توسل به اهل بیت (ع) از منظر منابع اهل سنت

تب‌های اولیه

183 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Olive"]

ohfreedom;283918 نوشت:
برادر من چند آیه از قرآن را بیاورم که الله فرموده برای اجابت دعا الله را صدا کنید، به غیر الله توصل نکنید و...؟
دقیقا ربط این جمله به حرف من چی بود؟!
بعد هم توسل همان خواستن از خود خداست نه خواستن از غیر او!
ما از وسیله چیزی نمیخواهیم!
این قبلا در این تاپیک مفصل بحث شده:http://www.askdin.com/thread19873.html

شما موتاسفانه نیمی از ایت رو میبینید و نیم دیگر رو نه!
خدا در بسیاری از ایات توصیه به توسل کرده که در همان تاپیک معرفی شده به انها اشاره شده!....[/]

ohfreedom;284119 نوشت:
بله برادر من، درست فرمودید...
اما دقت کنید: پسران یعقوب به شخص زنده رجوع کردند و نه بر سر قبری رفتند و حاجت از مرده بخواهند...

بله برادر من، باز هم صحیح، ولی باز هم دقت کنید: شخص زنده و نه قبر!!!
موسی پیامبر زنده بوده و برای قوم خود آمرزش خواسته است...
آیا اینان بر سر قبری رفتند؟؟؟

بله برادر من، به نزد پیامبر که زنده بوده رفتند و از شخص زنده خواستند و نه شخص مرده و نه قبر

این دیگر از آن بدعت های دین است...
برادر من در ادامه پاسخ شما را می دهم

با وجودی که بحث زیادی در این مورد دارم؛ اما آیا شما نیستنید که می گویید: بیمه ابولفضل؟ غلی نگهدارت؟ نمی گویید یا ابوافضل کاری برایم پیدا کن؟؟؟


[=Microsoft Sans Serif]سلام
من گفتم وارد بحث ميشم چند نكته ميگذارم ميرم
خوب شما اينها را درست نخونديد
بخون
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]توسل به کسانیکه از دنیا رفته­اند
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]ممکن است گفته شود تمام موارد توسلی که در بالا به آن اشاره شد، همگی در زمان حیات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولی آنچه تشیّع مدافع آن است، امکان توسّل حتی به گذشتگان و کسانی که از دار دنیا رفته­اند، می­باشد. اگر هم بر اساس آیات قرآن جواز و مشروعیّت توسّل را ثابت کنیم این تنها مربوط به افراد زنده و کسانی که در قید حیاتند می­باشد و هیچ دلیل و مدرکی برای تعمیم آن به مردگان وجود ندارد.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]برای اثبات امکان توسّل به اشخاصی از دنیا رفته­اند قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]اصالت روح
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل می­دهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیه‌ی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همه‌ی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژه­ای را دارد که در سایه‌ی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل می­شود. خداوند در سوره‌ی انفال می­فرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ-اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد!
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]خداوند در این آیه، قرآن را عامل حيات و پيغمبر را حيات بخش و زنده کننده معرفي کرده است.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]بنابراين زندگي ما به همين بدن مادي و حرکت قلب ما نيست، که در صورت از کار افتادن آن، خاتمه یابد بلکه زندگي و حیات حقیقی انسان به «روح» او وابسته است که با ایمان زنده می­شود و اصالت وی را تشکیل می­دهد و فناناپذیر است و حتی پس از بین رفتن بدن مادّی نیز در قادر است به حیات خود ادامه دهد.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]این حقیقت را می­توان از آیاتی دیگر از قرآن نیز استفاده کرد از جمله‌ی این آیات شریفه که به آنها اشاره می­کنیم:
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif] [=&quot]قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ- بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد.»
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]سوره ي يس آيه ي 25-27: إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ- بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ-(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد! [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند..... كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد!»[=&quot] [=&quot]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.[=&quot] [=&quot]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]علامه مي فرمايند که مراد از «جنت» بهشت برزخ است نه بهشت آخرت.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]سوره آل عمران آيه ي 170: [=&quot] فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ-به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]کلمه «فرح» ضد کلمه ي «حزن» است و کلمه «بشارت» و «بشري» به معناي هر خيري است که تو را خوشحال کند، و کلمه «استبشار» به معناي اين است که در طلب اين باشي که با رسيدن خبري و بشارتی خرسندي کني و معناي جمله اين است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالي مي کنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند که رفقاي عقب مانده شان نيز به اين فضل الهي رسيدند، و آنها نيز خوفي و اندوهي ندارند.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]از اين بيان روشن مي شود که کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته که هنوز در دنيا باقي مانده اند خبر دارند.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]حالا که ثابت شد که اصالت انسان بر روحش است و مرگ فقط يک انتقالي است از يک دنيا به دنياي ديگر، بايت ثابت کنيم که ارتباطي بين افراد آن دنيا و اين دنيا هست تا بتوانيم آنها را به عنوان وسيله استفاده کنيم.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]

حسن69;284167 نوشت:
توسل به کسانیکه از دنیا رفته اند
ممکن است گفته شود تمام موارد توسلی که در بالا به آن اشاره شد، همگی در زمان حیات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولی آنچه تشیّع مدافع آن است، امکان توسّل حتی به گذشتگان و کسانی که از دار دنیا رفته اند، می باشد. اگر هم بر اساس آیات قرآن جواز و مشروعیّت توسّل را ثابت کنیم این تنها مربوط به افراد زنده و کسانی که در قید حیاتند می باشد و هیچ دلیل و مدرکی برای تعمیم آن به مردگان وجود ندارد.
برای اثبات امکان توسّل به اشخاصی از دنیا رفته اند قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.
اصالت روح
قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.
در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل می دهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیه‌ی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همه‌ی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژه ای را دارد که در سایه‌ی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل می شود. خداوند در سوره‌ی انفال می فرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ-اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد!

برادر من آیا ما از الله بیشتر می دانی؟
پس بگذار الله قضاوت کند:

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ ﴿النحل - ٢٢﴾

الله می فرماید:
و زندگان و مردگان یکسان نیستند و خداست که هرکه را بخواهد شنوا می کند و تو کسانی را که در گور هستند نمی توانی شنوا سازی!!!

حسن69;284167 نوشت:
سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!

بله زنده اند، اما در نزد الله و نه در نزد اهل زمین، اگر چنین بود همسران شهدا هرگز نباید ازدواج کنند چرا که شوهرشان زنده است!!!
آنها نزد الله زنده هستند

حسن69;284167 نوشت:
سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

خودت گواه حرف بالای من را آوردی!
آنان نزد الله زنده اند و نه نزد ما

حسن69;284167 نوشت:
توسل به کسانیکه از دنیا رفته اند
ممکن است گفته شود تمام موارد توسلی که در بالا به آن اشاره شد، همگی در زمان حیات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولی آنچه تشیّع مدافع آن است، امکان توسّل حتی به گذشتگان و کسانی که از دار دنیا رفته اند، می باشد. اگر هم بر اساس آیات قرآن جواز و مشروعیّت توسّل را ثابت کنیم این تنها مربوط به افراد زنده و کسانی که در قید حیاتند می باشد و هیچ دلیل و مدرکی برای تعمیم آن به مردگان وجود ندارد.
برای اثبات امکان توسّل به اشخاصی از دنیا رفته اند قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.
اصالت روح
قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.
در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل می دهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیه‌ی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همه‌ی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژه ای را دارد که در سایه‌ی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل می شود. خداوند در سوره‌ی انفال می فرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ-اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد!

برادر من آیا ما از الله بیشتر می دانی؟
پس بگذار الله قضاوت کند:

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ ﴿النحل - ٢٢﴾

الله می فرماید:
و زندگان و مردگان یکسان نیستند و خداست که هرکه را بخواهد شنوا می کند و تو کسانی را که در گور هستند نمی توانی شنوا سازی!!!

حسن69;284167 نوشت:
سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!

بله زنده اند، اما در نزد الله و نه در نزد اهل زمین، اگر چنین بود همسران شهدا هرگز نباید ازدواج کنند چرا که شوهرشان زنده است!!!
آنها نزد الله زنده هستند

حسن69;284167 نوشت:
سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

خودت گواه حرف بالای من را آوردی!
آنان نزد الله زنده اند و نه نزد ما

[=Microsoft Sans Serif][=&quot]
[=Microsoft Sans Serif]
آيت الله قدوسي و تداوم بر زيارت عاشورا

توسا به حضرت مهدي عج

[=Microsoft Sans Serif][=&quot]عالم نستوه حضرت آیت الله قدوسی(ره) که در راه پیروزی انقلاب اسلامی مجاهدت­های فراوانی را نمود و در نهایت در این راه به شهادت رسید را می­توان نمونه‌ی روشنی از شیفتگان و دوستداران واقعی اهل بیت عصمت و طهارت به شمار آورد. [=&quot]حضرت[=&quot] آیت الله قدوسی در جریان انقلاب اسلامی در ترغیب مردم به حضور در[=&quot]صحنه و شکستن حکومت نظامی اعلام شده از سوی رژیم پهلوی سعی وافر داشتند[=&quot]وخود ایشان با وجود بیماری و کهولت سن پیشاپیش صفوف راهپیمایان حضور[=&quot]داشتند.[=&quot]و از پیروزی انقلاب با حکم امام راحل به سمت دادستانی کل کشور منصوب شدند.
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]از ویژگی­های بارز شخصیّتی این عالم بزرگوار، توسّل و ارادت خاص ایشان به ائمه‌ی اطهار و مداومت بر اقامه‌ی مجالس عزا[=&quot] سوگواری ایشان بود.
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]برگزاري مراسم دعاي ندبه در هر هفته ، برقراری مجالس عزا داري در ماه محرم و[=&quot]فاطميه در منزل ايشان كه قريب نيم قرن سابقه داشت و توسلات خاص به حضرت[=&quot]ولي عصر عجل الله تعالي فرجه از جمله برنامه­های هر ساله‌ی ایشان بود.

باز ميگم من چند نكته ميگذارم اميد دارم كمك بشه همين

[=microsoft sans serif][=&quot]برنامهاي از توسل آيت الله بهجت
[/]
[/]
[=microsoft sans serif][=&quot]یکی از برنامه­های روزانه‌ی مرجع عالی قدر جهان تشیّع حضرت آية الله بهجت(حفظه الله) تشرّف روزانه‌ی ایشان به حرم مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها می­باشد. سالهاست که ایشان پس از ادای نماز صبح و در ساعات اوّلیه‌ی صبح به حرم کریمه‌ی اهل بیت مشرّف شده و با احترام و خشوع و خضوع خاصّی در مقابل ضریح مطهّر می­ایستند و پس از خواندن زیارت عاشورا، در گوشه­ای از حرم نشسته و ساعتی را به انجام برنامه‌ی خاص معنوی خویش می­پردازند.[/][=&quot][/][/]
[=microsoft sans serif][=&quot]عنایت خاص ایشان نسبت به زیارت عاشورا بسیار درخور توجّه است تا جائی که در مورد این زیارت شریف می­فرمایند:[/][=&quot][/][/]
[=microsoft sans serif][=&quot]«بنده خیال می­کنم فضیلت بکاء بر سیّد الشهداء علیه السلام بالاتر از نماز شب باشد؛ زیرا نماز شب عمل قلبی نیست بلکه همانند یک عمل قلبی است و حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است[/] [=&quot] به حدّی که بکاء و اشک از علائم قبولی نماز وتر است»[/][=&quot][/][/]

حسن69;284183 نوشت:
برنامهاي از توسل آيت الله بهجت

یکی از برنامه های روزانه‌ی مرجع عالی قدر جهان تشیّع حضرت آية الله بهجت(حفظه الله) تشرّف روزانه‌ی ایشان به حرم مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها می باشد. سالهاست که ایشان پس از ادای نماز صبح و در ساعات اوّلیه‌ی صبح به حرم کریمه‌ی اهل بیت مشرّف شده و با احترام و خشوع و خضوع خاصّی در مقابل ضریح مطهّر می ایستند و پس از خواندن زیارت عاشورا، در گوشه ای از حرم نشسته و ساعتی را به انجام برنامه‌ی خاص معنوی خویش می پردازند.
عنایت خاص ایشان نسبت به زیارت عاشورا بسیار درخور توجّه است تا جائی که در مورد این زیارت شریف می فرمایند:
«بنده خیال می کنم فضیلت بکاء بر سیّد الشهداء علیه السلام بالاتر از نماز شب باشد؛ زیرا نماز شب عمل قلبی نیست بلکه همانند یک عمل قلبی است و حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است به حدّی که بکاء و اشک از علائم قبولی نماز وتر است»

اولا سند ارائه دهید
دوما ملاک ما کلام الله و سنت رسول است.

انواع توسل
توسل و وسیله قرار دادن برای رسیدن به خداوند و حوائج خود بر چند نوع است
1- برخی از آن ها به اتفاق مسلمانان جایز است
2- دسته ایی به اتفاق مسلمانان جایز نیست
3- گروهی دیگر مورد اختلاف بین وهابیون و مسلمانان است
ما در آن قسمی که مورد جواز اتفاقی است بحثی نداریم و اما در آن دو مورد دیگر مباحث را پیگیری می کنیم
موارد اتفاق بر عدم جواز به توسل
1- توسل به طاغوت : خداوند متعال میفرماید
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً
يعنى آيا نظر نكردى اى محمد بسوى آنان كه گمان مى‏برند آن كه ايشان ايمان آورده‏اند به آن چه فرو فرستاده شده است بسوى تو آن چه فرو فرستاده شده است پيش از تو در حالتى كه مى‏خواهند آن كه بطلب حكم بروند بسوى ديو و حال آن كه امر كرده شده‏اند به آن كه ايمان نياورند بلكه انكار كنند او را و مى‏خواهد شيطان آن كه گمراه گرداند ايشان را گمراه گردانيدنى دور از راه راست يافتن.
2- توسل به بتها : خداوند میفرماید وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ (18)
و عبادت ميكنند از غير خدا اصنام و غير اصنام را چيزهايى كه نه ميتوانند ضررى بآنها برسانند و نه نفعى بآنها ببخشند و ميگويند كه اين اصنام شفيعان ما هستند نزد خدا كه هر معصيتى بكنيم گذشت ميكند بآنها بفرما آيا خدا را خبر ميدهيد بچيزى كه خدا نميداند در آسمانها و نه در زمين يعنى وجود ندارد زيرا اگر وجود داشت البته خدا ميدانست منزه است و متعالى است از آنچه شرك ميآورند


و اما موارد اختلاف
وهابیون و عموم مسلمانان در برخی از اقسام توسل اختلاف دارند که عبارت است از :
1- توسل به ذات حق مقام و جاه پیامبر و اولیای الهی در حیات برزخی
2- توسل به دعای پیامبر و اولیای الهی در حیات برزخی
3- توسل به آثار پیامبر و اولیای الهی در حیات برزخی
و اما اولین مورد که توسل به ذات حق و مقام و جاه .... جایز نبود
1- توسل به جاه پیامبر و حیان برزخی
این قسم طبق نظر عموم مسلمین جایز است ولی وهابیون آن را نه تنها جایز نمیدانند بلکه شرک آلود می دانند
شورای فتوای وهابیان می نویسد : توسل به ذات پیامبر و غیر او از انبیا و صالحان جایز نیست همچنین توسل به جاه پیامبر و غیر او حرام است ( البدع المحدثات و ما لااصل له ص 265 و 266 )
دلیل جواز و رجحان
برای جواز و رجحان این نوع توسل می توان به ادله ای تمسک کرد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1- طبرانی در المعجم الکبیر به سند صحیح از عثمان بن حنیف نقل میکند شخصی به جهت حاجتی مکرر نزد عثمان بن عفان مراجعه میکرد ولی عثمان به خواسته اش توجهی نمیکرد تا اینکه در بین راه عثمان بن حنیف را که خود او راوی است ملاقات کرده و از این موضع گیری شکایت کرد عثمان بن حنیف به او گفت آبی را آماده کن و وضو بگیر به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و بعد از اتمام نماز پیامبر را وسیله قرار ده و بگو اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد صلی الله علیه و سلم نبی الرحمه یا محمد این اتوجه بک الی ربی فتقضی لی حاجتی و انگاه حاجات خود را به یاد آور
این روایت را جماعت کثیری از اهل سنت نقل کرده اند امثال حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 108 و همچنین ابن عبد البر در الاصابه ج 4 ص 382 و ابو نعیم اصفهانی در حلیه الاولیاء ج 3 ص 121 و ذهبی در سیر اعلام النبلاء ج 2 ص 118 رقم 7 و حافظ هیثمی در مجمع الزوائد ج 9 ص 256 و متقی هندی در کنز العمال ج 13 ص 636 ح 37608 و دیگران
2- دارمی در سنن خود از ابوالجوزاء اوس بن عبدالله نقل میکند در مدینه قحطی شدیدی پدید آمد عده ایی بنزد عایشه آمده و از این امر شکایت کردند عایشه گفت به سراغ قبر پیامبر بروید و از انجا دریچه ایی به سوی آسمان باز کنید تا بین قبر حضرت و آسمان فاصله ایی نباشد آنان چنین کردند خداوند نیز به برکت توسل به حضرت باران فراوانی به آنها عنایت کرد تا آن که سبزی ها رشد کرده و شتران چاق شدند ... (سنن دارمی ج 1 ص 43 )
از آنجا که حدیث فوق با عقیده البانی موافق نبوده سعی کرده به دلیل وجود سعید بن زید در سندش آن را تضعیف کند ( التوسل انواعه و احکامه) د رحالیکه سعید بن زید از رجال مسلم است و یحیی بن معین او را توثیق نموده است همچنین بخاری ، ابن سعد ، عجلی ، ابوزرعه ، ابوجعفر دارمی ، و برخی دیگر از رجالیین اهل سنت او را توثیق نموده اند (تهذیب التهذیب ج 4 ص 29 )
این حدیث را ابونعمان از سعید بن زید و او از عمر بن مالک نکری و او از ابوالجوزاء اوس بن عبد الله نقل کرده است
ابونعمان همان محمد بن فضل است که ملقب به عام شیخ بخاری است و حافظ ابن حجر در کتاب التقریب درباره او میگوید اون ثقه و ثبت است ولی در آخر عمرش تغییری داشته است و این تغییر مضر به روایات او نیست زیرا بخاری بیش از صد حدیث در کتاب صحیحش از او نقل کرده ولی بعد از تغییر در وضعیت او کسی متحمل روایت از او نشده است . ذهبی در رد کلام ابن حبان که میگوید از او احادیث منکر نقل شده می نویسد ابن حبان نمی تواند یک حدیث منکر از او ذکر کند پس کجاست آن چیزی که گمان کرده است ( میزان الاعتدال ج 4 ص 8
سعید بن زید و عمروبن مالک نکری هر دو بنا بر تصریح ابن حجر در کتاب التقریب صدوقند گر چه به دنبال آن از کلمه یهم استفاده کرده است ولی بنابر نقل تدریب الراوی این جمله از صیغه های توثیق است نه تضعیف
ابو الجوزاء اوس بن عبدالله ربعی ثقه و از رجال صحیحین می باشد در نتیجه سند روایت مشکلی ندارد
ادامه...

[=Microsoft Sans Serif][=&quot]مشروعیّت توسل در قرآن
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]خداوند در سوره‌ی مائده می­فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[=&quot]- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]در اين آيه روي سخن به افراد با ايمان است و به آنها سه دستور براي رستگار شدن داده شده است: نخست ایشان را به تقوای الهی و پرهیز از معاصی توصیه می­کند.[=&quot] سپس دستور مي دهد که «وسيله اي براي تقرب به خدا انتخاب نمائيد» (وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ). و سرانجام «دستور به جهاد در راه خدا مي دهد».(وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ). و نتيجه همه آنها اين است که« در مسير رستگاري قرار گيريد.»(لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]«اتَّقُواْ» از باب افتعال گرفته شده است و به مفهوم ايجاد مانع دو چيز است، پس منظور آيه اين است که ميان خود و کيفر خدا مانع و سپري پديد آوريد. بعد اينکه خداوند مؤمنين را به تقوي سفارش مي کند آنها را به اخذ وسيله ارجاء مي دهد.
[=Microsoft Sans Serif][=&quot]بنابراين وسيله گرفتن براي تقرب به خداوند نه تنها يک کار جايزي هست، بلکه کاري هست که خود خداوند آن را سفارش کرده است. چون اين وسيله معني عام دارد قرار دادن افراد به عنوان وسيله نيز جايز است.

ohfreedom;284184 نوشت:
اولا سند ارائه دهید
دوما ملاک ما کلام الله و سنت رسول است.

[=Microsoft Sans Serif]من سند آوردم
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif] [=&quot]قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ- بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد.»
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif][=&quot]سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!

[=Microsoft Sans Serif]ببين داداش ما كه نميگيم روح يك مشت پول به ما ميده ما ميگيم در ايه بالا ميگه زنده هستن يعني ميشه به انها توسل كرد .چون آنها گناه كمتر و بعضي بي گناه هستن و ما گناهكار .
خوب من مستقيم ميتونم از خدا چيزي بخوام و به يكي هم ميتوانم متوسل بشم
حالا شما قبول نميكنيد من نميدانم بزرگان اين سايت ميتوانند جواب شمارو بدهند.

[=Microsoft Sans Serif]موفق باشيد
يا حق و يا علي ع

چند نكته دوباره در مورد توسل

[=microsoft sans serif] [=&quot] توسل در لغت به معنای «تقرب و نزدیکی» و نیز به معنای «آنچه با او تقرب حاصل می­شود، می­باشد و در اصصلاح خاص مکتب تشیّع، به آن عملي مي گويند که پيامبر يا يکي از ائمه را در درگاه خداوند وسيله قرار مي دهند تا از خدا حاجت و بخشش گناهان خویش را طلب کنند و آنها را شفیع نزد خداوند قرار دهند. خداوند در سوره‌ی مائده [/][=&quot]بعد اينکه مؤمنين را به تقوي سفارش مي کند آنها را به اخذ وسيله ارجاء مي دهد و لذا «اخذ توسّل مسئله ایست که مشروعیت خود را از خود قرآن می­گیرد. در قرآن نمونه­های از توسّل به ساحت انبیاء الهی آمده است که از جمله‌ی آنها عبارتند از: 1- توسّل به حضرت یعقوب جهت طلب استغفار؛ 2- توسل بنی اسرائیل به موسی(ع)؛ 3- توسّل به پیامبر اکرم(ص) جهت آمرزش گناهان. قرآن کریم نه تنها توسل به افراد زنده را جائز شمرده است بلکه توسل جستن به اشخاصی که از دنیا رفته­اند و در نزد خداوند دارای مقام و منزلت هستند نیز، تجویز شده است. چراکه از دید قرآن اصالت انسان به روح اوست و این روح، قابلیّت و استعداد بقای بعد از مرگ و از بین رفتن بدن مادّی را دارد. ولذا انبیاء و اولیاء و شهدا کسانی هستند که هیچ وقت نمی­میرند و در نزد پروردگارشان حی و مرزوق می­باشند ولذا می­توان به ایشان برای تقرب به ذات الهی توسّل جست.
يا حق
[/]
[/]

ادامه از پست شماره 34
3- قسطلانی نقل می کند عربی بر کنار قبر پیامبر ایستاد و عرض کرد بار خدایا امر کردی تا بندگان را آزاد کنیم این حبیب توست و من بنده تو مرا از آتش جهنم به حق پیامبرت آزاد گردان هاتفی ندا داد ای مرد چرا آزادی از جهنم را تنها برای خودت خواستی و برای جمیع مومنین نخواستی ؟ برو که تو را آزاد نمودم (المواهب اللدنیه قسطلانی ج 4 ص 584 )
4- ابن ابی الدنیا در کتاب مجابی الدعا نقل کرده که ابوهاشم حدیث کرد ما را که از کثیر بن محمد بن کثیر بن رفاعه شنیدم که میگوید مردی به نزد عبدالملک بن سعید بن ابجر آمد در حالیکه شکم او روم کرده بود عبد الملک به او گفت تو دردی داری که هرگز خوب نخواهد شد آن مرد گفت آن درد چیست ؟ عبد الملک گفت دمل بزرگی اسم ک در شکم تو پدید آمد که غالبا صاحب آن را به قتل میرساند آن مرد ناراحت شد و عرض کرد " الله الله ربی لا اشرک بی شیئا اللهم انی اتوجه الیک نبیک محمد نبی الرحمه یا محمد انی اتوجه بک الی ربک و ربی یرحمنی مما بی
راوی میگوید در آن هنگام بود که از آن مرض بهبودی پیدا کرد و هرگز درد و مرضی در خود احساس نمیکرد
ابن تیمیه می گوید " روایت شده که سلف به این دعا و نحو آن خدا را می خواندند ( ابن تیمیه قاعده جلیله ص 94 )

ادامه ...

[="Tahoma"]به نام علی اعلی

سلام علیکم

ohfreedom;283915 نوشت:
برادر من شما یک آیه از فرآن بیاور که در آن الله فرموده است: برای درخواست و اجابت دعا نزد من توصل به مردگان جایز است

با توجه به اینکه اصل توسل از دید قرآن امری مورد قبول و بلکه مورد تاکید بیان شده است، لذا شما باید آیه و دلیلی بر حرمت توسل به مردگان بیاورید نه ما.

چرا که وقتی اصل توسل از سوی شارع، امری مشروع قلمداد شده پس بیان خصوصیات و شرائط آن هم به عهده شارع می باشد لذا وقتی نگفته که توسل فقط مختص به افراد زنده است و از طرفی هم در خصوص توسل به افراد غیر زنده، منعی صادر نشده لذا اصل اولی بر جواز است.

اگر شما دلیلی دارید بیاورید.

یا علی


ادامه از پست 38

توسل از دیدگاه علمای اهل سنت
1- نورالدین سمهودی می گوید " استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبرو جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیاء و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است چه قبل از خلقت و چه بعد از آن حتی در حیات دنیوی و برزخ هرگاه توسل به اعمال صحیح است همانگونه که در حدیث غار آمده توسل به پیامبر اولی است .... (وفاء الوفاء ج 4 ص 1372 )

2- دکتر عبد الملک سعدی می گوید هرگاه کسی بگوید اللهم انی توسلت الیک بجاه نبی او صالح ، کسی نباید در جواز آن شک کند زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده باشد بلکه مکانت و مرتبت او نزد خداوند است و این حاصل و خلاصه اعمال صالح اوست خداوند متعال د رمورد حضرت موسی میفرماید و کان عندالله وجیها و در نزد خدا آبرومند بود... (البدعه فی مفهومها الاسلامی ص 45)

3- قسطلانی می گوید بر زائر رسول الله سزاوار است که زیاد دعا و تضرع واستغاثه و طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول الله نماید ... (المواهب اللدنیه ج 4 ص 593 )

4- زرقانی در شرح آن میگوید باید به پیامبر توسل جست زیرا توسل به آن حضرت سبب فرو ریختن کوه های گناهان است ...

5- ابن الحاج ابوعبدالله عبدری مالکی می گوید مرده ایی که به زیارتش می رویم اگر از کسانی باشد که امید برکت از او میرود باید به او توسل جست و پیامبر اکرم در راس آنان است .... (المدخل ج 1 ص 254)

6- حسن بن علی سقاف شافعی می گوید توسل استغاثه و طلب شفاعت از بزرگ مردم (محمد پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تاکید فراوان شده است به ویژه هنگام گرفتاری ها و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت و بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است

7- نووی در برخی از کتابهایش قائل به استحباب توسل شده است ( حاشیه الایضاح علی المناسک ص 450 و 498 شرح التهذیب (المجموع) ج 8 ص 274 شرح الاذکار باب اذکار الحج ص 307

8- غماری در مقدمه کتابش می نویسد قول به استحباب توسل مذهب شافعی و دیگر از امامان شایسته است کسانی که بر جلالت و وثوق آنان اجماع است ( مقدمه ارغام المبتدع الغبی بجواز التوسل بالنبی ، غماری

9- ابن حجر مکی از اشعار شافعی این دو بیت را که بر توسل شافعی به اهل بیت پیامبر دلالت دارد نقل می کند که

آل النبی ذریعتی
و هم الیه وسیلتی
ارجو بهم اعطوا غدا
بیدی الیمین صحیفتی
یعنی : " آل پیامبر راه من می باشند و آنان وسیله من به سوی خدایند به آنان امید دارم که در روز قیامت صحیفه و نامه اعمال مرا به دست راستم دهند "


10- زینی دحلان می گوید هر کس که ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آن ها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد و کسی هم بر آنان ایراد نگرفت تا این که منکران (وهابیون) آمدند و اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم کتابی عظیم می شود ( الدرر السنیه ، زینی دحلان ص 31 )

مرحوم علامه امینی در توجیه توسل می فرماید توسل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قرار دادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنان را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد زیرا آنان نزد خدا آبرومندند نه اینکه ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجت هایش دخیل بدانند بلکه آنان را مجاری فیض ، حلقه های وصل و واسطه های بین مولی و بندگان میدانند با این عقیده که تنها موثر حقیقی در عالم وجود خداوند متعال است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه می شوند همین نیت را دارند حال این چه ضدیتی با توحید دارد ؟؟؟ (الغدیر ج 3 ص 403 )

ادامه ...

حسن69;284345 نوشت:
خداوند در سوره‌ی مائده می فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

با سلام
برادر من
اولا که توسل در این آیه نیست، الله می فرماید تقرب بجوبید...
اگر از کودکی 5 ساله هم راه ها تقرب به خدا را بپرسی می گوید نماز و روزه و زکات و... هستند...

حسن69;284347 نوشت:
نه تنها توسل به افراد زنده را جائز شمرده است بلکه توسل جستن به اشخاصی که از دنیا رفته اند و در نزد خداوند دارای مقام و منزلت هستند نیز، تجویز شده است.

شما آیه قرآن بیاور که الله فرموده توسل به مردگان جایز است.
چرا از آوردن حتی یک آیه عاجز هستید؟؟؟

حاج علی;284369 نوشت:
با توجه به اینکه اصل توسل از دید قرآن امری مورد قبول و بلکه مورد تاکید بیان شده است، لذا شما باید آیه و دلیلی بر حرمت توسل به مردگان بیاورید نه ما.

آیا واضح تر از -الزمر-3-؟؟؟
الله فرموده مردگان در قبر هستند و نمی شوند...
خوب زیر حرف الله می زنید؟
حرفی نیست...
در اینجا الله می گوید: اگر ما را انکار می کنید آیه ای مانند ما بیاورید!!!؟؟؟

حرفتان عجیب است.
به چیزی استناد می کنید که در قرآن نه تنها وجود ندارد بلکه نهی شده است...

[="red"]پس اقرار کردید که آیه ای در باب توسل به مردگان وجود ندارد، اگر داشت می آوردید...
[/]

در ثانی خوب بخوان الله چه فرموده:
اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا ا[="red"]لَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ[/] ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿بقره-٢٥٥﴾
شفاعت فقط و فقط به اذن الله و در دست الله است...

رحیق مختوم;284350 نوشت:
ابن تیمیه می گوید " روایت شده که سلف به این دعا و نحو آن خدا را می خواندند ( ابن تیمیه قاعده جلیله ص 94 )

برادر من،
همانگونه که می دانید نام کامل کتاب: قاعده الجلیله فی التوسل الوسیله به معنای راه های برتر برای توسل جستن.
شیخ الاسلام در اینجا بهترین راه توسل به الله را نماز و روزه و زکات و خیرات می داند...
اما در مورد ص 94 که فرمودید...
به وضوح شیخ الاسلام با آوردن آیات متعدد این کار را تکذیب کرده و گفته این توسل در زمان زنده بودن شخص بوده و از طریق مردگان


ohfreedom;284376 نوشت:
با سلام
برادر من
اولا که توسل در این آیه نیست، الله می فرماید تقرب بجوبید...
اگر از کودکی 5 ساله هم راه ها تقرب به خدا را بپرسی می گوید نماز و روزه و زکات و... هستند...

شما آیه قرآن بیاور که الله فرموده توسل به مردگان جایز است.
چرا از آوردن حتی یک آیه عاجز هستید؟؟؟


[=book antiqua][=&quot]خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنین می­فرماید:[/][/]
[=book antiqua][=&quot]«وَابتغوا اِلیهِ الوَسیلَه» یعنی برای نزدیکی به خداوند به دنبال وسیله باشید. و نیز در جائی دیگر می­فرماید:«وَللهِ الأسماءِ الحُسنی فَادعُوهُ بِها» یعنی برای خداوند اسمای حسنایی است، پس به واسطه‌ی آنها خداوند را بخوانید.[/][/]
[=book antiqua][=&quot]در روایات متعدّدی منظور از «وسیله» و نیز «اسماء» مورد اشاره در آیه، ائمّه‌ی اطهار علیهم السلام بیان شده­اند. از اینرو معصومین علیهم السلام، مصداق انسان­های کامل و وسیله‌ی قرب به سوی خداوندند و بهترین وسیله برای جبران و یاری انسان در ناتوانی­ها و نقائصش در پیمودن راه کمال و قرب الی الله می­باشند.
خوب شما اگر باز نگرفتي بيشتر توضيح بده چون من از قران ايه اوردم شما قبول نداري
[/]
[/]

ohfreedom;284376 نوشت:
با سلام
برادر من
اولا که توسل در این آیه نیست، الله می فرماید تقرب بجوبید...
اگر از کودکی 5 ساله هم راه ها تقرب به خدا را بپرسی می گوید نماز و روزه و زکات و... هستند...

شما آیه قرآن بیاور که الله فرموده توسل به مردگان جایز است.
چرا از آوردن حتی یک آیه عاجز هستید؟؟؟
.


[=microsoft sans serif][=&amp]ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :
[/]
[/]

[=microsoft sans serif][=&amp][/][/] [=microsoft sans serif][=&amp]ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ
[/]
[/]

[=microsoft sans serif][=&amp]کساني را که در راه خدا کشته شدند مرده مپنداريد بلکه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .[/][/]

يك سوال شما جواب بدهيد.
آيا مردگاني كه از طرف خداوند روزي داده ميشوند نميشود به آنها توسل كرد؟؟؟
لطف كنيد جواب بدهيد!

حسن69;284378 نوشت:
«وَابتغوا اِلیهِ الوَسیلَه» یعنی برای نزدیکی به خداوند به دنبال وسیله باشید.

واقعا در منطق شما ائمه وسیله نزدیکی به خدا است؟؟؟
پس یادآور می شوم که حضرت علی فرموده:

«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها .....
«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید.....
نهج البلاغه خطبه 199

[="red"]بهترین‌ و نزدیک‌ترین‌ راه‌هایی‌ که‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ 110 آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌... و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیلة‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».
[/]

«الصلاة‌ قربان‌ کل‌ تقی‌». حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیکی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌. نهج البلاغه حکمت 136

حضرت علی -رض- در این 3 خطبه بهترین وسیله برای نزدیکی به الله را نماز می داند...
نمی گوید من (به عنوان ائمه) بهترین وسیله ام!!!
می گوید نماز بهترین وسیله است...
پس نتیجه اینکه منظوراز آیه فوق نماز، روزه، زکات و خیرات و... هستند
بهترین دلیل هم فرمایشات حضرت علی -رض- است که بهتر از من و شما قرآن را می داند

حسن69;284383 نوشت:
ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :

ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ

کساني را که در راه خدا کشته شدند مرده مپنداريد بلکه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .

يك سوال شما جواب بدهيد.
آيا مردگاني كه از طرف خداوند روزي داده ميشوند نميشود به آنها توسل كرد؟؟؟

برادر من
تمام اهل سنت قبول دارند که 11 ائمه مورد ادعای شما شهیدان اسلام بوده و بسیار بزرگوار هستند.
بر طیق آیه فوق تمام ایشان نزد الله زنده اند و نزد الله روزی جاودانه دارند...

سئوال من اینجاست:
الله نفرموده که در نزد شما زنده اند...
فرموده در نزد من زنده اند...
این یعنی برای ما مرده اند، ولی برای الله زنده اند.
الله وقتی می گوید نزد من زنده اند و روزی دارند، یعنی مانند مردگان عادی نیستند و بالاترند.
در این هیچ شکی نیست...
اما آیا آیه ای از قرآن داریم که الله بگوید به مردگان یا شهدا یا قبور یا... توسل کنید؟؟؟
جز انبیا آن هم در زمان حیات آیا الله آیه ی دیگری فرستاده و ما را به چیز دیگری امر کرده؟؟؟

سئوال:
حضرت علی -رض- بر سر کدام قبر می رفت و مدد می خواست؟ فکر کنم از الله مدد می خواست!

نقل قول:
ابن تیمیه می گوید " روایت شده که سلف به این دعا و نحو آن خدا را می خواندند ( ابن تیمیه قاعده جلیله ص 94 )

برادر من،
همانگونه که می دانید نام کامل کتاب: قاعده الجلیله فی التوسل الوسیله به معنای راه های برتر برای توسل جستن.
شیخ الاسلام در اینجا بهترین راه توسل به الله را نماز و روزه و زکات و خیرات می داند...
اما در مورد ص 94 که فرمودید...
به وضوح شیخ الاسلام با آوردن آیات متعدد این کار را تکذیب کرده و گفته این توسل در زمان زنده بودن شخص بوده و از طریق مردگان

اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .

دوست عزیز اشتباه نفرمائید نماز و روزه از واجبات است و توسل به معصوم از مستحبات هیچ منطقی نمی پذیرد که بشود انحصارا به وسیله وظیفه تقرب جست هر چند که امکانش هم لایخلو عن وجه
در بحث عبادات صرف اگر در اتیانش قصوری صورت پذیرد باعث عذاب اخروی خواهد شد بخلاف توسل که اگر صورت نپذیرد هیچ عقوبتی در پی ندارد
جناب ohfreedom اگر حضرتعالی توانستید عدم جواز توسل را از منظر علمای شیعی مردود بدانید هنر کردید و الا مستندات روائی کتب اهل سنت که برای ما حجت نمیشود
در ضمن این عکسی که در متن قرار دادید اصلا مربوط به بحث ما نمیشود شما اگر قادرید همان آیه و ابتغوا الیه الوسیله را برای ما تفسیر بفرمائید
برای نمونه به تفسیر یکی از مفسیرین اهل سنت مراجعه میکنیم ببینیم آن بزرگوار نظرشان درباره آن آیه چیست

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏
و هل الوسيلة القربة التي ينبغي أن يطلب بها، أو الحاجة، أو الطاعة، أو الجنة، أو أفضل درجاتها، أقوال للمفسرين.

البحر المحيط في التفسير، ج‏4، ص: 243
ابوحیان محمد بن یونس اندلسی

همچنانکه مشاهده میفرمائید این عالم بزرگوار اهل سنت نیز در بیان معنای وسیله و تقرب به آن دچار تردید است و میفرماید اقوال للمفسرین
پس در مذاهب عامه نیز با ضرس قاطع مسئله توسل مردود شناخته نشده است و تنها فرقه ایی که با قاطعیت به کفر توسل قائلند وهابیون هستند

و البته علمای دیگری نیز هستند که متاسفانه نتوانستند درک صحیحی از توسل شیعیان به معصومین داشته باشند و فکر کردند توسل جستن شیعیان به امامان معصومشان یعنی اینکه آنها را موثر و مسبب در ایجاد و اثبات حوائج میدانند درحالیکه ابدا اینطور نیست شیعه با تمام وجود هم به توسل به امامان معصومش افتخار میکند و هم با قاطعیت این نظریه ی ملحدانه را رد میکند

اهل بيت - روحي و ارواح العالمين لتراب نعلهم فداه - زنده و جاودانند هیچگاه نمرده اند و هیچ گاه نمی میرند
امیرالمومنین - روحی فداه می فرمایند (در خطبه نورانیت): یا سلمان و یا جندب ..

لَ إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ‏ يَمُتْ‏ وَ غَائِبَنَا لَمْ يَغِبْ وَ إِنَّ قَتْلَانَا لَنْ يُقْتَلُوا (بحارالانوار و مناقب علوی( کتاب عتيق)
انها حی هستند و حی می مانند و نمی ميرند انها نا محدودند مانند خدا انها تجلی صفات خداوند ولی اهل تسنن -.- نمی توانند قبول کنند

ohfreedom;284392 نوشت:

سئوال:
حضرت علی -رض- بر سر کدام قبر می رفت و مدد می خواست؟ فکر کنم از الله مدد می خواست!

حضرت علي از خدا مدد ميخواست الان هم نزد خدا زنده است باز ميتواند مدد بخواهد .
يعني يك نفر متوسل ميشه به امام علي ع امام علي هم از طرف او از خدا مدد ميخواهد.
آيا شما قبول داريد امام علي ع نزد خدا زنده است؟
حالا كسي نزد خدا زنده باشد از اين دنيا خبر ندارد؟
ميدونستي من قطع نخاع هستم؟حالا من متوسل ميشم به امام علي ع ميگم يا علي ع شفاعت من را پيش خدا بكن آيا امام علي ع حرف من را ميشنود ؟يا نه؟
من آيه آوردم كه اره امامان زنده هستن .
من گفتم با اين آيه ها ميشه به امام علي ع يا ديگر گذشتگان كه پيش خدا مقام دارند متوسل شد .
شما ميگيد نميشه يه مدرك به من نشان دهيد كه امام علي ع از اين دنيا خبر نداره حرف مومن را نميشنوه.
منتظر مدرك شما هستم با منبع

ohfreedom;284389 نوشت:
واقعا در منطق شما ائمه وسیله نزدیکی به خدا است؟؟؟
پس یادآور می شوم که حضرت علی فرموده:

«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها .....
«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید.....
نهج البلاغه خطبه 199

بهترین‌ و نزدیک‌ترین‌ راه‌هایی‌ که‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ 110 آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌... و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیلة‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».

«الصلاة‌ قربان‌ کل‌ تقی‌». حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیکی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌. نهج البلاغه حکمت 136

حضرت علی -رض- در این 3 خطبه بهترین وسیله برای نزدیکی به الله را نماز می داند...
نمی گوید من (به عنوان ائمه) بهترین وسیله ام!!!
می گوید نماز بهترین وسیله است...
پس نتیجه اینکه منظوراز آیه فوق نماز، روزه، زکات و خیرات و... هستند
بهترین دلیل هم فرمایشات حضرت علی -رض- است که بهتر از من و شما قرآن را می داند


قال اميرالمومنين - روحي و ارواح العالمين لتراب نعله فدا- : انا صلاة المومن

فضايل لابن شاذان قمي ح 96
حليه الابرار ج2

رحیق مختوم;284398 نوشت:
دوست عزیز اشتباه نفرمائید نماز و روزه از واجبات است و توسل به معصوم از مستحبات هیچ منطقی نمی پذیرد که بشود انحصارا به وسیله وظیفه تقرب جست هر چند که امکانش هم لایخلو عن وجه
در بحث عبادات صرف اگر در اتیانش قصوری صورت پذیرد باعث عذاب اخروی خواهد شد بخلاف توسل که اگر صورت نپذیرد هیچ عقوبتی در پی ندارد

با سلام
برادر من
ما می گوئیم از مرده چیزی طلب نکن، از الله بخواه.
1- ما می گوئیم اگر بروید بر سر قبر شریف حضرت علی و بگویی: یا علی بیمارم را درمان کن بدعت است.
2- بهتر نیست بگوئیم یا الله بیماریم را شفا ده؟
3- البته بعضی علما می گویند اگر بگوییم: یا الله تو را به جایگاه علی -رض- سوگند شفایم بده اشکالی ندارد.
مشکل ما فقط با مورد اول است که مستقیم از شخص مرده در خواست کنیم.ما با مورد دوم و سوم مشکلی نداریم برادر...

اما در مورد اینکه فرمودید نماز وسیله تقرب نیست:
الله به ما می گوید اسباب تقرب به من را بیابید و با آن به من نزدیک شوید...
حضرت علی -رض- در نهج البلاغه می فرماید:

«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها .....
«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید.....
نهج البلاغه خطبه 199

بهترین‌ و نزدیک‌ترین‌ راه‌هایی‌ که‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ 110 آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌... و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیلة‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».

«الصلاة‌ قربان‌ کل‌ تقی‌». حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیکی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌. نهج البلاغه حکمت 136

حضرت علی -رض- در این 3 خطبه بهترین وسیله برای نزدیکی به الله را نماز می داند...
نمی گوید من (به عنوان ائمه) بهترین وسیله ام!!!
می گوید نماز بهترین وسیله است...
پس نتیجه اینکه منظوراز آیه فوق نماز، روزه، زکات و خیرات و... هستند
بهترین دلیل هم فرمایشات حضرت علی -رض- است که بهتر از من و شما قرآن را می داند

قال اميرالمومنين - روحي و ارواح العالمين لتراب نعله فدا- : انا صلاة المومن

فضايل لابن شاذان قمي ح 96
حليه الابرار ج2

beroz;284399 نوشت:
انها حی هستند و حی می مانند و نمی ميرند انها نا محدودند مانند خدا

واقعا منطق شما این است که ائمه مانند الله هستند؟
مانند الله نا محدود هستند؟
کدام کلام ایشان این چنین است؟
والله که این جمله کفر است
شرک است....

[="red"]ائمه مانند الله هستند!!!
[/]

برادر من فکر کن یک کافر این را بخواند...
با خود در مورد دین اسلام چه فکر می کند؟

beroz;284399 نوشت:
انها حی هستند و حی می مانند و نمی ميرند انها نا محدودند مانند خدا

واقعا منطق شما این است که ائمه مانند الله هستند؟
مانند الله نا محدود هستند؟
کدام کلام ایشان این چنین است؟
والله که این جمله کفر است
شرک است....

[="red"]ائمه مانند الله هستند!!!
[/]

برادر من فکر کن یک کافر این را بخواند...
با خود در مورد دین اسلام چه فکر می کند؟

و قال الإمام‏ الصادق عليه السّلام: اجعلوا لنا

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 6

ربّا نئوب إليه و قولوا فينا ما شئتم.


و قال عليه السّلام: اجعلونا مخلوقين و قولوا فينا ما شئتم فلن تبلغوا

ادامه از پست شماره 40

در باب توسل به اولیای الهی شبهاتی مطرح شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم


1- اسمای الهی تنها وسیله
برخی میگویند مطابق آیات الهی تنها وسیله برای تقرب به سوی خداوند اسماء الهی است
خداوند متعال میفرماید وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (180)
و مختص بخداوند است اسمهاى بسيار نيك پس بخوانيد خدا را بآن اسماء و واگذاريد كسانى را كه ملحد و مشرك ميشوند در اسماء الهى يعنى اين اسماء را بر غير خدا اطلاق ميكنند زود باشد كه جزاء داده شوند آنچه را كه بودند عمل ميكردند.
و نیز میفرماید وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (18)
و بدرستى كه مساجد مختص بخدا است پس نخوانند با خداى متعال احدى را.

پاسخ :
مقصود از دعا در مجموع این آیات مطلق دعا و خواستن نیست بلکه دعا و ندای خاصی است که به قصد آن معنا مرادف با معنای عبادت می شود آن معنای الوهیت و یا ربوبیت است به علاوه این که مجموع این آیات مربوط به بت پرستانی است که گمان میکردند بت هایشان (یا همان موجوداتی که این بت ها رمز آن هاست ) برخی از شئون تدبیر را مالکند لذا برای آنها استقلال در فعل و تصرف قائلند
پر واضح است که هر نوع تواضع برای کسی و درخواست از کسی غیر از خداوند با این اعتقاد عبادت او محسوب شده و شرک است این قید به خوبی از برخی آیات دیگر نیز استفاده می شود از جمله
الف) فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ء
پس بی ‏نياز نكرد آنها را خدايان آنها كه ميپرستيدند غير از خداى متعال‏
ب) وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ
كسانى را كه كافران جز خدا ميخوانند مالك شفاعت نيستند
ج) ُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ (13)
و كسانى كه غير او را پرستش ميكنند باندازه يك قطمير (تار وسط هسته خرما) مالك نيستند
د) قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً (56)
بگو باين مشركين كه بخوانيد كسانى را كه گمان ميكنيد از غير خداوند پس اينها مالك نيستند برطرف كنند ضررى را از شما يا تبديل بنفع كنند
بنا بر این علت مذمت مشرکین از طرف خداوند این بوده که آنان معتقد به تدبیر و تصرف بتان به نحو استقلال و بدون اذن و مشیت خداوند بوده اند
حسن بن علی سقاف شافعی می گوید معنای آیه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً این است که غیر خدا را عبادت نکنیدو در کنار او این بتها را نپرستید

2- تنها وسیله ، طاعات و اعمال صالح
برخی در توجیه آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ می گویند مقصود از وسیله در این آیه طاعات و اعمال صالح اس که بنده به توسط آن به سوی خداوند متعال تقرب میجوید

پاسخ :

وسیله گر چه هر چیزی است که منشاء قرب به خداوند می شود ولی می توان یکی از آن وسائل را مقام و دعای پیامبر دانست و از آنجا که حیات اولیای الهی و در راس آنان رسول گرامی اسلام ثابت شده است لذا توسل به مقام و دعای آن بزرگواران از وسائل قرب الهی به حساب می آید
3- ابراهیم و رد وسیله
در تفاسیر آمده است هنگامی که حضرت ابراهیم قرار بود در آتش انداخته شود جبرئیل نزد او آمد و عرض کرد آیا به من احتیاج دارید ؟ ابراهیم فرمود اما به تو هرگز و اما به پروردگار عالمیان آری !!

پاسخ :

اولا در مورد وسیله گفته شده که انسان به کسی متوسل می شود که از خودش نزد خداوند متعال مقرب تر باشد و در مورد جبرئیل نمیتوانیم ادعا کنیم که او از حضرت ابراهیم برتر و مقرب تر بوده است
ثانیا ظاهرا عبارت حضرت ابراهیم این است که من به تو که بخواهی با اراده و مشیت استقلالی خودت برای من کاری انجام دهی احتیاج ندارم ولی به خدا که تمام کارهایش را با اسباب که از آن جمله جبرئیل است کار دارم ، او هر چه صلاح بداند انجام میدهد و او خود به حال من آگاه تر است

ادامه ...

همان
و عن سعيد بن المسيب عن عبد الرحمن بن عروة قال: قلت: يا رسول اللّه أرشدني إلى النجاة، فقال: إذا اختلفت الأهواء، و افترقت الآراء فعليك بعلي بن أبي طالب فانّه إمام أمّتي و خليفتي عليهم بعدي و الفاروق بين الحق و الباطل من سأله أجابه، و من استرشده أرشده، و من طلب الحق عنده وجده، و من التمس الهدى لديه صادفه و من لجأ إليه آمنه، و من استمسك به نجاه، و من اقتدى به هداه، يا ابن سمرة، سلم من سلم إليه و والاه، و هلك من ردّ عليه و عاداه، يا ابن سمرة، إن عليا منّي و أنا منه، روحه روحي و طينته طينتي، و هو أخي و أنا أخوه و زوجه سيّدة نساء العالمين من الأوّلين و الآخرين و أبناؤه سيدا أهل الجنة الحسن و الحسين، و تسعة من ولد الحسين هم أسباط النبيين تاسعهم قائمهم يملأ الأرض عدلا و قسطا، كما ملئت ظلما و جور

َخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنِ ابْنِ عَيَّاشٍ قَالَ مِمَّا خَرَجَ عَلَى يَدِ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ سَعِيدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ مِنَ النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَةِ مَا حَدَّثَنِي بِهِ جُبَيْرُ «27» بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ‏ كَتَبْتُهُ مِنَ التَّوْقِيعِ الْخَارِجِ إِلَيْهِ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ ادْعُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ رَجَبٍ- اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلَاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِكَ أَسْأَلُكَ بِمَا نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيَّتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلِمَاتِكَ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِكَ وَ آيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِي لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ‏ عِبَادُكَ‏ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَيْك‏
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج‏2 803 أول يوم من رجب ..... ص : 801

حسن69;284405 نوشت:
من آيه آوردم كه اره امامان زنده هستن .

ضمن عرض پوزش بابت اینکه از احوال و بیماری شما بی خبر بودم.
برادر من
هیچ کس منکر این نیست که شهدا نزد خداوند زنده اند...
و حضرت علی -رض- هم از شهداست...

مساله این است:
اگر شما بگوئید یا الله شفایم بده صحیح است...
اما اگر بگوئیم: یا علی از الله شفایم را بگیر اشتباه است!!!
شاید بهتر باشد بگوئید یا الله به ذات علی شفایم را بده!!!

مهم این است که خطاب شما چه کسی است...
شما نیباید به علی-رض- رجوع کنید...
باید به الله رجوع کنید...
خطاب کننده مهم است...

أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي الْمِعْزَى عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ خَيْثَمَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُول‏

ِ وَ نَحْنُ الْمِنْهَاجُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ إِلَيْنَا مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ نَحْنُ السِّرَاجُ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَ نَحْنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقْتَدَى بِنَا وَ نَحْنُ الْهُدَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَحْنُ عِزُّ الْإِسْلَامِ‏ وَ نَحْنُ الْجُسُورُ وَ الْقَنَاطِرُ مَنْ مَضَى عَلَيْهَا سَبَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مَحَقَ وَ نَحْنُ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا نَزَلَ الرَّحْمَةُ وَ بِنَا تُسْقَوْنَ الْغَيْثَ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُصْرَفُ عَنْكُمُ الْعَذَابُ فَمَنْ عَرَفَنَا وَ نَصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا.


بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ج‏1 63 3 باب في الأئمة أنهم حجة الله و باب الله و ولاة أمر الله و وجه الله الذي يؤتى منه و جنب الله و عين الله و خزنة علمه جل جلاله و عم نواله ..... ص : 61


ohfreedom;284419 نوشت:
ضمن عرض پوزش بابت اینکه از احوال و بیماری شما بی خبر بودم.

چه پوزشي برادر مشكلي نيست

ohfreedom;284409 نوشت:
نقل قول:
با سلام
برادر من
ما می گوئیم از مرده چیزی طلب نکن، از الله بخواه.
1- ما می گوئیم اگر بروید بر سر قبر شریف حضرت علی و بگویی: یا علی بیمارم را درمان کن بدعت است.
2- بهتر نیست بگوئیم یا الله بیماریم را شفا ده؟
3- البته بعضی علما می گویند اگر بگوییم: یا الله تو را به جایگاه علی -رض- سوگند شفایم بده اشکالی ندارد.
مشکل ما فقط با مورد اول است که مستقیم از شخص مرده در خواست کنیم.ما با مورد دوم و سوم مشکلی نداریم برادر...
بله فرمایش حضرتعالی درست است هیچ شیعه ایی حتی عوامشان که بویی از علوم دینی و کلاسیک نبرده اند قائل به این نیستند که میشود مستقیم به حضرات معصومین بصورت استقلالی تقرب جست و متاسفانه همین معنا را وهابیون نمیتوانند درک و باور کنند و بی جهت شیعه را متهم به کفر و شرک میکنند تاکید اکید میکنم قاطبه شیعیان توسل را از باب استقلالی محض ابدا قبول ندارند و اگر توسلی پیدا میکنند از باب اینکه خداوند متعال حوائجشان را برآورده کند به آن بزرگواران تقرب میجویند

نقل قول:
اما در مورد اینکه فرمودید نماز وسیله تقرب نیست:

بسیار زشت است کلام آدم به دروغ تاویل برده شود بنده کجا گفتم نماز وسیله تقرب نیست حرف ما را درست بخوانید و بعد دست به توجیه بزنید
نقل قول:
الله به ما می گوید اسباب تقرب به من را بیابید و با آن به من نزدیک شوید...
حضرت علی -رض- در نهج البلاغه می فرماید:

«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها .....
«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید.....
نهج البلاغه خطبه 199

بهترین‌ و نزدیک‌ترین‌ راه‌هایی‌ که‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ 110 آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌... و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیلة‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».

«الصلاة‌ قربان‌ کل‌ تقی‌». حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیکی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌. نهج البلاغه حکمت 136

حضرت علی -رض- در این 3 خطبه بهترین وسیله برای نزدیکی به الله را نماز می داند...
نمی گوید من (به عنوان ائمه) بهترین وسیله ام!!!
می گوید نماز بهترین وسیله است...
پس نتیجه اینکه منظوراز آیه فوق نماز، روزه، زکات و خیرات و... هستند
بهترین دلیل هم فرمایشات حضرت علی -رض- است که بهتر از من و شما قرآن را می داند


از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است

بنده خدا ظاهرا حضرتعالی فقط و فقط بدنبال مستمسکی برای اتهام ما میگردید که در پی آن با احادیث و روایاتی که خودمان آنها را بهتر از شما بلدیم بر ما بتازید
خواهش میکنم در توجیه و تاویل حرف های ما دقت بفرمائید و جو را مخدوش نفرمائید

ohfreedom;284419 نوشت:
ضمن عرض پوزش بابت اینکه از احوال و بیماری شما بی خبر بودم.
برادر من
هیچ کس منکر این نیست که شهدا نزد خداوند زنده اند...
و حضرت علی -رض- هم از شهداست...

مساله این است:
اگر شما بگوئید یا الله شفایم بده صحیح است...
اما اگر بگوئیم: یا علی از الله شفایم را بگیر اشتباه است!!!
شاید بهتر باشد بگوئید یا الله به ذات علی شفایم را بده!!!

مهم این است که خطاب شما چه کسی است...
شما نیباید به علی-رض- رجوع کنید...
باید به الله رجوع کنید...
خطاب کننده مهم است...


ما هم همينو ميگم
ميگم يا الله من را شفا بده اين درست.
خوب در كنار اين اگر من گناهكار باشم متوسل ميشم به علي ع و ميگم يا علي شما مقام بالاي پيش الله دارييد شفاعت من را پيش خدا بكنيد .
اول از الله ميخواهم .
دوم متوسل ميشم به علي ع ايا من از امام خود چيزي بخواهم كه از خدا بخواهد اشكال دارد؟
سوم هم حرف شما
شاید بهتر باشد بگوئید یا الله به ذات علی شفایم را بده!!!
من ميگم اين سه مورد مشكلي ندارد.
من اول متوسل ميشم به خدا.در اين شكي نيست..در كنارش متوسل ميشوم به اهل بيت خدا كه خود خدا فرستاده .
ايا درسته ؟يا نه؟
دوستان من دارم از نت ميرم بيرون تا فردا خدانگهدار

من هر وقت به مشكلي برميخورم مي گويم : يا صاحب الزمان اغثني
زيرا:


1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ شِيعَتُنَا الرُّحَمَاءُ بَيْنَهُمُ الَّذِينَ إِذَا خَلَوْا ذَكَرُوا اللَّهَ إِنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُكِرْنَا ذُكِرَ اللَّهُ‏
الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 186 باب تذاكر الإخوان ..... ص : 186


َ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَنْ‏ وَصَلَنَا وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَدْ وَصَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى.

َ المحاسن ج‏1 فصل 62

[="times new roman"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
من یک مطلب را متوجه نمی شوم ، و آن ارتباط میان موضوع تاپیک یعنی : ((توسل به اهل بیت (ع) از منظر منابع اهل سنت )) و سخنان و مباحث مطرح شده در آن یعنی (( توسل از قرآن )).
خوب چون مدتی است بزرگواران در این تاپیک به همین شکل بحث می کنند فکر نکنم مشکلی به وجود بیاید اگر بنده نیز در بحث مشارکتی داشته باشم. ابتدا به سخنان همیشه بدون دلیل و سند جناب ohfreedom و تفاسیر شخصیشان از قرآن مجید می پردازیم:
پیش از این بنده چند مطلب را بیان می کنم و آن اینکه : حضرات محترم وهابی خوب می دانند که مشکل اولیه و اصلی ابن تیمیه با توسل ، به همه جنبه های آن برمی گشت ، یعنی زنده و غیر زنده را نمی شناخت. وی می گفت که چون (( و الذین یدعون من دون الله .. )) در قرآن وجود دارد پس توسل به غیر خدا شرک است و حی و مات نمی شناسد و متوسل مهدورالدم می باشد. بعدها با توجه به مخالفت علنی این فتوا با آیات قرآن که دوستان به آنها اشاره کردند بحث زنده و مرده پیش آمد و توسل به مرده مورد اشکال قرار گرفت و شرک تلقی شد. کمی بعد بزرگان وهابی به فکر افتادند که اندکی از شدت و خشونت این فتوا بکاهند لذا توسل به قبور را بدعت خواندند. معلوم نیست که چند سال دیگر چه بگویند ؟ بگذریم این را فقط برای این گفتم که عزیزان بدانند ( هر چند می دانم که می دانند ) این حکم از کجا آمده و چگونه بارها تغییر پیدا کرده است. خوب ما از وهابیت سوال می پرسیم : چه چیزی جایز بودن توسل به غیر خدای زنده را برای شما اثبات کرد ؟ مگر زنده چه دارد که مرده ندارد ؟ آیا حقیقت حیات ظاهری جز اتصال روح و جسم و حقیقت ممات ظاهری جز افتراق روح و جسم است ؟ اگر شما پیامبر را مرده می دانید پس چرا در نماز خود به او سلام می فرستید ؟
اما بپردازیم به سخنان شما :
[/]

نقل قول:
حضرت محمد به کدام جسد و قبر توصل کرد؟ مثال بزنید. حضرت علی بر سر کدام قبر رفت و از آن حاجت خواست؟؟؟

[="times new roman"]پاسخ : مثل اینکه شما مفهوم توسل را به خوبی متوجه نشده اید لذا به شما توصیه می کنم که به پست هایی که عزیزان در مورد مفهوم توسل قرار داده اند مراجعه بفرمایید. در زمان ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، و آل طاهر و معصومش سلام الله علیهم اجمعین بالاترین مرتبه معنویت را دارند. زمان آن حضرات کسی نبود که از نظر کمال و معنویت برتر از ایشان باشد.لذا شما نمی بینید که آنان به قبر و یا جسد کسی توسل کرده باشند . اما ائمه اربعه شما فراوان به قبور و مردگان ( البته از نظر شما ) متوسل شده اند که انشاءالله نمونه هایی را بیان خواهیم کرد.[/]
نقل قول:
یادتام بیاورم که الله در قرآن در مورد کفار مکه می فرماید: آنها هم به خدا اعتقاد داشتند، ولی برای حاجتشان توصل به دون الله می کردند!!!؟؟؟))

[="times new roman"]پاسخ : وقتی اعتقادات سست باشد خودش فرو می ریزد نیازی به تلنگر نیست . این سخن شما در واقع تمامی سخنانتان در مورد جواز توسل به زندگان را نیز رد کرد. چطور می شود که زندگان غیر خدا نباشند اما مردگان باشند ؟ در واقع شما با این سخنتان تمامی افرادی که در قرآن به زندگان توسل کرده اند کافر خوانده اید . از اینکه چنین اشتباه بزرگی را در سخنانتان بیان داشتید کمال تشکر را دارم. در ضمن بهتر است نوشته های خود را هم ویرایش علمی نمایید و هم ویرایش زبانی و دستوری . توسل درست است ، نه توصل .[/]
نقل قول:
برادر من شما یک آیه از فرآن بیاور که در آن الله فرموده است: برای درخواست و اجابت دعا نزد من توصل به مردگان جایز است

[="times new roman"]پاسخ : شما می گویید توسل ( نه توصل ) به مردگان جایز نیست ، چه دلیلی به جز سخنان ابن تیمیه دارید ؟ اگر دلیلی قرآنی دارید بفرمایید هدایت شویم. اگر هم ندارید ( مثل دلایل بر وجود صریح اصول دین در قرآن ) بهتر است سکوت اختیار بفرمایید. هر چند دوستان آیاتی را خدمت شما عرض کردند که صدالبته تعصب مانع پذیرش حق از جانب شما شد.[/]
نقل قول:
((برادر من آیا ما از الله بیشتر می دانی؟ پس بگذار الله قضاوت کند:
وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ ﴿النحل - ٢٢﴾
الله می فرماید:
و زندگان و مردگان یکسان نیستند و خداست که هرکه را بخواهد شنوا می کند و تو کسانی را که در گور هستند نمی توانی شنوا سازی

[="times new roman"]پاسخ : فرق میان ما و شما همین است. شما هر چیزی را به اختیار هر کسی به جز خدا می دانید اما ما مطابق سخن خداوند می گوییم که خداوند قادر است هر که را که می خواهد شنوا سازد.همانطور که در جنگ بدر پیامبر با کشتگان شنوای بدر سخن می گفت. شما می توانید دلیل بیاورید که همه مردگان در قبور ناشنوایند ؟ حقیقت اینست که شما سخنان خود را نقض می کنید و هر بار چیزی مطابق میل خودتان می گویید.
بر فرض که سخن شما درست باشد و پیامبر نستجیر بالله صدای ما را نشنود. شما چرا بر او سلام می فرستید ؟ آیا پیامبر صدای سلام را می شنود اما غیر آن ( که مخالف عقیده شما است ) را نمی شنود ؟
کمتر به تفاسیر شخصیتان رجوع کنید. سعی کنید با حقایق کنار بیایید.[/]

نقل قول:
بله زنده اند، اما در نزد الله و نه در نزد اهل زمین، اگر چنین بود همسران شهدا هرگز نباید ازدواج کنند چرا که شوهرشان زنده است!!!
آنها نزد الله زنده هستند

[="times new roman"]پاسخ : کجای آیه 154 سوره بقره می گوید نزد الله !! چرا شما عادت دارید که سخنان خدا را نیز تحریف کنید ؟ این (( عند الله )) را برای ما بیاورید . با زهم تفسیر به رای ؟ آخر تا کی ؟
در مورد شبه تان هم باید بگویم که بهتر است آنرا مکتوب کرده و در شب پنج شنبه که خداوند بر بام منازل فرود می آید به ایشان ارجاع دهید. از خدا بپرسید که چرا گفته شهدا زنده اند ؟
هر چند از سجودی وهابی و پیروانش که خدا را نیز قابل نقد می دانند هیچ چیزی بعید نیست. [/]

نقل قول:
((«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها .....
«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید.....
نهج البلاغه خطبه 199

[="times new roman"][="Blue"]پاسخ : واقعا انسان چه قدر می تواند نترس باشد که چنین سخنانی را کاملا علنی بیان کند ، اگر ما یک بار به کتابی که چاپ آن با چاپ شما تفاوت دارد استناد کنیم در بوق و کرنا اعلام می کنید که شیعه سخن الکی می گوید ، من خطبه 199 را برای شما می آورم ، قضاوت با همه عزیزان :
((اءَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ اءَمْرِي مَعَكُمْ عَلَى مَا اءُحِبُّ حَتَّى نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ، وَ قَدْ وَاللَّهِ اءَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ، وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ اءَنْهَكُ.
لَقَدْ كُنْتُ اءَمْسِ اءَمِيرا فَاءَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَاءْمُورا، وَ كُنْتُ اءَمْسِ ناهِيا فَاءَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّا، وَ قَدْ اءَحْبَبْتُمُ الْبَقاءَ، وَ لَيْسَ لِي اءَنْ اءَحْمِلَكُمْ عَلَى ما تَكْرَهُونَ.
[="Red"] ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى كه يارانش در باب حكميت با او راه مخالفت پيش گرفتند،فرمود:
اى مردم ، كار من با شما به گونه اى بود كه به دلخواه من بود. تا زمانى كه جنگ ناتوانتان ساخت . به خدا سوگند، چيزهايى را از شما گرفت ، ولى چيزهايى را هم برايتان باقى گذاشت و دشمنان شما را بيش از شما ناتوان ساخت .
من ديروز فرمانده بودم ، امروز فرمانپذيرم . ديروز من نهى مى كردم امروز مرا نهى مى كنند. شما دوست داريد كه زنده بمانيد و من نمى توانم شما را به كارى وادارم كه خود نمى خواهيد.))[/][/][/]

نقل قول:
بهترین‌ و نزدیک‌ترین‌ راه‌هایی‌ که‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ 110 آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌... و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیلة‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».))

[="times new roman"]پاسخ : (([="Blue"]خطبه : 110
و من خطبة له ع
اءَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي اءُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيا، فَإِنَّها حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ، وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ، وَ رَاقَتْ بِالْقَلِيلِ، وَ تَحَلَّتْ بِالْآمَالِ، وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ، لا تَدُومُ حَبْرَتُها، وَ لا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا، غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ، حَائِلَةٌ، زَائِلَةٌ، نَافِدَةٌ، بَائِدَةٌ، اءَكَّالَةٌ، غَوَّالَةٌ، لا تَعْدُو إِذا تَناهَتْ إِلى اءُمْنِيَّةِ اءَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيها؛ وَالرِّضَاءِ بِهَا اءَنْ تَكُونَ كَما قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : (كَم اءٍ اءَنْزَلْن اهُ مِنَ السَّم اءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَب اتُ الْاءَرْضِ فَاءَصْبَحَ هَشِيما تَذْرُوهُ الرِّي احُ، وَ ك انَ اللّ هُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرا.) لَمْ يَكُنِ امْرُؤٌ مِنْها فِي حَبْرَةٍ إ لا اءَعْقَبَتْهُ بَعْدَها عَبْرَةً، وَ لَمْ يَلْقَ مِنْ سَرَّائِها بَطْنا إ لا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْرا، وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِيها دِيمَةُ رَخَاءٍ إ لا هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلاَءٍ، وَ حَرِيُّ إ ذا اءَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً اءَنْ تُمْسِيَ لَهُ مُتَنَكِّرَةً، وَ إ نْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَاحْلَوْلَى اءَمَرَّ مِنْهَا جَانِبٌ فَاءَوْبَى .
لا يَنالُ امْرُؤٌ مِنْ غَضارَتِهَا رَغَبا إ لا اءَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوائِبِها تَعَبا، وَ لا يُمْسِي مِنْهَا فِي جَناحِ اءَمْنٍ إ لا اءَصْبَحَ عَلَى قَوادِمِ خَوْفٍ، غَرَّارَةٌ، غُرُورٌ مَا فِيهَا، فَانِيَةٌ فانٍ مَنْ عَلَيْها، لاَ خَيْرَ فِي شَيْءٍ مِنْ اءَزْوَادِها إ لا التَّقْوَى ، مَنْ اءَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُؤْمِنُهُ، وَ مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُوبِقُهُ، وَزالَ عَمَّا قَلِيلٍ عَنْهُ.
كَمْ مِنْ وَاثِقٍ بِها قَدْ فَجَعَتْهُ، وَ ذِي طُمَأْنِينَةٍ إِلَيْهَا قَدْ صَرَعَتْهُ، وَ ذِي اءُبَّهَةٍ قَدْ جَعَلَتْهُ حَقِيرا، وَ ذِي نَخْوَةٍ قَدْ رَدَّتْهُ ذَلِيلاً، سُلْطانُها دُوَّلٌ، وَ عَيْشُها رَنِقٌ، وَ عَذْبُها اءُجَاجٌ، وَ حُلْوُها صَبِرٌ، وَ غِذاؤُها سِمامٌ، وَ اءَسْبابُها رِمَامٌ، حَيُّها بِعَرَضِ مَوْتٍ، وَ صَحِيحُها بِعَرَضِ سُقْمٍ، مُلْكُها مَسْلُوبٌ، وَ عَزِيزُها مَغْلُوبٌ، وَ مَوْفُورُها مَنْكُوبٌ، وَ جَارُها مَحْرُوبٌ.
اءَلَسْتُمْ فِي مَساكِنِ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ اءَطْوَلَ اءَعْمارا، وَ اءَبْقَى آثَارا، وَاءَبْعَدَ آمالاً، وَ اءَعَدَّ عَدِيدا، وَ اءَكْثَفَ جُنُودا، تَعَبَّدُوا لِلدُّنْيا اءَيَّ تَعَبُّدٍ، وَ آثَرُوها اءَيَّ إِيْثَارٍ، ثُمَّ ظَعَنُوا عَنْها بِغَيْرِ زادٍ مُبَلِّغٍ، وَ لا ظَهْرٍ قَاطِعٍ؟! فَهَلْ بَلَغَكُمْ اءَنَّ الدُّنْيا سَخَتْ لَهُمْ نَفْسا بِفِدْيَةٍ، اءَوْ اءَعانَتْهُمْ بِمَعُونَةٍ، اءَوْ اءَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً؟
بَلْ اءَرْهَقَتْهُمْ بِالْفَوادِحِ، وَ اءَوْهَقَتْهُمْ بِالْقَوَارِعِ، وَضَعْضَعَتْهُمْ بِالنَّوائِبِ، وَ عَفَّرَتْهُمْ لِلْمَناخِرِ، وَوَطِئَتْهُمْ بِالْمَناسِمِ، وَ اءَعانَتْ عَلَيْهِمْ رَيْبَ الْمَنُونِ، فَقَدْ رَاءَيْتُمْ تَنَكُّرَها لِمَنْ دانَ لَها، وَآثَرَها وَ اءَخْلَدَ إِلَيْها حِينَ ظَعَنُوا عَنْها لِفِراقِ الْاءَبَدِ، وَ هَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلا السَّغَبَ، اءَوْ اءَحَلَّتْهُمْ إِلا الضَّنْكَ، اءَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ إِلا الظُّلْمَةَ، اءَوْ اءَعْقَبَتْهُمْ إِلا النَّدَامَةَ؟ اءَفَهَذِهِ تُؤْثِرُونَ، اءَمْ إِلَيْها تَطْمَئِنُّونَ، اءَمْ عَلَيْها تَحْرِصُونَ؟
فَبِئْسَتِ الدَّارُ لِمَنْ لَمْ يَتَّهِمْها وَ لَمْ يَكُنْ فِيها عَلَى وَجَلٍ مِنْها، فَاعْلَمُوا وَ اءَنْتُمْ تَعْلَمُونَ بِاءَنَّكُمْ تَارِكُوهَا وَ ظَاعِنُونَ عَنْها، وَاتَّعِظُوا فِيها بِالَّذِينَ قَالُوا: (مَنْ اءَشَدُّ مِنّ ا قُوَّةً) حُمِلُوا إ لى قُبُورِهِمْ فَلا يُدْعَوْنَ رُكْبَانا، وَ اءُنْزِلُوا الْاءَجْداثَ فَلا يُدْعَوْنَ ضِيفَانا، وَجُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفِيحِ اءَجْنَانٌ، وَ مِنَ التُّرَابِ اءَكْفَانٌ، وَ مِنَ الرُّفاتِ جِيرَانٌ.
فَهُمْ جِيرَةٌ لا يُجِيبُونَ دَاعِيا، وَ لا يَمْنَعُونَ ضَيْما، وَ لاَ يُبَالُونَ مَنْدَبَةً؛ إ نْ جِيدُوا لَمْ يَفْرَحُوا، وَ إ نْ قُحِطُوا لَمْ يَقْنَطُوا، جَمِيعٌ وَ هُمْ آحَادٌ، وَ جِيرَةٌ وَ هُمْ اءَبْعَادٌ، مُتَدانُونَ لا يَتَزاوَرُونَ، وَ قَرِيبُونَ لا يَتَقارَبُونَ، حُلَمَاءُ قَدْ ذَهَبَتْ اءَضْغانُهُمْ، وَجُهَلاَءُ قَدْ ماتَتْ اءَحْقادُهُمْ، لا يُخْشَى فَجْعُهُمْ، وَ لا يُرْجَى دَفْعُهُمْ، اسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الْاءَرْضِ بَطْنا، وَ بِالسَّعَةِ ضِيقا، وَ بِالْاءَهْلِ غُرْبَةً، وَ بِالنُّورِ ظُلْمَةً، فَجَاءُوها كَما فارَقُوها حُفَاةً عُرَاةً، قَدْ ظَعَنُوا عَنْها بِاءَعْمالِهِمْ إِلَى الْحَيَاةِ الدَّائِمَةِ، وَ الدَّارِ الْباقِيَةِ، كَما قالَ سُبْحانَهُ وَ تَعَالَى (كَم ا بَدَاءْن ا اءَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ، وَعْدا عَلَيْن ا، إِنّ ا كُنّ ا ف اعِلِينَ).[/]
[="Red"]ترجمه :
خطبه اى از آن حضرت (ع )
اما بعد. شما را از دنيا برحذر مى دارم كه در كام شيرين است و در چشم سبز و خرّم و، پيچيده در خواهشهاى نفسانى . مردمان را با نعمت زوال يابنده خود به دوستى فرا مى خواند و متاع اندكش را در چشم آنان زيبا جلوه مى دهد. در جامه آرزوها خود را بنماياند و بفريب ، خويشتن را بيارايد. شادمانى و نعمتش بر دوام نماند و از درد و اندوهش امان نتوان يافت . بسيار فريبنده ، بسيار آزار دهنده ، رنگ به رنگ شونده و زوال يابنده ، پايان يافتنى و هلاك شونده ، شكمباره و مردم كش .
هنگامى كه بدانجاى رسد كه همه آرزوهاى دوستداران خود را برآورد و آنان را از خود خشنود سازد، فراتر از آن نرفته اند كه خداى تعالى فرموده است : (چون بارانى است كه از آسمان ببارد و با آن گياهان گوناگون بفراوانى برويد. ناگاه خشك شود و باد به هر سو پراكنده اش سازد و خدا بر هر كارى تواناست .) هيچكس از سرور و شادمانى آن بهره مند نشد جز آنكه ، شاديش را اشكى در پى بود. به كسى از خوشيهايش روى نياورد كه عاقبت از بديها و زيانهايش بر او پشت نكرد و بر كسى باران نرم آسايش نباريد كه پس از آن به رگبار بلايش گرفتار ننمود. اگر بامدادان به كسى روى يارى نشان دهد، شامگاهان بر او چهره دژم كند. اگر از سويى ، شربت گوارا و شيرين به كام ريزد، از ديگر سو، شرنگ بلا و مصيبتش چشاند. اگر كسى را نعمتى دلخواه ارزانى دارد، بيدرنگ ، به رنجى جانكاهش گرفتار سازد. هر كه در سايه بالهاى امن و آسايش او روزى را به شب رساند، بيقين شب را در زير بالهاى خوف و وحشت به روز آورد.دنيا خود بغايت ، فريبنده است و هر چه در اوست فريبى بيش ‍ نيست . ساكنانش ، سرانجام ، جام فنا را سر خواهند كشيد. در هيچ توشه او خيرى نيست ، جز در توشه پرهيزگارى . هر كه از توشه دنيا بهره كمترى دارد از آنچه سبب ايمنى اوست بهره بيشترى يافته است و هر كه از دنيا بهره بيشترى دارد از آنچه موجب هلاكت اوست ، سهم بيشترى برداشته . پس از اندك زمانى نيز زوال يابد.
چه بسيار مردمى كه به دنيا اعتماد كردند و دنيا دردمندشان ساخت و چه بسيار كسانى كه به او اعتماد ورزيدند و بر زمينشان كوبيد. چه مردم پر هيبت و ابهتى را كه حقير ساخت و چه مردم خودپسندى را كه خوار نمود. سلطنت و رياستش دست به دست مى گردد و فضاى شادخواريهاى آن تيره و تار است . زلالش شور و ناگوار است و شيرينيش با تلخى سرشته است . طعام آن زهرى است كشنده . و آنچه در آن مايه دلبستگى است ، چونان ريسمانهايى كهنه و بريده است . زنده اش ‍ در معرض مرگ است و تندرستش ، دستخوش بيمارى . ملك آن از دست ربودنى است . پيروزمندش ، شكست خورده است و توانگر آن نكبت زده است و ساكن آن غارت شده .
آيا نه چنين است ، كه شما اكنون در سراهاى كسانى هستيد كه عمرشان از شما درازتر بود و آثارشان پايدارتر و آرزوهايشان بيشتر و شمارشان افزونتر و لشكرهايشان انبوه تر آنان دنيا را بندگى كردند و چه بندگى كردنى و آن را برگزيدند و چه برگزيدنى . سپس از دنيا رخت بربستند، بى هيچ توشه اى كه به جايى رساندشان و بى هيچ مركبى كه از مراحل دشوار بگذراندشان . آيا هيچ خبرى شنيده ايد كه دنيا براى رهايى اسيرانش فديه اى داده باشد يا لحظه اى به ياريشان برخاسته باشد يا براى آنها مصاحبى نيك بوده باشد نه دنيا همانند كرمى ، كه درخت و دندان را مى خورد، آنان را خورده و نابود كرده و حوادث كوبنده آن بنيان زندگيشان را سست نموده است . با سختيهاى خود ذليلشان ساخت و بينى آنها بر خاك ماليد و لگدكوب سمّ ستورانشان نمود. همه يارى و مددكاريش در حق آنها اين بود، كه حوادث سخت روزگار را بر سرشان كشد. فراوان ديده ايد، ناآشنايى نمودن و چهره دژم كردنش را به آنان كه در برابر او خضوع كردند يا او را برگزيدند يا بدو اعتماد كردند تا آنگاه كه او را براى هميشه گذاشتند و گذشتند. آيا جز گرسنگى به آنها توشه اى داد و جز به تنگنايى حقير به جايى گشاده فرود آورد يا در تاريكى فروغى بخشيد يا جز ندامت چيزى از پيشان فرستاد آيا اين است آنچه براى خود برگزيده ايد يا بدان اطمينان روا داشته ايد يا آزمند آن گشته ايد بدسرايى است براى كسى كه بدو بدگمان نباشد. يا از خطرش بيمى به دل راه ندهد.
بدانيد، هر چند خود مى دانيد، كه دنيا را خواهيد گذاشت و از آن كوچ خواهيد كرد. از آنان ، كه بر خود مى باليدند و مى گفتند چه كسى از ما زورمندتر است عبرت بگيريد. آنان را به گورهايشان بردند و نگذاشتند كه خود مركب خود را اختيار كنند. آنان را به گورهايشان بردند، بى آنكه سوارانشان خوانند. و به گورها سپردند، بى آنكه مهمانانشان شمارند. و در زمين برايشان قبرها تعبيه كردند و از خاك كفنها ساختند و از استخوانهاى پوسيده ، همسايگان گرفتند. همسايگانى كه به نداى همسايه خود پاسخ ندهند و ستمى را از آنان رفع ننمايند و به زارى نوحه گران التفاتى نكنند. اگر باران ببارد شادمان نمى شوند و اگر قحط آيد نوميد نمى گردند. مجتمع اند و تنهايند، همسايه اند و از هم دوراند، نزديكان اند و به ديدار يكديگر نروند، خويشاوندان يكديگرند و اظهار خويشاوندى نكنند.
مردمى بردبارند، كينه هايشان از ميان رفته است و خصومتهايشان مرده است . به جاى زيستن بر روى زمين ، در دل زمين جاى گرفته اند و به جاى فراخى ، تنگى را برگزيده اند و به جاى زندگى در ميان خاندان به غربت گرفتار آمده اند. در عوض نور از تاريكى نصيب برده اند. برهنه پاى و برهنه تن ، درون خاك جاى گرفته اند، آنسان كه از خاك بر آمده بودند. بار اعمال بر دوش از آنجا به زندگى جاويد و سراى باقى سفر كردند (چنانكه نخستين بار بيافريديم ، باز گردانيم . اين وعده اى است كه بر آوردنش بر عهده ماست .) ))
حالا خودتان قضاوت کنید که اصل خطبه چیست و آقایان چه می گویند ؟ کجا در مورد نماز و توسل سخن گفته است ؟ تا کی می خواهید بدون دلیل و مدرک صحبت کنید ؟ از کسانی که به شما این آدرس های دروغین را می دهند بخواهید که اندکی انصاف به خرج دهند. شما مقصر نیستسد ، مقصر اربابانتان هستند .[/][/]

نقل قول:
لصلاة‌ قربان‌ کل‌ تقی‌». حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیکی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌. نهج البلاغه حکمت136

[="times new roman"]پاسخ : بازهم مجبورم کذب مطلق کلامتان را ثابت کنم. بفرمایید این هم حکمت 136 نهج البلاغه :
(( [="Blue"]حكمت : 136
وَ قَالَ ع :
يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ، وَ مَنْ ضَرَبَ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ اءَجْرُهُ.[/]
[="Red"]ترجمه :
و فرمود (ع ):
شكيبايى به قدر مصيبت نازل مى شود، هر كس كه به هنگام مصيبت بر زانو زند، پاداشش از ميان مى رود.)[/])
حداقل کمی خجالت بکشید. شایسته نیست در این سایت به کذاب ملقب گردید. البته هر چند تا به اینجا چیزی از این صفت را کم نگذاشته اید.
از این به بعد هر گاه خواستید آدرسی بدهید ابتدا به اصل کتاب مراجعه کنید و ببینید که اصلا چنین مطلبی وجود دارد یا نه . آدرس ها را درست بدهید.( صد رحمت به زمانی که اصلا مدرک ارائه نمی کردید ، آن موقع در سواد شما شک می شد ، اما الآن در مغرض بودن شما دودلی وجود دارد. )[/]

نقل قول:
حضرت علی -رض- در این 3 خطبه بهترین وسیله برای نزدیکی به الله را نماز می داند...
نمی گوید من (به عنوان ائمه) بهترین وسیله ام!!!
می گوید نماز بهترین وسیله است...
پس نتیجه اینکه منظوراز آیه فوق نماز، روزه، زکات و خیرات و... هستند
بهترین دلیل هم فرمایشات حضرت علی -رض- است که بهتر از من و شما قرآن را می داند))

[="times new roman"]پاسخ هر سه خطبه در بالا داده شده است. اصل خطبه را با آدرس دقیق بیاورید تا آنها را بررسی کنیم.[/]
[="times new roman"]10 ) جنابعالی طوری می فرمایید که انگار نعوذ بالله شیعیان علی یا سایر ائمه علیهم السلام را خدا می دانند. پاسخ به این سخنان شما به تفضیل در کتاب شبهای پیشاور آمده است. اگر به دنبال یافتن حق و حقیقت هستید به آن کتاب مراجعه کنید. اما اگر تنها به دنبال این هستید که شیعه را زیر سوال ببرید مسئله فرق می کند. شما که به سخنان عوام شیعه استناد می کنید خوب زیارات و سخنان اهل سنت عامه در مورد شیخ عبدالقادر گیلانی و امام بخاری و اما ابوحنیفه و... را هم بشنو و به آنها استدلال کن. خدا وکیلی چند بار زیارت نامه خوانده ای ؟ حداقل یکبار زیارت نامه و آداب زیارت قبور را از مصادر معتبر شیعه مطالعه کن و بعد بگو شیعیان از امیرالمومنین علی علیه السلام در خواست می کنند. چرا فقط دنبال یاوه گویی هستی ؟ کمی علمی صحبت کن. نمی دانم به قبر ابوحنیفه سر زده ای ببینی اهل سنت چه می کند یا نه ؟ قبر خالد بن ولید و سیوطی را مشاهده کرده ای یا نه ؟ مرقد صلاح الدین ایوبی و ابوهریره را زیارت کرده ای یا نه ؟ (( قل فسیروا فی الارض )) ، در جای خودت ننشین و فقط به چرندیات این کارشناسان مواد مخدر گوش نده ، کمی مطالعه کن ، اندکی بگرد ، تا بدانی دنیا آنگونه نیست که برایت مجسم کرده اند ،
[="red"]در اینجا به یک روایت کاملا صحیح از حیث سند اشاره می کنم : ((در مدینه قحطی شدید آمد ، عده ای نزد ام المومنین عایشه آمده و از این امر شکایت کردند. ام المومنین عایشه گفت : به سراغ قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفته و به آن متوسل شوید . آنان چنین کردند و خداوند نیز به برکت توسل به آنحضرت باران فراوانی به آنها عنایت کرد تا آنجا که سبزی ها رشد کرده و شتران چاق شدند.)) سنن دارمی ج 1 ص [/][="#ff0000"]43[/]
بنده نمی خواهم که زیاد مسئله را طول دهم چون اعتقاد دارم که دانا به یک اشاره ، لذا اگر جنابعالی اهل تعصب نیستید ( که گمان نمی کنم چنین باشد ) به این روایت پاسخ دهید. آیا شما به واسطه این روایت ام المومنین و سایرین را تکفیر می دانید و آنها را مشرک می خوانید ؟
(( اگر دلیل و مدرک علمی و معتبر دارید که بسم الله و اگر نه که بهتر است با کمال شجاعت اعتراف کنید که جوابی ندارید. ))
منتظر می مانیم .
و من الله التوفیق
[/]

[=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

[=arial black]السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

[=Arial Black]متسفانه شما به این پست من جوابی ندادید (پست شماره 19) مجبورم دو باره این پست را درج کنم تا باز در این زمینه با شما وارد بحث شوم

[=Arial Black]کمی منصف باشید

ohfreedom;283838 نوشت:
آیا دروغ است؟
شما که نماز می خوانید و می گویید: ایاک نعبدو و ایاک نسعین
شما که در نمازتان می گوئید تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم...
توصل به مردگان صحیح است؟
حضرت محمد به کدام جسد و قبر توصل کرد؟ مثال بزنید.
حضرت علی بر سر کدام قبر رفت و از آن حاجت خواست؟؟؟

یادتام بیاورم که الله در قرآن در مورد کفار مکه می فرماید: آنها هم به خدا اعتقاد داشتند، ولی برای حاجتشان توصل به دون الله می کردند!!!؟؟؟

ما بافی را هم حتما برایتان بررسی می کنم

ohfreedom;283915 نوشت:
برادر من شما یک آیه از فرآن بیاور که در آن الله فرموده است: برای درخواست و اجابت دعا نزد من توصل به مردگان جایز است

ohfreedom;283918 نوشت:
برادر من چند آیه از قرآن را بیاورم که الله فرموده برای اجابت دعا الله را صدا کنید، به غیر الله توصل نکنید و...؟

ohfreedom;284119 نوشت:
بله برادر من، درست فرمودید...
اما دقت کنید: پسران یعقوب به شخص زنده رجوع کردند و نه بر سر قبری رفتند و حاجت از مرده بخواهند...

بله برادر من، باز هم صحیح، ولی باز هم دقت کنید: شخص زنده و نه قبر!!!
موسی پیامبر زنده بوده و برای قوم خود آمرزش خواسته است...
آیا اینان بر سر قبری رفتند؟؟؟

بله برادر من، به نزد پیامبر که زنده بوده رفتند و از شخص زنده خواستند و نه شخص مرده و نه قبر

این دیگر از آن بدعت های دین است...
برادر من در ادامه پاسخ شما را می دهم

با وجودی که بحث زیادی در این مورد دارم؛ اما آیا شما نیستنید که می گویید: بیمه ابولفضل؟ غلی نگهدارت؟ نمی گویید یا ابوافضل کاری برایم پیدا کن؟؟؟

[=arial black]آيه 64 سوره نساء :

[=arial black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم
[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً

[=arial black]اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت .

[=arial black]همانطور که مشاهده مي شود رفتن به نزد رسول خدا براي طلب بخشايش در اين آيه عام است ؛ هم شامل حيات ايشان و هم بعد از مرگ ظاهري مي شود .

[=arial black]علماي اهل تسنن در مورد اين آيه کلمات بسيار جالبي دارند :

[=arial black]ثم يرجع إلى موقفه الأول قبالة وجه رسول الله صلى الله عليه وسلم ويتوسل به في حق نفسه ويستشفع به إلى ربه سبحانه وتعالى ومن أحسن ما يقول ما حكاه الماوردي والقاضي أبو الطيب وسائر أصحابنا عن العتبي مستحسنين له قال ( كنت جالسا عند قبر رسول الله صلى الله عليه وسلم فجاء أعرابي فقال السلام عليك يا رسول الله سمعت الله يقول ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلى ربي ثم أنشأ يقول

[=arial black]يا خير من دفنت بالقاع أعظمه فطاب من طيبهن القاع والاكم

[=arial black]نفسي الفداء لقبر أنت ساكنه فيه العفاف وفيه الجود والكرم

[=arial black]ثم انصرف فحملتني عيناي فرأيت النبي صلى الله عليه وسلم في النوم فقال يا عتبى الحق الاعرابي فبشره بان الله تعالى قد غفر له )

[=arial black][=arial]المجموع - محيى الدين النووي - ج 8 - ص 274

[=arial black]سپس به جايگاه اوليه در مقابل صورت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باز گشته وبه وي توسل کند در حق خودش و از وي طلب شفاعت در نزد خدا بنمايد.

[=arial black]از بهترين کلمات آنچه است که ماوردي وقاضي ابو الطيب وديگر اصحاب ما از عتبي نقل کرده وآن را نيکو شمرده اندکه گفت :

[=arial black]نزد قبر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بودم که بيابانگردي آمد وگفت سلام بر تو اي رسول خدا . از خداوند شنيدم( کلام خدا در قرآن) که اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت . ومن به نزد تو آمدم واز گناه خود طلب بخشش کرده و تو را شفيع نزد پروردگارم قرار مي دهم .سپس اين شعر را خواند که:

[=arial black]اي بهترين کسي که دربهترين جايگاه دفن شده است که ازبوي خوش آنجاهمه جابوي خوش گرفته است .

[=arial black]جانم فداي قبري که تو ساکن آن هستي که در آن اسوه کامل در عفت وجود وکرم مدفون است

[=arial black]سپس بازگشت . پس چشمانم سنگين شده در خواب رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم را ديدم پس فرمودند که اي عتبي به سراغ اعرابي برو و به او بشارت بده که خداوند گناهان او را آمرزيد.

[=arial black]ثم بعد زيارة الشيخين يذهب للسلام على السيدة فاطمة رضي الله عنها في بيتها الذي داخل المقصورة للقول بأنها مدفونة هناك ، والراجح أنها في البقيع فيقول : السلام عليك يا بنت المصطفى ... ويتوسل بها إلى أبيها ( ص ) . ثم يرجع إلى موقفه الأول قبالة وجهه الشريف ، فيقول : الحمد لله رب العالمين . اللهم صل على سيدنا محمد ، وعلى آل سيدنا محمد . السلام عليك يا سيدي يا رسول الله . إن الله تعالى أنزل عليك كتابا صادقا ، قال فيه : ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلى ربي .

[=arial black][=arial]إعانة الطالبين - البكري الدمياطي - ج 2 - ص 357

بعد از زيارت ابو بکر و عمر براي سلام به فاطمه زهرا به بيت وي که در داخل ضريح است مي روي چون بنا بر قولي در آنجا مدفون است ولي قول برتر آن است که در بقيع دفن است .پس مي گويي سلام بر تو اي دختر رسول برگزيده ...پس به وسيله وي بر پدرش توسل مي جويي سپس به همان جاي اول در روبروي صورت شريف- بازگشته مي گويي الحمد لله رب العالمين خدايا بر سرور ما محمد وبر آل وي درود فرست . سلام بر تو اي رسول خدا. خداوند به درستي بر تو کتاب خود را نازل کرد که در آن گفت :

که اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت (آيه 64 نساء) پس من به نزد تو آمده ام در حاليکه از گناهانم طلب بخشايش مي کنم واز تو طلب شفاعت به نزد خداوند مي کنم .
ثم تأتى القبر فتولي ظهرك القبلة وتستقبل وسطه وتقول السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته ... اللهم انك قلت وقولك الحق ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد اتيتك مستغفرا من ذنوبي ، مستشفعا بك إلى ربي ... ثم يتقدم قليلا ويقول السلام عليك يا أبا بكر

[=arial]المغني - عبد الله بن قدامه - ج 3 - ص 590 - 591

[=arial]سپس به نزد قبر رفته پس پشت خود را به سمت قبله مي کني ورو به سمت قبر ومي گويي سلام بر تو اي پيغمبر ورحمت خدا و برکات وي ....خداوندا تو گفته اي وکلامت درست است که اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت (آيه 64 نساء).بدرستيکه من به نزد تو آمده ام در حاليکه از گناهانم طلب بخشايش مي کنم و از تو مي خواهم که در نزد پروردگارم شفيع من باشي ...سپس کمي جلوتر رفته ومي گويي سلام بر تو اي ابو بکر ...

همانطور که مطرح شد حتي اهل سنت از اين آيه چنين فهميده اند که مي توان از رسول خدا(ص) چه در حال حيات ظاهري و چه بعد از آن طلب شفاعت نمود .

2- زنده بودن انبيا وشهدا:

پاسخ شما را به نحو ديگري بيان مي کنيم :

آيا انبياي الهي مرده اند ؟ وآيا ائمه ما مرده اند ؟

أما حياة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام الحياة البرزخية التي هي فوق حياة الشهداء الذين قال الله تعالى فيهم بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فأمر ثابت بالأحاديث الصحيحة
[=arial]الآيات البينات في عدم سماع الأموات ج1/ص39 للآلوسي النعمان بن محمود

[=arial]حيات انبيا عليهم السلام حياتي است برزخي وبرتر از حيات شهداست که خداوند متعال در مورد ايشان فرموده است که ايشان زنده اند نزد پرورگارشان روزي داده مي شوند . پس اين امر مطلبي ثابت شده با روايات صحيح است

ومن ثم قال الإمام السبكي حياة الأنبياء والشهداء كحياتهم في الدنيا

[=arial]السيرة الحلبية ج2/ص432

[=arial]به همين دليل امام سبکي گفته است که حيات انبيا و شهدا مانند زندگيشان در دنياست.

ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ

کساني را که در راه خدا کشته شدند مرده مپنداريد بلکه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .

أحدها أن الأنبياء أفضل من الشهداء والشهداء أحياء عند ربهم فكذلك الأنبياء

[=arial]فتح الباري ج6/ص487

[=arial]يکي از مطالبي که در مورد زندگي انبيا بعد از مرگ گفته شده است اين است که انبيا برتر از شهدا هستند و شهدا نزد پروردگارشان زنده اند پس انبيا نيز همينطور

همانطور که گفته شد اهل تسنن اعتقاد دارند که انبيا بعد از مرگ ظاهري در واقع زنده اند .

حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ وَشَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ قَالَا حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ وَسُلَيْمَانَ التَّيْمِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَتَيْتُ وَفِي رِوَايَةِ هَدَّابٍ مَرَرْتُ عَلَى مُوسَى لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ الْكَثِيبِ الْأَحْمَرِ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي قَبْرِهِ

[=arial]صحيح مسلم ج4/ص1845 کتاب الفضائل باب من فضائل موسي عليه السلام

[=arial]رسول خدا(ص) فرمودند که رفتم يا گذشتم بر موسي در شبي که من را به آسمان بردند - در کنار جايي که خاک سرخ زيادي جمع شده بود- واو ايستاده بود و در قبرش نماز مي خواند.

در اين زمينه همانطور که نمونه اي از آن نقل شد روايات زيادي حتي در صحيح بخاري ومسلم موجود است وبيهقي عالم مشهور اهل تسنن بعضي از آنها را در کتاب حياة الأنبياء بعد وفاتهم " زندگي پيامبران بعد از مرگ ايشان" جمع آوري نموده است .

وچون در قرآن تصريح به جواز توسل به زندگان شده است پس توسل به ائمه وانبيا بعد از رحلت ايشان جايز است .

منبع:

[=arial black][=arial black][=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم [=arial black]

[=arial black][=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم[=arial black]

[=arial black]السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

[=arial black]السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

برگرفته شده از http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6091

شماره 121

[=arial black]توسل،

[=arial black]يعني واسطه و وسيله قرار دادن انبياء، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند براي برآورده شدن حاجاتي که انسان دارد؛ چنانکه خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد:

[=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَه؛[۱]

[=arial black]يعني اي گروه مؤمنان، تقوا پيشه کنيد و براي تقرب به خدا، وسيله بجوييد

[=arial black]کلمه وسیله نیز مطلق آمده است و محدود نمی باشد به فرائض دینی و اعمال

[=arial black]از حضرت زهرا(س) نقل شده است که فرموده‌اند: يبتغي مَن في السموات والأرض إليه الوسيله ونحن وسيلته في خلقه؛ «تمام آنچه در آسمان‌‌ها و زمين است، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطه خداوند در ميان خلقش هستيم.[2]

[=arial black]سيوطي نقل مي‌کند که حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه مي‌کرد:

[=arial black]اللهمّ إنّي أسألک بحقّ محمد وآل محمد سبحانک لا إله إلا أنت، عملت سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّک أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الکلمات التي تلقي آدم؛ «بار خدايا، از تو درخواست مي‌کنم به حق محمد و آل محمد که تو پاک و منزهي و غير از تو خدايي نيست، من به خود ظلم نمودم؛ پس مرا ببخش که تو بخشنده و مهرباني.»[3]

[=arial black]توسل به پيامبر و خاندان معصومش(ع) يکي از دستاويز‌هاي مخالفان، به‌ويژه وهابي‌ها عليه شيعيان است.

[=arial black]اما به عقيده پيروان اهل بيت(ع) توسل ريشه در قرآن و تعاليم انبيا دارد.

[=arial black]خداوند در قرآن مي‌فرمايد:

[=arial black][=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم[=arial black]


[=arial black]وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا؛

[=arial black]«آنان که به خود ظلم کرده‌اند، اگر استغفار کنند و از تو بخواهند که از خداوند براي آنها طلب مغفرت کني، خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يابند.»[4]

[=arial black]يعني اگر به پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) متوسل بشوند و به وساطت نبي مکرم، استغفار کنند، خداوند از گناهان آنان درمي‌گذرد.

[=arial black]در سوره يوسف نيز نقل مي‌کند که فرزندان حضرت يعقوب مي‌گويند:

[=arial black][=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم[=arial black]


[=arial black]يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِينَ؛[5]
[=arial black]«پدر جان، براي ما از خداوند طلب مغفرت کن.»

[=arial black]خداوند نيز از زبان يعقوب به آنان وعده مي‌دهد که

[=arial black][=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم[=arial black]


[=arial black]قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.[6]
[=arial black]يعني به‌زودي براي شما استغفار مي‌کنم.

[=arial black]فرزندان يعقوب به پدر خود مي‌گفتند براي ما استغفار کن، و شيعه نيز به پيامبر(ص) خود عرض مي‌کنند: يا رسول الله اشفع لنا عند الله، يا اميرالمؤمنين اشفع لنا عند الله. آيا تفاوتي ميان آنها هست؟

[=arial black]آيا فرزندان يعقوب(ع) نمي‌توانستند خود دست به دعا بردارند و از خداوند بخواهند که از گناهان و خطاياي آنان بگذرد

[=arial black]؟ حضرت يعقوب(ع) به فرزندانش نفرمود من را واسطه قرار ندهيد! خودتان از خداوند طلب عفو کنيد. بلکه وعده داد که به‌زودي براي آنان از خداوند طلب بخشش مي‌کند. در فرهنگ شيعي، به کار فرزندان يعقوب در اين ماجرا، توسل مي‌‌گويند. آيه ديگري که در قرآن به‌صراحت سخن از وسيله و توسل مي‌گويد:

[=arial black][=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم[=arial black]


[=arial black]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَه وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[7]

[=arial black]«اي مؤمنان، تقوا پيشه کنيد و به سوي خدا وسيله‌اي را بجوييد و در راه او جهاد کنيد. باشد که رستگار شويد.»

_________________________________________________
[۱]. المائده، آيه ۳۵.

[۲]. ر.ک: ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۱۶ ، ص۲۱۱ و بغدادي، بلاغات النساء، ص ۱۴.

[3]. الدرالمنثور ، ج۱ ، ص ۶۰.
[4]. سوره نساء، آيه ۶۴.
[5]. سوره يوسف، آيه ۹۷.
[6]. همان، آيه ۹۸.
[7]. سوره مائده، آيه ۳۵.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

ادامه:


توجيه وهابي‌ها اين است که مراد خداوند از «وسيله» اعمال صالح است.

يعني خداوند از مؤمنان مي‌خواهد که با توسل به عمل صالح خود، به او تقرب بجويند.

اما بنابر رواياتِ بسياري، «وسيله» اعم از عمل صالح و اشخاص صالح است.

معروف است که عمر، در قضيه استسقاء[1] به مردم خطاب کرد : حضرت عباس، عموي پيامبر را وسيله بين خود و خدا قرار دهيد:

واتخذوه وسيله الي الله عز و جل فيما نزل بکم.[2]

ترمذي در کتابش که از صحاح سته است و نزد اهل سنت از اعتبار خاصي برخوردار است،

از عثمان بن حنيف نقل مي‌کند که مرد نابينايي نزد پيامبر(ص) آمد و از حضرت تقاضا کرد که از خداوند بخواهد بينايي‌اش را به او برگرداند.

حضرت به او فرمودند: اگر بخواهي دعا مي‌کنم، اما اگر صبر کني براي تو بهتر است. گفت من مي‌خواهم چشمان نابينايم شفا پيدا کند. حضرت فرمودند که برو وضو بگير و داخل مسجد شو و اين دعا را بخوان: اللهم اني اسئلک واتوجه اليک بنيک محمد نبي الرحمه؛ يعني خدايا، از تو درخواست مي‌کنم و به وسيله نبيت، به تو تقرب مي‌جويم.»

در ادامه دعا آمده است: يامحمد، اني توجهت بک الي ربي في حاجتي هذه لتقضي لي اللهم فشفعه فيّ. يعني «خدايا من که محمد را واسطه قرار داده‌ام براي شفاي چشمم، شفاعت او را در حق من بپذير.»[3]

وَقَدْ رَوَي التِّرْمِذِيُّ حَدِيثًا صَحِيحًا عَنْ النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ عَلَّمَ رَجُلًا أَنْ يَدْعُوَ فَيَقُولَ : اللَّهُمَّ إنِّي أَسْأَلُک وَأَتَوَسَّلُ إلَيْک بِنَبِيِّک مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَه يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إنِّي أَتَوَسَّلُ بِک إلَي رَبِّي فِي حَاجَتِي لِيَقْضِيَهَا لِي اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ . وَرَوَي النسائي نَحْوَ هَذَا الدُّعَاءِ.[4]

آيا شيعه در دعاي توسل، غير از اين مي‌گويد؟ مخالفان، اين‌گونه احاديث را که خود نيز در اعتبارشان شک ندارند، توجيه مي‌کنند. مثلا مي‌گويند از اين حديث برمي‌آيد که آن مرد نابينا به دعاي پيامبر(ص)‌متوسل شد نه به شخص او!

براي رد اين ادعاها کافي است دوباره به الفاظ حديث توجه کنيم و به ظاهر آن نظر اندازيم؛ زيرا مي‌خوانيم: «اللهم اني اسئلک واتوجه اليک بنيک محمد نبي الرحمه.»

نمي‌گويد: «اتوجه اليک بدعاء نبيک.» حتي اگر سخن ضعيف آنان را بپذيريم، در نهايت توسل را بايد عبث بدانيم، نه شرک و کفر که موجب قتل و ارتداد مي‌شود.

مشرک، کسي است که ـ مثلا ـ هنگام توسل به حضرت عباس(ع)، معتقد باشد که ايشان، خدا است...نستجیر بالله..... اما اگر عقيده داشت که حضرت عباس(ع) به اذن خداوند، مي‌تواند مريضي را شفا دهد، شرکي در کار نيست.

چنان‌که حضرت عيسي(ع) همين موقعيت را داشت.

حضرت عيسي علیه السلام به اذن خداوند مرده را زنده مي‌کرد.

خداوند در قرآن از زبان عيسي(ع) مي‌فرمايد:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

إ َنِّي أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَه الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَکُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَي بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِکُمْ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَآَيَه لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. [5]

يعني من از گِل مي‌آفرينم شکل پرنده‌اي را و سپس در آن مي‌دمم و او پرنده‌اي مي‌شود به اذن خدا. و درمان مي‌کنم کوري و پيسي را و زنده مي‌گردانم مردگان را به اذن خدا. و خبر مي‌دهم شما را از آنچه مي‌خوريد و از آنچه ذخيره مي‌کنيد در خانه‌هايتان. همانا در اين معجزات، نشانه‌اي است براي مؤمنان.» ما معتقديم، پيامبر(ص) و ائمه ـ عليهم السلام ـ به اذن خداوند قادرند حوائج مردم را برآورند و مي‌توانند همچون عيسي(ع) کور مادرزاد را شفا بدهند ، مرده را زنده کنند و ...

____________________________________

[1]. طلب باران در سال قحطي.
[2]. حاکم نيشابوري، المستدرک ، ج ۳ ، ص۳۳۴؛ ابن حجر عسقلاني، فتح الباري ، ج۲، ص۴۷.
[3]. سنن الترمذي، ج ۵، ص ۲۲۹؛ الإمام احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۱۳۸.
[4]. نيز ر.ک: ابن تيميه، الرسائل والمسائل ، ج۱ ، ص ۱۳.
[5]. آل عمران، آيه ۴۹ .

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

ادامه:

يکي از عقايد بسيار فاسد وهابيت اين است که بر خلاف نظريه تمام علماي اهل سنت معتقدند افرادي که از اين دنيا مي‌روند، حتي پيغمبر(ص) ارتباطشان با ما کاملا قطع مي‌شود و صداي ما را نمي‌شنوند.

در فتاواي آنان اين‌گونه عبارات فراوان است:

ان الأموات عموما لايسمعون نداء الأحياء من بني آدم ولا دعائهم؛ «مردگان، دعا و صداي زندگان را نمي‌شنوند.»

براي اثبات ادعايشان به آيات «وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ» (فاطر / ۲۲) و «إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي» (النمل / ۸۰ )استناد مي‌کنند.

اولا در منابع معتبر اهل سنت، مانند صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است که پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بعد از جنگ بدر، در کنار چاه بدر آمد و مردگان قريش را صدا زد:

«آيا شما آنچه را که خداوند وعده داده بود، يافتيد؟ من وعده خدا را حق يافتم.

عمر وقتي گفتگوي پيامبر(ص) را با مردگان بدر ديد، گفت: اينها چطور سخن شما را مي‌شنوند و چطور جواب مي‌دهند در حالي که همه مرده‌اند؟

پيامبر اکرم(ص) فرمود: قسم به خدايي که جان من در دست او است، شما شنواتر از آنها نيستيد، آنها بهتر از شما مي‌شنوند، ولي نمي‌توانند جواب بدهند.»[1]

ثانيا آياتي که آنها سند انديشه‌هاي خود مي‌شمارند، روشن‌تر از آن است که بتوان با آنها ثابت کرد که ميان مردگان و زندگان ارتباطي نيست.

آيه إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي، يعني اي پيامبر تو نمي‌تواني سخنت را به مردگان بشنواني. کاملاً روشن است که خداي عالم از مردمي سخن مي‌گويد که دل‌هاي آنان مرده است.

سخن خدا اين است که اين مرده‌دلاني که به ظاهر زنده‌اند، با مردگان قبرستان تفاوتي ندارند.

اي پيامبر ما، تو نمي‌تواني سخنت را به اين دلمردگان بشنواني. در ادامه آيه مي‌فرمايد: إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ. يعني وقتي با آنان سخن مي‌گويي، آنان به تو پشت مي‌کنند.

اگر مراد خداوند، مردگان قبرستان بود، آنها که نمي‌توانند پشت کنند.

معلوم مي‌شود که منظور خداوند دلمرگان است و به پيامبر مي‌فرمايد تو نمي‌تواني سخنت را به گوش آنان برساني. در آيه ديگري مي‌فرمايد که اي پيامبر تو نمي‌تواني کوران را هدايت کني و سخنت را به گوش آنان برساني:

وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ.

آيا اين‌جا هم مراد کوران جسماني است يا کوردلان مراد است؟

قطعا مراد کوردلان است؛ زيرا هيچ دليلي وجود ندارد که کور ظاهري هدايت نشود.

بعد هم مي‌فرمايد سخن تو را فقط کساني مي‌شنوند که به نشانه‌هاي ما ايمان دارند. معلوم مي‌شود که مراد از شنيدن در اينجا شنيدن با گوش دل است. پس در واقع قرآن مجيد، کفار قريش را تشبيه کرده است به مردگان. چون دلمرده‌اند، سخن پيامبر(ص) را نمي‌شنوند؛ نه چون به مرگ طبيعي مرده‌‌اند.

اگر هيچ مرده‌اي (حتي انبيا) سخن ما را نمي‌شنود، چرا در نماز مي‌گوييم: «السلام عليک ايها النبي و رحمت الله و برکاته.»؟

تمام فقهاي اهل سنت، گفتن اين سلام را در نماز واجب مي‌دانند؛ حتي فقهاي وهابي‌.

آيا شهيداني که به امر پيامبر به شهادت رسيده‌اند، زنده‌اند، اما خود پيامبر(ص) چنان مرده است که نه مي‌شنود و نه کاري از دستش برمي‌آيد؟!

قرآن مجيد درباره شهدا مي‌فرمايد: وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ.[2]

همچنين در سوره ياسين (آيه ۲۶ و ۲۷) از قول حبيب نجار مي‌گويد: قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّه قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُکْرَمِينَ. يعني «به او مي‌گويند داخل بهشت شو. او مي‌گويد کاش قوم من مي‌دانستند که خداوند مرا بخشيده و کرامت داده است.»

اين آيات نشان مي‌دهند که آنان زنده‌اند و مي‌فهمند و آرزو مي‌کنند و حال و روز زندگان را مي‌دانند

. ادله مخالفان مخالفان توسل، براي اثبات نظر خود به چند آيه در قرآن و مقداري روايات استناد مي‌کنند.

در مجموع نظر آنان اين است که «کسي که از پيامبر درخواست نمايد و از او طلب شفاعت کند، اسلام خود را تباه ساخته است.»[3]

پيش از بيان و نقد ادله مخالفان، يادآوري مي‌کنيم که اکثريت اهل سنت، در مسئله توسل و تبرک با شيعه موافق‌اند.

شمار بسياري از عالمان اهل سنت، درباره جواز توسل به اولياي الهي، سخنان روشن و مبسوطي گفته‌اند

______________________________________________
[1]. صحيح مسلم، ج ۸ ، ص ۱۶۳ – ۱۶۴.
[2]. بقره ، آيه ۱۵۴.
[3]. بن‌باز، العقيده‌الصحيحه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

ادامه:

اما دلايل يا بهانه‌هايي که وهابيون براي انکار توسل مي‌آورند، به اين شرح است:

در قرآن آياتي وجود دارد که خواندن غير خدا را نهي مي‌کنند.

از جمله:

توجه عبارات قرمز شده بعد از ترجمه این سه آیه توجیه وهابیت کور دل است

۱. وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَايَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ؛[1] «آنان که غير خدا را مي‌خوانند، مالک پوسته هسته خرمايي هم نيستند.» وقتي مي‌فرمايد «من دون الله» يعني هر کس و هر چيز غير خدا، حتي پيامبران و امامان.

۲. إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَه يَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا يُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِيرٍ؛ «اگر شما آنان را بخوانيد، آنها صداي شما را نمي‌شنوند. اگر هم بشنوند، نمي‌توانند دعاي شما را اجابت کنند. روز قيامت به شرک‌تان کافر مي‌شويد. هيچ کسي به انداه خداوند به شما خبر نمي‌دهد.»[2]اگر مردگان، صداي ما را نمي‌شنوند، توسل به آنان چه سودي دارد؟

۳. قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِکُونَ مِثْقَالَ ذَرَّه فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْکٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ. وَلَاتَنْفَعُ الشَّفَاعَه عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّي إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْکَبِيرُ.[3] خلاصه ترجمه اين آيات، آن است که غير خدا را نخوانيد؛ زيرا اولا نمي‌شنوند و ثانيا اگر بشنوند هم سودي براي شما ندارند. آنان مالک و شفيع هيچ چيز نستند و عاجزتر از همه هستند. بنابراين توسل به ديگران (حتي پيامبر) شرک و بي‌فايده است!

پاسخ

به مخالفان توسل پاسخي که مي‌توان به اين گروه داد اين است که همه اين آيات درباره بت‌پرستاني است که در جنگ با اسلام، به بت‌ها پناه مي‌بردند.

در واقع مراد خداوند از «من دون الله» بت‌هايي است که مشرکان مي‌پرستيدند و براي مبارزه با توحيد، به آنها متوسل مي‌شدند.

از ويژگي‌ها و شگردهاي وهابيت اين است که آياتي را که در باره کفار نازل شده است و در باره بت‌پرست‌ها است، در حق شيعيان تفسير مي‌کنند.

ما معتقديم که توسل به پيامبر(ص)، توسل به خدا است، نه توسل به «من دون الله». اين عقيده شيعه، با نصوص و مفاهيم قرآني و روح روايات بسيار نزديک‌تر است تا آنچه آنان مي‌گويند.

مشرکان انتظار داشتند که بت‌ها دعا و صداي آنان را بشنوند و خدا مي‌فرمايد، هر خدايي غير از خداي واقعي، دعاي شما را نمي‌شنود:

إِنْ تَدْعُوهُمْ لَايَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَااسْتَجَابُوا.

تطبيق اين آيه بر پيامبر(ص) جسارت و توهين به محضر ملکوتي ايشان است.

پيامبر(ص) صدا و دعاي ما را مي‌شنود؛ وگرنه بر هر مسلماني واجب نمي‌شد هر روز پنج بار به آن وجود مقدس سلام کند.

اما درباره آيه ۱۴ سوره غافر که مي‌فرمايد:

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ،

چند نکته است که به‌اختصار توضيح مي‌دهيم.

اولا توجه به آيه قبل آن، کاملا معناي آيه مذکور را روشن مي‌کند،

آنجا که مي‌فرمايد:

وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ.

از اين آيات برمي‌آيد که روي سخن با کساني است که اصلاً خلق خدا و مالکيت خدا را نسبت به عالم منکرند. سخن خداوند در اين آيات اين است که چرا ماه و خورشيد را مي‌پرستيد؟ در حالي که مالک همه چيز خدا است و آنها به اندازه پوسته خرما هم مالکيت ندارند.

پس در واقع، آيه شريفه در صدد است که بگويد چيزهايي را که شما شريک خدا مي‌دانيد(شمس و قمر) قدرتي ندارند؛

اما آيا از اين برمي‌آيد که اولياء نيز نمي‌توانند واسطه فيض الهي باشند؟

خلاصه و نتيجه توسل به اولياي دين و شفاعت‌خواهي از ايشان، هيچ منافاتي با توحيد افعالي و فاعل مطلق بودن خداوند ندارد؛ زيرا بديهيات است که همه قدرت‌ها در طول قدرت خداوند قرار دارند، نه در عرض آن.

در روايات و اعتقادات اسلامي تأکيد شده است که:

لاحول و لاقوه الا بالله؛ يعني هيچ تحول و هيچ نيرويي نيست، جز به [قدرت] خدا. اما توسل مؤمنان به اولياي خداوند، از آن رو است که ما اعتقاد داريم آنان مي‌توانند «به اذن خدا» در امور عالم تصرف کنند و نيز مي‌توانند واسطه فيض الهي باشند.

قرآن کريم، تدبير بسياري از امور عالم، همچون گسترش ابرها و نزول باران را به فرشتگان نسبت داده است و به‌ويژه، در آيه ۵ از سوره نازعات، به اين امر تصريح دارد:

فالمدبرات أمرا؛ «و [سوگند به] آنها که امور را تدبير مي‌کنند».

در عين حال تصريح مي‌کند که همه امور عالم به دست خدا است.[4]

پس هيچ تعارضي نيست که هم خداوند، مالک و مدبر هستي باشد و هم اينکه فرشتگان و بندگان مقرب الهي، به اذن او، تدبير قسمتي از عالم هستي يا همه آن را به دست گرفته باشند؛ چنانکه مي‌توانيم هم پدر را روزي‌رسان خانواده بدانيم و هم خداي تعالي را؛ زيرا اين خداوند است که به پدر، قدرت کار و کسب روزي داده است و در واقع، روزي‌رسان حقيقي خدا است.

در مورد شفاعت نيز آياتي در قرآن وجود دارد که شفاعت را جز به اذن الهي مردود مي‌شمارد[5] و جز خدا را ياور و شفيع نمي‌داند[6] و شفاعت را به کلي، مخصوص خداوند مي‌شمارد (سوره زمر، آيه۴۴).

اما در آياتي ديگر، عهدکنندگان با خدا را داراي حق شفاعت دانسته است (مانند سوره مريم، آيه۸۷)

يا شفاعت کساني را که خداوند اذن داده و رضايت دارد، سودمند مي‌شمارد (مانند سوره طه، آيه۱۰۹؛ سوره سبأ، آيه۲۳)

يا شهادت‌دهندگان به حق را داراي حق شفاعت شمرده است (سوره زخرف، آيه۸۶).

پس بندگان مقرب درگاه الهي، مي‌توانند به اذن خداوند داراي قدرت شفاعت يا شفادادن باشند و يا به تدبير امور بپردازند و اين، نه شرک است و نه بالا بردن آنان تا مرحله خدايي. اين مقامات و قدرت‌ها، رقيب قدرت الهي محسوب نمي‌شوند؛

بلکه در ذيل قدرت خداوند و برگرفته از آن مي‌باشند.

______________________________________________
[1]. سوره فاطر، آيه ۱۳.
[2]. همان، آيه ۱۴.
[3]. سوره سباء، آيه ۲۲و ۲۳.
[4]. سوره يونس، آيه۳، سوره رعد، آيه۲، سوره سجده، آيه۵.
[5]. سوره يونس، آيه۳.
[6]. سوره انعام، آيه۷۰، سوره سجده، آيه۴۰

[=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

[=arial black]السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

ohfreedom;284119 نوشت:
به نزد پیامبر که زنده بوده رفتند و از شخص زنده خواستند و نه شخص مرده و نه قبر

این دیگر از آن بدعت های دین است...

[=arial black]توسل بلال به قبر رسول اکرم(ص)

[=arial black]توسل بلال مؤذن رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در کتاب اسد الغابه ابن أثير جلد اول ،‌ ص 27 مفصل آمده است :

[=arial black]إن بلالا رأى النبي صلى الله عليه وسلم في منامه وهو يقول ما هذه الجفوة يا بلال ما آن لك ان تزورنا فانتبه حزينا فركب إلى المدينة فأتى قبر النبي صلى الله عليه وسلم وجعل يبكى عنده ويتمرغ عليه فأقبل الحسن والحسين فجعل يقبلهما ويضمهما فقالا له نشتهي ان تؤذن في السحر فعلا سطح المسجد فلما قال الله أكبر الله أكبر ارتجت المدينة فلما قال أشهد أن لا إله إلا الله زادت رجتها فلما قال أشهد أن محمدا رسول الله خرج النساء من خدورهن فما رؤي يوم أكثر باكيا وباكية من ذلك اليوم

[=arial black]أسد الغابة ، ابن الأثير ، ج 1 ، ص 208.

[=arial black]توسل بلال بن حارث را ابن حجر عسقلاني در فتح الباري ، ج2 ، ص412 مي‌گويد صحيح است .

[=arial black]وروى ابن أبي شيبة بإسناد صحيح من رواية أبي صالح السمان عن مالك الداري وكان خازن عمر قال أصاب الناس قحط في زمن عمر فجاء رجل إلى قبر النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله استسق لامتك فإنهم قد هلكوا فأتى الرجل في المنام فقيل له ائت عمر الحديث وقد روى سيف في الفتوح أن الذي رأى المنام المذكور هو بلال بن الحرث لالمزني أحد الصحابة .
[=Arial Black]
[=Arial Black]منبع:http://shamimshia.com/fa/tavasol/

[=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

[=arial black]السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

ohfreedom;284119 نوشت:
به نزد پیامبر که زنده بوده رفتند و از شخص زنده خواستند و نه شخص مرده و نه قبر

این دیگر از آن بدعت های دین است...

[=arial black]((نمونه های توسل به رسول اکرم(ص) در زمان خلافت عمر))

[=arial black]1-عمر بن الخطاب مي‌گويد :

[=arial black]اللهم انا كنا نتوسل إليك بنبينا صلى الله عليه وسلم فتسقينا وانا نتوسل إليك بعم نبينا فاسقنا قال فيسقون .
[=arial black]صحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 209

[=arial black]2- در زمان عمر بن الخطاب قحطي آمد ، بلال بن حارث آمد كنار قبر پيامبر(ص) عرضه داشت :

[=arial black]يا رسول الله قد هلك الناس ، امت تو نابود شدند ، از خداي عالم باران رحمت طلب كن .

[=arial black]أصاب الناس قحط في زمن عمر بن الخطاب فجاء رجل إلى قبر النبي صلى الله عليه وسلم فقال : يا رسول الله استسق الله لأمتك فإنهم قد هلكوا . فأتاه رسول الله صلى الله عليه وسلم في المنام فقال : إيت عمر فأقره مني السلام وأخبرهم أنهم مسقون ، وقل له عليك بالكيس الكيس . فأتى الرجل فأخبر عمر فقال : يا رب ما آلوا إلا ما عجزت عنه . وهذا إسناد صحيح

[=arial black]بعد پيامبر(ص) به خوابش آمد و گفت برو پيش عمر و__ سلام مرا به او برسان!!!!!! و به او خبر بده كه باران رحمت نازل خواهد و به او بگو كه نسبت به مردم بذل و بخششت بيشتر باشد .

[=arial black]اين شخص آمد خدمت عمر . عمر خيلي گريه كرد كه ما قابل اين سلام نبوديم .

[=arial black]و گفت : هيچ خدمتي را نسبت به مسلمانان كه از دستم بر بيايد كوتاهي نخواهم كرد .

[=arial black]البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 105 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 345 – 346 و الإصابة - ابن حجر - ج 6 - ص 216 و تاريخ الإسلام - الذهبي - ج 3 - ص 273 و شفاء السقام - تقي الدين السبكي - ص 312 و ... .

[=arial black]ابن حجر عسقلاني كه از استوانه رجال اهل سنت است ، در كتاب فتح الباري ، ج2 ، ص412 مي‌گويد كه روايت صحيح است . ابن كثير دمشقي مي‌گويد روايت صحيح است .

[=arial black]3- روايت ديگري كه از عمر بن الخطاب آمده ، باز بخاري از أنس نقل مي‌كند كه بعد از رحلت پيامبر(ص) ، عمر بن الخطاب آمد و به عباس عموي پيامبر(ص) متوسل شد و اين تعبير را گفت :

[=arial black]عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا قَالَ فَيُسْقَوْن .

[=arial black]صحيح بخاري ، ج2 ، ص16 ، ح1010 ، كتاب الإستسقاء ، باب 2 ، باب سؤال الناس الإمامة استسقاء اذا قحطوا . و ج4 ، ص209 ، ح3710 ، كتاب فضائل الصحابة ، باب 11، باب ذكر عباس بن عبد المطلب .

[=arial black]خدايا ما در زمان پيامبر ، به او متوسل مي‌شديم ...
[=Arial Black]
[=Arial Black]منبع:
http://shamimshia.com/fa/tavasol/

[=arial black][=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black][=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمد بن علی(ع)

[=arial black]السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

ohfreedom;284119 نوشت:
به نزد پیامبر که زنده بوده رفتند و از شخص زنده خواستند و نه شخص مرده و نه قبر

ohfreedom;284119 نوشت:

این دیگر از آن بدعت های دین است...

[=arial black]شما برای عمر ارزش قائل نیستید و در صحيح بخاري است و روايت ضعيف هم نيست،برای صحیح بخاری خودتان هم ارزش قائل نیستید :

[=arial black]اللهم إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صلى الله عليه وسلم.

[=arial black]صحيح البخاري، ج3، ص1360

[=arial black]وقتي خود خليفه دوم شما مي‌گويد:

[=arial black]اللهم إِنَّا

[=arial black]ما صحابه

[=arial black]كنا

[=arial black][=arial black]كنا يعني استمرار دارد
.

[=arial black]نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صلى الله عليه وسلم

[=arial black]اين قضيه مال سال 18 هجري است؛ يعني 7 سال بعد از رحلت پيغمبر(ص) بوده است.

[=arial black]آيا اين‌ها که متوسل مي‌شدند به پيغمبر(ص) همه مشرک و منافق بوده‌اند؟

[=arial black]من فقط عبارت شافعي را این جا در جواب به شما می آورم

[=arial black]عبارتي که شافعي رئيس شافعي‌ها دارد اين است:

[=arial black]آلُ النبيِّ ذريعتي وهُمُو إليْهِ وَسِيلَتِي

[=arial black]أرْجُو بهمْ أُعْطَى غَداً بيدي اليمين صحيفتي

[=arial black]آل پيغمبر(ص) پناهگاه من هستند و اين‌ها وسيله من در نزد خداي عالم هستند و به برکت اين‌ها اميدوارم فرداي قيامت پرونده‌ام به دست راستم سپرده شود.

[=arial black]ديوان الإمام الشافعي، ج1، ص25

[=arial black]و کتاب الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص524

[=arial black]يکي از اين آقايان در سايتش نوشته بود ابن تيميه گفته است که:توسل باطل است:shad:

[=arial black]و اگر پيغمبر(ص) هم زنده شود و بگويد توسل جايز است،[=arial black] ما ازپيغمبر(ص) هم قبول نمي‌کنيم....
[=arial black]:moteajeb::moteajeb:

[=arial black]این دیگه نهایت دین داری این افراد است که ابن تیمه ملعون را بالاتر از نبی مکرم(ص) میدانند

[=Arial Black]واقعن ادم چیز هایی از این وهابی ها می شنود که........بدون شرح......قضاوت با خود شیعیان و اهل سنت!!!

:moteajeb::moteajeb::moteajeb::moteajeb::moteajeb:

[=Arial Black]جملات این وهابی ها

[=Arial Black]مرغ پخته را هم به قد قد می اندازد:shad:

[=Arial Black]آدم نمی داند به این ها چه بگوید
[=Arial Black]system =====:aatash:=====>Eror

[=Arial Black]البته در یکی از پست ها ثابت کردیم که آل سعود همان یهودی های خیبر اند

[=Arial Black]خدایا

[=Arial Black]به حق آقا قمربنی هاشم(ع) به حق دو دست برید حضرت ابوالفضل العباس(ع)...

[=Arial Black]سلامتی امام زمان(عج) و ظهور امام زمان(عج) در خواست می کنیم

[=Arial Black]ما شیعیان جز این آرزویی نداریم

[=Arial Black]انشالله که روزی فرزند حضرت فاطمه(س) خواهد آمد

[=Arial Black]باذوالفقار وذوالجناح

[=Arial Black]خدایا

[=Arial Black]به حق 14 معصوم و حضرت ابوالفضل(ع)

[=Arial Black]سلامتی امام زمان(عج)

[=Arial Black]ظهور امام زمان(عج)

[=Arial Black]فقط همین رو ما شیعیان در خواست داریم

[=Arial Black][=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[=Arial Black][=Arial Black]:Gol:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم :Gol:
[=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

[=Arial Black][=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[=Arial Black][=Arial Black]:Gol:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم :Gol:
[=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

[=Arial Black][=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[=Arial Black][=Arial Black]:Gol:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم :Gol:
[=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

[=Arial Black][=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[=Arial Black]:Gol:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم :Gol:
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

[=Arial Black]:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[=Arial Black]:Gol:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم :Gol:
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:


ohfreedom;283915 نوشت:
برادر من شما یک آیه از فرآن بیاور که در آن الله فرموده است: برای درخواست و اجابت دعا نزد من توصل به مردگان جایز است

سلام علیکم؛
1- آیه 35 سوره مائده كه خداوند می‎فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای كسانی كه ایمان آورده‎اید پرهیزكاری پیشه كنید و وسیله‎ای برای تقرب به خدا، انتخاب نمائید و در راه او جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید.
وسیله در آیه فوق، معنای بسیار وسیعی دارد و هر كار و هر چیزی كه باعث نزدیك شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‎شود؛ شامل می‎گردد.
2-
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا
و هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.(نساء-64)
3-وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَکمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکبِرُونَ
هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!»، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان می‌دهند؛ و آنها را می‌بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می‌ورزند.(منافقون-5)

(منبع:سایت اندیشه قم و دفاع از حریم تشیع)
ادامه دارد...

[=Times New Roman]

ohfreedom;283915 نوشت:
برادر من شما یک آیه از فرآن بیاور که در آن الله فرموده است: برای درخواست و اجابت دعا نزد من توصل به مردگان جایز است

سلام علیکم؛
ممکن است گفته شود تمام موارد توسلی که در پست قبل به آن اشاره شد، همگی در زمان حیات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولی آنچه تشیّع مدافع آن است، امکان توسّل حتی به گذشتگان و کسانی که از دار دنیا رفته­اند، می­باشد. اگر هم بر اساس آیات قرآن جواز و مشروعیّت توسّل را ثابت کنیم این تنها مربوط به افراد زنده و کسانی که در قید حیاتند می­باشد و هیچ دلیل و مدرکی برای تعمیم آن به مردگان وجود ندارد.

برای اثبات امکان توسّل به اشخاصی از دنیا رفته­اند قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.

اصالت روح
قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.

در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل می­دهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیه‌ی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همه‌ی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژه­ای را دارد که در سایه‌ی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل می­شود. خداوند در سوره‌ی انفال می­فرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُم(انفال-24)-اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد!

خداوند در این آیه، قرآن را عامل حيات و پيغمبر را حيات بخش و زنده کننده معرفي کرده است.

بنابراين زندگي ما به همين بدن مادي و حرکت قلب ما نيست، که در صورت از کار افتادن آن، خاتمه یابد بلکه زندگي و حیات حقیقی انسان به «روح» او وابسته است که با ایمان زنده می­شود و اصالت وی را تشکیل می­دهد و فناناپذیر است و حتی پس از بین رفتن بدن مادّی نیز در قادر است به حیات خود ادامه دهد.

این حقیقت را می­توان از آیاتی دیگر از قرآن نیز استفاده کرد از جمله‌ی این آیات شریفه که به آنها اشاره می­کنیم:

قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ(سجده-11) بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد.»

لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.

سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!

سوره ي يس آيه ي 25-27: إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ- بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ-(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد! [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند..... كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد!»

سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

علامه مي فرمايند که مراد از «جنت» بهشت برزخ است نه بهشت آخرت.

سوره آل عمران آيه ي 170: فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ-به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند.

کلمه «فرح» ضد کلمه ي «حزن» است و کلمه «بشارت» و «بشري» به معناي هر خيري است که تو را خوشحال کند، و کلمه «استبشار» به معناي اين است که در طلب اين باشي که با رسيدن خبري و بشارتی خرسندي کني و معناي جمله اين است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالي مي کنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند که رفقاي عقب مانده شان نيز به اين فضل الهي رسيدند، و آنها نيز خوفي و اندوهي ندارند.

از اين بيان روشن مي شود که کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته که هنوز در دنيا باقي مانده اند خبر دارند

حالا که ثابت شد که اصالت انسان بر روحش است و مرگ فقط يک انتقالي است از يک دنيا به دنياي ديگر، بايت ثابت کنيم که ارتباطي بين افراد آن دنيا و اين دنيا هست تا بتوانيم آنها را به عنوان وسيله استفاده کنيم.

ارتباط گذشتگان با اين دنيا
در قرآن آيات زيادي هست که نشان مي دهد که انبياء ما با اين آن جهان ارتباط داشته اند.

1. پيامبران با ارواح گذشتگان سخن می­گویند
حضرت صالح با ارواح قوم خويش سخن مي گويد. در آيات 77-79 سوره ي اعراف آمده:فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ- فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ- فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ-پس آن ماده‏شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سرپيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه را به ما وعده مى‏دهى براى ما بياور!» آنگاه زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند. پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما [خيرخواهان و نصيحتگران] را دوست نمى‏داريد.!»

آيه نخست حاکي است که آنان هنگامي که زنده بودند از او عذاب الهي را درخواست کردند، آيه دوم حاکي است که عذاب الهي را در خواست کردند، و آيه ي سوم حاکي است که حضرت- صالح پس از مرگ و نابودي آنان، با آنها سخن مي گويد.

حضرت شعيب با ارواح گذشتگان سخن مي گويد: فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ، الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ، فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ(اعراف-91-93)پس زمين‏ لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‏هايشان از پا درآمدند. كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند گويى خود در آن [ديار] سكونت نداشتند كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود همان زيانكاران بودند! پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟!»

پيامبر ما نيز با ارواح انبيا صحبت مي کند در آيه ي 45 سوره ي زخرف آمده است: وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ، و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‏ايم؟

2. درود بر انبياء
در خود قرآن به انبياء سلام فرستاده شده است و نيز ما به آنها در نماز هم سلام مي فرستيم، اگر آنها هيچ ارتباطي با اين دنيا نداشته اند پس اين سخن از قرآن و ما بيهوده خواهد بود. از جمله‌ی در سوره‌ی صافات موارد متعدّدی از این سلام­های الهی آمده است که عبارتند از:

آيه ي 79 : سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ

آيه ي 109: سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ

آيه ي 120: سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

آيه ي 130: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ

آيه ي 181: وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ

علاوه بر این ما مأموريم که در تشهد نماز، سلام بر پيامبر بفرستيم و اين اعتقاد همه ي مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت است چگونه ممکن است او را مخاطب سازيم به چيزي که هرگز آن را نمي شود.

اگر به راستي ارتباط و پيوند ما با پيامبر، مقطوع و بريده است، پس يک چنين سلام، آن هم به صورت خطاب، چه معني دارد؟

نتيجه بحث توسل جستن به ساحت اولیاء الهی برای تقرب به ذات پرودرگار و واسطه قرار دادن ایشان یکی از مسلّمات دینی و یکی از آموزه­های قرآنی به شمار می­رود. در قرآن کریم نمونه­های زیادی از توسّل بندگان به ساحت انبیاء الهی ذکر شده است. توسل به هیچ وجه با توحید تعارض و تضاد ندارد و در راستای سنّت الهی و وجود سلسله اسباب و علل در نظام آفرینش قابل فهم است. وجودات ظلمانی و تیره ما امکان ارتباط مستقیم با ذات الهی و دریافت مستقیم فیض را از ما سلب کرد ه است. از اینرو ما لياقت برقراري رابطه مستقیم با خداوند را نداريم زيرا با او سنخيت نداريم، گناهان ما، خيلي ما را از او دور کرده است، و به خاطر اين، ما از توسل استفاده مي کنيم. ما اعتقاد نداريم که توسل خواستن از انبياء و ائمه است بلکه اعتقاد داريم قاضی حاجات و استجاب کننده‌ی حقیقی دعوات خداوند است و انبیاء و ائمه‌ی اطهار تنها واسطه‌ی فیض الهی اند.
(محقق:سبیکا میتانی)
"در پناه حضرت حق"

سلام
خداوند در قرآن می فرمایند:
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله

سربدار ولایت;284607 نوشت:

سلام علیکم؛
ممکن است گفته شود تمام موارد توسلی که در پست قبل به آن اشاره شد، همگی در زمان حیات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولی آنچه تشیّع مدافع آن است، امکان توسّل حتی به گذشتگان و کسانی که از دار دنیا رفته­اند، می­باشد. اگر هم بر اساس آیات قرآن جواز و مشروعیّت توسّل را ثابت کنیم این تنها مربوط به افراد زنده و کسانی که در قید حیاتند می­باشد و هیچ دلیل و مدرکی برای تعمیم آن به مردگان وجود ندارد.

برای اثبات امکان توسّل به اشخاصی از دنیا رفته­اند قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.

اصالت روح
قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.

در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل می­دهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیه‌ی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همه‌ی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژه­ای را دارد که در سایه‌ی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل می­شود. خداوند در سوره‌ی انفال می­فرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُم(انفال-24)-اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد!

خداوند در این آیه، قرآن را عامل حيات و پيغمبر را حيات بخش و زنده کننده معرفي کرده است.

بنابراين زندگي ما به همين بدن مادي و حرکت قلب ما نيست، که در صورت از کار افتادن آن، خاتمه یابد بلکه زندگي و حیات حقیقی انسان به «روح» او وابسته است که با ایمان زنده می­شود و اصالت وی را تشکیل می­دهد و فناناپذیر است و حتی پس از بین رفتن بدن مادّی نیز در قادر است به حیات خود ادامه دهد.

این حقیقت را می­توان از آیاتی دیگر از قرآن نیز استفاده کرد از جمله‌ی این آیات شریفه که به آنها اشاره می­کنیم:

قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ(سجده-11) بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد.»

لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.

سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!

سوره ي يس آيه ي 25-27: إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ- بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ-(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد! [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند..... كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد!»

سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

علامه مي فرمايند که مراد از «جنت» بهشت برزخ است نه بهشت آخرت.

سوره آل عمران آيه ي 170: فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ-به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند.

کلمه «فرح» ضد کلمه ي «حزن» است و کلمه «بشارت» و «بشري» به معناي هر خيري است که تو را خوشحال کند، و کلمه «استبشار» به معناي اين است که در طلب اين باشي که با رسيدن خبري و بشارتی خرسندي کني و معناي جمله اين است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالي مي کنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند که رفقاي عقب مانده شان نيز به اين فضل الهي رسيدند، و آنها نيز خوفي و اندوهي ندارند.

از اين بيان روشن مي شود که کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته که هنوز در دنيا باقي مانده اند خبر دارند

حالا که ثابت شد که اصالت انسان بر روحش است و مرگ فقط يک انتقالي است از يک دنيا به دنياي ديگر، بايت ثابت کنيم که ارتباطي بين افراد آن دنيا و اين دنيا هست تا بتوانيم آنها را به عنوان وسيله استفاده کنيم.

ارتباط گذشتگان با اين دنيا
در قرآن آيات زيادي هست که نشان مي دهد که انبياء ما با اين آن جهان ارتباط داشته اند.

1. پيامبران با ارواح گذشتگان سخن می­گویند
حضرت صالح با ارواح قوم خويش سخن مي گويد. در آيات 77-79 سوره ي اعراف آمده:فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ- فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ- فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ-پس آن ماده‏شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سرپيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه را به ما وعده مى‏دهى براى ما بياور!» آنگاه زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند. پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما [خيرخواهان و نصيحتگران] را دوست نمى‏داريد.!»

آيه نخست حاکي است که آنان هنگامي که زنده بودند از او عذاب الهي را درخواست کردند، آيه دوم حاکي است که عذاب الهي را در خواست کردند، و آيه ي سوم حاکي است که حضرت- صالح پس از مرگ و نابودي آنان، با آنها سخن مي گويد.

حضرت شعيب با ارواح گذشتگان سخن مي گويد: فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ، الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ، فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ(اعراف-91-93)پس زمين‏ لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‏هايشان از پا درآمدند. كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند گويى خود در آن [ديار] سكونت نداشتند كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود همان زيانكاران بودند! پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟!»

پيامبر ما نيز با ارواح انبيا صحبت مي کند در آيه ي 45 سوره ي زخرف آمده است: وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ، و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‏ايم؟

2. درود بر انبياء
در خود قرآن به انبياء سلام فرستاده شده است و نيز ما به آنها در نماز هم سلام مي فرستيم، اگر آنها هيچ ارتباطي با اين دنيا نداشته اند پس اين سخن از قرآن و ما بيهوده خواهد بود. از جمله‌ی در سوره‌ی صافات موارد متعدّدی از این سلام­های الهی آمده است که عبارتند از:

آيه ي 79 : سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ

آيه ي 109: سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ

آيه ي 120: سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

آيه ي 130: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ

آيه ي 181: وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ

علاوه بر این ما مأموريم که در تشهد نماز، سلام بر پيامبر بفرستيم و اين اعتقاد همه ي مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت است چگونه ممکن است او را مخاطب سازيم به چيزي که هرگز آن را نمي شود.

اگر به راستي ارتباط و پيوند ما با پيامبر، مقطوع و بريده است، پس يک چنين سلام، آن هم به صورت خطاب، چه معني دارد؟

نتيجه بحث توسل جستن به ساحت اولیاء الهی برای تقرب به ذات پرودرگار و واسطه قرار دادن ایشان یکی از مسلّمات دینی و یکی از آموزه­های قرآنی به شمار می­رود. در قرآن کریم نمونه­های زیادی از توسّل بندگان به ساحت انبیاء الهی ذکر شده است. توسل به هیچ وجه با توحید تعارض و تضاد ندارد و در راستای سنّت الهی و وجود سلسله اسباب و علل در نظام آفرینش قابل فهم است. وجودات ظلمانی و تیره ما امکان ارتباط مستقیم با ذات الهی و دریافت مستقیم فیض را از ما سلب کرد ه است. از اینرو ما لياقت برقراري رابطه مستقیم با خداوند را نداريم زيرا با او سنخيت نداريم، گناهان ما، خيلي ما را از او دور کرده است، و به خاطر اين، ما از توسل استفاده مي کنيم. ما اعتقاد نداريم که توسل خواستن از انبياء و ائمه است بلکه اعتقاد داريم قاضی حاجات و استجاب کننده‌ی حقیقی دعوات خداوند است و انبیاء و ائمه‌ی اطهار تنها واسطه‌ی فیض الهی اند.
(محقق:سبیکا میتانی)
"در پناه حضرت حق"

سلام داداش گلم اين پست شمارو من در پست 23 گذاشتم ولي اين دوست ما قبول نميكنه
موفق باشي
يا حق و يا علي ع
موضوع قفل شده است