عزت نفس
تبهای اولیه
باسمه تعالی
یاسلام:
ندارد چشم احسان از خسیسان،همت قانع
محال است استخوان از دهان سگ هما گیرد
مکتب اسلام خواهان عزت نفس برای پیروان خود است ولذا در قران کریم آمده است( ولله العزه ولرسوله وللمومنین)
وهمین نظام ارزشی بود که مسلمانان را در عصر پیامبر (ص) وحتی بعد از آن در پیکارهای نابرابر پیروز کرد وهمین معنا در سخنان فرزندش امام حسین (ع)در حادثه خونین کربلا تجلی کرد ،آن زمان که فرمود:
(لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر لکم اقرار العبید)
مرا عار آید از این زندگی/که سالار باشم کنم بندگی
تن مرده و گریه دوستان/به از زنده و خنده دشمنان
در احکام اسلامی هم جریان عزت نفس به وضوح دیده می شود:
مثلا اگر در بیابانی شما بدون آب بودید و وقت نماز شد و باید وضو بگیرید ،چنانچه کسی پیدا شود وبه شما آب مختصری با قیمت بالایی بفروشد وشما توان مالی داشته باشید ،واجب است آن آب را بخرید وبا وضو نماز بخوانید ولی اگر کسی به شما مجانی آب می دهد لکن می دانید که بر شما منت می نهد ،در اینجا فقها فرموده اند نباید آن آب را بپذیری وباید با تیمم نماز بخوانید
در جهان نتوان اگر مردانه زیست/همچو مردان جان سپردن زندگیست(1
پی نوشت
1- اقبال لاهوری
حضرت علامه حسن زاده آملی در ضمن سخنرانی در ایرا(ییلاق حضرت ایشان)می فرمودند:
آن زمان که ما بچه بودیم وجلوی مسجد قدیمی ایرا با بچه های دیگر بازی می کردیم،آقای فرسیو(یکی از بزر گان وقت آن زمان)از راه رسید ،کنار مسجد دکه ای بود که انواع وسایل مورد نیاز مردم روستا را در آنجا داشت مانند قند ،شکر،زنبیل.... واز جمله نفت،آقای فرسیو آمد نفت بخرد،پرسید چه قیمت است؟گفت هفت شاهی ونیم، او نفت را خرید و5/7شاهی را به آن بقال داد،او شمرد ونیم شاهی را جلوی آقای فرسیو پرت کرد وگفت آقا این نیم شاهی تخفیف شما،
اقای فرسیو خم شد ونفت را گرفت ولی آن نیم شاهی را نگرفت وگفت ما آقایی مان را به نیم شاهی نمی فروشیم
بعد حضرت علامه فرمودند چه حرف بلندی ،الان ما در این دنیا نباید خود را ارزان بفرو شیم
لنقل الصخر من قلل الجبال/احب الیّ من منن الرجال
جابجا کردن سنگهای قله ها از کوهها برای من دوست داشتنی تر است تا زیر بار منت دیگران بروم
یقول الناس لی فی الکسب عار/فقلت العار فی الذل السوال(1
مردم به من می گویند که کار کردن ننگ است ولی من می گویم ننگ در در خواست کردن از مردم وزیر منت آنها رفتن است
پی نوشت:
1-دیوان منسوب به علی بن ابیطالب
به خدایی که آفرین کرده ست
زیرکان را به خویشتن داری
که نیرزد به نزد همت من
ملک هر دو جهان به یک خواری
کسایی مروزی
و أستف ترب الأرض کی لا یری له *** علیّ، من الطول ، امرو المتطول
خاک را از زمین هنگام گرسنگی می بلعم تا اینکه مرا صاحب فضیلت و بخشنده ای نبیند که منتی بر من داشته باشد.
لامیة العرب، شنفری
حدیثی است نبوی که میفرماید:«اطلبوا الحوائج بعزّة الانفس»1اگر درخواست حاجتی از دیگران میکنید با عزّت نفس بخواهید،یعنی برای حاجتی که دارید پیش دیگران خودتان را پست و ذلیل نکنید بلکه عزّتتان را حفظ کنید و درحالیکه آن را حفظ میکنید اگر حاجت و نیازی دارید آن را طرح کنید.و به عبارت دیگر نیاز خودتان را با قیمت از دست رفتن عزّتتان رفع نکنید. جملهء معروف نهج البلاغه ضمن خطابهای است که حضرت علی(ع) به اصحابشان میفرماید:«الحیاة فی موتکم قاهرین و الموت فی حیاتکم مقهورین»2زندگی این است که بمیرید ولی پیروز باشید. مردن این است که بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید.
پی نوشت:
1-نهج الفصاحه ص 218
2-منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ج4 ص 301
به نان خشک قناعت کنیم وجامه دلق/که بار محنت خود به که بار منت خلق(1
خوردن رزق خویش و منت خلق/زهر خور ،نان چه می نهی در حلق(2
پی نوشت:
1-سعدی
2-اوحدی مراغه ای
حكایت عزت با رنج بهتر از ذلت بى رنج
دو برادر بودند كه یكى از آنها در خدمت شاه به سر مى برد و زندگى خوشى داشت و دیگرى از كار بازو، نانى به دست مى آورد و مى خورد و همواره در رنج كار كردن بود.
یك روز برادر توانگر به برادر زحمت كش خود گفت: چرا چاكرى شاه را نكنى، تا از رنج كار كردن نجات یابى ؟
برادر كارگر گفت: تو چرا كار نكنى تا از ذلت خدمت به شاه نجات یابى؟ كه خردمندان گفته اند: نان خود خوردن و نشستن بهتر از بستن شمشیر طلایى به كمر براى خدمت شاه است.
ای شکم خیره به نانی بساز /تا نکنی پشت به خدمت دو تا
عمر گرانمایه در این صرف شد/تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
به دست آهن تفته کردن خمیر /به از دست بر سینه پیش امیر(1
پی نوشت:
1-سعدی
واژة عزت 92 بار در قرآن تكرار شده و يكي از اسماء حسني خداوند ‹‹عزيز›› است.
قرآن كريم تمام عزّت را تنها از آن خداوند ميداند ‹‹ولله العزه جميعاً››[1و عزيز واقعي را فقط خدا مينامد و بس؛ زيرا تنها موجود قاهر و شكتناپذير اين عالم كه مقهور چيزي نميشود، فقط خداوند است؛ وساير مخلوقات بخاطر فقر ذاتي و محدوديتشان قابل شكست ميباشند. و چون تمامي عزت از آن اوست، لذا همة مخلوقات ميبايست مقام عزت را تنها از او مطالبه نمايند تا سهمي از عزت نصيب آنان نمايد. (من كان يريد العزّه فلله العزه جميعاً) همانطوري كه همين كار را با ايمانآورندگان انجام داده و سهمي از عزّتش را به آنان عطا فرمود: ‹‹ و للّه العزه و لرسوله و للمؤ منين(2 عزت خاص خداوند و رسول او و مؤمنين است. اگر پيامبر و مؤمنين عزيزند، اين عزت را در پرتو عزت خداوند كسب نمودهاند؛ زيرا بندگي و اطاعت از خداوند عزيز، عزّتآفرين است. لذا در حديثي از پيامبر اكرم نقل شده است كه فرمود: ‹‹ ان ربكم يقول كل يوم انا العزيز، فمن اراد عزّ الدارين فليطع العزيز(3پروردگار شما همه روزه ميگويد: منم عزيز و هر كس عزت دو جهان خواهد، بايد اطاعت عزيز كند.
پی نوشت:
1-ابن شهر ‹‹ المناقب››، آشوب،مكتبه بني هاشم، تبريز.
2-‹‹ اسد حيدر، مؤسسه كلمات الامام الحسين (علیه السلام)››، دارالتعارف للمطبوعات،بيروت، 1398 ق.
3- ابوجعفر محمد بن جرير طبري، ‹‹ تاريخ طبري››، دارالمعارف، قاهره.
اگر در قرآن كريم، تمسخر و تحقير ديگران، فحش و ناسزاگويي، منّت گذاشتن و امثال آن ممنوع اعلام شده است، همه براي آن است كه عزّت و كرامت انسانها در هم نشكند. و اين كه بر اساس آداب اسلامي انسان مسلمان حق ندارد نقاط ضعف، عيوب و گناهان خود را نزد كسي افشا و اظهار نمايد، بخاطر حفظ عزّت نفس است.
اگر قرآن ميفرمايد عزّت خواستن از غير خدا ممنوع است (ايبتغون عندهم العزّه) و نيز تعريف و تمجيد ستمگران از گناهان كبيره شمرده شده است، بخاطر اين است كه افراد ناشايست عزيز نشوند و افراد شايسته ذليل نگردند.
در بينش اسلامي ريشة همة زشتيها، ستمگريها، تبهكاريها و گناهان ‹‹ذلّت نفس›› معرفي شده و بهترين راه اصلاح اين امور نيز عزت بخشي به جامعه اسلامي و عزتآفريني در افراد جامعه است. امام علي (علیه السلام) ميفرمايد: ‹‹من هانت عليه نفسه فلاترج خيره(1كسي كه گرفتار پستي و ذلت نفس باشد، به خيرش اميدي نداشتهباش. و امام صادق (علیه السلام) در روايتي فرمود: ‹‹ان اللّه تبارك و تعالي فوّض الي المؤمن كلّ شيي الا اذلال نفسه(2
خداوند همة امور را به خود مؤمن واگذار نمود جز آنكه خود را به ذلت و خواري بكشاند.
پی نوشت:
1- ‹‹غررالحكم و دررالحكم››، عبدالواحد التميمي الآمدي، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1407 ق.
2- ‹‹مستدرك الوسايل›› دار احياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق.
در تفكر اسلامي هر چيزي كه زمينهساز ذلت ميشود مورد نهي قرار گرفته است. امام سجاد (علیه السلام) ميفرمايد: ما احب انّ لي بذلّ نفسي حمر النّعم (1 دوست ندارم داراي شتران سرخ مو (ثروت كلان) باشم ولي در برابر تحصيل آن لحظهاي تن به ذلت بدهم.
پی نوشت:
1-کافی /ج2/ص 109