آیا خواستگار مرا می پذیرد؟

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خواستگار مرا می پذیرد؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام
آیا با شرایطی که دارم پسری حاضر هست من را به همسری برگزیند
من دختری هستم که متاسفانه شرایط خانوادگیم با دختر های دیگر فرق دارد من یک خواهر عقب مانده دارم و پدر و مادرم نیز مشکل اعصاب دارند که پدرم مشکلش شدیدتر و دارو مصرف میکند
خودم با اعتقاد و اهل عمل به دستورات و احکام اسلام است اعتقادم شاید از حد معمول یه خورده بیشتر باشه اهل مسجد نماز اول وقت رفتن به مجالس مذهبی و کارهای از این قبیل هستم
اما مشکل من اینه تا یکی ازم خواستگاری میکنه بهم می ریزم به خودم میگم کدوم پسره شرایط بد خانواده منو قبول کنه و به خاطر همین اجازه نمیدم کسی بیاد خواستگاریم
پیش خودم میگم خواستگار اگه بیاد و شرایط منو ببینه منصرف میشه پس چه بهتر خودم بگم نه که ضربه نخورم
این فکر خیلی منو اذیت میکنه و باعث میشه خیلی از موقعیت ها که هر دختری داشته باشه من نداشته باشم
از تمام کاربران درخواست دارم نظر بدن و بگن حاضر هستند دختری با شرایط من رو به عنوان همسر انتخاب کنند؟

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد راهنما

طاهر;686949 نوشت:
با سلام
آیا با شرایطی که دارم پسری حاضر هست من را به همسری برگزیند
من دختری هستم که متاسفانه شرایط خانوادگیم با دختر های دیگر فرق دارد من یک خواهر عقب مانده دارم و پدر و مادرم نیز مشکل اعصاب دارند که پدرم مشکلش شدیدتر و دارو مصرف میکند
خودم با اعتقاد و اهل عمل به دستورات و احکام اسلام است اعتقادم شاید از حد معمول یه خورده بیشتر باشه اهل مسجد نماز اول وقت رفتن به مجالس مذهبی و کارهای از این قبیل هستم
اما مشکل من اینه تا یکی ازم خواستگاری میکنه بهم می ریزم به خودم میگم کدوم پسره شرایط بد خانواده منو قبول کنه و به خاطر همین اجازه نمیدم کسی بیاد خواستگاریم
پیش خودم میگم خواستگار اگه بیاد و شرایط منو ببینه منصرف میشه پس چه بهتر خودم بگم نه که ضربه نخورم
این فکر خیلی منو اذیت میکنه و باعث میشه خیلی از موقعیت ها که هر دختری داشته باشه من نداشته باشم
از تمام کاربران درخواست دارم نظر بدن و بگن حاضر هستند دختری با شرایط من رو به عنوان همسر انتخاب کنند؟

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
در مورد ازدواج، خانواده و اطرافیان مهم میباشند و در انتخاب طرف مقابل تاثیر گذار می باشدولی این دلیل ناراحتی و ضربه خوردن شما نمی شود
چراکه شما هیچ کسی چه مرد و چه زن را نمی توانید پیدا کنید که صد در صد مناسب و بی عیب و نقص باشد تنها چیزی که می تواند جلوی عیب و نقص انسان را بگیرد اعتماد به نفس انسان می باشد اشکالی ندارد که شما دارای این مشکل هستید چرا که همه مشکل دارند و هیچ کس بی مشکل نمی باشد
لذا اعتماد به نفس خود را تقویت نمایید.و اجازه دهید که به خواستگاری شما بیایند و شما این مشکل را به صورت خیلی طبیعی مطرح نمایید.
در ضمن همه خواهران باید توجه داشته باشند که جهت کم اثر کردن مشکل و افزایش روحیه و آرامش و اعتماد به نفس و ترغیب بیشتر خواستگاران سعی نمایید مهارتهای علمی و معرفتی و اجتماعی خود و همچنین ویژگیهای خوب اخلاقی و دینی را در خود تقویت نمایید.
نکته مهم: بررسی کنید که این مشکلی که برای خانواده پیش آمده است تاثیری در شما ایجاد نکرده باشد و در صورت تاثیر گذاری سعی کنید آنها را برطرف نمایید.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

فعلا كه عقب مونده ها از همه مهربون تر و دلسوز تر هستن من كه خيلي دوستشون دارم وارد دنياي كثيف و سياست بازي هاي ادم هاي سالم نرفتن دلشون صاف و ساده است
درسته سختي هم دارن از نظر نگهداري ، اصلا رو اين يه مورد يه لحظه هم فكر نكن

[="Navy"]سلام من صاحب نظر نیستم همینطوری میگم
اما گمونم اگه با یه شیرین عقل ازدواج کنین موفق میشین
معمولا این افراد خیلی اهمیتی به بداخلاقی خانواده خانم نمیدن
[/]

نقل قول:
اما مشکل من اینه تا یکی ازم خواستگاری میکنه بهم می ریزم به خودم میگم کدوم پسره شرایط بد خانواده منو قبول کنه و به خاطر همین اجازه نمیدم کسی بیاد خواستگاریم

سلام خب دختر خوب از این کارا نکن
تو از کجا میدونی اینایی که اومده بودن خواستگاریت شرایطت رو میدیدن منصرف میشدن؟
چرا با این احتمالی که هیچ تضمینی نداره خودت با دست خودت همه چیزو خراب میکنی؟
من مطئنم افرادی هستند که اینا براشون مهم نیست
همین یکی از همسایه های خودمون خانومش مشکل روحی روانی داره تازه این آقا خودشم موقع خواستگاری خبر داشته و قبول کرده
چه برسه به شما که خودت هیچیت نیست
خیلی ناراحت شدم دیگه همینجوری با این طرز فکر ردشون نکن برن

طاهر;686949 نوشت:
پیش خودم میگم خواستگار اگه بیاد و شرایط منو ببینه منصرف میشه پس چه بهتر خودم بگم نه که ضربه نخورم

این همه مورد که پسره رفته و دختره رو نپسندیده.چه دلیلی داره آدم ضربه بخوره؟
اول از همه نپسندیدن که نپسندیدن چیزی از دختر کم نمیشه ثانیا اینکه پسره هم حق دراه میبینه به هم نمیخورن نمیتونه که تو رودربایستی بمونه بگه آره خیلی به درد هم میخوریم
شما اگه این شرایط رو هم نداشتین ممکن بود یکی بیاد خواستگاری و به هم نخورین ربطی هم به شرایطتون نداشت
تو این جامعه الان که هیچ کس از اونیکی شناخت نداره دیگه این چیزا خیلی زیاد شده چون میرن خواستگاری تا با طرف تازه آشنا بشن احتمال اینکه به هم نخورن زیاده حتی اگه شرایط اولیشون به هم بخوره
پس سر این چیزا ناراحت نشو
چون بحث خوب بودن و کی خوبه کی خوب نیست نیست بحث اینه که دو نفر چه خوب چه بد هم کفو باشن
اگر هم پسری دختری رو نپسندید دلیلی بر مشکل داشتن اون دختر نیست چون سلیقه ها متفاوته هر کی از یه چیزی خوشش میاد

سلام عزیزم

مشکلات تو زندگی همه هست . هرکس به نوعی . یکی بیشتر و یکی کمتر

خاستگارات رو رد نکن و بزار بیان. همه ی مسائل رو با دید منصفانه و بدون بزرگنمایی مطرح کن .

همونطور که کارشنای محترم فرمودند اعتماد به نفس خودت رو بالا ببر و مهارت های علمی و دینی خودت رو بیشتر کن

انشا الله که خدا هرچی برات صلاحه رقم بزنه

طاهر;686949 نوشت:
با سلام
آیا با شرایطی که دارم پسری حاضر هست من را به همسری برگزیند
من دختری هستم که متاسفانه شرایط خانوادگیم با دختر های دیگر فرق دارد من یک خواهر عقب مانده دارم و پدر و مادرم نیز مشکل اعصاب دارند که پدرم مشکلش شدیدتر و دارو مصرف میکند
خودم با اعتقاد و اهل عمل به دستورات و احکام اسلام است اعتقادم شاید از حد معمول یه خورده بیشتر باشه اهل مسجد نماز اول وقت رفتن به مجالس مذهبی و کارهای از این قبیل هستم
اما مشکل من اینه تا یکی ازم خواستگاری میکنه بهم می ریزم به خودم میگم کدوم پسره شرایط بد خانواده منو قبول کنه و به خاطر همین اجازه نمیدم کسی بیاد خواستگاریم
پیش خودم میگم خواستگار اگه بیاد و شرایط منو ببینه منصرف میشه پس چه بهتر خودم بگم نه که ضربه نخورم
این فکر خیلی منو اذیت میکنه و باعث میشه خیلی از موقعیت ها که هر دختری داشته باشه من نداشته باشم
از تمام کاربران درخواست دارم نظر بدن و بگن حاضر هستند دختری با شرایط من رو به عنوان همسر انتخاب کنند؟

والا این کار شما که ندیده خواستگار رو رد می کنید، نوبره.
اون خواستگار حتما یه چیزایی درباره ی شما میدونه که پا جلو میزاره
بایت اینکه پدر و مادرتون مشکل عصبی دارن اینو بگم. هر کی مشکل اعصاب داره دلیل نمیشه بداخلاق یا دیوانه باشه!! بعضی جانبازان ما هم مشکل اعصاب دارن ولی با این شرایط دختر یا پسرشون رو با افتخار تمام به خانه بخت فرستادن

شاید به دلیل مشکلات ژنیکی و عدم تناسب پدر و مادرتون خواهرتون اونجوری شده.

والا هیچ کار شما شک برانگیز نیست ، همین که خواستگاراتون رو رد می کنین یه کم شکل ناجوری داره و برای منی که از بیرون نیگاه می کنم رفتار معمولی نیست.

انشاالله خواستگاری بعدی رو قبول کنین، اگر ازش خوشتون اومد با افتخار و ناز تمام و کمال جواب مثبت بدین وگرنه تا خواستگار بعدی خدانگهدار " ازدواج".:ok::ok:

[="Times New Roman"][="Black"]

ملورين;687667 نوشت:
فعلا كه عقب مونده ها از همه مهربون تر و دلسوز تر هستن من كه خيلي دوستشون دارم وارد دنياي كثيف و سياست بازي هاي ادم هاي سالم نرفتن دلشون صاف و ساده است
درسته سختي هم دارن از نظر نگهداري ، اصلا رو اين يه مورد يه لحظه هم فكر نكن

این حرف شما خیلی به دلم نشست..:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
.
یه آشنایی داریم یه پسر عقب افتاده دارند که بزرگ شده الان بیش از 40 سالشه..خیلی دوستش داریم..همه دوستش دارند..
.
همه می دونن که این از تمام دوست و آشناها پول می گیره میره سیگار میخره میکشه..
.
یه سری با خانواده برادرش می خواستیم بریم خونشون..از در که رفتیم همون دم در به بچه ها برادرش و برادرش گفت پول بدید میخوام سیگار بخرم..
.
هرکسی یه پولی بهش داد. یکی پونصد تومن . یکی هزار تومن..منم اومدم بهش پول بدم گفت تو نه . از تو پول نمی گیرم. گفتم چرا ؟ گفت تو مهمانی . از مهمان پول نمی گیرم.:hamdel::hamdel::hamdel:
.
یعنی اگر مسئولین ما اینقدر فهم و شعور داشتند.....هوووووووووووووووووووووووووووووووف..[/]

Im_Masoud.Freeman;687697 نوشت:
[=Times New Roman]
این حرف شما خیلی به دلم نشست..:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
.
یه آشنایی داریم یه پسر عقب افتاده دارند که بزرگ شده الان بیش از 40 سالشه..خیلی دوستش داریم..همه دوستش دارند..
.
همه می دونن که این از تمام دوست و آشناها پول می گیره میره سیگار میخره میکشه..
.
یه سری با خانواده برادرش می خواستیم بریم خونشون..از در که رفتیم همون دم در به بچه ها برادرش و برادرش گفت پول بدید میخوام سیگار بخرم..
.
هرکسی یه پولی بهش داد. یکی پونصد تومن . یکی هزار تومن..منم اومدم بهش پول بدم گفت تو نه . از تو پول نمی گیرم. گفتم چرا ؟ گفت تو مهمانی . از مهمان پول نمی گیرم.:hamdel::hamdel::hamdel:
.
یعنی اگر مسئولین ما اینقدر فهم و شعور داشتند.....هوووووووووووووووووووووووووووووووف..

:Rose::Rose::Rose:شما هم مثل من خوش قلبي :khaneh:

اتفاقا کم نیستند پسرهایی که عاشق این چنین شرایطی هستند

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

....;686949 نوشت:
از تمام کاربران درخواست دارم نظر بدن

سلام علیکم..

ببین خواهر من...

در همه حال امیدت به خدا باشه... قبول دارم اینجوری حرف زدن برای کسی مثل من که خیلی ضعف اعتقادی دارم لاف و گزافه... ولی با این فرض که از اهل معنا می شنوی، واقعا حرف خوبیه...

الان شما مطالب چند ماه پیش بنده را نگاه کنید... متوجه می شوید که چقدر اعصابم از بابت مشکلات سر راه ازدواجم خورد و خاکشیر بود....اما کم کم به این نتیجه رسیدم که ما یه کس و کاری داریم... یه پدران دلسوزی داریم... پس نگرانی ها را کنار بگذارید و با خیالی آرام به زندگی بپردازید..... آرام....

پیشنهاد می کنم حتما خدمت امام رضا برسید و به ایشان متوسل شوید که یک بخت خوبی برایتان از خدا طلب کنند....

بنده هم به سهم خودم از خدا می خواهم که خدا همسران قرآنی نصیب شما و سایر خواهران محترمه کند....

حاج آقای پیشنماز دانشگاهمان هروقت در نمازخانه خوابگاه این دعا را می کند، به اتفاق جمیع دوستان یک الهی آمین بلند می گوییم و بعد آن کلی می خندیم... شما هم به مشکلات بخندید...

ان شا الله که خوشبخت شوید....

یا علی[/]

یا‌رقیه;687716 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

سلام علیکم..

ببین خواهر من...

در همه حال امیدت به خدا باشه... قبول دارم اینجوری حرف زدن برای کسی مثل من که خیلی ضعف اعتقادی دارم لاف و گزافه... ولی با این فرض که از اهل معنا می شنوی، واقعا حرف خوبیه...

الان شما مطالب چند ماه پیش بنده را نگاه کنید... متوجه می شوید که چقدر اعصابم از بابت مشکلات سر راه ازدواجم خورد و خاکشیر بود....اما کم کم به این نتیجه رسیدم که ما یه کس و کاری داریم... یه پدران دلسوزی داریم... پس نگرانی ها را کنار بگذارید و با خیالی آرام به زندگی بپردازید..... آرام....

پیشنهاد می کنم حتما خدمت امام رضا برسید و به ایشان متوسل شوید که یک بخت خوبی برایتان از خدا طلب کنند....

بنده هم به سهم خودم از خدا می خواهم که خدا همسران قرآنی نصیب شما و سایر خواهران محترمه کند....

حاج آقای پیشنماز دانشگاهمان هروقت در نمازخانه خوابگاه این دعا را می کند، به اتفاق جمیع دوستان یک الهی آمین بلند می گوییم و بعد آن کلی می خندیم... شما هم به مشکلات بخندید...

ان شا الله که خوشبخت شوید....

یا علی

من به امام رضا اعتقاد عجيبي دارم تا حالا مشهد نرفتم ولي هر وقت عكس حرم رو ميبينم يا اسمشون رو ميشنوم قلبم اروم ميشه خودمم دليلش رو نفهميدم هنوز

ملورين;687723 نوشت:
من به امام رضا اعتقاد عجيبي دارم تا حالا مشهد نرفتم ولي هر وقت عكس حرم رو ميبينم يا اسمشون رو ميشنوم قلبم اروم ميشه خودمم دليلش رو نفهميدم هنوز

دليلش خوش قلبي خودته و كرامت اقامون :ok:

سلام علیکم و رحمه الله.
بله خواهر چرا که نه.برای خیلی ها این چیزا مسئله ای نیست.دوستان بنده و یا خود بنده هم اصلا این رو مشکل نمیدونیم.

[="Navy"]باسلام

خواهر خوبم,اصلا به این مسائل اهمیتی ندهید!شما با این تفکر,موجب تنزل اعتماد بنفس و شادابی خود می شوید

اولا سعی کنید با مهر ومحبت مشکل پدر ومادر خود را تقلیل کنید
و همزمان سعی داشته باشید,نشاط و روحیه ی خود را تقویت نمایید

شخصی را میشناسم که مورد تعریف وتمجید همه بود,اما نه به این دلیل که خانواده ی فرهیخته ای داشت! فقط به این دلیل که در خانواده ای زندگی می کرد که پدر اعتیاد داشت,مادر وسایر اعضا نیز سوء شخصیت داشتند,واین در حالی بود که این آقا خود رو طوری در این خانه حفظ کرده واز نظر شخصیتی ارتقا بخشیده بود,که اگر کسی ایشون رو بدون اطلاع از وضعیت خانوادگیشون میدیدن تصور می کردند باید از خانواده ی اصیل و محترمی باشند!درحالی که اصلا اینطور نبود!
اگر شرایط خانواده ی شما اینطور است شما هیچ تقصیری ندارید!پس چرا آینده ی خود را با دستان خود خراب می کنید؟

خدا بهتر از هرکسی شرایط شما را می داند,و مطمئن باشید هیچگاه پروردگار عالم بندگان خود را به حال خودشان رها نمی کند:)

پس با این افکار برای خود حصار تنهایی و افسردگی نکشید!

و با انگیزه ای قوی,و سرشار از یاد و حضور خدا در زندگی,به سوی آینده ای زیبا قدم بردارید...[/]

چرا شما اینقدر بدبین هستی؟

کار شما مثل کسی می مونه به خاطر ترس از شکست در کنکور، کلا کنکور شرکت نمی کنه؟ آیا کار این پشت کنکوری درسته؟

درسته خانواده مهم هستن ولی شاید کسی بود که وضعیت خانواده اش از شما بدتر بود، یا کسی که فقط دنبال یه دختر پاک و نجیب باشه و زیاد به مسائل دیگه توجه نکنه.

حدیثی قبلا خونده بودم که مضمونش این بود کسی که مدام پیش بینی منفی داشته باشه، واقعا اتفاق ناخوشایند براش اتفاق می افته. پس بهتره خوش بینانه تر زندگی کنی.

به خدا توکل کن، هیچ کس از آینده خودش خبر نداره.

ازدواج هم امریه که واقعا به خواست خدا اتفاق می افته و ربطی به شرایط زندگی و ... نداره.

موفق باشید.

رنگین;687797 نوشت:
حدیثی قبلا خونده بودم که مضمونش این بود کسی که مدام پیش بینی منفی داشته باشه، واقعا اتفاق ناخوشایند براش اتفاق می افته. پس بهتره خوش بینانه تر زندگی کنی.

سلام ببخشید پستم بی ربطه
میشه لطف کنید این حدیث رو بیارید

عاشق امام خامنه ای;687801 نوشت:
سلام ببخشید پستم بی ربطه
میشه لطف کنید این حدیث رو بیارید

راستش خودم خیلی دلم می خواست که عینا نقل قول کنم، ولی الان حتی دقیقا یادم نمیاد که از امام علی(ع) بود یا امام صادق(ع)، اصلا یادم نمیاد تو چه کتابی خوندم. ولی مضمونش یادم مونده.

البته از نظر روانشناسی هم این موضوع تا حدی تایید شده است، فردی که پیش بینی های منفی داره طوری در زندگی رفتار می کنه که واقعا پیش بینی هاش به حقیقت تبدیل بشن

طاهر;686949 نوشت:
با سلام
آیا با شرایطی که دارم پسری حاضر هست من را به همسری برگزیند
من دختری هستم که متاسفانه شرایط خانوادگیم با دختر های دیگر فرق دارد من یک خواهر عقب مانده دارم و پدر و مادرم نیز مشکل اعصاب دارند که پدرم مشکلش شدیدتر و دارو مصرف میکند
خودم با اعتقاد و اهل عمل به دستورات و احکام اسلام است اعتقادم شاید از حد معمول یه خورده بیشتر باشه اهل مسجد نماز اول وقت رفتن به مجالس مذهبی و کارهای از این قبیل هستم
اما مشکل من اینه تا یکی ازم خواستگاری میکنه بهم می ریزم به خودم میگم کدوم پسره شرایط بد خانواده منو قبول کنه و به خاطر همین اجازه نمیدم کسی بیاد خواستگاریم
پیش خودم میگم خواستگار اگه بیاد و شرایط منو ببینه منصرف میشه پس چه بهتر خودم بگم نه که ضربه نخورم
این فکر خیلی منو اذیت میکنه و باعث میشه خیلی از موقعیت ها که هر دختری داشته باشه من نداشته باشم
از تمام کاربران درخواست دارم نظر بدن و بگن حاضر هستند دختری با شرایط من رو به عنوان همسر انتخاب کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
اگر در وضعیتی که دارید محکم نباشید اگر ازدواج کنید هم این وضعیت خانواده‌اتان ممکن است برایتان مشکل‌ساز شود ... اگر شما وا بدهید و همیشه خودتان را مقصر بدانید که چنین خانواده‌ای دارید این امکان وجود دارد که کم‌کم این تلقی در همسرتان و خانواده‌ی ایشان هم ایجاد شود و در هر اختلافی پای خانواده‌اتان و مشکلاتشان به میان کشیده شود و البته این زندگی به جایی نرسد ... پس اول خودتان را جمع و جور کنید ... حریم خانواده‌اتان را شما باید پاسداری کنید ... شرایط موجود را بپذیرید و پاک کردن صورت مسأله را تنها راه ممکن ندانید ... قبول کنید که این شرایط شماست و خوبی‌های این خانواده را هم مدّ نظر قرار بدهید، ارتباط عاطفی و نیاز خودتان به خانواده‌آتان و خانواده‌اتان به خودتان را مدّ نظر قرار بدهید، بنا را بر دفاع از حقوق خانواده‌اتان نسبت به هر کسی که نگاه چب (البته به ناحق) به ایشان دارد بگذارید ... بعد با اعتماد به نفس خواستگارها را بپذیرید ... به خواستگارهایتان شخصیتی محکم نشان دهید که اگرچه می‌داند خانواده‌اش مشکلاتی دارند ولی اجازه نمی‌دهد کسی از این مشکلات سوء استفاده نماید ... حتی اگر باید از خانواده‌اتان و بخصوص خواهرتان مراقبت‌هایی بکنید آنها را مسؤولانه به خواستگارتان بگویید ... اگر خواست می‌پذیرد و اگر نخواست کسی که خدا را دارد چیزی کم ندارد و اگر خدا بخواهد می‌تواند کسی را در زمان مناسبش پیش پایتان بگذارد که شرایط شما را بپذیرد ...
اگر تشخیصم اشتباه بوده عذرخواهی می‌کنم ولی به نظرم رسید شما قادر به پذیرش وضعیت خانواده‌اتان نیستید و تنها دوست دارید از آنچه که هستید دور شوید و آرزویتان این است که مثلاً یک روز از خواب بیدار شوید و ببینید که این شرایط یک کابوس بوده است و همه چیز معمولی و خوب و نرمال است ... نپذیرفتن شرایط موجود و خود را به خواب زدن و با آرزوها مشغول کردن می‌تواند تبعات اجتماعی و حتی فردی بدی برای انسان داشته باشد ... اما اگر انسان شرایط زندگی‌اش را خوب شناخت و آنها را پذیرفت و بعد به دنبال راه حل برای کنار امدن با آنها یا رفع مشکلات در صورت امکان بر آمد این می‌شود چیزی که احتمالاً خدایی که شما را در این شرایط به آزمایشگاه دنیا وارد کرده است هم از شما انتظار دارد ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

بزارین بیاد بعد ببینید میپذیرد یا نه.اعتماد بنفستونم ببرین بالا.اگه یه پسر که بهتون نخورد از نظر خودتون بخاطر مجبوری قبول نکنین. که پیش خوتون فکر کنین که حتما با این شرایطم کسه دیگه ای نمیاد.ممکنه پسرها اینجوری فکر کنن که ممکنه ارثی باشه این مسئله یا اینکه ممکنه شما هم مثل پدرتون باشین یا ... ولی اگه کسی واقعا برای نزدیک شدن به خدا میخاد ازدواج کنه.قبول میکنه شما رو.که فکر کنم شما هم همچین ادمی را میخاد.فردی معتقد که با خدا باشه.(نمیدونم منظورمو درست متوجه شدید یا نه).یه جور دیگه میگم.شما حتما همسری باخدا میخایید.همسری هم که باخداست برای رضای خدا و نزدیکی به اون ازدواج میکنه.پس قبول میکنه.ولی در نهایت شرایطتون سخته.خانواده پسر هم یکی از موانع هستن.که باید همونجور که گفتم عقاید مشابه شما داشته باشن.

سلام خانمی من پستای بقیه رو نخودم ببخشید اگه تکراری حرفی میزنم

تو ازدواج همه آدمها پر از پوئن های مثبت و منفی هستن و خب شرایطی که شما فرمودین براتون منفی قلمداد میشه اما در همین حد. یعنی طرف مقابل خودش میبینه که شرایط شما اینه و اینو منفی در نظر میگیره اما برآیند کلی نظرش رو تعیین میکنه که در کل مثبت هست یا خیر.یعنی ممکنه یک سری خصوصیات در شما ببینه که بر خونوادتون ارجح باشه .

درثانی اگر از اینکه پسری بیاد و خونواده شمارو ببینه و نپسنده واهمه دارین، میتونین یه شمای کلی از شرایطتون رو همون پشت تلفن بگین.اینجوری افرادی که خیلی رو این مسائل حساسن دیگه اصن به شما زحمت نمیدن که منزل بیان و این مشکل کلا حل میشه و بقیه که اومدن و نپسندین دیگه خونواده مطرح نبوده .

و یه توصیه مهم. لطفا پیگیر دکتر بشین که علت عقب موندگی خواهرتون چی هست و آیا در نسل شما هم اثر گزاره؟ حتما خودتون میدونین یک سری آزمایش ها هست که تعیین میکنه این عقب موندگی حاصل ژنتیکه یا فقط یک جهش بوده.
اگر فقط یک جهش بوده شما اینو تو خواستگاری عنوان کنین که اثری بر نسل شما نخواهد داشت اما اگر حاصل ارث باشه باید با اون اقا برین آزمایش بدین تا معلوم شه ممکنه در نسل شما هم عقب موندگی باشه یا خیر.
به هرحال اینا راه داره علم پیشرفت کرده اینطوری نیست که چون این موضوع در خونواده شما یک بار رخ داده شما دیگه خودتونو از ازدواج محروم کنین.
امیدوارم جدی پیگیرش باشین و با آیندتون بازی نکنین

یک نکته درمورد مشکل خواهرتون اینکه، اینگونه از مشکلات در صورت اشتراک صفت بیماری در هر دو والد به فرزندان منتقل میشه و اگر احیانا خواستگاری در تمام موارد شما رو پسندید ولی نگران مشکل خواهر شما بود ایشون رو توجیه کنید و به راحتی با ازمایشات ژنتیک میشه احتمال بروز این بیماری ها در فرزندان رو تشخیص داد. پس خواهر شما همون خواهر همیشگی شما خواهد بود و اصلا و ابدا خواهرتون رو حتی ذره ای مقصر در اتفاقات ندونید چون واقعا هم بی تقصیره
اخلاق والدین شما هم اصلا جای نگرانی نداره و کلا روانپزشک جماعت واسه این هستن که مشکلات عصبی رو درمان کنن و خوشبختانه پدر شما دارو هم مصرف می کنن پس همه چیز قابل پیشگیریه. پس باز هم تصمیم نگیرید تقصیر را به گردن دیگران بیندارید اون هم نزدیک ترین افراد به شما که به همان اندازه ی همسر ایندتون باید براتون ارزشمند باشن و چه بسا بیشتر. خدا رو شکر والدین شما که پشتیبانان شما در امر ازدواج هستن بیماری لا علاجی ندارند و الحمدلله سایشون بالای سر شماست. قدرشون رو بدونید و همیشه شاکر خدا باشیم که اوضاع ما می تونست خیلی بد باشه که من موندم اشکال زندگی شما چیه؟!
توکل کنید به خدا و با استدلال و منطق زندگی شیرین ایندتون رو شکل بدید و دنبال مقصر خارجی نباشید چون جالبه که هنوز هیچ اتفاقی هم نیفتاده و خواستگاری هم راه ندادید.پس نگرانیتون بی مورده:ok:

طاهر;686949 نوشت:
پیش خودم میگم خواستگار اگه بیاد و شرایط منو ببینه منصرف میشه پس چه بهتر خودم بگم نه که ضربه نخورم
این فکر خیلی منو اذیت میکنه و باعث میشه خیلی از موقعیت ها که هر دختری داشته باشه من نداشته باشم
از تمام کاربران درخواست دارم نظر بدن و بگن حاضر هستند دختری با شرایط من رو به عنوان همسر انتخاب کنند؟

راستش اگه من پسر بودن به خواستگاری شما نمی اومدم
علتشم اینه که شما با این اخلاقت می خوای مادر بچه هام بشی و به اونا اعتماد بنفس و تواضع یاد بدی که نمی تونی
چرا آدم باید از هر کاری که فکر می کنه شاید ضربه روحی بخوره طفره بره! خب ضربه روحی بخوره!
بالاخره آدم تو زندگیش گاهی باید خطر کنه و خودشو برای هدفی بزرگتر آماده کنه ضربه جسمی و یا روحی بخوره!
اصلا کدوم دختری هست که وقتی اجاهز میده خواسگاری بیاد احتمال نده که ازدواج پا نگیره!
اگه قرار بود همه دخترا فکر شما رو داشته باشند نسل بشر ور می افتاد چون دیگه ازدواجی نبود و نسلی نبود!
ببخش اینقدر تند شدم! اصلا حالم گرفته شد! آخه این چه حرفیه دختر؟! بگو بیان! مارو هم دعوت کن واسه عروسیت!
مبارک ایشالله :Kaf:

یه سوال ...
اون اندیشه هایی که میاد سراغتون و مجبورتون میکنه که اجازه خواستگاری به کسی ندین . خدایی هستن یا شیطانی ؟

بلاخره قسمت یه پسر هست که با شما ازدواج کنه ؟
خب بگذارید این قدر بیاند و برند تا اون پسری که خدا قسمتش رو با شما قرار داده بیادش، بنده خدا اون پسره هم گناه داره چقدر باید صبر کنه و انتظار بکشه تا شما رو پیدا کنه:Mohabbat:

[=arial black]با سلام
الان رسما دارین بهونه بنی اسرائیلی میارین واسه ازدواج
والا ما با چشم خودمون دیدیم عقب مونده هاش ازدواج کردن
اون وقت شما با تن و روان سالم خواستگار رد میکنی چون وضع خانوادت یکم آشفته اس؟؟
هیچ میدونی با ازدواج شما خیلی از مشکلات عصبی والدینت کم میشه؟
چون به اندازه کافی از وضع خواهرتون ناراحت هستن اگه قرار باشه شماهم خونه نشین بشین رسما میشین سوهان روح
البته پیشنهاد من اینه که فعلا بیخیال ازدواج بشین
چون شما مشکل اعتماد به نفس دارین و اگه با همین وضع ازدواج کنین
این نکته واسه همیشه گوشه ذهنتون میمونه که همسرتون بهتون لطف کرده
بخاطر همین به مرور زمان تبدیل به موجودی وابسته میشین
و ممکنه تو زندگی مشترکتون دچار مشکل بشین
پس اول یکم روی اخلاق و رفتار خودتون کار کنین
بعدم به هرکسی که تمایلی به خواستگاری داره اجازه بدین بیاد
لازم نیست انقدر زود راجع به مردم قضاوت کنین

سلام
بگذارید خواستگار بیاد حالا یا قبول می کنه یا قبول نمی کنه؟بعضی ها هستند که حاضرند با این شرایط کنار بیایند. سعی کنید اعتماد به نفستون رو ببرید بالا که اگه خواستگار قبول نکرد ناراحت نشوید. البته مشکلاتی که دارید به نظر شخصی من خیلی چیزهای مهمی نیستندکه یک خواستگار بخواد قبول نکنه.

طاهر;686949 نوشت:
این فکر خیلی منو اذیت میکنه و باعث میشه خیلی از موقعیت ها که هر دختری داشته باشه من نداشته باشم

شما مگر از رحمت خدا نا امیدی؟

راستی من یه بار از یه دوست حدیثی شنیدم (حدودا این بود) که مثلا اگه دختر خواستگارش رو رد کنه خدا گناههای پسره رو میبخشه و اگر پسره رد کنه خدا گناههای دختره رو میبخشه
خلاصه خدا دنبال بهونست گناههای ما رو ببخشه و خیلی باید بی عرضه باشیم آخرش رفوزه بشیم

موضوع قفل شده است