ஐஇ:: دعوت از کاربران شاعر اسکدین ::இஐ

تب‌های اولیه

2495 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نگاهی به واژگان و مضامین به کار برده شده در ساخت اشعار سروده شده شاهد هستیم که دایره واژگان به کار رفته در این اشعار تابع کلماتی است که امید را منتقل کند. هر چند عباراتی هم در جهت نشان دادن تیرگی رژیم صهیونیتستی در اشعار دیده می‌شود تا خواننده را در حال و هوای اشعار قرار دهد. پنجره، شب، روز، نور، برخاستن، بانگ زدن، خشم، خون و زیتون.
نکته جالبی که در رابطه با اشعار پایداری باید مورد اشاره قرار گیرد، این است که حجم اشعار سروده شده در این بین بسیار است که اغلب آنها اشعاری درخور توجه هستند و شاعر توجه داشته که مبادا شعرش دارای تاریخ‌مصرف باشد. شهید احمد زارعی که باید او را صدای شعر انقلاب دانست نیز در همین رابطه سروده‌ای دارد.

سنگ بردار فلسطین! همه سنگ اندازند


بانگ بردار برادر! همه بی‌آوازند


چه کسی گفت که فریاد تو بی‌تاثیر است
از ازل تا به ابد جلوه یک تکبیر است

گر بخواهند و نخواهند تو را می‌خواهیم

گر بیایند و نیایند تو را می‌خواهیم

جام‌ها تیره ولی عشق در آن تابان است
آستین پاره ولی دست خدا در آن است

بوی خیبر ز پس کوه اُحد می‌آید
رفته رفته است که اسلام به خود می‌آید


سر من، زخم تو از خیبر و خندق دارد
تیغ خون‌ریز تو بر گردن من حق دارد

تیغ عشاق بلندست و نیاید کوتاه
راه ما از دل زخم است و ببرّیم این راه

تا سلاح علوی در کف من می‌روید
خود به خود بر بدن دشت کفن می‌روید

این زره نیست که کردید به تن، این کفن است
باز هم مرحبتان زیر سم اسب من است



آب خورده است ز خون‌های شما شمشیرم

به علی قبله خود را ز شما می‌گیرم

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بی رحم تر از تمام دنیا شده ام

در آیـنه هم عین معمـا شده ام

بازم تـو نشــســته ای کنارم امـا

احساس من اینست که تنها شده ام

تنها تر از آنچه فکر کردی بودم

همرنگ خزان و برگ زردی بودم

این خصلت من که نیست تصویر شماست

این بود که من آدم سردی بودم


yalda solimani;938754 نوشت:
تنها تر از آنچه فکر کردی بودم

همرنگ خزان و برگ زردی بودم

در هاله ای از مهر بهم پیچیدم
وقتی که سرت میان دامان دیدم

حقا که برادر حسینم شده ای
ای محسن من سر جدایت دیدم

در راه هدف مثال اعلی شده ای
در راه خدا تیر نگاهت دیدم

هرچند علی اکبر دوران شده ای
من همرهی پیمبرت را دیدم


ای کاش برادرت بدادم برسد
چون عاقبت بد خودم را دیدم!

هر گاه سراغ غم خود میگیرم
در دشت بلا کرب و بلایت دیدم



توضیحات: در خصوص
شهادت محسن حججی سروده شده
محسن با سر بریده میشود حسن برادر حسین

[h=2]شهادت محسن حججی[/h]

به سوی علقمه رفتم که تشنه کام بیایم
وسرگذاشته بر دامن امام بیایم

چه باشکوه به لب غنچه می زند صلواتم
مگر به باغ گل سرخ،باسلام بیایم

خوشا که گوش به بانگ دراى قافله باشم
به کربلای تو از حج ناتمام بیایم

شب است و همسفر مسلمم به غربت کوفه
که چون ستاره ی سرخی به پشت بام بیایم

خوشاکه جامه دران بین خطبه خوانی زینب
براین خرابه بچرخم به صبح شام بیایم

دعا کنید پدر! مادر! این دقیقه آخر
که سربریده براین دشت، چند گام بیایم

چقدر گمشده چون برگ گل سه ساله پرپر
علم به دوش به خونخواهی کدام بیایم

شنیده ام که به صحراست چشم یاس سه ساله
مگر به نام عمویش به انتقام بیایم

تمام حنجره هل من معین اوست به گوشم
تمام حنجره، «لبیک یا امام!» بیایم

yalda solimani;940792 نوشت:
شب است و همسفر مسلمم به غربت کوفه
که چون ستاره ی سرخی به پشت بام بیایم


هجوم دشمن و دیو دد است جانب محسن
خوشا دمی که ازین خانه بی چراغ درایم

به سنگلاخ حوادث چو چشم باز نمایی
چو کوه محکم و برجا به اعتبار شمایم

عزیز من بتو صد آفرین و صد احسان
که محسنی و حسینی، به کربلای تو آیم

نبود فرصت دیدار تاکه عاشقت گردیم
همین بس است که مشتاق و دلربای شمایم

برای خاتمه گوید

حباب با دل پر خون
خدای را که مدد کن که در شمار تو آیم

دعا کنید توفیق شهادت نصیب قسمتم شوم
بزودی عازم خواهیم شد

الله اعلم


آتش به خرمن از گل خاری ندیده ای
جوش جنون به حالت دنیا ندیده ای

از هول مرگ نیست که دل داده ای به ما
در دل بیک مدار مدارا ندیده ای

در قالب سپهر همه گوشواره ای
حتی به سوزنی سخن حق ندیده ای

در شاهراه دیده همه چیز دیده ای
در رهگذار باد چراغی ندیده ای

افتاده دیده ای و مدارا نکرده ای
چون دزد لامراد عسسها ندیده ای

بگذار فاش گویم و یک عمر گفته ام
همچون

حباب قدمت دریا ندیده ای

شاید بیک فریب جهان را عوض کنیم
اما چراغ روشن صهبا ندیده ای


حبیبه;896011 نوشت:
باسمه الحق

Reza-D;896108 نوشت:
بنام خدا

سلام
کاش شاعران توان مند سایت با نفس گرمشان، شعری در خیر مقدم برای شهید محسن حججی می سرودند.

ریحــانه الــنبی;946953 نوشت:
کاش شاعران توان مند سایت با نفس گرمشان، شعری در خیر مقدم برای شهید محسن حججی می سرودند

سلام
ممنون از این یادآوری بجا
خدا توفیق بدهد حتماً @};-

باسمه العظیم

عرض سلام و ارادت و تشکر از شما خواهر عزیز که واسطه ی خیر شدید.

ریحــانه الــنبی;946953 نوشت:
سلام
کاش شاعران توان مند سایت با نفس گرمشان، شعری در خیر مقدم برای شهید محسن حججی می سرودند.

آن علمدار که سر داد برای زینب

نام نیکوش در عرش است"فدای زینب"

پشت تابوتِ وی از خیل ملائک جا نیست

جنس او جنس دگر بود شبیه ما نیست

خیر مقدم چه بگویم؟که ملائک قالوا

ایُها العبد المجاهد مرحبا بک فادخلوا (1)

اگر توفیق باشد ادامه دارد.......

پ.ن

1-آلایه:"سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین"

فرشتگان به آنها گویند سلام بر شما که پاک بودید

پس برای همیشه وارد بهشت شوید.

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری

این شعر درباره غنیمت شمردن عمر

یا رب نظری بر من سرگردان کن

لطفی بمن دلشدهٔ حیران کن

با من مکن آنچه من سزای آنم

آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن
ابوسعید ابوالخیر

سلام بر شما
احسنت تبع شعریتون خوبه ادامه بدید حیفه.موفق باشید.@};-

[="Tahoma"][="DarkGreen"]از ویژگی‌های شخصیتی سکینه می‌توان به تسلط او بر فنون و ادب اشاره کرد.
سکینه در بلاغت و فصاحت نصیبی عظیم داشت.
او به جهت حزن و اندوه و مصیبت یا به واسطه رسیدن به اجر و ثواب مصیبت امام حسین(ع) اشعاری را سروده‌اند.
سکینه دختر امام حسین(ع) دارای اشعار و قصاید بسیاری در رثای پدر است که از جمله این اشعار قصاید زیر است:

[TD="class: b"]لا تعذلیه فهم قاطع طرقه[/TD]
[TD="class: b"]فغینه بدموع ذرف غدفه[/TD]
[TD="class: b"]ان الحسین غداة الطف یرشقه[/TD]
[TD="class: b"]ریب المنون فما ان یخطی الحدقه[/TD]
[TD="class: b"]بکف شر عبادالله کلهم[/TD]
[TD="class: b"]نسل البغایا و جیش المرق الفسقه[/TD]
[TD="class: b"]یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم[/TD]
[TD="class: b"]غذا و جلکم بالسیف قد صفقه[/TD]





ترجمه:
کسی را سرزنش مکن که راهش را گم کرده است، زیرا از چشمانش اشک فراوان می‌بارد.
در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد که خطا نمی‌رود و از حدقه چشم امام [سجاد(ع)] دور نمی‌شود.
این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و حرامزاده و خارج از دین و فاسق بودند. ای بدترین امت دلیل‌هایتان را در رستاخیز اقامه کنید شما برهانی ندارید زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»
[۳۲]

منبع
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=2]علاقه و محبت امام حسین(ع) به وی[/h] سکینه مورد علاقه و محبت بسیار پدر بزرگوارش امام حسین(ع) بود به گونه‌ای که در برخی از منابع نقل شده، امام(ع) در توصیف علاقه بسیار خود به او و مادرش رباب چنین سروده بود:

[TD="class: b"]لعمرک انّنی لاُحبّ داراً[/TD]
[TD="class: b"]أحبّهما و أبذل جلّ مالی[/TD]
[/TD]
[TD="class: b"]تکون بها سکینة و الرّباب
[/TD]
[TD="class: b"]و لیس لعاتب عندی عتاب

به جانت سوگند! خانه‌ای را که سکینه و رباب در آن باشند دوست دارم.
آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه می‌بخشم و هیچ سرزنش‌کننده‌ای حق سرزنش کردن ندارد.»[۱۰]
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]تاریخ نگاران و سیره نویسان از حضور سکینه در کربلا بارها یاد کرده‌اند. بنابر گزارشی، در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به اردوی خود بازگشت و با یکایک زنان اهل بیت وداع کرد و آن گاه نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه خیمه نشسته بود و می‌گریست و او را نیز به صبوری دعوت کرد.[۱۱] امام سکینه را در آغوش کشید و اشک از چشمان او پاک کرد و فرمود:

width: 60% align: center

[TR]
[TD="class: b"]سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی
[/TD]
[TD="class: b"]منک البکاء اذا الحمام دهانی
[TD="class: b"]لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة[/TD]
[/TD]
[TD="class: b"]مادام منی الروح فی جثمانی
[TD="class: b"]فاذا قتلت فانت اولی بالذی[/TD]
[/TD]
[TD="class: b"]تبکینه یا خیرة النسوان

[/TD]
[/TR]

ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.»[۱۲]
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]حيف كه نام سكينه با معناي روان شناختي و اش
در جامعه مهجور است
[/]

سلام بر شما
داداش رضا و داداش صادق ,خدا قوت
خیلی خوش ذوقید.احسنت به شعرا و کلکلاتون@};-@};-
التماس دعا

حامی;948327 نوشت:
حيف كه نام سكينه با معناي روان شناختي و اش
در جامعه مهجور است

از زبان امام حسین(ع):

مَرام کوفه و کوفی به قدر هجرت نیست
دل مهاجر من ، یک "مدینه" می‌خواهد

خبر ز رحم و مروت در این خلایق نیست
دِلِ حسین هم اینجا ، سکینه می‌خواهد

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]با سلام و احترام
ممنونم راهنماییم کنید اساتید بزرگوار
واقعا ممنونم نظرتون رو بگین و نیازی به اصلاحیات داره بگین

شعر بنده این هست »»» ( از زبان حضرت زهرا (س) )

سر ازقفا بریدنت
برات بمیره مادرت
بیا کنار من علی
گشته به خون گل پسرت

ای حسین ، این زمینو شرمنده نکن
سینه ی زهرا، از غم آکنده نکن ______> احساس میکنم این مصرع یکم جور نیست ریتمش ( تو قسمت از سکته داره)

از خون تو به صورتم میزنم
حالا دیگه تنهاترین مادر منم
با خواهرت تو رو صدا میزنم

حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای

کربُبَلا شروع شدش
منو زدن پیش علی
رقیه رو هی میزنن
میگن نگو همش علی

تو قتلگاه شنید لعین از غربت من ------------------> اینجا هم هر کار میکنم ریتم درست نمیشه کلمات جایگزینم خاطرم نمیاد
لرزه بیفتاد تنش از صحبت من ----------------------> همین طور اینحا

سنگ پراندن بر پیکر تو
اسب دواندن بر حنجر تو
وای میخندن بر خواهر تو

حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای

شب دهم تو کربلا
میام میون خیمه ها
زهیر میگه جونم فدا
فقط برا خون خدا

اکبر لیلا چند قطعه میون کربلا
اصغر بابا گشت ذبح عظیم نینوا

وقتی میره حسین من، رقیه خواب
سقا میون علقمه در پی آب
حسین میون قتلگاه کرده خضاب

حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای

سبک مورد نظر شعرش این »»»»

زیر عبا گرفتمت
تو رو نبینه مادرت
دستمو بردارم علی
جدا میشه دیگه سرت
ای خدا پدری رو شرمنده نکن
حرمله دیگه بسه به من خنده نکن

با دست خالی قبرتو میکنم
غریب ترین بابای عالم منم
با مادرت تو رو صدا میزنم
علی لای لای علی لای لای

دلم میسوزه واسه ی
مادر بیچارت علی
دق میکنه هی میبینه
خالی گهوارت علی
خاک کرببلا سوخت از غربت من
خون حنجر تو ریخت رو صورت من
نیومده خوشی دنیا به تو
داره میخنده کل صحرا به تو
به اسباشون آب دادن اما به تو
علی لای لای علی لای لای

دم غروب تو کربلا
میاد صدای گریه ها
برای نبش قبر تو
میان به پشت خیمه ها

عمر تو مثل گل کوتاهه چرا
روی نی سر طفل شیش ماهه چرا

کشتن شیرخواره نداره ثواب
روی نی سرت بسته میشه با طناب
خدا خدا برس به داد رباب

علی لای لای علی لای لای

و صوت سبک که با توجه به ریتم سبک گفتم شعر را:

www.rasekhoon.net).mp3" title="http://media.rasekhoon.net//006/Farsi/Project/12/hadadiyan/96/mehr/7.8/12_5_Saeed_Hadadiyan(Ruze_7_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3">http://media.rasekhoon.net//006/Fars...khoon.net).mp3

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]کسی نیست راهنمایی کنه ؟[/]

باسمه المجیب

عرض سلام و ارادت و همینطور تبریک به شما برای توفیق

ذکر و یاد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام

ashr;950201 نوشت:
سر ازقفا بریدنت
برات بمیره مادرت
بیا کنار من علی
گشته به خون گل پسرت

کلمات رنگی را عنایت بفرمائید:

بریدن می تواند با کلماتی مانند پریدن،دمیدن،خمیدن و دریدن هم قافیه باشد.

مادر با کلماتی مثل خواهر،یاور و ساغر

و پسر با کلماتی مانند پدر،حذر و سر هم قافیه اند.

بنابراین در سرودن شعر سعی بفرمائید هماهنگی قوافی را رعایت کنید.

ادامه دارد....

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

حبیبه;950252 نوشت:
کلمات رنگی را عنایت بفرمائید:

بریدن می تواند با کلماتی مانند پریدن،دمیدن،خمیدن و دریدن هم قافیه باشد.

مادر با کلماتی مثل خواهر،یاور و ساغر

و پسر با کلماتی مانند پدر،حذر و سر هم قافیه اند.

بنابراین در سرودن شعر سعی بفرمائید هماهنگی قوافی را رعایت کنید.

سلام و عرض ادب

جای سر و بریدن رو عوض کنن قافیه درست نمیشه؟

سر ازقفا بریدنت --> بریدن از قفا سرت.
برات بمیره مادرت
بیا کنار من علی
گشته به خون گل پسرت[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

علیکم السلام و رحمة الله

حق دوست;950264 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

سلام و عرض ادب

جای سر و بریدن رو عوض کنن قافیه درست نمیشه؟

سر ازقفا بریدنت --> بریدن از قفا سرت.
برات بمیره مادرت
بیا کنار من علی
گشته به خون گل پسرت

بله بسیار خوب.با این تغییرات قافیه درست می شود.

باسمه الذی علّم البیان

ashr;950201 نوشت:
ای حسین ، این زمینو شرمنده نکن
سینه ی زهرا، از غم آکنده نکن

احسنت بیت فوق از نظر قافیه صحیح است:

شرمنده،آکنده

ولی همانطور که خودتان هم تشخیص داده اید علاوه بر اینکه وزن شعر با ابیات قبل متفاوت است

کلمات درست کنار هم ننشسته اند لذا ریتم روانی ندارند کمی تغییر می تواند ضرب آهنگ شعر را

درست کند(البته اگر بخواهید وزن ابیات ابتدایی را حفظ کنید مجبورید قسمتهایی را حذف بفرماید)

به عنوان مثال:

زمینو شرمنده نکن

از غمم آکنده نکن

از آنجایی که فرمودید شعرتان از زبان مبارک حضرت زهرا سلام الله علیهاست

شاید حذف آن قسمتها بهتر هم باشد.

ادامه دارد.....

باسمه الذی علّم البیان

ashr;950201 نوشت:
از خون تو به صورتم میزنم
حالا دیگه تنهاترین مادر منم
با خواهرت تو رو صدا میزنم

حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای

در قسمت فوق مصرع اول و دوم هم قافیه اند ولی مصرع سوم و چهارم هم قافیه نیستند

اگر بخواهید مصرع"حسین ای....."را بین هر چند بیت تکرار کنید در نوحه خوانیها اشکالی ندارد

ولی یا مصرع سوم را حذف بفرمائید یا برای آن مصرعی هم قافیه بسرائید.

ادامه دارد.....

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]

حبیبه;950336 نوشت:
باسمه الذی علّم البیان

احسنت بیت فوق از نظر قافیه صحیح است:

شرمنده،آکنده

ولی همانطور که خودتان هم تشخیص داده اید علاوه بر اینکه وزن شعر با ابیات قبل متفاوت است

کلمات درست کنار هم ننشسته اند لذا ریتم روانی ندارند کمی تغییر می تواند ضرب آهنگ شعر را

درست کند(البته اگر بخواهید وزن ابیات ابتدایی را حفظ کنید مجبورید قسمتهایی را حذف بفرماید)

به عنوان مثال:

زمینو شرمنده نکن

از غمم آکنده نکن

از آنجایی که فرمودید شعرتان از زبان مبارک حضرت زهرا سلام الله علیهاست

شاید حذف آن قسمتها بهتر هم باشد.

ادامه دارد.....

با سلام و احترام
واقعا ممنونم ازینکه زمان میزارید و بنده رو راهنمایی میفرمایید واقعا ممنونم ....

امکان حذفش نیست ...و مشکل محتوایی نداره ... چون دقیقا این بیت و این ریتم باید باشه ...
مداح با سبک اصلی شعر با شعر بنده قرار هست بخونه ...[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]

حبیبه;950342 نوشت:
باسمه الذی علّم البیان

در قسمت فوق مصرع اول و دوم هم قافیه اند ولی مصرع سوم و چهارم هم قافیه نیستند

اگر بخواهید مصرع"حسین ای....."را بین هر چند بیت تکرار کنید در نوحه خوانیها اشکالی ندارد

ولی یا مصرع سوم را حذف بفرمائید یا برای آن مصرعی هم قافیه بسرائید.

ادامه دارد.....

شعر اصلی رو عنایت بفرمایید ملاحظه کنید بزرگوار
سه مصرعی هست این قسمت مصرع و باید این سه مصرع هم قافیه باشند ...
نوحه اصلی بر این سبک هست:

با دست خالی قبرتو میکنم
غریب ترین بابای عالم منم
با مادرت تو رو صدا میزنم
علی لای لای علی لای لای

[/]

باسمه الرحمن

سلام و عرض ارادت

ashr;950363 نوشت:
با سلام و احترام
واقعا ممنونم ازینکه زمان میزارید و بنده رو راهنمایی میفرمایید واقعا ممنونم ....

امکان حذفش نیست ...و مشکل محتوایی نداره ... چون دقیقا این بیت و این ریتم باید باشه ...
مداح با سبک اصلی شعر با شعر بنده قرار هست بخونه ...

اختیار دارید انجام وظیفه ی دوستی است.

اگر شعر،خاص نوحه خوانی سروده شده است مسئله متفاوت می شود

چون قالب نوحه با قالب اشعار سنتی و قوانین و قوالب آن فرق دارد.

در نوحه وزن تا حدّ زیادی وابسته به موسیقی کلام نوحه خوان است

پس اینکه تعداد کلمات هر مصرع با مصرع دیگر مساوی باشد خیلی مطرح نیست

نوحه خوان می تواند با کشش صدای خویش کمبود کلمات یک مصرع را نسبت به مصرع دیگر جبران کند.

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]

حبیبه;950365 نوشت:
باسمه الرحمن

سلام و عرض ارادت

اختیار دارید انجام وظیفه ی دوستی است.

اگر شعر،خاص نوحه خوانی سروده شده است مسئله متفاوت می شود

چون قالب نوحه با قالب اشعار سنتی و قوانین و قوالب آن فرق دارد.

در نوحه وزن تا حدّ زیادی وابسته به موسیقی کلام نوحه خوان است

پس اینکه تعداد کلمات هر مصرع با مصرع دیگر مساوی باشد خیلی مطرح نیست

نوحه خوان می تواند با کشش صدای خویش کمبود کلمات یک مصرع را نسبت به مصرع دیگر جبران کند.

دقیقا بزرگوار
مثلا در مصرع از عم آکنده نکن میتونه به لحنش اینو بدون هیچ مشکلی حل کنه

پس مشکلی نیست لحن رو رعایت کنه اینجور باشه؟[/]

باسمه الرحمن

ashr;950364 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

شعر اصلی رو عنایت بفرمایید ملاحظه کنید بزرگوار
سه مصرعی هست این قسمت مصرع و باید این سه مصرع هم قافیه باشند ...
نوحه اصلی بر این سبک هست:

با دست خالی قبرتو میکنم
غریب ترین بابای عالم منم
با مادرت تو رو صدا میزنم
علی لای لای علی لای لای

درست است که نوحه خوانی خیلی هم قاعده مند نیست ولی معمولا

در مراثی و سوگنامه ها اگر بخواهند بعد از چند بیت،یک تک بیت متفاوت استفاده کنند

از قالب ترکیب بند و یا ترجیع بند استفاده می کنند مانند ترکیب بند جناب محتشم:

از این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا حسین

و یا اینکه یک نیم مصرع بعد از یک بیت می آورند:

برخیزد از زمین، بر آسمان خروش
فریاد عدل و داد در کوفه شد خموش
تنهاترین امام خونش دهد پیام
تا آخرین نفس در راه حق قیام

به هر حال همانطور که عرض کردم نوحه خوانی به خصوص این روزها

ظاهرا خیلی هم تابع قوانین شعری نیست.

باسمه الجمیل

ashr;950366 نوشت:
پس مشکلی نیست لحن رو رعایت کنه اینجور باشه؟

حقیقتش فکر می کنم بستگی به هنر یا شاید فراست نوحه خوان داشته باشد.

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]

حبیبه;950367 نوشت:
باسمه الرحمن

درست است که نوحه خوانی خیلی هم قاعده مند نیست ولی معمولا

در مراثی و سوگنامه ها اگر بخواهند بعد از چند بیت،یک تک بیت متفاوت استفاده کنند

از قالب ترکیب بند و یا ترجیع بند استفاده می کنند مانند ترکیب بند جناب محتشم:

از این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا حسین

و یا اینکه یک نیم مصرع بعد از یک بیت می آورند:

برخیزد از زمین، بر آسمان خروش
فریاد عدل و داد در کوفه شد خموش
تنهاترین امام خونش دهد پیام
تا آخرین نفس در راه حق قیام

به هر حال همانطور که عرض کردم نوحه خوانی به خصوص این روزها

ظاهرا خیلی هم تابع قوانین شعری نیست.

یک دنیا تشکر بابت این موضوع که عنوان کردبن ...واقعا عالی و آموزنده بود...[/]

ashr;950201 نوشت:
سلام

سلام و عرض ادب
خوشحالم که سبک خود را پیدا کردید. این قدم مهمی است
سبک زیبایی هم هست. انشاالله موفق باشید گل

ashr;950201 نوشت:
شعر بنده این هست »»» ( از زبان حضرت زهرا (س) )

خانم "حبیبه" زحمت نقد را کشیدند ، بنده نکات تکمیلی را عرض میکنم
فقط امکان گوش دادن به فایلی که قرار دادید را ندارم

ashr;950201 نوشت:
سر ازقفا بریدنت
برات بمیره مادرت
بیا کنار من علی
گشته به خون گل پسرت

با توجه به سبک شما ، مشکلی ندارد
ولی اگر نکاتی که دوستان گفتند را اعمال کنید زیباتر می‌شود
(بریدن از قفا سرت.....)

ashr;950201 نوشت:
ای حسین ، این زمینو شرمنده نکن
سینه ی زهرا، از غم آکنده نکن ______> احساس میکنم این مصرع یکم جور نیست ریتمش ( تو قسمت از سکته داره)

بله درست متوجه شدید. ضمناً همانطور که خانم "حبیبه" گفتند چون از زبان خود حضرت زهرا(س) بیان میشود بهتر است ضمیر اول شخص به کار ببرید

ای حسین ، زمینو شرمنده نکن
سینه ام رو ، از غم آکنده نکن

ashr;950201 نوشت:
از خون تو به صورتم میزنم
حالا دیگه تنهاترین مادر منم
با خواهرت تو رو صدا میزنم

مصرع اول و سوم کاملاً هم وزن هستند اما مصرع دوم خیلی متفاوت است
قافیه ها هم با یکدیگر جور نیستند

یک نکته کلی عرض کنم و بعد ادامه شعر را توضیح می‌دهم
درست است که سرودن شعر برای مداحی نیاز به قاعده مندی زیاد ، مانند شعر کلاسیک ندارد
اما باید حواستان باشد که بیش از حد هم از تناسب خارج نشوید
چیزی که متاسفانه در اشعار مداحی جدید جا افتاده که فقط کنار هم گذاشتن کلمات را کافی می‌دانند

این موضوع را خانم "حبیبه" نیز سربسته اشاره کردند:


حبیبه;950367 نوشت:
به هر حال همانطور که عرض کردم نوحه خوانی به خصوص این روزها ظاهرا خیلی هم تابع قوانین شعری نیست

به عبارتی شما می‌توانید انتخاب کنید که مثل مداحی های امروز ، حداقل تناسب و قاعده را رعایت کنید
یا اینکه میزان تناسب و پایبندی به قواعد را مقداری بالاتر ببرید
و من با توجه به اشتیاق و البته دغدغه ای که در شما سراغ دارم ، احساس میکنم مسیر دوم مد نظرتان باشد

لذا پیشنهادم این است که فقط به گوش دادن به مداحی هایی که از اشعار بیش از حد عامیانه استفده می‌کنند اکتفا نکنید
همچنین سعی نکنید اشعارتان را فقط با آهنگ فلان مداحی تنظیم کنید. البته این هم خوب است اما کافی نیست

بلکه تلاش کنید با آهنگی که در ذهن خودتان هست شعر بسرائید. اینطوری وزن اشعار شما تقویت خواهد شد
همچنین به اشعاری مانند اشعار "جناب محمدرضا آقاسی" یا اشعار "مرحروم ابوالفضل سپهر" نیز گوش بدهید
بخصوص جناب سپهر که اشعار ایشان در عین سادگی و لفظ عامیانه ، از نظر رعایت قواعد بسیار خوب و آموزنده است

ashr;950201 نوشت:
کربُبَلا شروع شدش
منو زدن پیش علی
رقیه رو هی میزنن
میگن نگو همش علی

سعی کنید از کلمات و تلفظ‌هایی که در خانه ، اداره و خیابان بین مردم رد و بدل میشود استفاده نکنید. مثل اینها:
پدرم از کار
اومدش
کتاب رو خریدم
واسه تو

نکته بعد اینکه در موقع تمرین ، سعی کنید روی وزن و قافیه بیشتر کار کنید
اما در موقع سرودن شعر ، هرگز هرگز هرگز ، معنا را فدای وزن و قافیه نکنید!

برای آنکه در رساندن معنا و مفهوم قوی شوید ، از قدرت نقاشی استفاده کنید
یعنی اشعارتان را نقاشی کنید!

در نقاشی شما با رنگ آمیزی سعی میکنید حال و هوای صحنه را به بیننده منتقل کنید
مثلاً با رنگ های تیره ، صحنهء جدایی را تداعی می‌کنید. یا با رنگ های روشن ، بهار و شادی را نشان می‌دهید
در شعر هم همین کار را انجام بدهید با این تفاوت که بجای

"رنگ‌ها" باید از "کلمات" استفاده کنید

مثلاً:

رقیه رو هی میزنن
میگن نگو همش علی

خیلی ظاهری است و صرفاً دارد اتفاقی را خبر می‌دهد
اما می‌توانید با کمی تغییر و البته رنگ آمیزی happy ، آن را خیلی زیباتر و بامعناتر کنید. مثلاً:

رقیه رو هی میزنن

به جرم گفتن علی

مطلب بعد اینکه ارتباط بین ابیات و اتفاقات را بیشتر دقت بفرمائید
کربلا شروع شد.... منو زدن پیش علی
شعر دارد درمورد شروع کربلا حرف می‌زند ، بعد بدون هیچ پل ارتباطی ناگهان به گذشته و مدینه می‌رود

برای رفع این مشکل هم پیشنهادم این است که برای پرداختن به یک ماجرا ، لااقل دو بیت را اختصاص بدهید ، نه فقط یک مصرع کوتاه را
تا فرصت بیشتری برای شرح ماجرا داشته باشید. مثلاً به جای دو بیت اول می‌توانید اینطور بگوئید:

شیعه ها باید بدونن
کربلا اون روز شرو شد
(شرو = شروع)

که کبود این چهرهء من
با یه دست بی وضو شد (تشبیه چهرهء بی بی به قرآن که نباید بدون وضو به آن دست زد. یعنی جای دست ناپاک نیست)



و پس از این مقدمه که دلیل آغاز کربلا را شرح می‌دهد ، بگوئید:

دست بی وضو دوباره
اومده میون میدون

شده با سیلیِ این دست
گونهء رقیه پر خون



و به این شکل شما شنونده را از مدینه تا کربلا می‌برید و سیر ماجرا را برایش شرح می‌دهید

سلام باز همه چشم ما رو دور دیدن مشاعره شروع شد بیام دوباره شعر بگم ؟happyhappy:iran:

سلام و عرض ادب و احترام
از یه جای دور خودم رو به نت رسوندم و تشکر هاو صلوات دوستان رو دیدم ممنونم

امیدوارم بتونم امروز یه بیت شعر نیلگون بگم!!

نیست از شهد جنون هیچ نصیبی ما را ***************همه جا غربت و تنهایی و حیرت ما را

در همه شهر غریبیم و به این خوش هستیم ************که شده حضرت عباس مدافع ما را

ما همه واله و شیدا و هوادار توئیم ****************** تو بخوان جمله علمدار و مدافع ما را

از درون من دلخسته نداری خبری *************** عشق سرمایه ما بود و همین بس ما را

همه جا مانده راهیم به ارباب

حسین *****************قسمت میدهم اینگونه مرانی ما را

تا شدم بر افق نیلی تو محو شراب!****************** ای مددکار ،

حبابم ،تو مدد کن ما را

هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقیــــن از بند و از زنـــدان نترســـد
دل عـــاشـــــق بــود گــــرگ گرســـنـه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد بابا طاهر

باسمه الحسیب

مشورت با نفس

مشورت عاقل کند با نفسِ خویش

کای بد اندیشِ مجوسِ کفر کیش

تو بگو کاندر میانِ هر دو کار

تا کدامین را کنم؟رأیی بیار

زان سپس هر چه بگوید نفس،کن

خود بگوید این یکی کَأن لَم یَکُن(1)

پ.ن

1-(کَن لم یکن خوانده می شود)به معنای لغو شد،باطل شد

حبیبه;952593 نوشت:
تو بگو کاندر میانِ هر دو کار

تا کدامین را کنم؟رأیی بیار



گر همین یک توشه در بر داشتم
کارو بار خود خودم برداشتم

رای ما این بود در دهر سپنج
که خودم را واله می پنداشتم

واله و شیدای تندیس وقار
واله و شیدای رب ذوالجلال

لیک در بحبوحه جنگ و نبرد
نیک دانستم که هستم مرد جنگ!

مرد جنگی نیستم او واقف است
حرف ابجد را نمی دانم چه هست

هرگز اینجا دلبری نشناختم
روبه سوی معبدی دل باختم

معبد من کنه ذات اقدسش
شعر من تنبیه گویای تنش

تا دگر بیراهه بشناسد راه
پاش نگذارد همی در منجلاب

ای

حباب از درگه یزدان پاک
عذر خواه و عذرخواه و عذر خواه