جمع بندی علت تفاوت در وضو میان شیعه و اهل تسنن چیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت تفاوت در وضو میان شیعه و اهل تسنن چیست؟

سلام علیکم
علت تفاوت وضو در اهل تشیع واهل تسنن چیست؟
به عنوان مثال شیعه پاهاشو مسح میکنه درحالیکه سنی میشوید
وقتی نگاه میکنم میبینم هردوتا دلایل قانع کننده برا خودشون دارن برچه اساس ما میگیم وضوی مادرسته واونا میگن وضوی خودشون بالاخره یکی درسته نه دوتا
ممنون میشم توضیح بفرمایید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

اسنا;753230 نوشت:
سلام علیکم
علت تفاوت وضو در اهل تشیع واهل تسنن چیست؟
به عنوان مثال شیعه پاهاشو مسح میکنه درحالیکه سنی میشوید
وقتی نگاه میکنم میبینم هردوتا دلایل قانع کننده برا خودشون دارن برچه اساس ما میگیم وضوی مادرسته واونا میگن وضوی خودشون بالاخره یکی درسته نه دوتا
ممنون میشم توضیح بفرمایید.

با سلام و عرض ادب

1) یکی از اختلافات موجود در مباحث فقهی میان شیعه و اهل سنت مساله ی کیفیت وضو است، که در این میان مسح و یا شستن پا از بقیه ی مسائل آن مهمتر می باشد.

نکته ای که ابتداء باید بدان توجه داشت آن است که هرچند تصور ابتدایی چنین است که تنها شیعه معتقد به مسح پا می باشد؛ اما نگاهی به آرای بیان شده از سوی برخی از صحابه و تابعین که از طرق و اسناد روایی اهل سنت بیان شده بیانگر آن است که گروهی از بزرگان صحابه و تابعین مورد توجه اهل سنت معتقد به مسح پا در وضو بوده اند و چنین امری منحصر در بیان ائمه ی اهل بیت(علیهم السلام) نبوده است.

به عنوان مثال احمد بن حنبل(متوفی 241) در مسند،[1] و ابن جریر طبری؛(متوفی: 310) در تفسیر«جامع البیان»[2] و دیگران افراد زیر را از قائلین به مسح و یا از قائلین به تخییر(میان مسح و شستن پا) برشمرده اند:
امام علی(علیه السلام)؛ ابن عباس؛‌ عثمان(در روایتی از او)؛ انس بن مالک؛ عکرمه؛ امام باقر(علیه السلام)؛‌ حسن بصری؛ و...

2) ظاهر آيه ی ششم سوره ی مائده حاكى از آن است كه انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظيفه دارد: يكى شستن(در مورد صورت و دست) و ديگرى مسح (در مورد سر و پاها). اين مطلب از تقارن و مقايسه دو جمله زير روشن مى شود:

الف: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيديَكُمْ إِلَى المَرافِق»؛

ب: «وَامْسَحُوا بِرُؤوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الكَعْبَيْنِ».

چنانچه ما اين دو جمله را به فرد عرب زبانى كه ذهن او مسبوق به اختلافات فقهى نبوده ارائه دهیم، بى ترديد خواهد گفت كه طبق اين آيه وظيفه ما نسبت به صورت و دست، شستن؛ و نسبت به سر و پاها، مسح است.

از نظر قواعد ادبى نیز، لفظ «أرجلكم» بايد عطف بر كلمه «رؤوسكم» باشد كه نتيجه آن همان مسح پاهاست، و نمى توان آن را بر لفظ پيشين آن یعنی:«وأيديكم» كه نتيجه آن شستن پاها است عطف نمود؛‌ زيرا لازمه آن چنین است كه ميان معطوف«وَأرجلكم» و معطوفٌ عليه «وأيديكم» جمله ی معترضه ى:«فامسحوا برؤوسكم» قرار گيرد كه از نظر قواعد عربى چنین امری صحیح نمی باشد؛ علاوه بر آنکه چنین امری موجب اشتباه در مقصود مى باشد.

همچنین در اين قسمت (مسح كردن پاها) فرقى ميان قرائت جرّ و قرائت نصب وجود ندارد و برمبناى هر دو قرائت، كلمه «أرجلكم» عطف بر كلمه «رؤوسكم» است؛ با اين تفاوت كه اگر بر ظاهر رؤوسكم عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود.[3]

3) بى ترديد ظاهر آيه، حاكى از آن است كه وظيفه نمازگزار به هنگام وضو مسح پاهاست، و مفاد آيه دو كلمه بيش نيست:

1. غسلتان: شستن دستها و صورت؛
2. مسحتان: مسح بر سر و پاها.

در این رابطه هرگاه از ابن عباس در مورد كيفيت وضو سؤال می شد، او در پاسخ مى گفت:«نزلَ القرآنُ بالمسح»: وحى الهى بر مسح بر پا وارد شده است. و نيز مى گفت:«أبَى النّاسُ إِلّا الغُسلَ وَلا أَجِدُ فى كِتابِ اللّهِ إِلّا المَسْح»؛[4]مردم اصرار بر شستن كردند، در حالى كه مسح فرمان داده است.

علماى اماميه در تحقيق مفاد آيه وضو بحث هاى گسترده اى دارند كه طبرسى در مجمع البيان به برخى از آنها اشاره كرده است.[5]

ادامه دارد.


[/HR][1]. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص121، ح:1015، مؤسسة قرطبة – القاهرة.

[2] . جامع البيان في تفسير القرآن، الطبری، ج‏6، ص 83.

[3] . ر.ک: راهنمای حقیقت، جعفر سبحانی،‌ص493.

[4] . مُصنف ابن أبي شيبة، أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة العبسي الكوفي (159 ـ 235 هـ)،‌ج1، ص20،‌ح199.

[5]. مجمع البیان؛ الطبرسی،‌ج3، ص256؛ الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، جعفر سبحانی، ج1، ص45.

اسنا;753230 نوشت:

وقتی نگاه میکنم میبینم هردوتا دلایل قانع کننده برا خودشون دارن برچه اساس ما میگیم وضوی مادرسته واونا میگن وضوی خودشون بالاخره یکی درسته نه دوتا

4) نگاهی به برخی از نظرات تفسیری اهل سنت:

الف: «فخر رازی» در تفسیر«مفاتیح الغیب» در رابطه با مساله مسح می نویسد:

«قفال» در تفسیر خود از «ابن عباس» و «انس بن مالک» و «عکرمه» و «شعبی» و «ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیهما السلام» نقل نموده که آنان قائل به وجوب مسح بوده اند. که این مذهب امامیه از شیعه است؛ اما جمهور فقهاء و مفسرین گفته اند: که شستن پاها واجب است و در این میان «داود اصفهانی» و «ناصر حق» از ائمه ی زیدیه قائل به جمع میان مسح و شستن شده اند و «محمد بن جریر طبری» گفته که مکلف مخیر است میان شستن و مسح نمودن پاها.[1]

«فخر رازی» سپس به ادله ی قوی قائلین به مسح اشاره نموده ودر مقام جواب به این ادله می نویسد: بدان که ممکن نیست جواب به این استدلال مگر از دو جهت و از آنجا که در جهت دوم، خود پاسخ اشکال خویش را بیان داشته، اشکال او منحصر به یک امر می گردد که عبارت است از: اخبار زیادی وارد شده که محتوای آنها وجوب شستن پاها در وضو است وغسل و شستن نیز مشتمل بر مسح است؛ در حالی که مسح مشتمل بر شستن نیست؛ بنابراین شستن پاها نزدیکتر به احتیاط بوده؛ لذا واجب است قطع پیدا کنیم که شستن پاها قائم مقام مسح پاها می باشد.[2]

سخن «فخر رازی» که خود امام مشککین است قابل توجه است؛ یعنی وی تنها دلیلی را که بر وجوب شستن بیان می دارد وجوب احتیاطی است که در شستن پاها وجود داشته؛ زیرا که با شستن، مسح نمودن نیز محقق می گردد و این بدان معناست که با اینکه مسح و غسل دو عنوان جدای از هم می باشند؛ اما یکی مشتمل بر دیگری است.

سخن «فخر رازی» در حالی است که معنای شستن با مسح نمودن متفاوت است؛ زیرا مسح به معنای کشیدن دست بر چیز دیگری است که در عرف شریعت به معنای کشیدن دست تر بر عضو دیگر است در حالی که غسل به معنای شستن و رساندن آب بر عضو بدن می باشد بدون اینکه دست کشیدن در آن موضوعیتی داشته باشد؛ علاوه بر آنکه این دو معنا در قرآن و سنت در دو معنای مستقل استعمال شده اند؛ همچنان که برداشت «انس بن مالک» و «شعبی» و «ابن ادریس شافعی» بر این مغایرت بوده است: «....عن أنس، قال: نزل القرآن بالمسح مسح الأرجل، و السنة الغسل»؛[3] انس می گوید: قرآن به مسح پاها نازل شده و سنت بر شستن پاها جاری شده.
«عَنْ الشَّعْبِيِّ قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِالْمَسْحِ وَالسُّنَّةُ بِالْغَسْلِ»؛[4] شعبی گفته: قران به مسح نازل شده و سنت بر شستن پاها جاری شده.
«وهذا معنى قول الشافعي ، نزل القرآن بالمسح ، وجرت السنة بالغسل»؛[5] و این معنای قول شافعی است که قرآن به مسح پاها نازل شده و سنت بر شستن پاها جاری یافته است.

ب)ابوبكر رازى معروف به جصاص(م:370) نیز در كتاب «احكام القرآن» مى نويسد:
آيه ی وضو از نظر وجوب مسح يا غسل مجمل است، لازمه احتياط اين است كه پاها شسته شود زيرا، در اين صورت هر دو احتمال انجام مى گيرد.[6] ادعاى اجمال در آيه با هدف آن كه در مقام بيان وظيفه است، سازگار نيست؛ به علاوه اگر بنا بر احتياط باشد، بايد دوباره وضو گرفته شود، زيرا ماهيت مسح با غسل متفاوت است.

ج) رشید رضا درتفسیر«المنار» نیز از جمله كسانى است كه ظهور آيه در لزوم مسح بر پا را انكار نمى كند، ولى از طرف ديگر مى گويد: تر كردن پاهاى كثيف و آلوده چه سودى دارد.[7] او از يك نكته غفلت كرده كه آيه وضو تنها از آنِ بدوى ها و انسان هاى غير نظيف نيست، بلكه وحى الهى شهرى و بدوى را همزمان شامل مى شود و اين نور الهى تا روز رستاخيز تابنده است. جا دارد از مؤلف المنار بپرسيم: مسح بر سر با يك انگشت (كه شافعى آن را كافى مى داند)، چه سودى دارد؟ به چه دليل يكى از آن دو، جايز و عقلانى و ديگرى نامشروع معرفى مى شود؟ گذشته از اين، وضو تنها نظافت نيست بلكه آميخته با عبادت است، نظيف ترين افراد بايد براى نماز وضو بگيرند، و انسان غير نظيف هم قبلًا بايد پاها را بشويد بعداً وضو بگيرد.[8]

موفق باشید


[/HR] [1]. مفاتيح الغيب، ج‏11، ص: 306:«فنقل القفال في تفسيره عن ابن عباس و أنس بن مالك و عكرمة و الشعبي و أبي جعفر محمد بن علي الباقر: أن الواجب فيهما المسح، و هو مذهب الإمامية من الشيعة. و قال جمهور الفقهاء و المفسرين: فرضهما الغسل، و قال داود الأصفهاني: يجب الجمع بينهما و هو قول الناصر للحق من أئمة الزيدية. و قال الحسن البصري و محمد بن جرير الطبري: المكلف مخير بين المسح و الغسل».

[2]. مفاتيح الغيب، ج‏11، ص: 306:«و اعلم أنه لا يمكن الجواب عن هذا إلا من وجهين: الأول: أن الأخبار الكثيرة وردت بإيجاب الغسل، و الغسل مشتمل على المسح و لا ينعكس، فكان الغسل أقرب إلى الاحتياط فوجب المصير إليه، و على هذا الوجه يجب القطع بأن غسل الرجل يقوم مقام مسحها».

[3]. جامع البیان، الطبری، ج6، ص82؛‌

[4].معانی الآثار، الطحاوی،‌ ج1، ص74؛‌

[5] . شرح مسند أبي حنيفة، ملا علی قاری، ج1،‌ص374.

[6]. احکام القرآن، ج3، ص350.

[7].المنار، رشید رضا،‌ج6، ص234.

[8]. ر.ک: راهنمای حقیقت، جعفر سبحانی،‌ص497.

سؤال اول:
آیا در میان صحابه و تابعین کسانی قائل به مسح پاها بوده اند؟
جواب:
نگاهی به آرای بیان شده از سوی برخی از صحابه و تابعین که از طرق و اسناد روایی اهل سنت بیان شده بیانگر آن است که گروهی از بزرگان صحابه و تابعین مورد توجه اهل سنت معتقد به مسح پا در وضو بوده اند و چنین امری منحصر در بیان ائمه ی اهل بیت(علیهم السلام) نبوده است.
به عنوان مثال احمد بن حنبل(متوفی 241) در مسند،[1] و ابن جریر طبری؛(متوفی: 310) در تفسیر«جامع البیان»[2] و دیگران افراد زیر را از قائلین به مسح و یا از قائلین به تخییر(میان مسح و شستن پا) برشمرده اند: امام علی(علیه السلام)؛ ابن عباس؛‌ عثمان(در روایتی از او)؛ انس بن مالک؛ عکرمه؛ امام باقر(علیه السلام)؛‌ حسن بصری؛ و...

سؤال دوم:
آیه ی وضو چگونه دلالت بر مسح پاها دارد؟
جواب:
ظاهر آيه ی ششم سوره ی مائده حاكى از آن است كه انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظيفه دارد: يكى شستن(در مورد صورت و دست) و ديگرى مسح (در مورد سر و پاها). اين مطلب از تقارن و مقايسه دو جمله زير روشن مى شود:
الف: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيديَكُمْ إِلَى المَرافِق»؛
ب: «وَامْسَحُوا بِرُؤوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الكَعْبَيْنِ».
چنانچه ما اين دو جمله را به فرد عرب زبانى كه ذهن او مسبوق به اختلافات فقهى نبوده ارائه دهیم، بى ترديد خواهد گفت كه طبق اين آيه وظيفه ما نسبت به صورت و دست، شستن؛ و نسبت به سر و پاها، مسح است.
از نظر قواعد ادبى نیز، لفظ «أرجلكم» بايد عطف بر كلمه «رؤوسكم» باشد كه نتيجه آن همان مسح پاهاست، و نمى توان آن را بر لفظ پيشين آن یعنی:«وأيديكم» كه نتيجه آن شستن پاها است عطف نمود؛‌ زيرا لازمه آن چنین است كه ميان معطوف«وَأرجلكم» و معطوفٌ عليه «وأيديكم» جمله ی معترضه ى:«فامسحوا برؤوسكم» قرار گيرد كه از نظر قواعد عربى چنین امری صحیح نمی باشد؛ علاوه بر آنکه چنین امری موجب اشتباه در مقصود مى باشد.
همچنین در اين قسمت (مسح كردن پاها) فرقى ميان قرائت جرّ و قرائت نصب وجود ندارد و برمبناى هر دو قرائت، كلمه «أرجلكم» عطف بر كلمه «رؤوسكم» است؛ با اين تفاوت كه اگر بر ظاهر رؤوسكم عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود.[3] بنابراین ظاهر آيه، حاكى از آن است كه وظيفه نمازگزار به هنگام وضو مسح پاهاست، و مفاد آيه دو كلمه بيش نيست:
1. غسلتان: شستن دستها و صورت؛
2. مسحتان: مسح بر سر و پاها.
در این رابطه هرگاه از ابن عباس در مورد كيفيت وضو سؤال می شد، او در پاسخ مى گفت:«نزلَ القرآنُ بالمسح»: وحى الهى بر مسح بر پا وارد شده است. و نيز مى گفت:«أبَى النّاسُ إِلّا الغُسلَ وَلا أَجِدُ فى كِتابِ اللّهِ إِلّا المَسْح»؛[4]مردم اصرار بر شستن كردند، در حالى كه مسح فرمان داده است. علماى اماميه در تحقيق مفاد آيه وضو بحث هاى گسترده اى دارند كه طبرسى در مجمع البيان به برخى از آنها اشاره كرده است.[5]

سؤال سوم:
برداشت«فخر رازی» به عنوان مفسر بزرگ سنی مذهب از آیه ی وضو چیست؟

جواب:

«فخر رازی» در تفسیر«مفاتیح الغیب» در رابطه با مساله مسح می نویسد: «قفال» در تفسیر خود از «ابن عباس» و «انس بن مالک» و «عکرمه» و «شعبی» و «ابو جعفر محمد بن علی الباقر(علیهما السلام) نقل نموده که آنان قائل به وجوب مسح بوده اند. که این مذهب امامیه از شیعه است؛ اما جمهور فقهاء و مفسرین گفته اند: که شستن پاها واجب است و در این میان «داود اصفهانی» و «ناصر حق» از ائمه ی زیدیه قائل به جمع میان مسح و شستن شده اند و «محمد بن جریر طبری» گفته که مکلف مخیر است میان شستن و مسح نمودن پاها.[6]
«فخر رازی» سپس به ادله ی قوی قائلین به مسح اشاره نموده ودر مقام جواب به این ادله می نویسد: بدان که ممکن نیست جواب به این استدلال مگر از دو جهت و از آنجا که در جهت دوم، وی پاسخ اشکال خویش را بیان داشته، اشکال او منحصر به یک امر می گردد که عبارت است از: اخبار زیادی وارد شده که محتوای آنها وجوب شستن پاها در وضو است وغسل و شستن نیز مشتمل بر مسح است؛ در حالی که مسح مشتمل بر شستن نیست؛ بنابراین شستن پاها نزدیکتر به احتیاط بوده؛ لذا واجب است قطع پیدا کنیم که شستن پاها قائم مقام مسح پاها می باشد.[7]
سخن «فخر رازی» که خود امام مشککین است قابل توجه است؛ یعنی وی تنها دلیلی را که بر وجوب شستن بیان می دارد وجوب احتیاطی است که در شستن پاها وجود داشته؛ زیرا که با شستن، مسح نمودن نیز محقق می گردد و این بدان معناست که با اینکه مسح و غسل دو عنوان جدای از هم می باشند؛ اما یکی مشتمل بر دیگری است.
سخن «فخر رازی» در حالی است که معنای شستن با مسح نمودن متفاوت است؛ زیرا مسح به معنای کشیدن دست بر چیز دیگری است که در عرف شریعت به معنای کشیدن دست تر بر عضو دیگر است در حالی که غسل به معنای شستن و رساندن آب بر عضو بدن می باشد بدون اینکه دست کشیدن در آن موضوعیتی داشته باشد؛ علاوه بر آنکه این دو معنا در قرآن و سنت در دو معنای مستقل استعمال شده اند؛ همچنان که برداشت «انس بن مالک» و «شعبی» و «ابن ادریس شافعی» بر این مغایرت بوده است:
«....عن أنس، قال: نزل القرآن بالمسح مسح الأرجل، و السنة الغسل»؛[8] انس می گوید: قرآن به مسح پاها نازل شده و سنت بر شستن پاها جاری شده.
«عَنْ الشَّعْبِيِّ قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِالْمَسْحِ وَالسُّنَّةُ بِالْغَسْلِ»؛[9] شعبی گفته: قران به مسح نازل شده و سنت بر شستن پاها جاری شده.
«وهذا معنى قول الشافعي ، نزل القرآن بالمسح ، وجرت السنة بالغسل»؛[10] و این معنای قول شافعی است که قرآن به مسح پاها نازل شده و سنت بر شستن پاها جاری یافته است.

سؤال چهارم:
نظر ابوبکر رازی به عنوان یکی از مفسرین معروف اهل سنت پیرامون آیه ی وضو چیست؟
جواب:

ابوبكر رازى معروف به جصاص(م:370) نیز در كتاب «احكام القرآن» مى نويسد: آيه ی وضو از نظر وجوب مسح يا غسل مجمل است، لازمه احتياط اين است كه پاها شسته شود زيرا، در اين صورت هر دو احتمال انجام مى گيرد.[11] ادعاى اجمال در آيه با هدف آن كه در مقام بيان وظيفه است، سازگار نيست؛ به علاوه اگر بنا بر احتياط باشد، بايد دوباره وضو گرفته شود، زيرا ماهيت مسح با غسل متفاوت است.

سؤال پنجم:
نظر رشید رضا در مورد آیه ی وضو چیست؟
جواب:

رشید رضا درتفسیر«المنار» از جمله كسانى است كه ظهور آيه در لزوم مسح بر پا را انكار نمى كند، ولى از طرف ديگر مى گويد: تر كردن پاهاى كثيف و آلوده چه سودى دارد.[12] او از يك نكته غفلت كرده كه آيه وضو تنها از آنِ بدوى ها و انسان هاى غير نظيف نيست، بلكه وحى الهى شهرى و بدوى را همزمان شامل مى شود و اين نور الهى تا روز رستاخيز تابنده است. جا دارد از مؤلف المنار بپرسيم: مسح بر سر با يك انگشت (كه شافعى آن را كافى مى داند)، چه سودى دارد؟ به چه دليل يكى از آن دو، جايز و عقلانى و ديگرى نامشروع معرفى مى شود؟ گذشته از اين، وضو تنها نظافت نيست بلكه آميخته با عبادت است، نظيف ترين افراد بايد براى نماز وضو بگيرند، و انسان غير نظيف هم قبلًا بايد پاها را بشويد بعداً وضو بگيرد.[13]

منابع:
[1]. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص121، ح:1015، مؤسسة قرطبة – القاهرة.
[2] . جامع البيان في تفسير القرآن، الطبری، ج‏6، ص 83.

[3] . ر.ک: راهنمای حقیقت، جعفر سبحانی،‌ص493.
[4] . مُصنف ابن أبي شيبة، أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة العبسي الكوفي (159 ـ 235 هـ)،‌ج1، ص20،‌ح199.
[5]. مجمع البیان؛ الطبرسی،‌ج3، ص256؛ الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، جعفر سبحانی، ج1، ص45.
[6]. مفاتيح الغيب، ج‏11، ص: 306:«فنقل القفال في تفسيره عن ابن عباس و أنس بن مالك و عكرمة و الشعبي و أبي جعفر محمد بن علي الباقر: أن الواجب فيهما المسح، و هو مذهب الإمامية من الشيعة. و قال جمهور الفقهاء و المفسرين: فرضهما الغسل، و قال داود الأصفهاني: يجب الجمع بينهما و هو قول الناصر للحق من أئمة الزيدية. و قال الحسن البصري و محمد بن جرير الطبري: المكلف مخير بين المسح و الغسل».
[7]. مفاتيح الغيب، ج‏11، ص: 306:«و اعلم أنه لا يمكن الجواب عن هذا إلا من وجهين: الأول: أن الأخبار الكثيرة وردت بإيجاب الغسل، و الغسل مشتمل على المسح و لا ينعكس، فكان الغسل أقرب إلى الاحتياط فوجب المصير إليه، و على هذا الوجه يجب القطع بأن غسل الرجل يقوم مقام مسحها».
[8]. جامع البیان، الطبری، ج6، ص82.
[9].معانی الآثار، الطحاوی،‌ ج1، ص74.
[10] . شرح مسند أبي حنيفة، ملا علی قاری، ج1،‌ص374.
[11]. احکام القرآن، ج3، ص350.
[12].المنار، رشید رضا،‌ج6، ص234.
[13]. ر.ک: راهنمای حقیقت، جعفر سبحانی،‌ص497.

موضوع قفل شده است