جمع بندی بررسی برخی احادیث و حکمت آنها

تب‌های اولیه

116 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Reza-D;810542 نوشت:
جالب تفسیر کردید گل
مشخص است مفهوم مطلب را خوب درک کرده اید
اما باید عرض کنم که اتفاقاً منظور من همان وزنه بود که در عدالت لزومی ندارد یکسان باشد

تساوی =>>> هر دو طرف کفهء ترازو باید وزنه های مساوی داشته باشند

عدالت =>>>
در کفه ها بر اساس حقی که دارند وزنه قرار میگیرد ، ولو اینکه وزن آنها یکسان نباشد

مثال برای تساوی =>>> دو نفر کارمند در یک اداره ، هر دو حق دارند حقوق دریافت کنند

مثال برای عدالت =>>> اما آنکه لیسانس دارد باید حقوقش بیشتر از کسی باشد که دیپلم دارد

نکتهء مهم:
بی عدالتی یعنی اینکه دو کفه با هم متفاوت باشند ، اما ما برای ایجاد تساوی وزن آنها را یکسان کنیم
مثلاً به کارمند لیسانس و دیپلم ، حقوق یکسان بدهیم ، تساوی است ولی عدالت نیست

حرف من و شما با هم فرقی نداشت اگه یکم بیشتر دقت کنید
رنگ های متفاوت یعنی تساوی برقرار نیست (تو مثال که حتما نیاز نیست عدد باشه)و جرم یکسان یعنی عدالت برقراره

.me and God;810539 نوشت:
بد بودن تو پستی که کاربر عصران فرستادند باز یه مسئله دیگه رو در پی داره
یک خواهش از شما دارم خواهر گرامی
از جانب خودم عرض میکنم ، اگر هزار پست دیگر هم در پاسخ به شما بنویسم برایم زحمتی نیست و خوشحال میشوم اگر کمکی کرده باشم
ولی از شما میخواهم مباحث قبلی را اینقدر سریع فراموش نکنید
اگر مسئلهء جدیدی پیش می آید ، به نکات گفته شده هم رجوع بفرمائید

اولاً جناب آلاء فرمودند که:

آلاء;808487 نوشت:
آیات نورانی قرآن و یا کلام معصومین علیهم السلام ( احادیث صحیح و قطعی آنها) بیاناتی از 1400 سال پیش آن هم به زبان عربی است. شما امروز یعنی 1400 بعد می خواهید این بیانات را بفهمید، آن هم به زبان فارسی یعنی ترجمه متن، آن هم نه ترجمه دقیق و با اشراف کامل از سوی مترجمین بلکه ترجمه تحت اللفظی

ثانیاً بنده هم خدمت شما گفتم:

Reza-D;808870 نوشت:
سوره بقره آيه 34:
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
و زماني كه به فرشتگان گفتيم به آدم سجده كنيد پس همگي سجده كردند بجز ابليس كه سرپيچي كرد و تكبر ورزيد ، و او از كافران
بود

ترجمهء بالا ترجمهء درست آيه است. حالا ببينيد با كمال تعجب در برخي ترجمه ها اين آيه به غلط ترجمه شده:

ترجمهء انصاريان = ................ و از كافران شد
ترجمهء بهرام پور = ............... و از كافران گرديد
ترجمهء خرمشاهي = ........... و از كافران گرديد
ترجمهء فولادوند = ................ و از كافران شد
ترجمهء الهي قمشه اي = .... و از كافران گرديد
ترجمهء مجتبوي = ................ و از كافران گشت
ترجمهء مكارم شيرازي = ...... و از كافران شد

تا جايي كه من ديدم فقط در 2 يا 3 ترجمه ، "كانَ" به درستي ترجمه شده است
نكتهء مهم اين است كه تفاوت "بود" و "شد" فقط تفاوت يك كلمه نيست بلكه كلاً تفسير آيه را تغيير خواهد داد

وقتي بگوئيم ابليس از كافران

"شد" ، يعني تا آن لحظه كاملاً مومن بوده ولي در همان لحظه كه خدا از او خواست سجده كند ، كافر شده است
اما وقتي بگوئيم ابليس از كافران
"بود" ، يعني ابليس قبلاً هم كافر بوده اما آن را بروز نمي داده

خب خواهر گرامي ، وقتي يك كلمهء ساده مثل "كانَ" اينطور ترجمه ميشود ، ديگر خودتان قضاوت كنيد براي كلماتي كه معاني مختلف دارند چگونه خواهد بود
آن هم زبان عربي كه هر كلمه اي بار معنايي خودش را دارد و آن هم كلام معصومين(ع) كه هر كلمهء آن ميتواند حاوي اعجازي باشد

و مهمتر از همه درمورد اینکه کاربر "عصران" گفتند سند روایت ضعیف است
این را هم در پست شماره 90 گفتم که:

Reza-D;810470 نوشت:
و باز هم اشاره ميكنم به نكته اي كه قبلاً خيلي درموردش صحبت كرديم
اولاً بايد ديد سند روايت چقدر صحيح است
ثانياً بايد ديد آيا روايت سر و تهي داشته كه بريده شده يا خير
ثالثاً بايد شرايط بيان روايت بررسي شود
رابعاً بايد مخاطب روايت نيز در نظر گرفته شود

Reza-D;810547 نوشت:
یک خواهش از شما دارم خواهر گرامی
از جانب خودم عرض میکنم ، اگر هزار پست دیگر هم در پاسخ به شما بنویسم برایم زحمتی نیست و خوشحال میشوم اگر کمکی کرده باشم
ولی از شما میخواهم مباحث قبلی را اینقدر سریع فراموش نکنید
اگر مسئلهء جدیدی پیش می آید ، به نکات گفته شده هم رجوع بفرمائید

اولاً جناب آلاء فرمودند که:

ثانیاً بنده هم خدمت شما گفتم:

و مهمتر از همه درمورد اینکه کاربر "عصران" گفتند سند روایت ضعیف است
این را هم در پست شماره 90 گفتم که:

باشه.
من زیاد حساس نیستم
شاید یکم از حوصله و صبر شما سواستفاده کرده باشم تا افکار ذهن خودم رو هرچه بیشتر روشن کنم
و هی از شما و بقیه توضیح خواستم بااینکه جواب های احتمالی رو میدونستم
بدونید که وقتی چیزی رو نمیگم دلیلی بر این نیست که نمیدونم

البته:
آدمه دیگه، فراموش میکنه....
ولی خوب همه چیزایی که شما الان تو این پست ذکر کردید بیاد دارم

خسته نباشید،خیلی خیلی پست فرستادید (با صبر و حوصله) و کمکم کردید تا ذهنیتم رو تا حدودی تغییر بدم
برای من ارزش داره.
جز با دعا کردن و به زبان تشکر کردن کاری نمی تونم بکنم
و دعا ها هم بی تاثیر نیستند....

.me and God;810549 نوشت:
شاید یکم از حوصله و صبر شما سواستفاده کرده باشم
به هیچ وجه اینطور نبوده و شما همیشه محترمانه برخورد کردید
منظور بنده فقط این بود که تکرار مکررات نشود و اینکه پاسخ شوال آخر شما
(نسبت به پست جناب "عصران") در پست های قبل موجود است

انشاالله جناب کارشناس زودتر تشریف بیاورند و پاسخ کامل را مطرح بفرمایند

Reza-D;810552 نوشت:
در پست های قبل موجود است

کلمه بد معنی دیگه ای داره بنظر من
فکر میکنم موجود نیست
به هر حال منتظر پاسخگو هستیم

عذر می خوام نمی خواستم نظم تاپیک رو به هم بزنم. اما به نظرم اومدم لازم باشه نکته ای رو برای دوستان بگم و اون اینکه نگاه بسیاری از ما به امامان یک نگاه فانتزی و سینماییه. چون به هر حال ما اون دوره و زمان نبودیم و زندگی نکرده ایم. اون موقع ها دوربین و ضبط صوت نبود که وقتی امامی به مجلسی وارد می شد از اول مجلس تا اخر مجلس رو ضبط کنیم و ببینیم دقیقا امام چی میگن.

اشتباهی که خیلی از ما از مفهوم حدیث داریم این است هر وقت حرف و سخنی با عبارت حدیثی از فلان امام رو برامون خوندند به این معناست که اون حرف دارای جمله حکیمانه ایست!!! درحالی که این طور نیست. کلا کسی در مجلسی سخن میگه در بین سخنانش شوخی هم می کنه. این حدیثی هم که از امام علی در مورد دردسر زن داشتن هم برامون اومده به نظر من واقعیه و طبیعی. همین امام علی در سخنانی از زن و زنداری تمجید کرده. این ها همه نقل قوله که برامون اومده و نتیجه این میشه نمیشه بعضی سخنانی که به دست ما میرسه رو دقیق متوجه شد که چرا ایشون این حرف رو زدند.چون در اون مجلسی که این حرف زده نبودیم و از جیک و بوک ماجرا خبر نداریم و نمیدانیم که ایا من باب مزاح گفتند؟؟ ایا از موضوعی عصبانی بوده اند که این حرف رو زدند؟؟

مطلب دیگه که امام علی هم فرهنگ اون زمان عرب رو هم داشتند. شما اکثر این روایات رو نگاه کنید می بینید سخنانی که گفته می شده بیشتر سینمایی و تاریخیه!! عناوینی مثل هان ای فلانی و یا مثلا وای بر تو ای فلانی !!!!

یا مثلا تو جنگ ها برای هم دیگه رجز می خوندند و بعد جنگ تن به تن و بعد جنگ همه جانبه که ظاهرا بیشتر شبیه داستان های رستمه ولی در واقعیت فرهنگ ان زمان ها بوده. شما فرهنگی که تو زمان شاه وجود داشت و با همین الان مقایسه کنید. مگه چند سال گذشته. نحوه صحبت کردن و یا نحوه سبیل گذاشتن و یا نحوه لباس پوشیدن رو با الان مقایسه کنید.
به نظر من اگر یک نقل قول های از امامان برامون اومده رو نباید به بهانه نداشتن سند موثق اون رو دروغ بدونیم. اون ها هم بر اساس فرهنگ خودشون صحبت و رفتار می کردند.

اسک;810586 نوشت:
به نظر من اگر یک نقل قول های از امامان برامون اومده رو نباید به بهانه نداشتن سند موثق اون رو دروغ بدونیم. اون ها هم بر اساس فرهنگ خودشون صحبت و رفتار می کردند.

خب نه معصومین، معصوم بودند
اینکه از روی عصبانیت حرفی رو همینطوری بگن نبوده،اینم نظر منه

.me and God;807946 نوشت:
خب امام من، پیامبر من؛ به خیلی چیز ها امر میکنند، بنظرم نمیشه یکی دوروزه همه ی اوامرشون رو اجرا کرد؛ و من تا سالی که بگی نگی بتونم بگم شیعه هستم باید ترس و عذاب وجدان رو داشته باشم؟!؟

سلام .
ممنونم از استارتر محترم بابت دعوتشون . البته امیدوارم پشیمون نشن!
اساس ادیان بر ترس استواره و این چنینه که خدای رئوف و مهربان وعده عذاب و جهنم به کسانی که اون رو بر پایه دلایل کاملا عقلی نفی می کنند، میده . کافیه نترسین . از نبود خدا نترسین ، از یک جهان بی خدا نترسین ، از عذاب نترسین ، از اینکه به خاطر خشم خدا کنکور جای خوب قبول نشین و یا شوهر خوب گیرتون نیاد و یا ... نترسین . اون وقته که میبینید تمایلی به عبادت ندارین ، کشتی نوح براتون یه جور داستان طنز میشه و از خودتون می پرسین اصلا از کجا معلوم خدا وجود داره ؟

.me and God;807946 نوشت:
یا جمله پایین از امام علی (ع):
زن و زندگی, همه اش دردسر است و زحمت بارتر اینکه, چاره ای از او نیست.

البته دیدم در این تاپیک سعی در تلطیف این روایات داشتن اما شما اگر به دنبال حقید دنبال التقاط نباشید و سعی نکنید اسلام را با ارزش های سکولاری چون برابری حقوق زن و مرد ، آزادی بیان ، دموکراسی و غیره تلفیق کنید .
اسلام همان است که است و البته همان طور که هست بیشتر جالب و قابل بحث است تا اسلام سکولاری .
در اسلام چیزی بنام تساوی حقوق زن و مرد نداریم و کار اصلی زن در خانه تعریف شده است تا شوهر داری و خانه داری کند و قیم شما مردان هستند وامروزه هم که به شما حق رای داده شده خیلی است و از علمای سابق اگر می دیدند این جماعت ضعیفه اندازه قیمانشان حق دخالت در سرنوشت جامعه دارند فریاد وا اسلاما سر میدادند کما اینکه دادند و آقای مدرس به این قضیه اعتراض داشت ! اسلام در n جا علیه زنان است من جمله ارث بردن ، مرجع و امام جماعت و قاضی نشدن ، ازدواج با دختران شیر خواره !!! = این یعنی تعیین سرنوشت دختر قبل از عاقل شدن ولی نباید از یاد برد که به او حق مهریه و شیر بها داده و وظیفه تامین مالی را بر عهده مرد گذاشته و مثلا حکم ارتداد زن نسبت به مرد بهتر است . واقعا همین اسلام واقعی قابل تامل است و باید دید آیا وقتی حقوق زنان با مردان یکی باشد بیشتر به نفع جامعه است و یا وقتی از حقوق اسلامی برخوردار باشند .

برنامه ریز;811473 نوشت:
ازدواج با دختران شیر خواره !!!

ممنون بابت شرکت در بحث

منتظر جواب پاسخگو هستم...

برنامه ریز;811473 نوشت:
اون وقته که میبینید تمایلی به عبادت ندارین ،

با ترس زیاد آدم ناامید میشه و زده از زندگی
و باز همین حالت بالا ممکنه بهش دست بده
انوقت به جای هدایت گمراه تر هم میشه

یک انتقاد کوچولو داشتم:بحث از اینجا شروع شد =>سلام و خسته نباشید
حدودا دو سالی میشه که با خوندن چند جمله ، حس بدی(نچندان خوب) نسبت به حضرت فاطمه(س) پیدا کردم
جمله این بود:

اگر به آنچه ما امر می‌کنیم عمل کنید و از آنچه تو را نهی می‌کنیم پرهیز کنی از شیعیان ما هستی و الا خیر.الخ

پاسخ کار شناس آلاء :اندیشه ورزی و تعقل و تعمق دقیق شما در اعتقادات و باورهای شماست.الخ

پاسخ Reza-D من یک سوال از شما می پرسم ممنون میشوم پاسخ بدهید:

شما فرزندی دارید و از او میخواهید اطاقش را جمع و جور کند. اما وقتی به خانه برمیگردید می بینید اطاقش را جمع نکرده
اولین کاری که می کنید چیست؟الخ

تمام جوابهای شما متین ولی به نظر میرسه طعام از قفا خوردنه! چرا ؟چون سئوال
.me and God ،سئوال اعتقادیه .شما اول بایستی عصمت وحجت بودن فاطمه سلام الله علیها را ثابت کنین مثلاً اشاره می کنم به حدیث شریف:« قال العسکری (علیه السلام) : نحنُ حججُ اللهِ علی خَلقِهِ وَ جَدّتنا فاطمة حجةُ اللهِ علینا .»کلام وفعل وتقریر حضرت سلام الله علیها حجت است تا مبحث برای کاربر عزیز وکاربران دیگر راحت باشد ودرباره شیعه بودن هم بایستی بگویم دو دسته شیعه داریم 1- شیعه عرفی(که به آن محبّ ائمه اطهار علیهم السلام گفته میشود وبرای آن روایت هم داریم2- شیعه مخلِص(به کسر لام)3- شیعه مخلُص (به فتح لام) که دومی وسومی را انشاءالله درک نخواهید کردوبه آن نمی رسید. ولا حول ولا قوّة الا با اللّه .باتشکر



.me and God;807946 نوشت:
هنوزم که هنوزه نتونستم اون مهر و محبتی رو که نسبت به پیامبرم(ص) و(اکثر) ائمه(ع) دارم ، نسبت به این دو بزرگوار داشته باشم.

[=arial]سلام
پس باید مطالعه بیشتری روی زندگی این دو معصوم از لحاظ مکانی و زمانی داشته باشین

دقت کردی تو هر معصومی یه خصوصیتی خیلی بارزه؟
درسته همگی جامع همه صفات متعالی هستند ولی
مثلا حتما شنیدی که امام رضا به رافتش معروفه

شنیدی حضرت علی اسدالله غالبه؟
یعنی صفات جلالیه حضرت علی خیلی بیشتر از صفات جمالیه اش به چشم میاد

نهج البلاغه رو با ترجمه مرحوم دشتی بخون
اول هر خطبه و نامه ای یکی دو خط در مورد زمان و مکان اون خطبه توضیح داده
اینجوری حکمت خیلی حدیثارو متوجه میشی

رهگذر آسمان;811970 نوشت:
نهج البلاغه رو با ترجمه مرحوم دشتی بخون
اول هر خطبه و نامه ای یکی دو خط در مورد زمان و مکان اون خطبه توضیح داده
اینجوری حکمت خیلی حدیثارو متوجه میشی

ممنون بابت پاسختون
منتظر پیشنهاد پاسخگو هم درباره کتاب هستم

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام و احترام خدمت تمامي دوستان ؛‌

.me and God;810535 نوشت:
من یه عقیده غلط داشتم تا بخوام تغییرش بدم خیلی طول میکشه
خیلی خوب میشه پاسخگو در زمینه شناخت حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) کتاب معرفی کنند

و عذر خواهي به دليل تاخير در جواب؛

انشا الله به ياري خداوند در روزهاي آتي به شکل مرتب در خدمت دوستان هستم اما لازم است تا چند نکته را بيان کنم :

1- اولا دوست محترم پرسشگر سوال ؛ عنوان سوال اصليشان را به نوعي انحراف دادند به شکل کامل به سمت حقوق زن و نگاه دين و حضرات معصومين به زن . بهتر بود شما در پست جداگانه اي اين سوالات را مطرح مي کرديد تا از اشفتگي موجود در پست ها و خوانندگان جلوگيري شود . بنده هم سعي کردم با توجه شما به پاسخي که در همين سايت نسبت به شبهه شما بود ؛ مطالب را به همان سوال اصلي شما سوق بدهم که از ظاهر سوال و جوابها متوجه شدم اصلا آن تاپيک مطالعه نشده است .در صورتي که بسياري از سوالات شما قبلا مطرح شده و پاسخ داده شده است و عقلا لازم نيست که يک موضوع مشترک و کاملا مشترک در يک سايت ؛ با وجود موجود بودن مطالب دوباره از سوي کارشناس تکرار شود .
2- در خصوص نوع نگاه معصومين به زن و جايگاه زن ؛ تنها روايات نمي توانند به شما کمک کنند؛ شايد سيره و روش زندگي معصومين به اندازه روايات بتواند اين مسئله را براي شما حل کند ؛ از اين رو شما با مراجعه به انجمن تاريخ اسلام؛ مي توانيد از چگونگي برخورد و زفتار اهل بيت با زنان و همسرانشان اطلاعاتي کسب کنيد و ديدگاه خودتان را جهت دهي کنيد.
3- در ارتباط با کتابي در مورد شناخت حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت علي عليه السلام ؛ شايد مشترک باهم کتابي تدوين نشده است اما به شکل جدا مي توانيد به کتاب قضاوت هاي امير المومنين از علامه شوشتري ياتستري ؛ کتاب فاطمه ؛ فاطمه است از مرحوم شريعتي ؛ کتاب شريف بحارالانوار ج 10 تا 16 مراجعه کنيد.

همچنين آدرس هاي زير شناخت خوبي در مورد کتاب هاي مورد سوال شما بين کرده اند :
http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=13320
http://www.zahra-media.ir/216-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B3/

آلاء;814484 نوشت:
عقلا لازم نيست که يک موضوع مشترک و کاملا مشترک در يک سايت ؛ با وجود موجود بودن مطالب دوباره از سوي کارشناس تکرار شود .

من عذر میخوام

آلاء;814484 نوشت:
کتاب قضاوت هاي امير المومنين از علامه شوشتري ياتستري ؛ کتاب فاطمه ؛ فاطمه است از مرحوم شريعتي ؛ کتاب شريف بحارالانوار ج 10 تا 16 مراجعه کنيد.

ممنون


سوال:
ادبیات و لحن برخی از فرمایشات معصومین مانند این روایت از حضرت زهرا سلام الله علیها که می فرمایند:« اگر به آنچه ما امر می‌کنیم عمل کنید و از آنچه تو را نهی می‌کنیم پرهیز کنی از شیعیان ما هستی و الا خیر.» به نظر تند و جزمی است؟ علت این تندی در لحن چیست؟ و اگر منظور بیان مطلبی است که مربوط به تمام شیعیان نیست؛ چرا در ضمن کلام حضرت بیان نشده است؟

پاسخ:

دین اسلام؛ یک دین متن محور است. به این معنا که مفاهیم و باورهای آن در قالب هست ها و بایدها به دلیل این که ابدی است؛ تنها راه ماندگار نگاه داشتن آن مکتوب بودن آن بوده و از طریق نوشته و نوشتار پیام های این دین به ما رسیده است.
ویژگی دین متن محور این است که برای فهم هرچه بیشتر این دین ؛ تمام نکات و ویژگی هایی را که ممکن است انسان را به فهم بهتری از آن دین رساند؛ باید در نظر گرفت.
آیات نورانی قرآن و یا کلام معصومین علیهم السلام ( احادیث صحیح و قطعی آنها) بیاناتی از 1400 سال پیش آن هم به زبان عربی است. امروز یعنی 1400 بعد باید این بیانات را فهمید، آن هم به زبان فارسی یعنی ترجمه متن، آن هم نه ترجمه دقیق و با اشراف کامل از سوی مترجمین بلکه ترجمه تحت اللفظی .
بسیار مهم است که ابهام های صورت گرفته برای در آیات و روایات را چگونه برطرف کرد؛ با توجه به عدم حضور امام زمانی که بتواند سوال شما را شفاهی پاسخ گو باشد. اینجاست که وظیفه ما سنگین ترمی شود و باید برای فهم سخن مکتوب به قرینه ها و نشان هایی که در خود کلام و یا در بیرون آن است توجه کنیم.
تمام عواملی که می تواند فهم امروزین ما را از متون دینی ما کامل کند باید شناخته شود و از موانع فهم درست علاوه بر آَشنایی کامل پرهیز شود. پس در حقیقت در قالب این سوالات به یک مساله مهم توجه شده و آن این است که راه های فهم کامل و بهتر کلام معصومین چیست.
در حدیث پیامبر اگرم صلی الله علیه وآله که اتفاقا یکی از صحیح ترین احادیث هم هست؛ ایشان می فرمایند :« انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»(1) . بر اساس این حدیث و شمار زیادی دیگر از روایات و اتفاقا خود آیات قرآن که بیان می دارد: ای پیامبر تو معلم هستی و شان تو این است که به مردم مضامین این کتاب را تعلیم دهی؛ بخشی از مفاهیم دینی که بخش اصلی و ساختار اصلی شریعت دین اسلام را تشکیل می دهد ؛ آیات قرآن است . اما به دلیل این که مسائل و امور مردم بسیار زیاده ؛ قرآن کلیات مسائل را بیان کرده و تشریح و تبیین جزئیات را به بیان پیامبر و معصومین واگذار نموده است.
در قرآن کریم این مفهوم – به قدر توان و طاقت هر کس از او انتظار داشتن و مورد مواخذه قرار ندادن کسی که نمی توانسته واقعا کاری را درست انجام دهد - یکی از کلی ترین اصول دعوت اسلام است: « لا یکلف الله نفسا الا وسعها» ؛ « لیس الانسان الا ما سعی» و .....
بنابراین بر مبنای همان تشبیه صورت گرفته با پازل؛ آن موردی که شما مورد سوالتان است که چرا در کلام حضرت بیان نشده است ؛ علتش این است که ایشان در جای دیگر- یعنی در قرآن کریم- مساله را بیان شده دیده اند و قطعا در نظر داشته اند که شیعه ای که می خواهد به بیانات معصومین عمل کند باید قرآن را با روایات دوشا دوش هم و در کنار هم ببیند . اصول کلی که در قرآن آمده همیشه جاری است و سر جای خودش هست. و بیانات معصومین در واقع با فرض همان اصول کلی بیان شده است و به این دلیل این قیدها و یا جملات تکمیلی را در بیانات ائمه کمتر می بینیم در حالی که در برخی از موارد به آن اشاره هم داشته اند
.

منبع:
(1)- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج37،ص168.

موضوع قفل شده است