ஐஇ:: دعوت از کاربران شاعر اسکدین ::இஐ

تب‌های اولیه

2495 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

منم یک شعر گفتم ...

[=Nassim]من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم
[=Nassim]فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
[=Nassim]غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
[=Nassim]درِ میخانه گشایید به‌رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
[=Nassim]جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم
[=Nassim]واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى‌آلوده مددکار شدم
[=Nassim]بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم


مبنای 2;980533 نوشت:
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم


سلام و عرض ادب
خوش اومدید سرکار خانم
میبخشید اما من یه جورایی فکر میکنم غزل زیبای شما رو در دیوان امام خمینی (ره) مشاهده نمودم
و خیلی شیوا و رسا نوشتید تشکر میکنم و دستخط شما هم عالیست
متعالی باشید انشاء اللهhappy

حبیبه;980253 نوشت:
گاهی نرسد به مقصد آنکس که دَوَد

گاهی برسد هر آنکه او کُند رَود


گاهی بشود هر آنکه تنواند دید
گاهد نرود به سوزن ان نخ نرود

گاهی سر ما بر آستانش برسد
گاهی سر ما به خاک او خم نشود

گاهی که عجل علاقمندش شده بود
یک جرعه آب تا تهش سر نشود

در دوستی آنقدر ذلیلش شده بود
مقیاس برای قامتش خم بشود!

در کار خدا چنان شبی محو شده
کار همه حور و پری محو شود

در کار دلار بوده اما شب پیش
از 6 که گذشت قلبش آشفته شود


بهشت برین;980591 نوشت:
میبخشید اما من یه جورایی فکر میکنم غزل زیبای شما رو در دیوان امام خمینی (ره) مشاهده نمودم

سلام برادر گرامی
از نظر زیبا شناسی
این غزلِ حضرت الحضرات
حافظ رو ببینید
با اینکه قدیمی تره ،آپدیت تره!
البته من هنوز نفهمیدم چطور از ادبیات اروتیکی استفاده میکنند!ولی انشالله تبارک و تعالی استخاره زدیم،خیر است

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست *** پیرهن چاک و غزل خوان و صُراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسون کنان *** نیم شب مست به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد و به آواز حزین *** گفت کای عاشق شوریده ی من، خوابت هست؟
عاشقی را که چنین باده ی شبگیر دهند *** کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر *** که ندادند جز این تُحفه به ما روز الست
آنچه او ریخت به پیمانه ی ما نوشیدیم *** اگر از خَمر بهشت است و گر باده ی مست
خنده ی جام می و زلف گره گیر نگار *** ای بسا توبه که چون توبه ی حافظ بشکست

جا دارد یادی کنیم از دوئل آقا خامنه ای در برابر این شعر جناب خمینی
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه‌ای از چه تو بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن‌دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته دربار تو هشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی

hessam78;980594 نوشت:
جا دارد یادی کنیم از دوئل آقا خامنه ای در برابر این شعر جناب خمینی(ره)
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه‌ای از چه تو بیمار شدی

سلام داداش گلم
بله در مشاعره و سوال و جوابهای عارفانه و عاشقانه خیلی مطالب دیگه هم هست
اما خوب نیست سرقت ادبی در سایت و در نت
ابیات معروف رو لااقل بنام خود نکنیم
ابیات معروف شاعران رو بزاریم برا خودشون
اما ابیات مثلا حباب رو بدزدید مشکلی نداره
حباب رو که میشناسید؟
یه شاعری هست اهل یزدکه تو سایت شعر میگه
تخلصش حباب هست
بگرد پیداش میکنید داداش

https://coursewikis.fas.harvard.edu/aiu18/Hafez
اسم حافظ اومد...
اگر نیچه ایرانی رو بخوام به کسی تشبیه کنم،بلاشک اون حافظ هستش
افراد بزرگی حافظ رو ستوده اند که یکی از آنها
فردریش نیچه،فیلسوف شهیر آلمانی هست که یک شعری برای ایشان نوشته

آن می‌خانه‌ که تو از بهرِ خویش بنا کرده ای‏
گُنجا‌تر از هر خانه‌اى ست،
می‌اى که تو در آن پرورده ‌ای
همه‌–عالم آن را دَرکشیدن نتواند.‏
آن پرنده‌اى که [نام‌اش] روزگارى ققنوس بود،
در خانه میهمانِ تو ست،
آن موشى که کوه زاد، ‏
همانا——خود تو ای!‏
همه و هیچ‌ تو ای، می و می‌خانه تو ای،
ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای،
تو که هماره در خود فرومی‌ریزی و ‏
هماره از خود پَر می‌کشی—‏
ژرف‌ترین فرورفتگیِ بلندی‌ها تو ای،
روشن‌ترین روشنیِ ژرفاها تو ای،
مستیِ مستانه‌ترین مستی‌ها تو ای
‏——— تو را، تو را —— با شراب چه کار؟‏

البته نیچه خودش رو شاگرد دیونیسوس میدونه!شراب در اندیشه نیچه رو باید از نوشتارش و مفسرینش از جمله دلوز و هایدگر برسی کرد

بهشت برین;980595 نوشت:
سلام داداش گلم

سلام به برادر عزیز تر از جان

صبحت دل انگیز

بهشت برین;980595 نوشت:
بله در مشاعره و سوال و جوابهای عارفانه و عاشقانه خیلی مطالب دیگه هم هست

آخه من فکر کنم باید به اون صحنه ها فکر کرد تا بشه با شعر پرداخت
ادبیات اروتیکی بعضا بسیار شدیدی هم داریم
از مولانا گرفته،تا نوشته های شمس،تا هزلیات سعدی و...

گوته در ستایش حافظ شعری داره،که در واقع اصول شعر سرایی رو بسیار جالب به شعر بصورت ضمنی گفته،به من خیلی کمک کرد

[=iransans]حافظا ، آرزو دارم از شیوه ی غزل سرایی تو تقلید کنم . همچون تو قافیه پردازم و غزل خویش را به ریزه کاری های گفته ی تو بیارایم . نخست به معنی اندیشم و آن گاه بدان لباس الفاظ پوشانم . هیچ کلامی را دو بار در قافیه نیاورم ؛ مگر آن که با ظاهری یکسان معنایی جدا داشته باشد . آرزو دارم همه ی این دستورها را به کار بندم تا شعری چون تو ، ای شاعر شاعران جهان ، سروده باشم ای حافظ ، هم چنان که جرقه ای برای آتش زدن و سوختن شهر امپراطوران کافی است ، از گفته ی شورانگیز تو چنان آتشی بر دلم نشسته که سراپای این شاعر آلمانی را در تب و تاب افکنده است .

بهشت برین;980595 نوشت:
اما خوب نیست سرقت ادبی در سایت و در نت

متنشون جنبه طنز دارهd:
از باب شوخی گفتند

بهشت برین;980595 نوشت:
تخلصش حباب هست

انصافا منم به این بیماری دچار میشم بعضی اوقات
صبح که از خواب پا میشم میبینم ی سری شعر تو سرم میچرخه،بعد مینویسمش ،حال خوشی دس میده که انگار خودم گفتم
بعد سرچ که میکنم میبینم شعر فردوسیه!

عاشق خالق نارم چه کنم
لحظه ای نیست قرارم چه کنم

بر زبان داد انالحق بزنم
بر دلم نیست خرابم چه کنم

همه عمر در این حال گذشت
آخر عمر رسیدست عذابم چه کنم

شروحیل;980631 نوشت:
همه عمر در این حال گذشت
آخر عمر رسیدست عذابم چه کنم

صبر کن جان من ای دوست فدایت گردم
صبر سرمایه هم اوست فدایت گردم

واکنشهای من و تو همه بی فایده بود
صبر آرامش جان است فدایت گردم

درد مردم به دلار و به گرانی ها نیست!
شایدم هست همین بس که فدایت گردم؟

گریه و لابه و زاری تو در دیر خراب
نکند فایده شاید چو فدایت گردم

دست در دست عجل داده ای تنهایی؟
صبر کن برزخ و طوبی و فدایت گردم

چو بهشتی که برین باشد و همراهی تو
همسر و بچه و قومی که فدایت گردم

حال ما در نظر دوزخیان دانی چیست
بستنی خوردن دائم، به فدایت گردم

در زمینیم و خوشیم و همه جا حیرانی است
صبر کن جان من ای دوست ، فدایت گردم

ای حباب از نظر لطف نرانی ما را
شمس و ماه و قمرتکو چو فدایت گردم


سلام

وطنم پاره ی تنم هم زادگاه ومیهنم

وطنم جام می مرا هرجرعه که بر نفس زنم

وطنم خانه ی من است آرامش اوست باورم

وطنم زادگاه من است همراهی اوست رهبرم

:iran::iran::iran::iran::iran:

باسمه الموجود

لا مؤثر فی الوجود الّا که هو

نیست آثاری به جز آثار او

هرزه گردیدم پیِ تأثیر غیر

گشت باطل حاصلِ این جستجو

باسمه الجبّار

افسوس که در عمر یکی لحظه نبود

کان لحظه به قدر ارزنی سود فزود

سرمایه ی زندگی برفت از کف و ماند

از عمر تلف گشته همین گفت و شنود

خوش به حالت ای که هر لحظه به یاد سرمدی

زندگی کن عاشقی کن تا نباشی بی خودی !

گر تمام عمر در بی راهه پرسه می زدی

این همین امروز دریابی تو جاویدان شدی

حبیبه;983775 نوشت:
سرمایه ی زندگی برفت از کف و ماند

از عمر تلف گشته همین گفت و شنود


اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین خط مقرمط نه تو خوانی ونه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
خیام

فریال;983020 نوشت:
وطنم پاره ی تنم هم زادگاه ومیهنم

وطنم جام می مرا هرجرعه که بر نفس زنم


وطن یعنی همان جایی که راز است
میان سینه خون شهسوار است

وطن جایی که درد و مرهم او راست
نه بیرون از بلاد خویش غوغاست!!
وطن جایی بود کان ماه آنجاست
سرو دست و دلی یکدل در آنجاست

همه قربانیان خاص اویند!
ولی در کار و کسب خود ملولند

اگر خواهی وطن را خوب بینی
برو در شعر و بزم و شاعری بین

وطن جایی بود نزدیک عشاق
که بی پروا شوی محو غم یار
چو پروانه دمی یکجا نَشینی
به یک ان جز ولای او نبینی
همهمحو رخ و محو کلامش
اگر باشیم آنجا مهد گاهش

خدایا مهر مام بیحدم ده
از این سرگشتگیها مامنم ده

حباب از درگه خود چون برانی؟
که عشق رهبری در سینه داری

[h=2]شعر حافظ[/h]

اگر به لطف بخوانی مَزید الطاف است

وگر به قهر برانی درون ما صاف است

بیان وصف تو گفتن نه حد امکان است

چرا که وصف تو بیرون ز حد اوصاف است


ز چشم عشق توان دید روی شاهد غیب

که نور دیدهٔ عاشق ز قاف تا قاف است


چو سرو سرکشی ای یار سنگدل با ما

چه چشمهاست که از روی تو بر اطراف است


تو را که مایهٔ خلد است نیاز همتا نیست

از این مثال گزینم روان در اطراف است


ز مُصحَف رخ دلدار آیتی بر خوان

که آن بیان مقامات کشف کشّاف است


عدو که منطق حافظ طمع کند در شعر

همان حدیث هُما و طریق خطّاف است

بلند گفته حباب این غزل برایم نیست
برای خواجه شیراز بوده ،شفاف است

بیت اخر این غزل زیبا از من هست

خواهشا دوستان همراهی کنید و اگر عیبی در ردیف و قافیه و ... میبینید بگید
فقط بگم که همه جوره براتون سنگ تموم گذاشتم تا بدونید ما کیم و اینجا کجاست!:iran:


عید رمضان امد و ماه رمضان رفت ...... صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

با همین وزن و ترتیب شعر بگید لطفا:iran:


خب با خبر شدیم که یکی از اعضاء اصلی اتاق مشاعره
بر اثر برخورد کامیون با یک دست انداز منزدیک منزلشون از خواب ناز عصر گاهی بیدار شدند
و قراره بیان و مشاعره رو راه بندازن
برا سلامتیشون صلوات

خواب بودم ... عصرگاهان ... روز شیرین ... تا که آمد از خیابان رد شود ماشین سنگین
گوییا می خواست بر ما بانگ بیداری زنگ با دست اندازش

سلام سلام اینم یه دو بیتی زیبا @};-که در اون آرایه اغراق دیده میشه:-/

میشه دوستان بگن کجاش هست؟ به بهترین جواب جوایزی به رسم یاد بود داده میشه مدیر بخش اقتصادی و ارزی سایت کجان؟:>

ای صبا از من بگو فرهاد بی بنیاد را******* در میان عشقبازان تخم ننگی کاشتی

بیستون را کنده ای از بهر شیرین ای عجب** تیشه آهن چه لازم بود مژگان داشتی!!


میگه چرا فرهاد خواستگاری مژگان نرفته که توقعاتش کمتر بود :d

ولی جدای از شوخی، به نظرم منظورش اینه که عاشق باید با زیبایی اش معشوق را به خود جذب کنه نه با مادیات. البته شاید ورزشکار بودن خیلی برای پسرها مهمتر باشه تا مژه.

بهشت برین;988583 نوشت:
ای صبا از من بگو فرهاد بی بنیاد را******* در میان عشقبازان تخم ننگی کاشتی

بیستون را کنده ای از بهر شیرین ای عجب** تیشه آهن چه لازم بود مژگان داشتی!!

سلام

خیلی نکته ی ظریفی داره :>

میگه ای فرهاد _ ای شفتالو

با کلنگ آهنی داشتی بیستون میکَندی تا به شیرین برسی ؟ دلش رو بدست بیاری؟

[HL]با مژگان ( مژه ها ) هم میتونستی کوه (دلش) رو بِکَنی !! [/HL](اغراق) نیازی به کلنگ آهنی نبود که

سعدی شیرازی;988606 نوشت:
البته شاید ورزشکار بودن خیلی برای پسرها مهمتر باشه تا مژه.

سلام بر استاد سعدی گرامی خوش اومدید عالی بود

ابوالفضل;988653 نوشت:
با مژگان ( مژه ها ) هم میتونستی کوه (دلش) رو بِکَنی !! (اغراق) نیازی به کلنگ آهنی نبود که

سلام داداش سلام مدیر سلام سردار عالی بود ممنونیم تشکر همینه خوشحالم که همراهی کردید
اجازه هست بیت جدید بزنیم یا هنوز کار دارید با این دو بیتی؟@};-

معنی این دو بیتی زیبا رو هم بی زحمت بگید

پر طاووس در اوراق مصاحف دیدم
گفتم این منزلت از قدر تو میبینم بیش

گفت خاموش که هر کس که جمالی دارد
هر کجا پای نهد دست ندارندش پیش!

البته میتونید با بزرگترا مشورت کنید چون یکم سخته میدونم مشهدی ها تهرانیها و بوشهری ها نظر ندن!!!

فقط کرمانشاه
یزد کاشان و قم مجازند@};-


بهشت برین;988687 نوشت:
سلام بر استاد سعدی گرامی خوش اومدید عالی بود

سلام بهشت برین گرامی
شرمنده می فرمائید. حالا حالا ها باید شاگردی دوستان رو کنم. از لطفتون ممنونم

در مورد این دوبیتی: میگن کفشدوزک یه جور سوسکه، ولی چون قشنگه همه دوستش دارند!
خروس و طاووس هم شاید از نظر قدر و منزلت مثل هم باشند، ولی برای طاووس جایگاه بالاتری در نظر میگیرند و پرش رو برای تزئین کتابها استفاده می کنند؛ به خاطر زیباییش.

سلام بر ادمین@};-
سلام بر مدیر حذف=d>
سلام بر ادب دوستان سایت:-s
من میخواستم یه انتقادی بکنم از مدیریت حذف این سایت میشه ؟b-)
اگر امکانش هست اون کلمه یا جمله احیانا
غیر مجاز رو حذف کنید Beee
من برای معرفی
آرایه ادبی لف و نشر کلی مطلب تایپ کردم و کلی مطلب هم با ابیات ناب از سایت ....... بوغ........ گرفتم
اما میبینم همه چی آرومه؟=d> حذف کلی زدند:-s
فکر نمیکنید مهار شتر خودتون رو محکم گرفتید و دارید تند میرید
یکی نیست جواب گو باشه زشته :)]
من باورم نمیشه اونجا اینجوری باشید و اینجا اینجوری
یه رنگی هم مد بود قدیما از مد افتاده!!!!

خدایا کمکمان کن تا از اساتیدی بی رنگ ،رنگ بگیریم!!!

سلام بهشت برین گرامی
حذف مطالب به خاطر به روز رسانی سایت و مسائل فنیه. گل

سلام تقدیر از اطلاعیه جناب سعدی و همراهی مدیریت


میخواستم بگم بزارید بمونه این که اویزه گوشمون باشه زودی انتقاد هم نکنیم
خب موضوع شعری که حذف شد چی بود؟
بله لف و نشر
آهو به تو ماند در هنگام دویدن
در رفتن و رم کردن و واپس نگریدن


باسلام و عرض ادب خدمت دوستان
می خواستم خواهش کنم بیاید یه مسابقه نسبتا طنز بزاریم

خب روش اینه شما یه بیت ... یا بیشتر .... بگید

که در اون آرایه اغراق ((بزرگنمائی)) وجود داشته باشه

اگر نمیتونید بیتی زیبا بگید متن «نثر» بنویسید ما اون متن رو به نظم در میاریم خوبه

مثلا بگید من آتش جهنم رو با آب 33 پل خاموش میکنم یا با گریه:-b
یا بابیل و....
یا بگید من کوه دماوند رو برا خاطر دوستم تونل می زنم و....:-w

خلاصه یه چیزی بگید دور از ذهن باشه اما جالب انگیز باشه ممنونم و منتظر دیدار مدیران سایت ودوستان کاربر .....


جاتون خالی یه هفته مشهد بودم....
از طرف دوستان نائب الزیاره بودیم

برا بعضیها دعا کردیم الهی خوش بخت بشن
برا بعضیها پولدار بشن و برا بعضیها بچه دار بشن و....
برا خودمم عاقبت بخیری و ..... کربلا و ...
برا ادمین که جرات نداشتم نیت کنم
شعر حافظ بخونم؟x_x

بعضی مدیرا هم که عصبانی منم ترسو مجبورم سکوت کنم
خلاصه جای خیلیها خالی بود


بهشت برین;990165 نوشت:
که در اون آرایه اغراق ((بزرگنمائی)) وجود داشته باشه

البته من زیاد وارد نیستم :

هوا ناجوانمردانه بسی گرمُ تنوران است
بگو چرخِ فلک را که بگرداند زمستانم باز

سلام و عرض ادب ممنونم از همراهی دوستان گرامی برا شروع بد نیست الهی موفق باشید وخوشبخت بشید
منم بگم چون باید زودی برم

دست کشیدم به سرم نرم شد****طاق فلک از اثر موی من!!

آه کشیدم همه جا قطع شد**** جمله درختان و ریاحین دَمَن!!!

تیغ کشیدم به سرو روی خویش*** کافر و مُلحد همگی مُسلمند!!!

داد زدم در صف نان بهر نظم**** یکسره آفاق به تاب و تبند!!!!

گفته

حباب از نگه تیز من** ** وحش و طیور از حرکت مفلقند

تا که برفتم زخیالش به دشت**** جن و پری سالک این مذهبند

تا بر ادمین نکنم من کُتی*****جملگی دخترکان مظطرند

جمله بدانید که اینسان خموش*** بهر عیالات به تاب و تبند

دست بدادم به مدیر اسک****خون همه بی گنهان در کف است

خلاصه از این خزعبلات .... بگید میشه اغراق

ببخشید آقا رضا میخواستم بگم اغراق با اسراف مراعات نظر خوبی داره نه!!!؟

آدمهایی باشند با روحیه شاعری و طنز پردازی چون شما برن بشینن تو اون اتاق عرفانی و جواب ندن!!؟

یکم مشکوک نیست احیانا ؟


سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان عزیزم@};-

میشه در مورد

تلمیح چیزی بفرستید معرفی آرایه زیبای تلمیح در صنعت شعر فارسی

ممنون میشم دوستان سری به ما بزنند

بعضیا که اصلا ما رو نمیبینند

یادش بخیر اوائل ثبت نام
همه دم در خونه ما نشسته بودند یکی قند می آورد یکی روغن یکی سکه یکی سبزی پاک کرده

اما حالا همه دارن سبزی گره میزنن و ما تنهای تنها موندیم اینجا

تلمیح چیست
[=arial]گاهی برای زیباتر ساختن سخن و تأثیرگذاری بیش تر آن (به اشاره و غیرمستقیم) از آیات روایات احادیث داستان ها و رویدادهای مهم تاریخی استفاده میکند. به این شیوهٔ بهره گیری از کلام، «تلمیح» میگویند، مانند:

[=arial]«یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم میخور گل کلبهٔ احزان شود، روزی گلستان، غم مخور»

[=arial] این بیت به داستان حضرت یوسف (ع) و حسادت برادران او که یوسف را به چاه افکندند و پدرش یعقوب از شدت دوری او نابینا شد، تلمیح دارد.

[=arial]«کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند Wacko نه همه مستمعی فهم کند این اسرار»

[=arial]این بیت، تلمیح دارد به آیهٔ ۴۴ سورهٔ اسراء : «ان من شی الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم انهٔ کان حلیماً غفورا»

[=arial] معنی آیه :

[=arial] چیزی در جهان نیست مگر آن که خدا را تسبیح میکند و به پاکی می ستایید لیکن شما تسبیح آن را نمی فهمید. به درستی که خدا صبور و آمرزنده است.

[=arial]گاهی واژه هایی که آرایهٔ تلمیح را به وجود میاورند. مراعات نظیر هم هستند: مانند دو واژهٔ «شیرین» و «فرهاد» در بیت زیر:


[=arial]«پیستون بر سر راه است مباد، از شیرین

[=arial] خبری گفته و غمگین، دل فرهاد کنید » .

[=arial]این بیت، تلمیح دارد به داستان عاشقانهٔ فرهاد و شیرین، علاوه براین، واژههای «شیرین» و
«فرهاده مراعات نظیر هم هستند.

[=arial]گاهی هم در کتب تلمیح سخت می شود؛ یعنی، اگر ما دربارهٔ آن داستان، رویداد یا حدیث و آیهٔ قرآن اطلاعی نداشته باشیم. نمی توانیم تلمیح را تشخیص دهیم. در بیت زیر، اگر ما داستان به داراویخته شدن «حسین بن منصور» معروف به «حلاج» را[=arial] ندانیم، متوجه تلمیح حافظ شیرازی در بیت زیر، نمی شویم:

[=arial] «گفت: آن یار، کزو گشت سردار بلند:-/ جرمش این بود که اسرار، هویدا می کرد.»

[=arial]چون حلاج راز عشق به خدا را به زبان آورد و مردم توان درک وفهم آن را نداشتند،فکر کردند که حلاج کافر شده است ولذا اورا به دار زدند.

قاصدان را یکقلم نومید کردن خوب نیست**** نامه ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت

اشاره به داستان ارسال نامه به بعضی مدیران و عدم ارسال جوابیه!!!!

صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را خوبی چه بدیدی داشت که یکبار نکردی

اشاره به بعضی افراد!!!!

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم*** یا نامه نمی خوانی یا راه نمیدانی!!!

اشاره به مدیریت من و نامه های کاربران برای من!!!!


IMAGE(<a href="http://rozup.ir/view/2635065/قانونهای" rel="nofollow">http://rozup.ir/view/2635065/قانونهای</a> کاغذی.png)

سلام وعرض ادب

ممنونم جناب آقای دکتر نادر نوری عزیز و گرامی

ابیات و غزلیات زیبایی رو هدیه میدید تشکر
این هفته دوستان اگر امکان داره « آرایه زیبای جناس رو » تشریح کنید

من کم میام نت بدلیل اشتیاق بعضی دوستان به نبودم!!!
اما همه روزه مطالب رو میخونم و سرکشی میکنم

ببخشید که نظر نمیدم
آخه من ایران باشم همراهی میکنم اما خب التماس دعای خیر@};-

بهشت برین;995242 نوشت:
ممنونم جناب آقای دکتر نادر نوری عزیز و گرامی

ابیات و غزلیات زیبایی رو هدیه میدید تشکر
این هفته دوستان اگر امکان داره « آرایه زیبای جناس رو » تشریح کنید

درود بر شما فرهیخته ی ادب دوست

سلام علیکم چناب دکتر نادر نوری

با تشکر از سروده هایتان که در اختیار و انظار ما خوانندگان انچمن قرار میدهید

دکترنادرنوری;995283 نوشت:
درود بر شما بانو ی فرهیخته

ببخشید چناب بهشت برین آقا هستند!

لبخند نگاه;995326 نوشت:
سلام علیکم چناب دکتر نادر نوری

با تشکر از سروده هایتان که در اختیار و انظار ما خوانندگان انچمن قرار میدهید

ببخشید چناب بهشت برین آقا هستند!

درود بر شما
و ممنون از هشدار

پوزش حواسم به آرایه ی زیبای جناس بود که نمونه ای بیاورم از نوعی جناس نادر

خواهی نیفتی هیچ در دام دد

نور از خرد گیرو زمز

دا مدد

بهشت برین;995242 نوشت:
« آرایه زیبای جناس »

استقبال از سروده ی حضرت حافظ

عالمی دیگر بباید ساخت وزنو آدمی

آوردن کلماتی است در شعر و نثر که از نظر معنی کاملاً متفاوت اند اما از نظر شکل ظاهری و تلفظ و گاهی اختلافشان فقط در یک واج است .


« انواع جناس »

الف) جناس تام : آن است که دو کلمه جناس از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان ، اما از جهت معنی با هم فرق دارند .

مثال : عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهــاد

وجود و سرشت قرارداد

بهـرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت


گور خر قبر


کار پاکان را غیـاس از خـود مگیر گر چه باشد در نوشتن شیر ، شیر

شیر خوردنی نام حیوان

نکته : جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می رود .


ب ) جناس ناقص : ۱- جناس ناقص اختلافی ۲- جناس ناقص حرکتی ۳- جناس ناقص افزایشی


۱- جناس ناقص اختلافی : آن است که دو کلمه جناس در حرف اول ، وسط یا آخر با هم اختلاف داشته باشند .


مثال : تنگ است خانه ما را تنگ است ای برادر بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر ( برای حرف اول )

چوک زشاخ درخت خـویشتن آویختـه زاغ سیـه بـر دو بـال غالیه آمیخته ( برای حرف وسط )

۲- جناس ناقص حرکتی : آن است که دو کلمه جناس علاوه بر معنی در حرکت ( مصوت کوتاه ) نیز با هم اختلاف دارند .

مثال : ایـن چـه ژاژ است چه کفر است و فشار پنبـــه ای در دهـــان خـــود فشــار

۳- جناس ناقص افزایشی : آن است که دو کلمه جناس علاوه بر معنی ، در تعداد حروف نیز متفاوت اند بطوری که یکی از کلمات جناس حرفی در اول ، وسط یا آخر نسبت به کلمه های دیگر اضافه دارد .

مثال : ایـن ره ، أن زاد راه و آن منزل است مــرد رهــی اگــر ، بیــا و بیــار