جمع بندی دفاع بد از رهبری چه نتیجه ای دارد؟
تبهای اولیه
سلام.
داشتم در مورد زندگینامه یکی از شخصیت های مطرح کشور تحقیق میکردم که یکی از سخنان ایشان را در مورد رهبری دیدم:
"يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند"
این سخن ایشان موجب ناراحتی بعضی از صاحب نظران شده.و به ان دفاع بد از رهبری عنوان میکنن.
آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟آیبا دفاع بد از رهبری است؟چرا باید یه عالم بزرگ دینی چنین حرفی زده باشند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟آیبا دفاع بد از رهبری است؟چرا باید یه عالم بزرگ دینی چنین حرفی زده باشند؟
برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم و ضروری است:
نکته اول: در اینکه دفاع بد ازهر چیزی موجب ضربه زدن به آن هست شکی وجود ندارد. دفاع در نگاه مخاطب نباید بار معنایی منفی داشته باشد.
نکته دوم: اما درخصوص این سخن باید بین دو مسئله تفاوت قائل شد، یکی شخص گوینده، و دیگری خود کلام:
الف) شخص گوینده:
1- در حسن نیت ایشان هیچ شکی وجود ندارد، ایشان برای مردم جایگاه ویژه ای قائل هستند، قصدشان از این جمله این نیست که شأن مردم را پایین بیاورند، بلکه میخواسته اند
جایگاه رفیع رهبری را ترسیم کنند که لیاقتش فوق این امت است، اگر ادامه کلام ایشان را ببینید روشن می شود که ایشان به دنبال ترفیع رهبری بوده اند، نه پایین آوردن جایگاه مردم:
«ایشان بالاترین مراتب مدیریت را در جامعه دارد و بزرگترین دشمنان جامعه کسانی هستند که در زمینه تضعیف ولایت فعالیت میکنند».
2- قطعا مراد ایشان از مردم ایران هم، عموم مردم بدون استثناء نیست، بلکه اولا از باب اینکه اکثریت مردم از شخصیت رهبری شناخت درستی نداشته و قدر و منزلت ایشان را آن طور که باید نمی شناسند گفته است، نه اینکه مردم ایران را مردم بدی بداند، ثانیا: ممکن است یک مردم خوب هم از یک شخصیت، شناخت خوبی نداشته باشند ودر این صورت طبیعتا قدر او را متناسب با درجه واقعی اش نخواهند شناخت.
در مجموع آنچه در دل گوینده وجود داشته است قطعا تنقیص مردم و پایین آوردن شأن ایشان نبوده است.
ب) خود کلام
اما حالا به سراغ خود کلام می رویم:
علی رغم آنچه که در مورد گوینده این کلام عرض کردیم، باید این واقعیت را پذیرفت که این جمله می توانست بهتر ادا شود، چون:
اولا: حتی اگر بر فرض در جامعه ای مردم لیاقت آن رهبر را نداشته باشند، به کار بردن چنین جمله ای جز دور کردن بیشتر آنها از رهبری ثمری نخواهد اشت، چنین دفاعی عملا یا تأثیر ندارد، یا تاثیر منفی خواهد گذاشت، به جای چنین تعابیری، باید ویژگی های شخصیت رهبر را برای مردم بازگو کرد.
ثانیا: بدون پیش فرض و پیش داوری وقتی انسان چشم را به روی گوینده این سخن بسته و در خود سخن دقت می کند، انصافا آنچه از ظاهر این جمله به ذهن تبادر می کند بیشتر پایین آوردن شأن مردم است تا بالا بردن شأن رهبر؛ لذا نمی توان چنین جملاتی را برای دفاع از رهبری پذیرفت.
نکته سوم:
باید دقت کرد کسی ادعا نمی کند این بزرگان معصوم هستند، بالاخره هر چقدر انسان از نظر جایگاه منزلت بالاتر برود، اشتباهاتش هم به زیر ذره بین خواهد رفت و بزرگتر جلوه می کند.
و نباید چنین جملاتی جایگاه این بزرگان را در درون ما متزلزل کند، با یک جمله و دو جمله نمی توان در خصوص کسی قضاوت کرد، خصوصا جملاتی که در سخنرانی ایراد شده است، اینها با جملاتی که نوشته می شوند خیلی فرق دارد. جملات مکتوب با تمرکز و فکر و فراغ بال نوشته میشوند اما سخنران باید آنچه در دل دارد را بالبداهه در قالب و الفاظی بریزد و به مخاطب تحویل بدهد لذا اشتباه زیاد صورت میگیرد، این امر طبیعی است، خود من که سخنرانی می کنم می بینم گاهی یک جمله ای گفته ام وقتی پایین می آیم از سوالاتی که مردم می پرسند متوجه می شوم که ظاهر سخنم برخلاف آنچه در دل داشته ام چیز دیگری به مخاطب القاء کرده است لذا گاهی اشتباهی صورت می گیرد، اما بالاخره اشتباه بودنش را باید پذیرفت، فقط نباید آن را به سخنران سرایت داد.
نباید چنین جملاتی جایگاه این بزرگان را در درون ما متزلزل کند، با یک جمله و دو جمله نمی توان در خصوص کسی قضاوت کرد
سلام استاد
جانا سخن از زبان ما میگویی! نمی دانم چه بیماری است به جان عده ای افتاده که اینقدر ملالغطی شده اند! همانطور که فرمودید کسی مدعی نیست که چون فلانی در فلان جایگاه قرار دارد پس هر چه میگوید صحیح است. بلکه امکانش هست که حتی بزرگان نیز جمله ای بگویند که با آنکه منظورشان مثبت بوده ، اما نوع بیان جمله زیاد جالب نباشد. یا بدتر ، ممکن است اصلاً چیزی بگویند که مبنایش غلط است! خب مگر اینها معصوم هستند؟ اشتباه کرده؟ با احترام و با قصد اصلاح ، آن اشتباه را بیان کن بدتر آنکه کلاً همه چیز را از ریشه می زنند و تا اِنکار تمام زوایای وجودیِ طرف ، پیش می روند! الان هم که مدتی است تقطیع کردن و بریدن و چسباندن مد شده! یک عده میروند توی حزب و دستهء کسی و شروع می کنند به فحش دادن به آن یکی! تعدادی هم میروند توی گروه آن یکی و به دیگری بد و بی راه میگویند! بخشی از ماجرا که دل مرا به درد میاورد این است که جدای از تعدادی که با برنامه وارد این میادین شده اند ، خیلی از جوانان به خیال اینکه دارند کار انقلابی می کنند وارد این وادی میشوند! خدایا به ما عِلم فراوان عطا کن
اما قبلش حتماً بصیرت کافی نیز به ما عطا کن
[=Times New Roman]
سلام استاد
سلام شاگرد عزیزم. :khandeh!::hamdel:
نمی دانم چه بیماری است به جان عده ای افتاده که اینقدر ملالغطی شده اند!
[=times new roman]به نظرم این حرف درستی نیست.
بخاطر اینکه حرفی که درباره رهبری زده شده ( جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ) مورد تایید من و شما هست و ما به این حرف راضی هستیم
اینجوری فکر میکنیم که دیگران سخت می گیرند.
اما اگر همین حرف رو در مورد کسی که مورد من و شما نباشه بزنند ( جامعه ما لياقت چنين X را ندارد. ) اون موقعست که گوینده رو از شصت پا حلق آویز میکنیم.[=Times New Roman] :khandeh!:
به نظرم این حرف درستی نیست
بخاطر اینکه حرفی که درباره رهبری زده شده ( جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ) مورد تایید من و شما هست و ما به این حرف راضی هستیم
اتفاقاً برعکس من اصلاً از این حرف خوشم نیامد!
و صحبتم هم دقیقاً بخاطر همین خوش نیامدن خودم بود. عرض کردم اگر هم من خوشم نیامده ، نباید فردا بیایم آن قطعه را کات کنم و بروم توی شبکه های اجتماعی پخش کنم. بعدش هم یک سخنران دیگر پیدا بشود که این جمله را زیر سوال ببرد من هم بروم توی گروهش و حمایتش کنم بعد دو دستگی ایجاد بشود و........ بهترین مثالش آقای "دهنوی" است که شما خبرداری من خیلی به ایشان انتقاد دارم. اما آیا رفته ام حرفهای ایشان را کات کنم و پخش کنم؟ آیا کلیپ برایش ساخته ام؟ حتی در همین سایت شما دیدید من تاپیکی در نقد ایشان بزنم؟ همچنین به حاج آقا "ماندگاری" نقدهایی دارم. اما شما دیده اید مطرح کنم؟ آن هم علنی؟
ملالغطی
اما چرا این کلمه را گفتم
منظورم این نبود که اگر ایرادی دیدیم و گفتیم ، ملالغطی شده ایم
حرفم این است که عده ای کلاً کارشان این شده که در صحبت های افراد جستجو کنند تا کلمه ای ، لغتی ، جمله ای ، چیزی پیدا کنند و داد و هوار راه بیندازند
در اکثر موارد هم به حرف هایی گیر می دهند که اصلاً ایراد نیست! حتی قابل بررسی هم نیست!
[="Times New Roman"][="Black"]سلام مسعود جان
اتفاقاً برعکس من اصلاً از این حرف خوشم نیامد!
و صحبتم هم دقیقاً بخاطر همین خوش نیامدن خودم بود. عرض کردم اگر هم من خوشم نیامده ، نباید فردا بیایم آن قطعه را کات کنم و بروم توی شبکه های اجتماعی پخش کنم. بعدش هم یک سخنران دیگر پیدا بشود که این جمله را زیر سوال ببرد من هم بروم توی گروهش و حمایتش کنم بعد دو دستگی ایجاد بشود و........
بهترین مثالش آقای "دهنوی" است که شما خبرداری من خیلی به ایشان انتقاد دارم. اما آیا رفته ام حرفهای ایشان را کات کنم و پخش کنم؟ آیا کلیپ برایش ساخته ام؟ حتی در همین سایت شما دیدید من تاپیکی در نقد ایشان بزنم؟ همچنین به حاج آقا "ماندگاری" نقدهایی دارم. اما شما دیده اید مطرح کنم؟ آن هم علنی؟
خب حرف شما کاملا درست هست.
"نقد سخن با هدف نقد سخن" با "نقد سخن با هدف نقد شخصیت" زمین تا آسمون فرق داره.
[SPOILER]
دوستان منظورم این نیست که نقد شخصیت تحت هر شرایطی کار درستی نیست.
جان عزیزتون کسی نیاد نقل قول کنه که
ای واااای چطور همچین حرفی میزنی ،
با این حساب اگر ما بخوایم با پاسخ دادن به شبهات دینی شخصیت دشمنان اسلام رو آشکار کنیم ، نباید اینکارو بکنیم ،
ای وای دین خدا از دست رفت.
[/SPOILER]
اگر هدف ما این باشه که با یه نفر تسویه حساب کنیم نتیجش میشه همین کات کردن بخشی از سخنرانی و چسبوندن فیلم و کلیپ.[/]
اما چرا این کلمه را گفتم
منظورم این نبود که اگر ایرادی دیدیم و گفتیم ، ملالغطی شده ایم
حرفم این است که عده ای کلاً کارشان این شده که در صحبت های افراد جستجو کنند تا کلمه ای ، لغتی ، جمله ای ، چیزی پیدا کنند و داد و هوار راه بیندازند
در اکثر موارد هم به حرف هایی گیر می دهند که اصلاً ایراد نیست! حتی قابل بررسی هم نیست!
دقيقا موافقم
اين دسته افراد اصلا فكر نميكنن فقط ميخوان طرف رو ردش كنن
يه جورايي دنبال اتو گرفتنن تا نقد!
در مورد رهبر مدام براي من تو تل سخنان بريده بريده شون ميومد منم كه كلا باهاشون مخالفم روز به روز حس منفيم بيشتر ميشد
يه بار گفتم بذار كل سخنراني گوش كنم ببينم چي ميگن
بعد از اون كامل سخنراني هاشون رو گوش دادم كلا نظرم عوض شد و به نظرم منصف ترين شخص و ادم مذهبي در حال حاضر هستن
[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]علی رغم آنچه که در مورد گوینده این کلام عرض کردیم، باید این واقعیت را پذیرفت که این جمله می توانست بهتر ادا شود
سلام و عرض ادب استاد
به نظرتون اگر مجدد همون سخنرانی رو تکرار کنن تغییری در جمله بندیشون میدن؟
یا جوابی مثل جواب کاربر نقطه را به ما میدهند؟
به نظرم بهترین کار این هست که اجازه بدیم هر کس خودش حرف خودش رو تفسیر کنه و بعد ما قضاوت کنیم.
و من الله توفیق
یاحق[/]
به نظرتون اگر مجدد همون سخنرانی رو تکرار کنن تغییری در جمله بندیشون میدن؟یا جوابی مثل جواب کاربر نقطه را به ما میدهند؟
نمی توانم در این خصوص قضاوت کنم، چون بنده این سخن را نگفته ام، و از ضمیر گوینده آن هم اطلاع دقیقی ندارم، اما اگر از بازتاب سخنانشان آگاه شده باشند، احتمالش تغییر دادن را خیلی بعید نمی دانم.
آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله
متاسفانه زمانی که در صدد تضعیف و مخالفت با دیگران باشیم و تقوای الهی هم در وجودمان نمود نداشته باشد دیگر ابایی نداریم از اینکه از تاکتیک «تحریف» بهمنظور سرکوب حق استفاده نماییم کسی که در کتب حکومت اسلامی به درستی و به حق جایگاه مردم و رابطه آن با حاکیمت را مطرح میکند را متهم می کنیم به آنچه که شده
جایگاه بحث تحریف در نظام سیاسی بسیار اهمیت دارد. اما چرا تحریف میکنند؟ بهخاطر همان ظلماً و عُلواً: برای برتریطلبی خودشان میخواهند طرف را سرکوب کنند،مواضع کلام را عوض می کنند:يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ.
یحرفون الکلم عن مواضعه که تعبیر صریح قرآن است یعنی اینکه سخنان را جابهجا میکنند. مثلاً، یک سخنی را که در جایی گفته شده، در جای دیگری نقل میکنند.
در واقع هم شان صدور سخنان را عوض میکنند، هم لفظ را در غیر موضع خودش قرار میدهند.که این هم یک نوع تشابه است همان تقطیع کلمات، کاری که بعضی از رسانهها با اغراض خاص انجام میدهند. یک جملهای را میگیرند جلو و عقبش را حذف میکنند که معنای دیگری پیدا میکند یا یک عبارت را برای ضربه زدن به شخص بدون در نظر گرفتن محاسن کلام بزرگنمایی می کنند.
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَّبَنَا إِلَى النَّاسِ وَ لَمْ يُبَغِّضْنَا إِلَيْهِمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ يَرْوُونَ مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَكَانُوا بِهِ أَعَزَّ وَ مَا اسْتَطَاعَ أَحَدٌ أَنْ يَتَعَلَّقَ عَلَيْهِمْ بِشَيْءٍ وَ لَكِنْ أَحَدُهُمْ يَسْمَعُ الْكَلِمَةَ فَيَحُطُّ إِلَيْهَا عَشْرا
ابو بصير مىگويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى فرمود: خداوند رحمت كند بنده اى را كه ما را محبوب مردم سازد و ما را با آنها دشمن نمى كند. بخدا سوگند اگر همان زيبايی های سخنان ما را براى آنها نقل مى كردند، بهتر بود و كسى نمى توانست در آنان دست اندازى كند، ولى يكى از آنها سخنى از ما مى شنود و آن را ده چندان مطرح مى كند.
الكافي ،ج8 ص229
اگر آن سخنانی که از موضع کلام خارج شده و منتسب به حضرت آیت الله مصباح حفظه الله است که بنده این مطالب را در سایت معظم له جستجو کردم اما به عبارت مطرح شده نرسیدیم توهین به مردم است پس این عبارات که در قرآن آمده چیست؟ آیا خداوند هم دارد به مردم توهین می کند؟ آیا خداوند انسان را دارای کرامت می داند یا ظلوم و قتور و جهول و کفار می داند و به انسان توهین می کند؟!
قُتِلَ الْإِنْسْانُ ما أَکْفَرَهُ
کشته باد انسان، چه ناسپاس است
إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ
قطعاً انسان ظالم و ستم پیشه و ناسپاس است.
وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُورًا
و انسان همواره بخیل است
وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا
انسان بیش از هر چیز سرِ جدال دارد.
إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُومًا جَهُولًا
ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، و[لى] انسان آن را برداشت؛به راستى که انسان ستمگرى نادان است.
أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ
مگر آدمى ندانسته است که ما او را از نطفه اى آفریده ایم، پس بناگاه وى ستیزه جویى آشکار شده است.
إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ مُبینٌ
به راستى که انسان بس ناسپاس آشکار است.
بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ
انسان مىخواهد در تمام عمر گناه کند.
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ
اى انسان، چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّه لَکَنُودٌ
که انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است.
متاسفانه زمانی که در صدد تضعیف و مخالفت با دیگران باشیم و تقوای الهی هم در وجودمان نمود نداشته باشد دیگر ابایی نداریم از اینکه از تاکتیک «تحریف» بهمنظور سرکوب حق استفاده نماییم کسی که در کتب حکومت اسلامی به درستی و به حق جایگاه مردم و رابطه آن با حاکیمت را مطرح میکند را متهم می کنیم به آنچه که شده
سلام
بزرگوار
تاپیک به شخص خاصی اشاره ای نکرده.و فقط در صدد رفع شبهه بوده.ان هم شبهه ای که ممکن است دامن گیر هزران افرادی شود که در فضاهای مجازی مختلف پخش می شود.حال در این سایت هم این تاپیک مثل هر تاپیک دیگری در صدد زدودن شبهه و اتهامات بوده نه هدف دیگر..
شما زا کجا مطمئن بودید که کسی که شبهه ای در مورد اشخاص مطرح می کند اگرچه در مورد اشخاص مطرح جامعه باشد قصد تخریب و مخالفت دارد؟
از قضا قضیه برعکس در صدد زدودن شبهه و اتهام بوده نه تضعیف.
اگر بنا بر قضاوت عجولانه ای باشد که شما انجام دادید خود حرف شما هم اتهام است.که می گویید کسی که این شبهات را مطرح میکند قصد تضعیف را دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بزرگوار
تاپیک به شخص خاصی اشاره ای نکرده.و فقط در صدد رفع شبهه بوده.ان هم شبهه ای که ممکن است دامن گیر هزران افرادی شود که در فضاهای مجازی مختلف پخش می شود.حال در این سایت هم این تاپیک مثل هر تاپیک دیگری در صدد زدودن شبهه و اتهامات بوده نه هدف دیگر..
شما زا کجا مطمئن بودید که کسی که شبهه ای در مورد اشخاص مطرح می کند اگرچه در مورد اشخاص مطرح جامعه باشد قصد تخریب و مخالفت دارد؟
از قضا قضیه برعکس در صدد زدودن شبهه و اتهام بوده نه تضعیف.
اگر بنا بر قضاوت عجولانه ای باشد که شما انجام دادید خود حرف شما هم اتهام است.که می گویید کسی که این شبهات را مطرح میکند قصد تضعیف را دارد.
السلام علیکم ورحمه الله
اولا خود شما که بنده را متهم به قضاوت عجولانه و اتهام به شما کردید خود مرتکب همان قضاوت عجولانه شدید آنچیزی که مطرح کردیم نسبت به شما نبود بلکه نسبت به آن رسانه مغرضی بود که این مطالب را از معظم له تقطیع کردند از موضع کلام و می خواهند جوری وانمود کنند که گویی معظم له با مردم دشمنی دارد برای اینکه ملت فهیم ایران را مقابل ایشان قرار دهند در حالی که اگر کسی هدف الهی داشته باشد و دنبال غرض ورزی سیاسی نباشد و تالیفات ایشان را مطالعه کنند در می یابد که اینگونه که ادعا می کنند نیست و با توجه به سوابق سوءی که آن رسانه های کذایی دارند غرض ورزی آنان با ایشان و حتی مردم ایران مسجل است.
ثانیا فرمودید هدف شما رفع شبهه بوده است و این حقیر هم خلاف این را به شما نسبت ندادم بلکه پاسخ هم دادم که اگر از آن عبارات معظم له توهین به مردم استشمام می شود که طبق همان مبنا قرآن هم لابد سراسر توهین است،شما که در صدد رفع شبهه هستید،شبهه شما رفع شد؟ به جای اینکه به حاشیه بپردازیم که چه کسی دارای قضاوت عجولانه است و هدف شما یا بنده چیست و چه کسی غرض دارد اگر به متن شبهه بپردازیم به جای شاخ و برگ های آن به همان هدفی که مطرح می کنید نزدیکتر نیست؟
آیا خداوند هم دارد به مردم توهین می کند
نعوذ بالله عجب قیاسی!!!
جسارت نباشه در عقل این ضعیفه اینطور امد که می اییم ابروش را درست کنیم چشمش را هم کور می کنیم عنوان تاپیک هم همین معنا را می داد
من که نمی دانستم صحبت از چه کسی است شما عنوان کردید مثلا این طرفداری از ایشان بود ؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
نعوذ بالله عجب قیاسی!!!
جسارت نباشه در عقل این ضعیفه اینطور امد که می اییم ابروش را درست کنیم چشمش را هم کور می کنیم عنوان تاپیک هم همین معنا را می داد
من که نمی دانستم صحبت از چه کسی است شما عنوان کردید مثلا این طرفداری از ایشان بود ؟!
السلام علیکم و رحمه الله
قیاسی مطرح نشد بلکه پاسخ نقضی (با برهان خلف) داده شد که اگر کسی بخواهد کلامی را تقطیع کند و اینطور بخواهد وانمود کند که کلام توهین است پس کلام گوینده ایراد داشته باشد نعوذ بالله کلام خدا را هم بگوییم ایراد دارد مثلا می فرماید:
قُتِلَ الْإِنْسْانُ ما أَکْفَرَهُ "کشته باد انسان، چه ناسپاس است"
کسی این کلام را تقطیع کند و نقل کند بعد بگویید آیا این کاری که خداوند انجام می دهد دفاع بد نیست؟ چرا به انسان توهین می کند؟ چرا می گوید کشته باد انسان؟
اما چون کلام خدا ایراد ندارد بلکه ایراد دیدن یک تکه از سخن و رها کردن مطالب دیگر است نتیجه آن این می شود که کلام معظم له هم ایراد ندارد بلکه غرض از آن رسانه هایی است که دست به اینکار می زنند (به این شیوه پاسخ دهی بنده پاسخ نقضی می گویند)
اما اینکه شما نمی دانستید صحبت از چه کسی بود (بنده هم ابتدا نمی دانستم) اما با یک جستجو در اینترنت به همان رسانه هایی که آن را با تیتر درشت انتشار داده اند رسیدم پس اینکه بنده اسم ایشان را بیاورم یا نیاورم تاثیری در موضوع ندارد چون با کوچکترین جستجویی مشخص می شود.
سلام.
داشتم در مورد زندگینامه یکی از شخصیت های مطرح کشور تحقیق میکردم که یکی از سخنان ایشان را در مورد رهبری دیدم:
"يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند"
این سخن ایشان موجب ناراحتی بعضی از صاحب نظران شده.و به ان دفاع بد از رهبری عنوان میکنن.آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟آیبا دفاع بد از رهبری است؟چرا باید یه عالم بزرگ دینی چنین حرفی زده باشند؟
سلام
حالا سخنان آقای مصباح یزدی به ملت ایران برداشت توهین تلقی می شود . و یا تجلیل !
و آیا اصولا بیان چنین سخنانی که شائبه بر انگیز است !
ازسوی چنین شخصیت های دینی صحیح است
وقتی امام خمینی ره و مقام معظم رهبری با آن منزلت معنوی بارها در سخنانی ملت ایران را ولی نعمتان خود میدانند! و خودرا خادمین ملت بیان چنین سخنانی چه سنخیتی می تواند بعنوان دفاع از آن بزرگواران داشته باشد!
سلام
حالا سخنان آقای مصباح یزدی به ملت ایران برداشت توهین تلقی می شود . و یا تجلیل !
و آیا اصولا بیان چنین سخنانی که شائبه بر انگیز است !
ازسوی چنین شخصیت های دینی صحیح است
وقتی امام خمینی ره و مقام معظم رهبری با آن منزلت معنوی بارها در سخنانی ملت ایران را ولی نعمتان خود میدانند! و خودرا خادمین ملت بیان چنین سخنانی چه سنخیتی می تواند بعنوان دفاع از آن بزرگواران داشته باشد!
سلام
عزیزان قرار نبود اسم از شخصیتی برده شود.
در غیر این صورت لازم نبود مدیر پست بنده را ویرایش کنند.
بیان چنین سخنانی چه سنخیتی می تواند بعنوان دفاع از آن بزرگواران داشته باشد!
اگر صورت سوال را با دقت بخوانید متوجه میشید که طرح این سوال دفاع از رهبری نبود بلکه در اصل دفاع از خود مردم است.وگرنه نیازی نبود به آن دفاع بد از رهبری عنوان شود. خواهشمندیم بیشتر دقت کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
حالا سخنان آقای مصباح یزدی به ملت ایران برداشت توهین تلقی می شود . و یا تجلیل !
و آیا اصولا بیان چنین سخنانی که شائبه بر انگیز است !
ازسوی چنین شخصیت های دینی صحیح است
وقتی امام خمینی ره و مقام معظم رهبری با آن منزلت معنوی بارها در سخنانی ملت ایران را ولی نعمتان خود میدانند! و خودرا خادمین ملت بیان چنین سخنانی چه سنخیتی می تواند بعنوان دفاع از آن بزرگواران داشته باشد!
اگر شما واقعا نظرات مرحوم امام و رهبر انقلاب را قبول دارید پس این سخنان ایشان را هم بخوانید تا متوجه شوید علت این هجمه هایی که به آیت الله مصباح می شود چیست:
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت در سال 1379 فرمودند
«این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند امروز شهید مطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضی ها هم شهید مطهری را رها نمی کنند حتی امروز هم به او تهاجم می کنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیده اند، می دانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانت ها، چه ناشایست ها و ناسزاها که به آنچه ره ی مطهر و منور زده شد...» (مجله ی اشراق اندیشه، ش اول، هفته نامه ی پرتو سخن، 2 آذر 79)
ضمنا جواب ندادید که اگر سخنانی را که برای مقاصد سیاسی و هجمه به ایشان تقطیع می کنند شائبه توهین از آن می شود و مناسب بیان شخصیت های دینی نیست این آیات قرآن را چه کار می کنید؟ آیا اینگونه صحبت کردن شایسته خداوند هست یا نیست؟ إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ مُبینٌ به راستى که انسان بس ناسپاس آشکار است. إِنَّهُ کانَ ظَلُومًا جَهُولًا به راستى که انسان ستمگرى نادان است
اگر کسی بدون توجه به شان صدور کلام و موضعی که گوینده در صدد بیان آن است بخواهد جمله ای را بزرگنمایی کند و قیاسی باطل انجام دهد به اینجا می رسد که خداوند هم نعوذ بالله اهل توهین است و انسانی که امام خمینی رحمت الله علیه ولی نعمت می داند خداوند در قرآن ستمگری نادان می داند!!!!
بسم الله الرحمن الرحیماگر شما واقعا نظرات مرحوم امام و رهبر انقلاب را قبول دارید پس این سخنان ایشان را هم بخوانید تا متوجه شوید علت این هجمه هایی که به آیت الله مصباح می شود چیست:
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت در سال 1379 فرمودند
«این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند امروز شهید مطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضی ها هم شهید مطهری را رها نمی کنند حتی امروز هم به او تهاجم می کنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیده اند، می دانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانت ها، چه ناشایست ها و ناسزاها که به آنچه ره ی مطهر و منور زده شد...» (مجله ی اشراق اندیشه، ش اول، هفته نامه ی پرتو سخن، 2 آذر 79)ضمنا جواب ندادید که اگر سخنانی را که برای مقاصد سیاسی و هجمه به ایشان تقطیع می کنند شائبه توهین از آن می شود و مناسب بیان شخصیت های دینی نیست این آیات قرآن را چه کار می کنید؟ آیا اینگونه صحبت کردن شایسته خداوند هست یا نیست؟ إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ مُبینٌ به راستى که انسان بس ناسپاس آشکار است. إِنَّهُ کانَ ظَلُومًا جَهُولًا به راستى که انسان ستمگرى نادان است
اگر کسی بدون توجه به شان صدور کلام و موضعی که گوینده در صدد بیان آن است بخواهد جمله ای را بزرگنمایی کند و قیاسی باطل انجام دهد به اینجا می رسد که خداوند هم نعوذ بالله اهل توهین است و انسانی که امام خمینی رحمت الله علیه ولی نعمت می داند خداوند در قرآن ستمگری نادان می داند!!!!
سلام
باید این نکته را مد نظر داشت . که بین یک انتقاد سازنده با تخریب و هجمه و ترور شخصیت افراد فرق قائل باشیم !
هیچ کسی غیر از حضرات معصومین ع و اولیا الله نه معصوم هستند و نه شبه معصوم
بنا نیست . کسی شخصیت معنوی و شناخته باشه !
خودرا عاری از اشتباه و خطا بدانند !!!
و برای آن عزیزان حاله قداست الهی و معصومیت قائل شویم .که هر آنکسی نقد سخنان و عملکرد آنها را داشته باشد .
با چوب تکفیر و مخالف ووووو بخواهیم برانیم و بر خورد کنیم
وخط قرمز قائل شویم!
خط قرمز ما حضرت امام ورهبری و نظام و انقلاب است !!!
در این دنیا حکم به ظاهر گفتار و اعمال افراد است !
یک عالم دینی که خود واقف به این نکته است !
باید در طرح دیدگاهها و بیاناتش طوری عمل نماید !
که شائبه ای برای مخاطب کلامش ایجاد نشود !
و بالطبع دشمن و مغرضان نتواند !
در این خصوص به مانور و جو سازی و بزرگ نمایی کلام و عمل این بزرگواران بپردازند!
شما جهت تطهیر و موجه جلوه دادن سخنآن آن شخصیت دینی مردمی را که حضرت امام خمینی ره ولی نعمتان خود میداند
نمونه هایی در قرآن را مورد اشاره خود قرار داده
که
در قرآن مردم ستمگر و مورد توهین خطاب می شود !
ولی آقای محترم این چنین نیس
لطفا خلط مبحث نفرمائید
در کلام خدا و قرآن نسبت به مومنان زشتی وجود ندارد .هرآنچه است .بیان صفت زشتی در اعمال و گفتار مشرکین و کفار و ظالمان است !
که قرآن به توصیف آن پرداخت است !نه به مومنان
نمی شود !
همه را با یک چوب راند
این کلام توهین به مومنین است !
به مردمی که فرزندانشان در راه پیروزی این انقلاب و در مقابله با ضدانقلاب و 8 ساله جنگ تحمیلی و در دفاع
از حرم اهل البیت ع در عراق و سوریه فدا کردن
اگر شما واقعا نظرات مرحوم امام و رهبر انقلاب را قبول دارید پس این سخنان ایشان را هم بخوانید تا متوجه شوید علت این هجمه هایی که به آیت الله مصباح می شود چیست:
به نظرم از کلمات آرمین عزیز فهمیده میشه که ایشان هم قصد هجمه و حمله به آیت الله مصباح رو ندارند، ایشان هم به دنبال نقد سازنده هستند، کلامشان این را نشان می دهد:
بین یک انتقاد سازنده با تخریب و هجمه و ترور شخصیت افراد فرق قائل باشیم !
هیچ کسی غیر از حضرات معصومین ع و اولیا الله نه معصوم هستند و نه شبه معصوم
لذا به نظرم اختلاف نظری بین دوستان الحمدلله نیست که ضمن احترام و حفظ جایگاه این بزرگان، نمی توان آنها را معصوم دانست، لذا ممکن است اشتباه هم مرتکب شوند، اما مهم این است که این اشتباهات معدود خصوصا در کلام و سخن نباید موجب فروکاستن جایگاه ایشان شود.
سلام.
داشتم در مورد زندگینامه یکی از شخصیت های مطرح کشور تحقیق میکردم که یکی از سخنان ایشان را در مورد رهبری دیدم:
"يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند"
این سخن ایشان موجب ناراحتی بعضی از صاحب نظران شده.و به ان دفاع بد از رهبری عنوان میکنن.آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟آیبا دفاع بد از رهبری است؟چرا باید یه عالم بزرگ دینی چنین حرفی زده باشند؟
خوب این به نظرم هشدار هست از طرف یک عالم دینی تا توهین البته بر فرض صحّت و تأیید ایشون
این موضوع در گذشته بوده .آیا سندی و مدرکی در این رابطه وجود داره ؟
ما قدر خیلی از نعمتهای الهی رو نمی دونیم که خودمون هم بهش معترفیم و خودمون رو فاقد لیاقت اون نعمت می دونیم
این سخن از طرف یک فرد معمولی نبوده .
از طرف دیگه باید بفهمیم چه کوتاهی از طرف ما صورت گرفته که عالم دینی مون به این نتیجه رسیدند
و با شجاعت به ما هشدار دادند.
که اگر صحّت داشته باشه به نظرم این هشدار کاملاً عالمانه بوده و احتمال این هجمه ها رو هم می دادن
باید سخن ایشون رو جدی گرفته و رفتارمون رو ارزیابی کنیم نه تحلیل بر نقد ایشون از ملّت
ما به راحتی مسئولین و بزرگانمون رو نقد میکنیم متأسّفانه بعضاً حتی ولیّ فقیه رو
حال یک عالم بزرگ ما رو به نقد کشیده . آیا این ناراحتی داره یا تأمّل ؟
آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟آیبا دفاع بد از رهبری است؟چرا باید یه عالم بزرگ دینی چنین حرفی زده باشند؟سلام.
داشتم در مورد زندگینامه یکی از شخصیت های مطرح کشور تحقیق میکردم که یکی از سخنان ایشان را در مورد رهبری دیدم:
"يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند"
این سخن ایشان موجب ناراحتی بعضی از صاحب نظران شده.و به ان دفاع بد از رهبری عنوان میکنن.
سيد حسن نصرالله:
.
حقیقت آن است که ما در برابر شخصیّتی عظیم و استثنائی هستیم. ولی میبینیم بسیاری در این امّت از ایشان چیز زیادی نمیدانند. و احساس میکنیم که این امام و این رهبر چقدر در امّت خویش و حتّی،با پوزش از برادران ايراني،امام خامنه اي در ايران مظلوم و تنهاست، در ایران مظلوم و تنها است؛ حتّی در جنبهی آشکار و روشن شخصیّتش یعنی جنبه ی رهبری و سیاسی که در قالب رهبریِ ۲۲ سالهی امّت شکل گرفته . شما به واقع در برابر شخصیّتی هستید که، به معنای کلمه، دشمنان محاصره اش کردهاند و متاسفانه دوستان حقّش را ادا نمیکنند. دشمنان محاصرهاش کردهاند و مانع رسیدن حقیقت و نور او به جهان و امّت اسلامی میشوند، دوستان هم که حقّش را ادا نمیکنند.
در مورد این سخن آیت الله مصباح که مردم ما لایق این چنین رهبری نیستند ، برخی تحلیل های فراوانی نوشتند اما شاید خیلی از این تحلیل ها بخاطر عدم آشنایی با ایشان باشد ، ایشان هرگز خود را در جایگاه غیر از مردم نمی داند و وقتی ایشان این را بیان می کند به عنوان فردی از مردم بیان می کند نه اینکه بخواهند بگویند من لایقم و شما نه ، البته هدف ایشان بی گمان آگاه سازی بوده نسبت به اینکه باید حق امام را ادا کرد و ما(مردم) حق ایشان را ادا نکرده ایم ، آن هم در شرایطی که برخی علنا از امام تبری می جویند در لفظ و در عمل هم به دنبال پاک کردن آثار ایشان از جمله استکبار ستیزی هستند .
برخی این وسط آمدند و از سخنان امام و آقا آوردند که امام وآقا این تعاریف را در مورد مردم داشته اند تا بگویند حرف علامه دفاع بد بوده است و بدتر از دشمنی!!!
اما واقعا امام و آقا چه مردمی را تحسین کردند؟و اصلا تحسین برای چه بود بخاطر اینکه مردم بودند؟! آیا همین امام نفرمودند اگر همه مردم بگویند مرگ بر خمینی برای من فرقی نمی کند؟! آیا همین امام نبودند که در هواپیما بعد از اون همه مقاومت مردم و پیروزی انقلاب فرمودند "هیچ احساسی ندارم"؟!
اگر امام و رهبری از مردم تعریف کرده اند پشت بند سخنانشان را هم بیاورید که چرا؟!چون اینها اهل مبارزه و جهاد بوده اند ، اهل خدا و اسلام و اخلاق اسلامی بوده اند ، همان زمانِ امام ، همان کسانی که امام آنها را از امت پیامبر بهتر می دانست که بهترین مصداق آنها شهدا بودند خود را لایق امام می دانستند؟!! ،تصورش کنید اگر از همت و باکری می پرسیدند آیا شما لایق امام هستید چه جواب می دادند؟! آیا می گفتند بله ما لایق این چنین رهبری هستیم و..!!!
نمی دانم چرا کسانی از لایق نبودن مردم برای چنین امام و رهبری انتقاد می کنند که اهل مبارزه و جهاد نیستند و سنخیتی با تعاریف امام و رهبری از مردم ندارند ، اگر وادادگی بوده است اولین وادادگان بوده اند اگر ترس بوده است اولین ترسوها بوده اند و...
آیا در نهج البلاغه منقول از حضرت امیر علیه السلام نیست که بالای منبر فرمودند یا اشباه الرجال و لا رجال (ای نامردان مرد نما ) و البته در جای دیگری از آنها تعریف نمی کردند؟ تعریف کردن و انتقاد کردن ایشان از روی حکمت بوده است و آن هم برای تربیت مردم ،
نمی دانم چرا برخی نمی خواهند بفهمند تربیتی هم در کار است ، واعظ در مقام بیان وعظ است تا نفوس را تربیت کند ، نمی دانم چرا باید فضا را مخدوش کرد تا مردم ما نفهمند باید چگونه باشند و چگونه نباشند ،
البته که برخی از این انتقادات نسبت به لایق نداشتن بخاطر مسائل سیاسی است اما اهل حق نباید گمان کنند لایق آنچنان امام و این چنین رهبری هستند ، آن چنان که فدائیان خمینی همچون فدائیان حسینی دم آخر دغدغه شان این بود که آیا امام از ما راضی است؟!!!
بگذار عده ای برای رای و مقامی به ظاهر دم از حق مردم بزنند و حقوق به دلار و پوند بگیرند البته شاید هم بی مزد و مواجبی از روی عقده قلم بزنند ، خدا خود بهتر می داند چه کسی برای مردم دلسوز تر است ، شهیدی که برای باقی ماندن دین حق در بین مردم جانفدا میشود ،چون علامه ای که برای دفاع از خون و راه آنها امروز به زحمت راه می رود و یا کسانی که ملت ملت از دهنشان نمی افتد اما همین خون ها و ایثارها را با زرق و برق دنیا معامله می کنند ،
ان الله یدافع عن الذین آمنوا
مطمئنا خدا دفاع می کند از کسانی که اهل ایمانند .....کاری نکنیم که حریفمان بشود خدا!
در زمان امام علی (ع) خلخال از پای زن یهودی کشیدند و ایشان فرمودند "اگر مسلمان از غم این حادثه بمیرد رواست ویانقل شده که شبی عدّه ای و از آن جمله طلحه و زبیر خدمت حضرت علی (ع) آمدند و چون خواستند سخن گویند .حضرت علی (ع) شمع را خاموش کرد و فرمود این بیت المال است و چون حرف های شماشخصی است و برای وضعیت و اموال مسلمانان نیست سوختن شمع بیت المال اشکال دارد.جامعه علی ع هم نه لیاقت چنین رهبری را داشتن ونه تاب وتحمل عدالت چنین حاکمی را
رئیس حزب المستقبلالعداله یمن حجتالاسلام سید حسن العماد:
دشمن در اول انقلاب اسلامی فهمیده بود که اگر یک شخصی به نام امام خمینی(ره) برنامه خود را اجرا کند، دیگر مرز انقلاب اسلامی ایران نیست و همه جهان را در برمیگیرد. سیدحسن العماد با بیان اینکه دشمن صدها سال سعی میکرد که کشورهای اسلامی بیدار نشوند، ستمگر دستنشانده آنها این کشورها را اداره کند و حکومتهای اسلامی زانو بزنند، خاطرنشان کرد: آن روزها که امام(ره) فریاد میزد تنها یک قطب در عالم اسلام بود و هیچ کشوری نه تنها حکومت اسلامی نداشت بلکه حکومتهای وابسته به ستمگران آنها را اداره میکرد.
وی گفت: هدف دشمن در روزهای اوایل انقلاب ایران این بود که همه در کشورهای عربی اسلام را فراموش کنند و از اسلام، حکومت اسلامی و اهلبیت(ع) خبری نداشته باشند که به این هدف نرسیدند و انقلاب ایران منجر به بیداری اسلامی در کشورهای عربی شد.
رئیس حزب المستقبلالعداله ادامه داد: من به برکت انقلاب اسلامی ایران و شهدای آن، امروز اینجا ایستادهام و شما که نسل اندر نسل شیعه بودهاید، همیشه در نور هستید و قدر آن را نمیدانید اما ما تاریکی و نور را دیدهایم و قدر نوری همچون حکومت اسلامی، امام خمینی(ره) و امام خامنهای را بیشتر از شما میدانیم.
سیدحسن العماد تشریح کرد: دشمن دوست دارد مردم ایران نمونه نباشند و میخواهد به اسلام خدشه وارد کند که باید واقعاً مراقب بود و شاید یک حرکت ناپسند جوان ایرانی، موجب عقبنشینی دهها و صدها نفر از اسلام و تشیع و اهلبیت(ع) شود.
وی مطرح کرد: چیزی که دشمن نتوانسته است به آن خدشه وارد کند، شهدا، امام خمینی(ره) و امام خامنهای است، ما در یمن به برکت کلام این بزرگواران فعالیت میکنیم و همانطور که ایرانیها از اندیشه امیرالمؤمنین(ع) بیشتر از عربها استفاده کردند، هماکنون هم عربها از منویات امام خامنهای بیشتر از شما استفاده میکنند.
همانطور که ایرانیها از اندیشه امیرالمؤمنین(ع) بیشتر از عربها استفاده کردند، هماکنون هم عربها از منویات امام خامنهای بیشتر از شما استفاده میکنند
منظورم از جملهء زیر ، قیاس در جایگاه نیست ، بلکه مقایسهء شرایط است:
خدا کند دعایی که امام علی(ع) در حق عرب های ناسپاس کردند ، رهبری در حق ما نکنند
ما یک دوستی داریم اصلاً مذهبی نیست و خیلی هم عشق آمریکاست و حتی رهبری را به اسم صدا می کند! اما همین آدم میگوید من خیلی رهبر رو دوست دارم. پرسیدم چرا؟ گفت به نظرت اینکه دور و بر ما اینهمه جنگ و خون ریزی هست ولی تو ایران نیست ، دلیلش چیزی بجز مدیریت آقای خامنه ایه؟ با خودم گفتم ، خاک بر سر بعضی خواص!
[="Times New Roman"][="Black"]
خاک بر سر بعضی خواص!
یه سری واقعا نخبه هستن.
یه سری شعورشون در حد بــــبــــعــیــیـــه و ادای نخبه ها رو در میارن و نوچه هاشون بادشون میکنن و به خورد ملت میدن.
اینایی که شما گفتی جزو گروه دومند.
درس امروز "منگل ها را شاخ نکنیم." :ok:[/]
سلام
رهبری با وجود برخی ویژگی های خوب که دارند من نسبت به
بعضی سیاست هایی که در پیش گرفته اند هم انتقاد دارم مثلا
در مورد رابطه با آمریکا در دروه اوباما که واقعا فرصت تاریخی خیلی
خوبی بود. به نظر می رسد ایشان با برخی مقامات دیگر به نوعی لجبازی دارند
و هر طور که بود میخواستند نشان دهند دولت آمریکا همیشه دشمن بوده و هست
در حالی که این طور نبود
یکی هم در مورد اردوهای دانشجویی که واقعا در شان رهبر یک مملکت نیست که وارد این جزییات شود
و واقعا بنظرم سیاست درستی نبود
فعلا این دو مورد به نظرم رسید
کلا دوست داشتم در یه مملکت دیگه زندگی میکردم
سلامرهبری با وجود برخی ویژگی های خوب که دارند من نسبت به
بعضی سیاست هایی که در پیش گرفته اند هم انتقاد دارم مثلا
در مورد رابطه با آمریکا در دروه اوباما که واقعا فرصت تاریخی خیلی
خوبی بود. به نظر می رسد ایشان با برخی مقامات دیگر به نوعی لجبازی دارند
و هر طور که بود میخواستند نشان دهند دولت آمریکا همیشه دشمن بوده و هست
در حالی که این طور نبود
یکی هم در مورد اردوهای دانشجویی که واقعا در شان رهبر یک مملکت نیست که وارد این جزییات شود
و واقعا بنظرم سیاست درستی نبود
فعلا این دو مورد به نظرم رسید
کلا دوست داشتم در یه مملکت دیگه زندگی میکردم
به شما پیشنهاد می کنم یک موضوع در این ارتباط ارسال کنید
شاید بشه در این مواردی که ذکر کردید با کمک کارشناسان و بقیۀ کاربرانِ سایت ، ان شاءالله به نتیجۀ مطلوب برسید .
البته با حفظ قواعد گفتگو و احترام متقابل
مثلا
در مورد رابطه با آمریکا در دروه اوباما که واقعا فرصت تاریخی خیلی
خوبی بود. به نظر می رسد ایشان با برخی مقامات دیگر به نوعی لجبازی دارند
و هر طور که بود میخواستند نشان دهند دولت آمریکا همیشه دشمن بوده و هست
در حالی که این طور نبود
ضمن سلام و احترام
باور کنید اینطور نیست، متاسفانه بسیاری از مردم و مسئولین ما فریب این دستکش مخملی روی دست چدنی را میخورند، آمریکا یک حکومت است با یک تفکر، با یک هدف، با یک چشم انداز، مبتنی بر فرد نیست تا بگوییم این فرد آمد، آمریکا خوب شد، آن فرد آمد آمریکا بد شد! فقط سرعت حرکت در مسیر هدف تند و کند می شود.
دشمن شناسی خیلی مهم است، و راه تشخیص دشمن دو چیز است:
الف) یکی از بزرگترین راه ها برای تشخیص دشمن نگاه به رابطه گذشته او با ماست، تا زمانی که هیچیک از ما و او تغییری نکرده باشد، اما کشوری که گذشته اش بر خون و استعمار بنا شده(1) و هنوز از این سیاست هایش برنگشته، نمی تواند از دشمن به دوست تبدیل شده باشد، فقط قاعده این است که اگر بفهمد نمی تواند سیاستهایش را از راه سخت در پیش بگیرد، در قالب نرم هدفش را پیش خواهد گرفت، و به فرمایش امیرالمومنین(ع) کسی که از دشمنش غافل شود با لگد دشمن بیدار می شود.
این آمریکا همان آمریکایی است که با تمام توان با ظهور انقلاب ما مخالفت کرد، با تمام توان در جنگ با عراق از حکومت بعثی عراق حمایت نظامی کرد، با تمام توان حتی اجازه نداد عراق به عنوان متجاوز معرفی شود، هواپیمای مسافربری ما را هدف قرار داد و به کاپتان آن مدال افتخار داد، باور کنید این آمریکا همان آمریکاست، اگر با ما مهربان شده، چون تاکتیک گذشته اش با ناکامی روبرو شده! آمریکایی که امروز هم با تمام توان از حکومت های دیکتاتوری عربی منطقه حمایت می کند، و در سرکوب مخالفینشان مشاوره می دهد.
ب) رویکردهای دوگانه نشان از دشمنی دارد، اینکه آمریکا تروریسم را در اروپا و آمریکا نمی تواند تحمل کند، اما بمباران پاکستان و اغانستان و عراق و... برایش هیچ اندوهی به بار نمی آورد، اینکه نداشتن شناسنامه و گواهینامه زنان در برخی کشورهای عربی را نمی بیند، اما از پایمال شدن حقوق زن در ایران گوش عالم را کر می کند! اینکه می گوید در ایران دموکراسی نیست و به انتخاب مردم اعتنا نمی شود، اما این انتقاد را به کشورهای عرب که اصلا دیکتاتوری جزو قانون اساسی شان است انتقادی وارد نمی بیند، نشان می دهد این دشمن، همچنان دشمن است، فقط استراتژی او عوض می شود.
از این گذشته خودشان بزرگترین دشمنشان را ایران معرفی کرده اند، نه به خاطر آمریکا ستیزی در ایران، بلکه ماهیت و اعتقاد، و شکل حکومت ایران را خطری برای خودشان دانسته اند، حرف ما نیست، می توانید برای آگاهی از سخنان سیاستمداران غربی در این خصوص به کتاب بسیار خوب "عصر امام خمینی" نوشته آقای میرحاجتی مراجعه بفرمایید.
به خدا قسم من واقعا نمی فهمم آمریکا چکار باید بکند که ما بفهمیم این دشمن است!!
یکی هم در مورد اردوهای دانشجویی که واقعا در شان رهبر یک مملکت نیست که وارد این جزییات شود
اولین گام برای تغییر یک مملکت، سرمایه گذاری روی نسل جوان و خصوصا دانشجو است، یعنی شما از هر کسی که اندکی بینش سیاسی داشته باشد بپرسید برای تغییر یک مملکت اول روی کدام قشر سرمایه گذاری کنیم، قطعا خواهد گفت دانشجویان، طبیعی است که رهبری در خصوص تربیت این نسل دغدغه داشته باشند.
________________________________
1. به کتاب "امپراتوری جنون" مراجعه بفرمایید.
به شما پیشنهاد می کنم یک موضوع در این ارتباط ارسال کنیدشاید بشه در این مواردی که ذکر کردید با کمک کارشناسان و بقیۀ کاربرانِ سایت ، ان شاءالله به نتیجۀ مطلوب برسید .
البته با حفظ قواعد گفتگو و احترام متقابل
ممنون. فعلا قصد نداشتم به صورت گسترده در این مورد بحث کنم ...شاید در فرصت مناسب در آینده
ضمن سلام و احترام
باور کنید اینطور نیست، متاسفانه بسیاری از مردم و مسئولین ما فریب این دستکش مخملی روی دست چدنی را میخورند، آمریکا یک حکومت است با یک تفکر، با یک هدف، با یک چشم انداز، مبتنی بر فرد نیست تا بگوییم این فرد آمد، آمریکا خوب شد، آن فرد آمد آمریکا بد شد! فقط سرعت حرکت در مسیر هدف تند و کند می شود.
با سلام
تا حد زیادی مبتنی بر فرد هست اگر آن فرد رییس جمهور آن کشور باشد. یعنی برخلاف کشور ما رییس جمهور در انجا قدرت اول است و توانایی
زیادی در اعمال و اجرای قوانین دارد. با این حال در انجا هم انواع فشارها و لابی ها وجود دارد
صحبت من این بود که دولت اوباما و افرادی مثل جان کری با سیاست مداران پیشین امریکا متفاوت بودند
واین در مدت ۸ سال گذشته مشخص بود
دشمن شناسی خیلی مهم است، و راه تشخیص دشمن دو چیز است:
الف) یکی از بزرگترین راه ها برای تشخیص دشمن نگاه به رابطه گذشته او با ماست، تا زمانی که هیچیک از ما و او تغییری نکرده باشد، اما کشوری که گذشته اش بر خون و استعمار بنا شده(1) و هنوز از این سیاست هایش برنگشته، نمی تواند از دشمن به دوست تبدیل شده باشد، فقط قاعده این است که اگر بفهمد نمی تواند سیاستهایش را از راه سخت در پیش بگیرد، در قالب نرم هدفش را پیش خواهد گرفت، و به فرمایش امیرالمومنین(ع) کسی که از دشمنش غافل شود با لگد دشمن بیدار می شود.
این آمریکا همان آمریکایی است که با تمام توان با ظهور انقلاب ما مخالفت کرد، با تمام توان در جنگ با عراق از حکومت بعثی عراق حمایت نظامی کرد، با تمام توان حتی اجازه نداد عراق به عنوان متجاوز معرفی شود، هواپیمای مسافربری ما را هدف قرار داد و به کاپتان آن مدال افتخار داد، باور کنید این آمریکا همان آمریکاست، اگر با ما مهربان شده، چون تاکتیک گذشته اش با ناکامی روبرو شده! آمریکایی که امروز هم با تمام توان از حکومت های دیکتاتوری عربی منطقه حمایت می کند، و در سرکوب مخالفینشان مشاوره می دهد.ب) رویکردهای دوگانه نشان از دشمنی دارد، اینکه آمریکا تروریسم را در اروپا و آمریکا نمی تواند تحمل کند، اما بمباران پاکستان و اغانستان و عراق و... برایش هیچ اندوهی به بار نمی آورد، اینکه نداشتن شناسنامه و گواهینامه زنان در برخی کشورهای عربی را نمی بیند، اما از پایمال شدن حقوق زن در ایران گوش عالم را کر می کند! اینکه می گوید در ایران دموکراسی نیست و به انتخاب مردم اعتنا نمی شود، اما این انتقاد را به کشورهای عرب که اصلا دیکتاتوری جزو قانون اساسی شان است انتقادی وارد نمی بیند، نشان می دهد این دشمن، همچنان دشمن است، فقط استراتژی او عوض می شود
از این گذشته خودشان بزرگترین دشمنشان را ایران معرفی کرده اند، نه به خاطر آمریکا ستیزی در ایران، بلکه ماهیت و اعتقاد، و شکل حکومت ایران را خطری برای خودشان دانسته اند، حرف ما نیست، می توانید برای آگاهی از سخنان سیاستمداران غربی در این خصوص به کتاب بسیار خوب "عصر امام خمینی" نوشته آقای میرحاجتی مراجعه بفرمایید.
به خدا قسم من واقعا نمی فهمم آمریکا چکار باید بکند که ما بفهمیم این دشمن است!!
اینکه در گذشته آمریکا برای ما مشکلاتی بوجود آورده پس تا ابد دشمن ماست این حرف درستی نیست.
خود کشورهای غربی در جنگ های جهانی به همدیگر یورش بردند ولی حالا چطور؟ آلمان و ژاپن بیشترین خسارت ها را داشتند ولی الان متحدان درجه اول آمریکا هستند
اگر ملاک این است پس روسیه هم بیشترین خیانت ها را علیه ما در تاریخ داشته است پس چطور الان تبدیل به متحد ما شده است؟ ایا میشود همین مثال ها و موراد تاریخی را در مورد روس ها گفت؟
ببینید بزرگوار من تنها بصورت گذار به موضوعات اشاره میکنم و نمیخواهم اینها را بسط و تفصیل دهم
واقعا شکل حکومت ما چه خطری برای آنها دارد..اگر ما واقعا مزیت و امتیازی داشتیم بجای دشمن تراشیدن برای خودمان روی امتیازات مثبت خودمان انگشت میگذاشتیم
چرا بایست علیه نفوذ دشمن تبلیغات کنیم و هزینه کنیم چرا ما در آنجا نفوذ نکنیم ..اگر واقعا ادعایی داریم و امتیازی داریم خب بفرمایید این بستر و زمینه به واسطه انقلاب ارتباطات
فراهم شده اگر چیزی در چنته دارید نفوذ کنید ...
اولین گام برای تغییر یک مملکت، سرمایه گذاری روی نسل جوان و خصوصا دانشجو است، یعنی شما از هر کسی که اندکی بینش سیاسی داشته باشد بپرسید برای تغییر یک مملکت اول روی کدام قشر سرمایه گذاری کنیم، قطعا خواهد گفت دانشجویان، طبیعی است که رهبری در خصوص تربیت این نسل دغدغه داشته باشند.
تا حد زیادی مبتنی بر فرد هست اگر آن فرد رییس جمهور آن کشور باشد. یعنی برخلاف کشور ما رییس جمهور در انجا قدرت اول است و توانایی
در قالب قانون اساسی بله قدرت دست شخص است، اما این شخص در چارچوب است که رأی می آورد و هرگز قادر نیست از آن پشتوانه هایی که او را به قدرت رسانده اند تخطی کند، شما فکر می کنید برای چه رأی آوردن غیر از این دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ممکن نیست.
صحبت من این بود که دولت اوباما و افرادی مثل جان کری با سیاست مداران پیشین امریکا متفاوت بودند
تفاوتشان را که من هم قبول دارم، من هم عرض می کنم این حرکت شدید و ضعیف می شود، اما گمان نمیکنید اوباما و جان کری واقعا با ایران دشمنی نداشتند که؟
اینکه در گذشته آمریکا برای ما مشکلاتی بوجود آورده پس تا ابد دشمن ماست این حرف درستی نیست.
بنده عرض نکردم تا ابد، گفتم:
تا زمانی که هیچیک از ما و او تغییری نکرده باشد
نه ایران بعد از انقلاب رویکردهای استعمارستیزانه اش تغییر کرده، و نه سیاست های کلی آمریکا (مثل حمایت از اسرائیل و...) تغییر کرده است، اما روسیه را شامل نمیشود:
روسیه هم بیشترین خیانت ها را علیه ما در تاریخ داشته است پس چطور الان تبدیل به متحد ما شده است؟
چون روسیه با شوروی یکی نیست، روسیه الان رفتارش را با ایران تغییر داده، علاوه بر اینکه نه ما را تحریم کرده، نه تهدید به جنگ کرده، نه گزینه ای را روی میز گذاشته، با ما منافع مشترک هم دارد، البته با این حال با روسیه هم به خاطر سابقه اش محتاطانه عمل می کنیم، آنوقت شما به خاطر دو شخصیت اینقدر یک دفعه به آمریکا اعتماد می کنید! این خیلی ساده بینانه است!
اعترافات گوردون داف و هیلاری کلینتون در خصوص سفر به شصت کشور برای تشکیل گروهک داعش، اینها گواه کوچکی است؟ اینکه دولت عراق می گوید داعش در محاصره جلوی چشم ما هواپیمای آمریکا می آید اسلحه می رساند و برمی گردد و بعد می گویند اشتباه شده! این ها خباثت نیست؟ اینکه تا لحظه آخر از دیکتاتوری ها حمایت می کنند و وقتی می بینند دیگر نمی شود همراه مردم می شوند، اینها خباثت های کمی است؟
سیاست های دوگانه همین آقای اوباما و جان کری در قبال ایران و عربستان را چگونه توجیه می کنید؟ چرا برای حقوق بشر، حقوق زنان، و... دل نمی سوزانند؟ چطور عربستان می تواند با پول اسم خودش را از لیست تروریستی در قبال فاجعه یمن خارج کند؟
خیلی ساده لوحانه است که فکر کنیم آمریکا عوض شده! بله استراتژی های موقت عوض می شود اما اهداف خیر!
آلمان و ژاپن بیشترین خسارت ها را داشتند ولی الان متحدان درجه اول آمریکا هستند
آلمان و ژاپن متحد آمریکا شدند یا مستعمره آمریکا؟ استعمار فقط به این نیست که حاکم کشوری امریکایی باشد، بلکه گاهی مثل پهلوی حاکم هم ایرانی است اما مملکت مستعمره است، آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی اجازه داشتن ارتش را نداشتند!! این یعنی اتحاد؟! واقع بینانه نگاه کنید، اگر اینطور بود که شما می گفتید آمریکا در بین مردم ژاپن و آلمان باید خیلی محبوبیت می داشت در حالی که چنین نیست. شنود مکالمات مرکل توسط سفارت آمریکا در دولت کدام رئیس جمهور اتفاق افتاد؟
واقعا شکل حکومت ما چه خطری برای آنها دارد..اگر ما واقعا مزیت و امتیازی داشتیم بجای دشمن تراشیدن برای خودمان روی امتیازات مثبت خودمان انگشت میگذاشتیم
خواهش می کنم از بیرون از تفکر آنها به مسئله نگاه نکنید، آمریکا برای فروپاشی شوروی به عنوان رقیب سوسیالیت خود 4.5 تیلیارد دلار هزینه کرد تا لیبرالیسم و امروزه نئولیبرالیسم و غلبه اقلیت بر اکثریت را به عنوان تنها مکتب فکری، جهان گیر کند، اما امروزه اندیشه دیگری سر در برآورده که نه تنها انحصار لیبرالیست را، بلکه مبانی آن چون سکولاریسم، اومانیسم، و سوبژکتیویسم را به خطر انداخته است.
البته می دانم که چنین مباحثی چون میان مردم ما رایج نیست، آنها را جدی نمی گیرند، لذا هرچقدر هم من بگویم ممکن است درک آن برای شما دشوار باشد، و در ذهنتان مرا به توهم متهم کنید، اما این سخنانی است که از سوی متفکرین هر دو طرف مطرح می شود.
لذا توصیه می کنم به منابع در این زمینه، یا برای اطلاع از سخنان خودشان به همان کتابی که عرض کردم (عصر امام خمینی) مراجعه بفرمایید، تا جملات خود غربی ها را در آن ببینید.
چرا بایست علیه نفوذ دشمن تبلیغات کنیم و هزینه کنیم چرا ما در آنجا نفوذ نکنیم
اتفاقا همین نفوذ ایران در منطقه است که دشمن را به واهمه انداخته، و متاسفانه برخی خواص ما و مردم ما از این کارکرد انقلاب غافل هستند، به نظر شما اگر انقلاب ایران نبود، انقلابهای مصر و بحرین و تونس و یمن و... اتفاق می افتاد؟ می توانید به کتاب های در این زمینه، چون کتاب موج سوم بیداری نوشته آقای گنجی مراجعه بفرمایید تا از نقش انقلاب در این حوادث مطلع شوید، علنا متفکران مصری ایران را به عنوان کشوری مستقل از آمریکا، با خودشان به عنوان کشوری وابسته به آمریکا مقایسه می کنند و می گویند در این مدت فریب خوردیم، ضرر کردیم. این تفکر اگر به هر کشور اسلامی وارد شود و چنین قیاسی بکند می فهمد، الگوگیری از انقلاب اسلامی بزرگترین مشکل غرب است.
نباید نقش انقلاب ایران را نادیده بگیریم، چرا غربی ها حتی نمی توانند دو شبکه ماهواره ای ما را روی ماهواره هایشان تحمل کنند؟
شهید محمد حسن ابراهیمی در سال 1382 به کشور گویان(کشوری در همسایگی ونزوئلا) رفت تا در آنجا اسلام را تبلیغ کند، بعد از مدتی که جمعی را به مکتب تشیع دعوت کرد، تحت یک ماجرایی مفقود شد و بعد از یک ماه جنازه اش در حالی که آثار شکنجه در آن هویدا بود پیدا شد، شش وکیل انگلیسی که مأمور پیگیری این پرونده بودند بعد از مدتی کار روی این پرونده به یکباره بدون بیان علت، کنار کشیدند، با ورود وزارت اطلاعات بعد از مدتی پیگیری روشن شد که دست سازمان جاسوسی آمریکا در کار است.
اینکه اردوهای مختلط را حذف میکنند معنی اش چیست؟معنی اش این است ما به شما اطمینان نداریم و یا جوانان دانشجو ظرفیت با هم بودن را ندارند.. ایا معنایی غیر از این را دارد؟
قطعا معنایی غیر از این دارد، بحث اعتماد و عدم اعتماد نیست، پسر و دختر به سمت هم جاذبه دارند، این جاذبه حق است، جوانی که این جاذبه در درون آن نباشد بیمار است، نمی شود اینها را گذاشت کنار هم و گفت به آنها اعتماد ندارید! مثل مأمور بانک است، نمیشود گفت: شما به مردم اعتماد ندارید که این مأمور را اینجا گذاشته اید؟!
جایی که کشش و گرایش به سمت خطر هست، زمینه سازی و مهیا کردن شرایط گناه به بهانه اعتماد یعنی اینکه جوان و سرمایه این مملکت را در معرض خطر رها کنیم!
رهبری که نگفتند جوان اردو نرود، یا اردوها حذف شوند! اگر این اردو مختلط نباشد به این جوان چه ضربه ای می خورد؟ آیا ضربه علمی می خورد؟ چرا باید اصرار بر اردوی مختلط باشد!!
خود من هم در دانشگاه تحصیل کرده ام، و هم تدریس داشته ام، کاملا با محیط های دانشجویی آشنا هستم، و به نظرم شما هم با چنین محیطهایی آشنا باشید، انصافا شما با رضایت خاطر، و اطمینان نفس به خواهرتان اجازه رفتن به چنین اردوهایی می دهید؟
خدا را گواه می گیرم که ورود رهبری به چنین اموری از روی اهمیت نسل جوان، و تأکید ایشان بر پاک ماندن جوان است، از روی تکیه ایشان به جوانان به عنوان آیندگان این ملت است، ممکن است ما گاهی اهمیت مطلبی را درک نکنیم، اما نمی توان به این بهانه ورود رهبری که نگاهی کلان دارد را اشتباه تلقی کرد.
نمیدانم اینجا جایش است یا نه اما حزب اللهی ها تنها به این سخنان رهبری عمل کنند ؛ خودش بهترین دفاع از رهبری ست .
«... حتی اگر یک چیزی که خون شما را به جوش می آورد؛ مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند، باز هم باید صبر کنید، سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و پاره کردند باید سکوت کنیم ...» (درباره حمله به کوی دانشگاه – ۲۱/۴/۷٨)،
«... من قویاً توصیه می کنم که به خاطر احساسات، به خاطر طرفداری از فلان کس؛ مبادا خلاف قانون اقدام شود ... به عنوان طرفداری از رهبری؛ به عنوان اینکه رهبری مظلوم واقع شده ...» (مصلای تهران –۱/۲/۷۹)،
«... این که در دنیای تشیع علیه برادران اهل سنت ... کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویی کنند این ... نه هیچ سنی ای را شیعه خواهد کرد ... با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنی کردن، هیچ کس را نمی توان شیعه کرد ...» (عید غدیر – ۲۷/۹/٨۷)،
«... وظایف و مسئولیت های رهبری همان چیزی است که در قانون اساسی آمده ...» (دانشگاه صنعتی امیر کبیر – ۲۲/۱۲/۷۹)،
«... هیچ کس فوق نظارت نیست، خود رهبری هم فوق نظارت نیست؛ چه رسد به دستگاه های مرتبط با رهبری. بنابراین همه باید نظارت شوند، نظارت بر کسانی که حکومت می کنند؛ چون حکومت به طور طبیعی به معنای تجمع قدرت و ثروت است ... برای اینکه امانت به خرج دهند و سوء استفاده نکنند و نفسشان طغیان نکند؛ یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد ...» (دانشگاه صنعتی امیر کبیر – ۹/۱۲/۱٣۷۹)،
«... البته معنای این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچکس حق ندارد از دولت انتقاد کند؛ چون انتقاد به معنای تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم میکند. اگر انتقادی دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته میشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجوییِ غیرمنصفانهای هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومی و واقعیّت های بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمیخواهم انتقاد را منع کنم؛ اما تخریب را چرا. تخریب بههیچوجه مصلحت نیست. با هیچ توجیهی کسی نمیتواند خود را قانع نماید که دولت را تخریب کند ...» (در دیدار اعضای هیأت دولت آقای خاتمی، ۴/۶/٨۱)،
«... خیلی از اوقات اگر چنانچه یک انتقادی به کسی بشود، این فرصتی است برای او که بتواند ذهن ها را روشن کند ... اگر این جور مناظره ها [مناظره های انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری] در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد دیگر وقتی در هنگام انتخابات پیش آمد حالت انفجاری پیدا نمی کند ...» (دانشگاه تهران – ۲۹/٣/۱٣٨٨).
رهبری با وجود برخی ویژگی های خوب که دارند
من نسبت به بعضی سیاست هایی که در پیش گرفته اند هم انتقاد دارم مثلا
در مورد رابطه با آمریکا در دروه اوباما
اتفاقاً من هم انتقاد دارم! اما برعکس شما ، انتقاد من این است که چرا رهبری اینقدر دارند مدارا می کنند؟!
در شان رهبر یک مملکت نیست که وارد این جزییات شود
2 - چرا ایشان وارد جزئیات نمی شوند!
:-??
یک روز مادرم پرسید ناهار چه میخورید برایتان درست کنم؟من یک نوع غذا گفتم ، برادرم یک نوع ، خواهرم یک نوع ، پدرم نوعی دیگر
و هر کدام هم با غذای مورد نظرِ دیگری مخالف بود!
اینجا بود که خواهرم حرف جالبی زد. ایشان گفتند:
آن وقت از رهبر انتظار داریم نظر تمام 80 میلیون ایرانی را تامین کنند جوری که هیچکس هم ناراحت نشود!"
به نظر می رسد ایشان با برخی مقامات دیگر به نوعی لجبازی دارند
و هر طور که بود میخواستند نشان دهند دولت آمریکا همیشه دشمن بوده و هست
در حالی که این طور نبود
دلیلش لجبازی نیست. اساس تفکر انقلابی بر پایۀ مبارزه با آمریکاست. به هیچ وجه نمیشود گفت در زمینۀ اقتصادی، اجتماعی و حتی دینی، ایران پس از انقلاب کارنامۀ درخشانی دارد. اما تا وقتی کسی مثل آمریکا هست که تقصیرهای همۀ مشکلات داخلی و خارجی گردنش بیفتند و بشود موضوع سخنرانی اغلب سخنرانیهای افراد حکومت، حکومت در امان است. بنابراین، صلح با آمریکا از این جهت، یک خطر است. در واقع، پس از چنین صلحی حکومت ایران، دچار یک بحران هویتی میشود.
از سوی دیگر حکومت ایران خود را یک حکومت معصوم میداند. حکومتی که رهبرانش هیچ خطای سیاسی و یا مدیریتی نداشته و ندارند و نخواهند داشت (به همین سبب گاه انتقاد از حکومت تبعات سنگین به بار آورده است). اگر قرار باشد با آمریکا صلحی صورت گیرد، این معصومیت خدشهدار میشود و دفاع از این معصومیت برای افراد از هر چیزی مهمتر است.
پس اصلاً بحث لجبازی نیست و دلیلی خیلی ریشهایتر وجود دارد.
به هیچ وجه نمیشود گفت در زمینۀ اقتصادی، اجتماعی و حتی دینی، ایران پس از انقلاب کارنامۀ درخشانی دارد.
در مقام کارآمدی، شما ایران را با کشورهای آمریکا و کشورهای توسعه یافته غربی مقایسه می کنید، در حالی که آنها در از دوران انقلاب صنعتی و استعمار دیگر کشورها و به تاراج بردن منابع انرژی با سایر کشورها خیلی فاصله گرفتند، کشورهایی که زیرساخت های توسعه آنها حتی به دوران پیش از انقلاب ما بر می گردد، البته اینها هم روند رو به رشدی را طی کرده اند، جدال سوسیالیسم و لیبرالیسم، اصلاح آنها، لیبرال دموکراسی، و نئولیبرالیسم و...؛ اما در هر صورت سال ها ب ما فاصله دارند.
لذا برای اینکه قضاوت کنیم ایران بدون آمریکا توسعه بیشتری یافته یا کشورهای با آمریکا، باید به مقایسه ایران با مصر و عربستان و اینها بپردازید، اصلا نیازی نیست من هم حرف بزنم، کلام خود متفکران این کشورها را بخوانید.
من واقعا تعجب می کنم در حالی که خود کشورهای وابسته به آمریکا و متحدانش دارند بیدار می شوند، از جاسوسی های آمریکا مثل شنود مکالمات سرانشان گرفته تا توطئه های مختلف و... و روز به روز آمریکا در نگاه ملت ها و دولت ها رو به افول است، برخی در داخل مسیر خلاف جریان جهان در پیش گرفته اند! و تازه به این نتیجه می رسند که آمریکا موجب پیشرفت است!
آمریکا چه توسعه ای برای عربستان و مصر و افغانستان و عراق و لیبی و بحرین و سایر کشورها آورده است که ایران از آن محروم مانده؟
اما تا وقتی کسی مثل آمریکا هست که تقصیرهای همۀ مشکلات داخلی و خارجی گردنش بیفتند و بشود موضوع سخنرانی اغلب سخنرانیهای افراد حکومت، حکومت در امان است.
این حرف شما را تا حدی قبول دارم، اما این ایراد به بخشی از رجال سیاسی ما وارد می شود، نه رهبری که همواره به بی تفاوتی نسبت به آمریکا، و تمرکز روی توان داخلی و اقتصاد مقاومتی و تولید داخلی و... تأکید دارند، در بین تمام مسئولان هیچ کسی نیست که اینقدر به جوان ایرانی اعتماد به نفس یدهد، و حقیقتا قدرت او را باور داشته باشد، رهبری است که می فرماید اصلا ما کاری به انتخابات و نتیجه انتخابات در آمریکا نداریم! ما وظیفه داخلی خودمان را داریم.
لذا من هم مثل شما منتقد هستم به کسانی که همه چیز را به غرب پیوند می زنند، همه مشکلات ما حتی مشکل آب خوردن را هم در خارج از ایران جستجو می کنند!
از سوی دیگر حکومت ایران خود را یک حکومت معصوم میداند. حکومتی که رهبرانش هیچ خطای سیاسی و یا مدیریتی نداشته و ندارند و نخواهند داشت
این یک حرف بی پایه و اساس است، و چون صرف ادعا بوده و خروج از بحث علمی است از کنار آن عبور می کنم.
.
حضرت آقا اجازۀ نقد رو به همه دادند .
ولی به شخصه با نقد ولیّ فقیه مخالف هستم
زیرا با شرع مقدّس اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منافات دارد .
هرگز این اختیار رو به خودم نمیدم و هر کسی رو هم در این حدّ نمیدونم که از ایشان انتقاد کنند .
هر قلمی و سخنی که به اصول اساسی خدشه وارد کنه و بخواهد به حریم آنها دست اندازی کند, ناسالم است و گذر از خط قرمز
اما اگه دوست دارین نقد کنین
...................................................
در آن دیدار چه گذشت ؟
حاضران منتظر صحبتهای رهبر انقلاب بودند كه ایشان از مجری برنامه میپرسند:
«از دوستانی كه قرار بوده صحبت كنند، كسی باقی مانده؟»
دانشجوی جوان بلند شد و شروع كرد به حرف زدن. .
حرفهایش نسبت به سخنرانهای قبلی رنگ و بوی دیگری داشت.
بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود.
پس از اتمام صحبتهای او چند نفر به اعتراض بلند شدند تا نوبت برای حرف زدن بگیرند. یكی از آنها گفت:
«همین حرفهای ایشان نشان میدهد فضای نقد وجود دارد.
ما هم میخواستیم حرف بزنیم اما به ما اجازه ندادند و فرصت نشد...
آقا در جواب اعتراضات گفتند: «این را به حساب كم بودن وقتها بگذارید و تحمل بفرمائید. انشاءالله خدای متعال
شرح صدر خواهد داد به همهی ما كه درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان كنیم.»
حالا دیگر نوبت میزبان بود. جمعیت، بیصبرانه منتظر سخنان و یا به عبارت بهتر، واكنش آقا بودند.
رهبر انقلاب در لابهلای سخنان خود به برخی از سؤالات و شبهههای مطرح شده در جلسه پاسخ دادند:
«بنده توى جلساتِ دانشجوئى، دانشگاهى كه اینجا هستند، گاهى كه ببینم حالا بعضىها روى ملاحظه،
روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرفها را كه خیال میكنند من خوشم نمىآید، نمیزنند؛
از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. اى كاش مجال بود تا گفته میشد،
تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهاى بر روى هم گذاشتهى كتاب حرف را،
باز كند تا خیلى از حقائق روشن بشود. آینده، البته این كارها خواهد شد.»
اواخر سخنرانی انتظار كسانی كه میخواستند بدانند، واكنش آقا به سخنان آن جوان دانشجو
درباره «انتقاد از رهبری» چیست به سر آمد و ایشان گفتند:
"ما كه نگفتیم از ما كسى انتقاد نكند؛ ما كه حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میكنم؛
از انتقاد استقبال میكنم. البته انتقاد هم میكنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛
انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میكنم و انتقادها را میفهمم."
قضاوت کنیم ایران بدون آمریکا توسعه بیشتری یافته یا کشورهای با آمریکا
بحث من این نبود که اگر نظام، با آمریکا رابطه داشت موفق میشد. دلیل عدم موفقیت لزوماً این نیست و چیز دیگری است که بهتر است وارد بحثش نشوم. در هر حال در اصل این که حکومت پس از انقلاب کارنامۀ چندان درخشانی ندارد تردیدی نیست.
روز به روز آمریکا در نگاه ملت ها و دولت ها رو به افول است
آمارهای گردشگری، مهاجرت، محبوبیت و... زیاد حرف شما را تأیید نمیکنند. تحلیل این است که حکومت برای این که تنفر از آمریکا که جزء هویتش است، در ذهنها پایدار بماند این طور القا میکند (بنا بر قاعدۀ مباهته شاید).
برخی در داخل مسیر خلاف جریان جهان در پیش گرفته اند! و تازه به این نتیجه می رسند که آمریکا موجب پیشرفت است!
به هر حال، خوب است به همین عدۀ اندک حق حرف زدن داده شود و اجازه دهند مردم با بصیرت خود تصمیم بگیرند که حق با چه کسی است. لااقل بنا بر آن اصل قانون اساسی که رسانۀ ملی را حق همۀ تفکرها معرفی کرده است.
و اما دربارۀ این که آمریکا باعث پیشرفت است؛ نه، هیچ صاحب نظری این ادعا را نمیکند (اگر با مباهته حرف در دهانشان نگذارند). پیشرفت هر ملتی با عقل، تلاش و تدبیر خودش به وجود میآید. وگرنه نه آمریکا و نه روسیه و نه سوریه هیچ یک منافع خود را رها نمیکنند زیر پر و بال ما را بگیرند.
ین حرف شما را تا حدی قبول دارم
خدا را شکر.
نه رهبری که همواره به بی تفاوتی نسبت به آمریکا، و تمرکز روی توان داخلی و اقتصاد مقاومتی و تولید داخلی و... تأکید دارند
انتقادی در این زمینه به ایشان وارد است و آن این که بهتر است بخشی از انرژیای را که صرف مبارزه با آمریکا میکنند، صرف تشویق نیروهای داخلی و تدابیر داخلی کنند و لااقل در برخی تدبیرها و سخنرانیشان گاهی فرض کنند آمریکایی نداریم. مردم ایران هم آدمند! این که درست نیست در همۀ سخنرانیها از اول تا آخر حرف از آمریکا باشد! خیلی از آمریکاییها اصلاً اسم ایران را هم نشنیدهاند اما در ایران اسم آمریکا بیش از ایران شنیده میشود و بر در و دیوارها نقش بسته است. انتقاد این است که چرا تمام تحرکات جمهوری اسلامی شده مبارزه با آمریکا؟! مرگ بر آمریکای واقعی شکوفایی اقتصادی ایران است. مرگ بر آمریکای واقعی آن است که 50 درصد دبیرستانیهای پایتخت تجربۀ ارتباط با جنس مخالف را نداشته باشند. کمی آمریکا را فراموش کنید و به ملت خود برسید.
این یک حرف بی پایه و اساس است
مختصراً سعی میکنم آن را ثابت کنم اما اگر بحثی پیش آورد ادامه نمیدهم چون با یک توضیح کوتاه کسی جهتگیریش را عوض نمیکند و زیاد انگیزۀ بحث در این مورد را ندارم با این که به موضوع تاپیک نزدیک است.
الف) آیا تا به حال شده است که ایران بگوید فلان آرمان ما یا فلان تصمیم ما اشتباه بود؟ فلان تصمیم رهبر اشتباه بود؟ حتی برای این که برخی حرفهای ایشان به هر شکلی که هست درست از آن در بیاید دست به تحریف واقعیت میزنند. چند مثال:
1) همین جمله که شما هم گفتید: آمریکا در نگاه ملت ها و دولت ها رو به افول است. انتشار چنین گزارههایی بدون ارائۀ آمار دقیق و نحوۀ آمار گیری کار درستی نیست. چه طور در این مورد آماری تهیه شده در حالی که ایران برای تهیه آمار داخلی هم مشکل اساسی دارد؟ روشن است که این یک گزارۀ بی پشتوانه است.
2) این که آمریکا در داستان توافق هستهای بدعهدی میکند در حالی که اشکالات عملیاتی یا حتی بیمیلیهای غرب در اجرای بخشهایی از توافق، اگر بدعهدی هم نامیده شود، یک هزارم بدعهدیهای روسیه در مورد تحویل اس 300 یا تکمیل نیروگاه یا جاهای دیگر نیست. اگر کسی به خاطر بدعهدی شایستۀ ملامت باشه روسیه است اما حتی یک کلمه هم از روسیه انتقاد نمیشود.
3) آنچه در سال آخر عمر امام(ره)، روی داد و اخیراً خبرساز شد (اشارۀ مستقیم نمیکنم). در این داستان تمام افراد حکومت یا ساکت بودند و یا بی سر و صدا از اقدام روی داده دفاع کردند و دفاعشان برابر بود با تهمت حمایت از گروهکها؛ ولی پاسخ برخی سوالت فقهی و غیر فقهی مطرح شده را ندادند.
4) حکومت ایران بهار عربی، را بیداری اسلامی نامید و گفت مردم منطقه به دنبال اسلام هستند و از ایران الهام گرفتند. اما بعد از چند سال که دیدند حکومت اسلامیای بر پا نشد، کلاً اصطلاح «بیداری اسلامی» از خبرگزاریها حذف شد و از زبانها افتاد و صدایی بیرون نیامد. کسی از حکومت نگفت حکومت ایران اشتباه کرده است؛ چون حکومت ایران معصوم است و اشتباه نمیکند. بلکه در عوض میگویند این آمریکا بود که آمد نگذاشت مردم به اسلام برسند.
این گونه مثالها نشان میدهند که هر گونه خطایی از حکومت؛ از سوی حکومت سرپوش گذاشته میشود تا عصمت حکومت خدشه نیابد.
ب) افراد تا چه حد حق دارند از نظرات و سیاستهایش انتقاد کنند؟ آیا کسی میتواند بدون طرد از نظام سیاسی، علیه جنگ 8 ساله نقدی انجام دهد؟ یا تصمیمات منطقهای حکومت را زیر سول ببرد؟ شاید بگویید هستند. بله هستند اما نحوۀ برخورد حاکیت را با انتقادها ببیند: اولین واکنش حذف از ساختار سیاسی است. واکنش بعدی تهمت مزدوی یا فتنه گری است. واکنشهای بعدی هم ممکن است حبس و امثال آنها باشد. این واکنشها چه معنیای جز اعتقاد به عصمت حکومت و تصمیماتش دارد؟ (ماجرای سخنرانی علی مطهری در مشهد یک نمونۀ جدید از نحوۀ برخورد با انتقاد)
ج) آیا شده است حکومت برای اشتباهی از مردم خود رسماً عذرخواهی کند؟ خیر. چون یک حکومت معصوم اشتباهی ندارد. اگر اشتباهی هست خود مردمند که بی لیاقت و مقصرند نه حکومت الهی و معصومشان.
--------------
پس حکومت ایران خود را معصوم میداند. عصمت حکومت برای حفظ تقدسش ضروری است. حکومت اگر بخواهد مقدس بماند باید خود را معصوم جلوه دهد. پروژۀ معصوم نشان دادن حکومت هم یک پروژۀ نخ نماست:
یک) یا آنچه حکومت ادعا میکند به صورت قطعی یا غیر قطعی درست از آب در میآید که هیچ.
دو) یا به صورت غیر قطعی نادرست از آب در میآید که در این صورت واقعیت را تحریف شده نشان میدهند و شکست را پیروزی مینمایانند.
سه) و یا به طور قطعی نادرست از آب در میآید که در این صورت عامل شکست را کارشکنی اسکتبار معرفی میکنند.
و در هر صورت حکومت ایران از هر گونه اشتباهی بری و معصوم جلوه داده میشود و بر تصمیماتش صحه گذاشته میشود.
-------------
نتایج معصوم انگاری حکومت:
1) ادامۀ روشهای غلط (گاه با عنوان آرمان)
2) دروغگویی مسئولان: برخی مسئولان برای این که بتوانند در ساختار حکومت بمانند مجبورند عقاید واقعیشان را تحریف شده ارائه کنند.
3) پنهان کاری از مردم.
4) از دست رفتن منافع ملی و هدر شدن سرمایه به پای روشهایی که نمیشود به نادرست بودنشان اعتراف کرد (چون اگر اعترافی صورت گیرد عصمت زیر سوال میرود).
5) افزایش ریاکاری و دوریی: مثلاً برای استخدام دولتی باید چیزهایی گفت که اعتقادی به آنها نداریم.
و...
والسلام
تردیدی نیست
اتفاقا تردید هست! اگر شما ادعا دارید، بنده هم در مقابل شما ادعا دارم نه تنها بی تردیدی شما را نمیپذیرم، بلکه اصلا در این که کارنامه درخشانی داشته تردیدی نیست. به شرطی که با توجه به شرایط قضاوت شود
آمارهای گردشگری، مهاجرت، محبوبیت و... زیاد حرف شما را تأیید نمیکنند.
شبکه های متعدد ماهواره ای ، voa به 45 زبان زنده دنیا؛ bbc به 38 زبان زنده دنیا و مخابره شدن 85درصد از اخبار دنیا توسط چهار غول خبری غربی طبیعتا در روحیات انسانهای غربی که نه ایران را دیده اند و نه سایرکشورهای منطقه، تأثیر گذار است، اما ما که در ایران زندگی می کنیم، ما که از وقایع مصر و نارضایتی مردم در لایه های زیرین تمام کشورهای دیکتاتوری عرب منطقه می دانیم، از ما بعید است که اطلاعات منطقه خودمان را از غربی ها بگیریم! منطقی نیست انسان مشرق زمین اخبار شرق و محبوبیت کشورش را از رسانه های غربی بگیرد! طبیعتا آدرس غلط به او می دهند. من روحانی کاروان هستم، به کشورهای عربی سفر میکنم، محبوبیت ایران را در بین ملت ها می بینم که دولت های عربی سعی در پوشاندن آن دارند، هتلدار عربستانی را که به ایرانی ها می گفت من از شما بدم می آید اما نمی توانم عزت شما در دل خود را انکار کنم!
پیشرفت هر ملتی با عقل، تلاش و تدبیر خودش به وجود میآید. وگرنه نه آمریکا و نه روسیه و نه سوریه هیچ یک منافع خود را رها نمیکنند زیر پر و بال ما را بگیرند.
خدا پدر و مادر شما را بیامرزد، که باز ریشه حل مشکلات را در آمریکا نمی بینید.
البته نباید غافل شد که گاهی منافع مشترکی نیز وجود دارد که نفعش به خود انسان بر می گردد.
انتقادی در این زمینه به ایشان وارد است و آن این که بهتر است بخشی از انرژیای را که صرف مبارزه با آمریکا میکنند، صرف تشویق نیروهای داخلی و تدابیر داخلی کنند و لااقل در برخی تدبیرها و سخنرانیشان گاهی فرض کنند آمریکایی نداریم.
این دو به گونه ای با هم متعارض نیست که قابل جمع نباشد، رهبر مملکت وقتی می بیند که دائم این تفکر به مردم تلقین می شود که آمریکا خوب شده، آمریکا به به شده، و گره مشکلات ما به دست آمریکا باز می شود و از این حرفها، باید در کنار تأکید برر توان داخلی، بر دشمنی آمریکا تأکید کند تا این تفکر در جامعه رخنه نکند. اگر تبری مردم ایران نسبت به آمریکا از بین برود، سرنگونی نرم انقلاب آغاز می شود و به نقطه ای خواهیم رسید که از ایران اسلامی جز یک کشور لیبرال دموکراسی با مبانی آن چون سکولاریسم و اومانیسم چیزی نمانده، فقط نامش جمهوری اسلامی است!
انتقاد این است که چرا تمام تحرکات جمهوری اسلامی شده مبارزه با آمریکا؟!
هدف ما از انقلاب فقط اصلاح درون نیست، اصلا این تفکرات حداقلی با مکتب تشیع سازگار نیست، انقلاب شروع حرکت ما بوده، نه پایان آن؛ جبهه حق باید تمام عالم را فرا بگیرد، این هدف اسلام است، هدف قرآن است، هدف خداوند از ارسال دین و پیامبران است، بزرگترین مانع در برابر این حرکت و این هدف آمریکاست، چون آمریکا بزرگتریم مجسمه استعمار واستکبار و مظلوم کشی است، آمریکا رهبر جبهه باطل است، آمریکا شیطان بزرگ است، هر کجای عالم دیکتاتوری یا فساد، یا تروریسم واقعی وجود دارد نقش آمریکا غیر قابل انکار است، چه در عراق، چه در پاکستان، چه در لبنان، چه در فلسطین، چه در ایران، چه در سوریه، و...
حکومت ایران خود را معصوم میداند
دراین خصوص توضیحاتی به اختصار ارائه فرموده اید، بنده هم به طور اختصاری توضیح می دهم.
فلان تصمیم ما اشتباه بود؟
بله بارها شده، همین که رهبری می گوید: در ماجرای اختلاس 3000 میلیاردی فرمودند: هشت سال پیش نسبت به فساد اقتصادی هشدار دادم، اگر آن روز جدی گرفت میشد، این اتفاق نمی افتاد.
اینکه فرمودند تصمیمات در خصوص کاهش نسل اشتباه بوده و سریعا باید متوقف شود.
صدها انتقادی که رهبر نسبت به مسئولان می گیرد، و خودش هم تشویق به انتقاد از رهبری می کند، و می گوید من از انتقاد استقبال می کنم که سرکار خانم "یاز زینب فاطمه" در همین پست بالای پست شما نمونه ای از آن را آورده اند.
خواهش می کنم با مسئله احساساتی برخورد نکنید، منطقی بود می گفتید برخی مسئولان خودشان را معصوم میدانند، و ما هم این ا قبول داریم که برخی از آنها اصلا انتقاد پذیر نیستند، اما به کار بردن حکومت یعنی همه مسئولین که شما خودتان هم البته چنین ادعایی ندارید اما برای اصلاح پیامتان عرض کردم.
آمریکا در نگاه ملت ها و دولت ها رو به افول است.
مسئله بدیهی است، شما آمریکای امروز را با آمریکای زمان حکومت پهلوی مقایسه کنید، از نظر اقتصادی وضعش بدتر شده است، چین از نظر اقتصادی بسیار به آمریکا نزدیک شده است و یک خطر جدی برای او به شمار می رود، از نظر برش سیاسی نفوذش کاهش یافته، دیگر حرف او حرف نهایی نیست، از نظر ایستادگی در برابر او امروز فقط ایران نیست، بلکه به راحتی کشورها با آمریک امخالفت می کنند، ابهتش شکسته شده، از کشورهای آسیایی چون ایران و عراق و افغانستان گرفته تا حتی کشورهای آمریکای جنوبی مثل آرژانتین و برزیل و بولیوی و ونزوئلا
اگر کسی به خاطر بدعهدی شایستۀ ملامت باشه روسیه است اما حتی یک کلمه هم از روسیه انتقاد نمیشود.
می دانید به چه بهانه ای روسیه تحویل سامانه اس 300 را به تعویق انداخت؟ همین تحریم های جدیدی که بعد از قرارداد اس300 علیه ایران وضع شد، در همین دولت آقای اوباما؛ من کاری ندارم که آیا روسیه در این ادعایش صادق بود یا نه، اما کسانی که این بهانه را دست او دادند مقصر اصلی هستند، روسیه فقط همین مورد آن هم به خاطر یک قانون ظالمانه مصوب همین غربی ها چنین کاری کرد، اگرچه توقع به جایی داریم که نباید از این تحریم ها تبعیت می کرد، اما این را نباید بگذارید کنار بدعهدی های بعد از برجام؛ خواهش می کنم منطقی باشید، این که یکی تحریم کند، و یکی تبعیت خیلی با هم فرق می کند!
حکومت ایران بهار عربی، را بیداری اسلامی نامید و گفت مردم منطقه به دنبال اسلام هستند و از ایران الهام گرفتند. اما بعد از چند سال که دیدند حکومت اسلامیای بر پا نشد،
تمام این تفکرات نشان دهنده این است که ما اخبار را عمدتا به جای مراجعه به عوامل و ریشه ها و سخنان اندیشمندان خود آن کشورها، عموما از رسانه ها دریافت می کنیم، طبیعتا رسانه ها هم فقط از ظواهر سخن می گویند، خواهش می کنم دست از استناد به اخبار بردارید و به مطالعه در این خصوص بپردازید، کتاب های خوبی در زمینه بیداری اسلامی نوشته شده است، مراجعه کنید.
یا علی(ع)
سلام
وقتی مقام رهبری انقلاب صراحتا می فرماید
من از انتقاد استقبال می کنم !
و راه انتقاد از خود بعنوان شخص اول مملکت باز میدارد !
دیگر وجاهتی ندارد !
بخواهیم برای پاره ای از افراد که امکان اشتباه در گفتار و عملکرد و یا دیدگاه دارند !
یک حاشیه امن و منطقه قرمزی ایجاد نمود !
که
هرنوع انتقادی ممنوع است !!!
اگر بخواهیم گفته ایشان را با لحاظ اینکه شاید قصد و غرض گوینده مطلب توهین نبوده است !
و اینکه دشمنان داخلی و خارجی و شبکه های معاند با تبلیغات سعی در القا این برداشت توهین در اذهان ملت را داشته باشند !
و علم به اینکه آقای مورد بحث ودفتر ایشان نیز از جوسازهای گسترده در توهین نلقی نمودن بیانات ایشان مطلع می باشد
آیا جهت روشنگری و شفاف سازی و برطرف کردن شبهه توهین به ملت ایران پیامی ازسوی ایشان صادر شده یا خیر؟
اگر پیامی صادر نمودند
باید دید محتوای پیام ایشان چه بوده ایت!
آیا شا طیبه توهین را نفی و رد نمودند !
اگر هم واکنشی نشان ندادن که جای بحث دارد !
وقابل تامل است
پ.ن
انتقاد حق مسلم مزدم است !
البته انتقادی سازنده نه تخریب !!!!!!
سلام
هتلدار عربستانی را که به ایرانی ها می گفت من از شما بدم می آید اما نمی توانم عزت شما در دل خود را انکار کنم!
شاید منظورشان از عزت، قدرت نظامی ایران است. (این، همزمان یک نقطۀ قوت و یک نقطۀ ضعف است. ضعفش آن است هزینۀ زیادی صرف تجهیزات یا نهادهای نظامی میشود.)
نمیدانم درگیریهای لفظی عرب و عجم را در فضای مجازی باور کنم یا روایت شما و مثل شما را.
به هر حال وجود این نوع عزت را در لبنان میتوانم تأیید کنم چون در سفر رییس جمهور پیشین به لبنان نمایان بود. رسانههای غربی هم این استقبال را بازتاب دادند. اما مشابه آن را در عراق شیعه ندیدم چه رسد به کشورهای عرب دیگر.
خدا پدر و مادر شما را بیامرزد
هنوز برای آمرزش زود است.happy
اگر تبری مردم ایران نسبت به آمریکا از بین برود، سرنگونی نرم انقلاب آغاز می شود
و از عواقب این سرنگونی نرم، از دست رفتن قدرت از دست یک جناح و هم فکرانشان است. این شاید بیانی دیگری از آن حرفم باشد که گفتم هویت حکومت ایران در مقابله با آمریکا خلاصه شده است.
نقطه ای خواهیم رسید که از ایران اسلامی جز یک کشور لیبرال دموکراسی با مبانی آن چون سکولاریسم و اومانیسم چیزی نمانده، فقط نامش جمهوری اسلامی است!
منابع اصلی اسلامی (شامل کتب اربعه و نهج البلاغه و قرآن و .. که روی هم به ده کتاب نمیرسد)، هیچ شیوهای از حکومت را تدوین یا تأیید نکرده است (حتی اگر کرده بود با جمعیت و رسوم امروزی غیر قابل اجرا بود). این که جمهوری اسلامی چه حکومتی باشد به تصمیم عقلا بر میگردد. سکولاریسم و اومانیسم و امپریالیسم و صهیونیسم و... اسمهایی هستند که خیلی از خود حکومتیها هم نمیدانند معنای دقیقشان چیست و برای توجیه خود همه جا (مثل نقل و نبات) به کارشان میگیرند. این اصطلاحات برخی سیاسی و برخی فلسفیند و برخی هم ابداعی. اما اصطلاحات فلسفی باید بین چند استاد فلسفه رد و بدل شود، حال این که میآیند در سخنرانی برای مردم پای منبر از اومانیسم و امثال این بد میگویند خدا میداند چه توجیهی دارد (مگر مردم عادی از فلسفه چیزی میدانند؟).
مثلا اومانیسم فلسفهای است که معتقدان به آن، میگویند انسانها، بدون تکیه بر مقدسات و قدرتها و درگیر شدن در تنازعات بی ثمر، با عقل و خرد و گفتگو میتوانند پیشرفت کنند و زندگی خوبی داشته باشند. درستی و غلطی و خوبی و بدیهایش هم یک بحث فلسفی میطلبد. اسلام و قرآن هم نیامدهاند با فیلسوفها در بیفتند. آنها که در میافتند هدفی غیر از دین دارند. به علاوه اگر دموکراسی دینی ساختهاند اومانیسم دینی هم میتوانند بسازند. چیزی که مسلم است این است که حکومتداری، ربط مستقیمی، به این بحثهای فلسفی ندارد. وظیفۀ اول حکومت رسیدن و تأمین منافع مردمش است. اگر این کار را به خوبی انجام داد میتواند به چیزهای دیگر هم بپردازد. مثل مادری که وظیفۀ اولش رسیدگی به فرزند است.
هدف ما از انقلاب فقط اصلاح درون نیست
انقلابی که از اصلاح درون بازمانده است لیاقت وارد شدن به اصلاح بیرون را ندارد. اینها بیشتر به بلندپروازیهای ناشدنی میمانند.
(پینوشت: به علاوه اگر درون اصلاح شود، خود به خود ملتها به ایران جذب خواهند شد و به جای مهاجرت به آمریکا و کانادا، سودای مهاجرت به ایران را خواهند داشت. در چنین شرایطس خود به خود انقلاب صادر خواهد شد بدون دخالت نظامی و امثال اینها.)
جبهه حق باید تمام عالم را فرا بگیرد، این هدف اسلام است، هدف قرآن است، هدف خداوند از ارسال دین و پیامبران است
اساساً منابع دینی خیلی مبهمتر از آنند که بشود هدف مشخص و قطعیای را از آنها استخراج کرد. این اهداف برداشتها و تفاسیر فرقهای یا سیاسی است و نه گزارههای مسلم دینی. فرقهها زیادند اگر قرار باشد هر فرقه، مثل داعش دست به اسلحه ببرد و جهان را فرا بگیرد که کل زمین همیشه جنگ است. بهتر است هر یک به محدودۀ خود قانع باشند و در صلح با دیگران زندگی کنند و حتی گاهی از حق خود هم بگذرند تا جنگی پیش نیاید که این در نهایت نفع خواهد داشت. از طرفی مردم قرن بیست و یک اعراب جاهلی نیستند که شمشیرشان ارزشمندترین چیزشان باشد. میتوانند خیلی از مسائل را با گفتگو حل کنند. عقیدۀ هر کس پذیرفتنیتر بود آن عقیده جهان را فرا خواهد گرفت.
از این گذشته این جمله که نقل قول کردم بین همۀ بزرگان فرقۀ شیعه هم پذیرفته نیست. برای نمونه علامه ط. هیچ کاری به انقلاب و آرمانهایی که میگویید نداشتند، نه در انتخاباتی شرکت کردند و نه کاری به سیاست و وقایع آن داشتند و نه از این طریق، میخواستند همۀ عالم را بگیرند و حتی گفته میشود سخنانی کنایهآمیز به نظام زدهاند در مورد اولین شهید انقلاب (به طوری که امام (ره) مکدر بودند از او). این که همۀ عالمان شیعه همداستان با عقیدۀمذکور نیستند نشان میدهد که این عقیده بیشتر سیاسی یا سلیقهای است تا دینی و تنها توجیهی دینی را به عنوان پشتوانه دارد. با یک سلیقه و سیاست اختلافی که نباید دست به فتح عالم زد.
بزرگترین مانع در برابر این حرکت و این هدف آمریکاست
آمریکا و دیگران در کنار آمریکا، حتی چین و روسیه، علاقه ندارند بدون جلب موافقتشان اقداماتی صورت بگیرد که منافعشان به خطر میافتند. این اصلاً، آمریکا را در موقعیتی استثنایی قرار نمیدهد. خیلی از کشورها همین طور هستند. نباید به صورت وسواسی روی آمریکا حساس شد. نقشههای اقتصادی چین خبیثانهتر از نقشههای سیاسی و باز آمریکا هستند. ضربهای که اقتصاد ایران از چین خورده شاید بدتر از ضربههایی باشد که گاه بدون سند به آمریکا منتسب میکنند (البته اگر تحریمهای بین المللی را به آمریکا نسبت ندهیم).
جبهه باطل
بهتر است اصطلاحات مبهمی مثل استکبار و صهیونیزم، جبهۀ باطل و... را کنار بگذاریم و افراد را دقیقاً مشخص کنیم.
هر کجای عالم دیکتاتوری یا فساد، یا تروریسم واقعی وجود دارد نقش آمریکا غیر قابل انکار است، چه در عراق، چه در پاکستان، چه در لبنان، چه در فلسطین، چه در ایران، چه در سوریه، و...
البته در این جاها سوریه و ایران و ترکیه و سایر کشورها هم نقش دارند.
من نمیدانم این تصویری از آمریکا که نظام میخواهد به همه بقبولاند چه طور ساخته میشود. اما به وضوح خام و نادرست است. در مورد تصمیمات سیاسی آمریکا چند نکته هست:
1) نقش آمریکا در برخی اقدامات نقش تفویضی است. یعنی اغلب کشورها مخالفتی ندارند که آمریکا این کارها را بکند و گاه همراهی هم میکنند با او؛ مثلاً در حمله به عراق بسیاری با آمریکا همکاری داشتند. البته ایران ادعا میکند که همه این کار را میکنند چون میترسند و نوکر آمریکا هستند. اما دوران نوکری و ترسی که تا این حد همه را مطیع و ساکت کند گذشته است. اخیراً عربستان زهره چشمی از آمریکا گرفت که به وضوح نشان میدهد این تئوری نوکری آمریکا ("دولتهای نوکر منطقه") دور از واقعیت است.
2) آمریکا به دنبال منافع خودش است. هر چند آرمان گرایی آمریکا بیش از اروپاست، اما باز هم منافع حرف اول را میزند. البته برخی از این منافع مادی و پولی نیستند.
3) آمریکا میخواهد کاری را که اکثریت (در آمریکا) میپذیرند درست است انجام دهد (درست: چه از نظر اخلاقی و چه از نظر قانونی و تأمین منافع). انتقادهایی که در مناظرات انتخاباتی اخیر رد و بدل میشد این را ثابت میکند. البته تئوری رسمی ایران این است که پس پرده اتفاقات دیگری در حال وقوع است و صهونیستها میخواهد از طریق آمریکا بر همه جا تسلط یابند و از این تئوری پردازیهایی که صدتا مثل آن را میشود در مورد حکومت ایران هم گفت و گاهی میگویند و فقط وقتی ارزش دارد که مستند باشد.
اما در مورد خباثت آمریکا: حالا امام یک حرفی زد گفت شیطان بزرگ. امام هزار حرف دیگر هم زده است که کسی در تلویزیون ایران تکرار کند ممنوع التصویر میشود. این که برخی از حرفهای امام را بزرگ کنیم میشود مصداق أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ. امام حرف تندتری را به عربستان گفتند ولی بعد از آن حرف، ایران با عربستان رابطه برقرار کرد.
اگر نگاه کنیم به چین، روسیه، ژاپن، آلمان و هر جای دیگر، هزار اشتباه و جنایت و زیادهخواهی میتوانیم در آنها پیدا کنیم. این که با وسواس آمریکا را زیر نظر بگیریم حالت متعادلی نیست. بیخیال-درمانی در این مورد چیز خوبی است. یا میشود به جای بی خیال-درمانی روی همۀ کشورها همین حساسیتها را نشان داد که استانداردها دوگانه نشود. آن قدر حساسیت زیاد است که رهبر ما در سخنرانی رسمی از پلیس آمریکا به خاطر یک زیادهروی خاص انتقاد میکند؛ اما این همه زیاده رویهای پلیس ایران که کلیپهایش در فضای مجازی میچرخد انگار بد نیست، خوب هم هست. نه کسی محاکمه میشود نه کسی عذرخواهی میکند نه پاسخی داده میشود و نه رهبری کوچکترین واکنشی نشان میدهند. این وسواس روی آمریکا نشان از وابستگی هویتی به وجود آمریکا دارد. همۀ دلیل موجودیت حکومت ایران این است که آمریکا هست و خبیث است و ما وظیفه داریم برویم نابودش کنیم. جالب است هیچ حکومت دیگری هم در دنیا به جز ایران و احتمالا کرۀ شمالی این نتیجهگیری را ندارد.
البته اخیرا ظاهرا عربستان هم به لیست حساسیتهای ایران اضافه شده است.
در ماجرای اختلاس 3000 میلیاردی فرمودند: هشت سال پیش نسبت به فساد اقتصادی هشدار دادم، اگر آن روز جدی گرفت میشد، این اتفاق نمی افتاد
در این مثال باز گفته میشود که ما (=هستۀ حکومتی) راه درست را نشان دادیم دیگران لیاقت نداشتند که پیروی کنند یعنی بقیه مقصرند نه حکومت معصوم.
تصمیمات در خصوص کاهش نسل اشتباه بوده و سریعا باید متوقف شود.
بله. در این مورد رهبری خود را مقصر خواندند به خاطر این که به اشتباهاتی که دیگران در حال انجامش بودند پایان ندادهاند، سرانجام از خدا عذرخواهی کردند (نه از مردم). این مثال مثالی از ترک اولی است و به عصمت خدشهای نمیزند.
حکومت یعنی همه مسئولین
منظورم از حکومت معصوم، هستۀ اصلی وتقریبا ثابت حکومت است که تصمیمات اساسی و جهتگیریهای اصلی در آنجا مشخص میشود. وگرنه من هم یک مسئول حساب میشوم. اما در این تصمیم که به بشار اسد کمک نظامی بشود یا نه هیچ دخالتی ندارم. همین طور که دولت فعلی هیچ دخالتی در این جور تصمیمها ندارد (چون خودی به حساب نمیآید). این هستۀ اصلی خود را معصوم میداند، اجازۀ دخالت دیگران را نمیدهد و نسبت به هر گونه انتقاد حساسیت دارد و به همین سبب تمام رسانهها را سانسور و فیلتر میکند تا معصومیتش در جهتگیریها و تصمیمات زیر سوال نرود.
مسئله بدیهی است، شما آمریکای امروز را با آمریکای زمان حکومت پهلوی مقایسه کنید، از نظر اقتصادی وضعش بدتر شده است، چین از نظر اقتصادی بسیار به آمریکا نزدیک شده است و یک خطر جدی برای او به شمار می رود، از نظر برش سیاسی نفوذش کاهش یافته، دیگر حرف او حرف نهایی نیست، از نظر ایستادگی در برابر او امروز فقط ایران نیست، بلکه به راحتی کشورها با آمریک امخالفت می کنند، ابهتش شکسته شده، از کشورهای آسیایی چون ایران و عراق و افغانستان گرفته تا حتی کشورهای آمریکای جنوبی مثل آرژانتین و برزیل و بولیوی و ونزوئلا
فکر میکنم در این باره درست میگویید. اما این ربطی به «افول» و «عدم محبوبیت» ندارد. در یک کلام میشود گفت آمریکا در بین کشورها خودمانیتر شده است. خودش هم زیاد تلاشی نمیکند که هر جور شده این روند را متوقف کند جز با رقابت پذیرفته شده بین کشورها. آمریکا هم یک کشور مثل بقیه است. فقط کشور بزرگتری است و فعلاً برتری اقتصادی دارد. شاید در آینده وضع عوض شود. این طبیعی است و نگاه ایران که آمریکا را برجسته و متمایز میکند اشتباه است.
حداقلش این است که دیگر این ادعا که همۀ کشورها نوکر آمریکا هستند، کمرنگ شده است!
اساساً دنیای امروز دنیایی است که به سوی برابری و خودمانیتر شدن و یکسان شدن ارزشها و فرهنگها پیش میرود و این سخن که حزب خدا باید هر طور شده دنیا را بگیرد از واقعیت دور شده است. حزب خدا باید با دنیا تعامل بیشتری داشته باشد و در فضای خودمانی و گفتگویی آن، منطقش را مطرح کند و در مباحثهای منطقی سعی کند منطقهای دیگر را شکست دهد.
روسیه فقط همین مورد آن هم به خاطر یک قانون ظالمانه مصوب همین غربی ها چنین کاری کرد
از آنها که من در ذهن دارم تکمیل نیروگاه اتمی و تفاهمنامه کریدور سبز گمرکی از مواردی است که رسانهها نامش را بدعهدی روسیه نامیدند. از توافقهای پنهان ایران و روسیه هم که خبر نداریم ولی یکی از آنها را خود روسیه به شکل تحقیرآمیزی لو داد: حضور هواپیماهای جنگنده روسی در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان. این لو دادن، نتیجۀ اعتماد حکومت به روسیه بود و امان از یک بار ملامت روسیه در این بدرفتاریها! حقیرانهتر آن که حتی به رییس جمهور روسیه گفته شد اتفاقات تاریخ ایران و روسیه مثبت بوده است! روسیهای که عهدنامههای ننگین و به توپ بستن مجلسش از ذهنها پاک نمیشود.
این را نباید بگذارید کنار بدعهدی های بعد از برجام؛ خواهش می کنم منطقی باشید
تا جایی که مشخص است هنوز هم رییس جمهور فعلی آمریکا پای توافق ایستاده است. اما نمایندگان و بخشهای دیگر حکومت زیاد با او همراهی نمیکنند، شاید این، به سبب اتفاقات گذشته ایران و آمریکاست که غرور ملی آنها را خدشهدار کرده است. به هر حال نمیشود که مدام شعار مرگ داد و رئوس مملکت سیاستمداران آمریکا را فاسد و جانی نامید و از طرف دیگر انتظار داشت آنها خاضعانه و با میل بند به بند توافق را اجرا کنند. کمی انصاف هم در نگاه به این موضوع بدعهدی لازم است. همین قدر که آنها پیش آمدهاند گام خوبی بود برای تنش زدایی اگر استقبال میشد. اما حیف که بقای حکومت به عدم تنش زدایی وابسته است.
تمام این تفکرات نشان دهنده این است که ما اخبار را عمدتا به جای مراجعه به عوامل و ریشه ها و سخنان اندیشمندان خود آن کشورها، عموما از رسانه ها دریافت می کنیم، طبیعتا رسانه ها هم فقط از ظواهر سخن می گویند، خواهش می کنم دست از استناد به اخبار بردارید و به مطالعه در این خصوص بپردازید، کتاب های خوبی در زمینه بیداری اسلامی نوشته شده است، مراجعه کنید.
نمیگویم گفتۀ شما که موافق تئوری حکومت است حتما اشتباه است. چون من زیاد مسائل منطقه را با جزئیات دنبال نکردهام. اما تحلیلگران غربی عوامل این انقلابها را حکومت مطلقه، دیکتاتوری، نقض حقوق بشر، افشاگری ویکیلیس که نشاندهندۀ فساد سیاستمداران بود، افول اقتصادی، فقر شدید، افزایش جمعیت تحصیلکردههای جوان ناراضی و دلایل متعدد دیگر ذکر میکنند. این که بگوییم همۀ این تحلیلگران اغلب دانشگاهی جیرهخوار استکبار هستند و پول میگیرند تا این تحلیلها را ارائه دهند مثل این است که بگوییم همۀ روحانیون ایران پول میگیرند از اسلام دفاع کنند و خودشان اعتقادی به اسلام ندارند!
با این حال یکی از دلایل میتواند اسلام خواهی برخی گروهها هم باشد. اما تا چه حد این دلیل پررنگ است جای بحث علمی دارد نه سیاسی.
قصد ندارم بیش از این در این تاپیک پست بگذارم. در هر حال اگر خاطرات بیشتری در مورد این که اعراب از عزت ایران میگویند دارید، بفرمایید که موجب سپاسگزاری است.
والسلام
قصد ندارم بیش از این در این تاپیک پست بگذارم
به نظرم من و شما آنچه که باید متناسب با موضوع بیان می کردیم، گفته ایم، قضاوت را بر عهده خوانندگان می گذارم، اختلاف من و شما عمیق تراز این ظواهر بوده و باید بحث به مبانی کشیده شود(جمع میان اومانیسم و اسلام ؛ رابطه دین و فلسفه؛ اهداف اسلام و...)، که ورود به این مسائل تاپیک را از مسیر اصلی اش خارج می کند، لذا بنده هم معتقدم بحث در این خصوص به همین مقدار کافی است، از مشارکت شما در بحث صمیمانه متشکرم.@};-
یا علی(ع)
به نظرم من و شما آنچه که باید متناسب با موضوع بیان می کردیم، گفته ایم، قضاوت را بر عهده خوانندگان می گذارم، اختلاف من و شما عمیق تراز این ظواهر بوده و باید بحث به مبانی کشیده شود(جمع میان اومانیسم و اسلام ؛ رابطه دین و فلسفه؛ اهداف اسلام و...)، که ورود به این مسائل تاپیک را از مسیر اصلی اش خارج می کند، لذا بنده هم معتقدم بحث در این خصوص به همین مقدار کافی است، از مشارکت شما در بحث صمیمانه متشکرم.@};-
یا علی(ع)
موضوع دفاع بد از رهبری !!!
برای دفاع کردن یا نکردن از مدیر یا رهبری ابتدا باید شاخص ها تعیین بشه و سپس به هر کدوم از اون شاخص ها امتیاز دهی و اولویت دهی بشه و سپس بر اون اسا بازدهی اون مدیر یا رهبر مشخص بشه .
مشگل از اینجاست که شما نه میخواهید شاخص ها رو بیان کنین ... و نه میخواین شاخص ها رو اعتبار سنجی کنین ... و نه میخواین آمار درست در درون جامعه انجام بدین ...
شاخص که نمیتونیم داشته باشیم ... چون طبق قانون اساسی ... هر گونه تحقیق و تفحص در اموری که مربوط به مقام معظم رهبری میشود ممنوع و به تبع اون حرام عند الله است .
آمار و اعتبار سنجی هم که نمیگیرم ... چون جرم هست ...
حتی اگر شما در درون سایت نفوس و مسکن رفته باشین و بخواین در مورد خودتون و شرایطتتون ؛ مشخصاتتون رو پر کنین ... گزینه شاغل داره ؛ ولی گزینه بی کار نداره ؛ به جاش از قید " سایر " استفاده کردن .
بنابراین ... هیچ گونه راه تشخیصی برای اینکه بخوایم بگیم نقدی در مورد رهبری خوب یا بد هست ... از اساس مشگل داره ...
ولی اگر همینجوری بخوایم یه حساب سرانگشتی بکنیم ... وضع مملکت افتضاحه
شاخص و اعتبار
هر کشور و مملکتی با هر ایده و مرام و مکتبی, برای خود مرزهایی دارد و خط قرمزهایی. این مرزها هم در
مسائل جغرافیایی وجود دارد و هم در مسایل سیاسی, اجتماعی و امنیتی, که از آن به (خطوط قرمز) کشورها
تعبیر می شود گذر از مرزها و نادیده انگاشتن خط قرمز, در همه جای دنیا جرم است.
تا زمانی که قانون مرجع است و قانونیت دارد, گرچه برخلاف اندیشه و سلیقه و نظر من باشد,
باید به آن پایبند باشم. ممکن است اشکالهایی به ذهن برسد و قانون کاستیهایی داشته باشد که
نیاز به اصلاح دارد, لکن تا وقتی که قانونیت دارد باید آن را پذیرفت و به آن گردن نهاد.
از جمله مرزهای انتقاد که می توان آن را خط قرمز نامید, قانون اساسی است. حرکت بر محور این قانون, تکلیف
و وظیفه ملی و دینی است و مخالفت با اصل قانون و مصوبات قانونی, مخالفت با رأی اکثریت ملت و نامشروع
به شمار می رود.
کسانی که اهل قلم و سخن هستند, باید همواره این معیار و میزان را در نوشته ها و سخنهای خود رعایت کنند
و برخلاف دین و جریان ملی و مردمی گام برندارند.
بدون نظم و نظام و ناظم, نمی توان امور کشور را سامان و سازمان داد.
قانون اساسی کشورها, پشتوانه بی زبان نظامها به شمار می روند.
باید مرجع دیگری باشد که از آن قانون سخن بکشد و او را به زبان آورد.
رهبری جامعه, چنین نقشی دارد. او قانون را به زبان می آورد
و راه را بر رهروان, روشن و هموار می سازد
امام علی(علیه السّلام) می فرماید
مکان القیم بالأمر مکان النظام من الخرز یجمعه ویضمّه, فان انقطع النظام تفرق وذهب ثم لم یجتمع بحذافیره ابداً.)
جایگاه زمامدار در این کار, جایگاه رشته ای است که مهره ها را به هم فراهم آورد و برخی را ضمیمه برخی دیگر
دارد. اگر رشته ببرد مهره ها پراکنده شود و از میان رود و دیگر به تمامی فراهم نیاید
بحث از این است که اگر بر اساس قانون اساسی و با رأی مستقیم مردم, یا بارأی مردم به خبرگان رهبری,
فردی رهبری امت را عهده دار گردید ودر رأس نظام به عنوان پیشوا و جلودار برگزیده شد,
و در راستای اختیارهای قانونی عمل کرد, کسی حق ندارد با صراحت یا با کنایه, به این مرز و حق بتازد و
مشروع بودن آن را زیر سؤال ببرد و در تصمیم گیریهای او که براساس قانون شرع, قانون اساسی و
مصلحت نظام است, چون و چرا کند.
بحث از این نیست که کسی درباره مسائل نظری ولایت فقیه, تحلیل و بررسی علمی نداشته باشد.
این شیوه نقد و بررسی در مسائل علمی و نظری, همواره در میان فقها و حوزه ها مطرح بوده و هست.
کارشناسان و خبرگان در این گونه مسائل علمی سلیقه ها و برداشتهای گوناگونی ارائه داده و
در نوشته هایشان به یادگار گذاشته اند
نباید به صورت وسواسی روی آمریکا حساس شد.
[video]http://www.aparat.com/v/nu206[/video]
[video]http://www.aparat.com/v/Ya5s3[/video]
چون من زیاد مسائل منطقه را با جزئیات دنبال نکردهام. اما تحلیلگران غربی عوامل این انقلابها را حکومت مطلقه، دیکتاتوری، نقض حقوق بشر، افشاگری ویکیلیس که نشاندهندۀ فساد سیاستمداران بود، افول اقتصادی، فقر شدید، افزایش جمعیت تحصیلکردههای جوان ناراضی و دلایل متعدد دیگر ذکر میکنند.
اشکال کار همینجاست تحلیلهای غربی را بدون تحقیق و بررسی پذیرفتن تقلید را درپی خواهد داشت
دولت فعلی هیچ دخالتی در این جور تصمیمها ندارد (چون خودی به حساب نمیآید)
واقعا ؟ بعد از انجام توافقات و برجام وچه و چه ...دیگر می خواست چه کار کند . خودی باید اب به اسیاب دشمن بریزد ؟و کسی هم حرفی نزند؟ چون اگر کوچکترین حرفی بزندمورد اتهام واقع می شود . خودی باید مرحم زخمهای خودی باشه یا درمان درد اجنبی ؟
این هستۀ اصلی خود را معصوم میداند، اجازۀ دخالت دیگران را نمیدهد و نسبت به هر گونه انتقاد حساسیت دارد و به همین سبب تمام رسانهها را سانسور و فیلتر میکند تا معصومیتش در جهتگیریها و تصمیمات زیر سوال نرود.
این نسبت بی خود اتهامه . خیلی از بزرگواران در همین تاپیک انتقاد پذیری مقام معظم رهبری را نقل قول کردند می توانید مطالعه کنید
حرف شما فقط به مسول وجایگاهی برمی خورد که منتقدین را بی شناسنامه و بی سواد خطاب کرد و باب هرگونه انتقاد را بر روی دولت بست وگرنه چهره حق چهره مظلومی است
بهتر است اصطلاحات مبهمی مثل استکبار و صهیونیزم، جبهۀ باطل و... را کنار بگذاریم و افراد را دقیقا مشخص کنیم.
دقیقا ؟مبهم ؟ مبهم نیست . در قران به صراحت فرق کافر و مستکبر امده است (توبه / 12 ) .دولت اسرائیل ودولت امریکا دول استکباری و صهیونیستی هستند
واین تفکر که ما دشمن را دوست بداریم تفکر امروزی است که عده ای می خواهند به زور به خورد مردم دهند .
به همین دلیل است که مقام معظم رهبری با تأکید بر اینکه ایران هیچ مخالفتی با اصل مذاکره با کشورها، اعم از اروپایی و غیر اروپایی ندارد، اما موضوع مذاکره با آمریکا را متفاوت می دانند، چون ایشان به خوبی دریافته اند، آمریکایی ها اهداف دیگری را از مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی ایران دنبال می کنند و به مذاکره و توافق به عنوان فرصتی برای تغییر دادن و متحول کردن بنیان های فکری، دینی و فرهنگی جامعه ایران و فراهم کردن زمینه القا و تزریق ارزش های خود نگاه می کنند.
موضوع دفاع بد از رهبری !!!
برای دفاع کردن یا نکردن از مدیر یا رهبری ابتدا باید شاخص ها تعیین بشه
موضوع تاپیک را درست متوجه نشده اید، پست اول را مطالعه بفرماید، از یک شخصیت سخنی در دفاع از رهبری نقل شده، و سوال شروع کننده تاپیک این است که چنین جمله ای مصداق دفاع بد از رهبری هست یا خیر.
در صورتی که شاخص های سنجش رفتار رهبر برای شما دغدغه هست می توانید تاپیکی با همین موضوع ایجاد بفرمایید.
چون طبق قانون اساسی ... هر گونه تحقیق و تفحص در اموری که مربوط به مقام معظم رهبری میشود ممنوع و به تبع اون حرام عند الله است
فقط کنجکاو شدم بدونم این در کدام اصل قانون اساسی آمده؟!!
سلام
متاسفانه تا پیک خیلی از موضوع اصلی طرح شده توسط استارتر محترم تاپیک دور گردیده است !
انتقادی بر یک شخصیت دینی وارد گردیده است !
حال باید دید دفاع ایشان از رهبری معظم انقلاب همراه با توهین به ملت ایران همراه بوده است !
یا خیر !!!!!!!
که من یک بررسی کرده ام !
ببینم
ایشان در قبال این همه هجمه و تخریبی که بابت سخنان ایشان در فضا ی مجازی و رسانه ها داخلی و حتی شبکه های ماهواره ای خارجی بعمل آمده است
اقدام به توضیحاتی جهت روشنگری و رد چنین دیدگاهی که دفاع مشارالیه توام با توهین به ملت بوده است
اقدامی فرموده است
که حداقل بنده به نتبجه ای نرسیده ام !
پ.ن
یادمان نرود همه یک روزی واقعیت را خواهند دید ! اما حق و حقیقت را جز عده ای انگشت شماری درک و فهم خواهند نمود !
و اینجا مرز ها و خطو ط و جبهه حق و باطل از هم جدا می شود !!!
سلام.
داشتم در مورد زندگینامه یکی از شخصیت های مطرح کشور تحقیق میکردم که یکی از سخنان ایشان را در مورد رهبری دیدم:
"يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ براي ما امام راحل بود كه بسيار بزرگ بود و بعد از رحلت ايشان وجود نعمت جانشين ايشان، رهبر معظم انقلاب است كه خدا را شاهد ميگيرم جامعه ما لياقت چنين رهبري را ندارد. ايشان بالاترين مراتب مديريت را در جامعه دارد و بزرگترين دشمنان جامعه كساني هستند كه در زمينه تضعيف ولايت فعاليت ميكنند"
این سخن ایشان موجب ناراحتی بعضی از صاحب نظران شده.و به ان دفاع بد از رهبری عنوان میکنن.آیا این سخن ایشان توهین به مردم ایران است؟آیبا دفاع بد از رهبری است؟چرا باید یه عالم بزرگ دینی چنین حرفی زده باشند؟
سلام خواهر گرامی. به نظر بنده که چیز بدی نگفته. باید ببینیم اون صاحب نظرانی که گفتند این یک دفاع بد هست کیا بودن، سطح علمیشون چقدر بوده ، آیا در مراتب بالاتری از اون عالم دینی هستند که بتونن به او اشکال بگیرند، . بعد ببینیم که خود اون صاحب نظران آیا تا به حال نشده که حرف لغوی یا اشتباهی چیزی در موارد دیگه داشته باشن؟ البته که داشتن. این صاحب نظران اساسا به نظرم خیلی هم نظرات بی صاحبی بیان می کنند. اینقدر که مردم ایران درباره همه چیز نظر میدن و خودشون رو صاحب نظر میدونن ، کل نوبلیست های دنیا از اول تا حالا تا نظر ندادن. بعدشم ، خدا به شما و ما عقل داده. با عقل خودت هم بسنجی میبینی بنده خدا چیزی نگفته که، یعنی در این حد نیست که یک صاحب نظر بیاید و عدل دست بگذارد و بگوید تو با گفتن این جمله دفاع بد از رهبری کردی. دفاع بد هم چند جور داریم. یک جورش هست که منجر به گل به خودی میشه و تا ابد در اذهان همه میمونه . یک جورش هم هست که یه پاس اشتباه میده و توپ از دست خودی خارج میشه اما فاجعه به بار نمیاد.
البته من خودم با خوندن این جمله هیچ حس بدی به ذهنم متبادر نشد. بلکه کاملا به گوینده حق دادم. مخصوصا که گویا گوینده مرجع دینی بودن و از نظر اعتقادی میبینن جامعه به چه وضعی افتاده.
سلام
ايا انتقاد از رهبري بر اساس شرع مقدس اسلام و قانون اساسي امكان پذير است؟
در پاسخ به پرسش گفتني است :
يكم . انتقاد از رهبري بر اساس شرع مقدس اسلام
در نگرش ديني نه تنها انتقاد از ولي فقيه با شرايط آن جايز است؛ بلكه يكي از حقوق رهبر بر مردم،
لزوم دلسوزي و خيرخواهي براي او است. اين حق تحت عنوان «النصيحه لائمه المسلمين»
و امر به معروف و نهي از منكر تبيين شده است. نصيحت به معناي خيرخواهي براي رهبران اسلامي
است كه يكي از ساز و كارهاي تحقق آن اندرزدهي است. بنابراين نه تنها انتقاد از ولي فقيه جايز است؛
بلكه در جاي خود واجب شرعي است و منافع و مصالح شخصي يا گروهي نبايد مانع انجام دادن آن شود.
دوم . انتقاد از رهبري بر اساس قانون اساسي
در كنار حق عمومي نظارت و انتقاد از مسئولين ، مطابق اصل يكصد و يازدهم مجلس خبرگان رهبري
به صورت رسمي عهده دار اين موضع بوده و البته ساير راهكارهاي نظارتي و كنترلي عمومي
نظير نظارت مستمر حوزه هاي علميه و مراجع عظام تقليد ، احزاب و تشكل هاي اسلامي و...
همواره وجود دارد . در توضيح بيشتر اينكه در موارد نادري كه احتمال اشتباه مي رود يا مواردي
كه ابهام وجود دارد، كميسيوني به نام «هيأت تحقيق» متشكل از اعضاي مجلس خبرگان،
با مقام معظم رهبري ديدار و توضيحات لازم را خواستار شده و در صورت نياز با كارشناسان و
صاحب نظران مربوط مشورت و تبادل نظر مي نمايند.
(محسن، ملك افضلي اردكاني، نظارت و نهادهاي نظارتي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1382، ص 122)
توضيح اينكه ؛ اين مجلس به منظور انجام وظايف خود، بررسي هاي كارشناسي و تهيه گزارش،
جهت طرح در جلسات رسمي، كميسيون هايي دائمي، مركّب از اعضاي خبرگان ماده 17 آيين نامه
داخلي مجلس خبرگان،تشكيل داده است؛ كه يكي از اين كميسيون ها « كميسيون تحقيق» مي باشد ؛
اين كميسيون، موظف است هر گونه اطلاع لازم را درباره اصل يكصدويازدهم، در محدوده قوانين
و موازين شرعي، به دست آورد. هم چنين درباره صحت و سقم گزارش هاي رسيده،
دراين باره، تحقيق و بررسي كند و اگر لازم بداند، با مقام معظم رهبري، در اين زمينه، ملاقات كند
(ماده 33 آيين نامه داخلي مجلس خبرگان.)
كميسيون تحقيق موظف است پس از بررسي و تحقيق درباره مسائلي كه درباره اصل يكصدويازدهم
پيش آمده است و آن ها را كافي براي تشكيل اجلاس خبرگان به اين منظور نمي داند،
نتيجه اقدامات انجام شده را به هيئت رئيسه گزارش كند .
(ماده 35 آيين نامه داخلي مجلس خبرگان)