ای آرزوی بندگی ات مانده بر دلم ... (نجواهای شبانه)

تب‌های اولیه

2317 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=book antiqua]همیشه دعا کنیم ،
چشمانی داشته باشیم که بهترین ها را از آدمها ببینم ،
قلبی که خطا کارترین ها رو ببخشد ،
ذهنی که بدی ها را فراموش کند و
روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد .

[=arial narrow]سردار خیبر :
قدم برمیداریم برای رضای خدا
حرف میزنیم برای رضای خدا
شعار میدیم برای رضای خدا
میجنگیم برای رضای خدا
همه چی همه چی همه چی باید برای خدا باشه
چه بکشیم
چه کشته بشیم
پیروزیم!

اگر این چنین بشیم . . .

[=Mj_Parand]باز با دست های پر از نیاز به سویت آمدم

[=Mj_Parand]تا نازم کشی و نیازم برآورده سازی.
[=Mj_Parand]آنقدر روسیاهم که در تاریی شب گم شده ام
[=Mj_Parand]و مشعل امید و بخشایش تو همچنان از دور سوسو می کند
[=Mj_Parand]و من باز غرق گناه به سویت می آیم تا مرا ببخشی،ای بخشنده مهربان[=Mj_Parand].






[=B Lotus]پر شکسته ی من را ببین خدای کریم

[=B Lotus]ببین چگونه شدم مُستکین خدای کریم

[=B Lotus]نشسته ام سر راهت مگر نظر بکنی

[=B Lotus]تویی غنی و منم خوشه چین خدای کریم

[=B Lotus]به هر که رو زدم اصلاً به من محل نگذاشت

[=B Lotus]نزن تو روی مرا بر زمین خدای کریم

[=B Lotus]خمیده ، با سر زانو ، شکسته و نادم

[=B Lotus]به سویت آمده ام این چنین خدای کریم

[=B Lotus] به یاد حرف اویسم ... ببخش عبدت را

[=B Lotus]که با غریبه شدم همنشین خدای کریم

[=B Lotus]نریز آبرویم را به پیش چشم همه

[=B Lotus]نگیر بر گنهم ذرّه بین خدای کریم

[=B Lotus]اگر چه روسیهم عاشق علی هستم

[=B Lotus]شفیع من شده حصن حصین خدای کریم

[=B Lotus]به خاطر گل روی علی مرا بخشید

[=B Lotus]همین خدای رحیم و همین خدای کریم

[=B Lotus]علاج درد گناهم هوای کرب و بلاست

[=B Lotus]مرا ببر به بهشت برین خدای کریم

[=B Lotus]بهانه دارم و دلتنگ کف العباسم

[=B Lotus]شبیه حضرت امّ البنین خدای کریم

پنجره ای باز کن ای مهربان ...

.

گوشه ی چشمی به من نیمه جان ..

زمزمه وقت غروبم تویی..

.

خدایا!

اگر بخواهی که از ما در گذری این گذشت نشانه فضل توست

واگر بخواهی که ما را کیفر دهی این نشانه عدل توست.


[=times new roman]خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز
تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.

شهید چمران

[=Microsoft Sans Serif]خدایا "هستی" و من به حضور تو ایمان کامل دارم
[=Microsoft Sans Serif]خدایا این روز های سخت همه هدیه توست
[=Microsoft Sans Serif]میدانم و
[=Microsoft Sans Serif]می پذیرمشان اما کمک کن تا بتوانم سر بلند بمانم
[=Microsoft Sans Serif]آمیـــن

[=microsoft sans serif]معبــــــودا...

التماس بزرگی در دلم جاریست:

" تا پاکم نفرموده ای،خاکم نفرما. . . "


[=microsoft sans serif]

[=georgia]الهی . . .

[=georgia]
در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد

[=georgia]
ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد . . .


خدایا تو بزرگیت موندم

خدایا با اینکه هیچ نیازی بهمون نداری

با اینکه اینقدر بدیمو و اینقدر خراب کاری میکنیم

بعد از هر خراب کاری باز هم بهمون اجازه میدی تا باهات حرف بزنیمو اسمتو به زبون بیاریمو برات اشک بریزیم

خدایا هر چی از عظمت و از رحمانیتت بگیم و درکش کنیم باز هم نمی هست از دریای بیکران تو

خدایا کمکمون کن تا بتونم اونی بشیم که تو میخوایی

یا الله ...

[="Tahoma"][="Purple"]

بار خدایا؛

وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛

از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛

ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

بار خدايا من انسانم به آنگونه اي که تو آفريدي . نمي توانم مثل فرشتگانت پاک و آسماني باشم .

گاهي فريب مي خورم و گاهي فريب ميدهم . گاهي ناشکر مي شوم و گاهي خودخواهي وجودم را فرا مي گيرد .

اما هميشه هميشه هميشه پشيمان مي شوم و به سوي تو باز مي گردم چون آغوش تو هميشه باز است

.پروردگارا مي دانم که دعا سرنوشت بد را از ما دور مي سازد.

پس اين بار نيز دست نياز را به درگاه تو دراز مي کنم و از کسي خواسته هايم را طلب مي کنم که هيچ گاه بر سرم منت نمي گذارد .

آرزوهايم را به تو مي گويم

. به تو که هميشه دوست مني .

عاشق تر از هميشه سر بر آستان ملکوتيت مي گذارم

و در دل دعا مي کنم و از تو مي خواهم که اگر به صلاح است دعايم را مستجاب کني.

[/]

[=hammihan_font]خـــــدای خـــــوب من

[=hammihan_font]حسابگرانه تسبیح به دست می گیرم

[=hammihan_font]و از تو بی حساب روزی می خواهم

[=hammihan_font]حسابگرانه ذکر می گویم

[=hammihan_font]و از تو بی حساب نعمت می خواهم

[=hammihan_font]حسابگرانه نماز می خوانم و روزه می گیرم

[=hammihan_font]و از تو بی حساب اجر می خواهم

[=hammihan_font]حسابگرانه صدایت می کنم

[=hammihan_font]و از تو بی حساب توجه می خواهم

[=hammihan_font]حسابگرانه بنـــــدگی می کنم

[=hammihan_font]و ازتو بی حساب خــــــدایی می خواهم

[=hammihan_font]همه اش شد ، من!

[=hammihan_font]کاش می فهمیدم که همه اش باید (تـــــو) باشد

[=hammihan_font]می نـــــازم به خـــــدایی ات ،

[=hammihan_font]که با این همه بی بندگی ، خدایی ات حرف ندارد...

[=hammihan_font]~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

[=hammihan_font]خــــدای خـــوبِ مـــن

[=hammihan_font]ما برای داشتن تو ریسمان نبسته ایم , دل بسته ایم

[=hammihan_font]همین که حال دلــــــمان خوب است برای ما کافیست

[=hammihan_font]~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
[=hammihan_font]چقـــدر لــذت بخــش اســت کــه ســر بــر دامـــن دوســت بگــذاری
[=hammihan_font]و رازِ دلــت را بــا او بگـــویی ...



خــــدایا کمکـــ کنـــ

دیــرتــر برنجمـــ... زودتر ببخشمـــ...


کمتـــر قضاوتــــ کنم و بیشتـــر فرصت بدم

[h=5]دیروز می توانست پایان زندگی من باشد.[/h][h=5]پس امروز که زنده ام معجزه ای از جانب خداوند است[/h][h=5]در حقیقت دیدن هر روز معجزه ای از جانب اوست.[/h][h=5]خدایا تو را شاکرم به خاطر امروزم که به من عطا فرمودی.[/h][h=5]و به تو قول خواهم داد تا امروز را سرشار از زیبایی سازم.[/h][h=5]و آن را آنگونه که تو دوست داری بسازم...[/h]


خوشا به نيمه شبى با خدا صفا كردن


زبان حال گشودن زدل دعا كردن


تمام لذّت عالم نمى رسد قدرش


به يك دقيقه مناجات، با خدا كردن


به صد هزار قبولى عمره مى ارزد


به دهر يك گره از كار خلق وا كردن


به ادّعا نتوان برد بهره اى فردا


كه بهره از عمل آيد نه ادّعا كردن


در اين سراى دو در، از درى درآ اى دوست


كه حاجتى بتوان از كسى روا كردن


براى جلب رضاى خدا بكوش اى دل


كه مشكل است خدا را زخود رضا كردن

خـــــدایا آن زمان که همگان به انـــسان پشت می کنند،تـنـــــها حضور تو ...تنهایی را طراوت می بخشد ...خــودت را از مــن دریغ نکن ...

ســـر تا پامو که نگاه می کنم می بینم انــدازه یه مشــت خـــاکم!
یه مشت خاک که ممـــــکن بود خاک یه گلــــدون باشه پشت یه پنجــــره،
یا یه مشت سنگ ریزه زیـــــر دریا، یا شاید یه تیــــکه آجر توی دیوار یه خــونه!
یه مشت خاک ممکنــــه هیچ وقت هیچ اسم دیگه ای نداشته باشه
و تا همیــــــشه خاک باقی بمونه...فقـــــط خاک!!!!!!
اما حالا یه مشت خاک وجود داره که خـــــدا بهش اجازه داده که
نفــــس بکشه،ببیـــنه،بشنوه،بفــــهمه
یه مشت خاک که اجازه داره،انتخاب کنه... عاشـــق بشه...
وای خــــدا جونم!!!!من چقد خوشبختم...
من همون خاک انتخاب شده ام،همون خاکی که با بقیـــه ی خاکا فرق داره
همون خاکی که با دستای تو شکل گرفته و تو از روح خودت توش دمیدی...
هه! حالا میفهمم چرا فرشته ها بهم حســـودیشون شـــد!
اما اگه این خاک،این خاکی که برگزیده شده،
این خاکی که نور چشمی و عزیز دردونه ی خـــداست نتونه درست انتخاب کنه
یا نخـــــواد...اونوقته که سر از نا کجـــــا آباد در میاره
اونوقت اون آخر وقتی می خواد دوباره برگرده پیش خــــدا،
سرشو میندازه پایین
شــــاید خجالت میکشه از اینکه حتی نتونسته خــــاک باشه،
چه برســــه به آدم !!!
خـــدایا دستمو بگیر و نیـــار چنین روزی رو که پیشت روسیاه باشم...
منو زیر چتر حمایتت طوری حفاظت کن که تحت هیچ شرایطی ،
چه خوب وچه بد لحظه ای از یادت غافل نشم!

[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم

رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا

وَ اَنَا عَبْدُکَ الضَّعيفُ الذَّليلُ الْحَقيرُ الْمِسْکينُ الْمُسْتَکينُ ...

[=times new roman]گریه کن ... !
مـــــادرم .. زمانی که خبر شهــــادت ِ مرا شنیدی گــــریه نکن ...!

زمان تشییــع و تـدفینــ َــم گــــــریه نکن ... !

زمان خواندن ِ وصیِّت نامه ِ من گـــــــریه نکن ... !

فقط زمانی گریه کن ... که مردان ما غـــــیرت ... و زنان ما عفَّــــــت را فراموش کنند ...!

وقتی جامعه ِ ما را بی حجـــــابی و بی غیرتـــــی گرفت ..

گریه کن ... !

که اســـــــلام در خطر است ... !

( شهیـــد سعیــد زقــاقـی )

[=times new roman]

[=times new roman]

ترسم که شعر سنگ مزارم این شود***او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت

[=times new roman]

[=arial]یا ابن الحسن متی ترانا و نراک..
کجایی مولای من؟ کجایی عشق من؟؟

خدای من !

مرا که چشم امید به تو دوخته ام عذاب مکن
.
:Sham:

[=lucida console] زمانی که راه های مختلف با تمام وسعت شان بر من تنگ می شوند و زمین با همه ی پهناوریش برایم به اندازه قفسی کوچک می شود ، امید من فقط و فقط به توست

[=lucida console]خدای من !
چه بسیار سختی ها و گرفتاری ها و مشکلاتی که از من دور کردی و من هیچ گاه نفهمیدم ...
آن قدر به من نعمت داده ای که اگر تمام عمرم با از تو قدردانی کنم باز هم کم می آورم ...

خدای من !
با اطاعت کردن از دستوراتت مرا به خوشبختی برسان و به خاطر زشتی ها و خطاهایم مرا بدبخت نکن ...

خدایا ! کمکم کن آنقدر به تو مطمئن باشم که چیزی را که اکنون برایم نمی خواهی ، برای رسیدن به آن عجله نکنم ...

پروردگار من ! در سختی های دنیا و کشمکش های روزگار ، کنارم باش و از آنچه می ترسم مرا دور کن ...

خدایا ! همانقدر که مرا در چشم مردم بزرگ می کنی ، در چشم خودم کوچکم کن تا غرور مرا نگیرد...

خدایا ! مرا به چه کسی واگذار می کنی ؟ به نزدیکان و خویشاوندانم که بالاخره روزی از من جدا می شوند ؟ یا به غریبه ها که اصلا جوابم را هم نمی دهند ؟ در حالی که خدای من تویی و همه زندگی من در دست توست ...

خداوندا ! زمانی که راه های مختلف با تمام وسعت شان بر من تنگ می شوند و زمین با همه ی پهناوریش برایم به اندازه قفسی کوچک می شود ، امید من فقط و فقط به توست ...

خدایا ! من کم از تو قدردانی می کنم ولی مرا محروم نمی کنی ، بزرگترین خطاها را مرتکب می شوم ولی رسوایم نمی کنی ، و از من بی اعتنایی و بی توجهی می بینی ولی باز هم جوابم را می دهی ...

با یاد خدا

إلهـــی، عارفان گویند «عَرِّفْنی نَفْسَك»، این جاهل گوید «عَرِّفنی نَفْسی

:Gol:


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَاِلاّمَنْ اَتَى اللَّهَ

خدايا از تو امان خواهم در آن روزى آه سود ندهد آسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن آس آه

بِقَلْبٍ سَليمٍ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا

دلى پاك به نزد خدا آورد و از تو امان خواهم در آن روزى آه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى

لَيْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يُعْرَفُ

آاش گرفته بودم با پيامبر راهى و از تو امان خواهم در روزى آه شناخته شوند

الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ

جنايتكاران به سيما و رخساره شان و بگيرندشان به پيشانيها و قدمها و از تو امان خواهم

يَوْمَ لا يَجْزى والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً اِنَّ

در آن روزى آه آيفر نبيند پدرى بجاى فرزندش و نه فرزندى آيفر شود بجاى پدرش براستى

وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ

وعده خدا حق است و از تو امان خواهم در آن روزى آه سود ندهد ستمكاران را عذرخواهيشان و بر ايشان است

اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوَّءُ الدّارِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ

لعنت و ايشان را است بدى آن سراى و از تو امان خواهم در روزى آه مالك نيست آسى براى آسى ديگر

شَيْئاً وَالاَْمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخيهِ وَاُمِّهِ

چيزى را و آار در آن روز بدست خدا است و از تو خواهم امان در آن روزى آه بگريزد انسان از برادر و مادر

وَاَبيهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَاءْنٌ يُغْنيهِ

و پدر و همسر و فرزندانش براى هرآس از ايشان در آن روز آارى است آه (فقط (بدان پردازد

وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدى مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذٍ بِبَنيهِ

و از تو خواهم امان در آن روزى آه شخص جنايتكار دوست دارد آه فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش

وَصاحِبَتِهِ وَاَخيهِ وَفَصيلَتِهِ الَّتى تُؤْويهِ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَميعاً ثُمَّ

و همسرش و برادرش و خويشاوندانش آه او را در پناه گيرند و هر آه در زمين هست يكسره آه بلكه

يُنْجيهِ آَلاّ اِنَّها لَظى نَزّاعَةً لِلشَّوى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى

او را نجات دهد، هرگز آه جهنم آتشى است سوزان آه پوست از سر بكند مولاى من ... تويى سرور

وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ

و منم بنده و آيا رحم آند بر بنده جز سرور او مولاى من اى مولاى من تويى

الْمالِكُ وَاَ نَا الْمَمْلُوكُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ اِلا الْمالِكُ مَوْلاىَ يا

مالك و منم مملوك و آيا رحم آند بر مملوك جز مالك مولاى من اى

مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزيزُ وَاَ نَا الذَّليلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الذَّليلَ اِلا الْعَزيزُ

مولايم تويى عزتمند و منم خوار و ذليل و آيا رحم آند بر شخص خوار جز عزيز

مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ

مولاى من اى مولاى من تويى آفريدگار و منم آفريده و آيا رحم آند بر آفريده

اِلا الْخالِقُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظيمُ وَاَ نَا الْحَقيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ

جز آفريدگار مولاى من اى مولاى من تويى بزرگ و منم ناچيز و آيا رحم آند بر

الْحَقيرَ اِلا الْعَظيمُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعيفُ وَهَلْ

ناچيز جز بزرگ مولاى من اى مولاى من تويى نيرومند و منم ناتوان و آيا

يَرْحَمُ الضَّعيفَ اِلا الْقَوِىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقيرُ

رحم آند بر ناتوان جز نيرومند مولاى من اى مولاى من تويى بى نياز و منم نيازمند

وَهَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلا الْغَنِىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا

و آيا رحم آند بر نيازمند جز بى نياز مولاى من اى مولاى من تويى عطابخش و منم

السّاَّئِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ السّاَّئِلَ اِلا الْمُعْطى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ

سائل و آيا رحم آند بر سائل جز عطاآننده مولاى من اى مولاى من تويى

الْحَىُّ وَاَ نَا الْمَيِّتُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَيِّتَ اِلا الْحَىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ

زنده و منم مرده و آيا رحم آند مرده را جز زنده مولاى من اى مولاى من

اَنْتَ الْباقى وَاَ نَا الْفانى وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفانىَ اِلا الْباقى مَوْلاىَ يا

تويى باقى و منم فانى و آيا رحم آند بر فانى جز خداى باقى مولاى من اى

مَوْلاىَ اَنْتَ الدّاَّئِمُ وَاَ نَا الزّاَّئِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الزّآئِلَ اِلا الدَّّائِمُ مَوْلا ىَ

مولاى من تويى هميشگى و منم زوال پذير و آيا رحم آند بر زوال پذير جز خداى هميشگى

يا مَوْلاىَ اَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ اِلا

اى مولاى من تويى روزى ده و منم روزى خور و آيا رحم آند روزى خور را جز

الرّازِقُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَالْجَوادُ وَاَ نَاالْبَخيلُ وَهَلْ يَرْحَمُ

روزى ده مولاى من اى مولاى من تويى سخاوتمند و منم بخيل و آيا رحم آند

الْبَخيلَ اِلا الْجَوادُ مَوْلاىَ يامَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعافى وَاَ نَا الْمُبْتَلى وَهَلْ

بر بخيل جز سخاوتمند مولاى من اى مولاى من تويى عافيت بخش و منم گرفتار و آيا

يَرْحَمُ الْمُبْتَلى اِلا الْمُعافى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْكَبيرُ وَاَ نَا

رحم آند بر شخص گرفتار جز عافيت بخش مولاى من اى مولاى من تويى بزرگ و منم

الصَّغيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الصَّغيرَ اِلا الْكَبيرُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ

آوچك و آيا رحم آند بر آوچك جز بزرگ مولاى من اى مولاى من تويى

الْهادى وَاَ نَا الضّاَّلُّ وَهَلْ يَرْحَمُ الضّاَّلَّ اِلا الْهادى مَوْلاىَ يامَوْلاىَ

راهنما و منم گمراه و آيا رحم آند بر گمراه جز راهنما مولاى من اى مولاى من

اَنْتَ الرَّحْمنُ وَاَ نَا الْمَرْحُومُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ اِلا الرَّحْمنُ

تويى بخشاينده و منم بخشش پذير و آيا رحم آند بخشش پذير را جز بخشاينده

مَوْلاىَ يامَوْلاىَ اَنْتَ السُّلْطانُ وَاَ نَا الْمُمْتَحَنُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ

مولاى من اى مولاى من تويى سلطان و منم گرفتار آزمايش و آيا رحم آند به بنده گرفتار آزمايش

اِلا السُّلْطانُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الدَّليلُ وَاَ نَا الْمُتَحَيِّرُ وَهَلْ يَرْحَمُ

جز سلطان مولاى من اى مولاى من تويى دليل و راهنما و منم متحير و سرگردان و آيا رحم آند

الْمُتَحَيِّرَ اِلا الدَّليلُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَفُورُ وَاَ نَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ

سرگردان را جز راهنما مولاى من اى مولاى من تويى آمرزنده و منم گنهكار و آيا

يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ اِلا الْغَفُورُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغالِبُ وَاَ نَا

رحم آند گنهكار را جز آمرزنده مولاى من اى مولاى من تويى غالب و منم

الْمَغْلُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ اِلا الْغالِبُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ

مغلوب و آيا رحم آند بر مغلوب جز غالب مولاى من اى مولاى من تويى

الرَّبُّ وَاَ نَا الْمَرْبُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلا الرَّبُّ مَوْلاىَ يا

پروردگار و منم پروريده و آيا رحم آند پروريده را جز پروردگار مولاى من

مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَاَ نَا الْخاشِعُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْخاشِعَ اِلا الْمُتَكَبِّرُ

اى مولاى من تويى خداى با آبريا و بزرگمنش و منم بنده فروتن و آيا رحم آند بر فروتن جز خداى بزرگمنش

مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِكَ وَآَرَمِكَ

مولاى من اى مولاى من به من رحم آن به رحمت خود و خوشنود شو از من به جود و آرم

وَفَضْلِكَ يا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ يا

و فضل خود اى صاحب جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت اى

اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

مهربانترين مهربانان
منبع:http://forum.zaman-aj.ir/threads/3587/


خدایا!

درخت امیدم را به بار بنشان و ترسم را به امنیت مبدل ساز،


زیرا با این گناهان فراوانم امیدی جز عفو تو ندارم .

خدایا من در کلبه خخودم چیزی دارم که تو در عرش خودت نداری و ان خودت هستی ....

با یاد خدا

اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا

خدایا از گناهی که باعث حبس شدن دعایم میشود در گذر

من ار تو دل نمی برم ...مگه می شه از تو جدا شد ...مگه می شه دل به تو داد و بی خیال نماز شب شد ....


!...خدایا!خیلی تنها شدم

[=times new roman]خدایا...
خدایا! کمکم کن؛ پیمانی را که در طوفان با تو بستم در آرامش فراموش نکنم.

[=times new roman]میدانیکه:

ازخدا خواستن عزت است

اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است

از خلق خدا خواستن خفت است

اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است


[=times new roman] پس هر چه می خواهی از خدا بخواه

و در نظر داشته باش که

برای او غیر ممکن وجود ندارد و تمام غیر ممکن ها فقط برای توست


[=times new roman]در آن زمان که امیدت برید از همه جا ، ببین کیست امیدت ، بدان که اوست خدا . .

[=times new roman]نمی دانم چرا آنقدر بزرگ نشده ام،که تو را تنها در مواقع سختی نخوانم؟

[=times new roman] چرا وقتی همه چیز هست، کمتر تو را صدا می کنم؟
[=times new roman]
[=times new roman]چرا وقتی سالم و شاداب هستم، کمتر تو را شکر می گویم؟
[=times new roman]
[=times new roman] پروردگارا! تنها درخواستم از تو روحی وسیع است، آنقدر که فراموش نکنم،در خوشی ها باید بیشتر تو را صدا کرد!

[=times new roman]خدایا !
[=times new roman]
[=times new roman]خدايا مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان، اضطرابهای بزرگ، غمهای ارجمند و حيرتهای عظيم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقيرت بخش و دردهای عزيز را بر جانم ريز . خدايا به من توفيق تلاش در شکست ، صبر در نااميدی ، رفتن بی هموار، جهاد بی سلاح ، کار بی پاداش ، فداکاری در سکوت ، دين بی دنيا، مذهب بی عـوام، عـظمت بی نام، خدمت بی منان، ايمان بی ريا، تنهایی در انبوه جمعيت و دولت . داشتن بی آنکه دوستم بدارند ، عطا کن

[=times new roman]خدایا!دلتنگ شده ام به اندازه ی آسمانت!
دیروز آرزو داشتم می توانستم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد،
اما امروز فهمیدم اتفاق هم که بیفتد،باز من زندگی خواهم کرد چون تو می خواهی!

[="Tahoma"][="Black"]الهــــــــــی

راز دلـــــــ با تو چـــــه بگویـــــــــم که تو خــــــــــــود راز دلــــــــــی

دانــــــه و لانـــــه و بالـــــ و پــــــر پـــــــرواز دلــــــــــــی

نمی دانـــــــــم با همه اینقـــــــــــدر مهــــــــــربانی ؛ یا فقــط با مــــن؟...

ولی میدانــــــــم فقطــ تــــــو...با مــــــــن اینقــــــــدر مهـــــــــــربانی

خــــــــــــدایا، از آن بالا

به این "الــــــــــعفو" قرآن بر ســـــــــر

به این "الـــــــــــــغوثِ" نفس بریده

مهربـــــــــان تر نگاه کــــن تا

سرنوشت پیش رویـــــم

به یمن عنایت امشبت

سر بلند شود....[/]

[=arial]

[=arial, helvetica, sans-serif]بیا از رحمتت بر ما تو رو کن

[=arial, helvetica, sans-serif]
بیا و زخم هایم را رفو کن

[=arial, helvetica, sans-serif]
به حق چهارده نور مقدس

[=arial, helvetica, sans-serif]
نظر بر سائل بی آبرو کن:geryeh::geryeh:


[="Arial"][="Black"]سلام خدای خوبم
میدونی دارم یعنی نمیدونم چجوری بنویسم به این فکر می کنم که چی ازت بخوام بعد وقتی به زندگی بقیه نگاه می کنم و وقتی که به بقیه نگاه می کنم از خودم خجالت می کشم که اصلا قدر نعمت هایی رو که بهم دادی رو نمیدونم بعدشم میبینم که چقدر می تونستی از من امتحان های سخت سخت بگیری
ولی اینکارو نکردی , خدای مهربونم خیلی دوست دارم , میدونم خیلی گناه کارم ولی کسی جز خودت نمی تونه گناهانم رو ببخشه

.:: اللهُـمَّ اغـفِــر لِیَ الـذُنوبَ الّـتـی تَحـبِـسُ الـدُّعــا ::

خدايا!ببخش آن گناهانم راكه دعايم راحبس كرده است ....
خدایا به حق این جمله که معبودی جز تو نیست به حق این شبهای عزیز مشکل و اندوه و گرفتاری های همه ما رو با ظهور آقامون خاتمه بده
دوست دارم خدای مهربونم[/]

[=Georgia]با عرض سلام خدمت همه دوستان و سروران گرامی ام
فرا رسیدن شهادت مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام را خدمت شما برادران و خواهران گرامی ام تسلیت عرض می کنم و امشب که شب قدر است تقدیر سالی توام با سلامت و معنویت و سعادت انسانی برای یکایکتان آرزومندم.
سحرگاه گذشته به این حقیر توفیقی دست داد تا چند بیتی دست و پا شکسته در شرح و تفسیر شیعه بنویسم که در اکثر ابیات ذهن قاصر این حقیر متوجه برنامه شب گذشته ماه عسل و جنایات اسرائیل و داعش بوده که البته این تمرکز ذهنی بر جهت گیری ابیات نیز موثر بوده است. امیدوارم که این ابیات ناموزون مورد پسند همراهان خوبم قرار بگیرد. :Sham:الهی آمین:Sham:


بسم الله الرحمن الرحیم

شیعه یعنی رویش اندیشه ها
دانه معنا برون از قصه ها
شیعه یعنی یک نفس عاشق شدن
قطره ها را دیدن و دریا شدن
شیعه یعنی بر طارُم اعلی شدن
خود ندیدن شاهد شیدا شدن
شیعه یعنی در نداری شاکر منعم شدن
درد بی درمان تن را دیدن و طالب شدن
شیعه یعنی در جوانی پیری شدن
دل شکسته تا خدا راهی شدن
:Sham::Sham::Sham:
شیعه یعنی یک زن ویلچر نشین
سرپرست کودکی بی همنشین
کودکی بی چشم و گوش و بی زبان
عشق زن از کودکش تا آسمان
شیعه یعنی سرپرست صد یتیم
عزت و اکرامشان با یک زعیم
شیعه یعنی مادر بی مادران
طفلکان را مامن و نرم آشیان
شیعه یعنی انقلاب واژه ها
صد جنون زاییده از عشق و وفا
شیعه یعنی ماهی دریا شدن
در نبود آب حق میران شدن
شیعه یعنی مبتلای غم شدن
فارغ از خود وز همه دنیا شدن
شیعه یعنی اشتیاق درد و رنج
پختگی از هر چه خامی تا به گنج
شیعه یعنی خوش نوایی با خدا
در تجارت هم خدابینی خدا
شیعه یعنی در کمند زلف یار
بی قراری در قراری پایدار
:Sham::Sham::Sham:
شیعه یعنی پروانه بر شمعی شدن
نور حق را دیدن و عاشق شدن
شیعه یعنی سربریده ، تن جدا
دشت پر خون شهیدان خدا
شیعه یعنی مستی از جام بلا
گردش خمپاره ها در خانه ها
شیعه یعنی یک زن شیون کنان
بر مزار همسر و طفل و جوان
شیعه یعنی قاریان بی قرار
سجده بر دریای خون بالای دار
شیعه یعنی یک قناری صد عقاب
پرکشان در آسمان بی اضطراب
شیعه یعنی بغضهای در گلو
کودکان سر بریده در پتو
شیعه یعنی کهکشان تا کهکشان
ناله و فریاد و اشک آمد نشان
شیعه یعنی گردش طفل یتیم
در میان شهری از گرگ جسیم
شیعه یعنی یک ترانه عاشقی
با ندای حق رَهِش از زندگی
شیعه یعنی های و هوی عاشقان
سرخوش از بانگ حق و لبیک آن
شیعه یعنی روزه با افطار خون
وارهیدن از خود و دنیای دون
شیعه یعنی اوج غربت در جهان
کشتگان غزه از پیر و جوان
شیعه یعنی دلبری با نور حق
شاهدی بی سر ولی گویای حق
شیعه یعنی کرکسان را سیطران
غرش شیران حق بر روبهان
شیعه یعنی انهدام ظلم و جور
بارش خمپاره ها بر شهر کفر
:Sham::Sham::Sham:
شیعه یعنی با علی قائم شدن
دشمنان را دیدن و غران شدن
شیعه یعنی ستبر سینه ها
در صف اعدا بروز کینه ها
شیعه یعنی با خدا قائم شدن
از سلاح هسته ای فارغ شدن
شیعه یعنی یک جهان نیرو زحق
بی نیازی از سلاح جور حق
شیعه یعنی پایبندی بر اصول
از صراط حق نگردیدن عدول
شیعه یعنی جمع فتواها یکی است
بر سلاح هسته ای حرمت یکی است
شیعه یعنی حفظ عزت، احترام
بر حقوق جمله ی مرد و زنان
شیعه یعنی انسجام و اقتدار
از حقوق خود نرفتن بر کنار
:Sham::Sham::Sham:

شیعه یعنی ناله از هجر رسول
شیعه یعنی شکوه از داغ بتول
شیعه یعنی بی علی افغان شدن
با حسین و با حسن عاشق شدن
شیعه یعنی مشق صبر صابرین
در دبیرستان زین العابدین
شیعه یعنی از باقر ال رسول
درک علم و معرفت باشد وصول
شیعه یعنی از دغل فارغ شدن
با امام صادقی صادق شدن
شیعه یعنی درس خود داری ز خشم
چون امام کاظمش بنموده کظم
شیعه یعنی یک دل راضی ز حق
از امام هشتمین باشد نسق
شیعه یعنی خویشتن داری ز خلق
از تقی اولیا است این حکم حق
شیعه یعنی پاکی از الودگی
از نقی دان سیرت دلدادگی
شیعه یعنی یک سپاه افتادگی
از امام عسکری این زندگی
شیعه یعنی انتظار منتظر
از قیام سلطان دین نبود حذر
شیعه یعنی صوت نجوایی حزین
در سحرگاهان ز هجر شاه دین
شیعه یعنی حب جمله اتقیا
شیعه یعنی بغض جمع اشقیا
شیعه یعنی خاطری از خود ملول
نامه ی اعمال وی از حق قبول
:Sham::Sham::Sham:

در ذیل کمی ادامه یافته است



[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام و عرض ادب خدمت استاد اویس گرامی:Gol:... و با آرزوی قبولی طاعات و عباداتتون...شعری که سرودید بسیار عالی و دلنشین بود...امیدوارم در این لیالی قدر شاگردان اسک دینی خود را از یاد نبرید و برایمان دعای خیر بفرمایید:Sham: التماس دعا:Sham:[/]

[="Navy"]

اویس;543235 نوشت:
امیدوارم که این ابیات ناموزون مورد پسند همراهان خوبم قرار بگیرد.

سلام و درود خداوند بر شما استاد عزیز
بی نظیر بود ،‌مرحبا..
واقعا عالی بود و کامل..
شروع و پایان خیلی خوبی هم داشت..
هر چه که از دل بربیاد لاجرم بر دل میشینه..
خدا خیلی به شما لطف داره..الهی این لطف هیچ وقت کم نشه.
التماس دعا[/]

[=Georgia]

:Sham:به حمد الهی ابیات فوق در وصف شیعه در این لیله مبارکه حسن الختامی پیدا کرد که محضرتان تقدیم می نمایم:Sham:

:Sham::Sham::Sham:
شیعه یعنی از ازل تا بی کران

حب زهرا و امیر مومنان
شیعه را حسن ختام نام علی است
چون که نامش نام یزدان جلی است
شیعه باشی با علی همدم شوی
شاکر حق با خدا محرم شوی
شیعه گی بس افتخار است ای رفیق
سیرت حق در مرامش شد نصیب
قدر این عزت بدان تاج سر است
عمر پاکان لایق جود و زر است
چون که پاکت کرده و زر دادنت
قدر این زر را بدان، نستاننت
قدر آن در قدردانی از خداست
نعمت حق دیدن و حسن و وفاست
قدر این شبهای نورانی بدان
با نوای دل، تو قرآنی بخوان
سر به قرآن داده ای دل را بده
رهبر تن را به «دل آرا» بده
تا شوی غرق حضورش صبح و شام
بعد از آن هرگز نگردی بی قوام
:Sham::Sham::Sham:


[="Times New Roman"][="Navy"]سلام و عرض ادب استاد
ایام رو تسلیت عرض میکنم.
بسیار عالی و زیبا. هرچه بود رو در این ابیات فرمودین.
خداوند به حق دل علی و فرزندان علی صاحب شیعیان رو هرچه سریعتر برسونن.
الهی عظم البلا...عجل لولیک الفرج
استاد حقیر رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید لطفا.
[/]

خیلی خوب بود شعرتون.استفاده کردیم. این قسمتا رو بیشتر دوس داشتم:

اویس;543235 نوشت:
شیعه یعنی در نداری شاکر منعم شدن
درد بی درمان تن را دیدن و طالب شدن

اویس;543235 نوشت:
شیعه یعنی مشق صبر صابرین
در دبیرستان زین العابدین

اویس;543235 نوشت:
شیعه یعنی کرکسان را سیطران
غرش شیران حق بر روبهان

و این قسمتا رو هم با اجازتون به نظرم میشد بهتر بگین:

اویس;543235 نوشت:
شیعه یعنی انهدام ظلم و جور
بارش خمپاره ها بر شهر کفر

اویس;543235 نوشت:
شیعه یعنی با علی قائم شدن
دشمنان را دیدن و غران شدن
شیعه یعنی ستبر سینه ها
در صف اعدا بروز کینه ها

[="Tahoma"][="Black"]سلام و عرض ادب خدمت استاد اویس گرامی

با آرزوی قبولی طاعات و عباداتتون...شعری که سرودید بسیار عالی بود:Gol:

ما را هم دعا بفرمایید[/]

خدایا نذر می کنم که خبر سلامتیش را بهم بدین خرما بدم مسجد ... خدایا.................بهت اعتماد دارم در بهترین لحظات عمرم خواستم ....