جمع بندی مشکلی مهم در ایمان

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشکلی مهم در ایمان

با سلام
سنده یک مشکلی پیدا کرده ام اخیرا
از کسی شنیدم که دین ابزاری است برای حکومت ها تا خود ان ها به راحتی بر ما تسلط یابند...
خودم دوست ندارم قبول کنم این قضیه رو و به خودم هم همش میگویم که غلط است ولی به هر حال شکی در من به وجود اورده که نکند همه این دین و پیامبر ساختگی است و برنامه ریزی شده؟
چه کنم؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد رئوف

black;398416 نوشت:
با سلام
سنده یک مشکلی پیدا کرده ام اخیرا
از کسی شنیدم که دین ابزاری است برای حکومت ها تا خود ان ها به راحتی بر ما تسلط یابند...
خودم دوست ندارم قبول کنم این قضیه رو و به خودم هم همش میگویم که غلط است ولی به هر حال شکی در من به وجود اورده که نکند همه این دین و پیامبر ساختگی است و برنامه ریزی شده؟
چه کنم؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- بسیاری از افراد هستند که در مورد دین ادعاهای ناروایی دارند و مسائل مختلفی را به دین اسناد می دهند. آنچه که مهم است این است که ادله این افراد بررسی شود و اگرنه به صرف ادعا کردن، هرچیزی قابل مطرح شدن است. مطرح شدنی که ارزشی ندارد و حتما مدعا باید مستند به دلیل باشد.

- نگاه های تک بعدی در گذشته هم نسبت به دین وجود داشته است و این نگاه ها معمولا از سوی افرادی ارائه می شده است که اطلاع کاملی از معارف دینی نداشته اند و نگاه غرض ورزانه داشته اند. به طور مثال ادعایی که شما در مورد آن سوال کردید، شبیه ادعای کارل مارکس است که دین را وسیله ای می دانست که طبقه حاکم از آن برای آرام نگه داشتن طبقه کارگر استفاده می کند و به آنها آرامش و وعده های خوب می دهد تا مردم عادی به فکر انقلاب کردن و تغییر اوضاع نباشند.

- خوشبختانه ما در ایران زندگی می کنیم، در کشوری که در سال 1357 انقلابی را به خود دید که پایه و اساس آن دین بود یعنی برخلاف ادعای این نظریه پرداز که دین را مسکنی می دانست که مانع از انقلاب و شرایط تغییر طبقه حاکم می شود، این دین بود که به کمک مردم آمد و آنها را از ظلم و ستم گذشتگان نجات داد. خود انقلاب اسلامی ایران، دلیل بزرگی بر ابطال این نظریه است.

- مسئله دیگر این است که دین هیچگاه خود را تحمیل نمی کند. دین خود را به عنوان یک گزینه مطرح می کند و این مردم هستند که شکل حکومت دینی را انتخاب می کنند همان طور که پس از انقلاب مردم با رای خود جمهوری اسلامی و نیز قانون اساسی مبتنی بر قوانین اسلامی را انتخاب کردند. بنابراین دین ابزاری برای حکومت نیست بلکه این مردم هستند که چنین راه و روشی را برای حکومت انتخاب می کنند.

موفق باشید

حکومت : تشکیلات سیاسی و اداری یک کشور که این تشکیلات یا بر اساس زور شکل گرفته اند یا مشروعیت.
نقش دین در حکومت : به مردم جامعه ربط دارد و دین اکثزیت ملاک هست تا حکومت هم بر اساس ان حرکت کند
گاهی هم حکومت با خواست مردم شکل میگیرد که ملاک اصلی شکل گیری در این موقع دین مردم هست
پس نتیجه میگیریم دین بیشتر در زندگی مردم است و از زندگی مردم به حکومت سوق داده میشود

حرف های شما متین و درست ولی یک فکر شیطانی در من هست که میگوید نکند همه حرفهای شما ساختگی و الکی و برای فریب من است؟؟با این فکر پلید چه کنم؟فکر میکنم همه حرفهای دینی ساختگی است...از کجا اعتماد کنم؟

black;401887 نوشت:
حرف های شما متین و درست ولی یک فکر شیطانی در من هست که میگوید نکند همه حرفهای شما ساختگی و الکی و برای فریب من است؟؟با این فکر پلید چه کنم؟فکر میکنم همه حرفهای دینی ساختگی است...از کجا اعتماد کنم؟

فکر کنم شما با خود قران مشکل داری چون در راس دین اسلام قران و پیامبر قرار داره
و بیشتر مسائل دین هم در قران امده
توصیه میکنم به تاپیک های اثبات قران مراجعه کن .
هیچ کس هم قصد فریب شما رو نداره چون انسان خودش عقل داره. کسایی هم که دین رو ترویج میدن فقط یه پیشنهاد میدن که راه راست اینه.

عزیز من خواهشا اینطور نگویید خوب یعنی چه...من خودم عاشق قران هستم هم همه نماز هایم را میخوانم هم روزه هایم را کامل گرفتم سنم هم کم است(نوجوان)ولی به شک افتاده ام نه اینکه بدم بیاید از دین و پیغمبر عزیز من

black;401919 نوشت:
عزیز من خواهشا اینطور نگویید خوب یعنی چه...من خودم عاشق قران هستم هم همه نماز هایم را میخوانم هم روزه هایم را کامل گرفتم سنم هم کم است(نوجوان)ولی به شک افتاده ام نه اینکه بدم بیاید از دین و پیغمبر عزیز من

پس دیگه جای شکی نیست که دوست من.
ما یه مجتهد داریم که دین رو تحلیل میکنه میده به ما و خودشم از این دین پیروی میکنه.
حالا برا اون مجتهد چه سودی داره که بخواد منو فریب بده؟ اون مجتهد سالها زحمت کشیده و به درجه اجتهاد رسیده.
وسوسه به خود راه نده که شیطان میخواد افسار دلتو بدست بگیره
مواظب باش اگه شیطان افساره دلتو بدست گرفت دیگه راه برگشت سخته

حرف های شما درست ولی من هنوز گیجم ولی تلاش میکنم به خودم بقبولونم همه این حرفهای شمارو...
امیدوارم این تاپیک بسته نشه چون من به نتیجه نرسیدم و بحث ایمان یک انسان وسطه و فکر کنم ازقانون یک انجمن مهمتر باشه
من فکر میکنم که ممکن باشد همه شما هم فریب خورده باشید شاید....
من گیجم...گیج....
گیـــــــــــــــــــــــــج شده ام
والسلام

black;402766 نوشت:
حرف های شما درست ولی من هنوز گیجم ولی تلاش میکنم به خودم بقبولونم همه این حرفهای شمارو...
امیدوارم این تاپیک بسته نشه چون من به نتیجه نرسیدم و بحث ایمان یک انسان وسطه و فکر کنم ازقانون یک انجمن مهمتر باشه
من فکر میکنم که ممکن باشد همه شما هم فریب خورده باشید شاید....
من گیجم...گیج....
گیـــــــــــــــــــــــــج شده ام
والسلام


با سلام خدمت شما دوست گرامی
و عرض پوزش به جهت تاخیر در پاسخگویی

- دوست گرامی، هیچ انسانی راهی جز فکر کردن ندارد. به هر باور و عقیده ای که بخواهید ملتزم شوید، باید استلال های آنها را در نظر گرفته و قدرت یا ضعف آنها را بررسی کنید. در این بین تفاوتی در میان مکاتب و گروه های فکری مختلف وجود ندارد.

نباید از ترس اشتباه کردن، تفکر را تعطیل کرد.

- مسئله دیگر این است که گاهی فضای تبلیغاتی بر علیه یک باور شکل می گیرد و در این حالت، اگرچه آن باور دارای دلایل کافی است ولی به خاطر تبلیغات صورت گرفته، افراد به جهت روان شناختی، نمی توانند آن باور را بپذیرند و این در واقع تاثیر آن تبلیغات است. برای بررسی یک عقیده باید از تاثیرات تبلیغات رسانه ای به دور باشیم.

- مطلب نهایی نیز آنکه، نیازی نیست نگران بسته شدن تاپیک باشید. این سایت به جهت پاسخگویی به همین سوالات ایجاد شده است و تا جایی که مطالب ارائه شده، در چارچوب اخلاق و منطق باشد، امکان بیان شدن، خواهند داشت.

موفق باشید

black;398416 نوشت:
با سلام
سنده یک مشکلی پیدا کرده ام اخیرا
از کسی شنیدم که دین ابزاری است برای حکومت ها تا خود ان ها به راحتی بر ما تسلط یابند...
خودم دوست ندارم قبول کنم این قضیه رو و به خودم هم همش میگویم که غلط است ولی به هر حال شکی در من به وجود اورده که نکند همه این دین و پیامبر ساختگی است و برنامه ریزی شده؟
چه کنم؟

سلام
عموم اولیاء الهی از مناصب دنیوی بیزار و فراری اند چون مسوولیتهای سنگینی برایشان دارد اما به امر الهی و به لطف و محبتی که دارند ممکن است این منصب را به قصد هدایت عمومی و جمعی مردم به حق تعالی بپذیرند
البته انکار نمی توان که که برخی به ادعای دین بدنبال منصب باشند اما حساب ایشان از حساب اولیاء الهی جداست
تمام بصیرت این است که بتوانیم بین علی ع و معاویه تمایزها را بفهمیم و مصادیق امروزیشان را تشخیص دهیم
والله الموفق

black;402766 نوشت:
حرف های شما درست ولی من هنوز گیجم ولی تلاش میکنم به خودم بقبولونم همه این حرفهای شمارو...
امیدوارم این تاپیک بسته نشه چون من به نتیجه نرسیدم و بحث ایمان یک انسان وسطه و فکر کنم ازقانون یک انجمن مهمتر باشه
من فکر میکنم که ممکن باشد همه شما هم فریب خورده باشید شاید

همیشه مطالب مربوط به دین را از اصلش پیگیری کنید. یک نشانه هم این است که 1400 سال پیش یا مثلا 2000 سال پیش که اعمالی مانند زنا ممنوع شدند چندان نامطلوب نبوده اند. اما پیامبران در آن زمان از زنا نهی کردند و افراد زیادی را علیه خود شوراندند. اکنون حداقل تاثیرهای نامطلوب بهداشتی زنا کاملا اثبات شده است.

کلام شما درست اقا امین و دیگر دوستان
ولی من میگویم شاید تمام این حرف ها و اجکام ساختگی و برای سرگرم کردن مردم باشد مشکل من این نیست که قبلا چه گفته اند ...من میگویم شاید همه این ها من در آوردی باشد از برخی افراد

black;403043 نوشت:
شاید تمام این حرف ها و اجکام ساختگی و برای سرگرم کردن مردم باشد

سلام
پس بهتر است که تحقیق بفرمایید
تا از شک بدر ایید
متون دینی ما و مستندات آن موجود است
والله الموفق

black;403043 نوشت:
ولی من میگویم شاید تمام این حرف ها و اجکام ساختگی و برای سرگرم کردن مردم باشد مشکل من این نیست که قبلا چه گفته اند ...من میگویم شاید همه این ها من در آوردی باشد از برخی افراد

سلام
كانت فيلسوف غربي ميگويد: اين اخلاق و وجدانيات است كه آخرت و حساب و كتاب را ميخواند نه بلعكس
منظور اينكه اثبات دين فقط عقلي نيست دلي هم است

خواهشا منو تو این اقیانوس منابع تنها نگذارید من سنم کمه و نیاز به راهنمایی ساده دارم لطفا کمک کنید ای اقایان دیندار و ای روحانیون
به نظر من اینجا سر بزنگاهه

[="Microsoft Sans Serif"]درود بر "Black" گرامی :Gol:

این شکی که در جان شما افتاده است، چیز شگرفی نیست؛ می‌توان گفت: همه‌ی ما چنین اندیشه‌هایی را می‌کنیم!

گاهی آنقدر سختی بر ما وارد می‌شود که آدمی پیش خود می‌گوید: «با این همه ستمگری، آیا خدا عادل و دادگر است؟»

گاهی آنقدر فشار بر آدمی وارد می‌شود که می‌خواهد خود را نابود کند.

این‌را بدانید که تنها شما چنین نیستید و همه این اندیشه‌ها را دارند.

همه‌ی ما در «همه‌ی عمرمان» با چنین اندیشه‌هایی سر و کله می‌زنیم که اگر راه ایستادگی در برابر آنان را ندانیم، بی‌شک، روزی در برابرشان زانو می‌زنیم.

همان‌گونه که بزرگان در این گفتار گفته‌اند، «شما باید پژوهش کنید»

پژوهش، همانند ریشه است و کسی که پژوهشگر و ریشه‌دار باشد، در برابر تندباد‌های شک، از جای کنده نمی‌شود.

این شک را داشته باشید و در پی سرکوب کردن آن نباشید؛ این شک برای شما بسیار مفید است؛ که می‌تواند یک «سکوی پرتاب» باشد و با آن به پله‌های بالای اخلاق و دانش برسید.

این شک و هزاران شک دیگر باید باشند وگرنه کسی که شک نکند، در پی دریافت پاسخ نمی‌رود و در زندگی هیچ پیشرفتی نمی‌کند؛ پس شما هم دنبال پاسخ بگردید.

نوشتارهای بسیار ارزشمندی هست که شما می‌توانید آنان را بخوانید و دانش خدایی خود را افزایش دهید.

شما باید بخوانید و بخوانید و آنقدر بخوانید که به پاسخ برسید. هرکسی که به راستی در پی دریافت پاسخ درست باشد، خود به خود، با نوشتار یا کسی آشنا می‌شود که پاسخ درست را به او می‌دهد.

گاهی حتی از دیدن یک رخداد در زندگی، این پاسخ‌ها دریافت می‌شوند.

*****

بیشتر دانشمندان غربی، پیرو هیچ کیش و دینی نیستند زیرا کیش مسیح را کشیشان، نابود کردند.

زیرا کشیشان، دیدگاه‌های خود را در کیش وارد ساختند و هرکسی را که در برابر سخن آنان، سخنی می‌گفت را سرکوب می‌کردند و او را گمراه می‌خواندند. آن‌ها همه را از دانش و اندیشه کردن بازمی‌داشتند و می‌گفتند که کیش خدا را نباید با چیز پستی همچون «عقل» آلوده کرد و باید سخن ما را «بی‌چون و چرا» بپذیرید.

کیش مسیح به بیراهه رفت، بیراهه‌ای که امروزه نیز، رهنوردهایی از دیگر کیش‌ها در آن گام برمی‌دارند.

به همین روی، بیشتر دانشمندان مسیحی، بی‌دین هستند و اگر دیده می‌شود که اروپا و آمریکا تشنه‌ی نوشتاری همچون «مثنوی معنوی مولوی» هستند، برای این است که آنان آموزه‌های درستی ندارند و آدمی بدون آموزه‌های خدایی، پوچ بودن را می‌چشد.

شما می‌توانید از گفته‌های بزرگانی بر رسیدن به هدف خود استفاده کنید و پی به درستی کیش خود ببرید، بزرگانی همچون مولوی که سراسر همه‌ی نوشتارهایش، از خدا و پیامبران سخن گفته است.

آدمی اگر کمی مطالعه‌ی همراه با اندیشه داشته باشد، به آسانی می‌تواند دریابد که از سخنی، بوی خدا می‌آید، یا اهریمن:


هــر نــدایی کـــه تــو را بــالا کـــــشید /// آن نـــدا می‌دان کـــه از بــالا رســــید

البته دل را باید پاک کرد که پذیرای راستی و درستی باشد:

آیـیـنـه‌ی دل، صــــاف بــایــد تــا در او /// واشـــناسی صـــورت زشــــت از نکــــو

پس از پاکی دل، باید آدم شناس خوبی بود؛ تا تنها با گفتن چند واژه، هرکسی را بشناسیم و بدانیم که او چگونه آدمی است:

گـــر منــافق، زَفـــت باشــد نغــز و هَـــول /// واشنـــاســـی مـــر ورا در لحـــن و قَــــول

نباید به این نگاه شود که او کیست و چه جایگاهی دارد و بگوییم چون او آن است که همه او را بزرگ می‌دانند، پس من هم او را بزرگ می‌دانم؛ باید به این نگاه شود که او «چه» می‌گوید چون، بسیارند کسانی که از دین و دین‌داری، دکان‌داری می‌کنند:

زیــان کســــان در پــی ســـــود خـــویش /// بــجــــویند و دیــــن انــــدر آرنــــد پــیش

در سخنان پیامبران نگاه کنید، و در مورد سخنان آنان اندیشه و پژوهش کنید که بدون شک به راستی و درستی آن پی خواهید برد.

در مورد هر سخنی، پژوهش کنید

*****

این‌روزها نوشتارهای بسیاری در رد اسلام نوشته می‌شود و همچنین بسیار سخنان شک‌برانگیزی در ماهواره‌ها گفته می‌شود که به راستی همانند توفانی مردافکن هستند و بیشتر مردم ما را که با کتاب و مطالعه، رابطه‌ی خوبی ندارند را، گمراه می‌کنند.

بهتر است در ابتدا از خواندن چنین نوشتارهایی پرهیز شود چون تا ریشه نباشد، نباید به پیکار توفان رفت.

نکته‌ها چون تیغ پولاد است، تیز /// گر نداری تو سپر، واپس گریز

ببخشید من هنوز شک دارم میگم شاید شما هم نمیدونید وجود ائمه رو یا شما هم میدونید وجود نداره و میخواید مارو گول بزنید برای حکومت کردن(من منظورم به شما نیست ها من منظورم اینه که چنین شکی دارم)
کتاب خوبی هست معرفی کنید در این مورد؟

سلام بلک گرامی چون من هم قبلا با این معضل روبرو بودم اینجا وارد شدم تا با تجربه خودم با شما گفتگو کنم .
برای شروع من فکر میکنم که در دیوار پشت سر شما یک افعی وجود دارد . !
من فکر میکنم که تمام وقایع دنیا اساسا در خواب رخ میدهد بعبارتی من خواب هستم و تمام مسائل را خواب می بینم !مثلا بلک فقط در خواب من هست و در دنیای واقعی چیزی به اسم رایانه و اینترنت و یا اصلا برق وجود ندارد !
-----------------
خیلی از این جور سئوالات را میشود مطرح کرد که همگی قابل جواب هستند .
مثلا وقتی گفته میشود در دیوار پشت سر شما یک افعی پنهان شده میشود گفت :ممکنه اما نشانه ای برای آن وجود ندارد .من رفتم و پشت دیوار را دیدم اما افعی وجود نداشت .
وقتی گفته میشود از کجا معلوم که من خواب نباشم در پاسخ گفته میشود :ممکنه اما من حتی اگر خواب هم باشم گرسنه میشوم تشنه میشوم و برای رفع گرسنگی و تشنگی باید غذا و آب تهیه کنم و برای تهیه آب و غذا باید کار کنم .
وقتی گفته شود دینها ساخته و پرداخته حکومتها هست هم میشود گفت :ممکنه و البته ممکنه برعکس ,این دینها باشند که حکومتها را شکل میدهند همانگونه که پول بعنوان یک نماد اقتصاد موجب ارتباط اقتصادی و زمینه ساز حکومت پول میشود و بالعکس هر حکومت تشکیل شده هم پول خودش را تولید میکند .
خلاصه اینکه دین هم درست مانند روابط اقتصادی که افراد از آن گریزی ندارند و یا آب و غذا هم که نیاز طبیعی انسان هست یک نیاز هست اما حکومتها هم میتوانند از آن در پیشبرد اهداف خودشان استفاده کنند و در عین حال جمعی باورمند به یک دین هم میتوانند حکومت خودشان را ایجاد کنند .
چندی پیش در اخبار آمده بود که یک حکومت محلی در یکی از ایالات هند براساس خواب یک راهب هندو دستور داده بود زمینی را برای یافتن گنج حفر کنند .این یعنی باورهای دینی بر حکومت تاثیر میگذارد و از طرفی حکومت هم از ابزار دین مانند ابزار اقتصاد استفاده میکند .
حالا میرسیم به این که وظیفه ما چیست ؟! وظیفه ما این است که فقط در حد توان کوشش کنیم تا دین بهتر را انتخاب کنیم و مانند هر تحقیقی ممکن هست دچار اشتباه شویم و در صورت پی بردن به اشتباه راه خود را اصلاح کنیم .
اما اینجا یک مسئله روانشناسی هم هست و آن اینکه برخی بصورت اجباری و نه اختیاری بطور مداوم با یک فکر روبرو میشوند و علیرغم دیدن دلایلی مبنی بر رد آن فکر دوباره و چند باره ذهن آنها درگیر میشود و نمیتوانند آن فکر را از ذهن خود خارج کنند . به اینگونه افکار گفته میشود وسواس فکری . در باره وسواس فکری نمیتوان با دلیل و استدلال به تنهایی مبارزه کرد و نیاز به کارهای دیگری دارد .
یک مسئله دیگر هم اینجا مطرح میشود و آن منافع فردی هست . مثلا ممکن است شما در جمعی وارد شده اید که به هر دلیل برای شما جذابیت دارد و میخواهید در آن جمع پذیرفته شوید و آن جمع نسبت به دین بی علاقه هست و یک مسائلی مانند ساختگی بودن دین را مطرح میکند . اینجا شما با یک تضارب منافع روبرو میشوید . از یک طرف نمیخواهید آن دوستان را از دست بدهید و از طرفی این گفتار با باورهای شما در تضاد هست و میخواهید به صورتی آن باورهای ذهنی را تغییر دهید .
پس با توجه به گفته های فوق جمع بندی میکنم .

1-آیا برای فرضیه "دین ساخته حکومتها هست " دلیلی میبیند ؟.
2-آیا آن دلیلها موارد نقض تاریخی دارند ؟یعنی شواهد تاریخی که این فرضیه را رد کنند .
3-آیا با شنیدن دلایلی که آن فرضیه را رد میکنند آن دلایل را از نظر عقلی قبول دارید ؟!اگر آن دلایل را از نظر عقلی قبول ندارید باید ضعف دلایل را توضیح دهید
4-آیا حتی با شنیدن دلایلی که آن فرضیه را رد میکنند و آن دلایل را از نظر عقلی قبول دارید بازهم ذهنتان درگیر همین فرضیه باقی میماند ؟!
5-آیا احساس میکنید منافعی در تغییر باورهای مذهبی خود دارید .؟

نقل قول:
[سلام
پس بهتر است که تحقیق بفرمایید
تا از شک بدر ایید
متون دینی ما و مستندات آن موجود است
والله الموفق

هیچکی نیست جواب بده؟ یکی به داد این بیچاره برسه! انقدر دیر کنید که تا تثبیت شه دیگه نشه کاریش کنی! این اعتقادیه که کم کم ریشه ی دین رو می سوزونه اگه درد دین دارید جواب دهید.لطفا و خواهشا!یعنی چی که بره تحقیق کنه این حرف بی منطقیه مثل اینه که من بگم "شما مریض شدید برو دکتر شو تا خودتو خوب کنی!"پس این همه دکتر درس میخونن برا چی؟!برا اینکه نیاز جامعه برطرف شه.اساتید هم درس خوندن که به اینا جواب بدن.یعنی از دین نمیتونن دفاع کنن؟؟؟!!ضمنا وقتی که برای این مطالعات صرف میشه طولانیه و به جواب هم نمیرسه.ضمنا کسی که دچار این شک ها شده خیلی شاهکار کرده که اومده تو این سایت . بعضی ها با همون اعتقادشون میمیرند و به خاطر راحت طلبی (که خصلت آدمیزاده)دنبال جواب نمیان.خواهشا جواب رو به آسونی در اختیار ایشان قرار دهید تا نشه مثل کسانی که رفتند و بر نگشتند.

نقل قول:
با سلام
سنده یک مشکلی پیدا کرده ام اخیرا
از کسی شنیدم که دین ابزاری است برای حکومت ها تا خود ان ها به راحتی بر ما تسلط یابند...
خودم دوست ندارم قبول کنم این قضیه رو و به خودم هم همش میگویم که غلط است ولی به هر حال شکی در من به وجود اورده که نکند همه این دین و پیامبر ساختگی است و برنامه ریزی شده؟
چه کنم؟

سلام
بذار من خودم جواب بدم البته تا جایی که میتونم.
:Sokhan:مشکل اینجاست که دین (به ما و همه ی کسانی که در دین شک دارند )درست معرفی نشده.
:nevisandeh:کمی برایت دین واقعی را تعریف میکنم .
دین ما دینی ست که همه در آن برابر و برادرند و هیچکس حق تسلط بر دیگری را ندارد.دینیست که هر کس باید در آن بدون لکنت زبان حرف بزند و حقش را بگیرد.
دینیست که امام اولش علی علیه السلام با آنکه آن زمان حاکم بود مانند بقیه مردم بود و حقی بالا تر از مردم برای خود قائل نبود.و وقتی زره او را یک یهودی دزدیده بود (یا در راه پیدا کرده بود )در دادگاه حاضر شد و دادگاه حق را به یهودی داد چون علی(ع) شاهدی نداشت.و حضرت این رای را که طبق قران بود قبول کرد و نفرمود که "چون من حاکمم و راست میگویم پس حق با من است." و شخص یهودی این حرکت را که دید به اسلام ایمان اورد.و حضرت علاوه بر بخشیدن آن زره اسبش را هم داد(اگر در جزئیاتت داستان اشتباه نکرده باشم)
این دین به ما میگوید که حقتان را بگیرید و با حق و حقوقمان آشنایمان کرد.و چه بسا همین آشنایی دمار از روزگار حکومت ها در آورد.
این دین به ما میگوید که اگر خلخال از پای زنی بیرون کشیدند باید از غمش جان داد.(اشاره به فرمایش حضرت علی ع)
این دین میگوید که در برابر ظالم سکوت جایز نیست.و امر به معروف و نهی از منکر را از واجبات قرار داد.
این دینیست که در زمان پیغمبر نازل شد و آن زمان پیغمبر برخلاف سلاطین عمل کرد و تطمیع آنان اثری نداشت.در واقع پیغمبر از تسلط سلاطین نالان بود و دیدید که چقدر اذیت و آزار را تحمل کرد.برای اینکه انسان ها را به آزادی برساند همان آزادی که هیچ کس بر دیگری نه تنها تسلط ندارد بلکه حق فکر کردن برای راه تسلط را هم ندارد .
این از دینداری در جامعه ی اسلامی.
اما دینداری در جامعه ی غیر اسلامی را چگونه توجیه میکنید ؟آیا کسی که در یک کشور بی دین اسلام می آورد به خاطر تسلط حکومت بر اوست؟ اتفاقا سلاطین بی دین میگویند "که مردم نباید دین داشته باشند اگر دین نداشته باشند غیرت ندارند فرهنگ شهادت ندارند و ما بهتر میتوانیم بر آنها پیروز شویم. زنان را مجانی به خدمت میگیریم و نفت و حق و حقوقشان را از آنهامی گیریم "برای همین انقدر در ماهواره ها تبلیغ بی دینی میشود.
اما ببینیدکه دین چقدر خوب احکام و قوانین را روشن بیان نموده [=times new roman]به طوری که هیچیک بر خلاف دیگری نیست.

ممنون از همه پاسخ های شما.یک سوالی که من دارم اینه که من ۲_۳ شب پیش قبل ساعت هفت صبح یک خوابی دیدم که توش میخواستم نماز صبح و ظهر و عصر رو تو یک زمان بخونم یعنی جوری بود که تو یک زمان میشد همش رو خوند بدون این که قضا باشند...تنها اینا یادمه.تعبیرش چیه؟از همه اهل فن این سایت درخواست راهنمایی دارم....

black;428612 نوشت:
ممنون از همه پاسخ های شما.یک سوالی که من دارم اینه که من ۲_۳ شب پیش قبل ساعت هفت صبح یک خوابی دیدم که توش میخواستم نماز صبح و ظهر و عصر رو تو یک زمان بخونم یعنی جوری بود که تو یک زمان میشد همش رو خوند بدون این که قضا باشند...تنها اینا یادمه.تعبیرش چیه؟از همه اهل فن این سایت درخواست راهنمایی دارم....

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی، در هر تاپیک تنها مجاز به بحث در مورد سوال اصلی هستیم و مباحث خارج از موضوع اصلی نباید مطرح شود.

لطفا سوال خود را در فضای مناسب آن طرح کنید.

موفق باشید

نقل قول:
مشکلی مهم در ایمان
[="#006400"]دین یعنی روش
اونم روشی که دست انسان رو از سو استفاده کوتاه و با برده داری مقابله میکنه ...
شما اول در مورد شک و تردیدها به یقین برس بعد بیا و از دین و ایینت بد بگو !!
شما میگی گیج شدی و ما باید بگیم
زمان گیج بودن و گیج شدن به جای تاپیک زدن کمی استراحت کنید و دمی تامل و تفکر ...

[/]

black;428612 نوشت:
ممنون از همه پاسخ های شما.یک سوالی که من دارم اینه که من ۲_۳ شب پیش قبل ساعت هفت صبح یک خوابی دیدم که توش میخواستم نماز صبح و ظهر و عصر رو تو یک زمان بخونم یعنی جوری بود که تو یک زمان میشد همش رو خوند بدون این که قضا باشند...تنها اینا یادمه.تعبیرش چیه؟از همه اهل فن این سایت درخواست راهنمایی دارم....
[="#000080"]تذکر دادند که فقط یک بحث دنبال بشه
ولی چون قراره بسته بشه فقط یک پاسخ ارسال میکنم
تعبیر ممکنه این باشه: نماز قضای زیادی داری و باید ادا کنی ...[/]

سوال:
از کسی شنیدم که دین ابزاری است برای حکومت ها تا خود ان ها به راحتی بر ما تسلط یابند...

پاسخ:
- بسیاری از افراد هستند که در مورد دین ادعاهای ناروایی دارند و مسائل مختلفی را به دین اسناد می دهند. آنچه که مهم است این است که ادله این افراد بررسی شود و اگرنه به صرف ادعا کردن، هرچیزی قابل مطرح شدن است. مطرح شدنی که ارزشی ندارد و حتما مدعا باید مستند به دلیل باشد.

- نگاه های تک بعدی در گذشته هم نسبت به دین وجود داشته است و این نگاه ها معمولا از سوی افرادی ارائه می شده است که اطلاع کاملی از معارف دینی نداشته اند و نگاه غرض ورزانه داشته اند. به طور مثال ادعایی که شما در مورد آن سوال کردید، شبیه ادعای کارل مارکس است که دین را وسیله ای می دانست که طبقه حاکم از آن برای آرام نگه داشتن طبقه کارگر استفاده می کند و به آنها آرامش و وعده های خوب می دهد تا مردم عادی به فکر انقلاب کردن و تغییر اوضاع نباشند.

- خوشبختانه ما در ایران زندگی می کنیم، در کشوری که در سال 1357 انقلابی را به خود دید که پایه و اساس آن دین بود یعنی برخلاف ادعای این نظریه پرداز که دین را مسکنی می دانست که مانع از انقلاب و شرایط تغییر طبقه حاکم می شود، این دین بود که به کمک مردم آمد و آنها را از ظلم و ستم گذشتگان نجات داد. خود انقلاب اسلامی ایران، دلیل بزرگی بر ابطال این نظریه است.

- مسئله دیگر این است که دین هیچگاه خود را تحمیل نمی کند. دین خود را به عنوان یک گزینه مطرح می کند و این مردم هستند که شکل حکومت دینی را انتخاب می کنند همان طور که پس از انقلاب مردم با رای خود جمهوری اسلامی و نیز قانون اساسی مبتنی بر قوانین اسلامی را انتخاب کردند. بنابراین دین ابزاری برای حکومت نیست بلکه این مردم هستند که چنین راه و روشی را برای حکومت انتخاب می کنند.

موضوع قفل شده است