جمع بندی چگونه به زنبور عسل وحی نازل شده!؟
تبهای اولیه
سلام
ارتباط و نشانه ای برای خردمندان در سوره نحل و وحی به اینجانور در کجاست!؟
راهنمایی فرمایید
سلامارتباط و نشانه ای برای خردمندان در سوره نحل و وحی به اینجانور در کجاست!؟
راهنمایی فرمایید
با سلام و عرض ادب
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید :«وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا ۚ يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی برگزین! سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، براحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که میاندیشند.(1)»
میدانیم در گلها و گیاهان، داروهای حیات بخشی نهفته است و جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیدهاند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل میکنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا به عسل منتقل شده و محفوظ میماند! و در این ماجرای برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت میآورند، که هم غذا، هم شفا و هم درس زندگی است.
از ایات یاد شده می توان برداشت کرد که حركت حيوانات در مسيرى كه خداوند برايشان انتخاب نموده است، حركت متواضعانه است. و از اعجاز خلقت قرار دادن يك كارخانه عسلسازى، در شكم حيوانى كوچك است .
افزون بر این خانهسازى، مومسازى و عسلسازى، در كنار زهرسازى، توسط حيوان كوچكى مثل زنبور، از نشانههاى قدرت الهى است و برای تمام کسانی که اهل فكر و انديشه باشند درسها و عبرتها نهفته است تا قدرت خداوند متعال را درک کنند و به عظمت آن پی ببرند .(2)
پی نوشت ها :
1. سوره نحل ، آیات 68 و 69 .
2. ر.ک: محسن قرائتی، تفسیر نور، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم، ج4، ص 548 .
سلام مجدد
طاعات و عبادات قبول
در فقه ما که وحی برای افراد خاصی هست، معصوم و انبیاء
مقام انسان وجن هم که از مرتبه دیگر موجودات بالاتر بود، پس وحی یا الهام چگونه مثال زده شده!؟
بهتر راهنمایی فرمایید
در فقه ما که وحی برای افراد خاصی هست، معصوم و انبیاءمقام انسان وجن هم که از مرتبه دیگر موجودات بالاتر بود، پس وحی یا الهام چگونه مثال زده شده!؟
وحی در لغت به معنی فهماندن مطلب به صورت سریع و پنهانی است. با کلام یا بی کلام و با رمز و اشاره. در اصطلاح شرعی و دینی وحی عبارت است از علومی که انسانی کامل از طریق غیر عادی ( غیر از راه حس و عقل ) و با ارتباط با غیب دریافت می کند. به وسیله فرشته باشد یا در بیداری باشد یا در خواب فرقی نمی کند . (1)
وحی بر چند نوع است. دو نوع از اقسام وحی عبارت است از :
1.وحی نبوت و تشریع
2. وحی به صورت خبر غیبی ،
وحی تشریعی وحی ای است که متضمن آموزه های دینی، چه به صورت احکام و یا غیر آن می باشد، ولی وحی اخبار غیبی دریافت هر گونه خبری را از غیب می گویند که از دید دیگران مخفی است .
وحی تشریعی که مختص به پیامبران است، با رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قطع شده است. هیچ بشری حتی امام معصوم نمی تواند دریافت کننده چنین وحی باشد ، ولی وحی نوع دوم مختص به پیامبران نیست . بقیه انسان ها اگر استعداد آن را در خود ایجاد کنند ،می توانند برخوردار از آن باشند. این نوع وحی در آیات قرآن بر غیر انبیا نیز صورت گرفته است، مانند مادر حضرت موسی و حضرت مریم .
امامان معصوم (علیهم السلام ) و یا برخی دیگر از انسان های والا مثل حضرت زهرا(سلام الله علیها) می توانند از آن برخوردار باشند، به این گونه از وحی، تحدیث و به کسی که براو وحی می شود محدث می گویند . در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) آمده است :
« ان اوصیاء محمد علیه و علیهم السلام محدثون ؛ (2)اوصیای محمد محدث اند ،یعنی صدای فرشته را می شنیدند، ولی خود او نمی دیده اند» .
نیزامام صادق ( علیه السلام ) در حدیث دیگر می فرماید : «فاطمة کانت محدثة و لم تکن نبیة ؛(3) فاطمه زهرا محدثه بوده است که صدای فرشته را می شنید ،ولی نبی نبود» .
وحی به معنای دوم در واقع الهام غیبی است . الهام نیز از جنس وحی است ،یعنی خبری است غیبی، ولی فرق آن با وحی این است که انسان فقط خبر را به صورت معنا دریافت می کند. درون خود می یابد که چیزی را می داند. توجه دارد که قبلا آن را نمی دانست ،ولی منشأ آن برای برخی معلوم نیست. در وحی هم معنا و هم لفظ و هم منشأ هر سه واضح است. انسان دارای وحی هم معنا را دریافت می کند . هم در برخی از اوقات لفظ را به همراه معنا دریافت می کند ؛ هم منشأ آن و سرچشمه آن را می شناسد. می داند که از کجا آن را دریافت کرده است .
واژه وحی در قرآن بر آنچه که نصیب مادر موسى شد، اطلاق شده، ولی مراد وحی به معنای الهام الهی است.
که اندیشه شیر دادن فرزند، به دریا افکندن او، نگران نبودن از سرنوشت فرزند، بازگشت حتمی او، پیامبری و رسالت او همه بر قلب مادر موسى الهام شد که از آن با کلمة «وحی» تعبیر شده است. تعبیر وحی به زنبور عسل نیز از این باب است یعنی وحی به معنای الهام است.(4)
پی نوشت ها :
1.راغب اصفهانی، مفردات راغب ، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1411 ق، ص 515.
2.شیخ کلینی، محمد بن یعقوب ، اصول کافی ،.نشر دار الکتب ا لاسلامیه، تهران، 1388 ق، ج 1 ،ص 177.
3.علامه مجلسی، محمد باقر ، بحارالانوار ،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 26 ،ص 791.
4.برای آگاهی بیشتر ر.ک: جوادی آملی، عبد الله ، وحی و نبوت در قرآن، ،نشر مرکز اسرا ،قم، 1383.ش، ص 82.
[="Tahoma"][="Navy"] ارتباط و نشانه ای برای خردمندان در سوره نحل و وحی به اینجانور در کجاست!؟ راهنمایی فرماییدسلام
سلام
وحی در این آیه به معنای لغوی آن(ارتباط و پیام رسانی پنهان) است نه معنای اصطلاحی( رابطه پنهانی خداوند یا فرشته با پیامبر برای ابلاغ رسالت و تعالیم دین)
البته نوعی از وحی جنبه فعلی دارد به این معنا که کننده کار بدون اینکه کار را از دیگری بیاموزد بطور خودکار و آگاهانه آنرا انجام می دهد مانند لانه سازی بعضی پرندگان که بعد از مرگ والدین خود و بدون آموختن از هم نوعان آنرا آنجام می دهند. زنبور عسل نیزساختن کندو در کوهها را بطور غریزی انجام می دهد و غریزه او همان وحی فعلی الهی به اوست.
اگر انسان درون و برون خود را پاک کند افعالی که مقتضای فطرت اوست بطور خودکار از او سر می زند. این همان نشانه الهی آیه است.
یا علیم[/]
[="Times New Roman"][="Navy"]با سلام ،
يک نکته علاوه بر نکاتي که دوستان عزيز متذکر شدند اينه که عبارت آيه کريمهي مورد بحث اينطوره که : «أوحیٰ ربّک»
خطاب در آيه کريمه متوجّه به شخص رسول اکرم صلی الله عليه وآله است،
يعني اين وحي و اين نشانهي الهي را هر کسي نميتواند درک کند، لذا خطاب را متوجّه آن جناب کرد، نفرمود «ربّکم»...
فتدبّر.[/]
پرسش :
ارتباط و نشانه ای برای خردمندان در سوره نحل و وحی به اینجانور در کجاست!؟در فقه ما که وحی برای افراد خاصی هست، معصوم و انبیاء مقام انسان وجن هم که از مرتبه دیگر موجودات بالاتر بود، پس وحی یا الهام چگونه مثال زده شده!؟
پاسخ :
وحی در لغت به معنی فهماندن مطلب به صورت سریع و پنهانی است. با کلام یا بی کلام و با رمز و اشاره. در اصطلاح شرعی و دینی وحی عبارت است از علومی که انسانی کامل از طریق غیر عادی ( غیر از راه حس و عقل ) و با ارتباط با غیب دریافت می کند. به وسیله فرشته باشد یا در بیداری باشد یا در خواب فرقی نمی کند . (1)
وحی بر چند نوع است. دو نوع از اقسام وحی عبارت است از :
1.وحی نبوت و تشریع
2. وحی به صورت خبر غیبی ،
وحی تشریعی وحی ای است که متضمن آموزه های دینی، چه به صورت احکام و یا غیر آن می باشد، ولی وحی اخبار غیبی دریافت هر گونه خبری را از غیب می گویند که از دید دیگران مخفی است .
وحی تشریعی که مختص به پیامبران است، با رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قطع شده است. هیچ بشری حتی امام معصوم نمی تواند دریافت کننده چنین وحی باشد ، ولی وحی نوع دوم مختص به پیامبران نیست . بقیه انسان ها اگر استعداد آن را در خود ایجاد کنند ،می توانند برخوردار از آن باشند. این نوع وحی در آیات قرآن بر غیر انبیا نیز صورت گرفته است، مانند مادر حضرت موسی و حضرت مریم .
امامان معصوم (علیهم السلام ) و یا برخی دیگر از انسان های والا مثل حضرت زهرا(سلام الله علیها) می توانند از آن برخوردار باشند، به این گونه از وحی، تحدیث و به کسی که براو وحی می شود محدث می گویند . در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) آمده است :
« ان اوصیاء محمد علیه و علیهم السلام محدثون ؛ (2)اوصیای محمد محدث اند ،یعنی صدای فرشته را می شنیدند، ولی خود او نمی دیده اند» .
نیزامام صادق ( علیه السلام ) در حدیث دیگر می فرماید : «فاطمة کانت محدثة و لم تکن نبیة ؛(3) فاطمه زهرا محدثه بوده است که صدای فرشته را می شنید ،ولی نبی نبود» .
وحی به معنای دوم در واقع الهام غیبی است . الهام نیز از جنس وحی است ،یعنی خبری است غیبی، ولی فرق آن با وحی این است که انسان فقط خبر را به صورت معنا دریافت می کند. درون خود می یابد که چیزی را می داند. توجه دارد که قبلا آن را نمی دانست ،ولی منشأ آن برای برخی معلوم نیست. در وحی هم معنا و هم لفظ و هم منشأ هر سه واضح است. انسان دارای وحی هم معنا را دریافت می کند . هم در برخی از اوقات لفظ را به همراه معنا دریافت می کند ؛ هم منشأ آن و سرچشمه آن را می شناسد. می داند که از کجا آن را دریافت کرده است .
واژه وحی در قرآن بر آنچه که نصیب مادر موسى شد، اطلاق شده، ولی مراد وحی به معنای الهام الهی است.
که اندیشه شیر دادن فرزند، به دریا افکندن او، نگران نبودن از سرنوشت فرزند، بازگشت حتمی او، پیامبری و رسالت او همه بر قلب مادر موسى الهام شد که از آن با کلمة «وحی» تعبیر شده است. تعبیر وحی به زنبور عسل نیز از این باب است یعنی وحی به معنای الهام است.(4(
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید :«وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا ۚ يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی برگزین! سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، براحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که میاندیشند.(5)»
میدانیم در گلها و گیاهان، داروهای حیات بخشی نهفته است و جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیدهاند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل میکنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا به عسل منتقل شده و محفوظ میماند! و در این ماجرای برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت میآورند، که هم غذا، هم شفا و هم درس زندگی است.
از ایات یاد شده می توان برداشت کرد که حركت حيوانات در مسيرى كه خداوند برايشان انتخاب نموده است، حركت متواضعانه است. و از اعجاز خلقت قرار دادن يك كارخانه عسلسازى، در شكم حيوانى كوچك است .
افزون بر این خانهسازى، مومسازى و عسلسازى، در كنار زهرسازى، توسط حيوان كوچكى مثل زنبور، از نشانههاى قدرت الهى است و برای تمام کسانی که اهل فكر و انديشه باشند درسها و عبرتها نهفته است تا قدرت خداوند متعال را درک کنند و به عظمت آن پی ببرند .(6)
پی نوشت ها :
1.راغب اصفهانی، مفردات راغب ، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1411 ق، ص 515.
2.شیخ کلینی، محمد بن یعقوب ، اصول کافی ،.نشر دار الکتب ا لاسلامیه، تهران، 1388 ق، ج 1 ،ص 177.
3.علامه مجلسی، محمد باقر ، بحارالانوار ،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 26 ،ص 791.
4.برای آگاهی بیشتر ر.ک: جوادی آملی، عبد الله ، وحی و نبوت در قرآن، ،نشر مرکز اسرا ،قم، 1383.ش، ص 82.
5. سوره نحل ، آیات 68 و 69 .
6.ر.ک: محسن قرائتی، تفسیر نور، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم، ج4، ص 548 .