جمع بندی ماهیت فرشتگان
تبهای اولیه
با سلام ببخشید آیا فرشتگان موجوداتی مجرد هستند و اگر هستند منظور از این گفته چیست که فرشتگان از نور به وجود آمده اند زیرا نور مجرد نیست و این تناقض دارد.یعنی اینکه منظور از نور چیز دیگری بوده است؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد قول سدید | |
[TD][/TD] | |
با سلام ببخشید آیا فرشتگان موجوداتی مجرد هستند و اگر هستند منظور از این گفته چیست که فرشتگان از نور به وجود آمده اند زیرا نور مجرد نیست و این تناقض دارد.یعنی اینکه منظور از نور چیز دیگری بوده است؟
با سلام و عرض ادب و آرزوي توفيق روزافزون.
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
در آیات و روایات اسلامى مباحثی درباره فرشتگان و اعمال و صفات و مقامات آنها وارد شده است، ولى شاید بحث صریحى در هیچ کدام از اینها درباره تجرد و مادیت و ماهیت ملائکه به چشم نمى خورد. به همین دلیل در میان دانشمندان درباره ماهیّت آنها گفتگوست.
علماى کلام بلکه اکثریّت قاطع دانشمندان اسلام، آنها را موجوداتى جسمانى (از جسم لطیف) مى دانند. در بعضى از تعبیرات کلمه نور به عنوان ماده اصلى تشکیل دهنده فرشتگان آمده است و در عبارت معروفى که در بسیارى از کتب آمده، مى خوانیم: «اَلْمَلَکُ جِسْم نُورِیّ...».
مرحوم علاّمه مجلسى تا آن حدّ در این جا پیش رفته که مى گوید: «امامیّه بلکه جمیع مسلمین مگر گروه کمى از فلاسفه... معتقدند که ملائکه وجود دارند و آنها اجسام لطیفه نورانیه هستند و مى توانند به اشکال مختلف درآیند... و پیامبران و اوصیاى معصوم، آنها را مى دیدند». (1)
به تعبیر دیگر ملائکه اجسام نورى اند و جن جسم نارى است و انسانها اجسام کثیفه (خشن) مى باشند.
قول دیگر مربوط به جمعى از فلاسفه است که ملائکه را مجرّد از جسم و جسمانیات مى دانند و معتقدند آنها داراى اوصافى هستند که در جسم نمى گنجد. از این منظر، تعبیر نورانی بودن ملائکه به معنای نور مادی نیست؛ چنانچه که نور دانستن خدا نیز به معنای مادی بودن خدا نیست.
بى شک وجود فرشتگان ـ مخصوصاً با آن ویژگیها و مقامات و اعمالى که قرآن براى آنان شمرده ـ از امور غیبیّه است که براى اثبات آن با آن صفات و ویژگیها راهى جز ادلّه نقلیّه وجود ندارد.
قرآن مجید براى آنها ویژگیهایى مى شمرد:
1ـ آنها موجوداتى عاقل و باشعورند.
2ـ همگى سر بر فرمان خدا دارند و هیچ گاه معصیت و نافرمانى نمى کنند.
3- وظایف مهم و بسیار متنوّعى از سوى خداوند بر عهده دارند. گروهى حاملان عرش، گروهى مدبّرات امر، گروهى فرشتگان قبض ارواح، گروهى مراقبان اعمال بشر، گروهى حافظان انسان از خطرات، گروهى امدادگران الهى براى مؤمنان در جنگها، گروهى مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکش و گروهى مبلّغان وحى و آورندگان پیام الهى و کتب آسمانى براى انبیا هستند.
4- فرشتگان داراى مقامات مختلفند و همه در یک سطح نیستند.
5- پیوسته تسبیح و حمد الهى به جا می آورند.
6- گاه به صورت انسان یا به صورتى دیگر بر انبیا یا انسانهاى شایستهاى مانند مریم(سلام الله علیها) ظاهر می شوند.
و اوصاف دیگر که شرح همه آنها در این مختصر نمى گنجد.
اما بحث در مورد این که ماهیّت ملائکه، مجرّد از جسم است یا غیر مجرّد، اثر چندانى ندارد، ولى ظاهر آیات و روایات- اگر نخواهیم توجیه و تفسیر خاصّى براى آنها در نظر بگیریم- آن است که آنها از این مادّه کثیف و خشن عنصرى نیستند، ولى به هر حال مجرّد مطلق نیز نمى باشند. زیرا زمان و مکان و اوصاف دیگرى که لازمه جسم و جسمانیّت است براى آنها در آیات و روایات آمده است.
تعبیراتى که در کلام مولا على(علیه السلام) در بخشی از خطبه اول و همچنین در خطبه اشباح آمده است همین نظریه را تأیید می کند.
شاید هم بتوان گفت که ملائکه دارای مراتبی هستند و برخی از آنها مجردند و برخی جسمانی. البته در این زمینه بحثی در باب مراتب تجرد نیز مطرح است که عنایت به آن نکته می تواند راهگشا باشد.
ولى به هر حال اعتقاد به وجود ملائکه به طور اجمال از جمله مسائلى است که قرآن مجید بر آن تأکید دارد، چنانکه می فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ»؛ (پیامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شد ایمان آورده است و همه مؤمنان نیز به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند). (2) این نکته نیز قابل توجّه است که بعضى از ناآگاهان براى راضى نگهداشتن کسانى که منکر عوالم غیب به طور کامل هستند ملائکه را به قوا و انرژیهایى که در طبیعت انسان و سایر موجودات قرار دارد تفسیر کردهاند، در حالى که یک مطالعه بسیار اجمالى روى آیات قرآنى این طرز فکر را کاملا نفى می کند چرا که براى ملائکه و فرشتگان، عقل و شعور و ایمان و اخلاص و عصمت اثبات شده است. (3)
پی نوشت:
(1) . علامه مجلسی، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، 1403ق، ج 59، ص203 (باب حقیقة الملائکة).
(2). سوره بقره ، آیه 285.
(3). مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمومنين عليه السلام، دار الكتب الاسلاميه، 1387 ش، ج1، ص 160.
قول دیگر مربوط به جمعى از فلاسفه است که ملائکه را مجرّد از جسم و جسمانیات مى دانند و معتقدند آنها داراى اوصافى هستند که در جسم نمى گنجد. از این منظر، تعبیر نورانی بودن ملائکه به معنای نور مادی نیست؛ چنانچه که نور دانستن خدا نیز به معنای مادی بودن خدا نیست.
سلام
قول برگزیده کدوم است؟
قول برگزیده کدوم است؟سلام
سلام و عرض ادب
حقیقتا جمع بندی در این مورد (مادی یا مجرد بودن ملائکه) دشوار است. مشکل هم از اینجا ناشی می شود که:
اولا ادله فلسفی نمی توانند درباره تمامی ملائکه حکم صادر کنند و نهایتا می توانند اثبات کنند که برخی از ملائکه مجردند. اما این که هر ملکی باید مجرد باشد، از فلسفه بدست نمی آید.
ثانیا در روایات نیز صراحتا درباره مادی و مجرد بودن ملائکه مطلبی گفته نشده است بلکه به خصوصیات آنها اشاره شده است که مجرد و مادی دانستن آنها از دو جهت مشکل آفرین شده است: یکی از این جهت که مادی یا مجرد بودن دارای تفاسیر مختلف است و دیگری این که این خصوصیات نیز به انحای مختلف قابل تفسیر هستند.
مثلا در برخی از آیات از این مطلب سخن گفته شده است که ملائکه به صورت انسانی تمثل می یابند: ظهور فرشتگان بر حضرت ابراهیم علیه السلام و بشارت وی به ولادت اسحاق و یعقوب علیه السلام (هود: 69) و نیز نزول و بروز فرشتگان به شکل جوانان زیبا بر حضرت لوط علیه السلام (هود: 78؛ حجر: 68) مراجعه کنندگان به حضرت داود علیه السلام برای رفع خصومت (ص: 21) و تمثّل فرشته بر حضرت مریم (مریم: 17) ازجمله این آیات اند. تمثّل جبرئیل به شکل دحیه کلبی بر حضرت پیامبر صل الله علیه و آله را نیز می توان از این قسم به حساب آورد.
در توضیح این آیات و روایات گفتنی است که تمثل ملائکه به صورت انسانی و محسوس، ظاهرا به مادیت ملائکه (حداقل برخی از ملائکه) اشاره دارد، اما با این حال برخی از مفسران این مطلب را به معنای مادیت نمی دانند چرا که اولا معتقدند که تمثل انحای مختلفی دارد و ثانیا تجرد نیز انحای مختلفی دارد. در نتیجه، این آیه می تواند به معنای تمثلی باشد که با برخی از مراتب تجرد سازگار است. توضیح بیشتر این که تمثل را به معنای جسمانی شدن نمی دانند بلکه به معنای تصرف در قوای ادراکی بییننده می دانند؛ یعنی ملائکه به صورت جسم خشن و ملموس درنیامده اند بلکه در قوای ادراکی ما به گونه ای تصرف شده که ما آنها را چنین می یابیم؛ شبیه به اموری که در عالم رویا می بینیم. در عالم رویا و خواب، گاهی چیزی را لمس می کنیم و یا از حرارت آتش احساس سوزش می کنیم و یا ضربه مشتی را در خواب احساس می کنیم؛ در حالی که واقعا چنین امور ملموسی در خارج وجود نداشته است. اصطلاحا این امور را مجرد مثالی یا جسم مثالی می نامند؛ یعنی اموری که شکل وشمایل امور جسمانی را دارند اما فاقد ماده هستند.
بنابراین، همانطور که مشاهده فرمودید، گروهی از مفسران با بازبینی در معنای مجرد و معنای تمثل، آیات را به نحوی معنا می کنند که تجرد ملائکه محفوظ بماند.
اما از سوی دیگر، مفسرانی داریم که این آیات را به معنای جسمانی و مادی بودن می دانند. این گروه اولا برای مجرد معنای خاصی را در نظر می گیرند که شامل مجرد مثالی نیست (یعنی اساسا به این معنا التفات ندارند و یا آن را قبول ندارند) و ثانیا تمثل در این آیات را به معنای تجسم می دانند به گونه ای که ملائکه از جسم لطیف هستند اما می توانند به صورت جسم خشن و ملموس نیز درآیند.
نتیجه آن که به نظر می رسد نمی توان به صورت قطعی حکم کرد که تمامی ملائکه مجردند و یا تمامی آنها مادی هستند. ادله فلسفی نهایتا تجرد برخی از آنها را اثبات می کنند. ادله نقلی نیز بستگی به مبانی کلامی و فلسفی ما، تفاسیر مختلفی می یابند.
- وظایف مهم و بسیار متنوّعى از سوى خداوند بر عهده دارند. گروهى حاملان عرش، گروهى مدبّرات امر، گروهى فرشتگان قبض ارواح، گروهى مراقبان اعمال بشر، گروهى حافظان انسان از خطرات، گروهى امدادگران الهى براى مؤمنان در جنگها، گروهى مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکش و گروهى مبلّغان وحى و آورندگان پیام الهى و کتب آسمانى براى انبیا هستند.
سلام
چرا خداوند انجام کارها را به عهده فرشتگان گذاشته و مستقیما انجام نمی دهد ؟
سلامچرا خداوند انجام کارها را به عهده فرشتگان گذاشته و مستقیما انجام نمی دهد ؟
سلام و عرض ادب
پیشنهاد می شود به منظور انضباط در هر تاپیک، این پرسش را در تاپیک دیگر دنبال بفرمائید. موضوع این تاپیک تجرد ملائکه است.
اگر هم تمایلی به ایجاد تاپیک ندارید، می توانید به این آدرس مراجعه بفرمائید. در این آدرس مباحثی درباره پرسش شما مطرح شده است:
http://pasokhgoo.ir/node/84684
در پناه خدا موفق و پیروز باشید@};-
مرحوم علاّمه مجلسى تا آن حدّ در این جا پیش رفته که مى گوید: «امامیّه بلکه جمیع مسلمین مگر گروه کمى از فلاسفه... معتقدند که ملائکه وجود دارند و آنها اجسام لطیفه نورانیه هستند و مى توانند به اشکال مختلف درآیند... و پیامبران و اوصیاى معصوم، آنها را مى دیدند». (1)
.
سلام علیکم
آیا ملائکه به شکل زن هم تمثل داشته اند؟
با بیان شما امکان آن هست؟ ولی می خوام بدونم در روایات چیزی اومده که ملائکه ای به شکل زن ظاهر شده باشند.
ممنون
آیا ملائکه به شکل زن هم تمثل داشته اند؟ با بیان شما امکان آن هست؟ ولی می خوام بدونم در روایات چیزی اومده که ملائکه ای به شکل زن ظاهر شده باشند. ممنونسلام علیکم
سلام و عرض ادب
همانطور که فرمودید، امکانش هست اما بنده دلیلی در متون دینی به سودش نیافتم. اجمالا می دانیم که گروهی از مشرکان ملائکه را از جنس زن می دانستند اما خداوند آنها را فاقد جنسیت و مرد و زن دانست (زخرف: 19) چرا که این امور ناشی از خصایص مادی و طبیعی دنیوی است که برخی بدن زنانه دارند و برخی مردانه(علامه طباطبائی، المیزان، ج18، ص134). البته همانطور که در روایات آمده گاهی ملائکه در قالب مردانه تمثل یافته اند (شبیه به ماجرای تمثل جبرئیل در قالب دحیه کلبی).
بهتر است برای دریافت پاسخ دقیق، از کارشناس حدیث در این زمینه پرسش بفرمایید. (پیشنهاد می شود با شماره 096400 تماس بگیرید یا در این سامانه ثبت و پیگیری بفرمایید: http://www.pasokhgoo.ir/send)
پرسش:
آیا فرشتگان موجوداتی مجرد هستند و اگر هستند منظور از این گفته چیست که فرشتگان از نور به وجود آمده اند زیرا نور مجرد نیست و این تناقض دارد.یعنی اینکه منظور از نور چیز دیگری بوده است؟ دیدگاه برگزیده شما چه چیزی است؟
پاسخ:
اعتقاد به وجود ملائکه از جمله مسائلى است که قرآن مجید بر آن تأکید دارد، چنانکه می فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ»؛ (پیامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شد ایمان آورده است و همه مؤمنان نیز به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند). (1) در آیات و روایات اسلامى مباحثی درباره فرشتگان و اعمال و صفات و مقامات آنها وارد شده است. ولى شاید بحث صریحى در هیچ کدام از اینها درباره تجرد و مادیت و ماهیت ملائکه به چشم نمى خورد. به همین دلیل در میان دانشمندان درباره ماهیّت آنها گفتگوست. در ادامه، به چند قول اشاره می شود:
1. علماى کلام بلکه اکثریّت قاطع دانشمندان اسلام، آنها را موجوداتى جسمانى (از جسم لطیف) مى دانند. در بعضى از تعبیرات کلمه نور به عنوان ماده اصلى تشکیل دهنده فرشتگان آمده است و در عبارت معروفى که در بسیارى از کتب آمده، مى خوانیم: «اَلْمَلَکُ جِسْم نُورِیّ...».
مرحوم علاّمه مجلسى تا آن حدّ در این جا پیش رفته که مى گوید: «امامیّه بلکه جمیع مسلمین مگر گروه کمى از فلاسفه... معتقدند که ملائکه وجود دارند و آنها اجسام لطیفه نورانیه هستند و مى توانند به اشکال مختلف درآیند... و پیامبران و اوصیاى معصوم، آنها را مى دیدند». (2) به تعبیر دیگر ملائکه اجسام نورى اند و جن جسم نارى است و انسانها اجسام کثیفه (خشن) مى باشند.
2. قول دیگر مربوط به جمعى از فلاسفه است که ملائکه را مجرّد از جسم و جسمانیات مى دانند و معتقدند آنها داراى اوصافى هستند که در جسم نمى گنجد. از این منظر، تعبیر نورانی بودن ملائکه به معنای نور مادی نیست؛ چنانچه که نور دانستن خدا نیز به معنای مادی بودن خدا نیست.(3)
3. به نظر برخی از محققان، مفاد ظاهر آیات و روایات آن است که ملائکه از این مادّه کثیف و خشن عنصرى نیستند چرا که در آیات و روایات برای آنها ویژگی ها و مقامات عالی در نظر گرفته شده است. ولى به هر حال مجرّد مطلق نیز نمى باشند زیرا زمان و مکان و اوصاف دیگرى که لازمه جسم و جسمانیّت است براى آنها در آیات و روایات آمده است. به باور آنها، تعبیراتى که در کلام مولا على(علیه السلام) در بخشی از خطبه اول و همچنین در خطبه اشباح آمده است همین نظریه را تأیید می کند.(4)
4. برخی هم براى راضى نگهداشتن کسانى که منکر عوالم غیب به طور کامل هستند ملائکه را به قوا و انرژیهایى که در طبیعت انسان و سایر موجودات قرار دارد تفسیر کردهاند، در حالى که یک مطالعه بسیار اجمالى روى آیات قرآنى این طرز فکر را کاملا نفى می کند چرا که براى ملائکه و فرشتگان، عقل و شعور و ایمان و اخلاص و عصمت اثبات شده است. (5)
5. اما دور از ذهن نیست که بتوان با ملاحظه آیات و روایات و ادله فلسفی، به این جمع بندی رسید که نمی توان به صورت قطعی حکم کرد که تمامی ملائکه مجردند و یا تمامی آنها مادی هستند. ادله فلسفی نهایتا تجرد برخی از آنها را اثبات می کنند. ادله نقلی نیز بستگی به مبانی کلامی و فلسفی ما، تفاسیر مختلفی می یابند و بنا بر برخی از مبانی، حداقل برخی از ملائکه جسمانی هستند.
اما چرا ادله نقلی تفاسیر مختلفی دارند و نمی توان به صورت کلی، به مادیت و تجرد آنها حکم کرد؟
مشکل از اینجا ناشی می شود که:
اولا ادله فلسفی نمی توانند درباره تمامی ملائکه حکم صادر کنند و نهایتا می توانند اثبات کنند که برخی از ملائکه مجردند. اما این که هر ملکی باید مجرد باشد، از فلسفه بدست نمی آید.
ثانیا در روایات نیز صراحتا درباره مادی و مجرد بودن ملائکه مطلبی گفته نشده است بلکه به خصوصیات آنها اشاره شده است که مجرد و مادی دانستن آنها از دو جهت مشکل آفرین شده است: یکی از این جهت که مادی یا مجرد بودن دارای تفاسیر مختلف است و دیگری این که این خصوصیات نیز به انحای مختلف قابل تفسیر هستند.
مثلا در برخی از آیات از این مطلب سخن گفته شده است که ملائکه به صورت انسانی تمثل می یابند: ظهور فرشتگان بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) و بشارت وی به ولادت اسحاق و یعقوب (علیهما السلام) (6) و نیز نزول و بروز فرشتگان به شکل جوانان زیبا بر حضرت لوط (علیه السلام) (7) مراجعه کنندگان به حضرت داود (علیه السلام) برای رفع خصومت (8) و تمثّل فرشته بر حضرت مریم (علیها السلام) (9) ازجمله این آیات اند. تمثّل جبرئیل به شکل دحیه کلبی بر حضرت پیامبر (صل الله علیه و آله) را نیز می توان از این قسم به حساب آورد.
در توضیح این آیات و روایات گفتنی است که تمثل ملائکه به صورت انسانی و محسوس، ظاهرا به مادیت ملائکه (حداقل برخی از ملائکه) اشاره دارد، اما با این حال برخی از مفسران این مطلب را به معنای مادیت نمی دانند چرا که اولا معتقدند که تمثل انحای مختلفی دارد و ثانیا تجرد نیز انحای مختلفی دارد. در نتیجه، این آیه می تواند به معنای تمثلی باشد که با برخی از مراتب تجرد سازگار است. توضیح بیشتر این که تمثل را به معنای جسمانی شدن نمی دانند بلکه به معنای تصرف در قوای ادراکی بییننده می دانند؛ یعنی ملائکه به صورت جسم خشن و ملموس درنیامده اند بلکه در قوای ادراکی ما به گونه ای تصرف شده که ما آنها را چنین می یابیم؛ شبیه به اموری که در عالم رویا می بینیم. در عالم رویا و خواب، گاهی چیزی را لمس می کنیم و یا از حرارت آتش احساس سوزش می کنیم و یا ضربه مشتی را در خواب احساس می کنیم؛ در حالی که واقعا چنین امور ملموسی در خارج وجود نداشته است. اصطلاحا این امور را مجرد مثالی یا جسم مثالی می نامند؛ یعنی اموری که شکل وشمایل امور جسمانی را دارند اما فاقد ماده هستند.
بنابراین، همانطور که مشاهده فرمودید، گروهی از مفسران با بازبینی در معنای مجرد و معنای تمثل، آیات را به نحوی معنا می کنند که تجرد ملائکه محفوظ بماند.
اما از سوی دیگر، مفسرانی داریم که این آیات را به معنای جسمانی و مادی بودن می دانند. این گروه اولا برای مجرد معنای خاصی را در نظر می گیرند که شامل مجرد مثالی نیست (یعنی اساسا به این معنا التفات ندارند و یا آن را قبول ندارند) و ثانیا تمثل در این آیات را به معنای تجسم می دانند به گونه ای که ملائکه از جسم لطیف هستند اما می توانند به صورت جسم خشن و ملموس نیز درآیند.
نتیجه:
بنابراین، همانطور که عرض شد درباره تجرد ملائکه یا مادیت آنها، اقوال مختلفی مطرح شده است: برخی از متفکران تمامی ملائکه را مجرد و برخی نیز تمام ملائکه را مادی می دانند. به نظر می رسد نمی توان به صورت قطعی و کلی حکم کرد که تمامی ملائکه مادی هستند و یا تمامی آنها مجردند. اظهار نظر در این باره بستگی دارد به مبانی کلامی و فلسفی خاصی که مفسِّر در تفسیر متون بر می گزیند.
پی نوشت ها:
1. بقره: 285
2. علامه مجلسی، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، 1403ق، ج 59، ص203 (باب حقیقة الملائکة).
3. مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمومنين عليه السلام، دار الكتب الاسلاميه، 1387 ش، ج1، ص 160.
4. همان.
5. همان.
6. هود: 69
7. هود: 78؛ حجر: 68
8. ص: 21
9. مریم: 17