جمع بندی مراجع تقلید و سخت گیری در احکام و فروعات دین

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراجع تقلید و سخت گیری در احکام و فروعات دین

سلام
راستش من خصوصا تو مسئله نمازخوندن نمیتونم به حرف مراجع گوش کنم
ببینید من قبول دارم هرچیزی آدابی داره
نمازخوندن هم آدابی داره
نماز یعنی توجه به خدا
بعد ما اگر تو رکعت فلان شک کنیم نماز باطله
خب چرا باید باطل باشه؟؟؟این همه سخت گیری واسه چیه؟
اینجوری که ما همش توفکریم که فلان کلمه رواشتباه گفتیم یا نه!!

من فکر میکنم این فتواها بیشتر ازاینکه باعث توجه ما بشن باعث دوری ووسواس مامیشن و اونقد توحاشیه میبرنمون که اصل روفراموش میکنیم

من واقعیتش هرچقدرم شک کنم یا اشتباه کنم نه توجه میکنم بهش نه نمازو قط میکنم میگم خداخودش میبخشه خیلی هم اینجوری آرامشم بیشتره.

یااگر خون از بینیت بیاد باچیزی پاکش کن
نمیدونم اندازه ش چقد باشه بنظرم اینا آدمو دیوانه میکنه.
من یمدتی خیلی اهمیت میدادم به اینچیزا وسواسی نشدم بلکه به فتواها گوش دادم که کم ازدیوونه ها نداشتم
دیدم فایده نداره بیشتر باید حواسم به حواشی باشه انگار. از اصل جامیمونم.

آیا آیه یا حدیثی داریم که نوشته باشه به حرف مرجع تقلید گوش بده؟
ما فقط 14معصوم داریم که مطلقا باید ازشون پیروی کنیم که تو قرآن هم اسمشون نیست بلکه نوشته خدا و رسولش
الان هم که رسول نیست
14معصومی هم که احادیث میگن نیستن
پس من نمیتونم یکی دوتای دیگه بهشون اضافه کنم و بگم مطلقا من باید ازاین یا اون تبعیت کنم
دیدم یجایی گفتن که اگر مرجع تقلید نداشته باشی کارات باطله.
مگه از معصومین هستن و حکم ازطرف خدا دارن ؟

ندیدم تو قرآن و احادیث اسمی از مرجع تقلید باشه اگر هست لطفا برام بفرستینش ممنون میشم.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد شعیب

[TD][/TD]

با سلام خدمت شما دوست گرامی
به نظر می رسد که اصل مطلب شما ناشی از این است که گمان کرده اید این فتاوای مراجع و این احکامی که بعضاً سخت هم هست، حرف های خود مراجع است و ازنزد خود سختگیری هایی برای ما در انجام اعمال عبادی مان ایجاد کرده اند و ما را گرفتار کرده اند.
در صورتی که آنچه که مراجع می گویند از کتاب خدا و روایات پیامبر و ائمه معصومین و سنت آن حضرات می باشد و از نزد خود نه چیزی بر دین اضافه کرده و نه چیزی از آن می کاهند بلکه سالیان متمادی با قرآن و روایات مانوس شده و شیوه برداشت احکام خدا از آیات و روایات را تمرین می کنند تا بتوانند به مرتبه اجتهاد در دین خدا رسیده و بتوانند حکم خدا را به مردم تحویل دهند.

بیان احکام دین خدا از کتاب و سنت و اجماع و عقل از اموری است که نیاز به تخصص و اجتهاد دارد و هر کسی نمی تواند به این تخصص دست یابد(مانند این که هر کسی نمی تواند پزشک شود) عقل انسان حکم می کند در کارهایی که نیاز به مراجعه به متخصص دارد سخن و حکم صاحبان تخصص را بپذیرد و از آن روی نگرداند .

ادامه دارد.....


ائمه اطهار نیز این حکم عقل را تایید کرده و علما را به عنوان حافظان دین در زمان غیبت ، برای مراجعه مردم به آنها، به مردم معرفی کرده اند که به چند نمونه از این احادیث اشاره می کنیم:

1- امام عسکری(ع) فرمود: «امّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً على هواه مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یقلّدوه؛ از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دین اند و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى کنند و با هواهاى نفسانى مبارزه مى کنند و مطیع اوامر الهى و جانشینان اویند، بر همگان لازم است که از آنان تقلید کنند».

2- مقبوله حنظله: محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی ... عن صفوان بن یحیی عن داود الحصین عن عمر بن حنظله قال: سألت اباعبدالله عن رجلین من اصحابنا بینها منازعه فی دین او میراث فتحاکما الی ارکان اوالی القضاۀ أیحلّ ذلک: من تحاکم الیهم فی حق او باطل فانما تحاکم الی الطاغوت و ما یحکم له فانما یأخذ سحت وان کان حقا ثابتا له، لانه اخذه بحکم الطاغوت قد امر الله ان یکفر به، قال الله تعالی «یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به» قلت فکیف یصنعان؟ قال ینظران الی من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا ... فلیرضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله»(
اصول کافی، ج 1، ص 67.)

در این روایت امام صادق از مراجعه به قاضیان دستگاه ظلم و جور (حاکمان اهل سنت) منع فرمودند و برای حل و فصل امور دینی و قضایی خود راه حلی به مردم معرفی فرمودند که؛ به کسانی که احادیث اهل بیت را روایت می کنند و در حلال و حرام دین نظر می کنند و احکام دینی را می شناسند مراجعه کنند که امام فرمودند: من آنها را حاکم بر امور شما قرار دادم. هر کس به حکمی که آنها می کنند بی اعتنایی کند و آن را کوچک بشمارد به تحقیق حکم ما خدا و اهلبیت را کوچک شمرده است و هر کس آنها را رد کند ما را رد کرده و هر کس ما را رد کند خدا را رد کرده و در حد شرک به خداست.


3- شیخ صدوق روایت می­کند: حدثنا محمد بن عصام الکلینی .... عن اسحاق بن یعقوب، قال سألت محمد بن عثمان العمری ان یوصل لی کتابا قد سألت فیه عن مسائل اشکلت علیّ فورد فی التوقیع، بخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام: اماما سألت ارشدک الله و ثبتک ... الی أن قال: و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم و السلام علیک یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتّبع الهدی(کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 483.)

توقیع شریف از امام زمان(ع) در حوادث روزگار به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر مردم هستم.

4- شیخ صدوق به نحو مرسل روایتی را این چنین نقل می کند: «و قالَ امیرالمومنین علیه السلام قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اللهمّ ارحَم خلفائی ـ ثلاث مرات ـ قیل له، یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال الّذین یأتون من بعدی یروون عنی حدیثی و سنتی.» (الغیبه، ص 176.)
امام علی(ع) می فرمود پیامبر فرمودند: خدایا خلفای مرا رحمت کن عرض شد خلفای شما کیانند؟ فرمود: کسانی که بعد از من می آیند و احادیث و سنت مرا روایت می کنند.

از این روایات به وضوح پیداست که ائمه اطهار برای جایی که خودشان حضور نداشته و یا در زمان یبت اهلبیت پیامبر(ص) فقیهان را مورد اعتماد خود معرفی کرده و به ما دستور داده اند که از آنها تبعیت کنیم.

از طرفی هر حرفی که مراجع تقلید درباره احکام دینی می زنند دارای استنادات قرآنی و روایی می باشد و اگر اهل مطالعه باشید در برخی از کتاب ها مستندات فقهی خود را نوشته و قابل رویت است.


3- شیخ صدوق روایت می­کند: حدثنا محمد بن عصام الکلینی .... عن اسحاق بن یعقوب، قال سألت محمد بن عثمان العمری ان یوصل لی کتابا قد سألت فیه عن مسائل اشکلت علیّ فورد فی التوقیع، بخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام: اماما سألت ارشدک الله و ثبتک ... الی أن قال: و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم و السلام علیک یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتّبع الهدی(کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 483.)

توقیع شریف از امام زمان(ع) در حوادث روزگار به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر مردم هستم.

4- شیخ صدوق به نحو مرسل روایتی را این چنین نقل می کند: «و قالَ امیرالمومنین علیه السلام قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اللهمّ ارحَم خلفائی ـ ثلاث مرات ـ قیل له، یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال الّذین یأتون من بعدی یروون عنی حدیثی و سنتی.» (الغیبه، ص 176.)
امام علی(ع) می فرمود پیامبر فرمودند: خدایا خلفای مرا رحمت کن عرض شد خلفای شما کیانند؟ فرمود: کسانی که بعد از من می آیند و احادیث و سنت مرا روایت می کنند.

از این روایات به وضوح پیداست که ائمه اطهار برای جایی که خودشان حضور نداشته و یا در زمان غیبت اهلبیت پیامبر(ص) فقیهان را مورد اعتماد خود معرفی کرده و به ما دستور داده اند که از آنها تبعیت کنیم.

از طرفی هر حرفی که مراجع تقلید درباره احکام دینی می زنند دارای استنادات قرآنی و روایی می باشد و اگر اهل مطالعه باشید در برخی از کتاب ها مستندات فقهی خود را نوشته و قابل رویت است.

شعیب;1022562 نوشت:

3- شیخ صدوق روایت می­کند: حدثنا محمد بن عصام الکلینی .... عن اسحاق بن یعقوب، قال سألت محمد بن عثمان العمری ان یوصل لی کتابا قد سألت فیه عن مسائل اشکلت علیّ فورد فی التوقیع، بخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام: اماما سألت ارشدک الله و ثبتک ... الی أن قال: و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم و السلام علیک یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتّبع الهدی(کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 483.)

توقیع شریف از امام زمان(ع) در حوادث روزگار به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر مردم هستم.

4- شیخ صدوق به نحو مرسل روایتی را این چنین نقل می کند: «و قالَ امیرالمومنین علیه السلام قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اللهمّ ارحَم خلفائی ـ ثلاث مرات ـ قیل له، یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال الّذین یأتون من بعدی یروون عنی حدیثی و سنتی.» (الغیبه، ص 176.)
امام علی(ع) می فرمود پیامبر فرمودند: خدایا خلفای مرا رحمت کن عرض شد خلفای شما کیانند؟ فرمود: کسانی که بعد از من می آیند و احادیث و سنت مرا روایت می کنند.

از این روایات به وضوح پیداست که ائمه اطهار برای جایی که خودشان حضور نداشته و یا در زمان غیبت اهلبیت پیامبر(ص) فقیهان را مورد اعتماد خود معرفی کرده و به ما دستور داده اند که از آنها تبعیت کنیم.

از طرفی هر حرفی که مراجع تقلید درباره احکام دینی می زنند دارای استنادات قرآنی و روایی می باشد و اگر اهل مطالعه باشید در برخی از کتاب ها مستندات فقهی خود را نوشته و قابل رویت است.

سلام جناب شعیب خیلی لطف کردین
متشکرم...

nazak;1022316 نوشت:
احکام
سلام و عرض ادب
برای شما مثالی می‌زنم امیدوارم در حل مسئله به شما کمک کند

همهء ما با ورزش فوتبال آشنا هستیم. چه بسا کسی از خود ما یا از نزدیکان ما هم بصورت آماتور یا حرفه‌ای مشغول این بازی باشد
می‌دانید که این ورزش دارای قوانینی است که در کتاب مربوط به آن بطور ریز و دقیق بیان شده است
تک‌تک این قوانین هم لازم و ضروری هستند چرا که باید حد و حدود هر بخش از این بازی بطور دقیق مشخص شده باشد

حال تصور کنید یک بازیکن فوتبال در زمان پرتاب اوت، داور را صدا کند و از او بپرسد:
جای پاهایم درست است؟ دستهایم باید دقیقاً همینقدر به پشت گردنم بروند؟ پاهایم را درست تنظیم کرده‌ام؟

یا موقع زدن کرنر از داور بپرسد:
به نظر شما لبهء سمت راست توپ به اندازه 2 میلی‌متر از خط کرنر خارج نشده؟

شما جای داور باشید با چنین بازیکنی چکار می‌کنید؟ :Nishkhand:


قوانین برای آن هستند که چهارچوب کار مشخص باشد و بتوان بهترین بهره را از شرایط برد
اما حساسیت بیش از حد نه تنها نشان دهندهء پایبندی به قوانین نیست، بلکه باعث دور شدن از هدف اصلی آن موضوع می‌شود
همانطور که در فوتبال اگر بیش از حد معمول روی قوانین حساس بشویم دیگر از اصل موضوع که ورزش کردن است باز خواهیم ماند
در احکام دین هم اگر بیش از حد وسواس داشته باشیم از هدف اصلی دین که پرورش شخصیت است دور خواهیم شد

nazak;1022316 نوشت:
مراجع تقلید و سخت گیری در احکام و فروعات دین

جالب است بدانید طبق نظر همین مراجع، اعتنای بیش از حد به احکام بطوری که شبیه به حساسیت و وسواس شود، خود عملی حرام است!
چند نمونه را برایتان می‌نویسم:

آیت الله خامنه‌ای:

1 - بجز چیزهایی که خود نجس هستند، درمورد تمام اشیاء و اعضای بدن اصل بر طهارت است و حتی اگر انسان ذره‌ای تردید داشته باشد که شیئی نجس است یا پاک،

واجب است که حکم به پاکیزکی کند.

2 - اگر کسی دچار وسواس شده باشد، اگر نجاست شیئی را به چشم ندیده است، حتی اگر یقین دارد که شیئی نجس شده است باز هم باید حکم به پاکیزگی کند.

منبع:
سایت آیت الله خامنه‌ای - استفتائات - وسواس

آیت الله مکارم:

1 - شک فردی که دچار وسواس شده اعتباری ندارد و اگر شک کند عبادتش صحیح بوده یا نه، عبادتش صحیح است.

2 - برای این شخص تحقیق هم لازم نیست، همین که بداند اعمال خود را مشابه دیگران انجام داده، کافی است و نیاز نیست حتماً درمورد عمل خود تحقیق کند.


منبع:
پرتال انهار - فتاوای آیت الله مکارم - وسواس

سوال: من فکر میکنم اکثر فتوا های مراجع بیشتر از اینکه باعث توجه ما به خدا بشوند باعث دوری و وسواس ما می شوند و آنقدر ما را در حاشیه می برند که اصل را فراموش میکنیم. آیا آیه یا حدیثی داریم که نوشته باشه به حرف مرجع تقلید گوش بدهید؟ ما فقط 14معصوم داریم که مطلقا باید آنها پیروی کنیم تو قرآن و احادیث اسمی از مرجع تقلید ندیدم اگر هست لطفا بیان بفرمایید.

جواب: هر حکمی که مراجع بیان می فرمایندبر گرفته از کتاب خدا و روایات و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) می باشد و از نزد خود نه چیزی بر دین اضافه کرده و نه چیزی از آن می کاهند؛ بلکه این بزرگواران سالیان متمادی با قرآن و روایات مانوس شده و شیوه برداشت احکام خدا از آیات و روایات را تمرین می کنند تا بتوانند به مرتبه اجتهاد در دین خدا رسیده و بتوانند حکم خدا را به مردم تحویل دهند.

بیان احکام دین خدا از کتاب و سنت و اجماع و عقل از اموری است که نیاز به تخصص و اجتهاد دارد و هر کسی نمی تواند به این تخصص دست یابد(مانند این که هر کسی نمی تواند پزشک شود) از این رو عقل انسان حکم می کند در کارهایی که نیاز به مراجعه به متخصص دارد سخن و حکم صاحبان تخصص را بپذیرد و از آن روی نگرداند. ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز این حکم عقل را تایید کرده و علما را د رزمان غیبت به عنوان حافظان دین به مردم معرفی کرده اند و به آها توصیه کرده اند که به آنها مراجعه کنند. در زیر به چند نمونه از این احادیث اشاره می کنیم:

1- امام عسکری(علیه السلام) فرمود: «امّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً على هواه مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یقلّدوه؛ از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دین اند و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى کنند و با هواهاى نفسانى مبارزه مى کنند و مطیع اوامر الهى و جانشینان اویند، بر همگان لازم است که از آنان تقلید کنند».(1)

2- مقبوله حنظله: محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی ... عن صفوان بن یحیی عن داود الحصین عن عمر بن حنظله قال: سألت اباعبدالله عن رجلین من اصحابنا بینها منازعه فی دین او میراث فتحاکما الی ارکان اوالی القضاۀ أیحلّ ذلک: من تحاکم الیهم فی حق او باطل فانما تحاکم الی الطاغوت و ما یحکم له فانما یأخذ سحت وان کان حقا ثابتا له، لانه اخذه بحکم الطاغوت قد امر الله ان یکفر به، قال الله تعالی «یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به» قلت فکیف یصنعان؟ قال ینظران الی من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا ... فلیرضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله»(2) در این روایت امام صادق(علیه السلام) از مراجعه به قاضیان دستگاه ظلم و جور (حاکمان اهل سنت) منع فرمودند و برای حل و فصل امور دینی و قضایی خود راه حلی به مردم معرفی فرمودند که؛ به کسانی که احادیث اهل بیت را روایت می کنند و در حلال و حرام دین نظر می کنند و احکام دینی را می شناسند مراجعه کنند که امام فرمودند: من آنها را حاکم بر امور شما قرار دادم. هر کس به حکمی که آنها می کنند بی اعتنایی کند و آن را کوچک بشمارد به تحقیق حکم خدا و ما اهلبیت را کوچک شمرده است و هر کس آنها را رد کند ما را رد کرده و هر کس ما را رد کند خدا را رد کرده و در حد شرک به خداست.

3- شیخ صدوق روایت می­کند: حدثنا محمد بن عصام الکلینی .... عن اسحاق بن یعقوب، قال سألت محمد بن عثمان العمری ان یوصل لی کتابا قد سألت فیه عن مسائل اشکلت علیّ فورد فی التوقیع، بخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام: اماما سألت ارشدک الله و ثبتک ... الی أن قال: و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم و السلام علیک یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتّبع الهدی(3) توقیع شریف از امام زمان(علیه السلام) در حوادث روزگار به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر مردم هستم.

4- شیخ صدوق به نحو مرسل روایتی را این چنین نقل می کند: «و قالَ امیرالمومنین (علیه السلام) قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اللهمّ ارحَم خلفائی ـ ثلاث مرات ـ قیل له، یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال الّذین یأتون من بعدی یروون عنی حدیثی و سنتی.» (4) امام علی(علیه السلام) می فرمود پیامبر فرمودند: خدایا خلفای مرا رحمت کن عرض شد خلفای شما کیانند؟ فرمود: کسانی که بعد از من می آیند و احادیث و سنت مرا روایت می کنند.

از این روایات به وضوح پیداست که ائمه اطهار(علیهم السلام) برای جایی که خودشان حضور نداشته و یا در زمان غیبت اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فقیهان را مورد اعتماد خود معرفی کرده و به ما دستور داده اند که از آنها تبعیت کنیم. از طرفی هر حرفی که مراجع تقلید درباره احکام دینی می زنند دارای استنادات قرآنی و روایی می باشد و اگر اهل مطالعه باشید در برخی از کتاب ها مستندات فقهی خود را نوشته و قابل رویت است.

پی نوشت ها:

1- حر عاملی، وسائل الشیعه، احیاء تراث، 1416 قم، ج 18، ص 95.

2- کلینی، اصول کافی، اسلامیه، 1404، تهران،  ج 1، ص 67.

3- صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه،1409 ، تهران، ج 2، ص 483.

4- مجلسی، بحار الانوار، احیاء تراث، 1403، بیروت، ج2، ص144.

موضوع قفل شده است