عوامل و زمينه هاي انحراف جامعه در زمان امام حسين چه بوده ؟
تبهای اولیه
زمينه هاي اجتماعي انحراف جامعه
1-پايين بودن سطح فرهنگي
نخستين زمينه انحراف جامعه در عصر امام حسين عليه السلام پايين بودن سطح آگاهي و فرهنگ مردم بود . اگر چه چند دهه از بعثت پيامبر مي گذشت و مرزهاي اسلام تا مناطق دور دست گسترده شده بود ، هنوز فرهنگ و باورهاي اسلامي از مدينه به دورترين نقاط سرزمينهاي اسلامي، از جمله ، شام نرسيده و ايمان به قلبهاي مردم آن بلاد راه نيافته بود .
البته بايد دانست ارتقاي سطح معرفت و تربيت اسلامي ، به سادگي تحقق نمي يابد ؛ به ويژه منطقه اي مانند شام با حاكمي همچون معاويه
2- روح زندگي قبيله اي
يكي ديگر از زمينه هايي كه معاويه در تثبيت حكومت خويش از آن سود جست، روح زندگي قبيله اي بود . زندگي قبيله اي اقتضا مي كرد كه اگر رئيس قبيله در كاري پيش قدم مي شد ،همه افراد قبيله ، يا دست كم اكثريت آنان ، به راحتي از او پيروي مي كردند . البته اين روحيه را نمي توان به طور كلي امري منفي تلقي كرد؛چرا كه درصدر اسلام ، اگر رئيس قبيله اي به پيامبر اسلام (ص) ايمان مي آورد ، ساير افراد قبيله نيز به سادگي و بي هيچ مقاومتي مسلمان مي شدند ، و اگر رئيس قبيله مرتد مي شد ، مردم آن قبيله نيز بي چون و چرا از او پيروي مي كردند . بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) نيز همين امر رخ داد و افراد قبايل به راحتي به اقتفاي روسايشان از اسلام بر مي گشتند .
3- ضعف ايمان
يكي ديگر از زمينه هايي كه معاويه از آن بهره مي برد، ضعف ايمان مردم بود . عوامل گوناگوني دست به دست هم داد تا طي نيم قرن پس از رحلت پيامبر ص زمينه رشد دين و دينداري در جامعه تضعيف شود و از شما افراد دين باور كاسته گردد . امام حسين ع در حديثي وضع دينداري جامعه آن روز را چنين ترسيم مي كند:
الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون ؛
مردم بردگان دنيا هستند و دين مانند ليسه اي بر زبانشان است . مادامي كه دنيا و معاششان داير باشد ، از دين داري دم مي زنند و هنگامي كه امتحان آنان را جدا مي كند ، دين داران اندك مي شوند .
مدعيان دين داري فراوان اند ،ولي تا زماني بر اين ادعاي خود پايدار هستند كه دين به دنيايشان صدمه نزد. اما اگر مجبور باشند ميان دين و دنيا يكي را برگزينند و با حفظ دين دنيا از دستشان برود ، دين داران اندك شما خواهند بود . از سويي ، كساني كه ايماني ضعيف دارند ؛ در معرض اين خطرند كه شياطيني مانند ابوسفيان ازآنان به خوبي سوء استفاده كنند.
اين ضعف ، به خصوص در منطقه شام كه مردم آن فاقد مربيان ديني بودند ،بيشتر مشهود بود ؛ به طوري كه داستانهاي عجيبي درباره ناداني و جهالت آنان در تاريخ ثبت شده است . حتي در مدينه نيز – كه مردم در سايه پيغمبر اكرم ص تربيت شده بودند . و هنوز مدت زيادي از وفات ايشان نگذشته بود – واقعه غدير به فراموشي سپرده شد . اينها و پاره اي موارد ديگر ، زمينه هايي بود كه معاويه براي رسيدن به اهداف خويش از آنها بهره مي برد .