عوامل و زمينه هاي انحراف جامعه در زمان امام حسين چه بوده ؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عوامل و زمينه هاي انحراف جامعه در زمان امام حسين چه بوده ؟

عوامل و زمينه هاي انحراف جامعه در زمان امام حسين ـ عليه السّلام ـ چه بوده و در زمان ظهور چه مي تواند باشد؟






گرچه نمی توان برای پدیده های و ظهور و افول تحولات اجتماعی، بستر ها و زمینه های معدود و محدودی تعریف کرد اما داده های تاریخی، کلیاتی از عوامل بروز و ظهور این حوادث برای ما ترسیم می کند. حرکت امام حسین(ع)، مخالفت با یزید و زمينه هاي ظهور چنین رویکردی را شاید بتوان در عوامل گوناگونی جستجو نمود که برخی از آنها عبارتند از:

1- فساد دستگاه خلافت و رهبري در جامعه اسلامي و تحميل فقر، خفقان بر مسلمانان

حاكميت بني اميه بر مسلمانان. بني اميه از جمله کساني بودند که بعد از فتح مکه مسلمان شدند علي رغم آزار و اذيت پيامبر، مورد محبت پيامبر قرار گرفتند و از گناهان آنان چشم پوشی شد. از این رو به آنها طلقا گفته می شد.

2- ظهور بدعت ها و رواج افکار انحرافی میان مسلمانان و عدم اطلاع مردم شام از معارف اسلامی. مردم شام تازه مسلمان با روميان در تماس بودند و با توجه به آنکه شخص پیامبر را درک نکرده بودند و در دوران فتوحات به مسائل فرهنگی و دینی توجه بسیار اندکی شده بود از این رو مردم شام از معارف اسلامي به صورت صحيح و کامل اطلاع نداشتند

3- دنياگرايي، فراموش کردن ارزشها، انحطاط اخلاقي و بازگشت به سنتهای عصر جاهليت و ظهور تفرقه میان جامعه اسلامی همانند توجه به قوم گرایی عربی و بی اعتنایی به تازه مسلمانانی همچون موالی و ایرانیان

4- بي عدالتي و گسترش ظلم در جامعه اسلامي و گسترش فحشا و فساد.

5- فرهنگ دنيا گرايي دنيا گرايي عوام و خواص. ارزيابي همه چيز براساس ارزش مادي

6- بي تفاوتي نسبت به انحرافات فرهنگي و گناهان.

7- سستی اعتقادات، ناپايداري مردم عراق، عدم استقامت در دين و عدم شناخت از دين و ظهور گروه های انحرافی همچون خوارج

8- گسترش مفاسد و منكرات . تنبلي و كسالت، ادعاي بدون عمل ، ارتباط و همکاری با حکام جور، عدم بردباري ، پيمان شكني ، خود برتربيني ، عجول بودن ، زياده روي ، مصاحبت با فرومايگان ، همنشيني با اهل گناه.

9- دنيا گرايي، حرص و ترس

10- عدم پذیرش ولايت اهل بيت(ع) و عدم توجه به سفارشات پیامبراسلام(ص) جامعه را از جهت تفکرات سیاسی و اعتقادی به مشکلات جدیدی سوق داد. نتیجه این رویکر ظهور فرقه ها و انشعابات سیاسی و اجتماعی گسترده میان مسلمانان بود.


زمينه هاي اجتماعي انحراف جامعه

1-پايين بودن سطح فرهنگي

نخستين زمينه انحراف جامعه در عصر امام حسين عليه السلام پايين بودن سطح آگاهي و فرهنگ مردم بود . اگر چه چند دهه از بعثت پيامبر مي گذشت و مرزهاي اسلام تا مناطق دور دست گسترده شده بود ، هنوز فرهنگ و باورهاي اسلامي از مدينه به دورترين نقاط سرزمينهاي اسلامي، از جمله ، شام نرسيده و ايمان به قلبهاي مردم آن بلاد راه نيافته بود .
البته بايد دانست ارتقاي سطح معرفت و تربيت اسلامي ، به سادگي تحقق نمي يابد ؛ به ويژه منطقه اي مانند شام با حاكمي همچون معاويه

2- روح زندگي قبيله اي


يكي ديگر از زمينه هايي كه معاويه در تثبيت حكومت خويش از آن سود جست، روح زندگي قبيله اي بود . زندگي قبيله اي اقتضا مي كرد كه اگر رئيس قبيله در كاري پيش قدم مي شد ،‌همه افراد قبيله ، يا دست كم اكثريت آنان ، به راحتي از او پيروي مي كردند . البته اين روحيه را نمي توان به طور كلي امري منفي تلقي كرد؛چرا كه درصدر اسلام ، اگر رئيس قبيله اي به پيامبر اسلام (ص) ايمان مي آورد ، ساير افراد قبيله نيز به سادگي و بي هيچ مقاومتي مسلمان مي شدند ، و اگر رئيس قبيله مرتد مي شد ، مردم آن قبيله نيز بي چون و چرا از او پيروي مي كردند . بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) نيز همين امر رخ داد و افراد قبايل به راحتي به اقتفاي روسايشان از اسلام بر مي گشتند .

3- ضعف ايمان


يكي ديگر از زمينه هايي كه معاويه از آن بهره مي برد، ضعف ايمان مردم بود . عوامل گوناگوني دست به دست هم داد تا طي نيم قرن پس از رحلت پيامبر ص زمينه رشد دين و دينداري در جامعه تضعيف شود و از شما افراد دين باور كاسته گردد . امام حسين ع در حديثي وضع دينداري جامعه آن روز را چنين ترسيم مي كند:

الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون ؛
مردم بردگان دنيا هستند و دين مانند ليسه اي بر زبانشان است . مادامي كه دنيا و معاششان داير باشد ، از دين داري دم مي زنند و هنگامي كه امتحان آنان را جدا مي كند ، دين داران اندك مي شوند .
مدعيان دين داري فراوان اند ،‌ولي تا زماني بر اين ادعاي خود پايدار هستند كه دين به دنيايشان صدمه نزد. اما اگر مجبور باشند ميان دين و دنيا يكي را برگزينند و با حفظ دين دنيا از دستشان برود ، دين داران اندك شما خواهند بود . از سويي ، كساني كه ايماني ضعيف دارند ؛ در معرض اين خطرند كه شياطيني مانند ابوسفيان ازآنان به خوبي سوء‌ استفاده كنند.
اين ضعف ، به خصوص در منطقه شام كه مردم آن فاقد مربيان ديني بودند ،بيشتر مشهود بود ؛ به طوري كه داستانهاي عجيبي درباره ناداني و جهالت آنان در تاريخ ثبت شده است . حتي در مدينه نيز – كه مردم در سايه پيغمبر اكرم ص تربيت شده بودند . و هنوز مدت زيادي از وفات ايشان نگذشته بود – واقعه غدير به فراموشي سپرده شد . اينها و پاره اي موارد ديگر ، زمينه هايي بود كه معاويه براي رسيدن به اهداف خويش از آنها بهره مي برد .

موضوع قفل شده است