جمع بندی آیا جبرئیل همان پیامبر اکرم (ص) است؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جبرئیل همان پیامبر اکرم (ص) است؟

سلام
از دو نفر روحانی بسیار سطح بالا شنیدم که گفتند جبرئیل مقامی از مقامات پیامبر است و جدای از پیامبر نیست! یکی از مقامات عقلی! فکر کنم این طوری گفتند

آیا این مطلب صحت دارد؟

با توجه به قرآن به نظر میرسه این مطلب صحیح نباشه اما از اونجائیکه از دو نفر اهل علم آنهم جدای از هم شنیدم تصمیم گرفتم از شما کمک بگیرم
متشکرم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

زینبیون;793864 نوشت:
سلام
از دو نفر روحانی بسیار سطح بالا شنیدم که گفتند جبرئیل مقامی از مقامات پیامبر است و جدای از پیامبر نیست! یکی از مقامات عقلی! فکر کنم این طوری گفتند

آیا این مطلب صحت دارد؟

با توجه به قرآن به نظر میرسه این مطلب صحیح نباشه اما از اونجائیکه از دو نفر اهل علم آنهم جدای از هم شنیدم تصمیم گرفتم از شما کمک بگیرم
متشکرم

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش زیبایی که مطرح فرمودید

نه تنها حضرت جبرائیل (علیه السلام) بلکه تمامی موجودات عالم شأنی از شئونات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌باشد، چرا که طبق روایات مختلف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از لحاظ رتبه وجودی در بالاترین مراتب وجود است و همه موجودات حتی نور وجودی ائمه معصومین علیهم السلام نیز از نور محمدی خلق شده است.
در روایات، این چنین آمده است:
ای پیامبر، اگر تو نبودی، دنیا را خلق نمی کردم. (بحار الانوار، ج 16، ص 406.)
ای محمد قسم به عزت و جلال خودم اگر تو نبودی آدم را نمی آفریدم. [بحار الانوار، ج 40، ص 18 – 21.]
از روایات فوق این نتیجه را می توان به دست آورد که خداى متعال از نور پیامبر اکرم، هر چیز و کمال وجودى را آفریده است. بر این اساس همه موجودات و تمامى وجودات و کمالات وجودى، از جلوه‌‏ها و ظهورات همین مخلوق اول و نور معصوم است و مخلوقات، مراتب مختلف تجلّیّات این نور مى‏‌باشد. به عبارت دیگر «نور معصوم»، سبب وجود موجودات دیگر است و موجودات دیگر از جمله (جناب جبرائیل)، آثار و صورت‏‌هاى نازله این حقیقت، در مراتب مختلف و متنوع است.
بر اساس مبانی حکمت متعالیه می‌توان گفت موجود عالی و برتر نسبت به موجود دانی و فرو دست این است که موجود عالی در سلسله علل طولی موجود پایین‌تر قرار دارد؛ یعنی اقتضای علوّ وجودی این است که علت برای فرودست باشد. و از سوی دیگر بر اساس حکمت متعالیه علیّت به تجلّی و تشأن برگشت می‌کند (صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 8، ص 254، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م) بنابر این، از نظر حکمت متعالیه نیز تمام موجودات پرتو و شأنی از وجود پیامبر هستند.
بنا براین طبق تصریح برخی از اهل معرفت: ملائکه الله حتی جبرئیل و مکائیل نیز از شئون پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) هستند؛ زیرا پیامبر و ائمه(علیهم السلام) تنه و اصل و اساس در خلقت هستند و ملائکه فرع و شاخه هستند و اصل احاطه بر فرع دارد و محیط بر آن است. (صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 8، ص 254، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م)

هادی;794387 نوشت:
نه تنها حضرت جبرائیل (علیه السلام) بلکه تمامی موجودات عالم شأنی از شئونات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌باشد، چرا که طبق روایات مختلف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از لحاظ رتبه وجودی در بالاترین مراتب وجود است و همه موجودات حتی نور وجودی ائمه معصومین علیهم السلام نیز از نور محمدی خلق شده است.

سلام.
دو تا سوال پیش میاد:
با وجودیکه جبرئیل شانی از شئونات پیامبر (ص) میباشد پس چرا نزول وحی برای پیامبر بواسطه جبرئیل صورت میگرفت؟
سوال دوم اینکه وقتی بالاترین شان وجود پیامبر (ص) هستند باید به همه چیز احاطه داشته باشند .اما چگونه در دوران رسالت از بعضی موارد بی خبر بودن؟

سوال زیبایی بود تشکر از زننده تاپیک
برام سواله اصلا چه نیازی هست که همه از نور پیامبر به وجود بیان؟

هادی;794387 نوشت:
نه تنها حضرت جبرائیل (علیه السلام) بلکه تمامی موجودات عالم شأنی از شئونات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌باشد،

با سلام.
آیا فرشتکان از این موضوع باخبر نبودند.اگر بودند چرا وقتی خدا خواست در زمین انسان را خلیفه بگذارد.اعتراض کردند.مگر پیامبر انسان نبود؟مگر ائمه انسان نبودند؟چرا فرشتگان نیمه پر لیوان را ندیدند و نگاهشان به خونریزی یک سری از مردم افتاد؟چرا به نوری که از او نشاءت گرفته بودند نگاه نکردند؟

پارسا مهر;794950 نوشت:
با سلام.
آیا فرشتکان از این موضوع باخبر نبودند.اگر بودند چرا وقتی خدا خواست در زمین انسان را خلیفه بگذارد.اعتراض کردند.مگر پیامبر انسان نبود؟مگر ائمه انسان نبودند؟چرا فرشتگان نیمه پر لیوان را ندیدند و نگاهشان به خونریزی یک سری از مردم افتاد؟چرا به نوری که از او نشاءت گرفته بودند نگاه نکردند؟

سلام علیکم

نخیر ظاهرا باخبر نبودند و همچنین از آیات اینطور برداشت میشه که مسئله روح برای فرشتگان هم موضوع غریبی بوده تا زمان خلقت انسان(البته روح انسان) و فرشتگان تا اونروز موجودی با این کمالات ندیده بودند و ظواهری از انسان رو میدیدند
از آیه 31 و 32 و 33 سوره بقره میشه این برداشت رو کرد که روح انسان قابلیت کش اومدن(مانند تیوب) رو داره و میتونه به اندازه کل جهان بشه،البته اگه غرایض حیوانیش رو کنترل کنه(یعنی به ازای هر انسان یک جهان کامل) و ظاهرا فقط پیامبر (ص) بوده که تا آخرین حد کمال رسیده....(قضیه 14 معصوم هم که مشخصه = کُلُّهُم نورٌ واحِدٌ)

«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً»و از تو درباره «روح» سؤال مى‏كنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است!

آیه 30 تا 38 سوره بقره رو بخون تا برداشتتون نسبت به دیدگاه فرشتگان از انسان بهتر بشه(من ترجمه آیت الله مشکینی رو براتون میزارم)

30) و ( به یاد آر ) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد ( نماینده خدا در آنجا یا جانشین ساکنان پیشین منقرض شده آنجا ) . گفتند: آیا در آن کسی را ( جانشین ) قرار می دهی که فساد می انگیزد و خون ها می ریزد؟! در حالی که ما تو را با توصیف به کمالات تسبیح می گوییم و ( از هر عیب و نقصی ) تقدیس می کنیم. خدا گفت: بی تردید من چیزی می دانم که شما نمی دانید. [ نظرات / امتیازها ]
31) و همه نام ها را به آدم آموخت ( نام همه موجودات جهان را تا انقراض آن به یک زبان یا به همه زبان های آینده بشر ، و یا همه مسمّیات نام ها را با حقایق و خواص و آثارشان به او آموخت ) سپس آن معانی را به فرشتگان عرضه داشت و گفت: اگر شما راستگویید نام های اینها ( و یا حقایق و اسرارشان ) را به من خبر دهید. [ نظرات / امتیازها ]
32) گفتند: تو ( از هر نقص و عیبی ) منزّهی ، ما را دانشی جز آنچه خود به ما آموخته ای نیست حقّا تویی که دانا و حکیمی. [ نظرات / امتیازها ]
33) خداوند فرمود: ای آدم ، نام های آنان ( و یا حقایق و اسرار آنها ) را به فرشتگان خبر ده. [ نظرات / امتیازها ]
34) و ( به یاد آر ) هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید و خضوع نمایید. همه سجده کردند جز ابلیس که سرباز زد و تکبّر ورزید و او از کافران بود ( که کفر خود را پنهان می داشت ) . [ نظرات / امتیازها ]
35) و گفتیم: ای آدم ، تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از ( میوه و نعمت های ) آن به فراوانی از هر جای آن که خواهید بخورید ، و به این درخت ( درخت گندم یا انگور یا انجیر ) نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. [ نظرات / امتیازها ]
36) پس شیطان آن دو را از ( جهت ) آن درخت لغزانید ، و آنها را از آنچه در آن بودند ( از کرامت و نعمت ) بیرون کرد و ما گفتیم: ( از این مکان و منزلت ، همراه شیطان ) فرود آیید در حالی که برای همیشه دشمن یکدیگرید و برای شما در روی زمین قرارگاه و برخورداریی ( معین ) تا زمانی محدود خواهد بود. ( زمان آن بر هر فرد بشر مدت عمر او ، و برای مجموع نسل بشر تا انقراض جهان است. ) [ نظرات / امتیازها ]
37) پس ( از مدتی استقرار در زمین ) آدم از جانب پروردگارش کلماتی را دریافت کرد ( به او القاء توبه شد و یا در ضمن اسماء تعلیم شده توبه به او الهام گردید و توبه نمود ) پس خدا هم بر او عطف توجه نمود و توبه او را پذیرفت که او بسیار عطوف و توبه پذیر و مهربان است. [ نظرات / امتیازها ]
38) گفتیم که همگی از آن ( ملأ اعلی ) فرود آیید ، پس اگر شما را از جانب من هدایتی ( به وسیله پیامبران و کتاب های آسمانی ) بیامد ، کسانی که از رهنمایی من پیروی کنند نه آنها را ترسی باشد و نه اندوهی خواهند داشت.

ببخشید که اینقدر بد جملات رو سرهم بندی کردم،فقط میخواستم به جواب برسیم و حوصله تایپ زیاد رو نداشتم واسه همین از سایت تدبر ترجمه رو کپی پیست کردم :Gol:

اللهم عجل لولیک الفرج

درپناه حق


muiacir;794948 نوشت:
برام سواله اصلا چه نیازی هست که همه از نور پیامبر به وجود بیان؟

واسه اینکه بهترین نور و با کیفیت ترین نوری که در دنیای نسبی(نه مطلق) بوجود اومد،نور پیامبر بود....فرض کن فرشتگان رو از نور من(alieye) میساختن،خب نتیجش کاملا مشخصه که، سیستم جهان به هم میریخت، و فرشتگان که باید به صورت مطلق کار ثابتی داشته باشند،نتونن اون کار رو به درستی انجام بدن (ببخشید که اینقدر سطح پایین و کوچه بازاری جواب میدم،ولی مثالهای کوچه بازاری قابل هضم تر از مثال های کتابهای فلسفیه)

یه نکته :khaneh:

امن;794846 نوشت:
سلام.
دو تا سوال پیش میاد:
با وجودیکه جبرئیل شانی از شئونات پیامبر (ص) میباشد پس چرا نزول وحی برای پیامبر بواسطه جبرئیل صورت میگرفت؟
سوال دوم اینکه وقتی بالاترین شان وجود پیامبر (ص) هستند باید به همه چیز احاطه داشته باشند .اما چگونه در دوران رسالت از بعضی موارد بی خبر بودن؟

علیکم السلام
از پرسش خوبتان تقدیر و تشکر و می کنم

پاسخ پرسش اول:
از روایات برداشت می‌شود که پی
امبر اکرم (صلی الله علیه وآله) دو نوع خلقت داشته اند، «خلقت نوری» و «خلقت مادی». چنانکه خود حضرت فرمود «اوّل ما خَلقَ الله نوری» اولین موجودی که خداوند خلق فرمود نور وجودی من بود. (اصول كافى، ترجمه كمره‏اى، ج‏2، ص: 719) پیامبر در این مرتبه از خلقت از تمامی موجوادت برتر است، حتی حضرت جبرائیل (علیه السلام)؛ به فرموده حکما، جبرائیل (علیه السلام) شأنی از شئون خود حضرت می باشد، بنابراین شأنی از شئون خلقت نوری پیامبر، مأمور می‌شود برای خلقت مادّی حضرت وحی نازل کند ... (ر.ک: عيون اخبار الرضا7 ج1 ص204، ح22)

پاسخ پرسش دوم:
حضرت سید الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با خلقت مادّی خود می فرماید«انا بشر مثلکم» من بشری همانند شما هستم یعنی همانند شما نیازمند هوا، آب ، غذا و ... هستم؛ برای دانستن مطلب جدید نیازمند وحی هستم.
اینکه فرمودید چرا پیامبر صلی الله علیه و اله در دوران رسات از برخی مطالب آگاه نبود مربوط به خلقت مادّی ایشان است، لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شترش را گم می کند اما به محض اینکه اراده کرد شترش را بیابد از مکانش آگاه می شود، خلقت مادی پیامبر در دنیای محدود ایجاب می کند که پیامبر نسبت به برخی مطالب نا آگاه باشد اما وقتی اراده می فرمود به آن مطلب آگاه می شد. در حقیقت حضرت وقتی اراده می فرمود با مراتب بالای وجود خود (خلقت نوری) مرتبط شده و از مسائل آگاه می شد.

یا حقّ

muiacir;794948 نوشت:
برام سواله اصلا چه نیازی هست که همه از نور پیامبر به وجود بیان؟

سلام علیکم از پرسش خوب شما هم تشکر می کنم

مراتب وجود اقتضا می کند که همه مخلوقات از نور پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود بیایند، چنانچه مراتب نور اقتضا می کند که پرتوهای نور خورشید از اولین تجلی خورشید باشند، پرتوهای خورشید همگی از اولین تجلی نور خورشید عبور می کنند .
توضیح بیشتر در این زمینه موجب انحراف بحث می شود

با تشکر

پارسا مهر;794950 نوشت:
آیا فرشتکان از این موضوع باخبر نبودند.اگر بودند چرا وقتی خدا خواست در زمین انسان را خلیفه بگذارد.اعتراض کردند.مگر پیامبر انسان نبود؟مگر ائمه انسان نبودند؟چرا فرشتگان نیمه پر لیوان را ندیدند و نگاهشان به خونریزی یک سری از مردم افتاد؟چرا به نوری که از او نشاءت گرفته بودند نگاه نکردند؟

سلام علیکم
از پرسش خوب حضرت عالی هم تقدیر و تشکر می کنم
رتبه وجودی فرشتگان پایین تر از خلقت نوری پیامبر و ائمه علیهم السلام است، مقام پایین قدرت درک مقام بالا را ندارد. ملائکه ای که اعتراض کردند تصور می کردند که انسان عبارت است از همان موجوداتی که ظلم و فساد می کنند؛ بنابراین برای کسب آگاهی بیشتر، از خداوند سوال کردند: آیا موجودی می آفرینی که در زمین فساد کند؟
البته همه فرشتگان نیز از رتبه وجودی واحدی برخوردار نیستند، مقام آن ها نیز تفاوت می کند، مقام فرشتگانی همچون حضرت جبرائیل علیه السلام و چند فرشته دیگر از سایر فرشتگان برتر است ... ذکر این مطالب موجب انحراف بحث می شود .
برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید تاپیک دیگری ایجاد فرمایید تا تفصیلا بیان کنیم .

پرسش:
آیا این سخن درست است که جبرئیل مقامی از مقامات پیامبر است و جدای از پیامبر نیست؟!

پاسخ:
نه تنها حضرت جبرائیل (علیه السلام) بلکه تمامی موجودات عالم شأنی از شئونات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌باشد، چرا که طبق روایات مختلف پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه و آله) از لحاظ رتبه وجودی در بالاترین مراتب وجود است و همه‌ی موجودات حتی نور وجودی ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز از نور محمّدی خلق شده است.
در روایات، این چنین آمده است:
ای پیامبر، اگر تو نبودی، دنیا را خلق نمی کردم. (1)
ای محمد قسم به عزت و جلال خودم اگر تو نبودی آدم را نمی آفریدم. (2)
از روایات فوق این نتیجه را می توان به دست آورد که خداى متعال از نور پیامبر اکرم، هر چیز و کمال وجودى را آفریده است. بر این اساس همه‌ی موجودات و تمامى وجودات و کمالات وجودى، از جلوه‌‏ها و ظهورات همین مخلوق اول و نور معصوم است و مخلوقات، مراتب مختلف تجلّیّات این نور مى‏‌باشد. به عبارت دیگر «نور معصوم»، سبب وجود موجودات دیگر است و موجودات دیگر از جمله (جناب جبرائیل)، آثار و صورت‏‌هاى نازله این حقیقت، در مراتب مختلف و متنوع است.
بر اساس مبانی حکمت متعالیه می‌توان گفت موجود عالی و برتر نسبت به موجود دانی و فرو دست این است که موجود عالی در سلسله‌ی علل طولی موجود پایین‌تر قرار دارد؛ یعنی اقتضای علوّ وجودی این است که علت برای فرودست باشد. و از سوی دیگر بر اساس حکمت متعالیه علیّت به تجلّی و تشأن برگشت می‌کند (3) بنابراین، از نظر حکمت متعالیه نیز تمام موجودات پرتو و شأنی از وجود پیامبر هستند.

بنابراین طبق تصریح برخی از اهل معرفت: ملائکه الله حتی جبرئیل و مکائیل نیز از شئون پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) هستند؛ زیرا پیامبر و ائمه(علیهم السلام) تنه و اصل و اساس در خلقت هستند و ملائکه فرع و شاخه هستند و اصل احاطه بر فرع دارد و محیط بر آن است. (4)

ممکن است این پرسش در ذهن ایجاد شود، اگر جبرئیل(علیه السلام) شانی از شئونات پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد پس چرا نزول وحی برای پیامبر به واسطه جبرئیل صورت میگرفت؟ در پاسخ به این پرسش عرض می شود:
طبق روایات، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) دو نوع خلقت داشته اند، «خلقت نوری» و «خلقت مادی». چنان‌که خود حضرت فرمود «اوّل ما خَلقَ الله نوری» اولین موجودی که خداوند خلق فرمود نور وجودی من بود. (5) پیامبر در این مرتبه از خلقت از تمامی موجوادت برتر است، حتی حضرت جبرائیل (علیه السلام).
به فرموده حکماء، جبرائیل (علیه السلام) شأنی از شئون خود حضرت می باشد، بنابراین شأنی از شئون «خلقت نوری» پیامبر، مأمور می‌شود برای خلقت مادّی حضرت وحی نازل کند ... (6)

پرسش دومی در این راستا مطرح می شودو آن اینکه وقتی بالاترین شأن وجود، پیامبر (صلی الله علیه وآله) هستند باید به همه چیز احاطه داشته باشند اما چگونه در دوران رسالت از بعضی موارد بی خبر بودند؟
در پاسخ به این پرسش نیز عرض می شود: حضرت سید الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با خلقت مادّی خود می فرماید«انا بشر مثلکم» من بشری همانند شما هستم یعنی همانند شما نیازمند هوا، آب ، غذا و ... هستم؛ برای دانستن مطلب جدید نیازمند وحی هستم.
اینکه فرمودید چرا پیامبر(صلی الله علیه و آله)در دوران رسالت از برخی مطالب آگاه نبود مربوط به خلقت مادّی ایشان است، لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شترش را گم می کند اما به محض اینکه اراده کرد شترش را بیابد از مکانش آگاه می شود، خلقت مادی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در دنیای محدود ایجاب می کند که پیامبر نسبت به برخی مطالب نا آگاه باشد اما وقتی اراده می فرمود به آن مطلب آگاه می شد. در حقیقت حضرت وقتی اراده می فرمود با مراتب بالای وجود خود (خلقت نوری) مرتبط شده و از مسائل آگاه می شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت
1. بحار الانوار، ج 16، ص 406
2. بحار الانوار، ج 40، ص 18 – 21
3. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 8، ص 254، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م
4. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 8، ص 254، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م
5. اصول كافى، ترجمه كمره‏اى، ج‏2، ص: 719
6. ر.ک: عيون اخبار الرضا7 ج1 ص204، ح22

موضوع قفل شده است