آیا برخی مداحان سادیسم دارند؟

تب‌های اولیه

215 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Times New Roman]

نقطه;886491 نوشت:

جناب مسعود،
معلوم است که آن جمله را می‌گفتم، بحز آن بخش آخرش را، اینجا مظلومین یک یا دو نفر مطرح نیست و معتقدم ظلمی که در این تاپیک روا داشته شده و متآسفانه بزرگانی هم به آن دامن زده‌اند خیلی بیش از یک یا دو نفر را در بر می‌گیرد ...

ولی چیزی که شما به ان دقت نکردید این است که بنده کسی را که اصلاً نمی‌شناسم که چه کسی هست را به عنوان شاهد و سند معرفی نکردم که بگویم چون ایشان چنین حرفی زده است پس شما باید حق را به ما بدهید، بلکه او را به عنوان یک الگو در جهت انصاف معرفی کردم که حرفی که بارها در این تاپیک گفتم و ناشنیده انگاشته شد و هر بار تکرار کردند که تو موافق همه چیز هستی حتی اگر حرام باشد، این بار آن را از دهان کس دیگری بشنوید ... امیدوار بودم که اگر متن ایشان را بخوانید نه متن ایشان را غیرمنصفانه بدانید و نه چنان نیتی را به بنده منتسب کنید که دارم یک نفر را به عنوان سند خود معرفی می‌کنم ... اینکه فرمودید که اگر او بر علیه مداح خیلی بد صحبت می‌کرد من دیگر سندیتی برای حرف او قائل نبودم نشان می‌دهد که گمان می‌کنید دارم هر چیزی که موافقم باشد را بدون احراز اعتبار آن به عنوان سند معرفی می‌کنم تا به عنوان یک برگ برنده در مقابل شما از آن استفاده کنم ...

جناب مسعود متأسفانه من در بسیاری از مباحث این تاپیک نه حسن‌ظن می‌بینم و نه منطق و نه انصاف ... تنها چیزی که تا کنون پررنگ دیده‌ام (نه اینکه چیز دیگری نبوده باشد) این بوده است که یک عده مدام به دنبال مچ‌گیری از دیگران هستند و خودشان شبهه‌افکنی در اعتقادات شیعه می‌کنند ولی نگران پخش خرافات از طریق مداحان هستند، یا خودشان به بسیاری از مؤمنین جسارت می‌کنند و معترض به جسور بودن دیگران هستند، دست آخر هم طوری مقابل کسی که آیه و روایت می‌آورد می‌ایستند که انگار جلوی دینشان ایستاده است و بعد معترض هستند که چرا در مجالس عزا حرف‌های بدون سند زده می‌شود ... اینها از نظر منی که البته کس خاصی هم نیستم مصداق بارز بداخلاقی است و حتی مصداق کم‌بصیرتی، مصداق کمی علم به مسائل مطرح شده هم که از مباحث اخیرمان باید مشخص باشد ... اینها را به عنوان نصیحت و خیرخواهی برادرانه گفتم تا فکر نکنید شما را کافر یا مشرک یا دشمن اهل بیت علیهم‌السلام دانسته‌ام، حاشا و کلا ...

سلام و عرض احترام.

ببینید جناب نقطه ، من چند بار پاسخ شما رو دادم ، ولی ظاهرا شما پست های منو درست نمی خونید ، وگرنه همچین جوابی نمی دادید.

حالا سعی میکنم مواردی رو که باعث بر طرف شدن سوء تفاهمات میشه رو بگم.

1- ما مخالف عزاداری سالم نیستیم ، و عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام رو هم خیلی دوست داریم.

2- اشک ریختن بر اهل بیت علیهم السلام بسیار عالی است و لیاقت می خواهد و هرکسی نمی تواند بر اهل بیت علیهم السلام اشک بریزد.

3- ما معتقدیم مداح سالم اهل بیت علیهم السلام شان و مقام بسیار بالایی دارد و می تواند خیلی ها رو جذب دین کند که اجر چنین کاری رو شما بهتر از من می دانید.

4- ما معتقدیم مداح ناسالم دقیقا عکس مداح سالم هست. قسمت های آبی رنگ مورد 3 رو بر عکس بخوانید.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما معتقدیم عزاداری سالم ، عزاداری هست که در آن انسان به اهل بیت علیهم السلام شناخت پیدا کند و تا وقتی شناختی وجود نداشته باشد اشک سالم و درستی هم ریخته نمی شود.

تا وقتی که کسی نداند امام حسین علیه السلام چه کرد و چرا شهید شد و چرا مظلوم است ، نمی تواند اشک بریزد.

مگر اینکه پای فیلم بازی کردن وسط باشد ، به هر حال ما بچه که نیستیم فرق ناله ی از عمق جان و عربده ی زورکی رو می فهمیم.

شاید شما دقت نکردید اما بیشتر کسانی که نعره و عربده میکشند و بالا و پایین می پرند ، فاصله ی بین درد و آرامش رو در کسری از ثانیه طی میکنند.

مثلا وقتی یکیشون از شدت غم و در اثر قلب آتش گرفته اش بالا و پایین می پرد و بر صورت خود سیلی میزند ، در همین حین صداش کنید بگید آقای فلانی؟

ایشان با آرامش خاصی بر می گردند و میگن بله؟/ جانم؟/ بفرمایید؟ ( امیدوارم این رو به حساب عنایات ویژه امام حسین علیه السلام به عزاداران نگذارید :Nishkhand: )

یعنی انگار نه انگار تا همین چند ثانیه پیش داشت از غم و غصه خودش رو میکشت.

آیا کسی که اینقدر غم و سوز داره به این سرعت به آرامش میرسه؟

دوست عزیز ، اشک باید خودش بیاید ، نه اینکه با عربده و نعره ی زورکی باعث آزار دیگران بشویم و آخر سر هم نفهمیم برای چه آمدیم و چه کردیم و چگونه رفتیم.

فکر میکنم منظور از تباکی یا حالت گریه و اندوه به خود گرفتن چیزی شبیه اینها ( sad:-

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد مداح سالم و ناسالم باید بگم خدمتتون که سالم بودن مداح به شهرتش روی زمین نیست ، مداح باید توی آسمان آبرو داشته باشه ، وگرنه کاسب زیاده.

مداح سالم باید واقعیت ها رو در مورد اهل بیت علیهم السلام بگوید ، نه اینکه با دروغ / اغراق ، عزاداران را به وجد بیاورد.

مداح سالم حق توهین/تهمت به هیچکس را در مراسم عزاداری اهل بیت علیهم السلام ندارد ، احکام شرعی و اخلاقیش رو کارشناسان گفتند.

مداح سالم باید واقعیت ها را به بهترین و زیباترین شکل ممکن بگوید ، تا اثرگذار باشد.

مداح سالم باید از مجالس عزاداری تاثیر بگیرد و گرفته باشد و ادب و نزاکت را به حرمت صاحب مجلس رعایت کند.

و......
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در مورد قمه زنی و لخت شدن من نمی توانم اینها رو بپذیرم ، و کاری هم ندارم که چه کسی لخت می شود یا نمی شود و قمه میزند یا نمی زند.

به نظر من این رفتارها انسانی نیست.

شاید از نظر دین اسلام انسانی باشد که اصل هم نظر اسلام هست و من احتمالا در فرصتی مناسب سوالاتم رو از کارشناسان می پرسم تا زمانی که جوابی قانع کننده پیدا کنم.

یکتای بی همتا;886191 نوشت:
برادر محترم چه چیزی بدون عمل کافی نیست؟ مگر گریه بر امام حسین خودش عمل نیست؟ عمل که هیچ مگر افضل اعمال نیست؟ شخصی ممکن است به واسطه گریه بر امام حسین که افضل اعمال است مستحق شفاعت در روز قیامت باشد
سلام
بله همانطور که خودتان هم گفتید ،
"ممکن است" مستحق شفاعت باشد ، ممکن هم هست نباشد! مگر ما چیزی غیر از این گفتیم؟!

آیا نماز خودش عمل است یا نه؟ آیا روزه گرفتن خودش عمل است یا نه؟ آیا حج رفتن خودش عمل است یا نه؟
با این حساب باید بگوئیم نماز ، روزه و حج

"شمر" هم لابد پذیرفته شده!!! :Gig:

یکتای بی همتا;886280 نوشت:
عده ای که خودشان نمی خواهند یا تحمل چنین کارهایی را ندارند حداقل انتظاری که از آنها می رود این است که به دیگرانی که ظرفیت این کارها را دارند توهین نکنند و یا یکسری القابی را به آنها منتسب نکنند که از جهت شرعی برای انتساب آنها باید روز قیامت پاسخگو باشند.

یکتای بی همتا;886280 نوشت:
آیا کسانی که در ایام شهادت امام حسین علیه السلام برای تفریح به شمال می روند را مجبور به عزاداری کردیم؟ یا جلوی شما را گرفتیم که از این ایام تعطیلی برای مسافرت تفریحی استفاده نکنید؟
واقعاً که این نوع عزاداری ها که از آن دفاع می کنید چه تاثیر عمیقی بر شما گذاشته!
شما در کجا ما را دیده اید که در ایام عاشورا به سفر تفریحی رفته ایم؟!
آیا شمایی که به ما هشدار می دهید ، خودتان قرار نیست در قیامت پاسخگو باشید؟

عجیب اینکه در ادامهء صحبتتان باز به تهمت زدن ، کوچک شمردن دیگران و بالا بردن خودتان ادامه می دهید!


یکتای بی همتا;886280 نوشت:
هیچ کسی را هم اجبار بر سوار شدن بر این کشتی نکرده اند هر کسی مختار است از هر راهی که می خواهد برود
یعنی شما خودتان را سوار بر این کشتی و نجات یافته می دانید و ماها را جهنمی و دین باخته؟!
بنازم به درس هایی که پای آن مداحی ها گرفته اید!

یکتای بی همتا;886280 نوشت:
در مسیر معرفت یابی و معرفت اندوزی ، روش های گوناگونی را به ما یاد داده اند
کمی هم گوش کنید اگر گوشی برای شنیدن دارید
امام علی(ع) می فرمایند:
"خواب با یقین بهتر از شب زنده داری با تردید است"

متاسفانه شما حتی ملاکتان برای تشخیص معرفت اندوزی انسان ها نیز ظاهر است. جملهء "کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا" را شما و جناب نقطه نقل می کنید و از این جمله به نفع خود نتیجه گیری می کنید. درحالیکه:

اولاً این جمله از هیچ یک از ائمه(ع) نقل نشده و سندیت ندارد!
http://www.shia-news.com/fa/news/34870/%D8%AC%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%83%D9%84-%D9%8A%D9%88%D9%85-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%D9%83%D9%84-%D8%A7%D8%B1%D8%B6-%D9%83%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7-%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-


ثانیاً ، با توجه به عدم سند داشتن این جمله ، پس باید دنبال یک مفهوم برای پذیرش چنین جمله ای باشیم. اگر بخواهیم این جمله را به عنوان یک جملهء "توجه دهنده" در نظر بگیریم ، باید ببینیم قرار است ما را به چیز توجه بدهد؟ حال برداشت شما از این جمله این است که یعنی هر روز باید گریه کنیم و اشک بریزیم. خب این برداشت شماست. اما برداشت من چیست؟

کل یوم عاشورا
یعنی اینکه شما در هر لحظه باید خودت را در برابر ریخته شدن خون امامت ببینی د هر لحظه احساس مسئولیت کنی. یعنی اگر در حال کار کردن هستی و به تو پیشنهاد رشوه شد ، یادت باشد با قبول این رشوه ، تیغی به امام زمانت(عج) خواهی زد. یعنی وقتی موقع نماز می شود ، یادت بیاید که امام حسین(ع) نماز عاشورا را در چه شرایطی اقامه کردند و تو هم همان میزان اهمیت را برای خودت تعریف کنی و طبق آن عمل کنی

کل ارض کربلا
یعنی برای مبارزه با ظلم نیازی نیست حتماً در میدان نبرد باشی. نیازی نیست حتماً سوار اسب باشی یا شمشیر دستت باشد. بلکه وقتی می بینی مظلومی دارد مورد ظلم قرار می گیرد ، بی خیال نباش و به کمکش برو. حالا ممکن است گاهی ایستادن در برابر ظلم با گرفتن سلاح در دست باشد ، گاهی با کلام ، گاهی با شعار و...... کل ارض کربلا یعنی قلم به دست بگیر و بر علیه ظلم و نفاق مطلب بنویس. یعنی همه جا را میدان نبرد با ظلم ببین. همانطور که امام خامنه ای فرمودند (نقل به مضمون):
" در هر کجای نظام که قرار دارید ، همانجا را مرکز دنیا بدانید و مسئولیتتان را در همان بخش به بهترین شکل انجام بدهید"

یکتای بی همتا;886549 نوشت:
عده ای که خودشان نمی خواهند یا تحمل چنین کارهایی را ندارند حداقل انتظاری که از آنها می رود این است که به دیگرانی که ظرفیت این کارها را دارند توهین نکنند
Reza-D;886549 نوشت:
امام علی(ع) می فرمایند:
"خواب با یقین بهتر از شب زنده داری با تردید است"

در ابتدای صحبت هایم به یکی از خصوصیات پنهانی در وجود انسان ها اشاره کردم: "تواضع مغرورانه"

شما از ابتدای تاپیک سعی می کنید که خودتان را دارای ظرفیت بالا در دریافت عنایات اهل بیت(ع) و دیگران را فاقد این ظرفیت نشان بدهید
و به این شکل نشان بدهید اگر شما با این نوع مداحی ها مخالف هستید ، دلیلش این است که ظرفیت درک و فهم و پذیرشش را ندارید!

شخصی می گفت من می توانم 50 کیلو غذا را یکجا بخورم. مقداری که دیگران ظرفیتش را ندارند!
همه دورش جمع شدند ببینند چگونه چنین کاری می کند؟
او هم 50 کیلو غذا جلوی خودش گذاشت و شروع به خوردن کرد. اما چگونه؟
اینطور که لقمه را در دهان می گذاشت ، می جوید و سپس بیرون می انداخت!!!

حضار زدند زیر خنده! یکی از حضار گفت اگر اینطوری باشد که من 5000 کیلو میخورم!
اگر راست میگویی لقمه ها را بخور تا آن وقت معلوم بشود ظرفیتت چقدر است

لذا قطعاً شرکت در جلسات عزاداری امام حسین(ع) مهم و با ارزش است (جلسات صحیح)
اما آنچه که میزان معرفت یک شخص از عزای امام حسین(ع) را مشخص می کند
تعداد لقمه های جویده شده نیست ، بلکه تعداد لقمه های خورده شده است

حال درمورد ما و شما:
شما نمی دانید که ما چقدر حسینی بوده ایم و ما هم نمی دانیم شما چقدر حسینی بوده اید
آنچه که روز قیامت تفاوت بین افراد را مشخص می کند ، حسینی شدن آنهاست ، نه میزان حسین حسین گفتنشان

1 - صحبت های امام خامنه ای درمورد اشک گرفتن زوری از مستمع در مداحی:

اينكه آقايان مداحها..... اصرار ميكنند كه بلند گريه كنيد ، لزومى ندارد
خوب، آرام گريه كنند
وقتى ميخواهند سينه بزنند ، اصرار بر اينكه «صدا، صداى اين جمعيت نيست»
يا وقتى مردم ميخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اينكه «صلوات، صلوات اين جمعيت نيست»
شما بخواهيد مردم صلوات بفرستند ، ولو توى دلشان
گرم شدن مجلس به اين شيوه‌ها ، اصل نيست
كارى كنيد كه دلهاى مستمع را در اختيار بگيريد
دل مستمع وقتى در اختيار شما آمد ، مقصود حاصل است
اگر آهسته هم گريه كند ، باز مقصود حاصل است
اگر به شما توجه كرد ، باز مقصود حاصل است

2 - صحبت های امام خامنه ای درمورد گفتن حرفهای بدون سند در مداحی:

ما در باب مرثيه‌خوانى حرفهاى زيادى داريم
بارها هم ما توى همين جلسه به شما مداحهاى عزيز عرض كرديم
جاهاى ديگر هم گفتيم كه در مرثيه‌خوانى بايستى به صدق واقعه پايبند بود
درست است كه شما ميخواهيد مستمع خودتان را بگريانيد
اما اين گرياندن را به وسيله‌ى هنرنمائى در كيفيت بيان واقعه تأمين كنيد ، نه در ذكر واقعه‌اى كه اصل نداردما در گذشته‌ها سراغ داشتيم - ان‌شاءاللَّه حالا آنجور نيست (نه اصلاً اینطوری نیست!!) - كه بعضى‌ها فى‌المجلس يك چيزى را جعل ميكردند
نكته‌اى همان جا به ذهنش مى‌آمد ، ميديد خوب است ، موقعيت خوب است ، همان جا ميگفت و از مردم اشك ميگرفت! اين درست نيست

اشك گرفتن از مردم كه هدف نيست
؛ هدف ، آميختن اين دلِ اشك‌آلود - كه اشك را به چشم ميرساند و چشم را اشكبار ميكند - به معارف زلال است


Reza-D;886553 نوشت:
اشك گرفتن از مردم كه هدف نيست ؛ هدف ، آميختن اين دلِ اشك‌آلود - كه اشك را به چشم ميرساند و چشم را اشكبار ميكند - به معارف زلال است

یک سوال:

اگر به قول دوستان ، اشک ریختن همان معرفت است ، پس چرا اینجا امام خامنه ای می فرمایند هدف اصلی این است که
"اشک" و "معرفت" با هم آمیخته بشود؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;886553 نوشت:
یک سوال:
اگر به قول دوستان ، اشک ریختن همان معرفت است ، پس چرا اینجا امام خامنه ای می فرمایند هدف اصلی این است که "اشک" و "معرفت" با هم آمیخته بشود؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

خود اشک ریختن می تواند علل مختلف داشته باشد

یکی ما شناخت حق و معرفت به امام (ع) و مظلومیت ایشان و حتی توجه به امام(ع) و سخن گفتن با ایشان جاری شود

یکی یاد مشکلات شخصی اش بیافتد و گریه کند(بدون توجه به امام(ع))

یکی به زور خودشو بزند و....

گریه بر امام حسین (ع) برتری دارد ان شاء الله نصیب مشتاقان شود .

اما یک نکته ما نمی توانیم به مردم تهمت بزنیم و خدا می بخشد یا نمی بخشد

ما می توانیم بر حسب وظیفه تذکر دهیم اینکه کسی امام حسینی(ع) است یا خیر اهل هدایت است یا خیر به ما چه مربوط است؟
خود خدا و اهل البیت (ع) می دانند.

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;886556 نوشت:
ما می توانیم بر حسب وظیفه تذکر دهیم اینکه کسی امام حسینی(ع) است یا خیر اهل هدایت است یا خیر به ما چه مربوط است؟
خود خدا و اهل البیت(ع) می دانند
سلام جناب رستگاران
ما هم داریم همین کار را می کنیم. ما هم داریم تذکر می دهیم و درمورد این تذکر دادن گفتگو می کنیم
شما یک نقل قول از بنده بیاورید که جایی به یک گریه کن امام حسین(ع) تهمتی زده باشم

اما از طرفی این را هم نفرمائید که "به ما چه مربوط است؟!"
اگر اینطور باشد پس بفرمائید چرا به یزید لعن می فرستید؟ به ما چه مربوط است که او الان جهنمی شده یا بهشتی شده؟
شاید خدا شمر و یزید را هم بخشیده باشد و ما نباید به افرادی که
"شاید" بهشتی شده باشند لعن بفرستیم!

از جمله تحریفات مداحان در مراسم عاشورا عروسی گرفتن به همراه کل کشیدن برای حضرت قاسم(ع) است
اما نظر علما در این زمینه چیست؟

علامه حاج شیخ ‏جعفر شوشتری:
از وضع شبیه‏ خوانی به خاطر راه یافتن این گونه داستان‏های موهوم به ‏آن ناراضی بود و از دست‏اندرکاران خواست موارد وهن‏ انگیز و خرافی را از تعزیه‏ ها حذف کنند

علامه مجلسی می‏نویسد:
قصه دامادی حضرت قاسم را در کتب معتبر ندیده ‏ام
جلاء العیون ، علامه مجلسی ، ص 404

محدث نوری:
از اخبار موهونه و کتب غیر معتمده که‏ بزرگان علمای گذشته به آنها اعتنا نکردند و مراجعه ننمودند ، قصه زعفر جنی و عروسی حضرت قاسم است که هر دو در روضه کاشفی موجوداست و قصه عروسی قبل از روضه، از عصر شیخ مفید تا تالیف کتاب‏فوق در هیچ کتابی دیده نشده اس
لؤلؤ و مرجان ، میرزا حسین نوری ، ص 193

محدث قمی:
قصه دامادی قاسم در کربلا و تزویج فاطمه بنت الحسین برای او صحت ندارد
منتهی الآمال ، جلد اول ، ص 70

شهید آیت الله قاضی طباطبائی:
داستان عروسی قاسم فاقد اعتبار است

علامه مامقانی در کتاب تنقیح‏ المقال‏:
آن‏چه در کتاب منتخب طریحی از قصه تزویج قاسم نقل شده‏ من و سایر اهل تتبع در کتاب‏های سیره ، تاریخ و مقاتل با اعتبار بر آن اطلاع نیافتیم. بسیار دور از اعتبار است که چنین قضیه ‏ای ‏روز عاشورا با آن اوضاع و احوال و شدت بلایا اتفاق افتد
تحقیق در باره اول اربعین حضرت سیدالشهدا ، شهید قاضی طباطبایی ، ص686

شهید مطهری:
در همان گرماگرم روز عاشورا که‏ می‏دانید مجال نماز خواندن هم نبود ، امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند ، حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند. ولی گفته‏ اند در همان وقت امام فرمود: حجله عروسی راه بیندازید، من می‏خواهم عروسی قاسم با یکی از دخترهایم را در این جا لااقل‏ شبیه آن هم که شده ببینم! یکی از چیزهایی که از تعزیه ‏خوان‏های‏ ما هرگز جدا نمی‏شد عروسی قاسم نو کدخدا ; یعنی نو داماد بود. در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب‏های تاریخی معتبر وجود ندارد
حماسه حسینی، شهید مطهری، ج اول، ص27 ـ 28

خب برادر عزیز ، از زمان های قدیم که علمای بالا این فرمایشات را داشته اند تا به امروز دارد اعلام میشود که عروسی حضرت قاسم(ع) صحت ندارد! اعتبار ندارد! سند ندارد! حالا بفرمائید مداحی که امروز دارد در مجالس عزاداری ، مراسم عروسی برگزار می کند و کِل میکشد و نُقل می پاشد ، دقیقاً از دید شما چجور انسانی است؟ قاصر است یا مقصر؟

اگر قاصر است چطوری قاصر است؟ این چه مداحی است که ساده ترین مفاهیم عاشورا را هم نمی داند؟!
آیا یک مداح باید فقط بلد باشد بخواند؟ دیگر نیاز نیست علم و معرفت مستمع را بالا ببرد؟

پس دو حالت بیشتر ندارد:

یا این مداح کوچکترین مطالعه ای درمورد عاشورا نداشته که در این صورت مقصر است چون اطلاع داشتن از آنچه به زبان میاوریم ، شرط عقل و دین است
بخصوص درمورد حادثه ای به عظمت عاشورا

یا اینکه این مداح کاملاً می داند که دارد بی سند حرف می زند. اما یا می خواهد مجلس گرم کند ، یا می خواهد معروف بشود ، یا می خواهد به عمد چهرهء شیعه را خدشه دار کند

خب چطور می فرمائید عمل چنین مداحی به ما مربوط نیست؟!

Reza-D;886572 نوشت:
اما از طرفی این را هم نفرمائید که "به ما چه مربوط است؟!"
اگر اینطور باشد پس بفرمائید چرا به یزید لعن می فرستید؟ به ما چه مربوط است که او الان جهنمی شده یا بهشتی شده؟
شاید خدا شمر و یزید را هم بخشیده باشد و ما نباید به افرادی که "شاید" بهشتی شده باشند لعن بفرستیم!

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

شما یزید و امثال یزید را با محبین اهل البیت(ع) مقایسه می کنید؟

توصیه می کنم نقلی که از مطلب شما گرفتم و همچنین جوابم رو یکبار دیگر بخوانید.

Reza-D;886572 نوشت:
خب برادر عزیز ، از زمان های قدیم که علمای بالا این فرمایشات را داشته اند تا به امروز دارد اعلام میشود که عروسی حضرت قاسم(ع) صحت ندارد! اعتبار ندارد! سند ندارد! حالا بفرمائید مداحی که امروز دارد در مجالس عزاداری ، مراسم عروسی برگزار می کند و کِل میکشد و نُقل می پاشد ، دقیقاً از دید شما چجور انسانی است؟ قاصر است یا مقصر؟

در مورد چیزی که می گوید مسئول است و فکر کنم نظر مراجع روشن باشد

اما بحث پست قبلی بر موضوع اشک بر امام(ع) بود

نه انحرافات مداحی

چیزی که در درون آدم ها است رو خدا می داند و کسی که خدا بخواهد بداند
ت

Reza-D;886572 نوشت:
خب چطور می فرمائید عمل چنین مداحی به ما مربوط نیست؟!

بخشیده شدن یا نشدن آدم ها به ما مربوط نیست

چون ما در جایگاه قضاوت انها نیستیم(اگر نباشیم طبق شرایطی که خدا می گوید.)

اما در مورد انحراف انحراف باید اصلاح شود(بشرط ثابت شدن انحراف .)

یا علی(ع)@};-

رستگاران;886573 نوشت:
شما یزید و امثال یزید را با محبین و اهل البیت(ع) مقایسه می کنید؟
جالب است از جناب نقطه هم سوال پرسیدم همین پاسخ را دادند
لابد آنجا هم که میگویند علی شیر خداست ، باید بگوئید چرا امام را با حیوان (زبانم لال) مقایسه می کنید؟!!

برادر عزیز ، در مثل وجه تشابه مد نظر است
شما فرمودید به ما مربوط نیست
بنده هم عرض کردم اگر قرار باشد به ما مربوط نباشد ، هیچ چیز نباید مربوط باشد
اما اگر قرار است بعضی چیزها مربوط باشد (مثل لعن یزید و شمر و.....) آن وقت معنایش این خواهد بود که ما انسان ها باید یک جاهایی دخالت کنیم
در ادامه هم بنده همین موضوع را برای شما تبیین کردم که مثلاً اگر یک مداح فلان جور گریه کند که ما نمی پسندیم
اینجا حق نداریم قضاوت کنیم یا توهین کنیم چون این بخش در حیطهء وظیفهء ما به عنوان یک مسلمان و یک انسان نیست

اما آنجایی که یک مداح بخواهد باعث انحراف از حقیقت بشود دقیقاً میشود مصداق آنچه که ما باید دخالت کنیم
حال اگر دیدیم این مداح (یا هر کس دیگری) دارد روی راه نادرستش پا فشاری میکند ، باید با او برخورد کنیم


رستگاران;886573 نوشت:
اما بحث پست قبلی بر موضوع اشک بر امام(ع) بود نه انحرافات مداحی
خب عزیز دل ، بحث شما بر طبق کدام جملهء من بوده؟
من کجای حرفم گفتم باید گریه کنان امام حسین(ع) را قضاوت کنیم
که شما خواستید در رد آن بحث کنید؟

Reza-D;886577 نوشت:
لابد آنجا هم که میگویند علی شیر خداست ، باید بگوئید چرا امام را با حیوان (زبانم لال) مقایسه می کنید؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

Reza-D;886577 نوشت:
اما اگر قرار است بعضی چیزها مربوط باشد (مثل لعن یزید و شمر و.....) آن وقت معنایش این خواهد بود که ما انسان ها باید یک جاهایی دخالت کنیم

ما از یزید و شمر و ظالمین به خاطر ظلمشان دوری می جوییم ( البته در این ضمینه شبهات هست که حتما دوستان به کارشناسان رجوع کنند)
برای این قضیه یک اشاره می کنم که باید رجوع کرد به اتفاقی که در مجلس یزید افتاد و رفتار امام سجاد(ع) نسبت با یزید چه بود؟(با تمامی بررسی روایی تاریخی محتوایی و صحت آن)

یا اصلا یزید رو بی خیال خود حر

الان بنظر شما حر را باید لعن کرد یا بخشید؟

Reza-D;886577 نوشت:
اما آنجایی که یک مداح بخواهد باعث انحراف از حقیقت بشود دقیقاً میشود مصداق آنچه که ما باید دخالت کنیم
حال اگر دیدیم این مداح (یا هر کس دیگری) دارد روی راه نادرستش پا فشاری میکند ، باید با او برخورد کنیم

بله با مداح در انحرافش مشکل داریم به شرط ثابت شدن انحراف آن اونم زمانی است که برایش دلیل نداشته باشد.
(والا قضاوت بر اساس ظاهر که می شود انجام داد اما فکر کنم برای هممون روشن باشه قضاوت بر اساس ظاهر آدمی رو ممکنه به خطا بیاندازد؟)

Reza-D;886577 نوشت:
خب عزیز دل ، بحث شما بر طبق کدام جملهء من بوده؟
من کجای حرفم گفتم باید گریه کنان امام حسین(ع) را قضاوت کنیم
که شما خواستید در رد آن بحث کنید؟

سوال انتهاییتان
چه کسی گفته در رد شما بود اصلا شما در کجا وجه رد دیدید؟

یا علی(ع)@};-

رستگاران;886581 نوشت:
الان بنظر شما حر را باید لعن کرد یا بخشید؟
اصلاً متوجه دلیل طرح موضوع جناب حر(ع) از سوی شما نمیشوم!
ایشان مرتکب یک اشتباه شدند ، اما بعد آمدند خدمت امام(ع) و از ایشان طلب بخشش کردند و بعد هم در عمل خطای خود را جبران کردند

ببینید برادر من هم نگاهم 0 و 100 نیست
من نمی گویم هر مداحی مرتکب
"اشتباه" شد باید او را اعدام کرد!!
اما عزیز دل ، خدا می داند بحث برخی از مداح ها از اشتباه و نادانی بسیار فراتر است
موضوع خیلی جدی تر از "اشتباه" یا حتی "انحراف" است و من به وضوح دست
"نفوذ و تخریب" را در این جریان می بینم

چند نمونه برایتان می گذارم حتماً ببینید

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;886585 نوشت:

موضوع خیلی جدی تر از "اشتباه" یا حتی "انحراف" است و من به وضوح دست
"نفوذ و تخریب" را در این جریان می بینم

@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

متاسفانه ما وقتی می خوایم درباره خودمون یا کسانی که دوستشان داریم قضاوت کنیم ، دادگاهی تشکیل میدیم به قضاوت علی بن ابی طالب.

اما وقتی می خوایم درباره کسانی که دوستشان نداریم قضاوت کنیم ، دادگاهی تشکیل میدیم به قضاوت بنجامین ویلیامز :Nishkhand:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;886585 نوشت:
اما عزیز دل ، خدا می داند بحث برخی از مداح ها از اشتباه و نادانی بسیار فراتر است
موضوع خیلی جدی تر از "اشتباه" یا حتی "انحراف" است و من به وضوح دست "نفوذ و تخریب" را در این جریان می بینم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

خب نفوذ و تخریب عاشورا رو تقبیح کنید ردش کنید البته از راهش!

مداح هم تا وقتی در انحراف است منحرف است و ما باید بدانیم که انحراف بد است و الا خود مداح که بد نیست
چه بسا خدا خواست و راه توبه را باز کرد خواست بنده اش اصلاح شود بما مربوط است که کلا مداح رد شود؟

ماجرای حر(ع) تا وقتی در سپاه یزید بود راه بر امام(ع) بست سخن امام(ع) با او چگونه بود؟
وقتی راه توبه پیدا کرد و خدا توفیق توبه به او داد امام (ع) چگونه بر خورد کردند؟

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;886588 نوشت:
ماجرای حر(ع) تا وقتی در سپاه یزید بود راه بر امام(ع) بست سخن امام(ع) با او چگونه بود؟
وقتی راه توبه پیدا کرد و خدا توفیق توبه به او داد امام (ع) چگونه بر خورد کردند؟
احسنت به شما
تا زمانی که حر(ع) در سپاه یزید بود و
"هنوز توبه نکرده بود و در مسیر اشتباه خود باقی بود" رفتار امام(ع) با او چگونه بود؟

به او فرمود:

"مادرت به عزایت بنشیند!"
درست است؟

رستگاران;886588 نوشت:
خب نفوذ و تخریب عاشورا رو تقبیح کنید ردش کنید البته از راهش!
شما بفرمائید من در کدام بخش از حرفهایم راهِ تقبیح و رد کردن این انحرافات را اشتباه رفته ام؟
اگر دلیل داشتم ، شما را قانع خواهم کرد و اگر نداشتم ، می پذیرم و اعلام میکنم که من مسیر را اشتباه رفته ام

ببینید برادر ، من فکر میکنم اینجا ناخواسته بین نظرات ما خلط مبحثی پیش آمده
انحرافات و اشتباهات مداحی "طیف" هستند. و از کمترین میزان تا بیشتری میزان ، میشود انواع بسیاری را نام برد
حالا ممکن است در ذهن شما یک انحراف کوچک باشد و در ذهن من یک انحراف بزرگ
بعد حرف یکدیگر را متوجه نشویم

مثلاً چند نمونه را نام می برم (چیزهایی که میگویم لزوماً اشتباه یا انحراف نیستند. فقط مثال هستند):
1 - یک مداحی زیاد از حد داد می زند ، خب اینجا باید دوستانه و محترمانه تذکر داد
2 - مداح دیگری داد می زند و جلسه را هم خیلی طول می دهد. اینجا باید کمی جدی تر به او تذکر داد
3 - مداحی دیگر ، داد می زند ، جلسه را طول می دهد ، چایی هم می خورد!
(چه مثالیه آخه؟! :Nishkhand:). به این مداح باید خیلی جدی و محکم تذکر داد
.
.
.
100 - یک مداحی میاید در موضوع عاشورا ، دروغ وارد میکند ، بین شیعه و سنی اختلاف میندازد ، برخلاف حرف ولی فقیه عمل میکند و حتی موضع می گیرد! ، موجب وهن شیعه میشود ، باعث خشنودی وهابیت میشود ، و علاوه بر اینها هیچ تذکری را هم گوش نمیکند!!!
این را دیگر نباید نشست و نصیحت کرد ، بلکه باید کوبید توی دهنش!

حالا من اشاره ام به مداح شماره 100 است و شما اشاره ات به مداح های شماره 1 و 2
و در این بین انواع مسائل دیگر هم وجود دارد

لذا همانطور که گفتم بنده هم نگفتم از فردا بیائیم کل مداح های روی زمین را اعدام کنیم! (نمی دانم چرا دوستان چنین برداشتی از حرفهای ما دارند)
بله یکی را باید برادرانه راهنمایی کرد ، یکی را باید جدی مطرح کرد و......

ولی قطعاً هستند مداحانی که باید دکانشان را تخته کنی

رستگاران;886588 نوشت:
بما مربوط است که کلا مداح رد شود؟

بله در شرایطی به ما هم مربوط میشود
ابتدا نقل صحبتی از ولایت فقیه
(که اطاعت از ایشان باید سر لوحهء کار یک مداح باشد):

"دستهای تفرقه افکن میان شیعه و سنی به سرویسهای جاسوسی دشمنان اسلام میرسد
نه تشیعی که با MI6 انگلیس ارتباط دارد ، شیعه است
نه تسننی که مزدور CIA آمریکا باشد ، سنی است
بلکه هر دو ضد اسلامند"

حالا این کلیپ را ببینید و بفرمائید با مداحی که مستقیماً با حرف ولی فقه مخالفت میکند و در برابرش موضع می گیرد باید چکار کنیم؟!

[video]http://s8.picofile.com/file/8272794118/%D9%84%D8%B9%D9%86.mp4.html[/video]


nobelist;886504 نوشت:
سلام علیکم.
ماشاء الله به این همه تراوشات فکری و علمی! چقدر نظریه پردازی شد با یک سوال ساده!

سلام علیکم و رحمة الله
مباحثی که از آنها تحت عنوان ترواشات فکری و علمی یاد کردید مربوط به آن سؤال ساده نبود بلکه در حواشی آن مطرح شد و احتمالاً هم بحث به همانجا ختم شده باشد و کش پیدا نکند ... شاید مسأله‌ی این تاپیک برای شما یک سؤال ساده باشد ولی برای برخی از ما اهمیت ویژه دارد ... در واقع یک موقع باید به همه می‌گفتیم که مراقب انحرافات در فرهنگ عاشورا باشید که دشمن در کمین است، ولی حالا نگران هستیم که به بهانه‌ی همین مبارزه‌ی با انحرافات مشکلات دیگری دامان مؤمنین را بگیرد ... بحث ما بر سر این مسأله است، دو گروه شده‌ایم، یک گروه می‌گویند کار ما به نحو درستی در جهت جلوگیری از انحرافات است و گروه دیگر می‌گویند که اصل کارتان خوب است ولی ظاهراً در تشخیص مصادیق گاهی در اشتباه باشید و یا اگر نیستید هم موضعتان شدیدتر از آنکه باید باشد باشد ... مسأله همانقدر اهمیت دارد که صیانت از فرهنگ عاشورا مهم است، اگر محرم و صفر اسلام را زنده نگاه داشته باشد ما به دنبال تداوم این زندگی به صورتی هستیم که خداوند و خلفایش به آن راضی باشند ...
nobelist;886504 نوشت:
من چون از نزدیک با خیلی از این اقشار به اصطلاح مذهبی سرو کار داشتم باید بگم که بسیاری از افراد هستند که مداحی کردن رو هم مثل معلم قران (حفظ و قرائت و ...) پزشکی، معلمی و سایر کارهایی که به نظر شرافت خاصی دارند، فقط برای پول و شان اجتماعی انجام میدن و حالا اگه ثوابی چیزی هم داشته باشه براشون در وهله دوم اهمیت هست و این کارها براشون به عنوان یک شغل هست در درجه اول.

اگر شغل باشد اشکالی دارد؟
اینکه نیتش چه باشد را شما در جایگاه خداوند متوجه شدید؟ معروف است که یکی از بزرگترین علمای تهران معروف بودند به اینکه برای مجالس سخنرانی خود پول خیلی زیادی می‌گرفتند، خوب صورت خوبی ندارد چون انتظار این است که کسی که در راه دین خدا آمده است کمتر به دنبال پول و ثروت باشد ... حالا یکی از شاگردان ایشان که همیشه همراهشان بودند تعریف می‌کند که یک شب بعد از مراسم همراه ایشان سوار درشکه شدم، به درشکه‌چی گفت برویم به فلان محله که معروف بود به محله‌ی زنان فاسد، بعد مقابل جایی که این زنان فاسد در خیابان تجمع کرده بودند که یکی سوارشان کند درشکه را نگاه داشت و به من گفت پیاده شو و فلان زن را از میان ایشان پیدا کن و بیارش اینجا ... این شاگردشان مات و مبهوت بود، از همان ابتدا که نام آن محله را به عنوان مقصد کالسکه شنید در فکر فرو رفته بود تا بعد که مقابل زنان توقف شد و حالا رسماً به او گفته شد که برو و فلانی را بردار بیار اینجا ... دیگر داشت به کل ایمان حاج‌اقا شک می‌کرد ولی با این حال به حرفشان گوش داد ... رفت و آن دختر را پیدا کرد و آورد دم کالسکه ... در که باز شد آن دختر دید که یک روحانی با چقدر ریش منتظر اوست و جا خورد ... جناب روحانی از او پرسید که برای هر شب چقدر دستمزد می‌گیری یا چیزی شبیه به آن ... جواب داد اینقدر ... بعد تمام پولی که از آن مجلس گرفته بود را به این دختر داد و گفت این درآمد یک ماه تو، دیگر گناه نکن و رفتند ... در راه بازگشت شاگرد ایشان می‌پرسد که ماجرا از چه قرار است؟ ... ایشان جواب دادند که حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها به خوابم آمدند که فلان دختر سیده است و برای کسب روزی خود مجبور به تن‌فروشی شده است، به او کمک کن که ناچار به تن‌فروشی نباشد ...

ممکن است برخی از این مداحانی که شغلشان این است به دنبال چنین کارهایی باشند ... تا می‌شود حسن‌ظن داشت نباید سوء ظن داشت ... اگر هم سوء ظن داشتیم و رفتیم تجسس کردیم تا ببینیم وضعشان چطوری است و بعد دانستیم که خیلی هم از این حرف‌ها نیست و کلاً به دنبال مال دنیا هستند اینجا چندین گناه فقط خودمان مرتکب شده‌ایم ... از سوء ظن نسبت به مؤمن بگیرید تا تجسس و سپس رساندن خبر آن به دیگران که غیبت است ... اگر قرار باشد کاری کرد می‌توانید به علما مخفیانه خبر دهید تا ایشان پیگیری کنند ... بروید با امام جمعه‌ی شهرتان صحبت کنید ... اینکه بگوییم خیلی‌ها که پول زیاد می‌گیرند اینطور هستند یعنی بدترین صورتی که می‌توان با این مسأله برخورد کرد، چون در مورد پنج نفر هم که تحقیق کرده‌باشید دارید بدون تحقیق کافی در مورد صدها نفر به این صورت نظر می‌دهید و این دیگر غیبت نبوده و تهمت است ... داستان خیر و شرّ را خوانده‌اید؟ ماجرای خیر که جوانمردی می‌کند و به شرّ کمک می‌کند ولی در عوض آن شرّ همه‌ی دارایی‌های خیر را می‌دزد و در وسط بیابان خیر را کور می‌کند و رهایش می‌کند؟ زمانی که شرّ سوار بر مرکبش می‌شود که فرار کند خیر صدایش می‌کند و فریاد می‌زند که از آنچه که بر من کردی بر کسی نگو که می‌ترسم ریشه‌ی جوانمردی خشک شود ...

اینها همه با فرض این بود که گناهی انجام شده باشد که بعید می‌دانم گرفتن پول گناه باشد ... و این حسن‌ظن هم همچنان باقی است که شاید ایشان برای پول زیاد گرفتنشان دلیلی داشته باشند ... مثل آن مداحی که هر جا می‌رفت سکه می‌گرفت و بعد برای جهیزیه‌ی عروسها می‌داد یا ممکن است برای آزاد کردن زندانی‌های غیرمقصر از آن استفاده کنند یا هزار و یک راه دیگر ... اگر می‌توانید بگویید هر کسی که پول زیادی بگیرد الا و لابد دنیازده است منتظر دلایل و براهین شما هستم ... گرچه خود شما هم در پست دیگری این مطلب را فرمودید که:

nobelist;886514 نوشت:
فقط گفتم که بسیاری بخاطر اینکه یک شغل و درامد و جایگاه اجتماعی داشته باشن طرف اینکارها میرن که لزوما بد نیست البته تا وقتی که مدام مولا مولا نکنن و یک خروار ریش نذارن و به ریش مردن نخندن.

و در اینجا باید دانست که از کجا می‌توان فهمید که دارند ریش می‌گذارند و مولا‌مولا می‌کنند که به ریش مردم بخندند یا نه مثل سایر انسان‌های ممکن‌الخطا خطاهایی هم دارند ... و البته خیلی وقت‌ها هم علنی شدن خیلی از خطاهایشان بخاطر تجسس کردن عده‌ای است که خود این تجسس کردن حرام است در حالی که کسی که از او تجسس شده شاید کار حرامی نکرده باشد و فقط از انتظاری که ما بخاطر تصورات خودمان در ذهنمان داشته‌ایم کوچکتر باشد ...
nobelist;886504 نوشت:
من نمیدونم کسایی که اینهمه از برخی کارهای این مداح ها به اسم اشک گرفتن و عزاداری برای امام حسین دفاع میکنن آیا نمیدونن که امام زمان وقت ظهور اصلا برخی مساجد رو خراب میکنن چون سر راه مردم ساخته شده، اگه ما باشیم و یه آدم معمولی به مسجد سر راه ما اعتراض کنه میگیم نه خراب نکن مسجد خانه خداست و حالا که ساختن حق نداری یه آجر ازش برداری. اما امام که بیان خیلی چیزا رو کن فیکون میکنن که حتی ما خوابش رو هم نمیبینیم.

شما حتماً بهتر می‌دانید که خراب کردن مسجد حرام است ولی با این وجود این مسأله تبصره هم دارد، اینکه شما می‌فرمایید در زمان خود ما هم انجام شد، مثلاً اگر خاطرم باشد در احداث پروژه‌ی ساختمان‌های نواب در حاشیه‌ی اتوبان نواب تهران مسجد هم خراب شد به این دلیل که برای رفاه مسلمین قرار بود اتوبان نواب ساخته شود ... اگر درست خاطرم باشد ... امام زمان علیه‌السلام مسجد‌الحرام و مسجد‌النبی را خراب می‌کنند تا آنجا که به اندازه‌ی آن‌ها در ابتدا بازگردد و البته در خبرها خراب کردن خانه‌هایی که مشرف به هم باشند هم وارد شده است ولی هم شاید نیاز به توضیح داشته باشند و هم اینکه شاید نسبت به برخی از این روایات تردید وجود داشته باشد ... در ضمن اینکه برخی از احکام دین هم تغییر خواهد کرد که این تغییر احکام هم برای همان بعد از ظهور است و ما حتی اگر برخی از آن‌ها را همین الآن هم بدانیم حق نداریم مطابق آن‌ها عمل کنیم ...

اما در هر صورتی که باشد شما باید نشان دهید که «دفاع از برخی (نه همه‌ی) کارهایی که مداح‌ها به اسم اشک گرفتن و عزاداری» چه ارتباطی به کارهایی دارد که امام زمان علیه‌السلام قرار است بعد از ظهورشان انجام دهند؟ آیا اینکه می‌فرمایید «امام که بیان خیلی چیزا رو کن فیکون میکنن که حتی ما خوابش رو هم نمیبینیم» واقعاً در تأیید فرمایشان شماست؟ آیا جز این است که من هم می‌توانم عین این جمله را بر علیه مواضع شما به کار ببرم؟ ... گفتن چنین متنی چه سودی برای شما دارد و چگونه به آن در بحث خود استناد می‌کنید؟

nobelist;886504 نوشت:
علی ایهاالحال کاربران محترم جوری حق رو بجانب بگیرن و منم منم کنن که اگر فردا روزی حقیقت آشکار شد بخاطر ظاهر بینی و پافشاری بیموردشون شرمنده نباشن.

این فرمایش شما را هم درست عین آن را ما هم می‌توانیم خطاب به شما بگوییم ... اینها مصادره‌کردن به مطلوب است، یک جمله‌ی خنثی ولی درست بگوییم و بعد سعی کنیم به مخاطبمان بقبولانیم که این جمله در تأیید ما و بر علیه شماست ...
ما ظاهربین و سطحی و متعصب، شما که تفقه کافی در دین دارید و متعصب هم نیستید مطالب ما را با دلیل از ثقلین رد کنید ... اینکه یکی بگوید به نظر من اینطور هست به او می‌گویند نظرتان را برای خودتان نگاه دارید ...
nobelist;886504 نوشت:
من خیلی ساله که اصلا جلسات مداحی رو نمیرم چون واقعا باعث رشد من نمیشه

ماجرای شیخ مرتضی زاهد را شنیده‌اید که از بزرگان تهران بودند و مرحوم امام رحمه‌الله هم به ایشان ارادت داشتند؟ معروف است که یک نفر که همیشه در مراسم وعظ ایشان شرکت می‌کرد یک بار به خودش گفت که شیخ حرفهایش درست است و در من اثر هم دارد ولی همیشه فقط همینها را می‌گوید و حرف جدیدی نمی‌زند، بلند می‌شود که از مجلس بیرون برود که مکاشفه‌ای برایش پیش می‌آید که حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها به او می‌گویند هر چه که لازم داشته باشید در حرف‌های شیخ مرتضی هست ... گفتید برخی مسائل باعث رشد من نمیشه یاد این ماجرا افتادم ... مثل اینکه شما تصمیم گرفته‌اید کلا مجالس مداحی را نروید ... با این وجود خودتان می‌دانید ... شاید مداحی‌هایی که شما می‌روید مرتکب حرام می‌شوند که اگر اینطور باشند رفتنش هم چه بسا اشکال داشته باشد ... اگر مرتکب حرام هم نشوند ولی باز نخواهید بروید هیچ اشکالی ندارد ... فقط اینکه دست آخر این نظر شماست، و خیلی‌ها ممکن است آن را در جهت رشد خود ببینند ... بحث ما بحث سلیقه‌ای نیست و بحث درستی و اشتباهی یک رویه است و اینکه دقیقاً چه چیزی اشکال دارد و چه چیزی ندارد و کدام انحرافی است که باید مقابلش تمام‌قد ایستاد و کدام چیزی است که انحراف محسوب نمی‌شود اگرچه ترک آن بهتر از فعل آن باشد و کدام هم اصلاً اشکالی ندارد اگرچه یک عده ترجیح شخصی‌اشان به چیزهای دیگری باشد ...
nobelist;886504 نوشت:
و فقط یک سردرد در اثر داد زدن های بیخود مردم و مداح برای من میمونه، اون روحانی که میره منبر و ده دقیقه با سوز و البته خلوص نیت جریان عاشورا رو میگه ولو این که فقط چند قطره اشک از مردم بگیره به نظرم بهتر از اینه که یه مداح کاری کنه که عقل مردم برای چند دقیقه زایل بشه و از حال خود بیخود بشن.

داد زدن‌های بیخود؟ ... این جمله یکی از همان جملاتی است که ما نسبت به آن موضع گرفته‌ایم ... به قول حاج‌آقا پناهیان انسان‌ها هرگز نمی‌توانند به طور کامل دیگران را درک کنند، بلکه همیشه هر چیزی را نسبت به خودشان می‌سنجند و با قیاس‌نفس کردن آن افعال دیگران را می‌سنجند ... مثل همان که گفتند کافر همه را به کیش خود پندارد ... این فقط برای کافران هم نیست ... حتی مؤمنان هم شاید باورشان نشود که یعنی چی که یک عده کافرند و چطور چنین چیزی ممکن است، چنانکه در قرآن هم خطاب به مؤمنین آمده که شما با ایشان دوستی می‌کنید حال آنکه ایشان در دلشان نسبت به شما بغض شدید دارند، خدا می‌داند و شما نمی‌دانید ... در اینجا هم عارضم به خدمتتان که گفتن این جمله‌اتان به خودی خود اشکال دارد و یک قضاوت و جسارت در دلش هست، اگر برایتان مهم است که محیایتان محیای محمد و آل محمد و مماتتان ممات محمد و آل محمد باشد ... که فکر می‌کنم همینطور باشد ...
در ضمن اینکه اگر کار آن مداح از نظر شرعی اشکالی نداشته باشد دیگر از نظر شرع اشکالی نداشته است و اگر خدا راضی باشد و بندگان خدا هم راضی باشد دیگر نیازی به کسب رضایت از امثال بنده نخواهند داشت ...
nobelist;886504 نوشت:
مداحی آقای کوثری برای امام رو دیدید؟ تازه برای ولی امر مسلمین مداحی میکنه این قدر ساده است . اگه برخی از آقایون بودن میگفتن باید پر سوز و گداز ترین مداح رو برای رهبر بیارین تا آخر مجلس همه از شدت ناراحتی گریبان چاک کنن و عربده بکشن.

نه خواهر گرامی ما چنان چیزی را نمی‌گوییم ... ما داریم تلاش می‌کنیم که چیزی که مجاز را غیرمجاز معرفی نکنیم، حالا خودمان بیاییم بگوییم چرا اینطور و چرا آنطور نه؟ ... نه تا جایی که حرام نباشد هر کسی هر طوری که خواست عزاداری کند و ارتباطش را به اهل بیت علیهم‌السلام وصل کند ... شرع خدا حدود عزاداری را مشخص می‌کند نه سلایق شخصی ما ... اگر هم کار آنها که شما مخالفشان هستید حرام است ما هم در دفاع از ایشان چیزی نداریم که بگوییم و خودمان منتقد ایشان می‌شویم، ان شاء الله ...
nobelist;886504 نوشت:
یه کسی رو دیدم امسال تلویزیون پخش میکرد که اسمش یادم نیست اما جوون بود، خیلی افتضاح بود حتی درست روی پا نمی ایستاد، افتان و خیزان راه میرفت که یعنی کمرم از این غم امام حسین شکست!!!

چی بگم ...
nobelist;886504 نوشت:
مقتل خوانی آیت الله شهید حکیم رو که خیلی هم معروفه بیینید، با وجود اینکه عربی میخونه اما جگر ادم کباب میشه، نه حرف اضافه ایی میزنه نه از خودش چیزی اضافه میکنه بلکه عین مقتل رو از رو میخونه.

اگر درست خاطرم باشد ایشان آرام شروع می‌کنند به مقتل‌خوانی ولی در همان مقتل‌خوانی منقلب می‌شوند و کارهایی را می‌کنند که شاید خیلی‌ها بگویند خوب نیست و بد است ... امامه‌اشان از سرشان می‌افتد و می‌آیند و ایشان را می‌گیرند ... اگر درست خاطرم باشد ...
در هر صورت این هم سلیقه‌ای است ... خودم هم شاید همین را ترجیح بدهم ولی اینکه ترجیح من چه باشد دلیل بر کوبیدن دیگران نخواهد شد ... اگر فکر می‌کنید سلیقه‌ی شما باید به همگان دیکته بشود لطفاً دلایل خودتان را بفرمایید ...
nobelist;886504 نوشت:
قربان اون مداح های قدیمی برم که با دوبیت شعر ساده و درست دینشون رو به آقا ادا میکردن: امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع.

بله شعرهای خیلی زیبایی بودند و هنوز هم شعر زیبای جدید کم نیستند ... باقی ماجرا برخورد احساسی است که البته می‌توانید بگویید از چه خوشتان می‌آید ولی فکر نکنم هیچ منطق و انصافی به شما اجازه بدهد که دیگران را از کارهای دیگر منع کنید و یا پیش خودتان خودتان را از ایشان فرهیخته‌تر و بالاتر و عاشق‌تر بدانید ... این برای همه‌ی ما صدق می‌کند ... هم ما و هم شما
nobelist;886506 نوشت:
من نمیدونم این چه عزاداری هست. به اندازه موهای سرم آدم میشناسم که شب تا صبح محرم پای منبر بهترین مداح های شهر هستند و خودشون نذری میدن و .... اما فرداش میرن مغازه و تا میتونن مردم رو تیغ میزنن. جالبه کا ما امسال اصلا نذری نخوردیم جز یکی دو بار. پدرم میگفت من نمیرم از این اطراف بگیرم، یکی نمایشگاه ماشین داره و میدونم وچطوری نون درمیاره، یکی پزشکه و مردمو میچاپه، یکی کارمند دولته و دیگه نگم که چه قدر بالا کشیده و .... .(البته اینهایی که نزدیک منزل ما هستن خصوصیاتشون برای ما اشکار شده وگرنه افراد شریف در این اقشار بسیار بیشترند) من نمیدونم اینهمه سینه میزنن و نذری میدن و عزاداری میکنن (اون هم با شور!!!) چرا آدم نمیشن؟

سرکار نوبلیست، شما در اینجا پا را فراتر از ادعاهای پیشین خود گذاشته‌اید و می‌گویید که کلاً چرا عزاداری باعث درست شدن این آدمها نشده‌است، قبلاً فقط به نوع برخی عزاداری‌ها معترض بودید ... به نظرم آمد که خودتان هم موقع نوشتن این مطالب متوجه نبودید که الآن دارید به چه چیزی ایراد می‌گیرید ... اینجا کسی منکر این نیست که هم در حین عزاداری و هم فردای عزاداری همه‌ی انسان‌ها همچنان دارای اختیار هستند و مجبور به ترک گناه یا انجام واجب و مستحب نمی‌شوند ... افرادی که فرمودید هم اینطور نیست که همه‌اشان دقیقاً به یک سبک عزاداری کنند، هم ممکن است به سبک خاص مورد انتقاد در این تاپیک عزاداری کنند و هم اینکه پای منبری بنشینند که صرفاً برایشان مقتل خوانده می‌شود و دست آخر هم در شب عاشورا می‌گویند امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ... صبح فردا ...
شما که سر این عزاداری‌های خوب می‌روید آیا فردای عزاداری معصوم از هر گونه گناه و اشتباه خواهید بود؟
smart star;886511 نوشت:
ولی فردی شنیدم،مداحی می کند برای کسب درآمد بیشتر از طرفی اهل قلیان و... هست.

سلام علیکم،
از محتوی سه‌نقطه‌ای که به کار برده‌اید مطلع نیستم ولی اهل قلیان بودن فکر نکنم آنقدر که فکر می‌کنید بد باشد ... حرام که نیست ... در زمان‌های قدیم حتی بزرگان از علمای ما هم گاهی اهل دخانیات بوده‌اند و حتی بخاطر دارم که یک نفر در مراسم حج که به منی رفته بود و آنجا امام زمان علیه‌السلام را ملاقات می‌کند (اینکه ایشان را شناخته بود یا نه را خاطرم نیست) به حضرت دخانیات و چایی تعارف می‌کند و حضرت جواب دادند که ما از این اضافات بر کنار هستیم ... می‌شود اهل دخانیات هم بود و باز لیاقت درک حضور خدمت حضرت بقیة‌الله را کسب کرد ... تا چیزی حرام نباشد میان انسان و خدا چنان فاصله‌ای که فکر می‌کنیم را ایجاد نمی‌کند ...

سلام خدمت شما.
نمیدونم شاید از نظرمن دخانیات بدهست...
چون هیچکس بنظر شخصی خودم حق نداره در مکان های عمومی یا وقتی پیش خانواده ش هست از دخانیات استفاده کنه وبه اونها صدمه بزنه....این هم به نوعی گناه هست بیمار کردن افراد
ولی ۳نقطه قابل گفتن دراینجا نیست...

Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام و عرض احترام.
ببینید جناب نقطه ، من چند بار پاسخ شما رو دادم ، ولی ظاهرا شما پست های منو درست نمی خونید ، وگرنه همچین جوابی نمی دادید.
حالا سعی میکنم مواردی رو که باعث بر طرف شدن سوء تفاهمات میشه رو بگم.
[=Times New Roman]
سلام علیکم جناب مسعود
سعی می‌کنم پست‌ها را درست بخوانم ولی در هر صورت هیچ بعید نیست که برخی مطالب شما و سایر دوستان را درست متوجه نشوم و بیش از آنچه که فکرش را بکنید ممنون هستم که این پست را به این نحو در جهت رفع سو‌ء تفاهم‌ها نوشتید گل
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

1- ما مخالف عزاداری سالم نیستیم ، و عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام رو هم خیلی دوست داریم.

در یک جبهه هستیم گل
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

2- اشک ریختن بر اهل بیت علیهم السلام بسیار عالی است و لیاقت می خواهد و هرکسی نمی تواند بر اهل بیت علیهم السلام اشک بریزد.

حرفمان یکی است @};-[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

3- ما معتقدیم مداح سالم اهل بیت علیهم السلام شان و مقام بسیار بالایی دارد و می تواند خیلی ها رو جذب دین کند که اجر چنین کاری رو شما بهتر از من می دانید.

در مورد اینکه کارکرد مداح در جذب دین کردن دیگران هست یا خیر و اگر هست این کار چقدر از کارایی لازم برای یک مداح را توضیح دهد مطمئن نیستم، ولی در مورد شأن او و اجر اخروی‌اش توافق کامل داریم گل
در مورد جذب به دین کردن در روایت مبارکه آمده که معصوم علیه‌السلام خطاب به شیعیان و محبین خودشان فرمودند که زینت ما باشید و نه سبب ملامت ما ... «
کُونوا لَنا زَیْنا وَ لا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا» ... این در مورد کسانی که زندگی‌اشان را وقف خدمت به دین خدا کرده باشند اهمیت بیشتری می‌یابد، چنانکه معصوم علیه‌السلام به یکی از یارانشان فرمودند که این کار قبیح است ولی اگر تو انجامش دهی اقبح است، یعنی قبیح‌تر است، چون انتظار از همگان یکسان نیست ... طبیعتاً انتظار از یک روحانی و یک مداح که علمدار لشگر عزاداران است و ایشان را فرماندهی می‌کند هم بیشتر است و اگر اشتباهی کنند برخورد با آن‌ها هم جدی‌تر خواهد بود ... پس باید بیشتر مراعات کنند و به تبع ان نمایندگان بهتری برای معرفی دین خدا باشند ... ولی نمی‌دانم این مطلب در مورد جذب به دین کردن در حین عزاداری چقدر مطرح باشد و در واقع التزام ویژه‌ای بین مداحی و جذب به دین کردن نمی‌بینم، اگر شما سراغ دارید بفرمایید ... در زندگی اجتماعی و شخصی ایشان ولی مطلب مورد اشاره‌ی شما مهم‌تر خواهد شد ...[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

4- ما معتقدیم مداح ناسالم دقیقا عکس مداح سالم هست. قسمت های آبی رنگ مورد 3 رو بر عکس بخوانید.

مداح ناسالم یعنی کسی که عزاداری را به صورت حرامی اداره کند؟ تعریفتان از مداح ناسالم چیست؟ زندگی شخصی‌اش ناسالم باشد، یا در عزاداری ناسالم باشد و مثلاً مرتکب حرام شود و برای مثال نسبت دروغ به اهل بیت علیهم‌السلام بدهد و امثال آن؟[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:
ما معتقدیم عزاداری سالم ، عزاداری هست که در آن انسان به اهل بیت علیهم السلام شناخت پیدا کند و تا وقتی شناختی وجود نداشته باشد اشک سالم و درستی هم ریخته نمی شود.

هم با شما موافق هستم و هم کمی نسبت به ان نقد دارم ... حضرت آدم علیه‌السلام به زمین هبوط کردند، جبرئيل به ایشان نازل شد و «
فتلقی آدم من ربّه کلمات[=Times New Roman]» ... زمانی که آدم علیه‌السلام اسم مبارک امام حسین علیه‌السلام را شنید و یاد گرفت پرسید که معنایش چیست و چرا با شنیدن آن حسی بهم دست داد که با شنیدن نام‌های قلبی احسا نکردم و چرا منقلب شدم؟ بعد جبرئیل علیه‌السلام امام حسین علیه‌السلام را به ایشان معرفی کرد و ماجرای عاشورا را برایشان توضیح داد و در عزای او گریستند ... محبت قبل از آشنایی ظاهری هم ممکن است ... البته که حق با شماست و اوج محبت زمانی حاصل می‌شود که همراه با معرفت باشد و البته که باز حق با شماست که کسب معرفت چه بسا بر همگان واجب باشد، ولی این محبت ریشه در جای دیگری دارد که در روایات طینت به صراحت بیان شده است، آنجا که فرمودند شیعیان ما از ما خلق شده‌اند و به همین خاطر قلوبشان به سوی ما تمایل دارد ... می‌دانم که برخی از علما مطابق برخی آموزه‌های فلسفی با این روایات سر سازگاری ندارند، ولی این روایات یکی دو تا نیستند و یکی دیگری را توضیح کامل‌تری می‌دهد حال آنکه آن بزرگواران برای نظریات خودشان صرفاً یک سری تأویل‌به‌رأی در اختیار دارند و یک سری روایات که مدعی هستند نظراتشان مبتنی بر آنهاست، با آنکه می‌توان آن روایات را طور دیگری هم توضیح داد ...
خلاصه اینکه عزاداری تنها بر اساس محبت هم خیلی خوب است و هیچ اشکالی هم ندارد، ولی می‌تواند با افزودن معرفت به ان ارتقائش داد و سطحش را بالا برد تا منافع دنیایی و اخروی آن هم برای انسان چند برابر شود ... بدون شناخت کافی هم می‌توان اشک ریخت، حتی می‌توان نشناخته عاشق واله گشت، ولی معرفت درست اکسیری است که عمق محبت را هم چندبرابر می‌کند ...[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:
تا وقتی که کسی نداند امام حسین علیه السلام چه کرد و چرا شهید شد و چرا مظلوم است ، نمی تواند اشک بریزد.
مگر اینکه پای فیلم بازی کردن وسط باشد ، به هر حال ما بچه که نیستیم فرق ناله ی از عمق جان و عربده ی زورکی رو می فهمیم.

اشک می‌تواند بریزد ولی اشک داریم تا اشک ... مطمئناً اشک مرحوم آیت‌الله بهجت قابل قیاس با اشک امثال من نیست ... اگر آن پست قبل در مورد اشک را قبول کرده باشید الآن می‌دانید که اشک نشانه‌ی برقرار شدن یک ارتباط باطنی و صورت گرفتن یک تحول قلبی است، وقتی آن ارتباط باطنی و تحول روحی در دو نفر یکسان نباشد اشکشان هم یکسان نخواهد بود، اگرچه ترکیبات شیمیایی این اشک و ظاهرشان عیناً یکسان باشد ... یکی را دعوت می‌کنند و یکی دیگر باید اصرار کند تا راهش بدهند ... «
گفت پیغامبر که چون کوبی دری ... عاقبت زان در برون آید سری ... چون نشینی بر سر کوی کسی ... عاقبت بینی تو هم روی کسی» ... با شما موافق نیستم که ناله‌ی زورکی به هیچ دردی نخورد ... خود را شبیه به مؤمنینی که سوز دل و محبت عمیق دارند کردن و تمنای مثل ایشان شدن را داشتن در دل خیلی بهتر است از اینکه این کار را نکند ... البته اگر کسی باشد که دارد عوام‌فریبی می‌کند این کارش می‌شود ریا که شعبه‌ای از شرک است، ولی اگر نیتش برای خدا باشد چه؟ ... اگر دوست داشته باشد که مثل آن‌ها حسینی بشود چه؟ ... اگر ادایشان را در بیاورد و کنارشان قرار بگیرد که در هوایی نفس بکشد که آن‌ها نفس می‌کشند و در جمعی حضور یابد که یقین می‌داند مورد نظر اهل بیت علیهم‌السلام هستند چه؟ ... نشنیدید ماجرای آن شخص لاابالی را که بعد از مرگش به خواب دوستش آمد و گفت بخاطر خانمی که به تازگی در نزدیکی ایشان دفن شده است عذاب از قبر ایشان و سایر قبرهای اطراف هم برداشته شده است؟ ... (اینها البته بحث‌برانگیز هستند، مثل اینکه به هر حال خاصیتی است که علما هم میل دارند که نزدیک بزرگان دین دفن شوند، در صحن امامان و امام‌زادگان و امثال آن، بخصوص که در زیارت‌نامه‌ی شهیدان می‌خوانیم که «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»، اما در عین حال ممکن است ملعون همه‌ی اعصار هارون‌الرشید درست کنار امام رضا علیه‌السلام دفن شده باشد و هر صبح و شام در عذاب باشد)
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:
شاید شما دقت نکردید اما بیشتر کسانی که نعره و عربده میکشند و بالا و پایین می پرند ، فاصله ی بین درد و آرامش رو در کسری از ثانیه طی میکنند.
مثلا وقتی یکیشون از شدت غم و در اثر قلب آتش گرفته اش بالا و پایین می پرد و بر صورت خود سیلی میزند ، در همین حین صداش کنید بگید آقای فلانی؟
ایشان با آرامش خاصی بر می گردند و میگن بله؟/ جانم؟/ بفرمایید؟ ( امیدوارم این رو به حساب عنایات ویژه امام حسین علیه السلام به عزاداران نگذارید :Nishkhand: )
یعنی انگار نه انگار تا همین چند ثانیه پیش داشت از غم و غصه خودش رو میکشت.
آیا کسی که اینقدر غم و سوز داره به این سرعت به آرامش میرسه؟

مؤمن جمع اضداد است ... نمی‌گویم کسی که شما با آن روبرو بوده‌اید حتماً اینطور بوده است ولی احتمالش منتفی هم نیست ... مؤمن باید اشدّاء علی الکفار باشد ولی اگر در بحبوحه‌ی خشم او نسبت به دشمن یک مؤمن به نزد او رسید و سؤالی از او پرسید باید ناگهان و بالفور رحماء بین انفسهم بشود و جواب او را با ملاطفت بدهد ... تجربه نشان داده است که چنین چیزی ممکن است و در خیلی‌ها چنین وضعی را دیده‌ام ... این حال لزوماً و حتماً به معنای فیلم‌بازی کردن نیست ... پدری را در نظر بگیرید که در اوج ناراحتی در خودش مستغرق است و فرزندش پیش او می‌آید و سؤالی ازش می‌پرسد، پدر با خوشرویی جوابش را می‌دهد، فکر کنم از همه‌ی مؤمنین انتظار می‌رود اینطور باشند و اگر امثال من اینطور نباشیم اشکال از ماست ...
در پاسخ به سؤال شما به نظر من بله می‌شود به سرعت به آن آرامش رسید، در واقع عزاداری با اهل بیت علیهم‌السلام خودش انسان را تنظیم می‌کند، ناراحتی و عزاداری برای ایشان متفاوت است از ناراحتی برای دنیا، حسّ دیگری دارد که اگرچه همراه با غم و غصه است ولی همراه یک محبت عمیق هم هست و در دل خودش آن آرامش مدّ نظر شما را دارد ...[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:
دوست عزیز ، اشک باید خودش بیاید ، نه اینکه با عربده و نعره ی زورکی باعث آزار دیگران بشویم و آخر سر هم نفهمیم برای چه آمدیم و چه کردیم و چگونه رفتیم.

خیلی از علما فرموده‌اند به چشمانتان التماس کنید که گریه کنید، یا مثلاً فرموده‌اند در سجده‌ی آخر نماز سعی کنید که اگر می‌توانید حتماً قطره‌ی اشکی از چشمتان بیاید ... اگر اشتباه نکنم این آخری توصیه‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت بود ...[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

فکر میکنم منظور از تباکی یا حالت گریه و اندوه به خود گرفتن چیزی شبیه اینها ( sad:-

فکر کنم اقلّش تباکی باشد ... یکی از زعمای شیعه تعریف می‌کرد که شبی خواب دیدم که قیامت شده است و در صحرای محشر جمع شده‌ایم و مردم در صف‌هایی هستند که مقابل هر کدام یک درب است و یکی از معصومین علیهم‌السلام بر در هر درب ایستاده‌اند و به اعمال مردم رسیدگی می‌کنند، دیدم من در صفی ایستاده‌ام که پیش از من در صف همه از بزرگان و زعمای شیعه بوده‌اند، مثل شیخ مفید و سید مرتضی و امثال ایشان، و در ابتدای صف هم امام صادق علیه‌السلام یک‌به‌یک فتاوی ایشان را بررسی می‌کند و از ایشان حسابرسی سختی می‌کند که این فتوا را بر چه اساس دادی و امثال آن، می‌گوید فهمیدم که پس من هم به زودی از زعمای شیعه خواهم شد، بعد نگاه می‌کند به صف کناری که درب مربوط به امام حسین علیه‌السلام است و می‌بیند که انگار اصلاً حساب و کتابی در کار نیست و همه دارند بر سر و سینه‌ی خود می‌زنند و یا حسین گویان می‌دوند و از درب رد شده وارد بهشت می‌شوند، این عالم تعریف می‌کند که در همان عالم خواب یواشکی خودم را به صف کناری رساندم و مثل ایشان شروع به دویدن کردم و حسین‌حسین گویان رفتم و درست موقعی که فکر کردم از درب رد شده‌ام و از حساب و کتاب خلاصی یافتم امام حسین علیه‌السلام جلویم را گرفتند که تو باید در آن صف بایستی تا فرزندم صادق به حساب شما رسیدگی کند ... ایشان تعریف می‌کردند که وقتی بیدار شدم تصمیم گرفتم بیش از پیش حسینی بشوم و هر هفته مجلس عزاداری برگزار می‌کردند ... مصداق این دوید‌ن‌ها و هروله‌کردن‌ها را حتماً در روز عاشورا در بین‌الحرمین زیاد دیده‌اید ... جناب یکتای بی همتا هم ماجرای آن عالم بزرگوار را تعریف کردند که امام زمان علیه‌السلام را در حال هروله کردن برای جدّ غریبشان دیده‌اند و خودشان هم رفته‌اند وسط و از خود بیخود شده و بالا و پایین می‌پریدند و به سر و کله‌ی خود می‌زدند ... ایشان امام زمان علیه‌السلام را دیدند و رفتند و مثل ایشان عزاداری کردند، ما ایشان را ببینیم برویم وسط که شبیه به ایشان شویم هم اشتباه نخواهد بود ... اینکه تظاهر کردن باشد یا نباشد بستگی به نیتمان خواهد داشت ... که می‌خواهیم شبیه دوستان خدا باشیم و مثل آن‌ها حسینی باشیم یا می‌خواهیم تظاهر به حسینی بودن بکنیم که فردا دیگران به یاد بیاورندش و کارمان در دنیا راه بیفتد ...[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:
در مورد مداح سالم و ناسالم باید بگم خدمتتون که سالم بودن مداح به شهرتش روی زمین نیست ، مداح باید توی آسمان آبرو داشته باشه ، وگرنه کاسب زیاده.

بله، ولی معیار برای ما ظاهر است مگرنه باطن را خدا داند ... حداکثرش این است که بگوییم این مداح به دلم ننشست و آن دیگری به دلم نشست، یا مداحی این آقا بهتر مرا به حال عزاداری و ماتم می‌برد تا مداحی آن آقای دیگر ... اینکه این آقایان هر کدام اگر معصوم نیستند در خلوت خودشان چگونه باشند را ما نمی‌دانیم و خدا هم خودش ستّارالعیوب است ...
اما معیارهایی که برای تشخیص مداح سالم از ناسالم بیان فرمودید که نشانه‌هایش در ظاهر است و در نتیجه قابل بحث است:[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

مداح سالم باید واقعیت ها رو در مورد اهل بیت علیهم السلام بگوید ، نه اینکه با دروغ / اغراق ، عزاداران را به وجد بیاورد.

با شما موافقم ... دروغ بستن به اهل بیت علیهم‌السلام به شدت نهی شده است ... البته اگر کسی بگوید که زبان حال این شخص در آن حال این بود و بعد شعری در این زمینه بخواند به خودی خود مورد نهی واقع نشده است، ولی گفته‌اند در همین کار هم باید احتیاط شود که هر چیزی را به ایشان نسبت ندهیم، خلاصه اینکه باید دید مطلب چطور به اهل بیت علیهم‌السلام منتسب می‌شود ... این در مورد دروغ گفتن بود، در مورد اغراق الآن مطلبی به ذهنم نمی‌رسد، شاید مواردی یافت بشود که اشکالی نداشته باشد ... برای مثال ما در روایات داریم که خود اهل بیت علیهم‌السلام فرموده‌اند که ما را بنده‌ی خدا بدانید و دیگر در باره‌ی ما هر چه که بگویید هرگز به کنه شأن ما نخواهید رسید، در نتیجه خیلی از روایاتی که بخاطر اغراق بودن و غلو بودن کنار گذارده می‌شود و نسبت به درستی آن‌ها استبعاد می‌شود باید دوباره مورد تجدید نظر قرار بگیرند، چه آنکه همینکه اهل بیت علیهم‌السلام بنده و مخلوق و مرزوق خداوند در نظر گرفته شوند کافی است تا هر چه در بلندی شأن ایشان بگوییم جا داشته باشد ... نمی‌دانم ولی شاید در مورد عزاداری هم بشود چنین چیزهایی را گفت، شاید هم نشود ... باید مصادیق بررسی شوند ... اگر چند نمونه از اغراق‌هایی که در ذهن دارید را بفرمایید شاید بهتر بتوان در موردش اظهار نظر کرد ...[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

مداح سالم حق توهین/تهمت به هیچکس را در مراسم عزاداری اهل بیت علیهم السلام ندارد ، احکام شرعی و اخلاقیش رو کارشناسان گفتند.

تا جایی که از پاسخ کارشناس محترم برداشت کردم ایشان فرمودند که گاهی برخی مسائل هست که به نظر توهین و فحاشی می‌رسد ولی در واقع اینطور نیست ... نظر من هم همین است و در نتیجه در این مورد هم با شما کاملاً موافقم [=Times New Roman]@};-[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

مداح سالم باید واقعیت ها را به بهترین و زیباترین شکل ممکن بگوید ، تا اثرگذار باشد.

باید واقعیت‌ها را بگوید، حالا اینکه کدام مداح واقعیت را بهتر و زیباتر و اثرگذارتر بیان کند نتیجه‌ی طبیعی‌اش این خواهد بود که او مداح بهتری است، نه اینکه او سالم باشد و دیگران سالم نباشند ... البته مطمئن هستم منظور شما هم همین بوده است ... @};-[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

مداح سالم باید از مجالس عزاداری تاثیر بگیرد و گرفته باشد و ادب و نزاکت را به حرمت صاحب مجلس رعایت کند.

حرکت صاحب مجلس را باید رعایت کند ... در کلیات با هم اختلافی نداریم ولی شاید در مصادیق هنوز اختلافاتی داشته باشیم @};-[=Times New Roman]
Im_Masoud.Freeman;886520 نوشت:

در مورد قمه زنی و لخت شدن من نمی توانم اینها رو بپذیرم ، و کاری هم ندارم که چه کسی لخت می شود یا نمی شود و قمه میزند یا نمی زند.
به نظر من این رفتارها انسانی نیست.
شاید از نظر دین اسلام انسانی باشد که اصل هم نظر اسلام هست و من احتمالا در فرصتی مناسب سوالاتم رو از کارشناسان می پرسم تا زمانی که جوابی قانع کننده پیدا کنم.

اینکه تابع شرع مقدس هستید خیلی خوب است و از شما ممنون هستم و برایتان دعای خیر و طلب عاقبت‌بخیری می‌کنم ...
ولی حتماً می‌دانید که نسبت به این جمله‌ی شما همچنان معترضم که می‌فرمایید «[=Times New Roman]به نظر من این رفتارها انسانی نیست» ... اگر بدانید که ممکن است نظر دین خلاف این باشد آیا قبول ندارید که معنای این جمله‌اتان این خواهد بود که خداوند کارهای غیرانسانی را هم حلال کرده است؟ شما این را می‌فرمایید و یک خانم هم چندهمسری را غیرانسانی می‌داند و ظلم آشکار نسبت به زنان، یک نفر روشن‌فکر هم می‌گوید که برده‌داری در اسلام خلاف انسانیت و حقوق بشر است، یک نفر دیگر هم می‌گوید خوردن گوشت حیوانات خلاف انسانیت است و چطور به خودتان اجازه می‌دهید که برای لذت خودتان حیوان دیگری که جان دارد و جان شیرین خوش است را بکشید، یک نفر دیگر هم چیزهای دیگری می‌گوید ... ولی در اصل اینطور است که اسلام خودش آمده است تا انسانیت را تعریف و ترسیم نماید ... معرفی انسان کامل به عنوان اسوه‌ی حسنه مگر معنایی غیر از این دارد؟ ... کاری که اسلام حلال کرده باشد غیرانسانی نیست ... نه تنها باید تسلیم بود به حکم خدا که باید راضی هم بود به رضای خدا و مقام رضا بالاتر از مقام تسلیم است، چون ممکن است یک نفر تسلیم هم بشود ولی در دلش کراهت داشته باشد ...

Reza-D;886549 نوشت:
سلام
...
واقعاً که این نوع عزاداری ها که از آن دفاع می کنید چه تاثیر عمیقی بر شما گذاشته!

سلام جناب رضا،
من از فرمایشات ایشان بوی توهین و جسارتی را برداشت نکردم که شما اینطور نسبت به ایشان موضع گرفته‌اید، خود شما هم الآن دارید جدل می‌کنید و این جدل خودش حرام است ... و الله العالم
Reza-D;886577 نوشت:
جالب است از جناب نقطه هم سوال پرسیدم همین پاسخ را دادند
لابد آنجا هم که میگویند علی شیر خداست ، باید بگوئید چرا امام را با حیوان (زبانم لال) مقایسه می کنید؟!!

:vamonde:
Reza-D;886549 نوشت:
شما در کجا ما را دیده اید که در ایام عاشورا به سفر تفریحی رفته ایم؟!
آیا شمایی که به ما هشدار می دهید ، خودتان قرار نیست در قیامت پاسخگو باشید؟

نفرمودند که رفته‌اید ... شما فرمودید که یک عده برای دیگران تعیین تکلیف می‌کنند و به جای این کارها بروند در خانه‌های خودشان هر کاری که خواستند بکنند، ایشان گفتند ما چطوری برای دیگران تعیین تکلیف می‌کنیم و چطور مجبور به عزاداری‌اشان می‌کنیم وقتی این همه آدم در تعطیلات تاسوعا و عاشورا می‌روند سفر و تفریح ... اینکه اگر شما بخواهید بروید سفر هم ما چطور می‌توانیم برایتان تکلیف نعیین کنیم هم یک جمله‌ی تنبیهی است که به خودتان مراجعه کنید که اگر من می‌خواستم بروم ایشان مجبور به ماندن و عزاداری‌ام نمی‌کردند و در نتیجه به طریق اولی اگر بگویند در ۳۶۵ روز سال هم عزاداری باشد (بجز سالهای کبیسه که ۳۶۶ روز است، گرچه به شخصه ترجیح می‌دهم ۳۵۴ روز سال را عزاداری کنیم که متأسفانه ظرفیتش را ندارم) کسی کس دیگری را مجبور نمی‌کند، نه ما را و نه شما را و نه دیگران را ...
Reza-D;886549 نوشت:
عجیب اینکه در ادامهء صحبتتان باز به تهمت زدن ، کوچک شمردن دیگران و بالا بردن خودتان ادامه می دهید!
یعنی شما خودتان را سوار بر این کشتی و نجات یافته می دانید و ماها را جهنمی و دین باخته؟!
بنازم به درس هایی که پای آن مداحی ها گرفته اید!

کسی مجبور نیست یعنی مجبور نیست ... به این معنا که ما سوار شده باشیم و شما نشده باشید نیست ... و البته حرف زیاد است ولی لطفاً سوء ظن خود را در بحث کنار بگذارید ... منظور ایشان به زعم من واضح است ... می‌خواستم بنویسم به زعم حقیر خودم را کنترل کردم، گفتم شاید خدای ناکرده فکر کنید دارم نعوذبالله به شما می‌گویم حقیر (شوخی :Esteghfar:)
Reza-D;886549 نوشت:
کمی هم گوش کنید اگر گوشی برای شنیدن دارید

این هم جدل باطل ... با دشمن خدا و دین خدا که حرف نمی‌زنید برادر ... دعوا کردن بس است، بیایید سوء تفاهم‌هایمان را برطرف کنیم به جای آنکه هی در آتش اختلاف بدمیم ...:chakeretim:
Reza-D;886549 نوشت:

امام علی(ع) می فرمایند:
"خواب با یقین بهتر از شب زنده داری با تردید است"

ای کاش بیشتر توضیح می‌دادید که منظورتان چیست ...
Reza-D;886549 نوشت:

متاسفانه شما حتی ملاکتان برای تشخیص معرفت اندوزی انسان ها نیز ظاهر است. جملهء "کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا" را شما و جناب نقطه نقل می کنید و از این جمله به نفع خود نتیجه گیری می کنید. درحالیکه:

اولاً این جمله از هیچ یک از ائمه(ع) نقل نشده و سندیت ندارد!
http://www.shia-news.com/fa/news/34870/%D8%AC%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%83%D9%84-%D9%8A%D9%88%D9%85-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%D9%83%D9%84-%D8%A7%D8%B1%D8%B6-%D9%83%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7-%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-

ثانیاً ، با توجه به عدم سند داشتن این جمله ، پس باید دنبال یک مفهوم برای پذیرش چنین جمله ای باشیم. اگر بخواهیم این جمله را به عنوان یک جملهء "توجه دهنده" در نظر بگیریم ، باید ببینیم قرار است ما را به چیز توجه بدهد؟ حال برداشت شما از این جمله این است که یعنی هر روز باید گریه کنیم و اشک بریزیم. خب این برداشت شماست. اما برداشت من چیست؟

کل یوم عاشورا
یعنی اینکه شما در هر لحظه باید خودت را در برابر ریخته شدن خون امامت ببینی د هر لحظه احساس مسئولیت کنی. یعنی اگر در حال کار کردن هستی و به تو پیشنهاد رشوه شد ، یادت باشد با قبول این رشوه ، تیغی به امام زمانت(عج) خواهی زد. یعنی وقتی موقع نماز می شود ، یادت بیاید که امام حسین(ع) نماز عاشورا را در چه شرایطی اقامه کردند و تو هم همان میزان اهمیت را برای خودت تعریف کنی و طبق آن عمل کنی

کل ارض کربلا
یعنی برای مبارزه با ظلم نیازی نیست حتماً در میدان نبرد باشی. نیازی نیست حتماً سوار اسب باشی یا شمشیر دستت باشد. بلکه وقتی می بینی مظلومی دارد مورد ظلم قرار می گیرد ، بی خیال نباش و به کمکش برو. حالا ممکن است گاهی ایستادن در برابر ظلم با گرفتن سلاح در دست باشد ، گاهی با کلام ، گاهی با شعار و...... کل ارض کربلا یعنی قلم به دست بگیر و بر علیه ظلم و نفاق مطلب بنویس. یعنی همه جا را میدان نبرد با ظلم ببین. همانطور که امام خامنه ای فرمودند (نقل به مضمون):
" در هر کجای نظام که قرار دارید ، همانجا را مرکز دنیا بدانید و مسئولیتتان را در همان بخش به بهترین شکل انجام بدهید"


آن جمله را من جایی نخوانده بودم که روایت هستی یا نیست، ولی لینکی که گذاشتید را خواندم، اینکه متن صریح روایت نباشد با توجه به نظر علمایی که بررسی‌اش کرده‌اند قابل قبول است، ولی نظرات خوانندگان را تا جایی که می‌توانم بگویم عموماً اشتباه بودند، مخصوصاً آنجایی که به روایت امام مجتبی علیه‌السلام اشاره کردند و گمان کردند بین آن حدیث و این جمله (ولو اینکه حدیث نباشد) تعارضی وجود دارد ... اینکه همه‌ی روزها عاشورا باشد و همه جا کربلا باشد اگرچه می‌تواند معنایی که شما به آن الحاق فرمودید را در تفسیر خود داشته باشد ولی از خود روایات هم می‌توان توضیحش داد و آن را به عنوان یک گزاره‌ی صحیح پذیرفت ... اگر بحث‌های دیگرمان تمام شد و تمایل داشتید می‌شود روی این هم صحبت کرد و البته دعوا هم نداریم و ان شاء الله در کمال آرامش بحث می‌کنیم و ان شاء الله هم اینطور نباشد که بخواهیم از یکدیگر مچ بگیریم، بحث علمی نیازمند رعایت انصاف است ...

Reza-D;886549 نوشت:
سلام
بله همانطور که خودتان هم گفتید ، "ممکن است" مستحق شفاعت باشد ، ممکن هم هست نباشد! مگر ما چیزی غیر از این گفتیم؟!

آیا نماز خودش عمل است یا نه؟ آیا روزه گرفتن خودش عمل است یا نه؟ آیا حج رفتن خودش عمل است یا نه؟
با این حساب باید بگوئیم نماز ، روزه و حج "شمر" هم لابد پذیرفته شده!!!


سلام
امکان چهار گونه مختلف دارد و اگر به سیاق جمله بنده توجه کنید که در صدد نفی ضرورت از قابلیت نداشتن بکاء بر سید الشهدا به عنوان بهانه ای بر شفاعت بود نتیجه می شود که امکانی که مطرح شد به معنای سلب ضرورت از جانب مخالف که عدم است بود یعنی اگر در عرف می گویند فلان چیز ممکن است یعنی عدم برای آن ضرورت ندارد به این معنا که محال نیست. عرف در این حال به خود شیء کار ندارد که آیا وجودش ضروری نیست (امکان خاص) و یا ضروری است (واجب بالذات) لذا بنده در صدد بیان آن جملاتی که شما اضافه کردید نبودم و چنین چیزی هم نمی شود برداشت کرد از عبارات بنده اما اینکه ما قائل به امکان (به معنای نفی ضرورت از عدم آن) شدیم آیا خود شیء و تحقق آن وعده ضروری است یا ضروری نیست (همین امکانی که شما برداشت کردید) بحث دیگری است که البته اگر قائل به وعده روایات بر وقوع پاداش باشیم و خلف وعده را هم قبیح بدانیم نتیجه می دهد که با تحقق شرایط وعده در روایات وقوع آن وعده ضروری است.

Reza-D;886549 نوشت:
واقعاً که این نوع عزاداری ها که از آن دفاع می کنید چه تاثیر عمیقی بر شما گذاشته!

Reza-D;886549 نوشت:
بنازم به درس هایی که پای آن مداحی ها گرفته اید!

می توانید با بیان این جملات صبر بنده را محک بزنید ببینید چه واکنشی به اینگونه صحبت کردن ها خواهم داشت ، ستجدنی ان شاء الله من الصابرین، و جواب این جملات و کلمات را من باب ترک جدل نخواهم داد.
اما برسیم به مطالبی که چیزی را از آن برداشت کردید که حالا نمی دانم به علت عجله در خواندن مطلب بوده یا اینکه از بنده عصبانی بوده اید که از این لحن کلام شاید بشود چنین مطلبی برداشت کرد و این عصبانیت باعث شده است جمله را بر غیر از آنچه که اراده متکلم بوده و از آن برداشت می شود حمل کنید نمی دانم
Reza-D;886549 نوشت:
شما در کجا ما را دیده اید که در ایام عاشورا به سفر تفریحی رفته ایم؟!
آیا شمایی که به ما هشدار می دهید ، خودتان قرار نیست در قیامت پاسخگو باشید؟

بنده در همینجا هم پاسخگو هستم (چون مطلب خلاف شرعی هم مطرح نکردیم) و جواب هم می دهم،بگذارید برگردیم به سیر بحث ادعای شما را بیاوریم شما از بنده سوال کردید: "شما چه کاره هستید که برای سایر مردم تعیین تکلیف کنید؟! به شما چه ربطی دارد که دیگران می خواهند عزاداری کنند یا نمی خواهند؟!"
بنده هم جواب دادم برای چه کسی تعیین تکلیف کرده ایم؟ آیا کسانی که در ایام شهادت امام حسین علیه السلام برای تفریح به شمال "می روند"، را مجبور به عزاداری کردیم؟ یا جلوی شما را گرفتیم که از این ایام تعطیلی برای مسافرت تفریحی "استفاده نکنید"؟
تفاوت بین این دو جمله با اندک تامل روشن می شود و انتظار بنده از شما این است که در جملات دقت کنید که مطلبی را که به شما نسبت نداده ایم خودتان به خودتان نسبت ندهید و بعد بیایید از بنده علت آن را جویا شوید،در جمله اول صحبت از جلوگیری از فعلی است که به طور استمرار در حال وقوع است و فعل "می روند" بر این امر دلالت دارد در جمله دوم صحبت از این نیست که فعلی واقع شده یا نشده و جلوی آن گرفته نمی شود بلکه صحبت از این است که شخص در انجام این فعل آزاد است خواه به مسافرت تفریحی برود و یا نرود "فعل استفاده نکنید".یعنی کسی جلوی شما را نگرفته است که این کار را انجام ندهید (حال ممکن است شما مختارا انجام ندهید یا بدهید اما در هر حال مجبور نیستید)

Reza-D;886549 نوشت:
یعنی شما خودتان را سوار بر این کشتی و نجات یافته می دانید و ماها را جهنمی و دین باخته؟!

اگر عبارتی را که این مطلب را گفته ام بیاورید بسیار خوب است! چون این چیزی که شما نقل قول کردید در آن نه بنده ادعای ظرفیت کرده بودم و نه خود را سوار بر این کشتی دانسته بودم و نه کسی را هم جهنمی و دین باخته!
آنچه که گفتیم این بود که امام زمان علیه ‏السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان هر صبح و شام گریه می‏ کند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه ‏السلام در زیارت ناحیه مقدسه می‏فرماید: «فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا علی ما دهاک؛
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک می‏ریزم و به جای اشک، در مصیبت شما خون از دیده می‏بارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا می‏کشم»
البته شخصی را با این ظرفیت نمی شناسم (و یقینا هم کسی به شان امام معصوم نمی رسد و این مطلب بدیهی است) و روایت داریم از امام صادق که به عبد العزيز فرمود همانا ايمان ده‏ درجه‏ دارد و به منزله نردبان است كه از آن پله پله بالا روند، پس آنكه يك درجه از ايمان دارد به آنكه دو درجه دارد نگويد كه تو چيزى نيستى تا برسد به درجه دهم‏، و كسى را كه پايين‏تر از توست، از ايمان ساقط مكن كه آنكه بالاتر از توست تو را ساقط مى‏ كند، پس چون كسى را ديدى كه از تو پايين‏تر است به ملايمت او را به طرف خود بالا بكش و چيزى كه او طاقت ندارد به او تحميل مكن كه مى‏ شكند، چون هر كس مؤمنى را بشكند بايد جبران كند. و مقداد در درجه هشتم و ابو ذر در درجه نهم‏ و سلمان در درجه دهم بود.
ما می گوییم افراد ظرفیت ها و درجه های ایمانی متفاوتی دارد و کسی را هم مجبور بر تحمل ایمان مرتبه بالاتر از خودش نمی کنیم و طبق این روایت هم کسی که درجات پایینتر است را هم بی ایمان و جهنمی نمی دانیم اما شما چطور چنین چیزی را برداشت کرده اید نمی دانم.ما فقط می گوییم هر کسی اگر ظرفیت ایمان درجه بالاتر را ندارد به درجه بالاتر ایراد نگیرد،تهمت نزند،توهین نکند و القابی را به او نسبت ندهد.

Reza-D;886549 نوشت:
کمی هم گوش کنید اگر گوشی برای شنیدن دارید

فعلا گوش ظاهری برای شنیدن ظاهری دارم و زبان تند و تیزی هم بحمد الله برای پاسخ به اینگونه رجز خوانی ها ندارم.

Reza-D;886549 نوشت:
امام علی(ع) می فرمایند:
"خواب با یقین بهتر از شب زنده داری با تردید است"
متاسفانه شما حتی ملاکتان برای تشخیص معرفت اندوزی انسان ها نیز ظاهر است. جملهء "کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا" را شما و جناب نقطه نقل می کنید و از این جمله به نفع خود نتیجه گیری می کنید. درحالیکه:

بنده به یاد ندارم کجا و در مورد چه موضوعی به چنین عبارتی استناد داشته ام اما به هر حال برادر عزیز جناب نقطه جوابتان را به خوبی دادند.
و بنده هم متوجه ارتباط آن حدیث شریف با بحث نشدم و همچنین متوجه نشدم الان چه کسی در خواب با یقین است و چه کسی در حال شب زنده داری با تردید؟!

Reza-D;886551 نوشت:
در ابتدای صحبت هایم به یکی از خصوصیات پنهانی در وجود انسان ها اشاره کردم: "تواضع مغرورانه"
شما از ابتدای تاپیک سعی می کنید که خودتان را دارای ظرفیت بالا در دریافت عنایات اهل بیت(ع) و دیگران را فاقد این ظرفیت نشان بدهید
و به این شکل نشان بدهید اگر شما با این نوع مداحی ها مخالف هستید ، دلیلش این است که ظرفیت درک و فهم و پذیرشش را ندارید!

اگر باز نمی فرمایید که بنده دارم تواضع مغرورانه می کنم باید عرض کنم که خیر بنده ادعای وجود ظرفیت را نداشتم فقط ادعای این را دارم که می فهمم که بین افراد ظرفیت های مختلفی وجود دارد حالا اگر جزء این دسته از افراد باشم و اقل مرتبه ایمان را داشته باشم این حقیر هم در دسته آخر هستم و همه ما وظیفه داریم نه ایمان مرتبه بالایی را منکر شویم و یا ایمان کسی که در مرتبه پایین است را هیچ بدانیم.
اما این به این معنا نیست که همه را در یک ظرفیت بدانیم مثلا کسی مثل سلمان که در مرتبه بالای ایمان است بنده بگویم که مثلا ابوذر ظرفیت پذیرش مطالبی که سلمان می داند را دارد،نه ندارد.
Reza-D;886553 نوشت:
1 - صحبت های امام خامنه ای درمورد اشک گرفتن زوری از مستمع در مداحی:

اينكه آقايان مداحها..... اصرار ميكنند كه بلند گريه كنيد ، لزومى ندارد
خوب، آرام گريه كنند
وقتى ميخواهند سينه بزنند ، اصرار بر اينكه «صدا، صداى اين جمعيت نيست»
يا وقتى مردم ميخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اينكه «صلوات، صلوات اين جمعيت نيست»
شما بخواهيد مردم صلوات بفرستند ، ولو توى دلشان
گرم شدن مجلس به اين شيوه‌ها ، اصل نيست
كارى كنيد كه دلهاى مستمع را در اختيار بگيريد
دل مستمع وقتى در اختيار شما آمد ، مقصود حاصل است
اگر آهسته هم گريه كند ، باز مقصود حاصل است
اگر به شما توجه كرد ، باز مقصود حاصل است


این سخن را بد می فهمند
برخی از افراد مغرض در برخی شبکه های ماهواره ای این سخن آیت الله خامنه ای را با یکی از سخنرانی های آیت الله وحید خراسانی که به روایت صحیح امام جعفر صادق مبنی بر استحباب بلند گریه کردن بر اباعبد الله استناد می کنند قرار می دهند که مثلا دو مرجع تقلید شیعه اختلاف دارند درباره بلند گریه کردن یا آرام گریه کردن بر امام حسین.
در حالی که اختلافی نیست.(می توانید با جستجو در اینترنت این ویدیویی که این افراد مغرض درست کرده اند را پیدا کنید چون معرفی لینک خلاف قوانین است معرفی نمی شود)

علاوه بر آن روایت مورد استناد آیت الله وحید خراسانی مبنی بر استحباب بلند گریه کردن بر ابی عبد الله خود آیت الله خامنه ای هم به روایتی در جایی دیگری استناد می کنند که آنهم مطابق همان مفهوم است:

برادران و خواهران عزیز! این شبها را قدر بدانید، این ساعات را قدر بدانید؛ هم دعا کنید و با توجّه و با تضرّع از خدا بخواهید، هم دعا کنید و از خدا بخواهید که خدا دعای دیگر مردم را مستجاب کند. در این شبها -مثل دیشب، مثل فردا شب و مثل شب بیست‌وسوّم- که در اطراف و اکناف دنیای اسلام، هرجایی که اعتقاد به این معنا وجود دارد، صداها به تضرّع بلند است: اِلَیکَ عَجَّتِ الاَصواتُ بِصُنوفِ اللُّغات؛صداها بلند است، گریه‌ها، استغاثه‌ها؛ دعا میکنند برای خودشان، برای دیگران، یکی از دعاهایتان این باشد که خدای متعال دعای مؤمنینی را که در این شبها دعا میکنند مستجاب کند؛ این را از خدا بخواهید.
۵ /تیر/ ۱۳۹۵،بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم

همچنین آیت الله خامنه ای می فرمایند:
عظمت مقام مرحوم آخوند ملا حسينقلى همدانى قابل توصيف نيست؛ ايشان از لحاظ ملائى و علمى - كه ايشان جزو شاگردان شيخ بودند - جزو شاگردان درجه‌ى يك شيخ در علم فقه و اصول بودند؛ ولى معناى سلوكى و عرفانى و توحيدى بر زندگى ايشان غلبه كرد، چون در اين طريق مشى ميكرد. شاگردان ايشان - كه اساتيد مرحوم آقاى قاضى باشند - مثل مرحوم حاج سيد احمد كربلائى، مرحوم حاج شيخ محمد بهارى و افرادى از اين قبيل، اينها همه افرادى بودند كه از لحاظ فقهى در رتبه‌ى بالا بودند؛ يعنى مرحوم حاج سيد احمد كربلائى جورى بود كه مرحوم ميرزا محمدتقى شيرازى احتياطات خودش را به ايشان مراجعه ميكرد و قطعاً [ايشان‌] در معرض مرجعيت بود؛ امّا خود ايشان امتناع كردند - گله كردند كه چرا احتياطات را به من مراجعه ميكنيد، اجتناب كردند - و در همين عالم معنويت بودند. مرحوم جدّ ما - مرحوم آقاى آسيد هاشم نجف‌آبادى - ديده بود، درك كرده بود مرحوم آسيد احمد را؛ ميگفت ما وقتى سحر يا شب ميرفتيم طرف سهله يا از سهله برميگشتيم، صداى گريه‌ى اين مرد - آسيد احمد - از داخل خانه‌اش كه سر راه بود شنيده ميشد. اينها يك حالات اينجورى‌اى داشتند.
بیانا معظم له در دیدار اعضاء ستاد بزرگداشت مرحوم قاضی در ۱۳۹۱/۴/۲۶

که این مطلب هم نشان دهنده این است که مقام معظم رهبری بلند گریه کردن ایشان و شنیده شدن صدای گریه ایشان حتی خارج از خانه ایشان را یکی از فضایل ایشان می دانند.

پس اگر بخواهیم جمیع مطالب مقام معظم رهبری را با هم مطرح کنیم نه یک تکه را ببینیم و دیگر سخنان را رها کنیم می شود همان نظر ما!یا بهتر است بگویم نظر ما هم منطبق بر نظر رهبری است که اگر کسی به آن مقام رسیده که با آن صدایی گریه کند که حتی از بیرون خانه شنیده شود این حسن است و بسیار خوب و مطلوب و مرتبه بالای ایمانی دارد اما اگر کسی به این مقام نرسیده نباید او را مجبور کرد به بلند گریه کردن و اصرار کنیم که بلند گریه کن چون گریه از عالم معنا است با اجبار و زور که نمی شود از مردم اشک گرفت بلکه باید توفیق اشک برای شخص حاصل شود آنوقت نیاز به اصرار مداح هم نیست.(که البته این موضوع با توصیه به تباکی هم منافاتی ندارد)

Reza-D;886553 نوشت:
ما در باب مرثيه‌خوانى حرفهاى زيادى داريم
بارها هم ما توى همين جلسه به شما مداحهاى عزيز عرض كرديم
جاهاى ديگر هم گفتيم كه در مرثيه‌خوانى بايستى به صدق واقعه پايبند بود
درست است كه شما ميخواهيد مستمع خودتان را بگريانيد
اما اين گرياندن را به وسيله‌ى هنرنمائى در كيفيت بيان واقعه تأمين كنيد ، نه در ذكر واقعه‌اى كه اصل نداردما در گذشته‌ها سراغ داشتيم - ان‌شاءاللَّه حالا آنجور نيست (نه اصلاً اینطوری نیست!!) - كه بعضى‌ها فى‌المجلس يك چيزى را جعل ميكردند
نكته‌اى همان جا به ذهنش مى‌آمد ، ميديد خوب است ، موقعيت خوب است ، همان جا ميگفت و از مردم اشك ميگرفت! اين درست نيست
اشك گرفتن از مردم كه هدف نيست ؛ هدف ، آميختن اين دلِ اشك‌آلود - كه اشك را به چشم ميرساند و چشم را اشكبار ميكند - به معارف زلال است

نباید یک تکه از سخنان ایشان را دید و بقیه را رها کرد باید تمام سخنان را با هم دید:

اگر كسى خيال كند كه مى توان دل و روح را بدون اينها صاف كرد، سخت در اشتباه است. از راه گريه ى نيمه شب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعيه ى صحيفه ى سجاديه، دل انسان صاف مى شود؛ والّا اين طورى نيست كه بگوييم آقا برو دلت را صاف كن؛ هر كارى هم كردى، كردى.
۸ /شهریور/ ۱۳۸۴،بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار رئيس جمهور و هيأت وزيران

عنصر سوم، عاطفه است؛ يعنى هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه يك نقش تعيين كننده اى ايجاد كرده است، كه باعث شد مرزى بين جريان عاشورايى و جريان شيعى با جريان هاى ديگر پيدا شود. حادثه ى عاشورا، خشك و صرفاً استدلالى نيست، بلكه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گريه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظيمى است؛ لذا ما را امر مى كنند به گريستن، گرياندن و حادثه را تشريح كردن. زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در كوفه و شام منطقى حرف مى زند، اما مرثيه مى خواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حكومت اموى مى كوبد، اما مرثيه مى خواند. اين مرثيه خوانى تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است كه مى توان خيلى از حقايق را فهميد، كه در خارج از اين فضاها نمى توان فهميد. اين سه عنصر، سه عنصر اصلىِ تشكيل دهنده ى حركت عاشورايى حسين بن على (ارواحنافداه) است كه يك كتاب حرف است و گوشه اى از مسائل عاشوراى حسينى است؛ اما همين يك گوشه براى ما درس هاى فراوانى دارد.
۵ /بهمن/ ۱۳۸۴ ،بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار روحانيان و مبلغان در آستانه ى ماه محرم

یک مسئله، مسئله‌ی شعرهایی است که در بین مردم کاربرد زیادی دارد؛ از جمله نوحه و شعرهای مرثیه؛ نوحه خیلی اثر دارد، خیلی میتواند تأثیر بگذارد؛ [البتّه‌] اگر مضمونی در این نوحه‌ها وجود داشته باشد. فرض بفرمایید در کشور حالا ایّام عاشورا یا بعض ایّام عزاداری دیگر، شما ببینید میلیون‌ها افراد و امروز غالباً جوان، می‌ایستند به یک گوینده‌ای که دارد نوحه میخواند گوش میکنند و آن شعر و آن آهنگ در آنها حالت هیجان به وجود می‌آورد؛ سینه میزنند، گریه میکنند، اعتقاداتشان، احساساتشان، عواطفشان نسبت به مفاهیم دینی بیشتر میشود، این خیلی فرصت مهمّی است؛ ما از این فرصت باید استفاده کنیم. ما که میگویم یعنی کشور باید استفاده کند، اسلام باید استفاده کند، نظام جمهوری اسلامی باید استفاده کند؛ این را من البتّه به مجموعه‌های مدّاح و مانند اینها هم تذکّر داده‌ام، به شما هم که اهل شعرید تذکّر میدهم. مثلاً ایّام انقلاب -در همان ایّام محرّم- یادم است نواری برای من آوردند از سینه‌زنی در جهرم -ما مشهد بودیم- به قدری این مؤثّر [بود]؛ اوّلاً زیبا بود از لحاظ خود شعر و لفظ و معنای شعر؛ ثانیاً از لحاظ آهنگ؛ ثالثاً مهیّج، محرّک، راهنما؛ خیلی ارزش داشت. بعد از آن از یزد [نواری‌] آوردند، که از این دو شهر من یادم است، جایی دیگری من ندیدم؛ خب مفاهیم سیاسیِ آن روز را که در مبارزه مطرح بود، در قالب نوحه منتقل کرده بودند. ما شبیه این را در دوره‌ی دفاع مقدّس داشتیم؛ این نوحه‌هایی که آقای آهنگران خواند -و آن شاعر محترمی که خدا رحمتش کند، آقای معلّمی، که در اهواز برای ایشان شعر میگفت- آنها هم همین‌جور، اینها هم شعرهایی و نوحه‌هایی بود که آموزش‌دهنده بود. ما باید این کار را جدّی دنبال بکنیم؛ البتّه شعر نوحه یک خصوصیّاتی دارد؛ یعنی از لحاظ لفظ، از لحاظ ترکیب، از لحاظ ساخت شعری یک خصوصیّاتی را باید داشته باشد تا جا بیفتد، تا نوحه‌خوان بتواند آن را بخواند. امّا من خواهش میکنم این کسانی که اهل نوحه‌خوانی‌اند، اهل مرثیه‌خوانی‌اند، اینها توجّه کنند؛ بخواهند و بپذیرند، بگیرند استفاده کنند و شما شعرای عزیز هم در این زمینه هرچه ممکن است دنبال کنید.
۳۱ /خرداد/ ۱۳۹۵،بیانات در دیدار شاعران در شب ولادت کریم اهل‌بیت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)

بيان ماجراي عاشورا، فقط بيان يک خاطره نيست. بلکه بيان حادثه اي است که - همان طور که در آغاز سخن عرض شد - داراي ابعاد بي شمار است. پس، يادآوري اين خاطره، در حقيقت مقوله اي است که مي تواند به برکات فراوان و بيشماري منتهي شود. لذا شما ملاحظه مي کنيد که در زمان ائمّه عليهم السّلام، قضيه گريستن و گرياندن براي امام حسين عليه السّلام، براي خود جايي دارد. مبادا کسي خيال کند که در زمينه فکر و منطق و استدلال، ديگر چه جايي براي گريه کردن و اين بحثهاي قديمي است! نه! اين خيالِ باطل است. عاطفه به جاي خود و منطق و استدلال هم به جاي خود، هر يک سهمي در بناي شخصيّت انسان دارد. خيلي از مسائل است که بايد آنها را با عاطفه و محبّت حل کرد و در آنها جاي منطق و استدلال نيست. شما اگر در نهضتهاي انبيا ملاحظه کنيد، خواهيد ديد وقتي که پيغمبران مبعوث مي شدند، در وهله اوّل که عدّه اي دور آنها را مي گرفتند، عامل اصلي، منطق و استدلال نبود. شما در تاريخ پيغمبر اسلام که مدوّن و روشن هم هست، کجا سراغ داريد که آن حضرت کساني از کفّار قريش را که مثلاً استعداد و قابليّت داشته اند، در مقابل خود نشانده و برايشان استدلال کرده باشد که به اين دليل خدا هست، يا به اين دليل خدا واحد است، يا به اين دليل و استدلال عقلاني، بتهايي را که مي پرستيد، باطلند؟ دليل و استدلال، زماني کاربُرد دارد که نهضت پيش رفته است. در وهله اوّل، حرکت، حرکتي احساسي و عاطفي است. در وهله اوّل اين است که ناگهان فرياد مي زند: «نگاه کنيد به اين بتها و ببينيد که اينها ناتوانند!» در وهله اوّل مي گويد نگاه کنيد که خداي متعال واحد است: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا.» به چه دليل «لااله الاالله» موجب فلاح است؟ اين جا کدام استقلال عقلاني و فلسفي وجود دارد؟ البته در خلال هر احساسي که صادق باشد، يک برهان فلسفي خوابيده است. اما بحث سرِ اين است که نبي وقتي مي خواهد دعوت خود را شروع کند، استدلال فلسفي مطرح نمي سازد؛ بلکه احساس و عاطفه صادق را مطرح مي کند. البته آن احساس صادق، احساس بي منطق و غلط نيست؛احساسي است که در درون خود، استدلالي هم دارد. اوّل توجّه را به ظلمي که در جامعه جاري است؛ اختلاف طبقاتي اي که وجود دارد و فشاري که «انداد الله» از جنس بشر و شياطين انس بر مردم وارد مي کنند، معطوف مي سازد. اين، همان عواطف و احساسات است. البته بعد که حرکت وارد جريانِ معقول و عادّي خود شد، نوبت استدلال منطقي هم مي رسد. يعني کساني که داراي تحمّل عقلي و پيشرفت فکري هستند، به استدلالات عالي مي رسند. ولي بعضي افراد هم، در همان درجات ابتدايي مي مانند. در عين حال، معلوم هم نيست آنهايي که از لحاظ استدلال سطح بالاتري دارند، از لحاظ درجات معنوي هم، حتماً سطح بالاتري داشته باشند. نه؛ گاهي کساني که سطح استدلالي پايين تري دارند، اما جوشش عواطفشان بالاست، ارتباط و علقه شان با مبدأ غيبي بيشتر و محبتشان نسبت به پيغمبر، جوشانتر است و به درجات عاليتري مي رسند. قضيه اين گونه است.
در حرکتهاي معنوي، عاطفه سهم و جاي خود را دارد. نه عاطفه جاي استدلال را مي گيرد و نه استدلال مي تواند به جاي عواطف بنشيند. حادثه عاشورا، در ذات و طبيعت خود، يک درياي خروشانِ عواطفِ صادق است. يک انسان والا، پاک، منوّر و بدون ذرّه اي شائبه ترديد در شخصيت ملکوتي والاي او، براي هدفي که همه منصفين عالم در صحّتِ آن، که مبتني بر نجات جامعه از چنگ ظلم و جور و عدوان است، متّفقند، حرکت شگرفش را آغاز مي کند و مي گويد: «ايها النّاس! انّ رسول الله، صلّي الله عليه وآله، قال: من رأي سلطاناً جائراً...» بحث سرِ اين است. امام حسين عليه السّلام، فلسفه حرکت خود را مقابله با جور قرار مي دهد: «يعمل في عبادالله بالاثم والعدوان.» بحث بر سرِ مقدّسترين هدفهاست که همه منصفين عالم آن را قبول دارند. چنان انساني، در راه چنين هدفي، دشوارترين مبارزه را تحمّل مي کند.

اگر ما بخواهيم‌ اين‌ فكر را نگهداريم‌، اما شخصيت‌ امام‌ و ياد و خاطره‌ي‌ او مورد اهتمام‌ نباشد، مطمئنا دچار اشتباه‌ خواهيم‌ شد. لذا مي‌بينيد كه‌ به‌ ما گفته‌اند هرسال‌ براي‌ امام‌ حسين‌(ع‌) گريه‌ كنيد. گريه‌ كردن‌، به‌ معناي‌ زنده‌ بودن‌ يك‌ مصيبت‌ است‌; گويي‌ همين‌ ديروز اتفاق‌ افتاده‌ است‌. انساني‌ هزاروچندصدسال‌ قبل‌ به‌ شهادت‌ رسيده‌ است‌، چرا بايد امروز براي‌ او گريه‌ كرد؟ گريه‌ي‌ ما به‌ خاطر اين‌ است‌ كه‌ اگر ياد او با همه‌ي‌ ابعادش‌ در ذهن‌ و زندگي‌ و بساط هستي‌ ما زنده‌ نماند، بتدريج‌ فكر و سرانگشت‌ اشاره‌ي‌ او كمرنگ‌ خواهد شد; چه‌ ما بخواهيم‌ و چه‌ نخواهيم‌.
۲۸ /تیر/ ۱۳۶۸، بيانات معظم‌له در ديدار و بيعت دست‌اندركاران احداث مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره)

گفتند چرا فلانی برای روضه‌ی علی‌اصغر که روضه‌خوان خواند، گریه نکرد؟ گفت آن بنده خدا خودش صد علی‌اصغر سر بریده؛ این برای روضه‌ی علی‌اصغر گریه میکند؟
۱۳ /تیر/ ۱۳۹۴،بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها در هفدهمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶

اين را هم من در مورد تبليغ در دوران محرّم - كه حالا در پيش هست - عرض بكنم كه بعضى حالا ممكن است بگويند شما ميخواهيد نهضت امام حسين را بيان بكنيد، خيلى خب، برويد بيان كنيد، ديگر روضه‌خوانى و گريه و زارى و اينها چيست؟ برويد بنشينيد بيان كنيد كه حضرت اين كار را كردند، اين كار را كردند، هدفشان هم اين بود. اين، خيلى فكر خطائى است، نگاه غلطى است. اين عاطفه‌ى نسبت به اولياء خدا، اولياء دين، اين پيوند عاطفى، پشتوانه‌ى بسيار ارزشمند پيوند فكرى و پيوند عملى است. بدون اين پشتوانه، خيلى سخت ميشود در اين راه حركت كرد. اين پيوند عاطفى، خيلى مهم است. اينى كه امام راحل (رضوان اللَّه عليه) فرمودند عزادارى به سبك سنتى، اين يك حرف از روى عادت نبود؛ حرف بسيار عميقى است؛ ژرف‌نگرانه است. ببينيد در قرآن نسبت به اولياء الهى سه تعبير وجود دارد: يك تعبير، تعبير ولايت است؛ «انّما وليّكم اللَّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكوة و هم راكعون»؛ بحث ولايت. معلوم است كه پيوند، ارتباط، معرفت، اينها داخل در زيرمجموعه‌ى ولايت است. يك بحث، بحث اطاعت است؛ «اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم»؛اطاعت رسول و اطاعت اولى‌الامر. اين، در عمل است. در ميدان عمل بايد اطاعت كرد، پيروى كرد.اما يك بحث سومى وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلكم عليه اجرا الّا المودّة فى القربى».اين مودت چيست ديگر؟ ولايتِ اينها را داشته باشيد، اطاعت هم از اينها بكنيد؛ مودت براى چيست؟ اين مودت، پشتوانه است. اگر اين مودت نباشد، همان بلائى بر سر امت اسلامى خواهد آمد كه در دورانهاى اول بر سر يك عده‌اى آمد كه همين مودت را كنار گذاشتند، بتدريج اطاعت و ولايت هم كنار گذاشته شد. بحث مودت خيلى مهم است. اين مودت، با اين ارتباطات عاطفى حاصل ميشود؛ ماجراى مصيبتهاى اينها را گفتن، يك جور ايجاد ارتباط عاطفى است؛ ماجراى مناقب اينها و فضائل اينها را گفتن، يك جور ديگر پيوند عاطفى است. بنابراين، اين عزادارى‌هائى كه انجام ميگيرد، اين گريه و زارى‌اى كه ميشود، اين تشريح حوادث عاشورا كه ميشود، اينها چيزهاى لازمى است. يك عده از موضع روشنفكرى نيايند بگويند آقا، اينها ديگر لازم نيست. نه، اينها لازم است؛ اينها تا آخر لازم است؛ همين كارهائى كه مردم ميكنند. البته يك شكل‌هاى بدى وجود دارد كه گفته‌ايم؛ مثل قمه زدن كه گفتيم اين ممنوع است، نبايد اين كار انجام بگيرد؛ اين، مايه‌ى دراز شدن زبان دشمنان عليه دوستان اهل‌بيت است. اما همين عزادارى متعارفى كه مردم ميكنند؛ دسته‌جات سينه‌زنى راه مى‌اندازند، عَلَم بلند ميكنند، اظهار محبت ميكنند، شعار مينويسند، ميخوانند، گريه ميكنند؛ اينها ارتباط عاطفى را روزبه‌روز بيشتر ميكند؛ اينها خيلى چيزهاى خوبى است. اين، اهميت تبليغ.
۲۲ /آذر/ ۱۳۸۸،بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون

يك علت اينكه امام بزرگوار ما يك كلمه‌اش در اين فضاى عظيم عمومى كشور، در شدت و محنت، در همه‌ى حالات اثر شگفت‌آورى ميگذاشت، معنويت او بود، صفاى باطن او بود، ارتباط و اتصال او به خدا بود، اشكهاى نيمه شب او بود. فرزند امام - مرحوم حاج سيد احمد - همان وقت در زمان حيات امام به من گفت: نيمه شب كه امام بلند ميشود، از بس گريه ميكند، اين دستمالهاى معمولى براى پاك كردن اشكش كفاف نميدهد؛ مجبور است اشك چشمش را با حوله پاك كند؛ اينقدر اشك ميريزد. آن مرد پولادين، آن مردى كه حوادث و لطماتى به سمت او سرازير ميشد كه يك ملت را تكان ميداد و او را تكان نميداد، آن مردى كه عظمت و هيمنه‌ى قدرتهاى جهانى در نظر او هيچ و پوچ بود، آن مرد در مقابل عظمت الهى، در حال دعا و استغاثه، آنجور اشك ميريخت. اينها خيلى قيمت دارد. اين فرصتها را قدر بدانيد.
۳ /آبان/ ۱۳۸۹،بيانات در ديدار طلاب غير ايرانى حوزه‌ى علميه‌ى قم‌

با اين كه امام رضوان اللَّه عليه از سابق هم اهل عبادت بود - ما شنيده بوديم و اطّلاع داشتيم - اما اين اواخر كه به پايان عمر خود نزديكتر مى شد، با اين كه انسان وقتى پير و خسته مى شود، همچنان كه همه كارهاى ديگر برايش سخت مى شود، نماز خواندن و عبادت كردن و دعا خواندن هم سخت مى گردد، و جوان همچنان كه ورزش را راحت مى كند، عبادت را هم راحت تر انجام مى دهد و نماز را هم راحت تر مى خواند - در عين حال پيرى و از كارافتادگى تضرّع و توجّه و اهتمام و گريه اش هم بيشتر مى شد و خداى متعال هم به همان نسبت، كارها را درست مى كرد و جور مى آورد.

۲ /شهریور/ ۱۳۷۶،بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار رئيس جمهور و هيأت وزيران به مناسبت آغاز هفته دولت

اساسا مادامي‌كه‌ ايمان‌، با محبت‌ و عشق‌ عميق‌ و رنگ‌ و بوي‌ پيوند عاطفي‌ همراه‌ نباشد، كارايي‌ لازم‌ را ندارد. محبت‌ است‌ كه‌ در مقام‌ عمل‌ و تحرك‌ ـ آن‌ هم‌ در حد بالا ـ به‌ ايمان‌ كارايي‌ مي‌بخشد. بدون‌ محبت‌ نمي‌شد ما نهضت‌ را به‌ پيش‌ ببريم‌. بالاترين‌ عنوان‌ محبت‌ ـ يعني‌ محبت‌ به‌ اهل‌ بيت‌ ـ در تفكر اسلامي‌، در اختيار ماست‌. اوج‌ اين‌ محبت‌، در مسأله‌ي‌ كربلا و عاشورا و حفظ يادگارهاي‌ گرانبهاي‌ فداكاري‌ مردان‌ خدا در آن‌ روز است‌ كه‌ براي‌ تاريخ‌ و فرهنگ‌ تشيع‌، به‌ يادگار گذاشته‌ شده‌ است‌.در آن‌ روزهايي‌ كه‌ مسايل‌ اسلامي‌، با ديدهاي‌ نو مطرح‌ مي‌شد و جاذبه‌هاي‌ خوبي‌ هم‌ داشت‌ و براي‌ كساني‌ كه‌ با دين‌ و اسلام‌ سر و كار زيادي‌ نداشتند، موضوع‌ مباركي‌ هم‌ بود و گرايشهاي‌ نو در تفكر اسلامي‌، چيز بدي‌ نبود ـ بلكه‌ براي‌ عالم‌ اسلام‌ و بخصوص‌ قشر جوان‌ ذخيره‌ محسوب‌ مي‌شد ـ يك‌ گرايش‌ شبه‌ روشنفكرانه‌ به‌وجود آمده‌ بود كه‌ ما بياييم‌ مسايل‌ ايماني‌ و اعتقادي‌ اسلام‌ را از مسايل‌ عاطفي‌ و احساسي‌ ـ از جمله‌ مسايل‌ مربوط به‌ عاشورا و روضه‌خوانيها و گريه‌ ـ جدا كنيم‌!! شايد بسياري‌ در آن‌ روزها بودند كه‌ با توجه‌ به‌ اين‌كه‌ در ماجراي‌ ذكر عاشورا و روايت‌ فداكاري‌ اباعبدالله‌ (عليه ‌الصلاة ‌و السلام‌) چيزهايي‌ وارد شده‌ بود و احيانا به‌ شكلهاي‌ تحريف‌آميزي‌ بيان‌ مي‌شد، اين‌ حرف‌ برايشان‌ مطلوب‌ و شيرين‌ بود و اين‌ گرايش‌ رشد مي‌كرد; ليكن‌ در صحنه‌ي‌ عمل‌، ما بوضوح‌ ديديم‌ كه‌ تا وقتي‌ اين‌ مسأله‌ از طرف‌ امام‌ بزرگوارمان‌، به‌ صورت‌ رسمي‌ و علني‌ و در چارچوب‌ قضاياي‌ عاشورا مطرح‌ نشد، هيچ‌ كار جدي‌ و واقعي‌ انجام‌ نگرفت‌.
۱۱ /مرداد/ ۱۳۶۸،ديدار علما، وعاظ و ائمه جماعت در آستانه فرارسيدن ماه محرم الحرام

ميگويند چرا ماتم و گريه و اشك را در بين مردم رواج ميدهيد؟ اين ماتم و اشك براى ماتم و اشك نيست، براى ارزشهاست. آنچه پشت سر اين عزاداريها، بر سر و سينه زدنها، اشك ريختنها وجود دارد، عزيزترين چيزهائى است كه در گنجينه ى بشريت ممكن است وجود داشته باشد؛ او همان ارزشهاى معنوىِ الهى است. اينها را ميخواهند نگه دارند كه حسين بن على مظهر اين ارزشها بود. يادِ آنهاست؛ زنده نگه داشتن آنهاست. و ملت اسلام اگر نام حسين را و ياد حسين را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد براى خود، از همه ى موانع و مشكلات عبور خواهد كرد. لذاست كه ما در انقلاب اسلامى، در نظام جمهورى اسلامى از صدر تا ذيل، همه - مردم، مسئولين، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما - بر روى مسئله ى امام حسين و مسئله ى عاشورا و همين عزاداريهاى مردمى، تكيه كردند و جا دارد. اين عزاداريها جنبه ى نمادين دارد، جنبه ى حقيقى هم دارد؛ دلها را نزديك ميكند، معارف را روشن ميكند.
۱۹ /دی/ ۱۳۸۶،بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم


آن حالتى را كه عرفاى ما پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال رياضت مى‌كشيدند، عبادت مى‌كردند، به تنشان سختى مى‌دادند، از شهوات و اهواءشان صرف‌نظر مى‌كردند، براى اين‌كه به آن حالت برسند، اين جوانِ يكشبه‌ى ما، اين ره پنجاه‌ساله و صدساله را در طول مدت چند صباحِ جبهه و قبل از جبهه مى‌پيمود و به آن حالت مى‌رسيد! اين يك نعمت معنوى است؛ اين شوخى نيست؛ اين را به هر كسى نمى‌دهند. شما خيال نكنيد كه آن گريه‌ها و آن توسلها و آن حالها آسان به كسى داده مى‌شود؛ نخير، كسانى زحمتها مى‌كشند، شايد به آن حالها برسند

۱۸ /بهمن/ ۱۳۷۰،سخنرانى در ديدار فرماندهان و جمعى از اعضاى سپاه پاسداران در سالروز ميلاد امام حسين(ع)

Reza-D;886553 نوشت:
یک سوال:
اگر به قول دوستان ، اشک ریختن همان معرفت است ، پس چرا اینجا امام خامنه ای می فرمایند هدف اصلی این است که "اشک" و "معرفت" با هم آمیخته بشود؟

اشک ارتباط با عالم معنا است ایشان گفتند که آن حالتى را كه عرفاى ما پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال رياضت مى‌كشيدند، عبادت مى‌كردند، به تنشان سختى مى‌دادند، از شهوات و اهواءشان صرف‌نظر مى‌كردند، براى اين‌كه به آن حالت برسند، اين جوانِ يكشبه‌ى ما، اين ره پنجاه‌ساله و صدساله را در طول مدت چند صباحِ جبهه و قبل از جبهه مى‌پيمود و به آن حالت مى‌رسيد! اين يك نعمت معنوى است؛ اين شوخى نيست؛ اين را به هر كسى نمى‌دهند. شما خيال نكنيد كه آن گريه‌ها و آن توسلها و آن حالها آسان به كسى داده مى‌شود؛ نخير، كسانى زحمتها مى‌كشند، شايد به آن حالها برسند.

این حالات گریه به تعبیر مقام معظم رهبری ره پنجاه ساله است که به این گریه ها و توسلها رسید و کار هر کسی نیست.

خود مقام معظم رهبری که عبارت را در مطلب بالا هم آوردیم فرمودند:
"در عين حال، معلوم هم نيست آنهايي که از لحاظ استدلال سطح بالاتري دارند، از لحاظ درجات معنوي هم، حتماً سطح بالاتري داشته باشند. نه؛ گاهي کساني که سطح استدلالي پايين تري دارند، اما جوشش عواطفشان بالاست، ارتباط و علقه شان با مبدأ غيبي بيشتر و محبتشان نسبت به پيغمبر، جوشانتر است و به درجات عاليتري مي رسند. قضيه اين گونه است"

همانطور که ایشان فرمودند همین گریه که از عواطف به تعبیر ایشان نشات می گیرد علقه فرد با عالم غیب را نشان می دهد و معلوم نیست که کسی که سطح استدلالی بالاتری دارد به مقام آن فرد برسد.

نقطه;886189 نوشت:

استاد بزرگوار، اذن گرفتن یعنی چی؟
در رانندگی همین که شما راهنما بزنید که نمی‌توانید فرمان را هم بچرخانید و خطتان را عوض کنید، ماشین بقلی باید به شما راه بدهد اگر در آن خط باشد، در قرآن هم آمده است که برای ورود به خانه‌ی پیامبرتان اذن بگیرید، معنایش این نیست که بگویید ای پیامبر آیا اذن ورود می‌دهی و بعد قبل از پاسخ دادن حضرت داخل در خانه‌اشان شویم ... اذن گرفتن نیاز به پاسخ گرفتن هم دارد ... شما کارشناس عرفان و اخلاق هستید و حتماً بهتر از من این مسائل را می‌دانید ... و آنچه که گفتم مضمون روایت است و مرحوم آیت‌الله بهجت به آن استناد فرموده‌اند ... برای حرم امام رضا علیه‌السلام (و شاید سایر ائمه‌ی هدی علیهم‌السلام؟) تحول قلبی را علامت اذن داده شدن و اشک آمدن از چشم را هم علامت اذن داده شدن برای ورود به حرم امام حسین علیه‌السلام معرفی می‌نمایند.

مستند این کلامتون چیه ؟
کدام روایت تحول قلبی را علامت اذن داده شدن و اشک آمدن از چشم را هم علامت اذن داده شدن برای ورود به حرم اهل بیت معرفی می‌نماید؟
یعنی اگر کسی اشک نداشت یعنی اذن دخول داده نشده ؟!


نقطه;886189 نوشت:

آیت الله بهجت:
بکاء برای سیدالشهدا علیه‌السلام ثوابش چیست؟! می‌توانیم برایش حدی که دیگر از آن بالاتر نیست بگوییم؟! حدی نیست که! به حدی است بکاء که [در روایت] می‌گوید همین‌که اشک مختصری آمد، اذن دخول سیدالشهدا است و چه‌بسا جاهای دیگر هم [بنا‌به] الغاء خصوصیت، همین باشد؛ «الدَّمْعَةُ عَلامَةُ الْاِذْنِ»؛ داخل بشو.

بر فرض قبول کلام مرحوم آیت الله بهجت بر مدعای شما، باز هم اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند. یعنی دلالتی ندارد که اگر کسی اشک نداشت، به او اذن داده نشده است.
این امور کمی مورد تامل است.

نقطه;886189 نوشت:
در گفت وگو با فرزند آیت‌الله العظمی بهجت مطرح شد:
پدرم می‌گفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که می‌خواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه می‌کنید و اذن دخول می‌گیرید. می‌گویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.
پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست.
پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن می‌شود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این عین عبارت آقاست.

این کلام هم به مانند مورد قبل است یعنی اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند. یعنی دلالتی ندارد که اگر کسی اشک نداشت، به او اذن داده نشده است.

نقطه;886189 نوشت:
این مباحث شاید رعایتشان در فقه واجب نباشد ولی نباید منکرشان شویم

ما نیز منکر این موارد نیستیم . معتقدیم این ها بیانگر فرد کمالی است و سبب نمی شود بگوییم اگر فردی اشک نداشت، اذن دخول ندارد.

نقطه;886189 نوشت:
... فقط برای یادآوری می‌گویم که شما کارشناس انجمن اخلاق و عرفان هستید ...


از یادآوری تون سپاسگزارم. بنده معتقدم نباید گرفتار افراط و تفریط شویم.
برخی از افراد به طور ارثی کمتر گریه می کنند و اشک می ریزند. اگر بنا به فرموده شما باشد این افراد در هیچ زیارتی اذن داده نمی شود. آیا واقعا می شود اطلاق کلام شما را پذیرفت؟
بر فرض این که این مستندی هم داشته باشد، حتی از کلام اهل بیت، اما در عین حال هم اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند کما این که قبلا هم گذشت ثانیا این روایات رو باید با سایر روایات کنار هم قرار داد و حکمی صادر کرد .

نقطه;886189 نوشت:
پس قهراً این کسانی که می‌گویند: این مداحی چیست؟ مصیبت‌خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست، این‌قدر احمق هستند که نمی‌فهمند این اشک طریقه تمام انبیا علیهم‌السلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوان‌الله، و مسئله دوستان خدا هم از همین باب است. محبت اینها هم اگر در فرح اینها و مصیبت و حزنشان اشک آورد، این هم همان‌طور است [مثل گریه برای شوق و خوف خداست]. دلیل خیلی است؛ اول اینکه همه انبیاء علیهم‌السلام از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟ انبیاء علیهم‌السلام کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیاء علیهم‌السلام را قبول دارد باید بکاء اینها را هم قبول داشته باشد. و همچنین [از ادله بر مطلب] این مسئله است که [در روایات] وارد شده و منصوص و ثابت است، در اذن دخول حرم سیدالشهدا علیه‌السلام که [شخص بگوید]: «ءاَدخل یا الله، ءاَدخل یا رسول الله، ءاَدخل...» و از تمام ائمه علیهم‌السلام استیذان می‌شود. (بعد در ادامه روایت هست که): «فإن دمعت عینک، فتلک علامة الإذن» اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این اشک چشم، به اعلی علّیین مربوط است. اما کیست که این مطلب را بفهمد، کیست که عاقل باشد؟!
اما نادان‌ها می‌گویند: اشک چیست ـ نعوذبالله ـ خرافات است، اینها چیست؟! این اشک چشم، به آن بالا مربوط است. عمل «امّ‌داوود» آن‌قدر مفصّل است که از ظهر تا غروب، بعضی‌ها آن را تمام نمی‌توانند بکنند [در آن نقل شده] که در سجده آخر آن، سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد، علامت این است که دعایت مستجاب شده است. عجب شما می‌گویید این اشک هیچ کاره است؟! نخیر این اشتباه محض است، این اشک به اعلی علیین مربوط است، از آنجا استیذان می‌کند، از آنجا استجابت دعا می‌کند.
به‌سوی محبوب، ص۱۲۴

قبلا هم عرض کرده ام بین موضوعات خلط نکنید :
این که عده ای می خواهند یا مغالطه ارزش اشک بر مصایب اهل بیت و مجلس توسل و روضه و عزاداری در عزای اولیای الهی را خدشه دار کنند، موضوع دیگری است که در محل خود بارها و بارها پاسخ داده شده است. ما با این بخش موضوع کاری نداریم و برای ما هم از مسلمات است که اینها از شعائر الهی است.
عرض بنده این است که اینها هم دال بر این است که اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند یعنی اگر کسی اعمال ام داوود رو انجام داد و ولی اشک نداشت از او نمی پذیرند؟ دعایش مستجاب نمی شود؟
عجب است از شما که به این همه مواردی که نقل می کنید مطلع اید اما به جنبه های دیگرش توجه ندارید. قطعا مرحوم آیت الله بهجت هم نظر به یک جنبه این موارد رو فرموده اند. نمی شود به این ملتزم شد که اگر کسی در دعا اشک نداشت، دعایش مقبول نیست و به اجابت نمی رسد.
کاربر گرامی؛ با توجه به فرمایشات شما باید گفت کسی که اشک نداشت، مبغوض درگاه الهی است نه دعایش مستجاب است و نه زیارتش مقبول و نه اذنی برای زیارت به او داده شده است.

این سخن تمام نیست زیرا :
گريه نکردن چند دليل مي تواند داشته باشد. از جمله آنها عامل وراثت است:
انسان ها در در استعدادها عواطف و روحيات متفاوتند . بيش تر تفاوت ها ناشي از شرايط و زمينه ها و امکانات متفاوتي است که افراد در آن پرورش يافته اند. بعضى به خاطر عامل توارث، کم تر مي توانند گريه کنند. بارها ديده شده است اين گونه افراد حتى در فوت عزيزان شان آن گونه که بعضى واکنش نشان مى دهند متأثر نمى شوند. بعضي هم راحت گريه مي کنند و هم راحت مي خندند. بعضي نمي توانند به آساني بخندند و به سختي گريه مي کنند.

حال اگر کسی این گونه بود باید بگوییم اذن دخول برا یحرم های مشرفه را ندارد؟!
دعایش مقبول نیست؟!
خود بنده افراد مومنی را سراغ دارم که واقعا اهل ایمان و نماز شب و هزاران رعایتی هستند که ممکن است مدعیان دین داری آنها را نداشته باشند اما در زیارات اشک ندارد. یا موقع دعا همین طور. اون وقت این فرد دعایش مستجاب نیست؟! و یا زیارتش بدون اذن دخول است ؟!
نمی شود به این لوازم ملتزم شد.

یکتای بی همتا;886191 نوشت:
برادر محترم چه چیزی بدون عمل کافی نیست؟ مگر گریه بر امام حسین خودش عمل نیست؟ عمل که هیچ مگر افضل اعمال نیست؟ شخصی ممکن است به واسطه گریه بر امام حسین که افضل اعمال است مستحق شفاعت در روز قیامت باشد این چه استبعادی دارد؟ چه استبعادی دارد که گریه بر امام حسین این لیاقت را در شخص ایجاد کند که موجب شفیع شدن اهل بیت برای او شود؟
حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمود:«لکی شیء ثواب إلاّ الدمعة فینا»
یعنی: (هر عبادتی را ثوابی است محدود و محصور، مگر گریه بر مصیبت ما)، یعنی: ثواب گریستن در مصیبت ما حدّ و اندازه ای ندارد و نهایتی برای آن نیست. پس مستفاد از این حدیث این است که گریستن در مصیبت آل محمد، مستثناء از سایر عبادات است در اجر و ثواب. پس شکی نیست که بالاتر ازاین، مرتبه ای نیست و گریستن در آن افضل تمام عبادات است.
نتیجه اعمال صالحه و طاعات و عبادات شرعیة، رسیدن به مرتبه کمال ترقی و ارتقاء مقام است که آن تقرب به خدا است،‌ به بالاترین درجات قرب و رسیدن به درجات عالیه اشخاص صالح با تقوی و مؤمنین کامل ایمان، و در همه عبادات و طاعات و اعمال صالح، گریستن در مصیبت حضرت ابی عبدالله حسین(ع) است که نزدیکترین وسیله است برای رساندن بنده به مقام قرب الهی و درجات عالیه ای که مافوق آن از تصور بشری خارج باشد، چنانچه حضرت امیرمؤمنان(ع) بنابر خبری که سابقاً ذکر شد فرموده:
«گریه کننده بر حسین از ما خانواده رسالت است».(بحارالأنوار، ج 44، ص 234)
و حضرت صادق(ع) فرموده:
«برادر من است».
حضرت رضا(ع) فرموده:
«با ما محشور می شود و در زمره ما خواهد بود و در روز قیامت در سایه عرش الهی همنشین و هم صحبت با حضرت حسین(ع) باشد در بهشت».(بحارالأنوار، ج 44، ص 292)
و حضرت خاتم النبیاء(ص) فرموده:
«دست گریه کنندگان بر حسین را می گیرم، و با هم داخل بهشت می شویم».(همان)
و حضرت مجتبی(ع) فرموده که:
«داخل بهشت نمی شوم مگر با آنها»
و خود حسین(ع) فرموده:
«اگر آنها را پیشتر از خود داخل بهشت نبینم،‌ داخل آن نمی شوم پیش از آنها».
و در حالی که داخل بهشت باشند، تمام اهل بهشت از انبیاء و مرسلین و اولیاء و صالحین و شهداء و صدّیقین و ابرار و مؤمنین، هر یک از آنها در درجه و مقام و منزلت خود خواهند، مگر گریه کنندگان بر حسین(ع) که در درجات پیغمبر(ص) و ائمه طاهرین می باشند و با ایشان می نشینند و با هم غذا می خورند و صحبت می کنند و با اهل بیت طهارت و عصمت معاشرت می نمایند

برادر مطالعه کننده و خواننده، حال پیش عقل و وجدان خودت فکر کن و انصاف بده، کدام عمل از گریستن بر حسین افضل و کدام طاعت و عبادت از این بالاتر باشد؟
امّا با کمال تأسف، که منتحلین به تشیع یا از روی جهالت و نادانی یا از راه عناد و دشمنی یا آلت دست دشمنان خارجی و داخلی شدن و غیر اینها در عصر حاضر، فضلا از طبقه عوام، بعضی از آنهائی که خود را از خواص می دانند، همت خود را بر این مصروف داشته و می دارند که اساس تعزیه داری و گریستن بر حضرت سیّدالشهداء(ع) که پایه اسلام و دین، از بعد شهادت آن حضرت بر روی آن استوار بوده و رکن رکین ایمان است، از میان برداشته شود، که اگر این رکن بزرگ برداشته شود، دفتر اسلام و دین و شریعت و قرآن در هم پیچیده و بر چیده خواهد شد. خلاصه زبان طعن و انتقادشان راجع به تشکیل مجالس عزاداری و گریستن بر حضرت سیدالشهداء دراز است. موضع گریستن و عزاداری برای آن بزرگوار، امری است بسیار بزرگ.


خلط بین مباحث نفرمایید .

دو بحث داریم :
اول این که برپایی تعزیت برای اهل بیت از شعائر الهی است و کسی منکر این نیست که احیای امر الهی به احیای شعائر است.

دوم این که محبت باید با عمل همراه شود.

آن چه مطرح فرموده اید، در خصوص مورد بحث اول است که با آن اختلاف نظری نداریم. هدف از مرثيه خواني درجلسات، توسل به اهل بيت است که مورد سفارش ائمه معصومين نيزمي باشد احیای امر الهی است لکن:

اولا: بزرگداشت هدف اهل بيت و يادآوري فضايل و رشادت و کمال و جانبازي ايشان در راه حق و دفاع از دين خدا و مبارزه با کج روي و بي عدالتي و ظلم مي باشد، که مي تواند در غالب مدح اهل بيت - و نه مرثيه خواني - هم محقق شود .
ثانیا:
البته اگر مي بينيد در بيش تر جلسات ، بيان فضايل و کمالات و سخنان ارزنده و نوراني و راهگشاي اهل بيت با اشک و گريه همراه است ،به جهت آن است که گريه و عزاداري بر ايشان از بهترين کارها است و فلسفه‏ هاي سازنده و تربيتي متعددي دارد، از جمله:
1- توجه به هدف قيام امام حسين که احياي ارزش‏هاي ديني و جلوگيري از انحراف بود.
2- زنده داشتن ياد و تاريخ پرشکوه نهضت حسيني،
3- الهام بخش روح انقلابي و ستم ستيزي،
4- پيوند عميق عاطفي بين امت و الگوهاي راستين،
5- برپايي مجالس ديني در سطح وسيع و آشنا شدن توده‏ها با معارف ديني،
6- پالايش روح و تزکيه نفس ،
7- اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و...

آیا اشک داشتن بدون عمل به اوامر محبوب، می تواند آثار فوق را داشته باشد؟

یکتای بی همتا;886191 نوشت:
امّا با کمال تأسف، که منتحلین به تشیع یا از روی جهالت و نادانی یا از راه عناد و دشمنی یا آلت دست دشمنان خارجی و داخلی شدن و غیر اینها در عصر حاضر، فضلا از طبقه عوام، بعضی از آنهائی که خود را از خواص می دانند، همت خود را بر این مصروف داشته و می دارند که اساس تعزیه داری و گریستن بر حضرت سیّدالشهداء(ع) که پایه اسلام و دین، از بعد شهادت آن حضرت بر روی آن استوار بوده و رکن رکین ایمان است، از میان برداشته شود، که اگر این رکن بزرگ برداشته شود، دفتر اسلام و دین و شریعت و قرآن در هم پیچیده و بر چیده خواهد شد. خلاصه زبان طعن و انتقادشان راجع به تشکیل مجالس عزاداری و گریستن بر حضرت سیدالشهداء دراز است. موضع گریستن و عزاداری برای آن بزرگوار، امری است بسیار بزرگ.

تذکرات هم مسلکان خود بر پرهیز از افراط و تفریط و خلط در پذیرفتن معنای مخالفت با برگزاری مجالس انس و محافل اشک نگیرید. بحث را گم نکنید. تکلیف معاندان و مخالفان روشن است. آن در فرموده ای همه در بیان ارزش گریه و اشک بر مصایب اهل بیت است.اینها را ما نیز قبول داریم. عنوان تاپیک را دقت کنید. منظور نوع عزاداری های خارج از عرف است.

یکتای بی همتا;886191 نوشت:
امّا با کمال تأسف، که منتحلین به تشیع یا از روی جهالت و نادانی یا از راه عناد و دشمنی یا آلت دست دشمنان خارجی و داخلی شدن و غیر اینها در عصر حاضر، فضلا از طبقه عوام، بعضی از آنهائی که خود را از خواص می دانند، همت خود را بر این مصروف داشته و می دارند که اساس تعزیه داری و گریستن بر حضرت سیّدالشهداء(ع) که پایه اسلام و دین، از بعد شهادت آن حضرت بر روی آن استوار بوده و رکن رکین ایمان است، از میان برداشته شود، که اگر این رکن بزرگ برداشته شود، دفتر اسلام و دین و شریعت و قرآن در هم پیچیده و بر چیده خواهد شد. خلاصه زبان طعن و انتقادشان راجع به تشکیل مجالس عزاداری و گریستن بر حضرت سیدالشهداء دراز است. موضع گریستن و عزاداری برای آن بزرگوار، امری است بسیار بزرگ.

یکتای بی همتا;886191 نوشت:
رادر محترم چه چیزی بدون عمل کافی نیست؟ مگر گریه بر امام حسین خودش عمل نیست؟ عمل که هیچ مگر افضل اعمال نیست؟ شخصی ممکن است به واسطه گریه بر امام حسین که افضل اعمال است مستحق شفاعت در روز قیامت باشد این چه استبعادی دارد؟ چه استبعادی دارد که گریه بر امام حسین این لیاقت را در شخص ایجاد کند که موجب شفیع شدن اهل بیت برای او شود؟

تذکرات هم مسلکان خود بر پرهیز از افراط و تفریط و خلط در پذیرفتن معنای مخالفت با برگزاری مجالس انس و محافل اشک نگیرید. بحث را گم نکنید. تکلیف معاندان و مخالفان روشن است. آن در فرموده ای همه در بیان ارزش گریه و اشک بر مصایب اهل بیت است.اینها را ما نیز قبول داریم.
نه من و نه هیچ محب دیگری با آن چه می فرمایید مشکل ندارد و با شما اختلاف نظر ندارد. در این که اصل توسلات و بیان سیره علمی و عملی اهل بیت موجب بقاء دین است ما نیز با شما موافقیم. بلکه بحث بر رفتارهای ناشایست و نوع عزاداری هایی است که مایه وهن شیعه است. به عنوان تاپیک را دقت کنید. منظور نوع عزاداری های خارج از عرف است.

یکتای بی همتا;886193 نوشت:
محمد بن ابو عمیر از محدثان قابل اعتماد می­باشد که بنا بر تصریح رجال شناسی مثل کشی حدیث ضعیف نقل نکرده است این محدث نقل می­کند: قال موسی بن جعفر (علیه السلام): «لا یخلدون الله فی النار الا اهل الکفر و الجهود و اهل الضلال و الشرک»؛ پروردگار در آتش نگه نمی‌دارد مگر آن‌هایی را که منکر حق و کافرند هستند.
مشرک در جهنم به‌طور دائمی می­ماند و افرادی که مومن هستند و از گناهان کبیره دوری کرده­ اند، بدون حساب وارد بهشت می­شوند؛ چراکه خداوند به رحمت خود از گناهان صغیره آن‌ها گذشت می­کند و اثر تقوا گناهان صغیره را از بین می­برد، این افراد هم مومن هستند و هم تقوای الهی را در پیش گرفته­ اند.

ابن ابو عمیر می­گوید که من از این صحبت متعجب شدم که چطور خداوند گناهان صغیره را می­بخشد و امام در پاسخ آیه 31 سوره مبارکه نساء را تلاوت فرمود: ﴿إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا﴾
او از امام پرسید: اگر خداوند گناهان صغیره را می­بخشد پس شفاعت چه جایگاهی دارد؟ حضرت در پاسخ از حضرت علی (علیه السلام) نقل می­کند که فرموده است: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)شنیدم که میفرمود:«انما شفاعتى لاهل الكبائر من امتى فاما المحسنون فما عليهم من سبيل»: شفاعت من شامل کسانی می‌شود که مرتکب گناه کبیره شده­ اند؛ شفاعت برای گناهان کبیره است که اثر گناه کبیره با شفاعت از بین می­رود. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می­فرماید:اگر کسی گناه کبیره نداشته باشد، گناهان صغیره نیاز به شفاعت ندارد؛ چراکه خداوند گناهان صغیره این انسان را می­ آمرزد. پیامبر در این روایت فرموده است که عذاب جهنم به محسنین از امت من راه ندارد و آن‌ها اهل سعادت هستند.محسنین کسانی هستند که از روی اختیار گناه کبیره را ترک کنند. از این روایت برداشت می­شود کسانی که گناه کبیره را ترک کرده و تنها مرتکب گناه صغیره شده باشند، داخل در محسنین هستند که آمرزیده میشوند و احتیاج به شفاعت ندارند.

هیچ‌کس نمی­تواند مدعی شود که نه گناه کبیره انجام داده و نه گناه صغیره، مگر این‌که معصوم باشد و یا جزء افرادی باشد که پس از ریاضت ­های شرعی به مقام بندگان مخلَص رسیده است.گناهان کبیره حدود 70 گناه میباشد،حال اگر کسی گناهان کبیره را ترک کند و گاهی مرتکب گناه صغیره شود، برنامه­اش در روز قیامت پاک است، این مطلب مسئله مسلّم است و هیچ حدیث دیگری در خلاف آن یافت نمی­شود.

در این پست شما هم از یک بعد به این موضوع نگاه شده است و آن هم بحث شفاعت است. بنده قبلا هم عرض کرده ام که بحث شفاعت اعتقادی است و باید در تاپیک جداگانه ای درباره این موضوع با کارشناسی کارشناس حوزه اعتقادات بحث شود لذا ورود به این بحث نخواهیم داشت. در عین حال باید بدانید:

طبق آیات قرآن، هر کسی مورد شفاعت واقع نمی‌شود، بلکه کسی را می‌توان شفاعت کرد که شرایط حداقلی‌ای را داشته باشد، از جمله :

۱. دینداری و رضایت خدا از بندگان (1)

۲. استغفار و توبه به سوی خداوند (2)

از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال هر کسی سودی نمی بخشد. آیا می توان به صورت مطلق گفت اگر کسی گناهان کبیره را ترک کند و گاهی مرتکب گناه صغیره شود، بدون این که توبه کند، برنامه ­اش در روز قیامت پاک است.

پی نوشت ها :
1. التوحید، صدوق، ص ۴۰۸، ح ۶؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۲۴، ح ۵۰
2. الکشاف، ج ۱، ص ۵۲۸؛ مجمع البیان، ج ۳- ۴، ص ۱۰۵

نقطه;886194 نوشت:
استاد گرامی، کتاب‌هایی داریم مثل سؤالات شما و پاسخ‌های حضرت علامه طباطبایی، کسی که آن را بخواند می‌داند که دارد نظرات شخصی حضرت علامه را می‌خواند و شاید بزرگواران دیگر نظرات دیگری داشته باشند، ولی سایت اسک‌دین سایتی است که در آن به دنبال پاسخ دین هستند و نه یک شخص خاص، چه آن شخص خاص یکی یا تعدادی از علمای بزرگمان باشد و چه نظر شخصی یک یا تعدادی کارشناس باشد ... در ثانی اگر از نظر فقهی این کار حرام نباشد آیا مجاز هستیم که با نگاه بالا به پایین به کسانی که مرتکب آن می‌شوند نگاه کنیم؟

منظور از نظر بنده؛ نظر شخصی نبود؛ بلکه نظر کارشناس اخلاق بود. از نظر دین هر کاری که مایه وهن دین باشد اشکال دارد. بر فرض این که فقهی هم اشکال نداشته باشد، از نظر اخلاقی اشکال دارد. چون اخلاق یک پله بالاتر است. به این معنا که یک کارممکنه شرعا مجاز باشه اما از نظر اخلاقی بهتره ترک شود.
از نظر فقهی هم قبلا فرموده اند
شایسته است عزاداری به شیوه مرسوم و سنتی برگزار گردد.
در مباحثه علمی هیچ نگاه نگاه بالا به پائین و بالعکس مد نظر نیست. در غیر این صورت بحث علمی است جدل است. اعاذناالله من شرور انفسنا.

نقطه;886194 نوشت:
یعنی شما و دوستان دیگر و حتی خودم که عزاداری‌امان مطابق نظر جمعی دوستان در این تاپیک است و اشک‌هایمان ان شاء الله از روی محبت است دیگر معصوم از گناه هستیم و در عمل موبه‌مو از اهل بیت علیهم‌السلام تبعیت می‌کنیم؟ شاید روش ما هم درست نیست و عزاداری باید کلاً طور دیگری باشد؟ نظر شما چیست؟ اگر عزاداری‌امان مشکلی نداشته باشد شاید مشکل آن‌ها هم از عزاداری‌اشان نباشد ... استاندارد دو گانه که نباید داشت ...

عرض بنده ناظر به کمال گرایی نبود. کسی ادعا نکرد که همه شیعیان و از جمله من و شما، معصومیم. بحث بر اینه که سعی کنیم در کنار اشک ها و عزاداری ها عمل هم داشته باشیم چرا که همانگونه که سابقا هم عرض شد :

نسیم رحمت;887014 نوشت:
در بيش تر جلسات ، بيان فضايل و کمالات و سخنان ارزنده و نوراني و راهگشاي اهل بيت با اشک و گريه همراه است ،به جهت آن است که گريه و عزاداري بر ايشان از بهترين کارها است و فلسفه‏ هاي سازنده و تربيتي متعددي دارد، از جمله:
1- توجه به هدف قيام امام حسين که احياي ارزش‏هاي ديني و جلوگيري از انحراف بود.
2- زنده داشتن ياد و تاريخ پرشکوه نهضت حسيني،
3- الهام بخش روح انقلابي و ستم ستيزي،
4- پيوند عميق عاطفي بين امت و الگوهاي راستين،
5- برپايي مجالس ديني در سطح وسيع و آشنا شدن توده‏ها با معارف ديني،
6- پالايش روح و تزکيه نفس ،
7- اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و...

نقطه;886194 نوشت:
اولاً بفرمایید الأعمال بالنیات چه می‌شود


یکی از چیزهایی که در روایات مورد تأکید قرار گرفته است نیت است و در این رابطه روایات متعددی وارد شده در روایتی پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات» (1) به درستی که اعمال و کارهای انسان به نیتها وابسطه است.
نیت در فرهنگ اسلام، جان عمل است، و خلوص نیت شرط صحت عبادات می باشد. یکی از تفاوتهای اساسی میان قوانین الهی و قوانین بشری، نیت است. قوانین الهی دو بعدی است؛ یعنی هم به حسن عمل کار دارد و هم به حسن فاعل و تکامل معنوی وی. (2) یعنی اینکه هم کار باید کار خوبی باشد و هم فاعل نیت خیر داشته باشد. در معارف اسلامی، هر کار یا قصد و نیّتی که ما را به خدا نزدیک کند و رضایت و خشنودی و قرب الهی را در برداشته باشد، خوب و پسندیده است و با فلسفه حیات و هدف نهایی آفرینش همگرایی دارد. پس عملی خوب است که هم از «حسن فاعلی» برخوردار باشد و هم دارای «حُسن فعلی» باشد، یعنی هم فاعل هدفش از انجام کار جلب رضایت خدا و خالص برای او باشد (حسن فاعلی) و هم کار را از جهت کمیت و کیفیت و زمان و مکان و شیوه به گونه‌ای انجام دهد که خدا می‌خواهد (حسن فعلی).
بنابر این اگر انسان به خاطر رضای خداوند، در نماز جماعت شرکت کند؛ این عمل هم از حسن فاعلی برخوردار است و هم از حسن فعلی؛ و یا اگر نیت شرکت در نماز را داشته باشد. ولی به خاطر موانعی نتواند در نماز شرکت کند. چون دارای حسن فاعلی بوده؛ در روایات وارد شده که خداوند به این شخص از باب تفضل و کرم خودش ثواب نماز جماعت را عنایت می کند. در مقابل اگر شخصی یک لیوان آب را به نیت اینکه شراب است بخورد چنین شخصی اگر چه قبح فعلی را انجام نداده یعنی کار قبیحی انجام نداده، ولی قبح فاعلی داشته، یعنی اینکه با این کار سوء باطن خود را نشان داده است. اگرچه در این مورد نیز خداوند به خاطر تفضل و کرم خودش او را عقاب نمی کند و حدّی بر او نیست. چرا که در واقع این شخص شرابی ننوشیده است. به طور کلی نیت گناه تا زمانی که منجر به انجام آن گناه نشود برای انسان عقابی نیست؛ در مقابل اگر انسان نیت کار خوب داشته باشد و موفق نشود آن کار را انجام دهد برای او ثوابی در نظر گرفته می شود و این به خاطر لطف و تفضل خداوند نسبت به بندگانش می باشد. بنابر این روح اعمال وابسته به نیات افراد است. ولی مادامی که انسان گناهی را مرتکب نشده باشد عقابی برای او نیست اگر چه نیت آن گناه را داشته باشد و این به خاطر لطف خداوند به بندگانش است. ولی نکته ای که نباید از آن غفلت نمود این است که این سخن بدین معنی نیست که انسان نیت و فکر گناه را در سر بپروراند چرا که در روایات وارد شده که نیت و فکر گناه نیز در زندگی انسان تأثیر گذار است. حضرت علی (ع) در روایتی می فرمایند: «من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها» كسى كه زياد درباره گناهان بينديشد، گناهان او را به به طرف خود بكشانند. (3)چرا که فکر و نیت گناه زمینه ساز انجام گناه است و انسان را به طرف گناه می کشاند. بنا بر این نیت با توضیحی که ذکر شد ملاک و معیار می باشد؛ ولی در جایی که منجر به انجام گناه نباشد از باب لطف خداوند عقاب ندارد.

پی نوشت ها :
1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج67، ص 211.
2. مرتضی مطهری، عدل الهی، تهران، صدرا، چاپ دوم، 1361هش،ص 326.
3. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم ، دار الحدیث، ج9، حدیث 16394.

نقطه;886194 نوشت:
حالا اگر از ابتدای تاپیک را ملاحظه بفرمایید می‌بینند که ما در این تاپیک از اعمال حرام در حین عزاداری دفاع نکرده‌ایم و فقط معترض هستیم که اگر کاری حلال باشد و حرام نباشد، ولو اینکه شما نپسندید و یا حتی مکروه هم باشد، ولی چون حرام نیست انجام دادنش عصیان نیست و در نتیجه همچنان طبق الاعمال بالنیات قابل توضیح است و می‌تواند منجر به محبت هم بشود ... اینکه بعد از مراسم آن وقت شخص چقدر گناهکار باشد و چقدر درستکار باشد فکر نکنم خیلی بین دو گروهی که عزاداری‌های متفاوتی دارند فرق چندانی بکند، یک نفر برود آمار بگیرد تا بحث اینجا هم به جای یک بحث احساسی یک بحث علمی بشود ... مگرنه که فقط بگویند کسانی که اینطور عزاداری می‌کنند در بیرون مجلس بیشتر اهل فسق و فجور هستند و ما هم معصوم از خطاییم ... واضح است که این یک بحث احساسی است و از دوستان اهل فضل چنین بحث‌هایی بعید است، شما که دیگر کارشناس هستید و مورد تأیید حوزه‌ی علمیه‌ی قم هم هستید ...


1. بنا بر این است که این جا نظر شخصی نباشد. همین گونه هم بوده. از نظر اخلاق اسلامی، در ملاء عام و در منظر همه ی افراد، عزاداری که خلاف عرف باشد و عموم شیعیان معتئل آن ار نپذیرند و به نظر بزرگان شیعه این گوه موارد مایه وهم دین باشد، پسندیده نیست و لو این که از نظر فقهی حرام و یا مکروه نباشد.
2. عزاداری هر چه اثر بیشتری در زندگی فرد داشته باشد معلوم است موثر تر بوده است و به همین میزان تناسب ارتقا می یابد و یا این که انحطاط می یابد.

نقطه;886194 نوشت:
بحث ما مگر سر این است که شخصی بیرون عزاداری چگونه عمل می‌کند؟
بحث بر سر محتوای خود عزاداری‌هاست ...
اگر محتوای آن‌ها حرام نباشد، ولو اینکه شما و سایر دوستان خیلی آن‌ها را نپسندید دلیل نمی‌شود کسی بگوید که به جای اینطور عزاداری کردن برو و به حرف اهل بیت علیهم‌السلام در بیرون مجلس عمل کن ... خوب این مطلب را باید به همه گفت، چه آن‌ها که اینطور عزاداری می‌کنند و چه آن‌ها که آنطور عزاداری می‌کنند ... اگر کار حرامی انجام شد در این تاپیک همه متفق‌القول هستند که این کارشان نمی‌تواند از سر تقوا و محبت باشد ... امیدوارم لطف کنید و مانع از تکرار سیاه‌نمایی‌هایی که تا قبل از حضور فعال شما در تاپیک وجود داشت شده و ما را مدافع اعمال حرام شرعی در عزاداری‌های خاص در نظر نگیرید ...


این که بارها عرض شده بین مباحث خلط می شود به همین خاطر است:
بحث تاپیک بر سر این است که این نوع عزاداری های درست است یا نه ؟ هم حکم شرعی و هم حکم اخلاقی آن بیان شده است.
کاری هم به عمل فرد نداشته ایم. عرض شده که عزاداری به دور از افراط و تفریط و به شکل درست انجام شود تا اثر خود را داشته باشد.
بنده هیچ گاه شما رو مدافع اعمال حرام شرعی در عزاداری‌های خاص در نظر نداشته و ندارم.

کل عرض ما در این تاپیک :
ـ پرهیز از افراط و تفریط
ـ پرهیز از بدبینی و سوء نظر
ـ پرهیز از برداشت های غلط از دین
ـ سعی در یک رنگ کردن اعتقاد و رعمال و رفتار
ـ عزاداری بر اساس فلسفه برقراری محافل انس و توسل
و......

خدا رحمت کند پدر و مادر جناب "نسیم رحمت" را . آقا این بحث را تمام کردید خدا خیرتان بدهد. فصل الخطاب را کارشناس محترم فرمودند، سایر بزرگواران صلوات بفرستند و بحث را تمام کنند.

یکتای بی همتا;886646 نوشت:
گريه
سلام
نمي دانم چرا شما و جناب نقطه حرفهايي را از ما نقد مي كنيد كه نگفته ايم!!!!

به اندازهء يك كتاب قلم فرسايي فرموديد و در مدح گريه و اشك مطلب نوشتيد. خب مگر كسي اينجا منكر ارزش اشك شده؟!
شما يك نقل قول از من بياوريد كه گفته باشم گريه براي امام حسين(ع) خوب نيست يا كم ارزش است يا نبايد گريه كرد و امثال اينها
حتي در مطالب ساير دوستان مثل جناب "مسعود" يا سايرين هم من نديدم كسي منكر ارزش عزاداري شده باشد
جالب اينكه در تمام اين مطالب بسيار زيادي كه نوشتيد ، هيچكدام نقض حرف بنده نبود!

یکتای بی همتا;886646 نوشت:
برخی از افراد مغرض در برخی شبکه های ماهواره ای این سخن آیت الله خامنه ای را با یکی از سخنرانی های آیت الله وحید خراسانی که به روایت صحیح امام جعفر صادق مبنی بر استحباب بلند گریه کردن بر اباعبد الله استناد می کنند قرار می دهند که مثلا دو مرجع تقلید شیعه اختلاف دارند درباره بلند گریه کردن یا آرام گریه کردن بر امام حسین.
در حالی که اختلافی نیست
فكر ميكنم خودتان هم متوجه نشديد با پاسخ هايي كه سعي داشتيد به من بدهيد ، دقيقاً عمل اين مغرضان را تاييد كرده ايد! (ناخواسته)

من بيانات رهبري را در اينجا نوشتم
و شما براي رد نظر من (نه نظر رهبري) ، دقيقاً همان حرفهايي را گفتيد كه آيت الله وحيد گفته اند!

خب برادر عزيز ، وقتي فرمايش اين دو بزرگوار با يكديگر قابل جمع است ، معنايش اين است كه نظر من و پاسخهايي كه شما به منظور رد نظر من فرموديد نيز با هم قابل جمع هستند!

به اين شكل:
شيطنتي كه مغرضان در معارض نشان دادن سخن دو مرجع تقليد انجام داده اند اين بوده كه مي خواستند نشان بدهند امام خامنه اي گفته آهسته گريه كنيد و آيت الله وحيد حرف ايشان را رد كرده. درحاليكه اولاً اين دو صحبت از اين دو بزرگوار با اختلافي حدوداً سه ساله انجام شده و حتي صحبت آيت الله وحيد مقدم بوده! ثانياً ، امام خامنه اي نفرمودند:"لزومي ندارد بلند گريه كنيد"
، بلكه فرمودند:
"لزومي ندارد كسي را به گريهء بلند وادار كنيد". اين دو جمله با يكديگر خيلي متفاوت است. آنچه كه آيت الله وحيد آن را نقد كردند كلام كساني بود كه ميگويند "اي مردم آهسته گريه كنيد". در واقع خطاب آيت الله خامنه اي به مداحان بود و كساني كه از ديگران انتظار گريهء بلند را دارند. اما نقد آيت الله وحيد خطاب به كساني بود كه ميگويند خودتان نبايد بلند گريه كنيد

درست مثل يكي ديگر از بيانات رهبري كه فرمودند لزومي ندارت در ادارات كارمندان را ملزم به نماز جماعت كنيد ، چون نماز جماعت مستحب است. خب حالا يك كسي بيايد و بگويد منظور رهبري اين بوده كه نماز جماعت چيز مهمي نيست. نخير! اينجا خطاب رهبري به مسئولين اداره است كه شما حق نداريد كسي را ملزم كنيد. و اين حرف منافاتي با اين ندارد كه ما "به خود افراد" بگوئيم نماز جماعت يكي از بزرگترين فضيلت هاست و سعي كنيد به انجامش اقدام كنيد

حالا برادر عزيز ، شما اگر نظرات بنده را دقيق مي خوانديد متوجه ميشديد نظر شخصي من دربارهء گريه براي امام حسين(ع) چيست. اين نقل قول از خودم در پست شماره

58 است:
Reza-D;885406 نوشت:
ما هم نگفتیم کسی که از شدت مصیبت امام حسین(ع) آتش به جانش بیفتد دیوانه است! (دیوانه به معنای بد)
اتفاقاً عقیدهء من این است که آن کسی که به امام حسین(ع) معرفت پیدا کند بیشتر از غم ایشان آتش می گیرد
سخت تر از داغ بریده شدن گلو ، این است که گلوی چه کسی بریده شده
به قول یکی از سخنران های فهیم ، اگر به وجود امام حسین(ع) معرفت پیدا کنیم ، همین که بگویند امام به سمت کوفه رفت
سر را به دیوار میکوبیم!
من اینها را می فهمم و حتی برایش تاپیکی زدم که اتفاقاً از سوی اکثر کاربران سوء برداشت شد!


اما برادر عزیز ، مشکل من شدت عزاداری نیست ، بلکه نوع عزاداری است
مثلاً اگر کسی از شدت ناراحتی برای مولا به سر و سینه اش بزند من نمی گویم کار غلطی کرده
اما کسی آرام نشسته و با تیغ پوست بدن خود را می کند. بله به این میگویم کار غلطی کرده!

پس حرف من همان حرف رهبري است كه هيچ منافاتي هم با ساير حرفهاي ايشان يا حرف آيت الله وحيد ندارد

نسیم رحمت;886998 نوشت:
مستند این کلامتون چیه ؟
کدام روایت تحول قلبی را علامت اذن داده شدن و اشک آمدن از چشم را هم علامت اذن داده شدن برای ورود به حرم اهل بیت معرفی می‌نماید؟
یعنی اگر کسی اشک نداشت یعنی اذن دخول داده نشده ؟!


نسیم رحمت;886999 نوشت:
بر فرض قبول کلام مرحوم آیت الله بهجت بر مدعای شما، باز هم اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند. یعنی دلالتی ندارد که اگر کسی اشک نداشت، به او اذن داده نشده است.
این امور کمی مورد تامل است.

نسیم رحمت;887000 نوشت:
این کلام هم به مانند مورد قبل است یعنی اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند. یعنی دلالتی ندارد که اگر کسی اشک نداشت، به او اذن داده نشده است.

نسیم رحمت;887007 نوشت:
بنده معتقدم نباید گرفتار افراط و تفریط شویم.
برخی از افراد به طور ارثی کمتر گریه می کنند و اشک می ریزند. اگر بنا به فرموده شما باشد این افراد در هیچ زیارتی اذن داده نمی شود. آیا واقعا می شود اطلاق کلام شما را پذیرفت؟
بر فرض این که این مستندی هم داشته باشد، حتی از کلام اهل بیت، اما در عین حال هم اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند کما این که قبلا هم گذشت ثانیا این روایات رو باید با سایر روایات کنار هم قرار داد و حکمی صادر کرد .

نسیم رحمت;887011 نوشت:
قبلا هم عرض کرده ام بین موضوعات خلط نکنید :
این که عده ای می خواهند یا مغالطه ارزش اشک بر مصایب اهل بیت و مجلس توسل و روضه و عزاداری در عزای اولیای الهی را خدشه دار کنند، موضوع دیگری است که در محل خود بارها و بارها پاسخ داده شده است. ما با این بخش موضوع کاری نداریم و برای ما هم از مسلمات است که اینها از شعائر الهی است.
عرض بنده این است که اینها هم دال بر این است که اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند یعنی اگر کسی اعمال ام داوود رو انجام داد و ولی اشک نداشت از او نمی پذیرند؟ دعایش مستجاب نمی شود؟
عجب است از شما که به این همه مواردی که نقل می کنید مطلع اید اما به جنبه های دیگرش توجه ندارید. قطعا مرحوم آیت الله بهجت هم نظر به یک جنبه این موارد رو فرموده اند. نمی شود به این ملتزم شد که اگر کسی در دعا اشک نداشت، دعایش مقبول نیست و به اجابت نمی رسد.
کاربر گرامی؛ با توجه به فرمایشات شما باید گفت کسی که اشک نداشت، مبغوض درگاه الهی است نه دعایش مستجاب است و نه زیارتش مقبول و نه اذنی برای زیارت به او داده شده است.
این سخن تمام نیست زیرا :
گريه نکردن چند دليل مي تواند داشته باشد. از جمله آنها عامل وراثت است:
انسان ها در در استعدادها عواطف و روحيات متفاوتند . بيش تر تفاوت ها ناشي از شرايط و زمينه ها و امکانات متفاوتي است که افراد در آن پرورش يافته اند. بعضى به خاطر عامل توارث، کم تر مي توانند گريه کنند. بارها ديده شده است اين گونه افراد حتى در فوت عزيزان شان آن گونه که بعضى واکنش نشان مى دهند متأثر نمى شوند. بعضي هم راحت گريه مي کنند و هم راحت مي خندند. بعضي نمي توانند به آساني بخندند و به سختي گريه مي کنند.
حال اگر کسی این گونه بود باید بگوییم اذن دخول برا یحرم های مشرفه را ندارد؟!
دعایش مقبول نیست؟!
خود بنده افراد مومنی را سراغ دارم که واقعا اهل ایمان و نماز شب و هزاران رعایتی هستند که ممکن است مدعیان دین داری آنها را نداشته باشند اما در زیارات اشک ندارد. یا موقع دعا همین طور. اون وقت این فرد دعایش مستجاب نیست؟! و یا زیارتش بدون اذن دخول است ؟!
نمی شود به این لوازم ملتزم شد.

جناب نسیم رحمت، بحث اشک به کل در این تاپیک یک بحث حاشیه‌ای است که در پی سؤال حاشیه‌ای جناب مسعود و سپس جناب مهرانت مطرح گشت و ما هم جوابی داده بودیم و گذشته بودیم اگر شما آن مطالب را در مورد اشک مطرح نمی‌فرمودید، پس ممنون می‌شوم مدام ما را به خلط موضوعات و مباحث متهم نگردانید ...
در مورد این مطالبی که فرمودید به ذکر مضمون دو روایت و یک نکته بسنده می‌کنم ...
اول آنچه که از امام صادق علیه‌السلام در کتاب شریف توحید مفضل نقل شده است ... حضرت از باب مثال برای نشان دادن حکمت و رأفت خداوند نسبت به بندگانش توضیح می‌دهند که اگر این قسمت بدن اینطور نبود چه می‌شد و چه مشکلاتی بر او عارض می‌گشت، مفضل رحمه‌الله عرض کرد که برخی خواهند گفت که خوب پس چرا برخی هستند که ناقص‌الخلقه هستند و خلاصه با این فرمایشات شما انگار که خداوند به ایشان رأفت و لطف کمتری داشته است و به فکرشان نبوده است، جوابی که حضرت در آنجا به مفضل دادند را من در پاسخ به استبعاد شما می‌گویم ... استثناء ضرری بر قاعده وارد نمی‌کند ... کسی که مشکل جسمی داشته باشد یا به هزار و یک دلیل دیگر اشک ریختنش سخت باشد به خودی خود قاعده‌ای را نقض نمی‌کند ... اگر چنان قاعده‌ای باشد که دیگر تمایلی ندارم پیرامون آن بحث کنم ... هر که خواست خودش تحقیق کند ...
دوم آنکه شخصی خدمت معصوم علیه‌السلام رسید که از شما اهل بیت روایتی شنیده‌ام که می‌خواهم بدانم درست است یا نه، فرمودند که بپرس، جواب داد که آیا شما فرموده‌اید که پیامبران به پشت می‌خوابند و مؤمنین به سمت راست و منافقین و کافران به سمت چپ یا چیزی شبیه به آن؟ پاسخ دادند که بله! پرسید که من چه کنم که محبت شما را دارم ولی جز به سمت چپ اگر بخوابم خوابم نمی‌برد؟ امام علیه‌السلام نفرمودند که پس تو منافقی، همچنین نفرمودند که اهمیتی ندارد و این فرمایشات ما را جدی نگیر و حالا ما یک چیزی گفته‌ایم، بلکه راه دیگری را مطرح کردند که از بیانش در اینجا معذورم ... این هم در تأیید حرف‌های شما از جهتی و در واقع سلوک علمای شیعه است و هم از جهتی مقابل نظرات شماست یا لااقل اینطور به نظر می‌رسد (چون ممکن است دست به توریه زده باشید و از نیتتان برای بیان آنچه گفتید مطلع نیستم) ... در هر صورت این مطلب را هم دیگر ادامه نمی‌دهم ...
نکته‌ی آخر هم اینکه ما منکر این نیستیم که همه در این تاپیک متفق هستند که اشک و عزاداری مهم است و با ارزش است، اختلافات از آنجایی بالا گرفت که اشک به عنوان یک مطلب فانتری که فقط بودنش ثواب دارد مطرح شد و تلویحاً فرمودید که اشک به خودی خود ارزشی از جهت پاک کردن گناهان و واجب کردن بهشت بر انسان ندارد ... جواب‌هایی که به شما و سایر دوستان دادیم در جهت روشن شدن بطلان این برداشت از فرمایشات شما و سایر دوستان بود ... جسارتاً پاسخ‌های متقن و قابل قبولی هم در نقد مطالبی که عرض شد دریافت نکردم یا متوجه نکته‌ی خاصی در جواب‌هایتان که نشان دهد موضعتان درست بوده است نشدم ... حالا اگر منکر برداشت ما از فرمایشات گذشته‌ی خود هستید و شما هم برای اشک چنان جایگاهی که در پست‌های اخیر برای آن نشان داده شد هستید دیگر این بحث را ادامه نمی‌دهم، برایم مهم نیست که حرفتان را عوض کرده‌اید یا از ابتدا منظورتان همین بوده است و یا خودتان خوب بیان نکرده‌اید و یا من خوب نفهمیده‌ام، همین مقدار توافق برای اتمام این بحث در باب کارکرد اشک کفایت می‌کند ... ان شاء الله
نسیم رحمت;887007 نوشت:
بنده معتقدم نباید گرفتار افراط و تفریط شویم.

ما هم موافق افراط و تفریط نیستیم ... اما اگر قرار باشد هر کسی خودش را بر مدار تعادل ببیند و هر کسی که از او جلوتر زد را بگوید افراطی و هر کسی که از او عقب ماند را بگوید تفریطی در این صورت شما به هر کسی که بگویید افراطی او هم به شما خواهد گفت تفریطی و به هر کسی که بگویید تفریطی او هم به شما خواهد گفت افراطی، یکی اگر شما هر شب نماز شب بخوانید می‌گوید این کارتان افراط است، دیگری اگر شما هر روز اقامه‌ی عزاداری بر سالار شهیدان بکنید می‌گوید که تفریطی هستید ...
همانطور که در ترمودینامیک ما بی‌شمار وضعیت تعادلی داریم که می‌توان از یکی به دیگری رفت و همچنان در تعادل بود در دین هم بی‌شمار وضعیت تعادلی داریم که رفتن از برخی به برخی دیگر را رشد و تکامل می‌گوییم و رفتن از برخی به برخی دیگر را تنزّل درجه می‌گوییم و برخی وضعیت‌ها هم هستند که چون وضعیت‌های انحرافی است کلاً غیرتعادلی هستند ... هر کسی که ایمان آورده، ترک حرام کند و عمل به واجبات کند در یک وضعیت تعادلی است و با مستحبات و مکروهات است که وضعیت تعادلی‌اش جابجا می‌شود، کسی که ایمان آورده ولی گاهی هم مرتکب حرام می‌شود یا واجب را ترک می‌کند در آن مواقع خاص موضعاً غیرتعادلی شده است و با توبه می‌تواند به مسیر اصلی‌اش بازگردد و به تعادل بازگردد ... در این بین هر کسی که در یک نقطه‌ی تعادلی است باید سعی کند که با افراط و تفریط به انحراف نیفتد ولی محدوده‌ی تعادلی در اطراف هر نقطه‌ی تعادلی بسته به محل آن نقطه‌ی تعادلی دارد و ممکن است برخی کارها برای برخی که در شرایط تعادلی خودشان هستند افراط محسوب شود ولی برای کس دیگری اتفاقاً چنین چیزی از او انتظار برود، مثل اینکه فرمودند حسنات الأبرار سیئات القربین و مشابه‌های آن از جهات دیگرش ... هر کسی به اندازه‌ی خودش که البته خود این اندازه و ظرفیت هم قابل رشد دادن است ... گریه و عزاداری هم همین وضع را دارد ... ما این را گفتیم که عزاداری در تمام طول سال به خودی خود افراط نیست و مطلوب هم هست ولی این کار برای همگان هم نیست، شما هم تلویحاً فرمودید که افراط است، بحث‌های دیگر ما پیرامون این مطلب هم از این فرمایش شما شروع گردید ... اگر الآن آن حرفتان را پس گرفته‌اید یا معتقد هستید که از ابتدا هم همین را گفتید و ما درست نفهمیدیم باز بحث را متوقف می‌کنیم و ادامه نمی‌دهم ...
نسیم رحمت;887024 نوشت:
بلکه بحث بر رفتارهای ناشایست و نوع عزاداری هایی است که مایه وهن شیعه است. به عنوان تاپیک را دقت کنید. منظور نوع عزاداری های خارج از عرف است.

تا منظورتان از مصادیق رفتارهای ناشایست چه باشد و منظورتان از عزاداری‌هایی که مایه‌ی وهن دین است چه باشد ... خیلی چیزهای ما هست که زیر ذره‌بین مخالفانمان هست و مدام بر کوس خلاف حقوق بشر بودن آن‌ها می‌زنند ولی ما برای حرف‌های مفت ایشان پچیزی ارزش قائل نیستیم، گرچه یک سری مردم بی‌خبر هم حرف‌های ایشان را بشنوند و باور هم بکنند و از اول در فضای اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی یک جبهه‌ای نسبت به اسلام برای خودشان درست کنند ...
اما اینکه فرمودید با عزاداری‌های خلاف عرف مخالف هستید ... یک بار داریم سر عرف جامعه صحبت می‌کنیم که در نبود مسؤول با عرضه روز بروز دارد بیشتر مطابق خواست دشمنانمان می‌شود، در برخی فضاها چادر بوشیدن یا ریش داشتن هم خلاف عرف است ... ولی منظور شما حتماً عرف متدینین است، اما بلافاصله این سؤال پیش می‌آید که آیا عرف متدینین همه جا و همیشه یکسان است؟ ... ممکن است شما در یک جمع مؤمن و انقلابی باشید و با یک عرف مواجه شوید و در جمع مؤمن و انقلابی دیگری حاضر شوید و با عرف دیگری مواجه گردید، این مسأله چه در بحث اختلاف فرهنگی از کشور به کشور و از شهر به شهر ممکن است مطرح شود و چه در داخل یک شهر از بلاد کبیره که در هر محله‌ی آن گاهی چند تیپ عرفی مؤمنین داشته باشیم ... دیده‌ام کسانی را که مؤمن و انقلابی باشند و به جمع دیگری که عزاداری‌اشان شور دیگری دارد بروند و بگویند اینها افراط است، یا به جای دیگری بروند بگویند اینجا چقدر سوت و کور و بدون شور و شین است ... اینها برای این است که ما قائل به این هستیم که خودمان هستیم که باید عرف را تعیین کنیم ... شاید عرف تهران با عرف قم یکی نباشد، شاید عرف مسجدی‌های یک مسجد با عرف مسجدی‌های مسجد دیگر یکسان نباشد، بستگی به علمایش هم دارد، آنجا برنامه‌ها سنتی‌تر است و کلاً همه آرام‌ترند، اینجا می‌روید می‌بینید که عالم مسجد خودش دارد از سوز دل بال‌بال می‌زند و به تبع آن تابعین او هم انگار جانشان به لبشان رسیده و توان نشستن یک گوشه را ندارند و بلند شده و مدام بالا و پایین می‌پرند و در سر و صورت خودشان می‌زنند و اذکارشان هم تندتر از جاهای دیگر است ...
این یک مطلب است و اینکه برخی دوستان گفتند و بلکه هم‌صدا شدند که خطاب به کسانی که از نظر ایشان افراطی هستند بگویند که به جای این کارها بروید آدم خوبی باشید برای خودش مطلب دیگری است ... اینکه باید خوب بود و باید آدم بود و باید مسلمان بود برای همه است، چه اینطور عزاداری کنند و چه طور دیگری ... اگر کسی آمد و به کسانی که طور دیگری عزاداری می‌کنند که ایشان نمی‌پسندند خرده گرفتند که به جای این کارها بروید و ببینید که امام حسین علیه‌السلام که بود و چه کرد و چرا شهید شد و سعی کنید مطیع او در زندگی‌اتان باشید، من وظیفه‌ی خود می‌دانم که جلوی این موضع‌گیری ایشان بیایستم، چون او صرفاً به دلیل اینکه درکی از وضعیت آن دیگران ندارد گمان می‌کند که لابد ایشان نمی‌دانند که امام که بود و چه کرد و چطور شهید شد و لابد مطیعش هم نیستند و فکر می‌کند صحبت فقط سر این کارهایشان هست، شاید اینها در زمان بچگی‌اشان آن مطالب را یاد گرفته‌اند و سرلوحه‌ی زندگی‌اشان هم قرار داده‌اند و الآن دیگر بخاطر معرفت کسی که بهتر از ما فهمیده‌اند که کیست و چه کرد و چرا شهید شد اینطور در جوش و خروش هستند ... این وسط اگر شما هم بیایید و همان مواضع ایشان را بگیرید فقط ما را نسبت به کارشناسان اسک‌دین بدگمان می‌کند که چطور دو چیز بی‌ربط را به هم ربط می‌دهند تا نتایج دلخواه خودشان را بگیرند ...
نسیم رحمت;887030 نوشت:
از نظر فقهی هم قبلا فرموده اند شایسته است عزاداری به شیوه مرسوم و سنتی برگزار گردد.
در مباحثه علمی هیچ نگاه نگاه بالا به پائین و بالعکس مد نظر نیست. در غیر این صورت بحث علمی است جدل است. اعاذناالله من شرور انفسنا.

هیچ اشکالی ندارد اگر ترجیح شما بر چنان چیزی باشد، ولی راهش این نیست که بپرسیم آیا آنها که اینطور نیستند مشکل روحی یا روانی دارند و در جواب گفته شود که همه‌اشان نه ولی خیلی‌هایشان احتمالاً بله مشکل داشته باشند ... این قضاوت‌ها و این موضع‌گیری‌ها هم چندان اخلاقی نیست و به قول شما هم اخلاق بالاتر از فقه است ...
نسیم رحمت;887035 نوشت:
بنا بر این است که این جا نظر شخصی نباشد. همین گونه هم بوده. از نظر اخلاق اسلامی، در ملاء عام و در منظر همه ی افراد، عزاداری که خلاف عرف باشد و عموم شیعیان معتئل آن ار نپذیرند و به نظر بزرگان شیعه این گوه موارد مایه وهم دین باشد، پسندیده نیست و لو این که از نظر فقهی حرام و یا مکروه نباشد.

همانطور که خودتان هم فرمودید اگر کارشان حرام نباشد بخاطر نیت والایی که شاید داشته باشند که قرب به اهل بیت علیهم‌السلام و در ورای ایشان قرب به خدا می‌باشد چه بسا بخاطر همین کارهایشان هم مأجور باشند و سبب رشد ایشان گردد ...
من مخالفتی با اصل فرمایش شما در این نقل قول ندارم، ولی نسبت به چگونگی اصلاح انحرافات حرف دارم و مخالف هستم که قضاوتی بکنیم و مطابق همان قضاوت انگار که در جای خدا بوده باشیم دست به تار و مار کردن محکومانی که محکومشان کرده‌ایم بزنیم ... اصل مخالفت ما با دوستان تا کنون بر سر همین مطلب بوده است که اولاً باید مصادیق بدعت یا انحراف را درست شناخت و ثانیاً در برخورد با کسانی که قصدشان کار خوبی است ولو اینکه ظاهر کارشان هم اشتباه باشد باید حساب‌شده و درست برخورد کرد ... اگر کارشان مکروه باشد ولی حرام نباشد یا بالاتر از آن اگر مکروه هم نباشد و فقط سنتی نباشد دیگر احتیاط‌ها باید چند برابر شود ...
نسیم رحمت;887035 نوشت:

2. عزاداری هر چه اثر بیشتری در زندگی فرد داشته باشد معلوم است موثر تر بوده است و به همین میزان تناسب ارتقا می یابد و یا این که انحطاط می یابد.

زمانی بود که فکر می‌کردم موفقیت‌های زندگی‌ام بخاطر نمازهای زیادم هست و رابطه‌ی خودم با خدا، سالها طول کشید تا فهمیدم که در واقع خودم هیچی ندارم و هر چه که دارم از دعای مادر و دعای سایر مؤمنین بوده است و امثال آن ... اینجا مسأله‌ی ما یک مسأله‌ی یک متغیره نیست که از روی نتیجه‌ی آن بتوان گفت که پس لابد فلان کار او خوب بوده است و می‌توان آن کار او را سرمشق قرار داد یا این کارش خوب نبوده و باید ترکش کرد، شاید این کارش بد بوده و کارهای خوب دیگری داشته که جبرانش کرده‌اند و شاید هم این کارش خوب بوده و کارهای بد دیگری داشته که اثر آن کار خوبش را ضایع کرده‌اند ... به همین دلیل می‌گویم که به قول خودتان موضوعات را خلط نفرمایید و بحث محدود بر سر محتوای خود عزاداری‌ها باشد و نه اینکه چرا اگر عزاداری‌اش درست است فردا که برود سر کار دوباره همه از دستش در عذاب خواهند بود، دلیل ساده برای اشتباه بودن این نوع استدلال هم این است که هر کسی که فکر می‌کند عزاداری باید چنان اثری را داشته باشد ولی برای دیگرانی که او مخالف سبک عزاداری ایشان است چنین اثری را ندیده است در خودش نگاه کند که آیا چنان اثری را در خودش دیده است که از بقیه انتظار داشته باشد؟ اگر به این سبک استدلال باشد فردای هر مراسم عزاداری یک دسته از مؤمنین باید مثل دیروزشان یا بدتر از آن باشند و دسته‌ی دیگر همه معصوم از اشتباه و گناه شده باشند ... اگر شما همچنان به دنبال این تناسب هستید من دیگر در این بحث شرکت نمی‌کنم، هر وقت همه چیزمان درست شد آن وقت همه چیزمان درست شده است، هم باید عزاداری‌هایمان درست شود و هم سایر کارهایمان، این صحبت هم به همه‌امان برمی‌گردد، چه کسانی که مخالف آن سبک عزاداری هستند و چه کسانی که موافقش باشند یا نباشند معتقدند نباید به صرف اینکه ما دوست نداریم بگوییم آنها که آنطور عزاداری می‌کنند جیز هستند ...
نسیم رحمت;887038 نوشت:
این که بارها عرض شده بین مباحث خلط می شود به همین خاطر است:
بحث تاپیک بر سر این است که این نوع عزاداری های درست است یا نه ؟ هم حکم شرعی و هم حکم اخلاقی آن بیان شده است.

موافق نیستم که احکام شرعی و مباحث اخلاقی پیرامون مطالب مطروحه به طور کامل توضیح داده شده باشد و این مطلب همچنان مایه‌ی گلایه‌ی بنده است ... یک نفر می‌پرسد آیا فحاشی مجاز است جواب داده می‌شود که نه خیلی بد است، در حالی که باید پرسید که منظورتان از فحاشی دقیقاً چه چیزی است، شاید آنچه که مدّ نظر شما هست اصلاً فحاشی نبوده باشد (البته پاسخ به این بخش به نظرم نسبتاً خوب داده شد و ممنونم) ... یا یک نفر می‌پرسد که ایا اگر یک مداح یا سخنران چنین چیزی بگوید یا اگر چنان مطلبی مطرح شود یا اگر بحث سیاسی شود یا اگر نوحه‌خوان چنین کند آیا درست است یا نه، اگر به هر کدام از این سؤالات یک جواب یک خطی داده شود برداشت من این است که شخص جوابگو مطابق تصورات خودش از سؤال پرسنده است که دارد جواب می‌دهد حال آنکه هر کدام از این مسائل را می‌توان باز کرد و چندین حالت متفاوت را در نظر گرفت و به هر کدام جداگانه جواب داد ... تا مقدار زیادی از تاپیک من داشتم با مطالبی مخالفت می‌کردم و بعد یک نفر گفت که منظور ما این نیست و ما چیزهای دیگری دیده‌ایم، فیلمش را هم ظاهراً گذاشته‌اند که البته من ندیدم، ولی به هر حال این یک گفتگوی شخصی با کارشناس نیست و افراد متفاتی از هر جای دنیا ممکن است مخاطب این تاپیک قرار بگیرند و هر کدام مطابق چیزهایی که خودشان دیده‌اند یا شنیده‌اند این تاپیک را بخوانند و روی نظرات متفاوت قضاوت کنند و موضع‌گیری کنند و یک طرف را منصف و طرف دیگر را افراطی یا امثال آن در نظر بگیرند ... به همین دلیل خیلی موافق نیستم که بحث کارشناسی روی محتوای عزاداری‌ها به طور کامل یا حتی حداقلی انجام شده باشد ... اگر این کار را شما و سایر بزرگواران انجام دهید دغدغه‌ی امثال من و جنای یکتای بی همتا هم احتمالاً کمتر خواهد شد و حداقل به نوبه‌ی خودم سپاسگزارم
نسیم رحمت;887038 نوشت:
کاری هم به عمل فرد نداشته ایم.

اگر اینطور باشد خیلی خوب است ... عده‌ای البته کار داشتند ولی امیدوارم که ایشان هم به این وضع شما اقتدا کنند و پای آن مسائل را دیگر وسط نکشند ...
نسیم رحمت;887038 نوشت:
عرض شده که عزاداری به دور از افراط و تفریط و به شکل درست انجام شود تا اثر خود را داشته باشد.

افراط مطابق ظرفیت مخاطبان آن تعریف می‌شود و برخی مجالس هستند که عموماً شور بیشتری دارند و نیاز به موشکافی بیشتری دارد که این کارشان خلاف عرف و افراط محسوب بشود، شخصاً عقیده دارم که درست نیست ایشان را افراطی بدانیم، هر کسی که در جمع ایشان حاضر شود لااقل امیدوارم که پی به سوز دل ایشان ببرد و اگر نمی‌تواند حالشان را بفهمد و تنها از دور شاهد عشق‌بازی و عرض ارادت ایشان به سالار شهیدان است لااقل با خودش به فکر فرو برود که ای کاش من هم چنین سوز دلی داشتم ...
نسیم رحمت;887038 نوشت:
بنده هیچ گاه شما رو مدافع اعمال حرام شرعی در عزاداری‌های خاص در نظر نداشته و ندارم.

ممنون از صراحتتان در بیان این نکته گل
نسیم رحمت;887038 نوشت:
کل عرض ما در این تاپیک :
ـ پرهیز از افراط و تفریط
ـ پرهیز از بدبینی و سوء نظر
ـ پرهیز از برداشت های غلط از دین
ـ سعی در یک رنگ کردن اعتقاد و رعمال و رفتار
ـ عزاداری بر اساس فلسفه برقراری محافل انس و توسل
و......

روی برخی از این مسائل حرف دارم که هم احتمالاً خیلی از آن حرف‌ها مشخص باشد و هم اینکه سه نقطه‌ی آخر کلامتان جا را باز می‌گذارد که با شما بیش از پیش موافق باشم ...
با تشکر از وقتی که گذاشتید و عذرخواهی بابت صراحت لهجه در برخی موارد

nobelist;887068 نوشت:
خدا رحمت کند پدر و مادر جناب "نسیم رحمت" را . آقا این بحث را تمام کردید خدا خیرتان بدهد. فصل الخطاب را کارشناس محترم فرمودند، سایر بزرگواران صلوات بفرستند و بحث را تمام کنند.

اللهم صل علی محمد و آل محمد
خواهر بزرگوار، این سؤال از ابتدا هم برای شما سؤال کم‌اهمیتی بود و در پست قبلی هم مراتب تعجب خود را بر اینکه چرا همین مسأله برای ما اهمیت داشته و این مقدار طول کشیده است را ابراز داشتید و به مطالب شما هم جواب داده شد، اگر نقدی داشتید می‌توانستید به همان پاسخ جواب دهید، مگرنه اینکه باز هم ناراحتی خود از طولانی شدن بحث یا خوشحالی خود از تمام شدن بحث را ابراز کنید فکر نکنم اینجا جایی داشته باشد ...
Reza-D;887071 نوشت:
سلام
نمي دانم چرا شما و جناب نقطه حرفهايي را از ما نقد مي كنيد كه نگفته ايم!!!!

سلام جناب رضا،
با کمال احترام به شخصه پاسخ‌های شما در این بحث‌ها را آنچنان که باید منصفانه و علمی نیافتم و دیگر بنا ندارم که به مطالب شما تا این سیاق را در پیش گرفته‌اید جوابی بدهم ...
Reza-D;887071 نوشت:
به اندازهء يك كتاب قلم فرسايي فرموديد و در مدح گريه و اشك مطلب نوشتيد. خب مگر كسي اينجا منكر ارزش اشك شده؟!
شما يك نقل قول از من بياوريد كه گفته باشم گريه براي امام حسين(ع) خوب نيست يا كم ارزش است يا نبايد گريه كرد و امثال اينها
حتي در مطالب ساير دوستان مثل جناب "مسعود" يا سايرين هم من نديدم كسي منكر ارزش عزاداري شده باشد
جالب اينكه در تمام اين مطالب بسيار زيادي كه نوشتيد ، هيچكدام نقض حرف بنده نبود!

اگر پست‌های قبلی خودتان و ما را دوباره مطالعه بفرمایید بهتر متوجه می‌شوید که کلاً بحث بر سر چه موضوعی است و ما در نقد چه مطالبی از شما قلم‌فرسایی کرده‌ایم و در این نقدها چه مطالبی به شما منتسب شده است، آنچه که در اینجا فرمودید که گریه‌ی بر امام حسین علیه‌السلام را کم‌ارزش نمی‌دانید و معتقد نیستید که نباید گریه کرد و امثال آن که فرمودید را ما هم به شما منتسب نکرده‌ایم ... قاعدتاً نباید در پاسخ به هر پست شما یک بار یادآور شویم که بحث بر سر چه بود و شما چه گفتید و ما چه جوابی دادیم و شما الآن اگر بخواهید اعتراضی داشته باشید احتمالاً نسبت به چه وجهی از نقد ما باید انتقاد کنید ... اینکه مدام چیزی را که در هیچ کدام از پست‌های قبلی مطرح نبوده است را بر سر عَلَم خود کرده و بعد بگویید که ما اینها را نگفته‌ایم ولی شما به ما نسبت داده‌اید روش مناسبی نیست که در پیش گرفته‌اید ...

نقطه;887107 نوشت:
اینکه مدام چیزی را که در هیچ کدام از پست‌های قبلی مطرح نبوده است را بر سر عَلَم خود کرده و بعد بگویید که ما اینها را نگفته‌ایم ولی شما به ما نسبت داده‌اید ، روش مناسبی نیست که در پیش گرفته‌اید
سلام به شما
نقل قول هایی که میزنم خودش گویای همه چیز است که چه کسی چه مسیری در پیش گرفته است

مورد اول:
در یک جا فرمودید جناب
"یکتای بی همتا" نگفتند که شما به تفریح رفته اید. بلکه گفتند اگر بخواهید بروید!
حال ببینیم ایشان چه گفته اند:

یکتای بی همتا;886549 نوشت:
آیا کسانی که در ایام شهادت امام حسین علیه السلام برای تفریح به شمال می روند را مجبور به عزاداری کردیم؟
یا جلوی ((شما)) را گرفتیم که از این ایام تعطیلی برای مسافرت تفریحی استفاده نکنید؟

من گفتم نباید کسی سعی کند تمام روزهای سال را تبدیل به عزاداری کند. خب پاسخش چیست؟
اینکه درمورد صحیح یا غلط بودن تبدیل روزهای سال به عزاداری برای یکدیگر دلیل بیاوریم
دیگر دلیل مطرح کردن سفرهای تفریحی چیست؟! آن هم با استفاده از ضمیر
"شما"!

مثل این است که شما بگوئید من نمی خواهم با شما به مسافرت بیایم
بعد من بگویم:
"الان خیلی از کافرها بجای آمدن به سفر در خانه مانده اند. مگر ما این کافرها را مجبور کرده ایم که با ما بیایند و در خانه نمانند؟! یا شما را مبجور کردیم با ما نیائید و در خانه نمانید؟!"
سپس بگویم من که نگفتم شما کافر هستید!

می دانید جالبش چیست؟
این ایرادی است که خود شما در ابتدای تاپیک به جناب "مسعود" گرفتید!
بین این همه پست عین مطلبتان را پیدا نکردم اما یادم هست در اوایل تاپیک به ایشان ایراد گرفتید که: "شما به مداحان تهمت زده اید و مرتکب گناه شده اید". بعد یک سری بحث ها پیش آمد و شما مطلبی اینچنین بیان کردید: "حالا اگر به جناب مسعود بگوئیم این حرفهای شما تهمت است ، میگوید من که مستقیماً حرفی نزدم! فقط سوال کردم!"

و بعد این استدلالی که امکان دادید جناب "مسعود" در پاسخ به شما بگویند را نقد کردید که استفهام انکاری است و استفهام تاکیدی و این حرفها
عجب! آنجا که جناب مسعود سوال مطرح میکند پرسشِ استفهامی است. اینجا که جناب "یکتای بی همتا" بدون هیچ دلیلی و با لفظ "شما" صحبت از سفر تفریحی میکند ، صرفاً سوال است! یا خدا!

مورد دوم:
من گوشه ای از فرمایشات رهبری را نقل قول کردم که درمورد عدم اجبار سینه زنان به بلندگریه کردن حرف زده بودند. بعد چندین خط درمورد فضیلت اشک برای امام حسین(ع) پاسخ گرفتم!!! وقتی هم میگویم به آنچه من مطرح کردم پاسخی داده نشده ، میفرمائید راهی که در پیش گرفته ای درست نیست! خیلی خب ، شما دقیقاً پاسخی که خودتان یا جناب "یکتای بی همتا" به صحبت من داده اند را نقل بفرمائید. منتظرم

Reza-D;887117 نوشت:
سلام به شما
هیچ توضیحی نمی دهم
نقل قول هایی که میزنم خودش گویای همه چیز است که چه کسی چه مسیری در پیش گرفته است

مورد اول:
در یک جا فرمودید جناب "یکتای بی همتا" نگفتند که شما به تفریح رفته اید. بلکه گفتند اگر بخواهید بروید!
حال ببینیم ایشان چه گفته اند:

من گفتم نباید کسی سعی کند تمام روزهای سال را تبدیل به عزاداری کند. خب پاسخش چیست؟
اینکه درمورد صحیح یا غلط بودن تبدیل روزهای سال به عزاداری برای یکدیگر دلیل بیاوریم
دیگر دلیل مطرح کردن سفرهای تفریحی چیست؟! آن هم با استفاده از ضمیر "شما"!

مثل این است که شما بگوئید من نمی خواهم با شما به مسافرت بیایم
بعد من بگویم: "الان خیلی از کافرها بجای آمدن به سفر در خانه مانده اند. مگر ما این کافرها را مجبور کرده ایم که با ما بیایند و در خانه نمانند؟! یا شما را مبجور کردیم با ما نیائید و در خانه نمانید؟!"
سپس بگویم من که نگفتم شما کافر هستید!


سلام علیکم،
اینکه چرا نگفته‌اند که به سفر تفریحی رفته‌اید را در پست قبلی‌ام نسبت به این مسأله متعرض شما شدم، اینکه این سیاق سؤال صورت تنبیهی دارد، کما اینکه پاسخ ایشان واضح بود که در جهت نفی اجبار دیگران به یک کار بود، مطرح شدن مسافرت از این جهت بود که نشان دهند ما حتی برای خود تاسوعا و عاشورا هم قوه‌ی قاهره‌ای بر دیگران نداشته‌ایم تا شما بدانید که به طریق اولی برای ۳۶۵ روز سال هم اجبار و اکراهی در کار نخواهد بود ... مطرح شدن مسافرت شما از این جهت است که بهترین دلیل دلیلی است که شما را شهودی به جواب برساند، یکی می‌گوید من دیگران را مجبور نکرده‌ام، شما شاید هنوز شک داشته باشید، او می‌گوید مگر من تو را مجبور کرده‌ام که دیگران را مجبور کرده باشم، الآن شما به خودتان نگاه می‌کنید و می‌بینید که نه مجبور نیستید، در نتیجه ساده‌تر قبول می‌کنید که پس دیگران هم مجبور نیستند ...
نمی‌دانم تفاوت این دو مطلب را واقعاً متوجه نمی‌شوید؟ ... گاهی یک سؤال از ابتدا یک قضاوت در دل خودش دارد ... اینجا سؤال ایشان قضاوتی ندارد در مورد اینکه شما روز تاسوعا و عاشورا به سفر رفته باشید، این اصلاً نمی‌تواند قضاوت باشد، خیلی‌ها هستند که به هیچی هم اعتقاد ندارند ولی در این روزها به دلایل دیگری مثل بیماری یا کار یا نداشتن پول یا شلوغی جاده‌ها به سفر نرفته‌اند، در نتیجه شما حتی اگر نعوذبالله از نظر ایشان کافر هم بودید (نگویید گفته‌ام که کافر هستید، لطفاً بیشتر دقت کنید و عینک بدبینی خودتان را کنار بگذارید تا حرفهای ما را بیش از این فیلتر و مصادره به مطلوب نکنید، اینجا این «اگر» اشاره به یک روش استدلالی دارد که حتی در علوم جدید هم تحت عنوان Asymptotic Solution مورد استفاده در شناخت رفتار یک سیستم به کار گرفته می‌شود) باز اینکه بگویند سفر رفته‌اید یا نه می‌شود پیش‌بینی و غیب‌گویی و نه قضاوت ...
و شکر خدا که با این فرمایشات خود نشان دادید که می‌دانید بحث ما بر سر عزاداری تمام سال بود و افراط بودن یا نبودنش و نه بر سر اصل عزاداری که پیراهن عثمان شود و بفرمایید که شما فکر می‌کنید که ما با اصل عزاداری مخالف هستیم یا عزاداری را کم‌اهمیت می‌دانیم، ... نه برادر، حاشا و کلا ... این چنین موضع‌گیری‌هایی است که سبب می‌شود بگویم رویکردتان نه علمی به نظر می‌رسد و نه منصفانه و امیدوارم در آن تجدید نظر کنید ...
Reza-D;887117 نوشت:
می دانید جالبش چیست؟
این ایرادی است که خود شما در ابتدای تاپیک به جناب "مسعود" گرفتید!
بین این همه پست عین مطلبتان را پیدا نکردم اما یادم هست در اوایل تاپیک به ایشان ایراد گرفتید که: "شما به مداحان تهمت زده اید و مرتکب گناه شده اید". بعد یک سری بحث ها پیش آمد و شما مطلبی اینچنین بیان کردید: "حالا اگر به جناب مسعود بگوئیم این حرفهای شما تهمت است ، میگوید من که مستقیماً حرفی نزدم! فقط سوال کردم!"

و بعد این استدلالی که امکان دادید جناب "مسعود" در پاسخ به شما بگویند را نقد کردید که استفهام انکاری است و استفهام تاکیدی و این حرفها
عجب! آنجا که جناب مسعود سوال مطرح میکند پرسشِ استفهامی است. اینجا که جناب "یکتای بی همتا" بدون هیچ دلیلی و با لفظ "شما" صحبت از سفر تفریحی میکند ، صرفاً سوال است! یا خدا!


توضیح دادم ... شما خودتان به عنوان یک مخاطب بی‌طرف جمله‌ی ایشان را بخوانید ببینید برداشت می‌کنید که ایشان گفته باشند که شما به هیچ چی اعتقاد ندارید و حتی تاسوعا و عاشورا هم به سفر می‌روید و ما نمی‌توانیم شما را مجبور کنیم که نروید؟ ... انصافتان را نشانمان دهید ...
Reza-D;887117 نوشت:
مورد دوم:
من گوشه ای از فرمایشات رهبری را نقل قول کردم که درمورد عدم اجبار سینه زنان به بلندگریه کردن حرف زده بودند. بعد چندین خط درمورد فضیلت اشک برای امام حسین(ع) پاسخ گرفتم!!! وقتی هم میگویم به آنچه من مطرح کردم پاسخی داده نشده ، میفرمائید راهی که در پیش گرفته ای درست نیست! خیلی خب ، شما دقیقاً پاسخی که خودتان یا جناب "یکتای بی همتا" به صحبت من داده اند را نقل بفرمائید. منتظرم

آن مطلب که شما آوردید را قبلاً هم در همین تاپیک آورده بودید و جوابش را هم داده بودم و جوابی هم به جوابم ندادید ... حضرت آقا هم که آن مطلب را گفتند نفرمودند که حرام است که کسی بگوید بلند گریه کنید ... آن کسی که این کار را می‌کند خودش فکر می‌کند کار خیلی خوبی می‌کند و دارد مجلس را گرم می‌کند ... می‌توان مثل کار حضرت آقا نصیحتشان کرد، نه اینکه بگوییم آقا آیا شما از بیماری روحی رنج می‌برید که دوست دارید دیگران بلند گریه کنند و خودشان را بزنند و مدام ایشان را تشویق به این کار می‌کنید؟ نمی‌گویم این مطلب نظر جناب مسعود بوده است یا نبوده است، گرچه برداشتم از سؤال آغازین ایشان هنوز همین است،‌ ولی بر خلاف شما که مدام به دنبال مچ‌گیری و دفاع از حقوق خودتان در بحث هستید و اینکه چه کسی به شخص شما توهین کرد یا نکرد، لااقل یک گام مثبت که با جناب مسعود برداشتیم این بود که تلاش کنیم سوء تفاهم‌های خودمان را برطرف کنیم و نقاط اشتراک و افتراقمان را روشن نماییم تا لااقل موضع دو طرف مشخص باشد ...

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

نسیم رحمت;886999 نوشت:
بر فرض قبول کلام مرحوم آیت الله بهجت بر مدعای شما، باز هم اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند. یعنی دلالتی ندارد که اگر کسی اشک نداشت، به او اذن داده نشده است.
این امور کمی مورد تامل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

(توجه این متن به معنای تایید محتوا یا سند نیست پس در جست و جوی صحت آن باشید.)

۶ . اجازه ورود خواستن
حرم امام(ع) ، در واقع ، خانه خاندان پیامبر خدا(ص) و یکى از خانه هاى پیامبر(ص) محسوب مى شود . از این رو ، وارد شدن به آن ، بدون اجازه ، شایسته نیست . لذا ادب ، ایجاب مى کند که پیش از ورود به آن ، از خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، اذن دخول ، گرفته شود . [۷] نکته جالب توجّه ، این که در باره تأثیر خواندن اذن دخول ، از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود :
فَإِن خَشَعَ قَلبُک وَ دَمِعَت عَینُک ، فَهُوَ عَلامَةُ الإِذنِ ؛ فَادخُل . [۸] پس اگر دلت خاشع (تسلیم) و اشکت سرازیر شد ، نشانه صادر شدن اذن است . پس داخل شو .

منبع:http://www.hadith.net/post/53957/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D8%B8%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%89-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B9/?n=5620#_ftn1

استاد میشود این رو بررسی کنید ببینید حدیثی که می گوید هست یا خیر و چه سطحی دارد؟

یا علی(ع)[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

نقطه;887120 نوشت:

سلام علیکم

سلام.
نقطه;887120 نوشت:

لااقل یک گام مثبت که با جناب مسعود برداشتیم این بود که تلاش کنیم سوء تفاهم‌های خودمان را برطرف کنیم و نقاط اشتراک و افتراقمان را روشن نماییم تا لااقل موضع دو طرف مشخص باشد ...

که متاسفانه به نتیجه نرسید ، چون شما همچنان مثل رونالدینهو سمت چپ رو نگاه میکنی سمت راست پاس میدی.

نقطه;887120 نوشت:

ولی بر خلاف شما که مدام به دنبال مچ‌گیری و دفاع از حقوق خودتان در بحث هستید و اینکه چه کسی به شخص شما توهین کرد یا نکرد


نقطه;887120 نوشت:

گرچه برداشتم از سؤال آغازین ایشان هنوز همین است

نقطه;887120 نوشت:

لطفاً بیشتر دقت کنید و عینک بدبینی خودتان را کنار بگذارید

جناب نقطه ، شیوه بحث کردن شما دقیقا مثل داستان زیر است.

[SPOILER]
شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟

استاد کمی فکر کرد و جواب داد :
گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟

شاگردها جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !

استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند ؟

حالا شاگردها می گویند : تمیزه !

استاد جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.

و باز پرسید :
خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !

استاد گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خب بالاخره کی حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !

استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است

استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !

خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی
[/SPOILER]

شما یه بار می گویید سوال مسعود این معنی را می دهد.

حالا یک برداشتی مثل چیزی که شما از سوال من برداشت کردید ، جناب رضا از صحبت های شما و یکتای بی همتا برداشت می کنند. متهم به بدبینی می شوند.

به نظرم شما بهتره قبل از اینکه تکلیفتون رو با بحث ما روشن کنید ، تکلیفتون رو با خودتون روشن کنید.

والا معلوم نیست شما با خودت چند چندی.

مثبت ترین برداشت رو از صحبت های خودتون می کنید و منفی ترین برداشت رو از صحبت های دیگران ، اینجوری که نمیشه بحث کرد.[/]

نقطه;886206 نوشت:
دقیقاً اینجا بحث بر سر این است که چه کاری افراط است و چه کاری نیست و احتمالاً همه موافق هستیم که تمام سال را عزادار بودن برای همه نیست و هر کسی به اندازه‌ی ظرفیتش از این دریای محبت و ارتباط قلبی استفاده می‌کند ...

اگر با این مورد نیز موافق هستید، با توجه به مباحث قبلی، بحث دیگری نیست. اگر ما رو به عنوان مرکز پاسخگو و فصل الخطاب قبول دارید، باید عرض کنیم رفتارهایی نظیر آن چه استارتر تاپیک بیان کرده اند، همه افراط و زیاده روی است.
برای این که مقصود بنده برای شما مشخص شود، به عنوان مثال به مجالس حسینیه امام خمینی که در محضر رهبر انقلاب برگزار می شود اشاره می کنم. این نمونه است. یک جلسه ای که سخنران هست. روضه خوانی هست. توسل هست. سینه زنی هست. این یه نمونه کامل بدون افراط و تفریط.

یکتای بی همتا;886207 نوشت:
اشکال ما این بود که اگر چیزی را شما تحملش را ندارید بگویید من تحملش را ندارم و البته کسی هم به شما چیزی را که طاقت ندارید اجبار نمی کند اما اینکه نسبت افراط یا دیگر نسبت هایی که داده شد را به او بزنید یا بزنند خارج از انصاف و عدالت است!
ممکن است شخصی بخواهد شبی هزار رکعت نماز بخواند،شمایی که تحمل اینکار را ندارید نگویید این کار افراط است بگویید من تحملش را ندارم!
کسی که هر صبح و شام بر امام حسین گریه می کند،اگر شما تحملش را ندارید نیاز نیست که اگر نمی توانیم او را درک کنیم یک حرفی بزنیم که فردای قیامت نتوانیم در محضر خدا از این نسبتی که دادیم دفاع کنیم.

نمی دانم چرا بحث رو شخصی کردین. صحبت در مجالس عمومی است نه مجلس شخصی بنده برای خودم. با عرض پوزش باید عرض کنم شما به این موضوع دقت نکردین. بنده که خدمت شما عرض کردم :

نسیم رحمت;886187 نوشت:
توسل به اهل بیت با آن چه در پست های قبلی از آن نهی شده است، متفاوت است. دقت بفرمائید. کسی با توسل مخالف نیست. هر روز زیارت عاشورا بخوانید منعی در این زمینه نداریم.

پس بحث تحمل شخصی نیست بحث این است که رفتارهایی که به تعبیر استارتر تاپیک غیر عادی هستند در مجالس رسمی و عمومی درست هست یا نه؟ و الا فرد رد خلوت خود به هر شکلی که خواست با امام معصوم ارتباط بگیرد. البته اون جا هم حرف داریم اگر جنبه اضرار به خود باشد درست نیست. به هر حال فعلا از محل بحث ما خارج است.

انتی خرافات;886337 نوشت:
من فکر میکردم هر جا در احادیث و روایات در مورد اشد جزع و گریه در عزاداری و کلا برمصیبت سیدالشهدا سخن گفته شده و اینکه با گریه گناهان ما بخشیده شده و بهشت برما واجب شده بخاطر نشان دادن مقام بالای سیدالشهدا و اهمیت مراسم عزاداری ان بزرگوار است و این بعنوان یک مثال برای نشان دادن اهمیت و اجر شرکت در مراسم است نه اینکه واقعا با یک قطره اشک بهشت را از خدا طلبکار میشویم تا جایی که میدانم خود حضرت علی علی السلام با ان کرامات از خوف خدا و اخرت گریه میکرد وگرنه یک قطره اشک برای پیامبر بزرگوار اسلام میریختند و خلاص

برداشت درستی است.

رستگاران;886350 نوشت:
اصلا توفیق توبه نصیب هر کسی می شود؟

مرحبا بناصرنا . بخشی از عرض بنده نیز همین است. به هر کسی توفیق توبه داده نمی شود. این نه دلیل بر نفی مهربانی خداست که دوستان از عرایض قبلی ما برداشت کردند و نه دلیل بر نفی عزاداری و توسل و ....؛

[=Times New Roman]سلام استاد عزیز.

نسیم رحمت;887239 نوشت:

به عنوان مثال به مجالس حسینیه امام خمینی که در محضر رهبر انقلاب برگزار می شود اشاره می کنم. این نمونه است. یک جلسه ای که سخران هست. روضه خوانی هست. توسل هست. سینه زنی هست. این یه نمونه کامل بدون افراط و تفریط.

دقیقاااااااااااا منظور من هم همین هست. تـــمــــام.

نسیم رحمت;887239 نوشت:

باید عرض کنیم رفتارهایی نظیر آن چه استارتر تاپیک بیان کرده اند، همه افراط و زیاده روی است.

نتیجه ای که من می خواستم بگیرم این بود که کسانی که چنین رفتارهای افراطی دارند ؛ اونقدر که نشون میدن محب اهل بیت علیهم السلام نیستند که اگر بودند چنین رفتاری انجام نمی دادند.

آیا این نتیجه گیری درست است؟ اگر نیست چرا؟

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]سلام و عرض ادب

[=system]یكی از طلاب نجف كه اهل یزد بود، نقل می‌كرد: كه در جوانی، سفری پیاده از راه كویر به خراسان رفتم. در یكی از دهات نیشابور، مسجدی بود و من چون جایی را نداشتم، به مسجد رفتم.
[=system]پیشنماز مسجد، آمد و نماز خواند و بعد منبر رفت. در این بین، با كمال تعجب دیدم: فراش مسجد، مقداری سنگ آورد و تحویل پیشنماز داد. وقتی روضه را شروع كرد، دستور داد چراغها را خاموش كردند، چراغها كه خاموش شد، سنگها را به طرف مستمعین پرتاب كرد، كه ناگهان صدای فریاد مردم بلند شد.
[=system]چراغها كه روشن شد، دیدم سرهای مردم مجروح شده است و در حالی كه اشكشان می‌ریخت، از مسجد بیرون رفتند.
[=system]رفتم نزد پیشنماز و به او گفتم: این چه كاری بود كه كردی؟!
[=system]گفت: من امتحان كرده ‌ام، كه این مردم با هیچ روضه ‌ای گریه نمی‌كنند، و چون گریه كردن بر امام حسین(ع)، اجر و ثواب زیادی دارد و من دیدم كه راه گریاندن اینها، منحصر است به اینكه سنگ به كله ‌اشان بزنم، از این راه اینها را می‌گریانم!
[=system]این منطق افرادی است كه عملاً معتقدند:
[=system]هدف وسیله را مباح می‌كند. هدف، گریه بر امام حسین(ع) است ولو اینكه یك دامن سنگ به كله مردم بزند![1]


[/HR][=system][1] . شهید مرتضی مطهری،حماسه حسینی، ج 1، ص 44 و 45.
(استاد شهید این حكایت را به نقل از «حاجی نوری» بیان كرده است.)

[=verdana]1 - دیدن ابو درداء
ورام بن ابو فراس، می نویسد: سلمان برای دیدن ابودرداء، که رسول خدا (ص) میان آنان «پیمان برادری » برقرار کرده بود، رفت.سلمان بزرگوار و کهنسال، وقتی به خانه وارد شد، متوجه گردید همسر ابودرداء، وضع ژولیده و به هم ریخته ای دارد. این وضع موجب ناراحتی او شد و خطاب به زن گفت: این چه وضعی است، که برای خود به وجود آورده ای؟زن گفت: برادر تو ابودرداء، به دنیا و زینت زندگی احساس نیاز نمی کند. در آن ساعت «ابودرداء» در خانه حضور نداشت، اما طولی نکشید وی وارد شد، به سلمان خوش آمد گفت و دستور داد برای او سفره غذا بگسترانند.
[313]ابودردا، غذا را جلو سلمان گذاشت و به او تعارف کرد تا مشغول خوردن غذاشود، اما خود کنار نشست!سلمان گفت: خود هم مشغول غذا شو، میزبان گفت: من روزه هستم.سلمان که می دانست ابودردا، روزه مستحبی گرفته، او را سوگند داد که روزه خود را افطار کند، و حتی گفت: تا ابودردا غذا نخورد، وی هم غذا نخواهد خورد!اما بالاخره، ابودردا غذا نخورد و در کنار سلمان به استراحت پرداخت.شب فرا رسید، و ابودردا که روز را استراحت کرده بود، به نماز و عبادت پرداخت، اما سلمان او را از نماز و عبادت مستحبی منع کرد و گفت: ابودردا! این رابدان که، تو در برابر خداوند وظایفی داری، در مورد استراحت بدن و حفظ سلامت خویش مسؤول می باشی، و هم چنین نسبت به زن و همسر خود مسؤولیت داری وباید حق او را ادا کنی.بنابراین هم روزه لازم است، هم افطار و بدون روزه به سر بردن، هم نماز خواندن، وهم استراحت داشتن، یعنی یک مسلمان باید حق هر حقداری را انجام دهد.
اما ابودرداء می خواست روش افراطی خود را در مورد معنویت گرایی ادامه دهد و رفتار خویش را صحیح بداند، بدین جهت زیر بار سخنان سلمان نرفت و به حضور رسول خدا (ص) آمد، و سخنان حکیمانه و معتدلانه سلمان را با آن حضرت در میان گذاشت، که رسول خدا (ص) نظریه های سلمان را مورد تایید قرار داد
(1).
1. نفس الرحمن، ص 546، تنبیه الخواطر، ج 1، ص 2.

سلام و عرض ادب
بررسی سندی و تحقیق و برداشت و انطباق مصداق برعهده خواننده .

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"][=verdana]افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد
[=verdana]آیت الله العظمی شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه های پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد. از آنجا که جامعه نمی تواند نسبت به همه عزاداری های پیاپی مراقبت داشته باشد سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی میاورد.
[=verdana]به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی شبیری زنجانی، این مرجع عالی قدر عصر روز چهارشنبه (21/12/92) در جمع تعدادی از روحانیون و طلبه های حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهه های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزای اهل بیت علیهم السلام دانستند و گفتند: همین طور پشت سر هم دهه درست کردن،توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری ها را به وجود می آورد.افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد.
[=verdana]این فقیه وارسته با تاکید بر اینکه موضوع هتک عزاداری را عرف تشخیص می دهد و مسأله ای شرعی نیست، خاطرنشان کردند: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداری ها وجود ندارد. از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهل بیت – علیهم السلام- خلاف شرع است، اما این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند.
[=verdana]ایشان افزودند: عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت می شود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع بر عهده عرف است جامعه مشخص می کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود.
[=verdana]ایشان با ابراز نگرانی از اینکه عده ای امروزه با افراط در عزاداری ها زمینه هتک حرمت را فراهم می کنند فرمودند: این افراد در این زمینه مسئولند.آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت – علیهم السلام- بودن است موظف به چنین کارهایی است؟!
[=verdana]امروزه برخی از منبری ها و بعضی از مداح های بی تقوا حرفهای بی سند و مجالس بی سندی را ترویج می کنند نظر عرف، پس از ترویج آن در جامعه، ممکن است به اینکه هرگونه مجلس شادی در این ایام، هتک حرمت باشد تغییر کند البته در این صورت موضوع هتک حرمت محقق است و افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند ولی آیا ما باید دنبال این باشیم که آنقدر در اذهان مردم بعضی از مصادیق را به عنوان هتک عزاداری مطرح کنیم و آن را تبلیغ کنیم تا واقعا عرف آن را هتک بداند؟ آیا شرع چنین سفارشی به ما کرده است؟

http://zanjani.net/index.aspx?pid=99&articleid=54228

موضوع قفل شده است