درود یک پرسش: چرا در قرآن یا در سخنان محمد(ص) و یا علی(ع) انتقاد به نادرست کار کردن یهود و نصارا هست، ولی انتقادی به مجوس از جمله آتش پرستی ایشان نیست؟ در حالی که در سوره حج آیه 17 مجوس در ردیف یهود و نصارا یاد شده است؟
با سلام
جناب مهران مجوس را چه به دین زرتشتیگری؟از شما بعید است که مطلب را نگرفته باشد
[=century gothic]با سلام [=century gothic]جناب مهران مجوس را چه به دین زرتشتیگری؟از شما بعید است که مطلب را نگرفته باشد
آقای رضا درود از شما نیز دور است که با این همه ادعا، ندانید که واژه مجوس و واژه مغ و واژه موبدی، همگی یک واژه هستند. maga+us/os=magus/magos همانگونه که باید بهتر از من بدانید، در زبان لاتین و یونانی به هر نام سه پسوند جنسیت میدهند. us/osپسوند نرینه ساز (تذکیر) است. دگرگونی «گ» به «و، غ، ج» آنچنان فراوان است که برای دانایی چون شما نیاز به توضیح نیست.
آقای رضا درود از شما نیز دور است که با این همه ادعا، ندانید که واژه مجوس و واژه مغ و واژه موبدی، همگی یک واژه هستند. maga+us/os=magus/magos همانگونه که باید بهتر از من بدانید، در زبان لاتین و یونانی به هر نام سه پسوند جنسیت میدهند. us/osپسوند نرینه ساز (تذکیر) است. دگرگونی «گ» به «و، غ، ج» آنچنان فراوان است که برای دانایی چون شما نیاز به توضیح نیست.
[=Century Gothic]با سلام جناب مهران این را که خود زرتشتیان هم معترف هستند [=Century Gothic]منظور از مجوس (مغوس= مغ) پیروان آیین مهر یا میترا است که دین اقوام آریایی بوده و قدمت آن به پیش از زرتشت بازمیگردد.
[=Century Gothic]این نکته متاسفانه توسط کسانی که آشنایی کافی با این دو آیین نداشتهاند معمولا مخلوط و مشتبه گردیدهاست.
[=Century Gothic]دکتر هاشم رضی مترجم وندیداد (اوستا) نوشتهاست: «آنچه که دَرَش، گمانی نیست، زرتشت در شرق ایران، - شمالشرقی- زاده شد و دین خود را ارایه کرد. جائی که زرتشت دین آورد، دین میترایی مورد ایمان و علاقهٔ مردم بود...[۱۰]میترائیسم یا مهرپرستی نام دین باستانی اقوام آریایی است که بنا بر اندیشههای زروانیسم خود هم نور و هم ظلمت را از قوای طبیعت و لازمه هستی میدانستند و بروز طبایع ایزد و اهریمن را در انسانها زاده جبر شرایط محیطی دانسته از این رو تلاش برای در ستیز انگاشتن این دو را همواره بسوی صلح سوق میدادند. اگر مجوس را تغییر شکل یافته کلمه مغ بدانیم، این کلمه سابقه بسیار طولانی دارد.
[=Century Gothic] در اوستا این کلمه یکبار به صورت موغو Moghu که همان مغ فارسی است[۳] آمده اما کلمات دیگری که از این ریشهاست مکرراً در خود گاتها به کار رفتهاست از جمله کلمه مگ که در یسنای ۲۹، قطعه ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۳، قطعه ۵۳ آمدهاست (پورداود).[۱۱] لفظ موغو در یسنای ۶۵ قطعه ۷ در جزو کلمه موغوتبیش Maghu – Tbish به معنی مغ آزار آمدهاست:[۱۲] آب از آن کسی که از ]میان ما[ بداندیش است مباد، آب از آن کسی که از ما بد گفتار است مباد، آب از آن کسی که از ما بدکردار است مباد، نه از آن بد دین، نه از آن دوست آزار، نه از آن مغ آزار، نه از آن هم برزن (همسایه) آزار، نه از آن خانواده آزار… (پورداود، ۲/۹۱). در تورات هم در کتاب ارمیا باب ۳۹، جمله ۳ چنین آمده: نبوکد نصر پادشاه بابل با تمامی لشکر خود به اورشلیم آمده و شهر را محاصره کرد، همراه او و از سروران وی یکی نَرجَل شر اَصَر رئیس مجوسان بود (کتاب مقدس، ۱۱۶۰). و در جمله ۱۳ همان باب گوید: ارمیا را نکشتند و چند تن از جمله رئیس مجوسان ]مغان؟[ را با او فرستادند. در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه مجوس آمدهاست: ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی را که در آن زمان معروف بود تعلیم میدادند و با پادشاه به میدان جنگ میرفتند و هر چند که علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود با وجود آن دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف مینماید (دانیال: ۱، ۲۰) و از برای ایشان نزد نبوکد نصر وساطت نمود (دانیال: ۲، ۲۴) و خود رئیس ایشان گردید[۱۳]
[=Century Gothic]زرتشتیان کنونی خود از این باب که مغان مهرآیین پیش از زرتشت بودهاند و حتی رد پای آنها در کتب مذهبی آنان بخوبی دیده میشود کاملا آگاهند برای نمونه قسمتی از سخنان سرموبد گرتیر به نقل از امرداد بدین شرح است: نسکها که نبشته مغان و موبدان سدها سال پس از زرتشت میباشند از نگاه یک زرتشتی اگر در راستای آموزههای اشو زرتشت باشند پذیرفته میباشند و اگر نباشند حتی اگر در اوستا باشند پذیرفته نمیباشند مانند قربانی جانوران که در گاثاها کنار گذاشته شدهاند اما در بخش دیگر اوستا دوباره گنجانده شدهاند که اگر خوب بنگرید رد پای مغان مهرایین و اناهیتایی را بروشنی میتوان دید .[۱۴] جای تعجب است که وقتی خود زرتشتیان مغ را مهرایین و متفاوت از زرتشتی میدانند چرا کلمه مجوس که همان معرب مغ است توسط برخی به زرتشتیان منتسب گردیده.
[=Century Gothic]به عقیده علی اصغر حکمت "آیین مغان که رواج فراوانی در دولت مادها داشت، گرچه با ظهور زردشت از رونق افتاد، اما برخی عقاید و سنن آنان به زردشتیان منتقل گشت، از قبیل احترام به عناصر اربعه آب، خاک، باد و به ویژه عنصر آتش . تجلیل مغان از آتش بیش از زردشتیان بودهاست .
[=Century Gothic]برهمین اساس است که حافظ شیرازی از آتش درون، به یاددیر مغان میافتد نه آتشکده زردشت :
[=Century Gothic]از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
[=Century Gothic]که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
[=Century Gothic]اعتقاد به ثنویت و قدرت و تاثیرگذاری اهریمن، در آیین مغان بسیار شدیدتر ازعقایدی است که در دین ردشت به چشم میخورد .
[=Century Gothic]آفتاب پرستی و جادوگری نیز از ویژگیهای آنها بوده است؛ تا جایی که مغان را به جادوگری میشناختند"[۱۵]
با سلام
جناب مهران مجوس را چه به دین زرتشتیگری؟از شما بعید است که مطلب را نگرفته باشد
آقای رضا
درود
از شما نیز دور است که با این همه ادعا، ندانید که واژه مجوس و واژه مغ و واژه موبدی، همگی یک واژه هستند.
maga+us/os=magus/magos
همانگونه که باید بهتر از من بدانید، در زبان لاتین و یونانی به هر نام سه پسوند جنسیت میدهند. us/osپسوند نرینه ساز (تذکیر) است. دگرگونی «گ» به «و، غ، ج» آنچنان فراوان است که برای دانایی چون شما نیاز به توضیح نیست.
[=Century Gothic]با سلام
جناب مهران این را که خود زرتشتیان هم معترف هستند
[=Century Gothic]منظور از مجوس (مغوس= مغ) پیروان آیین مهر یا میترا است که دین اقوام آریایی بوده و قدمت آن به پیش از زرتشت بازمیگردد.
[=Century Gothic] این نکته متاسفانه توسط کسانی که آشنایی کافی با این دو آیین نداشتهاند معمولا مخلوط و مشتبه گردیدهاست.
[=Century Gothic]دکتر هاشم رضی مترجم وندیداد (اوستا) نوشتهاست: «آنچه که دَرَش، گمانی نیست، زرتشت در شرق ایران، - شمالشرقی- زاده شد و دین خود را ارایه کرد. جائی که زرتشت دین آورد، دین میترایی مورد ایمان و علاقهٔ مردم بود...[۱۰] میترائیسم یا مهرپرستی نام دین باستانی اقوام آریایی است که بنا بر اندیشههای زروانیسم خود هم نور و هم ظلمت را از قوای طبیعت و لازمه هستی میدانستند و بروز طبایع ایزد و اهریمن را در انسانها زاده جبر شرایط محیطی دانسته از این رو تلاش برای در ستیز انگاشتن این دو را همواره بسوی صلح سوق میدادند. اگر مجوس را تغییر شکل یافته کلمه مغ بدانیم، این کلمه سابقه بسیار طولانی دارد.
[=Century Gothic] در اوستا این کلمه یکبار به صورت موغو Moghu که همان مغ فارسی است[۳] آمده اما کلمات دیگری که از این ریشهاست مکرراً در خود گاتها به کار رفتهاست از جمله کلمه مگ که در یسنای ۲۹، قطعه ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۳، قطعه ۵۳ آمدهاست (پورداود).[۱۱] لفظ موغو در یسنای ۶۵ قطعه ۷ در جزو کلمه موغوتبیش Maghu – Tbish به معنی مغ آزار آمدهاست:[۱۲] آب از آن کسی که از ]میان ما[ بداندیش است مباد، آب از آن کسی که از ما بد گفتار است مباد، آب از آن کسی که از ما بدکردار است مباد، نه از آن بد دین، نه از آن دوست آزار، نه از آن مغ آزار، نه از آن هم برزن (همسایه) آزار، نه از آن خانواده آزار… (پورداود، ۲/۹۱). در تورات هم در کتاب ارمیا باب ۳۹، جمله ۳ چنین آمده: نبوکد نصر پادشاه بابل با تمامی لشکر خود به اورشلیم آمده و شهر را محاصره کرد، همراه او و از سروران وی یکی نَرجَل شر اَصَر رئیس مجوسان بود (کتاب مقدس، ۱۱۶۰). و در جمله ۱۳ همان باب گوید: ارمیا را نکشتند و چند تن از جمله رئیس مجوسان ]مغان؟[ را با او فرستادند. در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه مجوس آمدهاست: ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی را که در آن زمان معروف بود تعلیم میدادند و با پادشاه به میدان جنگ میرفتند و هر چند که علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود با وجود آن دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف مینماید (دانیال: ۱، ۲۰) و از برای ایشان نزد نبوکد نصر وساطت نمود (دانیال: ۲، ۲۴) و خود رئیس ایشان گردید[۱۳]
[=Century Gothic]زرتشتیان کنونی خود از این باب که مغان مهرآیین پیش از زرتشت بودهاند و حتی رد پای آنها در کتب مذهبی آنان بخوبی دیده میشود کاملا آگاهند برای نمونه قسمتی از سخنان سرموبد گرتیر به نقل از امرداد بدین شرح است: نسکها که نبشته مغان و موبدان سدها سال پس از زرتشت میباشند از نگاه یک زرتشتی اگر در راستای آموزههای اشو زرتشت باشند پذیرفته میباشند و اگر نباشند حتی اگر در اوستا باشند پذیرفته نمیباشند مانند قربانی جانوران که در گاثاها کنار گذاشته شدهاند اما در بخش دیگر اوستا دوباره گنجانده شدهاند که اگر خوب بنگرید رد پای مغان مهرایین و اناهیتایی را بروشنی میتوان دید .[۱۴] جای تعجب است که وقتی خود زرتشتیان مغ را مهرایین و متفاوت از زرتشتی میدانند چرا کلمه مجوس که همان معرب مغ است توسط برخی به زرتشتیان منتسب گردیده.
[=Century Gothic]به عقیده علی اصغر حکمت "آیین مغان که رواج فراوانی در دولت مادها داشت، گرچه با ظهور زردشت از رونق افتاد، اما برخی عقاید و سنن آنان به زردشتیان منتقل گشت، از قبیل احترام به عناصر اربعه آب، خاک، باد و به ویژه عنصر آتش . تجلیل مغان از آتش بیش از زردشتیان بودهاست .
[=Century Gothic]برهمین اساس است که حافظ شیرازی از آتش درون، به یاددیر مغان میافتد نه آتشکده زردشت :
[=Century Gothic]از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
[=Century Gothic]که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
[=Century Gothic]اعتقاد به ثنویت و قدرت و تاثیرگذاری اهریمن، در آیین مغان بسیار شدیدتر ازعقایدی است که در دین ردشت به چشم میخورد .
[=Century Gothic] آفتاب پرستی و جادوگری نیز از ویژگیهای آنها بوده است؛ تا جایی که مغان را به جادوگری میشناختند"[۱۵]
[=Century Gothic]http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B3