هر چیزی نیرویی دارد و عشق نیرویش در دور بودن "فراق" هست که طرفین مادامی که به هم نرسیده اند برای خود خیالات و تخیلاتی درست کنند که باعث قوت (به تعبیر بعضی عشق) در بین آنها می شود البته همین که دو شخص به هم می رسند متوجه می شوند که ما فراتر از حقیقت فکر می کردیم و خیالات آنها کاملا تخلیه و تو خالی می شوند به مانند بارهای الکتریکی که به جسمی برخورد می کنند و دیگر آن کشش و قوت را هم ندارند .
پس مادامی که دو فرد از هم دور هستند این خیالات قوت گرفته و ایجاد می شوند.
به نظر من بدترین آسیب عشق مجازی این که است خیالات و ذهن یک فرد نوجوان را در بر می گیرد. و او آنطور که قدرت دارد زندگی نمی کند یا شاید خود را ضعیف تر از آنچه که در خود دارد تصور کند.
مومن زیرک هست
اینکه یک نفر چند بار از یک سوراخ گزیده شود، یعنی به احتمال زیاد اشتباه خود را مرتبا تکرار میکند
و از تجربه های قبلی استفاده نمیکند
من افرادی رو دیدم که از تجربه های مفید دیگران استفاده میکنند، و این یعنی زیرکی و راه بی ثمر را نپیمودن
اما افرادی راهم در اطراف خودم مشاهده کردم که متاسفانه با اینکه بارها و بارها مرتکب یک اشتباه میشوند ،
و برای این تجربه، هزینه ی گزافی هم میدهند، یعنی در واقع خسارت میبینند
اما متاسفانه از همین تجربه های گران خود استفاده نمیکنند
این دیگر مشکل جامعه نیست
مشکل خود شخص هست که اصرار دارد سرش را بر سنگ بی فکری بکوبد
سلام
من با کسانی صحبت کردم
که ید طولانی در عشق داشتن
زمین خورده و سینه سوخته یعنی عشق بودن
آرمين عزيز
مثل اين است كه من بگويم همهء انسان ها مرده اند و هيچ كسي زنده نمانده
بعد هم بگويم باور نمي كنيد؟ خب به قبرستان ها سري بزنيد ببينيد همه مرده اند!!
برادر عزيز ، شما اگر به بيمارستان هم برويد همه را بيمار خواهيد ديد. پس بايد نتيجه بگيريم هيچ انسان سالمي وجود ندارد؟
اگر به خانهء سالمندان برويد همه را پير خواهيد ديد. پس بايد نتيجه بگيريم هيچ انسان جواني وجود ندارد؟
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمیدونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
– تو هیچ دلیلی نمیتونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
– من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما میتونم بهت ثابت کنم!
– ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی!
– باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جوابهای پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامهای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟ نه! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادنها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه میتونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمیتونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل میخواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.»
حضرت یوسف زیبایی نصف جهان را داشت و زلیخا به گونه ای مجذوب او شده بود از حسن اخلاقش گرفته تا انس و لطافت چهره اش.
اما همین زلیخا که عاشقی ست دلباخته و دیوانه وار او را دوست داشت .
وقتی عزیز مصر از راه رسید گفت که:
تقصیر یوسف بوده است و فلان ، فلان .... !!!
یعنی اگر عشق حقیقتی داشت زلیخا می گفت :
من مقصرم و او را رها کنید. و .....
به نظر من عشق دو زمان معنا داره یکی کسی که برات زیاد زحمت کشیده باشه مثل مادر یک جورایی فراتر از حد او را دوست خواهی داشت. غیر ارادی
( مثل کودکی که تا سن 6 سالگی هر چیز وحشتناکی را ببیند ناخود آگاه می گوید مامان)
و یا زمانی که به چیزی نرسی و گرسنه رسیدن به آن باشی و از طرفی این خیال رو داشته باشی که کسانی دیگری هم در پی او هستند. (حسد در پی رسیدن به زیبایی یا چیز حَسینی)
من اینو جایی خوندم که گفت:
اگر در ملک و دیار مجنون هیچ مردی نمی بود و فقط مجنون می بود محنون تا این حد دیوانه وار عاشق لیلی نمی بود یعنی وجود افراد دیگر یک جورایی ناخودآگاه اون حسد انسانی رو فعال می کنه.
البته در دوران عاشقی این چیز تو ذهن فرد عاشق نمیاد که مبادا مردان دیگری بروند سراغش اما به تعبیری در هویت و در درونه ی قلبش چنین چیزی ریشه دوانیده اگرچه در افکارش ظاهر نشود. تجربه دارم
و بنظرم وفتی به هم برسند حالا نهایتش 7 ماه بعد دیگر اون میل و اون احساسی که زمانی از هم دور بودند رو ندارند و کم کم اون تنمای دلی و زمینه احساسی شون کم میشه.
می پرسند : مجردی یامتاهل؟ می گویم : "متعهد" چون تجربه نشان داده، نه مجردبودن، نشانه ی تعلق خاطرنداشتن به کسی است.
ونه متاهل بودن، نشانه ی تعهدو وفاداری! همه ی قراردادها را که روی کاغذهای بی جان نمی نویسند! بعضی از عهدها را روی قلب هایمان می نویسیم، حواسمان به این عهدهای غیر کاغذی باشد شکستنشان یک "انسان" را در هم می شکند...
سلام
با تشکر ازایجاد تاپیک اجتماعی که ایجاد کرده بودید و با سپاس از همراهی شما تا این لحظه
جناب آرمین به نظر می رسد در طول بحث گریزی به هر دو عشق(مجازی و حقیقی) زده شد، برای اینکه در مجموع بدانیم چه گذشت زحمت خلاصه نویسی در یک پست را بکشید،
اگر نیاز به ادامه بحث بود، پیرو خلاصه نویسی ارائه داده شده و جمع بندی کارشناس محترم، می توان در یک تاپیک جدید هم ادامه داد...
با تشکر از فعالیت مفید شما@};-
با سلام
ممنون از سرکار
خوب قصدم این بوده که بطور خاص هم مقوله عشق در فضای مجازی مورد کنکاش واقع بشه
تا
در تمامی سطوح آن میزان ماندگاری و جاودان بودن اینگونه عشق ها مورد بررسی واقع بشود
در خصوص خلاصه نویسی آخه تعداد صفحاتش و پست ها زیاد است
در این تاپیک با طرح مهمترین موضوع اجتماعی روز سعی بر این بوده است .
که با آگاهی بخشی ب جوانان عزیز در صورت مواجهه شدن با این مسئله مهم عاطفی با عقلانیت و شناخت و گافی از هم
بتوانند .
در مسیر عشق پاک و الهی قرار بگیرند
و بر همین اساس سعی من بر
شناخت معقول و کارشناسی شده از این مقوله می باشد
واز سویی
با مهارت یافتن و اطلاع از عشق پاک و الهی نا خواسته درگیر چنین عشق ها کاذب و مشکل ساز نشوند
در این رابطه کاربران با حضور و استقبال خود از این تاپیک بشرح زیر نظرات خودشان را بیان داشتند
کاربرانی نتبجه چنین عشق های دروغین را ناشی از عدم شناخت کافی از هم و هوی و هوس زود گذر و نیز ضعف اعتقادی و ایمانی و تنوع طلبی و ارتباطات مستمر با نامحرمان دانسته اند
و عده دیگر از کاربران که موافق عشق هستن
اظهار داشتن اصل عشق مشکلی ندارد . اگر هم نقض باشد . در نوع نلقی افراد از عشق است . عشقی که بر اساس عقل و شناخت طرفین باشد .
و با گذشت و مهربانی طرفین همراه باشد
آن عشق حقیقی و ماندگار و جا ودانه است
شایان ذکر است . نظر کارشناس محترم سایت هم طی پست های 111و112و113و114 در این خصوص بیان گردیده است
سوال: عشق سالم یعنی چه و با چه مولفه هایی می توان عشق سالم را خصوصا در مرحله انتخاب همسر تشخیص داد؟
پاسخ:
اساسا عشق همان شدت علاقه افراد است که به طرق مختلف نسبت به مسائل گوناگون شکل می گیرد، توجه داشته باشید که متعلق عشق موارد مختلفی می تواند باشد، گاهی عشق از سوی یک جوان نسبت به فردی است که دوست دارد با او زندگی کند و جز خوبی هیچ عیبی را نمی بیند. عشق اگر با قدرت عقل و تدبیر مدیریت نشود می تواند عقل و فهم انسان را کور کند و انسان واقعیتها را نتواند بسنجد و تصمیم اشتباهی را بگیرد که موجب پشیمانی وی شود. عشق انواع و مراتب گوناگونی دارد و نمی توان بدون ملاحضه دقیق موارد آن، به خوبی نکته ای را بیان کرد.
خود نفس عشق انگیزه خوبی برای زندگی است منتها باید با عصای احتیاط و چراغ عقل کنترل شود، در غیر اینصورت انسان را بیمار می کند و آسیب جدی به وی خواهد زد. عشق ها می تواند جنبه معنوی هم داشته باشد، در این فرض انسان رشد خوبی خواهد کرد و چنین عشق های معنوی یک نوع عنایت الهی است. عشق سالم در حقیقت عشقی است که انسان را به کمال واقعی رهنمون سازد و انسان بر اساس واقعیتها تصمیم بگیرد، اگر شدت علاقه در کنار توانایی و متناسب با شرایط فرد قرار بگیرد و انسان در مسیر توحید حرکت کند و ایمان او در این راه زائل نشود، چنین عشقی متناسب با کمال فرد خواهد بود، منتها اگر عشق طوری باشد که انسان تصمیمی خارج از شرایط خود و توانایی اش انتخاب کند و در این راه همه چیز خود را ببازد و ایمانش تضعیف شود و چراغ عقلش خاموش گردد، بسیار آسیب زننده خواهد بود.
بعبارتی دیگر مولفه هایی که می تواند ما را در تشخیص عشق سالم خصوصا برای جوانانی که عاشق جنس مخالف خود شده اند و دوست دارند با فرد محبوب خود زندگی کنند، این است که جوانب مختلف رفتاری و فکری و موقعیتی هر دو طرف همراه با عقل و تدبیر به خوبی سنجیده شود، به ایمان معنوی فرد ضرری وارد نشود، تناسب فکری و رفتاری در نظر گرفته شود، عیبها با نگاه واقع بینانه سنجیده شود، امکان وصول و شرایط لازم هم در نظر گرفته شود.
قبل از ورود به مرحله ایجاد علقه عاطفی باید هر دو طرف همدیگر را بشناسند، یعنی قبل از اینکه علاقه شکل بگیرد باید شناخت عاقلانه اتفاق بیافتد تا در مراحل بعدی مشکلی پیش نیاید. معمولا انسانهایی که نخست شخصیت فرد مقابل را شناخته اند و عاقلانه تصمیم گرفته اند عشق و علاقه هم ایجاد شده و به شکل پایدار هم ادامه یافته است، در واقع چنین عشقی که همراه معرفت بوده، بقای آن طولانی است و پشیمانی و آسیب را بدنبال نخواهد داشت.
سلام
خوبی پویا جان
کدام عشق !
کدام عشق!
کجاست عشق!
اگر دیدیش سلام مرا هم برسان ....
امروز عاشق ... فردا فارغ
پ.ن
چه آواتار قشنگی
8->8->8->چه بهم میان
هر چیزی نیرویی دارد و عشق نیرویش در دور بودن "فراق" هست که طرفین مادامی که به هم نرسیده اند برای خود خیالات و تخیلاتی درست کنند که باعث قوت (به تعبیر بعضی عشق) در بین آنها می شود البته همین که دو شخص به هم می رسند متوجه می شوند که ما فراتر از حقیقت فکر می کردیم و خیالات آنها کاملا تخلیه و تو خالی می شوند به مانند بارهای الکتریکی که به جسمی برخورد می کنند و دیگر آن کشش و قوت را هم ندارند .
پس مادامی که دو فرد از هم دور هستند این خیالات قوت گرفته و ایجاد می شوند.
به نظر من بدترین آسیب عشق مجازی این که است خیالات و ذهن یک فرد نوجوان را در بر می گیرد. و او آنطور که قدرت دارد زندگی نمی کند یا شاید خود را ضعیف تر از آنچه که در خود دارد تصور کند.
سلام
نه اینکه بگم مخالف عشقم و اونو رد می کنم
ولی
وقتی این همه خیانت و خباثت را در اطراف می بینم
ب هرکسی که مدعی لاو و عشق و نفس و گلم و جونم و الهی بگردم ....
شک دارم .
و باورش برام سخت است !
ببخشید
جسارت است
وقتی دختر خانم دانشجو ایرانی میر ه بایک پسر افغانی عمله پشتو ساختمان رفیق فابریکی
می شود
یا خانمه ایرانی دیگر رفته با یک بنگلاذشی سمبوسه فروشی رفیق غار شده است !
بهش میگن عاشق چبه ابن بنگالی شدی
فقط باید فریاد زد
وا مصیبتا وا نفسا وا عشقا وا آیها الناس
چه باید گفت
والله قسم چه باید گفت !
نه یکی بیاد
منو توجیه کند !
دقت فرمائید
عمله ساختمان اونم افغانی
برخی عشق در نظر اونا همه کسی می تواند باشد
ن یک نفر
بلکه هرچیزی بیشتر بهتر !
دانشگاه دختر خانمی بود
جسارتا تمام پسر ههای دانشکده ب اسم کوچکش صداش می زدن
بلا استثنا همه هم شماره همراه اش داشتن بعد می گفتم
چطور شماره تلفن شما دست پسرههاست
ن
نکته جالبی اشاره کرد
گفت انسان باید دلش پاک باشد
همه ما خواهر و برادریم
عرض کردم
جدی
ن با با آهان
مثلا روزی عشقی به نفر بود
سلام آقا آرمین
خوبم شما خوبید؟@};-
بنظرمن عشق هست :doosti: آواتارو دوست دارم درستش کردمb-)
سلام
آقا پویا
من بد نیستم !
شما خوبی
آواتارت حرف نداره
هینجوری نگاهش می کنم . بشاش میشم
من اصل عشق رو رد نمی کنم
ولی
افراد مدعی عشق
رو جسارتا
ن
همه اش لحظه ای و احساسی است
که با زمان و زمین
خخخخخخ
کم فروغ و ب فراموشی می سپرد
واقعا
عشق ممنوع!
سلام
من با کسانی صحبت کردم
که ید طولانی در عشق داشتن
زمین خورده و سینه سوخته یعنی عشق بودن
ولی وقتی من در خصوص عشق با اونا حرف زدم
گفتن
عشق یک فریبی بیش نیست !
و مرا بر حذر از عشق کردن !
اونا عشق نداشتن عشق فرق میکنه
اونا عاشق بودن
مطمین باش
عشق های امروزی نمیگم همشون ولی قریب ب اکثریت اونا دروغین بر اساس
هوی و هوس است !
میگی
نه
بسم الله
ی زحمت بکشید
ب دادگاههای خانواده ی سری بزنید !!!
تا بحرف من برسید !
آرمين عزيز
مثل اين است كه من بگويم همهء انسان ها مرده اند و هيچ كسي زنده نمانده
بعد هم بگويم باور نمي كنيد؟ خب به قبرستان ها سري بزنيد ببينيد همه مرده اند!!
برادر عزيز ، شما اگر به بيمارستان هم برويد همه را بيمار خواهيد ديد. پس بايد نتيجه بگيريم هيچ انسان سالمي وجود ندارد؟
اگر به خانهء سالمندان برويد همه را پير خواهيد ديد. پس بايد نتيجه بگيريم هيچ انسان جواني وجود ندارد؟
عشق دلیل میخواهد؟
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمیدونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
– تو هیچ دلیلی نمیتونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
– من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما میتونم بهت ثابت کنم!
– ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی!
– باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جوابهای پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامهای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟ نه! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادنها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه میتونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمیتونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل میخواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.»
سلام
ب رودی خلاصه تاپیک تقدیم حضورتان می گردد!
سنی ندارد عاشقی کردن
فرقی ندارد کودکی ، پیری
هروقت زانو را بغل کردی
یعنی تو هم با عشق درگیری
زن پادشاه مصر ادعای عشق یوسف رو داشت.
حضرت یوسف زیبایی نصف جهان را داشت و زلیخا به گونه ای مجذوب او شده بود از حسن اخلاقش گرفته تا انس و لطافت چهره اش.
اما همین زلیخا که عاشقی ست دلباخته و دیوانه وار او را دوست داشت .
وقتی عزیز مصر از راه رسید گفت که:
تقصیر یوسف بوده است و فلان ، فلان .... !!!
یعنی اگر عشق حقیقتی داشت زلیخا می گفت :
من مقصرم و او را رها کنید. و .....
به نظر من عشق دو زمان معنا داره یکی کسی که برات زیاد زحمت کشیده باشه مثل مادر یک جورایی فراتر از حد او را دوست خواهی داشت. غیر ارادی
( مثل کودکی که تا سن 6 سالگی هر چیز وحشتناکی را ببیند ناخود آگاه می گوید مامان)
و یا زمانی که به چیزی نرسی و گرسنه رسیدن به آن باشی و از طرفی این خیال رو داشته باشی که کسانی دیگری هم در پی او هستند. (حسد در پی رسیدن به زیبایی یا چیز حَسینی)
من اینو جایی خوندم که گفت:
اگر در ملک و دیار مجنون هیچ مردی نمی بود و فقط مجنون می بود محنون تا این حد دیوانه وار عاشق لیلی نمی بود یعنی وجود افراد دیگر یک جورایی ناخودآگاه اون حسد انسانی رو فعال می کنه.
البته در دوران عاشقی این چیز تو ذهن فرد عاشق نمیاد که مبادا مردان دیگری بروند سراغش اما به تعبیری در هویت و در درونه ی قلبش چنین چیزی ریشه دوانیده اگرچه در افکارش ظاهر نشود. تجربه دارم
و بنظرم وفتی به هم برسند حالا نهایتش 7 ماه بعد دیگر اون میل و اون احساسی که زمانی از هم دور بودند رو ندارند و کم کم اون تنمای دلی و زمینه احساسی شون کم میشه.
سلام
شکر می کنم
که
تا کنون عشقی را تجربه نکردم
من طالب عشقی هستم
مث شخصیت عشق فاطمه س ب علی ع
دختر پیامبر ص و مادر ائمه و معصوم باشی
و بالاتر
می شوی اولین شهید ه راه ولایت همسرت
بنازم
چنین عشق رو
بقیه بزنید
جاده خاکی
ساحت عشق را که مقدس است
آلوده نکنید !
طرف
هر روز تو واتساب و تلگرام و ووووو با انواع پسران نامحرم سرش تو آخوره ب جماعت اراذل فیض هم صحبتی می رساند .
ادعای عشق ب همسرش رو داره
خخخخخ
تو رو خدا مقداری بخندیم
جو تلطیف بشود :-t:-t:-t
[="Times New Roman"][="Navy"] ریحــانه الــنبی;932635 نوشت:
احسنت عالی بود[/]
سلام
باور کنید . تا الآن بیشتر از 10 بار تایپ کردم . مقداری کمی در خصوص مدح عشق برخی آدمها ی مدعی عشق
بنویسم
هه حذف کردم
دلم
راضی نمی شود
چه می شود کرد ...
با اون
دختر و پسری امروزی
رو
آقای محسن یگانه خیلی قشنگه گفته
خودت میخای بری خاطره شی اما دلت میسوزد تظاهر می کنی عاشقمی
این بازی هر روزه
نترس
آدم دم رفتن دلشوره میگیرد دو روز ه بگذره این دلشورهها از خاطرت میره
بهت قول میدهم ...سخت نیست
پ.ن
دقت کردید
ب همین آب خوردن
[="Times New Roman"][="Navy"] عزم;933686 نوشت:
عجب نکتهاي بود! تا حالا توجه نکرده بودم.[/]
سلام
الان عشق را در مقوله فضای مجازی مورد بررسی قرار میدهیم
دوستان بزرگوار لطف کنند
آز ابن ب بعد عشق را در دو جنبه فضای حقیقی و مجازی جدا گانه مورد بررسی قرار بدهید
سلام
با تشکر ازایجاد تاپیک اجتماعی که ایجاد کرده بودید و با سپاس از همراهی شما تا این لحظه
جناب آرمین به نظر می رسد در طول بحث گریزی به هر دو عشق(مجازی و حقیقی) زده شد، برای اینکه در مجموع بدانیم چه گذشت زحمت خلاصه نویسی در یک پست را بکشید،
اگر نیاز به ادامه بحث بود، پیرو خلاصه نویسی ارائه داده شده و جمع بندی کارشناس محترم، می توان در یک تاپیک جدید هم ادامه داد...
با تشکر از فعالیت مفید شما@};-
با سلام
ممنون از سرکار
خوب قصدم این بوده که بطور خاص هم مقوله عشق در فضای مجازی مورد کنکاش واقع بشه
تا
در تمامی سطوح آن میزان ماندگاری و جاودان بودن اینگونه عشق ها مورد بررسی واقع بشود
در خصوص خلاصه نویسی آخه تعداد صفحاتش و پست ها زیاد است
ولی چشم حتما امشب انجامش میدهم
با تشکر
با سلام
در این تاپیک با طرح مهمترین موضوع اجتماعی روز سعی بر این بوده است .
که با آگاهی بخشی ب جوانان عزیز در صورت مواجهه شدن با این مسئله مهم عاطفی با عقلانیت و شناخت و گافی از هم
بتوانند .
در مسیر عشق پاک و الهی قرار بگیرند
و بر همین اساس سعی من بر
شناخت معقول و کارشناسی شده از این مقوله می باشد
واز سویی
با مهارت یافتن و اطلاع از عشق پاک و الهی نا خواسته درگیر چنین عشق ها کاذب و مشکل ساز نشوند
در این رابطه کاربران با حضور و استقبال خود از این تاپیک بشرح زیر نظرات خودشان را بیان داشتند
کاربرانی نتبجه چنین عشق های دروغین را ناشی از عدم شناخت کافی از هم و هوی و هوس زود گذر و نیز ضعف اعتقادی و ایمانی و تنوع طلبی و ارتباطات مستمر با نامحرمان دانسته اند
و عده دیگر از کاربران که موافق عشق هستن
اظهار داشتن اصل عشق مشکلی ندارد . اگر هم نقض باشد . در نوع نلقی افراد از عشق است . عشقی که بر اساس عقل و شناخت طرفین باشد .
و با گذشت و مهربانی طرفین همراه باشد
آن عشق حقیقی و ماندگار و جا ودانه است
شایان ذکر است . نظر کارشناس محترم سایت هم طی پست های 111و112و113و114 در این خصوص بیان گردیده است
با تشکر فراوان از همراهی تمامی عزیزان
سوال:
عشق سالم یعنی چه و با چه مولفه هایی می توان عشق سالم را خصوصا در مرحله انتخاب همسر تشخیص داد؟
پاسخ:
اساسا عشق همان شدت علاقه افراد است که به طرق مختلف نسبت به مسائل گوناگون شکل می گیرد، توجه داشته باشید که متعلق عشق موارد مختلفی می تواند باشد، گاهی عشق از سوی یک جوان نسبت به فردی است که دوست دارد با او زندگی کند و جز خوبی هیچ عیبی را نمی بیند. عشق اگر با قدرت عقل و تدبیر مدیریت نشود می تواند عقل و فهم انسان را کور کند و انسان واقعیتها را نتواند بسنجد و تصمیم اشتباهی را بگیرد که موجب پشیمانی وی شود. عشق انواع و مراتب گوناگونی دارد و نمی توان بدون ملاحضه دقیق موارد آن، به خوبی نکته ای را بیان کرد.
خود نفس عشق انگیزه خوبی برای زندگی است منتها باید با عصای احتیاط و چراغ عقل کنترل شود، در غیر اینصورت انسان را بیمار می کند و آسیب جدی به وی خواهد زد. عشق ها می تواند جنبه معنوی هم داشته باشد، در این فرض انسان رشد خوبی خواهد کرد و چنین عشق های معنوی یک نوع عنایت الهی است. عشق سالم در حقیقت عشقی است که انسان را به کمال واقعی رهنمون سازد و انسان بر اساس واقعیتها تصمیم بگیرد، اگر شدت علاقه در کنار توانایی و متناسب با شرایط فرد قرار بگیرد و انسان در مسیر توحید حرکت کند و ایمان او در این راه زائل نشود، چنین عشقی متناسب با کمال فرد خواهد بود، منتها اگر عشق طوری باشد که انسان تصمیمی خارج از شرایط خود و توانایی اش انتخاب کند و در این راه همه چیز خود را ببازد و ایمانش تضعیف شود و چراغ عقلش خاموش گردد، بسیار آسیب زننده خواهد بود.
بعبارتی دیگر مولفه هایی که می تواند ما را در تشخیص عشق سالم خصوصا برای جوانانی که عاشق جنس مخالف خود شده اند و دوست دارند با فرد محبوب خود زندگی کنند، این است که جوانب مختلف رفتاری و فکری و موقعیتی هر دو طرف همراه با عقل و تدبیر به خوبی سنجیده شود، به ایمان معنوی فرد ضرری وارد نشود، تناسب فکری و رفتاری در نظر گرفته شود، عیبها با نگاه واقع بینانه سنجیده شود، امکان وصول و شرایط لازم هم در نظر گرفته شود.
قبل از ورود به مرحله ایجاد علقه عاطفی باید هر دو طرف همدیگر را بشناسند، یعنی قبل از اینکه علاقه شکل بگیرد باید شناخت عاقلانه اتفاق بیافتد تا در مراحل بعدی مشکلی پیش نیاید. معمولا انسانهایی که نخست شخصیت فرد مقابل را شناخته اند و عاقلانه تصمیم گرفته اند عشق و علاقه هم ایجاد شده و به شکل پایدار هم ادامه یافته است، در واقع چنین عشقی که همراه معرفت بوده، بقای آن طولانی است و پشیمانی و آسیب را بدنبال نخواهد داشت.