جمع بندی خطر ترک نکردن گناه
تبهای اولیه
من ادمی هستم که بعد از هر بار گناه کردن با هر سختی توبه میکنم اما نمیدونم چرا دوباره به جاش که میرسه گناه میکنم وبعدش از خودم ناراحت میشم که چرا اینکارو کدی وحس نامردی به خدا بهم دست میده ولی نمیدونم چرا باز گناه میکنم راستشالان افسردگی گرفتم به خاطر کارام تقریبا همه گناه های من از دیدن تصاویر جنسی . من یک مخترع هستم وتوی درس هایم هم جز بهترین هاو اختراعاتم همین قدر میتونم بگم که بخوام برم امریکا یا لندن و من هدف تمام زندگیم رو کمک به امام زمان و ولیش اقای خامنه ای گذاشتم ولیالان فکر میکنم من لیاقت کمک به امام زمان رو ندارم و از چشم اقا امام زمانم افتادم و دیگه کارهای علمی و... ام را ادامه ندهم و برای خودم زندگی کنم که میدونم پایان خوبی نداره وخیلی بدتر از این میشم واز اسلام واین ها بر میگردم و چون همه لوازم گناه مانند دخترو... این فکرها هم سراغم می اید لطفا بگین من چه طور کاری کنم که بتونم گناه نکنمو خدا و امام زمان بهم اجازه میدن من براشون کاری کنم میدون میبخشن ولی میزارن کمکشون کنم
من ادمی هستم که بعد از هر بار گناه کردن با هر سختی توبه میکنم اما نمیدونم چرا دوباره به جاش که میرسه گناه میکنم وبعدش از خودم ناراحت میشم که چرا اینکارو کدی وحس نامردی به خدا بهم دست میده ولی نمیدونم چرا باز گناه میکنم راستشالان افسردگی گرفتم به خاطر کارام تقریبا همه گناه های من از دیدن تصاویر جنسی . من یک مخترع هستم وتوی درس هایم هم جز بهترین هاو اختراعاتم همین قدر میتونم بگم که بخوام برم امریکا یا لندن و من هدف تمام زندگیم رو کمک به امام زمان و ولیش اقای خامنه ای گذاشتم ولیالان فکر میکنم من لیاقت کمک به امام زمان رو ندارم و از چشم اقا امام زمانم افتادم و دیگه کارهای علمی و... ام را ادامه ندهم و برای خودم زندگی کنم که میدونم پایان خوبی نداره وخیلی بدتر از این میشم واز اسلام واین ها بر میگردم و چون همه لوازم گناه مانند دخترو... این فکرها هم سراغم می اید لطفا بگین من چه طور کاری کنم که بتونم گناه نکنمو خدا و امام زمان بهم اجازه میدن من براشون کاری کنم میدون میبخشن ولی میزارن کمکشون کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض و سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام یازدهم حضرت امام حسن عسکری علیه السلام خدمت شما گرامیان؛
ابتدا باید به دوست عزیز سؤال کننده به جهت فهم خوب معنویشان تبریک گفته و برای ارتقاء آن از خداوند منان مسئلت نمایم. ایشان خیلی خوب فهمیدهاند که چقدر گناه و مخالفت با حکم خدا زشت و زننده است و همین، سرمایهی عظیم و مهمی است که ایشان در اختیار دارند.
حقیقت توبه یک پروسهی دارای اجزا است و تنها به گفتن لفظی خاص یا یک حال درونی مقطعی و زودگذر خلاصه نمیشود هر چند اصل توبه با آن حال درونی انجام میگردد اما برای به ثمر نشستن و ریشه دار شدنش، نیازمند پیوند قطعاتی دیگر به آن است.
حتی برای سر در آوردن همان حال درونی خاص و زودگذر به نام ندامت، یک سری مقدماتی باید در درون شخص توبه کننده رخ دهد.
بعد از آن که شخص به یک بیداری دست یافت و متوجه شد که چقدر با ارتکاب معصیت، دچار خسارت شده است و چقدر از پاکیها و نورانیتها فاصله گرفته است، پشیمان شده، به سوی ملجأ واقعی خویش یعنی خداوند تواب بر میگردد در این هنگام، خداوند نیز برای چنین بندهای آغوش باز کرده او را در درگاه خویش میپذیرد. اما برای آن که «انسانِ از گناه برگشته» و «در محضر حق بیتوته کرده» بخواهد به چنین حالتی دوام بخشد نیازمند یک سری امور است که در زیر، مجموعه پازل توبه را در قالب بندهایی خدمت شما ارائه میکنم:
- کسی که غرق در تاریکی بوده، کسی که غرق در مشکلات و گناهان و غرق در تعلقات و تعشقات بوده، کسی که به دست و پایش زنجیر بستهاند و تازه قصد حرکت به سوی حق تعالی را دارد، چنین کسی گرفتار یک سری موانع و علائق است. از یک طرف عادات فراوان و گناهانی که به شکل عادت در آمدهاند و از طرفی تعشّقاتی که در خود نسبت به غیر خدا و خصوصا گناهان احساس میکند و حتی لذتی که از این نوع فضا میبرد اینها همه موانع و علائق اند. ولی یک ندایی در وجودش او را به سمت خیر و در آمدن از این وضعیت سابق دعوت میکند در واقع فهمیده که باید خود را از این وضعیت خارج کند؛ فهمیده که باید توبه کند. بزرگان و احادیث معصومین در بیان حقیقت توبه نکتهی ندامت و پشیمانی را متذکر شدهاند که به حق نکته عمیقی است. این ندامت و پشیمانی، یک نوع احساس شدید است. از احادیث معصومین استفاده میشود که خداوند به شدت خاطر خواه چنین احساس شدید بوده و از آن استقبال ميکند.
[/HR]ادامه دارد...
2. حالا بعد از این که توبه کرد یعنی پشیمان شد و از بدی ها به سوی خدا برگشت تازه اول زحمت کشیدن است. چنین شخصی باید به دقت اعمالش را بو کرده عادات زشت و خانمانسوزی که در وجودش لانه کردهاند را رصد کند. توبه کننده برخی اوقات اصلا متوجه عاداتش نیست. نام دیگر این مرحله، محاسبه است که در لسان شریعت و در کلام بزرگان به وفور دیده میشود. بله، الان موقع محاسبه رسیده است و با محاسبه است که متوجه عادات زشت خود میگردد.
3. بعد از محاسبه، شخص متوجه عمق فاجعه شده، با یک نگرانی بیشتری به سوی خدا انابه میکند. در حقیقت مجددا توبه میکند و عهد توبه خویش را بارها تکرار میکند. در حقیقت اینها جزء همان پروسه توبه است که برخی از آن غافل مانده و کار را نیمه کاره رها میکنند و همه خوب میدانند که کار نیمه کاره به ثمر نخواهد نشست.
[/HR]ادامه دارد...
با سلام
پرسشگر عزيز!
بدان، كيد شيطان ضعيف است و كيد و مكر او به انسانهاى عاقل و انسانهاى خداجو و حقيقتطلب و آنان كه با ياد خدا زندگى مىكنند و تنها از او فرمان مىبرند، كارگر نيست. پس در همه احوال در «ياد» حضرت حق باشيد؛ چرا كه شيطان همواره مىكوشد انسان را به غفلت كشانده و از اين راه آدمى را دچار تزلزل، شك و ترديد سازد. از اين رو بايد تصميم بگيريد كه مراقب حال خود باشيد و هر وقت به هر بهانهاى به «غفلت» كشيده شديد، فوراً متذكر شويد و استعاذه و استغفار كنيد و به حالت ذكر و ياد خدا برگرديد.
اگر حقيقتش را بخواهيد، اين غفلت است كه آدمى را در دام گناه قرار مىدهد و به بيان ديگر، غفلت از حق به اين معنى كه انسان باطناً خداى متعال را فراموش كند، از او و از ذكر او غافل شود و مستغرق در اين و آن، و اين سو و آن سو گردد، اساس همه گرفتارىها و وسيله ورود به تمام گناهان است. چنانكه امام صادق (عليه السلام) نيز به اين حقيقت اشاره فرمودهاند كه «فان الغفلة مصطادالشيطان و رأس كل بلية و سبب كل حجاب»؛ حقيقت آن است كه غفلت صيدگاه شيطان، ريشه هر بلا و بدبختى و سبب همه حجابها است» (مصباح الشريعة، باب بيست و چهارم).
جليس دل و قرين آدمى به هنگام غفلت جز شيطان نيست؛ چنان كه خود غفلت هم از ناحيه شيطان است و اوست كه انسان را به غفلت مىكشد و از يا خدا غافل مىگرداند «اِسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ اَلشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اَللَّهِ»؛ شيطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از ياد خدا غافل كرد...»، (مجادله، آيه 19)
پيام غيبى اين آيه آن است كه آنجا كه فكر و دل تو و باطن تو به كلى از خدا غافل شد، او را فراموش كرد، و مستغرق در اوهام و خيالات و اين و آن گشت، بدان كه شيطان بر تو استيلاء يافته و فكر و دل تو را و يا «تو» را به آنجاها كشانيده است، تا از ياد معبود خويش باز بمانى و خسران بينى.
اين دو آيه را مكرر بخوانيد و در آن تدبر فرماييد: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ اَلرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ، وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ اَلسَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»؛ و هر كس از ذكر خداى رحمان روى برگرداند، شيطانى را بر او مىگماريم كه دوست و مصاحب او مىگردد. و اين شياطين مسلماً آنان را از راه باز مىدارند و خودشان گمان مىكنند كه در راه هدايت پيش مىروند»، (زخرف/ 36 و 37)
اى خدا فرياد زين فرياد خواه * داد خواهم نه ز كس زين دادخواه
دادخود از كس نيابم جز مگر * ز آن كه او از من به من نزديكتر
4. حال چنین کسی که به این مرحله رسیده است باید اموری را دستاویز خویش قرار دهد تا او را بشوراند. در حقیقت این امور به او خوشفهمی بخشیده و دل او را مایل به سوی خدا و پاکیها نگه میدارد. این امور عبارتاند از:
الف: اولین مورد، تفکر یا به تعبیری فکر لطیف است. مراد از فکر لطیف فکری است که او را در این مسیر مستدام بدارد. به عنوان مثال، شخص با خود میاندیشد که عجب کارهایی کردهام و حال آن که انسان میتواند و باید به چه درجات والایی برسد!
چنین شخصی به نوعی در حال تکمیل توبه خویش است.
ب: مورد دیگر، تذکر است. یعنی حرفهایی بشنود که او را شورانده، در مسیر مستقیم نگه دارد. با تذکر خیلی بیشتر متوجه خواهد شد که اشتباه و بد میکرده است میفهمد که خلاف میکرده است و حالا باید حرکت کند. این مولفه، جایگاه حساس و ویژهی جلسات وعظ و عبرتگیری را برای ما تثبیت میکند.
در حقیقت تفکر و تذکر، دو مددکار و دارو برای توبه اند که برای استمرار و عمقبخشی به توبه لازم اند. زیرا گاهی شخص توبه کننده واقعا و عمیقا به دنبال توبه نیست و در فراخنای وجودش میل به سمت گناه داشته و با توبه کردن، در صدد سرپوش گذاشتن بر روی وجدان و فطرت خویش است ولی گاهی انسان واقعا از گناه خسته شده و در صدد ایجاد یک توبهای است که دیگر برگشتی در کار نیست. پس نیازمند یک سری زحمات است.
درست مانند کسی که بذری را در دل زمین میکارد و توقع دارد بعد از زمانی سرسبزی و زیبایی نهالش را ببیند. همانطور که بعد از کاشتن بذر، رسیدگی و مراقبت و انجام اعمالی ضروری است، برای به ثمر نشستن توبه و جلوگیری از توبه شکستن، انجام اموری ضروری است.
[/HR]ادامه دارد ...
5. بعد از تفکر و تذکر، شخص توبه کننده نیازمند به یک نوع چنگ زدن به یک ملجأ و پناه و دژ و قلعه محکم است. لازمه چنین پناه بردن و چنگ زدنی، فرار و دست کشیدن از گذشتهی ظلمانی است. در فراز نورانی از قرآن هم آمده: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعا»[1] که منظور از اعتصام همان چنگ زدن است.
گفتنی است این فرار کردن و آن چنگ زدن به هیچ وجه تصنعی نبوده و خود به خود از صمیم وجود شخص میجوشد. به این صورت که شخص وقتی توبه کرد حالا متوجه این میشود که اوووه! چقدر مشکلات دارد! چقدر گرفتار موانع است! چقدر گرفتار تعشقات و دلبستگیهاست! چنین شخصی باید بی درنگ به قرآن و احادیث چنگ بزند؛ به شریعت چنگ بزند؛ به اهلبیت علیهم السلام چنگ بزند؛ به تلاوت قرآن چنگ بزند؛ به نماز شب چنگ بزند؛ ... ؛ در حقیقت تنها مستمسک شخص توبه کننده برای نجات، همین راه است و جز این راهی نیست. هم به لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ عملی.
6. حالا باید به سوی خدا فرار کند. «ففروا الی الله»[2]. یعنی حالا باید از کسالت دست بردارد از حالات و عادات قبلی خود دست بردارد دیگر فشل و سستی را کنار بگذارد و در یک کلام هر آنچه از تتمهها و پسماندههای حالات قبل از توبه در وجود خود دارد را رها کند. به بیان دیگر، ضروری است که چنین شخصی به نورانیت چنگ بزند و بر اساس آن چه که چنگ زد، از گذشته فرار کند.
نکته ظریفی که در این جا است آن که فرار به تنهایی کارساز نیست باید یک مستمسکی هم داشته باشیم. باید یک جایگزینی را هم فراهم کند. جایگزین همان شریعت است. حتی میتوان گفت شریعت و عمل به آن باعث میشود بتواند از گذشته در آمده و به درستی از ظلمت فرار کند. پس فرار یعنی طبق شریعت عمل کردن و از حالات گذشته خویش به در آمدن.
[/HR][1]. آلعمران/ 103.
[2]. ذاریات/ 50
[/HR]ادامه دارد...
7. بعد از اینکه شخص به این مرحله رسید حالا باید بر صادقانه و خالصانه کار کردن خویش دقت کند. مثلا میبیند نماز میخواند اما در دل خویش کینه فراوان دارد یا آنکه هزار و یک مشکل در کنار عملش یافت می شود گناهی را ترک میکند اما هزار مشکل در همین ترک گناه دارد که باید هرس گردند. در این هنگام باید دست به ریاضت بزند. ریاضت یعنی تمرین بر قبول صدق. آنقدر باید تلاش و تمرین کند تا عملش به شکل صادقانه و خالصانه در آید.
دقت کنید، همه اینها عمق بخشی به توبه است؛ استمرار توبه است؛ همه اینها عوائق و موانع را برطرف میکند.
8. در این مرحله شخص به یک نوع «حرفشنوی» میرسد به این معنا که تا با سخن حق مواجه می شود آن را پذیرفته به سرعت عکس العمل نشان میدهد. البته لازم نیست مواجهه با حق از سنخ گفتار و گوش کردن باشد بلکه در این مرحله هر چیزی که حاوی پیام ملکوتی باشد در حکم گفتار است. میتوان گفت این یک انتباه ویژه است که با بیدار شدن در ابتدای راه متفاوت است. در انتباه در ابتدای راه، تنها به این بود که به وضعیت افتضاحی که در آن به سر میبرد پی برد ولی در این انتباه و بیداری، بر روی هر حرف حقی صحه گذاشته و آن را میپذیرد. بنابراین این نتیجه ریاضت است که در مرحله ذکر قبل ذکر گردید.
لازم به ذکر است هر کدام از این مراحل، به صورت خلاصه و فهرست وار بیان شد و یقینا نیازمند توضیحات فراوان است که در صورت نیاز، هر مورد را مشخص و اعلام فرمایید.
آنچه که بیان شد توضیح مختصری بود از آنچه خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین در باب بدایات بیان نمودهاند.
آغازگر باب بدایات را میتوان از یک جهت توبه کلی دانست که شامل یقظه هم می گردد و مراحل بعدی این باب، تعمیق بخش این توبه میباشند. بنده با استفاده از این چینش، پاسخ پرسشگر محترم را بیان نمودم که امیدوارم مورد فایده قرار گیرد.
و السلام
فرد و گناه مثل معتاد و مواد مخدر جفتشون عوارض داره
کسی که میخواد اعتیادش ترک کنه مدام وسوسه میشه بکش بیخیال و ...... وقتی کشید چه فایده پاک نمیشه هیچ بلکه یواش یواش از جامعه طرد میشه
اما وقتی پاک بشه یعنی مبارزه با نفس خودش کرده برای همه قابل احترام هست
دوست عزیز من نه مشاورم نه چیزی فقط به عنوان یک داداش نصیحتت میکنم
گناه مثل یک اسب سرکش که میتونه شما رو بفرست قعر یک دره
هیچ خیری تو گناه نیست من انواع دوست داشتم از معتادش تا ........
تجربه ام از شما بیشتره و کنارشون بودم میفهمم
شما اگه خودتون با ورزش و مطالعه سرگرم بشید و کمتر وقت بیکاری برای خودتون بزارید
و بعد بتونید اگه ازدواج کنید احتمال انجام گناهتون کم کم تر میشه