جمع بندی سند روایتی در رابطه با فضیلت گریه بر امام حسین (علیه السلام) بر اساس نقل اهل سنت

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سند روایتی در رابطه با فضیلت گریه بر امام حسین (علیه السلام) بر اساس نقل اهل سنت
با سلام در کلیپی یکی از روحانیون سنی مذهب تاجیکستان روضه می خواند و به نقل از امام حسین علیه السلام روایتی اینچنین نقل کرد: من عبر فینا عبرة و قطر فینا قطرة بواه الله عزوجل فی الجنه سند این روایت در منابع اهل سنت یا شیعه  کجاست؟ متشکرم.
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدرا
در کلیپی یکی از روحانیون سنی مذهب تاجیکستان روضه می خواند و به نقل از امام حسین علیه السلام روایتی اینچنین نقل کرد: من عبر فینا عبرة و قطر فینا قطرة بواه الله عزوجل فی الجنه سند این روایت در منابع اهل سنت یا شیعه  کجاست؟
  با سلام و عرض ادب این حدیث در منابع اهل سنت در «فضائل الصحابة» به نقل «ابوبکر قطیعی» از «احمد بن حنبل»  از طریق «ربیع بن منذر» روایت شده است؛ و در منابع شیعه نیز به همین مضمون در کتاب «کامل الزیارات» از طریق «ربیع بن منذر» روایت شده است. توضیح: فضیلت گریه ی بر مصائب و مظلومیت امام حسین (علیه السلام) امری است که نه تنها در منابع شیعه؛ بلکه در منابع اهل سنت نیز با اسانید معتبر روایت شده است. یکی از این اخبار که به متن و مضمون واحد از طریق «ربیع بن منذر» از پدرش از امام حسین (علیه السلام) روایت شده در دو کتاب «فضائل الصحابة» «احمد بن حنبل» (متوفی: 241هـ) (1) و «کامل الزیارات» مرحوم «ابن قولویه» (متوفی: 367هـ) روایت شده است. سند و متن این روایت بنابر نقل «ابوبکر قطیعی» شاگرد «عبدالله بن احمد بن حنبل» بدین صورت است که وی گفت: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْرَائِيلَ قَالَ: رَأَيْتُ فِي كِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ يَدِهِ: نا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ قثنا الرَّبِيعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَ حُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ يَقُولُ: «مَنْ دَمَعَتَا عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ». (2) «احمد بن اسرائيل»گفت: در كتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش ديدم (3) كه وی از طریق اسود بن عامر (ابو عبد الرحمن) از ربيع بن منذر نقل كرد كه پدرش گفت: حسين بن علي (عليهما السلام) می فرمود: هر كس چشمانش برای ما پر از اشك شود و يا قطره ای اشك برای ما بريزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد. این روایت به نقل از مرحوم «ابن قولویه» اینچنین است: حَدَّثَنِي حَكِيمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ الْحَكِيمِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا بَكَّارُ بْنُ أَحْمَدَ الْقَسَّامُ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ عَنْ مُخَوَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ مُنْذِرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (علیهما السلام) يَقُولُ‏: «مَنْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً وَ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَحْقَاباً»؛‌ (4) «ربیع بن منذر» از پدرش روایت نمود که وی گفت از «علی بن الحسین» (علیهما السلام) شنیدم که فرمود: کسی كه در راه ما دو چشمش سرشك بارد، يا قطره‏اى اشك از دو ديده‏اش فرو ريزد خداوند متعال در بهشت غرفه‏اى به او عطاء فرمايد كه روزگارها در آن سكنا گزيند». این خبر در روایت مشابه دیگری به نقل «ابن قولویه» چنین گزارش شده است: حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) يَقُولُ‏: «أَيُّما مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ- عليه‏السّلام- دَمْعَةً حَتّى‏ تَسيلَ عَلى‏ خَدِّهِ، بَوَّأَهُ اللَّهُ بِها فِى الْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُها أَحْقاباً؛ وَ أَيُّما مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْناهُ حَتّى‏ تَسيلَ عَلى‏ خَدِّهِ فِينا لِأَذىً مَسَّنا مِنْ عَدُوِّنا فِى الدُّنْيا، بَوَّأَهُ اللَّهُ بِها فِى الْجَنَّةِ مُبَوَّأ صِدْقٍ؛ وَ أَيُّما مُؤْمِنٍ مَسَّهُ أَذَىً فينا فَدَمَعَتْ عَيْناهُ حَتّى‏ تَسيلَ عَلى‏ خَدِّهِ مِنْ مَضاضَةِ ما أُوذِىَ فِينا، صَرَفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِهِ الْأَذى‏ وَ آمَنَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنْ سَخَطِهِ وَ النّارِ». (5) «هر مؤمنى كه براى كشته شدن حسين‏ بن على (عليهما ‏السّلام) قطره‏ اى اشك بريزد، و بر گونه ‏اش جارى گردد، خداوند او را در ساختمان ‏هاى بلند منزل مى ‏دهد، تا روزگارانى در آن جا زندگى كند؛ و هر مؤمنى، به خاطر اذيّتى كه در دنيا، از دشمنان ما به ما رسيده، از چشمانش اشك بريزد تا بر گونه ‏اش جارى شود، خداوند او را در بهشت، در جايگاه صدق منزل مى ‏دهد؛ و هر مؤمنى اذيّتى در [راه‏] ما به او برسد، و از دردِ آن چشمانش اشك بريزد، تا بر گونه ‏اش جارى شود، خداوند در روز قيامت، رنج آن را از صورتش برمى‏ گرداند، و از غضب خود و آتش، ايمن مى ‏گرداند». نقل روایت در منابع متأخر و واسطه ای: این روایت را صاحبان کتب: «ذخائر العقبی» تألیف: «محب الدین طبری» (متوفی: 694هـ)،(6) و «استجلاب ارتقاء الغرف بحب أقرباء الرسول ذوي الشرف» تألیف: «شمس الدین سخاوی» (متوفی: 902هـ)،(7) و «مرقاة‌المفاتیح» تألیف: «ملا علی قاری» (متوفی: 1014هـ)،(8) و «ینابیع المودة» تألیف: «سلیمان بن ابراهیم قندوزی» (متوفی: 1294هـ)، (9)، همگی به نقل از کتاب «فضائل الصحابة» این روایت را نقل کرده اند. همچنین این روایت در منابع شیعی به نقل مرحوم «شیخ مفید» (متوفی: 413هـ)، (10) و مرحوم شیخ طوسی(متوفی: 460هـ)، (11) به سند (شیخ مفید) از طریق «ربیع بن منذر» روایت شده است. شیخ مفید پس از نقل این حدیث می نویسد: «احمد بن يحيى اودى (راوى خبر) گويد: من امام حسين (علیه السلام) را در خواب ديدم و عرض كردم: مخول بن ابراهيم از ربيع بن منذر از پدرش برايم باز گفت كه شما فرموده‏ ايد: بنده ‏اى نيست كه دو چشمش در باره ما اشك بريزد، يا دو ديده‏ اش در راه ما بگريد جز اينكه خداوند بدان سبب يك حقب او را در بهشت جاى دهد، حضرت فرمود: آرى (من گفته ‏ام)، عرض كردم: در اين صورت سند حديث ميان من و شما ساقط گشت (و من ديگر بدون واسطه اين حديث را از شما روايت مى‏ كنم). (12) تفاوتی که بین نقل «ابن قولویه» و «شیخ مفید» است در این روایت آن است که «ابن قولویه» این روایت را از امام سجاد (علی السلام) روایت نموده و این در حالی است که «شیخ مفید» آنرا از امام حسین (علیه السلام) روایت نموده است. با توجه به اینکه پدر «ربیع بن منذر» از امام سجاد (علیه السلام) نقل حدیث نموده (13) می توان گفت که نقل «ابن قولویه» صحیحتر از نقل «شیخ مفید» است. ادامه دارد. پی نوشت: 1. فضائل الصحابه روایات مناقبی است که «عبدالله بن احمد بن حنبل» به نقل از پدر خویش «احمد بن حنبل» روایت نموده است. در این کتاب تعدادی از روایات به نقل شاگرد «عبدالله بن احمد» یعنی: « ابوبکر بن مالک قطیعی» است که وی این اخبار را از طریق «عبدالله بن احمد» و یا مشایخ دیگری روایت نموده است. در این خبر «ابوبکر قطیعی» این روایت را از غیر «عبدالله بن احمد»، و از طریق شیخ خود «احمد بن اسرائیل» روایت نموده که وی به خط «احمد بن حنبل» این روایت را دیده است. 2. احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، مؤسسة الرسالة - بيروت ، ج2، ص675، ح1154. 3. به این گونه روایت «وجاده » می گویند. 4. ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، 1جلد، دار المرتضوية - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش،‌ص100، ح4. 5. همان، ح1. 6. محب الدين أحمد بن عبد الله الطبري، ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، دار النشر : دار الكتب المصرية - مصر، ج 1، ص 19. 7. السخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، استجلاب ارتقاء الغرف بحب أقرباء الرسول ذوي الشرف ، تحقيق : خالد بن احمد الصُّمِّي بابطين، ناشر: دار البشائر الإسلامية ، عربستان، ج 1، ص431-432، حديث 160. 8. ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ - 2001م، ج 11، ص315. 9. القندوزي الحنفي، الشيخ سليمان بن إبراهيم، ينابيع المودة لذوي القربي، تحقيق: سيد علي جمال أشرف الحسيني، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشرـ قم، الطبعة:الأولي1416هـ ، ج 2 ، ص 117 و ص373. 10. مفيد، محمد بن محمد، الأمالي (للمفيد)، 1جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413ق، ص341.: «قال أخبرني أبو عمرو عثمان بن أحمد الدقاق إجازة قال‏ أخبرنا جعفر بن محمد بن مالك قال حدثنا أحمد بن يحيى الأودي قال حدثنا مخول بن إبراهيم عن الربيع بن المنذر عن أبيه عن الحسين بن علي (علیهما السلام) قال‏: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه‏ فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا. قال: أحمد بن يحيى الأودي فرأيت الحسين بن علي (علیهما السلام) في المنام فقلت حدثني مخول بن إبراهيم عن الربيع بن المنذر عن أبيه عنك أنك قلت ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه‏ فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا قال نعم قلت سقط الإسناد بيني و بينك‏». 11. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي (للطوسي)، 1جلد، دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق، ص117.: «أخبرنا محمد بن محمد (رحمه الله)، قال: أخبرني أبو عمرو عثمان الدقاق إجازة، قال: أخبرنا جعفر بن محمد بن مالك، قال: حدثنا أحمد بن يحيى‏الأودي، قال: حدثنا مخول بن إبراهيم، عن الربيع بن المنذر، عن أبيه، عن الحسين بن علي (عليهما السلام)، قال: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه‏ فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا. قال أحمد بن يحيى الأودي: فرأيت الحسين بن علي (عليه السلام) في المنام فقلت: حدثني مخول بن إبراهيم، عن الربيع بن المنذر، عن أبيه، عنك، أنك قلت: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة، أو دمعت عيناه فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا. قال: نعم. قلت: سقط الإسناد بيني و بينك». 12. همان. 13. الخویی، معجم رجال الحدیث،‌ج7، ص177.: «4534- الربیع بن المنذر: روی عن ابیه، عن علی بن الحسین (علیه السلام) و روی عنه محول بن ابراهیم، کامل الزیارات، الباب: 32، فی ثواب من بکی علی الحسین بن علی (علیهما السلام) الحدیث.      
بررسی سند: بدیهی است که این روایت از طرق شیعه صحیح بوده؛ علاوه بر کثرت طرق روایات هم مضمون آن؛ آنچه در این میان باقی است بررسی سند روایت «فضائل الصحابة» است. در این سند دو محور آن مورد توجه است. 1. « احمد بن اسرائیل». (348-253هـ) در بررسی حال «احمد بن اسرائیل» می گوئیم: وی از مشایخ «ابوبکر بن القطیعی» (متوفی: 368هـ) است و «ابوبکر قطیعی» نیز شاگرد «عبدالله بن احمد بن حنبل» (متوفی: 290هـ) است. نام وی «أبو بكر أحمد بن سلمان بن الحسن» است. (1) وی از فقیهان ناسک حنابله بوده که در حدیث نیز مورد مدح ائمه ی حدیث بوده است. «ابو یعلی موصلی» (متوفی:526هـ) در کتاب: «طبقات الحنابلة» جایگاه ویژه ی علمی و فقهی و اخلاقی وی در مذهب حنابله واقبال اهل علم به مجلس درس وی را بیان نموده است. (2) «عبدالکریم سمعاني» (متوفی:562هـ) از عالمان نسب شناس اهل سنت نیز، «احمد بن اسرائیل» را از فقیهان حنابله و از محدثین معرفي نموده که در حدیث از گروهی از مشایخ همچون: «عبدالله بن احمد بن حنبل» نقل حدیث نموده است. (3) همچنین «احمد بن اسرائیل» از شیوخ اجازه ی «حاکم نیشابوری» (متوفی:405هـ) است که «حاکم نیشابوری» در زمان حضور خود در بغداد از وی کسب حدیث نموده است. (4) تعداد روایاتی که «حاکم نیشابوری» در «المستدرک علی الصحیحین» از طریق وی روایت نموده بیش از ده مورد است که حاکم پس از نقل آنها حکم به صحت اکثر این روایات بر اساس «شرط شیخین» نموده که چنین امری بیانگر وثاقت و جلالت وی در نزد «حاکم نیشابوری» است. (5) همچنین «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ) نیز در کتاب «تذکرة الحفاظ» وی را با عبارات «امام» و «حافظ» و «فقیه» یاد نموده است. (6) ذهبی در کتاب: «سیر اعلام النبلاء» در بیان ترجمه ی وی به کثرت مشایخ و شاگردان وی اشاره نموده و نظر برخی از ائمه ی حدیث همچون: «خطیب بغدادی» (م:598هـ) را در مورد وی ذکر نموده که این ترجمه به تنهایی در توثیق وی کفایت می کند. (7) «ذهبی» همچنین در «میزان الاعتدال» حکم به «صدوق» بودن وی نموده است. (8) که «ابن حجر عسقلاني» (متوفاي852هـ) نیز در «لسان المیزان» این حکم را تأیید نموده است. (9) «ناصر الدین البانی» (متوفی:1420هـ) نیز همچون «ذهبی» و «ابن حجر» حکم آنان را پذیرفته است. (10) با توجه به مطالب فوق می گوئیم: اسناد این روایت صحیح است؛ چنانکه محقق کتاب: «فضائل الصحابة» دکتر «وصى الله بن محمد عباس» در مورد حکم این روایت می نویسد: «احمد بن اسرائيل شيخ القطيعي لم اجده والباقون ثقات». (11) بر اساس گفته ی وی غیر از «احمد بن اسرائیل» که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفت، بقیه ی راویان این خبر افرادی موثق بوده؛ لذا اسناد روایت «احمد بن حنبل» صحیح خواهد بود. 2. بررسی حال پدر «ربیع بن منذر» آنچه در این میان باقی است بررسی حال پدر «ربیع بن منذر» است. (12) نام پدر وی «منذر بن یعلی» است که «یحیی بن معین» (13) و «ابن حبان» (14) و ابن حجر (15) و بر اساس گزارش وی «ابن سعد» و «ابن خراش» و «عجلی» همگی وی را توثیق نموده اند. (16) همچنین وی از راویان کتب سته بوده که «بخاری» و «مسلم» از وی روایتی را از طریق «محمد بن حنفیه» از امام علی (علیه السلام) روایت کرده اند. (17) که با توجه به این نکات هیچ شکی در وثاقت و اعتبار «ربیع بن منذر» و «منذر بن یعلی» نخواهد بود. پی نوشت: 1. ابن الجوزي، تلقيح فهوم أهل الأثر، ج1، ص369 ، دار النشر: شركة دار الأرقم بن أبي الأرقم - بيروت - 1997 ، الطبعة : الأولي؛ أحمد بن علي بن ثابت الخطيب البغدادي، موضح أوهام الجمع والتفريق، ج1، ص 464، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : د. عبد المعطي أمين قلعجي.: «ذكر أبي بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ سَلْمَانَ بْنِ الْحسن النجاد... هُوَ أَحْمَد بن سلمَان بن الْحسن بن إِسْرَائِيل بن يُونُس فنسبه عمر إِلَى جد جده وَهُوَ أَحْمَد بن إِسْرَائِيل الَّذِي روى عَنهُ أَبُو بكر بن مَالك الْقطيعِي...». 2. أبو الحسين ابن أبي يعلى، محمد بن محمد، طبقات الحنابلة، ج2، ص7، المحقق: محمد حامد الفقي، الناشر: دار المعرفة – بيروت.: « أَحْمَد بْن سلمان بْن الحسن بْن إسرائيل بْن يونس أَبُو بكر النجاد. العالم الناسك الورع كَانَ لَهُ فِي جامع المنصور حلقتان قبل الصلاة للفتوى عَلَى مذهب إمامنا أَحْمَد وبعد الصلاة لإملاء الحديث اتسعت رواياته وانتشرت أحاديثه ومصنفاته سمع الحسن بْن مكرم ويحيى بْن أَبِي طالب وأحمد بْن ملاعب وأبا داود السجستاني وإبراهيم الحربي وعبد اللَّه بْن إمامنا أَحْمَد ... قَالَ أَبُو علي بْن الصواف: كَانَ أَحْمَد بْن سلمان النجاد يجيء معنا إلى المحدثين إلى بشر بْن موسى وغيره ونعله فِي يده فقيل لَهُ: لم لا تلبس نعلك؟ قَالَ: أحب أن أمشي فِي طلب حديث رسول اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وأنا حاف ... وَقَالَ أَبُو إسحاق الطبري: كَانَ النجاد يصوم الدهر ويفطر كل ليلة عَلَى رغيف ويترك مِنْهُ لقمة فَإِذَا كَانَ ليلة الجمعة تصدق بذلك الرغيف وأكل تلك اللقم الَّتِي استفضلها». 3. عبد الكريم بن محمد بن منصور التميمي السمعاني، الأنساب، ج13، ص31، مجلس دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد.: ««أبو بكر أحمد بن سلمان ابن الحسن بن إسرائيل بن يونس الفقيه الحنبلي، المعروف بالنجاد، من أهل بغداد، وكان له في جامع المنصور يوم الجمعة حلقتان: قبل الصلاة وبعدها، إحداهما للفتوى في الفقه على مذهب أحمد بن حنبل، والأخرى لإملاء الحديث، وهو ممن اتسعت رواياته، وانتشرت أحاديثه، سمع الحسن بن مكرم... وعبد الله بن أحمد بن حنبل وخلقا يطول ذكرهم، وكانت ولادته في سنة ثلاث وخمسين ومائتين، ومات في سنة ثمان وأربعين وثلاثمائة». 4. «حدثنا أحمد بن سلمان الفقيه ببغداد». 5. ر.ک: حاكم نيشابورى، محمّد، المستدرك على الصحيحين، تعليق: محمد بن أحمد ذهبى، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، دارالكتب العلمية، چاپ اوّل، بيروت، 1411، ح: 101و 342و 954و 1769و 2864و 4018و 4367و 5502و 6069و 6382و 7242و 7413 و7886. 6. ذهبي، محمد بن أحمد، تذكرة الحفاظ، ج3، ص57، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اوّل، 1419ق.: «النجاد الإمام الحافظ الفقيه شيخ العلماء ببغداد أبو بكر أحمد بن سلمان بن الحسن بن إسرائيل البغدادي الحنبلي...». 7. شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي، سير أعلام النبلاء، ج12، ص83، دار الحديث- القاهرة.: « الإِمَامُ المحدِّث الحَافِظ الفَقِيْه المُفْتِي شَيْخُ العِرَاق, أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بنُ سَلْمَان بنِ الحَسَنِ بنِ إِسْرَائِيْل البَغْدَادِيّ الحَنْبَلِيُّ النجَّاد. سَمِعَ أَبَا دَاوُدَ السِّجِسْتَانِيَّ ارْتَحَلَ إِلَيْهِ، وَهُوَ خاتمة أصحابه... حدَّث عَنْهُ: أَبُو بكرٍ القَطِيْعِيُّ, وَأَبُو بَكْرٍ عَبْدُ العَزِيْزِ الفَقِيْه، وَابْنُ شَاهِيْنٍ, وَالدَّارَقُطْنِيّ، وَابْنُ مَنْدَة, وَأَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بنُ يُوْسُفَ الرَّقِّيُّ, وَأَبُو الحَسَنِ بنُ الفُرَاتِ, وَأَبُو سُلَيْمَانَ الخَطَّابِيُّ، وَأَبُو عَبْدِ اللهِ الحَاكِم,... وَقَالَ أَبُو إِسْحَاقَ الطَّبَرِي: كَانَ النَّجَّاد يَصُوْمُ الدَّهْر، وَيُفْطِر كُلَّ لَيْلَة عَلَى رَغِيفٍ, فيترُك مِنْهُ لُقْمَةً, فَإِذَا كَانَ لَيْلَة الجُمُعَة تصدَّق برغيفه، وَاكتفَى بتلك اللقم. وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ الخَطِيْبُ: كَانَ النَّجَّاد صَدُوْقاً عَارِفاً, صنَّف السُّنن، وَكَانَ لَهُ بِجَامع المَنْصُوْر حَلْقَةٌ قَبْل الجمعَة للفَتْوَى, وَحَلْقَة بَعْد الجُمُعَة للإِمْلاَء...». 8. ذهبى، محمّد، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج1، ص101، ترجمه: 396، تحقيق: بجاوى على محمّد، دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت، چاپ اوّل، 1382ق.: «... كان رأسا في الفقه، رأسا في الرواية، ارتحل إلى أبي داود السجستاني، وأكثر عنه، وكان ابن زرقوية يقول: النجاد بن صاعدنا. قلت: هو صدوق». 9. ابن حجر عسقلاني، احمد بن علي، لسان الميزان، ج1، ص180، ترجمه: 576، تحقيق: دائرة المعرف النظامية للهند، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت، چاپ دوّم، 1390هـ. ق.: «"أحمد" بن سليمان بن الحسن بن إسرائيل بن يونس أبو بكر النجاد الفقيه الحنبلي المشهور روى عن هلال بن العلاء وأبي قلابة وخلق ورحل وصنف السنن وروى عنه ابن مردويه وأبو علي بن شاذان وعبد الملك بن بشران وخلق كثير وكان رأسا في الفقه رأسا في الرواية ارتحل إلى أبي داود السجستاني وأكثر عنه وكان بن زرقويه يقول النجاد بن صاعدنا قلت وهو صدوق...».   10. ألباني، محمد ناصرالدین، إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، ج 3، ص40، تحقيق: إشراف: زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1405 - 1985 م.: «النجاد الذى عزا إليه الحديث مؤلف الكتاب هو أحمد بن سلمان بن الحسن أبو بكر الفقيه الحنبلى , يعرف بالنجاد , وهو حافظ صدوق جمع المسند , وصنف فى السنن كتاباً كبيراً , روى عنه الدارقطنى وغيره من المتقدمين , ولد سنة (253) فيما قيل , وتوفى سنة (348)». 11. أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني، فضائل الصحابة، ج2، ص840، ح1154، المحقق: د. وصي الله محمد عباس، عدد الأجزاء: 2، دار ابن الجوزی، المملکة العربیة السعودیة. 12. أحمد بن عبد الله بن صالح أبو الحسن العجلي الكوفي، معرفة الثقات، ج1، ص356، ترجمه: 461، الناشر: مكتبة الدار - المدينة المنورة.: «الربيع بن منذر كوفى ثقة»؛‌ محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي، الثقات، ج6، ص297، ترجمه: 7799، دار الفكر،‌الطبعة الأولى.: «الربيع بن المنذر الثوري من أهل الكوفة يروى عن الشعبي وأبيه روى عنه إسحاق بن منصور السلولي وزيد بن الحباب»؛ 13. ابن ابي حاتم رازي، عبدالرحمن بن محمّد، الجرح والتعديل، ج8، ص242، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ اوّل، 1271 هـ.ق.: «منذر بن يعلى أبو يعلى الثوري روى عن ابن الحنفية وسعيد ابن جبير والربيع بن خثيم وعاصم بن ضمرة روى عنه الاعمش وسعيد ابن مسروق وفطر والحجاج بن ارطاة وابنه الربيع بن منذر سمعت أبي يقول ذلك. نا عبد الرحمن قال ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيى بن معين أنه قال: منذر الثوري ثقة». 14. محمد بن حبان أبو حاتم البُستي، الثقات، ج7، ص480، ترجمه: 11042، طبع بإعانة: وزارة المعارف للحكومة العالية الهندية، الناشر: دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند، الطبعة: الأولى، 1393 ه‍ = 1973، عدد الأجزاء: 9.: «مُنْذر بن يعلى أَبُو يعلى الثَّوْريّ من أهل الْكُوفَة يروي عَن الرّبيع بن خثيم وَمُحَمّد بْن الْحَنَفِيَّة روى عَنهُ سعيد بن مَسْرُوق وَالْأَعْمَش». 15. ابن حجر عسقلاني، أحمد، تقريب التهذيب، ج1، ص546، ترجمه: 6894، تحقيق: محمد عوامة، دار الرشيد، سوريا، چاپ اوّل، 1406ق.: «المنذر ابن يعلى الثوري بالمثلثة أبو يعلى الكوفي ثقة من السادسة ع». 16. العسقلانی، احمد بن علی، تهذيب التهذيب،ج10، ص304، ترجمه: 532،‌ الناشر: مطبعة دائرة المعارف النظامية، الهند، الطبعة: الطبعة الأولى، 1326هـ.: «ع (الستة) المنذر بن يعلى الثوري  أبو يعلى الكوفي. روى عن محمد بن علي بن أبي طالب والربيع بن خثيم وسعيد بن جبير وعاصم ابن ضمرة والحسن بن محمد بن علي بن أبي طالب وغيرهم روى عنه ابنه الربيع والاعمش وفطر بن خليفة وسالم بن أبي حفصة وسعيد بن مسروق الثوري والحسن ابن عمرو الفقيمي ومحمد بن سوقة. ذكره ابن سعد في الطبقة الثالثة من أهل الكوفة وقال كان ثقة قليل الحديث وقال ابن معين والعجلي وابن خراش ثقة وذكره ابن حبان في الثقات». 17. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، ج1، ص112، ح123، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق.: «بَابُ‏ مَنْ اسْتَحْيَا، فَأَمَرَ غَيْرَهُ بِالسُّؤَالِ‏»: حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاوُدَ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ مُنْذِرٍ الْثَّوْرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ عَنْ عَلِيِ، قَالَ: كُنْتُ‏ رَجُلًا مَذَّاءً فَأَمَرْتُ الْمِقْدَادَ أَنْ يَسْأَلَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، فَسَأَلَهُ؟ فَقَالَ: «فِيهِ الْوُضُوءُ»؛ مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ج1، ص247، ح203،  5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1412 ه.ق.: «حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ. حَدَّثَنَا وَكِيعٌ وَ أَبُو مُعَاوِيَةَ وَ هُشَيْمٌ عَنْ الْأَعْمَشِ، عَنْ مُنْذِرِ بْنِ يَعْلَى (وَ يُكْنَى أَبَا يَعْلَى) عَنْ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ، عَنْ عَلِيٍّ: قَالَ: كُنْتُ‏ رَجُلًا مَذَّاءً وَ كُنْتُ أَسْتَحْيِي أَنْ أَسْأَلَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ. لِمَكَانِ ابْنَتِهِ. فَأَمَرْتُ الْمِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ. فَسَأَلَهُ فَقَالَ «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ. وَ يَتَوَضَّأُ».
  جمع بندی: پرسش: در کلیپی یکی از روحانیون سنی مذهب تاجیکستان روضه می خواند و به نقل از امام حسین علیه السلام روایتی اینچنین نقل کرد: «من عبر فینا عبرة و قطر فینا قطرة بواه الله عزوجل فی الجنة». سند این روایت در منابع اهل سنت یا شیعه کجاست و چه اعتباری دارد؟ پاسخ: این حدیث در منابع اهل سنت در «فضائل الصحابة» به نقل «ابوبکر قطیعی» از «احمد بن حنبل»  از طریق «ربیع بن منذر» روایت شده است؛ و در منابع شیعه نیز به همین مضمون در کتاب «کامل الزیارات» از طریق «ربیع بن منذر» روایت شده است. توضیح: فضیلت گریه ی بر مصائب و مظلومیت امام حسین (علیه السلام) امری است که نه تنها در منابع شیعه؛ بلکه در منابع اهل سنت نیز با اسانید معتبر روایت شده است. یکی از این اخبار که به متن و مضمون واحد از طریق «ربیع بن منذر» از پدرش از امام حسین (علیه السلام) روایت شده در دو کتاب «فضائل الصحابة» «احمد بن حنبل» (متوفی: 241هـ) (1) و «کامل الزیارات» مرحوم «ابن قولویه» (متوفی: 367هـ) روایت شده است. سند و متن این روایت بنابر نقل «ابوبکر قطیعی» شاگرد «عبدالله بن احمد بن حنبل» بدین صورت است که وی گفت: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْرَائِيلَ قَالَ: رَأَيْتُ فِي كِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ يَدِهِ: نا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ قثنا الرَّبِيعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَ حُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ يَقُولُ: «مَنْ دَمَعَتَا عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ». (2) «احمد بن اسرائيل»گفت: در كتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش ديدم (3) كه وی از طریق اسود بن عامر (ابو عبد الرحمن) از ربيع بن منذر نقل كرد كه پدرش گفت: حسين بن علی (عليهما السلام) می فرمود: «هر كس چشمانش برای ما پر از اشك شود و يا قطره ای اشك برای ما بريزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد». این روایت به نقل از مرحوم «ابن قولویه» اینچنین است: حَدَّثَنِي حَكِيمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ الْحَكِيمِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا بَكَّارُ بْنُ أَحْمَدَ الْقَسَّامُ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ عَنْ مُخَوَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ مُنْذِرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (علیهما السلام) يَقُولُ‏: «مَنْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً وَ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَحْقَاباً»؛‌ (4) «ربیع بن منذر» از پدرش روایت نمود که وی گفت از «علی بن الحسین» (علیهما السلام) شنیدم که فرمود: کسی كه در راه ما دو چشمش سرشك بارد، يا قطره‏ اى اشك از دو ديده ‏اش فرو ريزد خداوند متعال در بهشت غرفه هایی به او عطاء فرمايد كه روزگارها در آن سكنا گزيند». این خبر در روایت مشابه دیگری به نقل «ابن قولویه» چنین گزارش شده است: حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) يَقُولُ‏: «أَيُّما مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ- عليه‏السّلام- دَمْعَةً حَتّى‏ تَسيلَ عَلى‏ خَدِّهِ، بَوَّأَهُ اللَّهُ بِها فِى الْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُها أَحْقاباً؛ وَ أَيُّما مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْناهُ حَتّى‏ تَسيلَ عَلى‏ خَدِّهِ فِينا لِأَذىً مَسَّنا مِنْ عَدُوِّنا فِى الدُّنْيا، بَوَّأَهُ اللَّهُ بِها فِى الْجَنَّةِ مُبَوَّأ صِدْقٍ؛ وَ أَيُّما مُؤْمِنٍ مَسَّهُ أَذَىً فينا فَدَمَعَتْ عَيْناهُ حَتّى‏ تَسيلَ عَلى‏ خَدِّهِ مِنْ مَضاضَةِ ما أُوذِىَ فِينا، صَرَفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِهِ الْأَذى‏ وَ آمَنَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنْ سَخَطِهِ وَ النّارِ». (5) «هر مؤمنى كه براى كشته شدن حسين‏ بن على (عليهما ‏السّلام) قطره‏ اى اشك بريزد، و بر گونه ‏اش جارى گردد، خداوند او را در ساختمان ‏هاى بلند منزل مى ‏دهد، تا روزگارانى در آن جا زندگى كند؛ و هر مؤمنى، به خاطر اذيّتى كه در دنيا، از دشمنان ما به ما رسيده، از چشمانش اشك بريزد تا بر گونه ‏اش جارى شود، خداوند او را در بهشت، در جايگاه صدق منزل مى ‏دهد؛ و هر مؤمنى اذيّتى در [راه‏] ما به او برسد، و از دردِ آن چشمانش اشك بريزد، تا بر گونه ‏اش جارى شود، خداوند در روز قيامت، رنج آن را از صورتش برمى‏ گرداند، و از غضب خود و آتش، ايمن مى ‏گرداند». نقل روایت در منابع متأخر و واسطه ای: این روایت را صاحبان کتب: «ذخائر العقبی» تألیف: «محب الدین طبری» (متوفی: 694هـ)،(6) و «استجلاب ارتقاء الغرف بحب أقرباء الرسول ذوي الشرف» تألیف: «شمس الدین سخاوی» (متوفی: 902هـ)،(7) و «مرقاة‌المفاتیح» تألیف: «ملا علی قاری» (متوفی: 1014هـ)،(8) و «ینابیع المودة» تألیف: «سلیمان بن ابراهیم قندوزی» (متوفی: 1294هـ)، (9)، همگی به نقل از کتاب «فضائل الصحابة» این روایت را نقل کرده اند. همچنین این روایت در منابع شیعی به نقل مرحوم «شیخ مفید» (متوفی: 413هـ)، (10) و مرحوم شیخ طوسی(متوفی: 460هـ)، (11) به سند (شیخ مفید) از طریق «ربیع بن منذر» روایت شده است. شیخ مفید پس از نقل این حدیث می نویسد: «احمد بن يحيى اودى (راوى خبر) گويد: من امام حسين (علیه السلام) را در خواب ديدم و عرض كردم: مخول بن ابراهيم از ربيع بن منذر از پدرش برايم باز گفت كه شما فرموده‏ ايد: بنده ‏اى نيست كه دو چشمش در باره ما اشك بريزد، يا دو ديده‏ اش در راه ما بگريد جز اينكه خداوند بدان سبب يك حقب او را در بهشت جاى دهد، حضرت فرمود: آرى (من گفته ‏ام)، عرض كردم: در اين صورت سند حديث ميان من و شما ساقط گشت (و من ديگر بدون واسطه اين حديث را از شما روايت مى‏ كنم). (12) تفاوتی که بین نقل «ابن قولویه» و «شیخ مفید» است در این روایت آن است که «ابن قولویه» این روایت را از امام سجاد (علی السلام) روایت نموده و این در حالی است که «شیخ مفید» آنرا از امام حسین (علیه السلام) روایت نموده است. با توجه به اینکه پدر «ربیع بن منذر» از امام سجاد (علیه السلام) نقل حدیث نموده (13) می توان گفت که نقل «ابن قولویه» صحیحتر از نقل «شیخ مفید» است. محتوای رایت: محتوای این روایت و روایات هم مضمون آن بیانگر آن است که هرگاه بنده‏اى صفت رحمت خود را به بهترين خلق خدا ظهور دهد، خداوند هم رحمت بى‏انتهايش را شامل حال وى خواهد ساخت و او را در جایگاهی خاص پاداش دهد. روشن است که صرف وجود قطره ی اشک موجب چنین مزیتی به تنهایی نخواهد بود، بلکه چنین اشکی زمانی دارای چنین آثاری است که نشأت یافته از معرفت به اهل بیت (علیهم السلام) و در راستای محبت ورزی به آنان باشد. بررسی سند: بدیهی است که این روایت از طرق شیعه صحیح بوده؛ علاوه بر کثرت طرق روایات هم مضمون آن؛ آنچه در این میان باقی است بررسی سند روایت «فضائل الصحابة» است. در این سند دو محور آن مورد توجه است. 1. « احمد بن اسرائیل». (348-253هـ) در بررسی حال «احمد بن اسرائیل» می گوئیم: وی از مشایخ «ابوبکر بن القطیعی» (متوفی: 368هـ) است و «ابوبکر قطیعی» نیز شاگرد «عبدالله بن احمد بن حنبل» (متوفی: 290هـ) است. نام وی «أبو بكر أحمد بن سلمان بن الحسن» است. (14) وی از فقیهان ناسک حنابله بوده که در حدیث نیز مورد مدح ائمه ی حدیث بوده است. «ابو یعلی موصلی» (متوفی:526هـ) در کتاب: «طبقات الحنابلة» جایگاه ویژه ی علمی و فقهی و اخلاقی وی در مذهب حنابله واقبال اهل علم به مجلس درس وی را بیان نموده است. (15) «عبدالکریم سمعاني» (متوفی:562هـ) از عالمان نسب شناس اهل سنت نیز، «احمد بن اسرائیل» را از فقیهان حنابله و از محدثین معرفي نموده که در حدیث از گروهی از مشایخ همچون: «عبدالله بن احمد بن حنبل» نقل حدیث نموده است. (16) همچنین «احمد بن اسرائیل» از شیوخ اجازه ی «حاکم نیشابوری» (متوفی:405هـ) است که «حاکم نیشابوری» در زمان حضور خود در بغداد از وی کسب حدیث نموده است. (17) تعداد روایاتی که «حاکم نیشابوری» در «المستدرک علی الصحیحین» از طریق وی روایت نموده بیش از ده مورد است که حاکم پس از نقل آنها حکم به صحت اکثر این روایات بر اساس «شرط شیخین» نموده که چنین امری بیانگر وثاقت و جلالت وی در نزد «حاکم نیشابوری» است. (18) همچنین «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ) نیز در کتاب «تذکرة الحفاظ» وی را با عبارات «امام» و «حافظ» و «فقیه» یاد نموده است. (19) ذهبی در کتاب: «سیر اعلام النبلاء» در بیان ترجمه ی وی به کثرت مشایخ و شاگردان وی اشاره نموده و نظر برخی از ائمه ی حدیث همچون: «خطیب بغدادی» (م:598هـ) را در مورد وی ذکر نموده که این ترجمه به تنهایی در توثیق وی کفایت می کند. (20) «ذهبی» همچنین در «میزان الاعتدال» حکم به «صدوق» بودن وی نموده است. (21) که «ابن حجر عسقلاني» (متوفاي852هـ) نیز در «لسان المیزان» این حکم را تأیید نموده است. (22) «ناصر الدین البانی» (متوفی:1420هـ) نیز همچون «ذهبی» و «ابن حجر» حکم آنان را پذیرفته است. (23) با توجه به مطالب فوق می گوئیم: اسناد این روایت صحیح است؛ چنانکه محقق کتاب: «فضائل الصحابة» دکتر «وصى الله بن محمد عباس» در مورد حکم این روایت می نویسد: «احمد بن اسرائيل شيخ القطيعي لم اجده والباقون ثقات». (24) بر اساس گفته ی وی غیر از «احمد بن اسرائیل» که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفت، بقیه ی راویان این خبر افرادی موثق بوده؛ لذا اسناد روایت «احمد بن حنبل» صحیح خواهد بود. 2. بررسی حال پدر «ربیع بن منذر» آنچه در این میان باقی است بررسی حال پدر «ربیع بن منذر» است. (25) نام پدر وی «منذر بن یعلی» است که «یحیی بن معین» (26) و «ابن حبان» (27) و ابن حجر (28) و بر اساس گزارش وی «ابن سعد» و «ابن خراش» و «عجلی» همگی وی را توثیق نموده اند. (29) همچنین وی از راویان کتب سته بوده که «بخاری» و «مسلم» از وی روایتی را از طریق «محمد بن حنفیه» از امام علی (علیه السلام) روایت کرده اند. (30) که با توجه به این نکات هیچ شکی در وثاقت و اعتبار «ربیع بن منذر» و «منذر بن یعلی» نخواهد بود. نتیجه ی مطالب: اسناد این روایت بر اساس بررسی صورت پذیرفته صحیح بوده و اشکالی متوجه راویان آن نیست. پی نوشت: 1. فضائل الصحابه روایات مناقبی است که «عبدالله بن احمد بن حنبل» به نقل از پدر خویش «احمد بن حنبل» روایت نموده است. در این کتاب تعدادی از روایات به نقل شاگرد «عبدالله بن احمد» یعنی: « ابوبکر بن مالک قطیعی» است که وی این اخبار را از طریق «عبدالله بن احمد» و یا مشایخ دیگری روایت نموده است. در این خبر «ابوبکر قطیعی» این روایت را از غیر «عبدالله بن احمد»، و از طریق شیخ خود «احمد بن اسرائیل» روایت نموده که وی به خط «احمد بن حنبل» این روایت را دیده است. 2. احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، مؤسسة الرسالة - بيروت ، ج2، ص675، ح1154. 3. به این گونه روایت «وجاده » می گویند. 4. ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، 1جلد، دار المرتضوية - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش،‌ص100، ح4. 5. همان، ح1. 6. محب الدين أحمد بن عبد الله الطبري، ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، دار النشر : دار الكتب المصرية - مصر، ج 1، ص 19. 7. السخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، استجلاب ارتقاء الغرف بحب أقرباء الرسول ذوي الشرف ، تحقيق : خالد بن احمد الصُّمِّي بابطين، ناشر: دار البشائر الإسلامية ، عربستان، ج 1، ص431-432، حديث 160. 8. ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ - 2001م، ج 11، ص315. 9. القندوزي الحنفي، الشيخ سليمان بن إبراهيم، ينابيع المودة لذوي القربي، تحقيق: سيد علي جمال أشرف الحسيني، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشرـ قم، الطبعة:الأولي1416هـ ، ج 2 ، ص 117 و ص373. 10. مفيد، محمد بن محمد، الأمالي (للمفيد)، 1جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413ق، ص341.: «قال أخبرني أبو عمرو عثمان بن أحمد الدقاق إجازة قال‏ أخبرنا جعفر بن محمد بن مالك قال حدثنا أحمد بن يحيى الأودي قال حدثنا مخول بن إبراهيم عن الربيع بن المنذر عن أبيه عن الحسين بن علي (علیهما السلام) قال‏: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه‏ فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا. قال: أحمد بن يحيى الأودي فرأيت الحسين بن علي (علیهما السلام) في المنام فقلت حدثني مخول بن إبراهيم عن الربيع بن المنذر عن أبيه عنك أنك قلت ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه‏ فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا قال نعم قلت سقط الإسناد بيني و بينك‏». 11. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي (للطوسي)، 1جلد، دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق، ص117.: «أخبرنا محمد بن محمد (رحمه الله)، قال: أخبرني أبو عمرو عثمان الدقاق إجازة، قال: أخبرنا جعفر بن محمد بن مالك، قال: حدثنا أحمد بن يحيى‏الأودي، قال: حدثنا مخول بن إبراهيم، عن الربيع بن المنذر، عن أبيه، عن الحسين بن علي (عليهما السلام)، قال: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه‏ فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا. قال أحمد بن يحيى الأودي: فرأيت الحسين بن علي (عليه السلام) في المنام فقلت: حدثني مخول بن إبراهيم، عن الربيع بن المنذر، عن أبيه، عنك، أنك قلت: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة، أو دمعت عيناه فينا دمعة إلا بوأه الله بها في الجنة حقبا. قال: نعم. قلت: سقط الإسناد بيني و بينك». 12. همان. 13. الخویی، معجم رجال الحدیث،‌ج7، ص177.: «4534- الربیع بن المنذر: روی عن ابیه، عن علی بن الحسین (علیه السلام) و روی عنه محول بن ابراهیم، کامل الزیارات، الباب: 32، فی ثواب من بکی علی الحسین بن علی (علیهما السلام) الحدیث. 14. ابن الجوزي، تلقيح فهوم أهل الأثر، ج1، ص369 ، دار النشر: شركة دار الأرقم بن أبي الأرقم - بيروت - 1997 ، الطبعة : الأولي؛ أحمد بن علي بن ثابت الخطيب البغدادي، موضح أوهام الجمع والتفريق، ج1، ص 464، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : د. عبد المعطي أمين قلعجي.: «ذكر أبي بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ سَلْمَانَ بْنِ الْحسن النجاد... هُوَ أَحْمَد بن سلمَان بن الْحسن بن إِسْرَائِيل بن يُونُس فنسبه عمر إِلَى جد جده وَهُوَ أَحْمَد بن إِسْرَائِيل الَّذِي روى عَنهُ أَبُو بكر بن مَالك الْقطيعِي...». 15. أبو الحسين ابن أبي يعلى، محمد بن محمد، طبقات الحنابلة، ج2، ص7، المحقق: محمد حامد الفقي، الناشر: دار المعرفة – بيروت.: « أَحْمَد بْن سلمان بْن الحسن بْن إسرائيل بْن يونس أَبُو بكر النجاد. العالم الناسك الورع كَانَ لَهُ فِي جامع المنصور حلقتان قبل الصلاة للفتوى عَلَى مذهب إمامنا أَحْمَد وبعد الصلاة لإملاء الحديث اتسعت رواياته وانتشرت أحاديثه ومصنفاته سمع الحسن بْن مكرم ويحيى بْن أَبِي طالب وأحمد بْن ملاعب وأبا داود السجستاني وإبراهيم الحربي وعبد اللَّه بْن إمامنا أَحْمَد ... قَالَ أَبُو علي بْن الصواف: كَانَ أَحْمَد بْن سلمان النجاد يجيء معنا إلى المحدثين إلى بشر بْن موسى وغيره ونعله فِي يده فقيل لَهُ: لم لا تلبس نعلك؟ قَالَ: أحب أن أمشي فِي طلب حديث رسول اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وأنا حاف ... وَقَالَ أَبُو إسحاق الطبري: كَانَ النجاد يصوم الدهر ويفطر كل ليلة عَلَى رغيف ويترك مِنْهُ لقمة فَإِذَا كَانَ ليلة الجمعة تصدق بذلك الرغيف وأكل تلك اللقم الَّتِي استفضلها». 16. عبد الكريم بن محمد بن منصور التميمي السمعاني، الأنساب، ج13، ص31، مجلس دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد.: ««أبو بكر أحمد بن سلمان ابن الحسن بن إسرائيل بن يونس الفقيه الحنبلي، المعروف بالنجاد، من أهل بغداد، وكان له في جامع المنصور يوم الجمعة حلقتان: قبل الصلاة وبعدها، إحداهما للفتوى في الفقه على مذهب أحمد بن حنبل، والأخرى لإملاء الحديث، وهو ممن اتسعت رواياته، وانتشرت أحاديثه، سمع الحسن بن مكرم... وعبد الله بن أحمد بن حنبل وخلقا يطول ذكرهم، وكانت ولادته في سنة ثلاث وخمسين ومائتين، ومات في سنة ثمان وأربعين وثلاثمائة». 17. «حدثنا أحمد بن سلمان الفقيه ببغداد». 18. ر.ک: حاكم نيشابورى، محمّد، المستدرك على الصحيحين، تعليق: محمد بن أحمد ذهبى، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، دارالكتب العلمية، چاپ اوّل، بيروت، 1411، ح: 101و 342و 954و 1769و 2864و 4018و 4367و 5502و 6069و 6382و 7242و 7413 و7886. 19. ذهبي، محمد بن أحمد، تذكرة الحفاظ، ج3، ص57، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اوّل، 1419ق.: «النجاد الإمام الحافظ الفقيه شيخ العلماء ببغداد أبو بكر أحمد بن سلمان بن الحسن بن إسرائيل البغدادي الحنبلي...». 20. شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي، سير أعلام النبلاء، ج12، ص83، دار الحديث- القاهرة.: « الإِمَامُ المحدِّث الحَافِظ الفَقِيْه المُفْتِي شَيْخُ العِرَاق, أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بنُ سَلْمَان بنِ الحَسَنِ بنِ إِسْرَائِيْل البَغْدَادِيّ الحَنْبَلِيُّ النجَّاد. سَمِعَ أَبَا دَاوُدَ السِّجِسْتَانِيَّ ارْتَحَلَ إِلَيْهِ، وَهُوَ خاتمة أصحابه... حدَّث عَنْهُ: أَبُو بكرٍ القَطِيْعِيُّ, وَأَبُو بَكْرٍ عَبْدُ العَزِيْزِ الفَقِيْه، وَابْنُ شَاهِيْنٍ, وَالدَّارَقُطْنِيّ، وَابْنُ مَنْدَة, وَأَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بنُ يُوْسُفَ الرَّقِّيُّ, وَأَبُو الحَسَنِ بنُ الفُرَاتِ, وَأَبُو سُلَيْمَانَ الخَطَّابِيُّ، وَأَبُو عَبْدِ اللهِ الحَاكِم,... وَقَالَ أَبُو إِسْحَاقَ الطَّبَرِي: كَانَ النَّجَّاد يَصُوْمُ الدَّهْر، وَيُفْطِر كُلَّ لَيْلَة عَلَى رَغِيفٍ, فيترُك مِنْهُ لُقْمَةً, فَإِذَا كَانَ لَيْلَة الجُمُعَة تصدَّق برغيفه، وَاكتفَى بتلك اللقم. وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ الخَطِيْبُ: كَانَ النَّجَّاد صَدُوْقاً عَارِفاً, صنَّف السُّنن، وَكَانَ لَهُ بِجَامع المَنْصُوْر حَلْقَةٌ قَبْل الجمعَة للفَتْوَى, وَحَلْقَة بَعْد الجُمُعَة للإِمْلاَء...». 21. ذهبى، محمّد، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج1، ص101، ترجمه: 396، تحقيق: بجاوى على محمّد، دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت، چاپ اوّل، 1382ق.: «... كان رأسا في الفقه، رأسا في الرواية، ارتحل إلى أبي داود السجستاني، وأكثر عنه، وكان ابن زرقوية يقول: النجاد بن صاعدنا. قلت: هو صدوق». 22. ابن حجر عسقلاني، احمد بن علي، لسان الميزان، ج1، ص180، ترجمه: 576، تحقيق: دائرة المعرف النظامية للهند، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت، چاپ دوّم، 1390هـ. ق.: «"أحمد" بن سليمان بن الحسن بن إسرائيل بن يونس أبو بكر النجاد الفقيه الحنبلي المشهور روى عن هلال بن العلاء وأبي قلابة وخلق ورحل وصنف السنن وروى عنه ابن مردويه وأبو علي بن شاذان وعبد الملك بن بشران وخلق كثير وكان رأسا في الفقه رأسا في الرواية ارتحل إلى أبي داود السجستاني وأكثر عنه وكان بن زرقويه يقول النجاد بن صاعدنا قلت وهو صدوق...». 23. ألباني، محمد ناصرالدین، إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، ج 3، ص40، تحقيق: إشراف: زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1405 - 1985 م.: «النجاد الذى عزا إليه الحديث مؤلف الكتاب هو أحمد بن سلمان بن الحسن أبو بكر الفقيه الحنبلى , يعرف بالنجاد , وهو حافظ صدوق جمع المسند , وصنف فى السنن كتاباً كبيراً , روى عنه الدارقطنى وغيره من المتقدمين , ولد سنة (253) فيما قيل , وتوفى سنة (348)». 24. أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني، فضائل الصحابة، ج2، ص840، ح1154، المحقق: د. وصي الله محمد عباس، عدد الأجزاء: 2، دار ابن الجوزی، المملکة العربیة السعودیة. 25. أحمد بن عبد الله بن صالح أبو الحسن العجلي الكوفي، معرفة الثقات، ج1، ص356، ترجمه: 461، الناشر: مكتبة الدار - المدينة المنورة.: «الربيع بن منذر كوفى ثقة»؛‌ محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي، الثقات، ج6، ص297، ترجمه: 7799، دار الفكر،‌الطبعة الأولى.: «الربيع بن المنذر الثوري من أهل الكوفة يروى عن الشعبي وأبيه روى عنه إسحاق بن منصور السلولي وزيد بن الحباب»؛ 26. ابن ابي حاتم رازي، عبدالرحمن بن محمّد، الجرح والتعديل، ج8، ص242، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ اوّل، 1271 هـ.ق.: «منذر بن يعلى أبو يعلى الثوري روى عن ابن الحنفية وسعيد ابن جبير والربيع بن خثيم وعاصم بن ضمرة روى عنه الاعمش وسعيد ابن مسروق وفطر والحجاج بن ارطاة وابنه الربيع بن منذر سمعت أبي يقول ذلك. نا عبد الرحمن قال ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيى بن معين أنه قال: منذر الثوري ثقة». 27. محمد بن حبان أبو حاتم البُستي، الثقات، ج7، ص480، ترجمه: 11042، طبع بإعانة: وزارة المعارف للحكومة العالية الهندية، الناشر: دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند، الطبعة: الأولى، 1393 ه‍ = 1973، عدد الأجزاء: 9.: «مُنْذر بن يعلى أَبُو يعلى الثَّوْريّ من أهل الْكُوفَة يروي عَن الرّبيع بن خثيم وَمُحَمّد بْن الْحَنَفِيَّة روى عَنهُ سعيد بن مَسْرُوق وَالْأَعْمَش». 28. ابن حجر عسقلاني، أحمد، تقريب التهذيب، ج1، ص546، ترجمه: 6894، تحقيق: محمد عوامة، دار الرشيد، سوريا، چاپ اوّل، 1406ق.: «المنذر ابن يعلى الثوري بالمثلثة أبو يعلى الكوفي ثقة من السادسة ع». 29. العسقلانی، احمد بن علی، تهذيب التهذيب،ج10، ص304، ترجمه: 532،‌ الناشر: مطبعة دائرة المعارف النظامية، الهند، الطبعة: الطبعة الأولى، 1326هـ.: «ع (الستة) المنذر بن يعلى الثوري  أبو يعلى الكوفي. روى عن محمد بن علي بن أبي طالب والربيع بن خثيم وسعيد بن جبير وعاصم ابن ضمرة والحسن بن محمد بن علي بن أبي طالب وغيرهم روى عنه ابنه الربيع والاعمش وفطر بن خليفة وسالم بن أبي حفصة وسعيد بن مسروق الثوري والحسن ابن عمرو الفقيمي ومحمد بن سوقة. ذكره ابن سعد في الطبقة الثالثة من أهل الكوفة وقال كان ثقة قليل الحديث وقال ابن معين والعجلي وابن خراش ثقة وذكره ابن حبان في الثقات». 30. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، ج1، ص112، ح123، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق.: «بَابُ‏ مَنْ اسْتَحْيَا، فَأَمَرَ غَيْرَهُ بِالسُّؤَالِ‏»: حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاوُدَ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ مُنْذِرٍ الْثَّوْرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ عَنْ عَلِيِ، قَالَ: كُنْتُ‏ رَجُلًا مَذَّاءً فَأَمَرْتُ الْمِقْدَادَ أَنْ يَسْأَلَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، فَسَأَلَهُ؟ فَقَالَ: «فِيهِ الْوُضُوءُ»؛ مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ج1، ص247، ح203،  5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1412 ه.ق.: «حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ. حَدَّثَنَا وَكِيعٌ وَ أَبُو مُعَاوِيَةَ وَ هُشَيْمٌ عَنْ الْأَعْمَشِ، عَنْ مُنْذِرِ بْنِ يَعْلَى (وَ يُكْنَى أَبَا يَعْلَى) عَنْ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ، عَنْ عَلِيٍّ: قَالَ: كُنْتُ‏ رَجُلًا مَذَّاءً وَ كُنْتُ أَسْتَحْيِي أَنْ أَسْأَلَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ. لِمَكَانِ ابْنَتِهِ. فَأَمَرْتُ الْمِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ. فَسَأَلَهُ فَقَالَ «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ. وَ يَتَوَضَّأُ».