جمع بندی چرا احساس تکلیف نمی کنیم؟

تب‌های اولیه

291 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مسلم;1017609 نوشت:
عذرخواهی می کنم اما چارچوب های فکری شما سرکار خانم از اساس مشکل دارد، تا زمانی که تحت تأثیر احساسات منفی و القائات منفی نسبت به اسلام و قشر مذهبی هستید آنها را قضاوت نکنید که قطعا قضاوتتان یک طرفه خواهد بود...
اینکه اگر خواستیم خصوصی سازی کنیم به اسم آیت الله العظمی یا کسی که دو خودکار در جیبش دارد واگذار کنیم قطعا نگرش های القاء شده ای است که اعتباری ندارد!! بنای اسلام بر شایسته سالاری و تخصص در کنار تعهد است، بقیه رفتارها را باید با این سنجید، نه بالعکس؛ شهدا هم اینگونه رفتار می کرده اند...

البته لحن شما داد می زند که با چه پیش فرض هایی دارید تایپ می کنید!! اما بدانید سیره مسلمانان و مومنین واقعی از جمله شهدا اطاعت محض از اسلامی است که در آن شایسته سالاری حرف اول را می زند، نه عناوین و القاب!! ما هرچقدر در این مملکت پیشرفت هم داشته ایم از جانب همین ها بوده است، و هر کجا پس رفت داشته ایم و درجا زده ایم به خاطر این بوده که مسئولین آن حوزه چشمشان به غرب بوده و نگرش های لیبرالیستی داشته اند...!

در هر صورت ما عادت کرده ایم، یا عادتمان داده اند که خودمان را تحقیر کرده و مرغ همسایه را غاز ببینیم...
مثلا همین حادثه نیوزلند اگر در ایران اتفاق افتاده بود چه جواب هایی که ما نباید می دادیم...، اما الان اصلا اتفاقی نیفتاده است...!!

سلام
خوبید ....

جناب مسلم حداقلش این هستش که یک دونه درس سه واحدی در لیسانس و یک دونه درس چهار واحدی در فوق لیسانس با عنوان روش‌های تحقیق پاس کردم نزدیک به ده سال پیش

1. وقتی سپاه داره قاچاق میکنه یعنی فساد برنامه ریزی شده ... این اسمش فساد نیست ؛ زمانی سیستم درست هست ولی گوشه و کناره ای از اون ایراد داره به این میگن فساد ولی وقتی سپاه قاچاق میکنه یعنی مافیا یعنی دزد بودن یعنی ‌پلیسی که آدم کش هست .

2. شورای نگهبان حیاتی ترین قسمت این مملکت هست چرا یه آدم صد ساله رو گذاشتن اونجا که نه چشمانش خوب میبینه نه گوشاش خوب میشنوه ؛ شاید هم نیازی نباشه که ببینه و بشنوه ; قالیباف میاد و کاندید میشه ؛ و به راحتی همین شورا بهش رای اعتماد میده ؛ شهردار بعدی که میاد دقیقا در روزنامه همشهری مینویسه که قطعا خلاف های زیادی از جانب ایشون صورت گرفته ; خودم در روزنامه خوندم ; این یعنی خیانت شورای نگهبان ; دقیقا یعنی خیانت ; هیچ کلمه دیگری توصیف کننده نمیتونه باشه

3. عنوان کردین هر جا پست رفت داشتین به خاطر این بوده که چشمتون به غرب بوده میشه دو تا مثال بزنین ... مثلا در حوزه فوتبال یا حوزه فناوری یا حوزه موشکی یا حوزه نانو یا حوزه مدیریت کلان ... کلی گویی کنین که نمیتونم جوابتون رو بدم مصداقهاش رو بگین

مسلم;1017609 نوشت:
عذرخواهی می کنم اما چارچوب های فکری شما سرکار خانم از اساس مشکل دارد، تا زمانی که تحت تأثیر احساسات منفی و القائات منفی نسبت به اسلام و قشر مذهبی هستید آنها را قضاوت نکنید که قطعا قضاوتتان یک طرفه خواهد بود...
اینکه اگر خواستیم خصوصی سازی کنیم به اسم آیت الله العظمی یا کسی که دو خودکار در جیبش دارد واگذار کنیم قطعا نگرش های القاء شده ای است که اعتباری ندارد!! بنای اسلام بر شایسته سالاری و تخصص در کنار تعهد است، بقیه رفتارها را باید با این سنجید، نه بالعکس؛ شهدا هم اینگونه رفتار می کرده اند...

البته لحن شما داد می زند که با چه پیش فرض هایی دارید تایپ می کنید!! اما بدانید سیره مسلمانان و مومنین واقعی از جمله شهدا اطاعت محض از اسلامی است که در آن شایسته سالاری حرف اول را می زند، نه عناوین و القاب!! ما هرچقدر در این مملکت پیشرفت هم داشته ایم از جانب همین ها بوده است، و هر کجا پس رفت داشته ایم و درجا زده ایم به خاطر این بوده که مسئولین آن حوزه چشمشان به غرب بوده و نگرش های لیبرالیستی داشته اند...!

در هر صورت ما عادت کرده ایم، یا عادتمان داده اند که خودمان را تحقیر کرده و مرغ همسایه را غاز ببینیم...
مثلا همین حادثه نیوزلند اگر در ایران اتفاق افتاده بود چه جواب هایی که ما نباید می دادیم...، اما الان اصلا اتفاقی نیفتاده است...!!

سلام
خوبید ....

جناب مسلم حداقلش این هستش که یک دونه درس سه واحدی در لیسانس و یک دونه درس چهار واحدی در فوق لیسانس با عنوان روش‌های تحقیق پاس کردم نزدیک به ده سال پیش

1. وقتی سپاه داره قاچاق میکنه یعنی فساد برنامه ریزی شده ... این اسمش فساد نیست ؛ زمانی سیستم درست هست ولی گوشه و کناره ای از اون ایراد داره به این میگن فساد ولی وقتی سپاه قاچاق میکنه یعنی مافیا یعنی دزد بودن یعنی ‌پلیسی که آدم کش هست .

2. شورای نگهبان حیاتی ترین قسمت این مملکت هست چرا یه آدم صد ساله رو گذاشتن اونجا که نه چشمانش خوب میبینه نه گوشاش خوب میشنوه ؛ شاید هم نیازی نباشه که ببینه و بشنوه ; قالیباف میاد و کاندید میشه ؛ و به راحتی همین شورا بهش رای اعتماد میده ؛ شهردار بعدی که میاد دقیقا در روزنامه همشهری مینویسه که قطعا خلاف های زیادی از جانب ایشون صورت گرفته ; خودم در روزنامه خوندم ; این یعنی خیانت شورای نگهبان ; دقیقا یعنی خیانت ; هیچ کلمه دیگری توصیف کننده نمیتونه باشه

3. عنوان کردین هر جا پست رفت داشتین به خاطر این بوده که چشمتون به غرب بوده میشه دو تا مثال بزنین ... مثلا در حوزه فوتبال یا حوزه فناوری یا حوزه موشکی یا حوزه نانو یا حوزه مدیریت کلان ... کلی گویی کنین که نمیتونم جوابتون رو بدم مصداقهاش رو بگین

مسلم;1017602 نوشت:
کشوهای شرقی و غربی هر کجا رشد داشته اند به حجت های الهی(عقل) تمسک ورزیده اند، و ما هر کجا توقف یا پس رفت داشته ایم به حجت های الهی (چه دین و چه عقل) عمل نکرده ایم.
دوستی می‌گفت ای کاش ما اصلاً اهل بیت(ع) را نداشتیم!
البته منظورش کنایه بود نه اینکه واقعاً همچین آرزویی داشته باشد

حرفش این بود که ما دلمان را به همین خوش کرده‌ایم که کشور ما را امام زمان(عج) حفظ می‌کند، ولی فقیه داریم که حواسش به همه چیز هست، و امام حسین(ع) را داریم که روز قیامت شفاعتمان می‌کند. خب الحمدالله هم دنیایمان حل شد هم آخرت! دیگر کاری نداریم!

یاد مسابقه خرگوش و لاک‌پشت افتادم. در این مسابقه خرگوش چون اطمینان داشت توان لاک‌پشت با او اصلاً قابل مقایسه نیست، خیالش راحت بود و مدام در بین مسیر مسابقه استراحت می‌کرد و یا مشغول غذا خوردن و تفریح بود. اما لاک‌پشت با همان سرعت کم ولی بدون توقف مسیرش را ادامه داد. تا اینکه در یکی از مراحل خرگوش خوابش برد و وقتی بیدار شد دید زمان زیادی را در خواب بوده! با عجله خودش را به خط پایان رساند اما درکمال شگفتی دید که لاک‌پشت ساعت‌ها قبل از خط پایان رد شده است!

حکایت ما و غرب هم همین است. ما نشستیم و هی گفتیم ما خرگوشیم و سرعت زیادی داریم (ائمه، ولی فقیه و....) و آنها لاک‌پشتند و سرعتشان کم است (شراب خورند، روابط نامشروع دارند، و....) و تا به خودمان بیائیم چندین سال از آنها عقب ماندیم. آن هم نه فقط در مسائل مادی که حتی در برخی مسائل دینی! ما خوشحال بودیم که آنها شراب می‌خورند ولی ما نمی‌خوریم، اما غافل شدیم از اینکه آنها به مشتری و مردم احترام می‌گذارند و ما نمی‌گذاریم! غافل شدیم از اینکه آنها کمتر اهل غیبت کردن هستند ولی ما صبح و شب در حال غیبت کردن از هم هستیم! غافل شدیم از اینکه آنها طبق اصول خودشان اقدام به طراحی سیستم‌ها و ساختارها کردند ولی ما همچنان داریم با روش‌ها و سیستم‌های قدیمی و فرسوده و کم‌اثر کارها را انجام می‌دهیم! غافل شدیم از اینکه سود بانک‌های آنها بیشتر به اسلام نزدیک است تا سود بانک‌های خودمان!

به هر حال حرف نهایی من در این تاپیک این است که باید:
1 - افراد دلسوز که مهارتی دارند به میدان بیایند. از نظر من امروز ثواب گرفتن پست و مقام (به قصد خدمت) از شهادت بیشتر است
2 - این افراد باید اقدام به تغییر ساختارها کنند وگرنه اگر قرار باشد با آمدن نفرات بعدی باز هم به وضع قبل برگردیم فایده‌ای ندارد
3 - این افراد باید از تمام ظرفیت‌ها استفاده کنند. درست مثل کاری که پیامبر(ص) حتی درمورد اسرای کافر انجام داد

یاعلی(ع) @};-

باء;1017618 نوشت:

شبیه این بحث را با جناب بیت‌المعمور هم داشتم ... قانون مگر یک چیزی روی کاغذ نیست؟ قانون چطوری می‌تواند اجرا شود اگر متولی درست و حسابی نداشته باشد ... اینکه قانون باید متولی داشته باشد و خودبخودی نه اجرا می‌شود و نه مراقبت می‌شود ...
به نظر من اجرای قانون یا نیاز به نظارتی دارد که نهایتاً باید بر اساس تقوای خدا باشد (تا به تسلسل منجر نشود: مسأله‌ی بستار)،‌ و یا باید منبعث از قانون‌مداری خشک افراطی برای دیگران و ترس از رقبا و مردم و امثال آن باشد (تقوای از غیرخدا) ... اگر شما هم مثل جناب بیت‌المعور مدعی حالت سومی هستید که با همین مسؤولین قوانین بتوانند قابلیت اجرایی شدن داشته باشد بفرمایید ... شاید دعوای من و ایشان هم حل بشود ... ...

همین چیزی که روی کاغذ است مهم ترین چیز است.
قبلا هم به شما گفتم
بنده نگفته ام قانون بدون مجری پیاده میشود.
عرض کردم همین مجریان داخل کشور کافی هستند
مشکل کشور ما در قوانین اشتباه است
چیزی که شما گویا آن را خطوط سیاه روی برگه های سفید می دانید...

شما ماشین را هم به امان خدا رها نمی کنید چون قرار نیست تصور کنید همه با تقوا هستند...
قوانین باید به عملکرد و کارکرد نگاه کنند نه اعتقاد و غیره... الان بهترین متخصصان اقتصادی و انقلابی مسئول شوند تا زمانی که کارکرد نداشته باشند نه علمشان به درد میخورد و نه تقوایشان...

قوانین ما دارند راه دزدان و غارتگران را باز می گذارند
قوانین ما بودجه مملکت را به صورت ناعادلانه تقسیم می کنند
اینها مشکلات قانونی است
وقتی آب از سرچشمه گل است شما که نمی توانید گندش را با هزاران و ده ها هزار ناظر با تقوا یا مجریانی که دغدغه شان اجرای همین قوانین ناعادلانه است حل کنید....
باید قانون درست باشد....
مشکل دقیقا همین است و الا قوانین کشور اصلاح شود همین مسئولان ما خیلی هم خوب هستند و دست کمی از کشورهای دیگر ندارند....
من نمیخواهم وارد مصداق و مثال بشوم چون ظرفیتش نیست و باز سیل تهمت ها و حاشیه ها شروع میشود
بنده فقط به صورت کلی میتوانم بگویم قوانین باید کارکرد گرا و نتیجه گرا باشند....
هر کس آمد و مدعی نسخه شفابخشی بود باید به او مجال داد نه اینکه به خاطر تقوا و تشخیص فلان شورا و فلان شورا از توانایی او دست کشید...

اگر قرار باشد مسئولان ما آن قدر با تقوا باشند اصلا قوانین درست و نظارت که احمقانه است و قانون ارزش خود را از دست می دهد...
قانون می گذارند که مسیر مشخص و قابل ارزیابی و آزمایش و آروین باشد....
قانون برای با تقوا و بی تقوا نوشته میشود...

این قانون مداری خشکی که شما می گویید تعبیر و برداشت شماست...
این قانون خشک برای ترس از مردم و اینها نیست بلکه برای به کار واداشتن و نتیجه گیری و ثمربخشی است... قانونی است که راه را به روی تنبل ها و ناکارمدان و دزد ها می بندد...
بله این قانون خشک است چون جایی برای تنبلها و ناکارامدان نمی گذارد... این قانون از یک بی خدا و با خدا ، عدالت اجتماعی می خواهد هر کدام که موفق شود ترقی خواهد یافت... اینکه آنها به چه انگیزه و نیتی تلاش می کنند به ما ربطی ندارد.... ما به نیت آنها کار نداریم... حتی برده های کافر نیز میتوانند جزو بهترین خادمان حکومت باشند و ارزشش بیشتر از 100 شتر باشد!

مشکلات کشور ما در چند جلد کتاب بودجه و قانون است... همین ها باید درست شود با همین مسئولین جزو بهترین کشورها خواهیم شد...
فقط به جای گیر دادن به اشخاص باید به فکر یافتن ایراد کار باشیم....

مسلم;1017621 نوشت:
ببینید این که بنده دارم از نقاط ضعف بحث می کنم چون سخن از نقاط ضعف است، وگرنه در مقام قضاوت کلی بین ایران و سایر کشورها نیستم و البته معتقدم در برخی امور حتی بالاتر هستیم؛ و همچنین هرگز نمیخواهم بگویم بیشتر مسئولین ما انسانی های بی دین یا بی عقل هستند!
اما در مقام قضاوت مسئولین ما در اینجا به بیان ملاکهای کلی می پردازیم، نام بردن از اشخاص خلاف قوانین سایت و مرکز ملی پاسخگویی است

سلام برادر گرامی. بنده هم دارم از نقاط ضعف صحبت میکنم. همه در این تاپیک دارند از نقاط ضعف صحبت میکنند. وقتی کسی میگه مملکت ما سیستم نداره، کسی که میگه فساد و رانت وجود داره، کسی که میگه قوانین جانبی کشور مشکل اساسی داره، خوب داره به نقاط ضعف اشاره میکنه . از طرفی تا نقطه قوتی وجود نداشته باشه مگه ضعف ها به چشم میان؟ اگر کسی سلامتی رو قبلا تجربه نکرده باشه یا ندیده باشه مگه درد بیماری رو میتونه بطور کامل درک کنه؟ یعنی فکر میکنید ما باید مثل قبایل بدوی باشیم که ادم بخودشان ندیده اند و کرمخوار و ادم خوارند؟ فرد کرم خواری که در قعر جنگل های امازون زندگی میکنه ، میدونه ماشین چیه؟ میدونه هواپیما چیه؟ شما داری به ما میگی که چشم بر روی همه ی جهان ببندیم و فقط کشور خودمان رو ببینیم و در مورد ضعفها صحبت کنیم؟ من نمیدونم این چه مدل دلیل اوردنه؟

دوم اینکه خیلی خوب ماستمالی میکنید. اولین مقایسه رو خودتون کردید. خودتون گفتید کشورهای غربی پیشرفت کردند به دلیل فلان و فلان. خودتون اسم از اونها آوردید.
اینکه ما در برخی امور از برخی ها بالاتر هستیم چه اهمیتی داره وقتی در اموری بالاتر هستیم که گاها مهم نیستند. کشور ما سیستم اقتصادی درستی نداره، خوب شما میخواید بجای گوشت که عامل اصلی تامین پروتئین ضروری برای بدنه به مردم موشک بدین بخورن؟؟؟ من هم کسی هستم که زبانم خوبه اما ریاضیم صفره. با دید شما باید به نمره 20 زبانم افتخار کنم و به همین دلیل نمره 0 ریاضیمو ندیده بگیرم.

نام بردن از اشخاص خلاف قوانینه؟؟؟ ببخشید پس چرا پاسخگویی گذاشته اید؟؟؟ در انجمن اعتقادی پرسشگرها میان و هزار و یک دلیل میارن که خدا نیست. با اونها بحث میکنید تا قانعشون کنید. بعد برای روشن کردن مطلبی که خودتون مطرح کردید ( عاقل نبودن افرادی که منجر به این اوضاع اسفناک شده اند) برای ما شرط و شروط میگذارید که خارج از قوانین است؟؟؟

مسلم;1017621 نوشت:
منظورم این نیست که دین مایه پیشرفت نمیشود یا حجت الهی نیست، اما از آنجا که غرب آن را قبول ندارد و حکومت های غربی سکولار هستند نامی از آن برای غربی ها نبردم، ولی آنها از حجت دیگر یعنی عقل خیلی خوب استفاده می کنند؛ اما ما هر دو حجت را قبول داریم اما گاهی از هیچکدام استفاده نمی کنیم.
البته غربیها چوب این بی دینی هایشان را هم دارند می خورند، اینطور نیست که این خلأ در غرب وجود نداشته باشد

باز هم دارید زیر حرفتان میزنید. وقتی میگویید غرب از حجت الهی اش خوب استفاده کرد و پیشرفت کرد، دیگه نمیتونید زیرش بزنید. غرب پیشرفت کرد چون عقلش را بکار انداخت، حالا اگر از دین هم استفاده میکرد (شاید) به گفته شما پیشرفتش صد برابر الان بود. ما در این اوضاع اسفناک هستیم چون از عقلمان استفاده نمیکنیم و شجاعت این رو هم نداریم که در یک انجمن دینی اسامی احمقان رو ببریم که غیر قابل اعتماد اند.

همانطور که گفتم ما ملت ایران را بزدل کرده اند، به اسم اسلام و خدا و امام و ... دهان ما رو بستند، طوری که یک کارشناس دینی جرات نمیکنه اسم مسببان این امر که یقه میبندند که ریش میگذارند و آشکارا تا گردن در منجلاب فساد هستند رو ببره.

فکر نمیکنم اساسا اینجا بحث کردن فایده ایی داشته باشه. پاسخها از قبل تعیین شده و مشخص اند، کاربران هم فقط پیچانده میشوند تا حرف خودشان یادشان برود و قانع شوند.

دوستان عزیزم سلام

بنده خودم هم به بسیاری از مسائل منتقد هستم و در این تاپیک هم عرض کردم، اما:

اولا: این انتقادها در راستای مثال زدن در حیطه موضوع تاپیک است، هرگز خواستار این نیستیم که پرداختن به مشکلات در این تاپیک اصالت پیدا کند و موضوع اصلی در لابلای آن گم شود...

ثانیا: ادعا کردن خیلی موونه ای نداشته و کنتور نمی اندازد، اینکه سپاه قاچاق می کند و خبرگان وابسته و جناحی و غیر سازنده عمل میکند و فلانی چکار می کند و فلانی بهمان می کند، خب طرح اینها خیلی مشکل نیست! اما توقع اینکه ما به تک تک مصادیق ادعا شده ورود پیدا کرده، و پاسخگویی کنیم هم توقع به جایی نیست، چون با توجه به شناختی که از برخی دوستان هست هم قطعا مخاطب را قانع نخواهد کرد چون او تحلیل را از جای دیگر می گیرد اینجا فقط دنبال نقد است، و هم تاپیک را از محور خارج خواهد ساخت، وگرنه بنده یک جمله عرض کردم ببینید نتیجه در انتخابات شوراهای شهر که زیر نظر خبرگان نیست، چگونه بوده است.

ثالثا: من اگر منتقد هستم منتقد بعض هستم، نه کل!! اما برخی دوستان به گونه ای سیاهنمایی می کننده که انگار کشور ما ویرانه ای بیش نیست، و این منطقی و منصفانه نیست!

رابعا: مشی ما در مرکز ملی پاسخگویی همواره بیان کلیات و ملاک ها بوده است، هرگز با بردن نام کسی را نقد نکرده ایم، چون سایت، یک سایت پاسخگویی دینی است، سایت تحلیل سیاسی نیست! ما ملاک های سیاسی را از زاویه دین بررسی می کنیم اما تشخیص مصداق با مخاطب است؛ در گذشته هم اینگونه بوده است، اینطور نیست که الان چنین سیاستی را اتخاذ کرده باشیم که برخی دوستان میگویند شما زیر حرفتان زدید! این لازمه نگرش بی طرفانه و فراجناحی ما بوده است، خود دوستان هم در وجدان خودشان میدانند که بحث جرأت و اینها هم نیست! پس شانتاژگونه سخن نگویید! و البته میدانم که یقینا حتی اگر مصداق آن هم بیان شود تضمینی در کار نیست که مخاطب آن را بپذیرد، بلکه بحث دوباره میرود روی مصداق که آقا شما اشتباه می کنید و از این حرف ها...

خامسا: بنده همانطور که در پست های ابتدایی خودم عرض کردم کسی که بداند برای مسئولیت های این نظام اصلح است باید برای تصدی مسئولیت ورود کند و اگر بدون عذر چنین کاری را ترک کند قطعا در نگاه خداوند مسئول است، و همینطور مسئولینی که لیاقت پست و سمتشان را ندارند یا در آن پست اصلح نیستند، و همچنین مردمی که انتخاب می کنند اگر به جای توجه به دین و فرهنگ و آرمان هایی که خون شهدا به پای نها ریخته شده، ملاکشان آزادی و کنسرت و مانند آن باشد، یا با بازی رسانه ها در فضای مجازی بازی بخورند، باز هم آنها در نگاه خدا مسئول هستند.


تاپیک 16 صفحه بی جهت به جلو رفته است، لطفا فقط در حیطه موضوع صحبت کنید
از همه دوستان ممنونم@};-

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1016262 نوشت:

با سلام و احترام

سلام استاد مسلم عزیزم

قبل از بیان فرمایشاتم :khandeh!:

لازمه بگم که دوستان لطفا تاپیک رو از بحث اصلیش منحرف نکنید

و هر جوابی که کارشناس نمیده رو حمل بر جواب نداشتن یا کم آوردن نکنید که این حرفها خیلی کودکانه است

مسلم;1016262 نوشت:

اول:
برای یک شخص سالم باید محرز بشود که در آن پست اصلح از دیگران است
کشف این مسئله به راحتی اتفاق نمی افتد، ایشان تا حجت را بر خود را تمام شده نبینند به مسئولیتی ورود نمی کنند
گاهی واقعا در این مسئله به چنین یقینی نمیرسند.

چون نگاهشان به عنوان خدمت است، همانطور که مرحوم علی اکبر ابوترابی در یکی از دوره ها که در مجلس رأی نیاورده بود شیرینی پخش می کرد، به او گفتند: حاج آقا شاید اخبار را اشتباه شنیده اید، شما که رأی نیاورده اید! گفت: اتفاقا برای همین شیرینی پخش می کنم، چون علی رغم میل باطنی ام برای ورود به این مسئولیت احساس وظیفه کرده بودم ، اما اکنون این وظیفه از دوشم برداشته شده بدون آنکه مسئولیتش روی دوشم قرار گیرد.

چنین افرادی از پست و مقام فراری هستند و اگر به مسئولیتی ورود می کنند از سر وظیفه ای است که بر خود واجب می دانند، و هدف را خدمت به بشر می دانند، چرا که سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) را باور دارند که:
«من تقدّم على المسلمين و هو يرى أنّ فيهم من هو افضل منه، فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمين‏»؛ کسی که بر مردم مقدم شده و مسئولیتی را بر عهده بگیرد، در حالی که می داند برای آن مسئولیت بهتر از او وجود دارد، پس به یقین، در حق خدا و رسول و مومنین خیانت کرده است.(الحیاة، ج2، ص585)

لذا باید به دو یقین برسند: اول این که آیا برای خدمت رسانی اصلح هستند یا خیر؟ و دوم اینکه خدمت در جبهه جدید و مسئولیتی چون نمایندگی یا ریاست جمهوری و مانند آن، آیا بر خدمتشان در جبهه ای که اکنون فعالیت می کنند ارجحیت دارد یا خیر؟

بنابراین در خصوص چنین افرادی عمدتا مردم و نخبگان باید به سراغ ایشان بروند و بر ایشان اصرار کنند، تا برای احساس مسئولیت به یقین رسیده و حجت را بر خود تمام شده ببینند؛ همانطور که در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری انقلاب دیدیم که ایشان ابتدا نپذیرفتند، اما وقتی با اصرار فقها، حجت را بر خود تمام شده دیدند چنین مسئولیت عظیمی را بر عهده گرفتند.


ببینید استاد عزیز، عذرمیخوام این کلمه رو به کار می برم ولی اینگونه رفتارها بسیار احمقانه به نظر میرسند

یعنی انگار یک مسلمان بخاطر حمل بر صحت کردن و خوش بینی اش به نوعی حماقت دچار می شود

که به راحتی می شود سر او کلاه گذاشت.

در واقع او هرگز متوجه نمی شود که چه چیزی درست است و چه انسانی خوب و بد است چون همه چیز را حمل بر صحت میکند

در این شرایط او هرگز به یقین نمی رسد که از دیگران بهتر است چرا که یک مسلمان همیشه می گوید «حتما دیگری از من بهتر است»

همانطور که قبل از امام خمینی خیلی آیت الله العظمی داشتیم که می توانستند انقلاب اسلامی راه بیندازند

ولی شاید به همین دلایل واهی مثل به یقین نرسیدن و احساس تکلیف نکردن و حجت تمام نشدن صرف نظر کردند

خود این بزرگان راهکارهای غلبه بر وسواس را آموزش می دهند و برخی کتاب بیخیال درمانی می نویسند

ولی ظاهرا خودشان بیش از همه به وسواس گرفتارند

اینطور که من از فرمایشات شما برداشت میکنم ظاهرا

عزیزانی که باید احساس تکلیف کنند با خود فکر میکنند که هنوز تعداد قربانی های ظلم به حد نصاب مد نظرم نرسیده

ان شاء الله خدا یاری کند و یه چهل پنجاه نفر دیگر از گرسنگی بمیرند تا حجت بر من تمام شود

استاد عزیزم این اصلا قابل قبول نیست

مسلم;1016262 نوشت:

سوم:
گاهی یک شخصیت اگرچه خود را اصلح می بیند، اما برای یک مصلحت مهم تر ورود نمی کند، به عنوان مثال فضا را چنین تحلیل می کند که اگر به انتخابات ورود کند رأی بین او و شخصیت های صالح درجه دوم شکسته شده، و در نهایت شخصیت های درجه سوم رأی می آورند؛ لذا رأی آوردن صالح را بر رأی آوردن شخصیت هایی که به لحاظ صلاحیت در پله های بعدی قرار میگیرند ترجیح می دهد و به این خاطر به رقابت ورود نمی کند.


والا ما که ندیدیم یا کمتر دیدیم آدم های سالم وارد رقابت بشوند

هرچی تا الان دیدیم یه مشت عشق قدرت و ثروت بودند که در ستادهایشان قر کمر سرو میکردند تا رای بیاورند

اینکه

مسلم;1016262 نوشت:

چهارم:
گاهی هم ممکن است یک شخصیت خود را اصلح بداند اما برای او مسلّم باشد که مقبولیت مردمی نداشته و رأی نمی آورد، لذا از ورود به انتخابات خودداری کند.
و احتمالات دیگری که میشود در این مجال مطرح کرد، اما در نهایت اگر هیچ کدام از این موارد نبود، و یک شخصیت که واقعا برای این امر اصلح است و این را خودش هم می داند بدون عذر موجهی به این مسئولیت ورود پیدا نکند روز قیامت مسئول خواهد بود.


امروز يك طلبه‌ى فاضل در تلويزيون مى‌نشيند نيم ساعت حرف ميزند، ده ميليون، بيست ميليون مستمع از روى شوق به حرف او گوش ميدهند.
اين همه جوان مشتاق و تشنه‌ى معارف كِى وجود داشت؟

علاوه بر اين، ابزارهاى تسهيل‌كننده، مثل رايانه‌ها و ارتباطات اينترنتى و فضاى مجازى و سايبرى هم كه الان در اختيار شماست.
اگر بتوانيد اينها را ياد بگيريد، ميتوانيد يك كلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعى كه شما آنها را نميشناسيد، برسانيد؛
مبادا اين فرصت ضايع شود.اگر ضايع شد، خداى متعال از من و شما روز قيامت سؤال خواهد كرد.
نظام اسلامى يك چنين خدمتى به ما معممين و روحانيون كرده. مگر ميتوانيم خودمان را كنار بگيريم؟

اين كه يك آقائى در يك گوشه‌اى عبايش را بكشد به كول خودش،
بگويد من به كارهاى كشور كار ندارم، من به نظام كار ندارم، افتخار نيست؛ اين ننگ است.

بهانه هم اين است كه ما فلان انتقاد را داريم.خيلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛
دويست تايش به خود ما عمامه‌اى‌ها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نيست؟
وجود انتقاد و عيب در يك مجموعه مگر موجب ميشود كه انسان اين همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبيند و ملاحظه نكند؟
در روحانيت هم همين جور است؛ عيوب الى ماشاءاللّه.
بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بيائيد براى شما همين جا يك فهرست از بر بنويسم.
صد تا اشكال در ما هست؛ اما اين صد تا اشكال موجب ميشود ما از روحانيت اعراض كنيم؟ ابداً.
در مقابل اين صد تا اشكال، هزار تا حُسن وجود دارد. در كسر و انكسار مصالح و مقاصد است كه انسان ميتواند خط مستقيم را پيدا كند.

1391/07/19 - بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالى

آنچه به نظر من میرسد این است که گاهی ما برای فرار از مسئولیت به تنبلی هایمان برچسب پرهیزگاری میزنیم

کاری که آقای ابوترابی کرد به نظرم اصلا کار جالبی نبود

ایشان ابتدا احساس تکلیف کردند. یعنی به یقین رسیدند که اگر من بیایم برای مردم بهتر است

و وقتی رای نیاوردند در واقع باید بخاطر اینکه آنچه برای مردم بهتر است اتفاق نیفتاد عزا میگرفتند

نه اینکه بگویند خداروشکر مسئولیتش از دوش من برداشته شد

من این تاپیک رو برای روحانیون ایجاد نکردم و منظورم همه ی نیروهای انقلابی بود

ولی حالا که به اینجا رسید

این نکته را هم بگویم که

آنچه من از روحانیون می بینم این است که اصلا اهل ریسک نیستند

در واقع ترجیح می دهند هشتاد سال با سرعت پنجاه کیلومتر حرکت کنند

ولی یک بار شانس شان را برای ارتقا سرعت به صد کیلومتر امتحان نکنند

خب یک بار هم مسجد و منبر را رها کن ( ابدا منظورم دلبستگی و دنیا پرستی نیست )

و بیا روش های دیگر را هم تست کن

نهایتش نمی شود و یک تجربه بزرگ کسب میکنی

این همه تردید و دو دلی و وسواس اصلا قابل قبول نیست

سلام.

باء;1017618 نوشت:
قانون مگر یک چیزی روی کاغذ نیست؟
به نظر من اجرای قانون یا نیاز به نظارتی دارد که نهایتاً باید بر اساس تقوای خدا باشد (تا به تسلسل منجر نشود: مسأله‌ی بستار)،‌ و یا باید منبعث از قانون‌مداری خشک افراطی برای دیگران و ترس از رقبا و مردم و امثال آن باشد (تقوای از غیرخدا) ... اگر شما هم مثل جناب بیت‌المعور مدعی حالت سومی هستید که با همین مسؤولین قوانین بتوانند قابلیت اجرایی شدن داشته باشد بفرمایید

حالت سومی نمیشناسم. به نظر من مشکل اینجاست که شما دو حالت قبلی رو از هم تفکیک میکنید، در حالی که لزومی نداره. میشه از هر دوش یک جا استفاده کرد. اما نه در عرض هم.
یه مسئله ای که باید حل شه اینه که ما نباید و نمیتونیم روی چیزی حساب کنیم که از ایده آل های فعلی جامعه ما بالاتره. خود شما به پیچیده بودن انسان، لجبازی و مقاومت در مقابل درستی و حقیقت، خود فریبی در تائید رفتارهای اشتباه و غیره اعتقاد دارید. (اگه قرار باشه از این در صحبت کنیم، واقعا نیاز به کشش و حوصله ی دوستان داریم)
در مقابل همچین موجودی حساب کردن روی تقوای الهی در قدم اول عقلانیه؟
اون جامعه انسانی که فقط کافی باشه بهش بگی "الم یعلم بان الله یری" خیلی آرمانیه و ما فرسنگ ها ازش فاصله داریم.
راه دور نمیرم. منی که اینجا نشستم دارم تایپ میکنم از خدا ترس ندارم و اگه روزی در موقعیتی قرار بگیرم که قرار باشه، بین رضایت خدا و رضایت نفس خودم یکی رو انتخاب کنم، احتمالا نفس رو انتخاب میکنم. حالا شما صبح تا شب بیا به من بگو خدا میبیند.
اینکه شخص من باید به تقوای الهی برسه یه برنامه ی شخصیه و وظیفه ی سایرین در این زمینه به امر به معروف و نهی از منکر محدود میشه. شما وقتی یه نفرو نهی از منکر میکنی، انتظار داری که حتما و صددرصد طرف به گفته تون عمل کنه؟ شما صرفا توصیه میکنی، اگه جواب داد، خب خداروشکر. اما اگه جواب نداد، وظیفه دیگه ای ندارید و کار شما اینجا به اتمام رسیده. امید داری جواب بده، اما اطمینان نداری. مملکت رو با امید که نمیشه اداره کرد.
اگه یه دفعه بخوایم از پله ی اول بریم پله ی دهم، میشه همین اوضاعی که الان تو مملکت میبینیم.
پله ی اول میشه همون تقوای از غیر خدا. پسندیده نیست، اما پله ی اوله، باید طی بشه. مطمئنا شما با شناختیکه از انسان دارید، میدونید که انسان از غیر خدا بیشتر حساب میبره تا خدا. حساب کردن روی تقوای الهی برای انسانی که تقوای الهی نداره دیوانگیه.
وقتی در پله ی اول به شرایط ایده آل رسیدیم، بعد حق داریم از تفاوت کشورمون با بقیه کشورها صحبت کنیم، از اینکه حکومت مون دینیه و سکولار نیست. از اینکه بر خلاف کشورهای سکولار در حذف خدا از محاسباتشون، ما خدا رو در راس محاسباتمون میذاریم. اما بعد از اینکه پله ی اول رو به خوبی طی کردیم.
در غرب این تقوای غیر الهی به دو شکل اعمال میشه.
اگه یه نفر تخلفی رو مشاهده کنه و گزارش نکنه، خودش مجرم میشه. یعنی از گزارش نکردنش متضرر میشه.
و اگه گزارش کنه (در مواردی) پاداش میگیره. یعنی همونطور که کاربر فرشته برمیگردد گفتن، نفعی براش در نظر گرفته میشه.
مثلا فرض کنید یکی تخلف رانندگی مرتکب میشه. یکی دیگه میبینه و اونو به پلیس گزارش میکنه، و مثلا بخشی از جریمه رانندگی متخلف رو هم کاسب میشه. حالا اگه پلیس ترتیب اثر نده، یه نفر دیگه بی مسئولیتی پلیس رو گزارش میکنه و همینجور الی آخر. اینجوری همه از هم میترسن.
نفع و ضرری که این بین وجود داره انگیزه ی زیادی رو برای رعایت قوانین به وجود میاره.
حالا شما میخوای اسمش رو بذاری قانون خشک و بی رحمانه و افراطی یا هر چیزه دیگه ای، فعلا که از دستگاه دراز و طویل مذهب ما بهتر جواب داده، انشاءالله که قصد ندارید انکار کنید؟
حالا اگه کسی دوست داره برای رعایت قوانین تقوای الهی داشته باشه و اجرش رو ببره دیگه به خودش مربوطه. اگه هم دوست نداشت، غیر خداها از خجالتش درمیان.
باء;1017618 نوشت:
خدا نکند کسی فکر کند که ذخیره‌ی انقلاب و نهایت ایمان است، یا بخواهد سر اسلام منت بگذارد که من هم مسلمانم

اون درک ناقصی که من از دین دارم اینه که تا لحظه ی مرگ تکلیف آدم مشخص نیست.
باء;1017618 نوشت:
هر کدام از ما که داریم اینجا بحث می‌کنیم در حین بحث کردن یک سری مثال در ذهن داریم که همان‌ها را مبنای بحثمان قرار می‌دهیم و جلو می‌رویم ... در حالی که در یک آسیب‌شناسی علمی باید اول تلاش کرد مثال‌های مختلف از حوزه‌های مخلف جمع‌آوری شده و دسته‌بندی شوند ... این دیگر در حوصله‌ی بیشتر مایی که اینجا داریم بحث می‌کنیم نمی‌گنجد

بله. تنها راه رسیدن به درک مشترک همین مثال آوردن ها و چکش کاری مثال های همدیگه ست. متاسفانه استقبال خوبی ازش نمیشه، غالبا پاسخ اینه که: خب مثلا کی چی؟ مثلا میخوای چیو اثبات کنی؟ این که نشد مثال.
در حالی که راه دیگه ای وجود نداره.
حالا من تا هر جا حوصله بود پیش میرم. فوقش اینه که آخرش چهار تا لیچار بارم میشه و بعد به خوبی و خوشی از هم خداحافظی میکنیم.
باء;1017618 نوشت:
یک عده هم هستند که انقلاب را ارث پدرشان می‌دانند

شاید درست نباشه بیشتر بپرسم. شاید هم شما تمایلی به پاسخ ندارید. شاید هم اسیر همون مقاومتی شدید که خودتون بهش واقفید.
اما این پاسخ تون هم مبهمه! یه عده .... کدوم یه عده؟
من هنوز نمیدونم منظورتون از این یه عده کیا هستند؟ چطور باید بشناسمشون؟ چطور باید از اونیکی عده ای که خالصانه در حال فعالیت هستند تفکیکشون کنم؟ در نظر داشته باشید که من از مریخ اومدم! آشنا نیستم با اوضاع احوال ایران.
باء;1017618 نوشت:

کی قبلاً این را گفته

خودم!!
باء;1017618 نوشت:
انتقادشان چه بوده؟

به جان خودم اگه بدونم ...!

باء;1017618 نوشت:
منظورم اینکه همه حق دارند نیست

راهی وجود داره که بشه کسانی که حق دارن و کسانی که حق ندارن رو از هم تفکیک کنیم؟
باء;1017618 نوشت:
بله هر دو طرف این کار را می‌کنند ... وقتی آن طرف این کار را می‌کند احمقانه است که به این طرف بگوییم شما نکنید، مثل این است که آن طرف روی ما شمشیر بکشد و ما بگوییم که این کار را نمی‌کنیم ... خوب جنگ است دیگر ... آن‌ها می‌خواهند ضربه بزنند و اینها هم می‌خواهند دفاع کنند ...

این بخش از گفته هاتون با بخش های قبلی تناقض داره. یعنی اگه یکی یه اشتباهی مرتکب شد، طرف مقابلش حق داره برای مقابله با مثل، از همون روش اشتباه اقدام کنه؟
باء;1017618 نوشت:
مشکل ساختاری را در کجای آن می‌بینید؟ می‌شود مثال بزنید؟ مثلاً در قوانین چیزی هست که مانع آن می‌شود؟

مثلا همه ما در رابطه با مشکل سیستم ارزشیابی مدارس و دانشگاه ها آشناییم. اینکه ملاک برتری، نمره ست و تعیین کننده ی نمره هم شخص معلم یا استاده، بدون اینکه نگرانی بابت پاسخگویی داشته باشند.
این یعنی ایراد ساختاری. ممکنه استادی پیدا بشه که توی این ساختار غلط، خودش سیستم متفاوتی رو پیاده کنه. به نظر دانشجو احترام بذاره. از ایده های دانشجوها استفاده کنه. بخشی از روند آموزش رو به دانشجوها و خلاقیت خودشون بسپره. در زمینه های مختلف، از رشته تخصی خود داشجوها تا مسائل سیاسی کرسی آزاد اندیشی راه اندازی کنه، جمع بندی آخر این کرسی ها رو برای استفاده عموم و تشویق بقیه به برپایی کرسی های مشابه منتشر کنه و غیره. اما فقط ممکنه و همون طور که قبلا گفتم، حساب کردن روی امکان و احتمال دیوانگیه.
حالا دانشگاه و دولت فقط یک مثال هستند. خودتون که به اوضاع سلسله مراتب در ایران واقفید و توی توضیحاتتون بهش اشاره داشتید. ساختارها در ایران نه تنها به اندیشه آزاد اعتقادی نداره، بلکه اتفاقا اندیشه کشه.
قانونی که صراحتا به مقابله با آزاداندیشی برخواسته باشه نداریم. اما قوانینی داریم که میشه باهاش دیکتاتوری کرد.
باء;1017618 نوشت:
بگویند موشک درست می‌کنیم و آمریکا از اینکه چه کاری بتوانیم بکنیم ترسی دارد که باعث می‌شود نسبت به ما احتیاط کند و امثال آن

این میشه قدرت بازدارندگی. تامین امنیت. اگه این موشک ها رو خریداری هم میکردیم، باز همین بازدارنگی رو داشتیم. صحبت راجع به خود موشک نیست. صحبت راجع به فناوری ساختشه. تاثیر مثبت خود موشک غیر مستقیمه.
باء;1017618 نوشت:
ما می‌توانیم...

ما میتونانیم رو که کلا ولش کنید. کلا ادعای ما میتوانیم مثل کوه یخی میمونه که قسمت بیرون از آبش واقعی و قسمت زیر آبش ادعاست فقط.
چند وقت پیش نمایشگاه دستاورد های چهل ساله انقلاب برگزار شده بود، عزیزان ما میتوانیم! نگرفته بودند لااقل اون نوشته های به زبان های ترکی و ایتالیایی و روسی و چینی رو از رو محصولات وارداراتی که به اسم ما میتوانیم غالب میکنن به ملت پاک کنن. هر چند، دیدن محصولات با کیفیت خارجی برای اولین بار از نزدیک خودش نکته ی مثبتی بود، ولی سوالی که برام پیش اومده اینه که چرا اسم شرکت های خارجی همکار رو لو میدید نابغه ها!! میخواید اونا رو هم تحریم کنن؟
باء;1017618 نوشت:
خیلی از منافق‌ها بخاطر مقبولیتی که دارند محکم سر جایشان می‌مانند و مؤمنان را از میدان به در می‌کنند،

خب نظرتون چیه به جای معرفی منافق ها، مومن ها رو معرفی کنیم. مومن های حقیقی. همونایی که من نمیشناسم، ولی ظاهرا وجود دارند.
باء;1017618 نوشت:
شما دارید اثرات آن افراد کم‌یاب را می‌بینید ... اگر ایشان نبودند که این کشور با این همه سوء مدیریت و کم‌کاری و خیانت نمی‌توانست بقاء داشته باشد

بله. اینو قبول دارم. اما شرایط کنونی مملکت نشون میده که یا این قبیل افراد خیلی کم هستند و یا اگه زیادند، درست نمیدونن باید چکار کنن.
در هر صورت وضعیت مطلوب نیست و اصل انتقاد وارده.
باء;1017618 نوشت:
در اینجا هم شاید چنان مسأله‌ای باشد، کسی که در چنین شرایطی مشکل را به گردن فقط دیگران بیاندازد شاید در دل خودش می‌داند که دقیقاً اینطور نیست و خودش هم کم مشکل ندارد

بنا بر تجربه شخصی، اگه بخوایم سر این موضوع رو باز بشه، سلاطین روانشناسی یهو پدیدار میشن و خود طرف رو تا هفت جد آبادش روانشناسی میکنن.
نمیدونم چطوری میشه بازش کرد. معمولا هم به تاپیک مربوط نمیشه، در حالی که اصل موضوع همینه.
باء;1017618 نوشت:
در زمان انقلاب و جنگ برایشان مهم بود که به نتیجه‌ی درست برسند، ولو با طرح‌های ابتکاری و خیلی ساده، اما الآن اراده‌ی حل مشکلات را ندارند

این به دلیل تعریف غلط از روحیه ی انقلابیه. من قضیه رو طور دیگه ای تفسیر میکنم. اتفاقا به نظر من هنوز هم همون روحیه اون موقع وجود داره و مشکل هم همینجاست. نباید اینطوری باشه!
زمان جنگ، نظام جدید تازه مستقر شده بود، بسیاری از نخبه ها فراری شده بودند، بسیاری اعدام شده بودند (کاری به درست و غلطش ندارم) سازمان ها و ارگان ها از هم پاشیده شده بودند و به صورت مردمی اداره میشدند. تو این اوضاع شیر تو شیر، یه ابتکار ساده، میتونست تاثیرات بزرگ داشته باشه. اما الان شرایط فرق میکنه. الان با یه ابتکارات ساده، یه پشت ناخن هم دستاورد نخواهیم داشت. عزیزان انقلابی هنوز تو همون حال واحوال اون موقع باقی موندن و تازه به خودشون هم مینازن که انقلابی هستند. مثل هر چیز دیگه ای، روحیه ی انقلابی هم نیاز به بروزرسانی داره. متناسب با زمان خودش.
روحیه ی انقلابی یعنی با داشتن امکانات مشابه، نتیجه صدبرابری حاصل بشه. امکانات الان صدها برابر 40 سال پیشه. اما نتیجه صدها برابری نیست. چون روحیه انقلابی بروز نیست. پوسیده.

باء;1017618 نوشت:
جملتون برایم شفاف نبود، شاید چون با فضای ذهنی شما زیاد آشنا نیستم ... ولی حتماً می‌دانید که این وظیفه‌ی رهبری نیست که وارد جزئيات شوند

شما اولین نفری هستید که قضاوتم نکردید.
من هم همینو میگم که رهبری نباید به جزئیات ورود کنه. حتی به بسیاری از کلیات هم نباید ورود کنه. اصلا چرا ورود کنه؟
اینکه بالاخره شخصی در جایگاه ایشون مطمئنا چیزهایی میدونن که بقیه نمیدونن درسته، ولی معنیش این نیست که بقیه (در امور مملکت داری) گوسفندن و به یه چوپون احتیاج دارن تا هدایتشون کنه.
مگه همون کشورهایی که الان قدرت های برتر جهان هستند ولی فقیه دارن که به اینجا رسیدن؟
کی تو دانمارک بیانیه گام دوم انقلاب منتشر کرده که الان کمترین میزان فساد رو دارند؟
اصلا مگه رهبر باید بیاد بگه فساد چیز خوبی نیست تا بقیه به فکر مقابله با فساد بیفتند؟
حالم به هم میخوره وقتی یه جا یکی مثلا با قیافه ی نگران و لحن انتقادی میاد میگه: رهبری بر مقابله با فساد تاکید کردند.
یعنی اگه ایشون تاکید نمیکردند، دیگه نیازی نبود با فساد مبارزه کنیم؟ ما باید وایسیم ببینیم ایشون به چه چیزی تاکید میکنن تا بعد بریم بهش عمل کنیم؟
خودمون درک و شعور نداریم؟

نقل قول:
_رهبر انقلاب حضور بیشتر در فضای مجازی رو از بچه های انقلابی مطالبه کردند

با عرض معذرت، خاک تو سر اون انقلابی که باید رهبر ازش مطالبه کنه تا فعالیت فرهنگی کنه. خودش نمیفهمه.

الان مثلا هندی ها که به سرعت در حوزه ی سایبری پیشرفت میکنن، ولیه فقیه شون گفته حتما!!

رهبری میاد در بیانیه گام دوم، ابتداییات رو بیان میکنه، چیزی در حد الف ب پ برای بچه دبستانی ها.
نه اینکه سطح ایشون در این حد باشه. سطح مخاطبی که داره واسش صحبت میکنه از این بالاتر نیست.

همچین هم یه عده ای میان یقه پاره میکنن برای بیانات رهبری که مثلا ما ولایت مداریم!
بابا ولایت مدار...! کاش میفهمیدی با این ولایت مداریت داری چه توهینی به اصل ولایت میکنی.

شبیه سخت افزاری که باید یکی بیاد یه نرم افزار روش بریزه تا کار کنه، از خودش هیچی نداره.

آدم دیدم با ژست ولایت مداری میگه من چشم به دهن رهبره.
رهبر خودش چشمش به دست توئه.

منتظر فرمان رهبر بودن رو بهانه میکنن بی تحرکی خودشون رو توجیه کنن. آکبند نگه داشتن مغزشون رو توجیه کنن.
الان نروژی ها چشمشون به دهن کیه؟

این علت سمینارها و همایش ها و جلسات بی نتیجه س. اصل و اساس این سمینارها غلطه. ابتداییات و واضحات یک جامعه پیشرفته رو که یکی دیگه نباید مطالبه کنه تا واسش سمینار بزارن.

فقط کسی با فساد مقابله میکنه که خودش به این نتیجه رسیده باشه که باید با فساد مقابله کنه.
فقط کسی کاری میکنه که خودش کننده باشه.

باء;1017618 نوشت:
قوانین کشورهای دیگر را صرفنظر از مغایرتشان با اسلام اگر عیناً در ایران کپی کنید هم به همین خاطر به نظر من مسائل حل نمی‌شود، چون قوانین آنجا در بستر «تقوای از غیرخدا» عملیاتی می‌شود که در ایران این بستر فراهم نیست، بستر تقوای از خدا که فراهم هست هم خیلی جدّی گرفته نمی‌شود، بخاطر همین هم مسؤولین اگر تقوا دارند در مسائل شخصی و عبادی و اجتماعی خودشان به عنوان شخصیت حقیقی‌اشان است، اما نه آنچنان زیاد در مورد شخصیت حقوقی‌اشان و حول مسؤولیت‌هایشان ... شاید ذهن‌هایشان شرطی شده است و فکر می‌کنند همینکه نماز بخوانند یعنی باتقوا هستند ...

اینکه در ایران بستر تقوای از غیر خدا فراهم نیست یک مسئله س. اینکه به بهانه تقوای از خدا از ایجاد بسترش جلوگیری بشه یک مسئله ی دیگه ست.
تقوایی الهی که منجر به انجام درست مسئولیت نشه، عملا وجود نداره و طبق فرمایش خودتون، اگر هم در بعد فردی نمود داره، صرفا یک عادته.
خب، تا کی باید منتظر باشیم تا متقیان واقعی یه خودی نشون بدن؟ نمیخوایم قبول کنیم اون روز هیچ وقت نخواهد اومد؟
به قول آخوند شیرین زبان ایزدخواه، لقمه تو خون میزنیم، بعد بهمون میگن: صبر داشته باش، خدا دارد ما را امتحان میکند ...

باز کردن حساب روی تقوای الهی امتحانش رو پس داده و ادامه این مسیر فقط از روی لجبازی میتونه باشه.

با سلام

مسلم;1017676 نوشت:
خامسا: بنده همانطور که در پست های ابتدایی خودم عرض کردم کسی که بداند برای مسئولیت های این نظام اصلح است باید برای تصدی مسئولیت ورود کند و اگر بدون عذر چنین کاری را ترک کند قطعا در نگاه خداوند مسئول است، و همینطور مسئولینی که لیاقت پست و سمتشان را ندارند یا در آن پست اصلح نیستند، و همچنین مردمی که انتخاب می کنند اگر به جای توجه به دین و فرهنگ و آرمان هایی که خون شهدا به پای نها ریخته شده، ملاکشان آزادی و کنسرت و مانند آن باشد، یا با بازی رسانه ها در فضای مجازی بازی بخورند، باز هم آنها در نگاه خدا مسئول هستند.

به نظر میرسد که این خامسا، راه حل شماست! خلاصه اینکه شایسته ها تعارف نکنند! بیایند دیگر! تازه اگر نیایند در نگاه خداوند مسئول هستند!
البته ادامه راه حل شما که حقیقتا بلاوجه است! چون کسانی که اصلح نیستند ولی به پست و مقامشان چسبیده اند بعید است که به ضعم شما اهل خدا و پیغمبر باشند! لکن ترسی هم از حساب و کتاب خدا ندارند! پس آنها را خیلی نترسانید! کارساز نیست! (معترضه عرض کنم ، رندی! میگفت این وعده های هولناک جهنم خدا در قرآن در اصل برای مومنین است! کافران که اصلا اصل داستان را از ریشه قبول ندارند که اعتنایی به بهشت و جهنمش داشته باشند!!!!)

اما دسته اول که هم از دیدگاه شما و هم بعضی دوستان تکرار میشود که این عزیزان متعهد و مومن و متخصص و خلاصه اصلح تعارف نکنند! اگر اصلح هستند به صحنه بیایند!!
خدایی فرمایشات شما عزیزان را که میخوانی، علی رغم ساکن ایران بودن ، انگشت به دهان میمانی که نکند شمایان در یک مدینه فاضله بخصوصی که تصادفا آن یکی هم نامش ایران است بسر میبرید یا نکند این فرمایشات را من باب مزاح و شوخی بیان میفرمایید.... تعارف میکنید... خدایی تکلیف ما را مشخص کنید ما در توهمات بدبینی افراطی دچاریم یا شما در شیدایی شورانگیز دینی خودتان سیر میکنید؟
من در پست قبلی هم عرض کردم ولی وقعی ننهادید. آخر بزرگواران اقلا اندکی فرمایشاتتان را با امور واقع مسائل بسنجید. حتی اگر برای این تعارفات سراسر عارف مسلکانه شما مصداقی هم در بین نفوس ایرانیان بتوان یافت، باور کنید به تعداد انگشت های دست نخواهند بود. گویی که صندلی های مدیریتی را آماده و مزین و البته خالی گذاشته اند و اکثریتی از نفوس ایرانیان هم، انسانهای به شدت مومن و متعهد و لابد متخصص هستند که صد حیف! با خودشان تعارف دارند، که علی رغم کلی صلاحیت که در خود سراغ دارند! خدای نکرده شایسته پستهای مدیریتی نباشند و پا پس کشیده اند و کشور را به ضعم خودشان به مدیران لایق تر سپرده اند که دست بر قضا این مدیران متعهدتر و مومن تر هم لابد برای شوخی با هم دیگر دست کم در این سالهای خاکستری اخیر مسابقه اختلاس بزرگتر گذاشته اند که ملت کمبود هیجان نداشته باشند!!!
بابا یک مقدار هم واقع بین باشید. از کدام شایسته سالاری از کجای این مملکت از کدام بخش مدیریتی اش شما مصادیق را می آورید که تنها مشکل این است که مدیران متعهد تعارف دارند که پست ها را اشغال کنند. و از دیگران اصرار و از اینها انکار که خواهشا خجالتمان ندهید دیگر!! اینهمه شایسته تر ازما!!!

اجالتا به هر دلیلی! اجازه بدهید شخص اول مملکت را فاکتور بگیریم. دست کم همان فرمایش ایشان در جلسه خبرگان انتخاب رهبری شاید بشود مبالغی از این معنا را در آن یافت که فرمودند:باید به حال آن مملکت گریست که حتی احتمال چون منی در آن مطرح شود. البته بعید میدانم آنجا جایگاه تعارف بود. قطعا ایشان تعارف نفرمودند. به هر حال بگذریم!

از شخص دوم ها! خواهشا شما مصادیق را در نظر آورید. اخلاف که به جز خود رهبری اکثریت قریب به اتفاق جاسوس و خائن و منحرف و ...اهل فتنه بودند. شوخی نیست ! داریم از اشخاص دوم مملکت حرف میزنیم! خوب شما قضاوت کنید. تکلیف سایرین از وزیر و وکیل چه انتظاری؟
اگر به ریاست جمهوری متاخر دلخوشید که چنین معنایی در آن بیابید، شما واقعا برنامه های مفرح مناظرات ریاست جمهوری را ندیدید؟ بخصوص میان آقای روحانی و جناب رئیسی چه محبتی و تعارفی که آقا شما اصلح تر هستی متعهدتر هستی در جریان بود؟!!!!این مصادیقی که شما می فرمایید در کدام ایران است آخر؟ اصلا کدام نظام شایسته سالار در کجای بخش های مدیریتی حتی به شکل حداقلی بوده که شما نگران تعارفات مدیران هستید که لابد بهتر از خودشان هست!
وقتی که شما امر به این بدیهی را ملاحظه نمیتوانید کردن و به قول دوست عزیز نمی فه..... دیگر چه جای دادن نسخه علاج؟
راس را رها کنید و به بخش های میانی بیایید. برای اشغال چند روزه یک پست مدیریتی نه چندان مهم هزاران برنامه و داستان میچینند. هزاران زیراب میزنند و زیرابی میروند. به لطایف الحیل عضو دسته و باند ها هستند که به محاسبات دقیق تقسیم غنایم و متناسب با مخارج بر پست نشاندن مدیر میشوند و مدیریت میفرمایند و ... نتیجه هم همین است که میبینید.

خواهشا نگران نباشید. در این وانفسا نه کسی جایی برای شایسته سالاری یافته و نه ناکسی جایگاهی برای چنین تعارفاتی گذاشته ...

این حداقلها را که فهمیدید بعدا بیایید تا از لزوم نهادینه شدن حاکمیت قانون و دموکراسی (که بهترین شیوه و راه حلی است که بشر تاکنون به آن دست یافته و اصلا هم مدعای جامع ترین و کامل تررررررین و بهتررررررین هم نیست!) حرف بزنیم.
نظامی که در آن مطابق همان قانون نهادینه شده این دنیایی، مسئولینش در همین دنیا ، باید پاسخگوی مردم باشند.

momi14;1017715 نوشت:
باز کردن حساب روی تقوای الهی امتحانش رو پس داده و ادامه این مسیر فقط از روی لجبازی میتونه باشه.

خداوند خیر کثیرتان دهاد!

ما هم عرض مان همین است که پاسخگویی مسئولین به خداوند آن هم در آن دنیا ، حساب و کتابی است که شایسته است باشد میان مسئولین و خدایشان. عجالتا ربطی به مردم و سرنوشتشان ندارد که آن را دخیل کنیم.

این پستهای جناب مسلم رو میخونم که ایشون دروغ نمیگن ... تمام دوستان رو هم راضی می‌کنند ... و همه شاد و خوشحال بحث رو تموم می‌کنند یاد یک داستان میوفتم

یک روز یک خانومه میخواسته یک سشوار رو از گیت هواپیما رد کنه و چون اضافه بار داشته از یه آخونده تقاضا میکنه که اون رو براش بیاره ...

آخونده هم به خانومه میگه فقط یک شرط دارم اونم این هستش که اگر مأمورها پرسیدند من نمیتونم دروغ بگم ( به هر حال آخوند بوده )

خانومه هم قبول میکنه

اخونده میخواسته از گیت رد بشه که مامور ازش میپرسه چیزی همراهتون دارین

اخونده هم میگه از فرق سرم تا کمرم هیچ چیز ندارم

مامور گمرک با تعجب و کنجکاوی میپرسه که از کمر به پایین چی

آخونده میگه هیچی ... فقط یه چیزی دارم که خانوم‌ها خیلی دوست دارن ازش استفاده کنن .... نو و آکبند هستش و هنوزه که هنوزه ازش استفاده نکردن ; میخوای نشونت بدم .

مامور فرودگاه لبخندی میزنه و میگه بفرمایید حاج آقا ...

نه حاج اقا دروغی گفته
خانومه راضی هستش که به مقصودش رسیده
و ماها هم شیفته لبخند حاج اقا و صحبت های زیباشون

Im_Masoud.Freeman;1017680 نوشت:
در این شرایط او هرگز به یقین نمی رسد که از دیگران بهتر است چرا که یک مسلمان همیشه می گوید «حتما دیگری از من بهتر است»
همانطور که قبل از امام خمینی خیلی آیت الله العظمی داشتیم که می توانستند انقلاب اسلامی راه بیندازند

ببینیدجناب مسعود عزیز
من اصلا نخواستم وارد بررسی مصداقی بشوم و قضاوت کنم که چه کسی دارد مسیر درست را میرود و چه کسی در تشخیص اشتباه می کند؛ عرضم فقط بیان احتمالاتی که در مسئله وجود دارد بود؛ این یک مسئله روشن است که کسی تا خود را اصلح نمیداند اگر وارد گود انتخابات بشود خیانت است، این قاعده مو لای درز آن نمیرود، اما اینکه آیا فلانی و فلانی که خود را اصلح ندانسته اند و وارد نشده اند آیا اشتباه کرده اند یا خیر؛ یا اینکه فلانی و فلانی که اصلح نیستند خود را اصلح دانسته و وارد شده اند آیا اشتباه کرده اند یا خیر؟ اینها بحث دیگری است؛ اینها اشتباه در تشخیص مصداق است و بنده هم قبول دارم این تشخیص اشتبه در مصداق بسیار اتفاق می افتد.

Im_Masoud.Freeman;1017680 نوشت:
کاری که آقای ابوترابی کرد به نظرم اصلا کار جالبی نبود
ایشان ابتدا احساس تکلیف کردند. یعنی به یقین رسیدند که اگر من بیایم برای مردم بهتر است
و وقتی رای نیاوردند در واقع باید بخاطر اینکه آنچه برای مردم بهتر است اتفاق نیفتاد عزا میگرفتند

آقای ابوترابی احساس می کرد بین خودش و خدای خودش باید خود را به عنوان کاندیدا در معرض رأی مردم می گذاشت، اما رسیدن به نمایندگی در گرو مقبولیت مردمی است، وقتی خود این مردم شما را به نمایندگی قبول ندارند طبیعتا از این بابت که وظیفه سنگینی از دوشتان برداشته شده احساس رضایت خواهید داشت، البته این به معنای بی تفاوتی به حقوق مردم نیست، آن را باید در هر جبهه ای هست پی گیری کند. البته ایشان دو دوره هم نماینده مجلس شدند.
غرضم این بود که مانند برخی تشنه قدرت نبودند، بلکه تشنه خدمت بودند، و طبیعتا در این نظام خدمت به عنوان مسئول در گرو انتخاب است.


Im_Masoud.Freeman;1017680 نوشت:
این نکته را هم بگویم که
آنچه من از روحانیون می بینم این است که اصلا اهل ریسک نیستند

من عملا در این مسئله تفاوت چندانی بین روحانیون و غیر ایشان نمی بینم؛ هم روحانیون و غیر روحانیون مومنی داریم که اهل ریسک نیستند، و هم روحانیونی داریم که اتفاقا خیلی اهل ریسک هستند و در همه سطوح مدیریتی وارد شده و برخی اتفاقا مدیریت جهادگونه داشته و خب عمل می کنند، و برخی را هم داریم که مردم از دست مدیریت آنها عاصی شده اند.

به طور کلی مسعود عزیز من در صدد بیان قاعده بودم، نه تعیین مصداق، و قطعا قبول دارم که در تشخیص مصداق بسیاری ممکن است اشتباه کنند.

manmehdiam;1017720 نوشت:
خدایی فرمایشات شما عزیزان را که میخوانی، علی رغم ساکن ایران بودن ، انگشت به دهان میمانی که نکند شمایان در یک مدینه فاضله بخصوصی که تصادفا آن یکی هم نامش ایران است بسر میبرید یا نکند این فرمایشات را من باب مزاح و شوخی بیان میفرمایید.... تعارف میکنید... خدایی تکلیف ما را مشخص کنید ما در توهمات بدبینی افراطی دچاریم یا شما در شیدایی شورانگیز دینی خودتان سیر میکنید؟
من در پست قبلی هم عرض کردم ولی وقعی ننهادید. آخر بزرگواران اقلا اندکی فرمایشاتتان را با امور واقع مسائل بسنجید.

ببینید جناب manmehdiam عزیز من و شما در مبانی فکری، و همچنین در حیطه جامعه شناسی ایران تفاوت های جدی و بنیادین داریم، این را از روی شناختی عرض می کنم که در تاپیک های متعدد با موضوعات مختلف در مدت آشناییمان از شما دیده ام، به همین خاطر علی رغم احترامی که برای شما قائل هستم اما میدانم که توان قانع کردن یگدیگر را نداریم!!

همانطور که شما از سخن بنده تعجب می کنید، من نیز از سخن شما و سایر دوستان تعجب می کنم که از کدامین ایران سخن می گویید؟ من هنوز که هنوز است مردم ایران را بهترین مردم دنیا میدانم؛ و بسیاری از مسئولین را انسان های شریف و پاکدست و اهل وجدان کاری میدانم. نمیخواهم وارد مصداق بشوم چرا که میدانم اختلاف در مبانی فکری اجازه نخواهد داد که بپذیرید.

اما اجازه ندهیم که رسانه ها، مردم ایران و مسئولین را به ما بشناسانند!! چون آنچه در رسانه ها گفته میشود بر بهترین و خوش بینانه ترین فرض که بگوییم قصد و غرضی در کار نیست، فقط جرائم و رفتارهای خلاف اصل گفته میشود، تا یک نفر اختلاس و احتمار کند گفته میشود، اما هرگز اگر مسئولی به وظیفه اش عمل کند، یا خیّری مدرسه و مسجد و مسکن بسازد نامی از آن نخواهند آورد، اما نباید اینها ما را در شناخت ایران و مردمانش به اشتباه بیندازد.

علاوه بر اینکه بنده از قاعده ها سخن می گویم چه مصداق داشته باشند و چه نداشته باشند، قاعده این است که اصلح باید وارد شود، و لو آنکه اصلحی وجود نداشته باشد...
قاعده این است که باید از خدا ترسید، ولو آنکه خداترسی وجود نداشته باشد...
و...یا حق

مسلم;1017676 نوشت:
دوستان عزیزم سلام

خامسا: بنده همانطور که در پست های ابتدایی خودم عرض کردم کسی که بداند برای مسئولیت های این نظام اصلح است باید برای تصدی مسئولیت ورود کند


از همه دوستان ممنونم@};-

سلام و عرض ادب

برادر عزیز

ما تا دلتان بخواهد انسان اصلح در این کشور داریم

که فقط در مدیریت صحیح لنگ می زنند!!!

پاشنه آشیل انسان های اصلح مدیر و مسئول در کشور ما ، دقیقا همان چیزی است که پیامبر گرامی اسلام ذکر کرده اند

ابوذر من تو را دوست دارم و هر چه برای خود می‌پسندم برای تو نیز می‌پسندم،
ولی تو را در مدیریت ضعیف دیدم و تو هیچ‌گاه مدیریت حتی دو نفر را بر عهده نگیر

مدیران و روسای کنونی ، از نظر تقوا ، به گرد پای ابوذر هم نمی رسند

مدیریت ایشان هم که در عمل اثبات شده و نقل همه محفل هاست !

بنده این همه اصرار شما و امثال شما را برای ادامه این وضعیت ،
با توجه به این که هم مخالف روایات است (اسلام) و هم مخالف خواست اکثریت مردم(جمهوریت)
و حتی با آرمان های جمهوری اسلامی به معنای حقیقی در تضاد است
درک نمی کنم

دلیل این وضع نیز مشخص است

مدیریت صحیح با کسب تجربه به دست می آید

با تجربه و خطا و اصلاح خطا

بعد از وقوع انقلاب

همه انسان های باتجربه یا اخراج شدند ، یا با دیدن بد رفتاری از حکومت هجرت کردند ، یا اعدام شدند و یا شهیدانده شدند!

از ماست که بر ماست

در پناه حق تعالی

manmehdiam;1017720 نوشت:
حتی اگر برای این تعارفات سراسر عارف مسلکانه شما مصداقی هم در بین نفوس ایرانیان بتوان یافت، باور کنید به تعداد انگشت های دست نخواهند بود

شروحیل;1017763 نوشت:
تا دلتان بخواهد انسان اصلح در این کشور داریم

خدا پدر و مادرتان را بیامرزد...

مسلم;1017764 نوشت:
خدا پدر و مادرتان را بیامرزد...

خدا رفتگان شما را بیامرزد

برادر عزیز

وقتی پیامبر ابوذر را از پذیرش مسئولیت منع کرده اند

به این معنا نبوده که شخصی بهتر از ایشان در آن زمان وجود داشته است

به این معنا بوده که شخص ایشان به نفسه در مدیریت ضعیف بود ه اند

این که همه در مدیریت ضعیف هستند و من از آن ها بهتر هستم ، اما فی نفسه در مدیریت ضعیف هستم

دلیلی نمی شود که من مدیریت آن ها را به عهده بگیرم

بنده حماقت کرده ام اگر با وجود ضعف در مدیریت ، به خاطر خالی نبودن صندلی ، آن صندلی را اشغال کنم

هم دنیایم را نابود کرده ام و هم آخرتم را

در پناه حق تعالی

مسلم;1017764 نوشت:
.....................

در ادامه اگر کافری غیر حربی در مدیریت اصلح باشد

برای کرسی به مسلمانی که در مدیریت ضعیف است ، ارجحیت دارد

حداقلش این است که در صورت اختلاس ، گناهش به پای کفار نوشته می شود ، نه اسلام و مسلمین !

هر چند که تا دلتان بخواهد کافر مدیر و با برنامه و تجربه و اخلاق مدار داریم!!!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1017766 نوشت:
این که همه در مدیریت ضعیف هستند و من از آن ها بهتر هستم ، اما فی نفسه در مدیریت ضعیف هستم
دلیلی نمی شود که من مدیریت آن ها را به عهده بگیرم

شروحیل;1017767 نوشت:
در ادامه اگر کافری غیر حربی در مدیریت اصلح باشد
برای کرسی به مسلمانی که در مدیریت ضعیف است ، ارجحیت دارد
حداقلش این است که در صورت اختلاس ، گناهش به پای کفار نوشته می شود ، نه اسلام و مسلمین !
هر چند که تا دلتان بخواهد کافر مدیر و با برنامه و تجربه و اخلاق مدار داریم!!!

در این زمینه با شما موافق نیستم ولی از آنجا که خارج از موضوع تاپیک است اجازه بدهید عبور کنم@};-

مسلم;1017676 نوشت:
تاپیک 16 صفحه بی جهت به جلو رفته است، لطفا فقط در حیطه موضوع صحبت کنید

سلام مجدد استاد مسلم.

اینکه می فرمایید تاپیک بی جهت 16 صفحه جلو رفته هم یکی از نشانه هایی است که اعلام میکند 100 سال دیگر هم به گرد پای 200 سال قبل اروپا نمیرسیم. شما خیلی واضح اکثر بحثها و نظرات کاربران را بی اهمیت و بیخود در نظر گرفته اید. ما کاربران وقتی موضوع تاپیک را دیدیم ، احساس تکلیف کردیم و برایمان اهمیت داشت که بیاییم اینجا و حرف بزنیم و نظراتمان را بگوییم و بحث کنیم. اما شما ظاهرا برایتان اهمیتی ندارد، برایتان مهم است که دو صفحه بنویسیم که همه در تایید فرمایشات شما باشد و شما هم تحسین کنید که چه کاربران فهیمی داریم و تاپیک را جمع بندی کنید و برویم که با سرعت نور پیشرفت کنیم.

وضعیت ما و شما در این تاپیک کاملا شمابه وضعیت مردم و دولت و حکومت در ایران هست. نگاهی به تراوشات ذهنی و سطح مطالعات عالی و پرسشهای هوشمندانه و پاسخهای جالب کاربران که بندازیم متوجه میشیم که مردم ایران در مقیاس کلان هم میدونند باید چکار کنند ، میتونن کشور رو نجات بدن، میتونن نظرات مفید و سازنده داشته باشن یا حداقل در یک مسئله تمام جوانب اون رو بررسی کنن اما دولتمردانی و حاکمانی که شبیه شما فکر میکنند همه را به هیچ میگیرند. بنابراین مردم را خفه میکنند.

دوم اینکه سوالی از شما دارم. از زمان انقلاب پستهای کلیدی و حساس در دست روحانیون بنام بود ، به این امید که اسلام ناب و علمی و دقیق باعث پیشرفت این ممکلت بشه. قائدتا اسلام به شکلی که حداقل دستخوردگی و بدعت رو داشته باشه در دست این آقایان بوده و هست و هیچ کس به اندازه ایشان با تمام جوانب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و ... آن آشنا نیستند. حالا من سوالی دارم . این آقایان که نامشون رو میبرم آیا تونستن در این 40 سال ، روی هم رفته حداقل 5 نفر سیاستمدار اقتصاددان که بتوان کشور رو بدستش داد تربیت کنند؟ اگر بله لطفا نام ببرید که من بدونم.

آقایان آیت الله جنتی، موسوی اردبیلی ، مهدوی کنی، مصباح یزدی، صادق لاریجانی، بهجت، گلپایگانی، مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، جوادی آملی، حائری شیرازی، خامنه ایی، صافی گلپایگانی، تبریزی، حسن زاده آملی + تعداد زیادی آیت الله دیگر + آقایان ولایتی ، لاریجانی ها و ....

در دانشگاه ها، و کلاسهای هنری تا جایی که من دیده ام بزرگترین افتخار و دستاورد یک استاد، تربیت دانشجو یا هنرجوی موفق هست که از استادش بالاتر بره. مریم میرزاخانی برای اکثر معلمان و استادان ریاضی اش یک افتخار بود، وقتی از دنیا رفت هرکس که دو واحد با مریم درس داشت تلاش کرد خودش رو در شادی این موفقیت شریک بدونه و به همه اعلام کنه.

خوب، این همه عالم که هم حجت عقل و هم حجت دین در کف دستشان است چند نفر رو تربیت کردند تا کشور رو بدستشون بدن؟ اگر این رو به من بگید اونوقت متوجه میشم که آیا این آقایون در این 40 سال احساس تکلیف کرده اند تا حداقل 5 نفر مدیر و مدبر برای اداره کشور تربیت کنند یا خیر.

دوستان خواهشا به یک مطلب توجه کنید
در این تاپیک یکی می‌گوید چرا روحانیت ورود نمی‌کند؟ دیگری می‌گوید چرا علما چند مدیر تربیت نکرده‌اند؟ و......
اما در جای دیگر تاپیک گفته می‌شود آقاجان دین باید از سیاست جدا باشد! روحانیون به مدیریت و سیاست چکار دارند؟ آنها فقط باید مبلغ مذهبی باشند!

درمورد رهبری هم همینگونه حرف می‌زنیم
وقتی رهبر درمورد مسئولی نظر می‌دهد می‌گوئیم مگر حیطه عملکرد رهبر در قانون مشخص نشده؟ پس چرا در کار سایر مسئولین دخالت می‌کند؟!
وقتی دخالت نمی‌کند می‌گوئیم چرا رهبر شخصاً ورود نمی‌کندو جلوی این اختلاس‌ها و فسادها را نمی‌گیرد؟!

حالا هم نوبت به روحانیت رسیده که اگر وارد عرصه مدیریت بشوند می‌گوئیم مدیریت به شما ربطی ندارد شما دینتان را تبلیغ کنید
و وقتی ورود نمی‌کنند می‌گوئیم چرا وارد این عرصه نمی‌شوند و چرا دین نتوانسته مدیر تربیت کند!

یاد حرف یک استقلالی افتادم که می‌گفت من از باخت پرسپولیس بیشتر خوشحال می‌شوم تا پیروزی
تیم خودم!
نه اینکه بخواهم کلاً خیرخواهی شما دوستان را زیر سوال ببریم. اما هرچه حرفهای بعضی دوستان را سبک سنگین می‌کنم به نظرم می‌رسد بیشتر دنبال شکست جمهوری اسلامی هستند تا دنبال موفقیت ایران!

انصاف به خرج بدهید و لااقل یک مسیر مشخص را در بحث پیش بگیرید
نه اینکه چند حرف کاملاً متضاد بزنید و بعد هم انتظار داشته باشید تمام این خواسته‌های متضاد عملی شوند!
نمی‌شود که دینداران هم وارد مدیریت بشوند هم در مدیریت دخالت نکنند!!

Reza-D;1017785 نوشت:
دوستان خواهشا به یک مطلب توجه کنید
در این تاپیک یکی می‌گوید چرا روحانیت ورود نمی‌کند؟ دیگری می‌گوید چرا علما چند مدیر تربیت نکرده‌اند؟ و......
اما در جای دیگر تاپیک گفته می‌شود آقاجان دین باید از سیاست جدا باشد! روحانیون به مدیریت و سیاست چکار دارند؟ آنها فقط باید مبلغ مذهبی باشند!

درمورد رهبری هم همینگونه حرف می‌زنیم
وقتی رهبر درمورد مسئولی نظر می‌دهد می‌گوئیم مگر حیطه عملکرد رهبر در قانون مشخص نشده؟ پس چرا در کار سایر مسئولین دخالت می‌کند؟!
وقتی دخالت نمی‌کند می‌گوئیم چرا رهبر شخصاً ورود نمی‌کندو جلوی این اختلاس‌ها و فسادها را نمی‌گیرد؟!

حالا هم نوبت به روحانیت رسیده که اگر وارد عرصه مدیریت بشوند می‌گوئیم مدیریت به شما ربطی ندارد شما دینتان را تبلیغ کنید
و وقتی ورود نمی‌کنند می‌گوئیم چرا وارد این عرصه نمی‌شوند و چرا دین نتوانسته مدیر تربیت کند!



یاد حرف یک استقلالی افتادم که می‌گفت من از باخت پرسپولیس بیشتر خوشحال می‌شوم تا پیروزی
تیم خودم!
نه اینکه بخواهم کلاً خیرخواهی شما دوستان را زیر سوال ببریم. اما هرچه حرفهای بعضی دوستان را سبک سنگین می‌کنم به نظرم می‌رسد بیشتر دنبال شکست جمهوری اسلامی هستند تا دنبال موفقیت ایران!


انصاف به خرج بدهید و لااقل یک مسیر مشخص را در بحث پیش بگیرید
نه اینکه چند حرف کاملاً متضاد بزنید و بعد هم انتظار داشته باشید تمام این خواسته‌های متضاد عملی شوند!
نمی‌شود که دینداران هم وارد مدیریت بشوند هم در مدیریت دخالت نکنند!!

جناب رضا انصاف در این است که اگر روحانیون مدعی یکی بودن دیانت و سیاست و اداره کشور اند و انقلاب میکنند، برای آن برنامه داشته باشند. اگر مشخص شد که برنامه ندارد آنوقت بخودی خود جدایی دین از سیاست معنی پیدا میکند و روحانیون باید تشریفشان را ببرند داخل مدارس و در اداره مملکت دخالت نکنتد.

مشکل این است که در ابن تاپیک قبول نمیکنند که برنامه نداشته اند، قبول نمیکنند که چه اشتباهات فاحشی کرده اند. توقع دارند مردم بنشینند و فقط درباره اشتباهات خودشان و تکالیف خودشان حرف بزنند ، نه درباره حماقتهای بسیاری از سران.

ما 40 سال است که انصاف بیش از حد و ابلهانه داشته ایم، هر کس هر غلطی کرد ما بیشتر سر در گریبان خود فرو بردیم . بس است دیگر. تکلیفمان باید مشخص بشود.

اتفاقا این روحانیون عزیز هستند که تکلیفشان معلوم نیست. در جایی استاد مسلم فرمودند که روحانی متدینی داریم که کاری به سیاست و سایر امور ندارد و در جای دیگری روحانی متدینی هم داریم که کارهای جهادی میکند و پیگیر است. به خاطر خدا جناب رضا این دو تا را چطور با هم جمع میکنید؟ تقصیر ما است که 40 سال نگاه کردیم به روحانیون، اینها که تکلیفشان با خودشان معلوم نیست ،چطور میتونند از مردم بخوان که تکلیفشان را ادا کنند!؟

من جمهوری اسلامی که مردم را اینقدر عقب مانده بار آورد که به توصبه سلبریتیهای بی سواد رئیس جمهور انتخاب کردند، عصاره فضائل ملت در 20 دقیقه برجام را تصویب کردند، تشت رسوایی های اخلاقی و مالی اونها به لطف فضای مجازی یکی یکی داره می افته و ... را نمیخواهم. من جمهوری اسلامی با برنامه و هدفمند رو میخوام.

جناب رضا بنده قبلا در پستی مطالبی رو گفتم که ناظر به این پست آخر شماست . در این مملکت طوری برنامه ریزی کردند و فرهنگ غلط ساختند که اگر کسی برود یقه نماینده بی لیاقت مجلس را بگیرد یعنی به دنبال سرنگونی نظام و دشمنی با خدا و پیر و پیغمبر و شهدا و ... است. این دادگاهها و اعدامها و مسخره بازیهایی هم که میبینید چند ماهه راه افتاده، باز هم بخاطر بستن دهان مردمه. دیدند که دیگه خون شهدا و پیر و پیغمبر و انفجار نور جواب نمیده گفتند اینطوری به مردم ثابت کنیم که داریم مملکت رو به بهترین شکل اداره میکنیم و شما هم دهانتون رو ببندید.

Reza-D;1017785 نوشت:
دوستان خواهشا به یک مطلب توجه کنید
در این تاپیک یکی می‌گوید چرا روحانیت ورود نمی‌کند؟ دیگری می‌گوید چرا علما چند مدیر تربیت نکرده‌اند؟ و......
اما در جای دیگر تاپیک گفته می‌شود آقاجان دین باید از سیاست جدا باشد! روحانیون به مدیریت و سیاست چکار دارند؟ آنها فقط باید مبلغ مذهبی باشند!

درمورد رهبری هم همینگونه حرف می‌زنیم
وقتی رهبر درمورد مسئولی نظر می‌دهد می‌گوئیم مگر حیطه عملکرد رهبر در قانون مشخص نشده؟ پس چرا در کار سایر مسئولین دخالت می‌کند؟!
وقتی دخالت نمی‌کند می‌گوئیم چرا رهبر شخصاً ورود نمی‌کندو جلوی این اختلاس‌ها و فسادها را نمی‌گیرد؟!

حالا هم نوبت به روحانیت رسیده که اگر وارد عرصه مدیریت بشوند می‌گوئیم مدیریت به شما ربطی ندارد شما دینتان را تبلیغ کنید
و وقتی ورود نمی‌کنند می‌گوئیم چرا وارد این عرصه نمی‌شوند و چرا دین نتوانسته مدیر تربیت کند!




سلام
برادر من تمام این صحبتها مصداق هایی از یک گفتمان هستند

تمام این مصداقها نمونه هایی از این مساله هستند که در درون کشور سیستم نیست که تصمیم گیرنده هست ؛ رانت و نفوذ و بی برنامهگی هست

دروازه بان وظیفه اش درباره بانی هست و کاپیتان وظیفه اش هدایت تیم

چرا رهبر در فلان موضوع دخالت می‌کند یا نمیکنند ... چون مثلا مردم میبینند که فلان شخص مسول شکنجه و قتل دهها معترض خیابانی بوده و حکم ایشون میشه دو سال زندانی و هفتاد ضربه شلاق که با عنایات رهبری بخشیده میشه و فلان خانوم که وظیفه وکالت چند متهم رو بر عهده داشته براش سی و هشت سال زندانی میبرند و هیچ پر بصیرت مذهبی هم صداش در نمیاد بعدش مردم هاج و واج میمونن که چطور شده رهبری که پرچم دار اسلام هستش در اون پرونده ورود کرده و در این پرونده ورود نکرده

اینم نتیجه بی سیستمی هست و هزاران عقده ای درست میکنه که منتظر فرصت هستند تا از روحانیت زهر چشم بگیرند و هزاران آدم هار درست میکنه که با خودشون اینجوری فکر می‌کنند که اگر آدم بکشن و آدم شکنجه کنن و حتی سفارت عربستان رو هم آتیش بزنن هیچ اتفاقی نمیوفته

صائب تبریزی;1017775 نوشت:
اینکه می فرمایید تاپیک بی جهت 16 صفحه جلو رفته هم یکی از نشانه هایی است که اعلام میکند 100 سال دیگر هم به گرد پای 200 سال قبل اروپا نمیرسیم. شما خیلی واضح اکثر بحثها و نظرات کاربران را بی اهمیت و بیخود در نظر گرفته اید. ما کاربران وقتی موضوع تاپیک را دیدیم ، احساس تکلیف کردیم و برایمان اهمیت داشت که بیاییم اینجا و حرف بزنیم و نظراتمان را بگوییم و بحث کنیم. اما شما ظاهرا برایتان اهمیتی ندارد، برایتان مهم است که دو صفحه بنویسیم که همه در تایید فرمایشات شما باشد و شما هم تحسین کنید که چه کاربران فهیمی داریم و تاپیک را جمع بندی کنید و برویم که با سرعت نور پیشرفت کنیم.
وضعیت ما و شما در این تاپیک کاملا شمابه وضعیت مردم و دولت و حکومت در ایران هست. نگاهی به تراوشات ذهنی و سطح مطالعات عالی و پرسشهای هوشمندانه و پاسخهای جالب کاربران که بندازیم متوجه میشیم که مردم ایران در مقیاس کلان هم میدونند باید چکار کنند ، میتونن کشور رو نجات بدن، میتونن نظرات مفید و سازنده داشته باشن یا حداقل در یک مسئله تمام جوانب اون رو بررسی کنن اما دولتمردانی و حاکمانی که شبیه شما فکر میکنند همه را به هیچ میگیرند. بنابراین مردم را خفه میکنند.


سلام جناب صائب عزیز
نقدتان منصفانه نیست! اگر بنده به بالارفتن صفحات تاپیک اعتراض کردم از باب خروج از مووع تاپیک است! وگرنه نده تاپیک هایی به مراتب مفصل تر از این را هم داشته ام، منتهی اگر موضوع تاپیک کشکولی شود بالرفتن صفحات بی نتیجه آمار صفحات بالا خواهد رفت در حالی که هیچ کمکی به حصول نتیجه مشترک نخواهد کرد...

موضوع تاپیک احساس تکلیف است، وگرنه بنده که مخالف نقد حکومت نیستم!!! در تاپیک هایی که در این خصوص به عهده بنده واگذار شده هرگز کسی را از نقد و نظر باز نداشتم، اما این تاپیک موضعش چیز دیگری است!! اگر تاپیک را رها کردیم که هر کسی از هر موضوعی خواست سخن بگوید دیگر نمیشود جمعش کرد!! خدا میداند به چه امور بی ربطی کشیده میشود!!


صائب تبریزی;1017775 نوشت:
دوم اینکه سوالی از شما دارم. از زمان انقلاب پستهای کلیدی و حساس در دست روحانیون بنام بود ، به این امید که اسلام ناب و علمی و دقیق باعث پیشرفت این ممکلت بشه. قائدتا اسلام به شکلی که حداقل دستخوردگی و بدعت رو داشته باشه در دست این آقایان بوده و هست و هیچ کس به اندازه ایشان با تمام جوانب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و ... آن آشنا نیستند. حالا من سوالی دارم . این آقایان که نامشون رو میبرم آیا تونستن در این 40 سال ، روی هم رفته حداقل 5 نفر سیاستمدار اقتصاددان که بتوان کشور رو بدستش داد تربیت کنند؟ اگر بله لطفا نام ببرید که من بدونم.

آقایان آیت الله جنتی، موسوی اردبیلی ، مهدوی کنی، مصباح یزدی، صادق لاریجانی، بهجت، گلپایگانی، مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، جوادی آملی، حائری شیرازی، خامنه ایی، صافی گلپایگانی، تبریزی، حسن زاده آملی + تعداد زیادی آیت الله دیگر + آقایان ولایتی ، لاریجانی ها و ....

فقط 5 تا؟!!! هزاران شخصیت برجسته ی سیاسی و اقتصادی و مدیر جهادی تربیت شده اینها هستند، اما نام بردن از آنها میان من و شما دردی را دوا نخواهد کرد...!!


صائب تبریزی;1017775 نوشت:
در دانشگاه ها، و کلاسهای هنری تا جایی که من دیده ام بزرگترین افتخار و دستاورد یک استاد، تربیت دانشجو یا هنرجوی موفق هست که از استادش بالاتر بره. مریم میرزاخانی برای اکثر معلمان و استادان ریاضی اش یک افتخار بود، وقتی از دنیا رفت هرکس که دو واحد با مریم درس داشت تلاش کرد خودش رو در شادی این موفقیت شریک بدونه و به همه اعلام کنه.
خوب، این همه عالم که هم حجت عقل و هم حجت دین در کف دستشان است چند نفر رو تربیت کردند تا کشور رو بدستشون بدن؟ اگر این رو به من بگید اونوقت متوجه میشم که آیا این آقایون در این 40 سال احساس تکلیف کرده اند تا حداقل 5 نفر مدیر و مدبر برای اداره کشور تربیت کنند یا خیر.

مشکل این است که شما به تفاوت کار اجرایی و کار علمی توجه ندارید!!! کار علمی هر چه هست بروز و نمود علمی است، ضعف در آن معنا ندارد!! کسی را به جرم مقالات نانوشته اش توبیخ نمی کنند، بلکه به خاطر مقالات نوشته شده اش تمجید می کنند!!
اما کار اجرایی اینطور نیست!! طرف اگر صبح وارد صف نانوایی شود و نانوایی شلوغ باشد، یا نانوا با زنش دعواش شده باشد و کیفیت نانش پایین آمده باشد، طرف از بالا تا پایین مسئولین را به فحش می کشد!!!
این را شما دقت نمی کنید، کاش میشد دوستانی که این همه اینجا بر مسئولین می تازند ده روز مملکت به دست آنها سپرده میشد، تا از بیرون از گود قضاوت نکنند!

صائب تبریزی;1017788 نوشت:
اگر روحانیون مدعی یکی بودن دیانت و سیاست و اداره کشور اند و انقلاب میکنند، برای آن برنامه داشته باشند. اگر مشخص شد که برنامه ندارد آنوقت بخودی خود جدایی دین از سیاست معنی پیدا میکند و روحانیون باید تشریفشان را ببرند داخل مدارس و در اداره مملکت دخالت نکنتد.

روحانیون اتفاق برنامه دارند و خوب پیش رفته اند، اما قرار نیست بار این مملکت را روحانیت به دوش بکشد که!!
اگر قرار است بار صنعت این انقلاب بر عهده روحانیون باشد پس مهندسین چه کاره اند؟ چرا آنها وزارت صنعت را در اختیار دارند؟ اگر قرار است بار پیشرفت های پزشکی را روحانیون به دوش بکشند پس چرا یک پزشک در رأس این وزارت خانه است؟ اگر قرار است بار سیاست خارجه را روحانیون بر دوش بکشند پس اندیشمندان علوم سیاسی و دیپلمات هایی که این وزارت خانه را بر عهده گرفته اند چه کاره هستند؟ اگر بار اقتصاد این مملکت بر دوش روحانیون است پس چرا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و اینها دست دانشگاهیان است و مراجع باید فریاد بزنند که این سیستم رباست و طرف بیاید در تلویزیون بگوید مراجع در اقتصاد تخصص ندارند و باید در فقه ابراز نظر کنند!!
می بینید که اتفاقا بخش عظیمی از ناکامی این مملکت به خاطر این است که غیر روحانیون وظیفه خود را انجام نمیدهند، وگرنه وضعیت خودروسازی ما این نبود!! وضع اقتصاد ما این نبود!
ما در حالی نقد می کنیم که حتی از بدیهیات تقسیم وظایف در کشور یا بی اطلاع هستیم، یا غافل!!

صائب تبریزی;1017788 نوشت:
استاد مسلم فرمودند که روحانی متدینی داریم که کاری به سیاست و سایر امور ندارد و در جای دیگری روحانی متدینی هم داریم که کارهای جهادی میکند و پیگیر است. به خاطر خدا جناب رضا این دو تا را چطور با هم جمع میکنید؟ تقصیر ما است که 40 سال نگاه کردیم به روحانیون، اینها که تکلیفشان با خودشان معلوم نیست ،چطور میتونند از مردم بخوان که تکلیفشان را ادا کنند!؟

اختلاف نظر و سلیقه در کدامین علم وجود ندارد؟ تکلیف پزشکان با خودشان روشن است که گاهی یکدیگر را بر سر طب سنتی و کلاسیک تکفیر می کنند؟ تکلیف روان شناسان روشن است که برخی چون فروید اینچنین بر سر دین میکوبند و آن را مایه بدبختی میدانند و برخی چون ویلیام جیمز نقشی بی بدیل برای دین و مذهب قائل اند؟! چرا بی طرفانه و منصفانه نگاه نمیکنید؟
خب در هر علمی اختلاف نظر وجود دارد، علاوه بر اینکه بطلان جدایی دین از سیاست روشن تر از آن است که در برابر سیره اهل بیت(ع) و قاطبه علما و مراجع به گفتار یا رفتار چندتا طلبه استناد کنیم!!

مسلم;1017798 نوشت:

فقط 5 تا؟!!! هزاران شخصیت برجسته ی سیاسی و اقتصادی و مدیر جهادی تربیت شده اینها هستند، اما نام بردن از آنها میان من و شما دردی را دوا نخواهد کرد...!!

سلام. اتفاقا اتفاقا اتفاقا اشتباه شما همین است. متاسفانه اگر نیروهای مدیر و مدبر و متخصصی در طی این 40 سال تربیت شده اند(اگر تربیت شده باشند که کمی بعید است) آنقدر ناشناخته مانده اند که بدردنخور شده اند. تلویزیون و روزنامه را که باز میکنی یا اسم لاریجانی هاست یا شورای نگهبان یا فلان نماینده ادوار مجلس یا فلان عضو بی خاصیت شورا که 40 سال دارد مدام تکرار می شود. چرا من نباید افراد بدردبخور مملکم را بشناسم؟ چرا اینها نباید مسیر پیشرفت را طوری طی کنند که امکان شناخت و انتخابشان توسط مردم فراهم باشد؟ جناب مسلم من حرف شما را مبنی بر تربیت شدن افراد اقتصاددان ، سیاستمدار زیرک و باهوش که بتوانند بر مسندهای حساس کشور تکیه بزنند را باور نمیکنم. انگار که بگویند آنگلامرکل یکدفعه از توی لپ لپ درامده و صدر اعظم شده و قبلش در گمنامی مطلق بوده.

مسلم;1017798 نوشت:
مشکل این است که شما به تفاوت کار اجرایی و کار علمی توجه ندارید!!! کار علمی هر چه هست بروز و نمود علمی است، ضعف در آن معنا ندارد!! کسی را به جرم مقالات نانوشته اش توبیخ نمی کنند، بلکه به خاطر مقالات نوشته شده اش تمجید می کنند!!
اما کار اجرایی اینطور نیست!! طرف اگر صبح وارد صف نانوایی شود و نانوایی شلوغ باشد، یا نانوا با زنش دعواش شده باشد و کیفیت نانش پایین آمده باشد، طرف از بالا تا پایین مسئولین را به فحش می کشد!!!
این را شما دقت نمی کنید، کاش میشد دوستانی که این همه اینجا بر مسئولین می تازند ده روز مملکت به دست آنها سپرده میشد، تا از بیرون از گود قضاوت نکنند!

لطفا بفرمایید از مشایخ و سردمداران جمهوری اسلامی در ایران کدام یک کار اجرایی میکنند و کدامیک علمی تا ما بردانیم باید یقه کی را بگیریم.، نام ببرید نترسید. بگویید رئیس شورای نگهبان کار علمی می کند یا اجرایی یا بقیه هم همین طور. شاید بخاطر این است که این همه سال رباخواری گسترده در سیستم دولتی ایران در بانکها متداول شد و مراجع منفعلانه عمل کردند زیرا کار علمی میکردند، کار اجرایی کردن فحش خوردن دارد!

انصاف هم خوب چیزیه، مردم به کمفروشی و گرانفروشی و احتکار دست زده اند. 600 نفر در سنقر گوشت منجمد دولتی توزیع شده را خورده اند و مسموم شده اند ، بعد ما بی رحمانه بر مسئولین می تازیم؟؟؟؟!!!!!:-o:-o بله ما طناب دار برگردنشان انداخته ایم و داریم زجر کششان می کنیم!

مسلم;1017800 نوشت:
روحانیون اتفاق برنامه دارند و خوب پیش رفته اند، اما قرار نیست بار این مملکت را روحانیت به دوش بکشد که!!
اگر قرار است بار صنعت این انقلاب بر عهده روحانیون باشد پس مهندسین چه کاره اند؟ چرا آنها وزارت صنعت را در اختیار دارند؟ اگر قرار است بار پیشرفت های پزشکی را روحانیون به دوش بکشند پس چرا یک پزشک در رأس این وزارت خانه است؟ اگر قرار است بار سیاست خارجه را روحانیون بر دوش بکشند پس اندیشمندان علوم سیاسی و دیپلمات هایی که این وزارت خانه را بر عهده گرفته اند چه کاره هستند؟ اگر بار اقتصاد این مملکت بر دوش روحانیون است پس چرا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و اینها دست دانشگاهیان است و مراجع باید فریاد بزنند که این سیستم رباست و طرف بیاید در تلویزیون بگوید مراجع در اقتصاد تخصص ندارند و باید در فقه ابراز نظر کنند!!
می بینید که اتفاقا بخش عظیمی از ناکامی این مملکت به خاطر این است که غیر روحانیون وظیفه خود را انجام نمیدهند، وگرنه وضعیت خودروسازی ما این نبود!! وضع اقتصاد ما این نبود!
ما در حالی نقد می کنیم که حتی از بدیهیات تقسیم وظایف در کشور یا بی اطلاع هستیم، یا غافل!!

اختلاف نظر و سلیقه در کدامین علم وجود ندارد؟ تکلیف پزشکان با خودشان روشن است که گاهی یکدیگر را بر سر طب سنتی و کلاسیک تکفیر می کنند؟ تکلیف روان شناسان روشن است که برخی چون فروید اینچنین بر سر دین میکوبند و آن را مایه بدبختی میدانند و برخی چون ویلیام جیمز نقشی بی بدیل برای دین و مذهب قائل اند؟! چرا بی طرفانه و منصفانه نگاه نمیکنید؟
خب در هر علمی اختلاف نظر وجود دارد، علاوه بر اینکه بطلان جدایی دین از سیاست روشن تر از آن است که در برابر سیره اهل بیت(ع) و قاطبه علما و مراجع به گفتار یا رفتار چندتا طلبه استناد کنیم!!

خیر ، قرار نیست بار صنعت بر عهده روحانیون باشد، اما وقتی کلمه اسلامی کنار نام کشوری قرار گرفت، وقتی کشوری رهبر داشت، وقتی کشوری شورای نگهبان قانون اساسی که نصفشان
فقیه هستند داشت، وقتی رئیس قوه قضاییه یک روحانی فقیه بود، وقتی شرط مسلمان بودن برای رئیس جمهور بود، وقتی از طریق دولت میلیارد میلیارد بطور رسمی برای بازسازی عتبات جمع و خرج شد، وقتی بطور رسمی جذب نیر و برای مدافعین حرم صورت گرفت، وقتی شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم را دادیم ، وقتی در مصاحبه استخدام دخترها مجبور باشند بی آرایش و با لباس پوشیده گشاد حاضر شطوند برای ریا، وقتی پسرها برای مصاحبه شلوار پارچه ایی هایشان را از کمد دراورند ، یعنی چه! شما به من بگو . مملکتی که صدرش روحانیت درجه 1 نشسته باشد و همین افراد قانون اساسی ان را که مهمترین و بزرگتریم پشتوانه نظام مملکت است نوشته باشند، قائدتا باید بتواند با حجت عقل و دین جامعه را اداره کند، مهندس کراواتی درجه 1 تحویل بدهد،نظام شفاف مالیاتی و مالی طرح ربزی کند.

آقای مسلم، بهتر است بدانید که در اجلاس سراسری نماز که هرسال برگزار میشه، یکبار که اگر اشتباه نکنم در خرم آباد بود، آیت الله حائری شیرازی برای سخنرانی رفتند و با عصبانیت گفتند که ما اشتباه کردیم در این 40 سال اقتصاد را رها کردیم، وقتی روحانیت اقتصاد را رها کرد ، ربا زیاد شد. میبینید ، حتی خودشان هم به کم کاریهایشان اعتراف میکنند. حالا شما مدام بیایید توجیه کنید.

ثالثا بهتر است از ابزار اختلاف نظر استفاده نکنید. اختلاف نظر برای علمای مسلمان شیعه نباید در مسائل سرنوشت ساز مربوط به عامه مردم وجود داشته باشد. خوب شما بفرمایید سیره علما چیست؟ سیره اهل بیت چیست؟ چند نفر از علمای طراز اول با شنیدن راه افتادن موج ازدواج سفید در جوانان غالب تهی کردند؟ چند نفر با شنیدن اخبار میزان رواج ربا و رشوه در دولت جمهوری اسلامی گریبان چاک کردند و بر سر زدند و از حال رفتند؟ الان اوضاع ما به اندازه صحرای کربلا اسفناکه، چرا منصفانه به این قضیه نگاه نمیکنید؟

سلام

صائب تبریزی;1017855 نوشت:
لطفا بفرمایید از مشایخ و سردمداران جمهوری اسلامی در ایران کدام یک کار اجرایی میکنند و کدامیک علمی تا ما بردانیم باید یقه کی را بگیریم.

مصداق واقعی یکی به نعل زدن و یکی به میخ.

وقتی صحبت از اجرا میشه، عالم و آدم رو مقصر میکنن و خودشون رو میکشن کنار.

میگن مملکت پره از آدم های نمونه. میگیم دو تاشو نام ببر. دو تا که تحول ایجاد کردن ... هیچی.
میگن خودمون منتقد هستیم. میگیم دو تا از انتقادهاتون رو ذکر کنید ... هیچی.
میگن ما برای هیچکی عصمت قائل نیستیم. میگیم یه چیزی بگو که ثابت کنه ... هیچی

میگیم چرا فلانی ها اینطوریند؟ در جواب میگن چطور بهمانی اونطوریند. به ما چه که پزشکان تکلیفشون با خودشون معلوم نیست، ما در رابطه با پزشکان صحبت میکنیم؟ کلا این روش همیشگی شما بوده، انحراف بحث به سمتی که کسی درباره ش بحثی نداره.
آنچه از آسمون و ریسمون رو بتونن به هم میبافتن، از استناد به مسائل غیر قابل دسترسی و ارجاع به تعصبات مذهبی بدون توجه به اینکه شاید مخاطب اعتقادی نداشته باشه، پرداختن به حواشی و پاسخ ندادن به سوالات اصلی و کلا پیچاندن قضیه، بعد کارشناس محترم به ما میگه تاپیک بی جهت جلو رفته.

در پست 95 یه سوال میپرسم. به چه مسائلی پرداختن، الا سوال پرسیده شده، بعد به ما میگن حاشیه نرید.

هر جا میخوان از انقلاب صحبت کنن، به اسلامی بودنش تاکید میکنن، بعد میگن روحانیون قرار نیست بار همه مسائل رو به دوش بکشن. خودشون میگن اسلام رو از روحانیت بگیرید، ولی بقیه ش به ما ربطی نداره.
تو همه زمینه ای ادعا دارن. بعد میگن قرار نیست تو هر زمینه ای دخالت کنیم. ما هم نگفتیم روحانیون بیل دستشون بگیرن شروع کنن به آباد کردن مملکت، اما حداقل انتظار میره تو هر زمینه ای که اظهار نظر میکنید، مسئولیت تبعاتش رو هم به دوش بکشید. این که منطقیه، نیست؟

کلا تلاش قابل تحسینی در یک دندگی دارند.

قبلا گفتم، بنده بسیار امیدوارم که نهایتا یه دهه ی دیگه با این حجم از لجبازی رو به رو خواهیم بود. بخشی زیادی از اصحاب همچین افکاری که تا یک دهه ی بعد به طور طبیعی از دور خارج میشن. باقیمانده شونم در نقطه ی مقابل جامعه ی غالب اون موقع، یعنی دهه نودی های امروز قرار میگیرن که هیچ رقمه زیر بار این لجبازی ها نمیرنن و خدا اون روز رو به خیر کنه.

سلام ...
جناب صائب تبریزی پستهای زیبا و پر دغدغه شما رو که میخوندم واقعا لذت میبردم از این همه حس مسوولیت پذیری

باور کنید باور کنید که این مشگل ها در بستر دین حل شدنی نیستند . مشگل از آدم‌ها نیست مسیری که داریم طی می‌کنیم اشتباه هست

ببینید شما دهها استدلال متقن آوردین و میارین و مطلب رو به صورت شفاف بیان می‌کنین ... ولی چی میشه که این مطالب کوچکترین اهمیتی برای افرادی مانند جناب مسلم ندارند

این برمیگرده دقیقا به ساختار مغز ... اینکه آدم ها یاد میگیرن در شرایطی مغز خودشون رو از فعالیت باز بدارن و در شرایطی دیگه حساسیت مغزشون رو بالا ببرند .

یه جور هیپنوتیزم یک جور شستشوی مغزی

آلان شما میاید و مثلا به مسایلی اشاره می‌کنید در کسری از ثانیه حالت مغزی برخی از آدم‌ها اینجوری میشه که خودشون خودشون رو هیپنوتیزم می‌کنند و قسمتهایی از مغزشون رو از کار می ندازن در این صورت هر چقدر داد و فریاد بزنین و هر چقدر هم استدلال های متقن بیارین ; دردی رو دوا نمیکنه

فراموش نکنیم انسان‌هایی هستند که بزرگ‌ترین دردها رو تحمل می‌کنند و روششون اینجوری هست که تمرکزشون رو از درد میگیرن و به چیز دیگری می دهند

کسایی مانند جناب مسلم به نظر من سال‌ها در فیضه درس خوندن ... از اساتیدشون یاد گرفتند .... نه اینکه اساتیدشون بی خیال بودن رو بهشون یاد داده باشند .... بلکه به صورت ناخودآگاه غیر فعال کردن مغز رو از ایشان یاد گرفتن

بزارین یک مثال بزنم .
فرض کنین که امروز یک طلبه جوان در شبکه های اجتماعی میبینه که یک خانوم قدرت امرار معاش نداشته ؛ در گوشه ای از شهر غذا میفروخته و همین خانوم از گردن کلفت های شهرداری کتک میخوره این طلبه جوان میاد سره درس و رو میکنه به آیت الله عظمی و ازش میپرسه این چجور جامعه اسلامی هست که در درونش به راحتی یک مامور دولتی بر گونه های یک خانوم سیلی میزند

ایت الله عظمی رو میکنه به آسمان و طلب سکینه الهی میکنه و‌ سپس لبخندی میزنه و‌عصبانیت طلبه جوان رو فرو کش میکنه بعدش هم میگه اینها کار دشمن و صدای آمریکا و ... هست چه انفاقی میوفته

طلبه جوان با قانع میشه یا نمیشه
که اصلا مهم نبست که قانع بشه یا نشه

ولی مغزش ناخودآگاه هیپنوتیزم میشه و یاد میگیره که در چنین شرایطی ابتدا طلب سکینه الهی کنه بعدش لبخند بزنه و بعدش تجزیه ‌تحلیل کنه

ولی همین آیت الله عظمی در درون عذاداری های امام حسین یک بار که میره بالای منبر شروع میکنه در مورد حجاب گفتن و بعدش هم خودزنی و توو سر زنی و ...

این طلبه جوان میشینه استدلال میکنه ولی باز این خوده استدلال ها مهم نیست بلکه این مهم هست که‌وقتی یک تار موی بیرون مونده دیدی دیگه سکینه الهی به خرج نده ....

اینی هم که میبینید حساسیت ماها نسبت به آیت الله های عظمی فرق میکنه سره همین مساله هست

اینی که فلان آیت الله عظمی عنوان میکنن بدحجابی بدتر از اختلاص هست ناشی از همین چیزهاست

درست شدنی هم نیست
باور کنین درست شدنی نیست

در دوره های مدیریت قسمتی وجود داره با عنوان problem solving که یکی از چیزهایی که در موردش صحبت می‌کنند همین چیزهاست

حل کردن مسایل کشور دیده مدیریتی می‌خواد و این دید با دید یک آیت الله عظمی فرق میکنه ایشان مغزشون بر اساس هیپنوهایی که برنامه ریزی شده کار میکنه و هیچ کاری با بازخورد اعمالشون و اتفاق‌هایی که میوفته ندارن ; حتی با استدلال هاتون کاری ندارن

بنابراین به نظر من اصلا در این بستر نمیشه کشور رو درست کرد

دیده مدیریتی چیزی رو طلب میکنه و دید مذهبی چیزی دیگر

کسی که می‌خواد مدیر باشه نباید آیت الله باشه
و کسی هم که می‌خواد آیت الله باشه نباید مدیر باشه

توامان امکان پذیر نیست

مسلم;1017035 نوشت:
ببینید بحث بین بد و بدتر است، باید دید ورود عملی مراجع به اعتراضات در حالی که وظیفه اجرایی ندارند، آیا کار را بدتر می کند یا بهتر؟!
آیا موجب میشود اسلام از خطر نجات پیدا کند یا بیشتر به خطر بیفتد؟ جان سخن اینجاست.

خیلی خوب، حالا که مراجع تقلید که خلاصه و چکیده در دسترس اسلام برای ما هستند وظیفه اجرایی ندارند و در عمل هم به اعتراضات وارد نمی شوند، خدا را شاهد میگیرم که من هم که مقلد ایشان هستم، ذره ایی وظیفه اجرایی ندارم و در عمل هم به اعتراضات وارد نمیشوم. فقط و فقط به خودم فکر میکنم. میرم پراید 20 ملیونی میخرم 55 تومن میفروشم، پسته کیلویی 170 میخرم، پول میگذارم بانک سود اسلامی و شرعی جمهوری اسلامی رو میگیرم و شاهد پیشرفت روز به روز مملکتم هستم. اینطوری میخواستید انقلابتان را صادر کنید؟؟؟

با سلام و احترام

صائب تبریزی;1017855 نوشت:
انگار که بگویند آنگلامرکل یکدفعه از توی لپ لپ درامده و صدر اعظم شده و قبلش در گمنامی مطلق بوده.

صائب تبریزی;1017855 نوشت:
600 نفر در سنقر گوشت منجمد دولتی توزیع شده را خورده اند و مسموم شده اند ، بعد ما بی رحمانه بر مسئولین می تازیم؟؟

صائب تبریزی;1017856 نوشت:
ختلاف نظر برای علمای مسلمان شیعه نباید در مسائل سرنوشت ساز مربوط به عامه مردم وجود داشته باشد

صائب تبریزی;1017856 نوشت:
وقتی در مصاحبه استخدام دخترها مجبور باشند بی آرایش و با لباس پوشیده گشاد حاضر شطوند برای ریا

momi14;1017863 نوشت:
میگن مملکت پره از آدم های نمونه. میگیم دو تاشو نام ببر. دو تا که تحول ایجاد کردن ... هیچی.
میگن خودمون منتقد هستیم. میگیم دو تا از انتقادهاتون رو ذکر کنید ... هیچی.
میگن ما برای هیچکی عصمت قائل نیستیم. میگیم یه چیزی بگو که ثابت کنه ... هیچی

momi14;1017863 نوشت:
کلا تلاش قابل تحسینی در یک دندگی دارند.

فرشته برمیگردد;1017864 نوشت:
ی میشه که این مطالب کوچکترین اهمیتی برای افرادی مانند جناب مسلم ندارند

فرشته برمیگردد;1017864 نوشت:
کسایی مانند جناب مسلم به نظر من سال‌ها در فیضه درس خوندن ... از اساتیدشون یاد گرفتند .... نه اینکه اساتیدشون بی خیال بودن رو بهشون یاد داده باشند .... بلکه به صورت ناخودآگاه غیر فعال کردن مغز رو از ایشان یاد گرفتن

فرشته برمیگردد;1017864 نوشت:
کسی که می‌خواد مدیر باشه نباید آیت الله باشه
و کسی هم که می‌خواد آیت الله باشه نباید مدیر باشه

بنده واقعا متاسفم...!! هیچ کدام از سخنانم فهمیده نشده اند...
اول فکر کردم که مشکل از بیان بنده است، اما وقتی لحن ها رو چندین بار با دقت خواندم متوجه میشوم نه، این که تی سخنانم فهمیده نمیشوند به خاطر شدت درگیری مخاطب با احساساتش هست، کار ندارم به حق است یا به ناحق!! اما در درونش احساسش آرام نیست!
همان چیزی که بارها به مخاطبینم هشدار داده ام، اگر به لحاظ احساسات به هم ریخته و ناراحت هستید هرگز وارد بحث و استدلال نشوید، نمیتوانید درست قضاوت کنید!!

گشتن و پیدا کردن نقاط ضعف، بزرگنمایی آنها، ناکارآمد دانستن اصل حکومت در عین رشد ها و پیشرفت ها، بی اعتمادی به همه مسئولین، با یک چشم به همه نگاه کردن، تحت تأثیر جوّ شبکه ها و رسانه ها قرار گرفتن، نگرش منفی نسبت به هر کسی که دارد از انقلاب دفاع می کند، ناراحتی و نارضایتی درونی از باب مشکلات اقتصادی، عدم توجه به ساختار جمهوری نظام، ضعف اعتماد به نفس و مسائل دیگری در این زمینه دخالت دارند که نه فرصت آن است که به تک تک آنها پرداخته شود، و نه با توجه به روحیه هیجانی دوستان اگر وارد شویم مثمر ثمر خواهد بود!


لااقل به این کلام بنده که شفاف هست توجه بفرمایید:

مسلم;1017676 نوشت:
لطفا فقط در حیطه موضوع صحبت کنید


یا حق

مسلم;1017879 نوشت:
با سلام و احترام

بنده واقعا متاسفم...!! هیچ کدام از سخنانم فهمیده نشده اند...
اول فکر کردم که مشکل از بیان بنده است، اما وقتی لحن ها رو چندین بار با دقت خواندم متوجه میشوم نه، این که تی سخنانم فهمیده نمیشوند به خاطر شدت درگیری مخاطب با احساساتش هست، کار ندارم به حق است یا به ناحق!! اما در درونش احساسش آرام نیست!
همان چیزی که بارها به مخاطبینم هشدار داده ام، اگر به لحاظ احساسات به هم ریخته و ناراحت هستید هرگز وارد بحث و استدلال نشوید، نمیتوانید درست قضاوت کنید!!

گشتن و پیدا کردن نقاط ضعف، بزرگنمایی آنها، ناکارآمد دانستن اصل حکومت در عین رشد ها و پیشرفت ها، بی اعتمادی به همه مسئولین، با یک چشم به همه نگاه کردن، تحت تأثیر جوّ شبکه ها و رسانه ها قرار گرفتن، نگرش منفی نسبت به هر کسی که دارد از انقلاب دفاع می کند، ناراحتی و نارضایتی درونی از باب مشکلات اقتصادی، عدم توجه به ساختار جمهوری نظام، ضعف اعتماد به نفس و مسائل دیگری در این زمینه دخالت دارند که نه فرصت آن است که به تک تک آنها پرداخته شود، و نه با توجه به روحیه هیجانی دوستان اگر وارد شویم مثمر ثمر خواهد بود!


لااقل به این کلام بنده که شفاف هست توجه بفرمایید:



یا حق

جناب استاد، بنده به شخصه هر مشکل روحی و روانی اگر داشته باشم، اما چنانچه حرف حق بزنم شما نباید عدم توانایی پاسخگویی خود را با بیان مشکلات احساسی من توجیه کنید. بنده هم به شخصه متاسفم که هیچ یک از سخنانم توسط شما فهمیده نشد و متاسفم که شما اون همه اتهام در بند 4 رو متوجه افراد منتقد کردید، مخصوصا کمبود اعتماد به نفس رو.

سخن آخر، در زمان انقلاب ، طوری که در سایت شبکه مستند دیدم، مناظرات پیوسته و طولانی بین احزاب و تفکرات توسط سران و متفکرین طراز اول اونها برگزار میشد. متاسفم که شما شخص بنده رو از یک کمونیست کمتر میدانید که بجای صرف وقت و پاسخ دادن به سوال من ، شروع به برچسب زدن کرده اید،

مواردی که در بند 4 ذکر کردید در مورد شخص بنده تعداد زیادیش صدق نمیکنه. بنده با اصل انقلاب و برهم زدن پادشاهی مشکلی ندارم، بنده با پیشرفتها مشکلی ندارم و نادیده نمیگیرم بلکه خرابکاریهایی که خود دولت و حکومت انجام میده لایه ایی از غبار برروی اهمیت پیشرفتهای خودش میکشه، بنده به شخصه اصلا شبکه های تلویزیونی نگاه نمیکنم چه بی بی سی چه شبکه خبر، اما وقتی میگید نارضایتی درونی از مشکلات اقتصادی یعنی اینکه من مشکل روانی دارم وگرنه اوضاع خوب است و این توهین آشکاری هست به من.

ترجیح میدم یک منتقد آزاد اندیش و دلسوز باشم تا یک ماله کش محافظه کار.

صائب تبریزی;1017881 نوشت:
بنده به شخصه هر مشکل روحی و روانی اگر داشته باشم

منظورم احساسات تحریک شده است، نه مشکلات روحی و روانی! همین سوء برداشت عجیب نشان میدهد ناراحت هستید، حق هم دارید، من هم ناراحت هستم، اما این را نباید در قضاوت دخالت داد!

صائب تبریزی;1017881 نوشت:
متاسفم که هیچ یک از سخنانم توسط شما فهمیده نشد


من هنوز بعد از 19 صفحه نتوانستم به دوستان بفهمانم که دلیل اعتراض بنده به دوستان این است که سوالشان خارج از موضوع تاپیک است!! فکر کردند که من از ایستادن مردم در صف مرغ و گوشت دفاع می کنم!!

به هزار و یک مسئله متهم شدم ، به تحجّر، به نبود آزادی بیان، به اینکه مثل مسئولین حکومت، مردم را خفه میکنم، به اینکه روحانیون به درد مدیریت نمی خورند!! هنوز هم دوستان میگویند سخنانمان فهمیده نشده!!
اگر این جمله شفاف را متوجه میشوید: «تاپیک مستقل ایجاد کنید، با هر سوالی که دلتان میخواهد تا سوالتان فهمیده و پاسخ داده شود!»
بیشتر توضیح بدهم؟

صائب تبریزی;1017881 نوشت:
متاسفم که شما اون همه اتهام در بند 4 رو متوجه افراد منتقد کردید، مخصوصا کمبود اعتماد به نفس رو

من به طور کلی علل طرح این اشکالات را عرض کردم نه اینکه همه دوستان منتقد، همه این مشکلات رو داشته باشند

صائب تبریزی;1017881 نوشت:
ترجیح میدم یک منتقد آزاد اندیش و دلسوز باشم تا یک ماله کش محافظه کار.

باز هم نفهمیدید!!
صبر جزیل از خداوند طلب می کنم در این تاپیک!!

[="Times New Roman"][="Black"]سلام استاد مسلم عزیز

من چند ماهی در سایت حضور ندارم

اگر امکانش هست پست های من رو سریع جواب بدید و بعد موضوع رو جمع بندی کنید

مسلم;1017761 نوشت:

من اصلا نخواستم وارد بررسی مصداقی بشوم و قضاوت کنم که چه کسی دارد مسیر درست را میرود و چه کسی در تشخیص اشتباه می کند؛ عرضم فقط بیان احتمالاتی که در مسئله وجود دارد بود؛ این یک مسئله روشن است که کسی تا خود را اصلح نمیداند اگر وارد گود انتخابات بشود خیانت است، این قاعده مو لای درز آن نمیرود، اما اینکه آیا فلانی و فلانی که خود را اصلح ندانسته اند و وارد نشده اند آیا اشتباه کرده اند یا خیر؛ یا اینکه فلانی و فلانی که اصلح نیستند خود را اصلح دانسته و وارد شده اند آیا اشتباه کرده اند یا خیر؟ اینها بحث دیگری است؛ اینها اشتباه در تشخیص مصداق است و بنده هم قبول دارم این تشخیص اشتبه در مصداق بسیار اتفاق می افتد.


من با تمام فرمایشات شما موافق هستم

تنها دغدغه من این هست که نشویم مثل ماجرای سعدی و بازرگانی که میگفت:

گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی بروم آرم
و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس
و زان پس ترک تجارت کنم و بدکانی بنشینم

اینکه تا کسی خود را اصلح نمی داند نباید وارد انتخابات شود

تبدیل نشود به اینکه بیاییم دنبال دلایلی برای اصلح نبودن خود پیدا کنیم و بعد به بیماری خودابوترابی پنداری دچار شویم و بگوییم خداروشکر مسئولیت از دوش ما برداشته شد

من یک سوال از شما دارم. لطفا با ذکر دلیل پاسخ بدید

در شرایط کنونی کشور و با توجه به مدیران و مسئولینی که کشور رو اداره میکنند و نتایجی که از مدیریت این افراد گرفتیم

به نظر شما می توانیم بگوییم "خیلی ها تا الان باید احساس تکلیف می کردند و اشتباه کردند و نیامدند" ؟[/]

مسلم;1017882 نوشت:
منظورم احساسات تحریک شده است، نه مشکلات روحی و روانی! همین سوء برداشت عجیب نشان میدهد ناراحت هستید، حق هم دارید، من هم ناراحت هستم، اما این را نباید در قضاوت دخالت داد!


من هنوز بعد از 19 صفحه نتوانستم به دوستان بفهمانم که دلیل اعتراض بنده به دوستان این است که سوالشان خارج از موضوع تاپیک است!! فکر کردند که من از ایستادن مردم در صف مرغ و گوشت دفاع می کنم!!

به هزار و یک مسئله متهم شدم ، به تحجّر، به نبود آزادی بیان، به اینکه مثل مسئولین حکومت، مردم را خفه میکنم، به اینکه روحانیون به درد مدیریت نمی خورند!! هنوز هم دوستان میگویند سخنانمان فهمیده نشده!!
اگر این جمله شفاف را متوجه میشوید: «تاپیک مستقل ایجاد کنید، با هر سوالی که دلتان میخواهد تا سوالتان فهمیده و پاسخ داده شود!»
بیشتر توضیح بدهم؟

من به طور کلی علل طرح این اشکالات را عرض کردم نه اینکه همه دوستان منتقد، همه این مشکلات رو داشته باشند

باز هم نفهمیدید!!
صبر جزیل از خداوند طلب می کنم در این تاپیک!!

برادر محترم، موضوع تاپیک چیست؟ "چرا احساس تکلیف نمیکنیم؟". شما توجه ندارید که ما داریم جواب این سوال رو میدیم. احساس تکلیف نمیکنیم چون بزرگترهای ما، علمای ما احساس تکلیف نکردند. به خدا اگر امام سال 42 آنطور دربرابر کاپیتالاسیون اعتراض نمیکرد الان اصلا انقلابی در کار نبود. کی مردم می فهمیدند داره بهشون ظلم میشه، کی کسانی که فهمیدند داره بهشون ظلم میشه جرات اعتراض و اقدام پیدا میکردند؟

مردم فکر میکنند تکلیفشان ایستادن در صف گوشت و مرغ است، فکر میکنند تکلیفشان هجوم برای خرید پراید است، فکر میکنند تکلیفشان پارتی بازی و گرانفروشی است. تکلیفشان رای دادن به حسن روحانی است. احساس تکلیف که یک دفعه از آسمان نازل نمیشود، باید ملتی این فرهنگ را داشته باشند که بتوانند اشکالات ساختاری را ببینند و به اونها اعتراض کنند تا شرایط تغییر کند. این فرهنگ را چه کسی باید بسازد؟

امام خمینی مبارزات خودش رو از سال 42 شروع کرد تا سال 57 به نتیجه رسید. ایشان در طی این 15 سال مدام فعالیت کرد، به زندان افتاد ، اعتراض کرد ، توهین شنید. مردم هم وقتی دیدند که مرجع تقلیدشان دارد انجام وظیفه میکند کم کم به تکاپو افتادند کم کم آگاه شدند کم کم پی به فساد بردند تا اینکه نیروها جمع شد، فکرها یکدست شد درباره براندازی نظامی که به اونها ظلم میکرد و در سال 57 یکدفعه به نتیجه رسید. اما الان چی؟ مردم باید در طی این 40 سال مدام شاهد اعدام مفسدان ، تقبیح شدید مقصران، شفافیت آرا و نظرات بزرگانشان و جسارت و شجاعت اونها می بودند تا الان در سال 97 بتوانند با افکار یکدست و صحیح در برابر ظلمی که بهشون میشه اعتراض کنند تا اوضاع درست بشه. شما فکر میکنید وقتی من میگم اعتراض در برابر ظلم یعنی ساقط کردن نظام، همین تفکر اشتباه باعث میشه مردم ساکت بشن و بترسن. اگر میتونیم نظام اسلامی با کمترین میزان بی عقلی داخلی و مدیریت قوی رو داشته باشبم نباید از اعتراض مردم بترسیم.

صائب تبریزی;1017891 نوشت:
چرا احساس تکلیف نمیکنیم؟". شما توجه ندارید که ما داریم جواب این سوال رو میدیم. احساس تکلیف نمیکنیم چون بزرگترهای ما، علمای ما احساس تکلیف نکردند

ببینید جناب صائب تبریزی شما می فرمایید مراجع و علمای ما احساس تکلیف نکردند اما بعد احساس تکلیف را که توضیح میدهید گویا توقع دارد کفن بپوشند و گریبان چاک بزنند وبه خیابان بریزند!!

صائب تبریزی;1017891 نوشت:
مردم فکر میکنند تکلیفشان ایستادن در صف گوشت و مرغ است، فکر میکنند تکلیفشان هجوم برای خرید پراید است، فکر میکنند تکلیفشان پارتی بازی و گرانفروشی است... احساس تکلیف که یک دفعه از آسمان نازل نمیشود، باید ملتی این فرهنگ را داشته باشند که بتوانند اشکالات ساختاری را ببینند و به اونها اعتراض کنند تا شرایط تغییر کند. این فرهنگ را چه کسی باید بسازد؟


کدام مردمی هستند که نفهمند در حقشان دارد ظلم میشود؟ کی مراجع در برابر اینها سکوت کردند؟ کی با نقد و اعتراض مخالفت دارد؟ چه کسی می گوید برای دفاع از مردم فریاد نزنید؟
اختلاف ما و شما این است که شما توقع دارید انتخاب اشتباه را به جا اصلاح در انتخابات، در کف خیابان حل کنند؟ این نشدنی است!!
اتفاقا حکمت انتخاب از سوی مردم همین است که مرتب انتخاب کنند به اشتباهات خود پی ببرند و انتخابشان را اصلاح کنند!!
مراجع لحظه ای در برابر رفتارهای نادرست حکومت و ظلم هایی که میشود سکوت نکرده اند.

آنچه شما می گویید غیر از آنچیزی است که اراده کرده اید!! و اگر واقعا و در کمال تعجب همان چیزی را میگویید که واقعا اراده کرده اید و منظورتان از اعتراض و نقد، این است که توقع دارید مردم در خیابان بریزند، قطعا در اشتباه هستید!!

این هیچ چیزی را حل نخواهد کرد، بلکه آسیب هایی غیر قابل جبران خواهد زد

صائب تبریزی;1017891 نوشت:
امام خمینی مبارزات خودش رو از سال 42 شروع کرد تا سال 57 به نتیجه رسید. ایشان در طی این 15 سال مدام فعالیت کرد، به زندان افتاد ، اعتراض کرد ، توهین شنید. مردم هم وقتی دیدند که مرجع تقلیدشان دارد انجام وظیفه میکند کم کم به تکاپو افتادند کم کم آگاه شدند کم کم پی به فساد بردند تا اینکه نیروها جمع شد، فکرها یکدست شد درباره براندازی نظامی که به اونها ظلم میکرد و در سال 57 یکدفعه به نتیجه رسید. اما الان چی؟ مردم باید در طی این 40 سال مدام شاهد اعدام مفسدان ، تقبیح شدید مقصران، شفافیت آرا و نظرات بزرگانشان و جسارت و شجاعت اونها می بودند تا الان در سال 97 بتوانند با افکار یکدست و صحیح در برابر ظلمی که بهشون میشه اعتراض کنند تا اوضاع درست بشه. شما فکر میکنید وقتی من میگم اعتراض در برابر ظلم یعنی ساقط کردن نظام، همین تفکر اشتباه باعث میشه مردم ساکت بشن و بترسن. اگر میتونیم نظام اسلامی با کمترین میزان بی عقلی داخلی و مدیریت قوی رو داشته باشبم نباید از اعتراض مردم بترسیم.

شما یک حکومت طاغوت را که اولا از بیخ و بن مشروعیت ندارد، و ثانیا مردم در آن حقی ندارند تا با انتخابشان دست به اصلاح بزنند را با یک حکومت جمهوری اسلامی که در رأس آن فقیه جامع الشرائط است و مردم مسئولینش را انتخاب می کنند مقایسه میکنید و توقع دارید مسیر اصلاح در هر دو یکسان باشد؟!!
همان امامی که برای کاپیتولاسیون چنان روی منبر داد و فریاد میزد که ای علمای اسلام به داد اسلام برسید، در برابر رأی آوردن بنی صدر سکوت کرده و حکم ریاست جمهوری را به او تنفیذ کرد، در حالی که قسم خورد که بنی صدر را از ابتدا می شناخته است!! چون حق انتخاب مردم به رسمیت شناخته شده است.
امام فرمود من به آن 11 میلیون نفری که بنی صدر را انتخاب کرده اند احترام می گذارم.

جناب صائب تبریزی بنده خیلی دلم پر است، اما نمیتوانم هر چیزی را بگویم!! اجازه بدهید از این بحث عبور کنم!!

مسلم;1017897 نوشت:
جناب صائب تبریزی بنده خیلی دلم پر است، اما نمیتوانم هر چیزی را بگویم!! اجازه بدهید از این بحث عبور کنم!!

هر طور صلاح خود می دانید. هرچند که برای این پست شما توضیحات مبسوط دارم اما خوب، عبور کنید. اما بدانید که همه مردم ایران هم مثل شما دلشان پر است و امیدوارم به این نتیجه نرسند که از خواسته شان عبور کنند. موفق باشید.

Im_Masoud.Freeman;1017883 نوشت:
اینکه تا کسی خود را اصلح نمی داند نباید وارد انتخابات شود
تبدیل نشود به اینکه بیاییم دنبال دلایلی برای اصلح نبودن خود پیدا کنیم و بعد به بیماری خودابوترابی پنداری دچار شویم و بگوییم خداروشکر مسئولیت از دوش ما برداشته شد

ببینید این که چنین آفتی وجود دارد را بنده هم می پذیرم، اما معمولا انسان های مومن و خداترس چنین احتیاط هایی را دارند در طول زندگی شان، مثلا شما ماجرای مرجع تقلید شدن شیخ انصاری را بخوانید.
به همین خاطر این بر عهده مردم، نخبگان و خواص است که سراغ ایشان رفته و حجت را بر آنها تمام کنند.
البته انصافا در میان کاندیدها انسان های خوب هم بوده اند؛ اینطور نیست که ما بگوییم انسان های اصلح هرگز کاندیدا نشده اند، اما بالاخره این امر نسبی است.

Im_Masoud.Freeman;1017883 نوشت:
در شرایط کنونی کشور و با توجه به مدیران و مسئولینی که کشور رو اداره میکنند و نتایجی که از مدیریت این افراد گرفتیم
به نظر شما می توانیم بگوییم "خیلی ها تا الان باید احساس تکلیف می کردند و اشتباه کردند و نیامدند" ؟


واقعا نمیدانم، ببینید شخصیت ها و نخبگان سیاسی جامعه خیلی به هم نزدی هستند، اینطور نیست که شخص به راحتی به یقین برسد که در این مملکت دیگر بهتر از او پیدا نمیشود، لذا سخت است که کسی به چنین یقینی برسد. علاوه بر اینکه مقبولیت و شناخته شدن هم شرط است همان چیزی که علی(ع) را 25 سال خانه نشین کرد.
من که گاهی خودم را جای آنها می گذارم میبینم چقدر قرائن موجّه می آید در ذهن انسان که او را از آمدن به میدان بازمیدارد.

ولی دور از ذهن هم نیست که در طول دوره های انتخابات شخصیت هایی میتوانستند بیایند که روند تغییر کند اما نیامدند...

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1017899 نوشت:
ببینید این که چنین آفتی وجود دارد را بنده هم می پذیرم، اما معمولا انسان های مومن و خداترس چنین احتیاط هایی را دارند در طول زندگی شان، مثلا شما ماجرای مرجع تقلید شدن شیخ انصاری را بخوانید.
به همین خاطر این بر عهده مردم، نخبگان و خواص است که سراغ ایشان رفته و حجت را بر آنها تمام کنند.
البته انصافا در میان کاندیدها انسان های خوب هم بوده اند؛ اینطور نیست که ما بگوییم انسان های اصلح هرگز کاندیدا نشده اند، اما بالاخره این امر نسبی است.


واقعا نمیدانم، ببینید شخصیت ها و نخبگان سیاسی جامعه خیلی به هم نزدی هستند، اینطور نیست که شخص به راحتی به یقین برسد که در این مملکت دیگر بهتر از او پیدا نمیشود، لذا سخت است که کسی به چنین یقینی برسد. علاوه بر اینکه مقبولیت و شناخته شدن هم شرط است همان چیزی که علی(ع) را 25 سال خانه نشین کرد.
من که گاهی خودم را جای آنها می گذارم میبینم چقدر قرائن موجّه می آید در ذهن انسان که او را از آمدن به میدان بازمیدارد.

ولی دور از ذهن هم نیست که در طول دوره های انتخابات شخصیت هایی میتوانستند بیایند که روند تغییر کند اما نیامدند...


ماجرای شیخ انصاری را خواندم بسیار آموزنده و الهام بخش بود

ممنونم از پاسخگویی تون

من دیگر سوالی ندارم

پیشنهاد من این هست که سریعا تاپیک را قفل و جمع بندی کنید

خیلی مخلصم @};-[/]

Im_Masoud.Freeman;1017900 نوشت:
پیشنهاد من این هست که سریعا تاپیک را قفل و جمع بندی کنید

L-)مصداق بارز یکی از علت افتادن مملکت در چنین وضعی=d>

[="Times New Roman"][="Black"]

صائب تبریزی;1017901 نوشت:

L-)مصداق بارز یکی از علت افتادن مملکت در چنین وضعی=d>

مصداق بارز افتادن مملکت در چنین وضعی رفتارهای منافقانه ی شماست

اگر کسی که با او موافق هستید بگوید تاپیک را قفل و جمع بندی کنید

می گویید: تاپیک خودش است و حق دارد در موردش نظر بدهد و در موردش تصمیم بگیرد و حرف از آزادی و این چیزها میزنید

ولی اگر کسی که با او مخالف هستید بگوید تاپیک را قفل و جمع بندی کنید

می گویید: می خواهند جلوی حرف زدن ما را بگیرند و نگذارند صدای ما شنیده شود

لطفا از این رفتارهای منافقانه و ریاکارانه دست بردارید[/]

با نحوه‌ی گفتگویی که در این تاپیک وجود دارد، ما به راه‌حلی نخواهیم رسید.

از یک طرف بعضی دوستان سعی می‌کنند انتقام تمام کم‌کاری‌هایی که از بعضی روحانیون دیده می‌شود رو از جناب مسلم بگیرند!
از اون طرف جناب مسلم هم احتمالاً با وجود اینکه خودشون هم نقدهایی به سیستم دارند، با توجه به سیاست‌هایی که اینجا حاکم است ناچارند جواب خیلی از سؤالات رو کلی بدهند یا اینکه از خیر جواب دادن به بعضی سؤالات دیگر بگذرند.

مهم نیست که الان جناب مسلم برنده‌ی این تاپیک شوند یا دوستان دیگر.
چه فرقی به حال مردم می‌کند؟
الان اگر ایشون تمام کاربران رو قانع کنند که مملکت گل و بلبل است، مشکل حل می‌شود؟
اگر سایر کاربران ایشون رو قانع کنند که مشکل از نظام اسلامی است، از فردا نظام عوض می‌شود؟
دنبال چی می‌گردیم!

بهتره روی همین اوضاعی که الان داخلش هستیم گفتگو کنیم.
با همین نظام فعلی، با همین ساختار و قوانین، با همین مسئولین.
و با همین مردم.

نه مسئولین فعلی یک‌شبه برکنار می‌شوند.
و نه قوانینی که وجود دارد به‌سرعت اصلاح می‌گردد.
و نه تمام مردم یک‌دفعه بافرهنگ می‌شوند.

برای رسیدن به اوضاعی که خواهانش هستیم، در قدم اول باید چه کرد؟

[=Times New Roman]

Mirgholami;1017905 نوشت:
با نحوه‌ی گفتگویی که در این تاپیک وجود دارد، ما به راه‌حلی نخواهیم رسید.

از یک طرف بعضی دوستان سعی می‌کنند انتقام تمام کم‌کاری‌هایی که از بعضی روحانیون دیده می‌شود رو از جناب مسلم بگیرند!
از اون طرف جناب مسلم هم احتمالاً با وجود اینکه خودشون هم نقدهایی به سیستم دارند، با توجه به سیسات‌هایی که اینجا حاکم است ناچارند جواب خیلی از سؤالات رو کلی بدهند یا اینکه از خیر جواب دادن به بعضی سؤالات دیگر بگذرند.

مهم نیست که الان جناب مسلم برنده‌ی این تاپیک شوند یا دوستان دیگر.
چه فرقی به حال مردم می‌کند؟
الان اگر ایشون تمام کاربران رو قانع کنند که مملکت گل و بلبل است، مشکل حل می‌شود؟
اگر سایر کاربران ایشون رو قانع کنند که مشکل از نظام اسلامی است، از فردا نظام عوض می‌شود؟
دنبال چی می‌گردیم!

بهتره روی همین اوضاعی که الان داخلش هستیم گفتگو کنیم.
با همین نظام فعلی، با همین ساختار و قوانین، با همین مسئولین.
و با همین مردم.

نه مسئولین فعلی یک‌شبه برکنار می‌شوند.
و نه قوانینی که وجود دارد به‌سرعت اصلاح می‌گردد.
و نه تمام مردم یک‌دفعه بافرهنگ می شوند.

برای رسیدن به اوضاعی که خواهانش هستیم، در قدم اول باید چه کرد؟

سوال بسیار خوبی پرسیدید

بهترین کار این هست که هرکسی از خودش شروع بکنه

و جرات این رو داشته باشه که عیب های خودش رو ببینه و برای برطرف کردنشون برنامه ریزی کنه و پیشرفت کنه

وقتی انسان های سالم و با شخصیت به قدرت برسند گره ی انسان های ضعیف و پایین دستی

که تریبونی ندارند و صداشون شنیده نمیشه باز میشه

و می تونند روی جامعه اثرگذار باشند

سلام

مسلم;1017897 نوشت:
اختلاف ما و شما این است که شما توقع دارید انتخاب اشتباه را به جا اصلاح در انتخابات، در کف خیابان حل کنند؟ این نشدنی است!!

میشه راجع به انتخاب اشتباه مردم توضیح بدین؟ و اینکه آیا اشتباه مردم یعنی شورای نگهبان هم اشتباه کرده؟‌یا تنها مردم اشتباه کرده اند؟
با تشکر

سلام
به نظر من باید روشی ایجاد بشه که دولتمردان بفهمند که سیستم سازی چقدر مهم و حیاتی هست . حتی مهمتر و مقدس تر از خودشون و بازخورد اعمالشون

من وقتی وارد انگلیس شدم هیچ وسیله خانگی نداشتم ولی دولت در کنار کلیساها مراکزی رو به کلیساها اختصاص داده به نام hope house ها

هر کسی که یک وسیله دست دوم داره و از دستش خسته شده میاره میزاره اونجا و هر کسی هم که نیاز به وسایل خانگی یا خورد و خوراک داره میره از اونجاها به رایگان بر میداره

و هیچ بی کلاسی هم نیست که بری و از اونجاها وسایل خونه ات رو تامین کنی ؛

من مبل و میز نهارخوری و تخت و خیلی چیزهام رو از اونجا آوردم

ببینید پیاده سازی همین مساله نیاز به سیستم سازی داره

1. اینکه مردم اونقدر اجناسشون رو‌نگه ندارن که عملا برای شخص دومی غیر قابل استفاده بشه
2. تخصیص دادن جاهایی برای این که مردم بتونن به راحتی وسایلشان رو بزارن و بردارن
3. ماشینایی که وسایلی مانند یخچال و فریزر رو جابجا کنند و اگر نیاز به تعمیرات جزیی بود انجام بدن
4. آدم‌هایی از هر محل که حاضر باشن وقت بزارن
5. صدا و سیما که فرهنگ‌سازی ها رو انجام بده
6. مهربان بودن
7. بی کلاس نبودن این پروسه
8. جلوی سو استفاده ها رو گرفتن
و ....

خوب
به نظر من عملا همین مساله جلوی هزاران قتل و تجاوز و دزدی و مال مردم خوری رو میگیره و هزاران اخلاقی‌ات شیک و قشنگ رو پیاده سازی میکنه روحیه کمک جمعی رو ایجاد میکنه

ولی خوب در ایران نمی‌دونن با نمیخوان چنین بستر سازی هایی رو انجام بدن یا شاید هم به اهمیتش پی نبردن

یه دختر و پسر طی همین فرایند میتونن دیگه نگران مایحتاح وسایل اولیه زندگیشون نباشن و زندگیشون رو شروع کنند

این یک مثال بود و خود این مثال چیز پر اهمیتی نیست
تفکر سیستم سازی که پشت این مساله هست خیلی مهم هست

مثال دیگه اش مراکزی با عنوان library در هر محله هست که پر از کامپیوتر و دستگاه های فتوکپی و اسکن و پرینترهای ساده و رنگی و .... هست که میشه به صورت رایگان ازشون استفاده کرد و هر ناشری که هر کتابی رو تالیف میکنه چند جلدی رو به لایبرری های سراسر کشور هدیه میده که هم فروشش بالاتر بره و هم به کشورش کمک کرده باشه

و....

باز هم منظورم خوده این مثال نیست منظورم تفکر سیستم سازی هستش که در جریان هست

im_masoud.freeman;1017903 نوشت:
اگر کسی که با او موافق هستید بگوید تاپیک را قفل و جمع بندی کنید

می گویید: تاپیک خودش است و حق دارد در موردش نظر بدهد و در موردش تصمیم بگیرد و حرف از آزادی و این چیزها میزنید

l-)دو نمونه دیگر از مصادیق علل افتادن مملکت در چنین وضعی

1- هرکس که به چیزی اعتراض کنند ، فورا او را منافق و برانداز و ضد ولایت و ضد خدا معرفی میکنند و برایش کوهی پرونده درست میکنند و چشمهایشان را می بندند و واقعیات را نمی بینند.

2- هنوز کسی کاری نکرده، فورا به او تهمت میزنند که تو قصد انجام فلان کار را داشتی و فلان ضربه را میخواستی بزنی و .... خلاصه توهم توطئه درباره مردم دارند . هنوز تاپیکی نبوده که با استارتر اون در قفل کردن و جمع بندی و اینکه اینجا مال خودش است و .... موافق بوده باشم، هر وقت این اتفاق افتاد به شما خبر میدهم که بیایید و هر گونه نسبت ناروایی که می خواهید بدهید.

نقل قول:

اختلاف ما و شما این است که شما توقع دارید انتخاب اشتباه را به جا اصلاح در انتخابات، در کف خیابان حل کنند؟ این نشدنی است!!

بهترین راه مقابله با سیستم غلط همین هست که مردم بریزند در خیابان و خواهان درست شدن سیستم بشن شما راه حل مفید دیگه ای رو سراغ دارین

می دونید مشکل این دست تاپیکها چیه؟
اینکه یک سوال مهم و قابل بحث پرسیده میشه اما اجازه دادن پاسخ مبسوط و آزاد توسط کارشناس وجود نداره. این مسئله در ابتدای امر به دلیل ضعف کارشناس و یا سایت اسک دین نیست. بلکه به دلیل ضعف آزادی بیان در کشور هست. به علت ترسی هست که در همه حتی کارشناسان هست. اگر برخی جوابهای اخیر ایشون رو مرور کنید متوجه خواهید شد.

موضوع قفل شده است