آیه 32 سوره ص چه می گوید ؟
تبهای اولیه
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ (32).آیا سلیمان نبی، مشغول بازی با اسبها شد و یادش رفت که موقع نماز است؟
[سليمان] گفت: «واقعاً من دوستىِ اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجابِ ظلمت شد.». شما این کار حضرت سلمیان را چگونه توجیه می کنید؟
با سلام
حضرت آیت الله مکارم این آیه را این جور ترجمه میکند :
گفت من اين اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم (من مىخواهم از آنها در جهاد استفاده كنم او هم چنان به آنها نگاه مىكرد) تا از ديدگانش پنهان شدند.
سيد مرتضى نيز قسمتى از اين تفسير استفاده می کند، چرا كه او در كتاب" تنزيه الانبياء" هنگامى كه مىخواهد نسبتهاى ناروايى را كه بعضى از مفسران و ارباب حديث به سليمان دادهاند نفى كند مىگويد:
" چگونه ممكن است خداوند در آغاز اين پيامبر را مورد مدح قرار دهد، سپس بلافاصله كار زشتى به او نسبت دهد كه او مشغول سان ديدن اسبان بود و نماز را فراموش كرد؟ بلكه ظاهر اين است كه علاقه او به آن اسبها نيز به فرمان پروردگار و امر و دستور او بوده است، زيرا خداوند ما را نيز دستور به نگهدارى و پرورش اسب و آماده ساختن آن براى جنگ با دشمنان داده است، چه مانعى دارد كه پيامبر خدا نيز چنين باشد" «1».
مرحوم" علامه مجلسى" در كتاب نبوت" بحار الانوار" در تفسير آيات فوق بياناتى دارد كه بعضى از آنها با آنچه در بالا آورديم قريب الافق است «2».
به هر حال مطابق اين تفسير نه گناهى از سليمان سر زده، نه هماهنگى آيات بهم مىخورد، و نه مشكلى پيش مىآيد كه بخواهيم به توجيه آن بپردازيم «3».و(4)
__________________________________________________
(1) تنزيه الانبياء صفحه 93.
(2) بحار الانوار جلد 14 صفحه 104. [.....]
(3) طبق اين تفسير ضمير در جملههاى" توارت" و" ردوها" هر دو به اسبهاى تيزرو (الصَّافِناتُ الْجِيادُ) باز مىگردد.
(4).تفسير نمونه، ج19، ص: 276
اما اشکالاتی که آقای مکارم به تفسیری که شما ذکر کرده اید و از مفسرین هم قائلینی دارد ذکر کرده اند این است که:
1- كلمه" شمس" (خورشيد) صريحا در آيات نيامده، در حالى كه اسبها (الصَّافِناتُ الْجِيادُ) صريحا ذكر شده است، و مناسبتر اين است كه ضميرها به چيزى بازگردد كه صريحا در آيات آمده.
2- تعبير به" عَنْ ذِكْرِ رَبِّي" ظاهرش اين است كه محبت اين اسبها ناشى از ياد و فرمان خدا بوده در حالى كه بر طبق تفسير اخير بايد كلمه" عن" به معنى" على" باشد يعنى من محبت اسبها را بر محبت پروردگارم ترجيح دادم و اين معنى خلاف ظاهر است (دقت كنيد).
3- از همه اينها عجيبتر جمله" رُدُّوها عَلَيَّ" (آن را بر من بازگردانيد) با آن لحن آمرانه است، آيا ممكن است" سليمان" با چنين لحنى كه با خدمت- گذارانش صحبت مىكند از خدا يا فرشتگان او بخواهد كه خورشيد را بازگردانند 4- مسئله" رد شمس" گر چه در برابر قدرت خدا محال نيست، اما مشكلات روشنى دارد كه جز در موارد قيام دليل روشن نمىتوان آن را پذيرفت.
5- آيات فوق با مدح و تمجيد سليمان شروع مىشود در حالى كه اين آيات طبق تفسير اخير به مذمت او مىانجامد.
6- اگر نماز واجب ترك شده توجيه آن مشكل است و اگر نماز نافله بوده رد شمس چه لزومى دارد؟
تنها سؤالى كه در اينجا باقى مىماند اين است كه اين تفسير در روايات متعددى كه در منابع حديث آمده است به چشم مىخورد، ولى اگر در اسناد اين احاديث دقت كنيم تصديق خواهيم كرد كه هيچ كدام سند معتبرى ندارد، و غالبا روايات مرسله است.
آيا بهتر اين نيست كه از اين روايات غير معتبر صرفنظر شود و علمش را به اهلش واگذاريم و آنچه را از آيات با ذهن خالى از پيشداوريها استفاده مىكنيم برگزينيم، و از اشكالات مختلف فارغ و آسوده شويم؟
تفسير نمونه، ج19، ص: 277