جمع بندی چرا اسلام «فیلتر» نمی‌شود؟

تب‌های اولیه

223 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

جناب رئوف ..
سلام .

به نظر شما اسلام واقعی و مسلمان واقعی در یک جامعه سکولار بوجود میاید یا در درون یک جامعه مذهبی ؟

مارینر;764796 نوشت:
شما از کجا میدونین کسایی که جلویه حضرت علی وایسادن ایشون رو خوب میشناختن ؟

همشون با علی بزرگ شده بودن مگه میشه نشناسن!!! خوبی دیده بودن وفاداری دیده بودن . چرا خلیفه های زمانشون مشکلاتشون رو به علی می گفتند !! خیلی خیلی خوب میشناختنش .فکر میکنید علی علیه السلام به کدومشون بدی کرده بود ؟ من اگه چنین دوستی داشتم برای نگه داشتنش جونم رو هم میدادم . تو تاریخ نیومده امامان به کسی حتی از روی سهو بدی کرده باشن ولی ببینید سرانجام باهاشون چه کردند .

M A H D I;764866 نوشت:
همشون با علی بزرگ شده بودن مگه میشه نشناسن!!! خوبی دیده بودن وفاداری دیده بودن . چرا خلیفه های زمانشون مشکلاتشون رو به علی می گفتند !! خیلی خیلی خوب میشناختنش .فکر میکنید علی علیه السلام به کدومشون بدی کرده بود ؟ من اگه چنین دوستی داشتم برای نگه داشتنش جونم رو هم میدادم . تو تاریخ نیومده امامان به کسی حتی از روی سهو بدی کرده باشن ولی ببینید سرانجام باهاشون چه کردند .

اونقدر میشناختنش که وقتی حضرت علی در مسجد ضربت میخوره .. مردم از هم میپرسن که مگر علی هم نماز میخواند .

مارینر;764892 نوشت:
اونقدر میشناختنش که وقتی حضرت علی در مسجد ضربت میخوره .. مردم از هم میپرسن که مگر علی هم نماز میخواند .

شما یا واقعا نمیدونید که این حرف رو میزنید و یا متاسفانه میدونید و میخواید حرف خودتون رو به هر نحو ثابط کنید .
اون مردمی که شما میگید اهل شام بودن . متاسفانه اینترنت هم نداشتن که از فــــــیلتر شکن استفاده کنن و در مورد امیرالمومنین بدونن. از زمان خلافت عمر بن خطاب ، معاویه در شام حکومت میکرده و برای خراب کردن نام امیرالمومنین در شام هر کاری از دستش بر اومده انجام داده . شما یک مطالعه در مورد اسلامی که در شام بوده و اسلامی که در کوفه بوده بفرمایید . همه چی براتون روشن میشه .

یک مزاح براش فیلتر شکن میسازیم

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:

رئوف;759071 نوشت:
حال شما پس از به نتیجه نرسیدن در بحث اصلی، یک مسئله موردی ِ حاشیه ای را مکرر مطرح می کنید در حالی که بحث اصلی به پایان رسیده است.
ینی حسرت به دل من موند یه مسلمون بیاد و گفت و گو کنه بدون اینکه اتهام نزنه، طرف رو بی سواد ندونه، و ...!
فک کنم کار خیلی سختی واسه شماها باشه که طرفتون رو با برچسب بی‌سوادی یا فرافکنی نکوبونید!

کارشناس گرامی!
اگر لطف بفرمایید و با دقت نوشته‌ی دوم من (که ابتدای گفت و گو بود نه پایانش) رو بخونید، می‌بینید که در ابتدا هم همین سخن رو گفتم:

آبـرنـگـ;756316 نوشت:
کارشناس گرامی
شما کل موضو رو با این حرکت نادیده گرفتید؛ اینجا یه مملکت اسلامیه و قوه قضاییه هم شرع اسلام رو جاری میکنه.
اگر کاری خلاف اسلام در ایران انجام بشه،اینهمه ایت الله سکوت نمیکردن و همچون گذشته مردم رو به اعتراض کردن وا میداشتن. کسانی همچون ایت الله مکارم که اینترنت پرسرعت رو حرام میدونن،چرا اعتراضی به فیلتر اینهمه سایت و نرم افزار ندارن؟
چون فیلتر کردنش موافق اسلامه و نباید این کار رو جدای اسلام دونست.

پس حالا طبق حقی که من دارم، میتونم بگم: شما دارید فرافکنی میکنید و از حقیقت دارید می‌گریزید.
اینکه اسلام حقیقی چیه رو پیش‌تر خیلیا گفتن و من نخواستم سخنی تقلیدی و تکراری رو بگم؛ اگر کمی دقت میفرمودید، متوجه میشدید که موضوع این گفتار متفاوته.

سپاس از شما که وقت گذاشتید :Gol:


*****

tazkie;760394 نوشت:
این پست رو خطاب به مدیر محترم ارجاع عرض می کنم که برادر گرامی، آخه شما محتوای پست رو ببینید، بعد ارجاعش بدهید. آخه این پست چقدر ارزش دارد که شما ارجاع می دهید که کارشناس وقتش را بر روی آن هدر بدهد و بحثی به این بی ارزشی این همه صفحه پیش بیاید.

tazkie;760392 نوشت:
به هر حال از صدر اسلام، خیلیها این آرزو را داشتند و بر شما حرجی نیست که چنین آرزویی داشته باشید، ولی شما هم آرزویتان را به همان جایی می برید که آنها بردند.
با ادبیات زشت و ناپسند شما سال‌هاس که آشنام.
شما واقعا استعداد پیوستن به داعش رو دارید چراکه از خیلی جهات میتونید به اون‌ها کمک کنید.
tazkie;760391 نوشت:
بله بی سواد و و ناآگاه جلوه دادن طرف مقابل بحث، که شما به خطا مخاطب می نامیدش، کار ناشایستی است، ولی وقتی خود این فرد بی سواد و ناآگاه است باید چه کرد؟!
کاری که من در برابر شما و امثال شما میکنم.
سکــــــــــــــــــــــوت :ok:

سپاس از همه‌ی دوستان که در این گفتار و برای راهنمایی من وقت گذاشتن :Gol:

مارینر;764805 نوشت:
جناب رئوف ..
سلام .

به نظر شما اسلام واقعی و مسلمان واقعی در یک جامعه سکولار بوجود میاید یا در درون یک جامعه مذهبی ؟



با سلام خدمت شما دوست گرامی

سوال خوبی پرسیدید ولی پرداختن به زوایای مختلف این موضوع، در تاپیکی که موضوع دیگری دارد و بحث آن تمام شده است، موجب می شود که به سوال شما به خوبی پرداخته نشود. از این رو پیشنهاد می کنم سوال خود را به صورت مجزا طرح کنید تا با دقت و حوصله بیشتری در مورد آن بحث شود.

موفق باشید

آبـرنـگـ;766427 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:
ینی حسرت به دل من موند یه مسلمون بیاد و گفت و گو کنه بدون اینکه اتهام نزنه، طرف رو بی سواد ندونه، و ...!
فک کنم کار خیلی سختی واسه شماها باشه که طرفتون رو با برچسب بی‌سوادی یا فرافکنی نکوبونید!

کارشناس گرامی!
اگر لطف بفرمایید و با دقت نوشته‌ی دوم من (که ابتدای گفت و گو بود نه پایانش) رو بخونید، می‌بینید که در ابتدا هم همین سخن رو گفتم:

پس حالا طبق حقی که من دارم، میتونم بگم: شما دارید فرافکنی میکنید و از حقیقت دارید می‌گریزید.
اینکه اسلام حقیقی چیه رو پیش‌تر خیلیا گفتن و من نخواستم سخنی تقلیدی و تکراری رو بگم؛ اگر کمی دقت میفرمودید، متوجه میشدید که موضوع این گفتار متفاوته.

سپاس از شما که وقت گذاشتید :Gol:



با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی، متنی که در ادامه می آید، قسمت پرسش های شما بود که در اولین پست شما درج شده و به نحو مبسوط و در قالب چندین پست مورد بررسی قرار گرفت.

[=Microsoft Sans Serif]
{{پرسشی که پیش میاد، اینه: واقعا اسلام واقعی کجاست؟

آیا میشه یه درخت سیب –که درخت سالمی ام هست-، همه ی میوه هاش گندیده باشه و باغبان اون درخت رو قطع نکنه؟
آیا میشه این همه میوه گندیده از درخت اسلام بدست بیاد و ما هیچ شکی در گندیده بودن اون درخت به خودمون راه ندیم؟

یه ضرب المثلی هست که میگه: «از کوزه همان برون تراود که دروست»
چرا از کوزه اسلام طراوتی تراوش نمیشه و اگر هم بشه، در برابر بوی گندی که ازش تراوش میشه، هیچه؟
چرا وقتی این همه زشتی و پلشتی دیده میشه، بازهم باید منتظر بمونیم تا یه ناجی بیاد و دین واقعی اسلام (که اون هم با کشت و کشتار و جنایت گسترده همراه هست) رو اجرا بکنه؟

اگر بخوایم با منطق «فتا» به اسلام نگاه کنیم، آیا نمیتونیم اسلام رو هم فیلتر کنیم؟}}

آیا بنده واقعا فرافکنی کردم؟!


موفق باشید

در درون تاجیکستان ... قانونی دارند که کودکان و نوجوانان و جوانانی که زیر 18 سال هستند امکان شرکت کردن در درون کلیسا . مسجد . کنشت و سایر اماکن مذهبی رو ندارند

بعد از اینکه 18 سالشون شد و عقل و قدرت تجزیه و تحلیل پیدا کردند ... میتونند دین انتخاب کنند و به معبد روحانی خودشون بروند ...

البته چندین تن از ایات اعظام ما این قانون تاجیکستان رو تقبیح کردند ...

جناب رئوف نظرتون در این باره چی هست ...

به نظرتون بهتر نیست ادمها تا قبل از بدست اوردن عقل ... دین براشون فیلتر شده باشه و بعد از اینکه عقل رو بدست اوردند و تونستند به جهانبینی درستی برسند دینشون رو انتخاب کنند ؟

[="Franklin Gothic Medium"]

مارینر;766763 نوشت:
در درون تاجیکستان ... قانونی دارند که کودکان و نوجوانان و جوانانی که زیر 18 سال هستند امکان شرکت کردن در درون کلیسا . مسجد . کنشت و سایر اماکن مذهبی رو ندارند

بعد از اینکه 18 سالشون شد و عقل و قدرت تجزیه و تحلیل پیدا کردند ... میتونند دین انتخاب کنند و به معبد روحانی خودشون بروند ...

البته چندین تن از ایات اعظام ما این قانون تاجیکستان رو تقبیح کردند ...

جناب رئوف نظرتون در این باره چی هست ...

به نظرتون بهتر نیست ادمها تا قبل از بدست اوردن عقل ... دین براشون فیلتر شده باشه و بعد از اینکه عقل رو بدست اوردند و تونستند به جهانبینی درستی برسند دینشون رو انتخاب کنند ؟


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ...
حقیر تا حدودی با شما موافق هستم سرکار مارینر اگر انصاف به خرج دهید و فقط ادیان را فیلتر نکنید و تمام باورها و گرایشات و تمایلات را فیلتر کنید، مثلاً دیدن هر گونه فیلم و سریال، خواندن هر کتاب علمی یا هنری یا حتی داستانی، حرف‌های دوستانه با دوستان، آموزش والدین به کودکان، رفتن کودکان به مدرسه و غیره و غیره و غیره را همگی را فیلتر کنید، چون کودک هنوز عقلش در نیامده و از دیگران فقط متأثر می‌شود، دیگران هم هر حرفی بزنند خواه‌ناخواه کم‌وبیش جهان‌بینی و باورهای ایشان را منعکس و تبلیغ می‌کند، حتی اگر به ادعای خودشان کتاب علمی نوشته باشند! ... بنابراین اگر کودک را یک کودک منزوی در خلأ رشد دادید که تا بزرگ شود و هر طور که خودش و تنها خودش خواست رشد کند آن وقت انصاف را به خرج داده‌اید ... معیار بعدی این خواهد بود که آیا این روش منصفانه وجهی از عقلانیت هم دارد یا نه؟ :Gig: ... به نظر شما دارد؟
حضرت علی علیه‌السلام در وصیتشان به امام حسن مجتبی علیه‌السلام به این مضمون فرمایشی دارند که نمی‌خواستم چیز بدی به شما یاد بدهم ولی دیدم که اگر من هم به شما یاد ندهم خودتان با آنها مواجه خواهید شد، به همین دلیل علی رغم میلم آنها را هم به شما گفتم ... در حدیث امام صادق علیه‌السلام هم هست که ابتدا علم ما را به کودکانتان یاد بدهید و بعد مطالب دیگر را به ایشان بیاموزید، و باز داریم که فرمودند کودکانتان را بیاوزید پیش از آنکه مرجئه (یک گروه منحرف در آن زمان) در این کار از شما سبقت بگیرند ...
بله سرکار مارینر، شما اگر دین را فیلتر کنید دیگران ایدئولوژی‌های منحرف خودشان را جایگزین می‌کنند و رحمی به کودکی که عقلش نمی‌رسد نمی‌کنند ...
امروز هم آنهایی که به دنبال فیلتر کردن ادیان در اروپا و آمریکا هستند فقط ادیان الهی را فیلتر می‌کنند مگرنه عقاید غقل‌گریز و فاسد خود را همچنان با قدرت و قوت تبلیغ می‌کنند ...
بنابراین توصیه‌ی حقیر این است که کودکان را فقط دین بیاموزیم و روش تفکر و تعقل کردن ... بعد باقی مطالب را به ایشان بیاموزیم ... خیلی از کسانی که در این سایت شبهه‌پراکنی می‌کنند دین را درست متوجه نشده‌اند، راه تعقل را هم بلد نیستند، بدون آنکه خیلی هم دست خودشان باشد تمایل دارند ایدئولوژی غرب سکولار را تبلیغ نمایند و با دین الهی مبارزه کنند ... می‌بینید؟ نسل قبل کم‌کاری کرد و خیلی از جوانان ما امروز زخمی هستند، چون مرجئه‌ی این زمان که غرب سکولار است از ما در تربیت فرزندانمان سبقت گرفته است ...

غرب سکولار در راستای اهداف شوم خودش می‌خواهد رقیب را از میدان به در کند و خیلی نگران کودکان و اینکه عقلشان نمی‌رسد نیست ... غیر از این است؟ ... شما واقعاً تا کنون سیاست‌مداران و دولت‌مردان آنها را نگران انسان و انسانیت شناخته‌اید؟

یا علی علیه‌السلام

سلام جناب سین ...
بابته پاسختون و وقتی که گذاشتین تشکر میکنم .

نمیدونم چرا دو پهلو باهام صحبت کردین حداقلش از شما انتظار چنین امری رو نداشتم . سوالی رو مطرح کردم و به نوعی نظر جناب رئوف و شما و سایر دوستان رو در موردش خواستم .
البته نظر من با نظر شما کمی متفاوت هست ... به نظر من باید در سنین کودکی 3 چیز رو در کودک به شدت تقویت کرد و جلویه 3 چیز رو گرفت .

ورزش . موسیقی . علم و دانش و عاقل بودن سه چیزی هستش که به نظر من باید پدر و مادر بهش از کودکی و طفولیت توجه اکید یکنند .
فلسفه . علوم مرتبط با روابط جنسی و گرایشات مذهبیو دین . چیزی هستش که باید پس از ساخته شدن عقل دو دوتا چهارتاهاش شروع بشه .

من در حدود 15 سالگی بود که دبیرستانمون کلاسهای پیشترفته اجباری دینی در مورد اثبات خدا و اثبات امامت و معاد برامون میزاشت .

شاید 20 تا استدلال در مورد اثبات خدا در سن 15 سالگی بلد بودم .
ولی به مرور زمان و با تجربه هایی که بدست میاوردم هر کدومشون یه جور جلوم رنگ میباختند .

واقعا راستش رو میگم ...
برخی موقع ها که شبها یه خوابهایی رو میبینم ... یا یه سری نشونه هایی رو میبینم و یا به استدلالهایی بیشتر اهمیت میدم یا نمیدم ... با خودم میگم نکنه تاثیر تلقین های کودکی باشه و ...
برای من حداقلش اینجوری هست ... اگر 26 سالم بود ... و مغز بکری در این ارتباط داشتم راحت تر میتونستم در مورد خیلی از پدیده ها تصمیم گیری کنم .

دین و فلسفه و روابط جنسی به نظر من مقوله هایی هستند که ابتدا باید عقل در درون شخص شکل گرفته باشه بعدش اون شخص مستقل از احساست و عواطف و خاطره های کودکی در موردشون تصمیم گیری کنه .

سین;766777 نوشت:
[=Franklin Gothic Medium]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ...
حقیر تا حدودی با شما موافق هستم سرکار مارینر اگر انصاف به خرج دهید و فقط ادیان را فیلتر نکنید و تمام باورها و گرایشات و تمایلات را فیلتر کنید، مثلاً دیدن هر گونه فیلم و سریال، خواندن هر کتاب علمی یا هنری یا حتی داستانی، حرف‌های دوستانه با دوستان، آموزش والدین به کودکان، رفتن کودکان به مدرسه و غیره و غیره و غیره را همگی را فیلتر کنید، چون کودک هنوز عقلش در نیامده و از دیگران فقط متأثر می‌شود، دیگران هم هر حرفی بزنند خواه‌ناخواه کم‌وبیش جهان‌بینی و باورهای ایشان را منعکس و تبلیغ می‌کند، حتی اگر به ادعای خودشان کتاب علمی نوشته باشند! ... بنابراین اگر کودک را یک کودک منزوی در خلأ رشد دادید که تا بزرگ شود و هر طور که خودش و تنها خودش خواست رشد کند آن وقت انصاف را به خرج داده‌اید ... معیار بعدی این خواهد بود که آیا این روش منصفانه وجهی از عقلانیت هم دارد یا نه؟ :Gig: ... به نظر شما دارد؟
حضرت علی علیه‌السلام در وصیتشان به امام حسن مجتبی علیه‌السلام به این مضمون فرمایشی دارند که نمی‌خواستم چیز بدی به شما یاد بدهم ولی دیدم که اگر من هم به شما یاد ندهم خودتان با آنها مواجه خواهید شد، به همین دلیل علی رغم میلم آنها را هم به شما گفتم ... در حدیث امام صادق علیه‌السلام هم هست که ابتدا علم ما را به کودکانتان یاد بدهید و بعد مطالب دیگر را به ایشان بیاموزید، و باز داریم که فرمودند کودکانتان را بیاوزید پیش از آنکه مرجئه (یک گروه منحرف در آن زمان) در این کار از شما سبقت بگیرند ...
بله سرکار مارینر، شما اگر دین را فیلتر کنید دیگران ایدئولوژی‌های منحرف خودشان را جایگزین می‌کنند و رحمی به کودکی که عقلش نمی‌رسد نمی‌کنند ...
امروز هم آنهایی که به دنبال فیلتر کردن ادیان در اروپا و آمریکا هستند فقط ادیان الهی را فیلتر می‌کنند مگرنه عقاید غقل‌گریز و فاسد خود را همچنان با قدرت و قوت تبلیغ می‌کنند ...
بنابراین توصیه‌ی حقیر این است که کودکان را فقط دین بیاموزیم و روش تفکر و تعقل کردن ... بعد باقی مطالب را به ایشان بیاموزیم ... خیلی از کسانی که در این سایت شبهه‌پراکنی می‌کنند دین را درست متوجه نشده‌اند، راه تعقل را هم بلد نیستند، بدون آنکه خیلی هم دست خودشان باشد تمایل دارند ایدئولوژی غرب سکولار را تبلیغ نمایند و با دین الهی مبارزه کنند ... می‌بینید؟ نسل قبل کم‌کاری کرد و خیلی از جوانان ما امروز زخمی هستند، چون مرجئه‌ی این زمان که غرب سکولار است از ما در تربیت فرزندانمان سبقت گرفته است ...

غرب سکولار در راستای اهداف شوم خودش می‌خواهد رقیب را از میدان به در کند و خیلی نگران کودکان و اینکه عقلشان نمی‌رسد نیست ... غیر از این است؟ ... شما واقعاً تا کنون سیاست‌مداران و دولت‌مردان آنها را نگران انسان و انسانیت شناخته‌اید؟

یا علی علیه‌السلام


سلام
بن مایه ی کلامتون درسته ولی نتیجه گیریش اشتباهه! ما نباید به کودک تفکرمون رو یاد بدیم، بلکه باید بهش تفکرو یاد بدیم! بچه باید حداقل روزی 10 20 بار بپرسه "چرا"!! اینکه نذاریم هیچ دوستی داشته باشه اشتباهه، ولی اینکه روی دوستاش کنترل داشته باشیم باعث پیشرفتش میشه! وقتی یاد گرفت که فکر کنه، اونموقع دیگه واقعیتو از غیرواقعیت تشخیص میده!(تا اینجا قبل از مدرسه رو گفتم!) و میتونه بره توی جامعه!(که اول مدرسه ست!) تنها ایدئولوژیی که کودک میشناسه باید این باشی که "خوب باش، بدون توجه به رفتار دیگران"! کدوم ایدئولوژی منحرفی چنین چیزی رو تایید میکنه!؟ و البته اگه چنین چیزی رو تایید کنه چرا منحرفه!؟
و البته چرا باید دینو به بچه ای که هیچی نمیدونه یاد داد!؟ مگه اینکه مطمئن باشیم که از راه تفکر نمیشه به سمتش جذب شد!!

مارینر;766763 نوشت:
در درون تاجیکستان ... قانونی دارند که کودکان و نوجوانان و جوانانی که زیر 18 سال هستند امکان شرکت کردن در درون کلیسا . مسجد . کنشت و سایر اماکن مذهبی رو ندارند

بعد از اینکه 18 سالشون شد و عقل و قدرت تجزیه و تحلیل پیدا کردند ... میتونند دین انتخاب کنند و به معبد روحانی خودشون بروند ...

البته چندین تن از ایات اعظام ما این قانون تاجیکستان رو تقبیح کردند ...

جناب رئوف نظرتون در این باره چی هست ...

به نظرتون بهتر نیست ادمها تا قبل از بدست اوردن عقل ... دین براشون فیلتر شده باشه و بعد از اینکه عقل رو بدست اوردند و تونستند به جهانبینی درستی برسند دینشون رو انتخاب کنند ؟



با سلام خدمت شما دوست گرامی

سوال بسیار خوبی پرسیدید و من هم بسیار مایلم که در این زمینه گفتگو شود و بنده هم نظرم را در کنار نظر دیگران عرض کنم. با این حال با توجه به اینکه بحث این تاپیک تمام شده است و سوال شما هم مسئله دیگری را مطرح می کند (اینکه دین به افراد مثلا از 20 سالگی به بعد عرضه شود)، از شما می خواهم که سوالتان را به صورت مستقل طرح کنید، تا در باب آن به صورت مفصل و دقیقتر بحث کنیم.

موفق باشید

[="Franklin Gothic Medium"]

مارینر;766838 نوشت:
سلام جناب سین ...
بابته پاسختون و وقتی که گذاشتین تشکر میکنم .

نمیدونم چرا دو پهلو باهام صحبت کردین حداقلش از شما انتظار چنین امری رو نداشتم . سوالی رو مطرح کردم و به نوعی نظر جناب رئوف و شما و سایر دوستان رو در موردش خواستم .
البته نظر من با نظر شما کمی متفاوت هست ... به نظر من باید در سنین کودکی 3 چیز رو در کودک به شدت تقویت کرد و جلویه 3 چیز رو گرفت .

ورزش . موسیقی . علم و دانش و عاقل بودن سه چیزی هستش که به نظر من باید پدر و مادر بهش از کودکی و طفولیت توجه اکید یکنند .
فلسفه . علوم مرتبط با روابط جنسی و گرایشات مذهبیو دین . چیزی هستش که باید پس از ساخته شدن عقل دو دوتا چهارتاهاش شروع بشه .

من در حدود 15 سالگی بود که دبیرستانمون کلاسهای پیشترفته اجباری دینی در مورد اثبات خدا و اثبات امامت و معاد برامون میزاشت .

شاید 20 تا استدلال در مورد اثبات خدا در سن 15 سالگی بلد بودم .
ولی به مرور زمان و با تجربه هایی که بدست میاوردم هر کدومشون یه جور جلوم رنگ میباختند .

واقعا راستش رو میگم ...
برخی موقع ها که شبها یه خوابهایی رو میبینم ... یا یه سری نشونه هایی رو میبینم و یا به استدلالهایی بیشتر اهمیت میدم یا نمیدم ... با خودم میگم نکنه تاثیر تلقین های کودکی باشه و ...
برای من حداقلش اینجوری هست ... اگر 26 سالم بود ... و مغز بکری در این ارتباط داشتم راحت تر میتونستم در مورد خیلی از پدیده ها تصمیم گیری کنم .

دین و فلسفه و روابط جنسی به نظر من مقوله هایی هستند که ابتدا باید عقل در درون شخص شکل گرفته باشه بعدش اون شخص مستقل از احساست و عواطف و خاطره های کودکی در موردشون تصمیم گیری کنه .


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم سرکار مارینر ...
با توجه به تذکری که استاد دادند با اجازه‌ی شما فقط به اندازه‌ای که رفع سوء تفاهم کند جواب می‌دهم و مابقی بحث باشد برای تاپیک دیگری اگر در این زمینه ایجاد شد، اگر خدا خواست ...
صحبتم با شما دوپهلو نبود بزرگوار، بلکه از روش برهان خلف استفاده کردم، یعنی فرض کردم نظر شما درست باشد، بن‌مایه‌ی نظرتان را گسترش دادم تا نظرتان به صورت کامل اجرا شود (اسمش را انصاف گذاشتم)، به نتیجه‌ای رسیدم که خلاف عقل بود، نتیجه گرفتم که پس این راه نمی‌تواند راه خوبی باشد، بعد سعی کردم راهی جایگزین معرفی کنم و راهی که آن غربیها انجام دادند را هم کمی واکاوی کنم و بگویم چرا آنها دست روی یک مسأله‌ی خاص تحت عنوان دین گذاشته‌اند ...
اما در مورد اینکه اینکه شما ورزش و موسیقی و علم و دانش را نیاز قطعی کودک دانسته‌اید و فکر می‌کنید قبل از رشد عقلی او هم باید این موارد را به او یاد داد به زعم حقیر صرفاً نشان می‌دهد که شما برای این مسائل اصالت قائل هستید و احتمال خطا بودن یادگیری مثلاً موسیقی را نمی‌دهید، یا خطری را در پس علم‌زدگی کودکتان محتمل نمی‌دانید، به همین خاطر می‌گویید او باید این مسائل را به هر حال یاد بگیرد، حال آنکه حتماً می‌دانید بجز ورزش ما در دو مورد دو گزینه‌ی دیگر شما بحث داریم و درست مشابه شما که آموزش دین را به سن بالاتر مؤکول می‌کنید ما هم آموزش مثلاً علوم تجربی را بهتر می‌دانیم که به سن بالاتر مؤکول شود تا کودک علم‌زده نشود و گمان نکند هر چه دانشمندان علوم تجربی می‌گویند وحی منزل است و نخواهند همه چیز را از نگاه این علوم تجربی نگاه و بررسی کنند، کاری که دوستان مخالف ما در این سایت انجام می‌دهند ... بنابراین شما هم با این روش تربیتی که در پیش گرفته‌اید فرق خاصی ندارید با کسی که می‌گوید من می‌خواهم در کودکی به کودکانم فقط دین را یاد بدهم، تنها فرق شما و ایشان در این است که هر کدام اصالت را به مطلبی داده‌اید که به زعم شما احتمال اشتباه بودن آن منتفی است ... پس اگر بخواهید در این زمینه ما را با خودتان موافق کنید باید بحثمان روی اثبات آن مطالب پایه‌ای‌تر باشد و بحث کردن بدون پرداختن به آن مسائل پایه‌ای تر فقط می‌شود اظهار نظر شخصی ... :ok::Gol:
Masood11;766919 نوشت:
سلام
بن مایه ی کلامتون درسته ولی نتیجه گیریش اشتباهه! ما نباید به کودک تفکرمون رو یاد بدیم، بلکه باید بهش تفکرو یاد بدیم! بچه باید حداقل روزی 10 20 بار بپرسه "چرا"!! اینکه نذاریم هیچ دوستی داشته باشه اشتباهه، ولی اینکه روی دوستاش کنترل داشته باشیم باعث پیشرفتش میشه! وقتی یاد گرفت که فکر کنه، اونموقع دیگه واقعیتو از غیرواقعیت تشخیص میده!(تا اینجا قبل از مدرسه رو گفتم!) و میتونه بره توی جامعه!(که اول مدرسه ست!) تنها ایدئولوژیی که کودک میشناسه باید این باشی که "خوب باش، بدون توجه به رفتار دیگران"! کدوم ایدئولوژی منحرفی چنین چیزی رو تایید میکنه!؟ و البته اگه چنین چیزی رو تایید کنه چرا منحرفه!؟
و البته چرا باید دینو به بچه ای که هیچی نمیدونه یاد داد!؟ مگه اینکه مطمئن باشیم که از راه تفکر نمیشه به سمتش جذب شد!!

سلام جناب مسعود،
حقیر هم نگفتم تفکرمون را یاد بدهیم بلکه گفتم تفکر کردن را یاد بدهیم و دقیقاً منظورم روش تفکر و تعقل بود که با پرسیدن چرا و چگونه شروع می‌شود ... اما هر تفکر و تعقلی به هر حال بر پایه‌ی دانسته‌ها و محسوسات و محفوظاتی شکل می‌گیرد، این نقطه‌ی شروع را یا ما باید به کودکانمان بدهیم و یا مخالفان دین خدا در این کار از ما سبقت می‌گیرند ... آموزش تفکر کردن هم از طریق مثال است، یعنی والدین باید اگر دین را به کودکشان می‌آموزند در پاسخ به سؤالات کودکشان با طرح سؤالاتی جدید او را به سوی پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای که راضی‌اش کند هدایت کنند، درستی دین و اشتباه بودن حرف مخالفان را اینطور برایش با مثال نشان دهند ... البته درست است که از این راه می‌شود به علت ضعف کودک در تفکر سوء استفاده‌هایی هم کرد، شما و سرکار مارینر هم شاید ترجیح بدهید که به صورت رندوم سعی کنید کودکتان را هر بار به یک پاسخ برسانید، مثلاً یکجا در جهت تأیید دین و یکجا در جهت تأیید مخالفان دین، اما حتی اگر این کار را هم کردید باز دارید مطابق تفکر خودتان عمل می‌کنید که حقیقت را نسبی می‌دانید، یعنی در هر صورت در این مثال‌ها ایدئولوژی والدین است که دنبال می‌شود، شاید به همین خاطر هم هست که اگرچه همه بر فطرت پاک الهی متولد می‌شوند، ولی این والدین ایشان هستند که ایشان را مسلمان یا جهود یا نصاری یا مجوس یا تردیدگرا و نسبی‌گرا و پوچ‌گرا و خداناباور و غیره تربیت می‌کنند ... بنابراین حقیر هم اگر گفتم دو رکن آموزش دین و آموزش تفکر و تعقل (که شامل ریاضیات هم می‌شود) باید مقدم بر هر آموزش دیگری باشد مظلب عجیبی را نگفته‌ام ... باقی بحث اگر ادامه‌ای داشته باشد ان شاء الله برای محل مناسبش :Gol:

یا علی علیه‌السلام

جناب سین سلام ... باز بحث ما بر سره اصالت هاست ... شما بر این عقیده هستید که مهم دیندار بودن هست و عقلانیت و متفکر بودن و ریاضیات وسیله اثبات این مساله هستند . و کسی بهتر است که دیندار تر باشه . خوب مشخص هست که برای تفکر و هوش و عقل فرزندتون محدود کننده ای به نام دین و مذهب میزارین که چه بسا در زندگیش موفق تر هم بشه ( موفقیت هم از نظر من اصالت نداره )در حالیکه از نظر من عقلانیت اصالت داره ... دنیایی داریم که کسی فروید میشه و عاشق ضمیر و احساس و کسی ژان پل سارتر که عاشق عقل و درک و فهم ... رنج وسیعی از اندیشه ها وجود داره ... من کارشناس مذهبی نیستم ... ولی اگر امکانش براتون وجود داشت یه تحلیلی در این مورد بر مبنای دین و مذهب بهم بدین ... واقعا میخوام بدونم نظر شما چی هست . 1. نفر اول ... کسی مانند فرزند شما ... از دو سالگی صدای قران در درون گوشش نواخته میشود . در تکایا و حسینیه ها حاضر میشود .در طبیعت میگردد ... ولی قبل از گشتن میداند که جواب چیست ... مساله ها را نگاه میکند ولی قبل از حل شدنه مساله ها جواب را میداند . در نهایت اعتقادشمثلا اعتقادش این میشه که فلسفه ( علم تشخیص ) کشکه ...2. نفر دوم پدر و مادرش سعی نکردن چیزی بهش یاد بدن ... تنها مییر عقلانی فکر کردن رو بهش یاد دادن ... مسیر فهمیدن درست یا غلط رو بهش یاد دادند ... مسیر تحقیق و تشخیص رو بهش یاد دادند ... این شخص مانند هزاران تن از فیلسوفان ... علم و دانش و عقل جمعی محیط رو کسب میکنه .... شب و روز رو خوش کار میکنه و مسیری که از نظرش درست تر هست رو انتخاب میکنه و جلو میره ... دایما از مسیر فیدبک میگیره که اشتباه نکنه ... و در نهایت به هر جایی ممکن هست برسه ... بیابان برهوت ... یا ویلای شمال ... از نظر جهانبینی شما کدومیک در انتهای مسیر ... 1. در مسیر انسان بودن پای گذاشتند .2. کدامیک پرتر و پخته تر هستند .3. کدامیک ارزشمند تر هستند . 4. کدامیک لایق تر هستند . و ...

[="Franklin Gothic Medium"]

مارینر;767659 نوشت:
جناب سین سلام ... باز بحث ما بر سره اصالت هاست ... شما بر این عقیده هستید که مهم دیندار بودن هست و عقلانیت و متفکر بودن و ریاضیات وسیله اثبات این مساله هستند . و کسی بهتر است که دیندار تر باشه . خوب مشخص هست که برای تفکر و هوش و عقل فرزندتون محدود کننده ای به نام دین و مذهب میزارین که چه بسا در زندگیش موفق تر هم بشه ( موفقیت هم از نظر من اصالت نداره )در حالیکه از نظر من عقلانیت اصالت داره ...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام سرکار مارینر و عذرخواهی می‌کنم بابت تأخیرم
در اینکه دین محدودکننده هست که شکی نیست، هر کسی هر چقدر دیدش بازتر باشد دستش بسته‌تر می‌شود، از قدیم گفته‌اند یکجو از عقلت کم کن و دیگر هر چه خواهی کن ... کسی که دیندار باشد خیلی از کارها نمی‌تواند بکند و به شدت محدود می‌شود از جهات زیادی، ولی این محدودیت تنها وقتی آزاردهنده است که آن شخص دیندار دین داشته باشد ولی نداند برای چه باید دیندار باشد، دینداری وقتی ساده است که دید شخص هم باز شده باشد و اگر نشده باشد ان وقت هر روز می‌پرسد چه کسی گفته باید چنین کنم یا چنان باشم ...؟ بنابراین اگر کسی بخواهد کودکش را دیندار بار بیاورد و این کودک در دینداری‌اش ناپایدار نباشد (سه نوع تعادل داریم، تعادل پایدار، ناپایدار و خنثی) باید که دید کودکش را نیز به شدت باز کند، بنابراین نظر حقیر به بستن دست کودک است و نه ذهن او ... ولی باز کردن ذهن هم باید با ترتیب خاصی صورت بگیرد، با رعایت ترتیب اولویت‌ها ... باید اول دین را به او آموزش داد و بعد انتقادها و پاسخ‌های آنها را و مهمتر از ان چگونگی برخورد با انتقادها را ... این کاری است که تمام والدین خواسته یا ناخواسته با شدت و ضعف‌های متفاوتی انجام می‌دهند ...
حتی اصالت را هم والدین به کودکانشان یاد می‌دهند، با شعارهایی که می‌دهند و مهم‌تر از آن با عملکردهایشان در موقعیت‌های متفاوت ...
موفقیت را هم والدین برای کودکانشان تعریف می‌کنند ... گرچه کودکان دانسته‌های خود را تنها از والدین خود نمی‌گیرند ... شما هم حتماً نگران موفقیت فرزندتان خواهید بود، همانطور که به دنبال موفقیت خودتان هستید، فقط ممکن است موفقیت را طور دیگری تعریف کنید، یعنی در تعریف موفقیت برای خودتان شاید مثلاً بگویید اگر آنطور شدم حتماً از آنچه که هستم راضی خواهم بود ...
اما در مورد اینکه فرمودید برای شما عقلانیت اصالت دارد و حقیر به جای آن به دنبال اصالت دادن به دین هستم درست نیست، حقیر هم به دنبال عقلانیت هستم و عقلانیت را در دین خدا یافته‌ام ... اگرچه احتمالاً برداشتمان از مفهوم عقل دقیقاً یکسان نیست ...
مارینر;767659 نوشت:
دنیایی داریم که کسی فروید میشه و عاشق ضمیر و احساس و کسی ژان پل سارتر که عاشق عقل و درک و فهم ... رنج وسیعی از اندیشه ها وجود داره ...

بله همینطوره ... و هر کسی فکر می‌کند موضع خودش درست است و باقی انسان‌ها به دنبال خودشان می‌چرخند و الکی خوش هستند :Gig: ... اما سؤالی که در تاپیک دیگری سعی داریم به آن پاسخ دهیم این است که آیا واقعاً تمام آنهایی که راه خودشان را درست می‌دانند همانطور که اظهار می‌کنند، ولو در خلوت خودشان و به خودشان، همانقدر اطمینان از درستی افکارشان دارند و خودشان نمی‌دانند که یک جای آنچه که می‌گویند درست است می‌لگند و درست نیست؟
مارینر;767659 نوشت:
من کارشناس مذهبی نیستم ... ولی اگر امکانش براتون وجود داشت یه تحلیلی در این مورد بر مبنای دین و مذهب بهم بدین ... واقعا میخوام بدونم نظر شما چی هست .

حقیر هم کارشناس مذهبی نیستم، نظراتم صرفاً نظرات شخصی یک نفر است که ظاهراً لااقل دوست دارد مؤمن به خدا باشد ...
مارینر;767659 نوشت:

1. نفر اول ... کسی مانند فرزند شما ... از دو سالگی صدای قران در درون گوشش نواخته میشود . در تکایا و حسینیه ها حاضر میشود .در طبیعت میگردد ... ولی قبل از گشتن میداند که جواب چیست ... مساله ها را نگاه میکند ولی قبل از حل شدنه مساله ها جواب را میداند . در نهایت اعتقادش مثلا اعتقادش این میشه که فلسفه ( علم تشخیص ) کشکه ...
2. نفر دوم پدر و مادرش سعی نکردن چیزی بهش یاد بدن ... تنها مییر عقلانی فکر کردن رو بهش یاد دادن ... مسیر فهمیدن درست یا غلط رو بهش یاد دادند ... مسیر تحقیق و تشخیص رو بهش یاد دادند ... این شخص مانند هزاران تن از فیلسوفان ... علم و دانش و عقل جمعی محیط رو کسب میکنه .... شب و روز رو خوش کار میکنه و مسیری که از نظرش درست تر هست رو انتخاب میکنه و جلو میره ... دایما از مسیر فیدبک میگیره که اشتباه نکنه ... و در نهایت به هر جایی ممکن هست برسه ... بیابان برهوت ... یا ویلای شمال ...
از نظر جهانبینی شما کدومیک در انتهای مسیر ... 1. در مسیر انسان بودن پای گذاشتند .
2. کدامیک پرتر و پخته تر هستند .
3. کدامیک ارزشمند تر هستند .
4. کدامیک لایق تر هستند .
و ...

ما معتقد هستیم که تمام کودکان بر فطرت الهی متولد می‌شوند و این فطرت را هم وقتی به دنیا می‌آیند به یاد دارند، مثلاً در روایات داریم که نوزادان در ماه‌های ابتدایی تولدشان مدام در حال دعا برای والدینشان هستند و ذکر خدا و از این دست مسائل ... با این حساب قبول نداریم که چون ما حرف از خدا و پیامبر به ایشان می‌زنیم آنها از ابتدا پاسخ را بدانند که لابد این است که خدایی هست که خالق است و همه چیز از اوست ...

اما اینکه فرمودید حقیر فلسفه را کشک می‌دانم، اینطور نیست واقعاً، حقیر قبلاً برای فلسفه خیلی ارزش قائل بودم تا آنجا که آن را یکی از مبناهای ایمان به خدا و دینداری می‌شناختم، ولی در خلال بحث با یکی از دوستان که بعد از بحث‌هایمان هم از سایت خداحافظی کردند دیدم که اینطور نیست ... الان با فلسفه‌ی مسلمین موافق نیستم و آنچه که با ان مخالف هستم این است که فلسفه‌ی مسلمین را فلسفه‌ی اسلام معرفی کنیم و برداشت‌های خود از دین خدا را منظور حقیقی دین خدا از کنایه‌ها و ایهام‌های احتمالی در آیات و روایات معرفی کنیم، برداشت‌هایی که حقیر با برخی از آن‌ها مخالف هستم و آن‌ها را اشتباه می‌دانم ... به نظر شما این مخالفت‌های علمی یعنی حقیر گفته‌ام فلسفه کشک است؟ ... الآن حقیر برای فلسفه همانقدر ارزش قائل هستم که برای هر علم بشری دیگری بجز ریاضی ارزش قائل هستم ... تمامی این علوم ارزش‌مند هستند ولی خطابردار هستند ... ریاضیات را اگر جدا کردم به دلیل دیگری است و آن این است که ریاضیات تنها علمی است که ما به ازاء خارجی ندارد و ادعایی ندارد که چیزی به اسم حقیقت را بیان می‌نماید ... اکثر اشتباهات علوم دیگر در فرض‌هایشان هست و نه لزوماً در روش‌های منطقی پردازش آن فرضیات به یک سری حکم‌ها منجر خواهد شد ... اشتباهات منطقی را همه سریع تشخیص می‌دهند و اصلاح می‌کنند یا خطای ان را می‌پذیرند، اما اشتباه در فرضیات اشتباهاتی اساسی‌تر است که گاهی به آن توجه می‌شود و گاهی به سادگی قرن‌ها در مقابلش سکوت می‌کنند ... فلسفه‌ی امروزی هم درگیر چنین مشکلی است ... لااقل به زعم حقیر ... و خبر خوب هم این است که از نظر فلاسفه این حقیر هستم که فلسفه را نفهمیده‌ام و در نتیجه حتی نیازی نمی‌بینند به اشکالات گرفته شده به ایشان توجه کافی کنند ... در هر صورتی که باشد ولی اگر انصاف به خرج دهید لااقل با این موضع‌گیری‌ام مقابل منطق و عقلانیت نایستاده‌ام و آن را کشک نخوانده‌ام ... حقیر با شعار عقلانیت مقابل این مدعی عقلانیت ایستاده‌ام ... باز به زعم خودم که شاید هم به کل در اشتباه باشم ... :ok: ... و البته این را هم اضافه کنم که فلسفه بر پایه‌ی علم منطق کار می‌کند و اینکه تفکر منطقی را معادل عقلانیت بگیریم خودش یک مغلطه است که به زعم حقیر فلاسفه دانسته یا ندانسته از این مسأله سوء استفاده کرده‌اند ... منطق یک مدل است از چگونگی درست فکر کردن و چگونگی پدیده‌ی تفکر، یک مدل هم ندارد، منطق ارسطویی یک مدل است و منطق فازی یک مدل دیگر است و اگر جستجو کنید می‌بینید که منطق‌های زیادی توسعه پیدا کرده‌اند که همگی منطقی هستند ولی همه‌ی آن‌ها برای حل تمام مسائل به یک میزان مناسب نیستند و فلسفه‌ی امروزی تنها مبتنی بر منطق ارسطوست، منطقی که قرن‌ها فکر می‌کردند قطعی است و وحی منزل است و حرف آخر است و اما و اگری در آن راه ندارد، ولی چند قرن است که می‌دانند اینطور نیست، گرچه فلاسفه‌ی مسلمین ظاهراً هنوز فقط همان را منطق می‌دانند ... شاید هم اشتباه می‌کنم، نمی‌دانم ... ولی به هر حال منطق یک علم بشری است، یک مدل‌سازی است ... و بر مبنای مدل‌های خودشان دین خدا را هر طور که خواسته‌اند تأویل و توجیه کرده‌اند و گاهی هم کارهایی که کرده‌اند کمتر از بدعت‌گذاری و ابطال آموزه‌های اولیاء خدا نیست، گرچه نیتشان همیشه هم خیر بوده و هنوز هم هست ... لطفاً حقیر را مخالف تفکر و تعقل نشمارید ... واقعاً بحث‌هایم همیشه اینقدر عقل‌گریز و منطق‌گریز بوده است که از قول حقیر بگویید فلسفه و علم تشخیص کشک است؟ :Gig:

اینکه حقیر به شخصه چه کسی را لایق‌تر بدانم و چه کسی را ارزش‌مندتر بدانم و چه کسی را پرتر و پخته‌تر بدانم و چه کسی را بیشتر در مسیر انسانیت بدانم باید از حرف‌های صریح بالا مشخص باشد ... حقیر عقل و دین را دو روی یک سکه می‌دانم، این عقلانیت را هم با تفکر منطقی که کل موضوع فلسفه است (فلسفه با تعریف امروزی آن تا جایی که حقیر دیده‌ام به خودی خود تهی از عقلانیت است، بلکه گاهی به وسواس فکری می‌کشد و وسواس هم کار شیطان است و در روایات آمده که شخص وسواسی را نمی‌توان عاقل دانست) متفاوت می‌دانم ... بحث سر اینکه عقلانیت چه هست و چه نیست بحث دیگری است که احتمالاً اکثر دوستان مؤمن در این سایت را مخالف حقیر خواهید یافت و چه بسا اکثراً اصرار داشته باشند که فلسفه‌ی اسلامی همانا بهترین تبلور عقلانیت است ... ولی در پاسخ به سؤال شما شخصاً باور نمی‌کنم کسی تعقل کند و به غیر خدا برسد و قلبش در مسیر غیرالهی که در پیش گرفته است مطمئن و استوار باشد ... در اینکه قلب به ذکر خدا آرام می‌گیرد نکات بعضاً ظریفی است که معمولاً زیاد موشکافانه بررسی نمی‌شود ... اینکه گفتم البته تجربه‌ی شخصی‌ام هست، ولی حقیر به شخصه به تجربیات هیچ کسی به اندازه‌ی تجربه‌ی خودم هم اطمینان ندارم، حتی اگر کسی قسم بخورد که برای من اینطور نبوده و نیست پیش خودم می‌گویم این بنده‌ی خدا خودش را هم فریب داده است و آنقدر سعی کرده است به خودش بقبولاند که آنطور هست که می‌خواهد باور کند که باور هم کرده است همانطور باشد ...

در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

تسلام جناب سین ... امیدوارم خوب و سلامت باشین ... چند مطلب .

1. من قکر میکنم که موضع من درست هست . ولی قکر نمیکنم که بهترین موضع هست . همچنین هنوزه که هنوزه من مسائلی رو باهاشون برخورد میکنم که واقعا براشون جواب ندارم . خلطرم هست اون روزی که با شما صحبت میکردم شما در مورد نشانه یودن قران صحبت میکردین ... اینکه هر کسی در زندگی با اتفاقاتی برخورد میکند و ایات قران میتونن نشانه ای باشند برای او . دقیقا چند روز بعد همین حرفتون زو از زبان کسی دیگر شنیدم و برام جالب بود . موضع هایی که گاها من میگیرم خودم هم مشگلاتی در درونشون میبینم ولی سعی میکنم مساله را به گونه ای تحلیل کنم که بیشترین اشتراکها رو با سایر باورهام داشته باشه . ولی فکر میکنم لگر شما چنین مشاله ای زو ببینین مساله رو پاک میکنین . میگین وجود نداره . یا براش استدلال بافی میکنین . مثالهاش زیاده ...

جسارت نشه بهتون ...
من نمیدونم چرا اکثر دوستانی که پیدا میکنم و دارم مذهبی هستند . چند وقت پیش برای یکی از دوستانم که ایشون هم مذهبی ( اونم به شدت ) هستند در درون شرکتمون کار پیدا کردم . دو روز نیومده داره زیر اب منو تو شرکت میزنه ... من اونجا مدیر قسمتی کوچک هستم ... داره پیش مدیر عاملمون خود شیرینی میکنه که از من بهتره ...در مورد سواد من صحبت میکنه . یه بار هم ازش خصوصی سوال پرسیدم . بهم جواب نداد بعدش که جلسه ای با مدیر عامل داشتیم جلویه مدیر عامل جواب پرسش رو داد . وقتی ازش پرسیدم میخوای جای منو بگیری ... بهم جواب داد تقدیره دیگه ... تو تقدیر هر کسی ممکن هست هر چیزی نوشته شده باشه .

این یه تفکر مذهبی هست ... تفکری در چهار چوب دین و مذهب ...
اگر کسی برات کاری کرد ... دوست یا دشمن ... کاره خداست ...
عدو سبب خیر شدد اگر خدا خواهد .

اما تمدنی که من بر اساس اون زندگی میکنم بایدها و نبایدهای دیگری رو بهم تحمیل میکنه ...
بنابراین به نظر من همه انسانهایی که میخوان به جایی برسند برنامه و هدفی دارند برای خودشوت چهارچوبی تعریف کرده اند .

اما اینکه اون چهارچوب چگونه باشه در موردش اختلاف نظر های زیادی هست .

... یکی میشه یه ادمی که وقتی میره فلان اداره و از میزه کسی یه خودکار برمیداره دهها بار میگه ... راضی باشین .خودکارتون رو برداشتم و همون اقا فردا اختلاصهایی از بانک میکنه که هیچ مشگل شرعی هم ازش نمیتون ازش بگیری . نمونش شهرام جزایری ...

راستی یه سوال ...
اگر فردا دینی بیاد که پیامبر اون ... مثلا معجزه بکنه ... فرمان به صدها کار درست بده ...
ولی تعریفی ناکامل از چیزی بکنه و مقلدین اون مسلک از کمبودهای قوانین اون مسلک سو استفاده کنن

چی کار میکنی ؟

[=Franklin Gothic Medium]

مارینر;771487 نوشت:
سلام جناب سین ... امیدوارم خوب و سلامت باشین ... چند مطلب .

1. من قکر میکنم که موضع من درست هست . ولی قکر نمیکنم که بهترین موضع هست . همچنین هنوزه که هنوزه من مسائلی رو باهاشون برخورد میکنم که واقعا براشون جواب ندارم . خلطرم هست اون روزی که با شما صحبت میکردم شما در مورد نشانه یودن قران صحبت میکردین ... اینکه هر کسی در زندگی با اتفاقاتی برخورد میکند و ایات قران میتونن نشانه ای باشند برای او . دقیقا چند روز بعد همین حرفتون زو از زبان کسی دیگر شنیدم و برام جالب بود . موضع هایی که گاها من میگیرم خودم هم مشگلاتی در درونشون میبینم ولی سعی میکنم مساله را به گونه ای تحلیل کنم که بیشترین اشتراکها رو با سایر باورهام داشته باشه . ولی فکر میکنم لگر شما چنین مشاله ای زو ببینین مساله رو پاک میکنین . میگین وجود نداره . یا براش استدلال بافی میکنین . مثالهاش زیاده ...

جسارت نشه بهتون ...


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام سرکار مارینر،
جسارت نیست، نگران نباشید، شما منصفانه بحث می‌کنید و جایی برای ناراحتی برای حقیر نمی‌گذارد، فقط ممنون می‌شوم مثال‌هایش را هم بفرمایید، اگر اینجا جای آن نیست جای دیگر بفرمایید، اگر فرمایشتان صادق بودند که باید خودم را درست کنم و اگر نبودند هم لااقل خیال خودم راحت‌تر می‌شود که لااقل خودم را فریب نمی‌دهم ...
مارینر;771487 نوشت:
من نمیدونم چرا اکثر دوستانی که پیدا میکنم و دارم مذهبی هستند . چند وقت پیش برای یکی از دوستانم که ایشون هم مذهبی ( اونم به شدت ) هستند در درون شرکتمون کار پیدا کردم . دو روز نیومده داره زیر اب منو تو شرکت میزنه ... من اونجا مدیر قسمتی کوچک هستم ... داره پیش مدیر عاملمون خود شیرینی میکنه که از من بهتره ...در مورد سواد من صحبت میکنه . یه بار هم ازش خصوصی سوال پرسیدم . بهم جواب نداد بعدش که جلسه ای با مدیر عامل داشتیم جلویه مدیر عامل جواب پرسش رو داد . وقتی ازش پرسیدم میخوای جای منو بگیری ... بهم جواب داد تقدیره دیگه ... تو تقدیر هر کسی ممکن هست هر چیزی نوشته شده باشه .

این یه تفکر مذهبی هست ... تفکری در چهار چوب دین و مذهب ...
اگر کسی برات کاری کرد ... دوست یا دشمن ... کاره خداست ...
عدو سبب خیر شدد اگر خدا خواهد .

اما تمدنی که من بر اساس اون زندگی میکنم بایدها و نبایدهای دیگری رو بهم تحمیل میکنه ...
بنابراین به نظر من همه انسانهایی که میخوان به جایی برسند برنامه و هدفی دارند برای خودشوت چهارچوبی تعریف کرده اند .

اما اینکه اون چهارچوب چگونه باشه در موردش اختلاف نظر های زیادی هست .

... یکی میشه یه ادمی که وقتی میره فلان اداره و از میزه کسی یه خودکار برمیداره دهها بار میگه ... راضی باشین .خودکارتون رو برداشتم و همون اقا فردا اختلاصهایی از بانک میکنه که هیچ مشگل شرعی هم ازش نمیتون ازش بگیری . نمونش شهرام جزایری ...


چرا فکر می‌کنید آن حرف آن دوستتان یک تفکر مذهبی است؟ مگر ما جبرگرا هستیم که بگوییم تقدیر است و در تقدیر هر کسی هر چیزی ممکن است نوشه شده باشد؟ شما هم یکی بخوابانید در گوشش و بگویید این هم در تقدیرت نوشته شده بود و تازه چیزهای دیگری هم در تقدیرش هست که هنوز آنها را نخوانده، غضب خدا هم می‌تواند در میان همان تقدیرات باشد ... برای شمایی که استاد عکس‌العمل‌های انقلابی هستید چنین رفتار منفعلانه‌ای انتظار نداشتم ... و بالاتر از آن انتظار نداشتم عقیده‌ای جبرگرایانه را تفکری مذهبی معرفی نمایید ...

بله اگر کسی برای انسان کاری بکند همه کاره خداست، این اسلامی است، عدو هم شود سبب خیر اگر خدا خواهد باز عقیده‌ای اسلامی است، ولی در همان اسلام آمده که لم یشکر الخالق من لم یشکر المخلوق، یعنی اگر خدا به وسیله‌ی مؤمنی به شما خیری رسانید برای شکرگزاری واجب این نعمت باید از آن واسطه هم تشکر مقتضی را به جای آورید ... ما معتقد به توحید افعالی هستیم، منکر این نیستیم، ولی واسطه‌ها هم به واسطه‌ی همان واسطه‌گری‌اشان حقوقی بر گردن ما پیدا می‌کنند ... اگر دشمن خواست ظلمی کند ولی خداوند دخالت کرد و اثر آن را برایمان خوب و مثبت قرار داد آن یک بحث دیگری است، دیگر نمی‌رویم بخاطر نیت دشمنی آن دشمن از او تشکر کنیم، ولی جا دارد بیشتر شکر خدا را کنیم که اینقدر نعم المولی و نعم الوکیل است ...
این را هم درست می‌فرمایید که گاهی برخی هستند که خیلی مواضب هستند که از نور شمع بیت‌المال هم برای کار شخصی استفاده نکنند ولی کمی آن طرف‌تر مثل کمباین حقوق مردم را به نفع خود مصادره می‌کنند و انگار نه انگار که بجز شمع بیت‌المال در جاهای دیگر هم باید حق‌الناس را رعایت کرد ... اینها را درست می‌فرمایید ولی شما خودتان دستی در روان‌شناسی دارید، اینها ویژگی اسلام نیست بلکه حاکی از یک ویژگی جهالت ذاتی در انسان است که باید روی آن کار کرد تا برطرف شود ... «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» ... ندیدید افرادی را که بر سر اول وارد شدن به یک محل چقدر با شخصیت به همدیگر تعارف می‌کنند که اول آنها از درب داخل شوند ولی بعد در رانندگی الگوی رفتاری‌اشان به کل متفاوت شده و تمام سعیشان را می‌کنند که به هیچ کسی راه ندهند و خودشان را از همه جلو بیاندازند؟ آیا این یک الگوی رفتاری اسلامی است یا برای همه کس چنین تناقضات رفتاری قابل پیگیری است؟ نمی‌دانم کارتون Motor Mania گوفی را دیده‌اید یا نه، یک کارتون ۶ یا ۷ دقیقه‌ای است که همین مطلب را به صورت انیمیشن درآورده است، به این کارتون به عنوان یک مطلب روان‌شناسی نگاه کنید می‌بینید که بر خلاف ظاهر خنده‌دارش گریه‌دار است، چون در بسیاری از موارد حاکی از حقیقتی تلخ است :ok:
[SPOILER]

The cartoon shows how the character, as the pleasant, friendly, and good-natured "Mr. Walker", undergoes a change in personality to the violent "Mr. Wheeler" when he gets behind the wheel of his car. As Mr. Walker he's good natured, while Mr. Wheeler, he is very mean. Upon reaching his destination in town ... and leaving his automobile, he reverts to the mild-mannered Mr. Walker, whereupon he is the victim of other motorists' unsafe ... driving habits. However, once he returns to his car, he becomes Mr. Wheeler again, seeking to impose his own will upon traffic, to the point of blaming the tow truck that hauls him away for his slow pace after an auto accident.

[/SPOILER]انسان‌ها متفاوت‌اند، ولی اینکه میلی‌متر را محکم مراقبت کنند که از دستشان در نرود و آن وقت کیلومتر از دستشان در رود و به آن اعتنا نکنند امروزه همه جا دیده می‌شوند ... به قول عالمی در روایت است که خدا چند جا می‌خندد و یکی از آنها مثلاق جایی است که کسی می‌خواهد زمینش را دیوار بکشد و یک مقدار بیرون زمینش دیوارچینی می‌کند که زمینش بزرگتر شود، اینجا خدا به او می‌خندد که زمین به این بزرگی تو را راضی نکرد چطور این مقدار کمی که به آن اضافه می‌کنی تو را راضی خواهد کرد! از این دست مثال‌های تناقض‌آمیز و غیرعاقلانه زیاد است، حقیر در خودم هم سراغ دارم و دیده‌ام تقریباً اکثر کسانی که اطرافم هستند هم چنین رفتارهای خلاف عقلی در رفتارهایشان دارند، شما هم اگر بر عقاید و رفتار خود مراقبت کنید مثال‌هایی از این دست را در خود بیابید ... مگرنه مگر دین خدا تأیید می‌کند که کسی نسبت به حق‌الناس در حدّ استفاده از خودکار یک نفر دیگر آنقدر احتیاط نماید و بعد اختلاس‌های میلیاردی کند و عین خیالش هم نباشد؟ ...حتی یک کودک هم می‌فهمد که این کار اشتباه است، ولی تا جایی که دارد از بیرون گود قضیه را ورانداز می‌کند ... چرا که همانطور که حضرت علی علیه‌السلام نیز فرموده‌اند «العدل اوسع الاشیاء فی التواصف، و اضعیتها فی التاصف» یعنی عدل در مقام توصیف بسیار فراخ، و در مقام عمل بسیار تنگ و دشوار است ...

حتماً شنیده‌اید که از استالین سؤالی کردند و او جواب داد که اگر یک نفر بمیرد می‌شود فاجعه اما اگر چند میلیون نفر بمیرند می‌شود فقط یک آمار! (صرفنظر از اینکه استالین واقعاً چنین چیزی گفته باشد یا نه) ... این همه هر روز دارند مردم لبنان و فلسطین و بحرین و یمن و عراق و سوریه را می‌کشند اسمش می‌شود آمار، ولی چند نفر که در کشورهای خودشان بمیرند می‌شود فاجعه و کل دنیا وارد فاز جدیدی از برخورد با تروریست می‌شود، این عقلانیت است؟


If you shoot one person you are a murderer. If you kill a couple persons you are a gangster. If you are a crazy statesman and send millions to their deaths you are a hero. — Watertown Daily Times.

Scourges as immense as fascism and war present the novelist with a knotty problem of ways and means. A Frenchman has aptly remarked that “a single man killed is a misfortune, a million is a statistic.” How to encompass the emotional reality of that aggregate of horrors which so easily becomes “a statistic” or a remote abstraction — “war dead,” “purge,” “pogrom”?


مارینر;771487 نوشت:
راستی یه سوال ...
اگر فردا دینی بیاد که پیامبر اون ... مثلا معجزه بکنه ... فرمان به صدها کار درست بده ...
ولی تعریفی ناکامل از چیزی بکنه و مقلدین اون مسلک از کمبودهای قوانین اون مسلک سو استفاده کنن

چی کار میکنی ؟


الکی مثلاً شاید آن دین را فیلتر می‌کنم (شوخی) :khandeh!:
سرکار مارینر، آیا ما به اسلام اعتقاد داریم چون اسلام گفته است به والدین خود احترام بگذارید؟ اگر بخاطر این مسأله ایمان بیاوریم چون می‌دانیم که این کار اصولاً کار خوبی هست آن وقت لابد بخاطر آنکه انگشتان دست دزد باید قطع شود یا زناکار به زنای محصنه را سنگسار می‌کنند یا مرتد را اعدام می‌کنند یا آقایان می‌توانند چند همسر داشه باشند و صیغه مجاز است هم باید از اسلام خارج شویم چون در جامعه‌ای رشد کرده‌ایم که متأسفانه این کارها را بد می‌شمرد و تحمل نمی‌کند ... این را تا کنون چندین بار گفته‌ام ولی کسی به آن اهمیتی نمی‌دهد ... اخلاقیات در درون دین تعریف می‌شود و بی‌معناست که کسی به آداب و رسوم اجتماعی و خانوادگی‌اش و به لیست ارزش‌ها و ضد‌ارزش‌های خودش نگاه کند و بعد بگوید که این شخصی که می‌گوید پیامبر خداست این کارهایش خوب و آن کارهایش بد است، یا این گفتارش خوب و انسانی و آن گفتارش بد و غیرانسانی است ... پیامبر اسلام اگر خودشان اسوه‌ی حسنه هستند یعنی اینکه اگر دیدید که ایشان کاری کردند که به مذاق شما خوش نیامد و به نظرتان ضد‌ارزش و غیرانسانی آمد و می‌دانستید او پیامبر خداست که معصوم از گناه است و اسوه‌ی حسنه است در این صورت بدانید که شما اشتباه فکر می‌کنید که این کارها را غیرانسانی تصور کرده‌اید ... اخلاق نسبی نیست و درست و حق همان است که خدا بگوید و اهل بیت علیهم‌السلام انجام دهند یا بگویند، پس اگر هر جایی و مطلقاً هر جایی مخالف ایشان فکر کردیم این ما هستیم که اشتباه می‌کنیم و باید خودمان را درست کنیم ...
با این حساب اگر کسی بیاید و بگوید که من پیامبر هستم اول باید برایمان محرز شود که او پیامبر است و از جانب خدایی برایمان آمده است که وجود او هم برایمان محرز شده است ... اگر شد و فهمیدیم که آن خدا هست و این پیامبر هم واقعاً از طرف خداست در این صورت دیگر کاری نداریم که آن پیامبر به چند کار دستور می‌دهد که به نظر الآن ما درست است و به چند کار دیگر دستور می‌دهد که به نظر الآن ما غلط است ... و باز به او اعتماد می‌کنیم و کاری نداریم که چقدر دیگران ممکن است از مسلک او سوء استفاده کنند ... او اگر بر حق است باید یاریش کرد تا با این کار خودمان در جبهه‌ی حق بوده باشیم ... بعد دیگر فکر می‌کنیم که آیا واقعاً تعریف او از آن چیزی که مدّ نظر شماست نا کامل بوده است یا برای کسانی که به دنبال هدایت باشند همان میزان کافی بوده است ...

در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

اهه این تاپیک هنوز بازه؟
خسته نشدید از این همه بحث؟
من که اصلا حوصله ی خوندنش هم ندارم

[="Franklin Gothic Medium"]

amirabdi;771808 نوشت:
اهه این تاپیک هنوز بازه؟
خسته نشدید از این همه بحث؟
من که اصلا حوصله ی خوندنش هم ندارم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب عبدی
اینکه شما مدتی در بحث نبوده‌اید دلیل خوبی نیست که تاپیک دیگر باز نباشد ...
خسته شدن از بحث هم همیشه دلیل قابل قبولی نیست برای ادامه ندادن بحث، گاهی خسته هستیم ولی می‌خواهیم بحث به جایی برسد یا تمام سؤالاتی که به ذهنمان می‌رسند مطرح شوند و مورد بحث قرار بگیرند و بعد بحث را ببندیم ... ولی خوب شاید تا بحث به تکرار مکرر مواضع ثابت دو طرف تبدیل نشده باشد جا داشته باشد که برخی از افراد از طولانی شدن بحث خسته نشوند ...
شما که حوصله‌ی خواندن مطالب را ندارید چرا مطلبی می‌نویسید که به افزایش تعداد صفحات تاپیک اضافه کند و کار را برای دیگرانی که ممکن است بخواهند بخوانند دشوارتر گرداند؟
یا علی علیه‌السلام

نقل قول:
[=Franklin Gothic Medium]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب عبدی
اینکه شما مدتی در بحث نبوده‌اید دلیل خوبی نیست که تاپیک دیگر باز نباشد ...
خسته شدن از بحث هم همیشه دلیل قابل قبولی نیست برای ادامه ندادن بحث، گاهی خسته هستیم ولی می‌خواهیم بحث به جایی برسد یا تمام سؤالاتی که به ذهنمان می‌رسند مطرح شوند و مورد بحث قرار بگیرند و بعد بحث را ببندیم ... ولی خوب شاید تا بحث به تکرار مکرر مواضع ثابت دو طرف تبدیل نشده باشد جا داشته باشد که برخی از افراد از طولانی شدن بحث خسته نشوند ...
شما که حوصله‌ی خواندن مطالب را ندارید چرا مطلبی می‌نویسید که به افزایش تعداد صفحات تاپیک اضافه کند و کار را برای دیگرانی که ممکن است بخواهند بخوانند دشوارتر گرداند؟
یا علی علیه‌السلام

شرمنده اخوی
مزاح فرمودم
صرفا برا این گفتم چون یه سری از پستا رفته به بیراهه و ...

سوال:
چرا این همه گروه های افراطی در اسلام وجود دارد و اگر اینها اسلام نیستند، پس اسلام واقعی کجاست؟ دینی این همه مشکل دارد، آیا نشانگر آن نیست که اساس این دین مشکل دارد؟

پاسخ:

- نخست باید بدانیم که بنیادگرایی که گاهی از اوقات با خشونت همراه می شود، در تمام ادیان وجود دارد و بیش از آنکه محصول نوع باورهای یک دین باشد، حاصل سنخ روانی و اعتقادی باورمندان یک دین هستند. افراد دارای این سنخ خاص، در هر دینی که باشند، آموزه های دین را به نحوی تفسیر می کنند که از آن نزاع و درگیری حاصل شود. نمونه های بنیادگرایی را در ادیان مختلف می توانید پیگیری کنید. به طور مثال در مسیحیت می توان به جریان اونجلیکال ها (evangelical) اشاره کرد و در یهودیت از صهیونیست ها نام برد. این جریان حتی در میان بودایی هم قابل مشاهده است. این سنخ روانی و اعتقادی از انسان ها، حتی اگر دیندار هم نباشند، باز دست آویزهای دیگری برای جنگ افروزی و خون ریزی پیدا می کنند. نمونه بارز آن، افرادی مانند آدولف هیتلر و سودای نژاد برتر است.

بنابراین این چنین نیست که رویکردهای خشونت گرا، تنها در میان مسلمانان وجود داشته باشد.

- با این حال شاید بتوان گفت که در دو دهه اخیر، شاهد بروز جریانات خشونت گرایی بیشتری در میان مسلمانان بوده ایم. اگر بخواهیم چرایی این مسئله را بررسی کنیم بایستی کمی به تحلیل اوضاع منطقه خاورمیانه بپردازیم. شاید بتوان گفت ریشه بسیاری از این گروه های تکفیری که امروزه به نام اسلام فعالیت می کنند، القاعده است. شکل گیری القاعده به دورانی باز می گردد که اتحادیه جماهیر شوروی، به افغانستان حمله کرد. امریکا که از نفوذ شوروی در این منطقه نگران بود، به جمع آوری، تجهیز و تخصیص بودجه به گروه های تندرویی مانند القاعده پرداخت و با جمع آوری آنها از کشورهایی مانند عربستان (که از اسلام وهابی و تکفیری برخوردار بودند) آنها را دارای سازمان، بودجه و تجهیزات کردند تا مقابل شوروی بایستند. این ایده در عمل موفق بود و باعث شد تا نهایتا جنگ افغانستان با خروج شوروی به پایان رسید. اما این گروه های تکفیری همچنان وجود داشتند و سازمان، بودجه، تجهیزات نظامی و شبکه اطلاعاتی فعال خود را حفظ کرده بودند. این گروه ها شروع به ایجاد اهداف جدیدی بر اساس ایدئولوژی ها خود کردند. (ایدئولوژی های تندی که در ادیان دیگر هم یافت می شوند ولی مجال بروز پیدا نکردند به این معنا که دارای چنین سرمایه مالی و قدرت نظامی نبودند.) و از همین رو است که در دو دهه اخیر شاهد رشد چنین جریانی هستیم که با استفاده از امکانات اولیه و افزایش آن و نیز بر اساس دیدگاه های افراطی خود دست به خشونت و ترور می زنند. (1)

- در مورد سوال دوم که اسلام واقعی چیست باید عرض کنم که برای تشخیص اینکه چه کسی در مورد اسلام تصویر درستی ارائه می دهد، ما نیازمند ملاک هایی هستیم که بر اساس آن، میان تفاسیر مختلف از اسلام قضاوت کنیم. ملاک های ما قرآن و سیره پیامبر (ص) می تواند باشد که بر اساس این منابع، بایستی آموزه های اهل بیت (ع) را هم مد نظر داشته باشیم. اما حتی اگر این گروه های تکفیری به امامان شیعه هم قائل نباشند، باز هم بر اساس اصولی که از قرآن و حدیث پیامبر (ص) به دست می آید، می توان بطلان ادعاهای این گروه را نشان داد. به طور مثال، آیا پیامبری که خداوند در قرآن او را رحمه للعالمین می نامد، می پذیرد که گروهی به نام ایشان، به شهر ها حمله کنند و هر کسی را که می بینند بکشند و هر زنی را که می بینند به کنیزی بگیرند؟!! آیا رحمت خداوند که برای همه جهانیان است، با این عملکرد مطابقت دارد؟ آیا در سیره پیامبر چنین چیزی سراغ داریم؟ بنابراین نمی توان این گروه را به عنوان مسلمان پذیرفت و قطعا تصویر و تفسیر اینها از مسلمانی درست نیست. و ما مجاز هستیم بگوییم که اینها مسلمان نیستند.

- با توجه به نکاتی که عرض کردم، پاسخ سوال بعدی هم تا حدی معلوم می شود. این مشکل اسلام نیست که این گروه ها، به نام اسلام ظهور کرده اند. بلکه اولا این گرایش بنیادگرایانه در تمام انسان ها وجود دارد (اعم از دینی و غیر دینی) و ثانیا اینکه در میان مسلمانان این گروه ها، نمود بیشتری یافته اند به این جهت است که بازیگر نزاع قدیمی شوروی و امریکا شده اند و توسط یکی تجهیز شده اند تا بر علیه دیگری کار کنند. مسلما اگر بنیادگرایان گروه های دیگر هم این امکانات را داشتند، آنها نیز رفتارهای وحشیانه بیشتری از خود نشان می دادند.

بنابراین هیچ کدام از اینها، به آموزه های اسلامی باز نمی گردد تا ایرادی به دین اسلام وارد باشد. برای درک صحیح آموزه های اسلامی بایستی به منابع ان مراجعه کرد و بر اساس اصولی که وجود دارد، سعی در شناخت آنها داشت. طبیعی است که اگر بخواهیم بیرون از گود بینشینیم و صرفا تماشاگر باشیم، به نظر ما خواهد آمد که همه این گروه ها داعیه اسلامی بودن دارند، پس چه تفاوتی بین آنهاست؟ تفاوت ها در بررسی مبانی مشخص می شود و حق و باطل نیز در این فضا معلوم می شود.

1. شرحی که از شکل گیری گروه القاعده ارائه شد، مطالبی است که بارها توسط خانم هیلاری کلینتون (وزیر خارجه سابق و کاندیدای کنونی ریاست جمهوری امریکا) بیان شده است.

* برای آشنایی بیشتر با اندیشه اسلام ناب، مراجعه کنید به مجلد اسلام ناب از مجموعه تبیان که در بردارنده دیدگاه های امام خمینی در این زمینه است. این مجموعه توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.

موضوع قفل شده است