پور)
[=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اللهم عجل لولیک الفرج
[=times new roman] من اصلِ انتظار تو را برده ام زِ یاد
التماسِ دعا ...
به شما ...
با التماس و آرزو میگویم :التماس نگاه ...
دعا که دیگر جای خود . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
=-=-=
[=times new roman]
[=times new roman]
[=times new roman]
[=times new roman]
[=times new roman]
[=times new roman]