جمع بندی بررسی برخی فتاوای آیة الله صادقی تهرانی

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی برخی فتاوای آیة الله صادقی تهرانی

میخواستم نظر شما رو درباره ایته الله صادقی تهرانی بدونم چون ایشون فتوا هایی دادن که با نظر علمای دیگه فرق میکنه مثل اینکه تا زمانی که اب قلیل رنگ بو و مزه اش تغیر نکنه پاک است یعنی اب قلیل بر خلاف علما که میگن در صورت برخورد با نجاست نجس میشه و برای اثبات حرفش دلیل از قران هم میاره یا در مورد شهادت به امام علی در اذان میگن نباید گفت و حتی اینکه علمای بزرگی مثل شیخ صدوق و طوسی هم کسایی که در اذان شهادت به امام علی میگن رو لعن کردن و خیلی مسائل دیگه تکرار میکنم باز کنار حرفاش دلیل میاره

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

mohsen94;974264 نوشت:
میخواستم نظر شما رو درباره ایته الله صادقی تهرانی بدونم چون ایشون فتوا هایی دادن که با نظر علمای دیگه فرق میکنه مثل اینکه تا زمانی که اب قلیل رنگ بو و مزه اش تغیر نکنه پاک است یعنی اب قلیل بر خلاف علما که میگن در صورت برخورد با نجاست نجس میشه و برای اثبات حرفش دلیل از قران هم میاره یا در مورد شهادت به امام علی در اذان میگن نباید گفت و حتی اینکه علمای بزرگی مثل شیخ صدوق و طوسی هم کسایی که در اذان شهادت به امام علی میگن رو لعن کردن و خیلی مسائل دیگه تکرار میکنم باز کنار حرفاش دلیل میاره

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
اینکه آیت الله صادقی تهرانی در خصوص فتواهایشان از قرآن و روایات دلیل می آورند طبیعی است، چرا که نه تنها ایشان، بلکه هر فقیهی فتواهایش را از منابع دینی استنباط کرده است و طبیعتا برای دیدگاهش دلایلی از قرآن و سنت دارد. بنابراین اینکه فتوای یک فقیه مستند به آیات و روایات باشد، به این معنا نیست که فتوای دیگران مستند به آیات و روایت نباشد، این استناد به قرآن و سنت در فتوای تمام مراجع وجود دارد.

نکته دوم:
تأکید ایشان بر محوریت قرآن برای استنباط احکام به گونه ای روایات را به حاشیه برده است، ایشان روایاتی که حتی با ظهور آیات سازگاری نداشته باشند را کنار می گذارد در حالی که از دیدگاه مشهور مراجع کنار گذاشتن روایات دلیل محکم تری می طلبد.

نکته سوم:
اما در مورد دو فتوایی که از ایشان اشاره فرموده اید به نکاتی اشاره می کنیم:

الف) نجس نشدن آب قلیل با برخورد به نجاست
روایات متعددی در این رابطه وجود دارد که برخورد نجاست با آب قلیل را موجب نجس شدن آن آب دانسته اند، که شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه جلد اول، صفحه 150 در این رابطه باب گشوده است به نام: "بَابُ نَجَاسَةِ مَا نَقَصَ عَنِ الْكُرِّ مِنَ الرَّاكِدِ بِمُلَاقَاةِ النَّجَاسَةِ لَهُ إِذَا وَرَدَتْ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ يَتَغَيَّر"

که در میان آنها هم روایات صحیح وجود دارد و هم موثق که ما به چند نمونه اشاره می کنیم:

1- «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ وَ هُوَ يَتَوَضَّأُ فَتَقْطُرُ قَطْرَةٌ فِي إِنَائِهِ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ قَالَ لا»؛ علی بن جعفر می گوید از برادرم موسی بن جعفر(ع) سوال کردم اگر از دماغ مردی در حال وضو گرفتن خون بیاید و یک قطره از آن در ظرف آب وضو بیفتد آیا وضو با آن آب صحیح است؟ امام(ع) فرمودند: خیر.(شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص151)

2- «سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مَعَهُ إِنَاءَانِ فِيهِمَا مَاءٌ وَقَعَ فِي أَحَدِهِمَا قَذَرٌ لَا يَدْرِي أَيُّهُمَا هُوَ وَ لَيْسَ يَقْدِرُ عَلَى مَاءٍ غَيْرِهِ قَالَ يُهَرِيقُهُمَا جَمِيعاً وَ يَتَيَمَّم‏» سماعه می گوید از امام صادق(ع) در مورد مردی سوال کردم که دو ظرف آب دارد و در یکی از آنها نجاست افتاده اما نمیداند کدام است و دسترسی به آب دیگری هم ندارد. امام(ع) فرمود: هر دو را دور بریزد و تیمم کند.(همان، ص151)

خب روشن است که اگر ملاک نجس شدن آب قلیل تغییر طعم و بو و رنگ بود که ظرف نجس قابل تشخیص می بود! و در غیر این صورت هر دو پاک می بود.
3- «إِذَا أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ تَغْسِلَهَا فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَ فِيهَا شَيْ‏ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ» امام صادق(ع): هنگامی که دستت را پیش از آنکه بشویی در ظرف آب فرو بردی اشکالی ندارد مگر آنکه به بول یا منی آلوده شده باشد؛ پس اگر دستت را که آلوده به اینهاست در آب فرو بردی آن آب را دور بریز.(همان، ص152)
البته روایات دیگری هم وجود دارد که به همین مقدار بسنده میشود، میتوانید به آدرسی که داده شده مراجعه بفرمایید.

ب) شهادت به ولایت امیرالمومنین(ع) در اذان
در خصوص شهادت ثالثه(1) هم باید دقت کرد اینکه شیخ صدوق و شیخ طوسی شهادت به ولایت امیرالمومنین(ع) در اذان را نپذیرفته و حتی مرتکبین آن را لعنت کرده باشند دلیل بر صحت فتوای ایشان نمیشود! نظر یک متخصص و پافشاری بر آن که دلیلی بر رد نظر سایر متخصصین نمیشود! خصوصا در صورتی که نظر مشهور، نظر سایر مراجع باشد.
هم مراجع معتقد به جواز شهادت ثالثه در اذان، و هم مراجع مخالف آن هیچ کدام معصوم نیستند و هر دو نظرشان را از آیات و روایات می گیرند، پس نظر یکی را نمیتوان ردی بر نظر دیگری به شمار آورد.

علاوه بر اینکه مراجعی که شهادت ثالثه را در اذان جایز میدانند عموما معتقد نیستند که این شهادت جزء اذان است، بلکه از نظر مشهور فقها این شهادت جزء اذان نیست و نباید به قصد اذان گفته شود.

اما بیان آن به قصد استحباب بین اذان چرا باید اشکال داشته باشد در حالی که سخنان دیگری هم در بین اذان گفته میشود، شرف الدین عاملی گفته است:
«كسى كه گفتن: «اشهد انّ امير المؤمنين عليّا ولى اللّه» را بدعت دانسته، به خطا رفته؛ زيرا معمولا مؤذنها در بين هر بندى، جمله‏هايى از قبيل: «الصلاة و السلام عليك يا رسول اللّه»! يا قبل از اذان مى‏گويند: «الحمد للّه لم يتخذ صاحبة و لا ولدا» و غيره. در صورتى كه اينها از شارع مقدس در اذان نرسيده است و قطعا بدعت و حرام هم نيست؛ زيرا مؤذنها آنها را جزء بندهاى اذان نمى‏دانند، بلكه به ادله عمومى كه شامل آنها شود آن را ذكر مى‏كنند، همينطور شهادت به ولايت على- عليه السّلام- نيز بعد از شهادت به رسالت پيغمبر اكرم- صلّى اللّه عليه‏ و آله- همان حكم را دارد. علاوه، سخنان كوتاه آدميان، اذان و اقامه را باطل نمى‏كند و گفتن آن در اثناى اذان و اقامه، حرام نيست. پس اين حرام و بدعت از كجا آمد است. و منظور از اين تفرقه انداختن در بين صفوف مسلمين در اين عصر چيست!؟»(اجتهاد در مقابل نص، ص316و317)

علاوه بر اینکه قرائن عامی در روایات وجود دارد که این استحباب را تأیید می کند، مثل اینکه پیامبر(ص) فرموده اند: «فَإِذَا قَالَ أَحَدُكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَلْيَقُلْ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏»؛ هرگاه بر یگانگی خدا و نبوت محمد(ص) شهادت دادید بر ولایت علی(ع) هم شهادت دهید و نام ایشان را هم بیاورید.

علامه مجلسی معتقد است شهادت برخی علما چون شیخ طوسی و علامه حلی بر اینکه روایاتی در خصوص شهادت ثالثه وجود داشته است خودش میتواند دلیلی بر این باشد که این شهادت یکی از اجزاء مستحب اذان است(بحارالانوار، ج81، ص111)
حتی اگر نتوان قائل به استحباب این شهادت به عنوان جزئی از اذان شد، حداقل در صورتی که به قصد اذان گفته نشود میتوان قائل به جواز شد، همانطور که صاحب جواهر اشاره دارد.(جواهرالکلام، ج9، ص87)
_______________

1. شهادت ثالثه به معنای شهادت سوم، همان شهادت بر امامت امیرالمومنین(ع) است که در اذان بعد از شهادت به یگانگی خداوند و شهادت نبوت رسول گفته میشود.

با سلام

ایا به این فتوی می توان استناد کرد؟

****************************
بنابراين

مسافرت هر چند هم طولانى باشد

نه تنها هرگز از ركعات نماز نمى كاهد،

بلكه كيفيتش نيز كاستنى نيست

و مبناى اين حكم آيه ى شريفه ى
«وَ اذا ضَرَبْتُمْ فِى الأرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ انْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ انْ خِفْتُمْ انْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا انَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّاً مُبيناً (سوره ى نساء، آيه ى 101) است، كه «هنگامى كه (پا) در زمين بزنيد (كه راهى دشوار مى پيماييد) بر شما گناهى نيست كه از (كيفيت) نماز بكاهيد (البته) اگر بترسيد كافران بر شما (هجومى مرگبار) فتنه انگيزى كنند»، سپس پس از يادى از جريان نماز رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم در جنگ مى فرمايد، پس چون آرامش يافتند نماز را (بدون هيچ گونه كاستى) برپا داريد. بنابراين نماز در حال آرامش و بدون خطر هيچ گونه كاستى ندارد گرچه هزارها كيلومتر باشد.
******************************

شروحیل;976989 نوشت:
با سلام

ایا به این فتوی می توان استناد کرد؟

****************************
بنابراين

مسافرت هر چند هم طولانى باشد

نه تنها هرگز از ركعات نماز نمى كاهد،

بلكه كيفيتش نيز كاستنى نيست

و مبناى اين حكم آيه ى شريفه ى
«وَ اذا ضَرَبْتُمْ فِى الأرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ انْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ انْ خِفْتُمْ انْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا انَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّاً مُبيناً (سوره ى نساء، آيه ى 101) است، كه «هنگامى كه (پا) در زمين بزنيد (كه راهى دشوار مى پيماييد) بر شما گناهى نيست كه از (كيفيت) نماز بكاهيد (البته) اگر بترسيد كافران بر شما (هجومى مرگبار) فتنه انگيزى كنند»، سپس پس از يادى از جريان نماز رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم در جنگ مى فرمايد، پس چون آرامش يافتند نماز را (بدون هيچ گونه كاستى) برپا داريد. بنابراين نماز در حال آرامش و بدون خطر هيچ گونه كاستى ندارد گرچه هزارها كيلومتر باشد.
******************************

سلام

نظر ابتدایی ایشان این بود که
مسافت یک روز راه، ملاک قصر در نماز است
مثلا الان اگر با اتوبوس در یک روز بتوان از تهران به اصفهان رفت، پس لازم نیست نمازها را شکسته بخوانیم

بعدا ایشان نظرشان تغییر کرد و گفتند قصر فقط مخصوص حالت ترس از دشمن و مانند ان است...
یعنی آنچه شما در این پست اشاره کردید

خباء;977022 نوشت:
سلام

نظر ابتدایی ایشان این بود که
مسافت یک روز راه، ملاک قصر در نماز است
مثلا الان اگر با اتوبوس در یک روز بتوان از تهران به اصفهان رفت، پس لازم نیست نمازها را شکسته بخوانیم

بعدا ایشان نظرشان تغییر کرد و گفتند قصر فقط مخصوص حالت ترس از دشمن و مانند ان است...
یعنی آنچه شما در این پست اشاره کردید

با سلام و عرض ادب

بنده تقریبا 4-5 سال هست به همین ترتیب نماز می خونم

از هر لحاظ حساب کنی( نقلی یا عقلی ) شکستن نماز رو نمی تونستم قبول کنم ...

به هر کی هم می گفتم قبول نمی کرد

کدوم عقل سالمی قبول میکنه مثل قدیم مسافرت کنه ؟؟؟ که مسافت شرعی هم مثل قدیم باشه ؟؟؟

امنیت الان کجا و امنیت قدیم کجا !!!

در پناه حق تعالی

شروحیل;977064 نوشت:
با سلام و عرض ادب

بنده تقریبا 4-5 سال هست به همین ترتیب نماز می خونم

از هر لحاظ حساب کنی( نقلی یا عقلی ) شکستن نماز رو نمی تونستم قبول کنم ...

به هر کی هم می گفتم قبول نمی کرد

کدوم عقل سالمی قبول میکنه مثل قدیم مسافرت کنه ؟؟؟ که مسافت شرعی هم مثل قدیم باشه ؟؟؟

امنیت الان کجا و امنیت قدیم کجا !!!

با سلام و احترام
لطفا سوالتون رو در تاپیک مستقلی مطرح بفرمایید تا به آن پاسخگویی شود.

مسلم;977077 نوشت:
با سلام و احترام
لطفا سوالتون رو در تاپیک مستقلی مطرح بفرمایید تا به آن پاسخگویی شود.

با سلام و عرض ادب و احترام

سوال بنده در مورد فتاوای ایت الله صادقی تهرانی هست

به این تاپیک مربوط نمی شه؟؟؟

شروحیل;977097 نوشت:
سوال بنده در مورد فتاوای ایت الله صادقی تهرانی هست

به این تاپیک مربوط نمی شه؟؟؟

با سلام مجدد
با توجه به گسترده بودن بحث بررسی مجموعه فتاوا، و نظر مدیر محترم ارجاع سوالات هر فتوا باید در تاپیک مستقلی بحث شود، همانطور که می بینید پُست هایی که در مورد خمس بحث شده بود به تاپیک مستقلی انتقال داده شد:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62329

بنابراین موضوع این تاپیک فقط همان آب قلیل و شهادت ثالثه است.

مسلم;977114 نوشت:
با سلام مجدد
با توجه به گسترده بودن بحث بررسی مجموعه فتاوا، و نظر مدیر محترم ارجاع سوالات هر فتوا باید در تاپیک مستقلی بحث شود، همانطور که می بینید پُست هایی که در مورد خمس بحث شده بود به تاپیک مستقلی انتقال داده شد:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62329

بنابراین موضوع این تاپیک فقط همان آب قلیل و شهادت ثالثه است.

با سلام وعرض ادب و احترام

لطف کنید برای این مبحث هم تاپیکی مثل خمس باز کنید و پست های مرتبط رو منتقل کنید

ممنون

در پناه حق تعالی

شروحیل;977166 نوشت:
با سلام وعرض ادب و احترام

لطف کنید برای این مبحث هم تاپیکی مثل خمس باز کنید و پست های مرتبط رو منتقل کنید

ممنون

در پناه حق تعالی

با سلام و احترام
سوالتون رو در قسمت ارسال پرسش مطرح کنید تا توسط مدیر محترم ارجاع سوالات ارجاع داده بشه، اون بحث خمس را هم استثناءا به این خاطر جدا کرده و انتقال دادند چون من اشتباها در همان تاپیک پاسخ داده بودم بالاجبار جدا کرده و انتقال دادند، و بنده هم از ایشان عذرخواهی کردم، چون روند جداسازی پست ها و تشکیل تاپیک مستقل برای ایشان بسیار زمان بر است، به همین خاطر فرمودند سوالات مستقل در قالب ارسال پرسش جدید مطرح شود.

ممنونم

مثلا موضوع اب قلیل ایشون :مثلا در زمان پیامبر اونم تو مکه با اون کم ابی و هوای گرم مردم چطور خودشون رو تطهیر میکردن تو مکه هم رودخونه و چیزی نبود؟ما ها الان تو خونه هامون اب لوله کشی داریم اون موقع که نبوده؟چطور برا شستن خودمون تو دستشویی با رعایت مسائلی میتونیم خودمون رو تطهیر کنیم ولی بیرون از دستشویی نمیشه؟اصلا شما فکر کنید تو مکه یکی دستش نجس میشد اون چطور تطهیرش میکرد طبق فتوا مشهور علما .چون اگه اب قلیل بهش برخورد کنه اب خودش نجس میشه

mohsen94;977245 نوشت:
مثلا موضوع اب قلیل ایشون :مثلا در زمان پیامبر اونم تو مکه با اون کم ابی و هوای گرم مردم چطور خودشون رو تطهیر میکردن تو مکه هم رودخونه و چیزی نبود؟ما ها الان تو خونه هامون اب لوله کشی داریم اون موقع که نبوده؟چطور برا شستن خودمون تو دستشویی با رعایت مسائلی میتونیم خودمون رو تطهیر کنیم ولی بیرون از دستشویی نمیشه؟اصلا شما فکر کنید تو مکه یکی دستش نجس میشد اون چطور تطهیرش میکرد طبق فتوا مشهور علما .چون اگه اب قلیل بهش برخورد کنه اب خودش نجس میشه

خب روشنه، نباید دست نجس رو در آب قلیل فرو برد، بلکه باید آب را روی دست نجس ریخت

خب فرقی نمیکنه باز دست که تمیز نمیشه چون به محض برخورد اب.اب نجس میشود

مسلم;977247 نوشت:
خب روشنه، نباید دست نجس رو در آب قلیل فرو برد، بلکه باید آب را روی دست نجس ریخت

باز هم فرقی نمیکنه وقتی اب رو بریزی رو دست اب به محض بر خورد به نجاست نجس میشه

mohsen94;977256 نوشت:
باز هم فرقی نمیکنه وقتی اب رو بریزی رو دست اب به محض بر خورد به نجاست نجس میشه

بله آبی که از روی دست می ریزد نجس میشود اما خود دست پاک میشود، این تصریح روایات فراوان است، و البته عقل پذیر هم هست.
شما اگر دستتان خونی باشد می بینید که آبی که از زیر دستتان می ریزد به رنگ قرمز است اما خونهای دستتان دارد پاک میشود.
یا در پاک شدن های عرفی هم همینطور است، مثلا دستتان که کثیف است با آب می شویید قطعا آن آب کثیف خواهد شد اما دست شما را پاک خواهد کرد؛ اما اگر دستتان را درون ظرف آب ببرید نه تنها دستتان تمیز نمیشود بلکه آب را هم کثیف می کند.

مسلم;977260 نوشت:
بله آبی که از روی دست می ریزد نجس میشود اما خود دست پاک میشود، این تصریح روایات فراوان است، و البته عقل پذیر هم هست.
شما اگر دستتان خونی باشد می بینید که آبی که از زیر دستتان می ریزد به رنگ قرمز است اما خونهای دستتان دارد پاک میشود.
یا در پاک شدن های عرفی هم همینطور است، مثلا دستتان که کثیف است با آب می شویید قطعا آن آب کثیف خواهد شد اما دست شما را پاک خواهد کرد؛ اما اگر دستتان را درون ظرف آب ببرید نه تنها دستتان تمیز نمیشود بلکه آب را هم کثیف می کند.

خب فرقی نمیکنه مثلا شما تصور کنید کف دست من نجس شده من اب قلیل روش میریزم ابی که به نجاست میخوره نجس میشه و بعد اون اب به قسمتای دیگه دست من برخورد میکنه مثل قسمتای پایینی دست مثل انگشتان باز حکم هیچ تغیری نکرد یعنی دست من تمیز نشد.

mohsen94;977263 نوشت:
خب فرقی نمیکنه مثلا شما تصور کنید کف دست من نجس شده من اب قلیل روش میریزم ابی که به نجاست میخوره نجس میشه و بعد اون اب به قسمتای دیگه دست من برخورد میکنه مثل قسمتای پایینی دست مثل انگشتان باز حکم هیچ تغیری نکرد یعنی دست من تمیز نشد.

آقا محسن عزیز، آب جریان دارد، به همین خاطر نجاست را میشورد و با خودش میبرد، شما چرا میکروسکوپی به ماجرا نگاه میکنید، عُرفی نگاه کنید.
من مثال روشن برای شما زدم، فرض کنید دستتان کثیف است:
1. آیا آب با برخورد با دستتان کثیف میشود؟ بله
2. آیا آبی که از دستتان جدا شده کثیف است؟ بله
3. آیا بعد از این شستن که منجر به کثیفی آب شده، دستتان تمیز شده ؟ بله

مسئله روشن است، آب جریان دارد، نجاست را با خود میبرد، بله اگر کسی یه ذره آب را بریزد کف دستش که نجس است و آن را به تمام دستش برساند به گونه ای که شستن صدق نکند، خب طبیعتا تمام دستش نجس میشود چون این آب از دست جدا نشد ، این آب روی دست مالیده شد، اما دست را نشسته است!

mohsen94;977263 نوشت:
خب فرقی نمیکنه مثلا شما تصور کنید کف دست من نجس شده من اب قلیل روش میریزم ابی که به نجاست میخوره نجس میشه و بعد اون اب به قسمتای دیگه دست من برخورد میکنه مثل قسمتای پایینی دست مثل انگشتان باز حکم هیچ تغیری نکرد یعنی دست من تمیز نشد.

با سلام و عرض ادب و احترام

برای حل این مشکل برخی علما دو و سه بار آب ریختن را توصیه کردن

بار اول برای برطرف کردن عین نجاست

بار دوم و سوم برای تطهیر دست

دقت کنید بول عین نجاست هست
اما آب عین نجاست نیست

حکم سه بار آب ریختن مربوط به همون تغییر رنگ و بو و مزه است

بار اول چون آب با عین نجاست مخلوط می شه رنگ بو و مزه اون تغییر میکنه پس نجس هست

بار دوم و سوم دیگه تغییر قابل مشاهده ای نیست پس پاک هست

مشکل در نحوه طرح موضوع هست نه خود موضوع

بسمه تعالی

سلام علیکم

مسلم;975791 نوشت:
تأکید ایشان بر محوریت قرآن برای استنباط احکام به گونه ای روایات را به حاشیه برده است، ایشان روایاتی که حتی با ظهور آیات سازگاری نداشته باشند را کنار می گذارد در حالی که از دیدگاه مشهور مراجع کنار گذاشتن روایات دلیل محکم تری می طلبد.

درباره این مطلب شما به نظرم اگر مطالعه بیشتری در آثار ایشون بفرمایید بهتر باشد برای نمونه میتوان به چند مورد استناد کرد:

1-استفاده و نقل بیش از 11 هزار روایت در تفسیر الفرقان(تفسیر 30جلدی ایشان)

2-نام گذاری تفسیرشان به الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه

3-نقل حدود 210 آیه قران کریم و 83 روایت در رساله توضیح المسائل نوین (عملی بدیع که احدی از فقها و مراجع حداقل 200 سال اخیر آن را انجام نداده اند)

4- نقش بسیار مهم سنت و روایت در توضیح و تبیین روش علمی خویش برای استنباط احکام الهی در بیانیه سال 86

پس اینکه ایشون روایات رو به حاشیه برده به نظر سخنی نادرست است ایشون روایات مخالف قرآن را مطرود دانسته نه اینکه به حاشیه ببرد!

مسلم;975791 نوشت:
نجس نشدن آب قلیل با برخورد به نجاست

در باب این مسئله در تاپیکی که در همین سایت یکی از اعضا محترم داشتند مفصل بحث شده:


بازبینی در حکم آب قلیل بر محور قرآن - سنت - عقل و نظرات علما

بسمه تعالی

سلام علیکم

مسلم;975791 نوشت:
شهادت به ولایت امیرالمومنین(ع) در اذان

نظر آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی نقل شده در رساله چشمه تشنگان :

اگر چه اعتقاد و اقرار به ولایت مولانا امام امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» جزء ارکان دین است، ولی ذکر شهادت ثالثه در اذان و اقامه دلیل شرعی ندارد بلکه بدعت است و قصد رجاء هم درباره آن حرام است؛ چون عبادات توقیفی هستند،

ولی واجب است بعد از شهادت به رسالتِ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)، ذکر صلوات همراه با اضافه‌ی آل محمد(علیهم السلام) گفته شود که شامل تمامی معصومان محمّدی(علیهم السلام) می‌شود.

در ضمن تنها در صورتی، امری، جزء شعائر دینی محسوب می‌شود که از سوی شارع دین، به وسیله‌ی قرآن یا سنّت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و سیره‌ی ائمه معصومین(علیهم السلام) مطرح شده باشد؛

و ما به وضوح می‌بینیم حتی در حدیثی که از وجود مقدّس امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بحار الانوار (ج۸۱، ص۱۵۳) نقل شده، آن حضرت به هنگام تفسیر اذان، اشاره‌ای به شهادت ثالثه در اذان نفرموده، چون هرگز امری از طرف شارع مقدّس به اضافه کردن آن در اذان یا اقامه نشده،

بلکه شیخ صدوق، اضافه کنندگان شهادت ثالثه در اذان و اقامه را لعنت کرده، چنان‌که این لعنت در وسائل الشیعة، کتاب الصّلاة، ابواب اذان و اقامه، آخر باب ۱۹ نقل شده است.

و شیخ طوسی هم در نهایه ص ۶۹ گوینده‌ی شهادت ثالثه در اذان و اقامه را خطاکار دانسته است.

پس کسی که عمداً شهادت ثالثه را به اذان و اقامه اضافه می‌کند در واقع خود را از أئمه‌ی معصومین(علیهم السلام) و خصوصاً از حضرت علی(علیه السلام) شیعه‌تر می‌داند بلکه خود را از شارع دین داناتر می‌داند «قُل أتُعَلِّمُونَ اللهَ بِدینِکُم» (حجرات،۱۶) بگو آیا خدا را به دینتان، آگاهی می‌دهید؟!


و مطلب ایشان در رساله توضیح المسائل نوین:

مسأله ى 232ـ اذان و اقامه مستحب است و شهادت سوم ـ خصوصا به قصد اذان يا اقامه ـ بدعت است و هرگز در روايتى حتّى ضعيف هم چنان شهادتى از اجزاى اذان و اقامه نيامده است چنان كه تمامى اين شهادت ها در ضمن سوره هايى در نماز بدعت است، كه هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد،

مثلاً شهادت و گواهى به تصديق معاد ـ كه از اركان دين است ـ در ضمن اذان ،اقامه يا در بين آيات سوره ى حمد در نماز كلاً بدعت است ـ

آرى پس از شهادت دوم كه «اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدً رسول اللّه » است برحسب سنت محمّديه و بلكه بالاتر، سنت الهيّه، ضميمه ى آل رسول گرامى واجب است كه «صلى اللّه عليه و آله» بگويى، زيرا اين جمله مشتمل بر تمامى معصومان محمدى صلى الله عليه و آله وسلم پس از حضرتش مى باشد.

ولى در ضمن اذان و اقامه و نماز و در ميان آيات حمد و سوره چنان چه گفته شد بدعت است.اما در تشهدِ نماز، صلوات بر آن حضرت و آلش از واجبات نماز مى باشد و در ركوع و سجود و قنوت هم از مستحبات است.

مصلحین;977658 نوشت:
نظر آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی نقل شده در رساله چشمه تشنگان :

با سلام و احترام
بله اینها را متوجه هستم، شما سوال را دوباره تکرار می کنید، بنده در پست ابتدایی پاسخ آن را دادم.
شما اگر دقیقا به بخشی از پاسخ اشکال دارید بفرمایید تا بررسی شود، اما اینکه سوال را تکرار کنیم خب بنده هم مجبورم دوباره پاسخ را تکرار کنم.

در هر صورت به ادله باید نگاهی جامع نگرانه داشت، خفقان گذشته را لحاظ کرد، احادیث مطلقی که از توصیه به شهادت ثالثه بعد از شهادت به توحید و نبوت سخن گفته اند، و همچنین روایاتی که می گویند سلمان و اباذر در اذان به شهادت ثالثه شهادت می دادند و خبر به پیامبر(ص) رسید و فرمود: کار خوبی کردند و... را باید لحاظ کرد.

و نیز باید توجه داشت که بدعت هر نو آوری ای نیست، بلکه نوآوری به نیت ورود در دین است، شما اگر در رکوع نمازتان یک ذکر جدید که در مثلا ادعیه و مانند آن آمده است بگویید اشکالی ندارد، تا زمانی که قصد ورود نداشته باشید.

و همچنین به تعبیر سید شرف الدین عاملی این همه جملات حاشیه ای در اذان مثل «الحمدلله الذی لم یتخذ صاحبة و لا و لدا...» قبل از شهادت به توحید، و همچنین صلوات بعد از شهادت به نبوت، و همچنین سخن گفتن بین اذان اینقدر مسئله را بزرگ نکرده اند، اما در خصوص شهادت ثالثه برخی آن را بدعت و برخی آن را مایه اختلاف و مانند آن دانسته اند، و این نوعی نگرش دوگانه است.

و باز این شهرت فتوایی و اتفاق نظر عظیم علمای شیعه که بالاخره متخصصین این فن بوده و هرگز آخرت خود را به دنیای خویش نمی فروشند و مانند آن هم قرینه پررنگی است؛ ما در همه علوم چنین قرینه ای را لحاظ می کنیم؛ وقتی مثلا بگویند تمام پزشکان و متخصصین رشته پزشکی بر یک مسئله اتفاق نظر دارند مگر چند نفر خب طبیعتا ذهن انسان به این سمت خواهد رفت که حق با این اکثریت قاطع است.

بسمه تعالی

سلام علیکم

مسلم;977690 نوشت:
با سلام و احترام
بله اینها را متوجه هستم، شما سوال را دوباره تکرار می کنید، بنده در پست ابتدایی پاسخ آن را دادم.

بنده اول خواستم نظر ایشان به طور صحیح و صریح و کامل بیان بشه بعد روی نظر ایشون بحث و گفتگو بشه ولی در پست استارتر محترم و ایضا پاسخ شما متاسفانه به نظر ایشون آنچنان که در رساله توضیح المسائل نوین ایشون و ایضا رساله چشمه تشنگان که نظرات کامل و در عین حال خلاصه و نهایی ایشان است بررسی و استناد و بیان نشده بود

بهتر است قبل از نقد و نظر دهی درباره فتاوای ایشون حداقل یکبار ادله ایشون و حداقل متن مستند فتوای ایشان بیان گردد!!

مسلم;977690 نوشت:
شما اگر دقیقا به بخشی از پاسخ اشکال دارید بفرمایید تا بررسی شود، اما اینکه سوال را تکرار کنیم خب بنده هم مجبورم دوباره پاسخ را تکرار کنم.

ان شا الله در پست بعد خدمتتون عرض خواهم کرد

بسمه تعالی

سلام علیکم

مسلم;975791 نوشت:
در خصوص شهادت ثالثه(1) هم باید دقت کرد اینکه شیخ صدوق و شیخ طوسی شهادت به ولایت امیرالمومنین(ع) در اذان را نپذیرفته و حتی مرتکبین آن را لعنت کرده باشند دلیل بر صحت فتوای ایشان نمیشود! نظر یک متخصص و پافشاری بر آن که دلیلی بر رد نظر سایر متخصصین نمیشود! خصوصا در صورتی که نظر مشهور، نظر سایر مراجع باشد.

اولا خود آیت الله العظمی دکتر صادقی تهرانی ملاک صحت فتوای خودشان را همنظری شیخ صدوق و شیخ طوسی با خودشان ندانسته اند!!

ثانیا بیان اینکه این عالم بزرگ شیعه هم با ایشان همنظر هستند من باب این است که اتهامات و هجمه های ناجوانمردانه نشود به ایشان که بله ایشان خلاف اجماع سخن میگوید احدی چنین حرفی نزده ایشان بقیه را قبول ندارد و... چنان که در فتوای نماز مسافر به جای بحث علمی با امثال جملات قبل به ایشان حمله شد!!

ثالثا جالب است وقتی چیزی هم نظر برخی از آقایان نباشد میگویند خلاف اجماع و اطباق و شهرت است احدی چنین نگفته و... وقتی افرادی باشند که چنین نظری داده را ارائه کرده باشن در زمان های گذشته میگویند نه ملاک بحث علمی و ادله است نه اقوال دیگران!! این یک بام و دو هوا چه معنایی دارد؟؟!! به قول حوزوی های : بائک تجر بائی لا تجر؟! (البته مقصود شخص شما نیستید)


مسلم;975791 نوشت:
هم مراجع معتقد به جواز شهادت ثالثه در اذان، و هم مراجع مخالف آن هیچ کدام معصوم نیستند و هر دو نظرشان را از آیات و روایات می گیرند،

احسنت حرف بسیار زیبا و متقنی بود ای کاش در عمل همه ما معتقد و عامل باشیم!!

مسلم;975791 نوشت:
علاوه بر اینکه قرائن عامی در روایات وجود دارد که این استحباب را تأیید می کند، مثل اینکه پیامبر(ص) فرموده اند: «فَإِذَا قَالَ أَحَدُكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَلْيَقُلْ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏»؛ هرگاه بر یگانگی خدا و نبوت محمد(ص) شهادت دادید بر ولایت علی(ع) هم شهادت دهید و نام ایشان را هم بیاورید.

از این دسته روایات که تنها دلیل برای صاحبان نظر شهادت ثالثه در اذان است هرگز نمیتوان بخشی را به اذان افزود ولو به نیت استحبابی یا جواز داشتن و...!! چون روایات متواتر و فراوان درباره اذان و اقامه داریم که در هیچ کدام شهادت ثالثه نیست و افزودن به این روایات مانند افزودن عمر است به اذان نماز صبح (الصلاه خیر من النوم)

وانگهی یک رد ساده بر این مطلب این است که اگر شما از اطلاق این روایات که میگوید بعد از شهادت بر رسالت شهادت بر ولایت بگویید حجت برای شهادت ثالثه می آورید بنده عرض میکنم پس باید به همین نیت تبرکی و تیمنی بعد از شهادت بر رسالت پیامبر در تشهد نماز شهادت بر ولایت امیر المومنین علیه السلام را هم تکرار کنید!!! چون اگر اطلاق است آنجا هم باید گفته شود!!

پس یا در آنجا هم بگویید یا اطلاق روایت استدلالی شما برای اضافه کردن شهادت ثالثه به اذان و اقامه باطل خواهد بود

بسمه تعالی

سلام علیکم

مسلم;975791 نوشت:
الف) نجس نشدن آب قلیل با برخورد به نجاست

در باب این مسئله در تاپیکی که در همین سایت یکی از اعضا محترم داشتند مفصل بحث شده:


بازبینی در حکم آب قلیل بر محور قرآن - سنت - عقل و نظرات علما

مصلحین;978043 نوشت:
در باب این مسئله در تاپیکی که در همین سایت یکی از اعضا محترم داشتند مفصل بحث شده:
بازبینی در حکم آب قلیل بر محور قرآن - سنت - عقل و نظرات علما

یکی از آفات دین پژوهی جزئی نگری است، این است که ادله یک جانبه دیده شود، در حالی که برای کشف یک حکم باید همه ادله را با هم دید، نباید تعصبی روی یک طرف داشت!
اینکه آب قلیل نجس نشود ما هم از خدایمان است! خیلی احکام آسان تر میشود؛ فکر نکنید ما هرگز نمی خواهیم زیر بار آن برویم! اما باید دید شرع چنین حکمی داده است یا خیر؟ این که ما چند روایت را بیاوریم، با آیاتی که اشاره به جنس آب دارد، و دلیلی عقلی که صرف استحسان است، میشود حکمی را اثبات کرد؟ در حالی که روایات متعدد بر خلاف آن وجود دارد که در پست اول به آن اشاره کردم:

مسلم;975791 نوشت:
روایات متعددی در این رابطه وجود دارد که برخورد نجاست با آب قلیل را موجب نجس شدن آن آب دانسته اند، که شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه جلد اول، صفحه 150 در این رابطه باب گشوده است به نام: "بَابُ نَجَاسَةِ مَا نَقَصَ عَنِ الْكُرِّ مِنَ الرَّاكِدِ بِمُلَاقَاةِ النَّجَاسَةِ لَهُ إِذَا وَرَدَتْ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ يَتَغَيَّر"

که در میان آنها هم روایات صحیح وجود دارد و هم موثق که ما به چند نمونه اشاره می کنیم:

1- «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ وَ هُوَ يَتَوَضَّأُ فَتَقْطُرُ قَطْرَةٌ فِي إِنَائِهِ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ قَالَ لا»؛ علی بن جعفر می گوید از برادرم موسی بن جعفر(ع) سوال کردم اگر از دماغ مردی در حال وضو گرفتن خون بیاید و یک قطره از آن در ظرف آب وضو بیفتد آیا وضو با آن آب صحیح است؟ امام(ع) فرمودند: خیر.(شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص151)

2- «سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مَعَهُ إِنَاءَانِ فِيهِمَا مَاءٌ وَقَعَ فِي أَحَدِهِمَا قَذَرٌ لَا يَدْرِي أَيُّهُمَا هُوَ وَ لَيْسَ يَقْدِرُ عَلَى مَاءٍ غَيْرِهِ قَالَ يُهَرِيقُهُمَا جَمِيعاً وَ يَتَيَمَّم‏» سماعه می گوید از امام صادق(ع) در مورد مردی سوال کردم که دو ظرف آب دارد و در یکی از آنها نجاست افتاده اما نمیداند کدام است و دسترسی به آب دیگری هم ندارد. امام(ع) فرمود: هر دو را دور بریزد و تیمم کند.(همان، ص151)

خب روشن است که اگر ملاک نجس شدن آب قلیل تغییر طعم و بو و رنگ بود که ظرف نجس قابل تشخیص می بود! و در غیر این صورت هر دو پاک می بود.
3- «إِذَا أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ تَغْسِلَهَا فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَ فِيهَا شَيْ‏ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ» امام صادق(ع): هنگامی که دستت را پیش از آنکه بشویی در ظرف آب فرو بردی اشکالی ندارد مگر آنکه به بول یا منی آلوده شده باشد؛ پس اگر دستت را که آلوده به اینهاست در آب فرو بردی آن آب را دور بریز.(همان، ص152)
البته روایات دیگری هم وجود دارد که به همین مقدار بسنده میشود، میتوانید به آدرسی که داده شده مراجعه بفرمایید.

مصلحین;978039 نوشت:
افزودن به این روایات مانند افزودن عمر است به اذان نماز صبح (الصلاه خیر من النوم)

وانگهی یک رد ساده بر این مطلب این است که اگر شما از اطلاق این روایات که میگوید بعد از شهادت بر رسالت شهادت بر ولایت بگویید حجت برای شهادت ثالثه می آورید بنده عرض میکنم پس باید به همین نیت تبرکی و تیمنی بعد از شهادت بر رسالت پیامبر در تشهد نماز شهادت بر ولایت امیر المومنین علیه السلام را هم تکرار کنید!!! چون اگر اطلاق است آنجا هم باید گفته شود!!

برادر من این چه قیاسی است که می فرمایید!!
اولا عمر "الصلاة خیر من النوم" را به اذان افزوده! اما فقهای شیعه می گویند "اشهد ان علیا ولی الله" جزء اذان نیست و بدون شهادت ثالثه اذان صحیح است! افزودنی در کار نیست!

ثانیا: اطلاقی که در روایات وجود دارد و همه جا را شامل میشود طبیعتا اذان را هم در برمیگیرد منتهی در نماز احتیاط بیشتری میشود، علت آن هم متعدد است از جمله:
الف) اذان یکی از مقدمات مستحبی نماز است که حتی ترک آن اشکالی ندارد، اما تشهد جزء واجب نماز است؛ قطعا سخت گیری در این دو متفاوت است و باید در واجبات توقیفی احتیاط بیشتری کرد.

ب) در اذان سخن گفتن اشکالی ندارد همانطور که در روایاتی به این مسئله اشاره شده است:
«عَمْرِو بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يَتَكَلَّمُ الرَّجُلُ فِي الْأَذَانِ قَالَ لَا بَأْس»؛ عمرو بن ابی نصر می گوید از امام صادق(ع) سو‏ال کردم آیا جایز است که مرد در میان اذان سخن بگوید؟ فرمود: اشکالی ندارد.(کلینی، الکافی، ج3، ص304)

«مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَكَلَّمُ فِي أَذَانِهِ أَوْ فِي إِقَامَتِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ»؛ محمد حلبی می گوید از امام صادق(ع) در مورد مردی سوال کردم که در اذان یا اقامه اش سخن می گوید؛ امام فرمود: اشکالی ندارد.(طوسی، تهذیب، ج2، ص54)
اما این جواز در نماز وجود ندارد؛ پس میتوان این اطلاق را در اذان جاری کرد اما در نماز خیر.

ثالثا: در برخی روایات تصریح شده که تشهد تنها شامل دو شهادت بوده؛ لذا ادله ی عام دال بر شهادت ثالثه شامل آن نمیشود! یعنی اینجا برای جریان دادن عام مانعی وجود دارد، بخلاف اذان که در آن تمسک به اطلاق ادله ی عام می گردد.

رابعا: روایاتی در خصوص شهادت ثالثه در اذان وجود داشته است که علامه مجلسی هم به آنها اشاره کرده و میگوید شیخ طوسی و صدوق و علامه حلی و دیگران از این روایات سخن گفته اند؛ بنابراین اگرچه آن روایات به دست ما نرسیده اما به تعبیر علامه مجلسی شهادت این بزرگان نشان میدهد این روایات وجود داشته و این خودش میتواند دلیلی بر این باشد که این شهادت یکی از اجزاء مستحب اذان است(مجلسی، بحارالانوار، ج81، ص111)

پرسش
آیت الله صادقی که برای اثبات فتاوایشان به قرآن و سنت استناد می کنند معتقد هستند که آب قلیل با برخورد با نجاست تا زمانی که رنگ، بو یا مزه اش تغییر نکرده نجس نمیشود؛ یا شهادت به ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) را در اذان و اقامه جایز نمیداند؛ نظر شما چیست؟
آیا افزودن شهادت به ولایت در اذان مانند افزودن «الصلاة خیر من النوم» به اذان توسط عمر نیست؟ اگر دلیل این جواز، اطلاق روایاتی است که میگوید بعد از شهادت بر رسالت، شهادت بر ولایت بدهید، پس چرا مراجع طبق همین اطلاق شهادت ثالثه را در تشهد نماز جایز نمیدانند؟


پاسخ

اینکه آیت الله صادقی تهرانی در خصوص فتواهایشان از قرآن و روایات دلیل می آورند طبیعی است، چرا که نه تنها ایشان، بلکه هر فقیهی فتواهایش را از منابع دینی استنباط کرده است و طبیعتا برای دیدگاهش دلایلی از قرآن و سنت دارد. بنابراین اینکه فتوای یک فقیه مستند به آیات و روایات باشد، به این معنا نیست که فتوای دیگران مستند به آیات و روایت نباشد، این استناد به قرآن و سنت در فتوای تمام مراجع وجود دارد.

تأکید ایشان بر محوریت قرآن برای استنباط احکام به گونه ای روایات را به حاشیه برده است، ایشان روایاتی که حتی با ظهور آیات سازگاری نداشته باشند را کنار می گذارد در حالی که از دیدگاه مشهور مراجع کنار گذاشتن روایات دلیل محکم تری می طلبد.

اما در مورد دو فتوایی که از ایشان اشاره فرموده اید که مستقلا به هر کدام میپردازیم:

الف) نجس نشدن آب قلیل با برخورد به نجاست
روایات متعددی در این رابطه وجود دارد که برخورد نجاست با آب قلیل را موجب نجس شدن آن آب دانسته اند، که شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه جلد اول، صفحه 150 در این رابطه بابی گشوده است به نام: "بَابُ نَجَاسَةِ مَا نَقَصَ عَنِ الْكُرِّ مِنَ الرَّاكِدِ بِمُلَاقَاةِ النَّجَاسَةِ لَهُ إِذَا وَرَدَتْ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ يَتَغَيَّر"

که در میان آنها هم روایات صحیح و موثق وجود دارد که ما به چند نمونه اشاره می کنیم:
1. «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ وَ هُوَ يَتَوَضَّأُ فَتَقْطُرُ قَطْرَةٌ فِي إِنَائِهِ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ قَالَ لا»؛ علی بن جعفر می گوید از برادرم موسی بن جعفر(علیه السلام) سوال کردم اگر از دماغ مردی در حال وضو گرفتن خون بیاید و یک قطره از آن در ظرف آب وضو بیفتد آیا وضو با آن آب صحیح است؟ امام(علیه السلام) فرمودند: خیر.(1)

2. سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مَعَهُ إِنَاءَانِ فِيهِمَا مَاءٌ وَقَعَ فِي أَحَدِهِمَا قَذَرٌ لَا يَدْرِي أَيُّهُمَا هُوَ وَ لَيْسَ يَقْدِرُ عَلَى مَاءٍ غَيْرِهِ قَالَ يُهَرِيقُهُمَا جَمِيعاً وَ يَتَيَمَّم‏» سماعه می گوید از امام صادق(علیه السلام) در مورد مردی سوال کردم که دو ظرف آب دارد و در یکی از آنها نجاست افتاده اما نمیداند کدام است و دسترسی به آب دیگری هم ندارد. امام(علیه السلام) فرمود: هر دو را دور بریزد و تیمم کند.(2)

خب روشن است که اگر ملاک نجس شدن آب قلیل تغییر طعم و بو و رنگ بود که ظرف نجس قابل تشخیص می بود! و در غیر این صورت هر دو پاک می بود.

3. إِذَا أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ تَغْسِلَهَا فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَ فِيهَا شَيْ‏ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ» امام صادق(علیه السلام): هنگامی که دستت را پیش از آنکه بشویی در ظرف آب فرو بردی اشکالی ندارد مگر آنکه به بول یا منی آلوده شده باشد؛ پس اگر دستت را که آلوده به اینهاست در آب فرو بردی آن آب را دور بریز.(3)
البته روایات دیگری هم وجود دارد که به همین مقدار بسنده میشود، میتوانید به آدرسی که داده شده مراجعه بفرمایید.

ب) شهادت به ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) در اذان

در این خصوص به چند نکته توجه بفرمایید:
الف) باید دقت کرد مراجعی که شهادت ثالثه(4) را در اذان جایز میدانند عموما معتقد نیستند که این شهادت جزء اذان است، بلکه از نظر مشهور فقها این شهادت جزء اذان نیست و نباید به قصد اذان گفته شود.
بنابراین تشبیه آن به افزودن «الصلاة خیر من النوم» توسط عمر، تشبیه صحیحی نیست.

ب) اگر چیزی به قصد ورود و اضافه کردن به اذان نباشد، گفتن آن به قصد استحباب بین اذان چرا باید اشکال داشته باشد در حالی که سخنان دیگری هم در بین اذان گفته میشود، شرف الدین عاملی میگوید:
«كسى كه گفتن: «اشهد انّ امير المؤمنين عليّا ولى اللّه» را بدعت دانسته، به خطا رفته؛ زيرا معمولا مؤذنها در بين هر بندى، جمله‏هايى از قبيل: «الصلاة و السلام عليك يا رسول اللّه»! يا قبل از اذان مى‏گويند: «الحمد للّه لم يتخذ صاحبة و لا ولدا» و غيره. در صورتى كه اينها از شارع مقدس در اذان نرسيده است و قطعا بدعت و حرام هم نيست؛ زيرا مؤذنها آنها را جزء بندهاى اذان نمى‏دانند، بلكه به ادله عمومى كه شامل آنها شود آن را ذكر مى‏كنند، همينطور شهادت به ولايت على- عليه السّلام- نيز بعد از شهادت به رسالت پيغمبر اكرم- صلّى اللّه عليه‏ و آله- همان حكم را دارد. علاوه، سخنان كوتاه آدميان، اذان و اقامه را باطل نمى‏كند و گفتن آن در اثناى اذان و اقامه، حرام نيست. پس اين حرام و بدعت از كجا آمد است. و منظور از اين تفرقه انداختن در بين صفوف مسلمين در اين عصر چيست!؟»(5)

ج) علامه مجلسی معتقد است شهادت برخی علما چون شیخ طوسی و علامه حلی بر اینکه روایاتی در خصوص شهادت ثالثه وجود داشته است خودش میتواند دلیلی بر این باشد که این شهادت یکی از اجزاء مستحب اذان است(6)

علاوه بر اینکه قرائن عامی در روایات وجود دارد که این استحباب را تأیید می کند، مثل اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «فَإِذَا قَالَ أَحَدُكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَلْيَقُلْ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏»؛ هرگاه بر یگانگی خدا و نبوت محمد(صلی الله علیه و آله) شهادت دادید بر ولایت علی(علیه السلام) هم شهادت دهید و نام ایشان را هم بیاورید.(7)

حتی اگر نتوان قائل به استحباب این شهادت به عنوان جزئی از اذان شد، حداقل در صورتی که به قصد اذان گفته نشود میتوان قائل به جواز شد، همانطور که صاحب جواهر اشاره دارد.(8)

د) اما در مورد اینکه چرا این شهادت در تشهد نماز گفته نمیشود:

اولا: اطلاقی که در روایات وجود دارد و همه جا را شامل میشود طبیعتا اذان را هم در برمیگیرد منتهی در نماز احتیاط بیشتری میشود، علت آن هم متعدد است از جمله:

1- اذان یکی از مقدمات مستحبی نماز است که حتی ترک آن اشکالی ندارد، اما تشهد جزء واجب نماز است؛ قطعا سخت گیری در این دو متفاوت است و باید در واجبات توقیفی احتیاط بیشتری کرد.

2- در اذان سخن گفتن اشکالی ندارد همانطور که در روایاتی به این مسئله اشاره شده است:
«عَمْرِو بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيَتَكَلَّمُ الرَّجُلُ فِي الْأَذَانِ قَالَ لَا بَأْس»؛ عمرو بن ابی نصر می گوید از امام صادق(علیه السلام) سو‏ال کردم آیا جایز است که مرد در میان اذان سخن بگوید؟ فرمود: اشکالی ندارد.(9)

«مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَكَلَّمُ فِي أَذَانِهِ أَوْ فِي إِقَامَتِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ»؛ محمد حلبی می گوید از امام صادق(علیه السلام) در مورد مردی سوال کردم که در اذان یا اقامه اش سخن می گوید؛ امام فرمود: اشکالی ندارد.(10)
اما این جواز در نماز وجود ندارد؛ پس میتوان این اطلاق را در اذان جاری کرد اما در نماز خیر.

ثانیا: در برخی روایات تصریح شده که تشهد تنها شامل دو شهادت بوده؛ لذا ادله ی عام دال بر شهادت ثالثه شامل آن نمیشود! یعنی اینجا برای جریان دادن عام مانعی وجود دارد، بخلاف اذان که در آن تمسک به اطلاق ادله ی عام می گردد.

ثالثا: همانطور که اشاره شد روایاتی در خصوص شهادت ثالثه در اذان وجود داشته است که علامه مجلسی هم به آنها اشاره کرده و میگوید شیخ طوسی و صدوق و علامه حلی و دیگران از این روایات سخن گفته اند؛ بنابراین اگرچه آن روایات به دست ما نرسیده اما به تعبیر علامه مجلسی شهادت این بزرگان نشان میدهد این روایات وجود داشته و این خودش میتواند دلیلی بر این باشد که این شهادت یکی از اجزاء مستحب اذان است.

پی نوشت ها:
1. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص151.
2. همان، ص151.
3. همان، ص152.
4. شهادت ثالثه به معنای شهادت سوم، همان شهادت بر امامت امیرالمومنین(علیه السلام) است که بعد از دو شهادت به یگانگی خداوند و شهادت نبوت رسول گفته میشود.
5. شرف الدین عاملی، سید عبدالحسین، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه علی دوانی، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، چاپ نهم، 1383ش، ص316و317.
6. مجلسی، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج81، ص111.
7. طبرسی، محمد بن حسن، الاحتجاج، نشر مرتضى‏، مشهد، چاپ اول، 1403ق، ج1، ص158.
8. نجفی، شیخ محمد حسن، جواهرالکلام، دار إحياء التراث العربي، بیروت، بی تا، ج9، ص87.
9. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج3، ص304.
10. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص54.

موضوع قفل شده است