جمع بندی بهره کشی جنسی از نوزاد دختر در اسلام

تب‌های اولیه

255 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

یکی دیگه.;979657 نوشت:
این موضوع مصلحت خودش یک دریایی است.چه کسی تشخیص میدهد که مصلحت چیست؟بطور مثال شاید پدری در فقر شدید است و توان سیر کردن شکم خانواده خود را ندارد دختران خود را در خردسالی به ازدواج در میاورد.حالا یا ... .

سلام علیکم

با توجه به شرایط امروز و لوله کشی آب من و شما برای رفع نیاز از چاه آب نمیکشیم .
فرض اول : اگر در بیابانی باشیم و تشنه و آبی نداشته باشیم و چاهی دیدیم قبول میکنیم مصرف کنیم .
فرض دوم : حال اگر در سطل یا دلو آبکشی ، موش یا حیوان مرده ای باشد چطور ؟
آیا آب رودور میریزیم و یا میجوشانیم و مصرف میکنیم ؟
فرض سوم : بر اینکه چاه نبود . مردابی بود . گندابی بود .
راهی برای استفاده از مرداب و گنداب هم هست و بلدیم یا باید از آن روش استفاده کنیم و از آب گنداب بخوریم یا باید از تشنگی مرد .

الان که در خانه نشسته ایم یکی بیاید بگوید این آب تطهیر شده و بهینه شده گنداب است بفرمائید نوش جان . همین نقدها را که در این پست نوشتید به او میگوئیم . چون اصلا شرایط مرگ و زندگی مطرح نیست . و اصلا مشکل بی آبی نداریم .

هرچند که این شرایط یک سری فرض بود ولی
روزیکه مردم کافر شوند یا ظاهرا مسلمان باشند ولی التزامی در انجام مسئولیت دینی خود ندشته باشند و حتی خلافش رو عمل کنند .
اون روز یتیم و ناتوان را مستحق مرگ میشوند و این رفتار و خواسته هنجار میگردد . در اون وقت گنداب بواسطه جبر اجتماعی و انتخاب آنها باعث اعتنام و شکر گزاری است.

فاتح;979765 نوشت:
سلام علیکم

روزیکه مردم کافر شوند یا ظاهرا مسلمان باشند ولی التزامی در انجام مسئولیت دینی خود ندشته باشند و حتی خلافش رو عمل کنند .
اون روز یتیم و ناتوان را مستحق مرگ میشوند و این رفتار و خواسته هنجار میگردد . در اون وقت گنداب بواسطه جبر اجتماعی و انتخاب آنها باعث اعتنام و شکر گزاری است.

با سلام

امروزه مردم یا کافر شده اند و یا اکثرا به ظاهر مسلمان هستن و فقط همرنگ جماعت هستند تا طرد نشوند ...

اما برای همون کافرا و به ظاهر مسلمون ها هم همین امروز بهره کشی جنسی از کودک نابالغ از لحاظ وجدانی امری قبیح است

همانگونه که کشتن یه کودک به صورت وجدانی امری قبیح است

این امور به فطرت انسان بر می گرده و به نظر من جز یه شبه انسان که مشکل روانی داره و فطرتش رو گم کرده، شخص دیگه ای نمی تونه از کودک نابالغ بهره جنسی ببره ...

فاتح;979765 نوشت:
سلام علیکم

با توجه به شرایط امروز و لوله کشی آب من و شما برای رفع نیاز از چاه آب نمیکشیم .
فرض اول : اگر در بیابانی باشیم و تشنه و آبی نداشته باشیم و چاهی دیدیم قبول میکنیم مصرف کنیم .
فرض دوم : حال اگر در سطل یا دلو آبکشی ، موش یا حیوان مرده ای باشد چطور ؟
آیا آب رودور میریزیم و یا میجوشانیم و مصرف میکنیم ؟
فرض سوم : بر اینکه چاه نبود . مردابی بود . گندابی بود .
راهی برای استفاده از مرداب و گنداب هم هست و بلدیم یا باید از آن روش استفاده کنیم و از آب گنداب بخوریم یا باید از تشنگی مرد .

الان که در خانه نشسته ایم یکی بیاید بگوید این آب تطهیر شده و بهینه شده گنداب است بفرمائید نوش جان . همین نقدها را که در این پست نوشتید به او میگوئیم . چون اصلا شرایط مرگ و زندگی مطرح نیست . و اصلا مشکل بی آبی نداریم .

هرچند که این شرایط یک سری فرض بود ولی
روزیکه مردم کافر شوند یا ظاهرا مسلمان باشند ولی التزامی در انجام مسئولیت دینی خود ندشته باشند و حتی خلافش رو عمل کنند .
اون روز یتیم و ناتوان را مستحق مرگ میشوند و این رفتار و خواسته هنجار میگردد . در اون وقت گنداب بواسطه جبر اجتماعی و انتخاب آنها باعث اعتنام و شکر گزاری است.


با عرض سلام
مطمین نیستم درست متوجه منظورتان شده باشم ولی اگه منظورتون اینه که روزی به این چنین حکمی نیاز خواهد بود عرض میکنم دین برای ارتقای بشر آمده است و علی القائده بشر روز به روز باید متعالی تر شود نه اینکه سقوط کند

یکی دیگه.;979657 نوشت:
این موضوع مصلحت خودش یک دریایی است.چه کسی تشخیص میدهد که مصلحت چیست؟بطور مثال شاید پدری در فقر شدید است و توان سیر کردن شکم خانواده خود را ندارد دختران خود را در خردسالی به ازدواج در میاورد.حالا یا پولی در قبال این کار میگیرد یا نمیگیرد .بهرحال باندازه یک نفر از بار اقتصادی خانواده کم شده است.اون دختر هم از لحاظ مادی شرایط بهتری خواهد داشت .اینجا مصلحت چیست و چه کسی آن را تشخیص میدهد.این دختر از لحاظ روحی آسیب خواهد دید چون در سنی که باید کودکی کند همسری میکند اگرچه محدود .چیزی که ذهن ،روان و هورمون های او هیچ توجیهی برایش ندارند.حال این آسیب تا چه حدی که باشد به عنوان عدم مصلحت تشخیص داده میشود؟
مطلب بعد اینکه دختری که از خردسالی خودش را در چنین شرایطی دیده و روانش در هم شکسته مگر چه رشد شخصیت و استقلال فکری وخود ارزشمندی و توان روحی ای دارد که در دادگاه در پی اثبات عدم رعایت مصلحتش بدود؟
در مورد مثالی که مطرح فرمودید واقعا این پدر با این کار خیالش از بابت آینده فرزندش راحت میشود؟از چه لحاظ خیالش راحت میشود؟از اینکه فرزندش با کسی ازدواج کند که اصلا معلوم نیست او را بتواند بپذیرد یا نه؟در این موضوع خیلی خیلی به اشکال میخوریم. مگر هر کس پدرش ظاهر الصلاح بود خودش هم صلاحیت خواهد داشت؟بعد از آن مگر هر کس انسان صالحی بود دختر باید او را به عنوان همسر بپذیرد؟چرا این پدر با وجود کراهت بر ازدواج خردسالان این کار را مصلحت میداند اما صلاح نمیداند که از همان دوست خود بخواهد دختر را به فرزندخواندگی بپذیرد و او خود در سنی که نیاز به ازدواج داشت ازدواج کند.

خود این آسیب روحی نداشتن برای دختر هم بخشی از مصلحت بلکه مهمترین مصلحت است...
هرگز کسی نگفته که مصلحت فقط در گرو حفظ مصالح مادی این دختر است! قطعا آسیب های روحی که این دختر می بیند هم باید لحاظ شوند...

ثانیا: اسلام هیچ توصیه ای در این رابطه ندارد ، فقط جواز است، یعنی سن ازدواج تعیین نکرده است؛ آنچه را که بنده هم عرض کردم فقط یک مثال بود، خیلی تعصبی روی مثال ندارم اما یک سوال از شما بپرسم آیا محال است موقعیتی پیش بیاید که واقعا مصلحت ازدواج بر مضراتش افزون باشد؟ اگر می فرمایید بله خب طبیعتا از نظر شما مصداقی برای این حکم اسلامی پیدا نمیشود، و اگر می فرمایید ممکن است پیدا شود پس حکم منطقی است.

در هر صورت ما در این خصوص نظر صریحی از اسلام نداریم که قائل به حرمت شویم، یک نهی وجود دارد که دلالت بر حرمت ندارد؛ و یک قاعده نفی ضرار که ضرری نباید متوجه دختر شود...
اما این بر عهده مراجع است که اگر تشخیص بدهند یک کار به خاطر تغییر شرایط اجتماعی نوعا مضر است خب میتوانند حکم به عدم جواز بدهند، همانطور که آیت الله مکارم معتقد هستند ازدواج خردسالان امروزه جایز نیست.

یکی دیگه.;980131 نوشت:
با عرض سلام
مطمین نیستم درست متوجه منظورتان شده باشم ولی اگه منظورتون اینه که روزی به این چنین حکمی نیاز خواهد بود عرض میکنم دین برای ارتقای بشر آمده است و علی القائده بشر روز به روز باید متعالی تر شود نه اینکه سقوط کند

سلام علیکم

این مساله توصیه نیست که دین دعوت به آن کرده باشد و آن را تعالی توصیف کرده باشد که بگوئیم دین باید باعث تعالی شود چرا چنین دعوتی کرده .

بنده هم در حدی نیستم علل الشرایع بحکم عقلانی بگویم آنچه که گفته شد بر اساس جهت جوامعی است که سرمایه مذهبند و لذت طلب . جهت این جوامع زمینه ساز یک رویکرد و جریان اجتماعی است که ممکن است شیوع و جوازش با توجه به این جهتگیریها محقق شود .
https://shafaqna.com/persian/general/item/53752-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%A6%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%B5%D8%AF-%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%86%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C

این جریانات در بین بشر با وجود باید نباید و حکم ادیان ابراهیمی بر حرمتش وجود دارد و ادبان بنا بر شرایط مقابله یا مهار میکنند .

بدتر از آن را هم میتواند در قالب رفتار فردی و جریان اجتماعی عادی شود . در این جریان پیشرفت الان حیوانات هم از دست جماعتی امنیت جنسی ندارند و منعی نیست و تبلیغش هم میکنند
...

در هر حال استاد توضیح دادند این مساله یک استنباط فقهی است . مساله مطرح شده اینچنین است که اگر عقد نکاح صورت گرفت منع تمتع جنسی باطل است . با ذکر قید آسیب ، جواز تمتع جنسی از شیرخوار برداشته میشود . مثل رای آیت الله شبیری زنجانی حفظهم الله که مطلق آسیب اعم از جسمی و روحی احتمالی را دال بر عدم هرگونه تمتع جنسی ذکر کردند یا
آیت الله مکارم با ادله ای دیگر اصلا اصل جواز نکاح با شیرخوار را مردود دانسته اند .

مسلم;980182 نوشت:
خود این آسیب روحی نداشتن برای دختر هم بخشی از مصلحت بلکه مهمترین مصلحت است..

با سلام و احترام
طبق حکم فقهی تشخیص مصلحت بر عهده پدر است.پدر که روانشناس نیست که بداند ازدواج برای کسی که نیازی به ازدواج ندارد چه عواقبی دارد.
در قوانین حقوقی بعد از بارها اصلاح ،که البته با قوانین فقهی تفاوت دارد، ازدواج قبل از 13 سالگی برای دختر منوط به مصلحت پدر و با اجازه ی دادگاه است.البته قانونگذار برای ازدواجی که بدون اذن دادگاه صورت گرفته باشد مجازاتی را تعیین نکرده است.حال با وجود سیر اصلاحاتی که در این امر وجود داشته است ،شما دقت بفرمایید به این جمله که در مقاله حقوقی
مطرح شده است:
[=arial]"همان‌گونه هم که در عمل مشاهده می‌شود، دادگاه صرفاً باملاحظه‌ وضعیت جسمانی صغیر و کسب آگاهی از دلایل تزویج به وسیله ولی، اجازه نکاح صادر می‌کند، بدون اینکه طرف عقد نکاح و شرایط عقد و مقدار مهر مورد توجه و بازرسی قرار گیرد."
وقتی دادگاه که متولی این امر است مصلحت روحی طفل را در نظر نمیگیرد،چه انتظاری از پدر عامی طفل میتوان داشت؟

مسلم;980182 نوشت:
اما یک سوال از شما بپرسم آیا محال است موقعیتی پیش بیاید که واقعا مصلحت ازدواج بر مضراتش افزون باشد؟ اگر می فرمایید بله خب طبیعتا از نظر شما مصداقی برای این حکم اسلامی پیدا نمیشود، و اگر می فرمایید ممکن است پیدا شود پس حکم منطقی است.

جناب استاد من اینجا نیستم تا نظر خودم را در مورد این موضوع بگویم.من به دنبال فهم نظر اسلام هستم.
من اگر بخواهم از نظر عقلی بگویم عرض میکنم که وقتی ازدواج در این سن،متناسب با نیاز روحی و جسمی طفل نیست ،ازدواج به سلامت روحی او لطمه میزند.در ثانی اهدافی که از ازدواج متصور است دست نمی یابد ،نوجوان تکامل عاطفی لازم برای ازدواج را ندارد چه برسد به طفل .بنابراین اگر بخواهیم مصلحت روحی طفل را لحاظ کنیم فکر میکنم یافتن چنین مصداقی محال است.
بر اساس آمار سال ۱۳۸۹، تعداد ۳۷۰۰۰ کودک ۱۰ تا ۱۸ ساله طلاق گرفته یا بیوه بوده‌اند. در هر سال ۸۰۰ دختر ۱۰ تا ۱۴ سال و ۱۵ هزار دختر ۱۵ تا ۱۹ سال در ایران طلاق گرفته‌اند. فقر مادی و باورهای سنتی علت این ازدواج‌های زودهنگام است.
مسلم;980182 نوشت:
و یک قاعده نفی ضرار که ضرری نباید متوجه دختر شود...

بله درسته ولی پدری که باید این نفی ضرر را تشخیص دهد در اکثر موارد ناآگاه است و عرف و شرایط خیلی از مناطق ،در عمل غالب بر این مصلحت میشود.
فسخ عقد هم همانطور که قبلا عرض کردم مشکل چندانی را در مورد دختران حل نمیکند.شهید ثانی در این زمینه میفرماید:«ضرر نکاح از طرف زن جبران نمیشود.نباید نکاح با مال مقایسه شود که ضرر آن آسان و قابل جبران و زیان آن قابل تحمل است»

مسلم;980182 نوشت:
اما این بر عهده مراجع است که اگر تشخیص بدهند یک کار به خاطر تغییر شرایط اجتماعی نوعا مضر است خب میتوانند حکم به عدم جواز بدهند، همانطور که آیت الله مکارم معتقد هستند ازدواج خ

وقتی یک مرجع در مقابل بقیه مراجع این حکم را میدهد ،تشخیص حقیقت مشکل خواهد بود برای کسی که قصد تفحص دارد.چرا اصل را بر عدم مصلحت قرار نداده اند و اگر موردی بود منوط به بررسی های تخصصی روانشناسی و با نظارت حاکم شرع ؟آیا مسئله ی کم اهمیتی است؟مخصوصا که تمام مراجع غیر از آیت الله مکارم بلوغ را همان نه سالگی میدانند.

فاتح;980211 نوشت:
این مساله توصیه نیست که دین دعوت به آن کرده باشد و آن را تعالی توصیف کرده باشد که بگوئیم دین باید باعث تعالی شود چرا چنین دعوتی کرده .

با سلام مجدد
عموم مردم ما حلیت را حمل بر توصیه میکنند.شما از بین یک گروه صد نفری سوال کنید به شما اطمینان میدهم که 95 نفر آنها بر این عقیده اند و در مواردی که خلاف شرع نیست میگویند وقتی خدا راضی است ما نباید کاسه ی داغتر از آش شویم.

با سلام و احترام

یکی دیگه.;980338 نوشت:
طبق حکم فقهی تشخیص مصلحت بر عهده پدر است.پدر که روانشناس نیست که بداند ازدواج برای کسی که نیازی به ازدواج ندارد چه عواقبی دارد.

حرف شما درست است، اما تشخیص مصلحت نیاز به روانشناسی ندارد وگرنه خود دختر هم چنین توانی نخواهد داشت؛ منظور همین تشخیص عرفی است که امروز هم دختران در سن ازدواج هم همان مصالح را در نظر میگریند.
بالاخره پدر معمولا بد دخترش را نمیخواهد، از سختی های ازدواج و مسئولیت های بعد از آن و مانند آن هم که خبر دارد، خب اینکه اجازه بدهد دخترش را در خردسالی ازدواج کند طبیعتا در گرو یک مصلحت مهمی است، مگر آنکه از آن دسته پدرانی باشد که صلاحیت حضانت ندارند.

البته یکی از فلسفه های حکومت دینی با قوانین اسلامی همین است که بر این رفتارها نظارت کند، وگرنه یک پدر حتی میتواند دختر بزرگش را به اجبار و از روی ظلم به عقد دیگری در بیاورد! این اختصاصی به دختر خردسال ندارد.

بنابراین اسلام برای این ازدواج دو فیلتر بسیار قوی که ترکیبی از عاطفه و عقل هستند گذاشته است:
اول مصلحت سنجی از دید پدر است، کسی که نزدیک ترین رابطه عاطفی با دختر را دارد و طبیعتا این محبت پدر و دختری و این عاطفه شدید تا حد بسیار زیادی مانع از ظلم به دختر و تصمیم گیری های ظالمانه خواهد شد.
و دوم: دادگاه صالح که با نگرش عقلانی و منطقی به این مسئله نگاه میکند و بر مصلحت سنجی پدر نظارت میکند.

ضمیمه شدن این دو به یکدیگر فیلتری میسازد که تقریبا ممکن نیست ازدواجی بر علیه دختر اتفاق بیفتد.

یکی دیگه.;980338 نوشت:
در قوانین حقوقی بعد از بارها اصلاح ،که البته با قوانین فقهی تفاوت دارد، ازدواج قبل از 13 سالگی برای دختر منوط به مصلحت پدر و با اجازه ی دادگاه است.البته قانونگذار برای ازدواجی که بدون اذن دادگاه صورت گرفته باشد مجازاتی را تعیین نکرده است.حال با وجود سیر اصلاحاتی که در این امر وجود داشته است ،شما دقت بفرمایید به این جمله که در مقاله حقوقی
http://hassani.ir/post/518
مطرح شده است:
"همان‌گونه هم که در عمل مشاهده می‌شود، دادگاه صرفاً باملاحظه‌ وضعیت جسمانی صغیر و کسب آگاهی از دلایل تزویج به وسیله ولی، اجازه نکاح صادر می‌کند، بدون اینکه طرف عقد نکاح و شرایط عقد و مقدار مهر مورد توجه و بازرسی قرار گیرد."
وقتی دادگاه که متولی این امر است مصلحت روحی طفل را در نظر نمیگیرد،چه انتظاری از پدر عامی طفل میتوان داشت؟

آنچه در نگاه اسلام مهم است رعایت مصلحت دختر و ضرر نداشتن برای اوست، و قطعا از نظر اسلام مصلحت ها و مفسده های روحی و روانی هم مهم و تأثیرگذار هستند و هیچ دلیلی بر نادیده گرفتن آنها نداریم.
ماده 1041 قانون مدنی هم این مصلحت سنجی را عام میداند که هم مصالح مادی و هم معنوی خردسالان را شامل میشود:
"عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر‌قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت‌ مصلحت با تشخیص دادگاه صالح"

در خصوص نکته ای که فرموده اید که عملا در دادگاه صرفا با ملاحظه وضعیت جسمانی صغیر و اطلاع از دلایل تزویج به وسیله ولی حکم میشود:
اولا خود این دلیل طلبی از پدر تا حد زیادی راهگشاست؛ پدری که دلیل موجه نداشته باشد نمیتواند چنین اذنی از دادگاه بگیرد.
ثانیا: اگر چنین روند عملی در دادگاه وجود داشته باشد که فقط با دیدن وضعیت جسمی کودک و شنیدن دلیل از پدر حکم کند قطعا اشتباه است، چون اولا قانون که عام است و ابایی از سوال در خصوص طرفین ازدواج و شرایط ایشان ندارد؛ و ثانیا اصلا کشف مصلحت بدون شناخت طرف مقابل که بچه قرار است به عقد او در بیاید ممکن نیست، اینجا مشکل از قانون نیست، اگر چنین چیزی هم اتفاق بیفتد مشکل از رفتار قاضی است.
البته بعید میدانم قاضی در صدور حکم از پدر این جزئیات مهم را نپرسد.

یکی دیگه.;980338 نوشت:
چرا اصل را بر عدم مصلحت قرار نداده اند و اگر موردی بود منوط به بررسی های تخصصی روانشناسی و با نظارت حاکم شرع ؟آیا مسئله ی کم اهمیتی است؟

بحث کم اهمیت بودن مطرح نیست، اما اصل قرار دادن چیزی دلیل میخواهد!
با توجه به شاخصه های متغیر و شرایط مختلف خانواده ها و فرزندان در اسلام برای ازدواج سن و سال تعیین نشده، خب در این صورت چطور میتوان اصل را بر عدم جواز گذاشت؟
اما آنچه که اسلام به عنوان شرط لحاظ کرده خودش کفایت میکند چون با نبود شرط انجام ازدواج جایز نیست. شرط مصلحت داشتن، و اینکه این ازدواج برای دختر ضرر نداشته باشد شرط کمی نیست!
آن روی سکه ی این حرف تقریبا همان میشود که شما به دنبال آن هستید، یعنی ازدواج خردسالان که خودشان نمی توانند تصمیم بگیرند جایز نیست، مگر به شرط مصلحت داشتن برای ایشان با تشخیص ولی و تأیید دادگاه صالح.

مسلم;980351 نوشت:
حرف شما درست است، اما تشخیص مصلحت نیاز به روانشناسی ندارد وگرنه خود دختر هم چنین توانی نخواهد داشت؛ منظور همین تشخیص عرفی است که امروز هم دختران در سن ازدواج هم همان مصالح را در نظر میگریند.

سلام و احترام
جناب استاد آیا مصلحت سنجی در ازدواجی در محدوده ی بلوغ با مصلحت سنجی در ازدواجی زیر سن بلوغ یکی است؟نه مطمئنا این همان تشخیص عرفی را نمی طلبد.آنجا میگویند ببینید طرف انسان معقولی است دیندار است اخلاقش خوب است؟ اهل حلال و حرام است و .....در ازدواج کودک چیزی که از اساس وجود ندارد عدم نیاز کودک به ازدواج است.بنابراین اصلا نمیرسیم به بخش تشخیص عرفی برای ازدواج.بنابراین این دو مقوله با هم فابل مقایسه نیستند.
مسلم;980351 نوشت:
ثانیا: اگر چنین روند عملی در دادگاه وجود داشته باشد که فقط با دیدن وضعیت جسمی کودک و شنیدن دلیل از پدر حکم کند قطعا اشتباه است، چون اولا قانون که عام است و ابایی از سوال در خصوص طرفین ازدواج و شرایط ایشان ندارد؛ و ثانیا اصلا کشف مصلحت بدون شناخت طرف مقابل که بچه قرار است به عقد او در بیاید ممکن نیست، اینجا مشکل از قانون نیست، اگر چنین چیزی هم اتفاق بیفتد مشکل از رفتار قاضی است.
البته بعید میدانم قاضی در صدور حکم از پدر این جزئیات مهم را نپرسد.

در این باره چیزی که لازم است عرض کنم اینست که آنچه که در مفاله فوق الذکر آمده است چنین است:"[=arial]مان‌گونه هم که در عمل مشاهده می‌شود، دادگاه صرفاً باملاحظه‌ وضعیت جسمانی صغیر و کسب آگاهی از دلایل تزویج به وسیله ولی، اجازه نکاح صادر می‌کند، بدون اینکه طرف عقد نکاح و شرایط عقد و مقدار مهر مورد توجه و بازرسی قرار گیرد. این رویه و استنباط از چند جهت قابل انتقاد است: اول اینکه احراز قابلیت جسمی صغیر برای نکاح و یا کهولت سن والدین صرفاً ممکن است مؤید عدم مفسدت در نکاح باشد بدون اینکه ملازمه با وجود مصلحت داشته باشد؛ ثانیاً، ممکن است اصل نکاح با مصلحت طفل مغایر نباشد، لیکن نکاح با شخص مقابل یا با شرایط راجع به مهر و شروط ضمن عقد نکاح برخلاف مصلحت طفل باشد و لازم است، دادگاه در مورد تمام امور مالی و غیرمالی نکاح و شخصیت و اوصاف شخص مقابل نیز تحقیق مقتضی انجام دهد و در صدور اجازه نکاح به قدر متیقن اکتفا کند؛ زیرا نکاح صغار حکمی خلاف قاعده و استثناست. ثالثاً این احتمال اقوی است که، باتوجه به تشخیص مصلحت به وسیله دادگاه صالح، صغیر قانوناً نتواند بعد از بلوغ و رشد مدعی فسخ نکاح بشود و یا به استناد عدم رعایت مصلحت، ادعای عدم نفوذ نکاح را داشته باشد. در این صورت شخص ناگزیر به تن دادن به ازدواجی می‌شود که بدون اراده او و بدون لحاظ مصلحت او، از حیث امور مالی و غیرمالی، منعقد شده است."


مسلم;980351 نوشت:
ینجا مشکل از قانون نیست، اگر چنین چیزی هم اتفاق بیفتد مشکل از رفتار قاضی است.

جناب استاد قانون اصلا درباره ی شرط اجازه ی دادگاه صالح جدیتی به خرج نداده است:همانطور که در پست قبل عرض کردم برای ازدواج با اذن ولی اما بدون موافقت دادگاه مجازاتی پیش‌بینی نشده و قانون ساکت است.چه برسد به اینکه بخواهد درباره ی مصادیق مصلحت جدیتی به خرج دهد.علاوه بر این بحث ما اساسا راجع به قانون جمهوری اسلامی نیست .راجع به حکم شیعه امامیه در این مورد است.
مسلم;980351 نوشت:
اما آنچه که اسلام به عنوان شرط لحاظ کرده خودش کفایت میکند چون با نبود شرط انجام ازدواج جایز نیست. شرط مصلحت داشتن، و اینکه این ازدواج برای دختر ضرر نداشته باشد شرط کمی نیست!

فکر میکنم بسیار بجاست که در این بخش و برای اظهار نظر درباره ی اینکه در سن قبل از بلوغ یعنی قبل از نه سالگی ازدواج برای دختر ضرر روحی دارد یا مصلحت روانی دارد یا خیر ،کارشناس محترم مشاوره وارد شوند.

مسلم;980182 نوشت:
اما یک سوال از شما بپرسم آیا محال است موقعیتی پیش بیاید که واقعا مصلحت ازدواج بر مضراتش افزون باشد؟ اگر می فرمایید بله خب طبیعتا از نظر شما مصداقی برای این حکم اسلامی پیدا نمیشود، و اگر می فرمایید ممکن است پیدا شود پس حکم منطقی است.

اما احکام و قوانین تابع مصلحت و مفسده عمومی است نه مورد خاص. این که ممکن است چنین بشود کافی نیست. وقتی غالبا مفسده دارد، تشریع و تقنینش روا نیست؛ حتی اگر بپذیریم به صورت نادر مصلحت دارد.
به نظرم بهتر است از نظر آقای مکارم دفاع کرد تا این که برای نظر سایر مراجع توجیهاتی گفت که اکثرا پذیرفتنی نیست.
این نکته هم مهم است که شاید در دورانی این حکم، مفسده غالب نداشت بلکه مصلحت غالبی داشت. بنابراین، بهتر است این حکم را ناظر به دوران خاصی بدانیم. در این صورت، کمتر کسی اشکال میکند و راحت تر می توان از این اشکال به احکام عبور کرد. به هر حال، ممکن است ساختار جسمی و روحی مردم عصر بعثت، متفاوت از ساختار جسمی وروحی زمان حاضر باشد. به همین جهت،حکمی برای آنها جایز بوده اما برای ما حرام است.

یکی دیگه.;980519 نوشت:
جناب استاد آیا مصلحت سنجی در ازدواجی در محدوده ی بلوغ با مصلحت سنجی در ازدواجی زیر سن بلوغ یکی است؟نه مطمئنا این همان تشخیص عرفی را نمی طلبد.آنجا میگویند ببینید طرف انسان معقولی است دیندار است اخلاقش خوب است؟ اهل حلال و حرام است و .....در ازدواج کودک چیزی که از اساس وجود ندارد عدم نیاز کودک به ازدواج است.بنابراین اصلا نمیرسیم به بخش تشخیص عرفی برای ازدواج.بنابراین این دو مقوله با هم فابل مقایسه نیستند.

بله میدانم این دو مقوله با هم تفاوت دارد، منتهی هیچکدام نیاز به روانشناسی ندارد، پدر واقعا مصلحت دختر ار می داند اگر به دلایل دیگری نخواهد آن را زیر پا بگذارد و صلاحیت حضانت داشته باشد واقعا می فهمد!
شما پدران جامعه را نگاه کنید، به خوبی احساسات و عواطف دخترانشان را میشناسند، و برایشان مهم است؛ پیوند عاطفی خوبی با هم دارند؛ هر چیزی که دختر کوچکشان را نگران کند از او دور میکنند!
اینطور نیست که گمان کنید پدران نمیتوانند دختران را درک کنند! من خودم دو تا دختر دارم میدانم در شرایط عادی محال است به چنین ازدواجی رأی مثبت بدهم.

یکی دیگه.;980519 نوشت:
حث ما اساسا راجع به قانون جمهوری اسلامی نیست .راجع به حکم شیعه امامیه در این مورد است

حکم اسلام عام است، این ازدواج در گرو مصلحت داشتن برای دختر است، و این مصلحت سنجی منحصر در مادیات نیست، بلکه قطعا هم از نظر روحی و هم از نظر مادی نباید مفسده آن بر مصلحتش غالب بوده یا حتی شاید بتوان گفت نباید برابر باشند!


یکی دیگه.;980519 نوشت:
فکر میکنم بسیار بجاست که در این بخش و برای اظهار نظر درباره ی اینکه در سن قبل از بلوغ یعنی قبل از نه سالگی ازدواج برای دختر ضرر روحی دارد یا مصلحت روانی دارد یا خیر ،کارشناس محترم مشاوره وارد شوند


بنده که در این شکی ندارم که عادتا مصلحت روحی و روانی ندارد؛ شما از ابتدا تا الان سخنان بنده را ببینید نگفته ام مصلحت دارد!
سخن در این است که شرایط به گونه ای شود که مصلحت مهمتری مطرح شود.

اینکه میگوییم مصلحت ازدواج برای دختر شرط است، یعنی وقتی شرایط را سبک سنگین میکنیم میبینیم مصلحت آن نسبت به مفسده اش میچربد.

احمدصابری;980788 نوشت:
اما احکام و قوانین تابع مصلحت و مفسده عمومی است نه مورد خاص. این که ممکن است چنین بشود کافی نیست. وقتی غالبا مفسده دارد، تشریع و تقنینش روا نیست؛ حتی اگر بپذیریم به صورت نادر مصلحت دارد.
به نظرم بهتر است از نظر آقای مکارم دفاع کرد تا این که برای نظر سایر مراجع توجیهاتی گفت که اکثرا پذیرفتنی نیست.
این نکته هم مهم است که شاید در دورانی این حکم، مفسده غالب نداشت بلکه مصلحت غالبی داشت. بنابراین، بهتر است این حکم را ناظر به دوران خاصی بدانیم. در این صورت، کمتر کسی اشکال میکند و راحت تر می توان از این اشکال به احکام عبور کرد. به هر حال، ممکن است ساختار جسمی و روحی مردم عصر بعثت، متفاوت از ساختار جسمی وروحی زمان حاضر باشد. به همین جهت،حکمی برای آنها جایز بوده اما برای ما حرام است.

بله ممکن است یک مسئله ای در گذشته مصادیق متعدد داشته باشد که مصلحت داشته اند، لذا حکم جواز منطقی بوده است؛ اما با گذشت زمان اکثر مصادیق آن مفسده دارند به گونه ای که مصادیق مصلحت دار آن نادر شده است؛ چون بالاخره حکم اسلام حکم بی قید و شرطی نیست، بلکه مقید به مصلحت است و این مصلحت امروزه بسیار نادر شده است؛ خب اینجا در صورتی که از حکم سوء استفاده میشود میتوان از باب پیشگیری از ظلم حکم به عدم جواز کرد مگر در شرایط خاص که البته این بحث دیگر یک بحث فقهی میشود و بر عهده مراجع عظام تقلید است.

مسلم;980823 نوشت:
پدر واقعا مصلحت دختر ار می داند اگر به دلایل دیگری نخواهد آن را زیر پا بگذارد و صلاحیت حضانت داشته باشد واقعا می فهمد!

با سلام مجدد
تمام صحبت در همین است که خیلی مواقع پدری فکر میکند مصلحت فرزند را درک میکند ولی ده سال بعد میفهمد که اشتباه کرده است.تازه ده سال بعد هم میگوید دخترم خودش ناسازگار بود وگرنه مادر من هم در ده سالگی ازدواج کرد مشکلی هم ایجاد نشد.
یا پدری که مشکلات پنهان روانشناختی دارد ،یا پدری که معتاد است،فقها نیامده اند تخصیص بزنند که اینگونه پدران حق ولایت قهری بر فرزند ندارند.
این است که شاهد چنین آماری هستیم:
[=iransans]سیدامیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی با انتقاد ازآمارهای منتشر شده سازمان ثبت احوال تهران مبنی‌بر وقوع حدود چهار هزار ازدواج بین 10 تا 14 سال و ازدواج حدود 75 دختر و پسر زیر 10 سال در سال 90 گفت: بر اساس قانون ازدواج دختران زیر 13 سال و پسران زیر 15سال تخلف است. به گفته او بررسی‌ها نشان می‌دهد که ازدواج دختران در سنین کودکی در خانواده‌هایی که پدر معتاد، بیمار روانی یا بی‌سواد باشد یا کودک تک‌والد یا والد ناتنی داشته باشد و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در سطح پایینی باشند، بیشتر است
https://article.tebyan.net/239366/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-10-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-
[=Times New Roman]به همین دلیل تعداد طلاق‌های سال 95 را به همسردار‌های سال 95 ارزیابی کردم و [=Times New Roman]بالاترین آمار برای زنان 10 تا 14 ساله به‌دست آمده است.[=Times New Roman] البته تعداد ازدواج در این رده سنی خیلی پایین است. بعد از گروه سنی 10 تا 14 ساله، زنان 15تا 19 ساله با 3.2 درصد و سپس گروه سنی زنان20 تا 24 ساله با 1.9 درصد است.
با وجودی که کمترین نرخ ازدواج در بین این گروه است بالاترین آمار طلاق متعلق به آنهاست
http://www.salamatnews.com/news/222588/4-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%B3%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF

مسلم;980823 نوشت:
سخن در این است که شرایط به گونه ای شود که مصلحت مهمتری مطرح شود.
اینکه میگوییم مصلحت ازدواج برای دختر شرط است، یعنی وقتی شرایط را سبک سنگین میکنیم میبینیم مصلحت آن نسبت به مفسده اش میچربد.

کاش یک مثال
مثلا درست است که بچه از لحاظ روحی نابود میشود اما در عوض.....
صحبت بنده ی حقیر این است که محال است کسی را در کودکی و قبل از بلوغ به دنیای بی معنای بزرگترها هل بدهند و او نابود نشود.
[=IRAN]"وی در خصوص پیامدهای روانی ازدواج کودک نیز اظهار کرد: شیوع اختلالات خلقی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس و اختلالات پانیک، فقدان رسیدن به استقلال شخصی و بلوغ فکری، جدایی از خانواده و دوستان، از دست دادن حمایت آنها همچنین از دست دادن آزادی تعامل با همسالان و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی، تضعیف فرصت‌های رشد و توسعه و طی کردن ناقص مراحل رشد روانی اجتماعی از پیامدهای روانی ازدواج کودکان است.(https://www.isna.ir/news/95092112286/%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
چه مصلحت بالاتری ممکن است وجود داشته باشد که وقوع این ضررها را تحت الشعاع قرار دهدو تحمل این ضررها را عقلایی،چیزی به ذهن بنده نمیرسد.(از نظر بنده این ضررها در حد احتمال نیست بلکه قطعی است،نظر کارشناس مشاوره را به همین دلیل اشاره کردم.)

یکی دیگه.;980906 نوشت:
با سلام مجدد
تمام صحبت در همین است که خیلی مواقع پدری فکر میکند مصلحت فرزند را درک میکند ولی ده سال بعد میفهمد که اشتباه کرده است.تازه ده سال بعد هم میگوید دخترم خودش ناسازگار بود وگرنه مادر من هم در ده سالگی ازدواج کرد مشکلی هم ایجاد نشد.
یا پدری که مشکلات پنهان روانشناختی دارد ،یا پدری که معتاد است،اسلام نیامده است تخصیص بزند که اینگونه پدران حق ولایت قهری بر فرزند ندارند.
این است که شاهد چنین آماری هستیم:
[=iransans]سیدامیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی با انتقاد ازآمارهای منتشر شده سازمان ثبت احوال تهران مبنی‌بر وقوع حدود چهار هزار ازدواج بین 10 تا 14 سال و ازدواج حدود 75 دختر و پسر زیر 10 سال در سال 90 گفت: بر اساس قانون ازدواج دختران زیر 13 سال و پسران زیر 15سال تخلف است. به گفته او بررسی‌ها نشان می‌دهد که ازدواج دختران در سنین کودکی در خانواده‌هایی که پدر معتاد، بیمار روانی یا بی‌سواد باشد یا کودک تک‌والد یا والد ناتنی داشته باشد و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در سطح پایینی باشند، بیشتر است
https://article.tebyan.net/239366/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-10-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-
[=Times New Roman]به همین دلیل تعداد طلاق‌های سال 95 را به همسردار‌های سال 95 ارزیابی کردم و [=Times New Roman]بالاترین آمار برای زنان 10 تا 14 ساله به‌دست آمده است.[=Times New Roman] البته تعداد ازدواج در این رده سنی خیلی پایین است. بعد از گروه سنی 10 تا 14 ساله، زنان 15تا 19 ساله با 3.2 درصد و سپس گروه سنی زنان20 تا 24 ساله با 1.9 درصد است.
با وجودی که کمترین نرخ ازدواج در بین این گروه است بالاترین آمار طلاق متعلق به آنهاست
http://www.salamatnews.com/news/222588/4-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%B3%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF

کاش یک مثال
مثلا درست است که بچه از لحاظ روحی نابود میشود اما در عوض.....
صحبت بنده ی حقیر این است که محال است کسی را در کودکی و قبل از بلوغ به دنیای بی معنای بزرگترها هل بدهند و او نابود نشود.
[=IRAN]"وی در خصوص پیامدهای روانی ازدواج کودک نیز اظهار کرد: شیوع اختلالات خلقی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس و اختلالات پانیک، فقدان رسیدن به استقلال شخصی و بلوغ فکری، جدایی از خانواده و دوستان، از دست دادن حمایت آنها همچنین از دست دادن آزادی تعامل با همسالان و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی، تضعیف فرصت‌های رشد و توسعه و طی کردن ناقص مراحل رشد روانی اجتماعی از پیامدهای روانی ازدواج کودکان است.(https://www.isna.ir/news/95092112286/%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
چه مصلحت بالاتری ممکن است وجود داشته باشد که وقوع این ضررها را تحت الشعاع قرار دهدو تحمل این ضررها را عقلایی،چیزی به ذهن بنده نمیرسد.(از نظر بنده این ضررها در حد احتمال نیست بلکه قطعی است،نظر کارشناس مشاوره را به همین دلیل اشاره کردم.)

سلام علیکم

آمار میگوید درصد ازدواج بین سنین ۱۰ تا ۱۴ سال بسیار پائین است . خب اینکه نشانه خوبی است . سوا از اینکه بسیاری از ازدواج ها در موضوع حضانت اتفاق می افتد .

خانواده هائی که سرپرستی کودکان را بعهده میگیرند جاری شدن عقد نکاح برای محرمیت دختر با مرد خانواده تنها راه محرمیت است که در سنین نزدیک به ازدواج طلاق فرزند خوانده اتفاق رایجی است . و البته موضوع پر بحث و جدلی هم هست .

این طلاق ها و ازدواج ها ثبت میگردد و افزون بر آمارهای ازدواج های سنین پائین با رقم پائینش میگردد و رشد طلاق بیشتر به چشم می آید .

لذا صرف استناد به ارقام ثبت احوال بدون توجه به جوانب دیگر مساله نتیجه درستی حاصل نمی آید . البته این را نمیشود انکار کرد که ازدواج در سنین پائین وجود دارد و با این مساله هم نمیتوان با ممانعت صرف برخورد کرد چون در آن صورت خرید و فروش کودکان شکل میگیرد و کودک از هر حق و حمایت قانونی ای محروم میگردد.

فاتح;980913 نوشت:
آمار میگوید درصد ازدواج بین سنین ۱۰ تا ۱۴ سال بسیار پائین است

سلام و عرض ادب
برادر گرامی نسبت به ازدواج ها در بقیه گروه های سنی پایین است وگرنه بنده این چند روز زیاد آمارها را زیر و رو کردم و واقعا دیگر طاقت ندارم و خسته شدم.اینها آمار کمی است؟:"[=iransans]در سال 89 ،حدود 7 هز ار و 200 ازدواج کودک 10 تا 14 سال در سیستان و بلوچستان صورت گرفته که بعد از آن استان خوزستان با5هزار و 200 ازدواج و سپس استان آذربایجان شرقی با بیش از 2 هزار و 600 ازدواج قرار دارد.[=iransans]البته این آمار در استان تهران نیز با هزار و200نفر رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهد. درباره ازدواج کودکان کمتر از 10 سال نیز ارقام540 نفر در سیستان و بلوچستان، 16 نفر در آذربایجان غربی و 34 نفر در خوزستان را شاهد هستیم."
https://article.tebyan.net/239366/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-10-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-

خیلی خیلی از این ازدواج ها بخاطر منعهای قانونی پنهانی انجام میشود و سالها بعد ثبت میشود.
ضمن اینکه در روستاهای ما بچه ها را با هم صیغه میکنند تا بعدا که به سن قانونی رسیدند ازدواج را ثبت کنند.بنابراین آمار خیلی بالاتر از این صحبت هاست.

فاتح;980913 نوشت:
خانواده هائی که سرپرستی کودکان را بعهده میگیرند جاری شدن عقد نکاح برای محرمیت دختر با مرد خانواده تنها راه محرمیت است که در سنین نزدیک به ازدواج طلاق فرزند خوانده اتفاق رایجی است . و البته موضوع پر بحث و جدلی هم هست .

وای خدای من عجب صحبتی میفرمایید؟؟!!من تابحال نشنیدم کسی چنین کاری بکند. برای محرمیت راهای زیادی هست.مثلا بچه را با پدر آن مرد ی که میخواهد پدر خوانده شود عقد میکنند آن هم موقت در حد ساعت،تا به آن مرد محرم شود.یا از طریق محرمیت رضاعی اقدام میکنند که مادرخوانده یا خواهر یا خواهر زاده ی او یا برادر زاده و ... به طفل شیر کامل دهد.
از این گذشته فرضا کسی از این راه بخواهد استفاده کند.دیگر چرا باید چنین ازدواجی را ثبت کند؟؟؟؟؟

به نظرم بحث را پیچیده میکنید سر کار خانم

ما به صورت مخصوص در آیات و روایات دلیلی بر بطلان چنین ازدواج نداریم؛ نه اینکه توصیه یا اجازه آشکاری هم در آیات و روایات آمده باشد
به همین خاطر فقها از بابت عموم ادله ازدواج و بی قید و شرط بودن آن نسبت به سن و سال چنین ازدواجی را جایز دانسته و از آن طرف به خاطر قواعدی چون قاعده لا ضرار آن را مشروط بر این دانسته اند که برای دختر یا پسر خردسال ضرر نداشته باشد.
از آنجا که محال نیست موردی پیدا شود که مصلحت چنین ازدواجی بیش از مضراتش باشد ولو آنکه انسان نتواند برای آن مثالی تعیین کند، باز هم فقها در حکم احتیاط میکنند و حکم به تحریم نمیدهند!(دقت کنید فقها از خودشان نمیتوانند حکم بدهند)!

مثلا همین حکم سیگار؛ علی رغم تأکیداتی که در پزشکی بر مضر بودن سیگار میشود، باز هم مراجع مشروط حکم کرده اند که اگر ضرر قابل توجهی داشته باشد حرام است!
اینکه ما چون نمیتوانیم مثالی برای ضرر نداشتن یک حکم تصور کنیم، حکم به حرمت کلّی آن بدهیم بر خلاف احتیاط در فتواست است.

با این اوصاف خلاصه مطلب این میشود که اگر حقیقت این باشد:

یکی دیگه.;980906 نوشت:
محال است کسی را در کودکی و قبل از بلوغ به دنیای بی معنای بزرگترها هل بدهند و او نابود نشود.

محال است این ازدواج از دیدگاه اسلام جایز باشد!!
حکم اسلام روشن است، و من و شما هم در حکم اسلام اختلافی نداریم؛ هر دو حکم اسلام را قبول داریم که ازدواجی که دختر را نابود کند، بلکه حتی ضرر قابل توجهی برای او داشته باشد قطعا از نظر اسلام جایز نیست.
اختلاف در این است که آیا نمیتوان واقعا فرضی را در نظر گرفت که این ازدواج مصلحت داشته باشد؟

ما در جایگاه یک فقیه حتی اگر چنین مصداقی به ذهنمان نمی آید باز هم باید از باب رعایت احتیاط حکم کنیم.

یکی دیگه.;980917 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر گرامی نسبت به ازدواج ها در بقیه گروه های سنی پایین است وگرنه بنده این چند روز زیاد آمارها را زیر و رو کردم و واقعا دیگر طاقت ندارم و خسته شدم.اینها آمار کمی است؟:"[=iransans]در سال 89 ،حدود 7 هز ار و 200 ازدواج کودک 10 تا 14 سال در سیستان و بلوچستان صورت گرفته که بعد از آن استان خوزستان با5هزار و 200 ازدواج و سپس استان آذربایجان شرقی با بیش از 2 هزار و 600 ازدواج قرار دارد.[=iransans]البته این آمار در استان تهران نیز با هزار و200نفر رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهد. درباره ازدواج کودکان کمتر از 10 سال نیز ارقام540 نفر در سیستان و بلوچستان، 16 نفر در آذربایجان غربی و 34 نفر در خوزستان را شاهد هستیم."
https://article.tebyan.net/239366/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-10-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-

خیلی خیلی از این ازدواج ها بخاطر منعهای قانونی پنهانی انجام میشود و سالها بعد ثبت میشود.
ضمن اینکه در روستاهای ما بچه ها را با هم صیغه میکنند تا بعدا که به سن قانونی رسیدند ازدواج را ثبت کنند.بنابراین آمار خیلی بالاتر از این صحبت هاست.

وای خدای من عجب صحبتی میفرمایید؟؟!!من تابحال نشنیدم کسی چنین کاری بکند. برای محرمیت راهای زیادی هست.مثلا بچه را با پدر آن مرد ی که میخواهد پدر خوانده شود عقد میکنند آن هم موقت در حد ساعت،تا به آن مرد محرم شود.یا از طریق محرمیت رضاعی اقدام میکنند که مادرخوانده یا خواهر یا خواهر زاده ی او یا برادر زاده و ... به طفل شیر کامل دهد.
از این گذشته فرضا کسی از این راه بخواهد استفاده کند.دیگر چرا باید چنین ازدواجی را ثبت کند؟؟؟؟؟

سلام علیکم

شما یکجا مشکل فرزندخواندگی را حل کردید و تمام حقوق ۳۱ گانه فرزند رو در حد یک عقد موقت یا محرمیت رضاعی تعریف کردید خواهرم .
مثلا
چطور یک عقد موقت و یا محرمیت رضاعی میتواند حق ارث ایجاد کند ؟
حتی اگر عقد فرزندخواندگی بنا بر نظریه حقوقی و ادله عقلی مورد قبول واقع شود از دایره عقود خارج نیست . این عقد یا بیع است یا عقد نکاح ، مسلما بیع محسوب نمیشود پس نکاح است و احکام نکاح بر آن مترتب

مسلم;980919 نوشت:
از آن طرف به خاطر قواعدی چون قاعده لا ضرار آن را مشروط بر این دانسته اند که برای دختر یا پسر خردسال ضرر نداشته باشد.

استاد گرامی من که فقیه نیستم.و چندان هم از زیر و بم قاعده ی لا ضرار مطلع نیستم. ولی از نظر عقلانی به نظرم میرسد قاعده ی لا ضرار اینجا نمیتواند عملا کاربرد داشته باشد.ضرری که الان مشهود نیست و چندین سال بعد آن هم به صورتهای پنهانی بروز میکند،به نظر متفاوت است.
انگار ضررهایی از نوع روحی روانی یا شخصیتی یا اجتماعی در فقه اسلام چندان به چشم فقهای ما نمیاید.مثلا برای نوعی ضرر فیزیکی خاص برای طفل قبل از بلوغ که توسط همسرش ایجاد شده است و باعث عدم توانایی خاصی میشود ،دیه ی یک انسان کامل را تعیین کرده اند ولی اگر کسی بگوید این ازدواج در آن سن باعث شده است من الان در بزرگسالی هیچ درکی نسبت به رابطه ی زناشویی نداشته باشم،برایش دیه ای تعیین نشده است.
یا مثلا کسی چند سال بعد از این ازدواج دچار بیماریهای روانی شود،خب احتمالش هست اگر هم این ازدواج انجام نمیشد باز همین مشکلات برایش پیش بیاید،یعنی اصلا عامل واقعی قابل پیگیری نیست.پس یقه ی کسی را هم نمیتوانیم بگیریم.بنابراین باید جمله ی قبلی ام را اصلاح کنم :شاید ضررهای روحی روانی قابل به چشم آمدن نباشد.قابل مستندسازی نیست.
بنابراین قاعده ی لاضرار در این مسئله چیزی است که عملا معطل میماند.

مسلم;980919 نوشت:
باز هم فقها در حکم احتیاط میکنند و حکم به تحریم نمیدهند!(دقت کنید فقها از خودشان نمیتوانند حکم بدهند)!

این رو در پاسخ پستهای قبلی هم خواستم بگویم.یعنی پناه بر خدا آیت الله مکارم ....؟!
مسلم;980919 نوشت:
اگر حقیقت این باشد:

نوشته اصلی توسط یکی دیگه.
محال است کسی را در کودکی و قبل از بلوغ به دنیای بی معنای بزرگترها هل بدهند و او نابود نشود.
محال است این ازدواج از دیدگاه اسلام جایز باشد!!


من باز هم میگویم من فقیه نیستم و خدای نکرده اصلا نمیخواهم بگویم حرفم بر طبق مبانی فقهی است.اما شاید اگر این کار منوط به تشخیص حاکم شرع میشد،آمار این همه آسیب خیلی پایین می آمد.
مسلم;980919 نوشت:
اینکه ما چون نمیتوانیم مثالی برای ضرر نداشتن یک حکم تصور کنیم، حکم به حرمت کلّی آن بدهیم بر خلاف احتیاط در فتواست است.

به خاطر ندارم چنین جراتی به خودم داده باشم که این رو ادعا کنم.یا اعتراضم این باشد که چرا نگفته اند حرام است.

فاتح;980928 نوشت:
شما یکجا مشکل فرزندخواندگی را حل کردید و تمام حقوق ۳۱ گانه فرزند رو در حد یک عقد موقت یا محرمیت رضاعی تعریف کردید خواهرم .
مثلا

عرض کردم برای محرمیت راههای زیادی هست.مثلا فلان یا بهمان.تعریف و تبیینی برای مساله ی فرزندخواندگی ارائه ندادم و تمام.
اینکه در فرزندخواندگی چطور حق ارث ایجاد میشود و ... مساله ی جدایی است.

یکی دیگه.;980932 نوشت:
استاد گرامی من که فقیه نیستم.و چندان هم از زیر و بم قاعده ی لا ضرار مطلع نیستم. ولی از نظر عقلانی به نظرم میرسد قاعده ی لا ضرار اینجا نمیتواند عملا کاربرد داشته باشد.ضرری که الان مشهود نیست و چندین سال بعد آن هم به صورتهای پنهانی بروز میکند،به نظر متفاوت است.
انگار ضررهایی از نوع روحی روانی یا شخصیتی یا اجتماعی در فقه اسلام چندان به چشم فقهای ما نمیاید.مثلا برای نوعی ضرر فیزیکی خاص برای طفل قبل از بلوغ که توسط همسرش ایجاد شده است و باعث عدم توانایی خاصی میشود ،دیه ی یک انسان کامل را تعیین کرده اند ولی اگر کسی بگوید این ازدواج در آن سن باعث شده است من الان در بزرگسالی هیچ درکی نسبت به رابطه ی زناشویی نداشته باشم،برایش دیه ای تعیین نشده است.

هرگز چنین چیزی که می فرمایید نیست!
اولا این عوارض روحی و روانی از همان ابتدای ازدواج اتفاق می افتد پس دلیلی برا نادیده گرفتن آن در فقه وجود ندارد.
ثانیا: چه کسی گفته اگر ضرری در آینده قرار است اتفاق بیفتد نادیده گرفته میشود؟
اینکه دختری همین الان با ازدواج دچار مشکلات روحی و روانی شده و با روحیات او در این سن سازگار نباشد یا اینکه مثلا الان شیرخواره است و چهار سالگی به این مشکلات مبتلا میشود در نگاه اسلام چه فرقی می کند؟!

یکی دیگه.;980932 نوشت:
این رو در پاسخ پستهای قبلی هم خواستم بگویم.یعنی پناه بر خدا آیت الله مکارم ....؟!

عرض کردم احتیاط در فتوا... نه اشتباه!
مثلا در حرمت همین سیگار ایت الله مکارم فرموده حرام است اما برخی مراجع احتیاط بیشتری کرده اند که اگر سیگار ضرر قابل توجهی داشته باشد حرام است، طبیعتا با توجه به مضرات فراوانی که امروز علم پزشکی در خصوص سیگار می گوید اگر واقعا این ضرر ها وجود داشته باشد نتیجه این دو فتوا یکی خواهد شد، یعنی از نظر همه مراجع جایز نخواهد بود.

اینجا هم آیت الله مکارم می گوید جایز نیست، بقیه مراجع می گویند اگر به مصلحت دختر نباشد جایز نیست، خب ما در خارج می بینیم که عمدتا ازدواج های بچه ها در خردسالی به مصلحتشان نیست، خب طبیعتا چنین ازدواج هایی جایز نخواهد بود...

یکی دیگه.;980932 نوشت:
من باز هم میگویم من فقیه نیستم و خدای نکرده اصلا نمیخواهم بگویم حرفم بر طبق مبانی فقهی است.اما شاید اگر این کار منوط به تشخیص حاکم شرع میشد،آمار این همه آسیب خیلی پایین می آمد.

بنده هم نمیخواهم بگویم حرف شما اشکال دارد؛ میخواهم بگویم اسلام نسبت به دغدغه به جای شما بی تفاوت نبوده است...
اصلا فلسفه حکومت اسلامی همین نظارت بر اجرای صحیح قوانین اسلامی است.
از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد که قانون قاطعی تصویب شود که این ازدواج ها در گرو تشخیص حاکم شرع بوده و بدون آن جایز نباشد، و حتی از پدر در صورت اعتیاد و مانند ان که به صورت شفاف حق دختر خردسالش را سلب کرده سلب حضانت شود و مسائلی مانند این؛ این احکام و ضمانت های قانونی برای اجرای درست آن و حفظ حقوق فرزندان مخالف نظر اسلام که نیست هیچ، بلکه مطلوب است.

بنابراین چنین ازدواج هایی از نظر برخی فقها که مطلقا جایز نمیدانند که تکلیفش روشن است؛ اما از نظر برخی مراجع دیگر که در گرو حفظ مصلحت دختر میدانند باید یک ساز و کار قوی قانونی چیده شود که بدون سهل انگاری و با قاطعیت تمام مسئله را مورد سنجش قرار داده و در جایی که چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی به ضرر دختر است با قاطعیت از ازدواج پیشگیری کنند ولو آنکه در 50 سال حتی یک مورد چنین ازدواجی پیدا نشود که واجد شرایط باشد.
چون مراجعی که ازدواج را جایز اما مشروط به حفظ مصلحت دختر دانسته اند نگفته اند که حتما یک مورد اینچنینی پیدا میشود، گفته اند اگر پیدا شد ازدواج جایز است اگر پیدا نشد که هیچ! مخالفتی ندارند!

[="Times New Roman"][="Black"]خیلی از نقدهایی که دوستان به اسلام و خدا دارند، نه در اسلام هست نه در ذات خداوند.

آنچه دوستان می بینند انسان های اطرافشان هستند نه خداوند و اسلام.

اون کسی که وقتی بفهمه بهش نیاز داری واست قیافه میگیره خدا نیست. انسان های اطرافمون هستند.

اون کسی که وقتی بفهمه دوستش داری وحشی میشه و ازت فاصله میگیره که بری بهش التماس کنی خدا نیست. انسان های اطرافمون هستند.

اون کسی که به دنبال آزار دادنه، دنبال لج و لجبازیه ، بی تفاوته، میگه هر بلایی میخواد سر مردم بیاد به درک، خدا نیست. انسان های اطرافمون هستند.

ما اینقدر از این آدم ها دیدیم و باهاشون کلنجار رفتیم فکر میکنیم خدا هم مثل اونها بی تفاوته. مثل اونها بیخیاله. مثل اونها لجبازه. ولی این خدا نیست.

من یک زمانی فکر میکردم آخوندها دزدن. ولی بعد فهمیدم دزدها رفتند آخوند شدن.

یعنی طرف قبل از طلبه شدنش پست و کثیف و دزد بوده و اگر طلبه هم نمیشد توی یه شغل دیگه دزدیشو ادامه می داد.

اون پدری که به دخترش ظلم میکنه و نماز شب هم می خونه.

اگر نماز شب هم نمی خوند اگر اهل مسجد و روزه هم نبود باز هم به دخترش ظلم میکرد.

اون پسری که ریش میزاره و تسبیح دستشه ولی باز هم دنبال هرزگی میره.

اگر مسجد هم نمی رفت ریش و تسبیح هم نداشت باز هم دنبال هرزگی میرفت.

اینکه چرا خداوند خیلی از مسائل رو می بینه و سکوت میکنه رو با یه مثال توضیح میدم.

چندین سال پیش که رفته بودم گواهینامه بگیرم. مربی که داشتم اصلا مربی خوبی نبود.

اصلا اجازه ی آزمون و خطا به من نمی داد. همش پاش روی کلاج و ترمز بود و خودش همه چیز رو کنترل میکرد.

بهش میگفتم آقا من اینجوری یاد نمی گیرم کنترل ماشین همش دست شماست.

میگفت نه یاد میگیری ببین چه خوب داری میری.

گفتم آقا منو مسخره کردی مگه من بچه ام که هندونه میزاری زیر بغلم. خودم دارم می بینم با یه ماشین بیست متر فاصله دارم شما زود ترمز میگیری.

خلاصه اینکه تا وقتی با اون بودم هیچی یاد نمی گرفتم. ظاهرا پشت فرمون بودم و هرکس از بیرون میدید فکر میکرد من دارم رانندگی میکنم.

ولی واقعیت چیز دیگه ای بود. من با هیچ چالشی مواجه نمی شدم برای همین چیزی یاد نمی گرفتم.

مجبور شدم مربیم رو عوض کنم.

باید نگاهمون رو به دنیا عوض کنیم و اونجوری ببینیم که خدا می خواد.

خدا مارو به این دنیا آورده که خودمون مشکلاتمون رو حل کنیم. خودمون بفهمیم. خودمون ضربه بخوریم. خودمون عبرت بگیریم.

خدا اون دختر مظلوم از دست پدرش نجات نمیده. چون این دنیا رو آفریده که ما با چالش مواجه بشیم.

من و شما باید به اون دختر کمک کنیم. ممکنه این وسط از پدرش سیلی بخوریم. پدرش شیشه های ماشینمون رو بشکنه.

و خیلی چیزهای دیگه. خب این تنها راه رشد کردنه. تنها راه پیشرفته.

اگر همش لقمه های آماده بزارن توی دهانمون که غذا خوردن یاد نمی گیریم.

بچه رو دیدید وقتی می خواد راه رفتن یاد بگیره. دو متر میره می خوره زمین. دست از دیوار میگیره دو متر دیگه میره می خوره زمین.

همینجوری اینقدر ادامه میده که دیگه زمین نمی خوره و راحت راه میره.

مطمئن باشید به همون اندازه که خدا نسبت به آسیب هایی که ما می بینیم به نظر بیخیال میاد و دخالتی نمی کنه.

صد برابرش نسبت به رشد و پیشرفت ما بیخیال هست. یعنی به هیچ عنوان مانع پیشرفت و رشد ما نمیشه.

این نکته رو برای این گفتم که برخی خیال میکنند خدا نمیزاره ما پیشرفت کنیم.

باور کنید منم قبلا اینجوری فکر میکردم. ولی وقتی خودم رو تغییر دادم و دیدم خدا مانع که نمیشه هیچ داره کمکم هم میکنه حسابی حال کردم.

نوع نگاهتون رو به زندگی و خدا و اسلام تغییر بدید. دنیارو اونجوری ببینید که خدا می خواد.

اون موقع می بینید که چقدر دنیا واستون زیبا میشه و توانمندی های خودتون رو میشناسید و حریص میشید به رشد و پیشرفت.

چون اون موقع می بینید که توان انجام و تغییر هرچیزی رو دارید.[/]

مسلم;980998 نوشت:
از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد که قانون قاطعی تصویب شود که این ازدواج ها در گرو تشخیص حاکم شرع بوده و بدون آن جایز نباشد، و حتی از پدر در صورت اعتیاد و

در فقه اسلامی، که اختیار ولی قهری در تزویج صغیر پذیرفته شده است، تشخیص مصلحت یا عدم مفسدت برای صغیر نیز به ولی واگذار شده است و حاکم صلاحیت در امر ولایت ندارد. تنها ضمانت اجرای تکلیف ولی به رعایت مصلحت عدم نفوذ نکاح ولایی است که از حدود مصلحت مولی علیه تجاوز شده است و شخص اخیر اختیار رد یا تنفیذ نکاح را بعد از بلوغ و رشد خواهد داشت (خویی؛ 1394 ه. ق296؛ موسوی خمینی؛ بی‌تا، 393 و 394).
http://hassani.ir/post/518

اولیاء عقد در تزویج ولائی عبارتند از پدر و جد پدری(46). بنابراین، مادر، جد مادری، حاکم شرع، برادر و عمو و دائی و اولاد آنها و ... هیچکدام ولایت بر تزویج ندارند.(47)و(48)

46- ر.ک: حکیم، سید محسن. مستمسک العروة، ج 14، ص 435 به بعد.
47- ر.ک: طوسی، محمد بن الحسن، کتاب النکاح کتاب الخلاف مسأله 16؛ و الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 4، ص 28 به بعد.
48- ر.ک: نجفی، محمد حسن. جواهر الکلام، ج 29، ص 414؛ و یزدی، سید محمد کاظم، کتاب النکاح، فصل فی الاحکام الدخول.

یکی دیگه.;981152 نوشت:
در فقه اسلامی، که اختیار ولی قهری در تزویج صغیر پذیرفته شده است، تشخیص مصلحت یا عدم مفسدت برای صغیر نیز به ولی واگذار شده است و حاکم صلاحیت در امر ولایت ندارد. تنها ضمانت اجرای تکلیف ولی به رعایت مصلحت عدم نفوذ نکاح ولایی است که از حدود مصلحت مولی علیه تجاوز شده است و شخص اخیر اختیار رد یا تنفیذ نکاح را بعد از بلوغ و رشد خواهد داشت (خویی؛ 1394 ه. ق296؛ موسوی خمینی؛ بی‌تا، 393 و 394).


بله درست است؛ بنده هم نگفتم که حاکم شرع صلاحیت ولایت بر فرزند داشته باشد یا به پدر و جد پدری ولایت بدهد! عرض بنده نظارت حاکم شرع بر إعمال این ولایت از سوی پدر است؛ حاکم شرع نظارت بر حُسن اجرای این ولایت دارد و حاکم شرع اگر دید این ولایت به خاطر اشتباه در تشخیص مصلحت، یا نداشتن شایستگی برای حضانت دارد منجر به ظلم به دختر میشود چه مانعی دارد که از آن پیشگیری کند؟ بله اگر حکم به مصلحت دختر بود ولایت پدر ثابت بوده و حاکم شرع نمیتواند این ولایت را نادیده بگیرد.

همانطور که دختر بزرگسالی که میخواهد ازدواجی انجام دهد و این ازدواج هم در نگاه عُرف و و عقلا به مصلحت اوست اما پدر مانع شده و اجازه نمیدهد اینجا دختر میتواند با مراجعه به حاکم شرع و تأیید این مصلحت از سوی حاکم شرع ازدواج کند.

مسلم;981197 نوشت:
همانطور که دختر بزرگسالی که میخواهد ازدواجی انجام دهد و این ازدواج هم در نگاه عُرف و و عقلا به مصلحت اوست اما پدر مانع شده و اجازه نمیدهد اینجا دختر میتواند با مراجعه به حاکم شرع و تأیید این مصلحت از سوی حاکم شرع ازدواج کند.

با سلام و سپاس

ببینید مسئله ولایت قبل از بلوغ و بعد از بلوغ با هم متفاوت اند.قبل از بلوغ مطلق و بعد از بلوغ نسبی است در باره ی نکاح.
-حق ولی در باب مخالفت با شوهر كردن دختر در حالت كودكی او مطلق و درباره كبیره باكره نسبی است.

-ولایت پدر بر دختر باكره ‏ای كه بالغه و رشیده باشد بنا بر اصحّ اقوال ثابت نیست.10 قول دومی این است كه ولایت را بنحو اشتراك برای هر دو (پدر و دختر) ثابت می‏داند و رضایت هر دو را در صحت عقد دخیل می‏داند .اکثر فقها قول اول را معتقدند.

-اذن ولی دختر بالغ كه برای نخستین بار شوهر می‏كند دارای چهار وصف اساسی است که یکی از آنها این است که
اختیار ولی‏ قهری مطلق نیست؛ یعنی دادگاه می‏تواند دلایل مخالفت ولی را در امر نكاح بررسی كند و موجه بودن یا نبودن آن را مشخص سازد. به همین دلیل ولی باید بتواند علت مخالفت خود را در دادگاه توجیه كند.

https://ius.center/fa/articles/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%DB%8C%D9%86.1691/

-فقهای امامیه به اجماع گفته ‏اند كه اگر ولی، دختر را از ازدواج با كفو با وجود تمایل دختر به ازدواج، عضل كند، ولایت او ساقط می‏شود و دختر در نكاح استقلال خواهد داشت

با وجود چنین گزاره هایی در فقه ، ازدواج باکره رشیده با اذن دادگاه مسلم است.

اما در مورد نکاح صغیر ظاهرا گزاره های فقهی به گونه ای متفاوت است.

-در مورد ولایت قهری پدر بر صغیر در امور حسبی هم وقتی ساقط میشود که ابتدائا عدم رعایت مصلحت صغیر توسط ولی ثابت شود.بعد از آن دادگاه اقدام به تعیین قیم یا ... میکند.احتمالا راجع به امور نفسی هم به طریق اولی همین گونه است.

-مشهور فقهای امامیه با استناد به اصل عدم ولایت و اصل عدم انتقال ولایت از ولی قهری به وصی قائل به ولایت وصی در امر نکاح نیست .
-مشهور فقهای امامیه قایل به ولایت حاکم هم نیست با توجه به اصل عدم و بی نیازی صغیر از چنین ولایتی.
-ولایت خصوصی تقدم دارد بر ولایت عمومی

و در آخر مخالفت شورای نگهبان با این امر:
- طرح اصلاح تبصره ماده ۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
ماده واحده. تبصره ذیل ماده۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۴/۸/۱۳۷۰ به شرح ذیل اصلاح می گردد:
تبصره. ازدواج دختر قبل از رسیدن به۱۵ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام شمسی منوط به تحصیل اجازه از دادگاه می باشد.
طرح۱۹ اصلاح تبصره ماده۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰ مصوب جلسه مورخ هشتم آبان ماه یك هزار و سیصد و هفتاد و نه مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ ۱۸/۸/۱۳۷۹ شورای نگهبان مطرح شد كه خلاف شرع شناخته شد. اصلاح دوباره ماده ۱۰۴۱ قانون مدني در سال ۸۱ اين پرسش‌ها در ذهن مطرح است كه آيا حكم جديد در مقام ابقاء ولايت در نكاح است، هر چند آن را در نظارت دادگاه قرار داده است و سن ازدواج قانوني افزايش يافته است، يا اين كه نهاد ولايت در نكاح منسوخ شده و تاسيس حقوقي اذن ولي در نكاح جايگزين آن شده است؟ به علاوه، معيار مصلحت كه محكمه بايد پس از احراز آن اقدام ولي را تاييد كند چيست؟ و ضمانت اجراي عدم رعايت مصلحت چه مي‌باشد؟ و آيا ادعاي عدم رعايت مصلحت بعد از رسيدن به سن بلوغ يا رشد نسبت به اصل نكاح يا مهر از زوج يا زوجه مسموع است يا خير؟

قسمت اول: ولايت در نكاح يا اذن ولي براي نكاح
مي‌دانيم يكي از احكام مسلم فقه شيعه كه مورد قبول فقه عامه نيز قرار گرفته، ولايت پدر و جد پدري در نكاح دختر و پسر صغير است؛ به اين معنا كه ولي قهري حق دارد مستقلاً فرزند صغير خود را تزويج كند و ايجاب يا قبول نكاح را به خود نسبت دهد، هر چند ولايت جد پدري از جانب پاره‌اي فقها مورد اشكال واقع شده است.
اين سابقه مسلم فقهي موجب مي‌شود كه ماده ۱۰۴۱ اصلاحي را در قالب نهاد ولايت در نكاح تفسير كنيم، مضافاً آن كه در صورت ترديد در قبول ولايت در نكاح، مطابق اصل ۱۶۷قانون اساسي بايد تعبيري را برگزيد كه با منابع معتبر اسلامي و فتاواي معتبر سازگار باشد و ضرورت اسلامي بودن تمام قوانين و مقررات كه در اصل چهارم قانون اساسي بر آن تاكيد و تصريح شده است، قوت اين نظر را دو چندان مي‌كند. علاوه بر اين، سياق تدوين و تنظيم ماده ۱۰۴۱ مصوب ۷۰ و اصلاحي ۸۱ و استفاده از واژه «اجازه» و «اذن» در ماده سابق و جديد نشان مي‌دهد كه هدف مقنن بيان نهاد ولايت در نكاح باشد، زيرا در ماده ۱۰۴۱اصلاحي سال ۷۰ نيز علي‌رغم استفاده از واژه «اجازه»، تمام حقوق دانان اختيار ولي قهري را به ولايت در نكاح تعبير مي‌كردند.

یکی دیگه.;981503 نوشت:
در مورد ولایت قهری پدر بر صغیر در امور حسبی هم وقتی ساقط میشود که ابتدائا عدم رعایت مصلحت صغیر توسط ولی ثابت شود


بنده که نمی گویم ولایت پدر را اسقاط کنیم!
میگویم آیا نظارت بر إعمال این ولایت خلاف شرع است؟ خصوصا در مسئله مهمی چون ازدواج خردسالان که اگر حقشان ضایع شود قطعا مورد رضایت شارع نیست؟!
حکومت اسلامی توان چنیناعمال قدرتهایی را برای اجرای بهتر قانون دارد و دلیلی هم برای رد آن از سوی شارع نداریم.

مثلا امروز اگرچه مثلا مرد در اسلامحق طلاق دارد اما باز دادگاه به این سادگی نمیپذیرد و قوانینی تعیین میوشد که مثلا به مشاوره بروند و اینها؛ خب اینها که به دنبال سلب حقی که اسلام تعیین کرده نیستند دنبال اجرای بهتر و یشگیری از آسیب های آن هستند.

مسلم;981546 نوشت:

بنده که نمی گویم ولایت پدر را اسقاط کنیم!
میگویم آیا نظارت بر إعمال این ولایت خلاف شرع است؟ خصوصا در مسئله مهمی چون ازدواج خردسالان که اگر حقشان ضایع شود قطعا مورد رضایت شارع نیست؟!
/quote]
منظور اینست که ابتدا به ساکن دادگاه نمی‌تواند دخالت کند.باید تضییع حقی صورت گرفته باشد تا حاکم شرع ولایت پیدا کند.این در مورد امورحسبی است. در مورد امور نفسی و نکاح صغیر که دادگاه حتی بعد از موت ولی هم ولایت ندارد.
در مباحث استاد جوادی آملی در مدرسه فقاهت داشتم مطالعه میکردم که فرموده بودند حاکم شرع تا امری روی زمین نمانده باشد ، ولایت ندارد. در جای ضروری ،او ولی است.

استاد لطف میکنید گزاره ی«ولایت خاص تقدم بر ولایت عام دارد » را برای بنده تفسیر بفرمایید؟

مسلم;981546 نوشت:
مثلا امروز اگرچه مثلا مرد در اسلامحق طلاق دارد اما باز دادگاه به این سادگی نمیپذیرد و قوانینی تعیین میوشد که مثلا به مشاوره بروند و اینها؛ خب اینها که به دنبال سلب حقی که اسلام تعیین کرده نیستند دنبال اجرای بهتر و یشگیری از آسیب های آن هستند.

در مورد مشاوره قبل ازطلاق این کار طبق نص قران انجام میشود. بر اساس آیه کریمه «و إن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً من اهله و حکماًاهلها إن یرید اصلاحاً یوفق االله بینهما إن االله کان علیماً خبیر »دادگاه از زوجین میخواهد داور معرفی کنند ا داور تعیین شده ی دادگاه را بپذیرند .اما موضوع اصلی اینست که نظریه داوری ضمانت اجرایی ندارد و دادگاه الزامی به اجرای آن ندارد.(همانطور که در موضوع مورد بحث ما قانون در مورد ازدواج صغیر بدون نظر و اذن دادگاه ساکت است)در دعوی طلاق به درخواست زوج،چنانچه داوران نظر خویش را بر امکان سازش بین طرفین اعلام نمایند، اما زوج مصر بهطلاق باشد، دادگاه نمیتواند با عدول از ماده 1133 قانون مدنی دعوی طلاق زوج را رد کند.

یکی دیگه.;981936 نوشت:
منظور اینست که ابتدا به ساکن دادگاه نمی‌تواند دخالت کند.باید تضییع حقی صورت گرفته باشد تا حاکم شرع ولایت پیدا کند.

دخالت نیست، نظارت است
قاضی نمیخواهد دخالت کند، فقط وجه این کار را سوال کرده و بر این إعمال ولایت نظارت میکند، اگر به حق بود که خب حق دخالت نداشته و اجازه ندارد ولایت پدر را سلب کند؛ اما اگر به ناحق بود اینجا خود اسلام به او حق داده که مانع شود، و از این ظلم پیشگیری کند.

یکی دیگه.;981936 نوشت:
استاد لطف میکنید گزاره ی«ولایت خاص تقدم بر ولایت عام دارد » را برای بنده تفسیر بفرمایید؟


باید پس و پیش عبارت را ببینم، اما آنچه به ذهنم میرسد این است که مدلول قاعده مثل همین موردی است که می فرمایید، یعنی کسی چون حاکم شرع که ولایت عام دارد در مباحث عمومی ولایت دارد لذا آن اموری که متولی خاصی ندارند را باید او سامان دهد، اما اگر یک امری متولی خاص دارد، مثلا پدری که سرپرست خانواده است، در این ولایت خاص بر حاکم شرع تقدم دارد و حاکم شرع نمیتواند ولایت او را سلب کرده یا نادیده بگیرد. بله اگر اثبات شد که صلاحیت إعمال ولایت ندارد و این ولایت او منجر به ظلم میشود حاکم شرع إعمال ولایت میکند.

مسلم;981944 نوشت:

دخالت نیست، نظارت است
[/quote
سلام و عرض ادب
همون نظارت. میگوید تا کاری روی زمین نمانده باشد حاکم شرع ولایت ندارد ،وقتی ولایت ندارد چطور نظارت کند؟
مسلم;981944 نوشت:

بله اگر اثبات شد که صلاحیت إعمال ولایت ندارد و این ولایت او منجر به ظلم میشود حاکم شرع إعمال ولایت میکند.

همین .اول باید اثبات شود که صلاحیت ندارد،بعد حاکم شرع اعمال ولایت میکند.تازه این رو در مورد امورحسبی مطمئنیم.در مورد امور نفسی،میگویند اگر پدر در قید حیات هم نباشد،حاکم شرع در مورد این امور ولایت بر صغیر ندارد ،چون اصولاً در این مورد صغیر نیازی ندارد و بنابراین کاری بر زمین نمانده است تا حاکم شرع ولایت پیدا کند. بنابراین مطمئن نیستم که حتی اگر عدم صلاحیت پدر هم اثبات شود حاکم شرع بتواند نظارت کند تا صغیر را نکاح دهند
از این گذشته چطور در امور نفسی عدم صلاحیت پدر باید ثابت شود؟ مثل امور حسبی و معاملات نیست که یک معامله ای انجام شده باشد و صغیر متضرر شده باشد تا برای مرتبه بعد از او سلب صلاحیت شود.تنها کاری که به نظر می‌رسد همین است که بعداً بتوان این نکاح را فسخ کرد.

وقتی شورای نگهبان این رو خلاف شرع دونستند،حتما یک دلیلی داشته است.بدون دلیل که نمیشود.

یکی دیگه.;983518 نوشت:
همون نظارت. میگوید تا کاری روی زمین نمانده باشد حاکم شرع ولایت ندارد ،وقتی ولایت ندارد چطور نظارت کند؟

اینکه با توجه به احتمال بالای مفسده آور بودن ازدواج های خردسالان بر إعمال ولایت پدر نظارت شود منافاتی با ولایت داشتن پدر ندارد! فکر نمی کنم دلیل شرعی بر نفی این نظارت یافت شود!

خودتان به خوبی متوجه احتمال بالای تحقق مفسده و ظلم در این ازدواج ها هستید، آیا در این صورت شرع راضی به نظارت بر إعمال این ولایت نباشد؟
وقتی آیت الله مکارم به خاطر این مفسده ها مطلقا ازدواج خردسالان را حتی با اجازه پدر جایز نمی دانند، چطور نظارت بر إعمال ولایت از سوی پدر غیر شرعی خواهد بود؟

یکی دیگه.;983518 نوشت:
وقتی شورای نگهبان این رو خلاف شرع دونستند،حتما یک دلیلی داشته است

شورای نگهبان چه چیزی را خلاف شرع دانسته اند؟
اگر منظورتان مصوبه مجلس ششم برای ممنوعیت ازدواج خردسالان است، باید عرض کنم شورای نگهبان با تعیین سن و عدم جواز مطلق آن مخالف بودند نه اینکه مخالف باشند از سوی حاکم شرع بر این مسئله نظارت شود.

مسلم;983523 نوشت:
اینکه با توجه به احتمال بالای مفسده آور بودن ازدواج های خردسالان بر إعمال ولایت پدر نظارت شود منافاتی با ولایت داشتن پدر ندارد! فکر نمی کنم دلیل شرعی بر نفی این نظارت یافت شود!

خودتان به خوبی متوجه احتمال بالای تحقق مفسده و ظلم در این ازدواج ها هستید، آیا در این صورت شرع راضی به نظارت بر إعمال این ولایت نباشد؟
وقتی آیت الله مکارم به خاطر این مفسده ها مطلقا ازدواج خردسالان را حتی با اجازه پدر جایز نمی دانند، چطور نظارت بر إعمال ولایت از سوی پدر غیر شرعی خواهد بود؟

شورای نگهبان چه چیزی را خلاف شرع دانسته اند؟
اگر منظورتان مصوبه مجلس ششم برای ممنوعیت ازدواج خردسالان است، باید عرض کنم شورای نگهبان با تعیین سن و عدم جواز مطلق آن مخالف بودند نه اینکه مخالف باشند از سوی حاکم شرع بر این مسئله نظارت شود.

سلام، فقط به آخرین سوال پاسخ دهید و سوال های میانی را رها کنید،

در شرع گفته می شود قصد انشا توسط
زن یا مزد لازم است تا عقد منعقد شود، آن وقت دختر خردسال و یا نوزاد قصد انشا چگونه باید انجام دهد؟ او اصلا می داند ازدواج یعنی چه؟ می داند قرار است چه بشود؟
چطور در معامله خرید و فروش مراجع باطل می دانند خزید و فروش خردسال را، چون قصد انشا نمی تواند داشته باشد
اما ازدواج و عقد او صحیح است!؟
نظرتان نسبت به این تناقض چیست؟

یکی دیگه.;980906 نوشت:
با سلام مجدد

[/COLOR]

با سلام خدمت شما
لطفا در کنار سایر بحث ها در این خصوص هم پاسخ یا نظر دهید:

در شرع گفته می شود قصد انشا توسط
زن یا مزد لازم است تا عقد منعقد شود، آن وقت دختر خردسال و یا نوزاد قصد انشا چگونه باید انجام دهد؟ او اصلا می داند ازدواج یعنی چه؟ می داند قرار است چه بشود؟
چطور در معامله خرید و فروش مراجع باطل می دانند خزید و فروش خردسال را، چون قصد انشا نمی تواند داشته باشد
اما ازدواج و عقد او صحیح است!؟
نظرتان نسبت به این تناقض چیست؟

در جستجو حقیقت;983549 نوشت:
در شرع گفته می شود قصد انشا توسط
زن یا مزد لازم است تا عقد منعقد شود، آن وقت دختر خردسال و یا نوزاد قصد انشا چگونه باید انجام دهد؟ او اصلا می داند ازدواج یعنی چه؟ می داند قرار است چه بشود؟
چطور در معامله خرید و فروش مراجع باطل می دانند خزید و فروش خردسال را، چون قصد انشا نمی تواند داشته باشد

با سلام و احترام
در معاملات هم ولی میتواند به جای خردسال در معامله ای که به مصلحت کودک است با مال او معامله کرده و قصد انشاء کند و صحیح است، این اختصاص به ازدواج ندارد.

شروحیل;978553 نوشت:
با سلام

دقیقا چرا باید فقه کلام گرا به این فرضیات .... برسد ....

از سر بی کاری ...

اگر وقت آزادشان را برای زحمت و تامین معاش صرف می کردند از سر بی کاری به طرح چنین فرضیات بی اساسی مشغول نمی شدند ....

یک ابله روانی می تواند با این فرضیه احمقانه با پولی که به یک پدر نیازمند می دهد رضایت او را جلب کرده و به اسم اسلام دست به جنایت بزند

عالمانی امثال .... (که از دشمنان اسلام خط می گیرند)

که جز برای مال دنیا برای هیچ چیز دیگری اهمیتی قائل نیستند هم این فرضیات احمقانه را تایید کنند

حکم اسلام همان شرط رضایت دو طرف عقد حقوقی است و علاوه بر ان رضایت ولی دختر
و بدون بلوغ جسمی و فکری امکان گرفتن رضایت از شخص نخواهد بود ...

مساله سرپرستی نیز نیاز به ازدواج ندارد ...

در پناه حق تعالی

واقعا خوب گفتی
موافقم

مسلم;983523 نوشت:
ا

شورای نگهبان چه چیزی را خلاف شرع دانسته اند؟
اگر منظورتان مصوبه مجلس ششم برای ممنوعیت ازدواج خردسالان است، باید عرض کنم شورای نگهبان با تعیین سن و عدم جواز مطلق آن مخالف بودند نه اینکه مخالف باشند از سوی حاکم شرع بر این مسئله نظارت شود.

سلام و احترام
مصوبه مجلس ششم ممنوعیت ازدواج خردسالان و عدم جواز مطلق آن نبود .مصوبه مجلس این بود که ازدواج دختر قبل از ۱۴ و پسر قبل از ۱۷ منوط به تحصیل اجازه از دادگاه باشد. و این فقط یک قید است.
اساسا اگر روند مذاکرات مجلس را در تصویب این مصوبه دنبال کنید می‌بینید که بحث اضافه کردن قید نظارت دادگاه است.

در جستجو حقیقت;983550 نوشت:
با سلام خدمت شما
لطفا در کنار سایر بحث ها در این خصوص هم پاسخ یا نظر دهید:

در شرع گفته می شود قصد انشا توسط
زن یا مزد لازم است تا عقد منعقد شود، آن وقت دختر خردسال و یا نوزاد قصد انشا چگونه باید انجام دهد؟ او اصلا می داند ازدواج یعنی چه؟ می داند قرار است چه بشود؟
چطور در معامله خرید و فروش مراجع باطل می دانند خزید و فروش خردسال را، چون قصد انشا نمی تواند داشته باشد
اما ازدواج و عقد او صحیح است!؟
نظرتان نسبت به این تناقض چیست؟


پدر ولایت دارد بر فرزند تا رسیدن به بلوغ.یعنی اولی است بر او نسبت به خودش.بنابراین این اشکال رفع میشود .کودک که قصد انشائ نمیکند ولی او قصد انشاء میکند.چه در معاملات چه نکاح.

یکی دیگه.;983953 نوشت:
مصوبه مجلس ششم ممنوعیت ازدواج خردسالان و عدم جواز مطلق آن نبود .مصوبه مجلس این بود که ازدواج دختر قبل از ۱۴ و پسر قبل از ۱۷ منوط به تحصیل اجازه از دادگاه باشد. و این فقط یک قید است.


من این مطلب را مدتی پیش خواندم اما الان هرچه گشتم پیدا نکردم، ولی تا آنجایی که یادم هست پس از کشیده شدن اختلاف بین مجلس ششم و شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت بنابراین شد که ازدواج دختر قبل از 14 سالگی و پسر قبل از 17 سالگی منوط به اجازه دادگاه باشد، وگرنه قبل از آن مجلس ششم بر نفی مطلق تأکید می کردند.

مسلم;983989 نوشت:

من این مطلب را مدتی پیش خواندم اما الان هرچه گشتم پیدا نکردم، ولی تا آنجایی که یادم هست پس از کشیده شدن اختلاف بین مجلس ششم و شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت بنابراین شد که ازدواج دختر قبل از 14 سالگی و پسر قبل از 17 سالگی منوط به اجازه دادگاه باشد، وگرنه قبل از آن مجلس ششم بر نفی مطلق تأکید می کردند.

خیر استاد اینطور نیست
[=nassim]ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی
[=nassim]مصوب ۲۱/۱۲/۱۳۱۳ [=nassim] ۳
[=nassim]ماده ۱۰۴۱. نكاح اناث قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام و نكاح ذكور قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام ممنوع است. معذ لك در مواردی كه مصالحی اقتضاء كند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محكمه ممكن است استثناء معافیت از شرط سن اعطاه شود ولی در هر حال این معافیت نمی تواند به اناثی داده شود كه كمتر از ۱۳ سال تمام و به ذكوری شامل گردد كه كمتر از ۱۵ سال تمام دارند.

قانون اصلاح موادی از قانون مدنی


[=nassim]مصوب ۱۴/۸/۱۳۷۰
[=nassim]ماده ۱۰۴۱. نكاح قبل از بلوغ ممنوع است.
[=nassim]تبصره. عقد نكاح قبل از بلوغ با اجازه ولی و به شرط رعایت مصلحت متوفى علیه صحیح مباشد.

این طرحی است که در مجلس ششم مطرح شده:

[=nassim]طرح اصلاح تبصره ماده ۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
[=nassim]ماده واحده. تبصره ذیل ماده۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۴/۸/۱۳۷۰ به شرح ذیل اصلاح می گردد:
تبصره. ازدواج دختر قبل از رسیدن به۱۴ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به۱۷ سال تمام شمسی منوط به تحصیل اجازه از دادگاه می باشد.

مسلم;983551 نوشت:
با سلام و احترام
در معاملات هم ولی میتواند به جای خردسال در معامله ای که به مصلحت کودک است با مال او معامله کرده و قصد انشاء کند و صحیح است، این اختصاص به ازدواج ندارد.

سوال این نبود
مهم نیست
به این دقت کنید :
مال کودک خود کودک نیست و میتواند با پول او معامله کند اما مگر میشود خود کودک ازدواج می کند اما دیگری برایش قصد انشا کند؟؟
پدر هم که با اموال کودک معامله می کند مشکل ندارد،
مال را در دست میگیرد در حین معامله قصد انشا کرده معامله انجام میشود ولی
در ازدواج طرفین عقد باید قصد انشا کنند مگر اینکه بگویی اینجا فرزند نقش همان اموال را دارد و پدر با قصد انشا میتواند او را به دیگری بدهد،
درست است؟
اگر این است پس شرط رضایت دختر بزرگ چرا مطرح شده ؟ او چه راضی باشد چه نه، پدر میتواند او را بدهد برود،
بر دختر بزرگسال هم ولایت دارد دیگر،

یکی دیگه.;983969 نوشت:
پدر ولایت دارد بر فرزند تا رسیدن به بلوغ.یعنی اولی است بر او نسبت به خودش.بنابراین این اشکال رفع میشود .کودک که قصد انشائ نمیکند ولی او قصد انشاء میکند.چه در معاملات چه نکاح.

مسلم;983551 نوشت:
با سلام و احترام
در معاملات هم ولی میتواند به جای خردسال در معامله ای که به مصلحت کودک است با مال او معامله کرده و قصد انشاء کند و صحیح است، این اختصاص به ازدواج ندارد.

سوال این نبود
مهم نیست
به این دقت کنید :
مال کودک خود کودک نیست و میتواند با پول او معامله کند اما مگر میشود خود کودک ازدواج می کند اما دیگری برایش قصد انشا کند؟؟
پدر هم که با اموال کودک معامله می کند مشکل ندارد،
مال را در دست میگیرد در حین معامله قصد انشا کرده معامله انجام میشود ولی
در ازدواج طرفین عقد باید قصد انشا کنند مگر اینکه بگویی اینجا فرزند نقش همان اموال را دارد و پدر با قصد انشا میتواند او را به دیگری بدهد،
درست است؟
اگر این است پس شرط رضایت دختر بزرگ چرا مطرح شده ؟ او چه راضی باشد چه نه، پدر میتواند او را بدهد برود،
بر دختر بزرگسال هم ولایت دارد دیگر،

یکی دیگه.;984005 نوشت:
خیر استاد اینطور نیست
ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی
مصوب ۲۱/۱۲/۱۳۱۳ ۳
ماده ۱۰۴۱. نكاح اناث قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام و نكاح ذكور قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام ممنوع است. معذ لك در مواردی كه مصالحی اقتضاء كند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محكمه ممكن است استثناء معافیت از شرط سن اعطاه شود ولی در هر حال این معافیت نمی تواند به اناثی داده شود كه كمتر از ۱۳ سال تمام و به ذكوری شامل گردد كه كمتر از ۱۵ سال تمام دارند.

خب همین؛ دقت بفرمایید در اینجا شرط سن به صورت مطلق آمده است: "معذلك در مواردی كه مصالحی اقتضاء كند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محكمه ممكن است استثناء معافیت از شرط سن اعطاه شود ولی در هر حال این معافیت نمی تواند به اناثی داده شود كه كمتر از ۱۳ سال تمام و به ذكوری شامل گردد كه كمتر از ۱۵ سال تمام دارند"

علاوه براینکه مبحث پیچیده ای نیست واقعا، عرض کردم از نظر شرعی نظارت مشکلی نداشته و ندارد؛ برگترین گواه بر آن هم فتوای آیت الله مکارم است که حتی بدون نظارت هم ازدواج خردسالان در شرایط امروز را جایز نمیدانند، طبیعتا وقتی حاکم شرع میتواند در مواقعی که احتمال بروز مفسده بالا و قابل توجه است اینچنیین إعمال ولایت کند، نظارت کردن که جای خود دارد!

در جستجو حقیقت;984024 نوشت:
سوال این نبود
مهم نیست
به این دقت کنید :
مال کودک خود کودک نیست و میتواند با پول او معامله کند اما مگر میشود خود کودک ازدواج می کند اما دیگری برایش قصد انشا کند؟؟
پدر هم که با اموال کودک معامله می کند مشکل ندارد،
مال را در دست میگیرد در حین معامله قصد انشا کرده معامله انجام میشود ولی
در ازدواج طرفین عقد باید قصد انشا کنند مگر اینکه بگویی اینجا فرزند نقش همان اموال را دارد و پدر با قصد انشا میتواند او را به دیگری بدهد،
درست است؟
اگر این است پس شرط رضایت دختر بزرگ چرا مطرح شده ؟ او چه راضی باشد چه نه، پدر میتواند او را بدهد برود،
بر دختر بزرگسال هم ولایت دارد دیگر،

برادر عزیز عقود تفاوتی ندارند، میتواند عقد بیع باشد یا عقد ازدواج؛ شخص در انشاء میتواند مال خودش را به ملکیت دیگری در بیاورد، یا خودش را به زوجیت دیگری دربیاورد این دو تفاوتی ندارد! نمیگوییم انسان مثل کالاست! میگوییم قصد انشاء در عقد است و بین بیع و ازدواج تفاوتی ندارد.
بنابراین همانطور که انسان میتواند به قصد انشاء مال یا نفسش را در عقود به ملکیت یا زوجیت دیگری در بیاورد، در ولایت همین قصد انشاء برای ولی نافذ خواهد بود.
اگر در معنای ولی دقت بفرمایید مسئله روشن میشود.

مسلم;984127 نوشت:
خب همین؛ دقت بفرمایید در اینجا شرط سن به صورت مطلق آمده است: "معذلك در مواردی كه مصالحی اقتضاء كند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محكمه ممكن است استثناء معافیت از شرط سن اعطاه شود ولی در هر حال این معافیت نمی تواند به اناثی داده شود كه كمتر از ۱۳ سال تمام و به ذكوری شامل گردد كه كمتر از ۱۵ سال تمام دارند"

علاوه براینکه مبحث پیچیده ای نیست واقعا، عرض کردم از نظر شرعی نظارت مشکلی نداشته و ندارد؛ برگترین گواه بر آن هم فتوای آیت الله مکارم است که حتی بدون نظارت هم ازدواج خردسالان در شرایط امروز را جایز نمیدانند، طبیعتا وقتی حاکم شرع میتواند در مواقعی که احتمال بروز مفسده بالا و قابل توجه است اینچنیین إعمال ولایت کند، نظارت کردن که جای خود دارد!


استاد اون ممنوعیت برای مصوبه سال ۱۳۱۳ هست.در پست قبل دو مصوبه یکی برای سال ۱۳۱۳ یکی برای سال ۱۳۷۰ و یک پیشنهاد اصلاحی بود که برای مجلس ششم بود. تاریخشو دقت بفرمایید.
اینکه یک مرجع جایز ندانسته اند نمی‌تواند دلیل باشد برای جواز نظارت.نمیشود بگوییم به مرگ گرفتند پس باید به تب راضی بشیم. به نظر منطقی نیست.

در جستجو حقیقت;984024 نوشت:
سوال این نبود
مهم نیست
به این دقت کنید :
مال کودک خود کودک نیست و میتواند با پول او معامله کند اما مگر میشود خود کودک ازدواج می کند اما دیگری برایش قصد انشا کند؟؟
پدر هم که با اموال کودک معامله می کند مشکل ندارد،
مال را در دست میگیرد در حین معامله قصد انشا کرده معامله انجام میشود ولی
در ازدواج طرفین عقد باید قصد انشا کنند مگر اینکه بگویی اینجا فرزند نقش همان اموال را دارد و پدر با قصد انشا میتواند او را به دیگری بدهد،
درست است؟
اگر این است پس شرط رضایت دختر بزرگ چرا مطرح شده ؟ او چه راضی باشد چه نه، پدر میتواند او را بدهد برود،
بر دختر بزرگسال هم ولایت دارد دیگر،

در مورد دختر بالغ ،پدر ولایت مطلق ندارد.بعضی فقها میگویند این ولایت مشترک است بین پدر ودختر. بعضی هم میگویند اصلا پدر ولایتی ندارد. بنده در پست های قبلیم راجع به این موضوع صحبت کردم.
علی ای حال در مورد دختر بالغ،پدر اذن میدهد برای نکاح.
ولی در مورد صغیر ،مسئله اذن نیست.مسئله ولایت است.پدر ولایت مطلق دارد و خود او قصد انشائ میکند.

یکی دیگه.;984229 نوشت:
استاد اون ممنوعیت برای مصوبه سال ۱۳۱۳ هست.در پست قبل دو مصوبه یکی برای سال ۱۳۱۳ یکی برای سال ۱۳۷۰ و یک پیشنهاد اصلاحی بود که برای مجلس ششم بود. تاریخشو دقت بفرمایید.

خب بله اما این قانون اصلاح شده است که بعدا به تصویب رسیده نه آن قانونی که شورا نگهبان با آن مخالفت میکرد، قبل از اصلاح آن بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف نظر بود، اتفاقا دعوا و اختلاف مجلس و شورای نگهبان هم روی همین تبصره بود:

ماده واحده. تبصره ذیل ماده۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۴/۸/۱۳۷۰ به شرح ذیل اصلاح می گردد:
تبصره. ازدواج دختر قبل از رسیدن به۱۵ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام شمسی منوط به تحصیل اجازه از دادگاه می باشد.
طرح۱۸ فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنى روز یكشنبه مورخ هشتم آبان ماه یك هزار و سیصد و هفتاد و نه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده

مهدی كروبی
رئیس مجلس شورای اسلامی

یکی دیگه.;984229 نوشت:
اینکه یک مرجع جایز ندانسته اند نمی‌تواند دلیل باشد برای جواز نظارت.نمیشود بگوییم به مرگ گرفتند پس باید به تب راضی بشیم. به نظر منطقی نیست.

آنچه موجب فعلیت یافتن ولایت عام میشود خطر مفسده است و در اینجا وجود دارد، من واقعا ابهامی نمی بینم.
اینکه بگوییم بگذاریم مفسده اتفاق بیفتد تا حاکم شرع حق ولایت پیدا کند خیلی ساده اندیشی و غیر منطقی است! حاکم شرع قطعا اجازه دارد در جایی که احتمال مفسده است ورود کند، اینجا دیگر واقعا امری بر زمین مانده و صرفا حیطه ولایت خاص نیست.

استناد بنده به فتوای آیت الله مکارم به عنوان یک مجتهد جامع الشرائط و مرجع تقلید برای اثبات شرعی بودن این مسئله است.
فتوای آیت الله مکارم گویای مجوزی حتی فوق نظارت است، یعنی عدم جواز یک حکم به خاطر احتمال بالای مفسده انگیز بودن؛ خب با این شرایط وقتی میتوان حکمی را به خاطر این احتمال مفاسد ممنوع کرد، چطور میتوان گفت نظارت بر آن غیر شرعی است؟

مسلم;984240 نوشت:
خب بله اما این قانون اصلاح شده است که بعدا به تصویب رسیده نه آن قانونی که شورا نگهبان با آن مخالفت میکرد، قبل از اصلاح آن بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف نظر بود، اتفاقا دعوا و اختلاف مجلس و شورای نگهبان هم روی همین تبصره بود:

متوجه منظورتون نشدم.برای ملاحظه ی سیر این موضوع این صفحه را ملاحظه بفرمایید.
http://www.hvm.ir/DetailNews.aspx?id=12667

آنچه موجب فعلیت یافتن ولایت عام میشود خطر مفسده است و در اینجا وجود دارد، من واقعا ابهامی نمی بینم.
اینکه بگوییم بگذاریم مفسده اتفاق بیفتد تا حاکم شرع حق ولایت پیدا کند خیلی ساده اندیشی و غیر منطقی است! حاکم شرع قطعا اجازه دارد در جایی که احتمال مفسده است ورود کند، اینجا دیگر واقعا امری بر زمین مانده و صرفا حیطه ولایت خاص نیست.

استاد بنده از نزد خودم که نگفتم بگذاریم مفسده اتفاق بیفتد بعد .در مورد امور حسبی صغیر همین گونه است.
اونجا هم احتمال مفسده هست .چرا ورود نمیکند؟میگذارند اول صغیر یک ضرر بزرگی بکند بعد وارد میشوند.فرضا این ضرر از بین رفتن بخش عظیمی از مال او باشد .چه کسی میخواهد این مال را برگرداند؟
در مورد نکاح هم تنها چیزی که من دیدم این بود که بعداً اگر ثابت شد به مصلحت نبوده فسخ کند.جایی ندیدم بگویند از اول حاکم شرع روی این تشخیص مصلحت نظارت بکند.

استناد بنده به فتوای آیت الله مکارم به عنوان یک مجتهد جامع الشرائط و مرجع تقلید برای اثبات شرعی بودن این مسئله است.
فتوای آیت الله مکارم گویای مجوزی حتی فوق نظارت است، یعنی عدم جواز یک حکم به خاطر احتمال بالای مفسده انگیز بودن؛ خب با این شرایط وقتی میتوان حکمی را به خاطر این احتمال مفاسد ممنوع کرد، چطور میتوان گفت نظارت بر آن غیر شرعی است؟


این ها دو مسئله ی متفاوت است.

یکی دیگه.;984611 نوشت:
استاد بنده از نزد خودم که نگفتم بگذاریم مفسده اتفاق بیفتد بعد .در مورد امور حسبی صغیر همین گونه است.
اونجا هم احتمال مفسده هست .چرا ورود نمیکند؟میگذارند اول صغیر یک ضرر بزرگی بکند بعد وارد میشوند.فرضا این ضرر از بین رفتن بخش عظیمی از مال او باشد .چه کسی میخواهد این مال را برگرداند؟
در مورد نکاح هم تنها چیزی که من دیدم این بود که بعداً اگر ثابت شد به مصلحت نبوده فسخ کند.جایی ندیدم بگویند از اول حاکم شرع روی این تشخیص مصلحت نظارت بکند.

خواهر گرامی این در گرو شرایط است
وقتی امروز مشاهده میشود که دختران از نظر جثه ضعیف تر شده اند، سن رشد و بلوغ عقلی بالا رفته است، و از آن طرف آمار طلاق در ازدواج های دختران در سنین پایین برخلاف گذشته بالاست، این خودش ولایت حاکم شرع را به فعلیت می رساند.
این تغییر شرایط به گونه ای است که از نظر برخی مراجع حتی حکم به عدم جواز هم غیر شرعی نیست چه برسد به اینکه نظارت غیر شرعی باشد!

مسلم;984636 نوشت:
خواهر گرامی این در گرو شرایط است
وقتی امروز مشاهده میشود که دختران از نظر جثه ضعیف تر شده اند، سن رشد و بلوغ عقلی بالا رفته است، و از آن طرف آمار طلاق در ازدواج های دختران در سنین پایین برخلاف گذشته بالاست، این خودش ولایت حاکم شرع را به فعلیت می رساند.
این تغییر شرایط به گونه ای است که از نظر برخی مراجع حتی حکم به عدم جواز هم غیر شرعی نیست چه برسد به اینکه نظارت غیر شرعی باشد!

از نظر مراجع بجز آیت الله مکارم که جثه ی ضعیف دختران نقشی در سن بلوغ شان ندارد.
اگر این ولایت به فعلیت رسیده است چرا مراجع اعلامش نمیکنند؟
چرا شورای نگهبان مخالفت کردند و طرح پیشنهادی مجلس به مجمع تشخیص مصلحت رفت؟

یکی دیگه.;984639 نوشت:
از نظر مراجع بجز آیت الله مکارم که جثه ی ضعیف دختران نقشی در سن بلوغ شان ندارد.
اگر این ولایت به فعلیت رسیده است چرا مراجع اعلامش نمیکنند؟
چرا شورای نگهبان مخالفت کردند و طرح پیشنهادی مجلس به مجمع تشخیص مصلحت رفت؟


ببینید آنچه که منطقی و بی نیاز از دلیل است این است که در جایی که احتمال ضایع شدن حق آن هم به نسبت بالا و آن هم نسبت به حقی بسیار مهم این احتمال وجود داشته باشد حکومت می تواند نظارت کند.
فتوای آیت الله مکارم اگر دلالت بر جواز این مسئله نباشد حداقل برای اینکه نشان دهد این مسئله یک مسئله مسلّم فقهی نیست کفایت می کند. من که نمیتونم از دیدگاه تک تک مجتهدین دفاع کنم!
نهایتا میتوان گفت این مسئله، یک مسئله مورد اختلاف بین فقهاست (که اگر درست تبیین شود بعید می دانم در جواز نظارت اختلافی باشد)

مسلم;984650 نوشت:

فتوای آیت الله مکارم اگر دلالت بر جواز این مسئله نباشد حداقل برای اینکه نشان دهد این مسئله یک مسئله مسلّم فقهی نیست کفایت می کند. من که نمیتونم از دیدگاه تک تک مجتهدین دفاع کنم!
)

سلام و احترام
درصورتیکه نسبت فتواهای موافق و مخالف برعکس بود تشخیص حق راحت تر بود.

"ببینید آنچه که منطقی و بی نیاز از دلیل است این است که در جایی که احتمال ضایع شدن حق آن هم به نسبت بالا و آن هم نسبت به حقی بسیار مهم این احتمال وجود داشته باشد حکومت می تواند نظارت کند."
باید دید اصلا حقی وجود دارد یا نه.

با سلام و احترام

یکی دیگه.;985032 نوشت:
درصورتیکه نسبت فتواهای موافق و مخالف برعکس بود تشخیص حق راحت تر بود.

"ببینید آنچه که منطقی و بی نیاز از دلیل است این است که در جایی که احتمال ضایع شدن حق آن هم به نسبت بالا و آن هم نسبت به حقی بسیار مهم این احتمال وجود داشته باشد حکومت می تواند نظارت کند."
باید دید اصلا حقی وجود دارد یا نه.

سرکار خانم به نظرم بی خودی بحث را مشکل و پیچیده می کنید، واقعا من ایرادی از نظر شرعی نمی بینم! شما از هر مرجع تقلیدی که میخواهید استفتاء کنید که آیا با وجود آمار گسترده ازدواج هایی که به مصلحت دختران نبوده، آیا نظارت حاکم شرع بر این اعمال ولایت پدر از نظر شرعی اشکالی دارد یا خیر! بعید می دانم حتی یک مرجع بگوید اشکال دارد.

مسئله نظارت است آن هم در جایی که با توجه به شرایط احتمال سوء استفاده بالاست، اسلام در این مسائل اینقدر خشک نیست! که بگوییم تا ظلمی اتفاق نیفتاده اجازه إعمال ولایت عام حتی برای نظارت بر إعمال ولایت خاص وجود ندارد! من واقعا تعجب می کنم!

موضوع قفل شده است