جمع بندی خطبه 80 نهج البلاغه

تب‌های اولیه

146 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

دختر ایرونی;779491 نوشت:
جناب Reza-D، پس با این حساب باید گفت که تنها هدف از خلقت زن تولید مثل و پرورش فرزند بوده
خیر تنها هدف نبوده ، اما والاترین هدف بوده
به دنیا آوردن یک انسان و تربیت و پرورش او از نظر شما هدف کم ارزشی است؟!

دختر ایرونی;779491 نوشت:
آیا در مقابل ،خدا همین قدرت را به مردان عطا نکرده؟
نه آنطوری که به زن این قدرت را داده
مرد فقط توان کاشت نطفه را دارد. اما این نطفه در بطن زن شکل میگیرد ، رشد میکند و پرورش میابد. خدا خالق انسان است. اما فقط انسان اولیه را شخصاً خلق کرده. ولی درمورد نسل انسان ، خداوند خود بنده را هم در خالق بودن شریک کرده و بخشی از امور خلقت را به بندگان سپرده و جالب اینکه بیشترین شراکت در خلقت را مادر (زن) دارد

تا زمانی که نطفه از بدن مرد وارد بدن زن میشود ، هنوز روح در آن دمیده نشده است و صرفاً عمل طبیعی ترکیب صورت میگیرد. اما این وجود مادر است که قابل پذیرش روح شده است. یعنی اصل وجودی یک انسان که همان روح باشد ، در بطن مادر وارد جسم میشود. همچنین مهمترین بخش موضوع هم به زن سپرده شده است ، یعنی ورود انسان به دنیا. در حقیقت خدا روح را خلق کرده ، دنیا را هم خلق کرده ، اما برای ورود این روح به این دنیا ، فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن هم زن است

دختر ایرونی;779491 نوشت:
شما طوری صحبت میکنید گویی که زن تنها خلق شده تا وسیله ی بهتر زندگی کردن مردان باشد؟!
تنها به همین یک دلیل که خلق نشده ، اما یکی از دلایل همین است که فرمودید. علت زوج بودن این است که زن و مرد (هر دو) وسیله ای برای زندگی بهتر دیگری باشند. ضمن اینکه بنده از شما خواستم اگر درمورد تعریف عقل ایرادی دارید ، بفرمائید تا خدمت شما توضیح عرض کنم. نه اینکه هنوز توضیح نداده من را متهم کنید! :Nishkhand:

به نام خدا

باسلام

:Kaf::Kaf:در ابتدا از دوست عزیزم، :Gol:[="#00FF00"]سرکار خانم حبیبه[/] :Gol:، به خاطر نوع دیدگاه ایشان به مساله و جوابهای دقیق و کامل، کمال تشکر را دارم.:Kaf::Kaf:

از سایر دوستان نیز به خاطر شرکت در بحث تشکر میکنم.

دین اسلام دینی است کامل. و من به عنوان یک مسلمان نباید از پرسیدن سوالهای دینی بترسم یا مواخذه شوم، بلکه باید به دنبال پاسخ برای هر شبه ای باشم.

در ابتدا هم عرض کردم هدف من از طرح این سوال، رسیدن به آرامش قلبی بوده و این زمانی حاصل می شود که با دلایل عقلی و منطقی و نقلی موثق، به پاسخ صحیح برسم.

در خطبه دو موضوع برای من سوال بود:

[="#0000FF"]1. نقص عقل زن در مقایسه با مرد

2. نقص ایمان زن در مقایسه با مرد[/]

تا اینجا بیشتر روی مساله عقل، بحث شد و من بیشترین استفاده را از فرمایشات سرکار خانم حبیبه، داشتم. لذا تا اینجا [="#FF0000"]خلاصه ای از بخش مفید بحث[/]، به صورت زیر است:
[="#0000FF"]
1) چرا امام علی ع زن را ناقص معرفی نموده و فرموده اند که حتی در امور پسنديده از آنان پيروى نكنيد؟[/]

حبیبه;778990 نوشت:
عقل بر اساس روایات تقسیماتی دارد

که در خطبه ی مذکور به نظر می رسد نقص عقل فطری یا موهبتی و یا تجربی در زن [="#FF0000"]عمومیّت ندارد[/]

و [="#FF0000"]در هر زمان و جامعه ایی ممکن است متفاوت باشد[/](عقل تجربی)

ظاهرا کلام حضرت علیه السلام ناظر به یک قضیّه ی خارجیّه ی شخصیّه است نه طبیعیّه ی حقیقیه (به تعبیر حضرت علامه جوادی آملی)

ضمن اینکه می توان این نوع قضیّه را به [="#FF0000"]تمام مصادیق مشابه[/] آن سرایت داد و ظاهرا کلیّت سخن حضرت ناظر به آن باشد.

حبیبه;779123 نوشت:
ن[="#FF0000"]قصان عقل نه طبیعی زن است و نه جزء حقیقت وجودی او[/]،

بلکه کلام حضرت ناظر به یک جریانی خارج از وجود زن و مربوط به شخص عایشه و [="#FF0000"]هر زنی است که هوای نفسش را بر عقلش مسلط کرده[/] و در مواجهه با وقایع، تابع

هیجانات خویش است.

کما اینکه این نکته را هم باید بدانیم که اینگونه سرزنش کردن در نهج البلاغه [="#FF0000"]خاص زن نیست[/]،

بلکه حضرت بارها و بارها مردان را به خاطر پیمان شکنی،ترس از رویارویی با دشمنان وووو سرزنش و به نقصان عقل و حتی [="#FF0000"]فقدان عقل[/] توصیف نمو ده اند،

نکته ای که بسیار مهم است:

حبیبه;779150 نوشت:
باید توجه کرد که [="#FF0000"]فضای صدور حدیث[/] چه فضایی بوده است،

حبیبه;779150 نوشت:
حضرت در این مقطع زمانی و در آن بحبوحه ی کشته شدن تعداد بسیاری از مسلمانان با سابقه در اسلام،

[="#0000FF"]مردم را جمع نکردند که بفرمایند: ای مردم کلّ زنهای دنیا بی عقل و بی ایمانند،[/]

می خواهند بفرمایند [="#0000FF"]ای مردان به ظاهر عاقل[/] چرا عنان اختیار و عقلتان را به دست [="#0000FF"]زنی دادید که هیجانات قومی و تعصبات نژادی و فامیلی و حسادت بر عقلش حاکم شده بود[/]،

وگرنه [="#FF0000"]ام سلمه هم یک زن بود[/] و در این ماجرا با روشن اندیشی و کیاست سعی کرد که عایشه را از راهی که می رفت برگرداند.

ایا حضرت حساب عایشه را به پای ام سلمه هم نوشتند؟

خیر در آن زمان همه ی مخاطبین حضرت می دانستند ایشان راجع به چه کسی سخن می گویند،

و [="#00FF00"]نکته ی دیگر اینکه هر زنی مانند او هم نباید پیروی شود[/]

همینطور [="#00FF00"]هر مردی چون خائنان کوفی و ترسوهای بصری نباید پیروی شوند [/]

و این جریانی مستمر در تاریخ است و حضرت راهبر مردم مسلمان،

پس بیان یک مصداق و تسرّی آن به موارد مشابهش کاملا منطقی و صواب است.

باز هم از دوست عزیزم، سرکار خانم حبیبه تشکر میکنم.

حال اگر خودتان هم خواستید قضاوت کنید، حتما به این نتیجه خواهید رسید که پاسخ های ایشان کامل و دقیق بوده است.

[="#FF8C00"]به نظر من از آنجایی که ما نگاه خود را محدود کرده ایم، بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی ایراد خطبه، مساله را به تمام زمانها، مکانها و به طور غیر منصفانه ای ، به تمام زنان، نسبت میدهیم.

با توجه به فرمایشات خواهر عزیزم، من به این نتیجه رسیدم که این مساله مختص شرایطی است که حضرت خطبه را ایراد فرموده اند و دلیل این ادعا هم این است که

امام فرموده اند زن ناقص العقل است چرا که شهادت دو زن در برابر یک مرد نیاز است،

و شهادت دو زن در برابر یک زن برای موارد خاصی است نه در همه ی موارد.

ولی من هنوز در مورد نقص ایمان به نتیجه ای نرسیدم.
[/]
لذا

آقایان برخود نبالند که بله من آنم که رستم بود پهلوان

چراکه ماهم می گوییم نکند شما هم جزو همان گروهی باشید که حضرت فرمودند عقل ندارید:ok:

می گویید در مسایل مردان دخالت نکنید،

می گوییم سمعا و طاعتا، اگر مساله دفاع با چوب در برابر پلنگ است بفرمایید

این گوی و این هم میدان:ok:

به نام خدا

با سلام و عرض تشکر

Reza-D;779504 نوشت:
سلام به شما

جناب Reza-D، لطفا توجه کنید که وقتی شما می گویید زن نسبت به مرد نقص دارد، یا مرد نسبت به زن،

این منظور در ذهن تداعی می شود که باید زن به شکل دیگری می بود و جای چیز مهمی خالی است.

لذا خدا که احسن الخالقین است بهتر می داند که زن و مرد را چگونه خلق کند .

اگر چه من تا حدی متوجه منظور شما هستم ولی با نقص عقل زن در برابر مرد موافق نیستم.

دختر ایرونی;779507 نوشت:
می گویید در مسایل مردان دخالت نکنید
مشکل دقیقاً همینجاست خواهر گرامی. مخاطب اصلاً شما خانمها نیستید

به این مثال توجه بفرمائید:
رئیس شرکتی را تصور کنید که مدام باید معاونش برای او مشخص کند که چه بکن و چه نکن! این رئیس ، امور را به دست معاونش سپرده و اوست که برای رئیس تصمیم گیری میکند. اینجا به رئیس گفته میشود که تو مدیری ، خودت باید مدیریت نکنی ، نه اینکه معاونت برای تو تصمیم گیری کند

اینجا کسی به معاون نمیگوید چرا تو امور را کنترل می کنی ، یعنی ایراد به رئیس است ، نه به معاون

حالا لطفاً به تفاوت این دو مطلب دقت بفرمائید:

ما نمیگوئیم که:

ای زنها در کار شوهر خود دخالت نکنید ، حتی اگر خطا کرد یا گناه کرد!!!
بلکه خطاب به مردها میگوئیم که:
ای مردها ، آنقدر عقل خود را بلااستفاده نگذارید که زنها برای شما تصمیم گیری کنند

دختر ایرونی;779507 نوشت:
می گوییم سمعا و طاعتا ، اگر مساله دفاع با چوب در برابر پلنگ است بفرمایید ، این گوی و این هم میدان
دقیقاً اشارهء درستی کردید. این سمعاً و طاعتاً که شما گفتید همان عقل زنانه است که ما مردها در آن نقصان داریم

دختر ایرونی;779509 نوشت:
این منظور در ذهن تداعی می شود که باید زن به شکل دیگری می بود و جای چیز مهمی خالی است
به هیچ وجه چنین چیزی برداشت نمی شود. مگر شما موجودی را میشناسید که هیچگونه نقصی نداشته باشد؟ جسم ما فرسوده و پیر میشود یا نمیشود؟ این نقص هست یا نیست؟ اصلاً ما انسان ها سر تا پا نقصان و کمبود هستیم ، بخصوص در مورد جسم و فقط اتصال به خداوند است که ما را ارتقاء میدهد

دختر ایرونی;779509 نوشت:
خدا که احسن الخالقین است بهتر می داند که زن و مرد را چگونه خلق کند
حرف من هم همین است. همانطور که اسب باید سم داشته باشد و شیر پنجه ، مرد هم باید ابزار خودش را داشته باشد و زن هم ابزار خودش را. دقیقاً چون خدا احسن الخالقین است ، بهتر میداند که زن به چه ابزاری نیاز دارد و مرد به چه ابزاری. برای همین نوع عقلی که به زن داده برای خود زن مناسب است و نوع عقلی که به مرد داده برای مرد مناسب است. تفاوت زن و مرد فقط در ظاهر و جسم و یا نهایتاً عواطف نیست ، بلکه عقل زن و مرد هم با هم متفاوت است

دختر ایرونی;779509 نوشت:
با نقص عقل زن در برابر مرد موافق نیستم
با نقص عقل مرد در برابر عقل زن چطور؟ موافق هستید یا مخالف؟

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض سلام و ادب دارم خدمت شما و ساير دوستان فعال در بحث؛

دختر ایرونی;779507 نوشت:
کته ای که بسیار مهم است:

ن هم متقابلا از زحمات تمامي دوستان حاضر در بحث و آدي حبيبه کمال تشکر را دارم . همه دوستان زحمت کشيدند . جزاکم الله خيرا .

البته موردي را که شما به عنوان يک مطلب مهم بيان کرديد اگر دقت مي فرموديد در همان صفحه «http://www.soalcity.ir/node/1920» توسط دوستان پاسخ داده شده تحت عنوان «سوم - بررسی شان صدور و فضای تاریخی این روایت» به همين دليل شايد از بيان مجدد آن پرهيز شده است .

حبیبه;779398 نوشت:
علي عليه‏ السلام فرمود: "بپرهيز از مشورت با زن‏ها ، مگر زني كه كمال عقل او به تجربه رسيده است".
این روایت شریف اطلاق و عمومیت کلام حضرت در خطبه ی 80 را تخصیص می زند و در تحلیل نهایی می توان نتیجه
گرفت که مقصود حضرت عایشه و زنهایی شبیه اوست که البته کم نیستند.
همینطور که نظائر مردان مورد سرزنش حضرت در هر عصری کم نیستند
سلام و عرض ادب و احترام بسیار فراوان :Gol:

با فرمایش شما هم موافقم و هم مخالف. کلیت فرمایش شما به این صورت است که هیچ تفاوت خاصی در اینجا وجود ندارد و جنسیت تاثیری در این موضوع ندارد. بنده با بخش ابتدایی فرمایش شما که با رنگ قرمز مشخص کردم کاملاً موافقم ، اما در این مورد که جنسیت هیچ تاثیری در تفاوت عقل ندارد مخالفم با استناد به همان روایت قرمز رنگ

وقتی هیچ تفاوتی نیست و جنسیت در این موضوع تاثیری ندارد ، چرا امام(ع) باید بفرمایند از مشورت با

زنها بپرهیزید ، مگر.....
چرا نفرمودند از مشورت با
دیگران بپرهیزید ، مگر انسان هایی که به کمال عقل آنها پی برده باشید؟

البته در جاهای دیگر هم روایات مختلف از معصومین(ع) داریم که میفرمایند از مشورت با افراد کم عقل خودداری کنید ، اما به چه دلیل در اینجا و روایات مشابه ، معصوم بطور خاص از

زنها یاد میکند؟

به نام خدا

با سلام و عرض احترام خدمت استاد آلاء

آلاء;779520 نوشت:
البته موردي را که شما به عنوان يک مطلب مهم بيان کرديد اگر دقت مي فرموديد در همان صفحه «http://www.soalcity.ir/node/1920» توسط دوستان پاسخ داده شده تحت عنوان «سوم - بررسی شان صدور و فضای تاریخی این روایت» به همين دليل شايد از بيان مجدد آن پرهيز شده است .

استاد سوال من این بود:

سوم - بررسی شان صدور و فضای تاریخی این روایت:
در این قسمت هم گفته بود که بعد از جنگ جمل این خطبه ایراد شده است.
سوال این است که اگر عایشه کار خطایی کرده چرا تمام زنان مورد مذمت قرار گرفته اند، ان هم در دو مورد بسیار مهم عقل و ایمان.

در واقع مشکل من این بود که اگر عایشه مرتکب خطایی شده چرا باید همه ی زنان مذمت شوند؟!!!!

و پاسخی که به آن رسیدم این است:

که همه ی زنان مذمت نشده اند بلکه هر زنی که هوای نفسش را بر عقلش مسلط کرده و در مواجهه با وقایع، تابع هیجانات خویش است.

ضمن اینکه این برداشت من بود و هم چنان منتظر پاسخ های شما هستم. به خصوص در ارتباط با بحث ایمان زن.

با تشکر

آلاء;779520 نوشت:
سلام

دختر ایرونی;779528 نوشت:
به خصوص در ارتباط با بحث ایمان زن
سلام و عرض ادب
استاد عزیز ، این بخش برای من هم سؤال هست ، چون ایمان یعنی اطاعت از خداوند و رضایت به ولایت الله. پس اگر زنی مسائل زنانه خود را که در آن مدت قادر به انجام عبادات نیست ، از روی بندگی بپذیرد ، این عین ایمان است. از طرفی زن که نخواسته به چنین چیزی مبتلا شود ، بلکه خدا خودش این را در وجود زن قرار داده ، پس چطور میشود آن را به کمبود ایمان در زن ربط داد؟!

به نام خدا

Reza-D;779393 نوشت:
خب خواهر گرامی ، مگر فراموشی نقص نیست؟ اگر نیست و فراموشی امری طبیعی است که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید ، چرا خدا نفرموده که مردها هم ممکن است فراموش کنند پس شاهدان مرد هم باید دو نفر باشند؟

خوب من این مطلب (دلیل دو شاهد گرفتن ، فراموشی بوده نه نقصان عقل) را از لینک http://www.soalcity.ir/node/1920 بیان کردم. از خودم که نگفتم.

Reza-D;779393 نوشت:
اینکه اصلاً تعریف عقل چیست و رابطهء احساسات با عقل چیست

بفرمایید ، البته با دلایل موثق. من هم در یکی از سوالهایم گفته بودم که کلا عقل چیست و چه کارایی دارد؟ (شماره 10)

Reza-D;779394 نوشت:
حالا اگر بخش های شماره 2 و 3 از روایت حذف شوند ، همه سؤال خواهند کرد که:
این چه حرف عجیبی است که امام(ع) گفته اند؟! اگر زن حرف درستی بزند چرا شوهرش نباید از او اطاعت کند؟!

دقیقا من هم همین را می گویم: اینکه چرا ما به خطبه ی 80 نگاهی یکجانبه داریم و آن را به تمام زنان نسبت می دهیم. بلکه باید شرایط زمانی و موضوع بحث را هم در نظر بگیریم

Reza-D;779505 نوشت:
خیر تنها هدف نبوده ، اما والاترین هدف بوده

والاترین هدف خلقت انسان، کسب رضای خداست.

با این حساب اگر والاترین هدف خلقت زن تولید مثل باشد، آیا خلقت زنی که بچه دار نمی شود یا دختری که قصد ازدواج ندارد، بیهوده نیست؟؟؟

Reza-D;779505 نوشت:
به دنیا آوردن یک انسان و تربیت و پرورش او از نظر شما هدف کم ارزشی است؟!

خیر کم ارزش نیست، اما والاترین هدف هم نیست.

Reza-D;779505 نوشت:
خداوند خود بنده را هم در خالق بودن شریک کرده

خدا نه در خلقت که در هیچ چیزی شریک و مثل و مانندی ندارد. ما همه وسیله ایم.

Reza-D;779519 نوشت:
با نقص عقل مرد در برابر عقل زن چطور؟ موافق هستید یا مخالف؟

جناب Reza-D، این مهم نیست که من با چه موافقم و با چه مخالف. اینجا هم بحثی را شروع نکرده ام که نظرات خودم را بگویم.

بلکه شبه ای برایم ایجاد شد و در اینجا مطرح کردم تا به جواب برسم منتهی با دلایل عقلی و نقلی موثق.

دنبال اثبات زنان یا کوچک کردن مردان هم نیستم چرا که هردو مخلوق خالقی بی مانند هستند.

من تنها به دنبال پاسخ منطقی و موثق (قرآنی و روایات موثق) هستم.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي ؛

دختر ایرونی;776656 نوشت:
محور دوم: بررسی اسناد روایت:
این قسمت را بالاخره نفهمیدم که این خطبه معتبر است یا نه.

«...........روایت فوق به صورت كامل و یا در برخی منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت «ان النساء نواقص العقول» در منابع ذیل یافت می شوند:
۱- وسائل الشیعه/ج۲/ص۳۴۴-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.
۲- بحار/ج۳۰/ص۷/تتمه ی کتاب فتن و محن
۳- ارشاد القلوب/ج۱/ص۱۹۲
۴- خصائص الائمه/ص۹۷
۵- غرر الحکم/باب نساء/۴
۶- اختصاص/ص ۱۷۶-
۷- خصال ج ۲/ص ۳۷۸
۸- کافی/ج۵/ص ۳۲۲
۹- نهج ص ۳۷۳-۱۴
۱۰- القرشی، حیاة الامام الحسن، ج ۲، ص ۴۴۸، عبارت « ان انساء نواقص العقول »
در تمامی منابع فوق روایت مذكور بصورت مرسل یا مرفوع وارد شده است و در منبع اخیر نیز در سلسله سند آن ابوطالب مكی دیده میشود كه دچار جنون گردیده بود و قابل اعتماد نیست.
مهدی مهریزی هم در خصوص سلسله سند اين روايت می نویسد:« برای این حدیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی هم برای آن نیامده است»[۱]»

اما در خصوص مفهوم و معناي عبارت هاي فوق که ظاهرا اندکي واضح نبود خدمت شما عرض کنم عبارت «ان النساء نواقص العقول» در تمامي احاديثي که در متن بالا به آن اشاره شده است با سندهايي ذکر شده است که اين سندها از يک اشکال و ايراد برخوردار است. ضعف اين اسناد در اين مرحله است که سند حديث يعني مجموعه يا زنجيره اي از انسان هايي که راوي آن حديث بوده اند و آن حديث را گوش به گوش و سينه به سينه تا زمان صاحبان کتاب هاي حديثي اصلي رسانده اند . حال گاهي در اين سند يا زنجيره انسان هايي که يک روايت را به ما رسانده اند افتادگي پيش مي آيد يعني اين که فرد يا افرادي از اين مجموعه حذف مي شوند با يک مثال مساله را بهتر پيگيري مي کنم .
فرض کنيد سند روايتي اين باشد : حسين از علي از احمد از عباس از زيد از امام صادق عليه السلام
حال اگر سند روايت در کتاب حديثي چنين گزارش شده باشد : حسين ...........از عباس از زيد از امام صادق عليه السلام
اين حديث مرسل است البته در سند روايت ها نقطه چين وجود ندارد و بررسي راويان به اين نکته مي رسند که بين آنها يک يا دو و يا بيشتر از دو راوي افتاده است که به چنين حديثي اصطلاحا «مرسل» گفته مي شود‌« مرسل» به معناي رها شده است.
اما گاهي به جاي نقطه چين بالا ( در حالي که اول يا وسط حديث يک يا چنين نفر افتاده است از لفظ « رفعه» استفاده کرده است يعني در واقع اين کلمه رمزي است که بيان مي دارد بين دو راوي يک يا چند راوي افتاده است.
يعني به اين شکل که : حسين رفعه عن عباس عن زيد عن امام صادق عليه السلام
در هر صورت حديث مرفوع نيز مانند حديث مرسل است و اصلا حديث مرفوع نوعي از حديث مرسل است.
اما در بررسي روايت ها احاديثي که داراي مشکل مرسل يا مرفوع بودن هستند حديث شناسان تنها به دليل اين مشکل روايات را بي اعتبار نمي دانند بلکه اگر قرائن ديگري بر تقويت حديث بود از آن استفاده مي کنند؛ يکي از اين قرائن توجه علما و صاحب نظران به احاديث مزبور است . کتاب نهج البلاغه گرچه بيشتر روايات آن از ارسال رنج مي برد اما به دليل اين که در طول زمان پس از تدوين و انتشار آن تا به امروز علماي تراز اول حديث مانند علامه مجلسي و فيض کاشاني و ساير محدثان نه تنها به سند مرسل و مرفوع آنها ايرادي نگرفته اند بلکه همواره از اين کتاب با عظمت و جلالت نام برده اند ،‌حتي با وجود چنين مشکلي مورد قبول است و روايات آن اطمينان آور است .
دليل عدم توجه بزرگان علما و محدثان به اين مشکل در اسناد نهج البلاغه ، شايد بلاغت والا و مفاهيم عميقي است که در خطبه ها و کلمات قصار آن وجود دارد،‌به طور حتم سخن گفتن در اين درجه از فصاحت و بلاغت کلام و اشاره به معاني عميق و معارف بلند ،‌ مانع از اين امر مي شود که اصل انتساب نهج البلاغه را به امام علي عليه السلام به دليل افتادگي در اسنادي که ما را به احاديث آن مي رساند ناديده بگيريم .
عبارت انتهاي متن هم «مهدی مهریزی هم در خصوص سلسله سند اين روايت می نویسد:« برای این حدیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی هم برای آن نیامده است» در بيان اين مطلب است که آقاي مهريزي يکي از اساتيد حوزه حديث که ظاهرا به سند شناسي روايات نهج البلاغه دست يازيده اند براي اين روايت سندي که تمام راويان آن ذکر شده باشند ( متصل به اين معناست) را بيان نکرده اند .

Reza-D;779526 نوشت:
البته در جاهای دیگر هم روایات مختلف از معصومین(ع) داریم که میفرمایند از مشورت با افراد کم عقل خودداری کنید ، اما به چه دلیل در اینجا و روایات مشابه ، معصوم بطور خاص از زنها یاد میکند؟

بسمه الخبیر

با سلام

نکته ای که در بررسی متون دینی مانند روایات باید به آن توجه ویژه و وسواس گونه داشت،فضای صدور حدیث و مخاطبین حدیثند.

چراکه روش معصومین علیهم السلام در سخن گفتن با مخاطبانشان میزان معرفت و حال و مقام و شرایط موجود بوده است.

"نحن معشر الانبیاء أُمرنا أن نکلّم الناس علی قدر عقولهم"ما جمعیت انبیاء مأمور شده ایم به قدر ظرفیت عقلی مردم با آنها سخن گوئیم"

و این نکته بسیار حائز اهمیّت است چرا که فروع دین و اصول معارف و اخلاق را علاوه بر قران ،شیعه از اهل بیت علیهم السلام می گیرد.

و زندگی ابدیش را بر آن پایه پی می ریزد.

لذا باید ببینیم در حدیث فوق مخاطب حضرت که بوده است اولا و فضای صدور چه بوده است ثانیا.

و گرنه می دانید نهایتا بدون اینکه متوجه باشیم چه نتیجه ای از سخن مولا علیه السلام می گیریم؟

اینکه خیل مردان کامِلُ العقلِ تابع یک ناقص العقلی که بزرگترین فتنه ی امّت اسلام را رقم زد و باعث

ریخته شدن خونهای بسیاری شد،در واقع باید فاقد العقل باشند!

در آن جنگ طبق گزارش مورخین حدود 10000 نفر کشته شدند و تعداد زیادی هم زخمی به جای ماند.

چند هزار نفر از مردان عاقل به دنبال عایشه راه افتادند؟

وجه اشتراک این هزاران عاقل با آن یک تن ناقص العقل چه بود؟

نه اینکه هوا و هوس و قدرت طلبی بود؟

نه اینکه عصبیّتهای قومی و قبیله ای بود؟

در آن حال می توانید بگوئید آم مردان عاقل بودند؟

نمی توانید،چرا؟ چون:"کم من عقل اسیر تحت هویً امیر"چه عقلهایی که تحت سیطره هواهای نفسانی

اسیر نیست؟ گیرم که قوه ی تحلیل عایشه ناقص بود،همان عقل تحلیل گرش،همان قوه ای که مردان با آن

حسابگری می کنند،آن سپاه عظیم از مردان قدرت عاقله شان کجا رفته بود؟آن سپاه شامل یک زن بود+هزاران مرد

مدعی عقل!!!!

خیر این حرفها نیست،آن زن و آن مردان و همه ی زنهای شبیه عایشه و همه ی مردان نظیر طلحه و زبیر، ناقص العقل بلکه فاقد عقلند.

چون وقتی قوه ی واهمه بر انسان حاکم شد نمی گذارد حکم عقل بر مملکت وجود انسان جاری شود.

دختر ایرونی;779537 نوشت:
دقیقا من هم همین را می گویم: اینکه چرا ما به خطبه ی 80 نگاهی یکجانبه داریم و آن را به تمام زنان نسبت می دهیم. بلکه باید شرایط زمانی و موضوع بحث را هم در نظر بگیریم
بدون تردید شرایط زمانی را هم باید در نظر گرفت ، اما برخی خصوصیات ، فطری است و شرایط زمانی تغییر چندانی در آنها نمی دهد

دختر ایرونی;779537 نوشت:
والاترین هدف خلقت انسان ، کسب رضای خداست
سؤال شما چه بود؟
شما گفتید که: ((پس تنها دلیل خلقت
زن ، تولید نسل و پرورش انسان بوده؟))
لطفاً دقت بفرمائید ، شما فرمودید زن ، نه انسان
در آنجا موضوع بحث بین بنده و شما ، چرایی بوجود آمدن جنس زن بوده ، نه اصل وجود انسان

یعنی اینطور میشود:
1 - چرا خداوند انسان را بوجود آورده =
برای عبادت خداوند و رسیدن به مقام خلیفه الهی
2 - چرا انسان به دو جنس تقسیم شده =
تا هر کدام وظایف مربوط به خود را بر عهده بگیرد و باعث آرامش دیگری باشد
3 - مهمترین دلیل خلقت زن (به عنوان یکی از دو جنس خلق شده) چیست =
تولید نسل و تربیت آن

دختر ایرونی;779537 نوشت:
اگر والاترین هدف خلقت زن تولید مثل باشد، آیا خلقت زنی که بچه دار نمی شود یا دختری که قصد ازدواج ندارد، بیهوده نیست؟؟؟
خیر بیهوده نیست. زیرا:

اولاً عرض شد که زن و مرد ، قبل از آنکه زن و مرد باشند انسان هستند و وجود یک مشکل جنسیتی مثل بچه دار نشدن زن ، یا ناباروری مرد ، خدشه ای به اصل انشان بودن انها وارد نمیکند

ثانیاً صحبت درمورد یک جامعه است. جامعهء زنان و جامعهء مردان. لذا وجود استثنائات ، نمی تواند مانعی برای تعمیم یک قانون اجتماعی باشد

ثالثاً حتی آن زنی که بچه دار نمیشود ، توانایی تربیت نسل در او وجود دارد و چه بسا بهتر از یک مادر واقعی بتواند کودکی را پرورش دهد. نمونه اش حلیمه ، دایهء پیامبر(ص) که گر چه ایشان را نزائیده بود ، اما در پرورش فرزند ، چیزی کمتر از یک مادر نداشت

دختر ایرونی;779537 نوشت:
خدا نه در خلقت که در هیچ چیزی شریک و مثل و مانندی ندارد. ما همه وسیله ایم
من هم نگفتم مثل و مانند خدا ، عرض کردم شریک
این شراکت هم با آن شراکت که منجر به شرک میشود متفاوت است ، چون در اینجا شراکت به اذن خداست. همانطور که بهشت و جهنمی شدن ما فقط و فقط در دست خداست ، اما خداوند به اذن خودش اجازه داده که معصومین(ع) سایر بندگان را شفاعت کنند

دختر ایرونی;779537 نوشت:
جناب Reza-D، این مهم نیست که من با چه موافقم و با چه مخالف
فکر میکنم پرسش من را بد برداشت کرده اید. هدف من طعنه زدن نبود ، واقعاً پرسیدم و میخواستم نظر شما را بدانم. اینکه به نظر شما عقل مرد نسبت به زن نقصان دارد یا خیر؟ (پاسخش برای ادامهء بحثم مهم است)

حبیبه;779549 نوشت:
آن زن و آن مردان و همه ی زنهای شبیه عایشه و همه ی مردان نظیر طلحه و زبیر، ناقص العقل بلکه فاقد عقلند
سلام
خواهر گرامی ، در اینکه باید شرایط صدور حدیث را در نظر گرفت که شکی نیست ، اما حدیثی که من برای شما نوشتم ، حدیثی بود که خود شما در پست دیگری نوشته بودید ، نه خطبهء 80 نهج البلاغه که مباحث مربوط به جنگ جمل را مطرح میفرمائید

این مطلب هم که هر کسی از هوای نفس پی روی کند ، کم عقل یا حتی بی عقل است هم بدیهی است ، میخواهد مرد باشد ، یا زن باشد
اما همانطور که عرض کردم ، روایات مختلفی که در این زمینه وجود دارد ، مردها را از تبعیت از زن نهی میکند ، به دلیل اینکه احساسات بر تفکر زن بیشتر غلبه دارد

حبیبه;779549 نوشت:
چند هزار نفر از مردان عاقل به دنبال عایشه راه افتادند؟
هیچ
امام(ع) هم همین را فرمودند که ای مردها ، عاقل باشید و افسار خود را به دست یک زن که دارد از نفسش پیروی میکند ندهید

خدا میداند به دنبال مچ گیری نیستم ، فقط میخواهم از یک بیان خودتان برای صحبت خودم استفاده کنم. خاطر مبارک هست که در بحثی که درمورد برخورد زن و مرد با یکدیگر بود فرمودید ، از آنجا که خدا فرموده الرجال قوامون الی النساء ، پس این مرد است که باید مدیریت کند؟ در انجا شما به این موضوع اشاره کردید که زن تابع احساسات است و مرد تابع عقل ، و البته در همین تاپیک هم به این موضوع اشاراتی داشتید. صحبت بنده هم همین است که مرد نباید اختیار خود را به دست زن بدهد ، به دلیل جنسیت و نوع خلقت زن. یعنی برخورد مرد با مردان باید ایجابی باشد ، اما با زنان باید سلبی باشد. این حرف هم هیچ خدشه ای به شخصیت و عقل زن وارد نمیکند ، زیرا شخصیت و عقل زن همان است که هست و همینگونه هم باید باشد

یک نکتهء بسیار مهم:اگر می بینید مردهایی خطاکار میشوند و به بی راهه میروند ، با قاطعیت عرض میکنم دلیلش این است که در آنجایی که باید تحت مدیریت یک زن میبودند ، این اتفاق نیفتاده است و شخصیت مرد تک بعدی و صرفاً با عقل مردانه شکل گرفته است. همانطور که زن باید در اموری مدیریت را به دست مرد بسپارد ، مرد هم باید در اموری مدیریت را به دست زن بسپارد. و اگر غیر از این باشد ، زنها میشوند مثل عایشه و مردها میشوند مانند فرعون

به نام خدا

Reza-D;779552 نوشت:
بدون تردید شرایط زمانی را هم باید در نظر گرفت ، اما برخی خصوصیات ، فطری است و شرایط زمانی تغییر چندانی در آنها نمی دهد

حتی خصوصیات فطری هم تحت شرایط زمانی و اجتماعی و... قرار می گیرند. خوب به نظر شما خطایی را که یک زن در یک زمان و در یکسری شرایط مرتکب شده، یک خطای فطری بوده؟

Reza-D;779552 نوشت:
سؤال شما چه بود؟
شما گفتید که: ((پس تنها دلیل خلقت زن ، تولید نسل و پرورش انسان بوده؟))
لطفاً دقت بفرمائید ، شما فرمودید زن ، نه انسان

هدف از خلقت ، رضایت خداست. حتی هدف مادر شدن و پرورش فرزند نیز رضایت خداست.
مادر شدن و تربیت نسل، هدف نیست.

Reza-D;779552 نوشت:
اینکه به نظر شما عقل مرد نسبت به زن نقصان دارد یا خیر؟ (پاسخش برای ادامهء بحثم مهم است)

من هم بی غرضانه پاسخ دادم. واقعا در این رابطه هیچ نظری ندارم. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که خدا احسن الخالقین است.
هدف هم مقایسه ی زن و مرد نیست. همان طور که استاد فرمودند بین زن و مرد ناهمانندی وجود دارد.
و اگر بخواهیم عقل زن و مرد را بررسی کنیم ، باید دید که بهشت یا جهنم جایگاه کدام گروه است؟
بهشت جایگاه خوبان و جهنم جایگاه بدان
یعنی معیارمقایسه ، تقوی است نه جنسیت.
اگر عقل زن بهتر بود پس باید بهشت تنها جایگاه زنها می بود و بالعکس.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض سلام و ادب مجدد

quote=دختر ایرونی;779528]در واقع مشکل من این بود که اگر عایشه مرتکب خطایی شده چرا باید همه ی زنان مذمت شوند؟!!!!

و پاسخی که به آن رسیدم این است:

که همه ی زنان مذمت نشده اند بلکه هر زنی که هوای نفسش را بر عقلش مسلط کرده و در مواجهه با وقایع، تابع هیجانات خویش است.

بله کاملا درست مي فرماييد . ببينيد ما دقيقا اين داستان را با همين لفظ زنان پيامبر را با خطاب « ازواجکب يا « نساء البني » در قرآن داريم که با توجه به شان نزول يا اتفاقي که باعث شده است که اين آيات نازل شوند متوجه مي شويم منظور تمام زنان پيامبر نيستند من به دليل اين که شما اصل منبع و مطلب را بخوانيد فرمايشات علامه را در الميزان همراه با آيه مورد بررسي خدمتتان قرار مي دهم :
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً (احزاب:28)
اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است.

«يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً (احزاب :30)
«اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است»
" سياق اين دو آيه اشاره دارد به اينكه گويا از زنان رسول خدا (ص) يا از بعضى ايشان سخنى و يا عملى سرزده كه دلالت مى‏ كرده بر اينكه از زندگى مادى خود راضى نبوده‏ اند، و در خانه رسول خدا (ص) به ايشان سخت مى‏ گذشته، و نزد رسول خدا (ص) از وضع زندگى خود شكايت كرده‏ اند و پيشنهاد كرده‏اند كه كمى در زندگى ايشان توسعه دهد، و از زينت زندگى مادى بهره‏ مندشان كند.....( ترجمه تفسير الميزان ،‌ج 16،‌ص456)



دختر ایرونی;779573 نوشت:
حتی خصوصیات فطری هم تحت شرایط زمانی و اجتماعی و... قرار می گیرند
اگر حرف شما را بپذیریم ، آنگاه باید قبول کنیم که گرایش های همجنس بازان هم بخاطر تغییر زمانی و مکانی عوض ده و خصوصیت فطری مرد که طالب زن است ، یا خصوصیت فطری زن که طالب مرد است تغییر کرده و حالا این افراد فطرتاً طالب جنس موافق هستند

حقیقت این است که ما فقط خیال میکنیم که فطرت تغییر میکند. اگر افراد را از طریق علمی ، مثلاً روانشناسی بررسی کنیم ، خواهیم دید که خصوصیات فطری در آنها وجود دارد اما بر اثر تغییرات شرایط زمانی و مکانی ، تنها این خصویات سرکوب شده و یا آرایش شده اند

دختر ایرونی;779573 نوشت:
هدف از خلقت ، رضایت خداست. حتی هدف مادر شدن و پرورش فرزند نیز رضایت خداست.
مادر شدن و تربیت نسل، هدف نیست
توضیح کافی عرض شد :Gol:

دختر ایرونی;779573 نوشت:
اگر عقل زن بهتر بود پس باید بهشت تنها جایگاه زنها می بود و بالعکس
همانطور که عرض کردم پیش فرض ذهنی شما اجازه نمیدهد که مطلب مخاطب خود را به درستی دریافت کنید و برای همین موضوعی را که بارها و بارها بنده ، سرکار "حبیبه" و استاد "آلاء" توضیح دادیم مجدداً مطرح می فرمائید و باز هم از کلمهء بهتر استفاده میکنید. درحالیکه اصلاً صحبت سر بهتر بودن یا بدتر بودن نیست

عقل زن نسبت به مرد در مواردی برتری دارد و در مواردی نقصان
عقل مرد هم نسبت به زن در مواردی برتری دارد و در مواردی نقصان
هیچکدام هم نسبت به دیگری بهتر یا بدتر نیست

اما مرد در آن بخشی که عقل زن نقصان دارد ، نباید از زن پیروی کند
و زن هم در آن بخشی که عقل مرد نقصان دارد ، نباید از مرد پیروی کند

مثالی از اینکه زن هم نباید در جایی که مرد نقصان عقل دارد از او پیروی کند:
در بحث حیا ، مرد نسبت به زن نقصان دارد. حیا گر چه از عقل سرچشمه میگیرد ، اما این بخش از عقل در وجود زن قوی تر است. لذا بطور معمول در ابتدای ازدواج ها ، مرد ممکن است بخواهد شیطنت هایی کند.....! اما اینجا این زن است که باید طبق عقل خودش عمل کند و نه طبق عقل ناقص مرد (ناقص در این زمینه)

Reza-D;779561 نوشت:
خدا میداند به دنبال مچ گیری نیستم ، فقط میخواهم از یک بیان خودتان برای صحبت خودم استفاده کنم. خاطر مبارک هست که در بحثی که درمورد برخورد زن و مرد با یکدیگر بود فرمودید ، از آنجا که خدا فرموده الرجال قوامون الی النساء ، پس این مرد است که باید مدیریت کند؟

بله الان هم می گویم،ولی نه به این دلیل که زن ناقص العقل به معنایی است که شما و امثال حضرتعالی می فرمائید.

مدیریّت داخل منزل به عهده ی خانمهاست قطعا،امّا مدیریت امور خارج از منزل به عهده ی آقایان است به دلیلی که حضرت

علی علیه السلام می فرمایند:"فإنّ المرأة ریحانه و لیست بقرمانة"زن گلی لطیف است نه پیشکار

عنایت داشته باشید که قهرمان یک کلمه ی فارسی است و حضرت نمی خواهند بفرمایند زن پهلوان نیست،که اگر این منظور هم بود

لطمه ای به بحث ما نمی زد،حضرت می فرمایند زن پیشکار نیست،رتق و فتق امور و اصولا کارهای سنگین خارج از منزل و حتی

کارهای سنگین و خارج از توان جسمی زن را داخل منزل از او نخواهید،او مانند گل لطیف است،ظریف است به لحاظ جسم و

لطیف است به لحاظ احساس،ولی نه اینکه کم عقل باشد،لطافت احساس چه نسبتی با کم عقلی و یا فراموشی در زن

دارد؟ حضرت در سخنی دیگر می فرمایند:"جمال الرجال فی عقولهم و عقول النساء فی جمالهم"

حس زیبا گرایی در زن را حضرت ظهور عقلانیّت او می داند و شاید یکی از مصادیق آن باشد.

در ابتدای زندگی صدیقه ی کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها هم نبی اکرم(ص) کارهای داخل منزل را به عهده ی ایشان

گذاشتند و امور بیرون را بر عهده ی حضرت علی علیه السلام،و فاطمه زهرا(س) از این بابت خشنود شدند،به این دلیل که

امور بیرون از منزل لازمه اش ارتباط با نامحرم است که حضرت از آن پرهیز داشتند.

اینکه بهتر است مدیریت امور خارج از منزل و تامین مخارج زندگی به عهده ی مرد باشد به دو دلیل است:

1-توان جسمی بیشتر مرد

2-جلوگیری از اختلاط بیش از حدّ زنان مسلمان با مردان نامحرم

و حکمتش هم صیانت نفس زن و مرد از گناه و حفظ کیان خانواده است،به هر حال ربطی به کمی عقل

زنان ندارد.


حبیبه;779584 نوشت:
ولی نه به این دلیل که زن ناقص العقل به معنایی است که شما و امثال حضرتعالی می فرمائید
به کدام معنا؟

حبیبه;779584 نوشت:
حس زیبا گرایی در زن را حضرت ظهور عقلانیّت او می داند و شاید یکی از مصادیق آن باشد
احسنت به شما. حرف من هم همین است. اینکه عقلانیت زن با عقلانیت مرد متفاوت است. مثلاً در حس زیبایی گرایی میشود گفت عقل مرد نسبت به زن نقصان دارد ، اما این به معنی نفهم بودن مرد نیست

حبیبه;779584 نوشت:
اینکه بهتر است مدیریت امور خارج از منزل و تامین مخارج زندگی به عهده ی مرد باشد
ولی صحبت اصلاً بر سر کار بیرون از خانه و داخل خانه نبوده! در پست قبلی هم من چنین چیزی عرض نکردم. گفتم موضوع مربوط به رابطهء بین زن و مرد بوده

موضوع بر سر کتک زدن زن توسط مرد بود نه مدیریت منزل. در آنجا بنده عرض کردم که گاهی ممکن است زنی با رفتار و اعمالش به مرد فشار بیاورد
شما هم در پاسخ فرمودید که خب این مرد است که باید مدیریت کند ، به دلیل اینکه عقلش بر احساساتش غلبه دارد و به روایت الرجال..... استناد فرمودید

من هم گفتم که دنبال اثبات چیزی نیستم ، اما جملهء شما تاییدی بر این حرف است که مرد نباید پیرو زن باشد زیرا قوهء احساس زن بر عقل او برتری دارد و این مطلب هیچگونه توهینی به زن نیست. در مثالی که در پست قبل عرض کردم نمونه ای را آوردم که اینبار زن است که نباید از مرد تبعیت کند چون در بحث حیا و شهوت ، عقل مرد نسبت به زن ناقص است

حبیبه;779584 نوشت:
ربطی به کمی عقل زنان ندارد
شما هم که راه سرکار خانم "دختر ایرونی" را پیش گرفتید :Nishkhand:
بزرگوار ، اصلاً و ابداً موضع من اثبات کمی عقل زن نیست ، بلکه اثبات متفاوت بودن آن است
اعتقاد من این است که عقل زن و مرد در جزئیات نسبت به دیگری دارای نقصان است ، اما در کلیات هیچ یک بر دیگری برتری ندارد

به نام خدا

Reza-D;779583 نوشت:
خواهیم دید که خصوصیات فطری در آنها وجود دارد اما بر اثر تغییرات شرایط زمانی و مکانی ، تنها این خصویات سرکوب شده و یا آرایش شده اند

خوب من هم که همین را عرض کردم، یعنی با شرایط زمانی تضعیف می شود و شرایط زمانی بر خصوصیات فطری اثر می گذارد.
ولی من متوجه نشدم خطای یک شخص چه ارتباطی با فطرت او دارد؟
یعنی ما فطرتا خطا کاریم؟

Reza-D;779583 نوشت:
در بحث حیا ، مرد نسبت به زن نقصان دارد.

این برداشت شخصی شماست در صورتی که در روایات آمده که حیا از ایمان است. یا اینکه ایمان نیست برای کسی که حیا نیست.

دختر ایرونی;779605 نوشت:
ولی من متوجه نشدم خطای یک شخص چه ارتباطی با فطرت او دارد؟
یعنی ما فطرتا خطا کاریم؟

خیر خطاکار نیستید ، فطرتاً نوع تعقل شما با ما مردها متفاوت است. لذا در اموری مثل جنگ نباید از زن ها (بطور کلی) تبعیت کرد
گر چه زن هایی بوده اند ، هستند و خواهند بود که در زمینه جنگ یا سایر موارد مردانه هم عالی عمل می کنند ، اما نوعاً زنها برای این امور ساخته نشده اند و کارکرد عقل خانمها برای این امور نیست و در بیان یک حکم اجتماعی ، غالب افراد در نظر گرفته میشود ، نه استثنائات

دختر ایرونی;779605 نوشت:
من هم که همین را عرض کردم، یعنی با شرایط زمانی تضعیف می شود و شرایط زمانی بر خصوصیات فطری اثر می گذارد
اما بنده نفرمودم که شرایط بر فطرت تاثیر میگذارد و آن را تغییر میدهد. عرض کردم ما خیال میکنیم که تغییر کرده است ، اما حقیقت این است که آرایش شده است

تفاوتش این است که آنچه که فطرت است به صلاح است آنچه بر خلاف فطرت است به زیان ، چرا که اصلاً حقیقت ندارد


فکر میکنم شما و سرکار "حبیبه" (اگر درست متوجه شده باشم) ، حرفتان این است که یک زمانی زنها به دلایل مختلف مثل ارتباط کمتر با بیرون یا سواد کمتر یا دلایل دیگر ، از نظرعقلی در حد مناسبی نبوده اند. همچنین وجود آنها اینگونه بوده که در این مورد نقص هایی نسبت به مرد داشته اند. اما با گذشت زمان و تغییرات اجتماعی و همچنین ژنتیکی ، حالا دیگر چنین اختلافی وجود ندارد

البته من ترکیب نظر شما دو بزرگوار را عرض کردم شاید در جزئیات نظر شما با هم تفاوت داشته باشد

موضوع این است که بالا رفتن سطح دانش ، به معنای تغییر پیدا کردن ساختار عقل نیست. همچنین عقل به معنای مغزی که در سر هست و صرفاً به معنای قدرت تفکر نیست. مثالی میزنم فقط از کاربران عزیز درخواست دارم که به مفهوم مثال دقت کنند به به ظاهر آن

زن و شوهری را در نظر بگیرید که از کوچه ای میگذرند و ناگهان سگی در کوچه ظاهر میشود
واکنش طبیعی و فطری این است که مرد زن را کنار میزند و جلوی زن قرار میگیرد تا سگ را فراری دهد
و زن خود را پشت سر مرد پنهان میکند و مرد را پناهگاه خود میداند

در مثال بالا ، فرقی نمیکند که شغل یا میزان سواد یا علم این زن و مرد چقدر است. حتی اگر مرد یک کشاورز بی سواد باشد و زن یک پزشک ، باز هم صحنه به همان شکلی اتفاق می افتد که در بالا عرض شد. پس فطرت هرگز تحت تغییرات زمانی و مکانی تغییر نمی کند و ما صرفاً توهمی از تغییر در سر داریم

دختر ایرونی;779605 نوشت:
این برداشت شخصی شماست در صورتی که در روایات آمده که حیا از ایمان است. یا اینکه ایمان نیست برای کسی که حیا نیست

امام صادق(ع):
حيا دَه قسمت است که نُه قسمت آن در زنان است و يک قسمت آن در مردان
همان - ص 439

امام صادق(ع):

خدا صبر زن (حیای زن در برابر شهوت) را ده برابر صبر مرد قرار داده است ، اما .... (ادامه روایت)
وسائل‏ شیعة - ج 20 - ص 64

امام صادق(ع):


زن نود و نه برابر مرد از رابطه لذت می برد
ولی خدا حیا را بر او حاکم کرده است
وسائل‏ شیعة - ج 20 - ص 64

البته روایات بالا هیچ منافاتی با روایات مد نظر شما ندارد. چون میشود همان مقدار حیا را پرورش داد یا انکه سهل انگاری کرد تا حجابی روی آن را بپوشاند که اینها به میزان تقوا و ایمان برمیگردد. اما در هر حال ، فطرتاً حیای زن بیشتر از مردان است. شما حتی اگر به بی دین ترین کشورها هم بروید خواهید دید بی حیاترین زنان هم گاهی نشانه هایی از حیا را از خود نشان می دهند (بطور کلی)

Reza-D;779592 نوشت:
شما هم در پاسخ فرمودید که خب این مرد است که باید مدیریت کند ، به دلیل اینکه عقلش بر احساساتش غلبه دارد و به روایت الرجال..... استناد فرمودید

و شما هم نپذیرفتید!

ببینید وقتی می گوئید زن در عقلانیت چیزی کم دارد یعنی قوه ی تحلیل و تشخیصش ضعیف است.

(چیزی که بنده از سخنان شما برداشت می کنم).

در موضع خشم هر شخص غیر مهذبی دچار تنقیص عقل می گردد،بنا به فرموده ی حضرت علی علیه السلام:

"الغضب ضربٌ من الجنون" خب خانمها در چنین موضعی به دلیل لطافت روحشان صدمه ی بیشتری می بینند

و آقایان اگر عاقلند در این موضع باید رعایت عواطف همسرشان را نسبت به نشاندن فرمایشاتشان به کرسی در اولویت

قرار دهند./فکر می کنم از مسیر بحث خارج شدم.

در هر صورت تحلیل بنده از خطبه ی شریف همانهایی است که عرض کردم.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب دارم و سلام خدمت تمامي دوستان عزيز فعال در بحث،‌

از تمامي مطالب ارسال شده شما دوستان کمال استفاده را بردم و تشکر ويژه دارم از تمام شما ؛‌
اما در خصوص سوال زير :

دختر ایرونی;776656 نوشت:
پس چرا امام علی ع زن را ناقص معرفی نموده و فرموده اند که حتی در امور پسنديده از آنان پيروى نكنيد!!!!!!

به ويژه نقص زن در ايمان بنده توضيحاتي را مصداقي در مورد دو فريضه مهم يعني نماز و روزه که بر زن در ايام عادت ماهيانه ممنوع است عرض مي کنم ، چرا که حضرت نقص ايمان زن را تنها و تنها ( دوستان دقت کنيد به فرمايش حضرت ) به دليل ترک نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه مي دانند: «فَاَمّا نُقْصانُ ايمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّيامِ فى اَيّامِ حَيْضِهِنَّ»
.
اما آنچه در بيان اين سوال در ذهن پديد مي آيد که چرا در اين ايام نماز و روزه بر زن واجب نيست بايد عرض کنم :

فلسفه بسیاری از احکام الاهی برای ما مخفی است اگرچه احکام الاهی دارای مصالح و حکمت هایی است که به آن دلیل تشریع شده است. نماز نخواندن و روزه نگرفتن زنان در ایام حیض و عادت ماهیانه، از جمله احکامی است که راهی برای فهم آن وجود ندارد.[1] تنها چیزی که می دانیم این است که قرآن با زنان در حال حیض همچون انسان هایی که مبتلا به بیماری چند روزه شده اند که طبیعتاً کسالت و رنج را برایشان در پی دارد، برخورد می کند. تعبیر خداوند از حیض، " آن چه که مایه رنج" است، می باشد.[2] آن چه در قرآن کریم درباره احکام حیض آمده است، فقط حرمت همبستری با زنان در این ایام است و دیگر احکام مخصوص به زنان حائض در سنت و روایات ثابت شده است. خداوند می فرماید: " از تو درباره حیض مى‏پرسند، بگو: آن [مایه‏] رنج است، پس [به وقت‏] حیض از زنان کناره گیرید و تا وقتى که پاک شوند، با آنان نزدیکى مکنید، آن گاه چون [به خوبى‏] پاک شوند، [غسل کنند] از همان جا که خداوند به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید. به راستى خداوند توبه کنندگان و پاک شوندگان را دوست مى‏دارد."[3] احکام حیض در روایات در روایات احکام خاصی برای زنان حائض دیده شده است، ترک نماز و روزه در این ایام از جمله این احکام است. امام رضا (ع) در روایتی می فرمایند: زن به مجردی که خون حیضش را دید باید نماز و روزه را ترک کند.[4] در روایات باب "وُجُوبِ قَضَاءِ الْحَائِضِ وَ النُّفَسَاءِ، الصَّوْمَ دُونَ الصَّلَاةِ = وجوب قضاء روزه و عدم قضاء نماز های حائض"[5] از معصومین (ع) نقل شده است که زن باید قضای روزه ایی را که در ایام حیض نگرفته است، بگیرد اما گرفتن قضای نمازها، واجب نیست و نباید آنها را قضاء کند.[6] اما درباره فلسفه عدم قضاء نمازها و جوب قضاء روزه های قضا شده، درمناظره ای که بین امام صادق (ع) و ابوحنیفه در روایات ما آمده است، به نکته مهمی در این باب اشاره می شود. ایشان با تأکید بر این که علت و فلسفه احکام با مقایسه و قیاس به دست نمی آید[7]، به ابوحنیفه می فرماید: ای أبو حنیفه نماز أفضل است یا روزه؟ أبو حنیفه گفت: بلکه نماز أفضل است.حضرت امام صادق(ع) فرمود: بنا بر قیاسی که تو انجام می دهی، بایستى بر حائض قضاى نماز های ایّام حیض که از او فوت گشته لازم باشد و قضاء روزه لازم نباشد، با این که پیامبر(ص) قضاء نماز را ساقط گردانید و أمر بقضاء روزه نمود.![8] از این روایات به خوبی فهمیده می شود که در چنین مواردی نمی شود با فلسفه بافی و خلق حکمت هایی که از قیاس و مانند آن سرچشمه می گیرد درباره احکام الاهی سخن گفت. بنابراین؛ بر طبق روایات و اجماع فقهاء[9]، زنان در ایام حیض نباید نماز اقامه کنند و روزه بگیرند.

بنابراين نظر نهايي بنده در خصوص بحث نقص ايمان تنها به ممنوعيت از خواندن نماز و روزه براي زن باز مي گردد و همانطور که مي دانيم ايمان مفهومي است مشکک و مرتبه دارد، شايد اگر زن نماز و روزه را د رتمامي عمر خود در هر نوبت به جاي نمي آورد، مرتبه اي از ايمان را از دست مي دهد نه تمام مراتب و درجات ايمان را که البته بازهم بايد بگوييم فلسفه احکام الهي بر ما پوشيده است.

[1] نک: فلسفه احکام.[2] بقره، 222.[3] بقره، 222.[4] عاملی، محمد بن الحسن،وسائل الشیعة، ج2، ص 334، بَابُ تَحْرِیمِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ نَحْوِهِمَا عَلَى الْحَائِضِ‏،نرم افزار جامع الاحادیث[5] وسائل الشیعة، ج2، ص 346،بَابُ وُجُوبِ قَضَاءِ الْحَائِضِ وَ النُّفَسَاءِ، الصَّوْمَ دُونَ الصَّلَاةِ إِذَا طَهُرَتْ.[6] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْمَرْأَةَ تَقْضِی صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِی صَلَاتَهَا الْحَدِیثَ. نک: وسائل الشیعة، ج2،ص 346.[7] امام صادق(ع) در روایتی دیگر در باب رای و قیاس می فرمایند: دین خداوند با قیاس سنجیده نمی شود. نک : کلینی، کافی،ج1، ص 56.[8] طبرسی، احتجاج، غفاری مازندرانی، ج‏3 ، 345 ، ناشر مرتضوی، تهران، بیتا.[9] نراقی، محمد مهدی، معتمد الشیعة فی أحکام الشریعة، ص 300،نرم افزار جامع فقه اهل بیت.

حبیبه;779648 نوشت:
و شما هم نپذیرفتید!
خیر بزرگوار ، بنده عرض کردم که بصورت مطلق نمی پذیرم

حبیبه;779648 نوشت:
ببینید وقتی می گوئید زن در عقلانیت چیزی کم دارد یعنی قوه ی تحلیل و تشخیصش ضعیف است.
(چیزی که بنده از سخنان شما برداشت می کنم)
به هیچ وجه منظورم بطور مطلق نیست ، اما بطور خاص و در برخی امور بله ، دقیقاً منظور من این است که قوهء تشخیص و تحلیل زن در برخی مسائل ضعیف است. همانطور مه قوهء تشخیص و تحلیل مرد در برخی مسائل دیگر ضعیف است

حبیبه;779648 نوشت:
فکر می کنم از مسیر بحث خارج شدم
موافقم. البته نه شما ، کلاً داریم از بحث خارج میشویم
در کل من حرف آخر را میزنم و به نظرم میرسد بیش از این دیگر نیاز به صحبت نیست (از جانب من)

خلاصهء نظر من:

1 - زن و مرد ، ابتدا انسان هستند و بعد از نظر جنسی تفکیک میشوند. لذا تا زمانی که به عنوان انسان بررسی شوند ، تنها برتری آنها تقواست

2 - وقتی تحلیل شخصیت زن و مرد به بحث جنسیت رسید ، زن و مرد دارای تفاوت هایی میشوند که هم در جسم انها وجود دارد و هم در روح آنها

3 - عقل هم نتیجه خصوصیات روح است ، پس همانطور که روح زن و مرد با هم متفاوت است ، عقل آنها نیز متفاوت است

4 - عقل تنها به معنای شعور و درک نیست ، بلکه پرداختن به احساسات هم نوعی از عقل است

5 - در هر بخش از

عقل که زن یا مرد ، باید تابع دیگری باشد ، دلیلش نقصان عقل در آن بخش است (در تبعیت عقلانی)

6 - در نتیجه ، اینکه یکی از دو جنس زن و مرد در تعابیر مختلفی از عقل نسبت به دیگری نقصان داشته باشند ، به معنای نقصان کلی عقل نیست

7 - نوع عقل زن متناسب با خصیت اوست و نوع عقل مرد هم متناسب با شخصیتش. لذا از این جهت ، تفاوتی بین آنها نیست

8 - اینکه ملاک تقواست ، به این معنا نیست که عمل هر دو (و عقل هر دو) باید مثل هم باشد تا برابر باشند. بلکه اگر زن مثل خودش باشد و تقوایی متناسب با خودش داشته باشد ، و مرد هم مثل خودش باشد و تقوایی متناسب با خودش داشته باشد ، آنگاه تقوای این دو برابر خواهد بود

9 - ارزش تقوای هر کدام از زن و مرد ، در این است که مثل خودش باشد. پس اگر زن در امور مردانه یا مرد در امور زنانه وارد شوند ، اگر نهی شده باشند ، این یعنی اینکه از تقوا دور شده اند. پس اعتراف هر کدام از این دو به نقصانی که در برابر دیگری دارند ، یعنی همان تقوا

10 - فطرت انسان گر چه قابل پرورش است ، اما قابل تغییر نیست. لذا حلال محمد(ص) و حرام او تا قیامت حلال و حرام خواهند بود. پیرو این مطلب ، تعاریف معصومین(ع) هم برای همیشه پابرجا هستند. اما چیزی که مهم است ، تعبیر درست از تعاریف آنهاست ، نه تعاریف دل بخواهی که در راستای میل نفسانی اشخاص باشد

11 - نقصان هر کدام از زن و مرد در امور مربوطه و نسبت به دیگری ، هیچ حقی برای طرف مقابل برای اظهار فضل در این زمینه ایجاد نمیکند. چرا که اولاً ملاک اصلی برتری هر کدام بر دیگری تقواست. ثانیاً اگر طرف مقابل نسبت به ما نقصی دارد ، ما هم نسبت به او نقصی داریم ، پس جایی برای ادعا نیست

12 - اگر مردها از پیروی از زن نهی شده اند ، لزوماً به معنای مشکل در زنان نیست ، بلکه عدم اقتدار ، عیبی است در وجود مرد. لذا این موضوع فی ذاته برای مرد عیب به حساب میاید ، جدای از اینکه زنش عاقل باشد یا نباشد

13 - حفظ اقتدار مرد بوسیله پیروی نکردن از زن ، به معنای بی توجهی به عقاید زن نیست. بلکه موضوع این است که

محوریت در تصمیم گیری با مرد باشد

با تشکر از سایر دوستان
موفقف باشید
:Gol:

آلاء;779658 نوشت:
حضرت نقص ايمان زن را تنها و تنها ( دوستان دقت کنيد به فرمايش حضرت ) به دليل ترک نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه مي دانند

سلام و عرض ادب
(نظر کاملاً شخصی)
شاید جبران این بخش از ایمان برای زن که به دلیل عادت ماهانه از او سلب شده ، در پذیرش این نقصان باشد

به نام خدا
با عرض سلام و تشکر از شما استاد گرامی

آلاء;779658 نوشت:
اگر زن نماز و روزه را درتمامي عمر خود در هر نوبت به جاي نمي آورد، مرتبه اي از ايمان را از دست مي دهد نه تمام مراتب و درجات ايمان را که البته بازهم بايد بگوييم فلسفه احکام الهي بر ما پوشيده است.

اما استاد این با بیان ابتدایی که در واقع برای من سوال بود هیچ تفاوتی نکرد.
خوب با این حساب مردها که 6 سال دیرتر از زنان به تکلیف می رسند نیز باید بخشی از ایمان را از دست بدهند.
درست است؟

بسم الله الرحمن الرحيم

دختر ایرونی;779678 نوشت:
اما استاد این با بیان ابتدایی که در واقع برای من سوال بود هیچ تفاوتی نکرد.
خوب با این حساب مردها که 6 سال دیرتر از زنان به تکلیف می رسند نیز باید بخشی از ایمان را از دست بدهند.
درست است؟

قسمت آخر متن رو بنده بر اساس فهم خودم از برخي از روايات خدمت شما عرض کردم اما شايد به همين نسبت بتوان چنين کسري را در ايمان براي مردان در نظر گرفت که البته سوال شما بازهم تداعي مي شود که پس چرا نقص تنها به زن استناد داده شده است و نه مرد.
شايد دفاعي که در اين قسمت بشود از اين بيان داشت اين است که مرد قبل از بلوغ شرعي که اتفاقا عموما با بلوغ جسمي و عقلي او همراه است توانايي و درک عقلي عبادت را ندارد و بنابراين چون به لحاظ فيزيکي و جسمي و به خصوص عقلي در مرحله مکلفين نيتست و توان عقلي او براي پرستش بالفعل نشده اين نقص به حساب نيايد .
اما زن ترک نماز و روزه را در زماني که از لحاظ جسمي و عقلي به تکليف رسيده است بر عهده دارد و به اصطلاح توان او بالفعل است و نه بالقوه و بنابراين اصطلاح نقص در اين مورد معنا پيدا مي کند .

بسم الله ارحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما ،

Reza-D;779675 نوشت:
شاید جبران این بخش از ایمان برای زن که به دلیل عادت ماهانه از او سلب شده ، در پذیرش این نقصان باشد

بله دوست گرامي، در بحث از اوامر و نواهي خداوند يکي از بحث هايي که مطرح مي شود و دانشمندان علم اصول فقه به آن نظر دارند اين است که اصلا شايد هدف از امر و نهي فرمانپذيري عبد باشد نسبت به مولاي خود و نه چيز ديگر.
در اين صورت عبدي که امر مولاي خود را به جا مي آورد ، همين ادب و فرمانپذيري وي شايد از نظر مولا مهم باشد و پاداش را به ( نمازي که بايد مي خواند و نخواند ) ندهند و به اطاعت پذيري او بدهند . البته اين تنها يک احتمال هست دوستان و خواهش مي کنم چون مجراي اين بحث در دانش اصول فقه است در صورت وجود اشکال و ..... به کتب مربوطه مراجعه کنيد تا بحث از مجراي خودش خارج نشود .

آلاء;779658 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب دارم و سلام خدمت تمامي دوستان عزيز فعال در بحث،‌

از تمامي مطالب ارسال شده شما دوستان کمال استفاده را بردم و تشکر ويژه دارم از تمام شما ؛‌
اما در خصوص سوال زير :

به ويژه نقص زن در ايمان بنده توضيحاتي را مصداقي در مورد دو فريضه مهم يعني نماز و روزه که بر زن در ايام عادت ماهيانه ممنوع است عرض مي کنم ، چرا که حضرت نقص ايمان زن را تنها و تنها ( دوستان دقت کنيد به فرمايش حضرت ) به دليل ترک نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه مي دانند: «فَاَمّا نُقْصانُ ايمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّيامِ فى اَيّامِ حَيْضِهِنَّ»



با سلام و عرض تشکر،
کارشناس محترم جناب "آلا"(دارم تلطیف میکنم:hamdel:(یه دونست به نیت امام علی(ع)))
اولا که باید عرض کنم بنده بسیار بسیار بیش از شما علاقمندم این مسئله برایم حل شود چرا که نمیتوانید تصور کنید این مشغله(منظورم تناقض به وجو آمده است نه مصادیق جزئی، صرفا اینکه دینی دارم که چنین تناقضی در آن موجود است و کسی تاکنون قادر به رفع آن نبوده) باعث شده چقدر روان بنده درگیر باشد، این مسئله تقریبا یک سال است که مرا درگیر خود کرده...
بنابراین به من به چشم یک دشمن فرضی نگاه نکنید همانطور که گفتم خودی هستم هنوز بیگانه نشدم ولی به هیچ وجه عبایی ندارم که بیگانه شوم اگر جواب قانع کننده ای نیابم چرا که عقل و خدای من(این مسئله بارها در متون دینی آمده که تحقیق و تفکر کنید و بهترین را برگزینید) به من فرمان میدهند "در شرایطی که دینی ادعای کمال میکند ولی مسائل اصولی پیش می آید که استدلال منطقی ندارند، آن دین کامل نیست" (این دستوریست از ائمه و قرآن که بر سر کلاسهای بیشمار هم لباسهای شما آموخته ام)
بنابراین به همه شما دوستان هم پیشنهاد میکنم بسیار بیشتر در مورد مبانی دین تعمق و تفکر کنید چه بسا روزی امام زمان بیایند و به بسیاری از علما بگویند این اراجیفی که به دین بسته اید چه بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگر ندیدید آن آیه از قرآن را که میفرماید: در قیامت به عده ای از مردم گفته میشود وارد دوزخ شوید و آنها اعتراض میکنند که ما پیرو علمای خود بودیم(متاسفانه آیه خاطرم نیست ولی قطعا شما این آیه و تفسیرش را خوانده اید)
بگذریم به بحث بپردازم
کارشناس گرامی، من تمام تحلیلهای دوستان را خواندم
در این میان از دوستان عزیز بسیار تشکر میکنم(:hamdel::hamdel::hamdel::Gol::Gol::Gol::Rose::Rose::Rose::Rose::Rose::Rose::Rose: امیدوارم همین حد تلطیف کفایت کند بضاعت بنده همین حد است)
خب من از مطالب دوستان دریافتم:
کاربر گرامی "دختر ایرونی" که کاملا از همان ابتدا هم مباحث اصولی مطرح کردند و متشکرم که اجازه بیراهه رفتن را ندادید و کاملا استدلالهای منطقی خواستید و استدلال منطقی ارائه دادید تا حدودی من و شما هم عقیده ایم
کاربر گرامی"حبیبه" نقص عقل و ایمان زنان را نپذیرفته اند و احادیث و موارد بسیار جالبی مطرح کرده اند، ایشان هم اگر چه صراحتا بیان نمیکنند ولی کاملا در مورد این خطبه درگیرند و سعی در تفسیر این خطبه با توجه به سیره امام علی و دیگر ائمه دارند به نحوی که اثبات شود آقا در این خطبه قصد نداشتند بگویند کلیه زنان ناقص العقلند و ناقص الایمان بلکه اشاره به بخشی از زنان بوده و...
کاربر گرامی"REZA-D" تماما خطبه را پذیرفته اند و حتی گاهادر مباحثی که مطرح شد به صورت تلویحی منش رفتاری خود را منطبق بر این خطبه قرار داده اند:Cheshmak:
و اما کارشناس گرامی"آلاء"، ایشان اگرچه در ابتدا سعی در تفسیر این خطبه منطبق با سیره ائمه داشتند بعدا تلویحا خطبه را پذیرفتند و مثل دیگر علما اشاره ای هم به پیروی نکردن از زنان خوب داشتند، اما اخیرا به سمت زیر سوال بردن سند خطبه متمایل شده اند(جدای از این بحث محض مزاح عرض میکنم:Nishkhand: اگر سند این خطبه زیر سوال برود خیلی دوست دارم بدانم دوستانی چون "Reza-D" مابقی زندگی خود را چگونه ادامه خواهند داد و البته با توجه به همین بدون تحقیق و وارسی عقلی، "پذیرفتن و عملی کردن" این خطبه از جانب ایشان، به نظر میرسد ایشان جزء آن دسته از مردانی هستند که باید همسرشان برایشان تصمیم بگیرد وگرنه ممکن است به هلاکت بیفتند چرا که طبق گفته خود ایشان خطاها ناشی از عمل نکردن به دستورات دین است و هرکس به دستورات دین عمل نکند خطا کرده و مرد و زن ندارد و خوشبختانه یکی از دستورات اکید دین ما تفکر عمیق در مبانی دینیست)
اما به طور کلی موضوعاتی که با توجه به فرمایشات دوستان متوجه شدم:
هنوز جوابی (البته خودمانیم جواب زیاد دادید ولی جسارتا تحلیل و استدلال منطقی و قابل پذیرش ارائه نشد) در این زمینه ها ارائه نشده است:
1- چرا زنان ناقص الایمانند؟(این مسئله که چون زنان نماز و روزه نمیخوانند در ایمانشان نقص است خودتان هم میدانید قابل قبول نیست دلایلش هم باید برای شما بیش از من واضح باشد و ایمان معنایش دقیقا عمل به دستورات خداست و هیچکدام از صحبتهای شما در مورد اینکه مستحبات منجر به ایمان میشود و چنین و چنان خودتان هم میدانید از نظر منطقی پذیرفته نیست به هر حال هرکدام از ما در حدودی اطلاعات دینی داریم و در حدودی هم بهره هوشی و بنده با هیچکدام از تحلیلهای شما قانع نشدم که زن ناقص الایمان است و جسارتا با توجه به اطلاعات دینیتان میدانم خودتان هم قانع نشدید صرفا جوابی بود که ارائه شد آن هم در این راستا که شما به صورت پیش فرض صحت این خطبه و صدور آن از جانب امام علی را پذیرفته اید و عصمت امام را هم در ذهن خود دارید بنابراین به نظر میرسد صرفا قصد اثبات دارید، مثل وقتی که با مسئله سختی مواجه میشویم بعد جواب مسئله را جلویمان میگذارند و سعی میکنیم با اطلاعاتی که در ذهن خود داریم جواب را تحلیل کنیم و گاها بخشهایی از راه حل را هم متوجه نمیشویم و حتی به تناقض میخوریم ولی میپذیریم و رد میشویم!!! این که نشد اثبات، چنین تحلیلهایی فقط به درد شب امتحان میخورد آن هم فقط در صورتی که سر جلسه امتحان دقیقا همان مسئله با همان اعداد به ما داده شود که بتوانیم به جای حل مسئله جواب را نقاشی کنیم:Cheshmak: بنابراین لطفا دین را زیر سوال نبرید)
2- چرا زنان ناقص العقلند؟(در این مورد بسیار مصادیق عقل را بررسی فرمودید ولی فحوای کلام این است که عقل همان عقلیست که همه ما با شنیدن این واژه در ذهنمان تداعی میشود و قطعا امام هم همین منظور را داشته اند چرا که در آن زمان مخاطب ایشان جامعه شناسان و روانشناسان نبوده اند و این گزینه که ایشان عصبانی بوده اند و صرفا با توجه به شرایط خطبه ای ایراد کردند که ندانسته تمام جوانب جامعه و آینده را در نظر نداشته باشد هم پذیرفته نیست، البته در این مورد جدای اثباتها و تحلیلهای برخی از دوستان، بعضی دوستان و همچنین برخی علما نقص عقل زن را پذیرفته اند و اینکه نباید به حرف زنان خوب گوش داد را سیره خود ساخته اند)
مسئله ای که ما با آن مواجهیم تفاوت در نوع نگاه و برخورد زنان و مردان با مسائل است و همه ما هم میدانیم حقیقت این است که زنان نسبت به مردان نقصی در عقل ندارند این مسئله ایست که ما داریم در عملکرد زنان نسبت به مردان در جوامع مختلف میبینیم، نکند زنان مسلمانند که ناقص العقلند چون مردانشان چنین احادیثی میخوانند و به صورت پیش فرض با آنان به عنوان فردی ناقص برخورد میشود، اگر عقابی در کنار مرغها زندگی کند و مدام با او مثل یک مرغ برخورد شود هیچگاه فکر پرواز نمیکند حتی اگر بداند که میتواند پرواز کند بسیار غیر محتمل است که روزی این توانایی را بر فراز یک بلندی آزمایش کند، اتفاقا به نظر بنده اگر کسی هم نقصی در چیزی داشته باشد فرد عاقل نمی آید در جمع او را خراب کند چه رسد به اینکه در جمع نیمی از جمعیت کره زمین را به خاطر سرزنش او خراب کند و زیر سوال ببرد(فرمایش امام در این خطبه کاملا واضح است دوستان! چرا سعی در تحلیل آن به نفع خودمان و عقلمان،داریم؟ صراحتا و با بیانی بسیار ساده مطلب را بیان کرده اند، همین که برای تحلیل این مسئله واضح سعی در تفسیر آن به شکلی دیگر دارید یعنی خودتان هم میدانید که این بیان در این خطبه اصلا منطقی نیست و با بقیه بخشهای دین ما در تناقض است)، شما غیر از این فکر میکنبد؟؟؟؟؟؟؟؟؟(دوستان برای قضاوت باید شخص امام را در نظر نگیرید، منطقی باشید، به این فکر کنید که اگر یک تحلیلگر کمونیست غربی یا یهودی چنین سخنرانی ای ایراد بکند شما چه میگویید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟علمای دین ما چه میگویند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منطقی باشید همانطور که بارها تاکید کردم لطفا عرق شیعی را کنار بگذارید این مسائل شوخی بردار و احساس بردار نیست باید قاطع و صریح بود و حد و مرزهای دست و پاگیری که سالها برایتان گذاشته شده و مانع از تفکر منطقی شده را بشکنید چرا که درد امروز جوانان و جامعه ما همین اقناع نشدن عقلی از پاسخهای بسیاری از کارشناسان است و بالاخره هر یک از شما احتمالا با این اطلاعات گوشه ای از این ایران در حال انتقال مفاهیم دینی به دیگران هستید پس دقت کنید که نیاز امروز جامعه و جهان ما پاسخگویی و ارضاء عقل است نه احساس و این کاری بوده که ائمه در تمام طول زندگی مبارکشان سعی د رانجام آن داشته اند و اگر امروز جوانان ما بی دین میشوند دقیقا به همین دلیل است که من و شما جواب قانع کننده ای نداریم که البته بنده هنوز معتقدم دین جواب قاطعی دارد ولی ما چون به همین تحلیلهای سطحی و ساده دل خوش کرده ایم هیچگاه دنبال کنه دین نرفته ایم و به اندازه بسیار اندک بسنده کرده ایم طبیعیت که حتی خودمان هم قانع نشده ایم چه رسد به اینکه دیگری را قانع کنیم)
3-بنده احساس کردم جناب آلاء به این نتیجه رسیده اند که خطبه زیر سوال است(باید از توضیحات بسیار جالبتان در مورد احادیث مرسل تشکر کنم) درست متوجه شدم؟
حقیقتا تنها راهی که با توجه به تحقیقات و مطالعاتم و صحبتهای شما ودوستان در اینجا به ذهن بنده رسیده همین دروغ بودن این خطبه است در حقیقت بنده احتمال میدهم این خطبه با تغییراتی به متون ما نفوذ کرده است
با تشکر از دوستان(تلطیف::frind:)

دختر ایرونی;779678 نوشت:
خوب با این حساب مردها که 6 سال دیرتر از زنان به تکلیف می رسند نیز باید بخشی از ایمان را از دست بدهند.
درست است؟

بسمه العلیم

با سلام و ادب

ایمان وصف قلب است گرامی نه قالب.آیه:"قالت الاعراب آمنّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا

وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رحیم

اعراب گفتند ما ایمان آوردیم،ای پیامبر بگو ایمان نیاوردید بلکه بگوئید اسلام آوردیم چرا که هنوز ایمان وارد قلبهای

شما نشده است،و اگر شما از خدا و رسولش تبعیت کنید هیچ یک از اعمالتان را نمی کاهد(ترجمه آیت الله مشکینی)

چیزی از پاداش اعمال شما را فروگذار نمی کند(ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)

ایمان انسان به واسطه ی اطاعت از حکم حق افزایش می یابد،آیا انقیاد در برابر حکم خداوند در عدم وجوب عبادت در ایام خاص

و بلکه حرمت و منع آن در آن ایّام،علّت تنقیص ایمان زن است؟

معنای عبادت چیست؟ آیا عبادت غیر از اطاعت است؟

در قسمت بولد شده ی آیه ی شریفه صراحتا بیان شده است که در صورت اطاعت از حکم خدا و رسول

هیچ یک از اعمال انسان کاهش نمی یابد،ترک عبادت به دستور حق اطاعت حق است و مأجور، نه باعث

خدشه ی در ایمان،تا بگوئیم زن به خاطر اجرای حکم حق و بدون داشتن اختیار در ترک عبادت ایمانش در نزد حق

ناقص محسوب می شود،که اگر چنین باشد حکم شخص بیمار در ترک روزه هم، اثر تکوینیش باید نقص در ایمان شود:

"لیس علی المریض حرج"

به نظر می رسد این خطبه خلاف آنچه عنوان شده است:"سرزنش زنها" در واقع "سرزنش مردهاست"

به جرم پیروی در خروج بر امام بر حق، از زنی که دارای هوایی غالب بر عقل و جسمی ضعیف و خویی طاغی و یاغی است!

به نام خدا
با سلام و سپاس

حبیبه;779905 نوشت:
ایمان انسان به واسطه ی اطاعت از حکم حق افزایش می یابد،آیا انقیاد در برابر حکم خداوند در عدم وجوب عبادت در ایام خاص

و بلکه حرمت و منع آن در آن ایّام،علّت تنقیص ایمان زن است؟

معنای عبادت چیست؟ آیا عبادت غیر از اطاعت است؟

دوست عزیز این مساله برای من هم سوال است.

متوجه هستم که ایمان عین اطاعت از خداست

به همین دلیل هم برایم سوال است که اگر ایان یعنی عبادت و اطاعت خدا، چرا در خطبه گفته ایمان زن به دلیل مذکور، ناقص است.

پاسخ استاد گرامی، جناب آلاء نیز قانع کننده نبود. به نظر من پاسخ ایشان، خودش خودش را نقض میکند.

دختر ایرونی;779911 نوشت:
به نام خدا
با سلام و سپاس

دوست عزیز این مساله برای من هم سوال است.

متوجه هستم که ایمان عین اطاعت از خداست

به همین دلیل هم برایم سوال است که اگر ایان یعنی عبادت و اطاعت خدا، چرا در خطبه گفته ایمان زن به دلیل مذکور، ناقص است.

پاسخ استاد گرامی، جناب آلاء نیز قانع کننده نبود. به نظر من پاسخ ایشان، خودش خودش را نقض میکند.

بسمه الحکم العدل

سلام خدمت خواهر محقق و پژوهشگرم

در تحلیل این فراز از خطبه علّامه محمد تقی جعفری می فرمایند:

"ما در اين مباحث، شواهد و دلايل کافي داريم که مقصود اميرالمؤمنين نقص واقعي ايمان

و عقل به طور عموم و نقص سهم الارث به طور کلي نمي باشد زيرا نسبت چنين نقصهايي به زنان

مخالف قرآن است. لذا مي توان گفت که علي عليه السلام براي توضيح و تفسر موقعيت زنان و آگاه

ساختن آنان از يکي از زنهاي پيامبر که با دستياري طلحه و زبير، غايله جنگ جمل را برپا نمود و به جنگهاي

صفين که موجب اغتشاشات جوامع اسلامي شد، متصل کرد، اشاره نموده است."(شرح نهج البلاغه،ذیل خطبه 80)

ابن ابی الحدید از شارحان اهل سنت نهج البلاغه خطاب این خطبه را متوجه عایشه می داند:

«هذا الفصل کلّه، رمز الي عايشه»

البته به نظر می رسد نمی توان چنین تحلیلهایی را پذیرفت،زیرا بخصوص موارد

"نواقص الایمان و نواقص الحظوظ" اختصاصی به عایشه ندارد!

لذا گمان بنده این است که مقصود حضرت عموم زنهای مانند عایشه باشد.(الله اعلم)

به نام خدا

سلام دوست عزیزم

حبیبه;779921 نوشت:
لذا گمان بنده این است که مقصود حضرت عموم زنهای مانند عایشه باشد.(الله اعلم)

در بحث عقل می توان این مساله را پذیرفت، اما در بحث ایمان با توجه به اینکه تمام زنان این شرط را دارند، آیا به نظر شما میتوان گفت که تنها منحصر به عایشه بوده؟

دختر ایرونی;779934 نوشت:
به نام خدا

سلام دوست عزیزم

در بحث عقل می توان این مساله را پذیرفت، اما در بحث ایمان با توجه به اینکه تمام زنان این شرط را دارند، آیا به نظر شما میتوان گفت که تنها منحصر به عایشه بوده؟

با سلام،
کاربر گرامی"دختر ایرونی" در بحث عقل هم نمیتوان چنین چیزی را پذیرفت، شما میپذیرید امام کلیه زنان را زیر سوال ببرند اما منظورشان یک فرد خاص بوده باشد؟ چطور چنین چیزی را میپذیرید؟ امام صراحتا عرض کرده اند به حرف خوبان آنها هم گوش ندهید چطور میگویید منظور فقط عایشه بوده است؟؟!!

دختر ایرونی;779934 نوشت:
به نام خدا

سلام دوست عزیزم

در بحث عقل می توان این مساله را پذیرفت، اما در بحث ایمان با توجه به اینکه تمام زنان این شرط را دارند، آیا به نظر شما میتوان گفت که تنها منحصر به عایشه بوده؟

با سلام و ادب خواهر خوبم

در پست قبل عرض کردم:

البته به نظر می رسد نمی توان چنین تحلیلهایی را پذیرفت،زیرا بخصوص موارد

"نواقص الایمان و نواقص الحظوظ" اختصاصی به عایشه ندارد!

لذا گمان بنده این است که مقصود حضرت عموم زنهای مانند عایشه باشد.(الله اعلم)

حبیبه;779953 نوشت:
البته به نظر می رسد نمی توان چنین تحلیلهایی را پذیرفت،زیرا بخصوص موارد

"نواقص الایمان و نواقص الحظوظ" اختصاصی به عایشه ندارد!

لذا گمان بنده این است که مقصود حضرت عموم زنهای مانند عایشه باشد.(الله اعلم)

سلام

دقیقا همینطور است که می فرمائید . فقط عائشه که نصف مرد ارث نبرده که بگوئیم این ها فقط راجع عائشه بوده !!

آلاء;778536 نوشت:
بنابراين مرد و زن اگر با ديگري مقايسه نشوند, عين كمال هستند و نقصاني در آنها مشاهده نمي شود و ظهور نقصان در صورتي است كه با هم مقايسه شوند و كلام امير المومنين(ع) در مقام مقايسه صادر شده است.

جمله معروف دیگری از علی بن ابیطالب وجود دارد که لا تنظر الی من قال ، انظر الی ما قال .

اگر بخواهیم با قاعده خود امام علی فقط به محتوا نگاه کنیم ، چه نتیجه ای به دست می آید :

همه زنان ( النساء ) در مقایسه با مردان عقل ناقصی دارند . پس هر مردی نسبت به هر زنی عقل کامل تری دارد ؟!!

یعنی مثلا می توان این قاعده را در مورد همه زنان اهل بیت پیامبر به کار برد ؟! ( چون هیچ انحصاری در مقایسه نیامده ، جنس مرد ، در برابر جنس زن )

به نام خدا

حبیبه;779953 نوشت:
البته به نظر می رسد نمی توان چنین تحلیلهایی را پذیرفت،زیرا بخصوص موارد

"نواقص الایمان و نواقص الحظوظ" اختصاصی به عایشه ندارد!

لذا گمان بنده این است که مقصود حضرت عموم زنهای مانند عایشه باشد.(الله اعلم)

منظورم این بود که نقص ایمان به علت مذکور (یعنی نماز نخواندن و روزه نگرفتن در شرایط خاص) برای همه ی زنان صدق میکند.
نه فقط عایشه و زنان مانند او

دختر ایرونی;779959 نوشت:
به نام خدا

منظورم این بود که نقص ایمان به علت مذکور (یعنی نماز نخواندن و روزه نگرفتن در شرایط خاص) برای همه ی زنان صدق میکند.
نه فقط عایشه و زنان مانند او

بله البته،همینطور است.

حدیث دیگری از حضرت علی علیه السلام روایت شده است به این بیان:

«الایمان معرفةٌ بالقلب و اقرارٌ باللسانِ و عملٌ بالارکان.»

ایمان عبارت است از معرفت قلبی و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح.

اگر این حدیث را در نظر گرفته و در واقع مفسر آن روایت قرار دهیم

می توان گفت حضرت بعد سوم ایمان یعنی عمل به ارکان را در زنان ناقص

عنوان فرموده اند.نه ایمان و باور قلبی را.

به نام خدا

حبیبه;779963 نوشت:
ایمان عبارت است از معرفت قلبی و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح.

اگر این حدیث را در نظر گرفته و در واقع مفسر آن روایت قرار دهیم

می توان گفت حضرت بعد سوم ایمان یعنی عمل به ارکان را در زنان ناقص

عنوان فرموده اند.نه ایمان و باور قلبی را.

ایمان یعنی
1. معرفت قلبی: خوب اینکه به جنسیت ربطی ندارد
2.اقرار به زبان: این هم به جنسیت ربطی ندارد
3.عمل به اعضا و جوارح: حال این سوال پیش می اید که عمل با اعضا و جوارح به چه چیزی؟
و به نظر می رسد پاسخ این باشد: عمل به دستورات خدا با اعضا و جوارح
خوب آیا یک زن غیر از دستورات الهی را عمل میکند؟

دختر ایرونی;779987 نوشت:
ایمان یعنی
1. معرفت قلبی: خوب اینکه به جنسیت ربطی ندارد
2.اقرار به زبان: این هم به جنسیت ربطی ندارد

بله دقیقا

دختر ایرونی;779987 نوشت:
و به نظر می رسد پاسخ این باشد: عمل به دستورات خدا با اعضا و جوارح
خوب آیا یک زن غیر از دستورات الهی را عمل میکند؟

برای عمل به دستورات الهی در بعضی از عبادات مانند اقامه نماز،اوقاتی مانع طبیعی دارد

این مانع مربوط به طبیعت اوست و خارج از اختیار و قدرت او،امّا به هر حال نسبت به مردان

این کسرِ کمیّتِ عبادت را دارد و شما اگر این مورد را به ایّام بعد از وضع حمل و سایر موارد خاص

از نوعِ بعضی بیماریهای خاص زنان توسعه دهید،نمی توانید در بُعد سوّمِ عبادت"عمل به ارکان"

این نقیصه را نادیده بگیرید،امّا مطلبی که باید در نظر داشت آن است که این مسائل طبیعیِ خدا خواهی

باعث نقص ایمان قلبی زن و مانع تقرب او به خدا نسبت به مردان نخواهد بود و اتفاقا تحمل این رنجها برای او

شاید به وزان عبادات از دست رفته اش،نورانیّت و صفای نفس ایجاد کند که البته از جهاتی هم بستگی به نیّت

و رعایت آداب الهی این زمانها از جمله ی عمل به مستحبات و ترک مکروه و حرام و تقیّد به احکام خاص آن دارد.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض و ادب سلام خدمت شما دوست گرامي ؛

ممنونم از شما و ساير دوستاني که ما را در اين بحث همراهي مي کنند .

اما در مورد اين بخش از صحبت شما که فرموده بوديد :

دختر ایرونی;779911 نوشت:
دوست عزیز این مساله برای من هم سوال است.

متوجه هستم که ایمان عین اطاعت از خداست

به همین دلیل هم برایم سوال است که اگر ایان یعنی عبادت و اطاعت خدا، چرا در خطبه گفته ایمان زن به دلیل مذکور، ناقص است.

پاسخ استاد گرامی، جناب آلاء نیز قانع کننده نبود. به نظر من پاسخ ایشان، خودش خودش را نقض میکند.

بايد عرض کنم ببينيد ما تعريف ايمان را نمي توانيم مفهومي مطابق آنچه که شما گفتيد در نظر بگيريم ( تنها طاعت و عبادت ) و بعد اشکالات را به اين شکل به اين مفهوم به دليل ممنوعيت زن به نماز و روزه وارد کنيم .

معناي ايمان معنايي عميق و ژرف هست با يکي دو کلمه اثبات نميشه . از طرفي اين مفهوم عميق را فقط بايد از دين و نصوص معتبر ديني به دست آورد. دوست گرامي آي دي حبيبه زحمت آيه قرآني را کشيدند که به حقيقت ايمان و تفاوت آن با اسلام اشاره داشت در ادامه من رواياتي را از متون معتبر ديني خدمت شما بيان مي کنم تا شما دقيقا متوجه باشيد که مفهوم ايمان به آن بداهتي هم که شما در موردش صحبت مي کنيد نيست :

َعلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ: كَتَبْتُ مَعَ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الْإِيمَانِ مَا هُوَ فَكَتَبَ إِلَيَّ مَعَ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ سَأَلْتَ رَحِمَكَ اللَّهُ عَنِ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِي الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ وَ الْإِيمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ دَارٌ وَ كَذَلِكَ الْإِسْلَامُ دَارٌ وَ الْكُفْرُ دَارٌ فَقَدْ يَكُونُ الْعَبْدُ مُسْلِماً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ مُؤْمِناً وَ لَا يَكُونُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ مُسْلِماً- فَالْإِسْلَامُ قَبْلَ الْإِيمَانِ وَ هُوَ يُشَارِكُ الْإِيمَانَ فَإِذَا أَتَى الْعَبْدُ كَبِيرَةً مِنْ كَبَائِرِ الْمَعَاصِي أَوْ صَغِيرَةً مِنْ صَغَائِرِ الْمَعَاصِي الَّتِي نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا كَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِيمَانِ سَاقِطاً عَنْهُ اسْمُ الْإِيمَانِ وَ ثَابِتاً عَلَيْهِ اسْمُ الْإِسْلَامِ فَإِنْ تَابَ وَ اسْتَغْفَرَ عَادَ إِلَى دَارِ الْإِيمَانِ وَ لَا يُخْرِجُهُ إِلَى الْكُفْرِ إِلَّا الْجُحُودُ وَ الِاسْتِحْلَال‏ أَنْ يَقُولَ لِلْحَلَالِ هَذَا حَرَامٌ وَ لِلْحَرَامِ هَذَا حَلَالٌ وَ دَانَ بِذَلِكَ فَعِنْدَهَا يَكُونُ خَارِجاً مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ دَاخِلًا فِي الْكُفْرِ وَ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ ثُمَّ دَخَلَ الْكَعْبَةَ وَ أَحْدَثَ فِي الْكَعْبَةِ حَدَثاً فَأُخْرِجَ عَنِ الْكَعْبَةِ وَ عَنِ الْحَرَمِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ وَ صَارَ إِلَى النَّار( کليني ، محمد بن يعقوب ، کافي ،‌ج2، ص28)

در اين روايت که در معتبرترين کتاب حديثي شيعه آمده است بيان شده است که ايمان مرتبه به مرتبه است عبارت روايت بسيار زيباست «بعضُهُ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ دَارٌ » مي فرمايد ايمان شعبه شعبه است ، غرفه غرفه است :بعد بيان مي دارد (دوست گرامي دقت کنيد خواهش مي کنم) که اگر بنده کبائر از معاصي يا صغائر را ( که ممکنه اشاره به تکرار صغائر باشد ) انجام بدهد ، او از ايمان خارج شده . نکته اي که از اين روايت شريف به دست مي آيد بسيار جالبه و آن اين که امور سلبي اتفاقا نقش مهمي در نقصان ايمان دارد ، امور سلبي يعني همان محرمات و مورد نهي ها که در روايت به کبائر و صغائر نام برده شده است حالا با اين بيان حداقل شما دوست گرامي يک پرانتز يا تکمله اي به آن مفهوم ايمان خودتان بزنيد که انجام طاعت و ترک معاصي دراين صورت از برخي اشکالات ممکنه منصرف بشويد .

در آن مورد که آمده است :

از زنان پليد بترسيد و از خوبان آنان برحذر باشيد. در كارهاي نيكو از زنان اطاعت مكنيد، تا در كارهاي زشت طمعي نورزند.


آیا به شما چنین احتجاج نکنم که اگر اطاعت از زن در امور خیر جایز نبود، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بر زنان زیر سوال میرفت؟ آیا توجیهی منطقی وجود دارد؟ آیا غیر از آن است که به ما آموخته اند حرف نیک را حتی اگر از کودکی باشد باید بگیریم ؟

به نام خدا

با سلام و عرض سپاس خدمت استاد گرامی

آلاء;780020 نوشت:
امور سلبي يعني همان محرمات و مورد نهي ها که در روايت به کبائر و صغائر نام برده شده است حالا با اين بيان حداقل شما دوست گرامي يک پرانتز يا تکمله اي به آن مفهوم ايمان خودتان بزنيد که انجام طاعت و ترک معاصي دراين صورت از برخي اشکالات ممکنه منصرف بشويد .

تا جایی که متوجه بیان شما شدم، یعنی
ما در دین دستوراتی داریم که به آن امر شده ایم و باید به آن ها عمل کرد و نیز رفتارهایی که باید ترک شود و از انها نهی شده ایم
ولی به طور کلی تر هر دو در یک گروه بزرگتر قرار می گیرند یعنی اطاعت از دستور خدا( که شامل می شود به طاعت اوامر و ترک معاصی)
حتی معاصی هم در دایره دستورات خدات منتهی اینبار باید از آنها دوری کنم.
استاد آلاء گرامی، سوال من این است در هر حال ما باید تابع بی چون و چرای دستورات خدا باشیم( البته با شناخت صحیح)
حال با این اوصاف چرا ایمان زن ناقص است؟
آیا این حدیث منحصر به زنانی چون عایشه است ؟
که البته به نظر خودم این مورد قابل قبول نیست:
+. امام می فرمایند ایمان زن در مقایسه با ایمان مرد ناقص است......چون زن در شرایطی نماز و روزه ندارد.
نمی توان گفت تنها منحصر به عایشه و زنان مانند اوست زیرا
همه ی زنان در شرایطی نماز و روزه ندارند .......بنابراین ایمان همه ی زنان در مقایسه با مردان ناقص است.

حال سوال من این است چرا؟
ایا یک زن با اطاعت از دستور خدا که در شرایطی نماز و روزه ندارد، مرتکب معصیت می شود؟

حبیبه;779989 نوشت:

برای عمل به دستورات الهی در بعضی از عبادات مانند اقامه نماز،اوقاتی مانع طبیعی دارد

این مانع مربوط به طبیعت اوست و خارج از اختیار و قدرت او،امّا به هر حال نسبت به مردان

این کسرِ کمیّتِ عبادت را دارد و شما اگر این مورد را به ایّام بعد از وضع حمل و سایر موارد خاص

از نوعِ بعضی بیماریهای خاص زنان توسعه دهید،نمی توانید در بُعد سوّمِ عبادت"عمل به ارکان"

این نقیصه را نادیده بگیرید


با این حساب خدا را هم دارید زیر سوال میبرید!
پس خدا زن را طوری آفریده که ناقص الایمان باشد؟ که بعدها به این خاطر سرزنش شود! دوستان لطفا دقت کنید

naljamot12;780053 نوشت:
پس خدا زن را طوری آفریده که ناقص الایمان باشد؟ که بعدها به این خاطر سرزنش شود! دوستان لطفا دقت کنید

بسمه العلیم

ابتدا عرض کنم که این سخن بنده نیست تا خداوند را زیر سؤال برده باشم(نعوذ بالله)

و سخن امیرالمؤمنین علیه السلام است(در صورت صحّت انتساب)

ضمن اینکه عنوان"فی ذمّ النساء" را شریف رضی به این خطبه داده است نه حضرت امیر علیه السلام.

به عقیده ی بنده این خطبه در سرزنش مردانی است که از زنی مانند عایشه تبعیّت کرده اند،چرا که

اگر زن ناقص العقل باشد به مفهومی که بعضی اصرار دارند اثبات کنند،تکلیفی بر او نیست،و شخصی

که در تشخیص خوب و بد کم توان است قابل سرزنش نیست!

و مطلب بعد اینکه نقص ایمان را در پست قبل با روایت دیگری از علی ابن ابیطالب علیه السلام،

توضیح دادم(در حدّ فهم خویش)

بنابراین نقص ایمان نه به معنای نقص در ایمان قلبی است و نه موجب سرزنش.

خطبه اَشباح از خطبه‌های مفصل نهج البلاغه است که موضوعات گوناگونی در آن مطرح شده است. توصیف خداوند، بی‌زمانی و بی‌مکانی او، توقیفی بودن اسما و صفات او، هدفداری خلقت موجودات، توصیف آسمان، فرشتگان، خلقت زمین، از جمله مطالب مطرح شده در این خطبه است. این خطبه به لحاظ ادبی دارای استعاره‌ها و کنایه‌هایی شگفت است که ابن ابی الحدید می‌گوید رواست بدین سبب گوینده بر دیگران برتر شمرده شود.

آمده است :

وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آیةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا، وَ قَمَرَهَا آیةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَیلِهَا، وَ أَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا، وَ قَدَّرَ سَیرَهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا، لِیمِیزَ بَینَ ال‍لّیلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا، وَ لِیعْلَمَ عَدَدُ السِّنِینَ والْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا، ثُمَّ عَلَّقَ فِی جَوِّهَا فَلَكَهَا، وَ نَاطَ بِهَا زِینَتَهَا، مِن خَفِیاتِ دَرَارِیهَا وَ مَصَابیحِ كَوَاكِبِهَا، وَرَمَی مُسْتَرِقِی السَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا، وَ أَجْرَاها عَلَی أَذْلاَلِ تَسْخِیرهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا، وَ مَسِیرِ سَائِرِهَا، وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا، وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا.

خداوند خورشید را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را نوری محو و کم رنگ برای (زدودن شدّت تیرگی) شب ها قرار داد و آنها را در مسیرهایشان به حرکت درآورد; و مقدار سیر آنها را در مراحلی که باید بپیمایند معین فرمود، تا شب و روز را بدین وسیله از هم جدا سازد و عدد سال ها و زمان معلوم گردد. سپس در فضای آسمان ها، فلک ها (مدارات کواکب) را آفرید، و آنچه زینت بخش آن بود از ستارگان مخفی و کم نور و ستارگان پر نور در آن جایگزین ساخت، و استراق سمع کنندگان را با شهاب‌های ثاقب تیر باران نمود، و همه آسمانها را به تسخیر خود درآورد، و ستارگان ثوابت و سیار و هبوط کننده و صعود کننده و نحس و سعد آنها را به جریان انداخت.

به قولی آمده است :


خداوند آن ها را در موقعیت قانونی و در مدارهایی به حرکت انداخت او حرکت آنها را در راه های مشخص مقدر فرمود تا به وسیله آنها شب و روز را از همدیگر متمایز نماید.

عوامل پیدایش شب و روز

در زمانهای قدیم ، مردم عقیده داشتند که خورشید واقعا در آسمان حرکت می‌کند و شب و روز بوجود می‌آورد. مثلا مصریان بر این باور بودند که خدای خورشید به نام «رع» ارابه آتشین خود را هر روز در آسمانها می‌راند. امروزه می‌دانیم که این خورشید نیست که حرکت می‌کند بلکه سیاره ما زمین ، مانند فرفره از غرب به شرق می‌چرخد. ما در اثر چرخش زمین تصور می کنیم که خورشید در آسمان حرکت می‌کند. هنگامی که یک بخش رو به خورشید قرار می‌گیرد، روز در آن آغاز می‌شود. در همان هنگام ، بخش دیگر زمین که رو به خورشید نیست در تاریکی فرو می‌رود. یک بار چرخش زمین به دور خود، یک شبانه روز است.

به من بیاموز;780206 نوشت:
خطبه اَشباح...
در زمانهای قدیم ، مردم عقیده داشتند که خورشید واقعا در آسمان حرکت می‌کند و شب و روز بوجود می‌آورد. مثلا مصریان بر این باور بودند که خدای خورشید به نام «رع» ارابه آتشین خود را هر روز در آسمانها می‌راند. امروزه می‌دانیم که این خورشید نیست که حرکت می‌کند بلکه سیاره ما زمین ، مانند فرفره از غرب به شرق می‌چرخد. ما در اثر چرخش زمین تصور می کنیم که خورشید در آسمان حرکت می‌کند. هنگامی که یک بخش رو به خورشید قرار می‌گیرد، روز در آن آغاز می‌شود. در همان هنگام ، بخش دیگر زمین که رو به خورشید نیست در تاریکی فرو می‌رود. یک بار چرخش زمین به دور خود، یک شبانه روز است.



با سلام،
دوست عزیز اگرچه صحبت شما به نظر کاملا نامرتبط با بحث بود ولی با توجه به اینکه احساس کردم شاید خواستید بفرمایید در این خطبه هم مسئله ای مطرح شده که استعاری بوده و نباید به معنای ظاهری آن دقت شود و با این استدلال بفرمایید که به ظاهر خطبه مورد بحث نباید توجه شود و باید به کنه آن توجه کرد، لازم دیدم عرض کنم اتفاقا ما امروز میدانیم که نه تنها خورشید حرکت می کند بلکه میلیاردها ستاره دیگر کهکشان راه شیری(که خورشید یکی از ستاره های متوسط آن است) نیز در حرکت هستند و نه تنها ستاره های کهکشان ما بلکه میلیاردها کهکشان دیگر نیز در حال حرکتند!

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما کاربر گرامي ؛

بسيار ممنونم از مشارکت شما در اين بحث :

به من بیاموز;780206 نوشت:
خطبه اَشباح از خطبه‌های مفصل نهج البلاغه است که موضوعات گوناگونی در آن مطرح شده است. توصیف خداوند، بی‌زمانی و بی‌مکانی او، توقیفی بودن اسما و صفات او، هدفداری خلقت موجودات، توصیف آسمان، فرشتگان، خلقت زمین، از جمله مطالب مطرح شده در این خطبه است. این خطبه به لحاظ ادبی دارای استعاره‌ها و کنایه‌هایی شگفت است که ابن ابی الحدید می‌گوید رواست بدین سبب گوینده بر دیگران برتر شمرده شود.

اما در صورت امکان توضيحات بيشتري در خصوص ارتباط مطالب ارسالي با بحث حاضر بفرماييد تا من و ساير دوستان استفاده بيشتري از نظرات شما داشته باشيم ممنونم .

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي ؛

من در پاسخ سوال شما آنچه بر اساس روايات به آن دست يافتم را عرض مي کنم اميداورم قانع کننده باشد :

دختر ایرونی;780031 نوشت:
ما در دین دستوراتی داریم که به آن امر شده ایم و باید به آن ها عمل کرد و نیز رفتارهایی که باید ترک شود و از انها نهی شده ایم
ولی به طور کلی تر هر دو در یک گروه بزرگتر قرار می گیرند یعنی اطاعت از دستور خدا( که شامل می شود به طاعت اوامر و ترک معاصی)
حتی معاصی هم در دایره دستورات خدات منتهی اینبار باید از آنها دوری کنم.

ببينيد دوست گرامي مفاهيم ديني آن هم مفهومي مانند ايمان بسيار مفاهيم دقيق و حساب شده اي هستند و نمي شود با آنها معامله گفتار و الفاظ انسان هاي معمولي را داشت . اين که حضرت مي فرمايند زنان نواقص الايمان هستند نمي شود با يک بيان و مفهوم گيري کلي به آن رسيد . در احاديث متعددي نسبت به ايمان و مفهوم آن اشاره شده است که ايمان شامل چه مولفه هايي مي شود :

ايمان = حب و بغض + اقرار به لسان + منعقد شدن اعتقاد در قلب + عمل به ارکان +اعتقاد باطني + شهادت به خدا و رسول( اقرار به توحيد و وحدانيت ) + اداء فرائض + اجتناب از تمام معاصي + اداء امانت + تصديق + اسلام و ......................

مفاهيم فوق بر اساس مراجعه به روايات کتب معتبر از جمله جلد دوم کافي به دست آمده است.

حال با اين اوصاف حضرت بر اساس يک نگاه محاسباتي( چون ايمان مجموعه اي است از پارامترهاي بيان شده ) با توجه به اين که زن در بخشي از ايام دوران عمر خود بخشي از فرائض مانند نماز و روزه را ترک مي نمايد ، در مجموع ايمان وي را دچار نقص بيان مي نمايند ، که البته اين نتيجه گيري کاملا منطقي و عقلي است .

اما آيا حضرت با اين بيان خبر از واقع و آخرين درجه ايماني زن و يالاترين حد استعداد او در ايمان داده اند ؟ يعني منظور حضرت اين بوده است که اي زن ها شما حتي اگر تمام مولفه هاي ديگر ايمان را هم داشته باشيد باز هم ناقص الايمانيد ؟

قطعا خير . بيان حضرت شايد در اين راستا اشاره به اين باشد که زن به دليل اين نقص در ايمان دارد ( چون يکي از مولفه هاي ايمان انجام فرائض است و زن آن را ترک کرده ) بايد در جبران اين نقصان شاخصه ها و مولفه هاي ديگر را در خود بيشتر تقويت نمايد . جالب است که اشاره روايات به مفاهيم باطني و قلبي در بحث ايمان بسيار شديد تر و بيشتر از انجام اعمال است . شايد 70 درصد روايات در يک نگاه آماري ايمان را پديده اي قلبي و اعتقادي مي داند بر اين اساس نتيجه گيري نهايي بنده در اين بحث اين است که فرمايش حضرت جمله خبري و بيان واقع نبوده بلکه در مقام يک هشدار و تنبه براي زن بوده است تا به دليل نفصان موجود در بسته ايماني خود ،‌باورهاي اعتقادي و محبت و بغض و ساير مفاهيم مرتبط را براي ضعف اين نقصان توان مند تر سازد .

موفق باشيد .

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام

Dahim Darni;779956 نوشت:
جمله معروف دیگری از علی بن ابیطالب وجود دارد که لا تنظر الی من قال ، انظر الی ما قال .

اگر بخواهیم با قاعده خود امام علی فقط به محتوا نگاه کنیم ، چه نتیجه ای به دست می آید :

همه زنان ( النساء ) در مقایسه با مردان عقل ناقصی دارند . پس هر مردی نسبت به هر زنی عقل کامل تری دارد ؟!!

یعنی مثلا می توان این قاعده را در مورد همه زنان اهل بیت پیامبر به کار برد ؟! ( چون هیچ انحصاری در مقایسه نیامده ، جنس مرد ، در برابر جنس زن )

بله کلام در اين بخش عموميت دارد و ناظر به همه زنان است در بحث ايمان و ارث . اما دوست گرامي بد نيست به توضيحاتي که در پست اخير در بحث نواقص الايمان به سوال آدي دختر ايروني داده ام مراجعه کنيد .

با تشکر

موضوع قفل شده است