اگر اعدام مرتدین اسلامستیز باعث گرایش مردم به آنها می شود، چرا اسلامستیزان از این کار ابراز انزجار می کنند؟ آنها باید برعکس، مشتاق این کار باشند
tazkie;765352 نوشت:
بله در غرب و شرق عالم عقلا حاکمند که بر اساس مبانی خودشان تعقل و رهبری می کنند. ما مبانی شان را نقد می کنیم، ولی عاقل بودنشان را انکار نمی کنیم
گفتم که احتمالاً شما تو حوزه درس میخونید.....
البته منم گر چه حوزوی نیستم ، ولی روش بحث حوزوی رو بلدم :Nishkhand:
من نظر نهاییم رو عرض کردم و به نظرم پرداختن به ادامهء بحث لااقل برای من تکرار بدون دلیله
مهم دید خودم نسبت به حکم ارتداد بود که به نتایجی رسیدم و همین برام کافیه
مگر اینکه خودتون مایل باشید بحث رو ادامه بدیم
اگر دیگر صحابه یا عثمان این حکم رو اجرا میکردند دیگر امیر المومنین(ع) او را حد نمیزد. اما حضرت دید که دیگران به دلیل ترس از عثمان، از اجرای حکم امتناع میکنند پس خود ایشان اجرای حکم حد رو به عهده گرفت.
با عرض سلام
1- آیا این به دلیل تایید دستگاه قضایی عثمان بود یا حد زدن دو باره به یک مجرم برای یک جرم واحد؟
2- آیا ملاحظاتی که در اجرای یک حد باید در نظر گرفته شوند با ملاحظات اعدام یکی است؟
که مرتد وقتی مجازات می شود که سلامت و آرامش جامعه را از بین ببرد. مثلاً مرتد می تواند با اذعان به ارتداد خود، با علما هم بحث کند و حتی این بحث می تواند در حضور مردم باشد.
با عرض سلام
پس نباید گفت حکم مرتد اعدام است. بهتر است گفته شود حکم کسی که سلامت و آرامش جامعه را بر هم بزند مثلا اعدام است. شما چه فکر میکنید؟
tazkie;765027 نوشت:
این سخنان بی اساس است. جزای نقدی که اصلاً مجازات مرتد نیست. اعدام هم برای کسی که زندانی می شود تعریف نشده. شما طوری حرف می زنید که گویی چنین مراحلی از جزای نقدی تا اعدام وجود دارند.
کدام سخن بی اساس است؟ فکر میکنم مطلب را نگرفته اید. شاید بهتر باشد پاسخ پاسخگوی محترم را ابتدا مجددا بخوانید و بعد پاسخ من به ایشان را.
tazkie;765027 نوشت:
چه جالب، همین چند سطر بالاتر شما خودتان استناد به استدلال مسیحیان کرده اید!
نقل قول و استناد دو تعریف جدا دارند. لطفا بفرمایید من کجا به استدلال مسیحیان استناد کردم؟
علاوه بر این من چون علم ندارم اینجا در خدمت عالمینی مثل شما هستم. لطفا من را پذیرا باشید.
با تشکر
پس نباید گفت حکم مرتد اعدام است. بهتر است گفته شود حکم کسی که سلامت و آرامش جامعه را بر هم بزند مثلا اعدام است. شما چه فکر میکنید؟
مهم مفهومی است قانون می رساند، بحث بر سر الفاظ نیست. اگر اینطوری بخواهیم بگوییم، نباید گفت مجازات قتل عمد، حق قصاص برای اولیای دم است، زیرا مجری مجازات اعدام یا تکتیراندازی که یک گروگانگیر را می کشند نیز، به عمد مرتکب قتل شده اند، ولی حق قصاصی برای بستگان مقتول ایجاد نمی شود.
چالشگر;765565 نوشت:
کدام سخن بی اساس است؟ فکر میکنم مطلب را نگرفته اید. شاید بهتر باشد پاسخ پاسخگوی محترم را ابتدا مجددا بخوانید و بعد پاسخ من به ایشان را.
اینکه مرتد باید جزای نقدی بدهد، بی اساس است. من که آشکارا نشان نشان دادم کدام بخش از سخنتان بی اساس بوده. چرا می پرسید؟
چالشگر;765565 نوشت:
نقل قول و استناد دو تعریف جدا دارند. لطفا بفرمایید من کجا به استدلال مسیحیان استناد کردم؟
شما نقل قول نکرده بودید، شما گفته بودید دلیل ما همان دلیل آنهاست.
با عرض سلام
1- آیا این به دلیل تایید دستگاه قضایی عثمان بود یا حد زدن دو باره به یک مجرم برای یک جرم واحد؟
سلام علیکم
نه تایید بود و نه حد زدن دوباره!
بنده گفتم اگر در همان حکومت فاسد، ولید حد میخورد دیگر امیر المومنین(ع) اقدام به حد زدن نمیکرد. مهم اقامه حدود در جامعه اسلامی است.
چالشگر;765559 نوشت:
2- آیا ملاحظاتی که در اجرای یک حد باید در نظر گرفته شوند با ملاحظات اعدام یکی است؟
در احکام اسلامی تاکید ویژه ای نسبت به اقامه حدود شده، بنابراین هرگاه کسی مستحق حد شرعی باشد نباید از آن به راحتی گذشت. اما مساله همین استحقاق است، در بحث قتل، چون جان انسان بسیار اهمیت دارد، با کمترین شک و شبهه، حکم کنسل میشود.
اعدام هم یکی از انواع حد شرعی است، که البته همانطور که گفته شد، حساس تر از دیگر حدود است. با این وجود حکم اقامه حد در مورد این هم جاری است، یعنی اگر شرایط استحقاق حد بوجود آمد، با اجرای آن از طرف حاکم(هر چند نا سالم) مکفی خواهد بود.
[=Times New Roman]با عرض سلام
یکی از نکاتی که به جنگ و کشتار بین مسلمین دامن زده است، همین حکم قتل مرتد است؛ هر گروهی از مسلمین اموری را ضروری و لازمهٔ دین دانستهاند و نخست تکفیر را جائز دانستهاند و بعد حکم به قتل دیگران دادهاند. از جمله گروه داعش همین را دستاویز کشتن بسیاری از مسلمین کرده با ادعاهایی مختلف که در سایتها و بیانیههایشان عیان است و از همین رو بیش از هر گروهی، مسلمانان از آنان آزار میبینند. برخی از مواردی که دستاویز آنها برای کفر و ارتداد دیگران است این است که کشورهای اسلامی قوانین شرع اسلام را اجرا نمیکنند و این قوانین لازمهٔ اسلام است و لذا قتل اینان واجب است.
[=Times New Roman]با عرض سلام
یکی از نکاتی که به جنگ و کشتار بین مسلمین دامن زده است، همین حکم قتل مرتد است؛ هر گروهی از مسلمین اموری را ضروری و لازمهٔ دین دانستهاند و نخست تکفیر را جائز دانستهاند و بعد حکم به قتل دیگران دادهاند. از جمله گروه داعش همین را دستاویز کشتن بسیاری از مسلمین کرده با ادعاهایی مختلف که در سایتها و بیانیههایشان عیان است و از همین رو بیش از گروهی مسلمانان از آنان آزار میبینند. برخی از مواردی که دستاویز آنها برای کفر و ارتداد دیگران است این است که کشورهای اسلامی قوانین شرع اسلام را اجرا نمیکنند و این قوانین لازمهٔ اسلام است و لذا قتل اینان واجب است.
با سلام. ابتدا باید عرض کنم داعش ما را مرتد نمی داند و اصلاً ما در تعریف مرتد نمی گنجیم، زیرا ایمان ما مسبوق به اندیشه های داعشی نیست که از آن بازگشت نموده باشیم.
اما دستاویز شدن یک حکم برای جنایت کردن، به معنای لزوم این نیست که باید حکم را کنار گذاشت. دنیای مادّی محدودیتهای خاص خودش را دارد، و قوانینِ قابل اجرا در دنیا، دارای حفره هستند. به دلیل محدودیتهای دنیا، نمی توان قانونی را طراحی کرد که هیچ سوءاستفاده ای از آن نمود. پس با چنین نگاهی باید قانون را به کل کنار گذاشت.
به همین شکل، مجازات مرتد، با شرایط و قواعد خودش قابل اجرا و الزامی است، اگر یک گروه کژاندیشی مثل داعش، آن را به صورت بی قاعده اجاره کند، دلیل بر اجرا نکردن کلّی آن نیست.
با سلام. ابتدا باید عرض کنم داعش ما را مرتد نمی داند و اصلاً ما در تعریف مرتد نمی گنجیم، زیرا ایمان ما مسبوق به اندیشه های داعشی نیست که از آن بازگشت نموده باشیم.
سلام
۱. سخن صرفاً از شیعیان نیست، بسیاری از مسلمانان را به جرم ارتداد میکشد؛ متأسفانه قوم شیعیان را گاه مرتد و گاه مشرک و کافر شمردهاند.
tazkie;766094 نوشت:
اما دستاویز شدن یک حکم برای جنایت کردن، به معنای لزوم این نیست که باید حکم را کنار گذاشت. دنیای مادّی محدودیتهای خاص خودش را دارد، و قوانینِ قابل اجرا در دنیا، دارای حفره هستند. به دلیل محدودیتهای دنیا، نمی توان قانونی را طراحی کرد که هیچ سوءاستفاده ای از آن نمود. پس با چنین نگاهی باید قانون را به کل کنار گذاشت.
به همین شکل، مجازات مرتد، با شرایط و قواعد خودش قابل اجرا و الزامی است، اگر یک گروه کژاندیشی مثل داعش، آن را به صورت بی قاعده اجاره کند، دلیل بر اجرا نکردن کلّی آن نیست.
۲. تنها استفادهٔ داعش از این حکم منجر به جنگ و اختلاف و کشتار بین مسلمانان نبوده، حکم به کفر و ارتداد دیگران سابقهٔ درازی در اسلام دارد. شیعه سنی را، سنی شیعه را، وهابی هر دو را. افراد از خود یک مذهب به دلیل پارهای اختلافات کلامی همدیگر را.
و متأسفانه شرایط چندانی هم برای ارتداد نیست، اینکه طرف مشغول تبلیغ باشد یا به جامعه تزلزل اعتقادی وارد کند و ... شرایطی نیست که در کتب فقهی آمده باشد.
۳. گمان میکنم نتایج نامطلوب یک حکم، به ویژه وقتی به شکل عرض لازم آن درآمده ولی دلائل آن خدشهناپذیر نباشد، دلیل مناسبی برای بررسی جدیتر آن میدهد. تاریخ فقه موارد زیادی از احکامی به یاد دارد که در طی قرون در آنها یا شرایط اجرای آنها تجدیدنظر شده است.
نهایتاً عرضم این نیست که این حکم بلافاصله تغییر داده شود، بلکه این است که به خاطر نتایج وخیمی که از آن میتواند ناشی شود، و به دلیل اهمیتی که شارع برای حفظ جان مسلمانان (و حتی دیگر انسانها) و نیز حفظ وحدت اسلامی دارد، در این مسئله باید احتیاط زیاد داشت.
[=Times New Roman]
سلام
۱. سخن صرفاً از شیعیان نیست، بسیاری از مسلمانان را به جرم ارتداد میکشد؛ متأسفانه قوم شیعیان را گاه مرتد و گاه مشرک و کافر شمردهاند.
۲. تنها استفادهٔ داعش از این حکم منجر به جنگ و اختلاف و کشتار بین مسلمانان نبوده، حکم به کفر و ارتداد دیگران سابقهٔ درازی در اسلام دارد. شیعه سنی را، سنی شیعه را، وهابی هر دو را. افراد از خود یک مذهب به دلیل پارهای اختلافات کلامی همدیگر را.
و متأسفانه شرایط چندانی هم برای ارتداد نیست، اینکه طرف مشغول تبلیغ باشد یا به جامعه تزلزل اعتقادی وارد کند و ... شرایطی نیست که در کتب فقهی آمده باشد.
مجازات ارتداد با کافر بودن فرق دارد. داعشیها به زعم خودشان با کفار می جنگند و بر خلاف قوانین اسلام هم این کار را انجام می دهند. شما یکی از مفتیهای اینها را نام ببرید و مستنداً ثابت کنید که سایر مسلمین را مرتد می داند.
در مورد سایر گروهها هم وضع به همین منوال است.
فرهنگ;766100 نوشت:
[=Times New Roman]
۳. گمان میکنم نتایج نامطلوب یک حکم، به ویژه وقتی به شکل عرض لازم آن درآمده ولی دلائل آن خدشهناپذیر نباشد، دلیل مناسبی برای بررسی جدیتر آن میدهد. تاریخ فقه موارد زیادی از احکامی به یاد دارد که در طی قرون در آنها یا شرایط اجرای آنها تجدیدنظر شده است.
نهایتاً عرضم این نیست که این حکم بلافاصله تغییر داده شود، بلکه این است که به خاطر نتایج وخیمی که از آن میتواند ناشی شود، و به دلیل اهمیتی که شارع برای حفظ جان مسلمانان (و حتی دیگر انسانها) و نیز حفظ وحدت اسلامی دارد، در این مسئله باید احتیاط زیاد داشت.
مسلماً چنین است، بررسیها همواره نشانگر اثر سوء نبود چنین حکمی و عوارض بیشتر آن نسبت به بودن و عوارض ناچیز سوءاستفاده از آن بوده است. البته احتیاط در صدور هر حکمی لازم است.
مجازات ارتداد با کافر بودن فرق دارد. داعشیها به زعم خودشان با کفار می جنگند و بر خلاف قوانین اسلام هم این کار را انجام می دهند. شما یکی از مفتیهای اینها را نام ببرید و مستنداً ثابت کنید که سایر مسلمین را مرتد می داند.
این بحث را مفید نمیبینم؛ تقریباً هرجملهٔ من با سوء تفاهم تفسیر میشود و شواهدی برای چیزهایی غیر از آنکه مدعی هستم خواسته میشود.
همچنان که گفتم: داعش بسیاری از مسلمین را به بهانهٔ ارتداد میکشد. نه لزوماً شیعیان را و نه همهٔ مسلمانان دیگر را.
از جمله دلائل برای ارتداد، همانطور که گفته شد، یکی عدم اجرای حدود و قوانین اسلامی است. دیگری تسلیم نبودن در برابر خلیفهٔ مسلمین است. سومی پذیرش آرائی یا انجام کارهایی که به نظر آنها بدعت است (مثلاً بلند ساختن مقابر یا مقبره ساختن برای علماء و صلحاء یا خواندن بعضی ادعیهای که به نظرشان ساختگی است).
من هم تمایلی ندارم که سخنان بیپایهٔ اینان را جایی درج کنم و گمان میکنم شناختی اندک از اینان و سایر وهابیهای تندرو برای اثبات این ادعا کفایت میکند اما ناگزیر این چندمورد را ذکر میکنم. این یکی از ویدئوهایی است که داعش منتشر کرده و در آن میگوید سران کشوران اسلامی به دلیل ارتباط با کفار و مشرکین و عدم اجرای حدود و قوانین اسلامی از دین مرتد شدهاند و باید کشته شوند:الیکم یا طواغیت جزیرة العرب
اینجا هم خبری هست از یکی از مفتیان که میگوید: الحکام العرب مرتدون و کفرة و قتلهم واجب
در کتاب آیتالله مکارم هم در بخشهایی به کشتار بسیاری از اهل سنت به دلیل مسائل اعتقادی به دست تندروان وهابی اشاره شده؛ مثلاً اینجا.
قطعاً با جستجوی بیشتر در اینترنت نمونههای بهتری را خودتان پیدا خواهید کرد. در سایر موارد هم مطالعهای در تاریخ فرق و کلام کفایت میکند. به واقع در توان من نیست که تمام وقتم را در اینترنت بگذارم و جایگزین مطالعه و تحقیق فردی شوم.
انشاالله کارشناس محترم جناب عامل به مواردی از این اتهامهای بیپایهٔ ارتداد هم اشاره کنند.
[=Times New Roman]
این بحث را مفید نمیبینم؛ تقریباً هرجملهٔ من با سوء تفاهم تفسیر میشود و شواهدی برای چیزهایی غیر از آنکه مدعی هستم خواسته میشود.
همچنان که گفتم: داعش بسیاری از مسلمین را به بهانهٔ ارتداد میکشد. نه شیعیان را و نه همهٔ مسلمانان دیگر را.
از جمله دلائل برای ارتداد، همانطور که گفته شد، یکی عدم اجرای حدود و قوانین اسلامی است. دیگری تسلیم نبودن در برابر خلیفهٔ مسلمین است. سومی پذیرش آرائی یا انجام کارهایی که به نظر آنها بدعت است (مثلاً بلند ساختن مقابر یا مقبره ساختن برای علماء و صلحاء یا خواندن بعضی ادعیهای که به نظرشان ساختگی است).
من هم تمایلی ندارم که سخنان بیپایهٔ اینان را جایی درج کنم و گمان میکنم شناختی اندک از اینان و سایر وهابیهای تندرو برای اثبات این ادعا کفایت میکند اما ناگزیر این چندمورد را ذکر میکنم. این یکی از ویدئوهایی است که داعش منتشر کرده و در آن میگوید سران کشوران اسلامی به دلیل ارتباط با کفار و مشرکین و عدم اجرای حدود و قوانین اسلامی از دین مرتد شدهاند و باید کشته شوند:الیکم یا طواغیت جزیرة العرب
اینجا هم خبری هست از یکی از مفتیان که میگوید: الحکام العرب مرتدون و کفرة و قتلهم واجب
در کتاب آیتالله مکارم هم در بخشهایی به کشتار بسیاری از اهل سنت به دست تندروان وهابی اشاره شده؛ مثلاً اینجا.
قطعاً با جستجوی بیشتر در اینترنت نمونههای بهتری را خودتان پیدا خواهید کرد. در سایر موارد هم مطالعهای در تاریخ فرق و کلام کفایت میکند. به واقع در توان من نیست که تمام وقتم را در اینترنت بگذارم و جایگزین مطالعه و تحقیق فردی شوم.
انشاالله کارشناس محترم جناب عامل به مواردی از این اتهامهای بیپایهٔ ارتداد هم اشاره کنند.
با سلام. من سعی می کنم در مورد شما قضاوتی نکنم.
لینکی که دادید، سخن یک مفتی نیست، سخن یک تروریست سلفی است. السلفية الجهادية به معنای مفتی سلفی نیست، مهم نظر علمای آنهاست. لینک آقای مکارم هم می گوید مسلمانها را کافر حربی حساب می کردند، نگفته مرتد هم حساب می کردند.
به هر حال، ارتداد به مفهوم این خواهد بود که شخص روزی مثل آنها فکر می کرده و بعد برگشته است، وقتی هرگز مثل آنها نیندیشیده باشد، قاعدتاً کافر حسابش خواهند کرد.
لینکی که دادید، سخن یک مفتی نیست، سخن یک تروریست سلفی است. السلفية الجهادية به معنای مفتی سلفی نیست، مهم نظر علمای آنهاست. لینک آقای مکارم هم می گوید مسلمانها را کافر حربی حساب می کردند، نگفته مرتد هم حساب می کردند.
به هر حال، ارتداد به مفهوم این خواهد بود که شخص روزی مثل آنها فکر می کرده و بعد برگشته است، وقتی هرگز مثل آنها نیندیشیده باشد، قاعدتاً کافر حسابش خواهند کرد.
لطفاً محتوای لینکها را بخوانید؛ با نگاه سریع و سطحی مطلب را اشتباه متوجه میشوید و نتیجه پیامهای پیاپی و اصطکاک و فرسایش روح و روان طرفین بحث است.
در خبر عربی وی را به عنوان «احد ابرز الشیوخ السلفیة الجهادیة» معرفی کرده (همان سطر اول).
احوال وی در ویکیپدیا هم آمده: https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D8%B4%D9%88%D8%B4
آقای مکارم نگفتهاند مسلمانان را کافر حربی حساب میکنند؛
نقل قول:
[=BNazanin]خشونت فوق العاده[=BNazanin] وهّابى هاى افراطى، چیزى نیست که بر کسى پوشیده و پنهان باشد. کشتارى که وهّابیّت در طول عمر خود از مسلمانان ـ نه کفّار حربى! ـ کرده، بسیار وحشتناک است.
....
[=BNazanin]این ها نشان مى دهد که خشونت در جوهر تعلیمات وهّابیّت است، و دلیل آن همان برداشت غلطى است که از کفر و ایمان و توحید و شرک دارند و به آسانى هر کس را متّهم به شرک مى کنند و به دنبال آن [=BNazanin]اباحه دماء و اموال[=BNazanin] است که به خواست خدا شرح آن خواهد آمد.
البته فکر میکنم باز بر سر کلمات و اینکه آن آقا سلفی جهادی است و اثبات اینکه گفته باشد من داعشی هستم (که البته گفتن این واژه را «خلیفه» منع کرده) و ... بحث بتواند ادامه یابد؛ اما من از ادامه معذورم.
[=times new roman]با امید به اینکه مسلمانان و به ویژه علماء آنها بررسی موشکافانه و منتقدانهٔ نظرات فقهاء قبلی را وجههٔ همت قرار دهند و هر سخن قدیمی را و هر اجماعی را حکم اسلام نشمرند و از آن دفاع نکنند؛ و به ویژه احتیاط در تهمت زدن به همدیگر را مد نظر داشته باشند.
قرآن شریف میفرماید: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (نحل: ۱۶) مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مجادله كن. زيرا پروردگار تو به كسانى كه از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدايتيافتگان را بهتر مىشناسد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا (نساء: ۹۴) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون براى جهاد رهسپر شويد نيك تفحص كنيد. و به آن كس كه بر شما سلام گويد، مگوييد كه مؤمن نيستى. [=Times New Roman][=KFGQPC Uthman Taha Naskh]
[=Times New Roman]
لطفاً محتوای لینکها را بخوانید؛ با نگاه سریع و سطحی مطلب را اشتباه متوجه میشوید و نتیجه پیامهای پیاپی و اصطکاک و فرسایش روح و روان طرفین بحث است.
در خبر عربی وی را به عنوان «احد ابرز الشیوخ السلفیة الجهادیة» معرفی کرده (همان سطر اول).
احوال وی در ویکیپدیا هم آمده: https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D8%B4%D9%88%D8%B4
آقای مکارم نگفتهاند مسلمانان را کافر حربی حساب میکنند؛
البته فکر میکنم باز بر سر کلمات و اینکه این سلفی جهادی است و اثبات اینکه گفته باشد من داعشی هستم (که البته گفتن این واژه را «خلیفه» منع کرده) و ... بحث بتواند ادامه یابد؛ اما من از ادامه معذورم.
با امید به اینکه مسلمانان و به ویژه علماء آنها بررسی موشکافانه و منتقدانهٔ نظرات فقهاء قبلی را وجههٔ همت قرار دهند و هر سخنی را حکم اسلام نشمرند و از آن دفاع نکنند. قرآن شریف میفرماید: [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ[=Times New Roman] ۖ[=KFGQPC Uthman Taha Naskh] وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[=Times New Roman] ۚ[=KFGQPC Uthman Taha Naskh] إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ[=Times New Roman] ۖ[=KFGQPC Uthman Taha Naskh] وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (نحل: ۱۶) مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مجادله كن. زيرا پروردگار تو به كسانى كه از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدايتيافتگان را بهتر مىشناسد.[=KFGQPC Uthman Taha Naskh] [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا (نساء: ۹۴) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون براى جهاد رهسپر شويد نيك تفحص كنيد. و به آن كس كه بر شما سلام گويد، مگوييد كه مؤمن نيستى.[=KFGQPC Uthman Taha Naskh]
بله کافر حربی حساب می کنند. کافر حربی با مرتد فرق داره.
[=Times New Roman]سلام
من یکبار دیگر میخواهم این نکته را بلد کنم که همهٔ کسانی که به ارتداد محکوم شدهاند لزوماً کسانی نیستند که خودشان هم مدعی بیدینی و بیاعتقادی به اسلام باشند؛ بلکه بسیاریشان کسانیاند که خود را مسلمان و مدافع اسلام و مصلح دینی میدانند (مثل شهید اول و شهید ثانی) ولی فرقهٔ دیگر آنها را به انکار ضروری اسلام متهم میکند؛ یعنی چیزی که از دید آنها ضروری اسلام است. و این ضروری بودن گویا ضابطهٔ مشخص و متفقٌعلیهی ندارد. فرمایش استاد عامل، یعنی اینکه چیزی باشد که همهٔ مسلمانان بدانند و دانستن آن نیاز به اجتهاد نداشته باشد فرمایش بسیار متینی است؛ اما همیشه این معیار حاکم نبوده است و حکم ارتداد در بسیاری مواقع دستاویزی برای تسویهحسابهای متفرقه شده است.
نگاهی به تاریخ کلام و فرق اسلامی خود گویاست که در طی تاریخ بحثهایی مثل حدوث یا قدم قرآن یا رد اعتبار برخی احادیث و احکام مبتنی بر آنها یا تفسیری خاص (مثلاً عرفانی یا فلسفی) از برخی عقائد اسلامی یا اختلاف در معنای تحتاللفظی برخی آیات (مثل یدالله، استوی علی العرش و رؤیت خدا) مایهٔ حکم به ارتداد افراد شده.
باز از این هم فجیعتر، بسیاری از مسلمانان هماینک کسانی را به بهانهٔ پرداختن به فلسفه یا تصوف و عرفان مخالف با قرآن و احادیث و از دین خارج شمردهاند؛ مثلاً کوشیده اند در گفتار یا نوشتار آیتالله ج. آ. یا ح. آ. یا دیگران نکاتی را بیابند که به زعم خودشان با اصول ضروری اسلام منافی است.
درك تفاوت بين يك حكومت ديني با غير ديني ظاهرا براي برخي كمي مشكل است . تكرار مكرر ميشود اگر بگوئيم امنيت در هركدام از اين حكومت ها مشتركات و تفاوتهائي دارد .
مشتركات آنها در كليات برقراري امنيت است و نحوه برقراري امنيت بر اساس نوع حكومت آنها متفاوت .
اظهار ارتداد در يك حكومت سرمايه داري و سكولار مشكلي ايجاد نميكند مگر اينكه به مباني اقتصادي يا سكولاري اش آسيب وارد كند و جامعه را دچار از هم گسيختگي و آشوب نمايد .
اظهار ارتداد در حكومت ديني مستقيما مربوط به مباني حكومت دين ميشود و ميتواند باعث آسيب و آشوب در جامعه گردد . اگر حكومت , آشوبگران را نخواهد محاكمه كند و دادگاهي براي بررسي آنها تعئين نكند افراد در داخل جامعه اقدام به برخورد مي كنند كه اين راه صحيحي نيست . صدور حكم ارتداد افراد تنها در مجاكم صالحه اسلامي قابل بررسي و اجرا است.
همچنين اظهار ارتداد در اكثر مواقع ابزاري است براي مبارزه با حكومت ديني بشكلي كه ميدانيم حكومت ها و افراد مخالف حكومت هاي ديني خود اقدام به ايجاد مذاهب و عرفان هاي كاذب از جمله وهابيگري بهائيگري عرفان هاي متنوع كرده اند و مدام در حال توليد اند و نهايتا از افرادي كه به عضويت درآمده اند در جهت منافعشان سوء استفاده ميكنند .
لذا اين حكم براي امنيت جامعه اسلامي در حكومت ديني امري لازم و ضروري است .
متأسفانه شرایط چندانی هم برای ارتداد نیست، اینکه طرف مشغول تبلیغ باشد یا به جامعه تزلزل اعتقادی وارد کند و ... شرایطی نیست که در کتب فقهی آمده باشد.
سلام
شرايط ارتداد در كتب فقهي آمده، البته تزلزل اعتقادي يكي از ثمرات ارتداد است كه در جامعه ايجاد ميشود نه يكي از شرايط. نكته ديگر بحث اعلام مرتد است كه ممكن است حد اعلاي آن تبليغ هم باشد.
روايات بسياري در مورد اجراي حدود و اهميت اون داريم كه باعث ميشه فقيه نتواندبه راحتي از اجراي حد ارتداد دست بكشد! از طرفي اجراي حدود ضامن اجرايي احكام دين اند و دين با ازبين رفتن آن لطمات جبان ناپذيري خواهد خورد.
همچنين مستمسك گروههايي مثل داعش تكفير است. يعني شما با اين اعتقاد كنوني اصلا مسلمان نيستي نه اينكه مسلمان بودي بعدا خارج شدي!
همچنين مستمسك گروههايي مثل داعش تكفير است. يعني شما با اين اعتقاد كنوني اصلا مسلمان نيستي نه اينكه مسلمان بودي بعدا خارج شدي!
سلام
در اعلامیههایی که داعش منتشر کرده غالباً مخالفان را هم کافر و هم مرتد اعلام کرده است. تکفیر مسلمان ندانستن کسی است و اعم از این است که کسی اصلاً مسلمان نبوده یا مسلمان بوده و بعد از ایمانش برگشته. در پست شمارهٔ ۲۱۳ من لینک ویدئوئی را از آنان گذاشتم که سران کشورهای اسلامی را کافر و مرتد میخوانند؛ نیز خبری گذاشتم که سخنی مشابه میگفت.
در اعلامیههای این گروه هم وصف مرتد به کرات در مورد افراد به کار رفته، از جمله در خصوص کسانی که در ارتش سوریه هستند.
در اعلامیهای به نام «اذلة علی المؤمنين» ابوعمر بغدادی افراد را به دلیل همکاری با غیرمسلمین و مبارزه با خودشان و چیزهای دیگری که گفته «مرتد» میخواند:
نقل قول:
[=droid_arabic_naskhregular]وإنَّي أخطب فيكم اليوم وأقول: ضحّوا تقبّل الله ضحاياكم بمرتدّي الصحوات فإنهم صاروا للصليب أعواناً، وعلى المجاهدين فرساناً، فهتكوا العرض، وسرقوا المال، وأرادوا أن يقطفوا ثمرة دماء الشهداء.. -
بقیهٔ خطبههای طرف هم در اینجا هست.
تمایلی نداشتم که منتشر کنندهٔ لینک به سخنان اینان باشم ولی متأسفانه ناگزیر شدم.
به هر روی کشتن مسلمانان دیگر به نام ارتداد منحصر به داعش نیست؛ در پست بالایی (۲۲۳) هم به مواردی دیگر اشاره کردهام (نظیر شهید اول و ثانی) که انشالله مورد نظر قرار گیرد. و همچنان که پیشتر گفتم غرضم این نیست که بگویم حدود تعطیل شوند بلکه گفتهام باید در بررسی احکامی که فقهاء قبلی دادهاند نگاه موشکافانه داشت و در ادعای تحقق ارتداد برای افراد نهایت احتیاط را باید کرد.
به هر روی کشتن مسلمانان دیگر به نام ارتداد منحصر به داعش نیست؛ در پست بالایی (۲۲۳) هم به مواردی دیگر اشاره کردهام (نظیر شهید اول و ثانی) که انشالله مورد نظر قرار گیرد. و همچنان که پیشتر گفتم غرضم این نیست که بگویم حدود تعطیل شوند بلکه گفتهام باید در بررسی احکامی که فقهاء قبلی دادهاند نگاه موشکافانه داشت و در ادعای تحقق ارتداد برای افراد نهایت احتیاط را باید کرد.
حق با شماست گاهی از ارتداد هم استفاده میکنند.
اما این اصطلاح در جایی کاربرد داره که کسی از دین برگردد، مگر ما در زمان حیات خود با داعش هم فکر و عقیده بودیم که بر گردیم؟ حتی اگر پدران ما چنین تفکری داشته باشند ولی ما از بدو تولد معتقد به آن نباشیم، مرتد محسوب نمیشویم. هر اصطلاحی یه تعریف خاص داره، ظاهرا داعش داره از یه اصطلاح جعلی استفاده میکنه!!! البته چنین چیزایی از کسانی که اطلاعاتی سطحی از اسلام دراند خیلی بعید نیست...
اما تکفیر یعنی هر کس اعتقاد ما را تداره، پس کافره!!! این تفکره که داعش با اون پیش میره... اعاننا الله من شرور هذه الجماعه.
پرسش:
حکم خارج شدن از دین اسلام چیست؟ و تشخیص دین حق با چه کسی است؟ آیا اسلام همین حق را برای دیگر ادیان قایل است که همان حکم خروج از دین (اسلام) را در مورد پیروانشان اجرا کنند؟
پاسخ:
موجبات ارتداد:
1. انكار یكی از اصول و پایه های اساسی دین كه یك مسلمان باید به آنها اعتقاد داشته باشد مثل توحید، نبوت و معاد.
2. انكار ضروری دین، یعنی چیزی كه جزء دین بوده و به اقامه دلیل و برهان نیاز ندارد. مثل وجوب نماز و روزه در دین اسلام یا حرمت خوردن شراب از نظر اسلام.
3. دشنام دادن و تمسخر كردن خدا، كتاب های آسمانی، ملائكه، یا هر یك از ضروریات دین، اگر چه مستلزم انكار هم نباشد.
حکم:
شخص مرتد اگر مرد باشد، در صورتی كه مرتد فطری (كسی كه یكی از پدر یا مادرش در حال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود) باشد، اعدام می شود اما اگر مرتد ملی (كسی كه پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او كافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار كفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار كفر نماید) باشد سه روز به او فرصت توبه داده می شود و اگر توبه نكرد اعدام می شود. اگر شخص مرتد زن باشد_ چه از نوع فطری و چه از نوع ملی_ اعدام نمی شود، بلكه زندانی می شود تا زمانی كه توبه كند.(1)
ضمنا شرایط لازم برای اجراء حكم ارتداد: داشتن بلوغ، عقل، اختیار و قصد است.
تشخیص دین حق به عهده شخص مکلف است. از این رو کسی نمی تواند دیگری را به دین خاصی مجبور کند. (اصولا تفکر و اعتقادات را نمی شود به کسی اجبار کرد، اما می توان شخصی را به فکر و ایده ای هدایت و رهنمون کرد، با این وجود تصمیم گیری به عهده خود اوست) البته این تشخیص باید از روی تحقیق و تفکر باشد، نه به خاطر برخی منافع و مطامع دنیوی.
اصولا هر مکتبی برای صیانت از خود، احکام و مجازات هایی را برای کسانی که از آن خارج می شوند، در نظر می گیرد. به همین دلیل، دیگر ادیان نیز چنین احکامی را برای مرتد داشته اند، به عنوان مثال، خداوند در مورد بازگشت بنی اسرائیل از خدا پرستی می فرماید: «وَ إِذْ قَالَ مُوسىَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتخَِّاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلىَ بَارِئكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ عِندَ بَارِئكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»؛ و [ياد كنيد] زمانى كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! قطعاً شما به سبب معبود گرفتن گوساله به خودتان ستم ورزيديد، پس به سوى آفريننده خود بازگرديد، و [افرادى از] خودتان را [كه گوساله را به پرستش گرفتند] بكشيد كه اين [عمل] براى شما در پيشگاه آفريدگارتان بهتر است. پس خدا [به دنبال اجرا كردن دستورش] توبه شما را پذيرفت زيرا او بسيار توبه پذير و مهربان است.(2) البته در عهد عتیق و جدید هم اشاراتی به حکم قتل مرتد شده است.(3)
از طرفی ارتداد در دیگر ادیان با برگشت از پرستش و اعتقاد به خدا یا انکار مسیح (علیه السلام) و یا کارهایی شبیه این تحقق پیدا می کرده که با پذیرش اسلام هیچ یک از این موارد اتفاق نمی افتد، چرا که اعتقاد به خدا و رسالت پیامبران (علیهم السلام) در گرویدن به اسلام حفظ خواهد شد. به عبارتی اسلام در مقابل دیگر ادیان الهی نیست بلکه در طول آنها بوده و ادامه ادیان گذشته محسوب می شود.
____________ (1) تحريرالوسيله، امام خميني(ره)، ص 11-12 و 243. (2) بقره/ 54.
(3) كتاب المقدس، ترجمه وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856ميلادي، سفر تورية مثني، فصل 13 و نامه اي به مسيحيان يهودي نژاد عبرانيان، بند 10، جمله 26-32.
گفتم که احتمالاً شما تو حوزه درس میخونید.....
البته منم گر چه حوزوی نیستم ، ولی روش بحث حوزوی رو بلدم :Nishkhand:
من نظر نهاییم رو عرض کردم و به نظرم پرداختن به ادامهء بحث لااقل برای من تکرار بدون دلیله
مهم دید خودم نسبت به حکم ارتداد بود که به نتایجی رسیدم و همین برام کافیه
مگر اینکه خودتون مایل باشید بحث رو ادامه بدیم
باز هم ممنون
یاعلی(ع)
با عرض سلام
1- آیا این به دلیل تایید دستگاه قضایی عثمان بود یا حد زدن دو باره به یک مجرم برای یک جرم واحد؟
2- آیا ملاحظاتی که در اجرای یک حد باید در نظر گرفته شوند با ملاحظات اعدام یکی است؟
با عرض سلام
پس نباید گفت حکم مرتد اعدام است. بهتر است گفته شود حکم کسی که سلامت و آرامش جامعه را بر هم بزند مثلا اعدام است. شما چه فکر میکنید؟
کدام سخن بی اساس است؟ فکر میکنم مطلب را نگرفته اید. شاید بهتر باشد پاسخ پاسخگوی محترم را ابتدا مجددا بخوانید و بعد پاسخ من به ایشان را.
نقل قول و استناد دو تعریف جدا دارند. لطفا بفرمایید من کجا به استدلال مسیحیان استناد کردم؟
علاوه بر این من چون علم ندارم اینجا در خدمت عالمینی مثل شما هستم. لطفا من را پذیرا باشید.
با تشکر
نخیر بنده حوزوی نیستم.
با سلام.
مهم مفهومی است قانون می رساند، بحث بر سر الفاظ نیست. اگر اینطوری بخواهیم بگوییم، نباید گفت مجازات قتل عمد، حق قصاص برای اولیای دم است، زیرا مجری مجازات اعدام یا تکتیراندازی که یک گروگانگیر را می کشند نیز، به عمد مرتکب قتل شده اند، ولی حق قصاصی برای بستگان مقتول ایجاد نمی شود.
اینکه مرتد باید جزای نقدی بدهد، بی اساس است. من که آشکارا نشان نشان دادم کدام بخش از سخنتان بی اساس بوده. چرا می پرسید؟
شما نقل قول نکرده بودید، شما گفته بودید دلیل ما همان دلیل آنهاست.
سلام علیکم
نه تایید بود و نه حد زدن دوباره!
بنده گفتم اگر در همان حکومت فاسد، ولید حد میخورد دیگر امیر المومنین(ع) اقدام به حد زدن نمیکرد. مهم اقامه حدود در جامعه اسلامی است.
در احکام اسلامی تاکید ویژه ای نسبت به اقامه حدود شده، بنابراین هرگاه کسی مستحق حد شرعی باشد نباید از آن به راحتی گذشت. اما مساله همین استحقاق است، در بحث قتل، چون جان انسان بسیار اهمیت دارد، با کمترین شک و شبهه، حکم کنسل میشود.
اعدام هم یکی از انواع حد شرعی است، که البته همانطور که گفته شد، حساس تر از دیگر حدود است. با این وجود حکم اقامه حد در مورد این هم جاری است، یعنی اگر شرایط استحقاق حد بوجود آمد، با اجرای آن از طرف حاکم(هر چند نا سالم) مکفی خواهد بود.
[=Times New Roman]با عرض سلام
یکی از نکاتی که به جنگ و کشتار بین مسلمین دامن زده است، همین حکم قتل مرتد است؛ هر گروهی از مسلمین اموری را ضروری و لازمهٔ دین دانستهاند و نخست تکفیر را جائز دانستهاند و بعد حکم به قتل دیگران دادهاند. از جمله گروه داعش همین را دستاویز کشتن بسیاری از مسلمین کرده با ادعاهایی مختلف که در سایتها و بیانیههایشان عیان است و از همین رو بیش از هر گروهی، مسلمانان از آنان آزار میبینند. برخی از مواردی که دستاویز آنها برای کفر و ارتداد دیگران است این است که کشورهای اسلامی قوانین شرع اسلام را اجرا نمیکنند و این قوانین لازمهٔ اسلام است و لذا قتل اینان واجب است.
با سلام. ابتدا باید عرض کنم داعش ما را مرتد نمی داند و اصلاً ما در تعریف مرتد نمی گنجیم، زیرا ایمان ما مسبوق به اندیشه های داعشی نیست که از آن بازگشت نموده باشیم.
اما دستاویز شدن یک حکم برای جنایت کردن، به معنای لزوم این نیست که باید حکم را کنار گذاشت. دنیای مادّی محدودیتهای خاص خودش را دارد، و قوانینِ قابل اجرا در دنیا، دارای حفره هستند. به دلیل محدودیتهای دنیا، نمی توان قانونی را طراحی کرد که هیچ سوءاستفاده ای از آن نمود. پس با چنین نگاهی باید قانون را به کل کنار گذاشت.
به همین شکل، مجازات مرتد، با شرایط و قواعد خودش قابل اجرا و الزامی است، اگر یک گروه کژاندیشی مثل داعش، آن را به صورت بی قاعده اجاره کند، دلیل بر اجرا نکردن کلّی آن نیست.
[=Times New Roman] tazkie;766094 نوشت:
سلام
۱. سخن صرفاً از شیعیان نیست، بسیاری از مسلمانان را به جرم ارتداد میکشد؛ متأسفانه قوم شیعیان را گاه مرتد و گاه مشرک و کافر شمردهاند.
۲. تنها استفادهٔ داعش از این حکم منجر به جنگ و اختلاف و کشتار بین مسلمانان نبوده، حکم به کفر و ارتداد دیگران سابقهٔ درازی در اسلام دارد. شیعه سنی را، سنی شیعه را، وهابی هر دو را. افراد از خود یک مذهب به دلیل پارهای اختلافات کلامی همدیگر را.
و متأسفانه شرایط چندانی هم برای ارتداد نیست، اینکه طرف مشغول تبلیغ باشد یا به جامعه تزلزل اعتقادی وارد کند و ... شرایطی نیست که در کتب فقهی آمده باشد.
۳. گمان میکنم نتایج نامطلوب یک حکم، به ویژه وقتی به شکل عرض لازم آن درآمده ولی دلائل آن خدشهناپذیر نباشد، دلیل مناسبی برای بررسی جدیتر آن میدهد. تاریخ فقه موارد زیادی از احکامی به یاد دارد که در طی قرون در آنها یا شرایط اجرای آنها تجدیدنظر شده است.
نهایتاً عرضم این نیست که این حکم بلافاصله تغییر داده شود، بلکه این است که به خاطر نتایج وخیمی که از آن میتواند ناشی شود، و به دلیل اهمیتی که شارع برای حفظ جان مسلمانان (و حتی دیگر انسانها) و نیز حفظ وحدت اسلامی دارد، در این مسئله باید احتیاط زیاد داشت.
مجازات ارتداد با کافر بودن فرق دارد. داعشیها به زعم خودشان با کفار می جنگند و بر خلاف قوانین اسلام هم این کار را انجام می دهند. شما یکی از مفتیهای اینها را نام ببرید و مستنداً ثابت کنید که سایر مسلمین را مرتد می داند.
در مورد سایر گروهها هم وضع به همین منوال است.
مسلماً چنین است، بررسیها همواره نشانگر اثر سوء نبود چنین حکمی و عوارض بیشتر آن نسبت به بودن و عوارض ناچیز سوءاستفاده از آن بوده است. البته احتیاط در صدور هر حکمی لازم است.
[=Times New Roman] tazkie;766116 نوشت:
این بحث را مفید نمیبینم؛ تقریباً هرجملهٔ من با سوء تفاهم تفسیر میشود و شواهدی برای چیزهایی غیر از آنکه مدعی هستم خواسته میشود.
همچنان که گفتم: داعش بسیاری از مسلمین را به بهانهٔ ارتداد میکشد. نه لزوماً شیعیان را و نه همهٔ مسلمانان دیگر را.
از جمله دلائل برای ارتداد، همانطور که گفته شد، یکی عدم اجرای حدود و قوانین اسلامی است. دیگری تسلیم نبودن در برابر خلیفهٔ مسلمین است. سومی پذیرش آرائی یا انجام کارهایی که به نظر آنها بدعت است (مثلاً بلند ساختن مقابر یا مقبره ساختن برای علماء و صلحاء یا خواندن بعضی ادعیهای که به نظرشان ساختگی است).
من هم تمایلی ندارم که سخنان بیپایهٔ اینان را جایی درج کنم و گمان میکنم شناختی اندک از اینان و سایر وهابیهای تندرو برای اثبات این ادعا کفایت میکند اما ناگزیر این چندمورد را ذکر میکنم. این یکی از ویدئوهایی است که داعش منتشر کرده و در آن میگوید سران کشوران اسلامی به دلیل ارتباط با کفار و مشرکین و عدم اجرای حدود و قوانین اسلامی از دین مرتد شدهاند و باید کشته شوند:الیکم یا طواغیت جزیرة العرب
اینجا هم خبری هست از یکی از مفتیان که میگوید: الحکام العرب مرتدون و کفرة و قتلهم واجب
در کتاب آیتالله مکارم هم در بخشهایی به کشتار بسیاری از اهل سنت به دلیل مسائل اعتقادی به دست تندروان وهابی اشاره شده؛ مثلاً اینجا.
قطعاً با جستجوی بیشتر در اینترنت نمونههای بهتری را خودتان پیدا خواهید کرد. در سایر موارد هم مطالعهای در تاریخ فرق و کلام کفایت میکند. به واقع در توان من نیست که تمام وقتم را در اینترنت بگذارم و جایگزین مطالعه و تحقیق فردی شوم.
انشاالله کارشناس محترم جناب عامل به مواردی از این اتهامهای بیپایهٔ ارتداد هم اشاره کنند.
با سلام. من سعی می کنم در مورد شما قضاوتی نکنم.
لینکی که دادید، سخن یک مفتی نیست، سخن یک تروریست سلفی است. السلفية الجهادية به معنای مفتی سلفی نیست، مهم نظر علمای آنهاست. لینک آقای مکارم هم می گوید مسلمانها را کافر حربی حساب می کردند، نگفته مرتد هم حساب می کردند.
به هر حال، ارتداد به مفهوم این خواهد بود که شخص روزی مثل آنها فکر می کرده و بعد برگشته است، وقتی هرگز مثل آنها نیندیشیده باشد، قاعدتاً کافر حسابش خواهند کرد.
[=Times New Roman] tazkie;766136 نوشت:
نقل قول:
لطفاً محتوای لینکها را بخوانید؛ با نگاه سریع و سطحی مطلب را اشتباه متوجه میشوید و نتیجه پیامهای پیاپی و اصطکاک و فرسایش روح و روان طرفین بحث است.
در خبر عربی وی را به عنوان «احد ابرز الشیوخ السلفیة الجهادیة» معرفی کرده (همان سطر اول).
احوال وی در ویکیپدیا هم آمده:
https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D8%B4%D9%88%D8%B4
آقای مکارم نگفتهاند مسلمانان را کافر حربی حساب میکنند؛
البته فکر میکنم باز بر سر کلمات و اینکه آن آقا سلفی جهادی است و اثبات اینکه گفته باشد من داعشی هستم (که البته گفتن این واژه را «خلیفه» منع کرده) و ... بحث بتواند ادامه یابد؛ اما من از ادامه معذورم.
[=times new roman]با امید به اینکه مسلمانان و به ویژه علماء آنها بررسی موشکافانه و منتقدانهٔ نظرات فقهاء قبلی را وجههٔ همت قرار دهند و هر سخن قدیمی را و هر اجماعی را حکم اسلام نشمرند و از آن دفاع نکنند؛ و به ویژه احتیاط در تهمت زدن به همدیگر را مد نظر داشته باشند.
قرآن شریف میفرماید:
ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (نحل: ۱۶)
مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مجادله كن. زيرا پروردگار تو به كسانى كه از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدايتيافتگان را بهتر مىشناسد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا (نساء: ۹۴)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون براى جهاد رهسپر شويد نيك تفحص كنيد. و به آن كس كه بر شما سلام گويد، مگوييد كه مؤمن نيستى.
[=Times New Roman][=KFGQPC Uthman Taha Naskh]
بله کافر حربی حساب می کنند. کافر حربی با مرتد فرق داره.
[=Times New Roman]سلام
من یکبار دیگر میخواهم این نکته را بلد کنم که همهٔ کسانی که به ارتداد محکوم شدهاند لزوماً کسانی نیستند که خودشان هم مدعی بیدینی و بیاعتقادی به اسلام باشند؛ بلکه بسیاریشان کسانیاند که خود را مسلمان و مدافع اسلام و مصلح دینی میدانند (مثل شهید اول و شهید ثانی) ولی فرقهٔ دیگر آنها را به انکار ضروری اسلام متهم میکند؛ یعنی چیزی که از دید آنها ضروری اسلام است. و این ضروری بودن گویا ضابطهٔ مشخص و متفقٌعلیهی ندارد. فرمایش استاد عامل، یعنی اینکه چیزی باشد که همهٔ مسلمانان بدانند و دانستن آن نیاز به اجتهاد نداشته باشد فرمایش بسیار متینی است؛ اما همیشه این معیار حاکم نبوده است و حکم ارتداد در بسیاری مواقع دستاویزی برای تسویهحسابهای متفرقه شده است.
نگاهی به تاریخ کلام و فرق اسلامی خود گویاست که در طی تاریخ بحثهایی مثل حدوث یا قدم قرآن یا رد اعتبار برخی احادیث و احکام مبتنی بر آنها یا تفسیری خاص (مثلاً عرفانی یا فلسفی) از برخی عقائد اسلامی یا اختلاف در معنای تحتاللفظی برخی آیات (مثل یدالله، استوی علی العرش و رؤیت خدا) مایهٔ حکم به ارتداد افراد شده.
باز از این هم فجیعتر، بسیاری از مسلمانان هماینک کسانی را به بهانهٔ پرداختن به فلسفه یا تصوف و عرفان مخالف با قرآن و احادیث و از دین خارج شمردهاند؛ مثلاً کوشیده اند در گفتار یا نوشتار آیتالله ج. آ. یا ح. آ. یا دیگران نکاتی را بیابند که به زعم خودشان با اصول ضروری اسلام منافی است.
مواردی دیگر از کسانی که خود را مسلمان و مدافع اسلام و مصلح دینی میدانند و اخیراً به ارتداد محکوم شدهاند ذکر میکنم:
اعدام عالم حنفی عراق دکتر احمد علی صالح القیسی در حکومت داعش.
حکم ارتداد برای ۲۵ نفر از قرآنیون در سودان به دلیل تمسکشان به قرآن و کنار گذاشتن مصادر دیگر مانند احادیث. (ایکنا فارسی)
درك تفاوت بين يك حكومت ديني با غير ديني ظاهرا براي برخي كمي مشكل است . تكرار مكرر ميشود اگر بگوئيم امنيت در هركدام از اين حكومت ها مشتركات و تفاوتهائي دارد .
مشتركات آنها در كليات برقراري امنيت است و نحوه برقراري امنيت بر اساس نوع حكومت آنها متفاوت .
اظهار ارتداد در يك حكومت سرمايه داري و سكولار مشكلي ايجاد نميكند مگر اينكه به مباني اقتصادي يا سكولاري اش آسيب وارد كند و جامعه را دچار از هم گسيختگي و آشوب نمايد .
اظهار ارتداد در حكومت ديني مستقيما مربوط به مباني حكومت دين ميشود و ميتواند باعث آسيب و آشوب در جامعه گردد . اگر حكومت , آشوبگران را نخواهد محاكمه كند و دادگاهي براي بررسي آنها تعئين نكند افراد در داخل جامعه اقدام به برخورد مي كنند كه اين راه صحيحي نيست . صدور حكم ارتداد افراد تنها در مجاكم صالحه اسلامي قابل بررسي و اجرا است.
همچنين اظهار ارتداد در اكثر مواقع ابزاري است براي مبارزه با حكومت ديني بشكلي كه ميدانيم حكومت ها و افراد مخالف حكومت هاي ديني خود اقدام به ايجاد مذاهب و عرفان هاي كاذب از جمله وهابيگري بهائيگري عرفان هاي متنوع كرده اند و مدام در حال توليد اند و نهايتا از افرادي كه به عضويت درآمده اند در جهت منافعشان سوء استفاده ميكنند .
لذا اين حكم براي امنيت جامعه اسلامي در حكومت ديني امري لازم و ضروري است .
سلام
شرايط ارتداد در كتب فقهي آمده، البته تزلزل اعتقادي يكي از ثمرات ارتداد است كه در جامعه ايجاد ميشود نه يكي از شرايط. نكته ديگر بحث اعلام مرتد است كه ممكن است حد اعلاي آن تبليغ هم باشد.
روايات بسياري در مورد اجراي حدود و اهميت اون داريم كه باعث ميشه فقيه نتواندبه راحتي از اجراي حد ارتداد دست بكشد! از طرفي اجراي حدود ضامن اجرايي احكام دين اند و دين با ازبين رفتن آن لطمات جبان ناپذيري خواهد خورد.
همچنين مستمسك گروههايي مثل داعش تكفير است. يعني شما با اين اعتقاد كنوني اصلا مسلمان نيستي نه اينكه مسلمان بودي بعدا خارج شدي!
[=Times New Roman] عامل;766459 نوشت:
نقل قول:
سلام
در اعلامیههایی که داعش منتشر کرده غالباً مخالفان را هم کافر و هم مرتد اعلام کرده است. تکفیر مسلمان ندانستن کسی است و اعم از این است که کسی اصلاً مسلمان نبوده یا مسلمان بوده و بعد از ایمانش برگشته. در پست شمارهٔ ۲۱۳ من لینک ویدئوئی را از آنان گذاشتم که سران کشورهای اسلامی را کافر و مرتد میخوانند؛ نیز خبری گذاشتم که سخنی مشابه میگفت.
در اعلامیههای این گروه هم وصف مرتد به کرات در مورد افراد به کار رفته، از جمله در خصوص کسانی که در ارتش سوریه هستند.
در اعلامیهای به نام «اذلة علی المؤمنين» ابوعمر بغدادی افراد را به دلیل همکاری با غیرمسلمین و مبارزه با خودشان و چیزهای دیگری که گفته «مرتد» میخواند:
بقیهٔ خطبههای طرف هم در اینجا هست.
تمایلی نداشتم که منتشر کنندهٔ لینک به سخنان اینان باشم ولی متأسفانه ناگزیر شدم.
به هر روی کشتن مسلمانان دیگر به نام ارتداد منحصر به داعش نیست؛ در پست بالایی (۲۲۳) هم به مواردی دیگر اشاره کردهام (نظیر شهید اول و ثانی) که انشالله مورد نظر قرار گیرد. و همچنان که پیشتر گفتم غرضم این نیست که بگویم حدود تعطیل شوند بلکه گفتهام باید در بررسی احکامی که فقهاء قبلی دادهاند نگاه موشکافانه داشت و در ادعای تحقق ارتداد برای افراد نهایت احتیاط را باید کرد.
ظاهرا نماز و روزه و ... را هم لازم است ترك كنيم چون داعش دارد همين كارها را ميكند .
حق با شماست گاهی از ارتداد هم استفاده میکنند.
اما این اصطلاح در جایی کاربرد داره که کسی از دین برگردد، مگر ما در زمان حیات خود با داعش هم فکر و عقیده بودیم که بر گردیم؟ حتی اگر پدران ما چنین تفکری داشته باشند ولی ما از بدو تولد معتقد به آن نباشیم، مرتد محسوب نمیشویم. هر اصطلاحی یه تعریف خاص داره، ظاهرا داعش داره از یه اصطلاح جعلی استفاده میکنه!!! البته چنین چیزایی از کسانی که اطلاعاتی سطحی از اسلام دراند خیلی بعید نیست...
اما تکفیر یعنی هر کس اعتقاد ما را تداره، پس کافره!!! این تفکره که داعش با اون پیش میره... اعاننا الله من شرور هذه الجماعه.
پرسش:
حکم خارج شدن از دین اسلام چیست؟ و تشخیص دین حق با چه کسی است؟ آیا اسلام همین حق را برای دیگر ادیان قایل است که همان حکم خروج از دین (اسلام) را در مورد پیروانشان اجرا کنند؟
پاسخ:
موجبات ارتداد:
1. انكار یكی از اصول و پایه های اساسی دین كه یك مسلمان باید به آنها اعتقاد داشته باشد مثل توحید، نبوت و معاد.
2. انكار ضروری دین، یعنی چیزی كه جزء دین بوده و به اقامه دلیل و برهان نیاز ندارد. مثل وجوب نماز و روزه در دین اسلام یا حرمت خوردن شراب از نظر اسلام.
3. دشنام دادن و تمسخر كردن خدا، كتاب های آسمانی، ملائكه، یا هر یك از ضروریات دین، اگر چه مستلزم انكار هم نباشد.
حکم:
شخص مرتد اگر مرد باشد، در صورتی كه مرتد فطری (كسی كه یكی از پدر یا مادرش در حال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود) باشد، اعدام می شود اما اگر مرتد ملی (كسی كه پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او كافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار كفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار كفر نماید) باشد سه روز به او فرصت توبه داده می شود و اگر توبه نكرد اعدام می شود. اگر شخص مرتد زن باشد_ چه از نوع فطری و چه از نوع ملی_ اعدام نمی شود، بلكه زندانی می شود تا زمانی كه توبه كند.(1)
ضمنا شرایط لازم برای اجراء حكم ارتداد: داشتن بلوغ، عقل، اختیار و قصد است.
تشخیص دین حق به عهده شخص مکلف است. از این رو کسی نمی تواند دیگری را به دین خاصی مجبور کند. (اصولا تفکر و اعتقادات را نمی شود به کسی اجبار کرد، اما می توان شخصی را به فکر و ایده ای هدایت و رهنمون کرد، با این وجود تصمیم گیری به عهده خود اوست) البته این تشخیص باید از روی تحقیق و تفکر باشد، نه به خاطر برخی منافع و مطامع دنیوی.
اصولا هر مکتبی برای صیانت از خود، احکام و مجازات هایی را برای کسانی که از آن خارج می شوند، در نظر می گیرد. به همین دلیل، دیگر ادیان نیز چنین احکامی را برای مرتد داشته اند، به عنوان مثال، خداوند در مورد بازگشت بنی اسرائیل از خدا پرستی می فرماید: «وَ إِذْ قَالَ مُوسىَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتخَِّاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلىَ بَارِئكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ عِندَ بَارِئكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»؛ و [ياد كنيد] زمانى كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! قطعاً شما به سبب معبود گرفتن گوساله به خودتان ستم ورزيديد، پس به سوى آفريننده خود بازگرديد، و [افرادى از] خودتان را [كه گوساله را به پرستش گرفتند] بكشيد كه اين [عمل] براى شما در پيشگاه آفريدگارتان بهتر است. پس خدا [به دنبال اجرا كردن دستورش] توبه شما را پذيرفت زيرا او بسيار توبه پذير و مهربان است.(2) البته در عهد عتیق و جدید هم اشاراتی به حکم قتل مرتد شده است.(3)
از طرفی ارتداد در دیگر ادیان با برگشت از پرستش و اعتقاد به خدا یا انکار مسیح (علیه السلام) و یا کارهایی شبیه این تحقق پیدا می کرده که با پذیرش اسلام هیچ یک از این موارد اتفاق نمی افتد، چرا که اعتقاد به خدا و رسالت پیامبران (علیهم السلام) در گرویدن به اسلام حفظ خواهد شد. به عبارتی اسلام در مقابل دیگر ادیان الهی نیست بلکه در طول آنها بوده و ادامه ادیان گذشته محسوب می شود.
____________
(1) تحريرالوسيله، امام خميني(ره)، ص 11-12 و 243.
(2) بقره/ 54.
(3) كتاب المقدس، ترجمه وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856ميلادي، سفر تورية مثني، فصل 13 و نامه اي به مسيحيان يهودي نژاد عبرانيان، بند 10، جمله 26-32.