اثبات وجوب دین باوری برای زندگی بهتر
تبهای اولیه
باسلام. جواب این شخص را چگونه باید بدهم؟ میگوید:دینداری واجب نیست. فقط کافیست اصول اخلاق را رعایت کنی. مثلا مهربان ،عادل،نوع دوست،منصف،غمخوار و ... باشی.ضمنا میگوید بهشت و جهنم نامریی را رها کن.جهنم جهل ما و بهشت آگاهی ماست.لطفا راهنماییم کنید. با تشکر
باسلام. جواب این شخص را چگونه باید بدهم؟ میگوید:دینداری واجب نیست. فقط کافیست اصول اخلاق را رعایت کنی. مثلا مهربان ،عادل،نوع دوست،منصف،غمخوار و ... باشی.ضمنا میگوید بهشت و جهنم نامریی را رها کن.جهنم جهل ما و بهشت آگاهی ماست.لطفا راهنماییم کنید. با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ارادت خدمت شما؛
کسی اگر واقعا پایبند به این سخن خود باشد میتوان با همان اصول اخلاقی که خود او مدعی رعایت آن است او را به دینداری وادار کرد؛ چرا که یکی از اصول اخلاقی، وجوب «شکر منعم» است. اگر کسی یک متاع دنیوی به شما داد اخلاق میگوید شکرگزار او باش و بیتفاوت در قبال او عبور نکن. شکرگزاری را هم نمیتوانی طبق آداب خودت به جای آوری بلکه بایستی بر طبق آدابی که نزد او به عنوان «شکرگزاری» تعریف شده است به جای آوری و الا نقض مطلوب خواهد شد.
حال یکی از کسانی که موظفیم به لحاظ اخلاقی در مقابلش «منقاد و تسلیم» باشیم و این «انقیاد و تسلیم» خود «شکر» او به حساب خواهد آمد، خداوندی است که همهی هستی ما و امورات ما از ناحیهی فیض او به ما تعلق گرفته است پس اگر قرار باشد به این اصل اخلاقی عمل کنیم، قاعدهی اولویت اقتضاء میکند اول از همه از عهدهی حق شکر چنین کسی به در آییم که البته نشدنی است زیرا نعمتها و منّتهای وی بر ما، با شکر ما نسبت به او برابری نمیکند و مواجهه و مقابلهای نابرابر است.
و اتفاقا جهنم و بهشت معنوی را هم اگر واقعا پذیرفته باشد، باز هم باید تن به دستورات دین بدهد چرا که «بهشت معنوی» و یا «بهشت اعمال» و در نقطه مقابل جهنم اعمال و یا جهنم معنوی برخاسته از زیر پاگذاشتن همین اصول اخلاقی مانند «شکر منعم» خواهد بود.
پس باز هم نمیتواند از سیستم محاسباتی آفرینش و یوم الجزاء که حقیقتش بازتاب اعمال ماست، سرسری عبور کند.
[="Tahoma"][="Navy"]اسلام. جواب این شخص را چگونه باید بدهم؟ میگوید:دینداری واجب نیست. فقط کافیست اصول اخلاق را رعایت کنی. مثلا مهربان ،عادل،نوع دوست،منصف،غمخوار و ... باشی.ضمنا میگوید بهشت و جهنم نامریی را رها کن.جهنم جهل ما و بهشت آگاهی ماست.لطفا راهنماییم کنید. با تشکر
سلام
بی شک اخلاق شایسته یکی از ابعاد مهم دین و دینداری است اما منحصر در آن نیست.
دین هم حوزه حقوق را پوشش می دهد هم حوزه اخلاق و هم حوزه معرفت و شهود را
با اخلاق صرف، فقط می توان در یک بعد حضور داشت اما ابعاد مهم دیگر از دست می رود در حالیکه انسان هم با موضوع ابعاد دیگر سروکار دارد هم ظرفیتی دارد که جز با قدم نهادن به آن ابعاد بالفعل نمی شود. مثلا با اخلاق تنها نمی توان رابطه مستقیم با خدا را تجربه کرد. این عبادات ظاهریه دینی است که این امکان را فراهم می کند. یا وظایف اجتماعی مثل حضور سیاسی را پوشش نمی دهد چیزی که به حیات و سرنوشت جمعی ما ربط دارد. با اخلاق هم نمی توان ابعاد معنوی و شهودی را به سادگی یافت بلکه نیازمند سلوک علمی و عملی خاص خودش است.
پس دینداری برای بالفعل شدن همه ابعاد و کمالات انسان لازم است.
و اما بهشت و جهنم منحصر در علم و جهل نیست بلکه تحقق علم کامل و جامع مستلزم حضور در تمام عرصه های گفته شده است. بهشت و جهنم با مجموعه ای کامل از ابعاد انسانی و الهی ساخته می شود اما انسان تک ساحتی بهشتی محدود دارد.
یا علیم[/]
با اخلاق صرف، فقط می توان در یک بعد حضور داشت اما ابعاد مهم دیگر از دست می رود در حالیکه انسان هم با موضوع ابعاد دیگر سروکار دارد هم ظرفیتی دارد که جز با قدم نهادن به آن ابعاد بالفعل نمی شود. مثلا با اخلاق تنها نمی توان رابطه مستقیم با خدا را تجربه کرد.
سلام علیکم
از اظهار نظر و مشارکتتان صمیمانه تشکر میکنم
لازم به ذکر است اگر اخلاق را تنها محدود به چگونگی رفتار با انسانها تعریف کنیم فرمایش شما صحیح است اما امروزه ساحتهای اظهار نظر بیشتری برای اخلاق میتوان در نظر گرفت مثلا چگونگی رفتار انسان با خالق یا چگونگی رفتار انسان با خود یا چگونگی رفتار انسان با مخلوق (اعم از انسان) که شامل حیوان و طبیعت و ... میشود. در این صورت میتوان از طریق عمل به احکام اخلاقی، به سعادت نهایی انسانی دست یافت.
در واقع بر مبنای این نگاه، اخلاق و تدیّن، در هم تنیده خواهند شد نه جزایری جدای از یکدیگر.
[="Tahoma"][="Navy"] لازم به ذکر است اگر اخلاق را تنها محدود به چگونگی رفتار با انسانها تعریف کنیم فرمایش شما صحیح است اما امروزه ساحتهای اظهار نظر بیشتری برای اخلاق میتوان در نظر گرفت مثلا چگونگی رفتار انسان با خالق یا چگونگی رفتار انسان با خود یا چگونگی رفتار انسان با مخلوق (اعم از انسان) که شامل حیوان و طبیعت و ... میشود. در این صورت میتوان از طریق عمل به احکام اخلاقی، به سعادت نهایی انسانی دست یافت.سلام علیکم
از اظهار نظر و مشارکتتان صمیمانه تشکر میکنم
در واقع بر مبنای این نگاه، اخلاق و تدیّن، در هم تنیده خواهند شد نه جزایری جدای از یکدیگر.
سلام
اگر اخلاق را به معنای مد نظر فرد توصیه کننده بگیریم ظاهرا نسبتی با دیانت ندارد
اگر اخلاق را به معنای دینی آن بگیریم تقابلی با تدین ندارد بلکه بعدی از ابعاد خود تدین است
اما توسعه اخلاق به ارتباط اخلاقی با همه موجودات هرچند دور از ذهن هست اما تحقق آن به نحو صحیح منوط به حصول معرفتی است که گفتیم از ابعاد دیگر تدین است
بطور مثال رابطه اخلاقی واقعی با خدای متعال منوط به باور و معرفت اوست وگرنه صرفا یک رفتار مجهول الاساس خواهد بود
یا علیم[/]
سلام
اگر اخلاق را به معنای مد نظر فرد توصیه کننده بگیریم ظاهرا نسبتی با دیانت ندارد
بله ولی در جامعه همه انسانها دین ندارند اما مدعی اخلاق هستند پس می تونیم از این نکته، یک نقطه عطفی بسازیم به عبارت دیگه، از اخلاق پلی به سمت تدین بزنیم. ممکن است اگر به کسی بگوییم بی دین! چندان ناراحت نشود و بگوید خب من از اون دیندارهاش نیستم اما اگر به کسی بگوییم بی اخلاق! آن را توهین تلقی کرده در صدد دفاع از خود بر ميآد.
البته این یک روشه. ممکنه روشهای بهتری هم باشه.