جمع بندی ارتداد صحابه و بهشتی بودن آنان؟!
تبهای اولیه
با سلام و خسته نباشید خدمت اساتید و دوستان محترم
سوالی که داشتم این بود که چند نفر از اصحاب رسول الله به بهشت میرن و ایا این مسئله که شیعه اعتقتد داره همه صحابه مرتد شدن جز سه یا چهار نفر حقیقت داره؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد صدرا | |
[TD][/TD] | |
با سلام و خسته نباشید خدمت اساتید و دوستان محترم
سوالی که داشتم این بود که چند نفر از اصحاب رسول الله به بهشت میرن و ایا این مسئله که شیعه اعتقتد داره همه صحابه مرتد شدن جز سه یا چهار نفر حقیقت داره؟
با سلام و عرض ادب
صحابه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر اساس آیات قرآن بر دو گروه مؤمن و غیر مؤمن (منافقین) تقسیم می شوند که بی شک مومنان از صحابه اهل بهشت خواهند بود.
الف) گروه اول از صحابه: پیشگامان در اسلام و صابرین در امتحانات
بی شک پیشگامانه در اسلام از مهاجرین و انصار که بر ایمان و عهد خویش استوار و با وفا ماندند از برجستگان اهل بهشت خواهند بود؛ چنانکه قرآن کریم در وصف آنان می فرماید: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛[1] «پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و آنها كه به نيكى از آنها پيروى كردند، خداوند از آنها خشنود و آنها (نيز) از او خشنود شدند، و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جريان دارد، جاودانه در آن خواهند ماند، و از اين پيروزى بزرگى است».
و در آیه ی دیگر می فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً؛ لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيما»؛ [2] «از مؤمنان مردانى اند كه آنچه را با خدا بر سر آن پيمان بستند (كه در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آنها به نذر خويش وفا كردند (شهيد شدند) و برخى از آنان انتظار مى كشند، و هيچ تغييرى (در پيمان خود) ندادند. (اين امتحانات صورت مى گيرد) تا خداوند راستگويان را به سبب راستى شان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا (در صورت توبه) بر آنها عطف توجه نمايد، زيرا خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
اما اینکه مصداق بهشتیان از صحابه کدام یک از آنان بوده اند، در این راستا می توان به صحابه ی مورد احترام از دیدگاه دو مکتب اشاره نمود، افرادی همچون سلمان و مقداد و ابوذر و عمار و حذیفه و دیگران که ما به ذکر چند روایت در این خصوص اکتفا می نمائیم.
1. امام علی(علیه السلام) در واپسین روزهای حیات مبارک خود در خطبه ای بیان فرمودند: «كجايند آن برادرانم كه راه را به حقيقت طى كردند، و بر اساس حق از دنيا گذشتند؟ عمّار، ابن تيهان و ذو الشهادتين كجا هستند؟ و كجايند نظيران آنان از برادرانشان كه بر جانبازى پيمان بستند، و سرهاى پاكشان براى تبهكاران فرستاده شد؟! نوف گفت: در اين وقت دست به محاسن شريف و كريم خود برد و زمانى طولانى اشك ريخت، سپس فرمود: آه بر آن برادرانم كه قرآن را تلاوت كرده آن را استوار داشتند، و واجبات را انديشه نموده بر پا كردند، سنّت را زنده نمودند، و بدعت را ميراندند، به جهاد دعوت شدند اجابت كردند، به پيشوا اعتماد نموده تابعش شدند».[3]
2. امام باقر(عليه السّلام) از پدرانش به نقل از اميرالمؤمنين(عليه السّلام) فرمودند: «زمين به واسطه ى هفت نفر تنگى مىكند، مردم به واسطه ى ايشان روزى داده مى شوند و يارى مى گردند و باران مى آيد، از ايشان است سلمان فارسى و مقداد و ابوذر و عمّار و حذيفه، رحمت خدا بر ايشان باد. و على(عليه السّلام) مى فرمود: من امام ايشانم و ايشان همان كسانى هستند كه بر حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) نماز خواندند».[4]
3. انس بن مالک از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) روایت می کند که آنحضرت فرمودند: «بهشت به چهار نفر از امت من مشتاق است: على (عليه السّلام) و سلمان و مقداد و ابوذر».[5]
4. امام صادق (علیه السلام) به نقل از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: « مرا به محبت و مهرورزی با چهار نفر دستور داده است. گفته شد یا رسول الله آنان چه کسانی اند؟ آنحضرت در پاسخ فرمودند: علی بن ابی طالب (علیه السلام)؛ مقداد بن اسود؛ ابوذر غفاری و سلمان فارسی».[6]
[/HR][1] . التوبة/100. [2] . الاحزاب/24و 23. [3]. نهج البلاغة، خطبه ی: 182: « أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ [إِلَى] عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ ثُمَّ قَالَ علیه السلام- [أَوْهِ] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوه». [4] . رجال الکشی، ص34، ح13: «ضاقت الأرض بسبعة، بهم يرزقون، و بهم ينصرون، و بهم يمطرون، منهم سلمان الفارسى و المقداد و أبوذر و عمّار و حذيفة(رحمة اللَّه عليهم) و كان علىّ(عليه السّلام) يقول: أنا إمامهم و هم الّذين صلّوا على فاطمة(سلاماللَّهعليها)». [5] . بحار الانوار، ج22، ص232: «الجنّة مشتاقة إلى أربعة من أمّتى: علىّ- عليه السّلام-، و سلمان، و مقداد، و أبى ذرّ». [6] . رجال کشی، ص10، ح21: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ، قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) وَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ».
ب) منافقان از صحابه و مرتدین
برخى ديگر از صحابه از كسانى بودند كه قرآن از آنها با تعابیری همچون: فاسق؛[1] بيمار دل؛[2] منافق؛[3] دهن بين و حرف شنو از منافقين؛[4] در آستانه ارتداد؛[5] داراى عمل نيك و بد؛[6] مؤمنان زبانى؛[7] كسانى كه با دريافت پول، دل به اسلام مى بندند (المؤلفه قلوبهم)؛[8] فراريان از جنگ؛[9] كسانى كه در نماز، پيامبر را تنها گذاردند و از پى داد و ستد رفتند.[10] و... یاد می کند.
با توجه به اين گروه نمى توان همه ی صحابه را در يك درجه قرار داد و بدون استثنا به عدالت همه ی آنان رأى داد و یا آنها را اهل بهشت دانست.
ارتداد در روایات فریقین
حدیث ارتداد گروهی از صحابه مختص به نقل شیعه نبوده؛ هر چند که ارتداد در این اخبار اعم از ارتداد فقهی و تزلزل اعتقادی است.
اخبار ارتداد در منابع شیعی
در اخبار شیعه سخن از ارتداد همه ی صحابه به جز چند نفر است،[11] چنانکه امام باقر (علیه السلام) در این رابطه فرمودند: مردم پس از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) جز سه نفر مقداد و ابوذر و سلمان مرتد شدند.[12] بدیهی است که چنین ارتدادی به معنای ارتداد مصطلح آن که به معنای انکار اصول و یا ضروریات دین است نبوده؛ بلکه بیانگر تزلزل ایمانی ولو برای لحظاتی بوده است.
[/HR][1] . الحجرات/ 6: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِين». [2] . الاحزاب/ 12: «وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً». [3] . التوبة/ 101: « وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِيم». [4] . التوبة / 47: « لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين». [5] . آل عمران/ 154: «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور». [6] . التوبة/ 102: «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». [7] . الحجرات/ 14: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم». [8] . التوبة/ 60: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم». [9] . الانفال/ 15- 16: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ؛ وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير». [10] . الجمعة/11: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِين». [11] . محمد بن اسماعيل، قال حدثني الفصل بن شاذان، عن ابن أبي عمير عن ابراهيم بن عبد الحميد، عن أبي بصير، قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام ارتد الناس الا ثلاثة أبو ذر و سلمان و المقداد قال: فقال أبو عبد اللّه عليه السّلام: فأين أبو ساسان و أبو عمرة الانصارى؟(كشى، محمد بن عمر، رجال الكشي - اختيار معرفة الرجال (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي)، 2جلد، ج1، ص38، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1363 ش). [12] . أبو جعفر عليه السّلام: «ارتد الناس الا ثلاثة نفر سلمان و أبوذر و المقداد». (كشى، محمد بن عمر، رجال الكشي - اختيار معرفة الرجال (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي)، 2جلد، ج1، ص38و 58، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1363 ش).
اخبار ارتداد در منابع روایی اهل سنت
در اخبار اهل سنت نیز روایات متعددی در ارتداد صحابه وارد شده که بر خلاف روایات شیعه بیانگر عدم نجات گروهی از صحابه در آخرت است.
به عنوان نمونه بخاری در صحیح خود در باب حدیث حوض بیش از پنج روایت در این خصوص نقل نموده که دو روایت آن بدین صورت است:
1) ابوهریره از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) نقل نموده: «يَرِدُ عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَهْطٌ مِنْ أَصْحَابِي فَيُحَلَّئُونَ عَنْ الْحَوْضِ فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: إِنَّكَ لَا عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى».[1] «در روز قيامت گروهى از اصحاب من بر من وارد مى شوند، ولى آنها را از حوض مى رانند. مى گويم خدايا! آنها ياران من هستند، خطاب مىآيد: تو نمى دانى بعد از تو چه بدعت هايى گذاردند؟ آنان مرتد شدند و به حال پيشين بازگشتند.»
2. بخارى در روایت دیگری از پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) نقل می کند که آنحضرت فرمودند:
«بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَ بَيْنِهِمْ فَقَالَ: هَلُمَ، فَقُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ، قُلْتُ: وَ مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى، ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَ بَيْنِهِمْ فَقَالَ: هَلُمَّ، قُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ، قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى، فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ».[2]
در اين هنگام که من ايستاده ام، عده ای ( را می آورند) وقتی ايشان را می شناسم شخصی بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد. پس مي گويم به کجا؟ پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش! مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوی گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند( بسيار کم).
3) مالک بن انس(م179هـ) در کتاب «الموطاء» روایتی را نقل نموده که مربوط به حال برخی از صحابه خاص است.
در این روایت آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) خطاب به شهدای احد فرمودند: «هَؤُلَاءِ أشْهَدُ عَلَيْهِمْ. فَقَالَ أبُو بَكْرٍ الصّدّيقُ: ألَسْنَا يَا رَسُولَ اللهِ إخْوانَهُمْ؟ أسْلَمْنَا كَمَا أسْلَمُوا، وَ جَاهَدْنَا كَمَا جَاهَدُوا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله: بَلَى وَ لَكِنْ لَا أَدْرِى مَا تُحْدِثُونَ بَعْدى؟! فَبَكَى أبُو بَكْرٍ ثُمّ بَكَى ثُمّ قَالَ: أئِنّا لَكائِنُونَ بَعْدَكَ؟!».[3] «يحيى بن يحيى ليثى مى گويد: حديث كرد براى من مالك از ابو نضر هم پيمان عمر بن عبيد الله كه به او چنين رسيده است كه: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره شهداى احد فرمود: اينها جمعيتى هستند كه من شهادت مى دهم بر آنها. ابو بكر گفت: اى رسول خدا! آيا ما برادران آنها نيستيم كه اسلام آورديم همان طور كه آنان اسلام آوردند، و جهاد كرديم همان طور كه آنان جهاد كردند؟! رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گفت: آرى! وليكن من نمى دانم شما پس از من چه كارى را انجام مى دهيد؟! در اثر اين كلام رسول خدا، ابو بكر گريه كرد باز هم گريه كرد و سپس گفت: آيا ما پس از تو زنده ايم؟!» [4]
ابن عبدالبر در کتاب: التمهید می نویسد: اين روايت در نزد جميع روات، مرسل است وليكن معنى آن مستند است از وجوه صحاح كثيرى.[5]
بر اساس این روایات مشخص می گردد عملکرد گروهی از صحابه مورد رضای پروردگار بوده و آنان از برجستگان اهل بهشت می باشند؛ اما عده ای دیگر که ایمان آنان حقیقی نبود و یا در صحنه های مختلف امتحان (خصوصا پس از رحلت آنحضرت) کارنامه ی مثبتی از خویش نشان نداده؛ بلکه گروهی از آنان به گذشته ی جاهلی خویش باز گشتند مورد مؤاخذه پروردگار بوده و در این میان گروهی از آنان اهل نجات نخواهند بود.
موفق باشید.
[/HR][1] بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد،ج10، ص193،ح5867، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق. [2] . همان، ح5869. [3] . مُوَطّأ» مالك، با تحقيق و تعليقه محمّد فؤاد عبد الباقى، ج 2، كتاب جهاد، باب الشهداء فى سبيل الله، ص 461 و ص 462، حديث شماره. 32 و كتاب «تنوير الحوالك» سيوطى در شرح «موطّأ» مالك، همين كتاب و همين باب، ص 18 در صدر صفحه اصل حديث و در ذيل آن شرح و تفسير آن است. و نظير اين روايت را با زيادتى، محمّد بن عمر واقدى متوفّى در سنه 207 در كتاب «مغازى» ج 1، ص 310 ذكر كرده است. او مىگويد: طلحة بن عبيد الله و ابن عبّاس و جابر بن عبد الله گفتهاند: رسول خدا صلى الله عليه و آله بر كشتگان احد نماز خواند و گفت: أنا على هؤلاء شهيدٌ. «من بر سعادت و صحّت طريق و ايمان و اسلام و بهشتى بودن اين گروه گواهى مىدهم!» ابو بكر گفت: يا رسول الله! أ ليسوا إخواننا أسلموا كما أسلمنا و جاهدوا كما جاهدنا؟ «اى پيامبر خدا! آيا اين گروه برادران ما نيستند كه اسلام آوردهاند به مانند اسلام ما و جهاد كردهاند به مانند جهاد ما؟!» قال: بلى، و لكن هؤلاء لم يأكلوا من اجورهم شيئاً و لا أدرى ما تحدثون بعدى؟! «گفت: آرى وليكن آنها هيچ چيز از مزدهاى اعمالشان نخوردهاند و من نمىدانم شما پس از من چه بدعتها و حوادثى در دين ايجاد مىكنيد؟!» فبكى أبو بكر و قال: إنّا لكائنون بعدك؟! «پس أبو بكر گريه كرد و گفت: آيا ما پس از تو زنده مى مانيم؟!». [4] . نظير اين روايت را متّقى هندی در «كنز العمّال» طبع بيروت، ج 11، ص 179، حديث 31122 از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آورده است كه فرمود: السّلام عليكم يا اهل القبور! لو تعلمون ما نجّاكم الله منه ممّا هو كائنٌ بعدكم! هؤلاء خيرٌ منكم، انّ هؤلاء خرجوا من الدّنيا و لم يأكلوا من اجورهم شيئاً و خرجوا و أنا الشّهيد عليهم، و انّكم قد اكلتم من اجوركم و لا أدرى ما تحدثون من بعدى. (ابن المبارك- عن الحسن مرسلًا). [5] . ابن عبدالبر، التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد، ج21،ص228، مؤسسة القرطبه. «هذا الحديث مرسل هكذا منقطع عند جميع الرواة للموطأ ولكن معناه يستند من وجوه صحاح كثيرة ومعنى قوله أشهد عليهم أي أشهد لهم بالإيمان الصحيح والسلامة من الذنوب الموبقات ومن التبديل والتغيير والمنافسة في الدنيا ونحو ذلك والله أعلم وفيه من الفقه دليل على أن شهداء أحد ومن مات من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم قبله أفضل من الذين تخلفهم بعده والله أعلم».
سؤال: چه گروه و افرادی از صحابه اهل بهشت بوده و در مقابل چه گروهی اهل نجات نمی باشند؟ آیا این روایت که شیعه ذکر نموده همه ی صحابه مرتد شدند بجز چهار نفر صحیح است و آیا نقل این روایت تنها در متون روایی شیعه است؟
جواب: صحابه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر اساس آیات قرآن بر دو گروه مؤمن و غیر مؤمن (منافقین) تقسیم می شوند که بی شک مومنان از صحابه اهل بهشت خواهند بود.
الف) گروه اول از صحابه: پیشگامان در اسلام و صابرین در امتحانات
بی شک پیشگامانه در اسلام از مهاجرین و انصار که بر ایمان و عهد خویش استوار و با وفا ماندند از برجستگان اهل بهشت خواهند بود؛ چنانکه قرآن کریم در وصف آنان می فرماید: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛(1) «پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و آنها كه به نيكى از آنها پيروى كردند، خداوند از آنها خشنود و آنها (نيز) از او خشنود شدند، و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جريان دارد، جاودانه در آن خواهند ماند، و از اين پيروزى بزرگى است».
و در آیه ی دیگر می فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً؛ لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيما»؛(2) «از مؤمنان مردانى اند كه آنچه را با خدا بر سر آن پيمان بستند (كه در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آنها به نذر خويش وفا كردند (شهيد شدند) و برخى از آنان انتظار مى كشند، و هيچ تغييرى (در پيمان خود) ندادند. (اين امتحانات صورت مى گيرد) تا خداوند راستگويان را به سبب راستى شان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا (در صورت توبه) بر آنها عطف توجه نمايد، زيرا خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
اما اینکه مصداق بهشتیان از صحابه کدام یک از آنان بوده اند، در این راستا می توان به صحابه ی مورد احترام از دیدگاه دو مکتب اشاره نمود، افرادی همچون: «سلمان» و «مقداد» و «ابوذر» و «عمار» و «حذیفه» و دیگران که ما به ذکر چند روایت در این خصوص اکتفا می نمائیم.
1. امام علی(علیه السلام) در واپسین روزهای حیات مبارک خود در خطبه ای بیان فرمودند: «كجايند آن برادرانم كه راه را به حقيقت طى كردند، و بر اساس حق از دنيا گذشتند؟ «عمّار»، «ابن تيهان» و «ذو الشهادتين» كجا هستند؟ و كجايند نظيران آنان از برادرانشان كه بر جانبازى پيمان بستند، و سرهاى پاكشان براى تبهكاران فرستاده شد؟! «نوف» گفت: در اين وقت دست به محاسن شريف و كريم خود برد و زمانى طولانى اشك ريخت، سپس فرمود: آه بر آن برادرانم كه قرآن را تلاوت كرده آن را استوار داشتند، و واجبات را انديشه نموده بر پا كردند، سنّت را زنده نمودند، و بدعت را ميراندند، به جهاد دعوت شدند اجابت كردند، به پيشوا اعتماد نموده تابعش شدند».(3)
2. امام باقر(عليه السّلام) از پدرانش به نقل از اميرالمؤمنين(عليه السّلام) فرمودند: «زمين به واسطه ى هفت نفر تنگى مى كند، مردم به واسطه ى ايشان روزى داده مى شوند و يارى مى گردند و باران مى آيد، از ايشان است «سلمان فارسى» و «مقداد» و «ابوذر» و «عمّار» و «حذيفه»، رحمت خدا بر ايشان باد. و على(عليه السّلام) مى فرمود: من امام ايشانم و ايشان همان كسانى هستند كه بر حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) نماز خواندند».(4)
3. «انس بن مالک» از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) روایت می کند که آنحضرت فرمودند: «بهشت به چهار نفر از امت من مشتاق است: على (عليه السّلام) و سلمان و مقداد و ابوذر».(5)
4. امام صادق (علیه السلام) به نقل از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: « مرا به محبت و مهرورزی با چهار نفر دستور داده است. گفته شد یا رسول الله آنان چه کسانی اند؟ آنحضرت در پاسخ فرمودند: علی بن ابی طالب (علیه السلام)؛ مقداد بن اسود؛ ابوذر غفاری و سلمان فارسی».(6)
ب) گروه دوم از صحابه: منافقان از صحابه و مرتدین
برخى ديگر از صحابه در زمره ی کسانی اند كه قرآن از آنها با تعابیری همچون: فاسق؛(7) بیمار دل؛(8) منافق؛(9) دهن بين و حرف شنو از منافقين؛(10) در آستانه ارتداد؛(11) داراى عمل نيك و بد؛(12) مؤمنان زبانى؛(13) كسانى كه با دريافت پول، دل به اسلام مى بندند (المؤلفه قلوبهم)؛(14) فراريان از جنگ؛(15) كسانى كه در نماز، پيامبر را تنها گذاردند و از پى داد و ستد رفتند.(16) و... یاد می کند.
با توجه به اين گروه نمى توان همه ی صحابه را در يك درجه قرار داد و بدون استثنا به عدالت همه ی آنان رأى داد و یا آنها را اهل بهشت دانست.
ارتداد در روایات فریقین
انحراف عقیدتی گروهی از صحابه از جمله موضوعاتی است که در منابع شیعه و سنی از آن سخن به میان رفته است و حدیث ارتداد گروهی از صحابه مختص به نقل شیعه نیست.
الف) اخبار ارتداد در منابع شیعی
در اخبار شیعه سخن از ارتداد همه ی صحابه به جز چند نفر است؛(17) چنانکه امام باقر (علیه السلام) در این رابطه فرمودند: «مردم پس از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) جز سه نفر مقداد و ابوذر و سلمان مرتد شدند».(18) بدیهی است که چنین ارتدادی به معنای ارتداد مصطلح آن که به معنای انکار اصول و یا ضروریات دین است نبوده؛ بلکه بیانگر تزلزل ایمانی ولو برای لحظاتی برای اکثر صحابه بوده است.
ب) اخبار ارتداد در منابع روایی اهل سنت
در اخبار اهل سنت نیز روایات متعددی در ارتداد صحابه وارد شده که بر خلاف روایات شیعه بیانگر عدم نجات گروهی از صحابه در آخرت است.
به عنوان نمونه «بخاری» در صحیح خود در باب حدیث حوض بیش از پنج روایت در این خصوص نقل نموده که دو روایت آن بدین صورت است:
1) «ابوهریره» از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) نقل نموده: «يَرِدُ عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَهْطٌ مِنْ أَصْحَابِي فَيُحَلَّئُونَ عَنْ الْحَوْضِ فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: إِنَّكَ لَا عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى».(19) «در روز قيامت گروهى از اصحاب من بر من وارد مى شوند، ولى آنها را از حوض مى رانند. مى گويم خدايا! آنها ياران من هستند، خطاب مى آيد: تو نمى دانى بعد از تو چه بدعت هايى گذاردند؟ آنان مرتد شدند و به حال پيشين بازگشتند.»
2. «بخارى» در روایت دیگری از پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) نقل می کند که آنحضرت فرمودند:
«بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَ بَيْنِهِمْ فَقَالَ: هَلُمَ، فَقُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ، قُلْتُ: وَ مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى، ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَ بَيْنِهِمْ فَقَالَ: هَلُمَّ، قُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ، قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى، فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ».(20)
در اين هنگام که من ايستاده ام، عده ای (را می آورند) وقتی ايشان را می شناسم شخصی بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد. پس مي گويم به کجا؟ پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش! مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوی گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند( بسيار کم).
3) مالک بن انس(م179هـ) در کتاب: «الموطاء» روایتی را نقل نموده که مربوط به حال برخی از صحابه خاص است.
در این روایت آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) خطاب به شهدای احد فرمودند: «هَؤُلَاءِ أشْهَدُ عَلَيْهِمْ. فَقَالَ أبُو بَكْرٍ الصّدّيقُ: ألَسْنَا يَا رَسُولَ اللهِ إخْوانَهُمْ؟ أسْلَمْنَا كَمَا أسْلَمُوا، وَ جَاهَدْنَا كَمَا جَاهَدُوا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله: بَلَى وَ لَكِنْ لَا أَدْرِى مَا تُحْدِثُونَ بَعْدى؟! فَبَكَى أبُو بَكْرٍ ثُمّ بَكَى ثُمّ قَالَ: أئِنّا لَكائِنُونَ بَعْدَكَ؟!».(21) «اينها جمعيتى هستند كه من شهادت مى دهم بر آنها. ابو بكر گفت: اى رسول خدا! آيا ما برادران آنها نيستيم كه اسلام آورديم همان طور كه آنان اسلام آوردند، و جهاد كرديم همان طور كه آنان جهاد كردند؟! رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گفت: آرى! ولی نمى دانم شما پس از من چکار می کنید؟! در اثر اين كلام رسول خدا، ابو بكر گريه كرد باز هم گريه كرد و سپس گفت: آيا ما پس از تو زنده ايم؟!»(22)
ابن عبدالبر در کتاب: التمهید می نویسد: اين روايت در نزد جميع روات، مرسل است وليكن معنى آن مستند است از وجوه صحاح كثيرى.(23)
بر اساس این روایات مشخص می گردد عملکرد گروهی از صحابه مورد رضای پروردگار بوده و آنان از برجستگان اهل بهشت می باشند؛ اما عده ای دیگر که ایمان آنان حقیقی نبود و یا در صحنه های مختلف امتحان (خصوصا پس از رحلت آنحضرت) کارنامه ی مثبتی از خویش نشان نداده؛ بلکه گروهی از آنان به گذشته ی جاهلی خویش باز گشتند مورد مؤاخذه پروردگار بوده و در این میان گروهی از آنان نیز اهل نجات نخواهند بود.
پی نوشت:
1. التوبة/100.
2. الاحزاب/24و 23.
3. نهج البلاغة، خطبه ی: 182: « أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ [إِلَى] عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ ثُمَّ قَالَ علیه السلام- [أَوْهِ] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوه».
4. رجال الکشی، ص34، ح13: «ضاقت الأرض بسبعة، بهم يرزقون، و بهم ينصرون، و بهم يمطرون، منهم سلمان الفارسى و المقداد و أبوذر و عمّار و حذيفة(رحمة اللَّه عليهم) و كان علىّ(عليه السّلام) يقول: أنا إمامهم و هم الّذين صلّوا على فاطمة(سلاماللَّهعليها)» .
5. بحار الانوار، ج22، ص232: «الجنّة مشتاقة إلى أربعة من أمّتى: علىّ- عليه السّلام-، و سلمان، و مقداد، و أبى ذرّ».
6. رجال کشی، ص10، ح21: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ، قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) وَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ».
7. الحجرات/ 6: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِين».
8. الاحزاب/ 12: «وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً».
9. التوبة/ 101: «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِيم».
10. التوبة / 47: «لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين».
11. آل عمران/ 154: «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور».
12. التوبة/ 102: «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ».
13. الحجرات/ 14: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم».
14. التوبة/ 60: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم».
15. الانفال/ 15- 16: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ؛ وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير».
16. الجمعة/11: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِين».
17. محمد بن اسماعيل، قال حدثني الفصل بن شاذان، عن ابن أبي عمير عن ابراهيم بن عبد الحميد، عن أبي بصير، قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام ارتد الناس الا ثلاثة أبو ذر و سلمان و المقداد قال: فقال أبو عبد اللّه عليه السّلام: فأين أبو ساسان و أبو عمرة الانصارى؟(كشى، محمد بن عمر، رجال الكشي - اختيار معرفة الرجال (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي)، 2جلد، ج1، ص38، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1363 ش).
18. أبو جعفر عليه السّلام: «ارتد الناس الا ثلاثة نفر سلمان و أبوذر و المقداد». (كشى، محمد بن عمر، رجال الكشي - اختيار معرفة الرجال (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي)، 2جلد، ج1، ص38و 58، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1363 ش).
19. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد،ج10، ص193،ح5867، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق.
20. همان، ح5869.
21. مالک بن انس، المُوَطّأ، با تحقيق و تعليقه محمّد فؤاد عبد الباقى، ج 2، كتاب جهاد، باب الشهداء فى سبيل الله، ص 461 و ص 462، حديث شماره32. واقدى متوفّى در سنه 207 در كتاب «مغازى» ج 1، ص 310 ذكر كرده است. او مى گويد: طلحة بن عبيد الله و ابن عبّاس و جابر بن عبد الله گفته اند: رسول خدا صلى الله عليه و آله بر كشتگان احد نماز خواند و گفت: أنا على هؤلاء شهيدٌ. «من بر سعادت و صحّت طريق و ايمان و اسلام و بهشتى بودن اين گروه گواهى مى دهم!» ابو بكر گفت: يا رسول الله! أ ليسوا إخواننا أسلموا كما أسلمنا و جاهدوا كما جاهدنا؟ «اى پيامبر خدا! آيا اين گروه برادران ما نيستند كه اسلام آورده اند به مانند اسلام ما و جهاد كرده اند به مانند جهاد ما؟!» قال: بلى، و لكن هؤلاء لم يأكلوا من اجورهم شيئاً و لا أدرى ما تحدثون بعدى؟! «گفت: آرى وليكن آنها هيچ چيز از مزدهاى اعمالشان نخورده اند و من نمى دانم شما پس از من چه بدعتها و حوادثى در دين ايجاد مى كنيد؟!» فبكى أبو بكر و قال: إنّا لكائنون بعدك؟! «پس أبو بكر گريه كرد و گفت: آيا ما پس از تو زنده مى مانيم؟!».
22. نظير اين روايت را متّقى هندی در «كنز العمّال» طبع بيروت، ج 11، ص 179، حديث 31122 از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آورده است كه فرمود: السّلام عليكم يا اهل القبور! لو تعلمون ما نجّاكم الله منه ممّا هو كائنٌ بعدكم! هؤلاء خيرٌ منكم، انّ هؤلاء خرجوا من الدّنيا و لم يأكلوا من اجورهم شيئاً و خرجوا و أنا الشّهيد عليهم، و انّكم قد اكلتم من اجوركم و لا أدرى ما تحدثون من بعدى. (ابن المبارك- عن الحسن مرسلًا).
23. ابن عبدالبر، التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد، ج21،ص228، مؤسسة القرطبه. «هذا الحديث مرسل هكذا منقطع عند جميع الرواة للموطأ ولكن معناه يستند من وجوه صحاح كثيرة ومعنى قوله أشهد عليهم أي أشهد لهم بالإيمان الصحيح والسلامة من الذنوب الموبقات ومن التبديل والتغيير والمنافسة في الدنيا ونحو ذلك والله أعلم وفيه من الفقه دليل على أن شهداء أحد ومن مات من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم قبله أفضل من الذين تخلفهم بعده والله أعلم».