جمع بندی مخالفت خانواده ام با خواستگار من

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخالفت خانواده ام با خواستگار من

با سلام خدمت شما
فائزه هستم 26سالمه چند ماه پیش از طریق همکارم با پسر خالش که قصد ازدواج داشت آشنا شدم چند باری بیرون هم رو ملاقات کردیم برای آشنایی بیشتر که اگه علایق و سلایقمون بهم خورد خانواده ها رو در جریان بذاریم، البته خانواده پسر از اول با از این موضوع خبر داشتن چونکه همکارم منو بهشون معرفی کرده بود و اونا از من خوششون اومده بود، منتها من ب خانواده خودم چیزی نگفتم چون در فرهنگ خانواده ما اینو عیب میدونن که پسر و دختر از قبل با هم آشنا بشن به همین خاطر من چیزی نگفتم،، بعد از 2ماه پسر با خانواده من تماس گرفت برای آشنایی و خواستگاری،، پسر هیچ مشکلی نداره هم کار مناسب هم خودش سالم هم خانواده خوبی داره خدایی از هر نظر خوبن و با ایمانن، پسره اصالتش ترک و تهران زندگی میکنه ولی من اصالتم لر و پدر مادرم خرم آباد زندگی میکنن، اما من خودم پیش خواهرم تهران زندگی میکنم و سر کار میرم،، وقتی به خانواده جریان خواستگاری رو گفتم خیلی مخالفت کردن که غریبه نه، با اصرار مکرر من که پسره از هرنظر خوبه مادرم ب تهران اومد که با خانواده پسر آشنا بشیم، هفته پیش قرار جلسه معارفه رو از خونه خواهرم گذاشتیم پسر همراه مادرش اومدن،، ولی مادر من خیلی بد باهاشون برخورد کرد چون راضی نبود و ب اصرار من اومده بود،، رفتارای مادرم اصلا مناسب نبودن، از آداب و رسوم صحبت کردن تا اینکه مادر من گفت ما اهل رفت و آمد زیاد هستیم مثلا دختر خاله من یک هفته میاد و خونه ما میمونه که مادر پسر گفت ما از این رسما نداریم و اهل رفت و آمد فقط با اقوام درجه یک هستیم مادر من از این موضوع خوشش نمیاد و مخالفت شدید میکنه با این ازدواج، خواهش میکنم راهنمای کنید خانواده من همه مخالفت میکنن اما خانواده پسر همه منو میخوان،، وچون سنم داره بالا میره دوست ندارم این موقیعت خوب رو از دست بدم، خواهش میکنم راهنمايم کنید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

سوال:
با سلام خدمت شما
فائزه هستم 26سالمه چند ماه پیش از طریق همکارم با پسر خالش که قصد ازدواج داشت آشنا شدم چند باری بیرون هم رو ملاقات کردیم برای آشنایی بیشتر که اگه علایق و سلایقمون بهم خورد خانواده ها رو در جریان بذاریم، البته خانواده پسر از اول با از این موضوع خبر داشتن چونکه همکارم منو بهشون معرفی کرده بود و اونا از من خوششون اومده بود، منتها من ب خانواده خودم چیزی نگفتم چون در فرهنگ خانواده ما اینو عیب میدونن که پسر و دختر از قبل با هم آشنا بشن به همین خاطر من چیزی نگفتم،، بعد از 2ماه پسر با خانواده من تماس گرفت برای آشنایی و خواستگاری،، پسر هیچ مشکلی نداره هم کار مناسب هم خودش سالم هم خانواده خوبی داره خدایی از هر نظر خوبن و با ایمانن، پسره اصالتش ترک و تهران زندگی میکنه ولی من اصالتم لر و پدر مادرم خرم آباد زندگی میکنن، اما من خودم پیش خواهرم تهران زندگی میکنم و سر کار میرم،، وقتی به خانواده جریان خواستگاری رو گفتم خیلی مخالفت کردن که غریبه نه، با اصرار مکرر من که پسره از هرنظر خوبه مادرم ب تهران اومد که با خانواده پسر آشنا بشیم، هفته پیش قرار جلسه معارفه رو از خونه خواهرم گذاشتیم پسر همراه مادرش اومدن،، ولی مادر من خیلی بد باهاشون برخورد کرد چون راضی نبود و ب اصرار من اومده بود،، رفتارای مادرم اصلا مناسب نبودن، از آداب و رسوم صحبت کردن تا اینکه مادر من گفت ما اهل رفت و آمد زیاد هستیم مثلا دختر خاله من یک هفته میاد و خونه ما میمونه که مادر پسر گفت ما از این رسما نداریم و اهل رفت و آمد فقط با اقوام درجه یک هستیم مادر من از این موضوع خوشش نمیاد و مخالفت شدید میکنه با این ازدواج، خواهش میکنم راهنمای کنید خانواده من همه مخالفت میکنن اما خانواده پسر همه منو میخوان،، وچون سنم داره بالا میره دوست ندارم این موقیعت خوب رو از دست بدم، خواهش میکنم راهنمايم کنید

پاسخ:
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های بزرگوار
از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم و امیدوارم با انتخاب و ازدواجی مناسب زندگی زیبا و موفقی را در پیش داشته باشید.
نکات مهمی در سوال شما وجود دارد که عبارتند از :

  1. میزان اطلاعات و آگاهی شما از مهارتهای انتخاب همسر
  2. تفاوت شما و طرف مقابلتون در فرهنگ ،زبان و آداب و رسوم ،رفت و آمد و...
  3. موافقت یا مخالفت خانواده ها
  4. نحوه راضی نمودن خانواده
خواهر گرامی در صورتی که اطلاعات و آگاهی شما در زمینه انتخاب همسر و ویژگیهای مردان و زنان پایین است لازم است ابتدا آنها را بالا ببرید.سپس به ادامه مسیر که راضی نمودن خانواده می باشد فکر نمایید.
مواظب باشید دچار باورهای نادرست ازدواج و علاقه عمیق و وابستگی نشده باشید.

یکی از امور مهم که موفقیت ازدواج تا حد بسیار زیادی در گروی آن است کفویت و همانندی دختر و پسر می باشد یکی از همانندی ها،همانندی در فرهنگ و آداب و رسوم ،رفت و آمدها و زبان و...می باشد با توجه به این تفاوت فرهنگی لازم است دقت بیشتری نمایید چرا که می تواند مسائل زیادی را برای شما ایجاد کند. البته نیاز است سایر امور را نیز لحاظ نمایید اگر در سایر امور مناسب هستید و دو طرف و خانواده آنها انعطاف و گذشت لازم را داشته باشند و از نظر شخصیتی مسائلی نداشته باشند می توان ازدواج نمود.
البته با توجه به مخالفت مادرتون و عدم انعطاف لازم ایشان به نظر می رسد مسائل شما بیشتر شود.

در ازدواج موافقت و همراهی خانواده ها بسیار مهم است تا جایی که 30 تا 40 درصد در ازدواج موفق تاثیرگذار می باشد لذا لازم است رضایت آنها حاصل گردد.
حال با توجه به موارد بالا نمی توانید نسبت به آداب و رسوم و...و مخالفت خانواده ها بی تفاوت شوید لذا سعی نمایید با توجه به امور زیر رضایت خانواده را بدست آورید:


  1. علت مخالفت را بیابید و سعی نمایید آن علت را برطرف نمایید
  2. از مشاور یا افراد تاثیرگذار یا روی خانواده استفاده نمایید تا با آنها صحبت نموده و رضایت آنها را بدست آورد.
  3. با برشمردن ویژگیهای مثبت آن آقا و خانواده اش زمینه را برای رضایت خانواده ها فراهم آورید.
  4. سعی نمایید احساسات آنها را درک کرده و ضمن پذیرش دغدغه آنها فضای گفتگوی مناسب را فراهم آورید.
  5. در صورتی که با توجه به اطلاعات و آگاهی مناسب و نظر مشاور ،مناسب تشخیص دادید اصرار را چاشنی کار خود نمایید.و سعی نمایید به تدریج افراد هم نظر خود را در خانواده بیشتر کنید.

در صورت مناسب بودن از جهات دیگر و تصمیم به ازدواج ،در مورد اموری که قابل حل نیستند نظیر تفاوتهای فرهنگی و عدم انعطاف پذیری با طرف مقابلتون به یک توافق لازم برسید و با توجه به آسیبهای آن و راهکارهای کنترل آنها وارد زندگی مشترک شوید.
بسیار مناسب است که با طرف مقابلتون نزد یک مشاور بروید و از او بخواهید یک مشاوره pmc (مشاوره پیش از ازدواج) از شما دو نفر بگیرد در این نوع از مشاوره دو طرف از جهت آمادگیهای لازم برای ازدواج ،ویژگیهای شخصیتی،تناسب آنها نسبت به همدیگر مورد بررسی قرار می گیرد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

موضوع قفل شده است