رهایی از اضطراب و وسواس

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رهایی از اضطراب و وسواس
سلام شرمنده باز سوال را می پرسم پاسخ دادند بیشتر توضیح دهم  من دختری 26 ساله هستم که که خانواده بین من وخواهرهایم یکیشون 2 سال از من کوچکتر  ودیگری 11ساله است،بسیارفرق می گذازد چندین بار خودم وخودشون هم مشاوره بردم، ولی هیچ فایده ای نداشته ،خانواده مرا درجمع خرد وضایع می کند بهم انواع اقسام توهین ها را می کند  ،گاهی اوقات بی خیال می شوم  ولی گاهی خیلی آزار دهنده است ،خسته می شوم  اذیت های ان ها باعث بروز انواع مشکلاتی برایم شده  از جمله لکنت زبان، نگرانی  واضطراب ،وسواس فکری وعملی  وبرای اضطرابم هم دارو مصرف می کنم   خواستم شما مرا راهنمایی بفرمایید آیا راهکاری هست،؟یا دعا سوره ای من بتوانم به آرامش برسم  وهمچنین تقویت  اراده از این وضع خیلی خسته شدم خواهشا کمکم بفرمایید  دعایی هست بتوانم از وسواس موکنی نجات یابم   باتشکر فی امان الله
برچسب: 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد امیـد
سلام از اعتماد و ارتباط تان با این مرکز صمیمانه تشکر می کنیم. شما خانم جوانی هستید که دوست دارید رابطه گرم و صمیمانه ای با پدر و مادر و خواهرهایتان داشته باشید و همچنین مشخص است که دوست دارید پیشرفت کنید و به موفقیت های زیادی دست یابید.  در برخی خانواده ها دیده می شود که پدر و مادر بین فرزندان فرق می گذارند و به صورتی متفاوت با هر فرزند برخورد می کنند. درست است که اخلاقِ فرزندان با یکدیگر فرق دارد؛ اما این به معنایِ برتربودنِ یک فرزند از فرزند دیگر نیست.   لطفا زود قضاوت نکنید و حرف های مرا تااااا آخر بخوانید. من ابتدا تحلیلی از دلایلِ بروز مشکلات شما ارائه می دهم و بعد برای حلّ مشکلات تان، راهکارهایی می گویم: غیر ازاولیای الهی (علیهم السلام) که معصوم و دور از هر گونه خطا و اشتباهی می باشند، همه آدم ها مرتکب اشتباه و خطا می شوند. من نمی خواهم اشتباهات پدر و مادرتان را توجیه کنم. همان گونه که گاهی رفتارهای اشتباه از پدر و مادرتان سر می زند، احتمالا شما نیز گاهی کارهایی انجام می دهید که پدر و مادرتان از شما انتظار ندارند. ترکیبِ رفتارهای شما و رفتارهای پدر و مادرتان باعث ایجاد مشکلاتِ شما شده است.     ما انسان ها متناسب با رفتاری که از دیگران می بینیم واکنش نشان می دهیم. شما وقتی می بینید پدر و مادرتان در حضور دیگران به شما انتقاد می کنند، ناراحت می شوید و احتمالا با حرفشان مخالفت می کنید. اگر پدر و مادرتان انتقادشان را در تنهایی به شما بگویند، به احتمال زیاد کمتر ناراحت می شوید و سعی می کنید روی حرف هایشان فکر کنید. به همین صورت وقتی شما با آنها لجبازی کنید و تلاش کنید خلاف نظرات شان رفتار نمایید، آنها نیز از دست شما دلخور می شود و بیشتر به خواهران تان توجه می کنند. پس رفتار دیگران، بازخوردی از رفتارِ خودِ ماست. شما وقتی بازخوردِ پدر و مادرتان را می بینید، تصور می کنید که آنها بین شما و خواهران تان فرق می گذارند.   ادامه دارد...
اینکه پدر و مادرتان به صورتی متفاوت با شما برخورد می کنند، دلیل بر این نیست که شما را کمتر دوست دارند. ممکن است به دلیل ترس از برخورد تند خواهرهای تان و حوصله نداشتن برای اختلاف نظر و جرّو بحث به آنها چیزی نمی گویند؛ اما چون می دانند شما انتقادپذیر هستید، به شما مواردی را تذکر می دهند تا روز به روز بهتر شوید و بتوانید پیشرفت کنید.     این احتمال نیز وجود دارد که پدر و مادرتان مشکلات ارتباطی با یکدیگر دارند و به دنبال بهانه ای هستند تا احساسات منفیِ خود را که در حال انفجار است تخلیه کنند و چون می دانند شما سنگ صبورشان هستید، احساسات منفیِ شان را با حرف های نامناسب به شما خالی می کنند. در این حالت، شما مقصّر نیستید. بلکه پدر و مادرتان باید مهارت های ارتباطی را بیاموزند تا بتوانند با یکدیگر به خوبی رفتار کنند. اگر کمی قضاوت را کنار بگذارید و سعی کنید رگ خواب آنها را بشناسید، می توانید راحت تر با آنها کنار بیایید.   ادامه دارد...
اگر تلاش کنید با همدلی پای درددل های پدر و مادرتان بنشینید و از آنها بخواهید در مورد گذشته های خودشان صحبت کنند، می فهمید که آنها هم در زندگیِ شان قربانیِ رفتارهای اشتباهِ دیگران بوده اند. آنها فرد فهمیم و آگاهی را نمی یافتند که از او سؤال بپرسند و راهنمایی بخواهند. اما شما می توانید با این مرکز در ارتباط باشید و در مورد مسائل مختلف از کارشناسان حوزه های متفاوت راهنمایی دریافت نمایید. شما وضعیت خیلی بهتری نسبت به پدر و مادرتان دارید. آنها در تربیت فرزندان، مطالبی که به ذهن شان می رسد را انجام می دهند. این کارهایی که می بینید، همچون رفتارهای متفاوت و انتقاد در جمع، حاصل نداشتنِ راهنما در گذشته است. آنها خودشان قربانیانِ نداشتنِ راهنما می باشند. قصد پدر و مادرتان از این کارها فراهم آوردنِ بهترین محیط برای شما می باشند؛ اما در مواردی اشتباه می کنند.   من نمی خواهم شما را متقاعد کنم که پدر و مادرتان اصلا اشتباه نمی کنند. بلکه از شما می خواهم به اشتباهات شان به گونه ای دیگر نگاه کنید و قصد و نیّتِ خیرشان را نیز ملاحظه نمایید.   ادامه دارد...
برای مقابله با اضطراب تان، از فنون آرَمِش (ریلَکسِیشِن) استفاده کنید. ریلکسیشن نشانه های جسمیِ اضطراب را کنترل می کند. برای ریلکسیشن روش های مختلفی وجود دارد. یکی از روش های ریلکسیشن، روشِ "ریلکسیشنِ پیش رونده" است که به وسیله "ادموند جاکوبسن" ابداع شده است. در این روش، بدن به چند گروهِ عضلاتِ بزرگ تقسیم می شود و هر گروه از عضلات، ابتدا منقبض و بعد منبسط می شوند. به این ترتیب فرد یاد می گیرد که بین دو حالتِ تنش و ریلکسیشن تمایز قائل شود و سعی کند به صورتِ ارادی فشارِ وارد شده بر اعضای بدنش را کاهش دهد. برای این منظور، در یک وضعیت راحت، مثل تکیه دادن یا دراز کشیدن قرار بگیرید؛ به صورتی که سر و کمرتان راحت باشند. پاها و دست ها را بر روی یکدیگر نگذارید و سعی کنید حرکات بدن را به حداقل برسانید. چشم ها را ببندید. به آرامی و به صورت منظّم نفس بکشید. هر کدام از گروه های عضلات را به مدت ۵ تا ۷ ثانیه منقبض کنید و سپس برای ۳۰ تا ۴۰  ثانیه آن را منبسط  کنید. منظور از انقباض و انبساطِ عضلات، سفت و شُل کردنِ آنها است. سفت کردنِ عضلات نباید به صورتِ زیاد باشد. یعنی دست راستتان را مشت کرده و سپس باز کنید. دست راست را تا به سمت شانه خم کنید و دوباره آن را از شانه دور کنید. دست چپ را تا به سمت شانه خم کنید و دوباره آن را از شانه دور کنید. ابروها را بالا ببرید و به پیشانی چروک بیاندازید و دوباره ابروها را پایین بیاورید و پیشانی را صاف کنید. چشم هایتان را محکم ببندید و دوباره باز کنید. دندان ها را فشار دهید و لب ها را جمع نمایید و دوباره آنها را آزاد کنید. شانه هایتان را به سمت گوش ها بالا ببرید و دوباره آنها را پایین بیاورید. نفس های عمیق بکشید. نفس تان را پنج ثانیه نگه دارید و سپس نفس را به آرامی در هفت ثانیه بیرون دهید. نفس عمیق، نفسی است که با آن عضله یِ دیافراگم که زیر ریه ها قرار دارد، به سمت پایین کشیده می شود و قفسه سینه کاملا به بالا می آید. روی نفس کشیدن زیاد تمرین کنید. عضلات شکم را منقبض و سپس منبسط کنید. انگشت های پا را به سمت پایین کشیده، از بدن دور کنید و سپس دوباره آنها را به سمت بالا بیاورید. همین کار را با قسمت مُچ به پایینِ پا انجام دهید. انگشت های پا را به سمت بالا کشیده، به بدن نزدیک کنید و سپس دوباره آنها را به سمت پایین ببرید. همین کار را با قسمت مُچ به پایینِ پا انجام دهید. اگر در عضله خاصّی فشاری احساس می کنید که ناشی از لباس نیست، منقبض و منبسط کردن را برای آن عضله تکرار کنید.    این روشِ ریلکسیشن حدّاقلّ بیست دقیقه طول می کشد. این روشِ آرامش بخشی را به صورت منظّم هر روز تمرین کنید تا بتوانید در هنگام احساس اضطراب به راحتی آن را اجرا نمایید. با تمرین و تکرار زیاد این روش، می فهمید که اصل و اساسِ آرامش بخشی، تمرکز روی تنفّس است. وقتی اضطراب دارید، نفس هایتان سطحی است و در آنها عضله دیافراگم پایین نمی رود و قفسه سینه کاملا به سمت بالا کشیده نمی شود. در ریلکسیشنْ این تنفّسِ ناقص اصلاح می شود و تنفّس صحیح جایگزین آن می گردد. به خاطر اهمیّت زیاد تنفّس صحیح در کاهش اضطراب، تنفّس صحیح در ورزش های رزمی و یوگا بسیار تمرین می شود.   ادامه دارد...
در مورد وسواس موکنی (تریکوتیلومانیا) باید بگویم: در یک تحقیق صورت گرفته بر روی ۸۹۴ نفر، ۸۴ درصد اعلام کردند که وسواس موکنیِ آنها با اضطراب ارتباط دارد. باقی افراد نیز بیان کردند با افزایش اضطراب، موکندنِ آنها نیز افزایش می‌یابد. اضطرابْ دلیل ایجاد وسواس موکنی نمی‌باشد؛ اما در افرادی که دارای این مشکل هستند، اضطرابْ راه‌اندازِ موکندن است. برای درمان وسواس موکنی، راه های متفاوتی وجود دارد. من به یک راهکار اشاره می کنم:   تکنیک بکار بردن رفتارهای متفاوت با رفتار کندن موها: در این تکنیک باید به محض احساسِ میل به کندنِ مو، رفتاری انجام دهید که از نظر فیزیکی برخلاف رفتار موکنی است. مثلا وقتی احساس کردید که میل شدیدی به کندن موهای خود دارید، شروع به نوشتنِ یک نامه نمایید. با این کار به تدریج از شدتِ میل به کندن مو کم می شود. اجازه دهید این تکنیک را با یک تکنیک دیگر تلفیق کنم. به این صورت که هر وقت میل شدیدی به کندن موها حسّ کردید، یک برگه کاغذ بردارید و در آن شروع به نوشتنِ افکار و احساسات منفیِ خود «به زبان ساده» نمایید. دو دانشمند به نام های  نایدرهوفر(1) و پنبیکر(2) در پژوهش های خود متوجه شدند که نوشتنِ تجربه های مملوّ از احساس به افراد کمک می کند افکار و احساسات تلخ را متوقف کنند و به این افکار و احساسات، چارچوب و شکلی معنادار بدهند و به تدریج به زندگیِ روزمرّه و ارتباطات اجتماعی شان برگردند. توجه داشته باشید که حتما باید به زبان ساده و غیرادبی احساسات تان را بنویسید. زیرا نوشتن به زبان ادبی حالتان را بدتر می کند. بعد از نوشتنِ افکار و احساساتِ منفیِ خود به زبان ساده، برگه کاغذ را بدون آن که به کسی نشان دهید، پاره کنید. این کار به کاهش احساسات و افکار منفی و نیز کاهش میل به کندن موها به طور همزمان کمک زیادی می کند. ادامه دارد... پی نوشت: 1: Neiderhoffer 2: Pennebaker
گفته اید: «خانواده مرا درجمع خرد وضایع می کند بهم انواع اقسام توهین ها را می کند». شما حق دارید از رفتارهای اشتباه پدر و مادرتان غمگین، دلخور یا عصبانی شوید. اما رفتار بعد از دلخوری وعصبانیت خیلی مهم است. اگر عصبانیت و دلخوریِ خود را با ناسزاگفتن یا داد و بیداد نشان دهید، دیگران فقط صدای بلند و ناسزای شما را می شنوند و خود را به خاطر رفتار اشتباهشان سرزنش نمی کنند. اما اگر دلخوری و عصبانیت خود را به صورت درستی نشان دهید، دیگر جایی برای توجیه باقی نمی ماند و احتمالِ اینکه پدر و مادرتان متوجه رفتار اشتباه شان بشوند، روز به روز افزایش می یابد. برای فراگیریِ شیوه های درست انتقاد، توصیه های زیر را با دقت بخوانید و آنها را بارها تمرین کنید تا بتوانید در مواقع لزوم از آنها استفاده نمایید:   الف) از رفتار انتقاد کنيد نه از شخصيت پدر و مادرتان: شخصيت هر فردی تقريبا ثابت و پايدار است. اما رفتار فرد، موقتی و قابل تغيير مي باشد. به جای استفاده از جملاتي که شخصيت پدر و مادرتان را هدف قرار می دهد، هنگام انتقاد از رفتار قابل مشاهده آنها انتقاد کنيد تا حساسيت زيادی ايجاد نکند. مثال انتقاد از شخصيت پدر و مادر: بی ادب هستید، ملاحظه من رو نمی کنید، بلد نیستید با بچه تون چطور رفتار کنید.    هنگام انتقاد از رفتار دیگران بهتر است از قالب زير (روش XYZ+خواسته) استفاده کنيد تا موثرتر باشد: « وقتي که در موقعيتِ X ، عملِ Y را انجام دادی، احساسِ Z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)».   مثال یک: وقتی دیروز توی مهمونی(X) گفتید که من تنبل هستم(Y) دِلخور شدم و غصه خوردم(Z). ميشه دیگه این کار را نکنید؟(خواسته). مثال دو: وقتی جلوی خاله(X) گفتید که من اصلا به حرف تون گوش نمیدم و آبجی حرف گوش کن تره(Y) عصبانی شدم(Z). میشه لطف کنید دیگه جلوی کسی این حرف رو نزنید و اگه انتقادی دارید، به خودم بگید(خواسته).   ادامه دارد...
ب) از کلماتی مثل «چرا» برای سؤال از رفتار پدر و مادر استفاده نکنید: وقتی با کلمه «چرا» از پدر و مادر در مورد رفتارشان سؤال می پرسید، تصور می نمایند که در حال بازجویی از آنها هستید و می خواهید آزادی شان را محدود کنید. مثلا وقتی می خواهید به پدر و مادر بفهمانید که از حرف شان ناراحت هستید، از جمله «چرا به من این رو می گید؟» استفاده نکنید. به جای این جمله، از همان قالبِ (روش XYZ+خواسته) بهره بگیرید.   ج) از يادآوری نقاط مثبت غافل نشويد: قبل از اينکه از نقاط ضعف پدر و مادرتان صحبت کنيد، نقاط قوتشان را يادآوری نمایيد و قبل از هر انتقادی از آنها تعريف کنيد. همچنين در گفت‌و‌گو‌هايتان بيان کنيد همانطور که شما از آنها انتقاد می‌کنيد، آنها نيز مي‌توانند اشتباهات شما را بيان کنند؛ چون بی عيب خداست. چنين رفتاری سبب می‌شود پدر و مادرتان شما را آدم مُنصفی بدانند و پذيرش بيشتری نسبت به حرف شما پيدا کنند.   د) اعتدال را رعايت کنيد: از پدر و مادر زياد انتقاد نکنيد. چون باعث می شود از اهميت حرف شما کم شود. وقتی حرفی زياد تکرار شود، از ارزشش کاسته می‌شود. به همین خاطر بعد از يک تذکر، به آنها فرصت فکر کردن بدهيد و تذکرات خود را دائماً تکرار نکنيد. ادامه دارد...
جهت تقویت اراده مطالبی را خدمت تان ارائه می دهم: وقتی افراد نمی توانند هدف هایی که را که برای خود تعیین کرده اند به انجام برسانند، بخشی از مشکل به خاطر نداشتن هدف است. تعیین هدف یکی از مهمترین کارهایی است که در زندگی هر شخصی وجود دارد. اهمیت هدف در زندگیِ بسیاری از ما فراموش شده است. بسیاری از ما بدون هدف و انگیزه به زندگی می پردازیم؛ بدون آن که از اهمیت تعیین هدف در زندگی اطلاعاتی داشته باشیم. انسان موجودی کاملا مختار و قدرتمند است که می تواند با انتخاب ها و اراده خودش به اوج برسد.   خداوند متعال در قرآن کریم، سوره مبارکه مؤمنون، آیه شریفه 115 می فرماید: (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ)؛ یعنی «آیا گمان کرده‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌ شوید؟». بنابراین ما بی هدف آفریده نشده ایم که بی هدف زندگی کنیم. داشتن هدف یکی از مهم ترین وظایفی است که برعهده ی هر فردی می باشد تا استعدادهایش شکوفا شود، بدرخشد و از زندگی که نعمت الهی است، بهرمند شود و لذت ببرد.   ویژگی های هدف خوب عبارتند از: - هدف بايد روشن، واضح و مشخص باشد. - هدف بايد واقع بينانه باشد. - هدف بايد مكتوب و روی كاغذ آورده شود. - هدف بايد در قالب يك جمله مثبت بيان شود. - هدف بايد به فرد انگیزه بدهد. - هدف بايد قابل اندازه گيری باشد. - هدف بايد مقيد به زمان باشد. - هدف بايد دارای قابليت اجرا و دست يافتنی باشد. - هدف بايد متناسب با منابع و امكانات تدوين گردد. - هدف باید در راستای ماموريت ها و ارزشها تدوين شوند. با توجه به آن چه گفته شد، هدف مناسبی برای خود بیابید که متناسب با استعدادها و توانایی ها و علاقه شما باشد و آن را روی کاغذی بنویسید. ادامه دارد...
وقتی افراد نمی توانند هدف هایی که را که برای خود تعیین کرده اند به انجام برسانند، قسمت دیگر مشکل این است که افراد نمی توانند هدف ها را به عمل درآوردند. به عبارت دیگر افراد نمی توانند برنامه عملِ مشخصی را برای رسیدن به هدفشان تدارک ببینند. آنها نمی توانند مشخص کنند چه موقعی عمل خود را شروع کنند و نمی توانند در صورت مواجه شدن با مزاحمت ها و توقف در رسیدن به هدف، استقامت به خرج دهند. برنامه ریزی برای نحوه اجرای هدف، به فرد امکان می دهد که بر مشکلات غلبه کند. منظور از برنامه ریزی، نوشتن ساعات روزانه و کارهایی که در این ساعت ها باید انجام شوند نیست. این روش کارایی زیادی ندارد. برای برنامه ریزی این کارها را انجام دهید:   - یک کاغذ بردارید و بنویسید که چه موقع، کجا، چگونه و برای چه مدت شروع به تلاش می نمایید. نمی دانم در چه زمینه ای استعداد دارید و دوست دارید فعالیت نمایید. شاید دوست دارید ادامه تحصیل دهید. من هم در همین مورد مثال می زنم. روی یک کاغذ بنویسید چه موقع، کجا، چگونه و برای چه مدت درس می خوانید؟ مثلا باید بنویسید: «ساعت هشت صبح پشت میز مطالعه می نشینم و درس می خوانم». مشخص کنید که مزاحم های درس خواندنتان چه چیزهایی هستند (مثلا موبایل و ...). بنویسید در صورت ایجاد این مزاحمت چه کار می کنید. مثلا «اگر وسط درس خواندن، گوشی زنگ زد؛ آن را خاموش می کنم یا قبل از شروع درس خواندن، گوشی را به مادرم می دهم». وقتی این مطالب را مشخص کردید، آنها را روی کاغذی با خطوط درشت بنویسید و در جایی نصب کنید که به راحتی ببینید. خود را متعهد به انجام این برنامه بدانید. اگر این برنامه را انجام دهید، کم کم محل و زمان مطالعه به یک نشانه تبدیل می شوند که شما را به صورت خودکار به سوی مطالعه می کشانند.   ادامه دارد...  
- یک کاغذ بردارید و بنویسید که چه موقع، کجا، چگونه و برای چه مدت شروع به تلاش می نمایید. نمی دانم در چه زمینه ای استعداد دارید و دوست دارید فعالیت نمایید. شاید دوست دارید ادامه تحصیل دهید. من هم در همین مورد مثال می زنم. روی یک کاغذ بنویسید چه موقع، کجا، چگونه و برای چه مدت درس می خوانید؟ مثلا باید بنویسید: «ساعت هشت صبح پشت میز مطالعه می نشینم و درس می خوانم». مشخص کنید که مزاحم های درس خواندنتان چه چیزهایی هستند (مثلا موبایل و ...). بنویسید در صورت ایجاد این مزاحمت چه کار می کنید. مثلا «اگر وسط درس خواندن، گوشی زنگ زد؛ آن را خاموش می کنم یا قبل از شروع درس خواندن، گوشی را به مادرم می دهم». وقتی این مطالب را مشخص کردید، آنها را روی کاغذی با خطوط درشت بنویسید و در جایی نصب کنید که به راحتی ببینید. خود را متعهد به انجام این برنامه بدانید. اگر این برنامه را انجام دهید، کم کم محل و زمان مطالعه به یک نشانه تبدیل می شوند که شما را به صورت خودکار به سوی مطالعه می کشانند.   - برای خود پاداش هایی در نظر بگیرید که در صورت عمل کردن بر طبق برنامه، آن پاداش را به خود می دهید. مثلا بنویسید که اگر یک ساعت درس خواندم، یک ربع (نه بیشتر) لطیفه های کانال تلگرامی ... را می خوانم.       ادامه دارد...
- کارهای مهم‌تر را اول انجام دهید. - بعضی کارها را به عادت تبدیل کنید. - بعضی کارها باید در زندگی تبدیل به عادت‌تان شود و دیگر برای انجام آنها اراده‌تان را صرف نکنید. مثلا مسواک زدن کاری است که باید تبدیل به عادت‌تان شود و بدون فکر کردن آن را انجام دهید. با این روش می‌توانید اراده‌تان را برای کارهای دیگری ذخیره کنید. برای این منظور فقط کافی است کاری را به طور منظم انجام دهید تا تبدیل به عادت زندگی‌تان شود.   - از همنشینی با افرادی که وقت خود را به بیهودگی می گذرانند، در دنیای واقعی و فضای مجازی، جدا خودداری نمایید. پژوهش ها نشان داده که فضای مجازی، با همه خوبی هایی که دارد، باعث افزایش افسردگی در افراد می شود. - سرگذشت افراد موفق را بخوانید و افراد موفق در رشته دلخواهتان را بیابید و با آنها صحبت کنید و از تجربیات آنها بهره ببرید. - سعی کنید یک رقیب برای خود در تلاش کردن بیابید. با او دوست شوید وهماهنگ با یکدیگر زحمت بکشید. پژوهش ها نشان داده که افراد وقتی خود را در رقابت ببینند، عملکرد بهتری نشان می دهند.   پژوهش های روانشناختی نشان داده که تلقین و خودگویی های مثبت، توانایی انجام کارها را به صورت چشمگیری افزایش می دهد. «هر حرفی که با خود تکرار می کنید، باور شما را شکل می دهد». اگر با خودتان بگویید:«من بدبختم. من نمی تونم کاری رو درست انجام بدم. من هیییچ وقت از شرّ اضطراب و وسواس خلاص نمیشم»، خود را محکوم می کنید. این حرف ها باعث می شود روحیه یِ شما برای حلّ مشکلاتْ پایین بیاید و زود تسلیم بشوید. پس به جای این تلقین های منفی، با خود بگویید:«درسته که سختی زیاد می کشم؛ اما با تلاش می تونم مشکلات رو کم کم حلّ کنم. من می تونم تلاش کنم و فردی موفق بشم. من می تونم مهارت های خودم را بیشتر کنم. من می توووووووونم». این جملاتِ مثبت یا هر جمله مثبت دیگری که به ذهن تان می آید را روی یک کاغذ با خطوط درشت بنویسید و در جایی که زیاد جلوی چشم تان است بچسبانید و هر روز چندین بار به آن نگاه کنید و با خود بارها تکرار کنید.   ادامه دارد...
وقتی در زمینه ای که استعداد دارید فعالیت نمایید، بعد از مدتی حسّ خیلی بهتری نسبت به خود پیدا می کند. این کار سه فایده دارد: افکار و احساسات منفی کمتر به سراغتان می آید؛ اعتماد به نفس تان بیشتر می شود؛ خانواده تان نیز بیشتر از قبل روی حرف های شما حساب می کند و شما را دستِ کم نمی گیرند. نگفته اید که در چه زمینه ای استعداد دارید و دوست دارید فعالیت نمایید. شاید اگر می گفتید، می توانستم در آن زمینه مطالبی به شما بگویم.   برای اینکه مهارت گفتگو را یاد بگیرید و بتوانید تعامل بهتری با خانواده تان داشته باشید،کتاب «مهارت گفتگو برای همسران» نوشته «زهره شیری» را به صورت رایگان از اینترنت دانلود و مطالعه کنید. شاید تعجب کرده باشید که این کتاب را به شما توصیه می کنم. درست است که این کتاب برای همسران نوشته شده؛ اما توصیه های این کتاب برای شما می تواند راهگشا باشد. من این کتاب را به همه افراد متأهل و همچنین افراد مجردِ آماده ازدواج سفارش می کنم. این کتاب را تهیه کنید و آن را بااااارها مطالعه نمایید و توصیه های مطرح شده در آن را باااارها تمرین کنید تا بتوانید در مواقع لزوم از آنها استفاده کنید. استفاده از مهارت گفتگو، مانند: به کارگیریِ مهارت شنا و رانندگی، نیاز به تمرین دارد و نباید به یک بار مطالعه این کتاب اِکتفا کرد.   برای اینکه ان شاءالله حاجات تان برآورده شود، زیااااااد صلوات بفرستید. خود را عادت دهید که به جای فکرکردن به مسائل ناراحت کننده صلوات بفرستید. برای عادت کردن به صلوات، هنگام صلوات فرستادن به انگشتان دستتان اشاره کنید تا زمانی که نگاه شما به انگشتان دستتان افتاد، بی اختیار به یاد صلوات فرستادن بیفتید. این کار دو فایده دارد: اول اینکه از مشغول شدنِ ذهن تان به افکار منفی جلوگیری می کنید و روحیه تان بهتر می شود. دوم اینکه ان شاءالله به برکت صلوات، حاجت تان برآورده می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:«هر کسی حاجتی دارد که به آن نمی رسد، زیاد بر من صلوات بفرستد. زیرا صلوات غم و غصه را از بین می برد و روزی را زیاد می کند و حاجت ها را برآورده می سازد»(1).   پی نوشت: 1: کتاب دلائل الخیرات، 19.