سلام خدا.منو ازخودم بگیر.انگارقرارنیست حالم خوب بشه.خدایا یه نشونه نشونم بده که هنوز دوستم داری.من بی وفام من رسم عاشقی روبلد نیستم.ولی تو که ازاین اخلاقا نداری.ببین حالم خرابه.نمیخوای نگام کنی؟دلم برای نگات تنگ شده اخه تواسک دینم ننویسم که دق میکنم.خدایا به ابروی حضرت فاطمه دستمو بگیر.دیگه توان ادامه دادن ندارم.ماتم.محوم.چی شده؟من کیم؟چرااقا نمیبینم؟چرایدفعه همه رفتن؟من آقامو میخوام.من دستای خدارومیخوام.خدادستاتو میخوام.خدا میدونی چمه.ولی من نمیدونم.دلیل تنهابودنم.بدون اقا بودنم.پیش تو نبودنم.هیچی نمیدونم
با عرض سلام خدمت همه دوستان عزیزم. میلاد فرخنده خاتم الائمه حضرت بقیه الله اعظم مهدی موعود علیه السلام را خدمت همه شما سروران گرامی تبریک عرض می نمایم و به رسم تهنیت متنی را که ساعتی پیش نگاشته ام پیشکش محضر انورتان می نمایم.
ای نامت نور دیده آشنایان و یادت آیین منزل مشتاقان و یافتنت چراغ دل مریدان و انست طراوت جان دوستان، سلام.
ای آنکه مهربان تر از من به منی! از لبریز محبتت چه گویم که حتی اگر خلقی را با من بد خو کنی از سر آن است که می خواهی رخم را به ناچار زانسو کنی. ای کاش در عاشق پیشگی کمتر از کبوتر الفت یافته با صاحبخانه نبودم كه حتی اگر صاحبخانه جوجگانش را سر بُرَد کبوتر از وی نمى پرد و نمی برد و دور نمی شود. آه از تكاسلی که همواره در سلوک به جانبتان ورزیدم و ستمى که از فراغ شما بر خود روا داشتم كه كمترين آه حسرتم در زمانه بیداری دلها برترين زبانه آتش دوزخ است. ای خاموش گویا و ای چشم سر بسته بیناو ای گوش دل گشوده دانا! کاش از طریقت طیاریت می آموختم که پرواز به قله ریاض در گرو لب فرو بستن از ناکامیها و چشم و گوش پوشاندن از خودکامگیها است آن را که لب از نابجا بست نعمت گویایی فراهم شد و آن را که چشم و گوش از ناروا شست عطای بینایی و شنوایی میسر گشت. ای آنکه مطلوب و مقصود ره یافتگانی! اگر دیگران تو را به جستن یافتند من تو را به گریختن از خود یافتم و اگر دیگران تو را به ذکر کردن جویند من تو را به خود فراموش کردن جویم. ای هزار سال منتظر فرج دل گره فتاده ما! عاشقان منتظرت در ازدحام دردهای انتظار سودای جمالت دارند و از بحر غیبت شگفت انگیز پر اسرارت دُرهای جان فزا به تور شکار خود گیرند یعنی همان غیبتی که به همراه آورنده شکاکی دوستان و فحاشی دشمنان است موجب عیّاشی ایشان است که از هِجر همان گیرند که از حَضَر و تو نیک می دانی که من در زمره کدامین از این خلائقم. آری طعام روحى كه مَطعم و مأكل ارواح مطهر آمد كى در كام هر کاهلی گوارا گردد؟ ای شه کبریایی قائم! از ادبت سخت در عجبم که دیری است که بر بی ادبی ام مدارایی و بر عهد شکنی ام شکیبایی. گاه ندانم که از حسرت عهد شکنی ام بر آنچه تو خواهی بگریم یا از نعمت شکیبایی ات بر آنچه من هستم بنازم. شرح آلام مهجوری و از پای فتادگی ام را کجا خوانم و داغ ننگین سبکسری و سیه نگری ام را کجا برم؟ خوب می دانم ألمى كه موجب عدم وصول به فيض مى گردد جز تعب حب دنيا نيست کاش آن سرَ فاش گفته امام بحق ناطق، كشاف حقائق، امام جعفر صادق عليه السلام را آویزه گوش و آموزه هوش خویش قرار می دادم که همواره می فرمود: «أوحى الله الى الدنيا أن اخدمى من خدمنى و أتعبى من خدمك»-خداوند به دنیا وحی فرستاده است که خدوم خدمتگزاران من و رنجور خدمتگزاران تو باشد- ای آنکه عیان تر از هر عیانی! پرده پوشی و غیبت و در خفا بودنت حکایت حجاب این عاصی معاصی است که از حضرت ثامن الائمه عليه السلام سئوال شد كه چرا خداوند از خلق در حجاب است ؟ در جواب فرمود : حجاب از بسيارى گناهان مردم است ( قال الرجل : فلم احتجب ؟ فقال ابوالحسن عليه السلام : ان الحجاب على الخلق لكثره ذنوبهم) ای که برای رهایی از اندوه، صبح و شبانت آکنده از ذکر شریف «لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين» است، آنکه جفا روا داشته و وجود نازنینت را به طوفان کشتی شکن غم مبتلا نموده این خاک نشین فرو افتاده است که لطفت به عیان دیده و دیدگان به عطایت بسته است. تو به خدایت نه از خودت که از خیانت من پناه گیر که هر چه بی نصیبی است از سر این گدای سراپا تقصیر است. ای بی همتای مصفای از عیوب، ناخواستگی و ناخواندگیت مرا که محصول نارسی و ناصبوری من در برابر ابتلائات زمانه است این آزمند آرزومند خسته را بزرگترین فغان است که عمری در برابر نغمه های خدارسانت چشم و گوش بسته و سایه رحمت بی مثالت را بر قامت آفتابزده گناهانم نادیده گرفتم به راستی کاش دمی اندیشه می کردم که كدامین ملك داعى سائل آمده و كدامین مالك همدم مملوك گشته است که تو این چنین پروانه وار به گرد سوزش وجود آتشین منی؟ ای حکایت گرانباری صبر و استقامتت بیرون از مقال! می دانم بر روی دوشت که دیری است از بیکرانه حمل اسرار قران و انبوه تحمل جفای دشمنان و بی وفایی دوستان و عصیان یاران خم گشته است غم دنیازدگی و عافیت طلبی و افتادگی من نیز سهمی دارد مرا ببخش که جز بر بارت نیفزودم و جز وبالت نبودم. مگر نه آن است که از خير محض جز نكويى نايد و دربند حدود جز شرور نزاید. ای که ترنم نامت ما را جواز وصول و کرشمه مهرت ما را جهاز حضور، هر که تو را از مجرای درک فیض روان خویش شناخت و عَلَم مهر تو بیفراخت، هر چه بی تو بود بیفروخت و هر چه غیر تو بود بینداخت. ای که اساس هر كار و ملاك هر امر و مصدر آمال رهروانی! تو چنانی که هرکه تو را لاف معرفت دارد بدو غریبی و هر که تو را داغ محبت دارد بدو قریبی. فاش گویم تو را شناختن از تو رستن است و به تو پیوستن از خود گذشتن. اگر چه خوب می دانم خلعت ثمين يحبهم و يحبونه قابل قامت رساى مقربان بارگاه الهى توست و مرا که بویی از جمال حسنت در وجودم نیست سودای محبتت داشتن بلند پروازی و زیاده خواهی است اما ای دور از نظر و نیکو منظر و نیک حضر، مرا که آراستگیم در عوالم هستی گزیدن دوستی حضرت توست دستی ده که دست آویز تو و پایی ده که پایبند تو و قلبی ده که وابسته به تو باشم. بگذار ملموس تر بگویم : به راستی اگر نیمی از این خلق عظیمی که امشب چشم انتظار شروع بازیهای جام جهانی 2014 هستند چشم انتظار قدوم جام جهان نمایت بودند به یقین می آمدی و عالمی را از جشن بی مثال حضور خداگونه ات مدهوش و شیدا می ساختی. زیرا مگر می شود سوز دلی به التهاب آید و برد اليقينِ عشق، التهابش را فرو ننشاند ؟ واحسرتاه بر این دیدگان آفت زده که هم زیستی با سراب لذتهای فانی و تعب آور را از هم اغوشی با لذتهای باقی و طرب آور خوشتر دارند... آری ای الاهه غربت! بیا که امروز بیش از هر زمانه دیگر کالبد بی جانم منتظر احیای دم عیسوی توست... راستی اکنون یادم آمد آنچه در اغاز تصمیم نوشتنش داشتم... آقا تولدت مبارک...
بگذار ملموس تر بگویم : به راستی اگر نیمی از این خلق عظیمی که امشب چشم انتظار شروع بازیهای جام جهانی 2014 هستند چشم انتظار قدوم جام جهان نمایت بودند به یقین می آمدی و عالمی را از جشن بی مثال حضور خداگونه ات مدهوش و شیدا می ساختی. زیرا مگر می شود سوز دلی به التهاب آید و برد اليقينِ عشق، التهابش را فرو ننشاند ؟ واحسرتاه بر این دیدگان آفت زده که هم زیستی با سراب لذتهای فانی و تعب آور را از هم اغوشی با لذتهای باقی و طرب آور خوشتر دارند...
آری ای الاهه غربت! بیا که امروز بیش از هر زمانه دیگر کالبد بی جانم منتظر احیای دم عیسوی توست...
راستی اکنون یادم آمد آنچه در اغاز تصمیم نوشتنش داشتم... آقا تولدت مبارک...
خیلی زیبا بود، واقعا نقش منتظر بازی کردن با خود منتظر بودن خیلی تفاوت داره.کاش منتظر واقعی باشیم...
آن را که لب از نابجا بست نعمت گویایی فراهم شد و آن را که چشم و گوش از ناروا شست عطای بینایی و شنوایی میسر گشت.
:geryeh:آه......
اویس;528702 نوشت:
ای شه کبریایی قائم! از ادبت سخت در عجبم که دیری است که بر بی ادبی ام مدارایی و بر عهد شکنی ام شکیبایی.
:geryeh:
اویس;528702 نوشت:
ای که اساس هر كار و ملاك هر امر و مصدر آمال رهروانی! تو چنانی که هرکه تو را لاف معرفت دارد بدو غریبی و هر که تو را داغ محبت دارد بدو قریبی. فاش گویم تو را شناختن از تو رستن است و به تو پیوستن از خود گذشتن.
:geryeh:
اویس;528702 نوشت:
به راستی اگر نیمی از این خلق عظیمی که امشب چشم انتظار شروع بازیهای جام جهانی 2014 هستند چشم انتظار قدوم جام جهان نمایت بودند به یقین می آمدی و عالمی را از جشن بی مثال حضور خداگونه ات مدهوش و شیدا می ساختی. زیرا مگر می شود سوز دلی به التهاب آید و برد اليقينِ عشق، التهابش را فرو ننشاند ؟ واحسرتاه بر این دیدگان آفت زده که هم زیستی با سراب لذتهای فانی و تعب آور را از هم اغوشی با لذتهای باقی و طرب آور خوشتر دارند...
آری ای الاهه غربت! بیا که امروز بیش از هر زمانه دیگر کالبد بی جانم منتظر احیای دم عیسوی توست...
راستی اکنون یادم آمد آنچه در اغاز تصمیم نوشتنش داشتم... آقا تولدت مبارک...
:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
ببخشید از اول تا اخرش فقط گریه کردم..
هیچی نداشتم بگم.فقط اشک....
خیلی زیبا بود استاد....خیلی.......[/]
ای نامت نور دیده آشنایان و یادت آیین منزل مشتاقان و یافتنت چراغ دل مریدان و انست طراوت جان دوستان، سلام.
ای آنکه مطلوب و مقصود ره یافتگانی! اگر دیگران تو را به جستن یافتند من تو را به گریختن از خود یافتم و اگر دیگران تو را به ذکر کردن جویند من تو را به خود فراموش کردن جویم.
ای شه کبریایی قائم! از ادبت سخت در عجبم که دیری است که بر بی ادبی ام مدارایی و بر عهد شکنی ام شکیبایی. گاه ندانم که از حسرت عهد شکنی ام بر آنچه تو خواهی بگریم یا از نعمت شکیبایی ات بر آنچه من هستم بنازم. شرح آلام مهجوری و از پای فتادگی ام را کجا خوانم و داغ ننگین سبکسری و سیه نگری ام را کجا برم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
[=Times New Roman][="Arial"]با سلام حضور شما بزرگوار و دیگر بزرگواران
[=Times New Roman][="Arial"]متن بسیار زیبایتان شایسته دیدگان هر عاشق بهقدوم مولایمان است
ان شاءالله بحضورش دیدگان همه آرزومندان به برگرفتن از پرتوی از انوار درخشنده اشبینا گردد بینایی به وسعت و اعماق معرفتی که ظهورش را باید و شایسته آن .
متن زیر دلنوشته ایست مطبوع در روزنامه الوفاق
تقدیم حضور حضرتش و تمامی مشتاقانش
نکند بیاید و ما نباشیم خصوصا با حضور قلب
[=Times New Roman][="Arial"]
[=Times New Roman][="Arial"]@الانتظار@
[=Times New Roman][="Arial"]نحن بانتظار مجیئه
[=Times New Roman][="Arial"]نعد الارقام
[=Times New Roman][="Arial"]نعد الثوانی و الساعات
[=Times New Roman][="Arial"]نعد الایام
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]عبر مضی الزمن
[=Times New Roman][="Arial"]نعم یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]استمع بصوت قدومه
[=Times New Roman][="Arial"]استمع بکلماته القیمه
[=Times New Roman][="Arial"]استمع الی انفاسه القدسیه
[=Times New Roman][="Arial"]نعم
[=Times New Roman][="Arial"]هو یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی من بطن التاریخ
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی حینما نعد قلوبنا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد ذوبان جلید التاریخ
[=Times New Roman][="Arial"]بعد خروجنا من انانیتنا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد غرس الحب فی قلوبنا
[=Times New Roman][="Arial"]وبعد نمو بذور الحق فی حیاتنا
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی و سیاتی
[=Times New Roman][="Arial"]فی قریب عاجل
[=Times New Roman][="Arial"]والمستقبل التی نوفر ظروفه
[=Times New Roman][="Arial"]و نهیئا افکارنا
[=Times New Roman][="Arial"]و نمهد طریقنا
[=Times New Roman][="Arial"]لظهوره
[=Times New Roman][="Arial"]بعد محو الزنجار و الغبار
[=Times New Roman][="Arial"]بعد ابتداء حرکتنا
[=Times New Roman][="Arial"]و نحن سنشاهد حضوره
[=Times New Roman][="Arial"]وخمود نار البغض فی افئدتنا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد انفتاح زهور العشق فی اعماق قلوبنا
[=Times New Roman][="Arial"]وبعد نضج ثمار الایمان فی افکارنا و اعمالنا
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]من ارض القداسه و الشرف
[=Times New Roman][="Arial"]سياتي و سياتي وسياتي
[=Times New Roman][="Arial"]وتهرب العداوه و تنوب المحبه بیننا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد نفوذ انواره فی عقولنا
[=Times New Roman][="Arial"]و الارض تضاء بقدومه
[=Times New Roman][="Arial"]موجة من بطون التاریخ بعد جموده
[=Times New Roman][="Arial"]ویدمر اکواخ الیل الحالک
[=Times New Roman][="Arial"]و ینقذ بزعامته کل الاجیال والانسال
[=Times New Roman][="Arial"]و یروی قلوبنا الظمئان بدمه وکلامه و کونه
[=Times New Roman][="Arial"]و سایتی بعد رحاله العظیم و بعد غیبته الطویلة
[=Times New Roman][="Arial"]و سیکتب اصالة التاریخ بانصاره
[=Times New Roman][="Arial"]لاتصالنا الی جذورنا الالهیة
[=Times New Roman][="Arial"]و هو المهدی الی ازدهار الحیاة الطیبة
[=Times New Roman][="Arial"]و نحن بانتظار ظهوره....... طلوعه............ و بزوغهفی افق مناجاتنا
[=Times New Roman][="Arial"]و ننظر و ننظر
[=Times New Roman][="Arial"]و ننتظر و نفرح و نحتفل بعید میلاده
[=Times New Roman][="Arial"]میلاد الشوق و السرور
[=Times New Roman][="Arial"]میلاد الطهر و العطور
[=Times New Roman][="Arial"]میلاد النور و الشروق
[=Times New Roman][="Arial"]فنهنا بنفوسنا لهذا المولود الموعود و لهذا المجيئالمبارك
[=Times New Roman][="Arial"]زهرا الحسيني
[=Times New Roman]
خدایا من بی لیاقت چرا زندم؟چندوقته داغش بدلم مونده 1نماز جماعت برم.الانم بایدتو خونه تک وتنها احیاروبشنوم.خدایا نمیخوای ت جمع خوبات رام بدی؟نمیذاری یکم التماست کنم؟باشه اشکال نداره ولی یادت باشه من رو مهربونیت حساب باز کرده بودم.شاید همین حساب پروم کرد وگناه کردو...دیگه دوستم نداری؟
خدایا من بی لیاقت چرا زندم؟چندوقته داغش بدلم مونده 1نماز جماعت برم.الانم بایدتو خونه تک وتنها احیاروبشنوم.خدایا نمیخوای ت جمع خوبات رام بدی؟نمیذاری یکم التماست کنم؟باشه اشکال نداره ولی یادت باشه من رو مهربونیت حساب باز کرده بودم.شاید همین حساب پروم کرد وگناه کردو...دیگه دوستم نداری؟
[=arial][=arial][=comic sans ms]یا رفیق من لا رفیق له![=arial]
خدای مهربانم..........[=arial]
مرا ببخش که بدم
اما....
تو [=arial][=arial]ارحم الراحمینی[=arial]! [=arial]من به ببخشش تو امید دارم........
و البته ایمان! [=arial][=arial]مهربان پروردگارم[=arial]
دستم را رها مکن و قلبم راپـــر کن از یاد خودت................................
[=comic sans ms]با همه روسیاهی هام
امید تو به دل دارم
اوراه دشت غم ام
میشه بشم گدای خانه زاد تو؟؟
با اینکه گناهکارم
نذار که بی پناه بمونم
تو بزگواری اقا
اجازه هس بازم بگم
تو جمع خوبات راهم نمیدی؟؟
آقاجون تنها امید من تویی
با همه بی حیایی هام
ضامن دلم میشی؟؟
اقا دلم خریدار نداره
اما اقاجون قیمتیه
دل شکسته را میگن جای خداست
ببین دل منم بد شکسته اقاجون
شب تولدت داره میلرزه اقاجون
مرحم به زخم هاش میذاری؟؟؟
یا مهدی ادرکنی(عج)
التماس دعا
ممنون از دعوتتون. هرچند دل نوشته من پای نوشته شما و زمزمه ها نیست .:Gol::Gol:
.......................................... ..........................................
[SPOILER]
:Doaa:خدایا کمکم کن حتی به اندازه یک نقطه هم یادت فراموشم نشود که نمی دانم آن فاصله را چه چیزی پر خواهد کرد :Ghamgin:
..................................................................................... [/SPOILER]
[=hammihan_font]الهی !!![=hammihan_font] به من قدرتی عطا فرما تا در[=hammihan_font] برابر حکمت تو[=hammihan_font] سکوت[=hammihan_font] کنم [=hammihan_font]الهی !!!![=hammihan_font] به من قدرتی عطا فرما تا از [=hammihan_font]شادی بندگانت [=hammihan_font]شاد [=hammihan_font]باشم
[=hammihan_font]الهی !!!![=hammihan_font]به من قدرتی عطا فرما تا به[=hammihan_font] بندگانت [=hammihan_font]بی ریا [=hammihan_font]خدمت [=hammihan_font]کنم [=hammihan_font]من[=hammihan_font] عاشق تو[=hammihan_font] هستم
[=hammihan_font]من فرمانبردار اراده تو هستم به من و دوستانم برکت عطا فرما آمین یا رب العالمین
[=Georgia] ای آنکه مطلوب و مقصود ره یافتگانی! اگر دیگران تو را به جستن یافتند من تو را به گریختن از خود یافتم و اگر دیگران تو را به ذکر کردن جویند من تو را به خود فراموش کردن جویم.
[=microsoft sans serif]یا رب به سوز سینۀ رندان رازپوش***یا رب به اشک دیدۀ پیران می فروش
یا رب به حسرت دل طفلان ژنده پوش***یا رب قسم به سوز دل عاشقان خموش
برگیر پرده از رخ شاهنشه زمان
بفشان سحاب از رخ خورشید این جهان
اویس;528702 نوشت:
ای آنکه عیان تر از هر عیانی! پرده پوشی و غیبت و در خفا بودنت حکایت حجاب این عاصی معاصی است که از حضرت ثامن الائمه عليه السلام سئوال شد كه چرا خداوند از خلق در حجاب است ؟ در جواب فرمود : حجاب از بسيارى گناهان مردم است
[=microsoft sans serif]این خلق غافل است ز وزر و گناه خویش***وین قوم خوشدل است ز روز سیاه خویش
این کاروانِ غمزده گم کرده راه خویش***نی راه خود شناخته و نی پناه خویش
دزد است در کمین و بخفته است ساربان
دشمن فرا رسیده و کرده است قصد جان
اویس;528702 نوشت:
ای حکایت گرانباری صبر و استقامتت بیرون از مقال! می دانم بر روی دوشت که دیری است از بیکرانه حمل اسرار قران و انبوه تحمل جفای دشمنان و بی وفایی دوستان و عصیان یاران خم گشته است غم دنیازدگی و عافیت طلبی و افتادگی من نیز سهمی دارد مرا ببخش که جز بر بارت نیفزودم و جز وبالت نبودم. مگر نه آن است که از خير محض جز نكويى نايد و دربند حدود جز شرور نزاید.
[=microsoft sans serif]طفل زمانه زار و زمین گیر گشته است***در انتظار مقدم شه پیر گشته است
قران غریب وار به زنجیر گشته است***صبح وصال غمزدگان دیر گشته است
ای حجّت خدا و شهنشاهِ انس و جان
وی ختم اوصیاء ز هجر تو اَلاَمان
اویس;528702 نوشت:
اگر چه خوب می دانم خلعت ثمين يحبهم و يحبونه قابل قامت رساى مقربان بارگاه الهى توست و مرا که بویی از جمال حسنت در وجودم نیست سودای محبتت داشتن بلند پروازی و زیاده خواهی است اما ای دور از نظر و نیکو منظر و نیک حضر، مرا که آراستگیم در عوالم هستی گزیدن دوستی حضرت توست دستی ده که دست آویز تو و پایی ده که پایبند تو و قلبی ده که وابسته به تو باشم.
[=microsoft sans serif]هر صبح و شام پر کشد این دل به سوی او***در هر دیار و شهر کنم جستجوی او
می جویم از نسیم سحرگاه بوی او***چشمم سپید گشت و ندیده است روی او
جای سرشک، خون بود از دیده ام روان
پیک اجل رسید و نیامد از او نشان
اویس;528702 نوشت:
به راستی اگر نیمی از این خلق عظیمی که امشب چشم انتظار شروع بازیهای جام جهانی 2014 هستند چشم انتظار قدوم جام جهان نمایت بودند به یقین می آمدی و عالمی را از جشن بی مثال حضور خداگونه ات مدهوش و شیدا می ساختی. زیرا مگر می شود سوز دلی به التهاب آید و برد اليقينِ عشق، التهابش را فرو ننشاند ؟ واحسرتاه بر این دیدگان آفت زده که هم زیستی با سراب لذتهای فانی و تعب آور را از هم اغوشی با لذتهای باقی و طرب آور خوشتر دارند...
آری ای الاهه غربت! بیا که امروز بیش از هر زمانه دیگر کالبد بی جانم منتظر احیای دم عیسوی توست...
دیو پلید نعرۀ مستانه می زند*** شیطان ز شوق خندۀ جانانه می زند
آتش همی به خانه و کاشانه می زند***آموزگار هم، ره افسانه می زند
در این میان چند تنی زار و ناتوان
فریاد می کشند که یا صاحب الزمان
خدایا! چشمان ما را چشمه های عبرت ساز و دل های ما را آکنده از اشک و آتش کن و دل های ما را شناور امواجی نما که درهای سماوات را بکوبند و از بیم تو در بیابان ها و تپّه ها سرگردان شوند؛
دیدگان ما را به روی درهای معرفت خویش بگشا و معرفت ما را فهمی ده که نگرنده نور حکمت باشد . ای دوستدار دل های شیدایان و پایان آرزوهای راغبان!
خدایا! تو آشناترین آشنای دوستان خودی.
خدایا! راز من در نزد تو مکشوف است و پناهگاه دل من در وحشت گناه، تویی.
یاد تو آرام بخش من است؛ آنگاه که در می یابم که سر رشته تمامی کارها در دست تو است و سرچشمه همه کرده ها مشیت تو است.
خدایا! چه کسی بایسته تر از من در بدبختی و تقصیر؟ تو مرا ضعیف آفریده ای، پس چه کسی شایسته تر از تو به عفو من؟
با علم ازلی خویش مرا شناختی و با فرمان های نافذت بر من محیط بودی؛
به اذنت اطاعتت کردم و منّت تو بر من همیشگی است. به علم تو عصیان کردم و در پیشگاهت عذری ندارم.
با رحمت عامت و انقطاع و درماندگی و فقرم از تو می خواهم که مرا بیامرزی و گناه های آشکار و پنهانم را ببخشی، ای بی نیازترین در هستی! (ذوالنّون)
خداوندا ! به ما آن را عطا کن که خود می خواهی؛ ای آنکه بدون سؤال به ما ایمان بخشیدی! پس عفوت را که خواهان آنیم از ما دریغ مدار؛ چه ما به سوی تو می آییم و با
اینکه همیشه گناهکاریم، از تو بخشش می خواهیم. اقرار داریم که بدکاریم؛ اما رو به سوی تو داریم.
خداوندا! از ما آنچه خود به ما منّت کردی و بخشیدی، بپذیر.
اسلام و ایمان را که بدان راهمان نمودی و درستی را نشانمان دادی، فزون تر کن.
یا صاحب الزمان به شما و اجداد مکرمتان می گوییم مولا.مولا یعنی مقتدا و مقتدا یعنی کسی که شایستگی اقتدا به او وجود دارد زیرا او در آن شأن مورد اقتدا نقصی ندارد.
اما مگر می شود شما را مولا و مقتدای خودمان بدانیم آنوقت حتی مظلومیت شما و اجداد مکرمتان را درک نکنیم؟
اگر کسی گرفتار بلایی شد و آنوقت آن بلا خدایی ناکرده طولانی شد.آنوقت ممکن است ذره ای از تنهایی مولا علی را بفهمد.ممکن است کمی معنای نگاههای سرد و طلبکار را بفهمد.ممکن است سقوط انسانیت را ببیند.
اگر کسی مورد تهمت واقع شد و در موردش قضاوت ظالمانه ای کردند و اصلا حرف او را نشنیدند ممکن است ذره ای از داغی که بر جگر امام حسن مجتبی گذاشتند را درک کند.
و یا اگر کسی خواست وظیفه اش را انجام دهد و به او تحقیر و توهین شد و حقش زیر پا گذاشته شد ممکن است ذره ای از زخمهای دل ارباب بی کفن امام حسین را بفهمد.
اما ای مردم لازم نیست همیشه خود بسوزیم تا بفهمیم.می شود دیگران را دید و عبرت گرفت....
تا بحال فکر کرده ایم اینهمه دعوت به فکر و تعقل و تدبر و تأمل در آیات مختلف قرآن کریم برای چیست؟
[="Arial"][="Black"]سلام
نچه وقت دن سورا گنه حالیم خوش دیله تاپیلدیمگلدیم بوریا ، گنه قالمیشام بیلمیرم نینیم ، ناهار دا بَه قوخموشام ، ایندی ده بیلمیرم نینیم . جسارتیم دا الدَن ورمیشیم .
مرسیلر که امتحان لاریمین هامیسین دا چیخمیشام ، ایکی دنه ده امتحانیم قالیب اونار دا چیخسام دا جانیم کوتولار. الله به نواخت من گلجیم او دنیا یا ؟ داریخدیم بود دنیا دان .[/]
کودکی را تصور کنید که
تمام لباسهایش کثیف و خیس و آلوده به لجن و کثافت شده
و همه از او فرار می کنند و هیچکس طرفش نمی آید
در اینجا
تنها کسی که او را می پذیرد مادر است.
چرا که مهرمادر، بی نظیر است.
حال خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد:
من نسبت به بندگانم، از مادر، مهربان ترم
پس هرقدر با گناه، روح خود را کثیف و آلوده کرده ایم
آغوش خداوند برای پذیرش ما باز است
شاعر اشتباه گفته "صدبار اگر توبه شکستی بازآ"
درواقع، هزاران بارهم توبه بشکنی خداوند آماده ی پذیرش توست اگر واقعاً پشیمان باشی
آه...
وقتی خداوند انسان را آفرید، دل را تجلی خاصی بخشید.
ودل از آن روز نهانخانه اسرار شد.
خانه ی در بسته ای که حتی پرده های آن همیشه کشیده شده است.
اما همیشه کسی هست که پرده دل را کنار بزند و آنوقت ...
پرده دلم کنار زده شده است.
باید حرفی بزنم.
با خودم.
حرفی از جنس دل مویه.
ازجنس دلتنگی های غریبانه.
ازجنس بی قراری
از جنس آه.
ازجنس ...
نه اما حرف دلتنگی با خودم تنها که نمی شود!
با خودش می گویم.
اگر حوصله شنیدن ندارید گوشهایتان را بگیرید و دلهایتان را به مرخصی بفرستید.
من امروز بگویم. فردا دیر است!
فردا روز دیگری می گذرد و از ساعت عمر من یک روز کم می شود.
سلام
سلام بر لحظاتی که خواسته یا ناخواسته در یادم بودی!
سلام بر دقایق کوچکی که خواستم باشی!
سلام بر ثانیه های انگشت شمار بودنم!
سلام کلاس عشق تو!
سلام حضورهای اندکم!حواس ناچیزم!
سلام قبولی های ناپلئونیم!
سلام به عشق و آه از نبودن!
آه از هیچ!
آه از عقربه هایی که به فنا رفت!
ساعتهایی که مرور زمان آنها را از کار انداخت و آه از فراموشی.
آه از برنامه های تکراری!
آه از نگاه های منهدم کننده شبهای انتظار که در چشمان من ظهور نمی کنند!
دریغ از عکس نگاهت که هیچگاه در قرنیه چشمانم ،چاپ نشد!
آه از بر صندلی نشستن ها و نبودنت!
آه از زیست خواندن و نبودنت!
آه از بر زمین قدم نهادن و جاذبه نداشتنت!
آه از تصور نبودنت!
آه...
واینها چیستند جز تصور نبودنت؟
و استدلال بر اینها چیست جز معنای نشنیدنت؟
نشنیدن آهنگ قدمهایت که در کوچه ی تنهایی ام طنین انداخت و گوش من، گنگ بود.
وندیدن لحن گیرای صدایت و عقیم بودن قرنیه چشمهایم!
پس ، آه از نبودنم!
آه از ندیدنم!
آه از نبودنم!
آه از پرده گوشهایم که صدایت را پرتاب می کرد!
آه از شبکه چشمانم که نگاهت را بایگانی می کند!
آه از آرشیو خاطراتی که همیشه خاک می خورد!
حتما خودت می دانی که دلم لک زد و پوسید .از بس اشک غم بر آن چکید!
زبانم شاهراه غربت شد ، از بس کز کرد و نالید!
وتو نیستی!
در نقشه بی طرح گذرگاهم!
در چهار راه بی شارع دیدگانم!
در حیات بی درد گیسوانم!
و دغدغه تویی ، آنگونه که می دانم و گمشده منم ، بی آنکه بدانم!
شاید حرفهایم خواندنی نباشد،
شاید نگاهم الفبا ندارد!
اما تو ، حروفی بی مشقی!
املایی بی دیکته!
وصدایت را لمس می کنم ، وقتی نمی شنوم!
و نگاهت را می نویسم وقتی نمی بینم.
و من نیامدم که خاطره باشم یا نباشم، لحظه ای باشم یا نباشم!
آمده ام که همه ی تو باشم!!!
نمی دانی که چقدر چشمهایم خیسند و تقصیر از من نیست!
و چقدر دهانم را پلمپ می کنن و تقصیر از من نیست!
وچقدر دلم را ....
ومن نیامدم که تبرئه شوم یا نشوم!
بهانه بیاورم یا نیاورم!
آمده ام که همه ی تو را ببینم.
و عشق را در تو یافتم، از لحظه ولادت ضمیرم، از روز بی تاریخ شفای روحم!
و تو ای سایبان بیابان ظلمت سوز !
بر دانسته ها ونا دانسته هایم بارم نگذار که نمره تویی در حد لیاقت دلم!
نه ، دیگر نمی خواهم بگویم ...
سلولهایم مملو از پاکی است.
عشق در بافتهای تنم رسوخ کرده است .
بی تابی و بی دلی در یک قدمی من کمین کرده است.
نه ، نمی خواهم از انشای عشق بگویم ولی بدان دی اکسید کربن ریه هایم ، گاهی برای دوست داشتن تو آه می شود!
و تو بزرگی
و بزرگتر از اینکه آه من را نشنوی!
آه ...
[="Arial"][="Black"]سلام منیم الله هیم
منه یادیان گلیر?
من همانام که فقط عجیب غریب شی لر بیلنن ایستیرم
همانام کی صبح نماز لاریمین چوخه قضا اولار
همانام که فقط مشکلولوم اولاندا سنین یادیان توشوروم
منیم معبودوم اینیدی یادیان گلدی من کیمم ?
الله سن منیم فطرتم و سرشتم پاک ساخلیب سان , اما بیلمیرم نیه آرزو لارم بو دنیا نین رنگین آلیب اوزونه
منیم الله هیم من نقدر ده سنن تشکر الیسم آز دی ,
بابت بیربله نعمت کی منه عطا الیب سن و من اونارین قدرین بیلمیرم منی باغیشلا
الله خواهش الیرم هامینی دوز یولا هدایت اله , منی ده اونارین ایچینده هدایت اله .
الله مرسیلر که منیم هوامی ساخلیسان بیلمه بیر بله چوخ ایستیسن .[/]
شب جمعه درِ رحمت بود باز
دهد پروردگار از عرشت آواز
که می بخشم تو را عبدِ گنه کار
مشو شرمنده سر پایین مینداز
خطا کردی عطایت کرده ام من
بیا کن آشتی با من ، مکن ناز
بگو دردِ دلت را در دلِ شب
بدار ای بنده ی من حاجت ابراز
نیاوردم به روی خود گناهت
به نزدِ مردمت کردم سر افراز
به نفسِ خویشتن کردی ستمها
بیا امشب به حالِ خود بپرداز
که را دیدی چو من پوشنده ی عیب
بدان ای بنده هستم محرمِ راز
مشو نومید از آمرزشِ من
که غفّر الذنوبم من، سبب ساز
پشیمان شو از اعمالِ گذشته
پذیرم توبه را گر بشکنی باز
تو افتادی به دامِ دیوِ شیطان
نبود این مقصدِخلقت از آغاز
فریبِ گفته ی شیطان مخور تو
بیا تا من بگردم با تو دمساز
تویی اندر قفس مرغِ بهشتی
بگیر از رحمتِ من بالِ پرواز
خدایا کن نظر بر حالِ محزون
که شاد از یادِ تو باشد غزل ساز
شاعر : علی اکبر شجعان
ستایش می کنم خــداوند را برای تکمیل نعمت های او تسلیم بودن برابر بزرگی اوو ایمن ماندن از نافرمانی او،و در رفع نیازها از او یاری میطلبمزیرا آن کسی را که خدا هدایت کند،هرگز گمــراه نگرددو آن را که خدا دشمن داند،هرگز نجــات نیابدو هر آن کسی را که خداوند بی نیاز گرداند،نیــازمند نخواهد شدپس حمد و ستایش خــداوند از همه چیز گرانسنگ تر و برترین گنجی است که ارزش ذخیره شدن دارد.
خدایا اینروزها خیلی داغونم ! جز تو که کسی ندیده...!!!
من اعتماد کردم که از من برای من به همه مهربان تری
اعتماد به بزرگان داشتن که ملامت کردن نداره!!!!!!!!
کمکم کن که دیگران ملامت ام نکنند که تو تنها شاهد روزگار منی :Ghamgin::Ghamgin:
کاربر مهمان خوش آمدید
خدایا حالی عطا کن ماندگار
که دل از این دور و نزدیک شدن ها بی تاب است
از این نمازهایی که گاه داغ میشود و شعله میکشد
و گاه سرد میشود و خسته
هرچند نماز سردش هم آب است به آتش دلهای بی قرار
[=lucida console]
[=lucida console]
[=lucida console]
[=lucida console]
[=lucida console]
[=lucida console]
[=lucida console] . . . خدایا . . .
سلام خدا.منو ازخودم بگیر.انگارقرارنیست حالم خوب بشه.خدایا یه نشونه نشونم بده که هنوز دوستم داری.من بی وفام من رسم عاشقی روبلد نیستم.ولی تو که ازاین اخلاقا نداری.ببین حالم خرابه.نمیخوای نگام کنی؟دلم برای نگات تنگ شده اخه تواسک دینم ننویسم که دق میکنم.خدایا به ابروی حضرت فاطمه دستمو بگیر.دیگه توان ادامه دادن ندارم.ماتم.محوم.چی شده؟من کیم؟چرااقا نمیبینم؟چرایدفعه همه رفتن؟من آقامو میخوام.من دستای خدارومیخوام.خدادستاتو میخوام.خدا میدونی چمه.ولی من نمیدونم.دلیل تنهابودنم.بدون اقا بودنم.پیش تو نبودنم.هیچی نمیدونم
[="Microsoft Sans Serif"][="Navy"]هر چیزی که میخواهی [/]
فقط از خدا بخواه
خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند...
[=Georgia]با عرض سلام خدمت همه دوستان عزیزم. میلاد فرخنده خاتم الائمه حضرت بقیه الله اعظم مهدی موعود علیه السلام را خدمت همه شما سروران گرامی تبریک عرض می نمایم و به رسم تهنیت متنی را که ساعتی پیش نگاشته ام پیشکش محضر انورتان می نمایم.
ای نامت نور دیده آشنایان و یادت آیین منزل مشتاقان و یافتنت چراغ دل مریدان و انست طراوت جان دوستان، سلام.
ای آنکه مهربان تر از من به منی! از لبریز محبتت چه گویم که حتی اگر خلقی را با من بد خو کنی از سر آن است که می خواهی رخم را به ناچار زانسو کنی. ای کاش در عاشق پیشگی کمتر از کبوتر الفت یافته با صاحبخانه نبودم كه حتی اگر صاحبخانه جوجگانش را سر بُرَد کبوتر از وی نمى پرد و نمی برد و دور نمی شود. آه از تكاسلی که همواره در سلوک به جانبتان ورزیدم و ستمى که از فراغ شما بر خود روا داشتم كه كمترين آه حسرتم در زمانه بیداری دلها برترين زبانه آتش دوزخ است.
ای خاموش گویا و ای چشم سر بسته بیناو ای گوش دل گشوده دانا! کاش از طریقت طیاریت می آموختم که پرواز به قله ریاض در گرو لب فرو بستن از ناکامیها و چشم و گوش پوشاندن از خودکامگیها است آن را که لب از نابجا بست نعمت گویایی فراهم شد و آن را که چشم و گوش از ناروا شست عطای بینایی و شنوایی میسر گشت.
ای آنکه مطلوب و مقصود ره یافتگانی! اگر دیگران تو را به جستن یافتند من تو را به گریختن از خود یافتم و اگر دیگران تو را به ذکر کردن جویند من تو را به خود فراموش کردن جویم.
ای هزار سال منتظر فرج دل گره فتاده ما! عاشقان منتظرت در ازدحام دردهای انتظار سودای جمالت دارند و از بحر غیبت شگفت انگیز پر اسرارت دُرهای جان فزا به تور شکار خود گیرند یعنی همان غیبتی که به همراه آورنده شکاکی دوستان و فحاشی دشمنان است موجب عیّاشی ایشان است که از هِجر همان گیرند که از حَضَر و تو نیک می دانی که من در زمره کدامین از این خلائقم. آری طعام روحى كه مَطعم و مأكل ارواح مطهر آمد كى در كام هر کاهلی گوارا گردد؟
ای شه کبریایی قائم! از ادبت سخت در عجبم که دیری است که بر بی ادبی ام مدارایی و بر عهد شکنی ام شکیبایی. گاه ندانم که از حسرت عهد شکنی ام بر آنچه تو خواهی بگریم یا از نعمت شکیبایی ات بر آنچه من هستم بنازم.
شرح آلام مهجوری و از پای فتادگی ام را کجا خوانم و داغ ننگین سبکسری و سیه نگری ام را کجا برم؟ خوب می دانم ألمى كه موجب عدم وصول به فيض مى گردد جز تعب حب دنيا نيست کاش آن سرَ فاش گفته امام بحق ناطق، كشاف حقائق، امام جعفر صادق عليه السلام را آویزه گوش و آموزه هوش خویش قرار می دادم که همواره می فرمود: «أوحى الله الى الدنيا أن اخدمى من خدمنى و أتعبى من خدمك»-خداوند به دنیا وحی فرستاده است که خدوم خدمتگزاران من و رنجور خدمتگزاران تو باشد-
ای آنکه عیان تر از هر عیانی! پرده پوشی و غیبت و در خفا بودنت حکایت حجاب این عاصی معاصی است که از حضرت ثامن الائمه عليه السلام سئوال شد كه چرا خداوند از خلق در حجاب است ؟ در جواب فرمود : حجاب از بسيارى گناهان مردم است ( قال الرجل : فلم احتجب ؟ فقال ابوالحسن عليه السلام : ان الحجاب على الخلق لكثره ذنوبهم)
ای که برای رهایی از اندوه، صبح و شبانت آکنده از ذکر شریف «لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين» است، آنکه جفا روا داشته و وجود نازنینت را به طوفان کشتی شکن غم مبتلا نموده این خاک نشین فرو افتاده است که لطفت به عیان دیده و دیدگان به عطایت بسته است. تو به خدایت نه از خودت که از خیانت من پناه گیر که هر چه بی نصیبی است از سر این گدای سراپا تقصیر است.
ای بی همتای مصفای از عیوب، ناخواستگی و ناخواندگیت مرا که محصول نارسی و ناصبوری من در برابر ابتلائات زمانه است این آزمند آرزومند خسته را بزرگترین فغان است که عمری در برابر نغمه های خدارسانت چشم و گوش بسته و سایه رحمت بی مثالت را بر قامت آفتابزده گناهانم نادیده گرفتم به راستی کاش دمی اندیشه می کردم که كدامین ملك داعى سائل آمده و كدامین مالك همدم مملوك گشته است که تو این چنین پروانه وار به گرد سوزش وجود آتشین منی؟
ای حکایت گرانباری صبر و استقامتت بیرون از مقال! می دانم بر روی دوشت که دیری است از بیکرانه حمل اسرار قران و انبوه تحمل جفای دشمنان و بی وفایی دوستان و عصیان یاران خم گشته است غم دنیازدگی و عافیت طلبی و افتادگی من نیز سهمی دارد مرا ببخش که جز بر بارت نیفزودم و جز وبالت نبودم. مگر نه آن است که از خير محض جز نكويى نايد و دربند حدود جز شرور نزاید.
ای که ترنم نامت ما را جواز وصول و کرشمه مهرت ما را جهاز حضور، هر که تو را از مجرای درک فیض روان خویش شناخت و عَلَم مهر تو بیفراخت، هر چه بی تو بود بیفروخت و هر چه غیر تو بود بینداخت.
ای که اساس هر كار و ملاك هر امر و مصدر آمال رهروانی! تو چنانی که هرکه تو را لاف معرفت دارد بدو غریبی و هر که تو را داغ محبت دارد بدو قریبی. فاش گویم تو را شناختن از تو رستن است و به تو پیوستن از خود گذشتن.
اگر چه خوب می دانم خلعت ثمين يحبهم و يحبونه قابل قامت رساى مقربان بارگاه الهى توست و مرا که بویی از جمال حسنت در وجودم نیست سودای محبتت داشتن بلند پروازی و زیاده خواهی است اما ای دور از نظر و نیکو منظر و نیک حضر، مرا که آراستگیم در عوالم هستی گزیدن دوستی حضرت توست دستی ده که دست آویز تو و پایی ده که پایبند تو و قلبی ده که وابسته به تو باشم.
بگذار ملموس تر بگویم : به راستی اگر نیمی از این خلق عظیمی که امشب چشم انتظار شروع بازیهای جام جهانی 2014 هستند چشم انتظار قدوم جام جهان نمایت بودند به یقین می آمدی و عالمی را از جشن بی مثال حضور خداگونه ات مدهوش و شیدا می ساختی. زیرا مگر می شود سوز دلی به التهاب آید و برد اليقينِ عشق، التهابش را فرو ننشاند ؟ واحسرتاه بر این دیدگان آفت زده که هم زیستی با سراب لذتهای فانی و تعب آور را از هم اغوشی با لذتهای باقی و طرب آور خوشتر دارند...
آری ای الاهه غربت! بیا که امروز بیش از هر زمانه دیگر کالبد بی جانم منتظر احیای دم عیسوی توست...
راستی اکنون یادم آمد آنچه در اغاز تصمیم نوشتنش داشتم... آقا تولدت مبارک...
خیلی زیبا بود، واقعا نقش منتظر بازی کردن با خود منتظر بودن خیلی تفاوت داره.کاش منتظر واقعی باشیم...
[="Navy"]
:geryeh:آه......
:geryeh:
:geryeh:
:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
ببخشید از اول تا اخرش فقط گریه کردم..
هیچی نداشتم بگم.فقط اشک....
خیلی زیبا بود استاد....خیلی.......[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
[=Times New Roman][="Arial"]با سلام حضور شما بزرگوار و دیگر بزرگواران
[=Times New Roman][="Arial"]متن بسیار زیبایتان شایسته دیدگان هر عاشق بهقدوم مولایمان است
ان شاءالله بحضورش دیدگان همه آرزومندان به برگرفتن از پرتوی از انوار درخشنده اشبینا گردد بینایی به وسعت و اعماق معرفتی که ظهورش را باید و شایسته آن .
متن زیر دلنوشته ایست مطبوع در روزنامه الوفاق
تقدیم حضور حضرتش و تمامی مشتاقانش
نکند بیاید و ما نباشیم خصوصا با حضور قلب
[=Times New Roman][="Arial"]
[=Times New Roman][="Arial"]@الانتظار@
[=Times New Roman][="Arial"]نحن بانتظار مجیئه
[=Times New Roman][="Arial"]نعد الارقام
[=Times New Roman][="Arial"]نعد الثوانی و الساعات
[=Times New Roman][="Arial"]نعد الایام
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]عبر مضی الزمن
[=Times New Roman][="Arial"]نعم یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]استمع بصوت قدومه
[=Times New Roman][="Arial"]استمع بکلماته القیمه
[=Times New Roman][="Arial"]استمع الی انفاسه القدسیه
[=Times New Roman][="Arial"]نعم
[=Times New Roman][="Arial"]هو یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی من بطن التاریخ
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی حینما نعد قلوبنا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد ذوبان جلید التاریخ
[=Times New Roman][="Arial"]بعد خروجنا من انانیتنا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد غرس الحب فی قلوبنا
[=Times New Roman][="Arial"]وبعد نمو بذور الحق فی حیاتنا
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی و سیاتی
[=Times New Roman][="Arial"]فی قریب عاجل
[=Times New Roman][="Arial"]والمستقبل التی نوفر ظروفه
[=Times New Roman][="Arial"]و نهیئا افکارنا
[=Times New Roman][="Arial"]و نمهد طریقنا
[=Times New Roman][="Arial"]لظهوره
[=Times New Roman][="Arial"]بعد محو الزنجار و الغبار
[=Times New Roman][="Arial"]بعد ابتداء حرکتنا
[=Times New Roman][="Arial"]و نحن سنشاهد حضوره
[=Times New Roman][="Arial"]وخمود نار البغض فی افئدتنا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد انفتاح زهور العشق فی اعماق قلوبنا
[=Times New Roman][="Arial"]وبعد نضج ثمار الایمان فی افکارنا و اعمالنا
[=Times New Roman][="Arial"]یاتی
[=Times New Roman][="Arial"]من ارض القداسه و الشرف
[=Times New Roman][="Arial"]سياتي و سياتي وسياتي
[=Times New Roman][="Arial"]وتهرب العداوه و تنوب المحبه بیننا
[=Times New Roman][="Arial"]بعد نفوذ انواره فی عقولنا
[=Times New Roman][="Arial"]و الارض تضاء بقدومه
[=Times New Roman][="Arial"]موجة من بطون التاریخ بعد جموده
[=Times New Roman][="Arial"]ویدمر اکواخ الیل الحالک
[=Times New Roman][="Arial"]و ینقذ بزعامته کل الاجیال والانسال
[=Times New Roman][="Arial"]و یروی قلوبنا الظمئان بدمه وکلامه و کونه
[=Times New Roman][="Arial"]و سایتی بعد رحاله العظیم و بعد غیبته الطویلة
[=Times New Roman][="Arial"]و سیکتب اصالة التاریخ بانصاره
[=Times New Roman][="Arial"]لاتصالنا الی جذورنا الالهیة
[=Times New Roman][="Arial"]و هو المهدی الی ازدهار الحیاة الطیبة
[=Times New Roman][="Arial"]و نحن بانتظار ظهوره....... طلوعه............ و بزوغهفی افق مناجاتنا
[=Times New Roman][="Arial"]و ننظر و ننظر
[=Times New Roman][="Arial"]و ننتظر و نفرح و نحتفل بعید میلاده
[=Times New Roman][="Arial"]میلاد الشوق و السرور
[=Times New Roman][="Arial"]میلاد الطهر و العطور
[=Times New Roman][="Arial"]میلاد النور و الشروق
[=Times New Roman][="Arial"]فنهنا بنفوسنا لهذا المولود الموعود و لهذا المجيئالمبارك
[=Times New Roman][="Arial"]زهرا الحسيني
[=Times New Roman]
سلام الان پخش زنده احیای استادرائفی تو سایت مصاف برقرارهwww.masaf.irگوش کنید توروخدا برای من حقیرم دعا کنید
خدایا من بی لیاقت چرا زندم؟چندوقته داغش بدلم مونده 1نماز جماعت برم.الانم بایدتو خونه تک وتنها احیاروبشنوم.خدایا نمیخوای ت جمع خوبات رام بدی؟نمیذاری یکم التماست کنم؟باشه اشکال نداره ولی یادت باشه من رو مهربونیت حساب باز کرده بودم.شاید همین حساب پروم کرد وگناه کردو...دیگه دوستم نداری؟
[="Navy"]
:geryeh::geryeh:[/]
[=arial][=arial][=comic sans ms]یا رفیق من لا رفیق له![=arial]
مرا ببخش که بدم
اما....
تو [=arial][=arial]ارحم الراحمینی[=arial]!
[=arial]
و البته ایمان!
[=arial][=arial]
دستم را رها مکن و قلبم راپـــر کن از یاد خودت................................
[=arial]+دل شکسته قیمتی تره آره!
صدای بهتری داره!
[=arial]
خدا ببین چقدر دلم شکسته!
(حامد زمانی)[=arial]
[=arial]
[=comic sans ms]با همه روسیاهی هام
امید تو به دل دارم
اوراه دشت غم ام
میشه بشم گدای خانه زاد تو؟؟
با اینکه گناهکارم
نذار که بی پناه بمونم
تو بزگواری اقا
اجازه هس بازم بگم
تو جمع خوبات راهم نمیدی؟؟
آقاجون تنها امید من تویی
با همه بی حیایی هام
ضامن دلم میشی؟؟
اقا دلم خریدار نداره
اما اقاجون قیمتیه
دل شکسته را میگن جای خداست
ببین دل منم بد شکسته اقاجون
شب تولدت داره میلرزه اقاجون
مرحم به زخم هاش میذاری؟؟؟
یا مهدی ادرکنی(عج)
التماس دعا
ممنون از دعوتتون. هرچند دل نوشته من پای نوشته شما و زمزمه ها نیست .:Gol::Gol:
.......................................... ..........................................
[SPOILER]
:Doaa:خدایا کمکم کن حتی به اندازه یک نقطه هم یادت فراموشم نشود که نمی دانم آن فاصله را چه چیزی پر خواهد کرد :Ghamgin:
..................................................................................... [/SPOILER]
[="Tahoma"][="Navy"]خدایا
[/]
در وجودم
با خیالت
بی خیال عالمم
الهی و ربی من لی غیرک
[="Tahoma"][="Black"][=hammihan_font]الهی !!![=hammihan_font] به من قدرتی عطا فرما تا در[=hammihan_font] برابر حکمت تو[=hammihan_font] سکوت[=hammihan_font] کنم
[=hammihan_font]الهی !!!![=hammihan_font] به من قدرتی عطا فرما تا از [=hammihan_font]شادی بندگانت [=hammihan_font]شاد [=hammihan_font]باشم
[=hammihan_font]الهی !!!![=hammihan_font]به من قدرتی عطا فرما تا به[=hammihan_font] بندگانت [=hammihan_font]بی ریا [=hammihan_font]خدمت [=hammihan_font]کنم
[=hammihan_font]من[=hammihan_font] عاشق تو[=hammihan_font] هستم
[=hammihan_font]من فرمانبردار اراده تو هستم به من و دوستانم برکت عطا فرما
آمین یا رب العالمین
هم شدم از تؤبه خجل، هم ز تو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!
حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم
[="Arial"][="Black"] اویس;528702 نوشت:
اویس;528702 نوشت:
اویس;528702 نوشت:
اویس;528702 نوشت:
اویس;528702 نوشت:
[=microsoft sans serif]یا رب به سوز سینۀ رندان رازپوش***یا رب به اشک دیدۀ پیران می فروش
یا رب به حسرت دل طفلان ژنده پوش***یا رب قسم به سوز دل عاشقان خموش
برگیر پرده از رخ شاهنشه زمان
بفشان سحاب از رخ خورشید این جهان
[=microsoft sans serif]این خلق غافل است ز وزر و گناه خویش***وین قوم خوشدل است ز روز سیاه خویش
این کاروانِ غمزده گم کرده راه خویش***نی راه خود شناخته و نی پناه خویش
دزد است در کمین و بخفته است ساربان
دشمن فرا رسیده و کرده است قصد جان
[=microsoft sans serif]طفل زمانه زار و زمین گیر گشته است***در انتظار مقدم شه پیر گشته است
قران غریب وار به زنجیر گشته است***صبح وصال غمزدگان دیر گشته است
ای حجّت خدا و شهنشاهِ انس و جان
وی ختم اوصیاء ز هجر تو اَلاَمان
[=microsoft sans serif]هر صبح و شام پر کشد این دل به سوی او***در هر دیار و شهر کنم جستجوی او
می جویم از نسیم سحرگاه بوی او***چشمم سپید گشت و ندیده است روی او
جای سرشک، خون بود از دیده ام روان
پیک اجل رسید و نیامد از او نشان
دیو پلید نعرۀ مستانه می زند*** شیطان ز شوق خندۀ جانانه می زند
آتش همی به خانه و کاشانه می زند***آموزگار هم، ره افسانه می زند
در این میان چند تنی زار و ناتوان
فریاد می کشند که یا صاحب الزمان
[=arial]صلوات + دعا + صلوات
:Gol:
الهی انت کما احب فجعلنی کما تحب
خدایا! تو اون جوری هستی که من دوست دارم، منم اون جوری کن که خودت دوست داری!
دیدگان ما را به روی درهای معرفت خویش بگشا و معرفت ما را فهمی ده که نگرنده نور حکمت باشد . ای دوستدار دل های شیدایان و پایان آرزوهای راغبان!
خدایا! تو آشناترین آشنای دوستان خودی.
خدایا! راز من در نزد تو مکشوف است و پناهگاه دل من در وحشت گناه، تویی.
یاد تو آرام بخش من است؛ آنگاه که در می یابم که سر رشته تمامی کارها در دست تو است و سرچشمه همه کرده ها مشیت تو است.
خدایا! چه کسی بایسته تر از من در بدبختی و تقصیر؟ تو مرا ضعیف آفریده ای، پس چه کسی شایسته تر از تو به عفو من؟
با علم ازلی خویش مرا شناختی و با فرمان های نافذت بر من محیط بودی؛
به اذنت اطاعتت کردم و منّت تو بر من همیشگی است. به علم تو عصیان کردم و در پیشگاهت عذری ندارم.
با رحمت عامت و انقطاع و درماندگی و فقرم از تو می خواهم که مرا بیامرزی و گناه های آشکار و پنهانم را ببخشی، ای بی نیازترین در هستی! (ذوالنّون)
خداوندا ! به ما آن را عطا کن که خود می خواهی؛ ای آنکه بدون سؤال به ما ایمان بخشیدی! پس عفوت را که خواهان آنیم از ما دریغ مدار؛ چه ما به سوی تو می آییم و با
اینکه همیشه گناهکاریم، از تو بخشش می خواهیم. اقرار داریم که بدکاریم؛ اما رو به سوی تو داریم.
خداوندا! از ما آنچه خود به ما منّت کردی و بخشیدی، بپذیر.
اسلام و ایمان را که بدان راهمان نمودی و درستی را نشانمان دادی، فزون تر کن.
بـوی ِ نـاب ِ بهشـت می دهـد همـۀ نام های ِ قشـنگ ِتـو
می گذارمشان روی ِ زخــم های ِ د ِ لَ م ..
گفته بودی اَلجَبّـار
یعنی کسی که جُبران می کند همـۀ شکستگی هایِ د ِ لَ ت را
گفته بودی اَلمُصَـوِّر
یعنی کسی که از نُـو می سازد
همـۀ آنچه را ویـران شده است درون ِ د ِ لَ ت
گفته بودی الشّافـی
یعنی کسی که شفا می دهد تمـام ِ زخم هایِ عمیق و نا علاج را
هوای ِ دلـم سبک می شود با زمزمـۀ نام هایِ زیبایت نَفـَس میـکِشَم در هوایِ مهـربانی هـایِ نابت
[=arial] من هـمانی هسـتم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم .
[=arial]همانی که وقتی دلش می گیرد وبغضش می ترکد،می آیدسراغت
[=arial]من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند .
[=arial]و چشم هایش را می بندد و می گوید :
[=arial]من این حرف ها سرم نمی شود! باید دعایم را مستجاب کنی!
[=arial]همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند!
[=arial]همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد !!
[=arial]همانی که بعضی وقت ها پشت سـر مردم حرف می زند !
[=arial]گاهی بدجنس می شود ، البته گاهی هم خودخواه !
[=arial]حـالا یـادت آمـد مـن کـی هـستم ؟!معبود من !
[=arial]ساليانيست مرا راهي صحراي پر از رنگ و فريب كرده اي
[=arial]تا در آن سير كنم و تو را بيابم و با تو عاشقي و بندگي كنم .
[=arial]آن وقت كه مرا فرستادي پاك و سبحان بودم
[=arial]اما حال پر از رنگ دنيا شده ام.
[=arial]آن روز خود به من گفتي تا هميشه كنار تو
[=arial]هستم مرا فراموش نكن .اما امروز ياد همه هستم جز تو ..
[=arial]خداي من !پشيمـانم حلالم كـن
بسم الله الرحمن الرحیم
یا صاحب الزمان به شما و اجداد مکرمتان می گوییم مولا.مولا یعنی مقتدا و مقتدا یعنی کسی که شایستگی اقتدا به او وجود دارد زیرا او در آن شأن مورد اقتدا نقصی ندارد.
اما مگر می شود شما را مولا و مقتدای خودمان بدانیم آنوقت حتی مظلومیت شما و اجداد مکرمتان را درک نکنیم؟
اگر کسی گرفتار بلایی شد و آنوقت آن بلا خدایی ناکرده طولانی شد.آنوقت ممکن است ذره ای از تنهایی مولا علی را بفهمد.ممکن است کمی معنای نگاههای سرد و طلبکار را بفهمد.ممکن است سقوط انسانیت را ببیند.
اگر کسی مورد تهمت واقع شد و در موردش قضاوت ظالمانه ای کردند و اصلا حرف او را نشنیدند ممکن است ذره ای از داغی که بر جگر امام حسن مجتبی گذاشتند را درک کند.
و یا اگر کسی خواست وظیفه اش را انجام دهد و به او تحقیر و توهین شد و حقش زیر پا گذاشته شد ممکن است ذره ای از زخمهای دل ارباب بی کفن امام حسین را بفهمد.
اما ای مردم لازم نیست همیشه خود بسوزیم تا بفهمیم.می شود دیگران را دید و عبرت گرفت....
تا بحال فکر کرده ایم اینهمه دعوت به فکر و تعقل و تدبر و تأمل در آیات مختلف قرآن کریم برای چیست؟
[="Tahoma"][="Black"]
و وفادارترین معشوق هم اوست که انسان را پس از همه خطاها
و دل دادن بهدنیا و اهل دنیا در آغوش عشق میپذیرد . . .
[="Arial"][="Black"]سلام
نچه وقت دن سورا گنه حالیم خوش دیله تاپیلدیمگلدیم بوریا ، گنه قالمیشام بیلمیرم نینیم ، ناهار دا بَه قوخموشام ، ایندی ده بیلمیرم نینیم . جسارتیم دا الدَن ورمیشیم .
مرسیلر که امتحان لاریمین هامیسین دا چیخمیشام ، ایکی دنه ده امتحانیم قالیب اونار دا چیخسام دا جانیم کوتولار. الله به نواخت من گلجیم او دنیا یا ؟ داریخدیم بود دنیا دان .[/]
خداوندا!
یاری ام کن تا دنیا برای من وسیله ای باشد برای رسیدن به تو
نه اینکه تو وسیله ای برای من باشی برای رسیدن به دنیا
خداوندا! مرا به مرحله ای برسان تا تو را فقط به خاطر "رفع حاجت"و "رسیدن به جنت" دوست نداشته باشم
خداوندا! به من رحم کن!
تمام لباسهایش کثیف و خیس و آلوده به لجن و کثافت شده
و همه از او فرار می کنند و هیچکس طرفش نمی آید
در اینجا
تنها کسی که او را می پذیرد مادر است.
چرا که مهرمادر، بی نظیر است.
حال خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد:
من نسبت به بندگانم، از مادر، مهربان ترم
پس هرقدر با گناه، روح خود را کثیف و آلوده کرده ایم
آغوش خداوند برای پذیرش ما باز است
شاعر اشتباه گفته "صدبار اگر توبه شکستی بازآ"
درواقع، هزاران بارهم توبه بشکنی خداوند آماده ی پذیرش توست اگر واقعاً پشیمان باشی
به نام خدا
سخني با غريب عالم
آه...
وقتی خداوند انسان را آفرید، دل را تجلی خاصی بخشید.
ودل از آن روز نهانخانه اسرار شد.
خانه ی در بسته ای که حتی پرده های آن همیشه کشیده شده است.
اما همیشه کسی هست که پرده دل را کنار بزند و آنوقت ...
پرده دلم کنار زده شده است.
باید حرفی بزنم.
با خودم.
حرفی از جنس دل مویه.
ازجنس دلتنگی های غریبانه.
ازجنس بی قراری
از جنس آه.
ازجنس ...
نه اما حرف دلتنگی با خودم تنها که نمی شود!
با خودش می گویم.
اگر حوصله شنیدن ندارید گوشهایتان را بگیرید و دلهایتان را به مرخصی بفرستید.
من امروز بگویم. فردا دیر است!
فردا روز دیگری می گذرد و از ساعت عمر من یک روز کم می شود.
سلام
سلام بر لحظاتی که خواسته یا ناخواسته در یادم بودی!
سلام بر دقایق کوچکی که خواستم باشی!
سلام بر ثانیه های انگشت شمار بودنم!
سلام کلاس عشق تو!
سلام حضورهای اندکم!حواس ناچیزم!
سلام قبولی های ناپلئونیم!
سلام به عشق و آه از نبودن!
آه از هیچ!
آه از عقربه هایی که به فنا رفت!
ساعتهایی که مرور زمان آنها را از کار انداخت و آه از فراموشی.
آه از برنامه های تکراری!
آه از نگاه های منهدم کننده شبهای انتظار که در چشمان من ظهور نمی کنند!
دریغ از عکس نگاهت که هیچگاه در قرنیه چشمانم ،چاپ نشد!
آه از بر صندلی نشستن ها و نبودنت!
آه از زیست خواندن و نبودنت!
آه از بر زمین قدم نهادن و جاذبه نداشتنت!
آه از تصور نبودنت!
آه...
واینها چیستند جز تصور نبودنت؟
و استدلال بر اینها چیست جز معنای نشنیدنت؟
نشنیدن آهنگ قدمهایت که در کوچه ی تنهایی ام طنین انداخت و گوش من، گنگ بود.
وندیدن لحن گیرای صدایت و عقیم بودن قرنیه چشمهایم!
پس ، آه از نبودنم!
آه از ندیدنم!
آه از نبودنم!
آه از پرده گوشهایم که صدایت را پرتاب می کرد!
آه از شبکه چشمانم که نگاهت را بایگانی می کند!
آه از آرشیو خاطراتی که همیشه خاک می خورد!
حتما خودت می دانی که دلم لک زد و پوسید .از بس اشک غم بر آن چکید!
زبانم شاهراه غربت شد ، از بس کز کرد و نالید!
وتو نیستی!
در نقشه بی طرح گذرگاهم!
در چهار راه بی شارع دیدگانم!
در حیات بی درد گیسوانم!
و دغدغه تویی ، آنگونه که می دانم و گمشده منم ، بی آنکه بدانم!
شاید حرفهایم خواندنی نباشد،
شاید نگاهم الفبا ندارد!
اما تو ، حروفی بی مشقی!
املایی بی دیکته!
وصدایت را لمس می کنم ، وقتی نمی شنوم!
و نگاهت را می نویسم وقتی نمی بینم.
و من نیامدم که خاطره باشم یا نباشم، لحظه ای باشم یا نباشم!
آمده ام که همه ی تو باشم!!!
نمی دانی که چقدر چشمهایم خیسند و تقصیر از من نیست!
و چقدر دهانم را پلمپ می کنن و تقصیر از من نیست!
وچقدر دلم را ....
ومن نیامدم که تبرئه شوم یا نشوم!
بهانه بیاورم یا نیاورم!
آمده ام که همه ی تو را ببینم.
و عشق را در تو یافتم، از لحظه ولادت ضمیرم، از روز بی تاریخ شفای روحم!
و تو ای سایبان بیابان ظلمت سوز !
بر دانسته ها ونا دانسته هایم بارم نگذار که نمره تویی در حد لیاقت دلم!
نه ، دیگر نمی خواهم بگویم ...
سلولهایم مملو از پاکی است.
عشق در بافتهای تنم رسوخ کرده است .
بی تابی و بی دلی در یک قدمی من کمین کرده است.
نه ، نمی خواهم از انشای عشق بگویم ولی بدان دی اکسید کربن ریه هایم ، گاهی برای دوست داشتن تو آه می شود!
و تو بزرگی
و بزرگتر از اینکه آه من را نشنوی!
آه ...
تو مهربان جاودان آسیب نا پذیر من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی:Sham:
خود را دارا ترین فرد جهان میدانم زیرا
تو تمام داشته ی من
میان انبوه نداشته هایم هستی …
:Sham:[="Arial"][="Black"]سلام منیم الله هیم
منه یادیان گلیر?
من همانام که فقط عجیب غریب شی لر بیلنن ایستیرم
همانام کی صبح نماز لاریمین چوخه قضا اولار
همانام که فقط مشکلولوم اولاندا سنین یادیان توشوروم
منیم معبودوم اینیدی یادیان گلدی من کیمم ?
الله سن منیم فطرتم و سرشتم پاک ساخلیب سان , اما بیلمیرم نیه آرزو لارم بو دنیا نین رنگین آلیب اوزونه
منیم الله هیم من نقدر ده سنن تشکر الیسم آز دی ,
بابت بیربله نعمت کی منه عطا الیب سن و من اونارین قدرین بیلمیرم منی باغیشلا
الله خواهش الیرم هامینی دوز یولا هدایت اله , منی ده اونارین ایچینده هدایت اله .
الله مرسیلر که منیم هوامی ساخلیسان بیلمه بیر بله چوخ ایستیسن .[/]
[="Microsoft Sans Serif"][="Navy"] شب جمعه درِ رحمت بود باز [/]
دهد پروردگار از عرشت آواز
که می بخشم تو را عبدِ گنه کار
مشو شرمنده سر پایین مینداز
خطا کردی عطایت کرده ام من
بیا کن آشتی با من ، مکن ناز
بگو دردِ دلت را در دلِ شب
بدار ای بنده ی من حاجت ابراز
نیاوردم به روی خود گناهت
به نزدِ مردمت کردم سر افراز
به نفسِ خویشتن کردی ستمها
بیا امشب به حالِ خود بپرداز
که را دیدی چو من پوشنده ی عیب
بدان ای بنده هستم محرمِ راز
مشو نومید از آمرزشِ من
که غفّر الذنوبم من، سبب ساز
پشیمان شو از اعمالِ گذشته
پذیرم توبه را گر بشکنی باز
تو افتادی به دامِ دیوِ شیطان
نبود این مقصدِخلقت از آغاز
فریبِ گفته ی شیطان مخور تو
بیا تا من بگردم با تو دمساز
تویی اندر قفس مرغِ بهشتی
بگیر از رحمتِ من بالِ پرواز
خدایا کن نظر بر حالِ محزون
که شاد از یادِ تو باشد غزل ساز
شاعر : علی اکبر شجعان
دلی دیرم خریدار محبت/کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل/زپود محنت و تار محبت
به نام خدا
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک
یازهرا:Gol:
♥•٠·
حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیلُ
«خدا ما را بس است و نیكو حمایتگرى است.»
خـُـــدا از پشت اون ابــرهــــــا میـــومــــــב بیــــــرون
گوشم رو محڪم مے گرفت و داد مے زב ڪـــــﮧ ...
آهـــــــــــــــــــــــاے !!!
بگیر بشین سر جات ...
اینقـבر غـــُــــر نـزن ...
همینه ڪــــﮧ هست !!!
.
.
.
بعــــــــــב یــــــــــﮧ چشـــــــــمـــــــک مــــــــــی زב ...
و آروم تــــــــوے گــــــــــوشـــــــــــم مــــــــــے گفت :
"همـــــــﮧ چــے בرست میشـﮧ ، نـــگــــران نبــــاش"
خدایا ممنونم.حواست بدجوری بم هست بدجور چیه؟خوب جور.خدایاکلی حرفادارم ولی الان سکوتم میاد.حس میکنم داری قلبمو میکشونی میبری اون بالا بالاها پیش خودت.امیدوارم اومدن خودمم به همین قشنگی باشه.خدایاازآقاخبری نداری؟من که بس که گناهکارم که چندوقتی هست بیخبرم.خدایاچیکارکنم؟میخوام ببینمش لطفا همینجوری که دلم تودستته پاکش کن یه پاکی ابدی شایدآقاروببینم.باشه؟دوستت دارم:hamdel:
:crying::okey::Doaa:
خواستم بگویم تنهایم
اما . . .
نگاه خندانت مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تو . . .
ولی عجیب داتنگم
[="Tahoma"][="Black"]خداوندا!
[/][="Microsoft Sans Serif"][="Navy"]خدایا ... [/]
مهم نیست که مرا از ملاقات ِ ماه و گفتگوی باران باز داشته اند...
من برای رسیدن به آرامش تنها به تکرار ِ اسم ِ تو بسنده خواهم کرد!
یاالله
[="Microsoft Sans Serif"][="Navy"]ستایش می کنم خــداوند را برای تکمیل نعمت های او تسلیم بودن برابر بزرگی اوو ایمن ماندن از نافرمانی او،و در رفع نیازها از او یاری میطلبم زیرا آن کسی را که خدا هدایت کند،هرگز گمــراه نگرددو آن را که خدا دشمن داند،هرگز نجــات نیابدو هر آن کسی را که خداوند بی نیاز گرداند،نیــازمند نخواهد شد پس حمد و ستایش خــداوند از همه چیز گرانسنگ تر و برترین گنجی است که ارزش ذخیره شدن دارد. [/]
خدایا اینروزها خیلی داغونم ! جز تو که کسی ندیده...!!!
من اعتماد کردم که از من برای من به همه مهربان تری
اعتماد به بزرگان داشتن که ملامت کردن نداره!!!!!!!!
کمکم کن که دیگران ملامت ام نکنند که تو تنها شاهد روزگار منی :Ghamgin::Ghamgin:
دوازده
من حقّم است هشت گرفتم چرا که من
یک جمله هم نساخته ام با دوازده
با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی
یک ، دو ، سه ، ... ، هفت ، هشت، نَه آقا دوازده
بی تو تمامِ اهل قیامت رفوزه اند
ای نمرهٔ قبولی ِ دنیا، دوازده
ثانیه های کـُند ، توسل می آورند
یا "صاحب الزمان خدا" یا "دوازده"
حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده
امروز اگر نشد ولی یکروز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا (س) دوازده
استاد لطیفیان
گاهی عجـیب
دلــتنگ میـشوم....
آقـا جان! کـاش دل مـن هم فـرش حــرمت بـود...
از ربنای رکعت دوم شروع شددر سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
اللهم عجل لولیک الفرج