ضرب المثل های تربیتی

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ضرب المثل های تربیتی

تاریخ اقوام و ملل مختلف سرشار است از ضرب المثل های که هر کدام یک دنیا نکته ی تربیتی در پس خود دارند و این براساس تجربیات یک قوم حاصل شده پس بی دلیل نیست که این همه نکته در دل خود داشته باشد.

در این تاپیک برآنیم که نگاهی به این ضرب المثل های بیندازیم؛ برای تنوع دوستانی که ضرب المثلی می نویستند معادل آن ضرب المثل را در یک فرهنگ دیگر را نیز قید کنند؛ مثلاً فارسی و انگلیسی یا فارسی و عربی یا ...

...then let's go

سحر خیز باش تا کامروا شوی

Early to rise, early to bed, makes the man healthy, wealthy,wise

با این همه نکته سنجی الان جوانان ما تا ساعت 12 ظهر می خوابند بعد می گند افسرده شدیم! امید به زندگی نداریم! حس و حال درس خوندن نداریم! چی کار کنیم؟
خب آخه دختر/پسر عاقل صبح زود بلند شو یه کم ورزش بعد تحول را در زندگی ت نظاره گر باش

البته ترجمه ی دقیق ضرب المثل انگلیسی می گه: زود بخواب، زود بلند شو،که باعث سلامتی، ثروتمندی و خردمندی می شود


تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

Don't judge a man until you've walked in his books

قبل از این که بفهمی توی ذهن کسی چی می گذره باهاش همراه نشو...

چقدر در انتخاب دوست هامون حساس هستیم؟ چقدر در انتخاب همسر آینده مون حساسیت به خرج می دیم؟ کمی بیشتر مراقب هم نشین هامون باشیم

از روی ظاهر آدم قضاوت نکن

Don't judge a book by its cover

پای صحبت های دختر خانم که می شینیم می گه: فکر می کردم آدم مذهبیه، ظاهرش مذهبی بود، محاسن گذاشته بود و ... ولی بعد از ازدواج فهمیدم اصلاً با مذهب میونه ای نداره، حالا نمی دونم چی کار کنم!

می پرسیم: آخه چطور فریب خوردی و به این راحتی مالت را باختی؟ می گه: اصلاً به ظاهرش نمی خورد که آدم بدی باشه، خیلی متشخص و با کلاس بود، بعد از یه مدت آشنایی گفت یه کم پول لازم داره، منم ساده پول را همین طوری دادم دستش بدون این که رسیدی چیزی بگیرم...

یا: هر وقت می دیدمش حس بدی بهم دست می داد، چهره ی گرفته و خشنی داشت تا این که یک روز بالاجبار باهاش هم کلام شدم...

از این موارد زیاد داریم، چون فراموش کردیم که همیشه ظاهر آدم ها دقیقاً با باطن اون ها همخوانی ندارد. برای شناخت آدم ها کمی به تحقیق و تامل نیاز داریم. از جلد کتاب نسبت به محتویاتش نباید قضاوت کنیم...

رطب خورده منع رطب کی کند؟
البته این بدین معنا نیست که ما چون خطاکاریم کلا باید ارشاد رو بذاریم کنارف بلکه مفهوم این مطلب این است که اولا اگر ما خودمون کاری رو انجام می دیم نمی تونیم دیگران رو از آن منع کنیم ، چون تأثیری نخواهد داشت . ثانیا برای اینکه بتونیم دیگران رو راهنمایی و ارشاد کنیم باید سعی کنیم عیوب و نواقص و خطاهای خود رو اصلاح و برطرف کنیم.

نیایش سبز;43639 نوشت:
رطب خورده منع رطب کی کند؟

رطب خورده منع رطب کی کند؟

People who live in glass houses shouldn't throw stones

کسانی که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ بیندازند

خودمون در جا داریم یک خطایی را انجام می دیم همون موقع دیگری را منع می کنیم! خودمون پشت تلفن به دوست یا همکارمون دروغ می گیم بعد به بچه نهیب می زنیم که بچه دروغ نگو!
خودمون ترشی می خوریم بعد می گیم: بچه این قدر ترشی نخور برات بده!
غیب عالم و آدم را می کنیم بعد: بچه غیبت نکن کار خوبی نیست!
تا عصبانی می شیم دیگه جلوی چشم هامون را خون می گیره بعد به بچه مون می گیم: مودب حرف بزن، قشنگ صحبت کن، صدات را نبر بالا!

نهایتاً انتظار داریم بچه تحویل جامعه بدیم دسته ی گل! اگرم نشد می گیم: من که تمام تلاشم را کردم، هر چی در توانم بود ولی بچه های این دوره زمونه... هی هی هی دست رو دلم نزار که دلم خونه! نمی دونی که بهم برمی گرده، تو روم وایمی سه...

خانم، آقا با رفتار مناسب خودتون بچه هاتون را تربیت کنید.

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

Actions speak louder than words

در تربیت هیچ چیز بهتر از عملکرد و رفتار خودمون کارسازتر نیست؛ فرزندان ما آیینه ی رفتار خود ما هستند. مراقب رفتارهای خودمون باشیم.

کبوتر با کبوتر، باز با باز

birds of feather flock together

هم کفو بودن در ازدواج امری نیست که به سادی بشه ازش گذشت، ازدواج صرفاً پیوند بین دو شخص نیست؛ ازدواج ارتباط بین دو خانواده است.

sajedee;44915 نوشت:
کبوتر با کبوتر، باز با باز

birds of feather flock together

هم کفو بودن در ازدواج امری نیست که به سادی بشه ازش گذشت، ازدواج صرفاً پیوند بین دو شخص نیست؛ ازدواج ارتباط بین دو خانواده است.


سلام
ممنون از تاپیک جذاب و کاربردی شما
درباره این ضرب المثل توجه به این نکته مهم است که بهتر است آن را محدود به ازدواج نکنیم در هر صنف، شغل و...نیز کارایی دارد. به عنوان نمونه دو مسافر هم کفو هم از سفرشان لذت بیشتری می برند.

مثل هفتم:

شخص را از دوستش بشناس

"A person is known by the company he keeps."

«تو اول بگو با کیان دوستی// پس‌آنگه بگویم که تو کیستی»

در انتخاب دوست همیشه محتاط باشید. خیلی مواقع شاهد هستیم که شخصی که در خانواده ی خوبی پرورش یافته و تا چندی پیش هم نزد همه ارج و قرب داشت امروز به کلی چهره عوض کرده و ... . وقتی از علت مشکلاتشان می پرسیم می گویند: رفیق ناباب!
گاهی اوقات هم یک دوست خوب به کلی مسیر زندگی ما را عوض می کنه و هر روز نقاط قوت ما را بیشتر و بیشتر تقویت می کنه.
پس مراقب دوستان خود باشید؛ اخلاق دوست بی شک روی شما تاثیر خواهد گذاشت.

به راحتی می توان از دوستانی که شخص انتخاب می کند اخلاق وی را حدس زد؛ به قول معروف شخص هر جا برود لنگه ی خودش را پیدا می کند. پس هنگام تصمیم گرفتن در لحظات سرنوشت ساز نگویید خودش با دوستانش فرق می کند! خودش خوبه، دوستاش بدند!

مثل هشتم:

نیم طبیب خطر جان، نیم فقیه خطر ایمان

"A little knowledge is a dangerous thing."

از سعدی علیه رحمه نیز داریم: " دو کس دشمن ملک و دین اند، یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم."
با توجه به برخی گفته هایی که در سایت عنوان شد راجع به افرادی که بدون داشتن تخصص اقدام به دادن مشاوره به اشخاص می کنند و با توصیه های غلط شان مشکل شخص را دوچندان می کنند، بیان این مثل را خالی از لطف ندیدم. به راستی چقدر به جاست اگر ما بیاموزیم در هر زمینه ای تا آن جا اظهار نظر کنیم که علمش را داریم، و بیش از آن را به عالمان آن رشته بسپاریم.
بسیاری از افراد در زمینه های مختلف به این دلیل به خطا می روند و پس از آن گاهاً حتی اعتقادات شان را از دست می دهند چون به جای مراجعه به متخصص اطلاعات خود را از منابع غیرمعتبر و حتی اشتباه می روند. پس قبل از آن همگی بیاموزیم در هر زمینه ای به متخصص آن رشته مراجعه کنیم: چه در زمینه های دینی، مشاوره ای، پزشکی و هر علم دیگری

مثل نهم:

هر جا بری آسمون همین رنگه

"All roads lead to Rome."

همه ی جاده ها به رم ختم می شود.
وقتی شرایط نامساعد است فکر نکنید صرفاً این جا این طوری است اگر بروید یک جای دیگر همه چیز حل می شود. مدام نگویید اگر جای فلانی بودم، اگر فلان جا بودم، اگر اگر اگر؛ هر کجا بروید اوضاع همین است مگر این که سعی در تغییر خودتان و شرایط بکنید. هیچ چیز تغییر نمی کند مگر با تلاش خودتان. چیزی جز تلاش وضعیت شما را بهبود نمی بخشد
و البته توکل

مثل دهم:

عقل سالم در بدن سالم

"A sound mind in a sound body."

این مثل خودش به اندازه ی یک مقاله ی کامل و جامع حرف برای گفتن دارد.
خیلی اوقات با اشخاصی مواجه می شویم که از لحاظ روحی گرفته و از زندگی خسته اند، یکی از اولین مواردی که این افراد نسبت به آن بی اهمیت و سهل انگار شده اند وضعیت جسمی خودشان است.
افرادی که تغذیه ی مناسب دارند، به ورزش نیز اهمیت می دهند ندرتاً دچار مشکلات روحی می شوند. پس اگر سلامت جسمی و روحی خودتان برای شما اهمیت دارد هیچ گاه از این ضرب المثل غافل نشوید!

مثل یازدهم:دخالت بی جا

آشپز که دو تا شد آش مون یا شور می شه یا بی نمک

Too many cooks spoil the broth

امکان ندارد ایرانی باشید و این مثل را نشنیده باشید، اما آیا تا به حال به معنای آن هم فکر کرده اید؟
هر کدام از ما روشی برای انجام کارهایمان داریم، مثلاً برای آشپزی، حالا تصور کنید در حال آشپزی هستید و یک نفر دیگر هم مدام این میان ابراز فضل می کند که نه الآن این را نریز، نه گوشتش کم پخت، آبش زیاد شد و... . وقتی غذا آماده می شود می بینید غذایی که همیشه می پختید و بسیار هم عالی می شد این بار اصلاً نمی شود نگاهش کرد! همه هم با تعجب می گویند: این غذا را تو پختی؟ این چه غذاییه پختی؟
خیلی جاها این مثل صدق می کند؛ ما همیشه باید سعی کنیم از سردرگم کردن دیگران بپرهیزیم؛ مثلاً شخصی می خواهد برای اولین بار کاری را انجام دهد، همه ی حضار راهکاری می دهند! خب کودک یا حتی بزرگسال گیج می شود که کدام راه صحیح است
یا گاهی در امور دیگران دخالت بی جا می کنیم، با تصور این که راهکار ما صحیح تر می باشد.
برخی کارها یک سری امور معمول و روتین هستند که شخص همیشه با موفقیت انجام می داده است، این گونه مواقع نیازی نیست مدام به او نکته ای را گوشزد کنیم؛ مثل وقتی که کنار همسرگرام نشسته اید و مدام متذکر می شوید که هواست به دنده باشد، چراغ قرمز شد، ماشین جلویی را بپا و... . این طوری راننده ی ماهر هم تصادف می کند چه رسد به ناشی!

مثل دوازدهم: همنشین بد

پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد

"A good man in an evil society seems the greatest villain of all."

این مثل معادل های دیگری نیز دارد مثل:
خورشید بدین بزرگی را پاره ای ابر تیره کند
یا
با بدان منشین که گر چه خوبی بد شوی

ترجمه ی مثل انگلیسی آن نیز می گوید: «انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آن‌ها به نظر می‌رسد.»

بسیاری از مواقع مشاجرات میان والدین و فرزندان به خاطر دوستان آنان است؛ دوستانی که هر چه هم شخص خوب باشد اما آن ها یک شبه می توانند اندوخته های چندساله اش را بر باد دهند؛ خیلی اوقات شاید خود ما در پاسخ والدین گفته باشیم:" اگر هم بد است، برای خودش بد است؛ قرار نیست که من هم مثل او شوم! ما فقط با هم دوست هستیم!" و یا جملاتی مشابه این غافل از این که زودتر از آن که تصورش را بکنید این همانند سازی صورت گرفته است.

بخند تا دنیا به روت بخنده

"A merry heart makes a long life."

نمی دانم راجع به نیروی جاذبه چقدر می دانید، البته نه آن جاذبه ای که نیوتن آن را کشف کرد بلکه جاذبه ی فکر.
نیروی جاذبه می گوید به هر آن چه فکر کنی همان برایت رخ می دهد، زمانی که شما به اتفاقات ناگوار فکر می کنید اتفاق بدی برایتان می افتد و زمانی که ذهنیت شما مثبت است، اتفاقاتی که برای شما می افتد نیز خوب هستند.
و این دقیقاً همان نکته ای است که در بسیاری از کلاس های تقویت فکر و نیرو درمانی و روان درمانی و ... روی آن کار می شود؛ در حقیقت در این کلاس ها به شما آموزش داده می شود تا چطور یک تفکر مثبت را در خود تقویت کنید.
ما فقط می گوییم: بخند تا دنیا به روت بخنده؛ چرا؟ چون افراد منفی نگر دلیلی برای لبخند زدن ندارند، آن ها همواره عبوس، ناراحت، عصبانی و گلایه منداند اما افراد مثبت اندیش دلیلی برای لبخند نزدن ندارند.

ترجمه ی انگلیسی: دلشاد بودن عمر انسان را طولانی می کند.
خنده بر هر درد بی درمان دواست

کار امروز را به فردا مفکن

"Never put off until tomorrow what you can do today"

کاری که امروز می توانی انجام دهی را محول به فردا مکن.
گاهی تصمیم می گیریم کاری را انجام بدیم، مثل دانش آموز ضعیفی که تصمیم به درس خوندن می گیره، یا فرزندی که تصمیم می گیره دیگه بچه ی خوبی باشه، یا معتادی که قصد ترک داره
خلاصه خیلی مواقع ما تصمیم به انجام کاری می گیریم منتها نه از امروز از فردا!

همیشه به افرادی که ازم مشاوره خواستند گفته ام؛ نگویید فردا، چون چنین فردایی هرگز نمی آید، همیشه فردای دیگری است که کار امروز را به آن محول کنید؛ از همین امروز از همین الان شروع کنید.

چرا برداشتن یک قدم تا رسیدن به آرزوهایمان را به فردا محول کنیم؟ چرا امروز شروع نکنیم؟

تو هر سری یه عقلی هست.

"Two heads are better than one"

و امرهم شورا بينهم

این هم ضرب المثل مورد علاقه ی مشاورها که باید به عنوان اولین مثل می گذاشتمش نه پانزدهمین!

برخی افراد همیشه خودشان به تنهایی تصمیم می گیرند، اگر هم کسی این میان نظری بدهد می گویند:
* بچه آخه تو چه می فهمی؟ این کارها مال بزرگ ترهاست!
*آخه با مادر و پدرم چه مشورتی بکنم؟ اون ها که منو نمی تونند درک کنند.
*این مسئله تخصصیه/ مردونس! خانم ها را چه به این کارها؟
*خودم خوب می دونم دارم چی کار می کنم!

و هزاران جمله ی دیگر؛ بعد هم که موفق نمی شوند، هزار و یک بهانه هست برای توجیه: شانس نیاوردم، یک دفعه وضع بازار عوض شد، اگر یک روز زودتر اقدام کرده بودم و...

اما به جای این همه توجیه گویی باز هم تجربه برایشان نمی شود که در همه ی امور مشورت را در امور خود قرار دهند.

* همیشه سعی کنید با افرادی همنشین باشید که وقتی می خواهند کاری را شروع کنند، با دیگران (اطرافیان و یا متخصصین آن رشته) مشورت کرده و بعد بهترین راهکار یا تلفیقی از چند راهکار را در پیش می گیرند.
* مشورت را به فرزندان خود آموزش دهید؛ در امور ساده با کودکان تان مشورت کنید و پس از آن هم در امور مهم تر. خدا مادرم را حفظ کند یادم است از وقتی 2-3 ساله بودیم با ما مشورت می کرد.
* وقتی مشورت می کنید روی ساده ترین پاسخ ها هم فکر کنید، گاهی یک ایده در نگاه اول خیلی هم خنده دار و به دور از واقع جلوه می کند اما بعد متوجه ی عمیق همین دیدگاه ساده می شوید. پس به نظرات دیگران هر چند غیرواقعی به نظر بیاید نخندید.

گندم از گندم بروید جو ز جو

“As you sow, so shall you reap.”

به کرات مشاهده می شود که والدین خود را در اخلاق کنونی نوجوان و جوان شان بی تقصیر می دانند، فامیل، دوستان، محیط، همسایه، نظام آموزشی، دولت و البته خود فرزند مقصر هستند الا والدین!

مگر غیر از این است که وقتی خانواده ها می خواهند یک عروس کدبانو انتخاب کنند می گویند: به مادرش نگاه کن؟! مگر جز این است که تحقیقات ثابت نموده اکثر افراد دچار وسواس، بدبین، خوش بین، منظم و مقرراتی، خوکامه و... در خانواده هایی رشد یافته اند که والدین آن ها همین خصلت ها را داشته اند؟
واقعاً گاهی این که بخواهیم والدین را متوجه ی خطاهای تربیتی یشان بکنیم سخت است اما والدین باید بدانند آن چه در ذهن کودک از رفتار، عملکرد و گفتار آنان نقش می بنند بسیار عمیق تر از آن است که فکرش را بکنند.

اخلاق فعلی فرزندان شما نتیجه ی تربیت دیروز شما بوده است.


بعد از خشم پشیمانی است.

"After a storm comes a calm."

خبری می شنویم، اتفاقی می افتد، کارمان گره می خورد؛ خلاصه این که عصبانی می شویم، به زمین و زمان حرف های ناجور می زنیم! ظرف ها را می شکنیم، کنک کاری می کنیم، درها را محکم به هم می کوبیم.
خب؟ الان برگرد یک نگاهی پشت سرت بینداز، به کارهای که انجام داده ای فکر کن، آیا چیزی حل شد؟ یا مشکل ات چند تا شد؟

خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می رود دیوار کج


"A good beginning makes a good ending."

سال های اول تربیت کوکان سال های سرنوشت سازی است، سال هایی که ما فرزند را برای یک عمر آماده می کنیم. کودک ما در کودکی می آموزد منظم باشد یا بی توجه به نظم، پاکیزه باشد یا بی توجه به بهداشت، لوس باشد یا منطقی

ابتدای یک همکاری نوع رابطه های شما را مشخص می کند اگر در ابتدای آشنایی و همکاری شما بدحساب و بدقول شناخته شوید این ذهنیت به آسانی پاک نخواهد شد.

در شروع یک دوستی شما نشان می دهید آیا دوستانتان می توانند به شما اعتماد کنند، می توانند در سختی ها روی شما حساب کنند یا خیر.

شروع یک زندگی نیز همین گونه است؛شخصیتی که همسر شما از رفتار شما در ذهن می سازد اگر یک شخص بی مسولیت باشد یا یک فرد متعهد تا سال ها همین ذهنیت باقی ست مگر آن که خلاف آن ثابت شود.

پس شروع خوبی داشته باشید. یک شروع خوب یک پایان خوب را رقم می زند.


«دوست آن باشد که گیرد دست دوست// در پریشان‌حالی و درماندگی»

"A friend in need is a friend indeed"

دوستی بچه ها بی پیرایه اس؛ دیدید وقتی یکی از بچه ها گریه می کنه همه دورش حلقه می زنند و ازش دلجویی می کنند؟ کافیه احساس کنند یکی از هم کلاسی هاشون حالش خوب نیست هر کسی در وسع خودش کاری انجام می ده، شاید دوستش هم نباشه، فقط با هم هم کلاسی اند اما اون روز خوراکی هاشون را باهاش قسمت می کنند. خلاصه اش این که تو سختی ها خوب مراقب همدیگه هستند.

حالا بیایید به دنیای بزرگ ترها، با یک نفر دوستیم رابطه ی خوبی هم داریم اما کافیه گرهی در کار اون بنده ی خدا بیفته؛ هستند برخی افرادی که عنوان می کنند: حقش بود! بعضی ها منصف ترند، می گویند: من که کاری از دستم ساخته نیست، مشکل خودشه!

چند درصد از ما سعی می کنیم حداقل با یک حضور ساده در کنار اون شخص کمی بهش دلگرمی بدیم؟ کاری که بچه های دبستانی خوب از عهده اش برمی آیند.

نیاز نیست همیشه دوستان خودمان را هنگام مشکلات محک بزنید که آیا دوستان واقعی ما هستند یا خیر؟ گاهی لازم است خودمان را هنگام مشکلات دوستان محک بزنیم که آیا دوستان واقعی آن ها هستیم یا خیر؟


ضرب المثل یعنی مثل زدن. پس بهتر است بگوییم مثل نه ضرب المثل. ضرب المثل از غلطهای مصطلح است. دهخدا کتابی دارد با عنوان "امثال و حکم".

از آن پدر، از آن پسر

Like father, like son
or
Like mother , like daughter

آن چنان مادر، این چنین دختر

در روانشناسی بسیاری از جاها اشاره به الگو گیری کودک از والدین می شود؛ بسیاری از رفتارهای فرزندان مشابهت به رفتار والدین دارد؛ چرا که منزل و اعضای خانواده بستری است که کودک مکرراً با آن در ارتباط است و یادگیری نتیجه ی تکرار.

جالب این که از این دست مثل ها به کرات می توان در زبان های مختلف یافت؛ بی شک دلیل ش این است که پیشینیان نیز به نقش مهم والدین پی برده بودند.

البته در فارسی این معادل نیز برای این مثل ذکر شده است

پسر کو ندارد نشان از پدر // تو بيگانه خوان و مخوانش پسر

بوی گل را از که جویم ؟ از گلاب

خانواده الگوی فرزندان اند

مراقب رفتار و گفتارمان باشیم تا فرزندانمان نیز مراقب رفتار و گفتارشان باشند.

جواب آن جفنگت این جفنگ است// کلوخ انداز را پاداش سنگ است

Like question , like answer

گاهی اوقات از نزدیکانمان حرفی می شنویم یا حرکتی می بینیم که بسیار موجب ناراحتی و آزردگی خاطر ما می شود؛ غافل از این که این سخن یا رفتار نتیجه ی سخن و رفتار دیروز خود ما بوده است.

درس دینی دوم یا سوم دبستان را به یاد دارید؟ مردی که مادر پیر و فرسوده اش را در سبدی گذاشت تا به بیابان ببرد و سخن فرزندش که خواست سبد را بازگرداند تا فردا روی او نیز این کار را انجام دهد؟!

به قول نظامی: با کوه کسی که راز گوید//کوه آنچه شنیده باز گوید

از واعظ نامتعظی پند شنیدن//چون قبله نما ساختن اهل فرنگ است

Like counseller , like counsel

این مثل همان است که گویند: پیش نماز که غوز کنه... !

این مثل طنز گونه حکایت از معلم ناصالح دارد؛ زمانی خیلی دقت می شد که چه کسی معلم فرزند ما است اما این روزها...

A good wife and health is a man's best wealth

قابوس نامه
زن پرهیزگار زاینده// مرد را دولتیست پاینده

سعدی
زن خوب فرمان بر پارسا// کند مرد درویش را پادشاه

زن از نخست بود رکن خانه هستی//که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان

به نظرتون توضیح می خواد؟ نه، نمی خواد!
فقط حیف که بیشتر شاعرهای ما مرد بودند! یادشون رفته راجع به شوهر خوب شعر بگند:Labkhand:

العاقل بلاشارة

A word to the wise is enough

بعضی والدین عادت دارند وقتی فرزندشان برای کاری توضیح می خواهد می گویند: برای این که منی می گم! با جملاتی شبیه این. برخی والدین هم جزئی ترین مسائل را برای فرزندانشان توضیح می دهند؛ و به قدری در این راه راه افراط رفته اند که مثلاً اگر به فرزند بگویند: برو نان بخر هم توضیح می خواهند برای چه نان بخرم! و انتظار دارند والدین به آنان بگویند: چون نان نداریم!

این ها دقیقاً دو مورد افراطی است که در جامعه شاهد آن هستیم. در حالی که اگر از همان سال های کودکی فرزند را طوری تربیت کنیم که با یک توضیح مختصر خودش متوجه ی کل مطلب بشود به این سبک عادت می کند؛ ذهنش جستجو گر می شود؛ کم کم که مسائل زندگی سخت می شوند ذهن قدرت حل مسئله پیدا می کند؛ یعنی سرنخ ها را می گیرد خودش به جواب می رسد.

هیچ گاه برای پرورش قدرت حل مسئله دیر نیست؛ می توانیم از امروز آن را در خودمان پرورش دهیم. به دنبال سرنخ ها باشیم و خودتان ریشه ها را پیدا کنیم، نخواهیم همیشه دیگران این کار را برای ما انجام دهند. در امور تفکر کنیم

سیلی نقد به ز حلوای نسیه

Better an egg today than a hen tomorrow
or
Bird in the hand is worth two in the bush

به کرات با دخترانی روبرو هستیم که به پسری دل بسته اند و شاید سال ها باشد منتظراند که وی به خواستگاری آنان برود! برای مشاور هم توضیح می دهند که : پسر واقعاً خوبیه، خیلی با کمالاته، دقیقاً همونیه که می می خوام، منتها هر وقت خواسته بیاد خواستگاری یه اتفاقی افتاده! همه راضی اند اما مادرش ناراضیه برای همین از من خواسته که یه کم صبر کنم!

چنین نمونه هایی را در عرصه های دیگر نیز شاهد هستیم؛ که فرد مدام خودش را توصیه به صبر می کند که نه فلانی آدم خوبی است و حتماً روی قولی که داده ایستاده است.

کسی که اهل عمل باشد و قصد انجام کاری را داشته باشد، انجام آن را به تاخیر نمی اندازد.

آدم عاشق کور است

love is blind

انتخاب عقلانی است که یک انتخاب مناسب و یک زندگی پایدار را در آینده رقم خواهد زد؛ به همین منظور توصیه می گردد هنگام انتخاب حتماً از تجربیات والدین نیز بهره بگیرید. چرا که جوان ناپخته ی عاشق امروز مصر از که بهترین انتخاب را داشته اما فردا دیگران را سرزنش می کند که چرا دیروز آگاهش نکردند! غافل از این که آگاهش کردند او چشمانش را بسته بود!

موضوع قفل شده است