جمع بندی چرا زن برای خروج از منزل باید از مرد اجازه بگیره؟

تب‌های اولیه

188 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلمان14;458522 نوشت:
پس میزان رفاه معیار شماست؟

پس باید میزان ضرر معیارم باشه وقتی خود شما هم داری میگی این احکام به نفع ماست پس باید معیارمون رفاه باشه :Moteajeb!:

سلمان14;458522 نوشت:
خب این اگه معیار بود، انیشتین و نیوتن و همه کسانی که خودشون درس خوندن و توی کاخ نبودن باید نادرست میگفتن
یا باید بگن:
چون شما وضع زندگیتون از ما بدتر است، پس اگر ما گفتیم قضیه فیثاغورث اشتباه است، اشتباه است؟!!

نگرفتم منظورت چی بود

سلمان14;458522 نوشت:
تا ثابت نکرده اید که اون حکم زمانمند و مکانمند است، نمیتونید همچین چیزی بگید.

وقتی که خود بزرگان دین هم درباره حکمی شک میکنند پس میشه گفت این حکم ممکنه به قول شما زمانمند باشد

dead man;458528 نوشت:
اینطور که داره پیش می ره ، از این تاپیک چند نفری تلفات داریم ، از ما گفتن بود .

حق با شماست منم حوصله رفتن به جزیره بن شدگان رو ندارم

پس خداحافظ همگی

سلمان14;458526 نوشت:
اول ثابت کنید، اون شیوه رهبری که تحت اون شرایط زن مورد نظر خوب جواب داده، شیوه درستی بوده است

درستی شیوه از نظر شما باید چطور باشه ؟ شیوه خوب مگه نباید نتیجه خوبی هم در پی داشته باشه وقتی مدیریت زنان در اون جوامع خوب جواب داده صد در صد شیوه شون هم درست بود

سلمان14;458526 نوشت:
دوم ثابت کنید، اون نتایج در ادامه نتایج بدتری را به دنبال نخواهند داشت

دوست عزیز همیشه یه چیز مطلق نداریم همونطور که رهبری مردان هم همیشه خوب جواب نداده پس میشه بگیم چون رهبری برخی مردان نتیجه خوبی در پی نداشته نباید رهبر شن

(نگین);458537 نوشت:
پس باید میزان ضرر معیارم باشه وقتی خود شما هم داری میگی این احکام به نفع ماست پس باید معیارمون رفاه باشه

پس نفع = رفاه

خیر منظورما از نفع:: سود و زیان کلی در دنیا و آخرت است و این هم فقط و فقط براساس دستورات الهی قابل تشخیص است.

(نگین);458537 نوشت:
نگرفتم منظورت چی بود

مگه در پاراگراف بالا نگفتی معیار باید «نفع ما» باشد!
این همان اسلام آمریکایی است!!!!! (کی بود گفت تو چند صفحه پیش!!!)
پس اگر منفعت من در این بود که قضیه فیثاغورث اشتباه باشد، اشتباه است؟؟!!!
نه؟!

(نگین);458537 نوشت:
وقتی که خود بزرگان دین هم درباره حکمی شک میکنند پس میشه گفت این حکم ممکنه به قول شما زمانمند باشد

1- اون بزرگان رو نام ببرید
2- شک بزرگان دلیل بر نادرستی نیست، ولی میتواند زمینه ای برای تحقیق باشد.
خیلی از بزرگان بوده اند که شک که هیچی، خراب هم کرده اند، مثل بلعم باعورا

شبـنم;458538 نوشت:
درستی شیوه از نظر شما باید چطور باشه ؟

درست یعنی باید منطقی باشه
یعنی براساس قانونی باشه که اون قانون صحتش تایید شده باشه(از نظر عقل)
اینکه یک نفر یک جایی یک تجربه ای(که هیچی، هزاران تجربه هم داشته باشد، نمیتواند قانونی عقلی را از آن استنتاج کرد)
برای توضیح بیشتر به قضایا استقرا و ... در منطق مراجعه کنید

شبـنم;458538 نوشت:
شیوه خوب مگه نباید نتیجه خوبی هم در پی داشته باشه

بله
اما اون جوامع هنوز، نتیجه کار خود را در آخرت ندیده اند، دیده اند؟ منکرید؟

شبـنم;458538 نوشت:
دوست عزیز همیشه یه چیز مطلق نداریم همونطور که رهبری مردان هم همیشه خوب جواب نداده پس میشه بگیم چون رهبری برخی مردان نتیجه خوبی در پی نداشته نباید رهبر شن

حقیر قیاس نکردم، جمله قبلی رو بخونید
وقتی خودتون نتایج را مرجع میدانید، باید همه نتایج را ببینید
حقیر که نتایج را دلیل بر درستی ندانستم، دانستم؟
حقیر نتایج این دنیا و آن دنیا را دلیل بر درستی میدانم

:god:دوستان میشه در مورد موضوع تاپیک حرف بزنین؟:god:
من تاپیکای دیگه مث اینم دیدم فقط کل کل بیخود است بعدم تاپیک بسته شده!!
این یکیو اونجوری نکنین!

من فقط علت این
حکمو میخوام.
خواهشا در باره سوال تاپیک حرف بزنید فقط
[SPOILER]خواهش کردما!:Hedye:
[/SPOILER]

فاتح;458289 نوشت:
بنده باید بدانم آنچه که شما عقلانی میدانید چه تعاریفی در بطن خود دارد تا بر مبنای آن استدلال کنم.
من که بازم نفهمیدم منظور شمارو چون به نظرم ادما هر اختلاف عقیده ای هم که داشته باشن عقل تو همشون مشترکه ولی شما فرض کن من با اعتقاد به اسلام میخوام دلیل عقلانی این حکم رو هم بدونم.
الان نگین اسلام گفته درسته پس درسته ها!!!
فاتح;458289 نوشت:
شما که بحث فقهی بلد نیستید و در مورد حقوق زن و مرد را در اسلام چیزی نمیدانید چطور به این نتایج و نتیجه ذیل رسیده اید که میخواهید بحث کنید ؟ مگر شما علم غیب دارید که مراجع چنین حکمی را داده اند ؟
من بحث فقهی بلد نیستم ینی نمیتونم بگم فلان چیز که فلان مرجع گفته نظر اسلام هس یا نه پی در این مورد چیزی نمیگم و فرضو میذازم بر اینکه این نظر اسلامه..
حالا چی؟این حکم اسلام نیس؟

سلمان14;458419 نوشت:
ندیدیه میتونم حدث بزنم چی میگید
این اختیارات همان حدود طبیعی است که مرد باید داشته باشد، البته با حفظ شرایط
همان حدودی که در غرب رعایت نشده و صحبت از حقوق زنان کرده اند اما در عمل ظلم به زنان شده و اونها رو در حد یک کالا برای ارضای مردهای غربی پایین آورده
اگه اینطور نیست، چرا در غرب مراکز فحشا و فساد هست ولی در ایران که پایبندی هست و حقوق تا حدی رعایت میشه اوضاع از این نظر خوبه؟

ای بابا!بازم که همون شد!!!غرب غرب!!!!گفتم بخونیدش!
من براتون کپی میکنم اینجا
سجاد;450519 نوشت:

با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

قطعا ازدواج مجدد برای مردان از نظر شرعی حرام نیست و منظور از این عبارت این است که این کار به خودی خود همانند کاری همچون زنا نعوذ بالله نیست که به خودی خود حرام بوده و از بزرگ ترین گناهان است.

اما چه بسا کاری به خودی خود حرام نباشد اما منجر به گناهی بزرگ و ظلمی نابخشودنی در پیشگاه خداوند شود !

بسیار بسیار بعید است که کسی از فقیهی بپرسد می خواهم کاری انجام دهم که شرعا حرام نیست و در احکام شرعی جایز بلکه مستحب شمرده شده است اما با این کار همسرم طلاق می گیرد فرزندانم آواره می شوند و یک خانواده از هم می پاشند و آن فقیه هم در پاسخ بگوید هیچ گناهی ندارد برو انجام بده !!

هر چند ممکن است دوستان به بنده ایراد بگیرند که به اقتضای تخصصم تنها باید احکام شرعی را در این سایت بیان کنم اما بگذارید این نکته را هم که بی ارتباط با بحث ما نیست ، از زبان آیت الله مظاهری نقل کنم:

حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» نقل می‏کردند از مرحوم حاج شیخ آن مؤسس حوزه علمیه قم که به قول حضرت امام این نظام انقلاب مرهون او است و انصافاً خیلی کار کرد این مؤسس حوزه، حضرت امام می‏گفتند که بعضی اوقات تکرار هم می‏کردند که بعضی‏ها عادل هستند اما از شمر بدتر هستند اینکه جور نمی‏آید عادل باشد از شمر بدتر باشد بعد برای اثبات مطلب خودشان فرموده بودند که یک وقتی از تهران یک زن و شوهر آبروداری از متشخصین تهران بودند آمدند پیش من و گفتند پسر ما زنش را سه طلاقه کرده است و این یک مصیبتی شده است برای ما که اگر اینها برنگردند زن و شوهر نشوند این آبروی ما در مخاطره عجیبی وقاع می‏شود شما یک کاری بکن، مرحوم حاج شیخ فرموده بودند که من یکی از مریدهایم را که آدم مقدسی توی صف اوّل یک پیر مرد منزهی خواستش رفتم خانه این عروس و داماد و پدر و مادرهایشان و این را صدا کردم تنها بهش گفتم آقا یک فرصتی جلو آمده یک استفاده فوق العاده خوبی و آن این است که من امشب این خانم را عقد می‏کنم برای تو، صیغه هم نمی‏شود عقد می‏کنم برای تو و می‏گویم یک پول حسابی هم فردا به تو بدهند این زن امشب مال تو و فردا طلاقش بده خیلی خوشحال شد مرحوم حاج شیخ فرموده بودند زن را عقد کردم برایش و یک اتاقی هم تعیین کردیم و از اول شب تا صبح این با این زن بود و صبح رفت دنبال نماز و زیارت و صبح نیامد و اینها همه منتظر و بالاخره فرستادیم دنبالش گم شده بود پیدایش کردند آمدیم گفتیم آقا می‏خواهیم طلاق بدهید گفت که این زن من هست یا نه، گفتیم بله، گفت من زنم را طلاق نمی‏دهم مرحوم حاج شیخ فرموده بودند مگر می‏شود گفت زنم هست یا نه شما مرجع تقلید من اگر زنم هست نمی‏خواهم طلاقش بدهم و بالاخره هر چه کرد این طمع و مثل مزه آن شب توی دهنش بود و بالاخره هر چه کردیم آن زن گریه می‏کرد پدر و مادرها گریه می‏کردند هر چه پول برایش گفتیم نشد و بالاخره اینها رها کردند رفتند این ماه آن ماه بعد حضرت امام نقل می‏کردند از مرحوم حاج شیخ که این زن دق کرد و مُرد و این دختر را طلاق نداد بعد مرحوم حاج شیخ گفته بودند این عادل است نمی‏توانم بگویم که این کار که کرده خلاف عدالت بوده اما از شمر بدتر است، بعضی‏ها عادل هستند اما از شمر بدتر هستند.

در پناه حضرت حق باشید

سلمان14;458419 نوشت:
دوباره میگم، اجازه گرفتن حبس نیست.
ن
ببین نگفتن میره بیرون به شوهرش خبر بده که!!
گفتن اجازه!!!یعنی مرد اجازه نداد نمیره بیرون!مرد10 سالم اجازه نداد حق نداره بره بیرون!این10 سال خونه نشینی رو شما چی میگی بهش؟حبسه دیگه!

QM!;453591 نوشت:
چرا زن برای خروج از منزل باید از مرد اجازه بگیره حتی برای صله رحم؟که ار احکام اسلامه؟مگه شعور خود زن نمیرسه؟

چون خدا گفته, تنها علتی که ما را ملزم به اجرای آن میکند همین است و لاغیر. بقیه "علت" برای انجام نیستند, منافعی هستند که این حکم می تواند داشته باشد که منکرش نیستم.

لطفا بشین و به این جمله فکر کن, زود گارد نگیر. شما عقلا خدا را کشف کردی, عقلا باید تابع اوامر و نواهی ذات اقدسش باشی, حتی اگر نفهمی چرا و این خودش عین عقل است, چون چیزی که تو رو ملزم به اطاعت میکند حکمت یه امر الهی نیست, خود رابطه ی خدا و بنده است.

مثال شاید پیش پا افتاده و ناقص باشد اما برای تقریب به ذهن کمک کننده است: شما بی حالی و سریع خسته میشی, کمی صورتت زرد شده میری دکتر, دکتر لمس شکم میکنه میبینه کمی طحالت بزرگ شده یه تست میگیره ازت مثبت میشه میگه شما آنمی اتوایمیون داری. اینم داروها رو هم باید بخوری, یه ماه دیگه میای چکت کنم, فلان غذا رو نمی خوری و قص علی هذا.
اگر اطمینان داشته باشید این شخص پزشک است
اگر اطمینان داشته باشید پزشک حاذقی است
عقل شما, بلکه عقل هر انسانی حکم می کند تبعیت کنی حتی اگر نفهمی آنمی اتوایمیون یعنی چی و چرا اسپلنومگالی می دهد (کما اینکه احتمالا الان هم نمی دونی :khandeh!:)

نکته این جاست, شما می تونی از پزشکت بپرسی, اون شاید تشخیص بده بهت بگه شاید نده, اما اگر توضیح هم نده عقل نمیگه تا نفهمی چه واکنش های سلولی انجام شده من نمی تونم این قرص رو بخورم!!! این عین حماقت است. یعنی توضیح پزشک نیست که شما را عقلا موظف به اطاعت می کند!

در مورد خدا و اوامر و نواهی اش هم همینه, با یه تفاوت مهم و اون اینکه در مورد پزشک شما نهایتا می تونید با احتمال بالا به علمش و حاذق بودنش اطمینان کسب کنید, یعنی گمان حسن به شخص پیدا می کنید, اما در مورد خدا, عقلا هم یگانگی ذاتش و هم حکیم و عالم بودنش ثابت شده است. پس اگر حکمی کند, از آنجا که عالم است, از آنجا که رحیم است, از آنجا که حکیم است و کار بیهوده نمیکند و از آنجا که ظالم نیست و هزارتا مورد دیگه, عقلا مجبور میشی به اطاعت و اینجاست که می فرمایند: لا یمکن الفرار من حکومتک. البته چون اراده داریم هر کاری می تونیم بکنیم, میتونیم کارهای خلاف عقل هم بکنیم, مثل پزشکی که میداند سیگار هزارتا ضرر دارد اما می کشد.

فقط می ماند یه مسئله و اون اینکه آیا این حکمی که الان روبه روم هست, حکم خدا هست یا نه؟ یعنی قبول کردیم حکم خدا باید اطاعت بشه, حالا آیا فلان مورد حکم خداست یا نه؟
که اثبات این می رود در وادی نبوت و امامت و حدیث و فقه. و تمام تلاش و دعواهای علمی فقها با هم در طول تاریخ سر این مسئله است که کشف کنن حکم خدا چیست. می گن مرحوم آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه, روزی بر سر کلمه ی کوچکی در یک حدیثی مدتها بحث می کرد, یکی از شاگردا اعتراضی کرد با این مضمون که دیگه خیلی الکی گیر میدین! ایشون هم ناراحت شده و گفتن: آقا جان حکم خداست, شوخی که نیست!

پس به طور خلاصه, حکم خدا واجب الاطاعه است, حتی اگر ندانی برای چی نماز صبح بجای دو رکعت سه رکعت نیست.
دانستن و یا نداستنش فرقی به حال ما نمی کنه.
در مورد اجازه بیرون رفتن زنان هم اگر حکم خداست باید اطاعت بشه و سوال شما بی مورده.
سوال شما نباید این باشه که فلان کار رو چرا باید انجام بدیم, سوالت باید این باشه که آیا این حکم الهی هست یا نه؟

نکته ی آخر, حالا اگر بخواهیم یکی از اون حکمتها رو بگیم همین یکی کافیه:
آزمایش بندگان, کی حرف گوش می کنه کی نمی کنه.
خدا به بنی اسرائیل گفت از یه بابی عبور کنید و بگین "حطه" تا گناهانتون رو خدا ببخشه, بعضیا مسخره کردن بعضیا جدی گرفتن. حالا شما هی بپرسی چرا باید اون کلمه رو بگیم, مشکل حل نمیشه, خدا اون طور اراده کرده برای حکمت های مختلف, یکیش اینه که ببینه کی حرف گوش میکنه

و السلام

QM!;458566 نوشت:
ای بابا!بازم که همون شد!!!غرب غرب!!!!گفتم بخونیدش!
من براتون کپی میکنم اینجا

شما گویا تجربیات دیگران براتون مهم نیست، اونهم در زمانیکه عین راه شما را رفته اند به سرشان به سنگ خورده
میشه بفرمایید پس بنا به چه دلیلی، این حکم را قبول ندارید؟

QM!;458566 نوشت:
ببین نگفتن میره بیرون به شوهرش خبر بده که!!
گفتن اجازه!!!یعنی مرد اجازه نداد نمیره بیرون!مرد10 سالم اجازه نداد حق نداره بره بیرون!این10 سال خونه نشینی رو شما چی میگی بهش؟حبسه دیگه!

برای صدمین بار:
1- این حکم مطابق علم مدیریت است که هر جمعی به مدیریت نیاز دارد
2- تجربیات کسانی که راه شما و حرف شما را زده اند ثابت کرده که این راه شما(و نه دیگر راه ها، دقت کنید، حکم کلی نیست) اشتباه است.

3- اجازه گرفتن و اجازه ندادن در موارد معین، حبس نیست،
حبس یعنی در تمام موارد
اجازه حبس یعنی اینکه به مرد از سوی شرع اجازه داده شده که زن را حبس کن و از تو بازخواست نمیشود
آیا اینطور گفت شده؟
آیا مرد در تمام موارد(حتی واجب میتواند زن را از رفتن به بیرون منع کند؟)
و آیا در مقابل این اجازه ندادن بازخواست نمیشود؟


کسانی که نمیخواهند سخن خدا را قبول کنند و به آن سر نهند.

بهتر است به لینک زیر نگاهی بیاندازند.

خدایی که میداند نهایت یک انسان کجاست.چرا ما را در این دنیا آزمایش میکند!؟


شبـنم;458504 نوشت:
جناب امین یعنی هر بیرون رفتنی باعث انحراف جنسی میشه ؟؟؟ باید تمایز بین بیرون رفتن ها باشه یا نه ؟؟؟؟؟؟ علما حتی گفتند بدون اجازه خونه پدر هم نرید و اگر اجازه نداد که زن اصلا حق نداره بره
اینکه دم به دقیقه زن بخواد اجازه بگیره اصلا قابل قبول نیست . من نمیگم اطلاع نده این خیلی فرق میکنه تا بگه من دارم فلان جا میرم اجازه هست یا نه

سلام

من مخصوصا تاکید کردم "برای جلوگیری انحراف جنسی زن" تا شما دیگه نگویید که اینکار منع زنان هست از تحصیل علم و حضور در اجتماع.

اما خداوند صالحات را با صفت قانتات یعنی فرمانبردار قبول دارد.

یعنی زن مومن از همسرش تبعیت میکند هرچند که اصل بر مشورت و تفاهم هست ولی برای جلوگیری از اصطکاک و دعوا لازمه که یک طرف کوتاه بیاد.

حالا شما میفرمایید هر طرف برای خودش یه ساز بزنه ، مرد بگه نرو خونه مادرت زن بگه دلم میخواد برم

عذر میخوام بیشتر شباهت به قانون جنگل داره.

بعدهم مکرر گفتم خیلی استثناء هست د که یک زنی مجبور باشه مکرر به شوهرش خبر بده

QM!;458557 نوشت:
من که بازم نفهمیدم منظور شمارو چون به نظرم ادما هر اختلاف عقیده ای هم که داشته باشن عقل تو همشون مشترکه ولی شما فرض کن من با اعتقاد به اسلام میخوام دلیل عقلانی این حکم رو هم بدونم.
الان نگین اسلام گفته درسته پس درسته ها!!!

بسیار خب این پاسخ سوال شما :

اول اینکه حقوق زن بر مرد و حقوق مرد بر زن را در اسلام مطالعه بفرمائید و این که بگوئیم در اسلام بی حد و حصر کسی بر کسی حق دارد این سخن از روی ناآگاهی است و در اسلام چنین حقی برای هیچ کسی در هیچ مقام یا جنسیتی تعریف نشده .

1- دلیل اینکه زن باید از مرد اجازه بگیرد و مرد هم باید از او اجازه بخواهد بر اساس حکم قران و قول معصوم است و بررسی همین مساله کفایت میکند که فلسفه این حکم برای مسلمان کفایت کند .

2- رفتار زنان و مردان جاهلی (قبل از اسلام که تکرارش را در جاهلیت نوین هم شاهدیم ) مورد تائید اسلام نیست مثلا در آن زمان مردان زنان خود را با هم عوض میکردند ( سکس ضربدری ) یا یک زن با چند مرد رابطه داشت و خواسته یاناخواسته تبدیل به یک فاحشه می شد
فرزندی که از چنین پدر و مادری بدنیا می آمد تاثیر رفتارها و روابط پدر و مادر در جامعه و در خانواده ای که در او رشد می یافت بر او بقدری بود و هست که فضائل انسانی را کنار بگذارد و خواه ناخواه بواسطه این رفتارها بدنبال نخ غریزه به رذایل کشیده شود.

3- زنان دوره جاهلی قدیم و جدید اجازه از شوهر را برای خروج از خانه و حضور در مجالس فساد لازم نمیدانستنه و نمیدانند و از او اجازه نمیگرفتند مگر اینکه مرد بخواهد به قهر و تهدید و ضرب و شتم ( کلا قوه قاهره ) آنها را در خانه حبس مینمود یا اینکه خودش هم با زنش میرفت تا او هم از کاسه دیگری بخورد. که نه قهر او مورد تائید است و نه کاسه لیسی دیگران . اسلام برای آنها حقوق مطابق با فطرتشان تعریف نموده تا هم از خشونت و هم از فحشاء و منکر جلوگیری شود و هم حقوق ادا گردد .

و...

این رفتارها در جاهلیت نوین و جدید باعث سستی و فرواشی نظام خانواده میشود . مرد در کنار زن و زن در کنار مرد به آرامش میرسد و اگر این نظام به هم بریزد نیازهای هیچ کدام آنها برآورده نمیشود و لذا باید و لازم است طرفین حقوق یکدیگر را بشناسند و درست و کامل ادانمایند.

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شبـنم;458373 نوشت:
دوست عزیز شما پیرو امامی هستید که به علم و دانش و تخصص پزشک یهودی احترام گذاشت و اجازه داد بر بالینش حاضر شه . کجا ایشان گفتند این فرد طاغوتی، علمش مال خودش ما علم پزشک طاغوتی نمیخوام . علم و دانش نزد هر کی باشه باید دیگران ازش استفاده کنند

ما علم طاغوت را وقتی که بهترش را داریم استفاده نمی کنیم.علوم دینی،جامعه شناسی،روان شناسی و ... بین طاغوت و ما فرق می کند و ما پیرو علوم الهی هستیم نه طاغوتی.گاهی اوقات نفس علم بین طاغوتی و الهی مشترک است.برای مثال پزشکی که شما دارید مثال می زنید،بین طاغوت و غیر طاغوت خیلی وقت ها فرق نمی کند.ولی علوم انسانی کاملاً فرق می کند.لذا قیاس شما مع الفارق است.

شبـنم;458373 نوشت:
وقتی سخن شما باعث بشه کسی از دین خارج شه شما مسئول هستید .

اگر بنده حرف دین را برای او زده باشم،بنده اصلاً مسئول نیستم.من حقیقت را گفته ام.برای مثال گفته ام که از نظر دینی زنان این ویژگی ها را دارند.من کار اشتباهی انجام نداده ام.دروغ به دین نبسته ام،پس هیچ چیزی بر گردن من نیست.
اگر هم به دین دروغ بسته باشم،علاوه بر گناه این دروغ و این کارم،آن فرد هم گناه می برد.چون آنقدر قدرت تفکر ندارد که با دروغ من از دین خارج نشود و خودش برود بررسی کند.
و بنده کاری که دارم انجام می دهم مورد اول است.این که یکسری از احکام دینی خوششان نمی آید و به همین دلیل از دین زده می شوند،تقصیر بنده نیست.باید بروند به خداوند و معصومین (ع) گیر بدهند نه من.کمی عاقلانه تر بیاندیشیم،مشکل چنین افرادی از خودشان است نه از خداوند و معصومین (ع).پس باید بروند به خودشا گیر بدهند.

شبـنم;458373 نوشت:
تا اونجایی هم که من میدونم همه بزرگان مردم رو به دین دعوت کردند دقیقا برعکس گفته شما

حقیر سعی می کنم دو کار انجام دهم:
1-دعوت کنم به دین،نه دعوت به برداشت های طاغوتی،حقوق بشری و ضدالهی از دین.
2-افرادی که با برداشت های حقوق بشری و ضدالهی جذب دین شده اند را،حقیقت را بهشان نشان دهم و ثابت کنم حرف دین درست است،نه حرف حقوق بشر.خودشان هر طور می خواهند تصمیم بگیرند.
پس بنده به دین دعوت می کنم نه به برداشت های طاغوتی از دین.آن چه که در بالا گفتم،خروج افرادی است که برداشت طاغوتی دارند،نه خروج متدینین واقعی.باید بین افرادی که واقعاً دین دارند و افرادی که تظاهر به دین داری می کنند تفاوت باشد و بنده خوشحال می شوم منافقین (یعنی کسانی که خودشان را به دین داری زده اند،ولی پیرو طاغوت و کفارند) از دین خارج شوند.چون در اینصورت منافق کافر می شود و کافر از منافق بهتر است :ok:.پس ضرر آن فرد برای اسلام کم شده است.

اگر بنده و سایر دوستانی که از قوانین اسلامی و فقهی دفاع می کنند باعث دین گریزی کسی بشویم،چیزی گردن ما نیست.ما حرف دین را نشان داده ایم،اگر کسی حرف دین را قبول ندارد به ما مربوط نیست.ما می گوییم دین اینطور می گوید،پس کسی که از حرف ما زده شده است،از حرف دین زده شده است.پس هیچ چیزی گردن ما نیست.ما کارهایمان حساب شده است.ما حرف دین را می زنیم،نه دروغ حقوق بشرین و طاغوتی ها به دین را.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شبـنم;458396 نوشت:
من سعید مدنی رو نمی شناسم فقط این رو بدونید یک کتاب قبل از اینکه چاپ بشه از فیلترهای زیادی باید بگذره اگه ایرادی داشت یا نویسنده ای این کتاب مشکلی داشت حق چاپ پیدا نمیکرده که حالا از این کتاب برای تحقیقات دانشگاهی استفاده شه. در ضمن بنده فایلش رو دارم ( همین فصل یازدهم ) خواستید در اختیارتون میزارم

ما همواره گفته ایم که علوم انسانی ما نیاز به تحول و بررسی مجدد دارند،همانطور که مقام معظم رهبری همیشه بر این نکته تایید داشته اند.پس این که فلان کتاب در دانشگاه استفاده می شود،دلیل بر حقانیت و اسلامی بودنش از نظر ما نیست.چه بسا کتاب های کمونیست ها هم در دانشگاه بررسی شوند و متن درسی باشند.

شبـنم;458396 نوشت:
چشم حتما میارم. البته اینجور که مشخصه شما هیچ یک رو قبول نمیکنید حالا فایده آوردنش چیه

ما هم رفرنس هایمان از معصومین (ع) را اگر شد می آوریم.

شبـنم;458396 نوشت:
شما مثل حضرت علی همون علمشون رو هم قبول داشته باشید کافیه، عقایدشون بماند. لطفا به پست های خودت و دوستانت دقت کن شماها حتی علم اونها رو هم رد کردید

این برداشت شما از حرف های ماست.ما علم آن ها را رد نمی کنیم.جناب فاتح پاسخ شما را دادند،ما بحثمان روی عقاید آن هاست.روی نظرات علوم انسانی آن هاست.نه روی علوم تجربی و فیزیک و شیمی و پزشکی و ... .شما دارید این ها را خلط می کنید.قیاستان مع الفارق است.

شبـنم;458408 نوشت:
دوست عزیز مشخصه شماها چقدر سواد دارید شماها هم همیشه علم رو زیر سوال میبرید . همیشه با بیان کلمه طاغوت دستاوردهای اونا رو رد کردید

باز هم خلط های شما.ما عقاید آن ها را زیر سوال می بریم.نه لزوماً علوم تجربی آن ها را.حقیقتاً عقاید آن ها طاغوتی است.ولی شما مدام دفاع می کنید از عقایدشان.

شبـنم;458408 نوشت:
تا دیروز کلاً اونا رو قبول نداشتید امروز فقط برداششون رو قبول ندارید شما هم تکلیفتون با خودتون مشخص نیست

اولاً ما هیچ وقت طاغوت را قبول نداریم.هیچ چیزش را.هیچ کدام از عقاید و دارایی هایشان را قبول نداریم.نگویید پس علمشان را هم قبول نداری.چون این علم دارایی آن ها نیست.علوم تجربی در این زمینه بین طاغوت و غیرطاغوت فرق نمی کند.پس این که این علوم تجربی را فقط یکی از دارایی های آنان بدانیم اشتباه است.این علوم بین طاغوت و غیرطاغوت فرقی نمی کند.ولی ما آن چه را که مختص خودشان است قبول نداریم.
ثانیاً کسی تکلیف خودش را نمی داند که اسلام را می پذیرد،ولی این را که مسلمان باید به طاغوت کافر باشد را نمی پذیرد.چنین کسی تکلیف خودش را نمی داند،نه ما.

شبـنم;458408 نوشت:
اگر اینقدر واضحه پس این همه تفسیر از کجا اومده . هنوز در تفسیر زدن زن موندند اون وقت ادعا میکنی یک بچه هم میتونه حقیقت رو درک کنه .

در تفسیر زدن زن نمانده اند.این هم به احتمال زیاد از کار های حقوق بشریون است.وقتی به عصر حقوق بشر رسیده اند،یادشان آمده است برای طاغوتی کردن دین،چنین تفاسیری کنند.

شبـنم;458408 نوشت:
حداقل همون تحقیقات نتی من نشون داد که این افراطی گری بعضی ها چه بلای سر دین آورده .

ما افراطی نیستیم،کسی افراطی است که در پیروی از طاغوت افراط می کند.کسی افراطی است که بدون داشتن دانش در ادبیات عرب،منطق،علم اصول،فقه و ... به تفسیر آیات قرآن مطابق رای خودش می پردازد.البته مقصود بنده لزوماً شما نیست.

(نگین);458409 نوشت:
استاد اگر ممکنه فقط یکی از مواردی که بر ضد زنان هست رو از نظر عقلی و علمی برام ثابت کنید که به سود ماست بقیه موارد به روی چشم اصلا سراغ علم و عقل نمیریم

اصلا فکر کن طرفت میخواد تازه مسلمان بشه یکی از این احکامی که ما میگم بر ضد زنان هست و شما نظر دیگه ای داری رو از نظر علمی براش ثابت کن که مفید هست و اشتباه میکنه


اصلاً طرح قضیه تان اشکال دارد.می گویید:یکی از مواردی که ضد زنان است.ما قبول نداریم این ها ضد زن هستند.
برای مثال نقص عقل زنان با توجه به احساسات آن ها کاملاً واضح است.مگر این که حقوق بشری شویم و درک حقیقت برایمان سخت شود.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شبـنم;458428 نوشت:
منم همون آیه قرانی رو گفتم . تو تفسیر همون زدن موندید .

ما نمانده ایم،حقوق بشریون مانده اند.طاغوت مانده است.

شبـنم;458428 نوشت:
والا شما هم فقط با علم و یافته های جدید جدل کردید کاری دیگه ای انجام ندادید.
این رد شدن هم نظر شخصی شماست . به نظر خودم که خیلی چیزها ثابت شد.. حالا شما قبول کنید یا نکنید اصلا مهم نیست.

همه اثبات هایی که بنده تا کنون از شما دیده ام بر این مبنا بوده که:غرب را نگاه کنید،زن را به خدمت گرفته اند،چقدر پیشرفت کرده اند،چقدر موفق شده اند و ... .یعنی همیشه تا جایی که بنده دیده ام معیارتان کار های طاغوت بوده است.

شبـنم;458428 نوشت:
از این کتاب در تحقیقات دانشجویی استفاده میشه. همین که اساتید این کتاب رو پذیرفتند و از آن استفاده میکنند کافیه

اساتید دانشگاه حجت نیستند.ما خیلی از اساتید دانشگاه را پیرو طاغوت می دانیم که لازم نیست اینجا از آن ها نام ببرم.رهبر عزیزمان گفته اند علوم انسانی ما نیازمند تحول است،به دلیل همین مسائل.به دلیل وجود چنین افرادی.

(نگین);458433 نوشت:
در تاپیک رهبری زنان از نظر علمی ثابت شد که حرف شما اشتباه بود

تنها دلیل شما و دوستانتان:طاغوت.
ما بار ها این دلیل را رد کرده ایم.منتهی شما باز در اینجا هم تکرار مکررات می کنید.

(نگین);458433 نوشت:
به جز اون دوستان در تاپیک های دیگه بعضی از این احکام که با علم نمیخونه رو بیان کردند ولی متاسفانه چه میشه کرد وقتی که کسی صحبت های روانشناسان و دانشمندان را قبول نمیکند دلیل علمی آوردن کاری بیهوده است.

ما صحبت هایی که بی دلیل باشند و حرف طاغوت،قبول نمی کنیم.باید دلیل روان شناس را دید،نه این که چون یک روان شناس این حرف را می زند،پس لزوماً درست است.
حکایت ما و شما این است:ما پیرو دانشمندان دینی و الهی هستیم.شما پیرو دانشمندان غربی و طاغوتی.

(نگین);458439 نوشت:
دلیل من اینه که خدا در هیچ جای قران نگفته زنان نمی توانند رهبر شوند کافیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این نشان می دهد که شما اولین مبانی اصول فقه را نمی دانید.منابع استنباط احکام عبارتند از:قرآن،سنت،اجماع،عقل.
شما می گویید در قرآن نیست،پس نیست.حرفتان غلط است به دلایل متعدد:
1-در قرآن نیامده چطور نماز بخوانید،پس من هم آنطور که دوست دارم نماز می خوانم.
2-ما منبعمان فقط قرآن نیست،بلکه سه مورد دیگر هم از منابع ما در استنباط های فقهی هستند.
3-قرآن خودش می گوید از خدا و رسولش (ص) پیروی کنید،رسول خدا (ص) هم می گوید از معصومین (ع) پیروی کنید.پس در واقع قرآن گفته از معصومین (ع) پیروی کنید.پس حرف معصومین (ع)،حرف قرآن است.اگر کسی حرفشان را نپذیرد،حرف خدا و قرآن را نپذیرفته است.پس در قرآن نبودن،دلیل بر این نمی شود که چنین حکمی نداریم.چون قرآن گفته بروید سراغ معصومین (ع) و معصومین (ع) می گویند این حکم برقرار است،پس در واقع قرآن گفته این حکم را باید رعایت کنید.
4-کار شما مغالطه توسل به جهل است.عدم الوجدان،لا یدل علی عدم الوجود.شما می گویید ندیدم،پس نیست.این مغالطه توسل به جهل است.

(نگین);458439 نوشت:
حالا میگی احادیث اولا نمیشه به این احادیث اعتماد کرد ثانیا این احادیث هم ممکن است در رابطه با اشخاص خاصی یا زمان خاصی باشه

کسی که بخواهد بی طرفانه مسئله را بررسی کند متوجه می شود که شکی در صحت این احادیث نداریم.ثانیاً روایت مربوط به خروج زن که برای مثال پیامبر (ص) نقلش کرده،کاملاً واضح است که درباره کل زنان است و هر ذی الشعوری این را می تواند درک کند.چون رسول الله (ص) می گویند (نقل به مضمون) حقوقی که مرد بر زن دارد عبارتند از فلان و بهمان و ... و اذن گرفتن زن از او برای خروج از خانه و اگر اذن نگیرد و بیرون برود از خانه،تا زمانی که برنگردد ملائکه بر او (زن) لعنت می فرستند.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شبـنم;458441 نوشت:
جناب سلمان کی خدا و رسولش رو انکار کرد ؟؟؟؟؟؟؟
مشکل اینه که ما در درستی اون حدیث شک داریم . وقتی ان همه جاعل حدیث وجود داشته این شک هم باید وجود داشته باشه.
مشکل اینه وقتی به ما میگن بی عقل، دارای ایمان ناقص، کج فهم، نمیتونیم سرمون رو بندازیم پایین همه چی رو قبول کنیم که بی عقلیم.

دانشمندان علوم اسلامی با انواع و اقسام روش ها اعتبار روایات را بررسی می کنند.منتهی شما و همفکرانتان فقط می گویید این روایات ممکن است جعل شده باشند.خب بفرمایید با چه استدلالی مبتنی بر علوم حدیث و فقه به امکان جعلی بودن این روایات رسیده اید؟ما منتظریم.

شبـنم;458441 نوشت:
یه حدیث بر ضد خودت بشنوی چه عکس العملی نشون میدی ؟

اگر امام زمان (عج) به ما بگوید مفسدید و با شما باید برخورد کرد (حال هر مجازاتی،زندان،کشته شدن و ... ) ما با جان و دل می پذیریم.چون امام زمان (عج) معیار است،حق است.ما معیار نیستیم،ما وسیله مشخص کردن درستی نیستیم.وقتی حق (امام زمان (عج)) این حرف را بزند،ما خاضعیم،تسلیم می شویم.ما تسلیم حق هستیم.این تفکر ماست که بعید است تفکر شما همین باشد.

(نگین);458446 نوشت:
خوب معلومه آسمان و زمین رو به هم میدوزند تا ثابت کنند که صحت ندارد

این کاری است که شما و همفکرانتان دارید انجام می دهید.ما گفتیم که خاضعیم.می پذیریم.امام زمان (عج) بخواهد خونمان را هم بریزد تسلیمیم.

شبـنم;458449 نوشت:
در اون کتاب من چیزی بر ضد اسلام ندیدم از کجا فهمیدی اسلام اون کتاب رو قوبل نداره کاش یه بار میخوندیش بعد نظر میدادی .

شما نمی توانید تعیین کنید فلان کتاب ضداسلام است یا خیر،چون تعیین ضد اسلام بودن یا نبودن علم می خواهد.ضمن این که شما به تجربه نشان داده اید که حرف های طاغوت را گاهی اوقات اسلامی می دانید.

شبـنم;458450 نوشت:
لطفا یه سر بزن به اون تایپیک. جواب خیلی از سوالاتت داده شده

آره سلمان جان،برو در آن تاپیک.ببین تنها دلیلشان این است:زنان توسط طاغوت و غرب حاکم شده اند،این همه حقوق به آن ها داده شده،پس این کار درست است.همه دلیل شما همین بوده و هست.حداقل تا جایی که بنده دیده ام.

(نگین);458451 نوشت:
به قول یکی از بچه ها گیرم که ما تا شب اومدیم گفتیم ماست سفید وقتی شما میگی سیاهه دیگه چه میشه کرد

اتفاقاً وحی درستش را می گوید،علم اشتباهش را.خدا می گوید ماست سفید است.چشمان من می گویند سیاه است.مگر چشمان من با علم و حرف خدا قابل قیاس است؟!
شما اگر فلسفه علم و منطق مطالعه کرده باشید،متوجه می شوید که تجربه بحثش بر سر احتمال است نه یقین.تجربه چیزی را به طور یقینی ثابت نمی کند :Cheshmak:.

(نگین);458451 نوشت:
خدایی از نظر علمی ثابت نشد؟؟؟؟؟؟ برو یه بار دیگه پست ها رو بخون تو رو خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نظر علمی شما لابد این بوده است:غربی ها این کار را انجام داده و تایید کرده اند،پس خوب است.

(نگین);458451 نوشت:
در ملکه سبا هم حق با ما بود تعریف قران از ملکه سبا رو هم منکر شوید

به خوبی نادرست بودن حرف هایتان در آن تاپیک نشان داده شده است.

(نگین);458451 نوشت:
یکی از بچه ها به عنوان بی طرف توی تاپیک رهبری زنان نظرش رو داد ایشون اقا هم بودند ولی واقعا منصفانه نظرش رو داد مشخص شد حق با کی بود

آره،آقایی که چون جوابی نداشت بدهد در برابر پاسخ ها،شروع کرد به فحش دادن و توهین نمودن و خدا را شکر اخراج شد از سایت،همان را می گویید مگر نه؟
می توانید بروید از کسانی حمایت کنید که از تهمت و فحش به مادر بنده دفاع می کنند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);458455 نوشت:
یه مثال درباره یکی از بچه ها زدم فکر کنم در مورد بقیه هم صدق کند

شما دقیقا مثل کسانی هستید که اگه یه روز میگفتند انسان هم میتواند پرواز کند میگفتید نه با توجه یه چیزهایی که از اجدادمان به ما رسیده چنین چیزی محال است با این تفاوت که اونا وقتی دیدند واقعیت رو پذیرفتند ولی شما اگر میدید بازم میگفتید نه با توجه به عقایدمون چنین چیزی محال است


استدلال دوباره شما:طاغوت می گوید می شود (مانند پرواز) ولی شما مخالفت می کنید.یک روزی شما هم تسلیم طاغوت می شوید.
بنده به طور مفصل پاسختان را در پروفایلتان داده ام.نیازی به تکرار مکررات نیست.

شبـنم;458459 نوشت:
لطفا چند تا از اون حدیث ها رو برای ما هم بیارید . من که چیزی ندیدم .
البته به قول دوست گرامیتان من بی سواد شماها که خیلی از روایات و احادیث مطلع هستید دو سه نمونه از این احادیث بر ضد مردان رو برای ما بگید

همین که خوارج روزی یار امام علی (ع) بودند و سپس امام (ع) با آن ها دشمن شدند نشان می دهد حضرت (ع) ضد برخی مردان بوده اند.
همین که شمر یار ایشان در صفین بود و سپس آن جنایت و گناهش را علیه سیدالشهدا (ع) مرتکب شد،نشان می دهد چه مردانی ضد امام علی (ع) هستند.

شبـنم;458461 نوشت:
شما نگفتید کتابی که اسلام آن را رد کند از نظر شما مردود است؟ این سخن شما نیست . من هم فقط گفتم از کجا میدونی اسلام این کتاب رو قبول نداره همین
مثل اینکه برداشت شما هم از حرفهای من بده اصلا متوجه حرفم نشدید

مسلمان باید به طاغوت کافر باشد.لذا نباید آن را معیار قرار دهد.ولی این کتاب طاغوت را معیار قرار داده است،لذا ضددستورات اسلامی عمل کرده است و به طاغوت کافر نشده.به همین سادگی.پس این کتاب ضد اسلام است.البته اگر حجیتی برای حرف طاغوت قائل شده باشد.

(نگین);458465 نوشت:
قدرت استدلال جنابعالی رو هم قبلا دیدیم

حرف خنده دار هم کسی میزند که با علم دشمنی داشته باشد

اینکه گفتید خنده دار است به خاطر اینکه بپیچونی میدونی که حقیقت تلخ است


قدرت استدلال شما و هم فکرانتان را هر منطق دانی می تواند ببیند.همه دلایلی که بنده دیده ام از شما:غرب توانسته،پس ما هم باید انجام بدهیم.

شبـنم;458467 نوشت:
دوست عزیز چرا می پیچونی
سخنش واضح بود
وقتی هر دلیلی علمی بیان میکنیم شما اون رو قبول نمیکنید مصداق همین حرف میشید دیگه ببخشید ها

مگر حرفی که طبق قرآن و روایات باشد غیرعلمی است؟
ما هم حرفمان را بر اساس قرآن و روایات می زنیم ولی شما رد می کنید.پس شما دلایل علمی را قبول نمی کنید.
ضمن این که ما گفته ایم دلایل شما تاکنون اکثراً مبتنی بر این بوده اند که:طاغوت انجام داده و نتیجه گرفته است،پس ما هم انجام بدهیم.
دلیل بالا از نظر اسلام،صفر است اعتبارش.چون معیار قرار دادن طاغوت است و مسلمان باید به طاغوت کافر باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شبـنم;458473 نوشت:
لطفا اول اون احادیث برضد مردان رو بیار تا بعد
وقتی میگی این احادیث وجود داره چندتاشو نشون ما هم بدید

این همه سخن علیه مردان بد داشته ایم که پاسخ شما را می دهد.

شبـنم;458479 نوشت:
ببخشید یعنی بپذیرم بی عقلم، بپذیرم ایمانم ناقصه، بپذیرم شوهرم صدتا دیگه هوو برام بیاره هر زمان هم عشقش کشید بره سراغ هوس رانیش و من چون زنم و غیرتم کفرآمیزه هیچی نگم

بی عقلی را کسی به شما نسبت نداده است.نقص عقل است که نسبت داده شده،نه بی عقلی.ببینید بدون دلیل این ها را رد می کنید.دلیلتان در مقابل برادر سلمان همین است.به قول خودشان ما می گوییم اعداد مختلط وجود دارند،شما می گویید یعنی من از این عقیده که فقط اعداد حقیقی داریم دست بکشم؟

شبـنم;458482 نوشت:
فکر کنم ما زبون هم رو نمی فهمیم من تهمتی نزدم فقط سوال پرسیدم حالا اگر سوال پرسیدنم تهمت بوده ببخشید واقعا ببخشید

به سوال جناب @█ عشق من خدا █@ جواب بدهید،هم خودتان هم همفکرانتان:
@█ عشق من خدا █@;458481 نوشت:
سرکار نگین خانم.

شما هنوز پاسخ بنده را ندادید.

کجای قرآن آمده است که نماز صبح دو رکعت است؟؟؟؟؟؟؟؟

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);458485 نوشت:
این چه ربطی به اون داشت
من هر سوالی بپرسم شما باید بگی چرا در قران نماز صبح دو رکعته بعد این هر چند رکعت هم باشه باز ظلمی در حق کسی نشده ما داریم درباره احکامی صحبت میکنیم که واقعا در حق زنان ظلم شده اینو من نمیگم همه میگن

این اسلام آمریکایی دیگه چه دینیه همیشه ما را متهم به اسلام آمریکایی میکنید میشه توضیح بدید


ربطش را متوجه نشدید؟
شما می گویید در قرآن ندیدم،پس چنین حکمی نیست.به طور مشابه می گوییم:
در قرآن ندیده ایم که نماز صبح دو رکعت است،پس چنین حکمی نیست.یعنی نماز صبح دو رکعت نیست.
خیلی واضح است.
اسلام آمریکایی هم همان اسلام طاغوتی است.

(نگین);458489 نوشت:
دوست عزیز بپذیر که خیلی از احادیث ضد زنان هست یه ذره به ما هم حق بدهید چطور این چیزها رو میشنویم ناراحت نشیم

این روایات از نظر ما ضد زنان نیستند.شما اگر مشکلی با این روایات دارید،اول بروید بررسی سندی کنید،بعد بررسی محتوایی،بعدش رد کنید یا قبول.شما هیچ کدام از این دو را انجام نداده اید و یکراست می گویید قبول نداریم این روایات را.این شیوه صحیحی نیست.

شبـنم;458491 نوشت:
مگه رهبری زن چه ایرادی داشت عجب

دلایل رد رهبری زنان را آوردیم و پاسختان تکرار مکررات بوده است.

شبـنم;458491 نوشت:
خانم نیستید اگه بودید و این احادیث رو بر ضد خودت می شنیدی باید اون وقت می دیدی حق رو به ما میدی یا نه

همه خانم ها اینطور نیستند.برای مثال مادر بنده این روایات را شنیده است،ولی مطیع است.رد نمی کند.قبول دارد حرف معصومین (ع) را.شده با عقیده اش در تضاد باشد،می داند که عقیده اش غلط است و باید اصلاح شود.نه این که حرف معصومین (ع) صحیح نیست.
در این سایت هم تعداد بانوانی که این روایات را قبول داشته باشند خیلی زیاد است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);458499 نوشت:
شریم

شر در وجود همه است.فقط خداوند و به تعبیری معصومین (ع) هستند که خیر محض هستند و هیچ گناهی ندارند.و الا هیچ کس خیر مطلق نیست جز آن ها.پس مرد ها هم از این نظر شر هستند،چون گناهکارند و معصوم نیستند.

(نگین);458499 نوشت:
ناقص العقلیم

مرد ها هم نسبت به معصومین (ع) ناقص العقل هستند.

(نگین);458499 نوشت:
ایمانمون ضعیفه

ایمان مرد ها هم نسبت به معصومین (ع) ضعیف است.

(نگین);458499 نوشت:
باهامون مشورت نکنید

با خیلی از مرد ها هم نباید مشورت کرد.

(نگین);458499 نوشت:
اگه ازمون اطاعت کنید میرید جهنم و

چون اگر از زن برای مثال در رهبری جامعه اطاعت کنیم،از طاغوت پیروی کرده ایم.چون رهبری زن،طاغوتی است.لذا به علت پیروی از طاغوت گرفتار چنین مسئله ای می شویم.

(نگین);458499 نوشت:
ون احکامی که میگه نباید بدون اجازه از خونه خارج شد مرد میتونه چهار تا زن و بی نهایت صیغه بگیره و دیه یه بچه هم دو برابر یه خانمه حق قضاوت نداریم حق رهبری نداریم و هزارتای دیگه
این احادیث و احکام باعث شده ما افسردگی بگیریم
اینا اینا همش به نفع ماست که خودمون خبر نداریم

ببینید چقدر حکم بر شمردید.آخر مگر می شود این همه از احکام اسلام جعلی باشند؟
همه این ها به نفع مرد و زن است.باعث سعادت و قرب الهی می شود.باعث به دست آوردن هم دنیا و هم آخرت می شود.

شبـنم;458504 نوشت:
جناب امین یعنی هر بیرون رفتنی باعث انحراف جنسی میشه ؟؟؟ باید تمایز بین بیرون رفتن ها باشه یا نه ؟؟؟؟؟؟ علما حتی گفتند بدون اجازه خونه پدر هم نرید و اگر اجازه نداد که زن اصلا حق نداره بره

مگر نمی گویید علما گفته اند؟پس حرف ما یک حرف مستندی است.حرف علما هم هست.خب بفرمایید چرا حرف ما و حرف علما را قبول ندارید؟آیا شما به اندازه علما کسب علوم دینی کرده اید؟

(نگین);458506 نوشت:
خوب شاید اولی رو واسه شخص خاصی گفتند یا به زمانی مربوط میشه که واقعا زنها توی جامعه نبودند وقتی که علم میگه زنها توانایی رهبری رو دارند این یعنی چی

این چه پاسخی است؟پس قبول کردید استدلالتان صحیح نیست؟
علوم انسانی اسلامی چنین حرفی نمی زنند.نمی گویند زنان توانایی رهبری دارند.بلکه نقیضش را می گویند:زن نباید ولایت ظاهری داشته باشد.علومی که شما از آن ها حرف می زنید،بر اساس یک جامعه شناسی سکولار و غیرمذهبی و حتی ضدمذهبی است.واقعاً چنین علمی چه ارزشی دارد؟

(نگین);458506 نوشت:
خبر نداشتم اسلام آمریکایی هم وجود داره به لطف دوستان متوجه شدم والا منم دوست دارم پیرو همین اسلام خودمون باشم تا اسلام آمریکایی ولی دارم میبینم همه چی بر ضرر ماست هر چقدر هم تلاش میکنیم صد سال یک بار موفق به تغییر قانونی میشیم انصافه که ما این قدر زجر بکشیم فقط کافیه بعضی ها دیدشون رو عوض کنند

شما احکام ثانویه را می توانید عوض کنید،ولی نه این که احکاممان نقیض حرف خداوند و معصومین (ع) باشد.بین این ها خیلی فرق است.احکام ثانویه متناسب با روز می توانند تغییر کنند.ولی نه این که بشوند نقیض حرف دین،نه این که بشوند نقطه مقابل حرف دین.

(نگین);458511 نوشت:
بابا من خودم رو گفتم چیکار به زنان ایرانی دارم
گفتم از شنیدن این چیزها افسردگی گرفتم در همین چند وقتی که توی انجمن بودم

انسان باید بین حرف خدا و حرف خودش،همچنین بین حرف خدا و حرف علم،یکی را انتخاب کند.شما اگر این انتخاب را درست انجام بدهید،قطعاً افسرده نخواهید شد.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);458518 نوشت:
دلیل درستی اش اینه که اگه اشتباه بود الان احتمالاً توی غار زندگی میکردیم یا زیر چادر

پس یک روستایی که خداپرست است و می خواهد برود در شهر مشرکین،باید با خودش بگوید:لابد مشرکین درست می گویند،چون باعث شده اند من از روستا به شهر بروم!
حرف شما این است:طاغوت ما را از غار به شهر رساند،پس حرفش درست است،همه حرف هایش!حتی حرف های ضد دینش.
حرف روستایی:طاغوت من را از روستا به شهر رساند،پس حرفش درست است و من باید خداپرستی را ترک کنم و مشرک بشوم!
اولاً حرف های رفاهی علم درست باشد،دلیل بر این نمی شود که حرف های علوم انسانی اش درست باشد.
ثانیاً ما گفتیم علوم تجربی طاغوتی و غیرطاغوتی نمی شناسد.پس قیاستان از اساس اشتباه است.

(نگین);458518 نوشت:
من نمیگم که احکام نادرسته میگم شرایط جامعه و فرهنگ یه زمان باعث تغییر احکام میشود

بله ممکن است باعث تغییر بشود،ولی نه این که حکم به نقیض خودش تبدیل بشود.

شبـنم;458519 نوشت:
دلیل درستی اون علم نتایجیه که به دنبال داره وقتی اونا میگن زنها میتونن در رهبری و مدیریت موفق شوند بی حساب و کتاب که حرف نزدند نمونه های موفق زیادی از زنان رو در این عرصه دیدند

باز هم توسل به استقراء ناقص و طاغوت.

(نگین);458521 نوشت:
خیلی از همین دانشمندان اعجاز قران رو کشف کردند

چه ربطی دارد؟اگر یک حرفشان مطابق قرآن و درست است،پس همه حرف هایشان مطابق قرآن بوده و درست هستند؟این هم باز استقراء ناقص و تعمیم بی دلیل است.لذا استدلال غلطی است.

شبـنم;458527 نوشت:
این چه ربطی داشت
علمی که پیشرفتش رفاه رو بدنبال داشته باشه چه ایرادی داره
ما خودمون میگیم فقر از هر دری وارد شه ایمان از در دیگه خارج میشه.
رفاه کجاش بده چون مسلمانیم که نباید به خودمون سختی بدیم

شما می گویید چون این علم باعث رفاه ما شده،پس همه حرف هایش درست است.
ما می گوییم این علم برخی از حرف هایش درست و برخی از حرف های نادرست است (علوم بشری).
کار شما توسل به استقراء ناقص و تعمیم بی دلیل است که یک مغالطه می باشد در منطق.

dead man;458528 نوشت:
سیار درست فرمودید ، البته بهتره بگیم نحوه اجرای احکام تغییر می کنه .

کی میتونه ادعا کنه تمامی احکام اسلامی تو جامعه امروزی ( هر نقطه از دنیا ) قابل اجراس ؟


ما ادعا می کنیم تمامی احکام اسلام قابل اجرا هستند.

dead man;458528 نوشت:
قرآن میگه سقف زن گرفتن 4 تاس ، پیامبر فقط لحظه ی از دنیا رفتن 9 تا زن داشته ( حالا صرف نظر از تضاد سنت و کتاب ) ، اما عملا تو این روزگار یکیشم زیادیه .

احکام اولیه هیچ تغییری نمی کنند و این 4 زن گرفتن را می توان یک حکم اولیه نامید.و اما درباره تضاد سنت و کتاب،هیچ تضادی نیست و این نظر فقط مختص خودتان است که اسم تضاد روی آن می گذارید.احکام مربوط به پیامبر با احکام افراد عادی کاملاً فرق می کرده است.برای مثال نماز شب بر ایشان واجب بوده است.
«أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودً»
نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار و [نيز] نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.
سوره اسراء(17)،آیه 78
قرآن حکم حرمت بیش از چهار زن را برای پیامبر نمی گوید،برای انسان های عادی می گوید.احکام مربوط به پیامبر با احکام انسان های عادی متفاوت هستند.ضمن این که همسران ایشان همگی پیش از نزول این آیه به عقدشان در آمده بودند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);458537 نوشت:
پس باید میزان ضرر معیارم باشه وقتی خود شما هم داری میگی این احکام به نفع ماست پس باید معیارمون رفاه باشه

یعنی واقعاً شما منظور ایشان از رفاه و نفع را متوجه نشدید؟
معیار ما میزان صحت است که همه مصالح دیگر را در بر می گیرد.

(نگین);458537 نوشت:
نگرفتم منظورت چی بود

خیلی واضح است.معیار رفاه (مادی) است،پس هر کس که به رفاه نزدیکتر باشد،همه حرف ها و کار هایش درست هستند.طاغوت به رفاه نزدیکتر است،پس کارهایش درست هستند.پس رهبری زنان هم که از کار های غرب است درست است.این چکیده استدلال شما بود.
به طور مشابه:طاغوت رفاه بیشتری دارد و می گوید قضیه فیثاغورس غلط است،سلمان رفاه کمتری دارد و می گوید قضیه فیثاغورس درست است.طبق حرف شما معیار رفاه است،پس هر که به رفاه نزدیکتر است حرفش درست تر است.لذا چون طاغوت به رفاه نزدیکتر است،حرفش درست است.یعنی این حرفش که قضیه فیثاغورس غلط است هم درست است.به همین سادگی.

(نگین);458537 نوشت:
وقتی که خود بزرگان دین هم درباره حکمی شک میکنند پس میشه گفت این حکم ممکنه به قول شما زمانمند باشد

بزرگان شک ندارد.حقوق بشریون می گویند شک داریم.

شبـنم;458538 نوشت:
درستی شیوه از نظر شما باید چطور باشه ؟ شیوه خوب مگه نباید نتیجه خوبی هم در پی داشته باشه وقتی مدیریت زنان در اون جوامع خوب جواب داده صد در صد شیوه شون هم درست بود

حرف شما باز توسل به طاغوت و معیار قرار دادن آن هاست.

شبـنم;458538 نوشت:
دوست عزیز همیشه یه چیز مطلق نداریم همونطور که رهبری مردان هم همیشه خوب جواب نداده پس میشه بگیم چون رهبری برخی مردان نتیجه خوبی در پی نداشته نباید رهبر شن

بحث ما بالقوه است نه بالفعل.می خواهیم ببینیم زن و مرد بالقوه کدامشان رهبر بهتری است و باید رهبر باشد.نه این که بالفعل کدام یک بهتر است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

شبـنم;458519 نوشت:
دلیل درستی اون علم نتایجیه که به دنبال داره وقتی اونا میگن زنها میتونن در رهبری و مدیریت موفق شوند بی حساب و کتاب که حرف نزدند نمونه های موفق زیادی از زنان رو در این عرصه دیدند

خواهر محترم, من سوادم مثل شما و دیگر دوستان نمی رسه که آیا زنان توانایی رهبری دارند یا خیر, اما نظر شما رو قبول می کنم که چنین ویژگی را دارند. اما اینا ربطی به موضوع نداره:

بخواهیم یا نخواهیم, خوشمان بیاید یا نیاید تعریف اسلام همانی است که امیرالمومنین فرموده:
الاسلام هو التسلیم

یعنی موضوع این نیست که آیا زن توانایی دارد یا خیر؛ اصلا, موضوع این است که خدا چه گفته.
لطف بفرمایید جواب بدهید:

اگر (شاید در واقع اینطور نباشد) خداوند امر کند زنان را که به هیچ وجه حق رهبری ندارید و از طرفی توانایی رهبری را دارند, این خدا شده ظالم؟! این نهی خدا خدشه و خللی به ساحت اقدسش می زند؟!

مشکل از اونجایی شروع شد که اومدن الکی گفتن میدونی چرا گوشت خوک حرام شد؟ چون انگل داره, نخیر جانم!! چون خدا گفته! دقیقا ابوعلی سینا که میگه دین برای عدالت اجتماعیه!! متاسفانه دوستان هم در جواب شما میگن علم اشتباه میکنه, زنان نمی توانند, در حالی که من رد نمی کنم که نمی توانند.

خوب درک کنید لطفا, خدا می خواهد ببیند چه کسی فهمیده مقام و علم من رو و تبعیت می کنه, به آقای qm هم توضیح دادم, این عین عقل است که تبعیت کنیم.

خدا اراده می کند بر فرض که ماهی غیر فلس دار مثلا حرام است, حالا شما هزاری هم اطلاعات علمی صحیح(نه اینکه رد کنم) بیار که این فایده ی زیادی داره بدون ضرر. خدا خواسته ببینه شما حرف گوش میکنی یا خیر.

اما, یک وقت شما میایی میگی این حکم اصلا حکم الهی نیست, بقول معروف آخوندا از خودشون در آوردن, خب اگر اثبات بشود اولین نفری که شما رو تایید میکنه خودمم.
اما اگر اثبات بشود این حکم خداست, اما و اگر ندارد, خدایی که عقلا حکمت و علم و رحمتش اثبات شده امری می کند, عقلا مجبور به اطاعت هستیم, چه فایده دار چه بی فایده.

مثالهایش فراوان است در قرآن, مثلا بنی اسرائیل رسیدند به جایی تشنه شده بودند, خدا امر کرد یا آب نخورید یا فقط یک بار به اندازه ی یک مشت آب. خب حالا اینا مگه تشنه نبودند؟! چرا خدا گفت؟ مهم نیست! چون ما برای این انجامش می دهیم که خدا گفته.

شما یا باید اینکه فقها میگن این حرف خداست رو رد بفرمایید و بگین این حرف مردمه نه خدا,
یا اگر یقین دارید این حرف خداست اما و اگر نیاورید,

متاسفانه احساس میکنم یقین ندارید این نظر نظر الهی باشد, و فکر می کنین از افکار مردانه خارج شده, اما اگر حکم الهی باشد آیا حاضر هستید بگین چشم یا اینکه می فرمایید من می تونم رهبری کنم پس خدا حقی ندارد اجازه ندهد؟
و طرف مقابل, اگر یقین حاصل بشود که رهبری زنان مناسب و حتی از مردان بهتر است در حکم الهی شک می کنیم؟

لطفا بجای بحث کردن فکر کنید, هر دو طرف

این حدیث که مدام میخونیم برای مصادیق بی ارتباط, اینجاست کاربردش:
تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

kazmo885;458852 نوشت:

اما اگر حکم الهی باشد آیا حاضر هستید بگین چشم یا اینکه می فرمایید من می تونم رهبری کنم پس خدا حقی ندارد اجازه ندهد؟
و طرف مقابل, اگر یقین حاصل بشود که رهبری زنان مناسب و حتی از مردان بهتر است در حکم الهی شک می کنیم؟

صحبت حقیر این است که رهبری زنان(منهای شرایط خاص) مورد تایید دین نیست، وقتی میگوییم نمیتوانند، منظورمان این نیست که توان اجرایی ندارند، بلکه منظور این است که با قواعد دیگر دینی سازگاری ندارد.

البته این توضیح هم به این معنی نیست که مدیریت زنان بهتر از مردان است.

و البته این حرف شما به این معنا است که خدا امر به چیزی نادرست کند!!!(نیاز به توضیح دارد) بگذریم.
آیا این که فرمودید مناسب است، بر اساس دیگر قواعد دینی مناسب است؟ اگر اینطور نیست، پس مناسب نیست.

در پناه خدا

سلمان14;458895 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

صحبت حقیر این است که رهبری زنان(منهای شرایط خاص) مورد تایید دین نیست، وقتی میگوییم نمیتوانند، منظورمان این نیست که توان اجرایی ندارند، بلکه منظور این است که با قواعد دیگر دینی سازگاری ندارد.

البته این توضیح هم به این معنی نیست که مدیریت زنان بهتر از مردان است.

و البته این حرف شما به این معنا است که خدا امر به چیزی نادرست کند!!!(نیاز به توضیح دارد) بگذریم.
آیا این که فرمودید مناسب است، بر اساس دیگر قواعد دینی مناسب است؟ اگر اینطور نیست، پس مناسب نیست.

در پناه خدا

تا نادرست رو چي تعريف كنيم. خداوند ظلم نمي كند، كار بيهوده نمي كند اما اگر خدا در حالي كه زنان بهتر مديريت ميكنن امر كند كه رهبري نكنيد ايرادي داره؟ ظلم كه نشده، مي فرماييد غير حكيمانه و بيهوده است عرض مي كنم براي امتحان است، يا اصلا بالاتر بگم، نفهميم حكمتش چيست، باز ايرادي داره؟ عقلا محال است؟ نخير.

بله، خدا اگر امر كند به دروغ يا فريب بدهد به معناي قبيحش، نقض عهد كند در اين حال عقلا ظلم كرده و از خدايي مي افتد.

مثالي گذرا عرض كردم، ابن سينا ميگه دين براي عدالت اجتماعي است، با اين توضيح كه انسان فطرتا اجتماعي است پس قوانيني مي خواهد براي تشكيل و قوام.
اما مطلبي كه فراموش كرده اينه كه، قبول، فطرتا نياز به جامعه داريم، اما آيا عقلا محال است خداوند امر بفرمايد به تنها زندگي كردن؟ ظلم كرده؟ از خدايي مي افتد؟

اما

از آنجا كه خداوند رحيم است در انجام اوامر و ترك نواهي ذات اقدس از روي فضل و رحمتش فوايدي قرار داده.
خيلي نكته ي ظريفي است:
شما نماز مي خونيد چون خدا گفته
اما رحنتش اقتضا كرده كه براي شماي نمازخوان در جسم و روحتان فوايد حسنه اي جاري كند،
پس "علت" نماز اين نيست كه فلان فايذه رو داره.

ممنون:) يا علي

سلام بزرگوار

kazmo885;458984 نوشت:
تا نادرست رو چي تعريف كنيم. خداوند ظلم نمي كند، كار بيهوده نمي كند اما اگر خدا در حالي كه زنان بهتر مديريت ميكنن امر كند كه رهبري نكنيد ايرادي داره؟ ظلم كه نشده، مي فرماييد غير حكيمانه و بيهوده است عرض مي كنم براي امتحان است، يا اصلا بالاتر بگم، نفهميم حكمتش چيست، باز ايرادي داره؟ عقلا محال است؟ نخير.

بله، خدا اگر امر كند به دروغ يا فريب بدهد به معناي قبيحش، نقض عهد كند در اين حال عقلا ظلم كرده و از خدايي مي افتد.

حقیر نادرست، در مبحث احکام، را مغایر با یک سری اصول اولیه و محکم اعتقادی میدونم یا مغایر با هر اصل پذیرفته شده و درست دیگری.

اینکه خدا حکمی کند که با دیگر احکام ناسازگار نباشد، و از نظر ما درست هم نباشد، ایرادی نداره.
اما بعید میدانم خدا حکمی کنه که با دیگر احکامش ناسازگار باشد(همزمان و با حفظ شرایط)

اما اگر صحبت فرمانبرداری باشد، بله خدا هر چی بگه باید سمعاً و طاعتاً باشد.

در پناه خدا

سلمان14;458990 نوشت:
سلام بزرگوار

حقیر نادرست، در مبحث احکام، را مغایر با یک سری اصول اولیه و محکم اعتقادی میدونم یا مغایر با هر اصل پذیرفته شده و درست دیگری.

اینکه خدا حکمی کند که با دیگر احکام ناسازگار نباشد، و از نظر ما درست هم نباشد، ایرادی نداره.
اما بعید میدانم خدا حکمی کنه که با دیگر احکامش ناسازگار باشد(همزمان و با حفظ شرایط)

اما اگر صحبت فرمانبرداری باشد، بله خدا هر چی بگه باید سمعاً و طاعتاً باشد.

در پناه خدا

آیا در مثال هام موردی از این تناقض بین اصول اعتقادی یافتید؟

امیدوارم توانسته باشم تفاوت نظرم رو با اشاعره بیان کرده باشم, من نمیگم خدا ظلم هم میتونه بکنه بنا بر حکمتی, نخیر, اما میتواند در چارچوب خداییش(البته کلمه ی دقیقی نیست) هر کاری بکند.
یعنی تا وقتی صفاتی از صفات ربوبی اش مخدوش نشود می تواند اراده کند. این چارچوب هم با عرف های انسانی ما خیلی فرق دارد.

فکر می کنم بجز در مصادیق یک حرف را می زنیم.
ممنون از توجهتون, یا علی

عرض سلام خدمت همه ی دوستان.

از اینکه مدتی نبودم و بعضی از دوستان تاختند ناراحتم.:Moteajeb!:

اینکه مرد میتواند بیش از یک زن اختیار کند را هیچ احدی نمیتواند منکر شود.
حتی کسانی هم که پیرو اسلام آمریکایی هستند.

و این که زن باید با اذن شوهرش از منزل خارج شود هم دستور خداست.
زیرا سخن رسول خدا(ص) سخن خود خداست.

کسی که به مقابله با این حکم آشکار برمی آید به یقین اسلام را قبول ندارد.
زیرا اگر قبول داشت دلیل بی منطق را بیان نمیکرد.

به قول یکی از دوستان

@█ عشق من خدا █@;458401 نوشت:

کسانی که میگویند تا آیات و روایات به ما ثابت نشود قبولش نداریم به حقیقت اگر امام معصوم(ع) خودش هم بیاید و بگوید قبول نمیکنند.

درضمن بخش عمده ی احکام از روایات استخراج شد.این که کسی بگوید ما روایات را قبول نداریم ، یعنی اسلام را قبول ندارد.
شما که میگویید اسلام را قبول نداریم . اسلام را شما را قبول ندارد.



و دوستانی که ادعا نمودند در تاپیکهای دیگر حق با آنها بود.
راست میگویید با دلیل غرب گرایانه و طاغوت گرایانه حق با شما بود.
اما در چهارچوب دین مبین اسلام حق با شما نبود.
و هرکس که اسلام را قبول نداشته باشد محکوم به شکست است.

نوشته اصلی توسط (نگین)
دلیل درستی اش اینه که اگه اشتباه بود الان احتمالاً توی غار زندگی میکردیم یا زیر چادر

بن موسی;458827 نوشت:

پس یک روستایی که خداپرست است و می خواهد برود در شهر مشرکین،باید با خودش بگوید:لابد مشرکین درست می گویند،چون باعث شده اند من از روستا به شهر بروم!
حرف شما این است:طاغوت ما را از غار به شهر رساند،پس حرفش درست است،همه حرف هایش!حتی حرف های ضد دینش.
حرف روستایی:طاغوت من را از روستا به شهر رساند،پس حرفش درست است و من باید خداپرستی را ترک کنم و مشرک بشوم!
اولاً حرف های رفاهی علم درست باشد،دلیل بر این نمی شود که حرف های علوم انسانی اش درست باشد.
ثانیاً ما گفتیم علوم تجربی طاغوتی و غیرطاغوتی نمی شناسد.پس قیاستان از اساس اشتباه است.

سلام
در تکمیل فرمایشات حضرتعالی در پست بالا باید گفت کشور ما هر بدبختی و عقب ماندگی که دارد از همین طاغوتیان و نوکران حلقه به گوش اجانب دارد. از خائنانی که پای یهودیان رو به مملکتمان باز کردند و کاری نکردند جز ظلم و تبعیض و چپاول ثروتهای کشور.
جدا جای غصه داره اونهمه سختی و فقر و محرومیتی که اجداد ما میکشیدند.
علت همه بدبختیهای مردم ایران هم همینهایی هستند که خانم شبنم ازشون دفاع میکند وگرنه احکام و قوانین اسلامی مثل یک صفحه پازل میماند که باید هر چیزی در سر جای خودش قرار بگیرد و تنها در اینصورت است که ایده آل ترین اجتماع بشری را خواهیم داشت.

[="Times New Roman"][="Black"]
سلام علیکم و رحمه الله

دوستان در بحث علمی بیشتر بر مفاهیم بحث تمرکز داشته باشند و کمتر به افرادی که اظهار نظر مینمایند متمرکز شوند تا شکل علمی بحث بیشتر حفظ گردد
این تاپیک موقتا بسته و در اختیار کارشناس بحث قرار میگیرد.

یاحق[/]

شبـنم;453943 نوشت:
سلام

چطور میشه یه خانم رو از رفتن به خانه پدرش هم منع کرد ؟ :Moteajeb!: بعد چطور میتونه بدون رفتن به خونه پدر و مادرش به اونا احسان کنه :Moteajeb!:

ببخشید من هی این سوال تکراری رو میپرسم ولی خوب هیچکی هم جواب نمیده
پاسخ مجدد :
دلیل مسله در پاسخ قبل بیان شده . ولی احسان به والدین همیشه بسته به حضور در منز ل آنها نیست به خصوص در زمان حاضر راه های گوناگون برای این کار وجود دارد .

پس چرا پژوهشگران جدید و حتی برخی مراجع این اجازه رو بی اساس دانستند و درصدد آن هستند که این موارد رو از حقوق شوهر حذف و جزء حقوق طبیعی زن قرار دهند

.:Gol:

ممنون


پاسخ مجدد ::Hedye:
پژوهشگرانی که در حد اجتهاد نرسیده اند چنین حقی ندارند ولی آنها ی که مجتهد اند طبق مبانی اجتهادی شان ممکن است فتوای خاص خود را داشته باشند ومنع ومحذوری در این کار نیست . کسانی که از این دسته از مراجع تقلید دارند می توانند به فتوا آنها عمل کنند .

@█ عشق من خدا █@;454860 نوشت:

صرفا جهت اطلاع!
منظور از علم ، علم دینی است. نه هر علمی.

آیت الله فلنکرانی(ره):خروج از منزل برای کسب معارف اعتقادی، به مقدار لازم و ضروری و همین طور برای فراگیری وظایف شرعی الزامی. (( غیر الزامی نباشد))


(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

زمانی که زنی قبل از ازدواج بر سرکار برود و مرد با او ازدواج کند در حقیقت کار کردن زن را قبول کرده است.
و اگر مرد قبل از ازدواج از زن بخواهد که کارش را رها کند و زن قبول کند. بعد از ازدواج نمیتواند بدون اذن مرد از خانه خارج شود.


از توضیحات شما تشکر می شود

mona690;454867 نوشت:
خب چرا شرط نذاشتن اگه این خروج باعث از از بین رفتن حق شوهر میشد اون موقع اجازه بگیره؟چرا همیشه؟
زنی که بخواد اینجور گناهی بکنه دیگه براشم مهم نیس این بیرون رفتنشم گناهه اگه بدون اجازه باشه پس فایده نداره بازم...!
ولی این حکم ینی زن نمیفهمه کجا یه صلاحه بره کجا نه!

اولا_ این امور بر اساس احکامی است که در آموزه های دینی آمده ودر روایات مطرح شده و مراجع معظم تقلید با استناد به آن ها فتوا می دهند وامر تعبدی است که افراد مومن به آن ملتزم اند حال فلسفه وحکمت آن چیست خیلی نباید توقع داشت از اسراراحکام شریعت سر در آورد .
ثانیا_ چنان که در فتاوای برخی ذکر شده منع از خروج مبنتی بر همین نکته است .
ثالثا_درست است که هر بیرون رفتن موجب تضیع حق شوهر نمی گردد . چه این که چه بسا برخی بیرون نرود ولی در بین خانه شوهر خلاف مرتکیب شود . ولی باید توجه داشت که احکام وقوانین با در نظر داشت شرایط عمومی جامعه وضع می گردد ونه موارد استثنای . غالبا خروج بی جا از منز ل پیامدش تضیع حقوق شوهر است مثلا در زمان ما که برخی با وضع آرایش وعطر زده از منازل خارج و وارد خیابان وبازار ومانند آن می شوند معلوم است که چه ناهنجاری های در پی دارد . ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
رابعا _چنان که قبلا اشاره شد این حکم وپای بندی به آن دلیل فهم ودرک زن است ونه نشانه ی عدم درک او

از همه این ها که بگذریم در تحلیل مسله باید گفت : از نظر شرع بعضی از کارهای زن مانند خارج شدن از منزل ، نیاز به اجازه شوهر دارد . لزوم اذن شوهر در صورتى است که هیچ ضرورت عقلى و شرعى در کار نباشد.
اذن گرفتن از شوهر داراى فلسفه‏ هاى متعددى مى‏باشد از جمله:
الف) زندگى خانوادگى اقتضائاتى دارند (از قبیل لزوم انضباط و نظم و کنترل صحیح و نیز تفاهم و علاقه و محبت و صمیمیت بین زن و شوهر و رعایت علایق و عواطف و احترام به یکدیگر) چه بسا خروج زن بدون رضایت شوهر از منزل مفاسدى داشته باشد و مشکلاتى ایجاد نماید و یا حقى از شوهر ضایع شود و به استمرار و بقاى زندگى خانوادگى آسیب رساند.
ازاین‏رو براى جلوگیرى از این گونه آسیب‏ها به زندگى مشترک، چنین حکمى قرار داده شده و روشن است که این حکم به معناى مردسالارى در اسلام نیست، زیرا
از نظر اسلام، مرد نیز اجازه ندارد به میل و هوس و تمایلات خودش زندگى کند تا چه رسد به این که زن و فرزند تابع محض و بى‏چون و چراى او باشند بلکه نظام خانواده در اسلام براساس حقوق و وظایف متقابل پایه‏ریزى شده ؛ هم مردسالارى و هم زن‏سالارى غلط است . آنچه صحیح است خداسالارى، دین‏ سالارى، عقل‏ سالارى و قانون‏ سالارى است.
بنابراین از نظر دین اگر حقوقى براى فردى قرار داده شده باشد، به تناسب آن حقوق ،وظایفى نیز بر گردن او گذاشته مى‏شود یعنى، حقوق، همراه با تکلیف و مسؤولیت و حقوق متقابل مى‏باشد.
در احکام شرعى نیز مشاهده مى‏شود که در قبال حقوقى که براى مرد قرار داده شده، تکالیفى (مانند مهریه و نفقه) نیز بر گردن او گذاشته شده . گذشته از این، حقوق مرد نیز محدود و مشروط است به این که موجب عسر و حرج و ضرر براى زن نباشد.
اداره زندگى خانواده به عهده مرد است که باید براساس عقل و شرع خانواده را اداره کند و باید بعضی کارهای خانواده نیز با اذن او انجام بگیرد.
البته خانواده و زندگى خانواده نیز به میل و اختیار مرد واگذار نشده است . او در اداره خانواده محدود و مقید به رعایت احکام شرع مى‏باشد.
فرمایش زهراى مرضیه (س) ( بهترین چیز براى زن آن است که مرد بیگانه او را نبیند ) به معناى الزام و وجوب نیست؛ یعنى، در عین حال که خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعایت موازین و حدود شرعى جایز است اما براى زنان بهتر است که از اختلاط با مردان اجتناب کنند.
فاطمه زهرا (س) نیز گرچه به ضرورت در صحنه اجتماع و سیاسیت حضور یافتند، اما بناى زندگى و روش ایشان در زندگى ، اختلاط با مردان نبوده است.
در نگاه اول به نظر مى‏رسد که این گفتار بیشتر ناظر به جهات معنوى حیات زنان باشد اما تجربه بشرى نشان مى‏دهد که این مطلب درباره زندگى مادى و اجتماعى و خانوادگى زنان نیز صادق است زیرا امروزه در دنیاى غرب- که سالیان درازى است که اختلاط بین زن و مرد وجود دارد و راه‏ها ی گوناگون نیز براى ارتباط آزاد جنسى و ارضاى شهوات موجود است- زنان به شدت تحت آزار و استثمار جنسى مردان قرار دارند.
ب) در تجربه اجتماعى و تاریخى دیده مى‏شود که آزادى زن در خروج از منزل و ارتباط و اختلاط به نفع بانوان نبوده است. برخى از اندیشمندان با مطالعه احکام اسلام به این نظر رسیده‏ اند . اسلام نوعى زندگى در داخل محیط خانواده و رشد زنان را در این محیط خواهان است تا در چارچوب زندگى خانوادگى،به کمالات و رشد و برطرف نمودن نیازها و شکوفایى انسانى و تحقق وجودى و نائل گردند. تجربه بشرى نشان مى‏دهد که چنین زندگى براى بانوان بهتر است.
از طرف دیگر، اسلام چنان چتر حمایتى در قوانین خود براى زن ایجاد کرده که هیچ گاه براى تأمین نیازمندى‏هاى خود، نیازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظف به تأمین نیاز های او کرده است.

فاتح;458718 نوشت:
بسیار خب این پاسخ سوال شما :

اول اینکه حقوق زن بر مرد و حقوق مرد بر زن را در اسلام مطالعه بفرمائید و این که بگوئیم در اسلام بی حد و حصر کسی بر کسی حق دارد این سخن از روی ناآگاهی است و در اسلام چنین حقی برای هیچ کسی در هیچ مقام یا جنسیتی تعریف نشده .

1- دلیل اینکه زن باید از مرد اجازه بگیرد و مرد هم باید از او اجازه بخواهد بر اساس حکم قران و قول معصوم است و بررسی همین مساله کفایت میکند که فلسفه این حکم برای مسلمان کفایت کند .

2- رفتار زنان و مردان جاهلی (قبل از اسلام که تکرارش را در جاهلیت نوین هم شاهدیم ) مورد تائید اسلام نیست مثلا در آن زمان مردان زنان خود را با هم عوض میکردند ( سکس ضربدری ) یا یک زن با چند مرد رابطه داشت و خواسته یاناخواسته تبدیل به یک فاحشه می شد
فرزندی که از چنین پدر و مادری بدنیا می آمد تاثیر رفتارها و روابط پدر و مادر در جامعه و در خانواده ای که در او رشد می یافت بر او بقدری بود و هست که فضائل انسانی را کنار بگذارد و خواه ناخواه بواسطه این رفتارها بدنبال نخ غریزه به رذایل کشیده شود.

3- زنان دوره جاهلی قدیم و جدید اجازه از شوهر را برای خروج از خانه و حضور در مجالس فساد لازم نمیدانستنه و نمیدانند و از او اجازه نمیگرفتند مگر اینکه مرد بخواهد به قهر و تهدید و ضرب و شتم ( کلا قوه قاهره ) آنها را در خانه حبس مینمود یا اینکه خودش هم با زنش میرفت تا او هم از کاسه دیگری بخورد. که نه قهر او مورد تائید است و نه کاسه لیسی دیگران . اسلام برای آنها حقوق مطابق با فطرتشان تعریف نموده تا هم از خشونت و هم از فحشاء و منکر جلوگیری شود و هم حقوق ادا گردد .

و...

این رفتارها در جاهلیت نوین و جدید باعث سستی و فرواشی نظام خانواده میشود . مرد در کنار زن و زن در کنار مرد به آرامش میرسد و اگر این نظام به هم بریزد نیازهای هیچ کدام آنها برآورده نمیشود و لذا باید و لازم است طرفین حقوق یکدیگر را بشناسند و درست و کامل ادانمایند.

یاحق


ببین اقای فاتح حرف من اینه که کسی که بخواد گناه کنه و به قول شما بره تو مجالس مفسده و.... براش مهم نیس بدون اجازه همسرشم میره بیرون و این گناه داره!
بعد هم میشد بگن لا اقل برای کار های مستحب و واجب صله رحم و.... میتونه بدون اذن بره بیرون.اگه حج واجبه صله رحمم هست و...
سوما این میشه باز همون که من اول گفتم مگه شعورخود زن نمیرسه به این چیزا؟
چهارما خوبه گفتم نگید حکم اسلامه پس درسته!!!این تاپیکو پ واسه چی زدم تو بخش فلسفه احکام؟
پنجما اینو به اقای سلمانم گفتن هزار بار که هی میگین غرب غرب!!!اونا هزار جور غلطی هم بکنن به ما چه؟مث اینه که بگیم چون قلان زن که درس میخوند وووو یه سری کارهای نا مربوطم کرده به این به این بهانه کلا بیایم درس خوندن زنا رو بتعطیلیم!نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی!!
الان کل مشکلات اعراب جاهلی به خاطر این نبود اذن شوهر است؟!اتفاقا زن های اونا بیشتر موم بودن تو دست شوهراشون در ضمن اون مجلس فسادو که میفرمایید نصف شرکت کننده هاش مردن!!!!
:ok:

يه دليل كوچولوي ديگه:

خانمها به اين اجازه گرفتن علاقه دارند!ازنظر عاطفي.

يه جور صلابت مردانگي مرد براشون اثبات ميشه.

شنيدين خيلي از زن ها ازته ريش مرد خوششون مياد؟

چون حس مردانگي همسررو احساس ميكنند.يه جور ازكوه بودن مرد خوششون مياد.دوست دارن مثل پيچك دورش بچرخن.

خب اجازه گرفتن اون حالت روتداعي ميكنه(بيشترازنظرروانشناسي خيلي خلاصه وعاميانه نوشتم)

بشرطي كه مردهم متعصب وبسته نباشه وگرنه پيچك اگرخسته بشه ازتكيه گاه درميادوبه فكريه تكيه گاه ديگه ميره!

[="Indigo"]

صادق;468381 نوشت:
ثانیا_ چنان که در فتاوای برخی ذکر شده منع از خروج مبنتی بر همین نکته است .
میشه اسم ببرین از چن تا؟

صادق;468381 نوشت:
الف) زندگى خانوادگى اقتضائاتى دارند (از قبیل لزوم انضباط و نظم و کنترل صحیح و نیز تفاهم و علاقه و محبت و صمیمیت بین زن و شوهر و رعایت علایق و عواطف و احترام به یکدیگر) چه بسا خروج زن بدون رضایت شوهر از منزل مفاسدى داشته باشد و مشکلاتى ایجاد نماید و یا حقى از شوهر ضایع شود و به استمرار و بقاى زندگى خانوادگى آسیب رساند.

صادق;468381 نوشت:
ثالثا_درست است که هر بیرون رفتن موجب تضیع حق شوهر نمی گردد . چه این که چه بسا برخی بیرون نرود ولی در بین خانه شوهر خلاف مرتکیب شود . ولی باید توجه داشت که احکام وقوانین با در نظر داشت شرایط عمومی جامعه وضع می گردد ونه موارد استثنای . غالبا خروج بی جا از منز ل پیامدش تضیع حقوق شوهر است مثلا در زمان ما که برخی با وضع آرایش وعطر زده از منازل خارج و وارد خیابان وبازار ومانند آن می شوند معلوم است که چه ناهنجاری های در پی دارد . ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
زنی که چنین گناهانی رو راحت انجام بدهد به گناه بودن خروج بدون اذن هم توجه نمیکند....
در ضمن شما میگین این نشانه ی درک و شعور زن است ولی از ان طرف میگین زن نمیفهمد چه خروجی خروج بیجاست و چه خروجی نیست(گرچه اونجوری که من هم میخوندم توهمین انجمن گناهی که شما مثال زدین حق لله است نه حق شوهر)[/]

سبزينه ظهور;468718 نوشت:
يه دليل كوچولوي ديگه:

خانمها به اين اجازه گرفتن علاقه دارند!ازنظر عاطفي.

يه جور صلابت مردانگي مرد براشون اثبات ميشه.

شنيدين خيلي از زن ها ازته ريش مرد خوششون مياد؟

چون حس مردانگي همسررو احساس ميكنند.يه جور ازكوه بودن مرد خوششون مياد.دوست دارن مثل پيچك دورش بچرخن.

خب اجازه گرفتن اون حالت روتداعي ميكنه(بيشترازنظرروانشناسي خيلي خلاصه وعاميانه نوشتم)

بشرطي كه مردهم متعصب وبسته نباشه وگرنه پيچك اگرخسته بشه ازتكيه گاه درميادوبه فكريه تكيه گاه ديگه ميره!


نکنه من مردم خودم خبر ندارم!!!؟؟
بله زنها از غیرت مرد خوششون میاد ولی این دیگه....

پرسش:
چرا زن بدون اذن شوهر از منزل حق خروج ندارد ؟

پاسخ:
اولا_ این امور بر اساس احکامی است که در آموزه های دینی آمده ودر روایات مطرح شده و مراجع معظم تقلید با استناد به آن ها فتوا می دهند وامر تعبدی است که افراد مومن به آن ملتزم اند حال فلسفه وحکمت آن چیست خیلی نباید توقع داشت از اسراراحکام شریعت سر در آورد .

ثانیا_ چنان که در فتاوای برخی ذکر شده منع از خروج مبنتی بر همین نکته است .
ثالثا_درست است که هر بیرون رفتن موجب تضیع حق شوهر نمی گردد . چه این که چه بسا برخی بیرون نرود ولی در بین خانه شوهر خلاف مرتکیب شود . ولی باید توجه داشت که احکام وقوانین با در نظر داشت شرایط عمومی جامعه وضع می گردد ونه موارد استثنای . غالبا خروج بی جا از منز ل پیامدش تضییع حقوق شوهر است مثلا در زمان ما که برخی با وضع آرایش وعطر زده از منازل خارج و وارد خیابان وبازار ومانند آن می شوند معلوم است که چه ناهنجاری های در پی دارد . ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

رابعا _چنان که قبلا اشاره شد این حکم وپای بندی به آن دلیل فهم ودرک زن است ونه نشانه ی عدم درک او
از همه این ها که بگذریم در تحلیل مسله باید گفت : از نظر شرع بعضی از کارهای زن مانند خارج شدن از منزل ، نیاز به اجازه شوهر دارد . لزوم اذن شوهر در صورتى است که هیچ ضرورت عقلى و شرعى در کار نباشد.
اذن گرفتن از شوهر داراى فلسفه‏ هاى متعددى مى‏باشد از جمله:

الف) زندگى خانوادگى اقتضائاتى دارند (از قبیل لزوم انضباط و نظم و کنترل صحیح و نیز تفاهم و علاقه و محبت و صمیمیت بین زن و شوهر و رعایت علایق و عواطف و احترام به یکدیگر) چه بسا خروج زن بدون رضایت شوهر از منزل مفاسدى داشته باشد و مشکلاتى ایجاد نماید و یا حقى از شوهر ضایع شود و به استمرار و بقاى زندگى خانوادگى آسیب رساند.
ازاین‏رو براى جلوگیرى از این گونه آسیب‏ها به زندگى مشترک، چنین حکمى قرار داده شده و روشن است که این حکم به معناى مردسالارى در اسلام نیست، زیرا
از نظر اسلام، مرد نیز اجازه ندارد به میل و هوس و تمایلات خودش زندگى کند تا چه رسد به این که زن و فرزند تابع محض و بى‏چون و چراى او باشند بلکه نظام خانواده در اسلام براساس حقوق و وظایف متقابل پایه‏ریزى شده ؛ هم مردسالارى و هم زن‏سالارى غلط است . آنچه صحیح است خداسالارى، دین‏ سالارى، عقل‏ سالارى و قانون‏ سالارى است.
بنابراین از نظر دین اگر حقوقى براى فردى قرار داده شده باشد، به تناسب آن حقوق ،وظایفى نیز بر گردن او گذاشته مى‏شود یعنى، حقوق، همراه با تکلیف و مسؤولیت و حقوق متقابل مى‏باشد.

در احکام شرعى نیز مشاهده مى‏شود که در قبال حقوقى که براى مرد قرار داده شده، تکالیفى (مانند مهریه و نفقه) نیز بر گردن او گذاشته شده . گذشته از این، حقوق مرد نیز محدود و مشروط است به این که موجب عسر و حرج و ضرر براى زن نباشد.
اداره زندگى خانواده به عهده مرد است که باید براساس عقل و شرع خانواده را اداره کند و باید بعضی کارهای خانواده نیز با اذن او انجام بگیرد.
البته خانواده و زندگى خانواده نیز به میل و اختیار مرد واگذار نشده است . او در اداره خانواده محدود و مقید به رعایت احکام شرع مى‏باشد.
فرمایش زهراى مرضیه (س) ( بهترین چیز براى زن آن است که مرد بیگانه او را نبیند ) به معناى الزام و وجوب نیست؛ یعنى، در عین حال که خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعایت موازین و حدود شرعى جایز است اما براى زنان بهتر است که از اختلاط با مردان اجتناب کنند.

فاطمه زهرا (س) نیز گرچه به ضرورت در صحنه اجتماع و سیاسیت حضور یافتند، اما بناى زندگى و روش ایشان در زندگى ، اختلاط با مردان نبوده است.
در نگاه اول به نظر مى‏رسد که این گفتار بیشتر ناظر به جهات معنوى حیات زنان باشد اما تجربه بشرى نشان مى‏دهد که این مطلب درباره زندگى مادى و اجتماعى و خانوادگى زنان نیز صادق است زیرا امروزه در دنیاى غرب- که سالیان درازى است که اختلاط بین زن و مرد وجود دارد و راه‏ها ی گوناگون نیز براى ارتباط آزاد جنسى و ارضاى شهوات موجود است- زنان به شدت تحت آزار و استثمار جنسى مردان قرار دارند.

ب) در تجربه اجتماعى و تاریخى دیده مى‏شود که آزادى زن در خروج از منزل و ارتباط و اختلاط به نفع بانوان نبوده است. برخى از اندیشمندان با مطالعه احکام اسلام به این نظر رسیده‏ اند . اسلام نوعى زندگى در داخل محیط خانواده و رشد زنان را در این محیط خواهان است تا در چارچوب زندگى خانوادگى،به کمالات و رشد و برطرف نمودن نیازها و شکوفایى انسانى و تحقق وجودى و نائل گردند. تجربه بشرى نشان مى‏دهد که چنین زندگى براى بانوان بهتر است.
از طرف دیگر، اسلام چنان چتر حمایتى در قوانین خود براى زن ایجاد کرده که هیچ گاه براى تأمین نیازمندى‏هاى خود، نیازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظف به تأمین نیاز های او کرده است.

موضوع قفل شده است