نیش ها و نوشها: هشدارهايي براي زندگي شادمانه( مهارت هات هاي رويارويي با غم غربت) دانشجويان و سربازان

تب‌های اولیه

397 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عزيزان من! ازدواج هم مانند همين اردو است ولي بسيار پر ماجرا و طولاني‌تر.
در همسرگزيني خيلي حواس‌تان جمع باشيد با ازدواج سوار ماشيني مي‌شويد كه لازم است يك عمر با همسر برگزيده‌يتان همراه باشيد. اگر درست انتخاب نكنيد يعني مرگ تدريجي، و زجركُش‌كردن و زجركُش‌شدن.
مربيان نظامي در بحث مواد منفجره مي‌گويند اولين اشتباه مساوي است با آخرين اشتباه. مشاوران ازدواج هم مي‌گويند اولين اشتباه در گزينش همسر مساوي است با يك عمر جنگ اعصاب و خون دل خوردن.
با تفكر، مطالعه، تحقيق و مشاوره تلاش كنيد نيمه گمشده خودتان را پيدا كنيد. زن وشوهري كه باهم و سنخيت و تناسب ندارند مانند پارچه‌اي كه وصله ناجور خورده است براي خود، فرزندان وديگران، منظره‌ي خوشايندي ندارند .(2)
در مثال بالا دوستان به گزینش هم صندلی برای سفر خود اهمیت می دهند، تناسب‌ها و نقاط‌اشتراكي از نظر فكري، شخصيتي و اخلاقي و... سفر را شیرین می کند. چرا به اين گزینش اهمیت می دهند؟براي اين كه مسافرت زهر مار نشود ، خوش بگذرانند و دردسري نداشته باشند.

دوستان من، ازدواج يك عمر زندگي است و متاسفانه پيراهن نيست كه بشود زود عوضش كنيم بايد مراقب باشيم در گزينش خوب خوب عمل كنيم.

در مباحث نظامي مي‌گويند مراقب باشيد: اولين اشتباه= آخرين اشتباه( در يك لحظه)
در مشاوره ازدواج به جوان‌ها نیز مي‌گويم مراقب باشيد اولين اشتباه در بسياري از موارد=
آخرين اشتباه براي يك عمر زجر كش شدن(مرگ تدريجي).



(2)محمدحسین قدیری
www.zndgiearam.persianblog.ir

ادامه دارد...



نكته هاي مهم
در گزينش همسر هم پسر بايد مراقب باشد هم دختر..
وسواس به خرج ندهيد. دو خانواده بايد توجيه شوند كه بحث ما بر سر خوب، بد شما نيست. بحث سر كشف تناسب‌ها است. اگر تناسب نباشد زندگي براي هر دو خانواده زهر مار و تلخ مي شود پس همكاري دو خانواده لازم است. تناسب در شخصيت، مذهب و هدف ها و خانواده اساس و شالوده است (مثل فنداسيون ساختمان) و بقيه ملاك ها هم مهم اند(مثل ديوارهاي يك ساختمان).
گدابازي در نياوريم براي يك عمر ارزش دارد از مشاوره ازدواج كمك بگيريم قناعت را براي جاي ديگر بگذاريم براي لباس و كفش كه حداكثر يكسال استفاده مي‌كنيم هزينه خوبي مي‌كنيم ولي براي مشاوره ازدواج كه مربوط به يك عمر است اقتصادي فكر مي‌كنيم. قديمي‌ها گفته اند هر نده‌اي چند بار مي‌دهد يعني كسي كه مشاوره ازدواج و كتاب مربوط به آن را نمي دهد به تله ناسازگاري و مشاجره كه افتاد مجبورمي‌شود هزينه هاي مادي و رواني ومعنوي بيشتري بدهد..



مثال:
عشق و دوستی
‌به يادداشته باشيد عشق پرشور و حرارت است ولي مثل
ادكلني است كه زود مي پرد ولي دوستي مانند عطري ملايم و بادوام است(انتخاب با شماست: لذت زودگذر يا ماندگار).


شعار این هشدار
مثل گوسفند نباشيم كه فقط دلخوش به علف جلوي پا باشيم مثل شتر دورانديش باشيم، سرمان را بالا بياوريم وگردنه هاي دور دست را هم ببينيم .(3)



(3)معرفي كتاب: جوانان و انتخاب همسر، علي اكبرمظاهري، نشر پارسايان؛قم- مشاوره قبل از ازدواج سيدمهدي حسيني. ، نشر آوار نور؛ تهران


[="Tahoma"][="Black"]

ایستگاه شادی:khaneh:


زنان تا ازدواج نكرده اند نگرانند :Moshtagh:و مردان تا ازدواج كردند.:hey::vamonde:


:Graphic (7):
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

قبل و حین ازدواج
«حجاب برای دختر مصونیت
و برای مرد محدودیت است»


آنفولانزای خوکی
خانواده‌ها باید در این دوران بیشتر مراقب‌ باشند
«آنفولانزای خوکی تسامح» در رابطه دختر و پسر از کانال‌های اینترنت، سی دی، شبکه‌های ماهواره و تلویزیون من و شما با قطار سریال‌ها وارد خانه‌ها شده‌است. بسیاری از خانواده‌ها می‌گویند ما با دوستی دخترمان با یک نفر هم حرفی نداشتیم الان می بینیم که او با پسران زیادی تجربه ارتباط دارد.


آنتی‌ویروسِ وقت بیشتر، شرکت در مجالس دینی، نماز و ارتباط با افراد خوب را در خانه‌های خود نصب کنید و آن را آپدیت و به روز کنید. به ایمان خود ننازیم که شیطان بی‌کار نیست متأسفانه امروز شاهد هستیم که سیل تهاجم فرهنگ امواجش به خانه‌های افراد باایمان هم رسیده‌است. نگرانی شما سبب عملکرد و برخورد ناشیانه با فرزندان نشود.

با دختران خود قبل از این که کار از کار بگذرد راحت سخن بگویید و آسیب‌ها را به آنها نشان دهید. برخورد مستبدانه صورت مسأله را پاک می‌کند ولی مشکل را حل نمی‌کند، چون وابستگی‌ها و تمایل به جنس مخالف جزء جدا نشدنی دوره جوانی است.



معرفی منبع:
- سی دی رابطه دختر و پسر، حاج آقا مستشاریان، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها(رک: سایت نهاد.نت)
- سی‌دی دکتر انوشه، رابطه دختر و پسر
- سی‌دی پرسمان(بیش از 14 هزار پرسش و پاسخ)، بخش مشاوره ، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها.
- کتاب جوانان و روابط، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم.
- نکات تربیتی درباره روابط دختر و پسر، انجمن اولیا و مربیان
- روابط دختر و پسر، محمد رضا احمدی، دفتر نشر معارف، قم.




شعار این هشدار
و ناگهان چه زود دیر می‌شود



[/]

[="Tahoma"][="Black"]

قبل و حین ازدواج

«ناگهان چه زود دیر می‌شود»


بهار با یک گل
هیچ کس منکر نیست که ممکن است دو نفری با چت ازدواج کنند و راضی هم باشند همان‌گونه که نمونه هایی از آن را ممکن است دیده باشید. اما دوستان فراموش نکنیم که با یک گل بهار نمیشه. اجازه دهید از تجارب مشاور‌ان برایتان بگویم:



چت در تحریف فضای ذهن کولاک می‌کند و قدرت خیال در چت عجیب فعال می شود و ضمیر ناخودآگاه به دنبال ایده آلی می گردد که باید باشد نه آنچه هست .شک نداریم که فردی که دنبال همسر است و نیاز روانی و ...دارد، از نظر هیجانی دچار التهابات و جذر و مدهایی است و این امر باعث تحریف شناخت و واقع نگری می‌شود؛ چون هیجان زیاد مانند مه است که جلوی دیدمان را می‌گیرد.
رسومات عرفی واجتماعی و علم مشاوره خانواده و ازدواج با ناظر و مشاور قرار دادن والدین وافراد مجرب سبب می‌شوند تا کبوتر با کبوتر و باز با باز همسفر شوند.

ازجهت دیگر، در غیرتی بودن "اغلب مردان " و حساس بودن "تمام زنان" به روابط شوهر با زنان و دختران دیگر شکی وجود ندارد تجارب نشان می‌دهد که مرد همیشه نگران همسرش است که نکند او در غیاب شوهر با کسی دوست شود همان گونه که در غیاب والدینش با من دوست شد و زن نیز نمونه این نگرانی و بدبینی را به همسر دارد و اینجاست که جنگ خاموش زن و شوهر در قالب محدود کردن ، غرولند کردن، کنترل و چک کردن، بدبینی مرضی و ناهنجار شروع می‌شود و.... این جدای نپذیرفتن‌ها و نگرانی‌ها و بدبینی‌های والدین دختر و پسر است .

ادامه دارد...


[/]

[="Tahoma"][="Black"]بسیاری از مادران که خود عروس‌شان را پس از آزمون های حرفه ای و پیچ در پیچ انتخاب می‌کنند در مسیر زندگی با عروس‌شان در روابط دچار مشکلات زیادی می‌شوند چه برسد به گزینش‌های غیابی و مبهم: رگ پسرم را زدند، دختره خودشو غالب و تحمیل کرد.
در بسیاری موارد در مشاوره‌ها متوجه می‌شویم که دختر و پسر قبل از هماهنگی با خانواده به هم وابسته شده‌اند ولی خانواده‌ها به هیچ وجه اجازه ازدواج نمی‌دهند.


مثال:
اگر به چتربازی بگویند بپر، ولی احتمال 3 درصد داردکه چترت باز نشود، در شرایط طبیعی چه می کند؟ پس بهتر است:


ره چنان رویم که رهروان رفتند.


البته منکر ارتباطات و فوائد آن نیستیم. بله وقتی خواستگاری رسمی و عرفی شروع شد هیچ اشکالی ندارد از چت (نوشتاری،صوتی و دیداری )برای تکمیل شناخت و بررسی های خود کمک بگیریم. و انصافاً ابزار پرکاری خواهد بود برای ازدواجی شیرین و تبدیل
«ماه عسل» به «عُمْر عسل»

ادامه دارد...


[/]

[="Tahoma"][="Black"]

تغییر نگرش


دور انديشي‌شتر
روزي گوسفندي از خود راضي به شتري گفت: با اين هيكل و گردن درازت خجالت نمي‌كشي.شتر گفت: خجالت برازنده تو است گردن دراز من براي دور انديشي‌ام خوب است تو علف كه مي‌خوري غرق در خوشي همان لحظه مي‌شوي ولي من علف كه مي‌خورم سرم را بلند مي‌كنم و گردنه هاي دور دست را هم مي بينيم.
خيلي از افراد زندگي‌شان مانند اين گوسفند است اهداف كوتاه مدت را اهداف نهايي خود در نظر مي‌گيرند و
«لذات مانا» را فداي «لذات آني و گذرا» مي‌كنند ولي برخي عاقبت انديش هستند از اهداف كوتاه مدت براي رسيدن به مقصود اصلي خود كمك مي‌گيرند . (1)


شعار این هشدار
امام على(ع): زيرك كسى است
كه زمام شهوت خويش را در اختيار گيرد (2)


(1)محمدحسین قدیری
(2) نرم افزار جامع الاحادیث

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

قبل و حین ازدواج

عشق‌های کز پی رنگی بود
عشق نبود، عاقبت ننگی بود


توطئه موذیانه و بکارت
غریزه جنسی آن قدر قوی است که فروید انسان را قلبمه ای از این غریزه می‌داند نسبت به قدرت این غریزه زیاد هم دور از آبادی نگفته است. پیامبر هم فرمودند من از دو چیز بر امتم می‌ترسم شکم و شهوت جنسی. ارتباطات دختر پسر به بهانه‌های مختلفی در جامعه ما شکل گرفته است و زیر بنای این مرز شکنی شیطان درون(نفس اماره) و شیطان بیرون( استعمارگر) و کم کاری خانواده‌ها و مراکز فرهنگی و به ويژه تلويزيون است كه انديشه و عمل تبليغات تجاري بيشتر از اين مسائل برايش اهميت پيدا است .

کمتر پسری است که فی سبیل الله با دختری طرح دوستی بریزد. هیچ گربه‌ای محض رضای خدا موش نمی‌گیرد. و انسان حتی با اشیا انس می‌گیرد چه برسد نسبت به انسان دیگر. من بارها گفته‌ام بسیاری پسرها داستان روباه و زاغ را بهتر یاد گرفته اند. به همین دلیل وقتی با دختری طرح دوستی می‌ریزند دوستی خود را مشروط مطرح می کنند. می‌گویند من از کجا بفهمم که من را دوست داری؟ و خود می‌گوید که تنها راه اثبات دوستی، تن دادن به رابطه است.

در جامعه ایرانی - اسلامی بکارت دختر برخلاف جامعه غربی یک امتیاز بوده است. دشمنان برای این رفع این مشکل و درهم شکستن مرزها از سیاست گام به گام استفاده کردند. اما سیاست برخی افرادی که در زمینه آسیب های فرهنگی کار می کردند و جلسات زیادی در این باره داشتند می‌گفتند: سی‌دی‌های زیادی به طور ارزان در دسترس جوانان قرار دادند در این سی‌دی‌ها برای حل کردن مقطعی مشکل بکارت که برای دختران ایرانی مهم است به شکل غیر مستقیم القا می‌کردند که ناراحت نباشید اگر احیاناً رابطه به مسائل جنسی کشید، با ارتباط از دبر باشد تا مشکل هم به ظاهر پیش نیاید. و بعد....



ادامه دارد...


[/]

[="Tahoma"][="Black"]
مرام لوتی گری
مردي اهل و عيال خود را سوار كشتي كرد. كشتي در چنگ امواج گير كرد و شكست. از آن كشتي تنها همسر آن مرد نجات پيدا كرد. زن بر تخته پاره‌اي از كشتي نشست. امواج او را به جزيره‌‌اي برد. در آن جزيره راهزني زندگي مي‌كرد كه همة كارهاي ناشايست را مرتكب شده بود.
راهزن يك دفعه با زن مواجهه شد نگاهي به او كرد و گفت: آدمي زاده هستي يا پري؟آدمي زاده‌ام. شعله‌هاي شهوت در دل مرد زبانه‌كشيد مرد خواست عطش ميل خود را با كام از او بنشاند، زن بر خود لرزيد. راهزن كه حالت روحي او را ديد گفت: چرا به خود مي‌لرزي؟ اشاره به آسمان كرد و گفت:از خدا مي‌ترسم، تاكنون چنين كاري نكرده‌اي؟ گفت: به عزّت خدا سوگند، خير، راهزن گفت: با اين كه هرگز اين كار را نكرده‌اي و من با زور از تو مي‌خواهم،اين چنين از خدا مي‌ترسي، به خدا قسم كه من سزاوارترم بدين ترس و هراس، پس پشيمان شد و توبه كرد و به خانه‌اش روانه گرديد.

در راه با راهبي هم مسير شد. گرمي آفتاب آنها را اذيت مي‌كرد. راهب به آن جوان گفت: دعا كن تا خدا بر سر ما سايه اندازد تا آفتاب ما را نسوزاند، راهزن گفت: پرونده‌ام سياه است و حيا مي‌كنم از خدا چيزي بخواهم. راهب گفت: ‌پس دعا مي‌كنم تو آمين بگو. راهب شروع كرد به دعا و جوان آمين گفت. در آن حال ابري بر آنها سايه انداخت و زير ساية ابر مقداري با هم راه رفتند تا راهشان جدا شد و راهب ديد آن ابرها از آن به بعد تنها بر سر آن جوان حركت مي‌كند، با حيرت پيش جوان بازگشت و پرسيد تو چه كار كرده‌اي؟!، جوان داستان را شرح داد و راهب گفت: توبة تو مستجاب شده و به همين دليل دعايت هم قبول شده است .بعد از اين مواظب باش گوهرتوبه‌ات را نشكني .


شعار این هشدار
پیامبر(ص): برّوا آباءكم تبرّكم أبناؤكم و عفّوا تعفّ نساؤكم .
با پدران خود نيكى كنيد تا فرزندانتان با شما نيكى كنند و عفيف باشيد تا زنان شما عفيف باشند.



[/]

[="Tahoma"][="Black"]

قبل و حین ازدواج
خشت اول چون نهد معمار راست
تا ثریا می رود دیوار راست


دوران عقد و کتاب زندگی
برخی از کتاب‌ها قبل از متن اصلی کتاب در مقدمه، خلاصه‌ای از کل کتاب را بیان می‌کنند. زندگی دوران عقد هم خلاصه از کل زندگی در مقیاس کوچک‌تر است. بنابراین اگر در دوران عقد متوجه شدید که زبان هم دیگر را نمی‌فهمید، مشاجرات‌تان تمامی ندارد نگذارید کتاب زندگی‌تان هم همین‌گونه شروع شود. از حَکَم و مشاور کمک بگیرید تا خشت اول زندگی‌تان را از اول راست بگذارید وگرنه



خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج



اصل مشاوره خانواده
در قرآن و احادیث به ما توصیه شده است که برای حل مشکلات به جای نگرانی از تفکر ومشورت با افراد با تجربه کمک بگیریم به آیه زیر توجه کنید:

‌وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا(نساء35)
و اگر از جدايى ميان آن دو [ زن و شوهر] بيم داريد پس داورى از خانواده آن [شوهر] و داورى از خانواده آن [زن] تعيين كنيد اگر سر سازگارى دارند خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد آرى خدا داناى آگاه است


شعار این هشدار
قدیمی‌های با تجربه گفته‌اند: بار کج به مقصد نمی‌رسد



[/]

ایستگاه شادی:Nishkhand:


بسیاری از آدما براي هم مثل كتاب ميمونن، به آخرش كه برسن ميرن سراغ يكي ديگه....:help:

يادمون باشه،جلوي ديگران تند تند ورق نخوريم.... :khandan:

:Graphic (46):

[="Tahoma"][="Black"]

قبل و حین ازدواج
«عشق‌هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود»


رابطه جنسی در دروه عقد
سئوال : یکی از سئوال هایی که افراد در دوره عقد سئوال می کنند این است که آیا در این دوره رابطه زناشویی باشد یا نباشد؟ برخی از خانم ها نگرانند که نکند زندگی مشترک شان ادامه نیابد و... و از سویی هم نمی دانند در برابر در خواست شرعی همسرشان چه کنند؟

پاسخ: اجازه بدهید ابتدا مساله را از جانب دختر و پسر جداگانه نیم نگاهی بیندازیم.

اما دختران:
می توان گفت تقریباً هیچ دختری ارتباط زناشویی قبل از شب عروسی را نمی پسندد. و این به دلائل زیر است:



1- رمانتیک بودن و رویایی بودن شب عروسی که همسو با رمانتیک بودن دختر خانم هاست.


2- ترس و اضطراب دختران، به دو دلیل است:
الف: ازاله بکارت و جدایی به هر دلیل( مرگ، مشاجره، و...).
ب: بارداری.



البته بماند: بماند که از اهمیت باکره بودن به دلایل مختلفی از جمله سستی غیرت مردان، فاصله از ارزش های ایرانی – اسلامی، توطئه دشمن و... کاسته شده است. برخی از متخصصان سودجو با تشویق ترمیم بکارت افراد خاطی به شکل مستقیم و غیرمستقیم به رشد این جریان کمک کرده اند. اینها سوغات غرب است برای مردم نجیب ما که در کادوی پر زرق و لعاب ماهواره ها و ....ارائه می شود.



اما پسرها
-آقایی می گفت: دوستم که تازه عقد کرده بود به من گفت شما با تجربه هستید این دوران رابطه باشد یا نه؟ من گفتم: به ما گفتند نباشد بهتر است. ما که نتوانستیم به توصیه عمل کنید شما تلاش کنید اشتباه ما را مرتکب نشوید.

- جوانی دیگر در مشاوره می گفت: وقتی محرم شدیم به مزاح به مادر خانمم گفتم: ظاهراً شب موندنی هستیم آب گرم کن تان که روشن است؟ مادر خانمم از خجالت گفت: اِ وای خدا مرگم. گفتم شوخی نداره. با این همه محرکاتی که در جامعه ما خانم ها درست کردند و سنّی که من هستم، من یه گوله شهوتم و تا حالا خودمو نگه داشته اما و به گناه نیفتاده ام امشب پنبه و آتیش کنار هم باشند و اتفاقی هم نیفتد؟


تفاوت گفته های ما اینجا و کرده های دیگران آنجا البته قصدم از بیان دو نمونه بالا تأیید سخنان و کارهای آنها نیست می خواهم بگویم گاهی از چیزهایی که ما این جا می نویسیم و شقوق مختلف را بررسی می کنیم تا آن جا که عروس و داماد کارهایی می کنند از زمین تا آسمون فرقشه. بله در کل میخوام بگم برای داشتن یا نداشتن ارتباط در ایام عقد نسخه کلی نمی دهم. شرایط، تفاوت های فرهنگی و فردی، مزاجی و ژنتیکی و...تصمیم را متفاوت می کند.


سخن خودم را در قالب نکات زیر ادامه می دهم.

ادامه دارد...



[/]


1) دختر و پسر در ایام عقد لازم است
اطلاعاتشان را از روحیات همدیگر افزایش دهند. و بدانند که ارتباط جنسی برای هر کدام در کجای و چه اولویتی از کل ارتباط زناشویی یشان قرار می گیرد. آیا هر دو نگاه یکسانی دارند؟


2) اگر چه پسران در کل نسبت به دختران تمایل به رابطه جنسی یشان بیشتر است ولی گاهی خود دختران نیز نیاز جنسی دارند و
ارضا نشدن آن می تواند مشکلات جسمی و معنوی و...برایش به بار آورد.


3) قبل از هر چیزی دانستن
فیزیولوزی ارتباط جنسی و راه های جلوگیری از بار داری و راه های معقول و روان شناختی آمیزش برای هر دو مهم است..


4) پسر باید بداند که همسرش نسبت به رابطه چه
احساس یا نگرانی و یا نگرشی دارد. قبل از این که بخواهد به اصل ارتباط فکر کند به فکر رفع این مشکلات و اضطراب ها باشد و گرنه رابطه جنسی که یک ارتباط دو طرفه است به رابطه ای سرشار از خودخواهی تبدیل می شود. گاهی لازم است برای رفع نگرانی ها با متخصص زنان و غدد و...مشورت کرد و یا معاینه پزشکی انجام داد.


5) با توجه به نکات بالا آقایان در این ارتباط همه مثل هم نیستند برخی به دلایلی قابلیت کنترلی بر خویشتن دارند. اینها می توانند نوع رابطه جنسی را به طور سطحی غیر از دخول(رابطه غیرکامل مانند تفخید و ....) داشته باشند. هم آتش خود را خاموش کنند و هم اضطراب همسرشان.



6) . به
شدت شهوت مرد یا زن باید توجه داشت. نیروی شهوت را نباید کم گرفت افرادی که شهوتشان قوی است اگر ارضا نشوند به طور ناهشیار بهانه گیر می شوند و به زمین و زمان گیر می دهند. و ممکن است به گناه جنسی درارتباط با خود(خودارضایی و یا استشهاء) یا دیگری( زنا، مساحقه یا لواط) مبتلا شوند.


7) نکته مهم: در تعارض امر بین گذاشتن رابطه بر شب عروسی و گناه باید رابطه مقدم شود با کنترل برای رفع نگرانی های همسر. البته در این جا باید تلاش شود که فاصله عقد و عروسی را کم کرد.


Dirol .اگر خانمی نمی تواند رابطه داشته باشد از کنترل محرک کمک بگیرید یعنی کاری کند که از ابتدا آتش و پنبه در کنار هم قرار نگیرند و گرنه ناراحت شدن و عصبی شدن و بهانه گیر شدن همسرش رد خور ندارد هرچند که همین را هم بسیاری قبول نمی کنند و در کنار همسر شرعی خود در شب و روز را حق خود می دانند که البته می توان
شرط ضمن عقد کرد.


9) زوج جوان باید بدانند که همبستری اول در ذهن ماندگار است بنابراین اگر هر کدام با اضطراب و اکراه وارد این ارتباط شود امکان باقی گذاشتن خاطرات تلخ که سبب سرد مزاجی ها می شود زیاد است.


10) یکی از نگرانی های دختران ترس از انکار بعدی پسر است که می تواند برای احتیاط معاینه بکارت از "مراکز معتبر" تهیه کنند.



11) پسر آموزش ببیند که بکارت انواعی دارد و عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود و حتی نسبت دادن بی عفتی به یک خانم می تواند به درخواست
"اعاده حیثیت" خانم و شکایت او منجر شود.

ادامه دارد...




[="Tahoma"][="Black"]
تجربه مشاوره ای

در یکی از مشاوره هایم خانم و آقایی بودند که در زمان عقد به سر می بردند. وقتی به خانم که جداگانه در اتاق مشاوره حاضر بود گفتم که شوهرتان رابطه را انکار کرده بغضش ترکید و زد زیر گریه. مرد که می دانست اگر انکار رابطه کند می تواند نصف مهریه را بالا بکشد شدید اصل رابطه را انکار می کرد.


توطئه موذیانه و بکارت
غریزه جنسی آن قدر قوی است که فروید انسان را قلبمه ای از غریزه می داند نسبت به قدرت این غریزه زیاد هم دور از آبادی نگفته است.

پیامبر هم فرمودند من از تو چیز بر امتم می ترسم شکم و شهوت جنسی.

ارتباطات دختر پسر به بهانه های مختلفی در جامعه ما شکل گرفته است و زیر بنای این مرز شکنی شیطان درون (نفس اماره) و شیطان بیرون( استعمارگر) و کم کاری خانواده ها و مراکز فرهنگی است.

کمتر پسری است که فی سبیل الله با دختری طرح دوستی بریزدهیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد.و انسان با حتی اشیا انس می گیرد چه برسد به انسان نسبت به انسان دیگر.

من بارها گفته ام پسرها داستان روباه و زاغ را بهتر یاد گرفته اند. به همین دلیل وقتی با دختری طرح دوستی می ریزند دوستی خود را مشروط مطرح می کنند. می گویند من از کجا بفهمم که من را دوست داری؟ و خود می گوید که تنها راه اثبات: تن دادن است. در جامعه ایرانی - اسلامی ما بکارت دختر برخلاف جامعه غربی یک امتیاز بوده است. دشمنان برای این رفع این مشکل و درهم شکستن مرزها از سیاست گام به گام استفاده کردند. اما سیاست برخی افرادی که در زمینه آسیب های فرهنگی کار می کردند و جلسات زیادی در این باره داشتند می گفتند: سی دی های زیادی به طور ارزان در دسترس جوانان قرار دادند در این سی دی ها برای حل کردن مقطعی مشکل بکارت که برای دختران ایرانی مهم است به شکل غیر مستقیم القا می کردند که ارتباط از دبر باشد تا مشکل هم به ظاهر پیش نیاید. و بعد....


لزوم یا عدم لزوم معاینه درسته من هم مخالف این کار ها هستم وقتی مردی دختری را می پسندد معنی ضمنی آن این است که من تحقیقاتم را کردم و بررسی ها و سبک و سنگین های خودم را کردم و بعد گزینش کردم بنابراین به او و گذشته او اعتماد دارم اما یه حرف هم از من روان شناس بشنوید.من اگر به جای دختران بودم این کار را می کردم. البته نه جوری که تازه او احتمال دهد خبری بوده و من برگه معاینه تقلبی درست کردم و بد بینی او را شعله ور کنم. انسان یک سر و دو گوش رفتار پیچیده دارد ممکن است به دلایلی چون موش دواندن ها و بدبینی مرد، دشمن و بدگویی....نگرش مرد تغییر کند. بعد از رابطه هیچ کاری نمی توان کرد. البته این امر بیشتر برای افرادی خوب است که شناخت کافی نسبت به هم و خانواده هم ندارند


ادامه دارد...



[/]

[="Tahoma"][="Black"]
سئوال شرعی
سئوال: می خواستم بدانم در معاشرت با همسر شرعی و قانونی بعد از جاری شدن عقد دائم چه میزان آزادی وجود دارد ، در حالیکه هنوز مراسم ازدواج صورت نگرفته است ؟
پس از خوانده شدن عقد نکاح، هر گونه استمتاع بین زن و شوهر جایز است مگر انکه با توافق طرفین یک نوع استمتاع خاص ممنوع و موکول به شب زفاف شده باشد که در این صورت مرد باید به شرط خود پایبند باشد .

سئوال: اطاعت از شوهر در دوران عقدکردگی تا چه اندازه واجب است ؟
اگر تمکین مورد درخواست شوهر باشد و بر زوجه حرجی نداشته باشد ، تمکین بر زن واجب است لکن زوجه باکره می تواند امتناع کند از تمکین به دخول تا دریافت مهریه .


سئوال: آیا مرد باید کل مهریه رو پرداخت کنه که بتونه رابطه داشته باشه با همسرش یا نه می تونه مقداری از اون رو بپردازه ؟
سئوال: آیا اگه مهریه رو با شرایطش پرداخت کرد دختر باید ديگه کاملا تسلیم پسر باشه و ممانعتی نکنه برای ارتباط مستقیم ؟
معمولا نحوه پرداخت مهریه توافقی و متناسب با توان مالی مرد است
در مورد سوال دوم تون هم اگر مرد مهریه ونفقه را بدهد زن باید تمکین داشته باشد اما به این نکته توجه داشته باشید که شرایطی که ذکر شده در تاپیک «روابط جنسی در دوران عقد » در مورد اولین مرتبه نزدیکی است. مثلا اگر در دوران عقد نزدیکی صورت گرفت بدون هیچ پیش شرط یا پرداخت مهریه برای مرتبه های بعدی زن نمی تواند بگوید تا مهریه ندهی تمکین نمی کنم.هر چند مهریه حق زن است در هر زمان که مطالبه کند اما در این موضوع خاص(تمکین به شرط اخذ مهریه) فقط برای اولین نزدیکی است.



نکته پایانی: در قدیم عروس داماد تا شب عروسی همدیگر را به این شکل امروزی نمی دید و سنت هایی که الان والدین برای عروس داماد های امروزی تعریف می کنند آب دیت نیست. باید با مقاله ها و اطلاع رسانی با رسانه های مختلف دغدغه دختران را برطرف کرد تا سنت هم با شرع تطابق پیدا کند.



شعار این مجال

الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ (نور/ 26 )
زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد
و زنان پاك براى مردان پاكند و مردان پاك براى زنان پاك



[/]

قبل و حین ازدواج

آیا دین غیر از محبت
چیز دیگری است؟



سخنى از آیت الله مکارم درباره ازدواج موقّت (1)

ازدواج موقّت یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعى است
در اینجا بحثى درباره
«متعه» و پاسخ بسیارى از ایرادهایى که از عدم توجه به فلسفه، و شرایط، و حدود و قیود آن ناشى مى شود، را بیان مى کنیم.
اخیراً در پاره اى از نشریات یک بحث به اصطلاح علمى درباره
«ازدواج موقت» تحت عنوان مسأله اى به نام «صیغه»! مطرح شده بود که نمونه کاملى از دخالت افراد غیر صلاحیت دار در مسائل حقوقى و مذهبى بود. گردانندگان این مجله ضمن سفسطه ها و فریب کارى هاى روشنى خواسته اند درباره این قانون اسلامى دست به سمپاشى زده و آن را طور دیگر جلوه دهند. نظر به اینکه آنها تنها کسانى نیستند که روح این قانون عالى اسلامى را درک نکرده اند، بلکه در گوشه و کنار افراد زیادى پیدا مى شوند که بر اثر تبلیغات مسموم یا سوء استفاده هایى که از این قانون شده چنان تصور مى کنند که میان «فحشا» و «ازدواج موقت» هیچ گونه فرقى جز در لفظ نیست! حتى اگر به کسى «فرزند صیغه» یا «ابن الصیغه» گفته شود، درست مثل اینکه او را فرزند نامشروع و زنا زاده خطاب کرده باشند، ناراحت مى گردد، بنابراین آنها نتیجه مى گیرند فحشا و ازدواج موقت هر دو باید به طور مساوى محکوم و ممنوع اعلام گردد.

لذا لازم دانستیم این مسأله را به صورت واضح و فشرده و دور از هر گونه تعصب مطرح کرده و نقاط مبهم و تاریک آن را روشن سازیم تا هم برادران اهل سنّت و هم افراد ناآگاه در محیط بدانند این قانون اسلامى یک حکم کاملا مترقى و اصلاحى است که اگر به طور صحیح و با تمام شرایط و قیود آن اجرا گردد عامل بسیار مؤثرى براى ریشه کن کردن (فحشا) و (انحرافات جنسى) است.

(1)persian.makarem.ir

ادامه دارد...




[="Tahoma"][="Black"]ازدواج موقت چیست؟
ازدواج موقت که در افواه
«عوام» به نام «صیغه» مشهور شده از نظر قوانین اسلامى یک نوع قرارداد ازدواج است که با ازدواج «دائم» (ازدواجهاى معمولى) هیچ گونه فرقى جز در مسأله «محدود بودن مدت» ندارد. در ازدواج موقت، مرد و زنى که ازدواج آنها با یکدیگر بلامانع است با هم پیمان زناشویى مى بندند و عقد مى خوانند و تعیین «مهر» و «مدت» مى کنند، و فرزندى که از آنها به وجود مى آید یک فرزند مشروع و قانونى (حلال زاده) و داراى تمام حقوق و مزایاى یک فرزند است.

پس از تمام شدن مدت ازدواج موقت، و جدایى دو همسر از یکدیگر، زن باید «عدّه» نگهدارد، یعنى پیش از گذشتن «مدت معینى» حق ندارد با مرد دیگرى ازدواج دائم یا موقت کند (مدت مزبور اقلا چهل و پنج روز تمام براى زنانى که عادت ماهانه نمى بینند و براى آنها که مى بینند دو بار قاعده شدن است).

بدیهى است فلسفه نگه داشتن عدّه این است که روشن شود که از شوهر اوّل نطفه اى در رحم زن منعقد شده است یا نه، چه اینکه اگر منعقد شده باشد در این مدت آشکار مى شود، ناگفته پیداست که در صورت انعقاد نطفه باید تا موقع وضع حمل از ازدواج با دیگرى خوددارى نماید.

بنابراین اگر زن، قبل از گذشتن مدت مزبور که در واقع «حریم زوجیت» محسوب مى شود با دیگرى عقد ازدواج دائم یا موقت ببندد ازدواج او باطل و عمل او «عمل منافى عفت» (زنا) محسوب خواهد شد ومشمول تمام کیفرهایى است که در اسلام براى این کار تعیین شده است.
از این گفتار چنین نتیجه مى گیریم که تمام حدود ازدواج و شرایط همسرى که در
«ازدواج دائم» وجود دارد باید در «ازدواج موقت» رعایت گردد (به استثناى موضوع مدت).

فقهاى اسلام طبق مدارک اسلامى تصریح کرده اند که این دو نوع ازدواج از نظر احکام هیچ گونه فرقى با هم ندارند جز در یک مورد و آن اینکه: در ازدواج دائم «مسلمان» نمى تواند با «غیر مسلمان» ازدواج کند، ولى ازدواج موقت مرد مسلمان با زن غیر مسلمانى که از اهل کتاب است (مانند مسیحى و یهودى) مانعى ندارد. اما از نظر «آثار حقوقى» این دو نوع ازدواج فقط در دو مورد با یکدیگر فرق دارند:

ادامه دارد...



[/]

[="Tahoma"][="Black"]
1 . در ازدواج موقت زن و مرد از یکدیگر ارث نمى برند (ولى البتّه فرزند آنها از هر دو ارث مى برد). تازه این در صورتى است که در عقد، شرط ارث نکنند، بنابراین اگر هنگام اجراى صیغه عقد شرط نمایند که از یکدیگر ارث ببرند این حق براى آنها ثابت خواهد بود.


2. در ازدواج موقت، زن حق «نفقه» ندارد و تنها همان مهر خود را مى تواند بگیرد، ولى قابل توجه اینجاست که چون مهر حد معینى ندارد و از طرفى مدت این ازدواج هم طبق قرارداد معلوم است، زن مى تواند با توجه به مقدار مدت، مخارج خود را پیش بینى کرده و به مقدار مهر بیفزاید، و شاید اینکه در اسلام دستور داده شده در این نوع ازدواج «مهر» صریحاً در متن عقد ذکر شود براى مراعات همین نکته و امثال آن بوده است. روى این حساب این دو مورد تفاوت حقوقى (یعنى ارث و نفقه) چون هر دو قابل تغییر و تابع طرز قرارداد است (حق ارث را با شرط کردن در متن عقد، و نفقه را از طریق اضافه نمودن مهر مى توان تأمین نمود) فاصله زیادى میان این دو نوع ازدواج از نظر آثار ایجاد نمى کند.

از توضیحات بالا این نکته روشن گردید که: افراد کم اطلاع یا مغرضى که مى گویند در ازدواج موقت زن به صورت یک «کنیز» یا یک «کالاى تجارتى» به فروش مى رسد و یا به صورت یک قالیچه یا یک دست لباس در مى آید و به اجاره داده مى شود کاملا غیر منطقى و نادرست و دور از حقیقت است.
کجاى قانون «ازدواج موقت» مى گوید زن به صورت کنیز و برده در آید یا مانند یک کالا فروخته یا اجاره داده شود؟! آیا ازدواج موقت جز یک «پیمان دو جانبه زناشویى» منتها براى مدت معین، با رعایت تمام شرایط، چیز دیگرى هست؟ و آیا این پیمان دو جانبه با سایر قراردادها و پیمانها از نظر حقوقى تفاوتى دارد؟!
این، نهایت بى انصافى است که انسان قضاوت نسنجیده اى درباره موضوعى که یک وسیله مؤثرى براى مبارزه با فساد اجتماعى است (چنانکه خواهد آمد) بنماید و آن را طور دیگرى جلوه دهد. مگر نه این است که در ازدواج موقت طرفین با رضایت کامل و آزادى اراده و اختیار و بدون هیچ گونه اجبار اقدام به بستن این قرارداد دوجانبه مى نمایند؟ با این حال آیا نام ازدواج موقت را «یک جور جواز شرعى آدم فروشى» گذاردن ناشى از بى اطلاعى یا سوءنیّت یا هر دو نیست؟ آیا اگر ما جلوى این قانون را که اجراى صحیح آن مى تواند فحشا را به مقدار قابل توجهى از بین ببرد بگیریم، و به جاى آن بساط ننگین «روسپى گرى» را پهن کنیم خدمتى به جنس زن کرده و او را از اسارت و بردگى نجات داده ایم؟



ادامه دارذ...



[/]

[="Tahoma"][="Black"]نکته جالب توجه اینکه در مورد تعبیر به «اجاره دادن زن» که عدّه اى از مخالفان ما روى آن تکیه کرده اند، طبق تصریح فقهاى ما اگر صیغه عقد متعه را به لفظ اجاره بخوانند یعنى زن بگوید اجرتک نفسى (خودم را به تو اجاره دادم...) باطل است، و از این موضوع به خوبى روشن مى شود که روح عقد ازدواج موقت با روح اجاره کاملا مباینت دارد به دلیل اینکه اجراى عقد با لفظ اجاره قطعاً باطل است.

سوء استفاده را نباید به حساب قانون گذارد. ولى در اینجا یک نکته اساسى وجود دارد و آن اینکه با نهایت تأسف عدّه اى هوسباز و هوسران، از روى بى اطلاعى و بى بندوبارى، از این قانون اسلامى که بر اساس یک حکم فطرى و ضرورت اجتماعى بنا شده و اجراى صحیح آن (همان طور که اشاره شد و بعداً توضیح داده مى شود) مى تواند به عنوان یک حربه مؤثر براى مبارزه با «فحشا» و بسیارى دیگر از مفاسد اجتماعى مورد استفاده قرار گیرد، آرى آنها از این قانون مانند بسیارى از قوانین دیگر سوءاستفاده کرده و آن را وسیله اى براى اجراى نیات ناپاک و شهوت رانى بى قیدوشرط خود قرار داده اند. تا آنجا که هر نوع فحشا و روسپى گرى را در پشت این «ماسک» عملى ساخته اند، کار به جایى رسیده که معناى ازدواج موقت را به آن همه شرایط و قیود، به این اندازه تنزل داده اند که هنگامى که یک مرد هوسباز با یک زن آلوده روبه رو مى شود تنها با گفتن یک جمله آن هم بدون هیچ گونه توجه به مفهوم و لوازم آن، فحشا با تمام کیفیّات ننگین آن مجاز گردد! این اعمال بى رویه و غلط دستاویزى به دست افراد مغرض داده تا در این مورد به تبلیغات مسموم خود ادامه دهند. و همین سبب شده که نام ازدواج موقت یا به قول عوام «صیغه» به قدرى مورد تنفر قرار گیرد که از دریچه چشم افراد بى اطلاع از قوانین اسلامى یک نوع جواز شرعى آدم فروشى شناخته شود، و حتى زنان و مردان مسلمان با دیده نفرت به آن بنگرند و آن را موجب تحقیر مقام زن بشناسند.

ولى ما ضمن ابراز تأسف شدید از این سوء استفاده ها یک سؤال داریم و آن اینکه اگر فرضاً یک قاضى از مقام خود و مصونیتى که در پناه قانون دارد سوء استفاده کند، و آن را وسیله اى براى سر کیسه کردن مردم یا تصفیه حسابهاى شخصى و امثال آن قرار دهد آیا باید مسأله قضاوت را به کلى تعطیل کرد یا جلو سوء استفاده ها را باید گرفت؟یا اگر یک نویسنده براى پر کردن جیب خود از مقام شامخ نویسندگى سوء استفاده نموده و دست به اغفال مردم، تحریک شهوات، خلق سوژه هاى دروغ جنجالى، و دلالى براى مقامات مختلف کند، آیا باید جلوى آزادى قلم و مطبوعات و نشریات مفید و سودمندى که مایه بیدارى افکار مردم است به کلى گرفته شود، یا قلم سوء استفاده چى را باید شکست؟!کدام منطق و کدام عقل اجازه مى دهد که جلوى قوانین و مقررات سودمند به خاطر سوء استفاده عده اى گرفته شود؟ آیا به خاطر یک بى نماز یا صد نفر بى نماز درب مسجد را مى بندند؟اصلا کدام قانون و کدام مقام است که از آن سوء استفاده نشده است؟ آیا باید جلوى سوء استفاده ها را گرفت یا قوانین را در هم کوبید؟ مسلّم است هر فرد عاقلى راه اوّل را انتخاب مى کند. خلاصه اینکه این اشتباهات هیچ گونه تأثیرى در ماهیت و نتایج و آثار مفید این قانون اسلامى نمى تواند داشته باشد، باید این قانون را اجرا کرد و جلوى سوء استفاده ها را هم گرفت.

ادامه دارد...


[/]

[="Tahoma"][="Black"]چرا ازدواج موقت یک ضرورت اجتماعى است؟
این یک قانون کلى و عمومى است که: «اگر به غرایز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها، به سوى راههاى انحرافى کشیده خواهد شد».
به همین دلیل مى توان اصلاح و فساد اجتماعات را در این دو جمله خلاصه کرد:
اصلاح اجتماع یعنى رهبرى و اشباع صحیح غرایز و تأمین نیازمندى هاى روحى و جسمى از طریق درست، و فساد اجتماع یعنى عدم رهبرى و عدم اشباع صحیح آنها!
این موضوع نیز قابل انکار نیست که غرایز طبیعى را نمى توان از بین برد (و نباید هم از بین برد)(2) تنها مى توان جریان آنها را تغییر داد. بنابراین راه صحیح براى مبارزه با مفاسد اجتماعى این است که غرایز انسان و نیازمندى هاى روحى و جسمى او را درست بشناسیم و آنها را به طور معقول اشباع نماییم. بدیهى است هر گونه اشتباه و گمراهى در این قسمت سرانجام منجر به یک فساد و بحران اجتماعى خواهد گردید.
بد نیست براى روشن شدن این واقعیت، یک مثال بزنیم: انسان پس از یک رشته فعالیت مداوم و یکنواخت و کار خسته کننده نیازمند تفریح و سرگرمى و تنوع است. تفریح و تنوع، حکم روغنکارى اعصاب خسته، و گردگیرى روح هاى پژمرده را دارد، و بدون آن، روح، نشاط خود را از دست مى دهد و یک حال عصبانیّت و ستیزه جویى و عصیان جانشین آن مى گردد. بنابراین، مسأله سرگرمى و تفریح صورت یک ضرورت اجتماعى را پیدا مى کند که نسبت مستقیم با مقدار فعالیتهاى زندگى دارد. حال اگر این سرگرمى و تفریح از طریق سالم و مشروع تأمین نگردد و به این نیازمندى طبیعى از طریق صحیح پاسخ نگوییم افراد به سوى سرگرمى هاى غلط و گمراه کننده جذب خواهند شد و منظور خود را از آن راهها تأمین خواهند نمود.

(2)زیرا چنین اقدامى عاقلانه نیست و این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است.

ادامه دارد...


[/]

[="Tahoma"][="Black"]مشکل جنسى جوانان
اکنون این اصل کلى را درباره «غریزه جنسى» که به عقیده بسیارى از روانکاوان نیرومندترین غرایز انسان (یا لااقل یکى از نیرومندترین آنهاست) مورد بررسى قرار دهیم:
بارها جوانان این موضوع را (کتباً یا شفاهاً) با ما در میان گذارده اند که به عقیده آنان جوانان پاکدامن در اجتماعات کنونى در یک بن بست غیر قابل حل از نظر امور جنسى قرار دارند، و براى پیدا کردن راه حل، از ما استمداد جسته اند.
مشکل جنسى جوانان (مخصوصاً در اجتماعات کنونى) بسیار جدى و قابل مطالعه است زیرا: از یک طرف، عدم تمکن مالى اکثریت قریب به اتّفاق جوانان و مخصوصاً نوجوانان در برابر هزینه کمرشکن زندگى، و از آن بالاتر موضوع ادامه تحصیل که غالباً تا سن 20 و 25 سالگى طول مى کشد و دوران طغیان غریزه سرکش جنسى را به طور کامل فرا مى گیرد، به آنها اجازه ازدواج و تشکیل خانواده نمى دهد.و از طرف دیگر «پارسایى مطلق» و نادیده گرفتن این غریزه سرکش با امواج نیرومند و کوبنده اش که متأسّفانه بر اثر مناظر تحریک آمیز کنونى شدیدتر مى گردد بسیار دشوار و براى بعضى امکان پذیر نیست. حال مى گویید چه باید کرد؟ البتّه افراد بى بندوبار با پناه بردن به مراکز فحشا به گمان خود این مشکل را حل کرده اند، ولى باید دید براى افراد پاکدامن و با ایمان چه راه حلّى وجود دارد؟این مشکل به صورت جدى تر در مورد دانشجویانى که به خارج مى روند خودنمایى مى کند، زیرا تنهایى، دورى از بستگان، و آزادى بى قیدوبندى که در مورد معاشرت دختران و پسران در بسیارى از کشورهاى اروپایى و آمریکایى وجود دارد، با توجه به طول مدت تحصیلات عالى در خارج، این مسأله را به صورت پیچیده ترى در مى آورد. در مورد افراد متأهل نیز مواردى پیش مى آید که به حکم ضرورتهاى زندگى مجبورند به طور مجرد به سفرهاى چندین ماهه و یا بیشتر براى تجارت، مأموریت و مطالعات مختلف بروند و ماه ها دور از زن و فرزند بسر برند. البتّه ضرورتهاى اجتماعى منحصر به اینها نیست و در موارد دیگرى نیز این ضرورتها پیش مى آید.

ادامه دارد...



[/]

راه حل این مشکل چیست؟
این یک واقعیت محسوس است که چنین ضرورتهایى همیشه در جوامع انسانى بوده، و در زمان ما تشدید شده و جوانان را دربر گرفته است.
آیا مى توان این واقعیت هاى روشن را نادیده گرفت و به دست فراموشى سپرد؟آیا با جوابهاى بالا و جمله هاى چند پهلو مى توان چشم از روى حقایق بست؟آنهایى که چشم و گوش بسته مى گویند «ازدواج موقت یک نوع جواز شرعى آدم فروشى است و مقام زن را پایین مى آورد» صریحاً به ما بگویند در جواب این جوانان چه باید گفت؟ آیا هرگز در عمر خود براى حل مشکل جنسى جوانان فکر کرده اند؟آیا همه را مى توان به «پارسایى مطلق و چشم پوش از امور جنسى» در سنین جوانى دعوت نمود؟
البته انکار نمى کنیم ممکن است این موضوع براى عدّه اى از جوانان که بهره بیشترى از خویشتن دارى و تسلط بر نفس دارند عملى باشد، ولى آیا براى همه آنها ممکن است؟ مسلماً نه وجداناً بگویید شما که این ایراد را درباره ازدواج موقت دارید دوران جوانى خود را چگونه پشت سر گذاشته اید و اگر الان جوان و مجرد هستید چه مى کنید؟ ما نمى گوییم جواب این سؤال را براى اطلاع عموم بنویسید مى گوییم در پیشگاه وجدانتان به خودتان پاسخ دهید.آیا با این طرز تفکر، شما راه حلى براى جوانان جز پناه بردن به مراکز فساد دارید؟ اگر دارید چرا پیشنهاد نمى کنید؟آیا فحشا و خودفروشى ننگین زن و آن وضع رسواى محله هاى بندنام شما (مى گوییم «شما» چون ساخته افکار غلط شماست) احترام به مقام و شخصیت زن مى باشد؟آیا ایجاد این گونه محلات (به طور آشکار یا مخفیانه) در بسیارى از شهرهاى دنیاى امروز موجب الغاى بردگى زنان و از بین بردن جواز آدم فروشى است؟
ولى فراموش نکنید تمام این مراکز فساد و ننگ که اجتماعات امروز را لجن مال کرده آثار جنایتهاى شما و امثال شماست که به جاى نشان دادن یک «راه حلّ مثبت» براى این مشکل اجتماعى، به «منفى بافى» دست زده اید! آیا شما با مخالفت ورزیدن نسبت به ازدواج موقت (با شرایطى که اسلام گفته و سابقاً اشاره شد) نه رسم صیغه! که شما مى گویید و افراد بى بندوبار عمل مى کنند، جواز فحشا را عملا صادر نکرده اید؟!

گاهى مى گویند: ازدواج موقت باید از قانون مدنى کشور ما حذف شود; زیرا با روح «اعلامیه حقوق بشر» سازگار نیست! ولى ما مى گوییم: این چیزى که نامش را اعلامیه حقوق بشر گذارده اید و هنوز ساده ترین مواد آن مربوط به الغاى تبعیضات نژادى در پیشرفته ترین کشورهاى به اصطلاح متمدن عملى نشده، در کجاى آن نوشته شده: «ازدواج موقت ممنوع و فحشا آزاد است»؟!خواهش مى کنم ازاین روح اعلامیه بشر که شما پس از مرگ آن را احضار کرده اید بپرسید: مشکل جنسى جوانان را از چه راه باید حل کرد؟ آیا او هم مثل شما دست به منفى بافى مى زند؟آیا بهتر نیست به جاى آزادى روابط نامشروع، افرادى که مى خواهند با هم تماس داشته باشند پیمان ازدواج محدود و موقتى ببندندو تمام شرایط آن را در نظر بگیرند و رعایت کنند درست مانند زن و شوهرهاى دائمى در این مدت متعلق به هم باشند و در یک محیط پاک زندگى زناشویى صحیحى کنند، و اگر فرزندى هم نصیب آنها شد متعلق به آنها باشد، کجاى این قانون عادلانه و عاقلانه، بد است؟!

ادامه دارد...




[="Tahoma"][="Black"]فلسفه ازدواج موقت
از آنچه در بالا گفته شد فلسفه ازدواج موقت به خوبى روشن مى شود. اسلام راه حل مشکل جنسى را (مخصوصاً براى جوانان) و براى تمام کسانى که به علتى قادر به ازدواج دائم نیستند نشان داده و پیشنهاد مى کند که: در این گونه موارد زن و مردى که به هم علاقه دارند بدون اینکه زیر بار تعهدات سنگین یک ازدواج دائم و همیشگى بروند، براى مدت محدودى عقد ازدواج موقت برقرار سازند. و آن را درست مانند یک ازدواج دائم محترم بشمرند، و زن «حریم زوجیت» را حتى پس از خاتمه آن مدت با نگهداشتن عدّه (اقلا 45 روز یا دو مرتبه قاعده شدن) کاملا رعایت نماید. بدیهى است بار چنین ازدواجى مانند ازدواج دائم بر دوش انسان سنگینى نمى کند و طرفین مى توانند با شرایط سهل و آسانى به آن تن در دهند. زیرا از یک طرف همسر این ازدواج «شریک همیشگى زندگى» نیست، تا زن و مرد در انتخاب آن سختگیرى زیادى به عمل آورند. و از طرف دیگر «نفقه» به طور رسمى در این ازدواج وجود ندارد، تنها «مهریه» است که مقدار آن همان طور که اشاره شد به اختیار طرفین مى باشد. به علاوه ازدواج موقت دردسر و کشمکشهاى طلاق را (به فرض عدم سازش) ندارد بلکه با پایان یافتن مدت، تمام مى شود، حتى مرد مى تواند باقیمانده مدت را به زن ببخشد و از حق خود صرف نظر کند و از او جدا گردد، و در صورت تمایل طرفین به آسانى (از طریق تجدید عقد براى مدت دیگرى) قابل تمدید است.

اینجاست که باید گفت: ازدواج موقت یک حربه مؤثر براى مبارزه با فحشا و بسیارى از انواع انحراف جنسى است و مى تواند قسمت عمده مشکل جنسى جوانان را حل کند و بسیارى از مفاسد اجتماعى که از این رهگذر دامنگیر کوچک و بزرگ مى گردد ریشه کن سازد.طرز اجراى صیغه این ازدواج مانند اجراى صیغه ازدواج دائم و همه دستورهاى اسلامى سهل و ساده است و در تمام کتابهاى «رساله هاى عملیه» نوشته شده، ولى باید توجه داشت که اجراى همین مراسم ساده درست به منزله امضایى است که پاى سند قابل ملاحظه اى مى شود، باید پس از امضا به تمام مقررات مربوط به آن وفادار بود.

ادامه دارد...


[/]

یک نکته مهم دیگر
ولى در اینجا یک نکته اساسى دیگر وجود دارد که به دقت باید به آن توجه داشت و آن اینکه: این برنامه در صورتى نتیجه مطلوب و مثبت خواهد داد که به طرز صحیحى اجرا گردد و مانند ازدواج دائم نظام خاصى داشته باشد و تحت انضباط قرار گیرد. به این معنا که در شرایط فعلى، باید مشخصات مرد و زن در دفاتر مخصوصى ثبت شود و عقدنامه ازدواج موقت (که الآن هم در دفاتر اسناد رسمى موجود است و کمتر از آن استفاده مى شود) تنظیم گردد و یا طریق اطمینان بخش دیگرى براى طرفین در نظر گرفته شود. به این ترتیب پیش از گذشتن مدت عدّه، ازدواج دیگرى صورت نخواهد گرفت و قسمت مهمى از سوء استفاده ها از بین خواهد رفت.

باید سازمانى براى نظارت بر این موضوع تشکیل گردد، و این سازمان علاوه بر نظارت کامل بر این مسأله مهم، باید راهنمایى هاى لازم را به طرفین بنماید، و نیز به آنها بفهماند که پس از اجراى عقد ازدواج موقت، براى مدت معینى همسر یکدیگر خواهند بود و به یکدیگر تعلق خواهند داشت و باید اصول زناشویى را محترم بشمارند.

مسلماً اگر این مسأله به صورتى که در بالا گفته شد عملى گردد فحشا جز براى افراد بى بند و بار و لاابالى برچیده خواهد شد، و این عیناً مضمون حدیث جالبى است که از امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در بحث نکاح این کتاب ذکر شد. در چنین شرایطى نه زن احساس حقارت و سرشکستگى مى کندو نه مرد خود را مالک و خریدار زن مى داند، نه از نظر اجتماع این کار وهن آمیز است و نه افراد شریف از آن اظهار تنفر خواهند نمود، بلکه مانند ازدواج دائم یک امر عادى و شایسته تلقى خواهد شد.

آیا راستى این حکم عالى «یک جور جواز شرعى آدم فروشى» است؟ چرا بدون اطلاع، بدون هیچ گونه تحقیق درباره چنین مسأله مهمى قضاوت نموده و افراد بى خبر را اغفال مى کنید؟


ادامه دارد...




[="Tahoma"][="Black"]اما تکلیف فرزندان «ازدواج موقت»
تنها یک سؤال در اینجا باقى مى ماند که باز بر اثر عدم توجه به احکام «ازدواج موقت» روى آن جنجال فراوان شده و افراد غیر مطلع به گمان خود آن را یکى از نقاط ضعف این موضوع گرفته اند، درحالى که کوچکترین اشکالى در آن وجود ندارد و آن اینکه: تکلیف فرزندانى که ثمره چنین ازدواجى هستند چیست؟ آیا بچه هاى صیغه فرزندان مشروعى هستند؟ آیا آنها سرگردان و بلاتکلیف نخواهند شد؟!

گمان مى کنیم پاسخ این سؤال با توجه به مطالب فوق کاملا روشن باشد زیرا: فرزندانى که ثمره چنین ازدواجى هستند هیچ گونه تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم ندارند و مشمول تمام حمایتهاى شرعى و قانونى یک فرزند عادى خواهند بود. مخصوصاً با ثبت مشخصات مرد و زن در دفاتر مخصوص و تنظیم عقد نامه، نه بلاتکلیفى براى چنین فرزندانى پیش مى آید و نه سرگردانى.

ما تعجب مى کنیم این همه فرزندان نامشروعى که بر اثر روابط نامشروع در اجتماعات کنونى (مخصوصاً کشورهاى اروپایى و امریکایى که طبق مدارکى که در دست است این موضوع در آنجا به صورت ننگینى در آمده) فکر این نویسندگان را ناراحت نکرده و گویا آنها را بلاتکلیف و سرگردان نمى دانند، اما فرزندان ازدواج موقت که همه چیز آنها روشن است، پدر و مادر و شرایط ازدواج و حریم زوجیت بالاخره همه چیز آنها معلوم مى باشد و از یک نطفه پاک و در رحم پاک به وجود آمده اند، اسباب ناراحتى فکر این آقایان شده است؟!

این هم ناگفته نماند که از نظر قوانین اسلامى هیچ مانعى ندارد طرفین اگر مایل به داشتن فرزند نباشند با وسایلى از انعقاد نطفه جلوگیرى نمایند مخصوصاً در ازدواج موقت از این نظر، آزادى مورد نظرشان در این گونه موارد بهتر تأمین خواهد گردید (ولى باید توجه داشت سقط جنین پس از انعقاد نطفه ـ حتى اگر نطفه یک روزه باشد ـ به هیچ وجه جایز نیست و از نظر قوانین اسلامى مجازات سنگینى دارد که با تفاوت حالات جنین تفاوت پیدا مى کند).

ادامه دارد...



[/]

ازدواج مسیار!
جالب این که حتّى منکران ازدواج موقّت (یعنى غالب برادران اهل سنّت) هنگامى که تحت فشار جوانان و اقشار دیگر محروم قرار گرفته اند، تدریجاً به نوعى ازدواج ـ شبیه ازدواج موقّت ـ تن در داده اند و آن را «ازدواج مسیار» مى نامند، هر چند نام آن را ازدواج موقّت نمى گذارند، ولى در عمل هیچ تفاوتى با ازدواج موقّت ندارد; به این ترتیب که اجازه مى دهند فرد نیازمند به ازدواج، با زنى ازدواج دائم کند در حالى که قصد دارد بعد از مدّت کوتاهى او را طلاق دهد و با او شرط مى کند که نه حقّ نفقه داشته باشد و نه شب خوابى و نه ارث! یعنى دقیقاً شبیه ازدواج موقّت، با این تفاوت که در این جا با طلاق از هم جدا مى شوند و در ازدواج موقّت با بخشیدن باقیمانده مدّت یا سرآمدن مدّت و هر دو از آغاز زمان محدودى را در نظر دارند. و جالب تر این که اخیراً بعضى از جوانان اهل سنّت که گرفتار مشکل ازدواج شده و در فشار بوده اند، از طریق اینترنت با ما تماس گرفتند که ما مى خواهیم در مسأله ازدواج موقّت از فتواى شیعه پیروى کنیم، آیا مانعى دارد؟گفتیم: هیچ مانعى ندارد! آنها که ازدواج موقّت را انکار مى کنند، ولى به «نکاح مسیار» روى مى آورند، در واقع اسمش را نمى آورند ولى خودش را مى آورند!

آرى «ضرورت ها» سرانجام انسان را وادار به پذیرش «واقعیّت ها» مى کند، هر چند نام آن را بر زبان نیاورد.

بنابراین نتیجه مى گیریم آنها که اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته یا ندانسته جاده را براى فحشا صاف مى‌کنند، مگر این که نوع مشابه آن، یعنى نکاح مسیار را پیشنهاد کنند و به همین جهت در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده که
«اگر با ازدواج موقّت اسلامى مخالفت نکرده بودند، هیچ کس آلوده زنا نمى شد»(3). همچنین آنها که با سوء استفاده از «ازدواج موقّت» که براى ضرورت ها و نیازهاى واقعى محرومان تشریع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسیله هوس رانى خود ساختند، آنها نیز جاده را براى آلودگى جامعه اسلامى به زنا صاف کردند، و درگناه آلودگان شریک هستند، چرا که عملا مانع استفاده صحیح از ازدواج موقّت شدند.

به هر حال، اسلام که یک آیین الهى مطابق با فطرت آدمى است و تمام نیازهاى واقعى انسان ها را پیش بینى کرده، ممکن نیست مسأله ازدواج موقّت را در برنامه هاى احکام خود نگنجانیده باشد، و همان گونه که بعداً خواهد آمد، ازدواج موقّت، هم در متون قرآن مجید آمده و اخبار نبوى، و عمل گروهى از صحابه نیز بر آن بوده است، منتها جمعى مدّعى نسخ این حکم اسلامى هستند که خواهیم دید دلیل قانع کننده اى بر نسخ آن ندارند.

ادامه دارد...

(3).امام صادق(علیه السلام) مى فرماید : «لولا ما نهى عنها عمر ما زنى إلاّ شقىّ» (وسائل الشیعه، جلد 14، صفحه 440، حدیث 24). در کتاب اهل سنّت نیز این حدیث به طور گسترده آمده است. قال على(علیه السلام): «لو لا ان عمر نهى عن المتعه ما زنى الاّ شقىّ» (تفسیر طبرى، جلد 5، صفحه 119; تفسیر درالمنثور، جلد 2، صفحه 140 و تفسیر قرطبى، جلد 5، صفحه 130).



[="Tahoma"][="Black"]نتیجه بحث
از بحث‌هایى که تاکنون درباره ازدواج موقت داشتیم چنین نتیجه مى گیریم:

ازدواج عبارت است از یک نوع علاقه و ارتباط خاص میان زن و مرد که آثار مختلف حقوقى در بر دارد، ازدواج نیازمند به عقد مخصوصى است که با ایجاب و قبول تحت شرایط معینى انجام مى گیرد. اگر ازدواج از نظر «مدت» هیچ گونه قید و محدودیتى نداشته باشد «ازدواج دائم» صورت مى گیرد که براى همیشه باقى خواهد بود مگر اینکه چیزى از قبیل طلاق و امثال آن موجب از هم پاشیدن آن شود. ولى اگر مدت آن معین و محدود ـ یک روز، یک ماه، یک سال یا بیشتر ـ باشد «ازدواج موقت و غیر دائمى» خواهد بود، ولى از نظر مفهوم ازدواج و همسرى هیچ گونه فرقى میان این دو نیست، تنها تفاوتى که وجود دارد همان اختلاف طول مدت این دو نوع از ازدواج مى باشد.

این دو نوع ازدواج در بسیارى از احکام و آثار مشترکند، تنها در موارد محدودى با هم متفاوتند ولى این تفاوت یک تفاوت اصولى و جوهرى نیست، بلکه مانند تفاوت صنف هاى یک نوع است مثل تفاوت نژاد سیاه و سفید، با حفظ وحدت کلمه و حقیقت. این اختلاف کیفیت منحصر به عقد ازدواج، و شرکت دو انسان در زندگى، نیست بلکه نظیر این نوع اختلاف در انواع معاملات و مالکیت که به واسطه خرید و فروش به وجود مى آید هست; مثلا گاه مى شود انسان معامله مطلق و بدون قید و شرط انجام مى دهد، اثر چنین معامله اى مالکیت ابدى و همیشگى است که جز با یک وسیله اختیارى مانند خریدوفروش مجدد، هبه، صلح یا یک وسیله غیر اختیارى مانند ورشکست شدن، مردن و امثال آنها، از بین نخواهد رفت. ولى گاهى از همان اوّل، مالکیت، محدود به وقت معینى است به این معنا که خیار فسخ یا انفساخ(4) در آن قرار داده شده، بدیهى است عمر چنین ملکیتى کوتاه و محدود به همان مدتى است که در عقد تعیین گردیده (تا زمان فسخ یا انفساخ قهرى) و در هر حال اینها مطالبى است که عقل و شرع در آن اتفاق نظر دارند.

بنابراین، اى دانشمندان و اى علماى اسلام! و شما اى نویسندگان، این همه سر و صدا درباره «متعه» که نوعى از ازدواج عادى است براى چیست؟ آیا این مطلب جاى سرزنش دارد که شما همیشه به شیعه حمله و سرزنش مى کنید؟آیا این بحث فشرده و کوتاه کافى نیست که شما را از برافروختن آتش عداوت در میان مسلمانان باز دارد و وادار به انقیاد و تسلیم در برابر حق کند؟ به عزّت حق و شرافت حقیقت سوگند، من در آنچه گفتم جز از «حق» طرفدارى نکردم، و اگر انتقادى کردم تنها انتقاد من از باطل بود. تکیه گاه ما خداست و بازگشت همه ما به سوى اوست.

درباره عقد نکاح و ازدواج از نظر شیعه به همین قدر قناعت مى کنیم، البته بحثهاى زیادى درباره احکام نکاح، احکام اولاد، نفقه، انواع عدّه، و امثال آن باقیمانده که از عهده این مختصر بیرون است و باید در کتاب‌هاى ارزشمند فقهى دانشمندان شیعه مطالعه نمود. خوشبختانه انواع و اقسام کتابها در این زمینه تألیف یافته: بعضى به قدرى مختصر و فشرده است ـ و در عین اختصار تمام ابواب فقه را از طهارت تا حدود و دیات در بر دارد ـ که تمام مسائل را در یک صد صفحه معمولى مطرح مى کند، در مقابل، بعضى به قدرى مشروح است که ابواب فقه را در بیست جلد (هر جلد به اندازه صحیح بخارى، و صحیح مسلم) جمع آورى نموده، مانند کتاب «جواهر» و «حدائق»، و در میان این دو نوع، حد وسط هایى نیز هست که از شمارش بیرون مى باشد .(5)


(4)«شرط انفساخ» یک نوع «شرط نتیجه» است که در فقه معروف مى باشد به این معنا که طرفین معامله شرط مى کنند چنانچه فلان جریان پیش آید و یا یکى از طرفین فلان کار را انجام دهد عقد خود به خود فسخ شود بدون اینکه محتاج به اجراى صیغه فسخ باشد.

(5)از جمله علوم اسلامى که سیر تکاملى خود را نزد شیعه کاملا طى کرده است همین علم فقه مى باشد، راستى وسعت و نظم و دقت «فقه شیعه» بى نظیر است و انسان تا از نزدیک این موضوع را بررسى نکند باور نخواهد کرد، انواع مسائل مشکل و پیچیده حتى فروع نادر فقهى در کتابهاى مبسوط فقه شیعه مورد بحث و بررسى کامل قرار گرفته، حتى در فروع و مسائل مستحدثه (مسائلى که در عصر ما مورد) ابتلا واقع شده مانند بیمه و سرقفلى و انواع شرکتها و حق چاپ و امثال اینها نیز کتابهاى متعددى تألیف یافته است، و این موفقیت را شیعه در درجه اوّل مدیون ائمه اهل بیت(علیهم السلام) مى باشد که باب اجتهاد را به روى شیعه گشوده و با روایات و احادیث خود انواع راهنمایى ها را نسبت به آنها نمودند.



[/]



قبل و حین ازدواج

العشق کالموت یأتی لامَردَّ له
ما فیه للعاشق المسکین تدبیر (1)


عشق بیمار گونه
درباره وابستگی شدید عاطفی( عشق) به گونه‌ای که فرد ترمز خویشتن‌داریش را از دست می‌دهد. چند نکته قابل توجه است.



1- این افراد نسبت به توصیه کر و کور می شوند و غالبا کار خودشان را انجام می دهند.


2- اگرچه این افراد گرفتارند و از این جهت می گویند عشق ناخواسته گناه نیست و از این منظر شاید درست بگویند. اما اکثر قریب به اتفاق این وابستگی‌ها ریشه در عدم رعایت مسایل شرعی در ابتدای کار است(نگاه،تحریک شهوت،اختلاط با نامحرم، خلوت با او و...)



3-وابستگی‌های عاطفی (نه دلبستگی) اگر به مرز عدم کنترل خویشتن داری فرد برسد نشانه بیماری(اختلال اضطراب و یا شخصیت )است و نیاز به درمان زیر نظر روان پزشک و روات شناس بالینی دارد.البته اطرافیان نباید با عاشق بی ترمز در گیر شوند باید با شیوه های غیر مستقیم کمک کنند تا فرد مشاوره و کمک از متخصص را بپذیرند و عشق او را صریحا رد نکنند(البته تایید هم نکنند)چون ارتباط با او را از دست می‌دهند.



4- اگر به مرز بیماری نرسیده باشد و فرد اراده‌اش تا حدود زیادی سست نشده باشد، بهتر است زیر نظر مشاور و برنامه مستمر آن باشد و خود تمرین‌ها را جدی بگیرد، فهرستی از ضررها بنویسد و به رسوایی های احتمالی آن فکر کند.



5- در روابط عشقی دو طرفه بیشتر باید آن فردی که ترمز خویشتنداری دارد کنترل کننده رابطه باشد چون عاشق بی ترمز است و فقط به رسیدن به معشوق فکر می کند.



6- متاسفانه معشوقان این عاشقان بی‌ترمز متوجه وابستگی بیمار گونه عاشق نمی شوند و علاقه شدید عاشق بینوا به خود را می ستایند و نزد دیگران می بالند و امتیاز خود می‌دانند.



7- اگر کسی متوجه سرازیری عاشقی شد سریع خود را نجات دهد و گرنه در ازدواج دچار مشکل می شود و گاهی به بی‌عفتی (روابط نا مشروع)کشیده می شوند.



8-تحقیقی در آمریکا بر روی ازدواج های با عشق شدید انجام شد. این پژوهش نشان داد که95 درصد این ازدواج ها به طلاق منجر شد . نگویید ممکن است ما در 5 درصد موفق باشیم، چون احتمال ریسک بالا است و عقل سلیم این ریسک را نمی پذیرد.هیچ فرد عاقلی با چتری که 5/. درصد هم احتمال دهد باز نمی شود از هواپیما بیرون نمی پرد.



9- متاسفانه پیش‌آگاهی افراد نسبت به این گونه عشق در جامعه ما پایین است و اغلب افراد وقتی که گرفتار شدند دنبال درمان و رهایی هستند(البته بسیاری از آنها رها شدن از غم عشق را رسیدن می دانند و بس و از مشاور هم از راه های رسیدن به معشوق می پرسند نه رفع عشق و درمان).



10- باورهای دینی در تقویت ترمز خویشتنداری این افراد بسیار خوب عمل می‌کند. به ویژه توصیه‌های پیشگیرانه آن. مراحل عشق را در شعر جبران خلیل جبران بنگرید: 1- نگاه حرام2- تبسم 3- سلام4- رابطه کلامی5- قرار ملاقات 6 – ملاقات نامشروع.

نظرةٌ، فابتسامة،ٌ فسلامٌ
فكــلامٌ ، فمـوعدٌ، فلـــقاءُ



11- قدیمی‌ها می‌گویند “طبیب کسی است که به سرش رفته باشه” . بسیاری از افراد و حتی متخصصان فهم درستی از عشق بیمارگونه ندارد به همین دلیل برخی به نصیحت عاشق می‌پردازند برخی سرزنش می‌کنند و برخی به مشکل او با ترغیب و تشویق شان دامن می‌زنند.

(1)عشق وقتی بیاد مانند مرگ است راه فراری ندارد و برای عاشق بیچاره علاج و چاره ای نیست


ادامه دارد...




- عشق و خودکنترلی
- انسان با قدرت خودکنترلی و اراده‌اش از دیگر حیوانات ممتاز شده است. اگر چه عشق و وابستگی روانی فشار زیادی به فرد می‌آورد و اراده را سست می‌کند. ولی توجیه‌کننده برای ارتباط دو نامحرم و خیانت و گناه نمی‌شود. یعنی نمی‌توان گفت در عشق صد در صد اراده فرد تعطیل می‌شود. در انجمن روان پزشکی آمریکا معیاری ارائه داده بودند می‌گفتند اگر فردی در کنار چند پلیس باشد آن کار خلاف را انجام می‌دهد؟ اگر انجام داد معلوم می‌شود فرد بینش و اراده اش کاملاً سلب شده است و گرنه نه. به این معیار در کلام امام صادق توجه کنید. شخصی به امام صادق – ع – گفت فلانی معتاد به خود ارضایی شده و می‌گوید اراده ندارم. امام فرمودند همان کار را در جمع انجام می‌دهد؟ گفت نه. فرمودند: پس اراده دارد. بنابراین با تلقین زیاد که من اراده ندارم نمی‌توانم و جملات منفی تأکیدی خود را در سراشیبی تند بی‌قراری و وابستگی و گناه قرار ندهید.


تغییر نگرش

دیوارهای شیشه ای
روزی دا
نشمندى آزمایش جالبى انجام داد. او یک آکواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشه‌اى در وسط آکواریوم آن ‌را به دو بخش تقسیم ‌کرد.
در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود..
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمى‌داد.
او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار نامرئی که وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان دیوار شیشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و یورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواریوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غیر ممکن است!
در پایان، دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت... ولى دیگر هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى آکواریوم نیز نرفت !!!
- می‌دانید چـــــرا ؟
- دیوار شیشه‌اى دیگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش دیوارى ساخته بود که از دیوار واقعى سخت‌تر و بلند‌تر مى‌نمود و آن دیوار، دیوار بلند باور خود بود ! باوری از جنس محدودیت ! باوری به وجود دیواری بلند و غیر قابل عبور ! باوری از ناتوانی خویش.


شعار این مجال
من عشق فکتم وعف أو مات مات شهیدا (3)
هر که عاشق شود پس آن را پنهان دارد و عفت بورزد و بمیرد شهید مرده است



(2)مشاور روان پزشک در خانه شما، یونس نابدل، نشر اوحدی
(3)میزان الحکمه دور 14 جلدی بحث عشق




قبل و حین زدواج

تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى
وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (1)



گناه اشتراکی
پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلم:«مَنْ بَلَغَ وَلَدُهُ النِّكاحَ وَ عِنْدَهُ مایُنْكِحُهُ فَلَمْ یُنْكِحْهُ ثُمَّ اَحْدَثَ حَدَثاً فَالاِْثْمُ عَلَیْهِ»؛ هر گاه فرزند کسی بالغ شود و در حالی که می‌تواند برای او همسری انتخاب کند ولی این کار را نکند، آن گاه اگر فرزند دچار گناه شود، گناهش بر عهده پدر است.(2) اسلام دینی اجتماعی است به ما توصیه کرده که با توصیه به حق و خیر کمک کردن همدیگر در خودکنترلی و نیکی سبب ترمیم اراده هم شویم.


حسینیه تظاهر
در بسیاری از مواقع ما با خط ائمه (ع) فاصله داریم خودخواهی‌های خود را هم خوب حساب می‌کنیم. کاری نداریم ببینیم چقدر کارمان مورد رضای خدا است یا نه. افرادی که به فکر رفاه و منافع خود هستند و کاری به افراد دیگر ندارند در واقع از امامان فاصله دارند فاصله داشتن، عقب بودن یا جلو زدن سبب هلاکت می‌شود متن زیر اشاره به زندگی افرادی دارد که در عصر حاضر در لشکر یزید و مقابل امام زمان هستند:


حسین «چراغ هدایت» است تا ما در هر زمان آمپر بصیرتمان دقیق کار کند . حسين «كشتي نجات» است تا در اقيانوس مواج و تاريك روزگار نادانسته درگير توفان لشکر باطل نشويم و بار ديگرکربلایی برپا نکنیم.

امروز در اداره ای عمر سعد از نوکر رجوع هایش (نه ارباب رجوع)رشوه های کلان می گرفت ، در سازمانی ابن زیاد توافق نامه رانت خوری با یزید امضا می کرد و در دادگاهی شمر از جانی حق السکوت می گرفت، حرمله در بیمارستان اطفال پول زیر میزی می گرفت و سنان در روزنامه با قلمش خیمه های عفاف آتش می زد.


و امشب در
«حسینه تظاهر» در «شهر نفاق» با دو چشم خود دیدم که عمر سعد مرثیه غنایی می خواند، زمانی اشک می ریخت و گاهی پایکوبی می کرد، شمر و سربازانش زیر پرچم امام حسین(ع) سینه می زندند، ابن زیاد کنار نیزه ای که دست قلم شده عباس برفرازش بود، قرآن می خواند، یزید با جام شکسته شراب بر سر خود و کودک خردسالش قمه می زدند،حرمله با ديدن گهواره نمادين اصغر شيرخوار با كف دست به پيشاني مي زند و سنان هنگام شنیدن به آتش کشیده شدن خیمه های امام حسین(ع) و اضطراب زینب برای حجابش اشک تمساح می ریخت (3)


شعار این هشدار
کشتی جامعه را باید همه با هم کمک کنیم با دینامیت گناه سوراخ نشود.




(1)مائده / 2. در نيكوكارى و پرهيزگارى(خودنگهداری) با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است
(2) میزان الحکمة، ج۴، ص۴۸۲
(3)م ح قديري، خانه خوبان، شماره 27،دي ماه 89، موسسه آموزشي و پژوهشي،قم.




قبل و حین ازدواج

«عالمان وارثان انبیاء اند»


رهبری و ازدواج جوانان
بخش‌هايي از توصيه‌هاي رهبر فرزانه انقلاب به زوج‌هاي جواني كه براي خواندن خطبه عقد به محضر ايشان مشرف شده اند را با هم بخوانیم:


روايت معروفي داريم كه پيامبر(ص) فرموده اند: نكاح سنت من است . البته اين سنت آفرينش است سنت ميان انسان‌ها و همه اقوام و اديان است. پس چرا فرموده‌اند ،سنت من است؟! شايد از اين جهت باشد كه اسلام تاكيد بيشتري بر اين امر دارد و در اديان ديگر اين تاكيد كمتر است . اسلام اصرار دارد كه پسرها و دخترها در همان سنيني كه براي ازدواج آماده‌اند ازدواج كنند.


پيامبر اكرم اصرار داشتند كه جوان‌ها زود ازدواج كنند - چه دخترها و چه پسر ها- البته با ميل و اختيار خودشان.اين ازدواج كه در گرمي و شور وشوق جواني است بر خلاف برداشت و تلقي بسياري از افراد كه ازدواج دوران جواني را زودرس مي‌دانند اگر درست صورت بگيرد ازدواج‌هاي بسيار ماندگار و خوبي خواهد بود و زن و شوهر در چنين خانواده‌اي كاملا با هم صميمي خواهند بود.در شرع آمده كه پيوند ازدواج را محكم نگاه داريد و براي آن شرايطي هم مشخص كرده است. نيكوكردن اخلاق، همكاري، گذشت، محبت وفاداري و .... از دستورات شرع بعد از ازدواج است.
البته از لحاظ شرايط مادي سهل‌ترين است زيرا آنچه در ازدواج مهم است رعايت‌هاي بشري و انساني است و آنچه باعث حفظ اين پيوند مي‌شود، رعايت هاي اخلاقي است. شرط كمال در ازدواج آن است كه اين رابطه انساني به يك معامله تجاري و بده و بستان مالي تبديل نشود.

ادامه دارد...





عمده آنچه كه به عنوان كفو بودن اسلام تعيين كرده است عبارت است از ايمان . يعني هر دو مومن، هر دو داراي تقوي و پرهيزگاري و هر دو معتقد به مباني الهي و اسلامي و عامل به آنها باشند، هنگامي كه تقوي و پاكدامني و طهارت دختر و پسر معلوم شد ساير چيزها را خداي متعال تامين مي‌فرمايد.
اگر چنانچه كسي به خاطر مال و جمال ازدواج كند طبق روايت ممكن است خداي متعال مال و جمال به او بدهد و ممكن هم هست كه ندهد، اما اگر چنانچه براي تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج كند ، خداي متعال به او مال هم خواهد داد، جمال هم خواهد داد.

ممكن است كسي بگويد جمال كه اعطا كردني نيست ، يك كسي جمال دارد يا ندارد! معنايش اين است كه چون جمال در چشم و نگاه و دل شماست، اگر انسان كسي را كه خيلي جميل هم نباشد، دوست داشت او را جميل مي‌بيند. وقتي كسي را دوست نداشت هرچقدر هم جميل باشد به نظر او جميل نمي آيد.

بسياري از جوان‌ها مي‌گويند اگر ازدواج كنيم بعد از آن چه كار كنيم، براي خانه، براي شغل؟ اين‌ها همان قيودي است كه هميشه جلوي كارهاي اصلي و اساسي را مي‌گيرد. فرمود: إِنْ يَكونُوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ (سوره نور آيه ‪ (۳۲‬يعني خداي متعال اين‌ها را كفايت خواهد كرد.

ازدواج در وضع معيشت آنها دشواري خاصي به وجود نمي‌آورد بلكه به عكس خداوند آنها را از فضلش غني هم مي‌كند.‬


ادامه دارد...




[="Tahoma"][="Black"]ما براي خودمان به قول معروف به جاي خرج ، برج درست مي‌كنيم اضافه‌هاي زندگي و نيازهاي كاذب به وجود مي‌آوريم. البته كه مشكل پيش مي‌آيد اما تقصير كيست؟دردرجه اول تقصير متمكن است آن كساني كه امكانات دارند، سطوح را بالا مي‌برند سطوح خواهش‌ها و توقعات و نيازهاي كاذب را بالا مي‌برند بعد هم تقصير بعضي از مسئولين است كه بالاخره بايد بگويند. بايد وسايل را فراهم كنند كه فراهم نمي‌كنند. تجملات براي يك جامعه مضر و بد است . آن كساني هم كه با تجملات مخالفت مي كنند، معنايش اين نيست كه از لذت‌ها و خوشي هايش بي‌اطلاعند، نه! آن را كاري مضر براي جامعه مي‌دانند مانند يك دارو و خوراكي مضر براي جامعه .


با تجملات زياد جامعه زيان مي‌كند.البته در حد معقول و متداول ايرادي ندارد . اما وقتي كه همينن طور مرتب پاي رقابت و مسابقه به ميان آمد از حد خود تجاوز مي‌كند و به جاهي ديگر مي رود.عروسي و عقد و شادي چيز خوبي است حتي پيامبر اكرم(ص) هم براي دختر مكرمه خودشان مجلس عروسي گرفتند ، شادي كردند و مردم شعر خواندند، زن‌ها دست زدند و خوشي كردند. اما نبايد در اين مجلس اسراف بشود .بعضي‌ها ازدواج را مشكل مي‌كنند. مهريه‌هاي گران و جهيزيه‌هاي سنگين ازدواج را مشكل مي‌كند و اثر آن اين است كه دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها مي‌مانند و كسي جرات نمي‌كند به ازدواج نزديك شود. به نظر مي‌رسد آن كساني كه با مجالس و محافل سنگين ، با مهريه‌هاي و جهيزيه‌هاي سنگين كار را بر ديگران مشكل مي‌كنند، حسابشان پيش خدا خيلي سخت است. نمي‌شود بگويند كه آقا ما پول داريم، مي‌خواهيم مجلس بزرگ برگزاركنيم . اين از آنحرف‌هاي غلط روزگار است داريم كه دليل نشد.

ادامه دارد...



[/]

[="Tahoma"][="Black"]آيا درست است كه انسان وقتي دارد كاري می كند كه ديگران نتوانند هيچ اقدامي كنند در رابطه با مهريه هم هر چه كمتر باشد ، به طبيعت ازدواج نزديك تر است زيرا طبيعت ازدواج معامله، خريد و فروش و اجاره دادن نيست، زندگي دو انسان است اين ارتباطي به مسايل مالي ندارد. ولي شارع مقدس يك مهريه اي را معين كرده كه بايد يك چيزي باشد . اما نبايد سنگين باشد بايد به گونه اي باشد كه همه بتوانند انجام دهند. اين مهريه يك سنت اسلامي و الهي است. براي اين نيست كه در مقابل اين موجود شريف عزيز انساني ، انسان بخواهد يك چيزي بدهد. بعضي خيال مي‌كنند مهريه سنگين به حفظ پيوند زناشويي كمك مي‌كند. اين خطاست. اشتباه است اگر خداي ناكرده اين زن و شوهر نا اهل باشند، مهريه سنگين هيچ معجزه‌اي نمي‌كند .


ازدواج اگر چنانچه با محبت بود، با وضعيت درست بود، بي‌مهريه هم متزلزل نمي شود ولي اگر چنانچه بر مبناي خباثت و زرنگي و كلاهبرداري و فريب و اين چيزها بود، مهريه هرچقدر هم زياد باشد، مرد بدجنس زورگو، كاري خواهد كرد بتواند از زير بار اين مهريه هم فرار كند.اين سخنان بخش‌هايي از توصيه‌هاي رهبر فرزانه انقلاب به زوج‌هاي جواني است كه براي خواندن خطبه عقد به محضر ايشان مشرف شده‌اند و چراغ راهي است براي جوانان كه در آستانه ازدواج قرار دارند. (1)



شعار این مجال
بی پیر مرو تو در خرابات
هر چند سکندر زمانی


(1)اين بيانات در تاريخ‌هاي زير ايراد شده است
‪‪79/۶/۲۸ ،۷۷/۱۰/۱۳ ،۷۲/۶/۱۱ ،۷۵/۹/۴ ،۷۲/۱۰/۶ ،۷۲/۱۰/۶ ،۷۹/۱۲/۲۳ ،۷۹/۶/۲۸‬ ‪۷۵ /۹/۴ ،۷۵/۵/۱۱ ،۷۷/۸/۱۱ ،۷۴/۵/۲۴ ،۷۳/۹/۲ ،۷۲/۱/۱۵ ،۷۰/۴/۲۰ ‬‬‬‬


[/]

[="Tahoma"][="Black"]

قبل و حین ازدواج

«كُلُّ امرِءٍ يَميلُ إلى مِثلِهِ ؛
هر فردى ، به همانند خود گرايش دارد»(1)

همسر گزینی موفق
گاهی تصور می‌شود برای ازدواج فقط یک طرف مثلاً خانواده دختر باید تحقیق کند؛ خیر، هر دوطرف باید هشیار باشند و تحقیق کنند. با دقت تناسب‌ها را مرور کنند، ببینند آیا وصله تن هم هستند یا نه. تحقیق یک پروژه برای رسیدن به خوشبختی است که مجریان آن خانواده پسر و دختر هستند. گاهی یک طرف برای رسیدن به دیگری به تدلیس، کلک، دروغ گویی و...متوسل می‌شود، حال آن که رسیدن به هم سبب تفاهم و ماندگاری ارتباط نیست.

به قول فلاسفه السنخیه عله الانضمام؛ سنخیت و تناسب داشتن مهم‌ترین عامل همسازی و تفاهم و انسجام است.

به این آیات قرآن دقت فرماید:

الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ زنان پليد براى مردان پليدند
وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ و مردان پليد براى زنان پليد
وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ و زنان پاك براى مردان پاكند
وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ و مردان پاك براى زنان پاك

أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ (2)

اينان از آنچه در باره ايشان می ‏گويند بر كنارند براى آنان آمرزش و روزى نيكو خواهد بود



[=B Mitra](1)گزیده غرر الحکم و دررالکلم، ص 71.
(2) نور/ 26
[=B Mitra]

[=B Mitra]ادامه دارد...[=B Mitra]

مناظره تير و كمان
روزي تيري كه بلند و راست قامت و با نشاط بود از كنار كماني منحني و پير مي‌گذشت با تندي به كمان گفت: آهاي پيرمرد قد خميده مگه نمي بيني من دارم رد ميشم تنه لش خودت رو بكش كنار.
كمان سالخورد كه گرم و سرد زندگي را چشيده بود از پشت عينك خود نگاه به قد و قامت تير كرد و بعد لبخندي زد و گفت ماشاالله چه قد سروگونه اي داري چشم نخوري جوان. من كنار مي روم اما يك حرف از سر دلسوزي از من ريش سفيد مي‌شنوي؟

تير كه از برخورد ملايم كمان شرمنده شده بود گفت با كمال ميل. كمان گفت پسرم مي‌تواني مسير زندگي‌ات را به تنهايي بروي اما اگر تير از قوس كمان عبور كند زود تر به هدف مي‌رسد. بله پسرم آنچه را جوان در آيينه نمي بيند پير در خشت خام مي‌بيند . (3)


شعار این هشدار
تفاوت زن و مرد عامل تفاضل و برتري نيست حتی در عالم گیاهان و نباتات:
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست




(3)محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، ش45(با استفاده از سخنرانی آیت الله جوادی آملی در سالگرد آیت الله اراکی)




[="Tahoma"][="Black"]


آیین بهتر زیستن


[/]

آیین بهتر زیستن

در دایـره قسـمت مـــا نقـطة تســلیمـیم
لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رأی خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی


اختاپوس وسواس
نماز كه تموم شد، مردم يكي يكي از مسجد خارج شدن. حاج آقا سجاده‌اش رو جمع كرد. قرآني برداشت و نزديك ياسر اُومد، نشست و شروع به تلاوت قرآن كرد. نمازهاي پي­درپي ياسر جايي براي بازكردن سرصحبت نميذاشت. حاج آقا به تلاوتش ادامه داد تا بالاخره بعد از سلام یکی از نمازهاش، رو كرد به ياسر و با تبسم گفت: - ياسر جان! اضافه كار معنوي برداشتي؟
نه حاج آقا، من نماز خودم رو هم بخوانم كلاهم رو بالا مي ندازم.
- مدتيیه ازم خيلي سؤال مي‌پرسي، وضوها و نمازهايت توجه نمازگزاران رو به خود جلب كرده ­است.
شرمنده‌ام حاج آقا، راستش خودم هم اين كارها رو دوست ندارم. آره، خودم هم متوجه شده‌ام، مردم نگاه عجيبي به من مي‌كنن امّا.... ياسر كلامش را ناتموم گذاشت و سري از روي تأسف تكان داد.

حاج آقا که منتظر شنیدن سخن او بود گفت: امّا چي؟ - اين روزها نه وضوهام نه نمازهام، هيچ‌كدام، «به دلم نمي‌نشين». يه حسي بهم ميگه، تكرار كن تا عبادتت كامل بشه و فردا به «احساس‌گناه» و «عذاب وجدان» مبتلا نشی و قیامت گیر نباشی. به همين دليل، دوباره اعمالم رو به جا ميارم تا خدا ازم راضي بشه. حاج آقا قرآن را بست و بوسيد و كنار ياسر چهار زانو روي زمين نشست و گفت: با يه داستان چطوري؟

لبخندتلخي زد و گفت بفرماييد گوشم با شماست.

وه كه زيبا و باشكوه بود. همه فرشته‌ها در صفوفي منظم در برابر فرمان خدا تسليم شدند و مقابل حضرت آدم پيشاني خشوع بر مُهر اخلاص گذاشتند. منظره‌اي بسيار حيرت‌انگيز و تحسين‌برانگيز بود. به قدري كه زبان‌سخنرانان و قلم نويسندگان تا به امروز نتوانسته‌اند به قله وصفش صعود كنند و هيچ پرنده‌ي خيالي نتوانسته همه ابعادش را بر بوم انديشه‌اش بکشد. سراسر عرش را سكوت معنوي فراگرفت. در اين ميان شيطانِ شيدا همچنان تمام قد ايستاده بود. نگاهي به ملكوتيانِ گوش به فرمان مي‌كرد و نگاهي به عظمت خدا. به او امر شد تو هم در برابر جانشين من، سر احترام به زمين بندگي بگذار. غُل غرور و زنجير كبر تاب و توان هركار مثبتي را از او گرفته بود. به دست و پا افتاد، شروع كرد به چك و چانه زدن. نداي رحماني را شنيد: در يك كلام، اگر خواسته يا حرف حسابي داري، شفاف بگو؟

ادامه دارد...




خدايا! من غافل‌گير شدم. خوابم، بیدارم؟! راستش پاک گیج شدم، من گُلواره كجا و آدم گِلواره كجا؟ به من يه «فرصتي» بده؛ من رو از اين یه تكليف معاف كن تا چنان عبادتي در محراب كبريايی ات كنم كه همة جن و انسان تا قيامت، انگشت حيرت به دهان بگيرن و از«فكر انجامش» فرو بمونن. قبولِ؟ و خداوند به او گفت: تو از معناي دقيق عبادت غافلي، خوب گوشات رو باز کن:«عبادت چيزيه كه منِ خدا مي‌خوام، نه اون چيزي كه توی بنده‌، مي‌خواي»


عاشق تصویر و وهم خویشتن*** کی بود از عـاشـقـان ذوالمنن؟(1)

بله یاسر جان! ته ته این گونه عبادت­ها خودپرستی است نه خداجویی.


چشـم آخِربین تـوانـد دیـد راسـت(2)*** چشم آخُربین غرورست و خطاست

داداش من! اگه دقت کرده باشی. من عمداً به خاطر تو و امثال تو، مدتیه که شب­ها بعد از نماز دربارة شک زیاد در نماز و احتیاط­ های افراطی صحبت می­کنم. حرومه کسی که زیاد شک میکنه به شکّش عمل کنه. بعد صمیمانه دست ياسر را در دست خود گرفت، كمي فشرد و گفت: ياسر جان! مراقب باش. شيطان دزد ناشی نیست که به کاهدون بزنه. تو یه جوون شریف و پاکی هستی. سرمایه و حساب بانکی معنوی تو زیاد شده، اتفاقاً براي همینه که شیطان میخواد، با زرنگی با «دانة دو رنگ خیرخواهی» و «بند و كمند عبادت» از جاده بندگی، بکشوندت تو خاکی. اینا رو بهت دارم میگم تا قبل از اين كه كمرتو به زمين داغ رسوايي بخوابونه، با تمرین در «باشگاه خودپايي و خودسازی» خودت رو براي كُشتي باهاش آماده كنی.

عزيز من! خدا خودش گفته نمي‌خوام «شهد دينم» را با سخت‌گيري دركام‌تون تلخ كنم. ما نباید کاسة داغ­ تر از آش بشیم. بابا حاکم بخشیده، وزیر هم باید ببخشه.

دو تکنیک مَشتی که خودِ خدا گفته بهت آموزش میدم که فوت کوزه ­گیریه. باهاش میشه شیطان را ضربه فنی و فیتیله­ پیچ کنی.

می خوای بهت بگم یا الان خسته­ ای و حوصله نداری؟

نه حاج آقا، سراپا گوشم. اگه دیدی زياد داري شك مي كني،
اولاً، بزن به رگ بی­ عاری و بي‌خيالی.
ثانیاً، قُد بازی دربیار و حال شیطون رو بگیر، نذار بازیت بده و به ریشت بخنده همه چیز رو به نفع خودت بگیر.

- به نفع خودم؟ چطوری؟!

(1)مثنوی معنوی. ذالمنن: خداوند که صاحب نعمت است.
(2)
مثنوی معنوی. آخِربین: عاقبت ­اندیش و معنانگر. آخُربین: ظاهربین و مادی ­نگر

ادامه دارد...



- خوشم اومد معلوم شد حواست با منه. یعنی اگه شیطون گفت نمازت درست نیست، بهش بگو فضول رو بردن جهنم گفت هیزم­ هاش تره. بگو درسته. اگه گفت لباست نجسه، بگو دلم می خواد، اگه شک کردی ترشحی به بدن رسیده، بگو نرسیده. اصلاً ، بابا نترس به گردن منِ روحانی، بزن به سیم آخر و به شیطون بگو «عشقم کشیده» نمازم باطل باشه، لباسم نجس باشه، مگه تو فضولی؟! من نخوام نمازم قبول باشه چه کسی رو باید دید؟

- امّا من می خوام نمازم قبول باشه و به دلم بنشینه.

حاج آقا لبخندی زد و گفت: برای حال و روز شما بی­ خیالی عین عبادت است ولی همین بی­ خیالی در شرایط من اشکال داره و به معنی بی­ قیدیه. من هم حال و روز شما را پیدا کنم وظیفه ­ام اینه که بی ­خیال شکّم بشم و به آن اعتنا نکنم. در مسیر رشد، گاهی لازم است برای پریدن از گودالی کمی عقب عقب رفت تا با توان بیشتری بپریم. ظاهر را نبین. همین بی ­خیال شدن­ ها اگر چه ظاهرش برای تو که بیماری، برخلاف شرعه، ولی در شرایط روحی تو چون خود خدا خواسته عین عبادته و میشه نور خدا رو تو همین بی ­اعتنایی و بی خیالی دید:


در خـرابات مُغان (1)نــور خــدا مـي­ بينم
اين عجب بين كه چه نوري ز كجا مي بينم



کسی که گرفتار وسواس شده است، ممکنه در خیال و اوهام بیمارگونة خود، دستور خدا به بی­خیال شدن به شکّ را، برخلاف مسیر بندگی بدونه، در حالی که باید افتخار کنه که براساس نظر مراجع دین، در جهت همان گِرادی که خداوند داده و در جاده بندگی در حرکته. از این جهت او مانند آن بسیجییه که در جبهه ترکشی خورده و زخمی شده­. او نباید هیجانی و برخلاف نظر پزشک یا دستور فرمانده، عمل کنه و بدون توجه به شرایط جسمی و روحی ­اش، به خاطر احساس گناه کاذب تصمیم بگیره دزدکی دوشادوش رزمندگان در عملیاتی مهم شرکت کنه. وظیفه و در آن شرایط ماندن در استراحتگاه و رسیدگی به خودش است. اگه او لجاجت کنه و استراحت نکنه، و در شرایط سخت درگیری با دشمن قرار بگیره هم وضعش بدتر میشه و هم زحمت دیگران را هم زیاد میکنه. باید دید تکلیف ما در هر شرایطی چیه و همون را عمل کنیم و سر از خود کاری نکنیم. خدا هم بار تکلیف بیماران ذهنی و جسمی، را متناسب با شدت بیماری آنها­ سبک­تر کرده است­. ما راه و چاه را نمی­دونیم راه بلدمون هم باید خدا باشه و بس. پس شیش دونگ حواسمون بایه جمع باشه، گوش ندادن به امر خدا، خودرأیی، خودبینی و خروج از جاده بندگی و افتادن در مسیری است که شیطان راهش را سوا کرد از خدا. فقط بایه دید اوس کریم از ما چه خواسته و تسلیم باشیم. تو دل این بندگی، شادی و جشن جانشینی خدا است.

الغرض مشکل به قول حافظ با دو سه پیمونه شراب حل میشه؟ باید یه لات هفت خط بشی.

(1)شرابخانه مجوسان و راهبان به استعاره مراد میکده معرفت است.

ادامه دارد...

[="Tahoma"][="Black"]- یاسر که پاک گیج شده بود گفت: لات بشم؟! والاّ من قاطی کردم از شما این سخنان را می­ شنوم راستش مگه، حاج آقا! خود خدا تو قرآنش ننوشته شراب خوردن حرومه وگناه داره.

- حاج آقا لبخندی زد و گفت: الان روشنت می ­کنم.
اگر مكر و دسيسه شيطان را دست كم بگيريم كلاه سرمون مي ريره، .

گویند: خیاط ماهری بود که با زیرکی دزدی می­ کرد و از پارچه ­های قیمتی کش می­رفت. فردی که ادعای زرنگی کرد گفت من مچ او را می­ گیرم گفتند کار تو نیست. بالاخره با غرور رفت. پارچه را به خیاط داد. پارچه بد جوری چشم خیاط را گرفت. هنگام اندازه گیری شروع کرد از این در و آن در سخن گفت و شوخی کرد و سخنان شيرین گفت. مشتری مغرور سرش گرم سخنان خیاط شد و می­خندید. وقتی که از خنده چشمانش پر اشک می­ شد و چشمانش کمی بسته می ­شد خیاط کار خودش را می­کرد. چون پارچه گران­قیمت و زیبا بود خیاط چندبار این کار را کرد. مشتری غافل هم که غرق در سخنان او شده بود درخواست سخنان نغز و شیرین بیشتری کرد. خیاط گفت تا طلوع صبح هم از این سخنان خنده ­دار و جذاب دارم بگویم ولی می­ ترسم پیراهنت تنگ شود.

ولي اگر مكر به ظاهر ساده شيطان رو جدي و پيچيده به حساب آورديم مي توانيم براي مهارش برنامه بريزيم. بله اگر شيطان مكار است مؤمن واقعي هم محتاط، قالتاق و زیرکه،این مضمون احادیث است. شیطون نمی ­تونه سرش کلاه بذاره. تو قمار عشق هم، همة هستیش رو برای خدا می­بازه و این قماربازی­ های حروم را بچگانه می­ دونه. شرابی باید بخوریم که همه چیز غیر از خدا رو از مغزمون بپرونه. باید با نوشیدن جام­ های پیاپی ذکر و یاد خدا، مست و غرق در جمال و جبروتش بشویم. اون وقت تسلیم حکم خدا می شیم.


ای درد تـــوام درمــان در بستر ناکــامی
و ای یــاد تــوام مـونس در گـوشـه تنهـایی

در دایـرة قسـمت مـــا نقـطة تســلیمـیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رأی خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرأیی

زیـن دایـره مینـا خونیـن جــگرم مـی ده
تا حـل کنـم ایـن مشکل در سـاغـر مینـایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبـارک بـــاد ای عاشــق شیــدایی



ادامه دارد...



[/]

- اوس کریم گفته بی اعتنا و بی خیال باشی به وسواسه هات، نمازهات رو قبول می کنم. ممکنه ظاهرش از نظر شما دوری از خدا و بی قیدی باشه ولی این بی خیالی عین وصال به حق است. عماریاسر در ظاهر دوستی خودش را با پیامبر زیر فشار شکنجه دشمن انکار کرد ولی قرآن میگه قلبش لبریز از ایمانه. نترس! ایمانت با بی خیالی محکم میشه که سست نمیشه، بگو چون خدا گفته بی خیال باش میخوام بزنم به سیم آخر و بی خیالِ نسبت به طهارت و نجاست بشوم، میخوام نمازی بخونم که به دلم نچسبه و غسل و وضوی باطل بگیریم. در واقع این دهن کجی به شیطونِ متکبّره و شیطون چون از ازل به تکبر شناخته شده، بی محلی به او بدترین زجر و شکنجه است.


من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آن چــــه را جـانان پسنـدد

- باید فقط به خدا بگیم چشم. چی بگیم؟ یاسر جان!
- چ چشم.

- بعد قرآن را باز کرد و آیه ای را نشان یاسر داد و گفت یاسر جان این آیه را با ترجمه و بدون عجله بخون:
- «وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛
و بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنکه شرّ شما در آن است. و خدا مي داند، و شما نمي دانيد.

- پس خدا می دونه و ما نمی دونیم.
ندانم خوش یا که ناخوش کدام است خوش آن باشد برمن که او می پسندد.

- اینا رو من از خودم نمی گم آیت الله بهاء الدینی، عارف، میگفتن: الشیطانُ اذا عُصِیَ لم یَعُد؛ شیطون رو «کم محلی» کنی میره و پشت سرش رو نگاه هم نمیکنه. اگه،میخوای زود برگردی و مثل بقیه نمازگزاران بشی راه همینه که گفتم، اگه هم خدای نکرده، میخوای بری و تو دام شیطون بیفتی همین مسیری را که بهت داره نشون میده و داری میری، مستقیم برو خیلی زود بهش میرسه.
-
ا...اما عبادتی که با بی اعتنایی باشه، به دلم نمینشینه.
- لازم نیست به دلت بنشینه. یادت نره که شیطون در سرزمین دل من و تو نفوذی و جاسوس دارد او هم هم دست و هم داستان شیطون رجیم است.
- جاسوس؟!
- نفس امّاره رو میگیم. پس به پناه بردن به خدا دلمون قرصِ قرصِ باید باشه. تا اوس کریم رو داریم غمی نداریم. خدا فرموده بی خیال باش و اعتنا نکنه تا قبول کنم. او که نعوذ بالله زیر قولش نمی زنه. چطوری خدا از کسی که روزه براش ضرر دارد، روزه نمی خواد؟ از شما هم که اضطراب زیاد داری، تکلیف سنگین نمی خواد. برای چی؟ تا زودتر حالت خوب بشه و بعد اعمالت رو مثل بقیة مردم انجام بدی. این دو تکنیک را که گفتم اسلحة خوبی هستن، برای جنگ با شیطون نیازش داری از خودت دورشون نکن. در واقع، دو بالی هستن که خدا به تو در این شرایط هدیه داده و تو رو تا خود خدا می رسونن. از خدا قبول كن و شاكر باش.
- یعنی قیامت ایرادی نمیگیرن؟!
- شما این طوری عمل کن و نترس مراجع تقلید گفتن شما اعتنایی به وسواس نداشته باش، قیامت شما با ما. اگر قیامت گیر افتادی، که نمی افتی، بگو من اسلام شناس و متخصص نبودم و از مرجع تقلیدم پرسیدم او به من این طوری گفت. با سنگِ «
چهار قل» و سلاحِ «لااله الاالله» او افکار مزاحم و وسوسه ها رو بِران. مراقب باش شیطون بی پدر، به اسم عبادت سرت كلاه گِل و گشادی سرت نذاره که تا روی نافت بیاد. به اسم عبادت، خطاي شيطان رو تكرار نكني. آخه اون هم گفت من آدم را سجده نمی کنم در عوض عبادت خیلی بیشتری می کنم. عبادت همونیه که خدا میخواد نه اونی که دل من و تو می خواد.
خسته ات نکنم. ياسرجان! دیدم دوست داری بیشتر بدونی کمی بحثم طول کشید.
- خیلی خیلی لطف کردید. ممنونم که به فکرم هستید. تلاش می کنم، آره سخته ولی تلاش می کنم روش هایی که گفتید را بکار بگیریم.
- با تبسم دستی به شانة یاسر زد و گفت. خجالت هم نکش. «با ما به از این باش که با خلق جهانی» بیشتر به من سر بزن. اگه روزهای بعد سؤال یا سخنی داشتی در خدمتت هستم. «كسي كه جغد راهنماش باشه، راهبريش به‌سوي خرابه‌هاست». هر كسي متناسب با شرايط جسمي و روحي خود تكليف مخصوص به خودش رو داره. اگه اعمالت رو تكرار كني مثل اينه كه در سفری که باید نمازت را شکسته بخونی، بگويي. نماز چهار ركعتي كامل‌تره، دو رکعتی به دلم نمي‌نشينه و نماز چهار ركعتي بخواني.

یاسر در حالی که نم نم اشک از چشماش می بارید به حاج آقا التماس دعا گفت. حاج آقا در حالی که ایستاده بود عبایش را رو دوشش تنظیم می کرد، گفت. دعات می کنم ولی دعای بدون حرکت مانند کمان بدون زه است که تیرش به هدف نخواهد نشست. تلاش كن. «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد». منم دعات مي‌كنم تو اين مبارزه كم نياري وگرنه نهال وسواس در وجود ریشه می دواند لازم میشه با دارو اون رو بخشکانی. بعد قرآن را با ادب تمام بوسید رفت.

محمدحسین قدیری، کتاب بی خیال درمانی ، جلد1


آیین بهتر زیستن

وسواس و توصيه هاي روان شناختي
وسواس یکی از بیماری‌های روان‌شناختی شایع است که دلایل مختلفی سبب بروز آن می‌شود. این بیماری، علاوه بر آنکه آسیب‌های روحی فراوانی را از خود به جا می‌گذارد، در مسیر بندگی نیز افراد مبتلا را با سرعت‌گیرهای دشواری روبرو می‌کند. غلبه بر این مشکل، در صورتی که پیشرفت زیادی کرده باشد و شدت و زمان ابتلای به آن زیاد باشد، بدون کمک گرفتن از مشاوران حاذق، ممکن نیست. ولی در برخی از افراد، وسواس ناشی از ندانستن و کج‌فکری است. در سخنی با این عزیزان، نکته‌هایی را یادآور می‌شویم.

1.‌ از کاه وسوسه تا کوه وسواس: وسوسه مانند بهمن است؛ همان گونه که بهمن از یک گوله برف شروع می‌شود و به توده بزرگ تبدیل می‌شود، وسوسه نیز از کاه شروع و به کوه تبدیل می‌شود. وسوسه مانند بوته‌های تیغ بیابانی است؛ وقتی تازه رشد کرده باشد با اندکی کشیدن از ریشه در می‌آید ولی اگر زمانی از رشدش بگذرد، کندن آن کار حضرت فیل است؛ به همین دلیل در احکام وسواس، به بی‌اعتنایی به آن سفارش جدی شده‌ایم.

2.‌ ارتباط مؤثر:وظیفه داریم با ظرافت و امر به معروف درست، دیگران را از وسواس منع کنیم. مسخره کردن، تذکر در جمع، خندیدن و گوشه کنایه زدن، نسبت دادن آنها به شیطان و گناه کار بودن و رفتارهایی از این دست، وسواس را تشدید می‌کند.

3. جوشکاری انسانی:
افراد وسواسی به دلیل اضطراب زیاد، تمایل به گوشه‌گیری دارند. با ظرفت آنها را به جمع بکشانیم.

4.‌ شعله‌ای اضطراب: در آتش‌سوزی باید منابع اشتعال‌زا را از آتش دور کنیم تا مهار شود. در وسواس هم باید از هر چه که سبب اضطراب می‌شود، فاصله بگیریم تا شعله‌های وسواس کاهش یابد.

5.‌ حقیقت بندگی: عبادت چیزی است که خدا خواسته نه چیزی که میل ما می‌طلبد. مراقب باشیم شیطانی به نام عبادت، کلاه گل و گشادی سرمان نگذارد که تا روی ناف‌مان بیاید!

6.‌ پیشگیری: لازم است کارشناسان دین احکام را طوری بیان کنند و بنویسند که ایجاد وسواس نکند. حتماً اعلام کنند که احکام وسواسی جداگانه است. مراقب باشند با توجه به سابقه فرد، نگرش او، سخن اطرافیان و... رفتار و سؤالات وسواس‌گونه را از زهد و تقوا جدا کنند و با تشویق نابجا سبب تشدید وسواس نشوند.

7.‌ احکام وسواسی‌ها: همان گونه که مسافر، مریض و معلول احکام خاصی دارند، فرد وسواسی هم احکام خاص خود را دارد. زمانی که توان فرد در تمام کردن کار به دلیل وسواس بودن کم شده، از تکلیف او هم کاسته می‌شود.

8.‌ عینک عرف:
همان طور که نابینا برای مصون ماندن از خطر از افراد بینا کمک می‌گیرد، افراد وسواسی که به دلیل بیماری، بینش‌شان کج و معوج می‌بیند و توهم را واقع می‌پندارند، براساس دستور دین و عقل باید از عینک عرف مردم و حامیان اطراف خود کمک بگیرید.

ادامه دارد...



9.‌ بی‌خیال درمانی: افراد وسواسی نگران آخرت خود نباشند. مراجع فرمودنده‌اند: شما به وسواس‌تان بی‌خیال باشید، قیامت‌تان گردن ما. وسواسی بودن به معنی پلید بودن نیست. عیب وقتی است که ما دست روی دست بگذاریم و سیل وسوسه بیاید و خانه‌مان را ویران کند. برخی از بزرگان هم گرفتار وسواس شده بودند که با راهنمایی دستورات دین و سماجت با وسواس کشتی گرفتند و پیروز شدند.

10. روان درمانی و دارو درمانی: کمک از روان‌پزشک (دارو درمانی) و روان‌شناس بالینی (روان درمانی) در درمان وسواس لازم است. بزرگان دین و اخلاق توصیه می‌کنند با دقت و تلاش، اجازه ندهید وسواس ریشه‌دار شود و در این مبارزه اهمال‌کاری نکنید، ولی اگر به هر دلیلی وسواس شدید شد، باید هم از روان‌پزشک و هم روان‌شناس بالینی کمک بگیرید.[1] ضرب‌المثل «با توکل بر خدا زانوی اشتر ببند»، ریشة روایی و همخوانی معنایی با باورهای دینی دارد. از سویی دیگر، خود خدا گفته از اسباب طبیعی و متخصص کمک بگیریم و به همین دلیل امام حسن(ع) و حسین(ع) برای امام علی(ع) قبل از شهادت‌شان پزشک آوردند. امام صادق(ع) می‌فرماید: یکی از پیامبران بیمار شد؛ پس گفت: خود را درمان نمی‌کنم تا هم او که بیمارم کرده است، شفایم دهد. خداوند تعالی به او وحی کرد: تا خود را درمان نکنی، شفایت ندهم؛ زیرا شفا دادن از من است.[2]جابربن عبدالله انصاری می‌گوید: همراه پیامبر خدا(ص) بودم. حضرت از بیمارى عیادت کرد و به او فرمود: «آیا برایت طبیبى فرا نخوانیم؟». بیمار گفت: آیا تو، اى پیامبر خدا، به این کار فرمان مى ‏دهى؟! پیامبر فرمود: «آرى، خداوند، هیچ دردى فرو نفرستاده، مگر اینکه درمانى نیز برایش فرو فرستاده است».

11. دامن زدن به مشکل: اگر فردی که متخصص نیست، با آیه یأس خواندن، مانع دارو درمانی فرد وسواسی شود و پا توی کفش متخصص کند و ادعا کند که دارو درمانی برایت مفید نیست، ضامن ضررهای بیمار است و گناهکار.

12. کفه سنگین سود: متخصص هم می‌داند داروهای وسواس، مانند هر داروی دیگر، عوارضی دارند، ولی قطعاً مجموعه عوارض داروها، خیلی کمتر از عوارض خود بیماری است؛ بنابراین باز هم صرفه با دارو درمانی است نه توقف و گیر کردن در دام اختاپوس وسواس.

13.‌ کار درمانی: بی‌کاری، مهم‌ترین عامل رشد خیالات واهی و وسواسی است. همان گونه که اگر در باغچه چیزی نکاریم، پر از علف هرز می‌شود، اگر ذهن‌مان را با ارتباط کلامی مثبت با خدا(قرآن، ذکر و دعا)، با ائمه( توسل، خواندن زیارت نامه و..) با دیگران مشغول نکنیم، درگیر کارهای خلاقانه نشویم و آن را راکد بگذاریم، محل رشد فکرهای تکراری می‌شوند. در یک ظرف جای یک چیز است؛ پس اجازه ندهید ظرف ذهن‌تان با افکار خودآیند وسواسی پر شود. [3]

پی نوشت :
[1] . آیت الله مظاهری، راهکارهای عملی درمان وسواس، ص6.
[2] .مکارم اخلاق، ج2،ص180، ح2465؛ محمد محمدی ری شهری، دانشنامه احادیث پزشکی، ص39.
[3] .ماهنامه فرهنگی، اجتماعی و آموزشی قدر ، محمدحسین قدیری، شماره 57، دی 1391.



آیین بهتر زیستن

«چون که غنچه ریخت، میوه شد پدید
چون که آن گم شد، شد این اندر مزید »(1)

ابعاد رشد
رشد ابعاد مختلف زیستی، روان شناختی، اجتماعی، معنوی و... دارد و این ابعاد با هم تعامل و بده بستان دارند. نیاز شدید در یک بعد سبب به هم خوردن تعادل در قسمت‌های دیگر می‌شود. به عنوان نمونه کسی که نیاز شدید جنسی دارد، ممکن است بد اخلاق شود و از نظر اجتماعی دچار مشکلاتی مانند چشم چرانی و...شود. یا ممکن است در رابطه معنویش کم بگذارد. دختری که از سن ازدواجش گذشته و خواستگار ندارد ممکن است به طور ناخودآگاه زود رنج شود، سردرد بگیرد و خدا را عادل نداند. مربیان و والدینی که با روان شناسی رشد آشنایی دارند، در تربیت کودک موفق خواهند بود.


درس‌زندگی
در آخرین روز ترم پایانی دانشگاه، استاد به زحمت جعبه سنگینی را داخل کلاس درس آورد. وقتی که کلاس رسمیت پیدا کرد، استاد یک لیوان بزرگ شیشه ای از جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت. سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آنها را داخل لیوان انداخت. آنگاه از دانشجویان که با تعجب به او نگاه می کردند، پرسید: آیا لیوان پر شده است؟همه گفتند: بله، پر شده.
استاد مقداری سنگ ریزه را از جعبه برداشت و آن ها را روی قلوه سنگ‌های داخل لیوان ریخت. بعد لیوان را کمی تکان داد تا ریگ‌ها به درون فضاهای خالی بین قلوه سنگ ها بلغزند. سپس از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است؟ همگی پاسخ دادند: بله، پر شده !استاد دوباره دست به جعبه برد و چند مشت شن را برداشت و داخل لیوان ریخت .ذرات شن به راحتی فضاهای کوچک بین قلوه سنگ‌ها و ریگ‌ها را پر کردند. استاد یک بار دیگر از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است؟دانشجویان هم‌صدا جواب دادند: .بله، پر شده !استاد از داخل جعبه یک بطری آب را برداشت و آن را درون لیوان خالی کرد. آب تمام فضاهای کوچک بین ذرات شن را هم پر کرد. این بار قبل از اینکه استاد سوالی بکند دانشجویان با خنده فریاد زدند: بله، پر شده!

بعد از آن که خنده‌ها تمام شد، استاد گفت: این لیوان مانند شیشه عمر شماست و آن قلوه سنگ‌ها هم چیزهای مهم زندگی شما مثل سلامتی، خانواده، فرزندان و دوستانتان هستند. چیزهایی که اگر هر چیز دیگری را از دست دادید و فقط این ها برایتان باقی ماندند، هنوز هم زندگی شما پر است.
استاد نگاهی به دانشجویان انداخت و ادامه داد: ریگ‌ها هم چیزهای دیگری هستند که در زندگی مهمند، مثل شغل، ثروت، خانه. و ذرات شن هم چیزهای کوچک و بی‌اهمیت زندگی هستند. اگر شما ابتدا ذرات شن را داخل لیوان بریزید، دیگر جایی برای سنگ ها و ریگ‌ها باقی نمی‌ماند. این وضعیت در مورد زندگی شما هم صدق می کند. در زندگی حواستان را به چیزهایی معطوف کنید که واقعاً اهمیت دارند .(2)

معرفی کتاب
1- انسان در مسیر زندگی، محمد مجد، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر
2- مراحل رشد و تحول انسان، محمد رضا شرفی، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.


شعار این هشدار

اقتضای جان چو ای دل آگهی است
هر که او آگه‌تر جانش قوی است



(1)مثنوی معنوی، درج 3
(2)منبع كتاب سبز زندگي، محمود معين مهر، چاپ اول، نشر هاجر، 1385،ص 196




آیین بهتر زیستن

«روهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش»


استخاره و تصمیم گیری‌
یکی از نعمت هایی که خداوند به بشر داده و او را به وسیله آن از دیگر موجودات متمایز کرده است "عقل و قوه تفکر" است. در احادیث و آیات زیادی تشویق به تفکر و دوراندیشی شده ایم. نعمت عقل آن قدر مهم است که خداوند اجازه نمی دهد ما با الکل یا مواد مخدر دیگر سبب اخلال در نظام آن شویم. گاهی ممکن است در تصمیم گیری عقل مان به جایی قد ندهد در این جا باید سراغ کارشناسان با تجربه برویم و با آنها مشورت کنیم. حال اگر بعد از تفکر و مشورت باز هم در گزینش و تصمیم گیری متحیر و سرگردان ماندیم باید از استخاره کمک بگیریم و با توکل بر خداوند یه دله شویم.



برخی از افراد بدون در نظر گرفتن مراتب استخاره بدون این که فکر و تحلیل یا مشورت کرده باشند به استخاره روی می‌آورند. از نظر دینی این استخاره درست نیست ولی استخاره غیر متداول یعنی درخواست خیر در همه حال حتی حالت تفکر و مشورت در جای خود درست است و این منافاتی با استخاره متداول بین مردم دارد.در امر مهمی مانند ازدواج هرگز قبل از تحقیق و پرس و جو و مشورت پاسخی ندهید. عمل کردن به استخاره واجب شرعی نیست و اگر استخاره بدون در نظر گرفتن مراتبش باشد نباید به آن عمل کرد.



نکته
- استخاره خوب به معنی این نیست که هرچه ما خواستیم به آن می رسیم و استخاره بد به معنی این نیست که اگر عمل کردیم منفعت ظاهری ندارد. ممکن است به نفع ما باشد که تجارت پر سودی را کنار بگذاریم و.. قرآن می فرماید چه بسا شما کاری را خیرو خوب می دانید حال آن که به ضرر شما است و برعکس.


- توصیه می‌شود که به هیچ وجه بدون دلیل به حالت شوخی یا تفریحی استخاره نگیرید. اگر چه در مواقع جایی برای استخاره نیست ولی اگر احیاناً استخاره بد بیابد هرچند نمی‌خواهید عمل کنید ولی از لحاظ روانی شما را آشفته می‌کند. در مورد خواب هم همین گونه است به ما گفته‌اند خواب را برای هرکسی تعریف نکنید اگر خواب آشفته بود به خدا پناه ببرید و صدقه بدهید. اگر خواب را برای کسی که صلاحیت ندارد تعریف کنیم با تعابیرشان ممکن است ما را آشفته کنند.

ادامه دارد...




تحلیل سود و زیان
در هر کار مهمی می‌توان فهرستی از فوائد یا ضررهای آن نوشت این فهرست را باید با تفکر، مطالعه و مشورت با کارشناس تکمیل کرد. اگر به نتیجه رسیدیم که هیچ. اگر به نتیجه نرسیدم برای
«انجام» یا «ترک» آن استخاره می‌کنیم.



تعارض و استخاره

مثال برای سه تعارض :
1- گرایشی – گرایشی: تعارض درگزینش یک دختر از دو مورد مطلوب.
2- اجتنابی – اجتنابی: تعارض بین تحمل درد و زدن آمپول
3- گرایشی- اجتنابی: عادت به بازی و راحت طلبی - بیداری شب امتحان


این تعارض ها باید حل شود و گرنه منشا اضطراب و تردید و تشویش ذهنی است. مثلا در تعارض اول ( گرایشی – گرایشی) می توانیم برای گزینش یکی از آن دو دختر از مشاوره ازدواج، استخاره، قرعه کمک گرفت .



نکات قابل توجه
- در گرایشی – اجتنابی ممکن است تعارض بین یک هدف مطلوب و یک هدف نامطلوب باشد.
- تعارض دو نیروی و اراده قدرت یکسانی دارند وگرنه تعارضی در کار نیست.
- تعارض باید حل شود برخی از رویارویی بالغانه(مسأله مدار) کمک می‌گیرند و برخی از کودکانه(هیجان مدار).
- استخاره مصطلح
بعد از تفکر و مشورت است و نقش مهمی در حل تعارض و ارتقا سلامت روان و آرامش دارد.

شعار این هشدار
امام على عليه السلام :اِنتَهِزوا فُرَصَ الخَيرِ ؛ فَإِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ
از فرصت هاى خوب ، بهره گيريد ؛ زيرا مانند گذر ابرها ، مى گذرد.




(1)حکمت نامه جوان، ص 45. دارالحدیث، قم.




[="Tahoma"][="Black"]

ایستگاه شادی:khaneh:


ان‌شاء الله

ملانصرالدین روزی به بازار رفت تا دراز گوشی بخرد. مردی پیش آمد و پرسید: کجا می روی؟ گفت:به بازار تا درازگوشی بخرم. مردگفت: ان‌شاءالله بگوی. گفت: این‌جا چه لازم که این سخن بگویم؟ درازگوش در بازار است و پول در جیبم. چون به بازار رسید پولش را بدزدیدند. چون باز می‌گشت، همان مرد به استقبالش آمد و گفت: از کجا می‌آیی؟ گفت: از بازار می‌آیم ان‌شاءالله، پولم را زدند ان‌شاءالله، خر نخریدم ان‌شاءالله و دست از پا درازتر بازگشتم ان شاءالله!

:Black (4)::Black (14)::Black (4):
[/]

آیین بهتر زیستن

وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر(عصر3)
همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏اند



اگه املی اینه ما املیم
بسیاری افراد تحت تأثیر شعار
«خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش»، «قلب باید صاف باشه و خدا به عمل ما کار نداره»و.. می شوند و تقلید کورکورانه می‌کنند و دشمنان فرهنگ غنی ملی - مذهبی ما و هوس بازان برای رسیدن به خواسته خود از مغالطه اُمُّل کمک گرفته اند. آنها می گویند هرچیز سنّتی و قدیمی را باید کنار گذاشت تنها یک اُمُّل و کهنه گرا به گذشته خود چنگ می زند. آنها با این کار خود توانسته اند غیرت بسیاری مردان و حیای بسیاری از زنان را کم رنگ و یا بی رنگ کنند.
به همین دلیل فردی که از درون،
"ارزش هایش" گرفته شده تلاش می‌کند از بیرون و با کمک ظواهر احساس ارزشمندی بیابد. در سایه شعار بد بودن سنّت ها مهمانی های مختلط شکل می گیرد، خانواده با هم پست ترین صحنه های ماهواره ای را می بینند، پدران مشوق دوستی دختر و پسر می شوند و زنان و دختران با تشویق مردان شان با بدن نیمه برهنه نزد غریبه ها ظاهر می شوند و پسران آرایش زنانه می کنند، سگ نجس در حریم خانه و اتاق خواب می آید، مشروب سر سفره ها حاضر می شود، ناموس برای مرد معنا نخواهد داشت و مردان از لاس زدن غریبه ها با همسران شان کک شان نمی‌گزد. و زنان از تکیه گاه و اقتداری شوهران خود بی‌نصیب می شوند و زنان به شکل ابزاری ملعبه شهوت جنسی و مادی قرار می گیرند و...



خر برفت و خربرفت
ما از اين و آن تقليد كوركورانه می‌کنیم ولي از عقل كل و خالق عقل و انديشه تبعيت نمی‌کنيم. مولوي در مثنوي قضيه شيريني را نقل مي‌كند كه خيلي مفيد است. مي‌گويد: درويشي به يك خانقاه رفت. الاغش را به خادم آنجا سپرد و داخل شد، اهل خانقاه آن شب سور و ساتي نداشتند. مدتي فكر كردند كه بالاخره سور امشب را از كجا و از چه راهي تهيه كنند. بعد از قدري مباحثه و بگو مگو تصميم بر اين شد كه الاغ اين بابا را بدزدند و بفروشند و با پول آن شام مفصلي درست كنند. عده‌اي رفتند، الاغ را فروختند و يك شام حسابي تهيه كرده آوردند، سفره را چيدند، گرداگرد آن نشستند و دم گرفتند. اين صوفيها گاهي اوقات يك دم‌هايي دارند كه در ضمن هو كشيدن جملات و شعرهايي هم زمزمه مي‌كنند مولوي مي‌گويد، شعري را كه اينها مي‌خوانند و مصرعي كه تكرار مي‌شد اين بود:
«خر برفت و خر برفت وخر برفت»
در حقيقت يعني اين سوري را كه درست كرديم. و اين سفره‌اي كه بر سر آن نشسته‌ايم از آن خر است و آن خر هم رفت.صاحب خر هم كه از موضوع اطلاع نداشت، همراه ديگران بلكه بهتر از همه مي‌گفت: خر برفت و خر برفت و خر برفت.
سور تمام شد، دم گرفتن‌ها هم تمام شد، از جا برخاستند و آماده رفتن شدند، درويش وقتي آمد سوار الاغش شود و برود، ديد الاغش نيست. به خادم گفت، الاغ ما چه شد؟
گفت: خوب آن را فروختند، شامي را كه امشب ميل فرموديد از پول فروش همين الاغ تهيه شده بود.
درويش گفت: چه الاغي؟ چه فروشي؟ چه شامي؟ من از هيچ چيز خبر ندارم!
گفت: چطور خبر نداري؟ پس چرا دم گرفته بودي كه، خر برفت و خربرفت و خر برفت. اتفاقاً تو داغ‌تر و پرحرارت‌تر از همه اين جمله را تكرار مي‌كردي!
درويش بيچاره كه تازه متوجه قضيه شده بود، آهي كشيد و گفت:



خلق را تقليدشان بر باد داد
اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد



ادامه دارد...



[="Tahoma"][="Black"]پاسخ به شبهه
هر چیز قدیمی و سنّتی بد نیست. به عنوان مثال در قدیم می‌گفتیم دو دوتا میشه چهار تا الان بگوییم عصر تکنولوژی و ارتباطات است میشه شش تا؟! کدام عقل سلیمی این را قبول می کند. باید ها و ارزش های دینی (مانند لازم بودن حجاب، بد بودن اختلاط نامحرمان و...) ریشه در هست ها و جهان بینی توحیدی دارد و چیزی واقعی است نه اعتباری که گذشت زمان بتواند آن را فرسوده کند.


داستان : ملاک نادانی
مردی ادعای بزرگی کرده بود و می‌خواست پول خوبی به دست بیاورد اما این ادعا ممکن بود سرش را به باد دهد. او ادعا کرده بود که می تواند زیباترین لباس را که تا حالا احدی ندیده و نپوشیده است را برای شاه بدوزد. شاه او را استخدام کرد و کارگاه بزرگی در اختیارش قرار داد و اسباب مورد نیاز و رفاهش را برقرار ساخت. مرد در فکر فرو رفته بود. حالش حسابی گرفته شده بود او می ترسید که در آخر سرش را به باد دهد. کسی را به کارگاه راه نمی داد تا برای خودش چاره ای بیندیشد. بالاخره بعد از مدت ها اندیشیدن فکر زیرکانه ای به ذهنش زد. او ادعا کرد که لباس تا چند روز دیگر آماده می شود اما گفت این لباس خصوصیتی دارد و آن این که حرام زاده ها و احمق ها نمی توانند این لباس را ببینند. در روز موعد شاه هیأتی را برای بازدید از لباس عازم کرد وزیر و سرلشکر و همه وهمه با خدم و حشم رفتند و همه از ترس این که انگ حماقت و حرامزادگی با آنها بچسبد از لباس نادیدنی و نامریی تمجید کردند. وقتی شاه از نتیجه کار پرسید همه از لباس تعریف کردند و شاه روز تاج گذاری در ملأ عام آن لباس را به تن کرد و از ترس لب از لب نگشود ولی خشم او طوفانی شده بود. مردم همه با هم پچ پچ می کردند و شاه با غرور از بین جمعیت حرکت می کرد تا این که کودک عاقلی که از این احتیاط های کورکورانه چیزی در ذهن نداشت خنده کنان گفت هـ هـ هـ شاه رو ببینید لخت اومده تو خیابون و....


شعار این هشدار
إِنَّ فِي اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ ( یونس/ 6)

به راستى در آمد و رفت ‏شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده براى مردمى كه پروا دارند دلايلى [آشكار] است.



[/]
موضوع قفل شده است