جمع بندی چگونگی توثیق احادیث مخالفان در مدح ائمه علیهم السلام
تبهای اولیه
با سلام
کارشناس گرامی در تاپیک:
[h=2]از ولایت هم سوال خواهد شد؟[/h]
این مطلب رو ارسال فرمودند:
سلام
از نظر رجالی تنها راویانی از اهل سنت حجت اند که مورد وثوق باشند یعنی احتمال دروغگویی در آنها ندهیم به عبارتی مهم برای ما در فهم حدیث اثبات مستند بودن این حدیث است که حتی اگر از طریق اهل سنت باشد و ما به راوی سنی اعتماد داشته باشیم کافی است.
اما در مورد کسانی مانند انس بن مالک که دشمنی آنها با اهل بیت علیهم السلام در موارد متعددی ثابت شده است، روایات آنها مورد قبول نیست مگر اینکه در مدح اهل بیت وارد شود! زیرا دلیل عدم قبول روایات ایشان به دلیل احتمال کتمان حق و جعل روایتی است که نفعی برای راوی داشته باشد. اما در مواردی که مدح اهل بیت را مطرح می کنند، مسلما قصد مذکور وجود ندارد و از آنجایی که نفعی برای راوی نداشته و بلکه تا حدودی اقرار بر علیه خود است، این روایات پذیرفته خواهد بود و از طرفی بهترین دلیل برای اثبات حقانیت اهل بیت علیهم السلام است.
به عبارت ساده تر بیان این دست روایات از باب اقرار دوست و دشمن به افضلیت اهل بیت است که اتفاقا اقرار دشمن از ارزش بالاتری برای اثبات حقانیت برخوردار است.
که سوالاتی برای بنده پیش اومد:
۱-فرمودین به روایاتی از مخالفین که به راوی آن اعتماد داشته باشیم میتوان استناد کرد: آیا این نظر اجماع مجتهدین شیعه است؟ لطفا منبع بدید
۲-میفرمایید اگر مدح اهل بیت کرده باشند اشکالی ندارد و میپذیریم حتی اگر راوی از نظر ما موثق نبود: برای این مطلب هم منبع معرفی کنید لطفا.. آیا این یک نظر کلی هست که علمای شیعه تایید کردند؟
اشخاصی هستند که مدح اهل البیت علیهم السلام میکنن اما در کلام خود غلو میکنن. تکلیف این روایات چیست؟
از طرفی برخی روایات هم هستند که چندین جانب مورد نظر راوی است و تنها یک جنبه آن مدح اهل البیت علیهم السلام است. مثلا همین روایت از یک سو مدح اهل البیت علیهم السلام کرده و از سوی دیگر وقایعی را از روز قیامت در ذهن خواننده به تصویر میکشد. از طرفی دیگر هم سوال پیش می آید که تکلیف برائت از دشمنان اهل البیت علیهم السلام چه می شود؟
بنا بر این روایت مخالفین از عوام که ولایت و حب حضرت علی (ع) را درند هم از صراط رد می شوند!
با سلام و آرزوی قبولی طاعات
روایتی که با سند صحیح از اهل سنت نقل شده، چون افراد سلسله سند افراد راستگو و مورد اعتمادی بوده اند ـ هر چند از نظر اعتقادی قابل قبول نیستندـ آن روایت صحیح است و مشابه آن را در میان فرقه های واقفیه و فطحیه در میان شیعه داریم، که چون افراد راستگویی بودند روایات قابل استناد است اما اعتقاداتشان نه؛ لذا می توان در مواردی از روایات صحیح اهل سنت نیز نقل و اعتماد کرد، اما به طور کلی احتیاج شیعه به احادیث اهل سنت بسیار کم است و اهل بیت علیهم السلام شیعیان و اصحاب را از گرفتن معارف از اهل سنت نهی کرده اند.
علامه مجلسی درباره قبول روایات اهل سنت در باب مستحبات آورده است:
«ثم اعلم أن بعض الأصحاب يرجعون في المندوبات إلى أخبار المخالفين و رواياتهم و يذكرونها في كتبهم و هو لا يخلو من إشكال لورود النهي في كثير من الأخبار عن الرجوع إليهم و العمل بأخبارهم لا سيما إذا كان ما ورد في أخبارهم هيئة مخترعة و عبادة مبتدعة لم يعهد مثلها في الأخبار المعتبرة و الله تعالى يعلم؛
برخی اصحاب امامیه در مستحبات به روایات اهل سنت رجوع می کنند و آن روایات را در کتب خویش نقل میکنند که این کار بدون اشکال نیست، چرا که در روایات فراوانی از مراجعه به آنان و عمل به روایاتشان نهی شده به خصوص اگر مضمون روایت، عبادتی اختراعی و شکلی عجیب و غریب داشته باشد که در روایات معتبر نیامده باشد»(1)
درباره مراجعه به احادیث اهل سنت به نظر می رسد، بررسی کتاب بحار که موسوعه احادیث شیعه است و اینکه علامه از اهل سنت نقل داشته یا نه جوابگو باشد:
علامه مجلسی چنانچه خود تصریح می کند اصل اولیه عدم مراجعه به روایات آنان است حتی درگرفتن فضائلی از اهل بیت علیهم السلام که فقط آنان نقل کرده اند.(2)
اما مواردی که در بحار از احادیث اهل سنت نقل شده به علت موارد زیر است:
- برای نقد
- برای تأیید احادیث شیعه
- احتجاج و اتمام حجت بر عامه
- کشف متن اصیل احادیث.
درباره سوال مدح به همراه غلو، باید گفت که اگر غلو بودن آن مطلب ثابت باشد روایت قابل استناد نیست و خود اهل بیت با غالیان به شدت برخورد کرده و اصحاب را از مراوده با آنان بر حذر داشته اند.
پی نوشت:
1.بحار الانوار، چاپ بیروت، ج2، ص257.
2.همان، ج26، ص239.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات
روایتی که با سند صحیح از اهل سنت نقل شده، چون افراد سلسله سند افراد راستگو و مورد اعتمادی بوده اند ـ هر چند از نظر اعتقادی قابل قبول نیستندـ آن روایت صحیح است و مشابه آن را در میان فرقه های واقفیه و فطحیه در میان شیعه داریم، که چون افراد راستگویی بودند روایات قابل استناد است اما اعتقاداتشان نه؛ لذا می توان در مواردی از روایات صحیح اهل سنت نیز نقل و اعتماد کرد، اما به طور کلی احتیاج شیعه به احادیث اهل سنت بسیار کم است و اهل بیت علیهم السلام شیعیان و اصحاب را از گرفتن معارف از اهل سنت نهی کرده اند.
علامه مجلسی درباره قبول روایات اهل سنت در باب مستحبات آورده است:
«ثم اعلم أن بعض الأصحاب يرجعون في المندوبات إلى أخبار المخالفين و رواياتهم و يذكرونها في كتبهم و هو لا يخلو من إشكال لورود النهي في كثير من الأخبار عن الرجوع إليهم و العمل بأخبارهم لا سيما إذا كان ما ورد في أخبارهم هيئة مخترعة و عبادة مبتدعة لم يعهد مثلها في الأخبار المعتبرة و الله تعالى يعلم؛
برخی اصحاب امامیه در مستحبات به روایات اهل سنت رجوع می کنند و آن روایات را در کتب خویش نقل میکنند که این کار بدون اشکال نیست، چرا که در روایات فراوانی از مراجعه به آنان و عمل به روایاتشان نهی شده به خصوص اگر مضمون روایت، عبادتی اختراعی و شکلی عجیب و غریب داشته باشد که در روایات معتبر نیامده باشد»(1)
درباره مراجعه به احادیث اهل سنت به نظر می رسد، بررسی کتاب بحار که موسوعه احادیث شیعه است و اینکه علامه از اهل سنت نقل داشته یا نه جوابگو باشد:
علامه مجلسی چنانچه خود تصریح می کند اصل اولیه عدم مراجعه به روایات آنان است حتی درگرفتن فضائلی از اهل بیت علیهم السلام که فقط آنان نقل کرده اند.(2)
اما مواردی که در بحار از احادیث اهل سنت نقل شده به علت موارد زیر است:
- برای نقد
- برای تأیید احادیث شیعه
- احتجاج و اتمام حجت بر عامه
- کشف متن اصیل احادیث.
درباره سوال مدح به همراه غلو، باید گفت که اگر غلو بودن آن مطلب ثابت باشد روایت قابل استناد نیست و خود اهل بیت با غالیان به شدت برخورد کرده و اصحاب را از مراوده با آنان بر حذر داشته اند.
پی نوشت:
1.بحار الانوار، چاپ بیروت، ج2، ص257.
2.همان، ج26، ص239.
با سلام و تشکر بابت پاسخگویی شما
به نظرم نیازی به انتقال موضوع به تایپک مجزا نبود چون سوالاتی که مطرح کردم در ارتباط با همون تایپک قبلی بود.
فرمودین در مواردی میتوان به احادیث عوام رجوع کرد و در ادامه موارد آن را نیز بیان کردین : نقد، تایید احادیث شیعه، احتجاج و اتمام حجت بر عامه و کشف متن اصیل احادیث. در این موارد سوال و شبهه ای ندارم. اما بعضا مشاهده می شود که در مواردی خارج از این حیطه ها نیز به احادیث عوام اشاره می شود. اگر نیاز بود در فرصت مناسب به برخی موارد اشاره خواهم کرد.
حدیثی که موضوع تایپک قبلی بود و در کتاب بحارالانوار آمده بود کدامیک از موارد چهارگانه ای که ذکر کردید را در بر میگیرد؟ نقد یا تایید احادیث شیعه یا .... ؟
یکی از سوالاتی که پرسیده بودم پاسخ داده نشد. و اون هم اینکه با توجه به حدیث جواز ولایت امیرالمومنین آیا مخالفین از عوام که ولایت و حب حضرت علی (ع) و از طرفی هم حب دشمنان حضرت را دارند از پل صراط عبور میکنند؟
یکی از سوالاتی که پرسیده بودم پاسخ داده نشد. و اون هم اینکه با توجه به حدیث جواز ولایت امیرالمومنین آیا مخالفین از عوام که ولایت و حب حضرت علی (ع) و از طرفی هم حب دشمنان حضرت را دارند از پل صراط عبور میکنند؟
با سلام
امام علی(ع) فرموده است: بهشت دارای هشت در است:دری ات که از آن پیامبران و صدّیقان وارد می شوند؛ دری ات که شهدا و صالحان از آن وارد می شوند؛8 از پنج در دیگر شیعیان و دوستداران ما وارد می شوند،
و از در آخر،سایر کسانی که به یگانگی خدا عقیده دارند و در دل آنان ذرّه ای از بغض و کینه نسبت به ما اهل بیت(ع) وجود ندارد.
الخصال، ص 408؛ بحارالانور، ج 8، ص 39.
با سلام.
درباره اینکه علامه گاهی از اهل سنت نقل کرده ولی در هیچ یک از موارد: نقد، تایید احادیث شیعه، احتجاج و اتمام حجت بر عامه و کشف متن اصیل احادیث نمی گنجد، سخنی صحیح است، محقق گرامی استاد سرخه ای ضمن مقاله ای در این موضوع بیان میکند که می توان حدس زد علت این استفاده «پذیرش خبر توسط عالمان شیعه» بوده است، یعنی اگر نقلی در بحار از اهل سنت آمده بدین سبب است که در کتب متقدمین علمای شیعه آمده است لذا علامه با مماشات بیشتری از کنار نقل های آنان گذشته و روایاتی را که با موازین و معیارهای وی پذیرفتنی بوده را با لحاظ نقد متنی، آن ها مورد استفاده قرار داده است. (1).
با توجه به مطلب فوق می تواند یک مورد به چند علت نامبرده باشد.
در مورد سوال مخالفین از عوام...
یک قاعده کلی در این زمینه وجود دارد که خدای متعال به احدی ظلم نخواهد کرد و با همه به عدالت بلکه با تفضل و رحمت خویش معامله می کند، قطعا برای کسانی که حجت بر آنان کامل نشده، رفتاری که شایسته ربوبی حضرت اوست خواهد کرد و در روایات نیز این افراد را از دسته «مرجون لامر الله» دانسته اند، یعنی آنان که [كارشان] موقوف به فرمان خداست: يا آنان را عذاب مىكند و يا توبه آنها را مىپذيرد(2).
پی نوشت:
1. دیدگاه علامه مجلسی در استفاده از اخبار و منابع اهل سنت در بحارالانوار، مجله حدیث حوزه، سال هفتم، بهار و تابستان 1396.
2. الکافی، ج2، ص407، باب الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّه.
سوال:
علت و موارد نقل احادیث اهل سنت توسط علامه مجلسی در بحارالانوار چیست؟
پاسخ:
علامه مجلسی چنانچه خود تصریح می کند اصل اولیه عدم مراجعه به روایات اهل سنت است حتی در گرفتن فضائلی از اهل بیت (علیهم السلام) که فقط آنان نقل کرده اند.(1)
اما مواردی که در بحار از احادیث اهل سنت نقل شده به علت موارد زیر است:
- برای نقد
- برای تأیید احادیث شیعه
- احتجاج و اتمام حجت بر اهل سنت
- کشف متن اصیل احادیث.(2)
برخی از موارد دیگر نیز وجود دارد که در ذیل عناوین فوق جای نمی گیرد و می توان حدس زد علت این استفاده «پذیرش خبر توسط عالمان شیعه» بوده است، یعنی اگر نقلی در بحار از اهل سنت آمده، بدین سبب است که در کتب متقدمین علمای شیعه آمده است؛ لذا علامه با مماشات بیشتری از کنار نقل های آنان گذشته و روایاتی را که با موازین و معیارهای وی پذیرفتنی بوده را با لحاظ نقد متنی، مورد استفاده قرار داده است.(3).
پی نوشت ها:
- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تحقیق: جمعی از محققان، دار إحياء التراث العربي، 1403ق، دوم، بیروت، ج26، ص239.
- همان، ج1، ص24
- احسان سرخه ای، دیدگاه علامه مجلسی در استفاده از اخبار و منابع اهل سنت در بحارالانوار، مجله حدیث حوزه، سال هفتم، بهار و تابستان 1396.