جمع بندی چرا احساس تکلیف نمی کنیم؟

تب‌های اولیه

291 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

متحیر;1017620 نوشت:
دوست عزیز حتی برایتان درس گذاشته اند باز با این هوش سرشارتان نمیفه..... و میگویید:

سلام جناب متحیر،
نفهمیدم یعنی چی که برایمان درس گذاشته‌اند؟ من که هستم که چه کسی برای چه منظوری برایم چه کلاسی را بگذارد تا چه چیزی را بفهمم که هنوز هم نمی‌فهمم و شما معترض نافهمی من می‌شوید؟
اینکه در ادامه گفتم باید مشکل را اول تشخیص داد اشاره‌ام به مشت نمونه‌ی خروار بود، اینکه در همین سایت سر اینکه مشکل چه باشد با هم اختلاف داریم، در جامعه هم این چندصدایی وجود دارد، در بین مسؤولین هم وجود دارد ... اینکه بگویم باید مشکل را پیدا کرد و بعد بازش کرد چه اشتباهی درش می‌بینید؟ ... من خودم فکر می‌کنم می‌دانم مشکل چیست، ولی نظر من چه اهمیتی دارد؟ وقتی همه‌ی کسانی که حتی جهان‌بینی یکسانی دارند باز اتفاق‌نظر ندارند دیگر نظر من چقدر مهم است؟
متحیر;1017620 نوشت:
در تردستی و شعبده بازی با معرکه راه انداختن و ایجاد حواس‌پرتی کاری میکنند تا حاضرین تردستی و شعبده را باور کنند.
کمی مســــــــحور نَـــــــــــباشــــــیم

بله کاملاً با شما موافقم ... یعنی بیش از هر بار دیگری با شما موافق هستم ... اینجا واقعاً معرکه به راه افتاده است ...
اختلافمان در این است که چه کسی معرکه را به راه انداخته، چه کسانی معرکه‌گردانی می‌کنند، و چه کسانی مسحور شده‌اند که گمان می‌کنند درست می‌گویند ولی خدا می‌داند که در اشتباه هستند ...

[="Times New Roman"][="Black"]یک مصداق بارز دیگر از افتادن مملکت در چنین وضعی:

صائب تبریزی;1017919 نوشت:

هرکس که به چیزی اعتراض کنند ، فورا او را منافق و برانداز و ضد ولایت و ضد خدا معرفی میکنند و برایش کوهی پرونده درست میکنند و چش مهایشان را می بندند و واقعیات را نمی بینند.

این اشخاص به بیماری دوبینی ذهن دچار هستند

یعنی هر یک واحد منفی را دوتا می بینند.

بنابراین اگر یک بار به او اخم کنید تصور میکند دوبار به او اخم کرده اید

اگر یک بار به او بگویید تو ، تصور میکند دوبار به او گفته اید تو

من به این شخص فقط گفتم دست از رفتارهای منافقانه اش بردارد

ولی همانطور که با رنگ قرمز مشخص کرده ام او چون به دوبینی یا شاید هم چندبینی ذهن دچار است

تصور میکند من توهین های دیگری هم به او کرده ام و آنها را از زبان من به خودش نسبت می دهد

دوبینی یا چند بینی ذهنی و رفتارهای منافقانه ، جرم نیست، بیماری است

فورا برای درمان خودتان را به یک روانشناس بالینی حاذق نشان بدهید

بیت المعمور;1017640 نوشت:
همین چیزی که روی کاغذ است مهم ترین چیز است.
قبلا هم به شما گفتم
بنده نگفته ام قانون بدون مجری پیاده میشود.
عرض کردم همین مجریان داخل کشور کافی هستند

خوب مهم‌ترین چیز باشد ... دعوا نداریم ...
من هم می‌دانم که شما می‌دانید که قانون بدون مجری پیاده نمی‌شود و فقط سر این بحث دارید که مجریان قانون ما همین الأن هم به اندازه‌ی کافی خوب هستند پس مشکل از فقط قوانین است که بد و ناکارآمد و نادقیق هستند ...
ولی من در همین فرمایش شما با شما مخالفم ... اینکه مسؤولان ما به اندازه‌ی کافی خوب نیستند ... برای بستر اعتقادی و فرهنگی که ما داریم این مسؤولان نمی‌توانند قوانین را درست رعایت کنند ... مگر جز این گفتم که برای قانون‌مداری خشک مثل آنچه که در غرب هست باید بستر تقوای از غیرخدا حاکم شود؟ ... ترس از مردم ... ترس از حذف شدن از معادلات قدرت توسط رقبا ... ترس از بی‌آبرو شدن توسط رسانه‌های تشنه‌ی خبررسانی و جذب مخاطب و امثال آن ... در جامعه‌ی ما چنین وضعیتی نیست، اگر تقوای از خدا هم نباشد دیگر شما بنشینید ۱۰۰ سال قانون بنویسید ...
بیت المعمور;1017640 نوشت:
قوانین ما دارند راه دزدان و غارتگران را باز می گذارند
قوانین ما بودجه مملکت را به صورت ناعادلانه تقسیم می کنند
اینها مشکلات قانونی است

با وجودیکه شما را در اشتباه می‌دانم ولی قبول دارم که قوانین اشتباه هم زیاد داریم ... و شروع شرکتم در این تاپیک همین بود که قانون‌گذاران ما گاهی رسماً اختلاف طبقاتی را تشدید می‌کنند و خجالت هم نمی‌کشند ... آخر قانون‌گذاران ما هم گاهی درست و حسابی نیستند و تقوای از خدایشان حداکثر بر سر سجاده‌هایشان هست و به صورت غیررسمی معتقد هستند که دین یک امر شخصی است ...

Mirgholami;1017905 نوشت:
با نحوه‌ی گفتگویی که در این تاپیک وجود دارد، ما به راه‌حلی نخواهیم رسید.

از یک طرف بعضی دوستان سعی می‌کنند انتقام تمام کم‌کاری‌هایی که از بعضی روحانیون دیده می‌شود رو از جناب مسلم بگیرند!
از اون طرف جناب مسلم هم احتمالاً با وجود اینکه خودشون هم نقدهایی به سیستم دارند، با توجه به سیاست‌هایی که اینجا حاکم است ناچارند جواب خیلی از سؤالات رو کلی بدهند یا اینکه از خیر جواب دادن به بعضی سؤالات دیگر بگذرند.

مهم نیست که الان جناب مسلم برنده‌ی این تاپیک شوند یا دوستان دیگر.
چه فرقی به حال مردم می‌کند؟
الان اگر ایشون تمام کاربران رو قانع کنند که مملکت گل و بلبل است، مشکل حل می‌شود؟
اگر سایر کاربران ایشون رو قانع کنند که مشکل از نظام اسلامی است، از فردا نظام عوض می‌شود؟
دنبال چی می‌گردیم!

بهتره روی همین اوضاعی که الان داخلش هستیم گفتگو کنیم.
با همین نظام فعلی، با همین ساختار و قوانین، با همین مسئولین.
و با همین مردم.

نه مسئولین فعلی یک‌شبه برکنار می‌شوند.
و نه قوانینی که وجود دارد به‌سرعت اصلاح می‌گردد.
و نه تمام مردم یک‌دفعه بافرهنگ می‌شوند.

برای رسیدن به اوضاعی که خواهانش هستیم، در قدم اول باید چه کرد؟

توجه داشته باشید که اگر در ابتدای تاپیک کارشناس محترم فرموده بودند که نمیتوانند برخی از مسائل را بازکنند و درباره آن بحث کنند ، چنین وضعیتی پیش نمی آمد.
در این تاپیک کسی قصد برنده شدن نداره. افراد ، اندیشه و نظرات و آموخته هاشون رو به معرض نقد و بحث میگذارن تا از میزان صحت اون با خبر بشن. تفکر برنده شدن و بازنده شدن در یک میزگرد چالشی درون گروهی مطمئنا منجر به شکست کل اون گروه خواهد شد. من شخصا هیچ وقت قصد برنده و بازنده شدن یا قانع کردن کسی رو ندارم. چون ادله صحیح برای رد نظراتم نشنیدم بر اونها پافشاری میکنم.

شما که میخواهید با همین بودجه فعلی ادامه دهید دیگر تغییر برای چه می خواهید؟ برای رسیدن به اوضاعی که خواهانش هستیم باید خیلی سال قبل برنامه ریزی می شد و بسیاری از عیبهای ساختاری جدی اصلاح می شد تا الان شاهد این حرف نباشیم که " برای رسیدن به اوضاعی که خواهانش هستیم چکار کنیم".

من متوجه نمیشم که چطور در زمان انقلاب یکدفعه انقلاب فرهنگی اعلام کردند و اون همه استاد باسواد را به جرم های مختلف بیرون کردند؟! مرتبا دانشگاهها بسته و باز می شد. اما الان حتی واهمه داریم برای پالایش بی لیاقتها ، حتی یک روز درِ سازمان مربوطه را گل بگیریم!

im_masoud.freeman;1017928 نوشت:
فورا برای درمان خودتان را به یک روانشناس بالینی حاذق نشان بدهید

بچشم، آنچه تو گویی مطیع فرمانم
اطاعت امر شماست، منّتی بر جانم
l-)جدی نگیرید.

momi14;1017713 نوشت:
حالت سومی نمیشناسم. به نظر من مشکل اینجاست که شما دو حالت قبلی رو از هم تفکیک میکنید، در حالی که لزومی نداره. میشه از هر دوش یک جا استفاده کرد. اما نه در عرض هم.

سلام برادر،
نه برادر تفکیک نمی‌کنم ... من هم قبول دارم که باید هر دو با هم باشد ... آنجا که دین این موضع را قبول ندارد جایی است که شخصی به جای ترس از خدا بیاید و ترس از بندگان خدا را جایگزین کند ... مگرنه که شکایت و دادگاه و امثال آن یعنی باید به بندگان خدا هم جوابگو بود ... ترس از مردم هم می‌تواند در طول ترس از خدا باشد ...
مشکل شاید اینجاست که تقوای از مردم در ایران بسترش فراهم نیست ... هم بستر قانونی‌اش فراهم نیست (چون مثلاً قانون درست و کافی نداریم که کارهای مسؤولین شفاف باشد) و هم بستر فرهنگی‌اش فراهم نیست (گاهی با وجود قوانین ناگهان یاد رأفت اسلامی می‌افتند یا ناگهان یادشان می‌افتد که انما المؤمنون اخوة و بعد تبصره‌هایی به طور آنی جعل شده و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، و مثلاً در ذهن دارند که قانون مال غریبه‌هاست، فلانی را که من می‌شناسم بچه‌ی خوب و سربه‌راهی هست و امثال آن) ...
راستش فکر می‌کنم اینجا شاید بیشتر تقصیر فقهای ماست که رساله‌ی عملیه را زمانی نوشتند که دینداری بیشتر جنبه‌ی فردی داشت ... مردم که هیچ، مسؤولین ما گاهی معیارهای درستی برای تصمیم‌گیری عملی در دست ندارند ... ذهن‌های ما شده است ملغمه‌ای از احکام شرعی و اخلاقی متفاوت و اینکه هر بار وقتی تزاحم بین احکام پیش می‌اید به دلخواه یکی را از نزد خودمان برمی‌گزینیم ... اینکه در چه موقعیتی کدام حکم بر کدام احکام دیگر اولویت دارد را باید فقها که اشراف دارند دربیاورند ... اخلاق مدیریتی .... اخلاق سیاست‌مداری ... اخلاق اقتصادی ... مماشات تا کجا باشد؟ ... عیب‌پوشی در چه شرایطی تا کجا؟ .... اینها باید مشخص شود ... مسؤولین بدانند و مردم هم بدانند ... و مردم هم ناظران مسؤولین باشند ... و مردم مطالبه‌گر باشند ... و مردم اهل امر به معروف و نهی از منکر بشوند ... اینطوری مسؤول اگر از خدا هم نترسد از ترس مردم شاید ولو منافق هم که باشد ولی کارش را درست انجام بدهد ... حالا به عمد اگر یواشکی هم خرابکاری‌هایی بکند دیگر یک بار یا دو بار موفق بشود، نه اینکه کلاً عادت روزانه‌اش باشد که خرابکاری کند و مردم و مسؤولان را به جان هم بیاندازد ...

momi14;1017713 نوشت:
در مقابل همچین موجودی حساب کردن روی تقوای الهی در قدم اول عقلانیه؟

momi14;1017713 نوشت:
وقتی در پله ی اول به شرایط ایده آل رسیدیم، بعد حق داریم از تفاوت کشورمون با بقیه کشورها صحبت کنیم، از اینکه حکومت مون دینیه و سکولار نیست. از اینکه بر خلاف کشورهای سکولار در حذف خدا از محاسباتشون، ما خدا رو در راس محاسباتمون میذاریم. اما بعد از اینکه پله ی اول رو به خوبی طی کردیم.

راستش بله عقلانیه ... این انقلاب بر همین اساس به بار نشست ...
این انقلاب اگرچه بگوییم هدیه‌ی الهی بوده است ولی بدون آنکه زمینه‌ی دریافت آن باشد که به ما داده نشده است ... صحبت ما هم این است که بستر تقوای خدا فراهم است ولی افراد اشتباهی در مسؤولیت‌ها حضور دارند ... فیلم مرد عوضی را دیده‌اید؟ اونکه پول داره فکر نداره، اونکه فکر داره پول نداره، این دو تا را باید جراحی کرد مغز این را گذاشت در بدن آن یکی، پول‌داری که فکر نداره که اصلاً مهم نیست به خاکش می‌سپاریم، پولش را می‌دهیم به اونکه فکر داشت تا دنیا گلستان شود ... (البته بحث پول و فکر را از آن فیلم گفتم، مگرنه اینجا بحث ما سر پارامترهای دیگری است)
حالا لازم نیست همه تقوایشان یکسان باشد، کما اینکه نیست ... مهم است که افراد با تقوا در پست‌های کلیدی، قانون‌گذاری و نظارتی قرار بگیرند ... بقیه را می‌شود با قوانین و نظارت‌های درست در خط نگاه داشت ...
در جنگ هم عموماً فرماندهان هستند که اهمیت دارند تقوای کافی داشته باشند، بقیه مهم هم باشند به آن میزان مهم نیستند ... اینکه امام زمان علیه‌السلام وقتی تشریف می‌آورند که ۳۱۳ نفر یارشان فراهم شوند، این ۳۱۳ نفر قرار نیست که تنها یاران حضرت باشند، بلکه قرار است که فرماندهان حضرت باشند ... یا اینکه امام علی علیه‌السلام یا امام صادق علیه‌السلام می‌گفتند اگر چند نفر یار درست و حسابی داشتند قیام می‌کردند و حکومت خدا را جاری می‌کردند شاید بر همین اساس است ... این چند نفر محدود قرار نیست همه‌ی کارها را بکنند، ولی وجودشان لازم و ضروری است ...
اما این وسط مشکلاتی هم هست ... مؤمنان کم‌بصیرت ... منافقان نابغه و خوش‌فکر (مثل معاویه که چون خیلی سیّاس بود راحت رسوا نمی‌شد) ... مردمی که راحت فریب دشمنان را می‌خورند و دشمنی دشمنان را جدّی نمی‌گیرند ... شبهاتی که دامن زده می‌شوند، سکوت‌های نابجا، بد دفاع کردن که بدتر از اصلاً دفاع نکردن است، و خیلی مسائل دیگر ...
momi14;1017713 نوشت:
در غرب این تقوای غیر الهی به دو شکل اعمال میشه.
اگه یه نفر تخلفی رو مشاهده کنه و گزارش نکنه، خودش مجرم میشه. یعنی از گزارش نکردنش متضرر میشه.
و اگه گزارش کنه (در مواردی) پاداش میگیره. یعنی همونطور که کاربر فرشته برمیگردد گفتن، نفعی براش در نظر گرفته میشه.
مثلا فرض کنید یکی تخلف رانندگی مرتکب میشه. یکی دیگه میبینه و اونو به پلیس گزارش میکنه، و مثلا بخشی از جریمه رانندگی متخلف رو هم کاسب میشه. حالا اگه پلیس ترتیب اثر نده، یه نفر دیگه بی مسئولیتی پلیس رو گزارش میکنه و همینجور الی آخر. اینجوری همه از هم میترسن.
نفع و ضرری که این بین وجود داره انگیزه ی زیادی رو برای رعایت قوانین به وجود میاره.
حالا شما میخوای اسمش رو بذاری قانون خشک و بی رحمانه و افراطی یا هر چیزه دیگه ای، فعلا که از دستگاه دراز و طویل مذهب ما بهتر جواب داده، انشاءالله که قصد ندارید انکار کنید؟

نه برادر منکر نمی‌شوم که کار می‌کند، گرچه با همین کار کردنش هم در ضمنش شاید ظلم‌های زیادی بشود چنانکه در غرب هم رواج دارد ... حتیٰ ظلم‌های ساختاری و عجیب و غریب ...
اما ما هم دنبال حفظ نظام به هر شکلی نیستیم، بلکه اگر خدا در محور آن باشد حفظ نظام می‌شود از اوجب واجبات ...
اصل که درست باشد فرع را لااقل در تئوری که می‌شود درست کرد، در عمل هم باید تلاش کرد تا بشود ... اگر تلاش نمی‌کنند هم مردم باید یک کاری بکنند که انقلابشان و خون فرزندان و همسران و پدرانشان به باد نرود ... سقف بالای سرشان را ندادند که یک عوضی که تقوا ندارد ولی زبان قشنگ و جذابی دارد تیشه به ریشه‌ی همه بزند ...
momi14;1017713 نوشت:
من هنوز نمیدونم منظورتون از این یه عده کیا هستند؟ چطور باید بشناسمشون؟ چطور باید از اونیکی عده ای که خالصانه در حال فعالیت هستند تفکیکشون کنم؟ در نظر داشته باشید که من از مریخ اومدم! آشنا نیستم با اوضاع احوال ایران.

این یک مشکل شایع هست ... ما چطور باید بفهمیم که چه کسی حائن است و چه کسی دارد درست کارش را انجام می‌دهد؟
بیشتر اسم‌هایی که از مسؤولین می‌شناسیم را تا به امروز یک بار هم از نزدیک ندیده‌ایم و اخبارشان را همیشه دیگران به ما داده‌اند، روزنامه‌ها، اخبارهای تلویزیون، ماهواره‌ها، اینترنت و دوستان و تحلیل‌گران ... از کجا بدانیم کدام اینها مغرضانه حرف زده‌اند یا نزده‌اند؟ از کجا بدانیم خبرها را کامل رسانده‌اند یا نه؟ یک خبر می‌آید که فلانی این را گفت، دیگری می‌گوید که او منظورش به فلان شخص بود، نفر سوم می‌گوید که کلمات او را تقطیع کردهد‌اند، نفر چهارم می‌گوید که اتفاقاً منظورش همین بود و من هم با او موافق هستم، نفر پنجم می‌گوید که او گفته ولی این نشان می‌دهد که خود او دیگر کافر شده است و حرفش از اعتبار ساقط است، یک گروه دیگر می‌گویند که می‌خواهند او را خراب کنند ... یا خبر می‌آید که برادر زاده‌ی نوه‌عموی فلان مسؤول فلان زمین را با بیت‌المال و رانت اطلاعاتی و امثال آن خرید و تازه سر فروشنده هم کلاه گذاشت و پولش را کامل نداد، این طرف می‌گوید دروغ است، آن طرف می‌گوید راست است، من از کجا بفهمم کی دارد راست می‌گوید؟ بیکارم بروم همه را پیگیری کنم؟
این هم خودش مسأله‌ای است ...
momi14;1017713 نوشت:
خودم!!

momi14;1017713 نوشت:
به جان خودم اگه بدونم ...!

پس ظاهراً نقدشان وارد نیست ... :Nishkhand:

نقل قول:

راستش بله عقلانیه ... این انقلاب بر همین اساس به بار نشست ...
این انقلاب اگرچه بگوییم هدیه‌ی الهی بوده است ولی بدون آنکه زمینه‌ی دریافت آن باشد که به ما داده نشده است ... صحبت ما هم این است که بستر تقوای خدا فراهم است ولی افراد اشتباهی در مسؤولیت‌ها حضور دارند ... فیلم مرد عوضی را دیده‌اید؟ اونکه پول داره فکر نداره، اونکه فکر داره پول نداره، این دو تا را باید جراحی کرد مغز این را گذاشت در بدن آن یکی، پول‌داری که فکر نداره که اصلاً مهم نیست به خاکش می‌سپاریم، پولش را می‌دهیم به اونکه فکر داشت تا دنیا گلستان شود ... (البته بحث پول و فکر را از آن فیلم گفتم، مگرنه اینجا بحث ما سر پارامترهای دیگری است)

سلام جناب با
من باهاتون مخالفم
اینی که پولدار فکر نداره و مثلا یک نابغه فکر داره و باید مغز این رو داخل اون گذاشت و سپس از همین موضوع بقیه صحبتهاتون رو نتیجه گیری کردین به نظرم اشتباه هست

یک شخصی که پولدار میشه مطمینا از خیلی ها باهوش تر هست ولی حداقلش این هست که هوش این شخص برای خیلی ها قابل درک نیست

میگن شانس آورده
میگن خدا خواسته
و ...

به شخصه به این نتیجه رسیدم که رشته های دانشگاهی دو نوع هست

1. یا مدیریتی هست
2. یا کارگری

رشته های مدیریتی مدیر تربیت میکنه که میتونن یک مجموعه کارگر رو مدیریت کنند تا به هدف تعالی‌شون برسند

رشته های کارگری هم مثله : مهندسی کامپیوتر مهندسی هوافضا مهندسی مکانیک که فقط کارگری می‌کنند

اینی که کسی طرح داشته باشه یک هزارم درصد اون شخص رو‌موفق میکنه

ولی کسی که مدیر باشه و طرح نداشته باشه صد در صد موفق میشه چون میدونه باید چی کار کنه

در نهایت من مخالفم که اشخاص باتقوای بیان و‌بشن مدیر .... مدیریت یک علم هست که باید دقیقا بر اساس یک سری استراکچر جلو بره

ولی افراد با تقوی میتونن استاندارد گذرای کنند کاری که در هر سیستم سازی بهش نیاز هست

momi14;1017714 نوشت:
راهی وجود داره که بشه کسانی که حق دارن و کسانی که حق ندارن رو از هم تفکیک کنیم؟

حق که مشخص شود، آن وقت نسبت هر کسی با حق به نسبت آن شخص به آن موضوع مشخص می‌شود ... اگر معیارهای مناسبی برای تشخیص این نسبت داشته باشیم ... من و شما ممکن است در ذهنمان چنین معیارهایی را درست یا غلط، کامل یا ناقص، داشته باشیم، اما برای حکومت‌داری دیگر کافی نیست که افراد در ذهنشان معیار داشته باشند و معیارها باید هم نظام‌مند شوند و هم تبیین بشوند، در ضمن آنکه مرجع رفع اختلاف در تفسیر آن‌ها نیز تعیین شوند تا جلوی شخصی‌سازی مسائل گرفته شود ...
momi14;1017714 نوشت:
این بخش از گفته هاتون با بخش های قبلی تناقض داره. یعنی اگه یکی یه اشتباهی مرتکب شد، طرف مقابلش حق داره برای مقابله با مثل، از همون روش اشتباه اقدام کنه؟

تا اشتباه از چه جنسی باشد ... مثلاً یک کافر روی یک مؤمن شمشیر بکشد اشتباه است، حالا این مؤمن هم بیاید روی کسی که روی او شمشیر کشیده است شمشیر بکشد عیناً شبیه به کار آن کافر است ولی واقعاً کار اشتباهی نیست ... ظاهر کارشان شبیه به هم هست (شمشیر کشیدن)،‌ ولی اینکه شمشیرکشیدن درست باشد یا اشتباه بستگی به پارامترهای دیگری هم دارد، چه کسی روی چه کسی، سر چه مسأله‌ای، در چه زمانی و چه مکانی و ....
مثلاً آن طرفی‌ها کار رسانه‌ای‌شان خیلی وقت‌ها به صورت مسخره کردن است ... مثلاً خیلی از بزرگان ما را رسماً مسخره می‌کنند ... ما نمی‌توانیم این کار را بکنیم ... ما اگر بخواهیم مسخره‌اشان کنیم باید مراقب باشیم که اعلام وهن شخصیت ایشان به طرق سخیفی که ایشان معمولاً استفاده می‌کنند نباشد و خیلی موقرانه باشد ...
ولی وقتی بحث بزرگ کردن برخی مسائل و کوچک کردن برخی مسائل دیگر مطرح باشد، یا به صورت گفتن برخی امور و نگفتن برخی امور دیگر باشد، این را شاید بتوان تا حدودی توجیه کرد که اشکالی ندارد ... شما چه اشکالی درش می‌بینید؟
momi14;1017714 نوشت:
قانونی که صراحتا به مقابله با آزاداندیشی برخواسته باشه نداریم. اما قوانینی داریم که میشه باهاش دیکتاتوری کرد.

بله فکر کنم با شما موافق هستم ... ولی جالب است که این همه رهبری گفتند کرسی‌های آزاداندیشی برگزار کنید هم زیر بار نرفتند ... یک جورهایی پوستشان خیلی کلفت شده، یا عرضه‌ی وضع قوانین درست برای این کار را ندارند، یا ترس از چطور برگزار کردنش را دارند که نشود آمدیم ابرویش را درست کنیم چشمش را هم زدیک کور کردیم ... این دیگر اشکال از مسؤولینی است که باید این کارها را بکنند، چه قانون‌گذارش و چه مجری‌اش ... آنقدر دست‌دست می‌کنند که ۲۰ سال دیگر هم بگذرد ... یک راه حل مشکلات در قاموس برخی از مسؤولین ما این شده است که پاک کردن صورت مسأله بهترین راه است ... تا سری درد نکند (یعنی خیلی خیلی خیلی درد نکند) چرا دستمال بهش ببندیم (اصلاٍ دستمالش از چه جنسی باشد؟ چقدر تمیز باشد؟ عکس داشته باشد اشکال دارد؟ ... ایرادهای بنی‌اسرائيلی ... خدا هم جواب می‌دهد که نزدیک بود که از زیر انجام کار شانه خالی کنند و نمی‌خواستند سر مقابل حکم خدا خم کنند که بهانه می‌آوردند)
momi14;1017714 نوشت:
بله. اینو قبول دارم. اما شرایط کنونی مملکت نشون میده که یا این قبیل افراد خیلی کم هستند و یا اگه زیادند، درست نمیدونن باید چکار کنن.
در هر صورت وضعیت مطلوب نیست و اصل انتقاد وارده.

بله من هم با شما موافقم ... زیادی نارضایتی یعنی یا مسؤولین بد زیادی داریم، یا مسؤولین بد کمی داریم که همان کم‌ها هم آنقدر بد هستند که کمشان هم زیاد است ... (البته قوانین اشتباه هم کم نیستند، قوانین اشتباه یا قوانینی که سر و تهشان معلوم نیست و مجری نمی‌داند به کدام ساز ایشان عکس‌العمل نشان بدهد ...)
momi14;1017714 نوشت:
این به دلیل تعریف غلط از روحیه ی انقلابیه. من قضیه رو طور دیگه ای تفسیر میکنم. اتفاقا به نظر من هنوز هم همون روحیه اون موقع وجود داره و مشکل هم همینجاست. نباید اینطوری باشه!
زمان جنگ، نظام جدید تازه مستقر شده بود، بسیاری از نخبه ها فراری شده بودند، بسیاری اعدام شده بودند (کاری به درست و غلطش ندارم) سازمان ها و ارگان ها از هم پاشیده شده بودند و به صورت مردمی اداره میشدند. تو این اوضاع شیر تو شیر، یه ابتکار ساده، میتونست تاثیرات بزرگ داشته باشه. اما الان شرایط فرق میکنه. الان با یه ابتکارات ساده، یه پشت ناخن هم دستاورد نخواهیم داشت. عزیزان انقلابی هنوز تو همون حال واحوال اون موقع باقی موندن و تازه به خودشون هم مینازن که انقلابی هستند. مثل هر چیز دیگه ای، روحیه ی انقلابی هم نیاز به بروزرسانی داره. متناسب با زمان خودش.

نگاه جالبیه ... بله درست می‌فرمایید ... اینکه مدام به دنبال کارهای زودبازده هستند و کار عمیق و سیستمی نمی‌کنند شاید برای همین است که ناگهان بعد از انقلاب ۸ سال درگیر جنگ شدند و اصل ساخته شدن شخصیت‌های انقلابی ایشان در زمان مسؤولیتشان در همین زمان شکل گرفت ... شاید به همین خاطر است که هر چه رهبری می‌گویند کار سیستمی بکنید خیلی گوش نمی‌کنند ... البته شاید هم گوش کرده‌اند ولی چون کارشان سیستمی است و زودبازده نیست ما هنوز نتیجه‌اش را در عمل ندیده‌ایم؟ :Gig:(:|

momi14;1017715 نوشت:
شما اولین نفری هستید که قضاوتم نکردید.
من هم همینو میگم که رهبری نباید به جزئیات ورود کنه. حتی به بسیاری از کلیات هم نباید ورود کنه. اصلا چرا ورود کنه؟
اینکه بالاخره شخصی در جایگاه ایشون مطمئنا چیزهایی میدونن که بقیه نمیدونن درسته، ولی معنیش این نیست که بقیه (در امور مملکت داری) گوسفندن و به یه چوپون احتیاج دارن تا هدایتشون کنه.
مگه همون کشورهایی که الان قدرت های برتر جهان هستند ولی فقیه دارن که به اینجا رسیدن؟
کی تو دانمارک بیانیه گام دوم انقلاب منتشر کرده که الان کمترین میزان فساد رو دارند؟
اصلا مگه رهبر باید بیاد بگه فساد چیز خوبی نیست تا بقیه به فکر مقابله با فساد بیفتند؟
حالم به هم میخوره وقتی یه جا یکی مثلا با قیافه ی نگران و لحن انتقادی میاد میگه: رهبری بر مقابله با فساد تاکید کردند.
یعنی اگه ایشون تاکید نمیکردند، دیگه نیازی نبود با فساد مبارزه کنیم؟ ما باید وایسیم ببینیم ایشون به چه چیزی تاکید میکنن تا بعد بریم بهش عمل کنیم؟
خودمون درک و شعور نداریم؟

البته من تا بحال از اینکه کسی چنان حرفی بزند حالم به هم نمی‌خورد، می‌گفتم طرف می‌خواهد بداند اولویت از نظر رهبری چیست و تأکید ایشان را در آن زمینه بداند ... شاید هم این استفاده از کلام رهبری مثل شاهد آوردن از قرآن و حدیث و سخن بزرگان است که وقتی می‌خواهند اهمیت یک مطلب را برسانند مثلاً از حضرت آقا هم شاهد مثال می‌آورند ... ولی خیلی از این بیان‌ها اصلاً در حدّ لغلغه‌ی زبان است که نه گوینده زیاد کاری با اصل آن تأکید دارد و نه شنونده خیلی برداشت خاصی از این حرف می‌کند، کلاً می‌خواهیم در میان حرف‌هایمان یادی هم از حرف‌های حضرت آقا کرده باشیم که ظاهر بحث‌هایمان انقلابی باشد ...
در هر صورت فکر کنم من هم باید از این به بعد مثل شما حالم از این حرف‌ها به هم بخورد، حالا من بگویم رهبری تأکید کرده‌اند یک چیزی ولی یک مسؤولی که کارش این است که اگر چنین حرفی را بزند باید حالمان به هم بخورد ... مثل اینکه رئيس جمهور داشت می‌گفت مسؤولان باید فلان بکنند و بیسار بکنند، رهبری گفتند که ایشان دارند در مورد خودشان صحبت می‌کنند چون این کارها وظیفه‌ی خود ایشان است که رئيس‌جمهور هستند ...
momi14;1017715 نوشت:
آدم دیدم با ژست ولایت مداری میگه من چشم به دهن رهبره.
رهبر خودش چشمش به دست توئه.

چند سال پیش رهبری مقابل بسیجیان فکر کنم سخنرانی داشتند، بسیجیان شعار می‌دادند که از تو به یک اشاره از من به سر دویدن، حضرت آقا گفتند کار از اشاره گذشته من حرف می‌زنم هم عمل نمی‌شود ...
خدا خیرش بدهد طلبه‌ی سیرجانی را که مقابل زمین‌خواری یک نفره قیام کرد و حرکات نمادین کرد که اعتراض خودش را برساند، زندان انداختندش به جرم تشویش اذهان عمومی ... انقلابی مثل ایشون فکر نکنم خیلی زیاد داشته باشیم ...

حاج‌آقا پناهیان یک تست روان‌شناسی را توضیح می‌دادند که یک تعداد آدم را در یک کلاس گذاشتند و آن‌ها هم نمی‌دانستند که تحت نظر هستند، همه فکر می‌کرده‌اند که ثبت نام کرده‌اند که در همین کلاس شرکت کننده‌اند، بعد از بیرون کلاس صدای کمک خواستن یک خانم را پخش کردند که انگار کسی مزاحمشان شده است، شاید هم مطلب دیگری بوده خاطرم نیست ... عکس‌العمل قری به اتفاق حاضران در کلاس این بود که سرشان را به سمت در برگرداندند، بعد به همدیگر نگاه می‌کردند که چه کار کنیم، کاری بکنیم یا نکنیم، کلاس چه می‌شود، زشته؟ زشت نیست؟ بده؟ بد نیست؟ ... فقط یکی دو نفر بودند که بدون توجه به دیگران که عکس‌العملشان چه هست بلند می‌شدند و می‌رفتند برای کمک ... شاید ما به اینجور آدم‌هایی احتیاج داریم ... مسؤول‌ها به نظرم بیشتر از جنس همون عامّه‌ی مردم هستند که تا یکی مثل امام خمینی در بینشون قیام نکنه تا ۱۰۰۰ سال دیگر هم سر جای خودشان می‌نشینند، کاپیتالاسیون را هم می‌پذیرند، تو سری هم می‌خورند، برده هم می‌شوند ... ولو اینکه زیر لب هم غرغر کنند و ناراضی باشند ... رهبر باید متفاوت باشد ... مسؤول هم باید اراده‌ی حل مسأله را داشته باشد ... الآن رهبری هستند، چند نفر دیگر هم هستند که علم را به دست گرفته باشند، اما هنوز امثال مای ولایت‌مدار به همدیگر نگاه می‌کنیم که چه کنیم، مسؤولین ما هم مثل ما، این به آن نگاه می‌کند که کاری بکنیم؟ او هم برای بغلی‌اش سر تکان می‌دهد که به نظر شما تکان بخوریم؟ بغلی سرش را می‌اندازد پایین یا به افق خیره می‌شود که مثلاً من دارم فکر می‌کنم یا هواسش جای دیگر است و متوجه سؤال او نشده است و قص علیٰ هذا ...
حالا من که تو جلساتشون نیستم، احتمالاً هم مثل این کاریکاتوری که گفتم نیستند، ولی از بیرون اینطور به نظر می‌رسد ... ای کاش پست من را می‌خواندند و آنقدر با غیرت بودند که بهشان بربخورد و خوشان را جمع‌وجور کنند ...

momi14;1017715 نوشت:
تقوایی الهی که منجر به انجام درست مسئولیت نشه، عملا وجود نداره و طبق فرمایش خودتون، اگر هم در بعد فردی نمود داره، صرفا یک عادته.
خب، تا کی باید منتظر باشیم تا متقیان واقعی یه خودی نشون بدن؟

منتظر که نباید باشیم ... باید با مطالبه‌گر شدن عرصه را بر ایشان تنگ کنیم که هر کسی جرأت نکند مسؤولیتی را قبول کند، به آن گند بزند و بگذارد و برود ... به قول رهبری زمان سیلی زدن و دررفتن گذشته است ... مسؤولین باید بفهمند که این حرف فقط برای آمریکا نیست، برای خودشان هم هست ... برای مجری قانون هم هست ... برای ناظران بر اجرای قانون هم هست ... برای قانون‌گذارش هم هست ... برای ناظران بر قانون‌گذاری هم هست ...

سلام

باء;1017954 نوشت:
باید با مطالبه‌گر شدن عرصه را بر ایشان تنگ کنیم که هر کسی جرأت نکند مسؤولیتی را قبول کند

اینکه شد تقوای از غیر خدا ...

شایا;1017917 نوشت:
میشه راجع به انتخاب اشتباه مردم توضیح بدین؟ و اینکه آیا اشتباه مردم یعنی شورای نگهبان هم اشتباه کرده؟‌یا تنها مردم اشتباه کرده اند؟

نظارت بر صلاحیت افرادی که برای مسئولیت ها کاندیدا میشوند امری ضروری است، من معتقد نیستم که اعضای شورای نگهبان معصوم هستند و خطا در تشخیص آنها راه ندارد، اما بالاخره باید مرجعی برای تشخیص باشد، امکان ندارد شما بتوانید اشخاصی را در شورای نگهبان بگمارید که تمام مردم نسبت به تشخیص آنها اعتراض نداشته باشند.
بنابراین باید در برابر نظر شورای نگهبان تمکین کرد، چون بی قانونی بدتر است.

اما این که ما وضعیت موجود را و انتخاب های اشتباه در مسئولیتهای مختلف را به گردن شورای نگهبان و تأیید صلاحیت ها بیندازیم قطعا قضاوت صحیحی نخواهد بود و در حقیقت شانه خالی کردن از مسئولیت خودمان است، چرا که اولا: از تمام علایق و سلایق شخصیت های برجسته تأییدصلاحیت میشوند، و دولت های مختلف با دیدگاه های متفاوت، و همچنین نمایندگان مجلس نشان میدهد شورای نگهبان نگاه وابسته ندارد.

ثانیا: اگر واقعا مشکل از شورای نگهبان می بود ما باید در انتخابات شورای شهر که تأیید صلاحیت در آن زیر نظر شورا نگهبان نیست نتیجه ای متفاوت و بهتر می گرفتیم، در حالی که می بینیم آنجا هم کاندیداهای مستقل معمولا رأی نمی آورند، و مردم جناحی و لیستی رأی میدهند، و فساد و اختلاس در آن عرصه هم بیشتر است، اخبار متعددی اکه از ساد و اختلاس اعضای شورای شهر برخی شهرها شنیده میشود به خوبی نشان میدهد که انداختن تقصیرها به گردن شورای نگهبان واقعا شانه خالی کردن از مسئولیت های خودمان است!!

باید منطقی نشست و منشأ کاستی ها را بررسی کرده و درصد قائل شد، اینکه ما همه مشکلات را گردن شورای نگهبان بیندازیم، برخی دیگر تمام مشکلات را به گردن دولت بندازند، برخی دیگر همه را به گردن رهبری بیندازندف بری دیگر مجلس را کاملا مقصر بدانند، و برخی آمریکا را و برخی ....، اینها هیچکدام صحیح نیست!

فرشته برمیگردد;1017920 نوشت:
بهترین راه مقابله با سیستم غلط همین هست که مردم بریزند در خیابان و خواهان درست شدن سیستم بشن شما راه حل مفید دیگه ای رو سراغ دارین


سرکار خانم متاسفانه شما با بدیهیات سیاست هم آشنایی ندارید، نه معنای جمهوری را متوجه هستید، و نه قدر امنیت را میدانید، و نه از عواقب چنین رفتارهایی باخبرید!!
آن مسئولی که دل به این انقلاب نبسته که اقامت اروپا و آمریکا توی چمدانش است، ککش هم نمی گزد که مردم بریزند توی خیابان ها!! آن مسئولی هم که وجدان کاری دارد و با جدیت تلاش می کند خب او را که نمیخواهید اصلاح کنید!!
متاسفم از اینکه می بینم دوستان اندکی فشار هم ب خودشان نمی آورند که بیندیشند...
استدلال و برهان را که نمیشود با داستان و تمثیل پیش برد..!

صائب تبریزی;1017924 نوشت:
بلکه به دلیل ضعف آزادی بیان در کشور هست. به علت ترسی هست که در همه حتی کارشناسان هست. اگر برخی جوابهای اخیر ایشون رو مرور کنید متوجه خواهید شد.

جناب صائب همچنان در توهّم به سر می برید... من واقعا شما را درک نمی کنم!!
ما اینجا از قواعد سخن می گوییم، با صراحت هم سخن می گوییم!! راه را هم شفاف نشان میدهیم، اما تشخیص مصداق با مخاطب است.
من نمیتوانم نامی از کاندیدایی ببرم، نه اینکه میترسم، خودتان هم میدانید اینجا اصلا چیزی ما را تهدید نمی کند!! سخن از بی طرفی سایت است، اگر من بگویم آقای الف بد بوده خب یعنی باید به رقیب او یعنی آقای«ب» رای میدادید! در حالی که مطلقا سایت در صدد دفاع یا نقد یک جناح، شخص، و یا حزب سیاسی نیست!

متاسفانه احساس می کنم شما صرفا دنبال حاشیه سازی هستید، وگرنه اگر روزنه ای برای رسیدن به نقطه مشترک می دیدم کمی با شما صحبت می کردم اما ترجیح میدهم در حالی که مخاطبم نمیتواند احساساتش و بد بینی اش را کنرل کند سکوت کنم...

صائب تبریزی;1017936 نوشت:
توجه داشته باشید که اگر در ابتدای تاپیک کارشناس محترم فرموده بودند که نمیتوانند برخی از مسائل را بازکنند و درباره آن بحث کنند ، چنین وضعیتی پیش نمی آمد.

شما زمانی که عضو سایت شدی قوانین سایت را پذیرفته اید! ما که نباید پیش از هر تاپیکی قوانین سایت را برای شما تکرار کنیم!

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1017960 نوشت:

سرکار خانم متاسفانه شما با بدیهیات سیاست هم آشنایی ندارید

laughinglaughinglaughinglaughinglaughinglaughinglaughinglaughinglaughinglaughinglaughing

با چهره ی خسته از کدنویسی داشتم پست ها رو می خوندم که این جمله شما من رو تا حد انفجار خندوند Lol

خیلی یهویی و بامزه بود laughing=))

واقعا سرحالم کردی =))[/]

مسلم;1017960 نوشت:

سرکار خانم متاسفانه شما با بدیهیات سیاست هم آشنایی ندارید، نه معنای جمهوری را متوجه هستید، و نه قدر امنیت را میدانید، و نه از عواقب چنین رفتارهایی باخبرید!!
آن مسئولی که دل به این انقلاب نبسته که اقامت اروپا و آمریکا توی چمدانش است، ککش هم نمی گزد که مردم بریزند توی خیابان ها!! آن مسئولی هم که وجدان کاری دارد و با جدیت تلاش می کند خب او را که نمیخواهید اصلاح کنید!!
متاسفم از اینکه می بینم دوستان اندکی فشار هم ب خودشان نمی آورند که بیندیشند...
استدلال و برهان را که نمیشود با داستان و تمثیل پیش برد..!

سلام
خوب چرا شما اینجوری فکر می‌کنین ...

در انگلیس جایی هستش که هر چند وقت یک بار ملکه حاضر میشه و یک محوطه بازی هم هست که مردم در اونجا جمع میشن و ملکه به سخن رعیت هاش گوش میده و مردم بلند بلند داد میزنن تا بتونن خواسته های خودشون رو به گوش ملکه برسونند

چندین سال پیش مردم در انگلیس داد میزدن نون برای خوردن ندارن و ملکه بهشون شیرینی داد که بخورن

یا در درون فرانسه تظاهرات و بیان خواسته ها راه نرمال برای احقاق حقوق هست مردم از چیزی ناراحت هستند میریزن توو خیابون ها شعار میدن آدم جمع می‌کنند و وقتی تقاضاها زیاد شد مجبور میشن که به خواسته مردم اهمیت بدن اگر هم تعداد کم بود خسته میشن و می‌رن خونه هاشون

یا در کشور انگلیس و مساله خروج از برکزیت ...

این کشورها نمیترسن که مردمشون بریزن توو خیابون‌ها چون میدونند که همه جای نظام رو قبول دارند ولی مثلا به قسمتی از سیاست های نظام نقد دارند

مردم انگلیس و فرانسه و ... دلیلی نمیبینند که با تظاهرات بخوان نظامشون رو تغییر بدهند چون دموکراسی دارند و اگر بخواهند می‌توانند هر تغییری رو انجام بدهند

ولی خوب در ایران یه کم ترس داره چون ممکن هست از نظر مردم تعداد سیستم هایی که ایراد داره زیاد باشه و اگر مردم این مسیر رو یاد بگیرن خیلی بد میشه ...

تا دلتون بخواد در همین برادفورد ماشین داریم که پاکستانی ها پشتش نوشتن فلسطین را آزاد کنین و هر از چندی هم جمع میشن و شعار میدن

چندین تا مغازه هم هست که پول جمع میکنه و برای کمک به فلسطین میفرسته در خیابون‌هاش هم پاکستانی های زیادی هستند که برگه پخش میکنن

نمیدونم منظورتون چی هست

سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1017963 نوشت:
در انگلیس
در درون فرانسه

ذات انگلیس و فرانسه اعتراض زاست!! چون لیبرالیسم ذاتا منتهی به فاصله طبقاتی و اعتراض خواهد شد، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد!! از این ظاهرگرایی و آزادی هایی ظاهری که غرب ایجاد کرده بیایید بیرون!! ذات لیبرالیسم دیر یا زود تمامی مردم رابه اعتراض واداشته و سرنگون خواهد شد! اما اسلام چنین نیست...
هر چقدر به لیبرالیسم بیشتر عمل شود و بدان پایبند تر باشند زودتر سقوط خواهد کرد، اما اسلام برعکس است، هرچقدر بیشتر به آن عمل شود رضایت عمومی بیشتر خواهد شد؛ این نارضایتی ها در ایران هم به خاطر تفکرات لیبرالیستی است، نه اسلام!

کمی عمیقتر ببینید، از ظاهرگرایی و صرف اخباری که شبکه های خبری پخش می کنند عبور کنید، به عمق تئوری هایی که حکومت ها بر آنها بنا شده است بروید، اهل مطالعه باشید
کتاب ظهور وسقوط لیبرالیسم غرب، نوشته آنتونی آربلاستر را مطالعه کنید

Im_Masoud.Freeman;1017962 نوشت:
با چهره ی خسته از کدنویسی داشتم پست ها رو می خوندم که این جمله شما من رو تا حد انفجار خندوند
خیلی یهویی و بامزه بود
واقعا سرحالم کردی

ممنونم مسعود جان، اما من قصد تمسخر خانم "فرشته بر میگردد" را نداشتم
ما همه در حکم خواهر و برادر هستیم، سعی کنیم به یکدیگر نخندیم

مسلم;1017961 نوشت:
جناب صائب همچنان در توهّم به سر می برید... من واقعا شما را درک نمی کنم!!
ما اینجا از قواعد سخن می گوییم، با صراحت هم سخن می گوییم!! راه را هم شفاف نشان میدهیم، اما تشخیص مصداق با مخاطب است.
من نمیتوانم نامی از کاندیدایی ببرم، نه اینکه میترسم، خودتان هم میدانید اینجا اصلا چیزی ما را تهدید نمی کند!! سخن از بی طرفی سایت است، اگر من بگویم آقای الف بد بوده خب یعنی باید به رقیب او یعنی آقای«ب» رای میدادید! در حالی که مطلقا سایت در صدد دفاع یا نقد یک جناح، شخص، و یا حزب سیاسی نیست!

متاسفانه احساس می کنم شما صرفا دنبال حاشیه سازی هستید، وگرنه اگر روزنه ای برای رسیدن به نقطه مشترک می دیدم کمی با شما صحبت می کردم اما ترجیح میدهم در حالی که مخاطبم نمیتواند احساساتش و بد بینی اش را کنرل کند سکوت کنم...

شما زمانی که عضو سایت شدی قوانین سایت را پذیرفته اید! ما که نباید پیش از هر تاپیکی قوانین سایت را برای شما تکرار کنیم!

سلام استاد. از راهنمایی های شما متشکرم. بنابراین برای گمراه نشدن هیچ یک از کاربران و مهمانان، ممنون میشم که تمام پستهای بنده و پاسخهای خودتون رو حذف بفرمایید.

هرچند که من مصرا بر مواضع خودم ایستاده ام و دنبال هیچ حاشیه ایی هم نبوده و نیستم.

[=Times New Roman]

مسلم;1017969 نوشت:

ممنونم مسعود جان، اما من قصد تمسخر نداشتم

من قصد شما رو می دونم و از نیت و دل پاک و زلال شما آگاه هستم@};-

خنده ی من به درستی و صداقت حرف شما بود

لطفا تاپیک رو جمع بندی کنید تا بیش از این تاپیک به حاشیه نره

اقا مسعود بازم مسخره بازیت رو در آوردی
اینجا یه سایت مذهبی هست زشته آدم مسخره بازیش رو در بیاره

باء;1017932 نوشت:

با وجودیکه شما را در اشتباه می‌دانم ولی قبول دارم که قوانین اشتباه هم زیاد داریم ... و شروع شرکتم در این تاپیک همین بود که قانون‌گذاران ما گاهی رسماً اختلاف طبقاتی را تشدید می‌کنند و خجالت هم نمی‌کشند ... آخر قانون‌گذاران ما هم گاهی درست و حسابی نیستند و تقوای از خدایشان حداکثر بر سر سجاده‌هایشان هست و به صورت غیررسمی معتقد هستند که دین یک امر شخصی است ...

وقتی می گویم قوانین مشکل دارند، مقصودم لزوما قوانین زیاد نیست.
گاهی اوقات با تغییر یا تدوین دو صفحه قانون کشور متحول میشود.
مثال درون دینی بزنم.
شما تصور کن در کشور فقط یک قانون نادرست داشته باشیم
و آن قانون، جواز رباخواری باشد.
همین یک قانون اشتباه، فساد بزرگی ایجاد می کند.

من باور دارم که با تغییر دادن و اصلاح قوانین، کشور ما از منجلاب ناعدالتی نجات پیدا خواهد کرد.

مثلا اگر در کشور ما ربا خواری باشد و من اصلاح کنم، از نظر شما تقوای غیر خدا است؟!!!
چنین قوانینی اتفاقا عین تقوا و عدالت است.

بحث این است
وقتی قوانین ناعادلانه و فساد زا وجود دارد باید آنها را اصلاح کرد. این دیگر ربطی به تقوای از غیر خدا ندارد...
این ارتباط نامیمون، زاییده ذهن شماست...
ذهن مقایسه گر است و علاقه مند به شبیه سازی...
لذا شما نمی توانید قبول کنید ما قوانین را بدون تقوای از غیر خدا درست کنیم....
این دو راهی که شما تصور می کنید اشتباه است

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1017967 نوشت:

ذات انگلیس و فرانسه اعتراض زاست!! چون لیبرالیسم ذاتا منتهی به فاصله طبقاتی و اعتراض خواهد شد، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد!! از این ظاهرگرایی و آزادی هایی ظاهری که غرب ایجاد کرده بیایید بیرون!! ذات لیبرالیسم دیر یا زود تمامی مردم رابه اعتراض واداشته و سرنگون خواهد شد! اما اسلام چنین نیست...
هر چقدر به لیبرالیسم بیشتر عمل شود و بدان پایبند تر باشند زودتر سقوط خواهد کرد، اما اسلام برعکس است، هرچقدر بیشتر به آن عمل شود رضایت عمومی بیشتر خواهد شد؛ این نارضایتی ها در ایران هم به خاطر تفکرات لیبرالیستی است، نه اسلام!

کمی عمیقتر ببینید، از ظاهرگرایی و صرف اخباری که شبکه های خبری پخش می کنند عبور کنید، به عمق تئوری هایی که حکومت ها بر آنها بنا شده است بروید، اهل مطالعه باشید
کتاب ظهور وسقوط لیبرالیسم غرب، نوشته آنتونی آربلاستر را مطالعه کنید


استاد مسلم عزیز چند نکته به ذهنم میرسه عرض میکنم

من فکر میکنم اشتباه برخی دوستان ( اگر غرضی در کار نباشه ) این هست که تصور میکنند

برخی افکار و راهکارها فقط به ذهن غیر روحانیون یا اونور آبی ها خطور میکنه

مثلا یه آدم کت و شلواری با کراوات می تونه یه ریاضی دان بشه

ولی اون طلبه ای که منبر میره و روضه و علی اکبر و علی اصغر می خونه

مغزش یه جوری میشه که انتگرال و مشتق و اینارو یاد نمی گیره.

یا طلبه ها وقتی می خوان مدیریت کنند علم مدیریت فرتی از مغزشون می پره بیرون

و همه ی آگاهی هاشون یادشون میره

حالا کافیه همین طلبه لباسش رو در بیاره و تیپ اسپرت بزنه

اونوقت تمام علوم به مغزش منتقل میشه

اگر یه آمریکایی فکر کنه که چجوری میشه موشک ساخت به بهترین راه حل ها میرسه

ولی اگر یه ایرانی به همین موضوع فکر کنه در نهایت می تونه موشک کاغذی واسه کودکان درست کنه

خب کسی که چنین تفکری داره بسیاری از راه حل ها رو به روی خودش و زندگیش می بنده

و اجازه نمیده بسیاری از راه حل ها مشکلاتش رو حل کنند. جواب سوالهاش رو بدن و ....

شاید بعضی ها بخاطر حقد و کینه و حسدی که نسبت به روحانیون دارند

زورشون میاد که ببینند یه نفر کارهایی که اونا ازش نفرت دارند ( روضه و زیارت و دعا و منبر و نماز ) رو انجام میده

و در خیلی زمینه ها از خودش با سوادتر هستند

بخاطر همین میگن طلبه ها برن دعاشونو بخونن کارهایی که نیاز به مغز و تفکر دارن رو به ما بسپارن

در حالی که خودش به اندازه ی سمندون هم مغز و فکر نداره

یکی از اقوام چند روز پیش بهم میگفت مسعود اشتباه کردی درست رو ادامه ندادی حداقل برو لیسانست رو بگیر

گفتم چرا ؟

گفت واسه اینکه همه بهت بگن مهندس من خودم الان که لیسانس گرفتم همه بهم میگن مهندس وجهه اجتماعی داره

یعنی واسه طرف اینکه بهش بگن مهندس مهم تر از اینه که واقعا مهندس باشه

ببین با کیا طرفیم[/]

باء;1017932 نوشت:

اگر تقوای از خدا هم نباشد دیگر شما بنشینید ۱۰۰ سال قانون بنویسید ...
...

چرا تصور میکنید قوانین درست، یعنی نبودن تقوا؟!!!
مشکل شما از همینجاست....
قوانین کشور اصلاح شود تا بودجه ناعادلانه تقسیم نشود
سیستم بانکی آلوده نشود
آیا اینها، نبود تقوا است یا عین تقوا؟!!

فرشته برمیگردد;1017974 نوشت:
اقا مسعود بازم مسخره بازیت رو در آوردی
اینجا یه سایت مذهبی هست زشته آدم مسخره بازیش رو در بیاره

از این چیزها در این کشور زیاد دیدی، ندیدی؟ امیدوارم دیگه از این به بعد نبینی.

باء;1017932 نوشت:

خوب مهم‌ترین چیز باشد ... دعوا نداریم ...
...

اگر مهم ترین است، چرا دنبال غیر مهم ها می روید؟!

من با شما دعوا ندارم
از من نقل گرفتید، پاسختان را دادم....
ادعایم را متوجه نشدید توضیح دادم و بعد غذر خواهی کردید
دوباره از من یاد کردید و درباره ادعا و اختلافمان صحبت کردید، دوباره توضیح دادم...
اگر این دعوا محسوب میشود ، دوباره از من نقل نگیرید تا مجبور نباشم ، ادعایم را برایتان توضیح دهم...
راه کار ساده ای است... امتحان کنید

باء;1017932 نوشت:

مگر جز این گفتم که برای قانون‌مداری خشک مثل آنچه که در غرب هست باید بستر تقوای از غیرخدا حاکم شود؟ ... ترس از مردم ... ترس از حذف شدن از معادلات قدرت توسط رقبا ... ...

برادر چرا قیاس باطل می کنید

غرب بودجه اش را عادلانه تقسیم کند
ما عادلانه تقسیم کنیم
چه ربطی به تقوای از غیر خدا دارد...

اگر به خدا اعتقاد دارید اگر مسلمانید اگر وجدان و فطرت دارید، همگی می گویند قانون باید عادلانه باشد....
تقوا در قانون گذاری عادلانه است...

کجا اسلام گفته شایسته سالاری، به کار گماشتن،شفاف سازی، حذف ناکارامدها و تنبل ها یعنی تقوای از غیر خدا....

به شرق بروید یا به غرب
همین مهمترین چیز باید اصلاح شود
ربطی هم به تقوای از غیر خدا ندارد...

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1017967 نوشت:

کمی عمیقتر ببینید
از ظاهرگرایی و صرف اخباری که شبکه های خبری پخش می کنند عبور کنید
اهل مطالعه باشید

استاد عزیز خدا می دونه قصد تمسخر ندارم

ولی خداوکیلی شما تصویر زیر رو ببینید

[SPOILER]

[/SPOILER]

این افراد با چنین قدرت تحلیل و محاسبات برای آینده ی ایران نسخه تجویز میکنند

یاد سخنرانی چند وقت پیش رهبری افتادم:

دستگاه محاسبات دشمن اقتضا میکنه که یک چنین امیدی داشته باشند

مثل امید صدام حسین که یک هفته ای بیاد تهران

مثل امید مزدور دیگرشون منافقین که از کرمانشاه راه بیفتن خودشون رو برسونن تهران در ظرف سه روز

قدرت محاسبات دشمن اینه

البته این شخص سه ماه فرصت داره تا قیمت این دو تا ارز دیجیتال رو پنجاه برابر هشت ماه پیش بکنه
[/]

فرشته برمیگردد;1017949 نوشت:
سلام جناب با
من باهاتون مخالفم

سلام،
کاملاً حق دارید که مخالف باشید ... گاهی خودم هم با خودم مخالفم ...
فرشته برمیگردد;1017949 نوشت:
اینی که پولدار فکر نداره و مثلا یک نابغه فکر داره و باید مغز این رو داخل اون گذاشت و سپس از همین موضوع بقیه صحبتهاتون رو نتیجه گیری کردین به نظرم اشتباه هست

فقط سیاق آن مثال را در ذهن داشتم، نقد شما به بخش پولش هست ظاهراً که خودم هم گفتم این بخش مثال مع‌الفارق است ...
فرشته برمیگردد;1017949 نوشت:
یک شخصی که پولدار میشه مطمینا از خیلی ها باهوش تر هست ولی حداقلش این هست که هوش این شخص برای خیلی ها قابل درک نیست
میگن شانس آورده
میگن خدا خواسته
و ...

نه همیشه، ولی خیلی وقت‌ها من هم می‌گویم شانس آورده و ... و البته همیشه هم باید بگم که خدا خواسته ...
روایت داریم که گاهی خدا به احمق‌ها پول زیادی می‌دهد که مردم بفهمند که روزی دست خداست ... این اگر در روایت نیامده بود هم من بارها در اطراف خودم دیده‌ام ... و البته شما هم منظورتان این نبود که همه اینطور هستند، چون خیلی از پولدارها ارث گیرشان آمده یا یکهو جنسی که داشته‌اند گران شده و سرمایه‌اشان زیاد شده است ... بگذریم ... در مثال مناقشه نیست ...

momi14;1017955 نوشت:
اینکه شد تقوای از غیر خدا ...

سلام،
بله درسته ... ولی خوب مگر من منکر اهمیت جوابگو بودن به مردم بودم؟
در روایت امام علی علیه‌السلام هست که الملک یبقیٰ مع الکفر و لا یبقیٰ مع الظلم ... ملکی که بر اساس کفر نباشد یعنی بر اساس ایمان باشد، ولی همین ملک بر اساس ایمان هم ممکن است با ظلم درآمیزد و محکوم به فنا شود ... تقوای از مردم باعث می‌شود کار به اینجا نرسد ... تقوای از خدا در آن بخش ایمان به خدایش هست ...
البته یک بحث بیشتری اینجا هست ... یک وقت هست که تقوای از خدا در بدنه‌ی حکومت به اندازه‌ی کافی هست، قاعدتاً خود حکومت باید هر جزء مشکل‌داری در خودش را شناسایی و اصلاح کند ... یک وقت هست که این تقوای از خدا نقایصی دارد، در اینجا باید مردم نسبت به حکومت امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند ... برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر شود مردم باید از وضع موجود اطلاع داشته باشند، از درست هم اطلاع داشته باشند تا رفتار مدیرانشان را با آن بسنجند ... اطلاع داشتن مردم یعنی شفافیت و شناخت درست از غلط هم یعنی درست انجام دادن کارهای علمی توسط فقها و علمای زمینه‌های متفاوت ... یعنی به جای اینکه تلویزیون ایران برود از یک بازیگر یا فوتبالیست که مقبولیت عمومی دارد بپرسد که به نظر شما مشکل از کجاست و چکار باید کرد، برود یک میزگرد عمومی و مناظره بین علمای رشته‌های مختلف مرتبط با حاکمیت بگذارد (اقتصاد، سیاست، امور قضایی، آموزش و پرورش و ...) تا اطلاعات به درد بخور به دست مردم برسد ... همین صدا و سیما هم باید به شفافیت کمک کند ... اما صدا و سیمای ما با سریال ساختن مردم را سرگرم می‌کند (شبکه‌ی افق یک کمی شفاف‌سازی دارد، بقیه‌ی کانال‌ها را زیاد خاطرم نیست همچین دغدغه‌ای زیاد داشته باشند)، رسانه‌های بیگانه هم که با سریال و آهنگ و اطلاعات ربط و بی‌ربط به مردم آن‌ها را سر کار می‌گذارند ...
شاید رسانه‌های مستقل بتوانند کاری کنند ... شاید صدا و سیما هم اگر مطالبه‌گری کنیم یک تکانی به خودش بدهد ... به نظر خودم نسبت به قبل خیلی بهتر شده است، ولی هنوز خیلی با خوب بودن فاصله دارد ...

بیت المعمور;1017977 نوشت:
چرا تصور میکنید قوانین درست، یعنی نبودن تقوا؟!!!
مشکل شما از همینجاست....
قوانین کشور اصلاح شود تا بودجه ناعادلانه تقسیم نشود
سیستم بانکی آلوده نشود
آیا اینها، نبود تقوا است یا عین تقوا؟!!

برادر جان، من هر چه سعی می‌کنم منطق شما را نمی‌فهمم و نمی‌توانم با فضای ذهنی شما ارتباط برقرار کنم ...
چیزی که به نظر من واضح است به نظر شما اشتباه است و چیزی هم که به نظرم می‌رسد منظور شما باشد به نظر خودم اشتباه است ...
نهایتاً اینکه مطلب مدّ نظر شما بخشی از راه حل مدّ نظر من است ... شما می‌فرمایید فقط قوانین را اصلاح کنیم، با همین آدم‌ها ... من فکر می‌کنم قانون‌گذار و مجری قانون و ناظر اجرای قانون هم باید اصلاح شوند ... هم قوانین اصلاح شوند و هم ایشان ... اینکه قوانین باید اصلاح شوند را من هم قبول دارم، پس «تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ»

بیت المعمور;1017979 نوشت:
اگر مهم ترین است، چرا دنبال غیر مهم ها می روید؟!

تقیه‌ی مداراتی بود، جدّی نگیرید ...
بیت المعمور;1017979 نوشت:
دوباره از من یاد کردید و درباره ادعا و اختلافمان صحبت کردید، دوباره توضیح دادم...

از شما که نپرسیدم برادر، از دوست دیگری پرسیدم که شاید اگر ایشان منظور شما را متوجه شده‌اند ایشان با زبان دیگری که من بفهمم برایم توضیح بدهند ... شما این همه باز توضیح دادید و من باز نفهمیدم که حرفتان درست باشد ...
بیت المعمور;1017979 نوشت:
اگر این دعوا محسوب میشود ، دوباره از من نقل نگیرید تا مجبور نباشم ، ادعایم را برایتان توضیح دهم...

نمی‌دانم چرا اشتباهی فکر می‌کنم همین الآن هم دارید دعوا می‌کنید ... یعنی تصوری که از شما دارم اینطوریه که عصبانی هستید :read: من هم خیلی حوصله‌ی اینجور بحث کردن را ندارم ... حالا شاید شما هم دارید در کمال آرامش صحبت می‌کنید و فقط جمله‌بندی‌اتان اینطوریه ... ما که تو دل شما نیستیم ... به هر حال دعای خیر بفرمایید ... @};-

مسعود پس کی میخوای تو بزرگ بشی

کسی که وارد بازار سودا گری میشه ثانیه ای میخره و ثانیه ای میفروشه

من اون ارز دیجیتال ها رو بارها و بارها خرید و فروش کردم ؛

منظور از سوداگری هم همین هست که بدونی چجوری بخری‌و بفروشی

من ضرر نکردم

بیت المعمور;1017980 نوشت:
غرب بودجه اش را عادلانه تقسیم کند
ما عادلانه تقسیم کنیم
چه ربطی به تقوای از غیر خدا دارد...

مثلاً در قانونتان بنویسید که این مقدار بودجه به فلان ردیف بودجه‌ای داده شود و آن مقدار هم به فلان ردیف بودجه‌ای دیگر، صد تا تبصره هم بگذارید که حالت‌های مختلف را کاملاً ملاحظه کرده باشید که در شرایط مختلف عدالت رعایت بشود ... بعد مجری قانون شما تقوا نداشته باشه، نه تقوای از خدا و نه تقوای از مردم، خواهید دید که شما فقط برای خودتان قانون گذاشته‌اید و عملی نمی‌شود ...
حالا فرض کنیم که مسؤولین مجری قانون شما تقوا دارند ولی تقوایشان کامل نیست، مثل مسؤولان امروز ما از نظر شما، به همان میزانی که تقوا دارند قوانین را رعایت می‌کنند و به همان میزان که تقوایشان نقص دارد هم قوانین شما ناقص اجرا می‌شود ... حالا هر چه تقوایشان چه از خدا و چه از مردم بیشتر باشد قوانین شما بیشتر و بهتر رعایت می‌شود ...
حالا یا تقوای خودشان و یا تقوای ناظران بر عملکرد آن‌ها، به هر حال یک تقوای درست و حسابی باید باشد مگرنه قوانین که خیلی هم مهم هستند به درد لای جرز دیوار هم نمی‌خورند ...
جسارتاً شعور من تا همین حد می‌رسد ... و شکر خدا که من با این شعور کمم کاره‌ای در این مملکت نیستم ...

باء;1017987 نوشت:

... شما می‌فرمایید فقط قوانین را اصلاح کنیم، با همین آدم‌ها ... من فکر می‌کنم قانون‌گذار و مجری قانون و ناظر اجرای قانون هم باید اصلاح شوند ... هم قوانین اصلاح شوند و هم ایشان ... اینکه قوانین باید اصلاح شوند را من هم قبول دارم، پس «تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ»

اشتباه متوجه شدید
من نگفتم فقط قوانین را اصلاح کنیم با همین آدم ها...
بلکه گفتم اگر قوانین را اصلاح کنیم با همین آدم ها، کشور از منجلاب کنونی نجات پیدا می کند... و عمده مشکل در قوانین است....
عرضم این بود که عمده مشکلات کشور حاصل قوانین ناعادلانه و نادرست است. و اولویت هم با قانون است...( آیا اولویت بندی یعنی نادیده گرفتن موارد دیگر؟!)
اما خیلی ها روی مسئولین زوم کردند و از قوانین غفلت می کنند در حالی که مشکلات عمده کشور با همین قوانین حل میشود...

تنها دلیلی که از شما نقل کردم به این علت بود که ، سخنم را متوجه نشدید و همان را تکرار می کردید...
به همین جهت توضیح دادم...
قبلا هم به شما گفتم همینکه ادعایم را برای شما روشن سازم کافی است و نوبت به استدلال نخواهد رسید.

[SPOILER]
جدی هستم اما عصبانی نیستم...
شما دوست ندارید گفتگو کنید، ایرادی ندارد، پس از من نقل نگیرید
هر زمان درمورد ادعای بنده صحبت کنید، انتظار داشته باشید از شما نقل بگیرم و اشتباهتان را به خودتان و دیگران متذکر شوم.
ضمنا یاد بگیرید به جای پرداختن به شخصیت افراد و بهانه جویی های بی مورد و حاشیه پردازی، به اصل گفتگو بپردازید یا اصلا گفتگو نکنید!

یا حق
[/SPOILER]

باء;1017996 نوشت:

حالا یا تقوای خودشان و یا تقوای ناظران بر عملکرد آن‌ها، به هر حال یک تقوای درست و حسابی باید باشد مگرنه قوانین که خیلی هم مهم هستند به درد لای جرز دیوار هم نمی‌خورند ...
جسارتاً شعور من تا همین حد می‌رسد ... و شکر خدا که من با این شعور کمم کاره‌ای در این مملکت نیستم ...

مگر کافران و غربی ها چه قدر تقوا دارند؟!!
آیا قوانین آنها به درد لای جرز دیوار می خورد؟!

انسانها کم و بیش وجدان دارند، فطرت دارند، اعتقاداتی دارند... انسانها کار می کنند و پول می گیرند....
شما چند نفر می شناسید که پول نگیرد اما مجانی کار کند؟!

بعلاوه شما فرض کنید قرآن اشتباه باشد
این بدتر است یا اینکه مجریان قرآن، تقوای کمی دارند؟!

اولویت با قانون است
و الا همه مردم چه غربی و شرقی چه مسلمان و مسیحی ، کار می کنند و اینطور نیست که قانون ثمره نداشته باشد....

شما قانون درست و عادلانه بگذارید، با تقوایان بیشتر و بهتر اجرا می کنند اما کم تقوایان و بی تقوایان کیفیت کمتری دارند... اینکه قانون را بی ثمر نمی کند...
اما وقتی قانون ناعادلانه باشد یا راه دزدان و مفسدان را باز بگذارد خیلی بدتر است....

Im_Masoud.Freeman;1017976 نوشت:
ولی اون طلبه ای که منبر میره و روضه و علی اکبر و علی اصغر می خونه
مغزش یه جوری میشه که انتگرال و مشتق و اینارو یاد نمی گیره.
یا طلبه ها وقتی می خوان مدیریت کنند علم مدیریت فرتی از مغزشون می پره بیرون
و همه ی آگاهی هاشون یادشون میره
حالا کافیه همین طلبه لباسش رو در بیاره و تیپ اسپرت بزنه
اونوقت تمام علوم به مغزش منتقل میشه

Im_Masoud.Freeman;1017976 نوشت:
اگر یه آمریکایی فکر کنه که چجوری میشه موشک ساخت به بهترین راه حل ها میرسه
ولی اگر یه ایرانی به همین موضوع فکر کنه در نهایت می تونه موشک کاغذی واسه کودکان درست کنه

مسعود جان اینکه بنده می گویم بسیاری از مشکلات ما نشأت گرفته از ضعف اعتماد به نفس است، (چه شخصی، و چه ملّی) دقیقا همین چیزی که گفتید منظورم هست.
این ضعف اعتماد به نفس را بسیاری از مردم ما بدون آنکه بفهمند در درون خودشان دارند، تشخیصش گاهی دشوار است و به همین خاطر آن را انکار می کنند! ولی اگر دو پزشک باشند که یکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ایران فارغ التحصیل شده باشد، و دیگری یک پزشک فرانسوی که از دانشگاه قرقوزآباد در یکی از روستاهای فرانسه، طرف تشخیص می دهد برای درمان نزد پزشک فرانسوی برود، و اگر این دو پزشک با هم وارد یک مجلسی شوند چنان آن پزشک فرانسوی را تحویل می گیرند که نگو...

این البته فقط در میان مردم نیست، متاسفانه در میان مسئولین هم هست و اتفاقا آنجا خیلی آسیب زایی بیشتری دارد، نمونه آن را ما در صف کشیدن برخی نمایندگان مجلس برای سلفی گرفتن با خانم موگرینی دیدیم!! این ضعف اعتماد به نفس ملی چه در میان توده مردم و چه در میان مسئولین باعث این اعتقاد میشود که آب خوردن ما هم با برداشتن تحریم ها حل میشود! کلید حل مشکلات نه در داخل، بلکه در دست آمریکا و اروپاست!!

درست نقطه مقابل آن اعتماد به نفس و توکل به خداست که دنیا را در جنگ تحمیلی در برابر ایران ناکام گذاشت!!

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1018028 نوشت:
مسعود جان اینکه بنده می گویم بسیاری از مشکلات ما نشأت گرفته از ضعف اعتماد به نفس است، (چه شخصی، و چه ملّی) دقیقا همین چیزی که گفتید منظورم هست.
این ضعف اعتماد به نفس را بسیاری از مردم ما بدون آنکه بفهمند در درون خودشان دارند، تشخیصش گاهی دشوار است و به همین خاطر آن را انکار می کنند! ولی اگر دو پزشک باشند که یکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ایران فارغ التحصیل شده باشد، و دیگری یک پزشک فرانسوی که از دانشگاه قرقوزآباد در یکی از روستاهای فرانسه، طرف تشخیص می دهد برای درمان نزد پزشک فرانسوی برود، و اگر این دو پزشک با هم وارد یک مجلسی شوند چنان آن پزشک فرانسوی را تحویل می گیرند که نگو...

این البته فقط در میان مردم نیست، متاسفانه در میان مسئولین هم هست و اتفاقا آنجا خیلی آسیب زایی بیشتری دارد، نمونه آن را ما در صف کشیدن برخی نمایندگان مجلس برای سلفی گرفتن با خانم موگرینی دیدیم!! این ضعف اعتماد به نفس ملی چه در میان توده مردم و چه در میان مسئولین باعث این اعتقاد میشود که آب خوردن ما هم با برداشتن تحریم ها حل میشود! کلید حل مشکلات نه در داخل، بلکه در دست آمریکا و اروپاست!!

درست نقطه مقابل آن اعتماد به نفس و توکل به خداست که دنیا را در جنگ تحمیلی در برابر ایران ناکام گذاشت!!

=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>

چه خوش است راز گفتن

به حریف نکته سنجی

که سخن نگفته باشی

به سخن رسیده باشد >:d@};-[/]

سلام و عرض ادب

احساس تکلیف نمیکنیم ، چون حکومت با تایید نزول بانکی شکم های ما رو از حرام پر کرده

این مملکت تا زمانی که شکم اکثریت جمعیتش از لقمه حرام ربا تامین می شه به هیچ سعادتی نخواهد رسید

براستی که حسین سلام بر او سخن قابل تاملی فرمود :

چون لقمه حرام خورده‌اید، چیزی نمی‌فهمید و هیچ عبادتی از شما اثر نمی‌کند

حتی جمعیت روحانیت هم از سود پولی که علمای عظام در بانک گذاشتن و ماهانه چند میلیارد نزولش می شه تامین میشن

هر وقت یاد گرفتیم مثل کفار ربا خوری نکنیم ، می تونیم به اصلاح این مملکت فکر کنیم!

در پناه حق تعالی

بیت المعمور;1018018 نوشت:

بلکه گفتم اگر قوانین را اصلاح کنیم با همین آدم ها، کشور از منجلاب کنونی نجات پیدا می کند... و عمده مشکل در قوانین است....
[/SPOILER]

سلام و عرض ادب

دوست عزیز

اینجا اسمش کشور اسلامی است

اما قوانینش را مجلس و رهبر و ... تعیین میکنند

نه خداوند !

در این حکومت پیش بینی سود (که همان رباست به اسمی دیگر) کاملا قانونی است و مورد تایید تمام افراد من جمله رهبر و رئیس جمهور و مجلس و ....

خب چه کسی قدرت این را دارد که این قانون را اصلاح کند؟

همان کسانی که موافق این قانون هستند!

پس این دور تا زمانی که اشخاص تغییر نکنند ، تغییر نخواهد کرد

در پناه حق

مسلم;1018028 نوشت:
مسعود جان اینکه بنده می گویم بسیاری از مشکلات ما نشأت گرفته از ضعف اعتماد به نفس است، (چه شخصی، و چه ملّی) دقیقا همین چیزی که گفتید منظورم هست.
این ضعف اعتماد به نفس را بسیاری از مردم ما بدون آنکه بفهمند در درون خودشان دارند، تشخیصش گاهی دشوار است و به همین خاطر آن را انکار می کنند! ولی اگر دو پزشک باشند که یکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ایران فارغ التحصیل شده باشد، و دیگری یک پزشک فرانسوی که از دانشگاه قرقوزآباد در یکی از روستاهای فرانسه، طرف تشخیص می دهد برای درمان نزد پزشک فرانسوی برود، و اگر این دو پزشک با هم وارد یک مجلسی شوند چنان آن پزشک فرانسوی را تحویل می گیرند که نگو...

این البته فقط در میان مردم نیست، متاسفانه در میان مسئولین هم هست و اتفاقا آنجا خیلی آسیب زایی بیشتری دارد، نمونه آن را ما در صف کشیدن برخی نمایندگان مجلس برای سلفی گرفتن با خانم موگرینی دیدیم!! این ضعف اعتماد به نفس ملی چه در میان توده مردم و چه در میان مسئولین باعث این اعتقاد میشود که آب خوردن ما هم با برداشتن تحریم ها حل میشود! کلید حل مشکلات نه در داخل، بلکه در دست آمریکا و اروپاست!!

درست نقطه مقابل آن اعتماد به نفس و توکل به خداست که دنیا را در جنگ تحمیلی در برابر ایران ناکام گذاشت!!

سلام
به نظر من شما همچین درست و غلط رو با هم مخلوط می‌کنین که برخی از زمان‌ها واقعا تفکیکشون سخت میشه

با قسمت اول مثالتون موافق هستم . ولی نه با نتیجه گیریتون . و فکر می‌کنم بحث رو میخواین از مسیر اصلیش منحرف کنین .

وقتی یک کسی شیفته یک اروپایی میشه برای خودش علت داره . حدودا یک ماهی در المان بودم یک ماه در ایتالیا وچند ماه در فرانسه و الان هم مدتی هست در انگلیس هستم

من از آلمانی‌ها واقعا متنفرم
بی نهایت خودخواه
بی نهایت بدون تمدن
بی نهایت صدای خشن و در نظر گرفتن هیچ چیز

یک بار که داشتم با مترو از نورنبرگ به سمته کلن میرفتم فرهنگشون رو دقیقا احساس کردم بی نهایت با حیوانات قاطی شدن و ...

با اینکه المان از لحاظ تکنولوژی از فرانسه و ایتالیا و انگلیس و ... جلوتر هستش نه احترامی براشون قایل هستم و نه ازشون الگو برداری می‌کنم ; ولی خوب اگر دانشی در درون اینترنت ببینم که برای یک آلمانی باشه ازش استفاده می‌کنم ؛ همه رو هم با یک چوب نمیزنم ؛ دوست آلمانی هم دارم

ایتالیایی ها همشون درگیر مد هستن ... آدم‌هایی هستند که صبح تا شب میگن چی بپوشیم چجوری زیباتر و پولدارتر به نظر بیایم و ... معنویات فقط در درون کلیساهاشون پیدا میشه . آدم‌هاش با پای لخت توی بارون و برف بیرون میان چون کلاس داره و هیچ خبری هم از تکنولوژی بالا در این کشور نیست .

ولی بحث فرانسه و انگلیس فرق میکنه

فرانسه به شدت اهل فرهنگ و تمدن هست زیاد به پول و تکنولوژی آهمیت نمیده ؛ کلیساهای قوی نداره ؛ به دین خیلی کم اهمیت میدن ; ولی انسان‌های خون گرم و مهربان داره به شدت به هم دیگه کمک می‌کنند

انگلیس از نظر من آدم‌هاش از هر نظر قابل احترام و الگو برداری هستند ؛ آدم‌های متدینی هستند ؛ با کلاس هستند ؛ مهربان هستند ; تکنولوژی بالایی دارند ؛ به غیر همنوعشون بیشتر از خودی هاشون احترام میزارن ; متمدن هستند ؛ عدالت اجتماعی خیلی خوبی رو برقرار کردن و سیستمها طوری آدم‌ها رو کنار هم گذاشته که وقتی دارین در خیابون قدم میزنین خسته میشین از بس دیگران بهتون لبخند میزنند ؛

چیز بدی که من در انگلیسی ها دیدم مسخره کردن آدم‌هایی هست که قانون رو زیر پا میزارن .... بی کلاسی میدونن و میگن داهاتی هست که بارها بهم چپ چپ نگاه کردن و علتش هم این بوده که مت فرهنگ و مقرراتشون رو نمیدونستم

اکثر چیزهای یک انگلیسی از نظر من زیبا و قابل الگو برداری هست . اونم نه به خاطر اینکه انگلیسی هست ؛ چون تمدنشون بالاتر از ما هست ؛ الگوهای رفتاری بسیار زیباتری دارند و حتی بهتون کمک هم می‌کنند که زودتر متمدن تر بشین ؛ کلاس های زبان رایگان و کلاس های رایگان قوانین و ارتباطات و ....

بگذریم
اگر بعضی واقتها من اعتماد به نفسم رو جلوی یک انگلیسی از دست میدم بیشتر به خاطر زیبایی رفتار و منش و تکنولوژی و تمدن و فرهنگشون هست .

لتفاقا اگر شما یک انسانی باشین که تحصیل نکرده باشین و برای دانش و فرهنگ ارزشی قایل نباشین به شدت اعتماد به نفستون در این کشور بالا میره .... فکر می‌کنین عجب کسی بودین و خبر نداشتین و ایرانی ها نتونسته بودن شما رو کشفتون کنن .

مساله موگرینی هم مساله ای دیگر هست
به نماینده های کشورمون گفته بودن که وقتی موگرینی میاد داخل مجلس بهش احترام بگذارین و تحویلش بگیرین ... و چون آدم‌هایی که ما در درون مجلس داریم خیلی هاشون فاقد تمدن و فرهنگ هستند لودگی و توهین به شخصیت خودشون و کوچیک کردن ‌خودشون رو برابر با احترام گذاشتن به طرف مقابل دونستن

یعدش هم نتیجه گیری کردین کلید حل مشگل توکل به خدا و اعتماد به نفس هست ...

نمیدونم منظورتون از اعتماد به نفس چی هست ؛ شما وقتی در خیابون های لندن قدم میزنین بالای 50 درصدشون غیر انگلیسی هستند

سیاه و سفید و سرخ از دهها ملیت متفاوت کره ای و ژاپنی و فیلیپینی و ایرانی و پاکستانی و هندی و افغانی و آلمانی و ایتالیایی دارن در کنار هم دیگه کار میکنن تا چرخ های کشور رو بگردونند همه هم هم زبان

نمیفهمم منظورتون از اعتماد به نفس چیه

متظورتون اینه که روسیه بده
المان بده
امریکا بده
انگلیس بد هست

فقط ما خوبیم
دنیا چشم دیدن ما رو نداره

باید سریعا موفق بشیم
جهان اسلام تشنه حرکت های بنیادین ما هست

باید تندی موشک بسازیم
اسلام رو صادر کنیم
جلوی دنیا و تحریم هاش ایستادگی کنیم

و اینجوری کشوری قدرتمند میشیم

سلام

فرشته برمیگردد;1018035 نوشت:
نمیفهمم منظورتون از اعتماد به نفس چیه

متوجه منظور بنده نشدید، استفاده از دستاوردهای علمی و تکنولوژی غربی ها و رقابت علمی و تمدنی با اونها که اصلا ضعف اعتماد به نفس نیست، بلکه خلاف آن نشان از ضعف اعتماد به نفس دارد؛ اینکه در خود کم بینی احساس کنیم و مقلد باشیم!!

بیش از این نمیتونم به این مسئله بپردازم، فقط چندتا مثال میزنم، ببینید اگر به کسی بگویند این شلوار جین که زانویش پاره هست در افغانستان مُد هست کسی اعتنایی نمیکنه، اما اگر بگن مُد روز فرانس یا انگلیس هست همه پیروی میکنند؟ به نظر شما علت این چی هست؟ علت این است که ما در برابر افغانستان احساس خود کم بینی نداریم، اما در برابر فرانسه و انگلیس احساس خود کم بینی داریم.

ایجا بحث علم و تکنولوژی نیست، بحث پوششو لباس هست که مبتنی بر سلیقه است، اما تقلید در این امور نشان از ضعف اعتماد به نفس دارد، کسی که اعتماد به نفس داشته باشد خودش تصمیم می گیرد چه بپوشد، نه اینکه از مُد های این طرف و آن طرف تبعیت کند!

یا یک مثال در مورد افکار خود شما بزنم(با اجازه) مثلا شما به این کلامتان دقت کنید:

فرشته برمیگردد;1017918 نوشت:
دولت در کنار کلیساها مراکزی رو به کلیساها اختصاص داده به نام hope house ها
هر کسی که یک وسیله دست دوم داره و از دستش خسته شده میاره میزاره اونجا و هر کسی هم که نیاز به وسایل خانگی یا خورد و خوراک داره میره از اونجاها به رایگان بر میداره

نمونه های فراوان از این مصادیق، بلکه بالاتر از این را بنده در ایران دیده ام، اما هرگز به چشم شما نمی آیند! بسیاری از مساجد هم در ایران همین کارهای خیریه را انجام میدهند اما چون در ایران است شما آنها را نمی بینید!

بلکه از آن طرف من مصادیقی را سراغ دارم در همین ایران خودمان که اگر در انگلیس یا فرانسه اتفاق افتاده شما با چه شوق و ذوقی تعریف می کردید،
مثلا اگر شنیده بودید که شهردار لندن برای یک پاکبان که همسرش بیمار است و مرخصی میخواهد اما به خاطر شرایط نمیشود به او مرخصی داد و جانشینی هم برای او پیدا نمیشود، به او مرخصی میدهد و خودش به جای او پاکبانی می کند بدون اینکه کسی بفهمد!! اگر این در لندن بود چه می کردید؟ آن را در این تاپیک چطور و با چه شوق و ذوقی نقل می کردید؟ اما این اتفاق در ایران افتاده است، از سوی شهید باکری، شهردار ارومیه!

یا مثلا اگر شنیده بودید که یک کشیش انگلیسی کلیه اش را برای کمک به یک کودک هشت ساله نیازمند که پدر و مادرش توان مالی ندارند اهدا کرده است، آن را طور نقل می کردید؟ کاری که در همین ایران، طلبه ای به نام کمیل نظافتی انجام داده است. و البته هزاران مصداق دیگر...؛ ما اینها را بغل گوش خودمان نمی بینیم، اما در آن سوی مرزها به خوبی می بینیم!! پاسخ آن فقط یک جمله است: ضعف اعتماد به نفس در برابر غرب...!!

در هر صورت برای اطلاع بیشتر در این خصوص میتونید تاپیکی تحت عنوان "اعتماد به نفس ملّی و نقش آن در پیشرفت های فرهنگی و علمی و سیاسی" تأسیس کنید.

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1018039 نوشت:

نمونه های فراوان از این مصادیق، بلکه بالاتر از این را بنده در ایران دیده ام، اما هرگز به چشم شما نمی آیند! بسیاری از مساجد هم در ایران همین کارهای خیریه را انجام میدهند اما چون در ایران است شما آنها را نمی بینید!

داداش این همون دیوار مهربانی خودمونه :khandeh!:
[SPOILER]

[/SPOILER]

مسلم;1018039 نوشت:


بلکه از آن طرف من مصادیقی را سراغ دارم در همین ایران خودمان که اگر در انگلیس یا فرانسه اتفاق افتاده شما با چه شوق و ذوقی تعریف می کردید،
مثلا اگر شنیده بودید که شهردار لندن برای یک پاکبان که همسرش بیمار است و مرخصی میخواهد اما به خاطر شرایط نمیشود به او مرخصی داد و جانشینی هم برای او پیدا نمیشود، به او مرخصی میدهد و خودش به جای او پاکبانی می کند بدون اینکه کسی بفهمد!! اگر این در لندن بود چه می کردید؟ آن را در این تاپیک چطور و با چه شوق و ذوقی نقل می کردید؟ اما این اتفاق در ایران افتاده است، از سوی شهید باکری، شهردار ارومیه!

یا مثلا اگر شنیده بودید که یک کشیش انگلیسی کلیه اش را برای کمک به یک کودک هشت ساله نیازمند که پدر و مادرش توان مالی ندارند اهدا کرده است، آن را طور نقل می کردید؟ کاری که در همین ایران، طلبه ای به نام کمیل نظافتی انجام داده است. و البته هزاران مصداق دیگر...؛ ما اینها را بغل گوش خودمان نمی بینیم، اما در آن سوی مرزها به خوبی می بینیم!! پاسخ آن فقط یک جمله است: ضعف اعتماد به نفس در برابر غرب...!!

در هر صورت برای اطلاع بیشتر در این خصوص میتونید تاپیکی تحت عنوان "اعتماد به نفس ملّی و نقش آن در پیشرفت های فرهنگی و علمی و سیاسی" تأسیس کنید.

در برابر این همه صداقت و درستی حرف های شما واقعا احساس شرمندگی میکنم

من یه جمله قصار دارم که فقط با ذکر منبع می تونید کپی کنید :khandeh!:

«وقتی در برابر محبت دیگران به صورتشان چنگ می اندازی

بعد ها گرفتار کسانی می شوی که به صورتت چنگ می اندازند و تو مجبوری به آنها محبت کنی»

زندگی با آبرو در ایران رو ول کرده رفته از دیوار مهربانی انگلیس وسیله بر می داره:khandeh!: تعظیم هم میکنه ;))[/]

سلام
جناب مسلم من عجالتا یک جوابی بهتون بدم

ببینید هیچ بحثی سره فلان روحانی یا فلان شهید یا حتی فلان شخص نیست که کار خوبی رو انجام میدن . بحثمون هم رفتارهای خوب فردی نیست

فلان روحانی رفته جهاز داده
فلان روحانی کلیه اش رو داده
فلان شهید در سخت ترین شرایط حق الناس رو رعایت کرده

اکی مقبول
ولی مثال hope house رو به یاد بیارین پشتش سیستم سازی صورت گرفته

از طرف صدا و سیما که ای مردم نیازی نیست برای شروع زندگی جهاز داشته باشین
تخصیص مکانهایی از سمت دولت
تبلیغات در درون کلیسا برای کمک به این خانه
تخصیص ماشینهایی برای جابجا کردن اجناس توسط دولت
تعمیرکار
فرهنگ سازی که جنس نو هم نبود زندگیتون رو شروع کنین

کدوم مدل از این کارها رو سراغ دارین که یک روحانی انجام داده باشه
برای یک روحانی فقط همون حس لطیف عشق ورزی با خدا مهم هست فقط هم رضای خدا رو مطالبه میکنه نه هیچ چیز دیگه رو

ولی یک مدیر که سیستمی فکر میکنه به نوعی دیگر اندیشه میکنه

اگر هم دقت کرده باشین من فقط از سیستم ها صحبت می‌کنم

خوب نام ببرین
مثلا بگین فلان روحانی به ذهنش خورده فلان سیستم خوبی رو پیاده سازی کنه ؛ چهار تا ارگان رو با هم هماهنگ کرده ؛ الان هزاران نفر در درون این سیستم هستند و جامعه مون بهتر و‌موفق تر شده

IMAGE(<br />
<img src="http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/66394/1_1285B084-E660-4E73-95C9-423EA836EA71.jpeg" alt="" class="bb-image" /><br />
)

خوب ببینید جناب مسلم
یک روحانی برای رضای خدا از کلیه اش میگذرد و در این عمل خلوص نیت هم دارد

یک نانوا فکر برندینگ محصولش رو داره از طرفی آدم معمولی هم هست نه زیاد خوب هست و نه زیاد بد تنها کمی مدیر تر هست ‌‌و مفهوم برندینگ رو درک کرده و هیچ خلوص نیتی هم ندارد

نتیجه کدوم یک از این آدم‌ها موثر تر خواهد بود

یک شخص مدیر
یا یک مومن خالص

با سلام

مسلم;1018039 نوشت:
اگر به کسی بگویند این شلوار جین که زانویش پاره هست در افغانستان مُد هست کسی اعتنایی نمیکنه، اما اگر بگن مُد روز فرانس یا انگلیس هست همه پیروی میکنند؟ به نظر شما علت این چی هست؟

جناب مسلم از آنجا که فرمودید منظومه فکری بسیار متفاوتی داریم و ... پا پیش بزارم! و سعی کنم این دم عیدی! افکار مشترک با هم بیابیم!
عرض میکنم از فرمایش خودتان استفاده کنیم. و خواهش من این است که شما به این سوال فکر کنید. به نظرشما علت چی هست؟

مسلم;1018039 نوشت:
علت این است که ما در برابر افغانستان احساس خود کم بینی نداریم، اما در برابر فرانسه و انگلیس احساس خود کم بینی داریم.

هرچند فرمودید علت این است که.....
ولی هنوز هم علت را نفرمودید. این جواب شما فقط طرح سوال با کلمات مختلف دیگری است. سوال این است که : چه میشود که ما در برابر افغانستان احساس خودکم بینی نداریم ولی در برابر غرب داریم؟
جواب ساده ای دارد. به خاطر اینکه غرب پیشرفته است. افغانستان پیشرفته نیست. و ما هم که پیشرفته نیستیم (ویا میخواهیم پیشرفت کنیم) طبیعی است که نگاهمان به این دو متفاوت باشد. طبیعی است که ما میخواهیم پیشرفته باشیم و لاجرم نگاهمان به سمت پیشرفته خواهد بود.
بنابراین وقتی که شما قبول میکنید که ما در برابر غرب اعتماد به نفس کمتری داریم ، چاره ای ندارید مگر اینکه علت این امر را هم قبول کنید. بنابراین شما باید قبول کنید غرب پیشرفته است و افغانستان و ما پیشرفته نیستیم. و این جواب را چند بار پیش خودتان تکرار کنید! تا در نتیجه گیری های بعدی ، این حرفتان را نقض نفرمایید.

وقتی که میگوییم غرب پیشرفته است . و قبول میکنیم که پیشرفته است یعنی قبول میکنیم که در معدل مصادیق (تکنولوژی، علمی ، حقوق انسان ، عدالت اجتماعی و .....) پیشرفته است. یعنی ولو اینکه در یکی از این مصادیق هم شما بتوانید ثابت کنید که وضع ما از غرب بهتر است لکن در معدل مصادیق چاره ای نداریم جز اینکه بپذیریم که غرب پیشرفته تر از ماست. شما هم قبول نکنید یا نخواهید قبول کنید امثال کاربر فرشته بر میگردد و دیگران که آنها و ما را میبینند مقایسه خواهند کرد و نتیجه درست را خواهند گرفت!

دقت بفرمایید اگر جوانی شلوار پاره جین میپوشد در اصل میخواهد بگوید که تمایل دارد مثل غربی ها باشد. دوست دارد پیشرفته باشد. اینکه این جوان و به طور کلی ما در ظواهر از آنها تقلید میکنیم یعنی میخواهیم اعلام کنیم که بواطن غرب (که همان پیشرفت باشد) را دوست داریم. فهم این مطلب یک بحث است و اینکه با شلوار پاره جین پوشیدن(ظواهر) به پیشرفت غرب (بواطن) نخواهیم رسید (که از این نظر درست هم هست) یک بحث دیگر.
لکن اشکال افرادی مثل شما این است که ظواهر را (شلوار جین پاره را!) مثال میزنید ولی با این مثالتان کلیت غرب و آنچه بدست آورده و حتی آن بواطن غرب (پیشرفتگی) را هم نفی میکنید! غربی ها را مشتی لیبرال نادان که بر تباهی اند معرفی میکنید که صرفا در مصادیق کم اهمیتی (مثل تکنولوژی) از ما جلوترند وگرنه قائل هستید که از شیوه حکومت تا مردم داری تا نحوه توزیع اقتدار حکومت در آنجا تا ...... همگی این موارد غرب را گمراه و تمدن و فرهنگش را رو به زوال و افول میدانید!

بنابراین معلوم است که افرادی چون حقیر که مخالف فرمایشاتتان، نظری داشته باشند، را مشتی غربزده که اعتماد به نفس ضعیفی در برابر غرب دارند تصور میفرمایید. که قادر نیستند بدیهیاتی (به ضعم شما) مثل ساختار نظام ما که کامل ترین و بهترین و دقیق ترین و کاراترین نظام حکومتی (نظام مبتنی بر ولایت فقیه مبتنی بر قوانین دینی ) در دنیا هست را بفهمند!
ولی به عنوان مثال کاربری مثل خانم فرشته و فرشته ها که غرب را (پیشرفتش را در همه زمینه ها) میبینند و سایرین که به مدد اینترنت و گسترش اطلاعات وضع آنها را میبینند و وضع خودمان رامیبینند نمیتوانند به شما حق بدهند. حال شما هزاری هم اصرار کنید. فایده ای ندارد!
آنچیز که عیان است! چه حاجت به بیان است؟

بنابراین اختلافمان همچنان سرجایش میماند. اشکال اتفاقا ساختاری است و شما میخواهید این را به مصادیق فروکاهید!
مخلص در پست قبلی یک اشاره ای کردم. شما فقط یک مورد نخست وزیران و روسای جمهوری طی این چهل سال نگاه کنید. چگونه میشود که تقریبا همگی در انتهای کار یا نیمه کار، زوایه نسبتا کاملی با نظام حاکم پیدا کرده اند؟ این اگر اشکال ساختاری نیست چه چیزی است؟ شما از کارایی شورای نگهبان تا انتخاب مردم تا کلیت قوانین و نظام و .... را در ارتباط با همین یک موضوع بررسی کنید. قطعا ثقیل است که بفرمایید اتفاقی چنین وضعی پیش آمده!

در بسیاری از موارد همچنان دوستان به امور واقع دقت نمیفرمایند.
مثلا همین سود بانکی را ملاحظه کنید.
سوال: آیا سود بانکی صددرصد مخالف قوانین دینی هست یا نیست؟
پر واضح است که مخالف دین است.

سوال: آیا نظام ما اسلامی هست یا خیر؟ آیا راس حکومت ولی فقیه که میخواهد مبتنی بر قوانین اسلام مملکت داری کند قرار ندارد؟ آیا دست کم مسئولین طراز اول نظام اسلامی ، باورمند به اسلام نیستند؟
پرواضح است که هستند!

پس چرا رهبر ، رئیس جمهور ، وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی ......چرا هیچ یک از اینها به محض اینکه متوجه حکم اسلام در زمینه ربا شد، دستور توقف آن را نمیدهد؟ خیلی سوال ساده و مشخصی است!

یعنی این افراد قدرت ندارند؟ میخواهند این کار را بکنند ولی دیگران نمیگذارند؟ تقیه میکنند؟ واقعا فکر کنید دلیلش چیست؟
اگر همگی این افراد به همراه قوانینی که اسلامی است قدرت ندارند پس شما از کدام نظام اسلامی حرف میزنید؟

پیشنهاد میکنم به همین مصداق خوب فکر کنید.....

لطفا فکر کنید...

باز هم فکر کنید.....

فکر کنید! ولی مطلقه فقیه اسلامی چرا همین فردا یک حکم حکومتی نمیفرستد که اینجا مملکت اسلامی است. در اسلام چیزی به نام سود نداریم. بنابراین از فردا سود بانکی صفر!
بالاخره باید به اسلام عمل نمایند دیگر! چرا به اسلام عمل نمیشود؟

من قبلا فکر کرده ام! شما هم اگر فکر کنید به نظرم به نتیجه من میرسید.
جواب خیلی ساده است! با سود بانکی صفر یا به طور عام با قوانین اقتصادی که از دین اقتباس شده است اصلا نمیشود اقتصاد را اداره کرد! به همین سادگی! خوب اگر میشد که مگر اعلام کردن یک حکم حکومتی کاری دارد؟
مسئولین میدانند که نمی شود با آن قوانین ، اقتصاد را اداره کرد و لذا آن حکم را نمیدهند! نمیتوانند که بدهند!

اینجا که میرسیم متوجه میشویم که یک تناقض پیش آمده. یعنی کسی جرات نمیکند بگوید با آن قوانین نمیشود اقتصاد را اداره کرد. چون تبعات سنگینی دارد و اولینش این است که با مدیریت و کار و زندگی اش باید خداحافظی کند! تعارف که نداریم!

این فقط مثال یا یک مصداق بود. بقیه امور هم کمابیش همین گونه است. اینگونه میشود که در بقیه مصادیق هم دقیقا با همین نوع تناقضات درونی مواجهیم . نتیجه هم همین میشود که هست. انتظار دیگری اصلا نمیشود داشت ...باید نتیجه همین باشد که هست!

سلام

manmehdiam;1018068 نوشت:
به عنوان مثال کاربری مثل خانم فرشته و فرشته ها که غرب را (پیشرفتش را در همه زمینه ها) میبینند و سایرین که به مدد اینترنت و گسترش اطلاعات وضع آنها را میبینند و وضع خودمان رامیبینند نمیتوانند به شما حق بدهند. حال شما هزاری هم اصرار کنید. فایده ای ندارد!

البته قانع کردن با مثال آوردن برای کسی که از بنیان با قضیه مخالفه خیلی کاره سختیه، اما شدنیه.
همون بنده خدایی که که میگفتم میگفت من چشمم به دهن رهبریه، سه روز از کار زندگی افتادم،سفارشات مشتری هامو عقب انداختم، روزی ده پاونزده ساعت باهاش بحث می کردم و اینقدر براش مثال آوردم که دیگه قانع شد، الان هر چی بهش میگم، از نصفه ش خودش بقیه ش رو ادامه میده!

متاسفانه اینجا اصلا استقبال خوبی از مثال نمیشه و ادعا هم بر اینه که اینا فقط یک مثال ارزش علمی نداره، در حالی که اگه تمایلی به همفکری و اشتراک نظر وجود داشته باشه (ان شاءالله که وجود داره)
تنها راهش مثال زدنه. راه دیگه ای نداره.

manmehdiam;1018073 نوشت:
ولی مطلقه فقیه اسلامی چرا همین فردا یک حکم حکومتی نمیفرستد که اینجا مملکت اسلامی است. در اسلام چیزی به نام سود نداریم. بنابراین از فردا سود بانکی صفر!

من نمیدونم منظور شما از این جمله دقیقا چیه، اما با توجه به تجربیات قبلی میخوامیه یه جور دیگه بگمش.
چطور بین لفظ "اسلام" برای مملکت ادعایی اسلامی و سود بانکی که "جنگ با خداست" جمع ببندیم؟ دقت داشته باشید جناب مسلم که من از ولی فقیه صحبتی نکردم. کلی گفتم.
چطور بین "اسلام"ی که مدعی هستیم و "جنگ با خدا" جمع ببندیم؟

manmehdiam;1018073 نوشت:

سوال: آیا نظام ما اسلامی هست یا خیر؟ آیا راس حکومت ولی فقیه که میخواهد مبتنی بر قوانین اسلام مملکت داری کند قرار ندارد؟ آیا دست کم مسئولین طراز اول نظام اسلامی ، باورمند به اسلام نیستند؟
پرواضح است که هستند!

پس چرا رهبر ، رئیس جمهور ، وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی ......چرا هیچ یک از اینها به محض اینکه متوجه حکم اسلام در زمینه ربا شد، دستور توقف آن را نمیدهد؟ خیلی سوال ساده و مشخصی است!

یعنی این افراد قدرت ندارند؟ میخواهند این کار را بکنند ولی دیگران نمیگذارند؟ تقیه میکنند؟ واقعا فکر کنید دلیلش چیست؟

این سؤال من هم هست.
ممنون می‌شم جناب مسلم پاسخ مفصل‌تری به این موضوع بدهند.

دوستان شرکت کننده در تاپیک نکات جالبی رو مطرح میکنن. با وجود اینکه با هیچکدام از دوستان کاملا موافق نیستم، ولی به شخصه از شنیدن نکات مطرح شده از کاربران صائب، فرشته، بیت المعمور و توضیحات جناب مسلم و به ویژه هم صحبتی با جناب باء با اون نکات ارزنده شون (که نمیدونم چقدر برای دوستان جلب توجه کرده) لذت بردم. خیلی مایل بودم این گفت و گوها حضوری میسر میشد.

خیلی متاسفم برای کسی که بعد از این 25 صفحه مطالب جدیدی یاد نگرفته باشه. رک و واضح بخوام بگم، خاک تو سرش که خیلی ول معطله!!

کاربر محترم صائب تبریزی به درستی گفتن که چون هنوز وضعیت "تکلیف" مشخص نیست، نمیشه در مورد احساس تکلیف به روشنی گفت و گو کرد. احساس کدوم تکلیف؟ تکلیفی که روش توافق وجود نداره؟
پس اینکه بحث به موارد متعددی کشیده میشه طبیعیه. مسئله، مسئله ی ساده ای نیست که بشه راحت به نتیجه گیری برسه.

حالا استارتر هم هی میگه تاپیک جمع بندی شه. البته به نظرم ایشون به جمع بندی خودشون رسیدن. الان دیگه بقیه دارن گفت و گو میکنن.

اینم که چند کاربر که هر کدوم افکار خاص خودشون رو دارن، هر کدوم به شکل و در زمینه ی متفاوتی با کارشناس بحث میکنن و مطالب گوناگونی مطرح میشه، طبیعت همچین انجمنیه، یعنی وقتی یک محیط آنلاین راه اندازی میشه که هر کسی از هر جایی میتونه به راحتی واردش بشه، نمیتونیم انتظار داشته باشیم مسیر گفت و گو روی یک خط صاف پیش بره.

در هر صورت مدیریت این شرایط به کارشناس تاپیک بر میگرده که چطور پاسخ بده که اوضاع رو کنترل کنه.

جناب مسلم! مدیریت شما چند اشکال داره که اگه مایل هستید همینجا بگم، اگه نه خصوصی بگم، اگرم کلا نه که هیچی. اگه شما از حاشیه رفتن شاکی هستید، اول باید این اشکالات رو رفع کنید.

هر کسی در زندگیش تجربیاتی از سر گذرونده و نتایجی گرفته که خاص خودشه. اولین شرط متکبر نبودن اینه که هر نظر مثبت یا منفی راجع به عقاید دیگران داریم، به تجربیاتش احترام بذاریم. یعنی بدونیم و بفهیم که اگر جای اون بودیم، شاید باهاش هم عقیده بودیم اگه باهاش هم عقیده نیستیم، به این دلیله که جای اون نیستیم و هیچ برگه ی امضا شده ای هم به عنوان تضمین از طرف خدا و پیامبرش بهمون داده نشده که الان ما بر حقیم.
اگه کسی هست که ادعا میکنه درصد تکبر تو وجودش صفره، دستش رو ببره بالا، اگه نیست، من ادامه بحث رو بر این اساس میذارم که همه تکبر خودشون رو قبول دارن.

البته با توجه به سه چار مورد از پست های آخری که دیدم، گمان نکنم ظرفیت کافی برای باز کردن این موضوع وجود داشته باشه.

.............

شاید بشه گفت پر تلاطم ترین تاریخ رو ما داریم. بیشترین بالا و پایین رفتن ها رو ما ایرانی ها در بین تمام ملل مختلف تجربه کردیم. من اینجوری استنباط میکنم که علتش وجود بیشترین ویژگی های مثبت و بیشترین ویژگی های منفی در ایرانی هاست. بعضی موقع خیلی مثبت هاش ما رو برده به اوج و بعضی موقع خیلی منفی هاش کوبونده به زمین.

وضعیتی که الان شاهدش هستیم هم عرصه درگیری خودمون با خودمونه و چون طرف مقابلمون خودمونیم، نمیدونیم باید باهاش چی کار کنیم.

اگه بخوایم از کل تاریخ صحبت کنیم که خیلی میشه. پس از بعد از انقلاب میگم فقط.

ما در شرایطی انقلاب کردیم و در شرایطی این انقلاب رو پیش بردیم که شاید هیچ عقل و دو دوتا چهارتای انسانی نتونه هضمش کنه.
جنگی داشتیم که هر کشور دیگه ای جای ما بود، پودر میشد تو همچین جنگی. اصلی ترین دلیل ترس هر کشوری از حمله به ما اینه که مدل جنگیدن ما رو قبلا دیدن.
در عرصه علمی هم بعضا به علومی دست پیدا کردیم که برای کشوری در شرایط ما بسیار خوب و مطلوبه (شرایط که میگم منظورم فقط عدم تمایل همکاری علمی سایر کشورها نیست، شیر تو شیری ایران هم جزئی از شرایطه)
در بحث رفاه اجتماعی و بهبود شرایط زندگی، آزادی های فردی و اجتماعی احقاق حقوق شهروندی هم الحق والانصاف نسبت به قبل از انقلاب تغییرات مثبت زیادی داشتیم. همینکه علی رغم افزایش افسار گسشیخته ی قیمت ها، اما در کل قدرت خرید جامعه با وجود افزایش دو برابری جمعیت، باز هم بیشتر از قبل از انقلابه، خودش نشانه خوبی از ظرفیت های بالای نظام جدیده.

کلا اگه الان به من بگن شرایط کامل یه زندگی مرفه رو خارج از کشور بهت میدیم که مادام العمر اونجا زندگی کنی، قبول نمیکنم. چون ایران رو با ظرفیت ترین کشور دنیا میدونم.

تنها کشوری در دنیا هستیم که امکان پیاده سازی دینی که به ائمه اجازه ندادن پیاده سازیش کنن رو داریم. این خودش به تنهایی به همه ی دنیا میارزه.

قانونی داریم که بارزترین ویژگیش امکان اصلاح و ارتقاء خودشه.
قانونی که باز برخی جنبه ها دمکراتیک ترین قانون دنیاست و باتوجه به ویژگی قبلی میتونه کاملا به دمکراتیک ترین قانون دنیا تبدیل بشه.

اینا ویژگی های مثبتیه که نمیشه ندید گرفتشون. اما این ویژگی های مثبت هیچ ربطی به انتقاداتی که مطرح میشه نداره.
اصولا انتقاد زمانی مطرح میشه که امیدی به بهبود شرایط وجود داشته باشه.

آیا کسی هست که با بهبود مشکل داشته باشه؟ خب، شاید آره. وجود دارن همچین افرادی. (ریشه یابیش بماند)
من فرض رو بر این میذارم که همچین فردی دست کم در این تاپیک نیست. پس تا اینجا اختلافی نداریم.

خود من شیوه ی انتقادیم به این شکل نیست که فقط نیمه ی خالی لیوان رو ببینم. من نیمه ی خالی مانده ی لیوان رو میبینم!

و اگه حرفی هم زده میشه، به پشتوانه ی همون نیمه ی پره. صحبت از اینه که ما میتونستیم در چه جایگاهی باشیم، اما نیستیم؟ دلیلش چیه؟ راهکارش چیه؟
اختلاف از اینجاست دیگه.

یه واقعیتی رو باید بپذیریم. انسان امروز بخش زیادی از حرفاش رو با زور به کرسی میشونه.
شرایط حال حاضر ایران هم به دلیل حمایت حداکثری مردم از این شرایطه. و چون اکثریت زورشون بیشتره، اقلیت مخالف یه جاهایی مجبورن ساکت بشن. اما خب همیشه که شرایط ثابت نمیمونه. همونطور که گفتم، بنده بسیار امیدوارم که طومار اکثریت امروز (حالا هر تعریفی که از اکثریت دارید) نهایتا تا یک دهه ی آینده پیچیده میشه، چون ترکیب جمعیتی تغییر میکنه. از اونجایی که هر کی ندونه، دیگه روحانیون محترم میدونن که اکثریت به معنای درستی و حقیقت نیست و ممکنه یک نفر باشه که بر حق باشه و بقیه گمراه، نه تضمینی برای امروزی ها وجود داره که بر حق باشن و نه تضمینی برای آیندگان.

حالا هر کدوم از ما میتونه سعی کنه تو این مسیر، شرایط رو به سمت اون چیزی که به زعم خودش حقه به حرکت در بیاره و ما هم الان داریم همین کارو میکنیم.

پر واضحه که هر چی بیشتر به اشتراک برسیم موفق تر خواهیم بود و هر چی بیشتر اختلاف داشته باشیم، عرصه رو به متحدان دیگه واگذار خواهیم کرد. اگه خودمون جزء شون نباشیم.

اختلاف الان سر چگونگی بهبود شرایطه.

بعضی از کاربران منتقد معتقدند روش غرب برای بهبود شرایط بهتر جواب میده.

بعضی ها مثل من هم معتقدند روش غرب برای پر کردن نیمه ی خالی مانده لیوان بهتر جواب میده. یعنی هر چی کردیم و نکردیم، دیگه پرونده ش رو باید ببندیم و بریم سراغ پرونده های جدید. نه اینکه بریم از اونا کامل کپی برداری کنیم. چون اینجوری باید از صفر شروع کنیم. من میگم از اینجا به بعد باید یه الگو برداری های اساسی و ریشه ای داشته باشیم، الگو برداری به نوع نگاه غرب به بهبود و پیشرفت.
با شناختی که از دین و مذهبم دارم، هیچ مانعی وجود نداره، بلکه مورد تائید اسلام هم هست. چون اسلام من با بهبود مشکلی نداره.

تاکید میکنم، منظورم تعریف غرب از خود پیشرفت نیست، منظورم تعریف غرب از چگونگی پیشرفته. مثل اینکه من برم یه اجاق پیشرفته غربی که نمونه ش توی ایران نیست بخرم، اما با اون اجاق گوشت خوک طبخ نکنم، گوشت ذبح شده ی گوسفندی حلال طبخ کنم.

حالا اینکه چند و چونش چجوریه، متاسفانه بیشتر وقت ندارم و باید خودم رو برای سه روز آینده آماده کنم، ان شاءالله اگه بعدش زنده بودیم و تمایل و انگیزه ای باقی مونده بود، ادامه میدیم.

موضوع قفل شده است