جمع بندی آیا شوهرم حق این رو داره من رو کتک بزنه؟

تب‌های اولیه

150 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام لیدا جان :
میخوام ازت یه سوال بپرسم ...
همونطور که میدونیم جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک ... جزو خاک ایران هستند ... و امارات متحده عربی نسبت به اونها ادعای مالکیت میکنه ... امارات هر جند وقت یک بار نامه ای به وزارت خارجه ایران مینویسند و تقاضای برگزاری نشستی در مورد حقوق ظاهری خودش میکنه ... ولی هیچ وقت ایران حاضر نمیشه در مورد تمامیت ارزی خودش وارد بحث بشه و حتی به امارات هشدار داده که اگر بخواد در مورد تمامیت ارزی اش بحث کنه ... با شهاب 1 و 2 و 3 پاسخ میده ...

مگه حق با ایران نیست ؟؟؟ پس چرا ایران نمیره پای میز مذاکره ؟؟؟ فکر میکنی برای چی در مورد تمامیت ارزیش بحث نمیکنه ؟؟؟ ا

لیدا;354756 نوشت:
با عرض سلام و درود

هشت ماه عقد بودم یک سال و دوماهه ازدواج کردم. مشکلم از این قراره وقتی با شوهرم جرو بحث میکنیم من رو کتک میزنه. هردو تحصیلکرده هستیم.من 24 ساله و شوهرم 28 ساله است.
در دانشگاه با خواهر ایشون آشنا بودم سپس خواستگاری کردند ازدواج کردیم. خیلی از مسائل رو بخاطر ایشون رعایت میکنم.
به من گفتن واسه رندگی باید به شهر ما بیای چون کارم اونجاست با همه عشق و وابستگی به خانوادم پذیرفتم. به من گفتن توی فامیل ما خانم ها چادر میپوشند پیش فامیلم چادر بپوش اما توی شهر خودتون یا فامیل خودت نپوشیدی مهم نیست.
از لحاظ رابطه زناشویی شوهرم هر روز همچین چیزی میخوان. اگر من نپذیرم ناراحت و عصبانی میشوند. یکی دو مرتیه واسه این مسئله کتک خوردم .میخواستم بدونم آیا شوهرم حق داره من رو واسه این مورد و مواردی که نظرم برخلاف میلشون هست و به گفته خودشون لجبازی میکنم کتک بزنند؟شوهرم توی اون یک هفته ای که در ماه خانمها حالتشون تغییر میکنه مراعات میکنند خواسته ای ندارند و از هیچ نظر سخت نمیگیرند حتی توی غذا پختن ایراد نمیگیرند. اما در باقی روزها میخواهند من مطیعشون باشم .مشخصه این رفتار آگاهانه و تعمدا است. لطفا راهنمایی کنید.سپاسگذارم

هوالعالم

احتمالا همسر شما دچار ضعف عاطفی و کمبود محبت هستند .
مثال زخمی کهنه از مشکلات گذشته ...
اگر چنین باشه رابطه اصولی (دقت کنیم فقط و فقط اصولی و به روش انسانی) طوری که باعث ضعف نباشه
چه اشکالی میتونه داشته باشه ؟ ثوابم داره ...
زن میتونه دامن مهر همسرش باشه و باید باشه
گاهی وقتا مرد و زن مثل یه بچه میمونن. از کمبود چیزی رنج میبرند که اسمش رو نمیدونند و یا نمیخوان که بگن
برای همین یا گریه میکنند یا دست گل به اب میدن ...

در مورد کتک کاری اگر از قبل ازدواج اگاه به چنین رفتاری از جانب ایشون بودید یا رسم خانوادگی بوده و میدونستید
و شما هم شرط نکرده باشید

در اصل حق رو به اون دادید و خود شما مقصرید و باید به فکر تغییر مرام و روش باشید .

در غیر اینصورت ما حتی حق توهین به همسر نداریم
و میتونیم در جواب به بی احترامیها خیلی عادلانه و کاملا قاطعانه درس خوبی به هتاک بدیم.

یاد خدا ارامش بخش دلهاست .
یاد بگیرید و یاد بدید که خدا رو بیشتر یاد کنند و
تلاوت قران و سحرخیزی و نماز صبح سالم و کامل داشته باشند !

FTMH_Mohammadi;357439 نوشت:
لیدا;357432 نوشت:

سلام لیدا جان ...
ببین ... اول بزار من تعریف خودم رو از زدن بکنم ... زدن یعنی پاسخ محکم و غیر قابل شکست ...
منظورم این نیست که مرد بگیره زنش رو سیاه یا کبود کنه ... یا اینکه مرد هم شروع کنه به غرغر کردن و ادامه دادن دعوا و فحش و دری وری ...
منظورم از زدن ... پاسخی کامل ... محکم و تمام کننده هست ...

من خودم فمینیستم در حد تیم ملی ... ولی لیدا جان ... مگه من حق دارم شوهرم رو تحقیرش کنم ... اصلا چه سودی میبرم از این کارم ؟؟؟
شما واقعا همچین چیزی رو دوست داری ... دوست داری شوهرتون رو بتونی تحقیرش کنی و در حین تحقیر پاسخ قاطع و محکمی ازش نگیری ... ببین !!!
برخی از تعاملات اجتماعی به گونه ای هست که پورت برای یک برخورد منطقی باز میمونه ... ولی شما وقتی به گونه ای برخورد میکنی (شمای نوعی رو میگم) که پورت گفتگو رو میبندی ... چه انتظاری از شوهرتون داری ... انتظار داری ایشون بشینه با شما حرف بزنه ؟؟؟

پادشاهان وقتی میرن به جنگ ... وقتی دارن نقشه جنگ رو میکشن ... همیشه پورت عقب نشینی رو برای حریفشون باز میزارن ... چونکه میدونن اگر اون پورت رو ببندند ... دشمنشون از بیم جان تا آخرین نفس و با آخرین قدرت میجنگد ... همیشه یه پورت باز برای شوهرت بزار بمونه ...

دوست من به هیچ وجه قصد خورد کردن شوهرم را ندارم اگر داشتم به گونه دیگری برخورد میکردم

m001;357663 نوشت:
با عرض سلام مجدد
متاسفانه به دلایلی سایتشون خراب شده اما یه سری سخنرانی فوق العاده مناسب برای مسائل زندگی شما از ایشون در همین سایت هست که اگه دانلود کنید و گوش کنید مطمئنا می تونه کمکتون کنه.

http://www.askdin.com/thread15274.html

اینم سایتشونه اگه یه وقت دوباره راه افتاد می تونید استفاده کنید.

http://www.hooraei.com

بسیار سپاسگذارم . دانلود کردم و صدای لپ تاپ را بالا بردم تا همسرم غیر مستقیم بشنود. اول متوجه نبود اما پس از چند دقیقه آرامتر کار انجام میداد و احتمالا میخواست صدای سخنرانی را بشنود.

شمیم الزهرا;357694 نوشت:
سلام خانم لیدای عزیز.
کم و بیش در جریان تایپیک شما بودم و میخوام خواهرانه در حد وسع خودم مطلبی رو عرض کنم.
شما و همسرتون بسیار در زمینه مهارت های ارتباطی زن و شوهر و علی الخصوص شناخت از ویژگی های جنس مخالف کم اطلاع هستید و به نظر من با یه تایپیک کار به جایی نمیبرید و باید به صورت حضوری و مداوم مشاوره برید تا بتونید دیدتون رو کلا عوض کنید و رفتارتون رو تغییر بدید(هم شما و هم همسرتون)،و این کار یه روز و دو روز نیست چون رفتار شما و همسرتون حاصل تربیت چندین ساله بوده و تغییرش نیاز به صبر و پشتکار داره .
مطلب دیگه اینکه به دنبال اینکه حق با کیه نباشید.واضحه که رفتار همسر شما بازخورد اخلاق و رفتار شماست،ایشون آزار روحی که متحمل میشنو با آزار جسمی دادن به شما پاسخ میدن.
پس هر دو باید خیلی جدی پیگیر رفع مسائل زندگیتون باشید.
در پایان .اگر مایل به مطالعه برای کسب مهارت هستید من سایتی مشاوره بهتون معرفی میکنم که مقالات مفید زیادی در این رابطه داره و هم میتونین مشکلتون رو مطرح کنید تا دوستان و کارشناسان بررسی کنن.

hamdardi.net

در پناه خدا موفق باشید

در بند اول صحبت شما بله در در زمینه مهارت ارتباطی با همسر ضعف داریم و دنبال راهکار میگردم .
بند دوم کاملا برعکس است زیرا رفتار همسرم باعث چنین بازخوردی از طرف من میشود. او من رو میزند من که او را نمیزنم . انتظار نداشته باشید برای کتک کاری و توهین به شوهرم پاداش بدهم .

FTMH_Mohammadi;358470 نوشت:
سلام لیدا جان :
میخوام ازت یه سوال بپرسم ...
همونطور که میدونیم جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک ... جزو خاک ایران هستند ... و امارات متحده عربی نسبت به اونها ادعای مالکیت میکنه ... امارات هر جند وقت یک بار نامه ای به وزارت خارجه ایران مینویسند و تقاضای برگزاری نشستی در مورد حقوق ظاهری خودش میکنه ... ولی هیچ وقت ایران حاضر نمیشه در مورد تمامیت ارزی خودش وارد بحث بشه و حتی به امارات هشدار داده که اگر بخواد در مورد تمامیت ارزی اش بحث کنه ... با شهاب 1 و 2 و 3 پاسخ میده ...

مگه حق با ایران نیست ؟؟؟ پس چرا ایران نمیره پای میز مذاکره ؟؟؟ فکر میکنی برای چی در مورد تمامیت ارزیش بحث نمیکنه ؟؟؟ ا

من به سیاست علاقه ای ندارم چون با روحیاتم جور نمی شود اما خوب میدانم ایران نباید پای میز مذاکره برود. زیرا اگر پای میز مذاکره برود قبول کرده آنها درست میگویند. این جزایر جزو خاک ایران هستند و خانه پدری و مادری ما هستند. کسی برای خانه باباش مذاکره نمیکند.

ضمنا آنها بهتر است شترهایشان را بچرانند آنها را چه به ادعای سرزمین چندین هزار ساله ما و این حرفها ! :ok:
ربطش به زندگی من چه بود یعنی میخواهید بگویید من جزو مایملک و زمین شوهرم هستم و او کوتاه نمی آید!؟

Mohammad2db;358532 نوشت:

هوالعالم

احتمالا همسر شما دچار ضعف عاطفی و کمبود محبت هستند .
مثال زخمی کهنه از مشکلات گذشته ...
اگر چنین باشه رابطه اصولی (دقت کنیم فقط و فقط اصولی و به روش انسانی) طوری که باعث ضعف نباشه
چه اشکالی میتونه داشته باشه ؟ ثوابم داره ...
زن میتونه دامن مهر همسرش باشه و باید باشه
گاهی وقتا مرد و زن مثل یه بچه میمونن. از کمبود چیزی رنج میبرند که اسمش رو نمیدونند و یا نمیخوان که بگن
برای همین یا گریه میکنند یا دست گل به اب میدن ...

در مورد کتک کاری اگر از قبل ازدواج اگاه به چنین رفتاری از جانب ایشون بودید یا رسم خانوادگی بوده و میدونستید
و شما هم شرط نکرده باشید

در اصل حق رو به اون دادید و خود شما مقصرید و باید به فکر تغییر مرام و روش باشید .

در غیر اینصورت ما حتی حق توهین به همسر نداریم
و میتونیم در جواب به بی احترامیها خیلی عادلانه و کاملا قاطعانه درس خوبی به هتاک بدیم.

یاد خدا ارامش بخش دلهاست .
یاد بگیرید و یاد بدید که خدا رو بیشتر یاد کنند و
تلاوت قران و سحرخیزی و نماز صبح سالم و کامل داشته باشند !

من متوجه شدم شوهرم از چیزی از گذشته رنج میبرد شاید برخوردی در کودکی بوده است.
نمیدانستم سابقه کتک کاری دارند اما میدانستم خانواده متعصبی هستند. حرفهای شما و دیگر آقایان در حالیکه بهتر حد و حدود و خط مش رفتار یک مرد را میدانید خیلی معقولانه تر است. برخیاز دوستان خانم متاسفانه کتک خوردن را جزو وجودشان میدانند و فکر میکنند اگر همسرم رفتار بدی دارد مقصر من هستم.

لیدا;359017 نوشت:
من به سیاست علاقه ای ندارم چون با روحیاتم جور نمی شود اما خوب میدانم ایران نباید پای میز مذاکره برود. زیرا اگر پای میز مذاکره برود قبول کرده آنها درست میگویند. این جزایر جزو خاک ایران هستند و خانه پدری و مادری ما هستند. کسی برای خانه باباش مذاکره نمیکند.

ضمنا آنها بهتر است شترهایشان را بچرانند آنها را چه به ادعای سرزمین چندین هزار ساله ما و این حرفها ! :ok:
ربطش به زندگی من چه بود یعنی میخواهید بگویید من جزو مایملک و زمین شوهرم هستم و او کوتاه نمی آید!؟

سلام ..
سیاست یعنی علم محافظت از داشته ها ... سیاست یعنی علم استفاده از فرصت ها ...
خوب خدا رو شکر حداقل سر این مساله توافق داریم که در مورد هر چیزی هم نمیشه گفتگو کرد و نیاز به پاسخ محکم و قاطع داریم ... من مطمین هستم اگر شما اشتباها تلویزیون خونتون رو بشکونین ... یا خونتون رو با کلیه وسایلش رو آتیش بزنین یا ... هیچ وقت شوهرتون دستش رو روی شما بلند نمیکنه ... علتش هم این هست که تمامیت ارزی شوهرتون رو به خطر ننداختین ... ولی وقتی خانمی شوهرش رو تحقیر میکنه ... سرش داد میزنه ... غرغر میکنه .... تمامیت ارزی شوهرش رو به خظر انداخته ... و ممکن هست شوهر ایشون هم بخواد با شهاب 1 و 2 و 3 جواب کار ایشون رو بده .... مطمین باشین ... وقتی مردی رو تحقیر میکنید ... سرش داد میزنین ... غرغر میکنین ... تمامیت ارزی ایشون رو به خطر انداختین ... و به نظر من اگر مردی در چنین موقعیتی به صورت محکم برخورد نکنه .... شخصیت قوی نداره ...

FTMH_Mohammadi;359020 نوشت:
سلام ..
سیاست یعنی علم محافظت از داشته ها ... سیاست یعنی علم استفاده از فرصت ها ...
خوب خدا رو شکر حداقل سر این مساله توافق داریم که در مورد هر چیزی هم نمیشه گفتگو کرد و نیاز به پاسخ محکم و قاطع داریم ... من مطمین هستم اگر شما اشتباها تلویزیون خونتون رو بشکونین ... یا خونتون رو با کلیه وسایلش رو آتیش بزنین یا ... هیچ وقت شوهرتون دستش رو روی شما بلند نمیکنه ... علتش هم این هست که تمامیت ارزی شوهرتون رو به خطر ننداختین ... ولی وقتی خانمی شوهرش رو تحقیر میکنه ... سرش داد میزنه ... غرغر میکنه .... تمامیت ارزی شوهرش رو به خظر انداخته ... و ممکن هست شوهر ایشون هم بخواد با شهاب 1 و 2 و 3 جواب کار ایشون رو بده .... مطمین باشین ... وقتی مردی رو تحقیر میکنید ... سرش داد میزنین ... غرغر میکنین ... تمامیت ارزی ایشون رو به خطر انداختین ... و به نظر من اگر مردی در چنین موقعیتی به صورت محکم برخورد نکنه .... شخصیت قوی نداره ...

به کررات سعی کردم مستقیم و غیر مستقیم برخوردش را بهتر کنم هنگامی که به نتیجه ای نرسیدم از مشاوره در اینجا کمک خواستم.
اگر من در وقتی به دلیل کم تجربه بودن و کمتر بودن سن و سالم اشتباه کرده ام برخورد شوهرم نیز اشتباه بود. زندگی میدان جنگ و رقابت نیست.
او بخواهد با شهاب پاسخ بدهد من با موشک کروز جواب میدهم اما نمیخواهم جنگ تمام عیار راه بیندازم پرچم سفید نیز بالا نمیبرم.
وقتی در خانه پدرم بودم با برادرم گفتگو کردم و برخی از رفتارهای شوهرم را برایش بازگو کردم. از من درخواست کرد به پدر و مادرم چیزی نگویم اما با من به اینجا آمد و فردایش از شوهرم خواست با هم بیرون بروند پس از چند ساعت برگشتند نمیدانم با شوهرم چه گفتند و چه شنیدند ولی چند روز است رفتار شوهرم تغییر کرده است.
برادرم وقت برگشتن از من خواست اگر رفتار شوهرم تکرار شد یک تلفن به برادرم بزنم.

لیدا;359011 نوشت:
بسیار سپاسگذارم . دانلود کردم و صدای لپ تاپ را بالا بردم تا همسرم غیر مستقیم بشنود. اول متوجه نبود اما پس از چند دقیقه آرامتر کار انجام میداد و احتمالا میخواست صدای سخنرانی را بشنود.

کامل گوش کردید؟
در ضمن سایت استاد درست شده می تونید سوالتونو براشون ارسال کنید.
همچنین پیشنهاد می کنم از محصولاتی که برای فروش تو سایت قرار داده شده استفاده کنید.
در مورد اینکه به داداشتون گفتید و ایشون با همسرتون صحبت کردن نمی دونم داداشتون چی گفتن اما اگه تهدید بوده باشه فکر می کنم این شیوه تاثیر خوبی نداشته باشه بهتر بود با مشاوره و صحبت ایشونو متوجه اشتباهشون می کردید تا با شیوه تهدید(البته ممکنه تهدید نبوده و با صحبت ایشونو قانع کردن که در این صورت خوبه ولی چون از طریق داداشتون بوده یه جورایی همسرتون تحقیر شده همون اقتدار شکنی که استاد تو صحبتاشون اشاره کردن)
در هر صورت سعی کنید با همسرتون این سخنرانیارو گوش کنید تا اثر بخشی بیشتری داشته باشه (شما از ایشون بخواید اشکالی نداره چون اقایون معمولا یه مقدار غرورشون اجازه نمیده تا کسی منتشونو نکشیده کاری کنن که البته اشتباهه ولی اقایون اینطوری دوست دارن چون بهشون حس اقتدار میده)
موفق باشید
یا علی

لیدا;359023 نوشت:

او بخواهد با شهاب پاسخ بدهد من با موشک کروز جواب میدهم اما نمیخواهم جنگ تمام عیار راه بیندازم پرچم سفید نیز بالا نمیبرم.

خانم لیدا، این جملات نشانگر لجبازی و یکدنگی و غرور بیش از حد است!

و انشا الله که ناشی از خوشی زیاد و طغیان ناشی از زیادی نعمت نباشد!

كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَىٰ*أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ
این چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می کند*برای اینکه خود را بی نیاز می پندارد
شکر نعمت نعمتت افزون کند----------کفر، نعمت از کفت بیرون کند (مولوی)

اگر میخواهید مشکل را بصورت واقعی و ریشه ای حل کنید پس باید علت مشکلات را بصورت دقیق و ریشه ای تشخیص دهید پس
با خود صادق باشید:
1-آیا واقعا شوهرتان را دوست دارید یا احساس میکنید از ایده ال های ذهنی شما فاصله دارد و نسبت به او بیتفاوت و یا سرد و حتی گاهی متنفر هستید؟
2-آیا خود و خانواده خود را از نظر موقعیت فرهنگی و اجتماعی و شخصیتی ، یک سرو گردن بالاتر از خانواده شوهرتان میدانید و بقول معروف احساس میکنید از سرش هم زیادی است که با شما ازدواج کرده و حالا که ازدواج کرده و شما در مورد شهر مورد سکونت و پذیرش حجاب، از او اطاعت کردید دیگر کافی است و کمی هم فرمان زندگی باید دست شما باشد؟

3-تعریف و تصور ذهنیتان از یک زوج خوشبخت چیست و جایگاه امکانات مادی،درک و شعور، عشق و روابط جنسی را در کجای خوشبختی و چگونه و به چه میزان تعریف میکنید؟

4-در برخورد با مشکلات و مسائل زندگی ،ایدئالیست هستید یا رئالیست ؟

5-با استناد به گفته هایتان و با توجه به اینکه ظاهرا شخصیت همسر شما مذهبی متعادل است و خشک مذهب نیست اساسا ایدئولوژی شخصیتی شما بر چه اساسی شکل گرفته و به کدام سو متمایل است؟ جایگاه مذهب و باورهای مذهبی در شخصیت شما چقدر است؟ بیشتر ارزشهای ماتریالیستی و غربی را قبول دارید یا اسلامی و قرانی را و یا کمی از این و کمی از ان و به اصطلاح سرگردان بین ارزشهای اسلامی و غربی هستید؟

6-داشتن مسئولیت لازمه اش داشتن اختیار و قدرت تصمیمگیری و اجرا است و داشتن قدرت لازمه اش ظرفیت است ، تعریف شما از محدوده مسئولیت و قدرت و ظرفیت مرد و زن در زندگی چیست؟

7-تعریف شما از خشونت چیست؟ ظاهرا اصلا در دوران کودکی از سوی پدر یا مادر یا معلم تنبیه بدنی نشده اید!! و اگر در اینده لازم باشد فرزند خود را تنبیه کنید چه روشی انتخاب میکنید و درصورتی که لازم باشد فرزندتان را تنبیه بدنی کنید به چه صورت و با چه شدتی اینکار را انجام میدهید؟

پاسخ حقیقی و صادقانه شما به خودتان برای سئوالات فوق بسیار موثر و راهگشاست ولی بنده نیز به اندازه مطالعات و معلوماتم به سئوالات فوق پاسخی میدهم شاید کمکی باشد.

1- اگر یکی از طرفین دیگری را واقعا دوست نداشته باشد خوشبختی حاصل نمیشود و اگر زندگی ادامه پیدا میکند حالتی مصنوعی و با نوعی فداکاری و بصورت مصلحتی است اما اگر در مواردی دچار سردی عاطفه میشود، این با ریشه یابی صحیح قابل ترمیم است اما اگر دوست نداشتن به احساس تنفر مداوم تبدیل شود خیری در ان زندگی نیست!

2- یا این خود برتر بینی واقعی است و یا کاذب و ساخته ذهن در هر صورت نشانه غرور و خودبزرگ بینی است که غیر از اعتماد بنفس است و از طرف مرد تاحدی و تاکید میکنم تاحدی لازم و قابل قبول است ولی از طرف زن باشد سم زندگی است و با حس فطری اقتدار و مردانگی مرد ، در تعارض قرار میگیرد و اگر مرد کوتاه بیاید رابطه بتدریج بسوی رابطه ای زن سالار سوق پیدا میکند و زن بصورت فطری از مردی مطیع و زن ذلیل در اعماق روحش متنفر است و در بعضی موارد باعث میشود زن به مردان بیرونی توجه و تمایل پیدا کند
خداوند متعال در قران میفرماید:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ زنانند، از انجایی که خدا بعضی را بر بعض دیگر برتری داده است.

3-
الف) فهم و شعور مهمترین سرمایه زندگی و کلید حل مشکلات و کلید سعادت دنیوی و اخروی است ربطی هم به میزان تحصیلات کلاسیک و بالا بودن مدرک دانشگاهی ندارد البته میزان تحصیلات بی تاثیر نیست ولی ملاک صحیحی برای سنجش فهم و شعور نمیباشد و مثال برای این مورد فراوان میباشد چه بسیار کسانی که به اصطلاح مدرک دکترا دارند ولی در درک ساده ترین مسائل نفهم هستند! خداوند در مورد این گروه میفرماید:

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا
كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
وصف کسانی که عمل کردن به تورات به آنان تکلیف شده است، آن گاه به آن عمل نکردند، مانند درازگوشی است که کتاب هایی را حمل می کند چه بد است سرگذشت مردمی که آیات خدا را تکذیب کردند. و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.

و در مقابل هستند افرادی که در ظاهر کم سوادند ولی حکیمانه و عاقلانه با مسائل برخورد میکنند.

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
حکمت را به هر کس بخواهد می دهد، و آنکه به او حکمت داده شود،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمی شود.

ب) بعد از فهم وشعور، مهمترین و اساسی ترین عامل سعادت زوجین ، داشتن روابط جنسی موفق و با کیفیت و لذت کامل برای هردو طرف است که بر اساس عشق و محبت متقابل باشد.

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند

هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ
زنان برای شما لباسند و شما مردان برای آنان لباسید.

یعنی همانگونه که یک لباس خوب و تمیز ، محافظ و پوشش دهنده بدن انسان از انواع الودگیها و آسیبهای محیطی است و باعث زیبایی و حفظ آبرو و وقار و موجب آرامش روانی انسان است، زن و شوهر نیز برای هم از نظر جسمی پوشش دهنده نیازهای جنسی و منشا آرامش روحی ناشی از پوشش و ارضای این نیاز و حفظ کننده همدیگر از انواع اسیبها و الودگیها و گناهان و عوارض جسمی و روحی ناشی از بی همسری هستند!

4-در اهداف معنوی زندگی ایدئالیست باشید و در اهداف مادی و مشکلات روزمره زندگی رئالیست باشید و قانع و راضی به رضای خدا .
در حدیثی از معصوم(ع) : ای انسان قیمت و ارزش تو جز بهشت برین نیست پس مراقب باش خود را به کمتر از ان نفروشی!
حدیثی از امام جعفر صادق که خداوند میفرماید: لست أرضي لك ثوابا دون الجنة:به ثوابي جز بهشت برايت خرسند نيستم
امیر المومنین (ع) میفرماید: کسی که قانع نباشد، نمیتواند غنی و بی نیاز شود!

بدانید که دنیا کمال بردار نیست پس بدنبال ان نباشید و در سراب دنیا خود را سرگردان نکنید.
خداوند در قران میفرماید:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ
همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم
جایی حدیثی دیده بودم که حضرت عیسی(ع) فرموده بود: دنیا پلی است که هدفش گذر دادن شما به سرای اخرت و جاودانگی است پس بفکر سالم گذشتن از روی آن باشید پس روی ان متوقف نشوید و خود را وقف اباد کردن و توجه به ان پل نکنید.

5- اصولا داشتن یک ایدئولوژی سالم و کامل زندگی را دارای هدف و مشکلات و ناملایمات فراوان انرا توجیه و قابل تحملتر میکند بنده به شخصه ایدئولوژی کاملتر از دین اسلام و قران و مکتب اهلبیت(ع) و سیره معصومین(ع) سراغ ندارم!

6- بیشتر مسئولیت زندگی در اکثر جوامع دنیا، از نظر عرفی و دینی بر روی مرد متمرکز است به تبع ان باید قدرت تصمیمگیری و قدرت اجرا نیز در اختیار مرد باشد و البته هم از نظر فکری و هم از نظر جسمی ، ظرفیت و توانایی مرد برای قبول مسئولیت کلی زندگی و قدرت مدیریت مرد در تصمیم و اجرا، بیشتر از زن است:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ زنانند، از انجایی که خدا بعضی را بر بعض دیگر برتری داده است

7- اما در مورد خشونت اگر بصورت واقعی و نه ایده الیستی به مسئله نگاه کنیم وجود خشونت در کل طبیعت و کلیه جانداران وجود دارد و انسان هم استثنا نیست و هم قدرت اعمال خشونت و هم ظرفیت پذیرش آن بصورت فطری و غریزی در انسان قرار داده شده است فقط در طول تاریخ بواسطه قوانین بشری یا الهی ، در کانالی معین محدود و هدفمند شده است از طرفی استعداد و ظرفیت مرد بطور غریزی و فطری در تهاجم و اعمال خشونت بیشتر از زن است و متقابلا استعداد و ظرفیت زن در پذیرش و هضم خشونت بیشتر از مرد میباشد حتی میتوان گفت بسیاری از زنان از هژمونی و قدرت و اعمال تهاجم و خشونت مرد در حد معقول و متعارف ،بطور فطری و غریزی احساس لذت و رضایت و ارامش میکنند برای انکار کنندگان و فمینیستهای دو اتشه عرض میکنم خود رابطه جنسی بین زن و مرد نوعی خشونت است که در ان مرد بعنوان مهاجم و اعمال کننده خشونت مطرح است و زن بعنوان پذیرنده آن نوع خشونت و هر دو هم از ان لذت میبرند مرد از اعمال آن نوع خشونت لذت میبرد ! و زن از پذیرش ان نوع خشونت لذت میبرد!
آیا دقت کرده اید بعضی از مردان بهنگام دعوا و عصبانیت، طرف مقابل را تهدید به عمل جنسی میکنند که در عرف اجتماعی به ان فحش جنسی یا فحش ناموسی گفته میشود.
اصلا یکی از دلایل وجوب حجاب برای زن بر اساس حفظ زن از خشونت خارج از محدوده ازدواج و حفظ ارزش و اعتبار انسانی زن میباشد.

بنابرین خانم لیدا ، با توجه و با استناد به نوشته های خودتان بطور خلاصه عرض میکنم
1- شوهر شما، شما را دوست دارد و بشما علاقمند است.
2- با تحصیل و پیشرفت علمی و اجتماعی شما مشکلی ندارد و حتی مشوق شما است.
3- برای شما ارزش زیادی قائل است و زندگی مرفهی را برای شما تدارک دیده حتی در اندازه خدمتکار خصوصی که بطور هفتگی و مرتبا در اداره امور منزل کمک میکند.
4- فردی حساس و پایبند به اصول مذهبی و اخلاقی است که حتی در موارد اختلاف سعی در جبران و کسب رضایت شما را میکندو حتی در مواردی مانند سیکل ماهانه رعایت حال شما را میکند و انتظاری از شما ندارد.

در مقابل تنها چیزی که از شما انتظار دارد و حق طبیعی و نیاز فطری و غریزی هر مرد است، زنانگی شماست! او از شما میخواهد
1- هژمونی و قدرت و تسلط و مردانگی او را برسمیت بشناسید و مطابق با فطرت زنانه خود از ان استقبال کنید .
2- در مقابل او از نظر عاطفی سرد و بی روح نباشید و بصورت طبیعی به او اظهار عشق و محبت و علاقه کنید چرا که این یک نیاز فطری در مرد است که احساس کند زنش عاشق اوست و او را دوست دارد حتی اگر این حس را در زن نبیند ممکن است احساس کند زنش عاشق مرد دیگری است و به او خیانت میکند یا در فکر خیانت است.
3-در مقابل نیازهای جنسی او سرد و بی روح نباشید و مثل یک جسد خود را دراختیار او قرار ندهید ، رفتار و واکنش جنسی شما باید محرک و مهیج او باشد باید نشان دهید از رابطه جنسی با او و از تسلط او بر شما لذت میبرید و بعبارتی دیگر ارضا کننده نیاز فطری مردانگی و اقتدار او باشید
حتی در مواردی شما باید بیان کننده نیاز و شروع کننده رابطه باشید و سپس کنترل را به او واگذار کنید در غیر اینصورت یا مرد احساس میکند شما سرد مزاج و یا بیمار هستید یا اینکه او مردانگی و قدرت لازم برای تهییج و ارضای شما را ندارد یا حتی ممکن است فکر کند زن به او خیانت میکند و با مرد دیگری ارضا میشود که نسبت به او چنین بی تفاوت و سرد است.

انشا الله که همیشه موفق و سربلند باشید.

الحمد لله رب العالمین

m001;359078 نوشت:
کامل گوش کردید؟
در ضمن سایت استاد درست شده می تونید سوالتونو براشون ارسال کنید.
همچنین پیشنهاد می کنم از محصولاتی که برای فروش تو سایت قرار داده شده استفاده کنید.
در مورد اینکه به داداشتون گفتید و ایشون با همسرتون صحبت کردن نمی دونم داداشتون چی گفتن اما اگه تهدید بوده باشه فکر می کنم این شیوه تاثیر خوبی نداشته باشه بهتر بود با مشاوره و صحبت ایشونو متوجه اشتباهشون می کردید تا با شیوه تهدید(البته ممکنه تهدید نبوده و با صحبت ایشونو قانع کردن که در این صورت خوبه ولی چون از طریق داداشتون بوده یه جورایی همسرتون تحقیر شده همون اقتدار شکنی که استاد تو صحبتاشون اشاره کردن)
در هر صورت سعی کنید با همسرتون این سخنرانیارو گوش کنید تا اثر بخشی بیشتری داشته باشه (شما از ایشون بخواید اشکالی نداره چون اقایون معمولا یه مقدار غرورشون اجازه نمیده تا کسی منتشونو نکشیده کاری کنن که البته اشتباهه ولی اقایون اینطوری دوست دارن چون بهشون حس اقتدار میده)
موفق باشید
یا علی

بله گوش دادم بسیار مفید بود سپاسگذارم
برادرم انسان منطقی است احتمال میدهم با منطق شوهرم را قانع کرده باشد اما شاید کمی چاشنی ترس هم برای او به وجود آورده باشد. شوهر من مغرور و خودخواه است نهایتا چند روز دوام بیاورد.
پس از دو ماه بعد از تعطیلات نوروز شوهرم به من اجازه داد خانه پدرم بروم و در این دو ماه نیز چند بار کتک خورده بودم به همین علت میترسیدم و به برادرم گفتم.
آخر کجای دنیا دیدید تک دختر را که امید پدر و مادرش است و با دنیایی از آرزو و امید پایش را درون خانه شوهرش گذاشته به شهر دیگری ببرند و اینگونه با او رفتار کنند.

خادم الیمانی(ع);359134 نوشت:
خانم لیدا، این جملات نشانگر لجبازی و یکدنگی و غرور بیش از حد است!

و انشا الله که ناشی از خوشی زیاد و طغیان ناشی از زیادی نعمت نباشد!

كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَىٰ*أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ
این چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می کند*برای اینکه خود را بی نیاز می پندارد
شکر نعمت نعمتت افزون کند----------کفر، نعمت از کفت بیرون کند (مولوی)

اگر میخواهید مشکل را بصورت واقعی و ریشه ای حل کنید پس باید علت مشکلات را بصورت دقیق و ریشه ای تشخیص دهید پس
با خود صادق باشید:
1-آیا واقعا شوهرتان را دوست دارید یا احساس میکنید از ایده ال های ذهنی شما فاصله دارد و نسبت به او بیتفاوت و یا سرد و حتی گاهی متنفر هستید؟
2-آیا خود و خانواده خود را از نظر موقعیت فرهنگی و اجتماعی و شخصیتی ، یک سرو گردن بالاتر از خانواده شوهرتان میدانید و بقول معروف احساس میکنید از سرش هم زیادی است که با شما ازدواج کرده و حالا که ازدواج کرده و شما در مورد شهر مورد سکونت و پذیرش حجاب، از او اطاعت کردید دیگر کافی است و کمی هم فرمان زندگی باید دست شما باشد؟

3-تعریف و تصور ذهنیتان از یک زوج خوشبخت چیست و جایگاه امکانات مادی،درک و شعور، عشق و روابط جنسی را در کجای خوشبختی و چگونه و به چه میزان تعریف میکنید؟

4-در برخورد با مشکلات و مسائل زندگی ،ایدئالیست هستید یا رئالیست ؟

5-با استناد به گفته هایتان و با توجه به اینکه ظاهرا شخصیت همسر شما مذهبی متعادل است و خشک مذهب نیست اساسا ایدئولوژی شخصیتی شما بر چه اساسی شکل گرفته و به کدام سو متمایل است؟ جایگاه مذهب و باورهای مذهبی در شخصیت شما چقدر است؟ بیشتر ارزشهای ماتریالیستی و غربی را قبول دارید یا اسلامی و قرانی را و یا کمی از این و کمی از ان و به اصطلاح سرگردان بین ارزشهای اسلامی و غربی هستید؟

6-داشتن مسئولیت لازمه اش داشتن اختیار و قدرت تصمیمگیری و اجرا است و داشتن قدرت لازمه اش ظرفیت است ، تعریف شما از محدوده مسئولیت و قدرت و ظرفیت مرد و زن در زندگی چیست؟

7-تعریف شما از خشونت چیست؟ ظاهرا اصلا در دوران کودکی از سوی پدر یا مادر یا معلم تنبیه بدنی نشده اید!! و اگر در اینده لازم باشد فرزند خود را تنبیه کنید چه روشی انتخاب میکنید و درصورتی که لازم باشد فرزندتان را تنبیه بدنی کنید به چه صورت و با چه شدتی اینکار را انجام میدهید؟

پاسخ حقیقی و صادقانه شما به خودتان برای سئوالات فوق بسیار موثر و راهگشاست ولی بنده نیز به اندازه مطالعات و معلوماتم به سئوالات فوق پاسخی میدهم شاید کمکی باشد.

1- اگر یکی از طرفین دیگری را واقعا دوست نداشته باشد خوشبختی حاصل نمیشود و اگر زندگی ادامه پیدا میکند حالتی مصنوعی و با نوعی فداکاری و بصورت مصلحتی است اما اگر در مواردی دچار سردی عاطفه میشود، این با ریشه یابی صحیح قابل ترمیم است اما اگر دوست نداشتن به احساس تنفر مداوم تبدیل شود خیری در ان زندگی نیست!

2- یا این خود برتر بینی واقعی است و یا کاذب و ساخته ذهن در هر صورت نشانه غرور و خودبزرگ بینی است که غیر از اعتماد بنفس است و از طرف مرد تاحدی و تاکید میکنم تاحدی لازم و قابل قبول است ولی از طرف زن باشد سم زندگی است و با حس فطری اقتدار و مردانگی مرد ، در تعارض قرار میگیرد و اگر مرد کوتاه بیاید رابطه بتدریج بسوی رابطه ای زن سالار سوق پیدا میکند و زن بصورت فطری از مردی مطیع و زن ذلیل در اعماق روحش متنفر است و در بعضی موارد باعث میشود زن به مردان بیرونی توجه و تمایل پیدا کند
خداوند متعال در قران میفرماید:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ زنانند، از انجایی که خدا بعضی را بر بعض دیگر برتری داده است.

3-
الف) فهم و شعور مهمترین سرمایه زندگی و کلید حل مشکلات و کلید سعادت دنیوی و اخروی است ربطی هم به میزان تحصیلات کلاسیک و بالا بودن مدرک دانشگاهی ندارد البته میزان تحصیلات بی تاثیر نیست ولی ملاک صحیحی برای سنجش فهم و شعور نمیباشد و مثال برای این مورد فراوان میباشد چه بسیار کسانی که به اصطلاح مدرک دکترا دارند ولی در درک ساده ترین مسائل نفهم هستند! خداوند در مورد این گروه میفرماید:

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا
كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
وصف کسانی که عمل کردن به تورات به آنان تکلیف شده است، آن گاه به آن عمل نکردند، مانند درازگوشی است که کتاب هایی را حمل می کند چه بد است سرگذشت مردمی که آیات خدا را تکذیب کردند. و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.

و در مقابل هستند افرادی که در ظاهر کم سوادند ولی حکیمانه و عاقلانه با مسائل برخورد میکنند.

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
حکمت را به هر کس بخواهد می دهد، و آنکه به او حکمت داده شود،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمی شود.

ب) بعد از فهم وشعور، مهمترین و اساسی ترین عامل سعادت زوجین ، داشتن روابط جنسی موفق و با کیفیت و لذت کامل برای هردو طرف است که بر اساس عشق و محبت متقابل باشد.

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند

هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ
زنان برای شما لباسند و شما مردان برای آنان لباسید.

یعنی همانگونه که یک لباس خوب و تمیز ، محافظ و پوشش دهنده بدن انسان از انواع الودگیها و آسیبهای محیطی است و باعث زیبایی و حفظ آبرو و وقار و موجب آرامش روانی انسان است، زن و شوهر نیز برای هم از نظر جسمی پوشش دهنده نیازهای جنسی و منشا آرامش روحی ناشی از پوشش و ارضای این نیاز و حفظ کننده همدیگر از انواع اسیبها و الودگیها و گناهان و عوارض جسمی و روحی ناشی از بی همسری هستند!

4-در اهداف معنوی زندگی ایدئالیست باشید و در اهداف مادی و مشکلات روزمره زندگی رئالیست باشید و قانع و راضی به رضای خدا .
در حدیثی از معصوم(ع) : ای انسان قیمت و ارزش تو جز بهشت برین نیست پس مراقب باش خود را به کمتر از ان نفروشی!
حدیثی از امام جعفر صادق که خداوند میفرماید: لست أرضي لك ثوابا دون الجنة:به ثوابي جز بهشت برايت خرسند نيستم
امیر المومنین (ع) میفرماید: کسی که قانع نباشد، نمیتواند غنی و بی نیاز شود!

بدانید که دنیا کمال بردار نیست پس بدنبال ان نباشید و در سراب دنیا خود را سرگردان نکنید.
خداوند در قران میفرماید:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ
همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم
جایی حدیثی دیده بودم که حضرت عیسی(ع) فرموده بود: دنیا پلی است که هدفش گذر دادن شما به سرای اخرت و جاودانگی است پس بفکر سالم گذشتن از روی آن باشید پس روی ان متوقف نشوید و خود را وقف اباد کردن و توجه به ان پل نکنید.

5- اصولا داشتن یک ایدئولوژی سالم و کامل زندگی را دارای هدف و مشکلات و ناملایمات فراوان انرا توجیه و قابل تحملتر میکند بنده به شخصه ایدئولوژی کاملتر از دین اسلام و قران و مکتب اهلبیت(ع) و سیره معصومین(ع) سراغ ندارم!

6- بیشتر مسئولیت زندگی در اکثر جوامع دنیا، از نظر عرفی و دینی بر روی مرد متمرکز است به تبع ان باید قدرت تصمیمگیری و قدرت اجرا نیز در اختیار مرد باشد و البته هم از نظر فکری و هم از نظر جسمی ، ظرفیت و توانایی مرد برای قبول مسئولیت کلی زندگی و قدرت مدیریت مرد در تصمیم و اجرا، بیشتر از زن است:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ زنانند، از انجایی که خدا بعضی را بر بعض دیگر برتری داده است

7- اما در مورد خشونت اگر بصورت واقعی و نه ایده الیستی به مسئله نگاه کنیم وجود خشونت در کل طبیعت و کلیه جانداران وجود دارد و انسان هم استثنا نیست و هم قدرت اعمال خشونت و هم ظرفیت پذیرش آن بصورت فطری و غریزی در انسان قرار داده شده است فقط در طول تاریخ بواسطه قوانین بشری یا الهی ، در کانالی معین محدود و هدفمند شده است از طرفی استعداد و ظرفیت مرد بطور غریزی و فطری در تهاجم و اعمال خشونت بیشتر از زن است و متقابلا استعداد و ظرفیت زن در پذیرش و هضم خشونت بیشتر از مرد میباشد حتی میتوان گفت بسیاری از زنان از هژمونی و قدرت و اعمال تهاجم و خشونت مرد در حد معقول و متعارف ،بطور فطری و غریزی احساس لذت و رضایت و ارامش میکنند برای انکار کنندگان و فمینیستهای دو اتشه عرض میکنم خود رابطه جنسی بین زن و مرد نوعی خشونت است که در ان مرد بعنوان مهاجم و اعمال کننده خشونت مطرح است و زن بعنوان پذیرنده آن نوع خشونت و هر دو هم از ان لذت میبرند مرد از اعمال آن نوع خشونت لذت میبرد ! و زن از پذیرش ان نوع خشونت لذت میبرد!
آیا دقت کرده اید بعضی از مردان بهنگام دعوا و عصبانیت، طرف مقابل را تهدید به عمل جنسی میکنند که در عرف اجتماعی به ان فحش جنسی یا فحش ناموسی گفته میشود.
اصلا یکی از دلایل وجوب حجاب برای زن بر اساس حفظ زن از خشونت خارج از محدوده ازدواج و حفظ ارزش و اعتبار انسانی زن میباشد.

بنابرین خانم لیدا ، با توجه و با استناد به نوشته های خودتان بطور خلاصه عرض میکنم
1- شوهر شما، شما را دوست دارد و بشما علاقمند است.
2- با تحصیل و پیشرفت علمی و اجتماعی شما مشکلی ندارد و حتی مشوق شما است.
3- برای شما ارزش زیادی قائل است و زندگی مرفهی را برای شما تدارک دیده حتی در اندازه خدمتکار خصوصی که بطور هفتگی و مرتبا در اداره امور منزل کمک میکند.
4- فردی حساس و پایبند به اصول مذهبی و اخلاقی است که حتی در موارد اختلاف سعی در جبران و کسب رضایت شما را میکندو حتی در مواردی مانند سیکل ماهانه رعایت حال شما را میکند و انتظاری از شما ندارد.

در مقابل تنها چیزی که از شما انتظار دارد و حق طبیعی و نیاز فطری و غریزی هر مرد است، زنانگی شماست! او از شما میخواهد
1- هژمونی و قدرت و تسلط و مردانگی او را برسمیت بشناسید و مطابق با فطرت زنانه خود از ان استقبال کنید .
2- در مقابل او از نظر عاطفی سرد و بی روح نباشید و بصورت طبیعی به او اظهار عشق و محبت و علاقه کنید چرا که این یک نیاز فطری در مرد است که احساس کند زنش عاشق اوست و او را دوست دارد حتی اگر این حس را در زن نبیند ممکن است احساس کند زنش عاشق مرد دیگری است و به او خیانت میکند یا در فکر خیانت است.
3-در مقابل نیازهای جنسی او سرد و بی روح نباشید و مثل یک جسد خود را دراختیار او قرار ندهید ، رفتار و واکنش جنسی شما باید محرک و مهیج او باشد باید نشان دهید از رابطه جنسی با او و از تسلط او بر شما لذت میبرید و بعبارتی دیگر ارضا کننده نیاز فطری مردانگی و اقتدار او باشید
حتی در مواردی شما باید بیان کننده نیاز و شروع کننده رابطه باشید و سپس کنترل را به او واگذار کنید در غیر اینصورت یا مرد احساس میکند شما سرد مزاج و یا بیمار هستید یا اینکه او مردانگی و قدرت لازم برای تهییج و ارضای شما را ندارد یا حتی ممکن است فکر کند زن به او خیانت میکند و با مرد دیگری ارضا میشود که نسبت به او چنین بی تفاوت و سرد است.

انشا الله که همیشه موفق و سربلند باشید.

الحمد لله رب العالمین

قصدم از بیان این حرف در جواب دوستمان لجبازی با همسرم نبود چون وی در اینجا حضور ندارد .بلکه این بود من هم میتوانم با همسرم مقابله به مثل کنم اما این کار را انجام نمیدهم . به همین دلیل نوشته ام جنگ تمام عیار نمیخواهم. اگر کوتاه می آیم توقع دارم همسرم پای خانمی و پایبندیم به زندگیمان بگذارد نه ترس یا عجز من.
بدرفتاری همسرم با من جدای از نعمت من است شوهر من مشکل دارد.در خانه پدریم همه چیز داشتم شوهرم کار خاصی برایم انجام نداده است ناشکری نمیکنم ولی من چیزی در خانه پدریم کم و کسر نداشتم .
شوهرم را دوست دارم هنگامیکه او را انتخاب کردم به او علاقه مند شده بودم . از ایده آلهای ذهنی من دور نبود ولی چون من رو کتک زده است کینه اش را برداشتم و نمیتوانم او را ببخشم. اگر شوهرم مرا دوست داشت این کار را نمیکرد.
یکمرتبه دو مرتبه اگر خطایی کردم یا او اشتباه کرده است قابل بخشش است بیشترش برای چه بوده است.

خانواده ام تحصیلات بالا دارند من نیز ارشد میخوانم و بنا دارم در سال بعد برای دکترا بخوانم. خود را از شوهرم بالاتر نمیدانم اما با بعضی رفتارها میبینم شعور چیزی نیست ما کسب کنیم شعور از ذات و تربیت خانوادگی ما نشات میگیرد. هیچوقت نخواستم سکان دار زندگی باشم طبعم با زن سالاری مغایرت دارد و اتفاقا دوست دارم به شوهرم تکیه کنم و دوست دارم بسیاری از کارها یا تصمیمات را او بگیرد و من به او تکیه کنم.زوجهایی خوشبخت خواهند شد به علایق سلایق و وجود یکدیگر در همه موارد زندگی احترام بگذارند.
تلاش میکنم واقعگرا باشم و برای رسیدن به خواسته ها و پیشرفت در برخی از موارد زندگی ایده آل نیز دوست دارم.
من یک شخصیت پایبند دارم.
خدا را میپرستم
حق الناس را رعایت میکنم
سعی میکنم دروغ نگویم
به بزرگترهایم احترام میگذارم
به عفاید دیگران احترام میگذارم
به همسرم وفادارم و
فرایض دینی را به جا می آورم اگر پیش خدا آبرویی داشته باشم.

با تصمیم گیری شوهرم در راس امور زندگی مشکلی ندارم.
در تعریف خشونت هر گونه آزار جسمی یا روحی با کلامی را خشونت میگوبند.
در کودکی تنبیه شدم اما وقتی کودک هستیم فرق دارد. من کودک همسرم نیستم این را حتما قبول دارید پس چرا باید شوهرم من را تنبیه بدنی کند.
بنده هیچوقت فرزندم را تنبیه بدنی نمیکنم .
مردان کارگزارنند آیا این دلیل است چون مرد زورش بیشتر است زن را کتک بزند. همسر 85 کیلویی بنده چرا باید دست بر روی من 50 کیلویی بلند کند.
من با موضوع خشونت ذاتی مرد اگر به کتک کاری منجر نشود مشکلی ندارم و میدانم طبیعت مرد با زن متفاوت است.
در زندگی و رابطه مان همیشه دختر شاد گرم و با احساسی بوده ام دلیل وجود وابستگی همسرم نیز این میباشد .
همچنین شما موفق باشید و سپاسگذارم

FTMH_Mohammadi;359020 نوشت:
سلام ..
سیاست یعنی علم محافظت از داشته ها ... سیاست یعنی علم استفاده از فرصت ها ...
خوب خدا رو شکر حداقل سر این مساله توافق داریم که در مورد هر چیزی هم نمیشه گفتگو کرد و نیاز به پاسخ محکم و قاطع داریم ... من مطمین هستم اگر شما اشتباها تلویزیون خونتون رو بشکونین ... یا خونتون رو با کلیه وسایلش رو آتیش بزنین یا ... هیچ وقت شوهرتون دستش رو روی شما بلند نمیکنه ... علتش هم این هست که تمامیت ارزی شوهرتون رو به خطر ننداختین ... ولی وقتی خانمی شوهرش رو تحقیر میکنه ... سرش داد میزنه ... غرغر میکنه .... تمامیت ارزی شوهرش رو به خظر انداخته ... و ممکن هست شوهر ایشون هم بخواد با شهاب 1 و 2 و 3 جواب کار ایشون رو بده .... مطمین باشین ... وقتی مردی رو تحقیر میکنید ... سرش داد میزنین ... غرغر میکنین ... تمامیت ارزی ایشون رو به خطر انداختین ... و به نظر من اگر مردی در چنین موقعیتی به صورت محکم برخورد نکنه .... شخصیت قوی نداره ...

سلام بر شما بنده به عنوان یک مرد که این مطلب رو دنبال می کنم این فرمایش شما رو 100% تائید می کنم ممنون

gunmakers;359188 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط FTMH_Mohammadi نمایش پست ها
سلام ..
سیاست یعنی علم محافظت از داشته ها ... سیاست یعنی علم استفاده از فرصت ها ...
خوب خدا رو شکر حداقل سر این مساله توافق داریم که در مورد هر چیزی هم نمیشه گفتگو کرد و نیاز به پاسخ محکم و قاطع داریم ... من مطمین هستم اگر شما اشتباها تلویزیون خونتون رو بشکونین ... یا خونتون رو با کلیه وسایلش رو آتیش بزنین یا ... هیچ وقت شوهرتون دستش رو روی شما بلند نمیکنه ... علتش هم این هست که تمامیت ارزی شوهرتون رو به خطر ننداختین ... ولی وقتی خانمی شوهرش رو تحقیر میکنه ... سرش داد میزنه ... غرغر میکنه .... تمامیت ارزی شوهرش رو به خظر انداخته ... و ممکن هست شوهر ایشون هم بخواد با شهاب 1 و 2 و 3 جواب کار ایشون رو بده .... مطمین باشین ... وقتی مردی رو تحقیر میکنید ... سرش داد میزنین ... غرغر میکنین ... تمامیت ارزی ایشون رو به خطر انداختین ... و به نظر من اگر مردی در چنین موقعیتی به صورت محکم برخورد نکنه .... شخصیت قوی نداره ...
سلام بر شما بنده به عنوان یک مرد که این مطلب رو دنبال می کنم این فرمایش شما رو 100% تائید می کنم ممنون

با سلام
والله راستییتش ما هم مردیم ولی کاملا با این حرفا مخالفیم حداقل تو یک سایت دینی این حرفارو نزنید خانم محمدی به نظر شما ائمه و پیامبر شخصیت قوی نداشتند؟؟؟کجا شما شنیدید از برگ گل نازک تر به همسرانشون حرفی زده باشن.
به نظر من اگه این حرفا که لیدا خانم برامون نوشتن تمام موضوع باشه و اقا این برخوردارو کرده باشه قطعا حق با لیدا خانمه ولی بحث سر اینه که حالا که اقا اشتباه کرده راهکار این نیست که خانم مقابل به مثل کنه بلکه باید با محبت و ظرافت اقارو متوجه اشتباهش کنه.
همونطور که قبلا گفتم اسلام تحت هیچ شرایطی به مرد اجازه برخورد فیزیکی رو نمیده حتی زمانی که مقصر خانومه چه برسد به زمانی که مقصر نیست.
به نظرم بجای اینکه بعضی نظرات روان شناختی غربی رو به این خانم توصیه کنیم یه نگاه به سیره اهل بیت و پیامبر بندازیم و رفتار این بزرگواران رو الگو زندگی قرار بدیم.
در مورد جوابتون خانم لیدا به پست من فکر می کنم باید کم کم همسرتونو به شیوه هایی که خودتون صلاح می دونید و من در پستای قبلی گفتم به مشاوره ببرید قبلش هم می تونید چگونگیشو در سایت استاد حورایی مطرح کنید مطمئنا ایشون می تونن راهکار بهتری بدن.
در ضمن سعی کنید تا زمانی که مشاوره نرفتید حتی اگه همسرتون باعث ناراحتیتون شد به خانواده یا برادرتون چیزی نگید چون این کار هم باعث خرد شدن همسرتون میشه و هم ممکنه عادی بشه براش و کار بجاهای خوبی نرسه.
ارزوی خوشبختی برای خودتون ،همسرتون و فرزندانتون دارم
یا علی

m001;359196 نوشت:
با سلام
والله راستییتش ما هم مردیم ولی کاملا با این حرفا مخالفیم حداقل تو یک سایت دینی این حرفارو نزنید خانم محمدی به نظر شما ائمه و پیامبر شخصیت قوی نداشتند؟؟؟کجا شما شنیدید از برگ گل نازک تر به همسرانشون حرفی زده باشن.
...
یا علی


جناب آقای m001
من با این بخش صحبتهای خانم محمدی موافق بودم نگفتم با هر بحثی که اینجا مطرح شده موافقم نقل قول هم برای همین موضوع گذاشته شده
ضمنا گویا جنابعالی تمام بحثهایی که تو پستهای قبلی مطرح شده رو نخوندی برادر من چون اینجا قرار مشکل این خانم و افرادی که همین مشکل رو دارن حل بشه نه اینکه داغترش کنیم و خدای نکرده مشکلشون دوچندان بشه همه اینجا می دونن که حق با خانم لیدا هست ولی راهکار باید گفت نه اینکه بگیم کی مقصر هست و کی نیست اینجا محل مشاوره هست نه دادگاه:Gol:

اگر همه مردای ما مثل ائمه بودن و همه زنها هم مثل حضرت زهرا سلام الله علیها که دیگه دادگاه و مشاور و داستانهای دیگه رو نداشتیم

gunmakers;359208 نوشت:

جناب آقای m001
من با این بخش صحبتهای خانم محمدی موافق بودم نگفتم با هر بحثی که اینجا مطرح شده موافقم نقل قول هم برای همین موضوع گذاشته شده
ضمنا گویا جنابعالی تمام بحثهایی که تو پستهای قبلی مطرح شده رو نخوندی برادر من چون اینجا قرار مشکل این خانم و افرادی که همین مشکل رو دارن حل بشه نه اینکه داغترش کنیم و خدای نکرده مشکلشون دوچندان بشه همه اینجا می دونن که حق با خانم لیدا هست ولی راهکار باید گفت نه اینکه بگیم کی مقصر هست و کی نیست اینجا محل مشاوره هست نه دادگاه:Gol:

اگر همه مردای ما مثل ائمه بودن و همه زنها هم مثل حضرت زهرا سلام الله علیها که دیگه دادگاه و مشاور و داستانهای دیگه رو نداشتیم

خلط مبحث می کنی دوست عزیز
اولا من به همون نقل قولی که شما تائید کردید نقد داشتم پس با دقت پستارو کامل بخونید.
دوما من تقریبا تمام پستارو خوندم شما می تونید برید پستای منو بخونید بعد نظر بدید که من راهکار ندادم و اگه نقدی دارید به پستای من بزنید نه اینکه بدون اطلاع کسی رو متهم کنید.
سوما گویا شما با این گفته قرانم مخالفید که پیامبر بزرگ اسوه حسنه برای تمام مسلمینه پس از این به بعد هر جا چیزی از سیره پیامبرو ائمه شنیدید بگید که اونا معصومن ما نمی تونیم!!!!!دوست عزیز اگه ائمه و پیامبر کاری کردن و بعد ها ذکر شده برا این بوده که ما مسلمونا ازشون الگو بگیریم نه اینکه فقط بشنویمو لذت ببریم و در عمل به این کارا دلیل غیر معصوم بودن بیاریمو هر کاری دلمون می خواد بکنیم.
اگه تو صحبتام تندی احساس کردید ببخشید
یا علی

[="Sienna"]

m001;359214 نوشت:
خلط مبحث می کنی دوست عزیز
اولا من به همون نقل قولی که شما تائید کردید نقد داشتم پس با دقت پستارو کامل بخونید.
دوما من تقریبا تمام پستارو خوندم شما می تونید برید پستای منو بخونید بعد نظر بدید که من راهکار ندادم و اگه نقدی دارید به پستای من بزنید نه اینکه بدون اطلاع کسی رو متهم کنید.
سوما گویا شما با این گفته قرانم مخالفید که پیامبر بزرگ اسوه حسنه برای تمام مسلمینه پس از این به بعد هر جا چیزی از سیره پیامبرو ائمه شنیدید بگید که اونا معصومن ما نمی تونیم!!!!!دوست عزیز اگه ائمه و پیامبر کاری کردن و بعد ها ذکر شده برا این بوده که ما مسلمونا ازشون الگو بگیریم نه اینکه فقط بشنویمو لذت ببریم و در عمل به این کارا دلیل غیر معصوم بودن بیاریمو هر کاری دلمون می خواد بکنیم.
اگه تو صحبتام تندی احساس کردید ببخشید
یا علی

برادر من
شما یه مطلب نوشتی من هم جواب دادم چرا جبهه می گیری سریع
من حرفم لینه که اگر همه از اون بزرگواران دقیق پیروی می کردن که ما مشکلی نداشتیم که شما مطلب رو اشتباه برداشت کردی بعد یکبار دیگه پستهای قبلی رو اینبار با دقت بیشتری مطالعه بفرمائید
حقیقت اینه که این قبیل مشکلات در خانواده های ما وجود داره نمی تونیم حقیقت رو کتمان کنیم که
علی علیه السلام یار و یاورتون باشه[/]

خادم الیمانی(ع);359134 نوشت:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ زنانند، از انجایی که خدا بعضی را بر بعض دیگر برتری داده است

این آیه شریفه متإسفانه در همه جا به غلط سرپرست یا در اینجا کارگزار ترجمه شده .قوام در عربی بمعنی ستون است. و چون ستون پشتیبان سقف است مردان به قوام دهنده و یا پشتیبان زنان خویش به لحاظ مالی تعبیر شده اند.عین همین لغت در آیه شریفه دیگری آمده کونو قوامین لله شهدا بالقسط: خدا را یاری دهید و گواهی باشید بر برابری. اگر قوام راسرپرست ترجمه کنیم پس معنی آیه چنین میشود .سرپرست خدا باشید و......
در ادامه آیه آمده خداوند برخی را بر برخی برتری مالی داده.‌همانطور که میبینید نفرمود مردان را بر زنان برتری مالی بخشیده زیرا همه مردان بر همه زنان در این مورد برتری ندارند همانگونه که همه مردان نیرومندتر از همه زنان نیستندو گاه درست برعکس است.مطابق تفسیر حضرت استاد جوادی آملی نتیجه این میشود که قوام دهنده بنیان خانواده کسی است که برتری مالی بر دیگری دارد خواه مرد باشد خواه زن

m001;359214 نوشت:
خلط مبحث می کنی دوست عزیز
اولا من به همون نقل قولی که شما تائید کردید نقد داشتم پس با دقت پستارو کامل بخونید.
دوما من تقریبا تمام پستارو خوندم شما می تونید برید پستای منو بخونید بعد نظر بدید که من راهکار ندادم و اگه نقدی دارید به پستای من بزنید نه اینکه بدون اطلاع کسی رو متهم کنید.
سوما گویا شما با این گفته قرانم مخالفید که پیامبر بزرگ اسوه حسنه برای تمام مسلمینه پس از این به بعد هر جا چیزی از سیره پیامبرو ائمه شنیدید بگید که اونا معصومن ما نمی تونیم!!!!!دوست عزیز اگه ائمه و پیامبر کاری کردن و بعد ها ذکر شده برا این بوده که ما مسلمونا ازشون الگو بگیریم نه اینکه فقط بشنویمو لذت ببریم و در عمل به این کارا دلیل غیر معصوم بودن بیاریمو هر کاری دلمون می خواد بکنیم.
اگه تو صحبتام تندی احساس کردید ببخشید
یا علی

سلام ...
با اینکه این پست در جواب به مباحث من نبود ولی احساس کردم به بحث مرتبط هست و خواستم در موردش اظهار نظر کنم ...
حضرت محمد و امامانمان همشون اسوه هستند و اصلا اومدن که برای ما الگو باشن ... ولی به نظر من این امامانمون ابعادی هم داشته اند که ما هرگز نمیتونیم مثله اونا باشیم ...

1- یادمه در مورد چند زوجه بودن حضرت محمد با کسی بحث میکردم ... و گفتم آیا ایشون میتونن الگو باشن ... یه دفعه دیدم طرفم داره لبخند میرنه ... گفتم برای چی میحندی ... بهم گفت کاشکی منم اون زمان میبودم و میرفتم خودم رو صیغه حضرت محمد میکردم ...

2- یادمه جایی میخوندم که شخصی با امام صادق خصومت داشتند و میخواستن به ایشون ضربه بزنن ... وقتی تو مسیر ایشون رو میبینن ... چنان محو قدرت معنوی ایشون میشن ... که تمام خصومتشون رو فراموش میکنن و به یک باره دین میارن ...

شخصیت این بزرگوارن آنالوگ بوده ... نه دیجیتال .... یعنی اینکه اگر کسی ازش خطایی سر میزده ... به همون اندازه و در همون جهت از خودشون دافعه نشون میدادن (کاری بسیار بسیار بسیار سخت و دشوار) و این عمل باعث میشده نیاز به برخورد های شدیدی مثله زدن وجود نداشته باشه .... ولی آیا کسی میتونه ادعا کنه شخصیتش دارای چنین جاذبه و دافعه ای هست ؟؟؟ این نوع اخلاق و شخصیت اتفاقا بسیار هم برازنده انسان هست ... ولی داشتن چنین شخصیت و اخلاقی غیر ممکن ... یا بسیار سخت حاصل میشه ...

سوال این هست اگر مردی دارای چنین شخثیت و اعتباری نبود ... آیا باید اجازه دهد اعتبار و سکاندار بودنش لطمه بخورد یا نه ؟؟؟

حلاج;359231 نوشت:
این آیه شریفه متإسفانه در همه جا به غلط سرپرست یا در اینجا کارگزار ترجمه شده .قوام در عربی بمعنی ستون است. و چون ستون پشتیبان سقف است مردان به قوام دهنده و یا پشتیبان زنان خویش به لحاظ مالی تعبیر شده اند.عین همین لغت در آیه شریفه دیگری آمده کونو قوامین لله شهدا بالقسط: خدا را یاری دهید و گواهی باشید بر برابری. اگر قوام راسرپرست ترجمه کنیم پس معنی آیه چنین میشود .سرپرست خدا باشید و......
در ادامه آیه آمده خداوند برخی را بر برخی برتری مالی داده.‌همانطور که میبینید نفرمود مردان را بر زنان برتری مالی بخشیده زیرا همه مردان بر همه زنان در این مورد برتری ندارند همانگونه که همه مردان نیرومندتر از همه زنان نیستندو گاه درست برعکس است.مطابق تفسیر حضرت استاد جوادی آملی نتیجه این میشود که قوام دهنده بنیان خانواده کسی است که برتری مالی بر دیگری دارد خواه مرد باشد خواه زن

سپاسگذارم
همه مردان به همه زنان برتری ندارند خواه از نظر عقلی و خواه از نظر مالی باشد.
برخی جملات در جامعه امروز درحالیکه زنان به رشد عقلی و جایگاه اجتماعی رسیده اند کاربرد چندانی ندارند.

FTMH_Mohammadi;359236 نوشت:
سلام ...
با اینکه این پست در جواب به مباحث من نبود ولی احساس کردم به بحث مرتبط هست و خواستم در موردش اظهار نظر کنم ...
حضرت محمد و امامانمان همشون اسوه هستند و اصلا اومدن که برای ما الگو باشن ... ولی به نظر من این امامانمون ابعادی هم داشته اند که ما هرگز نمیتونیم مثله اونا باشیم ...

1- یادمه در مورد چند زوجه بودن حضرت محمد با کسی بحث میکردم ... و گفتم آیا ایشون میتونن الگو باشن ... یه دفعه دیدم طرفم داره لبخند میرنه ... گفتم برای چی میحندی ... بهم گفت کاشکی منم اون زمان میبودم و میرفتم خودم رو صیغه حضرت محمد میکردم ...

2- یادمه جایی میخوندم که شخصی با امام صادق خصومت داشتند و میخواستن به ایشون ضربه بزنن ... وقتی تو مسیر ایشون رو میبینن ... چنان محو قدرت معنوی ایشون میشن ... که تمام خصومتشون رو فراموش میکنن و به یک باره دین میارن ...

شخصیت این بزرگوارن آنالوگ بوده ... نه دیجیتال .... یعنی اینکه اگر کسی ازش خطایی سر میزده ... به همون اندازه و در همون جهت از خودشون دافعه نشون میدادن (کاری بسیار بسیار بسیار سخت و دشوار) و این عمل باعث میشده نیاز به برخورد های شدیدی مثله زدن وجود نداشته باشه .... ولی آیا کسی میتونه ادعا کنه شخصیتش دارای چنین جاذبه و دافعه ای هست ؟؟؟ این نوع اخلاق و شخصیت اتفاقا بسیار هم برازنده انسان هست ... ولی داشتن چنین شخصیت و اخلاقی غیر ممکن ... یا بسیار سخت حاصل میشه ...

سوال این هست اگر مردی دارای چنین شخثیت و اعتباری نبود ... آیا باید اجازه دهد اعتبار و سکاندار بودنش لطمه بخورد یا نه ؟؟؟

دوست گرامی نمیدانم شما چه اصراری دارید بگویید من اعتبار همسرم را زیر سئوال برده ام و سکان کشتی اش را از وی گرفته ام!
مرتبا این جمله را در هر پست تکرار کرده اید و من نیز مرتبا پاسخ داده ام چنین کاری نکرده ام. شرایط و برخورد خود و همسرم را در زندگیم میدانم همچنین مایل به فریب دادن خود نیستم. جهت گیری شما در این مورد برای چیست؟
چنین چیزی بود حتما بازگو میکردم تا بهتر راهنمایی شوم.

حلاج;359231 نوشت:
این آیه شریفه متإسفانه در همه جا به غلط سرپرست یا در اینجا کارگزار ترجمه شده .قوام در عربی بمعنی ستون است. و چون ستون پشتیبان سقف است مردان به قوام دهنده و یا پشتیبان زنان خویش به لحاظ مالی تعبیر شده اند.عین همین لغت در آیه شریفه دیگری آمده کونو قوامین لله شهدا بالقسط: خدا را یاری دهید و گواهی باشید بر برابری. اگر قوام راسرپرست ترجمه کنیم پس معنی آیه چنین میشود .سرپرست خدا باشید و......

جناب حلاج قوامون بمعنی محافظ و نگهدارنده میباشد همانطور که ستون هم از سقف محافظت و نگهداری میکند.
اصلا خود واژه "شوهر" بمعنی نگهبان و محافظ در شب میباشد.

شو+ ار (الف با فتحه خوانده میشود)
شو( مخفف شب حتی هم اکنون نیز در بعضی لهجه های فارسی مثلا در جنوب و بندرعباس به شب ، شو میگویند)
ار (واژه ترکی است به معنای دلیر و نگهبان، در ترکی آذربایجانی مصطلح امروزی به معنای ، همسر زن بکار میرود)

کونو قوامین لله شهدا بالقسط: محافظ برای (دین) خدا باشید با شهادت به عدالت

الحمد لله رب العالمین

لیدا;359165 نوشت:
اگر کوتاه می آیم توقع دارم همسرم پای خانمی و پایبندیم به زندگیمان بگذارد نه ترس یا عجز من.

خانم لیدا، برای اثبات هویت و شخصیتتان راههای بهتری نیز است، شما در واکنش به مثالی در کامنت یک همجنستان، در یک فضای مجازی ، موشک کروز پرتاب میکنید!!! و اعتراف دارید که قصد پرچم سفید بالا بردن هم ندارید! و از طرفی ادعا میکنید که کوتاه می آیید!

نقل قول:

بدرفتاری همسرم با من جدای از نعمت من است شوهر من مشکل دارد.در خانه پدریم همه چیز داشتم شوهرم کار خاصی برایم انجام نداده است ناشکری نمیکنم ولی من چیزی در خانه پدریم کم و کسر نداشتم .

ببخشید متوجه نشدم، شوهرتان امکانات مالیش و رفاهی که برای شما فراهم میکند را مدیون پدرتان هستند؟ یا چون در خانه پدرتان کم و کسر نداشتید پس ادامه این روند را هم طبیعی و چیزی پیش پا افتاده فرض میکنید؟ و تلاش و موقعیت شوهرتان برای فراهم آوردن رفاه موجود شما عملا بی اعتبار میشود و جزو محاسن و امتیازات او محسوب نمیشود ؟! این طرز تفکر در ذات خود بسیار خطرناک و تحریک امیز است و اگر در گفتار و رفتار شما بروز پیدا کند ، به شخصیت و مردانگی و اقتدار همسرتان، توهین بزرگی است.ظاهرا شما هنوز از حال و هوای زندگی مجردی خارج نشده اید و این واقعیت را نپذیرفتید که زندگی زناشویی مرحله کاملا جدید و با شرایط جدید است که اکثرا با مشکلات مالی در چند سال اول زندگی همراه میشود و خیلی ها بودند که سالها با خانواده شوهر و حاشیه های فراوان آن زندگی کردند ولی شما که این مشکلات را ندارید قدر ان را هم نمیدانید! اصلا شما در خانه پدری یک پرنسس بودید ! ربطی به امروز شما و زندگی مشترک شما ندارد، دخترانی بودند که بخاطر ماموریت شوهرشان سالها خانه بدوش بودند از این شهر به ان شهر یا مستاجر بودند هر چند سال اسباب کشی! کمی منصف باش خواهر من زندگیت را با بهانه های کودکانه خراب نکن!

نقل قول:

شوهرم را دوست دارم هنگامیکه او را انتخاب کردم به او علاقه مند شده بودم . از ایده آلهای ذهنی من دور نبود ولی چون من رو کتک زده است کینه اش را برداشتم و نمیتوانم او را ببخشم. اگر شوهرم مرا دوست داشت این کار را نمیکرد.

نمیدانم فقط به ظاهر همسرتان علاقمند شده بودید یا از رفتار و شخصیت او نیز تحلیل و انالیز کافی داشتید و گرنه با یک رفتار او اینگونه از او سرد نمی شدید و در این که همسرتان کار اشتباهی کرده شکی نیست، اما احتمالا شما هم با رفتار و گفتارت بی تاثیر نبودی! بعنوان مثال:
نقل قول:

گفتم زنت هستم برده تو نیستم وسیله خانه ت نیستم که با میل تو هر رفتاری انجام بدهم.خریت کردم اشتباه کردم زنت شدم.

اگر کار هر روزش بود و بی دلیل هر روز وحشیانه شما را کتک میزد و بدرفتاری میکرد حق با شما بود ولی همانطور که خودتان میگویید چند مورد بیشتر نبوده انهم با تحریکات لفظی شما!
مهربانتر از مادر که نداریم، او هم گاهی مجبور میشود فرزندش را کتکی بزند پس فرزندش را دوست ندارد؟؟!! چند ساعت دیگر هم فرزند فراموش میکند و در اغوش پر مهر مادر جای میگیرد نه اینکه کینه مادر را بدلش بگیرد و پیوندها و انگیزه هایی که زن و مرد را بهم مرتبط میکند و باعث عشق و محبت بین انها میشود بسیار بیشتر و قویتر از پیوندهای صرفا عاطفی بین پدر ومادر و فرزندان است البته لازمه درک کامل این سخن، رسیدن به بلوغ عاطفی است که هر چند وابسته و ناشی از بلوغ جنسی است ولی فرایندی پیچیده تر و کاملتر از بلوغ جنسی است.

نقل قول:

خانواده ام تحصیلات بالا دارند من نیز ارشد میخوانم و بنا دارم در سال بعد برای دکترا بخوانم

این هم از محاسن و نکات مثبت همسر شما است که بنابه نوشته خودتان شما را تشویق به ادامه تحصیل و ورزش و کلاس زبان و... میکند و گرنه موارد متعددی بوده که مرد از ادامه تحصیل و یا فعالیتهای اجتماعی همسرش جلوگیری کرده و شرعا و قانونا نیز چنین حقی دارد.
در ضمن انشا الله که در تحصیلات تکمیلی موفق باشید اما بموازات تحصیلات کلاسیک سعی کنید علم واقعی و حکمت را نیز بدست اورید و علم واقعی و حکمت نوری است که خداوند در دل بندگان خاصش قرار میدهد خداوند میفرماید:

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
حکمت را به هر کس بخواهد می دهد، و آنکه به او حکمت داده شود،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمی شود.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
ای اهل ایمان! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا کنید، برای شما [بینایی و بصیرتی ویژه] برای تشخیص حق از باطل قرار می دهد، و گناهانتان را محو می کند، و شما را می آمرزد؛ و خدا دارای فضل بزرگ است.

نقل قول:

خود را از شوهرم بالاتر نمیدانم اما با بعضی رفتارها میبینم شعور چیزی نیست ما کسب کنیم شعور از ذات و تربیت خانوادگی ما نشات میگیرد.

نقل قول:

برادرم انسان منطقی است احتمال میدهم با منطق شوهرم را قانع کرده باشد اما شاید کمی چاشنی ترس هم برای او به وجود آورده باشد. شوهر من مغرور و خودخواه است نهایتا چند روز دوام بیاورد.

اینکه با برادرتان صحبت کرده و با منطق او قانع شده و رفتارش کمی بهتر شده، نشانگر اینست که شوهرتان هم انسان منطقی و باشعوری است که ظرفیت پذیرش منطق برادرتان را داشته است. شرط دوام رفتارش هم به رفتار شما بستگی دارد یعنی شما هم از این فضای مثبت بوجود امده استفاده کنید قدمهایی بسوی او بردارید و به او ابراز عشق و محبت کنید و عملا به او نشان دهید که از وضعیت و رفتار موجود راضی هستید و عملا فضای برگشت به رفتارهای گذشته را برای او ببندید و اگر بخواهید از این فضا سو استفاده بکنید و با این توجیه که او ترسیده به روند رفتارهای گذشته خود ادامه دهید ، رفتارهای شوهرتان نیز با شدت بیشتری نسبت به گذشته باز خواهد گشت!!!
نقل قول:

من کودک همسرم نیستم این را حتما قبول دارید پس چرا باید شوهرم من را تنبیه بدنی کند.
مردان کارگزارنند آیا این دلیل است چون مرد زورش بیشتر است زن را کتک بزند.

خانم لیدا، اگر مسئولیت و مدیریت مرد بر زن را میپذیرید ، پس مسئولیت قدرت لازم دارد و یکی از ابزارهای مدیریت اعمال قدرت از طریق تنبیه میباشد در ادامه همان ایه داریم:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا
مردان، سرپرست زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را [از جهت توان جسمی ، تحمل مشکلات و قدرت روحی و فکری] بر زنان برتری داده، و به خاطر آنکه [مردان] از اموالشان هزینه زندگی زنان را [به عنوان حقّی واجب] می پردازند؛ پس زنان شایسته و درست کار [با رعایت قوانین حق] فرمانبردار [و مطیع شوهر] ند [و] در برابر حقوقی که خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ می کنند. و زنانی که از سرکشی و نافرمانی آنان بیم دارید [در مرحله اول] پندشان دهید، و [در مرحله بعد] در خوابگاه ها از آنان دوری کنید، و [اگر اثر نبخشید] آنان را [به گونه ای که احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبیه کنید؛ پس اگر از شما اطاعت کردند برای [سرزنش مجدد ] آنان هیچ راهی مجویید ؛ یقیناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است.

بنابرین تنبیه یکی از راههای پیشنهادی قران و البته اخرین راه، برای اعمال مدیریت بر زنان در صورت عدم اطاعت است مراحلی که بصورت مشابه در تربیت فرزندان نیز از ان استفاده میشود اول پند ونصیحت، دوم ممنوع کردن از تفریحات مورد علاقه ، و در صورت اثر نکردن مراحل قبلی سوم تنبیه بدنی متعارف و نه وحشیانه که باعث کبودی یا سرخی شدید شود .

خانم لیدا هدف بنده از نوشتن مطالب ، محکوم کردن شما یا دفاع از همسرتان نیست هر دوی شما در مواردی مقصرید و هیچ کدام از ما انسان کامل و خالی از اشتباه نیستیم فقط ارائه واقعیاتی است که با دید وسیعتر و از همه زوایا به مسئله و مشکلتان بنگرید،و منطقیتر و عاقلانه تر تصمیم بگیرید شوهر شما ظاهرا نه معتاد است نه زناکار و دارای رابطه با زنان و دختران ، نه شرابخوار و عیاش، نه دزد و حرامخور، نه لات و اوباش، نه بی مسئولیت و خرجی نیاور، نه عصبی در حدبیمار روانی و نه....و مطمئن باشید با همین شرایطش ایده آل صدها دختر در جامعه میباشد که اگر کمی غفلت کنید یا از شما سرد شود یا خدای نکرده کارتان به جدایی بکشد، بلافاصله شکارش میکنند!
بنابرین واقعا حیف است قدر زندگیتان را بدانید و با کمی صبر و مهارت و بدور از غرور و لجاجت، مشکلات جزئی را حل کنید و با ناملایمات بسازید و مطمئن باشید دنیا هرگز مطابق وفق و مراد ما نخواهد بود بنابرین بجای ارزوهای دور و دراز فقط باید سعی کنیم زندگی در ان را قابل تحملتر کنیم.
انشا الله خوشبخت و سربلند باشید.

الحمد لله رب العالمین

خادم الیمانی(ع);359248 نوشت:
جناب حلاج قوامون بمعنی محافظ و نگهدارنده میباشد همانطور که ستون هم از سقف محافظت و نگهداری میکند.

جناب خادم شما بهتر از علامه جوادی آملی میدانید؟ اگر اینطور است بگویید از شما تقلید کنیم
ستون کجا از سقف محافظت میکند؟ستون زیر سقف است نه بالای آن.همانند سندلی که زیر پای آدم است اما از کسی حفاظت نمیکند بلکه تکیه گاه آدم است
قوامون چه ربطی به واژه شوهر دارد؟

خادم الیمانی(ع);359276 نوشت:
خانم لیدا، برای اثبات هویت و شخصیتتان راههای بهتری نیز است، شما در واکنش به مثالی در کامنت یک همجنستان، در یک فضای مجازی ، موشک کروز پرتاب میکنید!!! و اعتراف دارید که قصد پرچم سفید بالا بردن هم ندارید! و از طرفی ادعا میکنید که کوتاه می آیید!

ببخشید متوجه نشدم، شوهرتان امکانات مالیش و رفاهی که برای شما فراهم میکند را مدیون پدرتان هستند؟ یا چون در خانه پدرتان کم و کسر نداشتید پس ادامه این روند را هم طبیعی و چیزی پیش پا افتاده فرض میکنید؟ و تلاش و موقعیت شوهرتان برای فراهم آوردن رفاه موجود شما عملا بی اعتبار میشود و جزو محاسن و امتیازات او محسوب نمیشود ؟!این طرز تفکر در ذات خود بسیار خطرناک و تحریک امیز است و اگر در گفتار و رفتار شما بروز پیدا کند ، به شخصیت و مردانگی و اقتدار همسرتان، توهین بزرگی است.ظاهرا شما هنوز از حال و هوای زندگی مجردی خارج نشده اید و این واقعیت را نپذیرفتید که زندگی زناشویی مرحله کاملا جدید و با شرایط جدید است که اکثرا با مشکلات مالی در چند سال اول زندگی همراه میشود و خیلی ها بودند که سالها با خانواده شوهر و حاشیه های فراوان آن زندگی کردند ولی شما که این مشکلات را ندارید قدر ان را هم نمیدانید! اصلا شما در خانه پدری یک پرنسس بودید ! ربطی به امروز شما و زندگی مشترک شما ندارد، دخترانی بودند که بخاطر ماموریت شوهرشان سالها خانه بدوش بودند از این شهر به ان شهر یا مستاجر بودند هر چند سال اسباب کشی! کمی منصف باش خواهر من زندگیت را با بهانه های کودکانه خراب نکن!

نمیدانم فقط به ظاهر همسرتان علاقمند شده بودید یا از رفتار و شخصیت او نیز تحلیل و انالیز کافی داشتید و گرنه با یک رفتار او اینگونه از او سرد نمی شدید و در این که همسرتان کار اشتباهی کرده شکی نیست، اما احتمالا شما هم با رفتار و گفتارت بی تاثیر نبودی! بعنوان مثال:

اگر کار هر روزش بود و بی دلیل هر روز وحشیانه شما را کتک میزد و بدرفتاری میکرد حق با شما بود ولی همانطور که خودتان میگویید چند مورد بیشتر نبوده انهم با تحریکات لفظی شما!
مهربانتر از مادر که نداریم، او هم گاهی مجبور میشود فرزندش را کتکی بزند پس فرزندش را دوست ندارد؟؟!! چند ساعت دیگر هم فرزند فراموش میکند و در اغوش پر مهر مادر جای میگیرد نه اینکه کینه مادر را بدلش بگیرد و پیوندها و انگیزه هایی که زن و مرد را بهم مرتبط میکند و باعث عشق و محبت بین انها میشود بسیار بیشتر و قویتر از پیوندهای صرفا عاطفی بین پدر ومادر و فرزندان است البته لازمه درک کامل این سخن، رسیدن به بلوغ عاطفی است که هر چند وابسته و ناشی از بلوغ جنسی است ولی فرایندی پیچیده تر و کاملتر از بلوغ جنسی است.

این هم از محاسن و نکات مثبت همسر شما است که بنابه نوشته خودتان شما را تشویق به ادامه تحصیل و ورزش و کلاس زبان و... میکند و گرنه موارد متعددی بوده که مرد از ادامه تحصیل و یا فعالیتهای اجتماعی همسرش جلوگیری کرده و شرعا و قانونا نیز چنین حقی دارد.
در ضمن انشا الله که در تحصیلات تکمیلی موفق باشید اما بموازات تحصیلات کلاسیک سعی کنید علم واقعی و حکمت را نیز بدست اورید و علم واقعی و حکمت نوری است که خداوند در دل بندگان خاصش قرار میدهد خداوند میفرماید:

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
حکمت را به هر کس بخواهد می دهد، و آنکه به او حکمت داده شود،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمی شود.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
ای اهل ایمان! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا کنید، برای شما [بینایی و بصیرتی ویژه] برای تشخیص حق از باطل قرار می دهد، و گناهانتان را محو می کند، و شما را می آمرزد؛ و خدا دارای فضل بزرگ است.

اینکه با برادرتان صحبت کرده و با منطق او قانع شده و رفتارش کمی بهتر شده، نشانگر اینست که شوهرتان هم انسان منطقی و باشعوری است که ظرفیت پذیرش منطق برادرتان را داشته است. شرط دوام رفتارش هم به رفتار شما بستگی دارد یعنی شما هم از این فضای مثبت بوجود امده استفاده کنید قدمهایی بسوی او بردارید و به او ابراز عشق و محبت کنید و عملا به او نشان دهید که از وضعیت و رفتار موجود راضی هستید و عملا فضای برگشت به رفتارهای گذشته را برای او ببندید و اگر بخواهید از این فضا سو استفاده بکنید و با این توجیه که او ترسیده به روند رفتارهای گذشته خود ادامه دهید ، رفتارهای شوهرتان نیز با شدت بیشتری نسبت به گذشته باز خواهد گشت!!!

خانم لیدا، اگر مسئولیت و مدیریت مرد بر زن را میپذیرید ، پس مسئولیت قدرت لازم دارد و یکی از ابزارهای مدیریت اعمال قدرت از طریق تنبیه میباشد در ادامه همان ایه داریم:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا
مردان، سرپرست زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را [از جهت توان جسمی ، تحمل مشکلات و قدرت روحی و فکری] بر زنان برتری داده، و به خاطر آنکه [مردان] از اموالشان هزینه زندگی زنان را [به عنوان حقّی واجب] می پردازند؛ پس زنان شایسته و درست کار [با رعایت قوانین حق] فرمانبردار [و مطیع شوهر] ند [و] در برابر حقوقی که خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ می کنند. و زنانی که از سرکشی و نافرمانی آنان بیم دارید [در مرحله اول] پندشان دهید، و [در مرحله بعد] در خوابگاه ها از آنان دوری کنید، و [اگر اثر نبخشید] آنان را [به گونه ای که احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبیه کنید؛ پس اگر از شما اطاعت کردند برای [سرزنش مجدد ] آنان هیچ راهی مجویید ؛ یقیناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است.

بنابرین تنبیه یکی از راههای پیشنهادی قران و البته اخرین راه، برای اعمال مدیریت بر زنان در صورت عدم اطاعت است مراحلی که بصورت مشابه در تربیت فرزندان نیز از ان استفاده میشود اول پند ونصیحت، دوم ممنوع کردن از تفریحات مورد علاقه ، و در صورت اثر نکردن مراحل قبلی سوم تنبیه بدنی متعارف و نه وحشیانه که باعث کبودی یا سرخی شدید شود .

خانم لیدا هدف بنده از نوشتن مطالب ، محکوم کردن شما یا دفاع از همسرتان نیست هر دوی شما در مواردی مقصرید و هیچ کدام از ما انسان کامل و خالی از اشتباه نیستیم فقط ارائه واقعیاتی است که با دید وسیعتر و از همه زوایا به مسئله و مشکلتان بنگرید،و منطقیتر و عاقلانه تر تصمیم بگیرید شوهر شما ظاهرا نه معتاد است نه زناکار و دارای رابطه با زنان و دختران ، نه شرابخوار و عیاش، نه دزد و حرامخور، نه لات و اوباش، نه بی مسئولیت و خرجی نیاور، نه عصبی در حدبیمار روانی و نه....و مطمئن باشید با همین شرایطش ایده آل صدها دختر در جامعه میباشد که اگر کمی غفلت کنید یا از شما سرد شود یا خدای نکرده کارتان به جدایی بکشد، بلافاصله شکارش میکنند!
بنابرین واقعا حیف است قدر زندگیتان را بدانید و با کمی صبر و مهارت و بدور از غرور و لجاجت، مشکلات جزئی را حل کنید و با ناملایمات بسازید و مطمئن باشید دنیا هرگز مطابق وفق و مراد ما نخواهد بود بنابرین بجای ارزوهای دور و دراز فقط باید سعی کنیم زندگی در ان را قابل تحملتر کنیم.
انشا الله خوشبخت و سربلند باشید.

الحمد لله رب العالمین

هویت و شخصیت من اثبات شده است. برای دومین بار مینویسم جمله ام در پاسخ به نوشته بنا بر گفته شما همنجنس من بوده و ارزش دیگری نداشته است!
ادعا نمیکنم کوتاه می آیم بلکه چنین روندی را داشته ام.گذشت های من از حد ادعا خارج شده است و واقعیت ملموس زندگی من شده است.

برایم جالب است گفتار و رفتار من شخصیت و مردانگی و اقتدار همسرم را زیر سئوال میبرد اما رفتار او شخصیت و عزت نفس مرا خورد نمیکند؟ من نیز انسان هستم برای خود شخصیت دارم چرا فکر میکنید تنها مرد شخصیت و عزت نفس دارد؟ زنی که عزت نفس و شخصیتش پایمال شود هیچگاه نمیتواند همسر خوب و مادر شایسته ای در زندگیش باشد.

اگر در حال و هوای مجردی بودم به جای پرداختن به امورات زندگیم و یافتن راهی برای مشکلات خود در وقت آزاد به گونه دیگری اوقاتم را میگذراندم.

در خانه پدر چیزی کم نداشتم به علت پول با همسرم ازدواج نکرده ام و لزومی نبوده است خانه به دوش باشم.من درباه زندگی خود نگاشته ام نه درباره دیگران.
شما به شخصیت جریحه دار شده و دلزدگی من از زندگی بهانه های کودکانه میگویید !؟؟ من کودک نیستم تا بعد از کتک خوردن با یک هدیه یا چند تا حرف قشنگ رفتارهای شوهرم را فراموش کنم.

در اینکه بنده کم سن بوده ام و انتخابم اشتباه بوده است شک ندارم .در این حال تجزیه و تحلیل و آنالیز رفتاری چگونه به وجود خواهد آمد؟
هیچ گاه در دوران عقد برخوردی اینگونه از همسر خود ندیدم. انسان همیشه متغیر است و دوست داشتن و دلگرمی ما به شریک زندگی و نوع زندگی مان بستگی دارد. بله با رفتار نامتعارف شریک زندگی میتوانیم سرد بشویم.

شما به حرفتان یقین دارید کار همسرم اشتباه بوده؟ باور شما برعکس میگوید.

آیا باید همسرم سر یا دست و پایم را میشکست تا معنای کتک بدهد و بدرفتاری محسوب شود؟
یقین دارم میدانید مبحث پدر و مادر با همسر بسیار متفاوت است. شما در جایگاه یک مرد اگر والدین تان من باب مثال به شما بگویند آن کار را انجام نداده ای و یا نتوانستید یا عرضه انجام این کار را نداشته اید ممکن است ناراحت شوید ولی چون والدین تان گفته اند و قطعا خیر شما را خواسته اند چندان دلگیر نمیشوید و سریع فراموش میکنید. اما !!!!!! اگر یک زن در جایگاه همسرتان با شما چنین برخوردی کند قطعا دلگیر میشوید و فکر میکنید حتما به اندازه کافی خوب نبوده اید همسرتان شما و مردانگی شما را قبول ندارد و همسرتان را ناسپاس میپندارید حتی ممکن است از او دلزده شوید!!
برای یک زن نیز برخورد پدر و مادر با شوهر بسیار متفاوت است. انتظارات و قدر شناسی متقابل است. زن نیز با رفتار نامتعارف شوهرش دلشکسته و سرخورده میشود و از زندگی سرد خواهد شد. به همان صورت که مادر و زن برای شما متفاوت است پدر و شوهر نیز برای زن متفاوت است.

مشخص است شما با روحیات و خلق و خوی زنانه چندان آشنایی ندارید و اگر آشنایی دارید محدود است یا امکان دارد طبع و تفکرات مردسالارانه تان شما را از دیدن واقعیت دور کرده است. حتما مطالعه کنید و آگاهی تان را بالا ببرید اگر این حرف مرا به عنوان اقتدار شکنی محسوب نمیکنید.

بنده خود درس خوانده ام و پیشرفت کرده ام آن وقت این جزو محاسن همسرم است؟ در منزل پدری لیسانس گرفته و ادامه تحصیل جزو شروط ضمن عقد من بوده است پس همسرم نمیتوانسته اند قانونا من را از ادامه تحصیل منع کند.از دوران کودکی زبان میخوانده ام به زبان انگلیسی مسلط و اینک زبان آلمانی میخوانم. شما به گونه ای مینویسید مثل اینکه در این سالها نلاشهای والدینم و من برای به ثمر نشستن استعدادهایم بی نتیجه بوده و در این یک سال و اندی در منزل شوهر به همه چیز رسیده ام! پدر بنده به همسرم تاکید کرد تا هر مقطعی بخواهم ادامه تحصیل بدهم خود پدرم هزینه تخصیل و پیشرفت مرا متقبل میشود ولی همسرم گفت خود او چنین کاری میکند و من زن او هستم و وظیفه اش است دستش درد نکند .ما اگر وی انجام نمیداد پدرم انجام میداد.

بنا بر نوشته تان آنها را به گونه ای بزنید تا حس آزار نداشته باشند.وقتی با دست سنگین مردانه بر روی بدن ظریف زن ضربه وارد میشود و متعاقبا با ناراحتی و گریه زن توام میشود اگر این اسمش آزار نیست پس اسمش چیست؟

و باز هم طبق نوشته شما برای سرزنش آنان راهی نجویید نه اینکه دو مرتبه و بیشتر کتک بزنید. شوهرم اگر مرا نمیخواهد مرد و مردانه یک جمله بگوید تو را نمیخواهم از او نیز ممنون میشوم.
گرچه هدفتان محکوم کردن من یا دفاع از همسرم بوده است یا خیر شما این کار را انجام دادید
شوهر من مورد اخلاقی مهمی را ندارد اگر جهاد زن خوب شوهرداری کردن است بهترین عبادت برای مرد رسیدگی و مراقبت از زن است !

اگر مرد با طعمه های خیابانی شکار شود ارزش زندگی با من و جوانیم را ندارد اگر روزی چنین شود هیچ گاه ناراحت نخواهم شد زیرا یقینا لیاقتش بیش از این نبوده است!

ازدواج یک نیاز دو طرفه عاطفی میباشد نه سیستم ارباب و رعیتی عهد تیر و کمان.

لیدا;357290 نوشت:
تا دو یا سه روز سر و سنگین میشوم و او پیشقدم میشود با معذرتخواهی یا خریدن هدیه به نظرش از دلم در می آورد.
چندین بار گفته ام رفتارت برایم غیر قابل تحمل است .گفته دیگر تکرار نمیکنم و دوباره تکرار میکند. وقتی میگویم گفتی اما تکرار کردی میگوید همین هم که هستم. یک بار جواب دادم من هم از اینجا میروم تا دیگر هیچوقت من را نبینی. به سمتم هجوم آورد و سیلی به من زد و گفت تو غلط میکنی.

لیدا;359023 نوشت:
وقتی در خانه پدرم بودم با برادرم گفتگو کردم و برخی از رفتارهای شوهرم را برایش بازگو کردم. از من درخواست کرد به پدر و مادرم چیزی نگویم اما با من به اینجا آمد و فردایش از شوهرم خواست با هم بیرون بروند پس از چند ساعت برگشتند نمیدانم با شوهرم چه گفتند و چه شنیدند ولی چند روز است رفتار شوهرم تغییر کرده است.
برادرم وقت برگشتن از من خواست اگر رفتار شوهرم تکرار شد یک تلفن به برادرم بزنم.

با سلام و عرض ادب.

اگر اجازه بدهید بنده هم نظرم را خدمت شما عرض کنم.

اول این که به نظر حقیر کار خیلی خوبی کردید که با برادرتان در میان گذاشتید و ایشان هم کار خوبی کردند که با همسرتان صحبت کردند (حتی اگر از جنس تهدید بوده باشد).

اما نکته اصلی با توجه به توضیحات سرکار عالی این است که به نظر من همسر شما بر خلاف گفته هایشان علاقه زیادی به شما ندارند (حداقل فعلاً). کسی که عاشق همسرش باشد نمی تواند ناراحتی او را ببیند. اگر بی احترامی یا حتی دلخوری در خانه و زندگی او باشد تحمل ادامه آن را ندارد چه برسد به اینکه هر از چندگاهی به این فضا دامن بزند.

البته بنده منکر توقعات بجای مردان نیستم و اعتقاد دارم زن باید در منزل (نزد همسرش) همواره زنانه رفتار کند. خود شما بهتر از بنده می دانید که غرور یا نشانه های غرور در مقابل مرد می تواند به علاقه و اعتماد او لطمه جدی وارد کند. اما محدوده تسلیم بودن زن در برابر مرد بر اساس قوانین اسلام تنها در زمینه مسائل زناشویی است. البته حفظ حس احترام نسبت به مرد خانه در تمام امور ظرافتی زنانه می طلبد که بنده احساس می کنم سرکارعالی به این ظرافت ها بخوبی واقفید و صد البته می توانید برای استحکام زندگی مشترکتان بیش از پیش آنها را مورد توجه قرار دهید. یعنی ببینید همسر شما از چه چیزی (بخصوص در روابط کاملاً خصوصی) بیشتر لذت می برد و او را از این نظر کاملاً اشباع کنید و متقابلاً از او نیز آنها را درخواست کنید.

ولی حتی اگر خانمی در برآورده کردن نیاز شوهر خود موفق نباشد توجیه قابل قبولی برای ضرب و شتم نیست. اگر ایشان دمدمی مزاج بودند یا از جای دیگری ناراحتی داشته باشند قطعاً پس از این کارها بلافاصله از شما عذرخواهی می کردند و دل شما را به دست می آورند (نه این که با ناراحتی دوسه روزه شما مجبور به این کار شوند یا وانمود کنند که اشتباه کرده اند). پس در علاقه یا پایبندیشان به زندگی مشترک تردید کنید. بنده شخصاً اعتقاد دارم زندگی که بخواهد با کتک ادامه پیدا کند اگر ادامه پیدا نکند بهتر است.

آیا اساس زندگی مشترک چیزی بجز عشق و تعهد است؟ آیا منزل پادگانی است که در آن دستور مافوق را در هر صورت باید اجرا کرد یا محل آسایشی است که بر اساس نقاط مشترک ساخته شده و بر مبنای محبت و تکامل ادامه حیات می دهد؟ نمی خواهم شما را ناامید کنم اما به شخصه واقع بینی را بر توهم خوشبختی در آینده ترجیح می دهم. زندگی مشترکی که درگیری فیزیکی (چه برسد به دست بزن شوهر) در آن عادی شود از نظر من اصلاً ارزش تحمل را ندارد. بخصوص که شما هنوز جوانید و اگر فرزندی ندارید می توانید جدی تر به این مسأله نگاه کنید. بر اساس فرمایشات شما احساس بنده این است که همسرتان بیشتر به عنوان یکی از اموالش (یا حتی مهم ترین دارایی) به شما نگاه می کند و در واقع به شما نیازمند است تا علاقمند که این نگاه با دیدگاه انتخاب همسر به عنوان شریک زندگی دوست داشتنی برای همه عمر متفاوت است (ببخشید اگر کلمات بهتری پیدا نکردم). البته این احتمال هم وجود دارد که ایشان از نظر ظاهری و مسائل غریزی به هر دلیلی (عدم کنترل نگاه یا دیدن فیلم های عاشقانه یا عشوه گری زنان دیگر یا ...) توقعات بالاتری پیدا کرده و به نوعی شما را بیش از آنچه هستید و می توانید بدهکار خود می پندارند که در این صورت مسأله کاملاً متفاوت است و راهکار متفاوتی هم دارد. فعلاً بنده دلیل منطقی دیگری برای رفتار ایشان آن هم در دوسه سال ابتدایی زندگی مشترک نمی بینم و در هر صورت معتقدم رفتار عصر حجر در زندگی امروزی هیچ توجیهی ندارد.

پیشنهاد مشخص بنده به شما خواهر بزرگوار این است که در فضایی آکنده از احترام و ادب و آرامش و عقلانیت و محبت با همسرتان اتمام حجت کنید و به او بفهمانید که این وضعیت برای شما نه تنها آزاردهنده است بلکه دیگر قابل تحمل نیست و پاسخ ایشان را با دقت تحلیل بفرمایید (کمک برادران و خواهران دینیتان در این سایت نیز می تواند در تحلیل و نتیجه گیری شما سودمند باشد). مثلاً اگر گفتند به شرطی که تو هم مواظب باشی که مرا عصبانی نکنی نوعی طفره رفتن است و به این معنی است که به زشتی رفتارشان اعتقادی ندارند. اگر شرایط و نکاتی داشتند در مورد آنها به طور مشخص و مصداقی گفتگو کنید. محدوده وظایف همسری و تمکین طرفین را دقیقاً مشخص کنید و حتی الامکان بر اساس اشتراکات اصلی و گذشت به توافق برسید تا زندگیتان را با هم بسازید. اما اگر توافق امکان پذیر نبود حق دارید نگران آینده باشید و باید خدا را فراوان شکر کنید که از نظر جایگاه خانوادگی و اقتصادی و ظاهری و ... در موقعیتی هستید که توان مطالبه حق خود را دارید. حتماً می دانید که بسیاری از بانوان جامعه ما آرزوی موقعیت شما را دارند تا بجای سوختن و ساختن کسی به حرف دلشان گوش کند و حتماً می دانید مردانی هم هستند که شرم دارند حتی در صورت عصبانیت و دلخوری شدید دست روی هدیه الهیشان بلند کنند و اگر همسرشان را نمی پرستند به او ظلم هم نمی کنند.

به طور خلاصه باید همسر شما این پیام را از شما دریافت کنند که زندگیتان با سیلی و مشت (نوشتنش هم برایم چندش آور است) و بعد یکی دو لبخند به نقطه عاشقانه اولش باز نمی گردد و بلکه با هر تکرار به نابودی شیرازه زندگی نزدیک تر می شوید. پس ادامه مسیر تنها با تعهد روشنی از سوی طرفین امکان پذیر است به نحوی که طرفین بدانند تکرار اشتباهات مهلک مساوی است با پایان زندگی زناشویی.

ببخشید که قدری طولانی شد و این که کمی دیر به بحث شما پیوستم. امیدوارم در پناه خدا باشید و روزگارتان به سوی صلاح و نیکبختی حرکت کند.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.:Hedye:

[="Sienna"]

لیدا;359244 نوشت:
دوست گرامی نمیدانم شما چه اصراری دارید بگویید من اعتبار همسرم را زیر سئوال برده ام و سکان کشتی اش را از وی گرفته ام!
مرتبا این جمله را در هر پست تکرار کرده اید و من نیز مرتبا پاسخ داده ام چنین کاری نکرده ام. شرایط و برخورد خود و همسرم را در زندگیم میدانم همچنین مایل به فریب دادن خود نیستم. جهت گیری شما در این مورد برای چیست؟
چنین چیزی بود حتما بازگو میکردم تا بهتر راهنمایی شوم.

با اجازه سرکار خانم محمدی من دیدم جواب ندادین جسارت کردم:

سلام سرکار خانم لیدا
خانم محمدی در پاسخ به بحثی که بین بنده و کاربر m001 بود این پاسخ را دادند و فکر نمی کنم منظورشون این بود[/]

لیدا;359243 نوشت:
سپاسگذارم
همه مردان به همه زنان برتری ندارند خواه از نظر عقلی و خواه از نظر مالی باشد.
برخی جملات در جامعه امروز درحالیکه زنان به رشد عقلی و جایگاه اجتماعی رسیده اند کاربرد چندانی ندارند.

////////////////////////////////////////

لطفا این موضوع را که حداقل یکماه است می خوانیم بدارید

بهتر است مباحث مثبت بیان شود و ماندگار تادر جامعه الگو شود

دیگر در این عصر و زمانه زشت است این مسائل مطرح شود اگر هم می شود

پس از کمکهای فکری سریعا این مطالب جایش را به مطالب خوب بدهد

در ازدواج که یک حالت دو طرفه بین زوجین است نمی شود یک طرفه به قاضی رفت

در مطلب فوق :

لطفا این موضوع را که حداقل یکماه است می خوانیم بردارید

بردارید صحیح است

هرکاری کردم دکمه ویرایش عمل نکرد که تصحیح شود

از تاریخ ارسال پست مشاور سایت دو هفته میگذرد نه یک ماه.
انشالله که سواد خواندن و نوشتن دارید و سر فصل این بخش را خوانده اید که نوشته اند آسیب شناسی ننوشته اند شوخی و خنده یا راهکارهای زندگی موفق .
چنین مباحثی در بخشهای دیگر سایت است شما میتوانید به آنجا مراجعه کنید.
مطلبی که من عنوان کردم در عین زشتی واقعیت ملموس جامعه ماست و این بخش در اصل بخش مشاوره خانواده است و حتما برای چنین موضوعاتی بنا شده است
یک طرفه قاضی رفتن یا نرفتن من را مشاوران بهتر تشخیص میدهند
بنده و کسانی که مشکل داریم و در اینجا تایپیک زده ایم برای خواندن تایپیکمان برای شما دعوتنامه ارسال نکرده ایم اگر تایپیک من یا تایپیک های اینچنینی خاطر شما را آزرده میکند لزومی ندارد بخوانید
و همیشه حقیقت تلخ است !!

مؤمن;359547 نوشت:

با سلام و عرض ادب.

اگر اجازه بدهید بنده هم نظرم را خدمت شما عرض کنم.

اول این که به نظر حقیر کار خیلی خوبی کردید که با برادرتان در میان گذاشتید و ایشان هم کار خوبی کردند که با همسرتان صحبت کردند (حتی اگر از جنس تهدید بوده باشد).

اما نکته اصلی با توجه به توضیحات سرکار عالی این است که به نظر من همسر شما بر خلاف گفته هایشان علاقه زیادی به شما ندارند (حداقل فعلاً). کسی که عاشق همسرش باشد نمی تواند ناراحتی او را ببیند. اگر بی احترامی یا حتی دلخوری در خانه و زندگی او باشد تحمل ادامه آن را ندارد چه برسد به اینکه هر از چندگاهی به این فضا دامن بزند.

البته بنده منکر توقعات بجای مردان نیستم و اعتقاد دارم زن باید در منزل (نزد همسرش) همواره زنانه رفتار کند. خود شما بهتر از بنده می دانید که غرور یا نشانه های غرور در مقابل مرد می تواند به علاقه و اعتماد او لطمه جدی وارد کند. اما محدوده تسلیم بودن زن در برابر مرد بر اساس قوانین اسلام تنها در زمینه مسائل زناشویی است. البته حفظ حس احترام نسبت به مرد خانه در تمام امور ظرافتی زنانه می طلبد که بنده احساس می کنم سرکارعالی به این ظرافت ها بخوبی واقفید و صد البته می توانید برای استحکام زندگی مشترکتان بیش از پیش آنها را مورد توجه قرار دهید. یعنی ببینید همسر شما از چه چیزی (بخصوص در روابط کاملاً خصوصی) بیشتر لذت می برد و او را از این نظر کاملاً اشباع کنید و متقابلاً از او نیز آنها را درخواست کنید.

ولی حتی اگر خانمی در برآورده کردن نیاز شوهر خود موفق نباشد توجیه قابل قبولی برای ضرب و شتم نیست. اگر ایشان دمدمی مزاج بودند یا از جای دیگری ناراحتی داشته باشند قطعاً پس از این کارها بلافاصله از شما عذرخواهی می کردند و دل شما را به دست می آورند (نه این که با ناراحتی دوسه روزه شما مجبور به این کار شوند یا وانمود کنند که اشتباه کرده اند). پس در علاقه یا پایبندیشان به زندگی مشترک تردید کنید. بنده شخصاً اعتقاد دارم زندگی که بخواهد با کتک ادامه پیدا کند اگر ادامه پیدا نکند بهتر است.

آیا اساس زندگی مشترک چیزی بجز عشق و تعهد است؟ آیا منزل پادگانی است که در آن دستور مافوق را در هر صورت باید اجرا کرد یا محل آسایشی است که بر اساس نقاط مشترک ساخته شده و بر مبنای محبت و تکامل ادامه حیات می دهد؟ نمی خواهم شما را ناامید کنم اما به شخصه واقع بینی را بر توهم خوشبختی در آینده ترجیح می دهم. زندگی مشترکی که درگیری فیزیکی (چه برسد به دست بزن شوهر) در آن عادی شود از نظر من اصلاً ارزش تحمل را ندارد. بخصوص که شما هنوز جوانید و اگر فرزندی ندارید می توانید جدی تر به این مسأله نگاه کنید. بر اساس فرمایشات شما احساس بنده این است که همسرتان بیشتر به عنوان یکی از اموالش (یا حتی مهم ترین دارایی) به شما نگاه می کند و در واقع به شما نیازمند است تا علاقمند که این نگاه با دیدگاه انتخاب همسر به عنوان شریک زندگی دوست داشتنی برای همه عمر متفاوت است (ببخشید اگر کلمات بهتری پیدا نکردم). البته این احتمال هم وجود دارد که ایشان از نظر ظاهری و مسائل غریزی به هر دلیلی (عدم کنترل نگاه یا دیدن فیلم های عاشقانه یا عشوه گری زنان دیگر یا ...) توقعات بالاتری پیدا کرده و به نوعی شما را بیش از آنچه هستید و می توانید بدهکار خود می پندارند که در این صورت مسأله کاملاً متفاوت است و راهکار متفاوتی هم دارد. فعلاً بنده دلیل منطقی دیگری برای رفتار ایشان آن هم در دوسه سال ابتدایی زندگی مشترک نمی بینم و در هر صورت معتقدم رفتار عصر حجر در زندگی امروزی هیچ توجیهی ندارد.

پیشنهاد مشخص بنده به شما خواهر بزرگوار این است که در فضایی آکنده از احترام و ادب و آرامش و عقلانیت و محبت با همسرتان اتمام حجت کنید و به او بفهمانید که این وضعیت برای شما نه تنها آزاردهنده است بلکه دیگر قابل تحمل نیست و پاسخ ایشان را با دقت تحلیل بفرمایید (کمک برادران و خواهران دینیتان در این سایت نیز می تواند در تحلیل و نتیجه گیری شما سودمند باشد). مثلاً اگر گفتند به شرطی که تو هم مواظب باشی که مرا عصبانی نکنی نوعی طفره رفتن است و به این معنی است که به زشتی رفتارشان اعتقادی ندارند. اگر شرایط و نکاتی داشتند در مورد آنها به طور مشخص و مصداقی گفتگو کنید. محدوده وظایف همسری و تمکین طرفین را دقیقاً مشخص کنید و حتی الامکان بر اساس اشتراکات اصلی و گذشت به توافق برسید تا زندگیتان را با هم بسازید. اما اگر توافق امکان پذیر نبود حق دارید نگران آینده باشید و باید خدا را فراوان شکر کنید که از نظر جایگاه خانوادگی و اقتصادی و ظاهری و ... در موقعیتی هستید که توان مطالبه حق خود را دارید. حتماً می دانید که بسیاری از بانوان جامعه ما آرزوی موقعیت شما را دارند تا بجای سوختن و ساختن کسی به حرف دلشان گوش کند و حتماً می دانید مردانی هم هستند که شرم دارند حتی در صورت عصبانیت و دلخوری شدید دست روی هدیه الهیشان بلند کنند و اگر همسرشان را نمی پرستند به او ظلم هم نمی کنند.

به طور خلاصه باید همسر شما این پیام را از شما دریافت کنند که زندگیتان با سیلی و مشت (نوشتنش هم برایم چندش آور است) و بعد یکی دو لبخند به نقطه عاشقانه اولش باز نمی گردد و بلکه با هر تکرار به نابودی شیرازه زندگی نزدیک تر می شوید. پس ادامه مسیر تنها با تعهد روشنی از سوی طرفین امکان پذیر است به نحوی که طرفین بدانند تکرار اشتباهات مهلک مساوی است با پایان زندگی زناشویی.

ببخشید که قدری طولانی شد و این که کمی دیر به بحث شما پیوستم. امیدوارم در پناه خدا باشید و روزگارتان به سوی صلاح و نیکبختی حرکت کند.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.

:Hedye:

سلام .من فکر میکنم بسیار خوب شده است با برادرم در این مورد صحبت کرده ام زیرا رفتار همسرم کمی تغییر کرده است.
البته کمی از حالتهای گذشته را در رفتارش دارد سعی میکند خودداری کند.
دیدگاهی که بیان کردید مصداق فکر و حرف دل من بوده است.
با وجود علاقه زیاد به داشتن فرزند تا وقتی که رفتارهای همسرم تعدیل و اصلاح نشود برای بچه دار شدن اقدام نخواهم کرد.
نتیجه گیری کارشناسان و برخی از دوستان در این فضا بسیار به من کمک کرده است
سپاسگذارم

از کارشناسان محترم و دوستان گرامی خواهش میکنم برای راغب شدن شوهرم برای رفتن به مشاوره راهکاری به من نشان دهند.:Gol:
از وی خواستم برای بهتر شدن زندگی مان به مشاوره مراجعه کنیم اما میگوید من بروم .حاضر نیست بپذیرد زندگی مان مشکل دارد و البته من مستقیما به او نگفته ام مشکل داری.
از او خواسته ام برای بهتر شدن روابطمان به مشاوره برویم اما قبول نکرده است.

لیدا;359798 نوشت:
از تاریخ ارسال پست مشاور سایت دو هفته میگذرد نه یک ماه.
انشالله که سواد خواندن و نوشتن دارید و سر فصل این بخش را خوانده اید که نوشته اند آسیب شناسی ننوشته اند شوخی و خنده یا راهکارهای زندگی موفق .
چنین مباحثی در بخشهای دیگر سایت است شما میتوانید به آنجا مراجعه کنید.
مطلبی که من عنوان کردم در عین زشتی واقعیت ملموس جامعه ماست و این بخش در اصل بخش مشاوره خانواده است و حتما برای چنین موضوعاتی بنا شده است
یک طرفه قاضی رفتن یا نرفتن من را مشاوران بهتر تشخیص میدهند
بنده و کسانی که مشکل داریم و در اینجا تایپیک زده ایم برای خواندن تایپیکمان برای شما دعوتنامه ارسال نکرده ایم اگر تایپیک من یا تایپیک های اینچنینی خاطر شما را آزرده میکند لزومی ندارد بخوانید
و همیشه حقیقت تلخ است !!

////////////////////////////////////////////

از همین لحن بی ادبانه شما با کسی که اصلا او را نمی شناسید به خوبی می توان فهمید

در زندگی خانوادگی هم چقدر سرکش و بی ادب هستید و تا اخلاق خودتان را درست نکنید مشکلتان باقی است

yanoor;359707 نوشت:
لطفا این موضوع را که حداقل یکماه است می خوانیم بدارید

ببخشید ولی منم با خانوم لیدا موافقم...شما اگر اذیت هستید نیاید و نخونید...1 ماه طول کشیده چون مشارکت اسک دینی ها زیاد بوده
شما نباید از حرفای خانوم لیدا ناراحت بشبد چون ایشون حقدارند...اگر نمیتوانید کمک کنید ازاین حرفا هم نزنید....

هرموقع مدیر سایت تشخیص داد اینجارو قفل میکنه...

لیدا جان من هنوز هم حق را به شما میدم.....کتک زدن کار عصر هجره....مردای به ظاهر مومن فقط حق و حقوق خودشونو میشناشند و بس!

البته باز نمیخوام درمورد همسرتون حرفی بزنم....

yanoor;359830 نوشت:
از همین لحن بی ادبانه شما با کسی که اصلا او را نمی شناسید به خوبی می توان فهمید

در زندگی خانوادگی هم چقدر سرکش و بی ادب هستید و تا اخلاق خودتان را درست نکنید مشکلتان باقی است


بنظرم شما مشکل روانی دارید.سری به روانکاو بزنید

[="Sienna"]من از همه دوستان خواهش می کنم بحث رو از موضوع اصلی منحرف نکنن تا یک نتیجه خوبی بگیریم و بتونیم یک مشکل رو حل کنیم نه یک خصومت هم ایجاد بشه
با ذکر یک صلوات اللّهم صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[/]

لیدا;359806 نوشت:
از کارشناسان محترم و دوستان گرامی خواهش میکنم برای راغب شدن شوهرم برای رفتن به مشاوره راهکاری به من نشان دهند.
از وی خواستم برای بهتر شدن زندگی مان به مشاوره مراجعه کنیم اما میگوید من بروم .حاضر نیست بپذیرد زندگی مان مشکل دارد و البته من مستقیما به او نگفته ام مشکل داری.
از او خواسته ام برای بهتر شدن روابطمان به مشاوره برویم اما قبول نکرده است.

روشن است که ایشان هنوز نپزیرفتن که زندگی مشترکشان با شما دچار مشکل است چون این شما هستید که زیر فشارید نه ایشان .بنابر این باید به ایشان بفهمانید که روابط تان نه تنها گرفتار چالش است بلکه در معرض خطر از هم پاشیدگیست.این مهم هم با اظهار لطف و مهربانی بدست نمیاید.یک قهر کوتاه مدت (حداکثر 3 روز)میتواند ایشان را متوجه خطر در پیش رو کند،اما پیش از هر اقدام عملی پیشنهاد میکنم که از مشاورتان بخواهید که او را شفاها یا کتبا به گفتگو دعوت کنند و اگر این اقدام مواثر نیفتاد انگاه به اقدام عملی دست بزنید

لیدا;359806 نوشت:
از کارشناسان محترم و دوستان گرامی خواهش میکنم برای راغب شدن شوهرم برای رفتن به مشاوره راهکاری به من نشان دهند.
از وی خواستم برای بهتر شدن زندگی مان به مشاوره مراجعه کنیم اما میگوید من بروم .حاضر نیست بپذیرد زندگی مان مشکل دارد و البته من مستقیما به او نگفته ام مشکل داری.
از او خواسته ام برای بهتر شدن روابطمان به مشاوره برویم اما قبول نکرده است.

با سلام مجدد

به ایشان بگویید می خواهم تو هم در کنارم باشی تا اگر نکته ای را جا انداختم یادآوری کنی چون اگر فقط خودم پیش مشاور بروم ممکن است نتیجه کاملی نگیریم. ضمناً از ایشان بپرسید کدام یک از مشاورین و روانشناسان را بیشتر قبول داری و فکر می کنی مشاوره او منطقی تر است؟ تا پیشنهادی نداده خودتان پیشنهاد مشاور ندهید. اگر این را هم به خودتان واگذار کرد بپرسید فلان خانم دکتر (یا آقای دکتر) به نظرت چطور است؟ از صحبت هایش در تلویزیون آدم منطقی و باسوادی به نظر می رسد (اصلاً حالت جانبدارانه به خودتان نگیرید).

اما اگر اصلاً به این مرحله نرسیدید (یعنی اصلاً قبول نکردند که مشاوره می تواند به زندگی مشترک شما کمک کند) در مورد عرایض قبلی بنده بیشتر تأمل کنید چون نشان می دهد اصلاً متوجه نگرانی و آزردگی خاطر شما نیستند یا هستند اما اهمیتی نمی دهند. در این صورت خودتان به مشاور مراجعه کرده و مسأله را برای او مطرح کنید (یعنی همین سؤال را از مشاور بپرسید).

اگر نظر غیرکارشناسی بنده را بخواهید بهترین حالت برای آگاه کردن چنین همسری این است که درست بعد از دعوای مجدد (بخصوص اگر با ضربه ای خدای نکرده همراه بود) عکس العمل جدی و عقلانی نشان بدهید (نه فقط گریه و گوشه گیری و مظلومیت همیشگی زنانه). چون وقتی از این اتفاقات خیلی می گذرد هم تحلیل شدت مسأله دشوار است (چون در عمق احساس شماست و چیز بیرونی و ملموسی نیست) هم این که مردان با یکی دو شوخی یا محبت سوری مسأله را لوث می کنند. لذا به نظر بنده بهتر است در یکی از همان بحران ها اقدام کنید که البته امیدوارم دیگر هیچ گاه در زندگیتان اتفاق نیفتد. اما اگر خدای نکرده رخ داد آن را به نتیجه عقلانی برسانید نه به فراموشی (چون دوباره از جای دیگری سر باز می کند).

البته امیدوارم همسرتان قبول کنند که پیش مشاور باتجربه بروید و امیدوارم زیاد پرحرفی نکرده باشم! :Hedye:

لیدا;359244 نوشت:
دوست گرامی نمیدانم شما چه اصراری دارید بگویید من اعتبار همسرم را زیر سئوال برده ام و سکان کشتی اش را از وی گرفته ام!
مرتبا این جمله را در هر پست تکرار کرده اید و من نیز مرتبا پاسخ داده ام چنین کاری نکرده ام. شرایط و برخورد خود و همسرم را در زندگیم میدانم همچنین مایل به فریب دادن خود نیستم. جهت گیری شما در این مورد برای چیست؟
چنین چیزی بود حتما بازگو میکردم تا بهتر راهنمایی شوم.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
لیدا;359798 نوشت:
از تاریخ ارسال پست مشاور سایت دو هفته میگذرد نه یک ماه.
انشالله که سواد خواندن و نوشتن دارید و سر فصل این بخش را خوانده اید که نوشته اند آسیب شناسی ننوشته اند شوخی و خنده یا راهکارهای زندگی موفق .
چنین مباحثی در بخشهای دیگر سایت است شما میتوانید به آنجا مراجعه کنید.
مطلبی که من عنوان کردم در عین زشتی واقعیت ملموس جامعه ماست و این بخش در اصل بخش مشاوره خانواده است و حتما برای چنین موضوعاتی بنا شده است
یک طرفه قاضی رفتن یا نرفتن من را مشاوران بهتر تشخیص میدهند
بنده و کسانی که مشکل داریم و در اینجا تایپیک زده ایم برای خواندن تایپیکمان برای شما دعوتنامه ارسال نکرده ایم اگر تایپیک من یا تایپیک های اینچنینی خاطر شما را آزرده میکند لزومی ندارد بخوانید
و همیشه حقیقت تلخ است !!

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام دوست عزیز
اگر شما به پست های خودتون مراجعه کنید ... زمانهایی که گفتین شوهرتون شما رو زده زمانهایی بوده که
1- در حال دعوا و مرافه کردن با ایشون بودین .
2- فحششون دادین .
3- ازتون تمکین میخواستن و شما قبول نکردین .

سر مرد داد زدن ... فحش دادن به مرد ... تحقیر کردن مرد ... همین نتایج رو به دنبال خواهد داشت .... به نظر من یک زن هیچ وقت نباید همچین کاری رو انجام بده ... در ضمن نمیدونم چرا شما اینقدر اخلاقتون تهاجمی شده ... نمیدونم واقعا اخلاقتون اینجوری هست یا اینکه علتش اتفاق های اخیر هست ... یکی از دوستان اومده میگه این موضوع زیاد کش اومده .... شما میگین

انشااله که سواد خوندن دارین !!!!
همینه که هست !!!!
کسی برا شما دعوت نامه نفرستاده !!!!!
نمیخوای نخووون !!!!
و ...

در حالیکه برخورد یه آدم عادی در مقابل همچین مساله ای اینجوری نیست ... شاید اگر من جای شما بودم اصلا جواب این پست رو نمیدادم !!!

اینم آخرین پستم بود ... از همصحبتی با شما لذت بردم ... خداحافظ.

یاس...;359838 نوشت:
لیدا جان من هنوز هم حق را به شما میدم.....کتک زدن کار عصر هجره....مردای به ظاهر مومن فقط حق و حقوق خودشونو میشناشند و بس!

البته باز نمیخوام درمورد همسرتون حرفی بزنم....

شوهر من فکر میکند صاحب اختیار فکر من نیز هست. حتی حتی !! برای انتخابات میگفت به کاندیدایی که او دوست داشت رای بدهم اما من دوست داشتم به کاندیدای مورد نظر خود رای بدهم و همین کار را نیز انجام دادم. پدر و مادرم تا به امروز بعد از چند مرتبه رای دادن من در انتخابات به من نگفته اند به چه کسی رای بدهم همیشه به عهده خودم گذاشته اند.آن وقت شوهر بنده از گرد راه نرسیده حتی میخواهد بر تفکرات من تاثیر بگذارد!

سلام
خواهرم باهم حرف زدید؟ من خودم متاهل هستم هر موقع مشکلی داشتم به خانمم میگم بیا باهم جلسه داشته باشیم و از هرچی ناراحتیم یا از هر مورد که ناراحتی ایجاد میکنه حرف بزنیم و نمیزاریم مشکل بزرگ بشه. بهشون پیشنهاد حرف زدن رو دادید؟؟

لیدا;359964 نوشت:
شوهر من فکر میکند صاحب اختیار فکر من نیز هست. حتی حتی !! برای انتخابات میگفت به کاندیدایی که او دوست داشت رای بدهم اما من دوست داشتم به کاندیدای مورد نظر خود رای بدهم و همین کار را نیز انجام دادم. پدر و مادرم تا به امروز بعد از چند مرتبه رای دادن من در انتخابات به من نگفته اند به چه کسی رای بدهم همیشه به عهده خودم گذاشته اند.آن وقت شوهر بنده از گرد راه نرسیده حتی میخواهد بر تفکرات من تاثیر بگذارد!

البته به عبارتی زن و شوهر به همدیگر تعلق دارند اما تعلق داشتن اولاً دوطرفه هست و ثانیاً با چیزی که شما فرمودید متفاوت است. این نوعی تحکم و زورگویی است. باید بین تعلق و بندگی فرق گذاشت. هرچند اگر زن و شوهری هر دو به این شکل از اطاعت راضی باشند خودش مصداق تفاهم است. کاش شما قبل از ازدواج با ایشان در مورد محدوده اطاعت از شوهر و تقسیم وظایف از دید طرفین به توافق رسیده بودید. خانمی را می شناسم که چهار پنج سال است که ازدواج کرده اند و قبل از ازدواج برای همسرشان کلی شرط و شروط گذاشتند. هرچند الآن از بسیاری از آن شروط استفاده نمی کنند اما اتمام حجت ایشان باعث شد الآن زندگی عقلانی و بسیار شیرینی داشته باشند.

امیدوارم شما نیز به زودی با پیگیری و مشاوره بیشتر و روشن کردن این مسائل به تفاهم برسید و خدا در این مسیر پشتیبان شما باشد.

حلاج;359858 نوشت:
روشن است که ایشان هنوز نپزیرفتن که زندگی مشترکشان با شما دچار مشکل است چون این شما هستید که زیر فشارید نه ایشان .بنابر این باید به ایشان بفهمانید که روابط تان نه تنها گرفتار چالش است بلکه در معرض خطر از هم پاشیدگیست.این مهم هم با اظهار لطف و مهربانی بدست نمیاید.یک قهر کوتاه مدت (حداکثر 3 روز)میتواند ایشان را متوجه خطر در پیش رو کند،اما پیش از هر اقدام عملی پیشنهاد میکنم که از مشاورتان بخواهید که او را شفاها یا کتبا به گفتگو دعوت کنند و اگر این اقدام مواثر نیفتاد انگاه به اقدام عملی دست بزنید

وقتی برخوردی پیش می آید و من قهر میکنم لجبازی هایش شروع میشود.هنگامی که قهر هستیم به عنوان مثال اگر بخواهد ظرفی را در خانه جا به جا کند محکم ظروف را در سینک پرتاب میکند یا در اتاق را محکم میزند صدای تلویزیون را تا آخر بالا میبرد رفتارهای بچه گانه ای انجام میدهد.در حالی که حتی در قهر من از وظایف خود کوتاهی نمیکنم بخواهد درباره موضوعی صحبت کند پاسخش را میدهم یا غذا را همیشه آماده میکنم و به عینه دیده ام بسیاری از زن ها در هنگام قهر با همسر چنین کاری انجام نمیدهند.
قهر طولانی بیش از یک یا دو روز نمیتوانم داشته باشم مثلا به من میگوید چیه خودت را گرفته ای می آیم میزنم لهت میکنم یا حرفهای این چنینی که گفتنش نیز باعث خجالت است.

مرصاد;359966 نوشت:
سلام
خواهرم باهم حرف زدید؟ من خودم متاهل هستم هر موقع مشکلی داشتم به خانمم میگم بیا باهم جلسه داشته باشیم و از هرچی ناراحتیم یا از هر مورد که ناراحتی ایجاد میکنه حرف بزنیم و نمیزاریم مشکل بزرگ بشه. بهشون پیشنهاد حرف زدن رو دادید؟؟

بله حرف میزنم یک روز تاثیر میگذارد روز دوم فراموش میکند. میگویم حرف بزنیم در همه صحبتهایش مرا مقصر میداند.
:god:

مؤمن;359969 نوشت:

البته به عبارتی زن و شوهر به همدیگر تعلق دارند اما تعلق داشتن اولاً دوطرفه هست و ثانیاً با چیزی که شما فرمودید متفاوت است. این نوعی تحکم و زورگویی است. باید بین تعلق و بندگی فرق گذاشت. هرچند اگر زن و شوهری هر دو به این شکل از اطاعت راضی باشند خودش مصداق تفاهم است. کاش شما قبل از ازدواج با ایشان در مورد محدوده اطاعت از شوهر و تقسیم وظایف از دید طرفین به توافق رسیده بودید. خانمی را می شناسم که چهار پنج سال است که ازدواج کرده اند و قبل از ازدواج برای همسرشان کلی شرط و شروط گذاشتند. هرچند الآن از بسیاری از آن شروط استفاده نمی کنند اما اتمام حجت ایشان باعث شد الآن زندگی عقلانی و بسیار شیرینی داشته باشند.

امیدوارم شما نیز به زودی با پیگیری و مشاوره بیشتر و روشن کردن این مسائل به تفاهم برسید و خدا در این مسیر پشتیبان شما باشد.

من در اکثر موارد به حرف شوهرم گوش میدهم بدون اجازه او حتی آب نمیخورم اما حس میکنم به بن بست رسیده ام.

لیدا;359964 نوشت:
شوهر من فکر میکند صاحب اختیار فکر من نیز هست. حتی حتی !! برای انتخابات میگفت به کاندیدایی که او دوست داشت رای بدهم اما من دوست داشتم به کاندیدای مورد نظر خود رای بدهم و همین کار را نیز انجام دادم. پدر و مادرم تا به امروز بعد از چند مرتبه رای دادن من در انتخابات به من نگفته اند به چه کسی رای بدهم همیشه به عهده خودم گذاشته اند.آن وقت شوهر بنده از گرد راه نرسیده حتی میخواهد بر تفکرات من تاثیر بگذارد!

هرچند که حق را به شما میدهم اما بقل معروف خلایق هرچه لایق.برای شناختن این مرد به اندازه کافی وقت داشتید اما به گمانم بصیرت لازم را نداشتید.همسر شما در سنی نیست که بتوانید او را به آسانی تغییر دهید اما گمان کنم بجای این همه درخواستهای یاری و مشاورت از دیگران اگر از خدا یاری میخواستید نتیجه گرفته بودید.

لیدا;359970 نوشت:
مثلا به من میگوید چیه خودت را گرفته ای می آیم میزنم لهت میکنم یا حرفهای این چنینی که گفتنش نیز باعث خجالت است.

وااااای...خدایا:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
این آقا باورش شده که میتونه با کتک ب خواسته هاش برسه....بذار بیاد بزنه2 حالت داره:یا لهت کنه اونوقت ترو برای همیشه از دست بده تا خیالش راحت بشه!
یا نمیاد و از یه راه دیگه وارد میشه
به نظر من تعهد دادگاهی از همه چی بهتره البته اگه ادم کینه ای باشه دیگه نمیزنه اما تلافیشو از جای دیگه در میاره..نمیدونم شاید همون مشاوره بهتره...:Gig:

لیدا جان من واقعا میخوام شما از زندگی لذت ببری...شاید این مدل حرف زدن من بد باشه...به نظرم پست های جناب مومن کاکلا راهگشا و خوب هستند حتی برای من مجرد

موضوع قفل شده است