جمع بندی تحریف انجیل و تورات و تناقض در قرآن
تبهای اولیه
سلام
در قران امده که کلام خداوند را تغییر دهنده ای نیست اما انجیل و تورات تحریف شده اند و اگر منظور خداوند تورات وانجیل باشند(چون انها هم کلام خداوند هستند)نشانه ی تناقض می شود دلیلش چیست؟
@-)@-)[-o
width: 700 | align: center |
---|---|
[TR] | |
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD] | |
کارشناس بحث: استاد عمار | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD][/TD] | |
[/TR] |
[FONT=arial]
با سلام و ادب
اگر منظور شما از کلام خدا را تغییر دهنده ای نیست آیه "انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون" (حجر آیه 9)می باشد باید عرض کنم منظور از ذکر در این آیه طبق تفسیر مشهور قرآن کریم می باشد و نه تورات و انجیل.
برخي از مفسران در ذيل اين آيه براي مفهوم «ذكر» دو احتمال بيان كردهاند:
1- قرآن كريم
2- پيامبر اكرم
اين احتمال كه منظور از ذكر قرآن كريم باشد، صحيح است و دلايلي بر صحت آن وجود دارد كه عبارتند از:
الف- در آيات فراواني واژة ذكر با صراحت بر قرآن اطلاق شده است مانند: «وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَِّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(نحل/44) و «أَ ءُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا»(ص/8).
ب- واژههاي «انزال» و «تنزيل» براي وحي و نزول كتاب آسماني به كار ميرود ولي براي پيامبران به طور معمول از واژه «ارسال» استفاده ميشود. مانند: «وَ بِالحَْقِّ أَنزَلْنَاهُ وَ بِالحَْقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا» (اسراء/105).
ج- آيه مورد بحث در پاسخ كساني است كه به پيامبر ميگفتند: «انك لمجنون» (حجر/6). –معاذ الله- تو ديوانهاي ( كه قطعاً در اين آيه مقصود از ذكر قرآن است). كافران، به پيامبر نسبت جنون ميدادند و قرآن را اسطورة پيشينيان ميدانستند نه ذكر الهي.
خداي سبحان هم از رسول اكرم و هم از كتاب آسماني دفاع ميكند، دربارة رسولش ميفرمايد: «وَ مَا صَاحِبُكمُ بِمَجْنُونٍ»، پيامبر ديوانه نيست (تكوير/22).(1)
1. قرآن در قرآن، آيت اله جوادي آملي، ج1، ص343، مركز نشر اسراء.
[FONT=arial]علامه طباطبایی ره می فرماید:
سياق صدر اين آيه سياق حصر است و ظاهر سياق مذكور اين است كه حصر در آن ناظر به گفتار مشركين است كه قرآن را هذيان ديوانگي و رسول خدا (ص) را ديوانه ناميده بودند. و همچنين ناظر به اقتراح و پيشنهادي است كه كرده، نزول ملائكه را خواسته بودند تا او را تصديق نموده قرآن را به عنوان كتابي آسماني و حق بپذيرند.
و بنا بر اين، معناي آيه- و خدا داناتر است- اين ميشود كه: اين ذكر را تو از ناحيه خودت نياوردهاي تا مردم عليه تو قيام نموده و بخواهند آن را به زور خود باطل ساخته و تو در نگهداريش به زحمت بيفتي و سرانجام هم نتواني، و همچنين از ناحيه ملائكه نازل نشده تا در نگهداريش محتاج آنان باشي تا بيايند و آن را تصديق كنند، بلكه ما آن را به صورت تدريجي نازل كردهايم و خود نگهدار آن هستيم و به عنايت كامل خود آن را با صفت ذكريتش حفظ ميكنيم.
پس قرآن كريم ذكري است زنده و جاوداني و محفوظ از زوال و فراموشي و مصون از زيادتي كه ذكر بودنش باطل شود و از نقصي كه باز اين اثرش را از دست دهد و مصون است از جابجا شدن آياتش، بطوري كه ديگر ذكر و مبين حقايق معارفش نباشد.
پس آيه شريفه، دلالت بر مصونيت قرآن از تحريف نيز ميكند، چه تحريف به معناي دستبرد در آن به زياد كردن و چه به كم كردن و چه به جابجا نمودن، چون ذكر خداست و همانطور كه خود خداي تعالي الي الأبد هست ذكرش نيز هست.(1)
1. ترجمه الميزان، ج۱۲، ص 145
لذا تناقضی در این فرموده خدای متعال نیست و از سیاق کلام قرآن، چنین فهمیده میشود که این آیه در مورد قرآن نازلشده است.
حقیقت این است که مشرکان به استهزا تنزیل قرآن در مقابل پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان پرداخته و درنتیجه این آیه نازلشده و خداوند وعده داد که از این کتابی که نازل شد یعنی قرآن، محافظت خواهد کرد.(1)
همچنین آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر خود به همین مضمون اشارهکرده و تصریح میکند کتابی که در قرآن به محافظت از آن وعده دادهشده است، قرآن است و ربطی به تورات و انجیل ندارد: «به دنبال بهانهجوئیهای كفار و حتى استهزاى آنها نسبت به پيامبر ص و قرآن كه درآیات گذشته آمده بود، در آيه موردبحث يك واقعيت بزرگ و پراهمیت را بهعنوان دلدارى به پيامبر از یکسو و اطمينان خاطر همه مؤمنان راستين از سوى ديگر بيان مىكند و آن اينكه: ما اين قرآن را كه مايه تذكر است نازل كرديم و ما بهطورقطع آن را حفظ خواهيم كرد.»(2)
همچنین از جهت ادبی، الف و لام در «الذکر»، الف و لام عهد بوده و این نکتهی ادبی دلالت بر این میکند که منظور از الذکر در آیهی مذکور تورات و انجیل نبوده، بلکه منظور از این کلمه فقط قرآن بوده و خداوند وعدهی محافظت از قرآن را داده و این موضوع ربطی به کتاب مقدس ندارد.
پی نوشت ها:
1. ترجمه بيان السعادة فى مقامات العبادة، خانى رضا / حشمتالله رياضى، ناشر: مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام نور، تهران 1372 ش، ج8، ص: 36
2. تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران 1374 ش، ج11، ص: 17.
[FONT=arial]ج- آيه مورد بحث در پاسخ كساني است كه به پيامبر ميگفتند: «انك لمجنون» (حجر/6). –معاذ الله- تو ديوانهاي ( كه قطعاً در اين آيه مقصود از ذكر قرآن است). كافران، به پيامبر نسبت جنون ميدادند و قرآن را اسطورة پيشينيان ميدانستند نه ذكر الهي.
خداي سبحان هم از رسول اكرم و هم از كتاب آسماني دفاع ميكند، دربارة رسولش ميفرمايد: «وَ مَا صَاحِبُكمُ بِمَجْنُونٍ»، پيامبر ديوانه نيست.(تکویر/22)
کسی که مثلا معذرت میخوام به پیامبر میگه تو دیوانه هستی مسلما با این کلام ساده که آیه قرآن هست (پیامبر دیوانه نیست) قانع نمیشه..چرا انقد ساده بیان شده...آیا در جای دیگری از قرآن کریم داریم که از پیامبر در همین مورد دفاع شده باشه؟
تضیح بدید لطفا ممنونم.
[FONT=arial]
اگر منظور شما از کلام خدا را تغییر دهنده ای نیست آیه "انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون" (حجر آیه 9)می باشد باید عرض کنم منظور از ذکر در این آیه طبق تفسیر مشهور قرآن کریم می باشد و نه تورات و انجیل.
با سلام
اگر سئوال و شبهه مطرح شده را در اینترنت جستجو کنید متوجه خواهید شد منظور آیه 115 سوره نورانی انعام است نه آیه سوره حجر:
وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(6:115)
کلمه پروردگارت با راستی و عدل تمام و سرشته شده، هیچ بدل و مانندی برای کلمات او وجود ندارد و او شنوا و داناست.
و منظورش این است که حکم خداوند یکتا و بی همتاست و معادل و بدل ندارد. چنانچه به آیه قبل از آن توجه داشته باشید موضوع بیشتر مشخص می شود:
أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ(6:114)
آیا غیر خدا حاکمی جویم در حالیکه کتابی مفصل و کامل را برایتان فرستاده است؟! کسانی که بدیشان کتاب آسمانی داده شده می دانند که قرآن حقیقتاً نازل شده از طرف پروردگار توست، پس از تردیدکنندگان مباش!
از گذشته تا امروز همواره کسانی بوده و هستند که احکام منتسب به ملائکه و انبیاء را همچون حکم خداوند تعبد می کننددر حالی که حکم خداوند فقط همانست که در کتابش آمده و برای احکام و کلمات او نیز هیچ معادل و بدلی وجود ندارد. از این رو کسانی که به هر شکلی احکام نسبت داده شده به رسولان الهی( اعم از ملائکه و پیامبران) را تعبد می کنند درحقیقت آنها را خدایانی در کنار خدای یکتا قرار داده اند و از دایره یکتاپرستی و توحید خارج شده اند.
[FONT=arial]کسی که مثلا معذرت میخوام به پیامبر میگه تو دیوانه هستی مسلما با این کلام ساده که آیه قرآن هست (پیامبر دیوانه نیست) قانع نمیشه..چرا انقد ساده بیان شده...آیا در جای دیگری از قرآن کریم داریم که از پیامبر در همین مورد دفاع شده باشه؟
با سلام
در واقع در این آیه مختصر اما مفید جواب داده شده است، تعبير به (صاحب ) كه به معنى ملازم و رفيق و همنشين است ، علاوه بر اينكه از مقام تواضع پيامبر نسبت به همه مردم حكايت مى كند، كه او هرگز قصد برترى جويى نداشت ، اشاره به اين است خداوند مشرکان را توبیخ مینماید که چرا بر حقایق چشم فروبستهاند و نمیاندیشند كه او ساليان دراز در ميان شما زندگى كرده ، و همنشين با افراد شما بوده است ، و او را به عقل و درايت و امانت شناخته ايد، چگونه نسبت جنون به او مى دهيد؟! جز اينكه او بعد از بعثت ، تعليماتى با خود آورده كه با تعصبها و تقليدهاى كوركورانه و هوا و هوسهاى شما سازگار نيست ،لذا براى اينكه خود را از اطاعت دستورات او معاف كنيد چنين نسبت ناروايى را به او مى دهيد.
ادامه آیه نیز مشخص می کند که این گفته ها چگونه رسیده و ابلاغ شده است و براى تاءكيد ارتباط پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) با جبرييل امين مى افزايد: (او به طور مسلم جبرييل را در افق روشن و آشكار مشاهده كرد) (و لقد رآه بالافق المبين).
دعوت به تأمل و اندیشیدن در زندگی پیامبر(ص) به عنوان کسی که سالیانی در میان مشرکان بودهاست، در آیات 184 سوره اعراف و 46 سبأ، به عنوان توبیخی از سوی خداوند بیان شدهاست. در هر دو آیه خطاب به مشرکان تعبیر «مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّةٍ» آمدهاست که با تعبیر موجود در سوره تکویر یکساناست.
در سوره اعراف می فرماید: أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا۟ ۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌۭ مُّبِينٌ(1) آیا فکر نکردند که همنشین آنها [= پیامبر] هیچگونه (اثری از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایی به او میدهند؟!) او فقط بیم دهنده آشکاری است (که مردم را متوجه وظایفشان میسازد).
اشاره به اينكه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) شخص ناشناخته اى در ميان آنها نبود و به تعبير خودشان (صاحب) يعنى دوست و همنشينشان محسوب مى شد، بيش از چهل سال در ميان آنها رفت و آمد داشته ، و همواره فكر و تدبيرش را ديده اند و آثار نبوغ را در وى مشاهده كرده اند، كسى كه قبل از اين دعوت ، از عقلاى بزرگ آن جامعه محسوب مى شد، چگونه يكبار چنين وصلهاى را به وى چسباندند، آيا بهتر نبود به جاى چنين نسبت ناروائى در اين فكر فرو روند كه ممكن است دعوت او حق باشد، و ماءموريتى از طرف پروردگار يافته باشد؟! آنچنانكه قرآن به دنبال اين جمله مى گويد: او فقط بيم دهنده آشكارى است كه جامعه خويش را از خطراتى كه با آن روبرو است بر حذر مى دارد (ان هو الا نذير مبين ).(2)
1. اعراف، آیه 184.
2. تفسير نمونه،آيت الله مکارم شيرازي، دار الكتب الإسلامية،ايران- تهران، 1371 ه. ش، چاپ: 10،ذیل آیه مربوطه.
[FONT=arial]همچنین دعوت به تفکّر در مورد پیامبر(ص) بهعنوان کسی که سالیان سال همدم و همنشین مردم بودهاست، در سوره مبارکه سبأ با حالت منحصر بهفردی بیان شدهاست. خداوند در سوره سبأ میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنىَ وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَینْ یَدَىْ عَذَابٍ شَدِیدٍ»(1)
[FONT=arial] [FONT=arial]بگو: «من فقط به شما یک اندرز مىدهم که: دو دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید، سپس بیندیشید که رفیق شما هیچگونه دیوانگى ندارد. او شما را از عذاب سختى که در پیشاست جز هشداردهندهاى [بیش] نیست.
[FONT=arial] [FONT=arial]تأمل در آیه فوق که صریحاً مشرکان را دعوت به تفکّر مینماید، حاوی نکات لطیفیاست.
[FONT=arial] [FONT=arial]خداوند در ابتدای آیه، خطاب به پیامبر(ص) در رویارویی با مشرکان سخن از موعظه با آنها به میان میآورد و موعظه چیزیاست که دل را برای استجابت نرم مینماید(2) پس از آن در اولین فراز آیه، به توحید اشاره میشود، یعنی قیام باید برای خدا و محوریت توحید باشد که در این صورت کسی که یگانگی خداوند را مورد نظر قراردهد خداوند به وی شرح صدر میدهد تا به جای تقلید کوکورانه از دیگران، درست بیندیشد(3) و بدین صورت هر یک از مشرکان که در مورد حضرت شبههای دارد با دیگری مناظره نماید، چون با مناظره شبهات روشن میشود و در این حالت تفکّر کنید که آیا پیامبر(ص) و کسی که سالها با وی همنشین بودهاید، آیا اثری از بدنامی، دروغگویی و یا ضعف در عقل و اختلال در گفتار و کردار که دلالت بر دیوانگی کند، دارد؟(4).
1. سبأ، آیه 46.
2. طوسی، محمد بن حسن(بیتا)، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه شیخ آقا بزرگ تهرانی و تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت: دار الإحیاء التراث العربی، ج8، ص406.
3. زمخشری، محمود(1407ق)، الکشاف عن حقایق غوامض التّنزیل، بیروت: دارالکتبالعربی، 1407، ج3، ص590؛ فخررازی(بیتا)، مفاتیحالغیب(تفسیرکبیر رازی)، تهران: دارالکتب العلمیه، ج15، ص214.
4. طبرسی، فضل بن حسن(1360)، ترجمه تفسیر مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، تهران: انتشارات فراهانی، 1360، ج20، ص290.
اگر سئوال و شبهه مطرح شده را در اینترنت جستجو کنید متوجه خواهید شد منظور آیه 115 سوره نورانی انعام است نه آیه سوره حجر:وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(6:115)
کلمه پروردگارت با راستی و عدل تمام و سرشته شده، هیچ بدل و مانندی برای کلمات او وجود ندارد و او شنوا و داناست.
[FONT=arial]سلام علیکم
بله به این آیه هم می توان اشاره کرد. چرا که بعضى از مفسران با اين آيه استدلال بر عدم امكان راه يافتن تحريف در قرآن كرده اند زيرا جمله لا مبدل لكلماته اشاره به اين است كه هيچكس نمى تواند تغيير و تبديلى نه از نظر لفظ و نه از نظر اخبار و نه از نظر احكام در قرآن ايجاد كند، و هميشه اين كتاب آسمانى كه بايد تا آخر دنيا راهنماى جهانيان باشد از دستبرد خائنان و تحريف كنندگان مصون و محفوظ خواهد بود.
در این آیه هم اينكه منظور از كلمه در آيه فوق ، قرآن است يا دين و آئين خدا يا وعده پيروزى كه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داده شده ؟ احتمالات مختلفى داده اند، كه در عين حال منافاتى با هم ندارند، و ممكن است آيه ناظر به همه آنها بوده باشد، ولى از آن نظر كه در آيات قبل سخن از قرآن در ميان بوده با اين معنى مناسبتر است .
در حقيقت آيه مى گويد: به هيچوجه قرآن جاى ترديد و شك نيست زيرا از هر نظر كامل و بى عيب است ، تواريخ و اخبار آن ، همه صدق و احكام و قوانين آن همه عدل است .(1)
1. تفسير نمونه،آيت الله مکارم شيرازي، دار الكتب الإسلامية،ايران- تهران، 1371 ه. ش، چاپ: 10،ذیل آیه مربوطه.
پرسش:
در قران امده است که کلام خداوند را تغییر دهنده ای نیست، اما انجیل و تورات تحریف شده اند و اگر منظور خداوند تورات و انجیل باشند(چون انها هم کلام خداوند هستند) آیا تناقض پیش نمی آید؟
پاسخ:
اگر منظور شما از کلام خدا را تغییر دهنده ای نیست آیه "انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون" (1)می باشد باید عرض کنم منظور از ذکر در این آیه طبق تفسیر مشهور قرآن کریم می باشد و نه تورات و انجیل.
برخي از مفسران در ذيل اين آيه براي مفهوم «ذكر» دو احتمال بيان كردهاند:
1- قرآن كريم
2- پيامبر اكرم
اين احتمال كه منظور از ذكر قرآن كريم باشد، صحيح است و دلايلي بر صحت آن وجود دارد كه عبارتند از:
الف- در آيات فراواني واژة ذكر با صراحت بر قرآن اطلاق شده است مانند: «وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَِّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(2) و «أَ ءُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا»(3).
ب- واژههاي «انزال» و «تنزيل» براي وحي و نزول كتاب آسماني به كار ميرود ولي براي پيامبران به طور معمول از واژه «ارسال» استفاده ميشود. مانند: «وَ بِالحَْقِّ أَنزَلْنَاهُ وَ بِالحَْقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا» (4).
ج- آيه مورد بحث در پاسخ كساني است كه به پيامبر ميگفتند: «انك لمجنون» (5). –معاذ الله- تو ديوانهاي ( كه قطعاً در اين آيه مقصود از ذكر قرآن است). كافران، به پيامبر نسبت جنون ميدادند و قرآن را اسطورة پيشينيان ميدانستند نه ذكر الهي.
خداي سبحان هم از رسول اكرم و هم از كتاب آسماني دفاع ميكند، دربارة رسولش ميفرمايد: «وَ مَا صَاحِبُكمُ بِمَجْنُونٍ»، پيامبر ديوانه نيست (6).(7)
و علامه طباطبایی ره می فرماید:
سياق صدر اين آيه سياق حصر است و ظاهر سياق مذكور اين است كه حصر در آن ناظر به گفتار مشركين است كه قرآن را هذيان ديوانگي و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ديوانه ناميده بودند. و همچنين ناظر به اقتراح و پيشنهادي است كه كرده، نزول ملائكه را خواسته بودند تا او را تصديق نموده قرآن را به عنوان كتابي آسماني و حق بپذيرند.(8)
همچنین آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر خود به همین مضمون اشاره کرده و تصریح میکند کتابی که در قرآن به محافظت از آن وعده دادهشده است، قرآن است و ربطی به تورات و انجیل ندارد: «به دنبال بهانهجوئیهای كفار و حتى استهزاى آنها نسبت به پيامبر ص و قرآن كه درآیات گذشته آمده بود، در آيه موردبحث يك واقعيت بزرگ و پراهمیت را بهعنوان دلدارى به پيامبر از یکسو و اطمينان خاطر همه مؤمنان راستين از سوى ديگر بيان مىكند و آن اينكه: ما اين قرآن را كه مايه تذكر است نازل كرديم و ما بهطورقطع آن را حفظ خواهيم كرد.»(9)
همچنین از جهت ادبی، الف و لام در «الذکر»، الف و لام عهد بوده و این نکتهی ادبی دلالت بر این میکند که منظور از الذکر در آیهی مذکور تورات و انجیل نبوده، بلکه منظور از این کلمه فقط قرآن بوده و خداوند وعدهی محافظت از قرآن را داده و این موضوع ربطی به کتاب مقدس ندارد.
اگر هم منظورتان آیه 115 سوره نورانی انعام است:
« وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ » کلمه پروردگارت با راستی و عدل تمام و سرشته شده، هیچ بدل و مانندی برای کلمات او وجود ندارد و او شنوا و داناست.
در اینجا هم منظور قرآن کریم است. چرا که بعضى از مفسران با اين آيه استدلال بر عدم امكان راه يافتن تحريف در قرآن كرده اند زيرا جمله لا مبدل لكلماته اشاره به اين است كه هيچكس نمى تواند تغيير و تبديلى نه از نظر لفظ و نه از نظر اخبار و نه از نظر احكام در قرآن ايجاد كند، و هميشه اين كتاب آسمانى كه بايد تا آخر دنيا راهنماى جهانيان باشد از دستبرد خائنان و تحريف كنندگان مصون و محفوظ خواهد بود.
در این آیه هم اينكه منظور از كلمه در آيه فوق ، قرآن است يا دين و آئين خدا يا وعده پيروزى كه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داده شده ؟ احتمالات مختلفى داده اند، كه در عين حال منافاتى با هم ندارند، و ممكن است آيه ناظر به همه آنها بوده باشد، ولى از آن نظر كه در آيات قبل سخن از قرآن در ميان بوده با اين معنى مناسبتر است .
در حقيقت آيه مى گويد: به هيچوجه قرآن جاى ترديد و شك نيست زيرا از هر نظر كامل و بى عيب است ، تواريخ و اخبار آن ، همه صدق و احكام و قوانين آن همه عدل است .(10)
پی نوشت ها:
1. حجر آیه 9.
2. نحل آیه 44.
3. ص آیه 8.
4. اسراء آیه 105.
5. حجرآیه 6.
6. تكويرآیه 22.
7. قرآن در قرآن، آيت اله جوادي آملي، ج1، ص343، مركز نشر اسراء.
8. ترجمه تفسير الميزان،طباطبايى، محمدحسين، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1374 ه. ش،چاپ پنجم، ج۱۲، ص 145.
9. تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران 1374 ش، ج11، ص: 17.
10 . همان ،ذیل آیه مربوطه.