[="Trebuchet MS"][="Blue"]به نام خدا
سلام استاد
همون طور که دوستان اشاره کردند اشعارتون بسیار عالی و دلنشین هستند. انشالله که خداوند به توفیقاتتون بیفزاید و جزو شیعیان واقعی مولا علی (علیه السلام) باشید.
التماس دعا[/]
خدایا من اهل نوشتن ادبی و کپی کردن نیستم فقط یه چیزی بگم امشب شب تو هست منم بنده تو ...می خوام فقط خودم و خودت باشیم این به اون روزها و شب هایی که با تو نبودم ...بقیشم که بهت اعتماد دارم رفیق شفیق محمد...منتظر شیرینی هستم (:
قـــــــــــــــدر....... توفیق درک نصیب روسیاهی چون من نمیشود... ولی از اسمش پیداست که باید قدر دانست این سه شب را... قــــــدر... قدر یعنی قادراست خدای دادار و رحمان... قادراست مقدور کند تقدیر یک ساله ات را... تقدیر من چیست خداوندگارم... رضایت صاحب... رفاقت نایب... غایت آمال بی وجودی همچون من است پروردگارم... دریاب بزرگ خداوند رحمان و رحیمم... ........................................................................... مقدر کن آنچه را که رضایتت در آن است.... ...........................................................................
[="Arial Black"][="#0033cc"]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[="#ff00cc"]بار پروردگارم
بنگر که بی قرارعشق توام
وآنگه که خاتم عشق خود برقلبم نهادی مرا تا ابدیت رهانیدی
زمین را یارای پنهان کردن عشق تو نیست
پس در مذابش آن را فریاد می کند
سزد من آنرا در قلبم پنهان دارم که سزاوار فریاد است ؟
و چون شود در غیر عشق تو معنايش را جست؟!!
خدایا تنها تویی که سزاوار پرستش هستی[/]
[="#3333cc"]معبودم
در تنهایی ام تنها تو نگاهبانم هستی
پس در گرداب پوچی ها رهایم مکن
من امانی جز تو نمی خواهم
ای آنکه نوری هر آن را که نوری نیست
مرا نوری عطا فرما که راه باز شناسم
دلِ خسته را جز تو تسکین کجا باشد؟
مرا میهمان یک لحظه مناجات خود کن
سبحان العظیم الاعظم
دلدار دل آرای من
تو را می خوانم که اغیار را به واگویه های قلبم راه نیست
جان در سستی ها به پستی رسیده ودر مستی ها به هستی
و آنرا که تو هستی، هستی اش را نستانند
ای هستی بخش هستی آفرین
حبیبا
بی قراری بر قلبم سایه افکنده و قرارم را ربوده
سر در گریبان فراق توام
مرا به وصل خویشت بازم بر
که تپش های قلبم در هر تپشی تو را خواند
سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح
ای نهایت آمال عارفان
اکنون دست تهی ام فردا را چه سازم که روی برنگردانی ام
ای امید آرزومندان دست بینوایان را نوایی
و دل مستمندان را به نورعشق خود صفایی بخش
ای از همه خوبان خوب تر و از هر مهربانی مهربان تر
من از خویش خود گریزانم و در آغوش بخشش تو پناه آرم
تقدیرم را آن کن که خواهی و رضایم را به آنچه طالبی و شکرم را بر هر آنچه تو غالبی[/]
[="#ff0066"]می خوانمت با عشقی که تو سرشارم کردی
همین فخربس مرا که خدایی چون تو دارم و تو را بنده ام
تو همانی که من می خواهم پس همانم کن که تو آن خواهی ام[/]
گلایه از تو نابجاست و صبر در امر تو مشکل و زبان در اطاعت از تو گویا و دل از عشق تو سرشار و چشمان از زیبایی تو مبهوت و عقلم در شناخت تو رسوا
خدایا
:Gol:
رسوای عالمم کن ولی از عشق خود محرومم نگردان و از فراق خود مرا بسوزان ولی وصال خود را نصیبم گردان من عاجزتر از آنم که بگویم هستم ولی بدان از شوق نام تو اشکم بر گونه ام فرو می ریزد و تنها و بی کس می گردم
ای از همه خوبان خوب تر و از هر مهربانی مهربان تر
من از خویش خود گریزانم و در آغوش بخشش تو پناه آرم
تقدیرم را آن کن که خواهی و رضایم را به آنچه طالبی و شکرم را بر هر آنچه تو غالبی
می خوانمت با عشقی که تو سرشارم کردی
همین فخربس مرا که خدایی چون تو دارم و تو را بنده ام
تو همانی که من می خواهم پس همانم کن که تو آن خواهی ام
سلام و درود خداوند بر شما ،
مناجات بسیار قشنگی بود ، مخصوصا جایی که نقل قول کردم.
امیدوارم همیشه با خدای بی نیازمون اینقدر قشنگ مناجات کنید و به اصطلاح عشق بازی..
خدا ازتون راضی باشه ان شاءالله..[/]
[=Arial Black]معبودم در تنهایی ام تنها تو نگاهبانم هستی
پس در گرداب پوچی ها رهایم مکن
من امانی جز تو نمی خواهم ای آنکه نوری هر آن را که نوری نیست
مرا نوری عطا فرما که راه باز شناسم دلِ خسته را جز تو تسکین کجا باشد؟
مرا میهمان یک لحظه مناجات خود کن سبحان العظیم الاعظم التماس دعا
[h=3]خدایا ، فقط تو[/h]" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."
خدايا خودت ميدوني تو چه سختي قرار گرفتم از يه طرف دلم پيش تو هست از يه طرف نگران دل پدر و مادرم ، خدايا خودت ميدوني ته ته دلم به كدوم ور گرايش داره ولي من با تعلقاتم چيكار كنم ؟ تعليقاتي كه مانع شدن بين من و تو ، اين روزها همش بغض دارم دنبال بهونه ام گريه كنم قبل خيلي سخت أشكم ميومد نميدونم چرا دلم شكسته ؟ همش رو خودت خواستي نميدونم كجاي زندگيم چه كاري كردم كه تو مدام نميذاري ازت دور بشم ، هم من هم خودت ميدونيم كه چه قدر گناه كردم ، گناه هايي كه هر كدومش كافيه تا تو تا اخر عمر نبخشيم ولي تو بخشيدي بدون نگاه به گذشته ام:Shekastan Del:
چه قدر اينجا خوبه حرفهاي دلم كه رو هم تلمبار شده رو ميگم خدايا ممنونم كه فراموشت كردم ولي تو نكردي ، ازت دور شدم ولي تو نزديك تر شدي ، بهت پشت كردم ولي تو بغلم كردي ، خودت از حال و روز اين روزهاي من اگاهي من فقط به خودت تكيه كردم ميدونم دست هام رو ول نميكني ميدونم راه رو برام باز ميكني ، اگه پاي رضاي تو باشه من حاضرم از عزيز ترين كسانم پدر و مادرم بگذرم مهم نيست برام همه سختي ها و دلتنگي ها رو تحمل ميكنم فقط خودت رو هيچ وقت از من نگير
[=georgia]بار خدایا روزگارانم به سرعت در گذر و مجال زندگیم رو به پایان است و من همچنان بی بهره از توشه ی سفر به عوالم ابدیم. این حقیر به درس آموزی از مکتب عشقت به خوبی می دانم که هر آنچه به گوشم رسانیده و چشمم را بدان واقف نموده ای نفخه ای از دم یزدانی توست که برای بیداری و آگاهی ام بر این حقیر مقرر فرموده ای تا شاید از این خوابِ گرانِ پنجه افکن نموده روحم، دمی به هوش آیم و گامی به جانب قدست بردارم.
رئوفا! جمله عوالم بیکران هستیت را مملو از آیات الهی ات ساخته ای که هر یک موجبات بیداری ام را فراهم نموده و مرا به سمت بارگاهت رهنمون سازد، از عادات و تعلقات بیرونم کشاند و چشم بصیرت زنگار گرفته ام را بگشاید.
گاه سرنوشتم را به شکست رقم زنی تا با همتی مضاعف قصد کویت کنم. گاه مرا گرفتار نااهلان و نامردمان سازی تا از اغیار چشم فرو بسته و امید از همه برکنم. گاه به خویشم واگذار نمایی تا به عجز و کاستی ام اعتراف و به غنا و رفعتت اقرار نمایم. گاه به درد بیماری علیلم سازی تا با دلشکستگی به سویت آیم. گاه به ترس و وحشت اندازیم تا با خروج از عادات به مشاهده جلالت درآیم. گاه به تنگدستی و نداری مبتلایم کنی که فقر ذاتی خویش را دریافته و چشم به عطایت دهم. گاه به فغانِ مرگِ عزیزان دچارم کنی تا درک معنای تنهایی و بی هم نوایی جز تو را بیشتر کنم. گاه به زمینم زنی تا به یُمن جراحتش از زمینیان دل کنده و ره به آسمانت برم. گاه ظلم و جور دشمنان و خونریزی و جنایتشان را به روی دیدگانم مصوّر نمایی تا با جهاد اصغر و مقابله با ایشان عزم کویت کنم. گاه به تهمت و سخن ناروای دوستانم، اشک از دیدگانم روان سازی تا لذت همنشینی تو را بیش از پیش برم. و گاه نوازشم کنی که از درک لذتش معنای حقیقی کامیابی را در یافته و از هرچه لذت خیالی است دل برکنم.
آری ای آن که نیک خوانده ای مرا به سوی خود! تو تمامی زمین و آسمانهایت را لشکر فرمان برت ساخته ای تا این کور و کر افتاده در چاه غفلت را ره به آستانت دهی و او را از هر چه غیر توست نا امید و بی نصیب نموده، چشمه خشکیده جانش به آب حیات جاویدان خود جوشان سازی.
اگر چنین است که خود بهتر می دانی هست، پس ای برادر عزیز و خواهر گرامی ام! اکنون روی سخنم با توست که چون من، عمر گوهر افزونتر از خود را صرف دنیا نموده و حسرت بندگی رب العالمین به دلت مانده است، بیدار باش که در هر ذره ای طریق بندگیت را گنجانده اند. گمان مبر که مشاهده نور حق محدود به گاه صلوه و صیام است اگر دیده حق بین داشته باشی در همان درد و آسایشی نیز که نصیبت کرده اند پلکانی به ملکوت به رویت گشوده اند.
همرازم! به پایان دفتر زندگیت اندکی نمانده است. امید که عمری به درازای صد داشته باشی ولی اگر به آن حیاتی ابدی که در انتظار توست نظر افکنی اذعان خواهی کرد که این صد نیز برای جمع توشه حیات ابدی بسیار ناچیز است.
آری انسان محکوم به فنا است و حیات وی در این دنیا پایان پذیر است مبادا مسکراتِ تعلقاتِ دنیا تو را از آنچه در انتظارت است غافل نموده و اشتغالات دنیا تو را از غایت آفرینشت بی خبر سازد. آسمانیان چشم بر این دوخته اند که از رهگذر ابتلائات و مشکلات پیش پایت طرحی نو در انداخته و ستایشی حسرت انگیز نصیب خود سازی.
برادرم! خواهرم! مردان طریقیت در این لحظاتی که من و تو به آرامش در حال گفت و شنودیم جامه رزم به تن کرده و از جان خویش گذشته و در برابر دشمن گرگ صفت اسرائیل سینه سپر کرده و جان خویش را به کف اخلاص تقدیم جانان نموده اند. اگر هنر همراهی با آن شیرمردان عرصه کارزار در وجودت نیست به پا برخیز و عزمی ساز کن و در عرصه ای که در توانت است شگفتی ساز شو.
اگر از مال دنیا بهره مندی چنان بذل و بخشش داشته باش که حاتم زمان بخوانندت اگر جمال و صورتی بسیار زیبا داری بر مشرب یوسف باش و عفت پیشه کن اگر دچار همسری نا اهل گشته ای به پیشوای دومت امام حسن مجتبی علیه السلام اقتدا کن اگر به طوفان بلایا کشتی عافیتت را سخت در هم شکسته است یونسی مشرب باش و در بطن ناکامیها و رنجهایت ذاکر باش. اگر بیماری های لاعلاج به استقبالت آمده بر مکتب ایوب نبی علیه السلام وارد شو و به قضای حق راضی باش. اگر قلبت را از مهر و محبت و احساس لبریز نموده اند به مولایت علی علیه السلام اقتدا کن و کودکانی را از مراکز بهزیستی به سرپرستی گیر و آغوشت را ماوای ایشان قرار ده و هکذا...
خلاصه این که اگر می خواهی نامی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و آبرویی در نزد ملکوتیان به دست آورده و لایق دیدار یار گردی از این فرصت اندکی که عطایت کرده اند به نیکوترین وجه بهره بَر و خیری بیش از انچه از تو انتظار می رود به آسمانیان متصاعد ساز تا نامت زبانزد افلاکیان و ذکرت مایه مباحاتشان شود چنان که عرش را از وصف جمالت پر سازند و حضرت حق را به دیدارت مشتاق تر کنند. (شب 23 رمضان 1435 برابر با 29 تیرماه 1393)
[="#0000FF"]خلاصه این که اگر می خواهی نامی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و آبرویی در نزد ملکوتیان به دست آورده و لایق دیدار یار گردی از این فرصت اندکی که عطایت کرده اند به نیکوترین وجه بهره بَر و خیری بیش از انچه از تو انتظار می رود به آسمانیان متصاعد ساز تا نامت زبانزد افلاکیان و ذکرت مایه مباحاتشان شود چنان که عرش را از وصف جمالت پر سازند و حضرت حق را به دیدارت مشتاق تر کنند.
[/]
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم و الرحمه
استاد بزرگوار
نص بسیار گرانبها و عبرت انگیزیست
فکرتتان همیشه پایدار و قلم شیوای حضرتتان ماندگار
سپاس از دعوتتان
و توفیق حضرت حق هماره قرینتان
[="#cc33cc"]بار الها گر کرم نفرمایی این بندگان سرکش را جز حسرت یا ویلتنا برایمان نخواهد بود[/]
[="Trebuchet MS"][="Blue"]یا من بابه مفتوح للطالبین...
سلام. بله، هر کسی خدا رو جستجو کنه در هر شرایطی اونو پیدا میکنه.
تشکر از پست زیباتون. اجرکم عندالله[/]
در انتهای دلم سکونت دارد ...غم را میگویم ...بغض را پرورش میدهد و بالا میفرستند ..به سینه ام چنگ میزند و راه نفسم را بند میاورد
اشک مانند گدایی به دامانم چنگ میزند و التماس میکند اجازه ی بارش دهم
اما کم نمیاورم ... عزو لابه اش را ندید میگیرم ...میخواهم در سکوت بی پایانی ...به حکمتت بیاندیشم ..و با خود بگویم ...صلاحم در همین است
اخر چرا ادمی آفریده شد چرا باید راهی سهمگین و سخت را طی کند و برای او چه هدفی متصور است
ای انسان هان با تو هستم به خود آی؛ تو هستی و عالم و جهان و مسیری نا پیموده و نا آشنا ...
کجایی؟ کمی به خود بیا !!!
چه می کنی و کجا می روی ، مسیر از طرف دیگر است
بایست،
تو بودی که طغیانگری کردی، تو بودی که به ستم حق دیگری را غصب کردی
آری تو با تو هستم به خود بیا
با خود فکر کردی که چرا و چرا
تو در مسیری قرار داده شدی اما به بیراهه رفتی و می روی
اما تا کی این چنین هستی
زمان در حال گذر است و وقت کم است و باید برگردی
به خود بیا
برای خود توشه ای بر گزیر و آماده حرکت باشد
خود را قوی کن تا در سیاهچاله های مسیر بتوانی خود را حفظ کنی و با قوت بایستی و ادامه دهی
آری تویی و فقط تو ...
باید بیاموزی
حرکت را ، مسیر را ،و مقصد را ...
فرصت کم است به خود بیا....
خداوندا ... خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زیبا را مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت مرا تنها تو نگذاری که من تنهاترین تنهام ؛ انسانم....
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] از تو میخواهم قیل و قالم بستانی و به حالِ قلبم بیافزایی آمین یا رب العاصین:hamdel:
این روزها بدجور کم اورده ام ..تمام وجودم پر از حس حسادت شده ...اینقدر که به گل های اشک هم حسودی ام میشود ..ان ها رشد میکنند و اشک میریزند و اشک هایشان میشود عضو کوچک و جدید گلدانم ...اما من نه ...حتی با اشک هایم هم نتوانستم مادر شوم و حس مادرانه ها را درک کنم
خدایا تو اندکی از مهری که نسبت به بنده هایت داری را به مادر دادی
مادر که برای فرزندش جان میدن
تو چه؟
برای من ...بنده ات، چه تقدیری یا نتبیه ای قرار داده ای؟ کجای زندگی کودکانه ام پا کوفتم و لج کردم ..
کجای زندگی کودکانه ام جیغ کشیدم و خواستم به زور حرفم را به کرسی بنشانم
که اینگونه تنبیه ام میکنی
اگر این کار ها را هم انجام داده ام اما خاطرم نیست ..معذرت می خواهم ..دیگر تسلیم ...هر انچه صلاحم هست همان باشند ..که تو افرینده ی مهربانی
فقط خواسته ای دارم
در اغوشت مرا بفشار ودر گوشم زمزمه کن ..اندکی صبر
تا ارام گیرد دل
نگران فردایت نباش....خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست.... ما اولین بار است بندگی می کنیم ولی او قرنهاست که خدایی می کند...اعتماد کن به خدایی او.......:Gol:
تو اگر دلگیری
لحظه ای چشم ببند
اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا
به تو من نزدیکم
نام من یزدان است
لقبم ایزد پاک
تو مرا زمزمه کن …
خواهم آمد سویت
بی صدا یادم کن
یا که فریادم کن
که منم منتظر فریادت !
حرفـــــــ ها دارم اما ... بزنم یـا نزنم ؟ با تـوام ! با تــــــــو !خـــــــدایا ! بزنم یـا نزنم ؟
همه ی حرف دلـــــــم با تو همین است که « دوستـــــــ... »
واو کسی ست که... میدهد بی منت... دوست میدارد بی منت... دست میگیرد بی منت... از بدی ها نجات میدهد بی منت... وانگار ما گاهی فراموش میکنیم... گاه منت دورکعت نماز را هم به سرش میگذاریم.. غاقل از آنکه نمازهم وعده ی اوست برای نجات و باز هم بی منت... ......... از آن روزی که ماراآفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت
زما بگذر شتر دیدی ندیدی....... ........ دریاب...
[=arial][=arial]ا دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل ! [=arial][=arial]دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم..... [=arial][=arial]تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ... [=arial][=arial]اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده .... [=arial][=arial]چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی... [=arial][=arial]خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته.... [=arial][=arial]دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را.... [=arial][=arial]صبر !....صبر را به من هدیه کن !
[=arial][=arial]خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....
[=arial][=arial]خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش ! [=arial][=arial]خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی ! [=arial][=arial]بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم. [=arial][=arial]دوستت دارم ای مهربان ...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ... [=arial][=arial]با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
الهی ...
سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،
و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛ آن سه خصلت عبارتند از :
فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ... و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند :
تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید به تو بسته است ... همه ی لطف و احسانت از روی تفضل ،
و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه ی استحقاق است ... " دعای 12 صحیفه ی سجادیه - بخش 1 تا 3 "
[=Zar]بارالها[=Zar]![=Zar] [=Zar]در پيشگاه تو ايستاده[=Zar]ام،[=Zar] [=Zar]و دستهايم را به سوى تو بلند كرده ام،[=Zar] [=Zar]آگاهم كه در بندگى ات كوتاهى نموده و[=Zar]در فرمانبرى ات سستى كرده ام،[=Zar] [=Zar]اگر راه حيا را مى پيمودم از خواستن و دعا كردن مى [=Zar]ترسيدم[=Zar]... [=Zar]ولى … پروردگارم[=Zar]! [=Zar]آن گاه كه شنيدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى [=Zar]خوانى ،[=Zar] [=Zar]و آنان را به بخشش نيكو و ثواب وعده مى دهى ،[=Zar]
... [=Zar]براى پيروى ندايت [=Zar]آمدم،[=Zar] [=Zar]و به مهربانى هاى مهربانترين مهربانان پناه آوردم[=Zar]. [=Zar]و به وسيله پيامبرت[=Zar] كه او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشيدى ،[=Zar] [=Zar]و به [=Zar]وسيله برترين زن،[=Zar] [=Zar]و به فرزندانش، كه پيشوايان و جانشينان اويند،[=Zar] [=Zar]و به تمامى [=Zar]فرشتگانى كه به وسيله اينان به تو روى مى كنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را كه[=Zar] خاصان درگاه تواند، وسيله قرار مى دهند، به تو روى مى آورم[=Zar].
... [=Zar]پس بر ايشان[=Zar] درود فرست،[=Zar] [=Zar]و مرا از دلهره ملاقاتت در[=Zar]امان دار،[=Zar] [=Zar]و مرا از خاصّان و دوستانت [=Zar]قرار ده،[=Zar] [=Zar]پيشاپيش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و ديدن تو مى شود قرار[=Zar]دادم[=Zar] [=Zar]اگر با اين همه، خواسته ام را رد كنى ، اميدهايم به تو به يأس مبدّل مى [=Zar]گردد،[=Zar] [=Zar]همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى ديده و او را از درگاهش رانده،[=Zar] [=Zar]و[=Zar]آقايى كه از بنده اش عيوبى ديده و از جوابش سر باز مى زند[=Zar]. [=Zar]واى بر من اگر رحمت[=Zar] گسترده ات مرا فرا نگيرد،[=Zar] [=Zar]اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه كسى روى [=Zar]كنم؟[=Zar] [=Zar]اما... اگر براى دعايم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهايم [=Zar]شادمان گردانى ، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده، و دوست دارد آن را[=Zar]به انجام رساند؛ و مولايى را مانى كه لغزش بنده اش را ناديده انگاشته و به او رحم[=Zar] كرده است[=Zar]. [=Zar]در اين حالت نمى دانم كدام نعمتت را شكرگزارم؟[=Zar]
... [=Zar]آيا آن هنگام كه [=Zar]به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هايم را بر من مى بخشايى ؟[=Zar]
... [=Zar]يا آن[=Zar]گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزايى ؟
کاربر مهمان خوش آمدید
[="Trebuchet MS"][="Blue"]به نام خدا
سلام استاد
همون طور که دوستان اشاره کردند اشعارتون بسیار عالی و دلنشین هستند. انشالله که خداوند به توفیقاتتون بیفزاید و جزو شیعیان واقعی مولا علی (علیه السلام) باشید.
التماس دعا[/]
استاد عزیز در وصف شعرتون فقط میشه گفت اجرکم عند الله
اشک منو که دراورد
واقعا زیبا و دلنشین
شیعه یعنی یک نظر یاد خدا
شیعه یعنی لحظه لحظه انتظار
خدایا شکرت ... شکر
[=B Mitra]27علل احساس دوری از خدا
[=B Mitra][=microsoft sans serif]• وسوسه های شیطان
• وسوسه های انسان های شیطان صفت
• وسوسه های نفس اماره
• کمال طلبی افراطی
• خطاهای شناختی(انتظارات نامعقول)
• انجام مستحبات در زمان بی نشاطی
• بی توجهی به مستحبات
• پرخوری
• اهل تفکر در نشانه های خدا نبودن
• همنشینی با افراد غافل
• توبه نکردن فوری از خطا
• نارضایتی والدین و امامان از ما
• زیر پا گذاشتن عالمانه و عامدانه وجدان و دانسته ها
• خدا و ائمه را ناظر و حاضر ندانستن
• شبهات حل نشده اعتقادی
• هیجان های عاطفی منفی ناشی از مشکلات
• انتظار اجابت همه دعا ها طبق میل مان
• بی توجهی به نماز با حضور قلب و کاهل نمازی
• احساس کرامت و بزرگی نکردن( فراموش کردن اینکه جانشین خدایم)
• ندانستن شدت ارتباط خالق و مخلوق
• دوری از ذکر و مجالس ذکر
• بی مهری به قرآن( عاق قرآن شدن)
• بی مهری به ائمه و یادشان نکردن(عاق ائمه شدن)
• شکر نکردن برای داشته ها و ناسپاسی
• تمرکز بر نداشته ها
• فراموشی خدا و یاد مرگ
• فراموشی این که از اوییم و به سوی او باز می گردیم.
[=microsoft sans serif]سلام وعرض ادب
طاعات دوستان قبول باشه ان شا الله
خواستم تشکر کنم از استاد بزرگوار جناب اویس گرامی بابت شعر بسیار زیبا وپر محتوایی که مرقوم فرمودند.
از قدیم گفتند شاعر هوش در ملکوت دارد
خدارا شکر که در سایت شاهد حضور چنین اساتید بزرگواری هستیم.
التماس دعا
خدایا در شب قدری که :
توفیق نصیبمان می کنی تا قرآن بر سر بگذاریم؛
از تو مسئلت میکنم لیاقتی عطا کنی تا بتوانیم :
قرآن را در دل بگذاریم .
خدایا من اهل نوشتن ادبی و کپی کردن نیستم فقط یه چیزی بگم امشب شب تو هست منم بنده تو ...می خوام فقط خودم و خودت باشیم این به اون روزها و شب هایی که با تو نبودم ...بقیشم که بهت اعتماد دارم رفیق شفیق محمد...منتظر شیرینی هستم (:
تو را سوگند بر مظلو میت علی و دلهای مملوّ از آه و فغان
به حرمت شب قدر بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان
و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما:Sham:
[="Tahoma"][="Black"]قـــــــــــــــدر....... [/]
توفیق درک نصیب روسیاهی چون من نمیشود...
ولی از اسمش پیداست که باید قدر دانست این سه شب را...
قــــــدر...
قدر یعنی قادراست خدای دادار و رحمان...
قادراست مقدور کند تقدیر یک ساله ات را...
تقدیر من چیست خداوندگارم...
رضایت صاحب...
رفاقت نایب...
غایت آمال بی وجودی همچون من است پروردگارم...
دریاب بزرگ خداوند رحمان و رحیمم...
...........................................................................
مقدر کن آنچه را که رضایتت در آن است....
...........................................................................
[="Arial Black"][="#0033cc"]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[="#ff00cc"]بار پروردگارم
بنگر که بی قرارعشق توام
وآنگه که خاتم عشق خود برقلبم نهادی مرا تا ابدیت رهانیدی
زمین را یارای پنهان کردن عشق تو نیست
پس در مذابش آن را فریاد می کند
سزد من آنرا در قلبم پنهان دارم که سزاوار فریاد است ؟
و چون شود در غیر عشق تو معنايش را جست؟!!
خدایا تنها تویی که سزاوار پرستش هستی[/]
[="#3333cc"]معبودم
در تنهایی ام تنها تو نگاهبانم هستی
پس در گرداب پوچی ها رهایم مکن
من امانی جز تو نمی خواهم
ای آنکه نوری هر آن را که نوری نیست
مرا نوری عطا فرما که راه باز شناسم
دلِ خسته را جز تو تسکین کجا باشد؟
مرا میهمان یک لحظه مناجات خود کن
سبحان العظیم الاعظم
دلدار دل آرای من
تو را می خوانم که اغیار را به واگویه های قلبم راه نیست
جان در سستی ها به پستی رسیده ودر مستی ها به هستی
و آنرا که تو هستی، هستی اش را نستانند
ای هستی بخش هستی آفرین
حبیبا
بی قراری بر قلبم سایه افکنده و قرارم را ربوده
سر در گریبان فراق توام
مرا به وصل خویشت بازم بر
که تپش های قلبم در هر تپشی تو را خواند
سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح
ای نهایت آمال عارفان
اکنون دست تهی ام فردا را چه سازم که روی برنگردانی ام
ای امید آرزومندان دست بینوایان را نوایی
و دل مستمندان را به نورعشق خود صفایی بخش
ای از همه خوبان خوب تر و از هر مهربانی مهربان تر
من از خویش خود گریزانم و در آغوش بخشش تو پناه آرم
تقدیرم را آن کن که خواهی و رضایم را به آنچه طالبی و شکرم را بر هر آنچه تو غالبی[/]
[="#ff0066"]می خوانمت با عشقی که تو سرشارم کردی
همین فخربس مرا که خدایی چون تو دارم و تو را بنده ام
تو همانی که من می خواهم پس همانم کن که تو آن خواهی ام[/]
.
وز یاد او چنان شدم که او شدم ...
خدایا منم میخوام تجربه کنم //
.
.
:Gol:
مناجات بسیار زیبایی است....
ممنونم.
[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
[/]
[="Navy"]
سلام و درود خداوند بر شما ،
مناجات بسیار قشنگی بود ، مخصوصا جایی که نقل قول کردم.
امیدوارم همیشه با خدای بی نیازمون اینقدر قشنگ مناجات کنید و به اصطلاح عشق بازی..
خدا ازتون راضی باشه ان شاءالله..[/]
[=Arial Black]معبودم
در تنهایی ام تنها تو نگاهبانم هستی
پس در گرداب پوچی ها رهایم مکن
من امانی جز تو نمی خواهم
ای آنکه نوری هر آن را که نوری نیست
مرا نوری عطا فرما که راه باز شناسم
دلِ خسته را جز تو تسکین کجا باشد؟
مرا میهمان یک لحظه مناجات خود کن
سبحان العظیم الاعظم التماس دعا
[h=3]خدایا ، فقط تو[/h]" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."
[="Arial"][="Black"]
اى عفو تو شامل گناهان
كوى تو پناه بى پناهان
بر خسته دلان شفاى دردى
محروم نكرده دردمندى
باز است درت بر آزمندان
اى عشق دل نیازمندان
جز تو كه نظر به حال ما كرد
یا گوش بر این مقال ما كرد
بخشنده هر گناهى اى دوست
بر گم شدگان پناهى اى دوست
اى راز دل شكسته من
اى مرهم قلب خسته من
اى مونس من انیس جانم
اى یار و رفیق در نهانم
اى راه مرا چراغ روشن
آب و گل من زتست گلشن
امید منى به هر دو عالم
دورم منما زخویش یك دم
بنگر ز گنه چه تیره روزم
چون شمع به درگهت بسوزم
باشد كه نظر كنى به حالم
بخشى به عنایتت كمالم
یادى زغریب بى نوا كن
از لطف, تو درد من دوا كن
مسكین به در تو دردمند است
دل خسته و زار و مستمند است
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم . . .
التماس دعا
خدايا خودت ميدوني تو چه سختي قرار گرفتم از يه طرف دلم پيش تو هست از يه طرف نگران دل پدر و مادرم ، خدايا خودت ميدوني ته ته دلم به كدوم ور گرايش داره ولي من با تعلقاتم چيكار كنم ؟ تعليقاتي كه مانع شدن بين من و تو ، اين روزها همش بغض دارم دنبال بهونه ام گريه كنم قبل خيلي سخت أشكم ميومد نميدونم چرا دلم شكسته ؟ همش رو خودت خواستي نميدونم كجاي زندگيم چه كاري كردم كه تو مدام نميذاري ازت دور بشم ، هم من هم خودت ميدونيم كه چه قدر گناه كردم ، گناه هايي كه هر كدومش كافيه تا تو تا اخر عمر نبخشيم ولي تو بخشيدي بدون نگاه به گذشته ام:Shekastan Del:
چه قدر اينجا خوبه حرفهاي دلم كه رو هم تلمبار شده رو ميگم خدايا ممنونم كه فراموشت كردم ولي تو نكردي ، ازت دور شدم ولي تو نزديك تر شدي ، بهت پشت كردم ولي تو بغلم كردي ، خودت از حال و روز اين روزهاي من اگاهي من فقط به خودت تكيه كردم ميدونم دست هام رو ول نميكني ميدونم راه رو برام باز ميكني ، اگه پاي رضاي تو باشه من حاضرم از عزيز ترين كسانم پدر و مادرم بگذرم مهم نيست برام همه سختي ها و دلتنگي ها رو تحمل ميكنم فقط خودت رو هيچ وقت از من نگير
[=georgia]
بسم الله الرحمن الرحیم
[=georgia]ارمغان لیله القدر
[=georgia]بار خدایا روزگارانم به سرعت در گذر و مجال زندگیم رو به پایان است و من همچنان بی بهره از توشه ی سفر به عوالم ابدیم. این حقیر به درس آموزی از مکتب عشقت به خوبی می دانم که هر آنچه به گوشم رسانیده و چشمم را بدان واقف نموده ای نفخه ای از دم یزدانی توست که برای بیداری و آگاهی ام بر این حقیر مقرر فرموده ای تا شاید از این خوابِ گرانِ پنجه افکن نموده روحم، دمی به هوش آیم و گامی به جانب قدست بردارم.
رئوفا! جمله عوالم بیکران هستیت را مملو از آیات الهی ات ساخته ای که هر یک موجبات بیداری ام را فراهم نموده و مرا به سمت بارگاهت رهنمون سازد، از عادات و تعلقات بیرونم کشاند و چشم بصیرت زنگار گرفته ام را بگشاید.
گاه سرنوشتم را به شکست رقم زنی تا با همتی مضاعف قصد کویت کنم. گاه مرا گرفتار نااهلان و نامردمان سازی تا از اغیار چشم فرو بسته و امید از همه برکنم. گاه به خویشم واگذار نمایی تا به عجز و کاستی ام اعتراف و به غنا و رفعتت اقرار نمایم. گاه به درد بیماری علیلم سازی تا با دلشکستگی به سویت آیم. گاه به ترس و وحشت اندازیم تا با خروج از عادات به مشاهده جلالت درآیم. گاه به تنگدستی و نداری مبتلایم کنی که فقر ذاتی خویش را دریافته و چشم به عطایت دهم. گاه به فغانِ مرگِ عزیزان دچارم کنی تا درک معنای تنهایی و بی هم نوایی جز تو را بیشتر کنم. گاه به زمینم زنی تا به یُمن جراحتش از زمینیان دل کنده و ره به آسمانت برم. گاه ظلم و جور دشمنان و خونریزی و جنایتشان را به روی دیدگانم مصوّر نمایی تا با جهاد اصغر و مقابله با ایشان عزم کویت کنم. گاه به تهمت و سخن ناروای دوستانم، اشک از دیدگانم روان سازی تا لذت همنشینی تو را بیش از پیش برم. و گاه نوازشم کنی که از درک لذتش معنای حقیقی کامیابی را در یافته و از هرچه لذت خیالی است دل برکنم.
آری ای آن که نیک خوانده ای مرا به سوی خود! تو تمامی زمین و آسمانهایت را لشکر فرمان برت ساخته ای تا این کور و کر افتاده در چاه غفلت را ره به آستانت دهی و او را از هر چه غیر توست نا امید و بی نصیب نموده، چشمه خشکیده جانش به آب حیات جاویدان خود جوشان سازی.
اگر چنین است که خود بهتر می دانی هست، پس ای برادر عزیز و خواهر گرامی ام! اکنون روی سخنم با توست که چون من، عمر گوهر افزونتر از خود را صرف دنیا نموده و حسرت بندگی رب العالمین به دلت مانده است، بیدار باش که در هر ذره ای طریق بندگیت را گنجانده اند. گمان مبر که مشاهده نور حق محدود به گاه صلوه و صیام است اگر دیده حق بین داشته باشی در همان درد و آسایشی نیز که نصیبت کرده اند پلکانی به ملکوت به رویت گشوده اند.
همرازم! به پایان دفتر زندگیت اندکی نمانده است. امید که عمری به درازای صد داشته باشی ولی اگر به آن حیاتی ابدی که در انتظار توست نظر افکنی اذعان خواهی کرد که این صد نیز برای جمع توشه حیات ابدی بسیار ناچیز است.
آری انسان محکوم به فنا است و حیات وی در این دنیا پایان پذیر است مبادا مسکراتِ تعلقاتِ دنیا تو را از آنچه در انتظارت است غافل نموده و اشتغالات دنیا تو را از غایت آفرینشت بی خبر سازد. آسمانیان چشم بر این دوخته اند که از رهگذر ابتلائات و مشکلات پیش پایت طرحی نو در انداخته و ستایشی حسرت انگیز نصیب خود سازی.
برادرم! خواهرم! مردان طریقیت در این لحظاتی که من و تو به آرامش در حال گفت و شنودیم جامه رزم به تن کرده و از جان خویش گذشته و در برابر دشمن گرگ صفت اسرائیل سینه سپر کرده و جان خویش را به کف اخلاص تقدیم جانان نموده اند. اگر هنر همراهی با آن شیرمردان عرصه کارزار در وجودت نیست به پا برخیز و عزمی ساز کن و در عرصه ای که در توانت است شگفتی ساز شو.
اگر از مال دنیا بهره مندی چنان بذل و بخشش داشته باش که حاتم زمان بخوانندت اگر جمال و صورتی بسیار زیبا داری بر مشرب یوسف باش و عفت پیشه کن اگر دچار همسری نا اهل گشته ای به پیشوای دومت امام حسن مجتبی علیه السلام اقتدا کن اگر به طوفان بلایا کشتی عافیتت را سخت در هم شکسته است یونسی مشرب باش و در بطن ناکامیها و رنجهایت ذاکر باش. اگر بیماری های لاعلاج به استقبالت آمده بر مکتب ایوب نبی علیه السلام وارد شو و به قضای حق راضی باش. اگر قلبت را از مهر و محبت و احساس لبریز نموده اند به مولایت علی علیه السلام اقتدا کن و کودکانی را از مراکز بهزیستی به سرپرستی گیر و آغوشت را ماوای ایشان قرار ده و هکذا...
خلاصه این که اگر می خواهی نامی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و آبرویی در نزد ملکوتیان به دست آورده و لایق دیدار یار گردی از این فرصت اندکی که عطایت کرده اند به نیکوترین وجه بهره بَر و خیری بیش از انچه از تو انتظار می رود به آسمانیان متصاعد ساز تا نامت زبانزد افلاکیان و ذکرت مایه مباحاتشان شود چنان که عرش را از وصف جمالت پر سازند و حضرت حق را به دیدارت مشتاق تر کنند.
(شب 23 رمضان 1435 برابر با 29 تیرماه 1393)
[="#0000FF"]خلاصه این که اگر می خواهی نامی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و آبرویی در نزد ملکوتیان به دست آورده و لایق دیدار یار گردی از این فرصت اندکی که عطایت کرده اند به نیکوترین وجه بهره بَر و خیری بیش از انچه از تو انتظار می رود به آسمانیان متصاعد ساز تا نامت زبانزد افلاکیان و ذکرت مایه مباحاتشان شود چنان که عرش را از وصف جمالت پر سازند و حضرت حق را به دیدارت مشتاق تر کنند.
[/]
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم و الرحمه
استاد بزرگوار
نص بسیار گرانبها و عبرت انگیزیست
فکرتتان همیشه پایدار و قلم شیوای حضرتتان ماندگار
سپاس از دعوتتان
و توفیق حضرت حق هماره قرینتان
[="#cc33cc"]بار الها گر کرم نفرمایی این بندگان سرکش را جز حسرت یا ویلتنا برایمان نخواهد بود[/]
[="Trebuchet MS"][="Blue"]یا من بابه مفتوح للطالبین...
سلام. بله، هر کسی خدا رو جستجو کنه در هر شرایطی اونو پیدا میکنه.
تشکر از پست زیباتون. اجرکم عندالله[/]
تشکر بابت دعوتتون
:Gol:خدايا قول دادي تنهام نذاري ، ولي گذاشتي :Shekastan Del:
ازت میخام هر چه زودتر کشور مظلوم فلسطین رو از شر اسرائیل نجات بدهی
و کشورشان آزاد شود...:Doaa:
مرگ بر اسرائیل...بی نهایت مرگ بر اسرائیلدر انتهای دلم سکونت دارد ...غم را میگویم ...بغض را پرورش میدهد و بالا میفرستند ..به سینه ام چنگ میزند و راه نفسم را بند میاورد
اما کم نمیاورم ... عزو لابه اش را ندید میگیرم ...میخواهم در سکوت بی پایانی ...به حکمتت بیاندیشم ..و با خود بگویم ...صلاحم در همین است
شرمنده شخصيه نمي تونم بگم
با یاد خدا
خدایــــــا وقتی مارو هدایت کردی .... دیگه بعدش کاری کن دلمان هیچ وقت نلغزد
وقتی موجب هدایتمان شدی ...
موجبات استمرار هدایتمون رو هم فراهم کن .
آمـــین
:Gol:
وای از غصه بی قصه
اخر چرا ادمی آفریده شد چرا باید راهی سهمگین و سخت را طی کند و برای او چه هدفی متصور است
ای انسان هان با تو هستم به خود آی؛ تو هستی و عالم و جهان و مسیری نا پیموده و نا آشنا ...
کجایی؟ کمی به خود بیا !!!
چه می کنی و کجا می روی ، مسیر از طرف دیگر است
بایست،
تو بودی که طغیانگری کردی، تو بودی که به ستم حق دیگری را غصب کردی
آری تو با تو هستم به خود بیا
با خود فکر کردی که چرا و چرا
تو در مسیری قرار داده شدی اما به بیراهه رفتی و می روی
اما تا کی این چنین هستی
زمان در حال گذر است و وقت کم است و باید برگردی
به خود بیا
برای خود توشه ای بر گزیر و آماده حرکت باشد
خود را قوی کن تا در سیاهچاله های مسیر بتوانی خود را حفظ کنی و با قوت بایستی و ادامه دهی
آری تویی و فقط تو ...
باید بیاموزی
حرکت را ، مسیر را ،و مقصد را ...
فرصت کم است به خود بیا....
[="Tahoma"][="Black"]خداوندا ... [/]
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنهاترین تنهام ؛ انسانم....
[="Arial"][="Black"][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] از تو میخواهم قیل و قالم بستانی و به حالِ قلبم بیافزایی آمین یا رب العاصین:hamdel:خدایا تو اندکی از مهری که نسبت به بنده هایت داری را به مادر دادی
مادر که برای فرزندش جان میدن
تو چه؟
برای من ...بنده ات، چه تقدیری یا نتبیه ای قرار داده ای؟ کجای زندگی کودکانه ام پا کوفتم و لج کردم ..
کجای زندگی کودکانه ام جیغ کشیدم و خواستم به زور حرفم را به کرسی بنشانم
که اینگونه تنبیه ام میکنی
اگر این کار ها را هم انجام داده ام اما خاطرم نیست ..معذرت می خواهم ..دیگر تسلیم ...هر انچه صلاحم هست همان باشند ..که تو افرینده ی مهربانی
فقط خواسته ای دارم
در اغوشت مرا بفشار ودر گوشم زمزمه کن ..اندکی صبر
تا ارام گیرد دل
نگران فردایت نباش....خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست.... ما اولین بار است بندگی می کنیم ولی او قرنهاست که خدایی می کند...اعتماد کن به خدایی او.......:Gol:
[="Arial"][="Black"]تو اگر دلگیری
[/]
لحظه ای چشم ببند
اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا
به تو من نزدیکم
نام من یزدان است
لقبم ایزد پاک
تو مرا زمزمه کن …
خواهم آمد سویت
بی صدا یادم کن
یا که فریادم کن
که منم منتظر فریادت !
[="Tahoma"][="Black"]
الــهـی !!!
اگـر نـخـواهـم .. گـرفـتـار
الــهـی!!!
بـاز کـن در، کـه جـز ایـن خـانـه مـرا نـیـسـت پـنـاهـی...
:Sham:با یاد خدا
.
خدایا ...
الهی ...
معبودی ..
.
منـــــــو تنــــــــــها نــــــــــــــزار ...
.
..
...
حرفـــــــ ها دارم اما ... بزنم یـا نزنم ؟
با تـوام ! با تــــــــو ! خـــــــدایا ! بزنم یـا نزنم ؟
همه ی حرف دلـــــــم با تو همین است که « دوستـــــــ ... »
چه کنم ؟ حرفــــــ دلــــــــم را بزنم یـا نزنم
[="Tahoma"][="Black"]واو کسی ست که... [/]
میدهد بی منت...
دوست میدارد بی منت...
دست میگیرد بی منت...
از بدی ها نجات میدهد بی منت...
وانگار ما گاهی فراموش میکنیم...
گاه منت دورکعت نماز را هم به سرش میگذاریم..
غاقل از آنکه نمازهم وعده ی اوست برای نجات و باز هم بی منت...
.........
از آن روزی که ماراآفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت
زما بگذر شتر دیدی ندیدی.......
........
دریاب...
[=arial]خدای من بمان
[=arial] [=arial]ا دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !
[=arial] [=arial]دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
[=arial] [=arial]تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...
[=arial] [=arial]اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده ....
[=arial] [=arial]چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی...
[=arial] [=arial]خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته....
[=arial] [=arial]دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....
[=arial] [=arial]صبر !....صبر را به من هدیه کن !
[=arial] [=arial]خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....
[=arial] [=arial]خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش !
[=arial] [=arial]خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی !
[=arial] [=arial]بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم.
[=arial] [=arial]دوستت دارم ای مهربان ...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ...
[=arial] [=arial]با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
خاک بودی قامتت آراستم / بهترین‌ها را برایت خواستم
روح خود را در وجودت کاشتم / طینت قدسی بر او افراشتم
وصله‌ای از خود به جانت دوختم / علم اسماء خدا آموختم
تا که نفست را نکو آراستم / هر ملائک را به کرنش خواستم
چون ملائک سجده بر آدم نمود / کل مخلوقات حسنش را ستود
تو همان گشتی که من می‌خواستم / بهترین مخلوق را آراستم
آدم ای دردانه عرش بقا / وصل نزدیک است سوی ما بیا
هیچ دانی در جهان نقش تو چیست / خوب بنگر خالق و رب تو کیست
گر منم معبود تـو، با من شوی / محرم سر و علوم من شوی
حال داخل شو تو در رضوان من / تا ابد هستی کنون مهمان من
پاسخ آری در آن روز الست / آخرین راه نجات آدم است
[="Tahoma"][="Black"]خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد …
[/]
قوتم ده تا نانم را و حتی نامم را در پای ایمانم افکنم !
[="Tahoma"][="Black"]الهی ...
[/]
سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،
و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛
آن سه خصلت عبارتند از :
فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...
و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند :
تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید به تو بسته است ...
همه ی لطف و احسانت از روی تفضل ،
و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه ی استحقاق است ...
" دعای 12 صحیفه ی سجادیه - بخش 1 تا 3 "
خدا جان
دلم تنگت است
به حرمت ماه رمضان قسم
تمام رخ خودتو نشون بده بهم:Gol:
راستی :
من یه چن صفه تاپیکو بیشتر نخوندم
جدی شما ها انقد ادبی با خدا حرف میزنین ؟
شعر و دو بیتی متن های فاخر و اینا ؟
:khandeh!:
با یاد خــــــدا
.
خدا اخرین افطاره امشـــــــــــــــــــب
.
دلمون بـــــــــــــــــــــرا مهمونیت تنگ میشه .
.
میشه اصــــلا همیشه مهمونیت باشیـــــــــم ما؟
.
[=Zar]در پيشگاه تو ايستاده[=Zar]ام،[=Zar]
[=Zar]و دستهايم را به سوى تو بلند كرده ام،[=Zar]
[=Zar]آگاهم كه در بندگى ات كوتاهى نموده و[=Zar]در فرمانبرى ات سستى كرده ام،[=Zar]
[=Zar]اگر راه حيا را مى پيمودم از خواستن و دعا كردن مى [=Zar]ترسيدم[=Zar]...
[=Zar]ولى … پروردگارم[=Zar]!
[=Zar]آن گاه كه شنيدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى [=Zar]خوانى ،[=Zar]
[=Zar]و آنان را به بخشش نيكو و ثواب وعده مى دهى ،[=Zar]
... [=Zar]براى پيروى ندايت [=Zar]آمدم،[=Zar]
[=Zar]و به مهربانى هاى مهربانترين مهربانان پناه آوردم[=Zar].
[=Zar]و به وسيله پيامبرت[=Zar] كه او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشيدى ،[=Zar]
[=Zar]و به [=Zar]وسيله برترين زن،[=Zar]
[=Zar]و به فرزندانش، كه پيشوايان و جانشينان اويند،[=Zar]
[=Zar]و به تمامى [=Zar]فرشتگانى كه به وسيله اينان به تو روى مى كنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را كه[=Zar] خاصان درگاه تواند، وسيله قرار مى دهند، به تو روى مى آورم[=Zar].
... [=Zar]پس بر ايشان[=Zar] درود فرست،[=Zar]
[=Zar]و مرا از دلهره ملاقاتت در[=Zar]امان دار،[=Zar]
[=Zar]و مرا از خاصّان و دوستانت [=Zar]قرار ده،[=Zar]
[=Zar]پيشاپيش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و ديدن تو مى شود قرار[=Zar]دادم[=Zar]
[=Zar]اگر با اين همه، خواسته ام را رد كنى ، اميدهايم به تو به يأس مبدّل مى [=Zar]گردد،[=Zar]
[=Zar]همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى ديده و او را از درگاهش رانده،[=Zar]
[=Zar]و[=Zar]آقايى كه از بنده اش عيوبى ديده و از جوابش سر باز مى زند[=Zar].
[=Zar]واى بر من اگر رحمت[=Zar] گسترده ات مرا فرا نگيرد،[=Zar]
[=Zar]اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه كسى روى [=Zar]كنم؟[=Zar]
[=Zar]اما... اگر براى دعايم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهايم [=Zar]شادمان گردانى ، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده، و دوست دارد آن را[=Zar]به انجام رساند؛ و مولايى را مانى كه لغزش بنده اش را ناديده انگاشته و به او رحم[=Zar] كرده است[=Zar].
[=Zar]در اين حالت نمى دانم كدام نعمتت را شكرگزارم؟[=Zar]
... [=Zar]آيا آن هنگام كه [=Zar]به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هايم را بر من مى بخشايى ؟[=Zar]
... [=Zar]يا آن[=Zar]گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزايى ؟
خدایا تنهام نذار ...
[="Tahoma"][="Black"]پروردگارا مرا بینشی عطا فرما تا تو را بشناسم و دانش عطا فرما تا خود را بشناسم مرا صحتی عطا فرما تا از كار لذت ببرم و ثروتی عطا فرما تا محتاج نباشم مرا نیرویی عطا فرما تا در نبرد زندگی فائق شوم و همتی عطا فرما تا گناه نكنیم مرا صبری عطا فرما تا سختی ها رو تحمل كنم و طبعی عطا فرما كه با مردم بسازم مرا بزرگواری عطا فرما كه با دشمنم مدارا كنم و بینشی عطا فرما تا زیباییهای جهان را ببینم مرا عشقی عطا فرما تا تو و همه را دوست بدارم و سعادتی عطا فرما تا خدمتگذار دیگران باشم مرا ایمانی عطا فرما تا اوامرت را اطاعت كنم و امیدی عطا فرما تا از ترس و اضطراب بر كنار باشم مرا عقلی عطا فرما تا از خود نگویم و معنویتی عطا فرما تا زندگی معنی داشته باشد [/]
با یــــاد خدا
.
مـــاه رمضان رفت ...
لحظه های شیرین ســــحر . . .
صدم ثانیه های مـــلکوتی افطار . . .
توفیق ده تا رمضان دگر باز مـــهمانت باشم. . .
:Mohabbat:
:Gol: